دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

سرانجام دختران نیجریه‌ای ربوده شده

هم سنجی اقدام ‌های داعش در عراق و بوکوحرام در نیجریه آشکار می‌کند شیوه ایجاد رعب و وحشت این ۲ گروه شباهت ‌های بسیاری به هم دارد. حتی هر ۲ گروه، وحشی گری‌های یکدیگر را در ربایش و کشتن افراد تایید می‌کنند.
به گزارش مشرق، در سال های اخیر جنایات داعش، القاعده، طالبان و ... جنجال زیادی برپا کرد. در این بین جنایت متفاوتی رخ داد؛  دختران نیجریه قربانی اعمال و خواسته های سلفی گروهایی به نام "بوکوحرام" شدند که قصد فروش این دختران را داشتند. گروه بوکوحرام که در سال 2002 میلادی توسط محمدیوسف که سلفی بوده و حتی کروی بودن زمین را نیز زیر سوال برده است، در نیجریه پایه گذاری شد و از سال 2009 تاکنون بیش از صدها هزار نفر را در حملات تروریستی کشته است.محمد یوسف به ‌شدت با دموکراسی، آموزش سکولار و دانش مخالف بود. با کشته شدن محمدیوسف در سال 2009، ابوبکر شیکاو، رهبری این گروه را به عهده گرفت. در پی هلاکت فرمانده بوکوحرام در سال 2009 اعمال خشونت آمیز این گروه تشدید شد، به طوری که به تمام مناطق نیجریه حمله کردند.

بوکوحرام یعنی حرام بودن تحصیل غربی

در زبان هوسی، "بوکوحرام" به معنی حرام بودن تحصیل غربی یا حرام بودن کتاب خوانی است و همان طور که از اسم این گروه مشخص است اعضایش با تحصیلات و درس خواندن مخالف است! اگر محصل زنان باشند که مسلما "حرام" بودن شدت می گیرد.

هدف بوکوحرام چیست؟

برای بوکوحرام آدم ربایی تبدیل به شغل شده است و آنها توریست ها و کسانی که برای شرکتهای غربی کار میکنند، را هدف قرار می دهند. در یکی از نمونهها، گفته میشود بوکوحرام برای آزادی یک زن و شوهر فرانسوی که در شمال کامرون ربوده شده بودند، 3 میلیون دلار دریافت کرده است. هر بار که نیروهای نیجریه تلاش کردند عملیات نجات انجام دهند، منجر به کشته شدنِ گروگانها شده است.

این گروه هدف خود را پیاده کردن به اصطلاح قوانین شریعت در پرجمعیت ‌ترین کشور آفریقایی می‌داند؛ کشوری که میان اکثریت مسلمان شمالی و جنوب عمدتا مسیحی تقسیم شده است. در سال ‌ها و ماه‌ های اخیر حملات شان تشدید شده است. هدف اعلامی این گروه تخریب، نابودی و از پا در آوردن دولت است.

گروه بوکوحرام مدعی "اسلام‏گرایی" است و با به راه انداختن موج جدیدی از درگیری ‏ها در ترسیم چهره ‏ای خشن و غیرواقعی از اسلام، به رسانه‏های غربی و اسلام ستیز، کمک شایانی کرده است.

ربودن دختران دانش آموز نیجریه ای

فروردین ماه 1393 رسانه های نیجریه ای اخباری را مبنی بر ربوده شدن حدود 200 دانش آموز در شهر شیبوک منتشر کردند. اما در ابتدا ربوده شدن 223 دختر دانش آموز در چهاردهم ماه آوریل در نیجریه توسط گروه تروریستی بوکوحرام مورد توجه رسانه ها قرار نگرفت؛ زیرا همه رسانه ها در آن زمان به غرق شدن کشتی در کره جنوبی و عملیات جستجوی پرواز مفقود شده MH 370 مالزی توجه داشتند.

سرانجام دختران نیجریه‌ای ربوده شده

این گروه با ربودن دختران دانش آموز 16 تا 18 ساله از یک مدرسه شبانه روزی در شمال شرقی نیجریه، جنایاتش رو بیش از پیش نمایان کرد. 11 تن از این دختران که بین 12 تا 15 سال سن دارند، از مکان دیگری ربوده شده بودند.

سرانجام دختران نیجریه‌ای ربوده شده

گروه تروریستی اسلام‌گرای بوکوحرام در نیجریه ضمن پذیرفتن مسئولیت ربودن 276 دانش‌آموز دختر مسیحی، اعلام کرده بود که این دختران را به عنوان برده معامله خواهد کرد و یا به زور به ازدواج مردان درخواهد آورد. وی همچنین گفته بود که خودش نیز با دو تن از این دختران، یکی 9 ساله و دیگری 12 ساله ازدواج خواهد کرد! همچنین رویترز در این باره گزارش داد که ابوبکر شیکاو، در یک پیام گفته است: «من دختران شما را ربودم و آن‌ها را در بازار می‌فروشم، این خواست خداوند است!» به گفته شیکاو این دختران به جای مدرسه رفتن باید ازدواج می کردند!

شرط بوکوحرام برای آزادی دختران دانش آموز

پس از آن گروه بوکوحرام در نیجریه اعلام کرد که دختران دانش آموز ربوده شده را در مقابل آزادی تعدادی از اعضای بازداشت شده‌اش آزاد خواهد کرد. رهبر بوکو حرام در یک نوار ویدیویی با ادعای نمایش دادن دختران ربوده شده گفت که این دختران مسلمان شده‌اند و تا زمانی که زندانیان این گروه آزاد نشوند در اختیار بوکو حرام باقی خواهند ماند.

سرانجام دختران نیجریه‌ای ربوده شده

ابوبکر شیکاو، رهبر بوکو حرام در این نوار ویدئویی 17 دقیقه‌ای قبل از فیلمی که ادعا شده تصویری از 130 دختر ربوده شده است صحبت کرد. در این نوار دختران با حجاب کامل و در حال نماز در یک منطقه که محل آن مشخص نیست نمایش داده می‌شوند.

25 مهر 1393، برابر با 17 اکتبر، ارتش نیجریه با اعلام حصول آتش بس با بوکوحرام، از آزادی قریب الوقوع دختران ربوده شده توسط این گروه خبر داده بود اما بوکوحرام با تکذیب این خبر گفت دختران ربوده شده آزاد نشده اند، چرا که همگی ازدواج کرده و رفته اند!

تاکنون دختران دانش آموز ربوده شده آزاد نشده اند.

 
سرانجام دختران نیجریه‌ای ربوده شده

بوکوحرام سرزمینی به مساحت 20 هزار مایل شده است

 

روزنامه دیلی تلگراف نوشت: بوکو حرام به یک دولت کوچک تبدیل شده که سرزمین هایی را تحت کنترل خود درآورده است.

این روزنامه انگلیسی در پایگاه اینترنتی خود و در گزارشی افزود: بوکو حرام کنترل سرزمینی به مساحت 20 هزار مایل مربع یعنی معادل مساحت بلژیک را در اختیار دارد و به سرعت در حال تبدیل شدن به یک دولت تروریستی است که روستاها را تخریب می کند و مردم بی گناه را به قتل می رساند.

ارتش نیجریه نیز که فساد و بی کفایتی آن را فلج کرده، نشان داده است که توان مقاومت در برابر پیشروی این تروریست ها را ندارد.

سرانجام دختران نیجریه‌ای ربوده شده

ابوبکر شیکاو سرکرده بوکوحرام سپتامبر گذشته به تبعیت از سرکرده داعش خود را خلیفه خواند. دیپلمات ها بر این باورند که این اقدام در واقع به معنی توسعه مبارزه بوکو حرام بود. اندرو پوکوک، سفیر انگلیس در نیجریه گفت: بوکو حرام از داعش تقلید می کند و معتقد است اگر داعش می تواند خلافت خود را اعلام کند چرا ما نتوانیم؟!

وی افزود: بوکو حرام می خواهد نشان دهد که می تواند یک سرزمین را تحت کنترل در آورد و یک حکومت خلیفه گری را اداره کند.

این روزنامه نوشت: بوکو حرام شاخه ای از القاعده است که علاوه بر تصرف برخی از شهرها به اجرای عملیات بمب گذاری در دیگر شهرهای نیجریه از جمله ابوجا می پردازد. عناصر این گروه همانند نیروهای طالبان در افغانستان و داعش در عراق در استفاده از وسائل انفجاری مهارت خاصی مهارت خاصی پیدا کرده اند. به عبارتی آنها فنون قدیمی القاعده را آموخته اند. بوکو حرام نفربرهای زرهی، سلاح های ضدهوایی و سامانه های پرتاب موشک و در کل سلاح های سنگین یک ارتش متعارف را در اختیار دارند.

دختران جوان؛ تاکتیک جدید بوکوحرام

شینهوا در گزارشی نوشت: بر اثر انفجار یک بمب در بازاری شلوغ در شهر مایدوگوری در شمال شرق نیجریه از سوی عامل انتحاری که دختری 10 ساله بود، بیش از 38 نفر کشته و زخمی شدند.

بر این اساس بر اثر انفجار بمب در بازاری در شهر مایدوگوری واقع در شمال شرق نیجریه 20 نفر کشته و 18 فرد دیگر زخمی شدند.

رویترز نیز در این رابطه می نویسد انفجارهای انتحاری از سوی دختران جوان تاکتیک جدید بوکوحرام برای انجام حملات تروریستی در نیجریه است که در بخش شمالی این کشور تسلط داشته و باعث فرار ساکنان این منطقه با استفاده از بمب‌ گذاری‌ ها و حملات انتحاری شده اند.

شباهت های داعش و بوکوحرام

هم سنجی اقدام ‌های داعش در عراق و بوکوحرام در نیجریه آشکار می‌کند شیوه ایجاد رعب و وحشت این 2 گروه شباهت ‌های بسیاری به هم دارد. حتی هر 2 گروه، وحشی گری‌های یکدیگر را در ربایش و کشتن افراد تایید می‌کنند. در زمینه اقدام ‌های وحشیانه و جنایت ‌های تندروانه نیز میان این 2 گروه شباهت‌ هایی وجود دارد.

سرانجام دختران نیجریه‌ای ربوده شده

در شرایطی که گروه بوکوحرام برخی از روستاهای مسیحی نشین را در نیجریه آتش زد و با 200 دختر ربوده شده همانند بردگان رفتار کرد، داعش هم صدها تن از اقلیت‌های ایزدی و مسیحی شهر «موصل» در عراق را سر برید و زنان و دختران را به بردگی گرفت. همچنین در شرایطی که عناصر گروه داعش ده‌ها نفر و از جمله «جیمز فولی» خبرنگار آمریکایی را سر بریدند عناصر مسلح گروه بوکوحرام نیز دستکم 200 نفر از ساکنان منطقه «غوزا» در ایالت بورنو در شمال شرق نیجریه را به طرز فجیعی به قتل رساندند. همچنین بوکوحرام با الگوبرداری از اقدام داعش در سرزمین عراق و شام، دوم شهریور در نیجریه اعلام خلافت اسلامی کرد. از این رو به نظر می‌رسد از نظر پایه‌های فکری، گرایش‌های اعتقادی، اهداف، راهبردها و شیوه‌های اجرایی میان داعش و بوکوحرام شباهت‌های بسیاری وجود دارد.

جنایت اخیر بوکوحرام؛ زنده سوزاندن 2000 نفر

شبه ‌نظامیان بوکوحرام روستاهایی در شمال نیجریه را به آتش کشیده و نزدیک به 2 هزار نفر را کشتند.

مقام‌های محلی روز جمعه گفتند که این شبه‌نظامیان با کامیون‌هایی که همراه داشتند نه تنها نیروهای خود را پیاده کردند، بلکه موتورسیکلت‌هایی را هم پیاده کرده و سوار بر این موتورها هر که را می‌یافتند، می‌کشتند. «بابا ابا حسن»، یکی از ساکنان محلی هم ضمن تایید همین خبر می‌گوید: «اجساد همه جا پخش هستند و فضا آنقدر امن نیست که بتوانیم بیرون برویم و جسدها را دفن کنیم.» او می‌افزاید: «کسانی هم که در خانه‌هایشان پنهان شده بودند زنده زنده در آتش سوختند

سرانجام دختران نیجریه‌ای ربوده شده

به گزارش سی‌ان‌ان، در طی حملات بوکوحرام که از 3 ژانویه شروع شد صدها مرد مسلح شهر بقا و روستاهای پیرامون و یک پایگاه نظامی چندملیتی را محاصره و تسخیر کردند. ساکنان محلی می‌گویند حملات بوکوحرام عمدتا در اوایل سپیده دم شروع می‌شود که مردم در خواب هستند. مقام‌های محلی می‌گویند تاکنون حدود 30 هزار نفر آواره شده‌اند. حدود 20هزار آواره در اردوگاهی در شهر «مایدوگوری»- مرکز ایالت بورنو- استقرار یافته‌اند.

سرانجام دختران نیجریه‌ای ربوده شده

ترور سیاستمداران و رهبران مذهبی هم یکی دیگر از اقدامات روزمره این گروه است. حملات بوکوحرام فقط مختص نیجریه نیست. این گروه به تازگی در پیامی رئیس‌جمهور کامرون را هم به انجام آنچه در نیجریه رخ داده تهدید کرده است. هفته ‌ای که گذشت شبه ‌نظامیان این گروه 185 زن و کودک را ربود و 32 تن از آنان را در روستایی در شمال نیجریه کشت. به گزارش سی‌ان‌ان، این گروه «دشمن خونی مردان» است و زنان و کودکان طعمه ‌های این گروه هستند که همگی را سوار بر کامیون به نقاط نامعلوم می‌برند.

منبع: فردا

توحش جنسی و حمل جلیقه های انتحاری

توحش جنسی و حمل جلیقه های انتحاری

گروه های تکفیری به گونه ای وحشینانه از زنان و کودکان برای تجاوز، بهره گیری به عنوان سپر انسانی و حمل جلیقه های انتحاری استفاده می نمایند.

گروه بین الملل فرهنگ نیوز، این روزها شنیدن اخباری مبنی بر کشته شدن شمار زیادی انسان بر اثر خشونت های صورت پذیرفته، تجاوز به زنان و ترویج برده داری به امری متداول در جهان اسلام تبدیل شده است. روزانه دهها انسان بی گناه در سوریه، افغانستان، عراق، لبنان، نیجریه، لیبی، پاکستان و... توسط عناصر تکفیری به قتل می رسند. نکته حائز اهمیت در این باره ترویج بیش از پیش استفاده از اقدامات انتحاری در نبردهای صورت پذیرفته از سوی گروه های تکفیری-تروریستی می باشد، به گونه ای  که امروزه جوامع مختلف براحتی از تحقق چنین رویداد منزجر کننده ای سخن می گویند، گویا بستن یک جلیقه انتحاری و ورود به میان یک تجمع و انفجار خود، امری طبیعی به نظر می آید.

میزان نفرت و خوی پلید گروه های استفاده کننده از چنین حربه هایی زمانی بیشتر می گردد که بدانیم عمده افراد مورد استفاده برای عملیات های انتحاری از میان کودکان و نوجوانان کم سن و سال انتخاب می گردند. کودکانی که یا از وقوع چنین پیش آمدی برای خود ناآگاهند و یا با شستشوی مغزی و وعده وعیدهای دروغین بدین کار همت می گمارند.

رسانه های خبری امروز گزارش داده اند که گروه تروریستی و خشونت طلب بوکوحرام در حملات روز گذشته خود قریب به 2000 انسان را به قتل رسانده اند. حملات فوق جهت اشغال شهر بوگا صورت پذیرفته. نیروهای وابسته به این گروه در خلال درگیری های امروز نیز مبادرت به اتخاذ رویه ای وحشیانه نموده و با فرستادن یک دختر بچه مسلح به جلیقه انتحاری به بازاری شلوغ و انفجار وی، زمینه مرگ شمار کثیری را فراهم نمودند. لذا بر آن شدیم به چرایی آغاز این رخدادهای نامیمون همچون تجاوز به زنان و استفاده از آنها بعنوان سپر انسانی و گسترش آن در سطح گیتی بپردازیم.

افغانستان سر منشا شیوع عملیات انتحاری

قدرت گیری عناصر سلفی در افغانستان موسوم به طالبان در اواخر دهه نود میلادی زمینه رشد و اشاعه اندیشه های واپس گرایانه و مرتجعانه در سطح منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه را فراهم نمود. رهبران طالبان با همسویی سرکردگان القاعده که پس تسلط این گروه بر افغانستان در این کشور سکنی گزیده بودند به ارائه مدلی انحرافی از اسلام پرداختند، مدلی که  حمایت پیدا و پنهان مفتی های وهابی سعودی را پشت سر خویش احساس می نمود.

ادعاهای گروه طالبان و القاعده مبنی بر احقاق حقوق مسلمین و مبارزه با غرب موجب جلب توجه شماری از مسلمانان ناآگاه به گروه های فوق گردید. اسامه بن لادن، ایمن الظواهری و ملا عمر هر یک به تهییج و تشویق مسلمین جهت آنچه جهاد می نامیدند پرداختند. ضرورت مبارزه با جهاد موجب ارائه فتاوی مختلفی از سوی رهبران طالبان و القاعده گشت، که در آنها به فرد اجازه داده می شد جهت دستیابی به مقاصد جنبش و جهاد در راه خدا به عملیات انتحاری مبادرت ورزند.

سقوط طالبان در سال 2001 و رویارویی این گروه با سایر مجاهدین همچون ائتلاف شمال و نیروهای ائتلاف بین المللی بیش از پیش به ترویج عملیات انتحاری منجر شد. ترور های جهت دار و اقدامات انتحاری مزدوران طالبان در سال های فوق منجر به مرگ ده ها هزار انسان بی گناه اعم از کودک و زن شد. نیروهای طالبان جهت انتقام از نیروهای پلیس یا دولت مبادرت به اقدام انتحاری در معابر شلوغ، بازارها، مساجد و... می نمودند.

احمد شاه مسعود از رهبران جهادی افغانستان توسط یک عملیات انتحاری به شهادت رسید

اقدامات طالبان همچنین دامن بسیاری از شخصیت های بزرگ این کشور همچون برهان الدین ربانی رهبر مجاهدین افغانستان و احمد شاه مسعود را گرفت. ربانی و مسعود هر دو توسط عناصر نزدیک به طالبان در یک اقدام انتحاری به شهادت رسیدند.

نیروهای طالب جهت پیشبرد اهداف خویش از طریق عملیات انتحاری ناگزیر به استفاده از نیروهای کودک و بعضا نوجوان بوده اند، چرا که عمده نیروهای جوان و پا به سن از گذاشته از انجام چنین اقدامی هراس داشته و پرهیز می نمایند. بر خلاف آنها، کودکان افغان گاها بدون اطلاع و آگاهی با بسته شدن کمربندی انتحاری ناگزیر به میان جمعیتی رفته و از طریق کنترل از راه دور منفجر می گردند. نوجوانان افغان نیز با وعده هایی نظیر شهادت در راه خدا و ورود به بهشت جهت اقدامی انتحاری اقناع می گردند.

کودک اجیر شده توسط طالبان برای یک عملیات انتحاری توسط نیروهای امنیتی افغانستان بازداشت می شود

در سال 2011 نیروهای امنیتی افغان سه کودک 9، 12 و 13 ساله را که قصد عملیات انتحاری داشتند بازداشت نمود. سخنگوی سازمان اطلاعات افغانستان در این باره اعلام نمود که این پسر بچه کوچکترین بمب گذار انتحاری است که تاکنون دستگیر شده است. هرچند که پیش از این پسر بچه‌هایی تا سن پنج سال نیز برای کار گذاشتن بمب در ولایت هلمند افغانستان مورد استفاده قرار گرفته بودند. به گفته منابع افغان چندین سال است شبه نظامیان از تاکتیک به کارگیری کودکان به عنوان بمب گذار انتحاری استفاده می‌کنند تا سربازان ناتو، مقام‌های دولتی افغانستان و کسانی را که با دولت افغانستان همکاری می‌کنند هدف قرار دهند اما این موضوع اخیرا بیش از پیش افزایش پیدا کرده است. غلام فاروق‌، کودک 9 ساله‌ای که قصد انجام عملیات انتحاری داشته و دستگیر شده است، در رابطه با اقدام خود اینگونه می گوید:‌ «به من گفته شده بود وقتی که ما حملات انتحاری انجام می دهیم همه افرادی که اطراف ما هستند می میرند اما ما زنده می مانیم

شبکه جهانی القاعده و بسط عملیات های خونین

فارغ از نحوه شکل گیری القاعده و ارتباطات سازمانی این گروه با تشکیلات های امنیتی ایالات متحده و بریتانیا که مطلب فوق در پی واکاوی آن نیست، شبکه القاعده جهت پیشبرد مقاصدش اقدام به تاسیس شعبی در کشورها و مناطق مختلفی از جهان نمود. هم اکنون زیر شاخه های القاعده در سوریه، عراق، شبه جزیره عربستان، شبه قاره هند، مغرب اسلامی، لیبی، مصر، اردن، قفقاز، داغستان، بالکان و... فعال می باشند.

رشد و نمود این شبکه در بسیاری از نقاط جهان موجب انتشار روز افزون افکار انحرافی القاعده در جهان گردید که این امر بر اسلام هراسی موجود که غرب بدان تاکید می نمود کمک شایانی کرد. در طول دو دهه اخیر شمار زیادی از حملات در سراسر جهان به القاعده نسبت داده شده است، انفجار برج های دوقلو در نیویورک، مترو لندن، مترو مادرید، سفارتخانه های آمریکا در کنیا و تانزانیا و... از جمله موارد فوق است. حضور فیزیکی و نفوذ تدریجی موجب عضو گیری و فعالیت بیشتر این شبکه تروریستی در سطح جهان اسلام گردید که این امر موجب رشد روز افزون اقدامات انتحاری در کشورهای اسلامی گردید.

خشونت اعمال شده از سوی القاعده و بهره گیری از وسایل مختلف نظیر استفاده از کودکان به عنوان سپر انسانی یا تجاوز به نوامیس مردم، موجی از وحشت از این گروه تروریستی را در سطح منطقه و تمامی گیتی ایجاد نمود.

برآورد تحولات یک دهه اخیر حکایت از مرگ هزاران زن و کودک داشته که بواسطه اقدامات القاعده به قتل رسیده اند. عبدلکریم پدری که احساس می‌کند فرزندش در حمله انتحاری قندوز افغانستان دست داشته است، وی را به پلیس تحویل داد. وی در این خصوص می گوید: پسرش عبدالله، 2 سال پیش در پیشاور پاکستان توسط طالبان ربوده شده بود و در منطقه‌ای به نام «گلبرگ» به او و دیگر کودکان به وسیله خوراندن دارو و قرص‌های مخصوص، آموزش‌های تروریستی داده شده است.عبدالکریم که پیش از این یکی از مهاجرین افغانستانی مقیم پاکستان بوده است، اکنون در قندوز زندگی می‌کند. وی پس از حمله انتحاری قندوز، برای جلوگیری از حملاتی که ممکن است در آینده به دست پسرش صورت بگیرد، وی را به پلیس معرفی کرده است.

کودک متهم به عملیات انتحاری در پاکستان بازداشت می شود

در رابطه با چگونگی رشد جریان های تکفیری در منطقه نکاتی قابل ذکرند که در صورت عدم وجود آنها، بی شک این سازمان امکان توسعه اینچنینی را برای خویش مهیا نمی دید. پول های سرسام آور خاندان سعودی و حمایت ایدئولوژیک مفتی های وهابی را می توان بزرگترین حامی القاعده دانست. سعودی ها با توانایی بسیار بالای امنیتی و مالی شان زمینه نفوذ گسترده ای را در برخی کشورهای اسلامی نظیر پاکستان، افغانستان و یمن فراهم نموده و با بهره گیری از موقعیت منحصر به فرد مالی شان، اقدام به صدور انواع تسلیحات و حمایت های مالی از گروه القاعده نموده اند.

تاسیس مساجد، دانشگاه ها و پایگاه های متعدد جهت اشاعه اندیشه های سلفی را می توان دیگر اقدام بارز سعودی ها در این زمینه قلمداد نمود. بنابر آنچه دستگاه های امنیتی آمریکا اعلام نموده اند، عمده تروریست های بزرگ جهان در محیط های آموزشی سعودی در پاکستان، افغانستان و سایر نقاط منطقه پرورش یافته اند.

عربستان سعودی بزرگترین حامی مالی و ایدئولوژیک القاعده می باشد

حمایت تلویحی آمریکا و اتحادیه اروپا از رشد جریان هایی نظیر القاعده را می توان از دلایل مهم دیگری دانست که موجب بسط این گروه در سراسر جهان شده است. ترویج اسلام هراسی و جایگزینی دشمنی به جای شوروی سابق زمینه را فراهم نموده تا دول غربی با رشد القاعده و تحمیل برخی هزینه ها به غرب موافقت نمایند تا از این رهگذر امتیاز های بزرگتری را بدست آورند. خطر مقابله با آنچه بنیادگرایان اسلامی معرفی می شوند موجب حمله آمریکا به دو کشور عراق و افغانستان گردید و جای پای این کشور را در منطقه خلیج فارس بیش از گذشته مستحکم نمود، دستاوردی که ارزش وقوع انفجار برج های دوقلو و کشته شدن 2000 شهروند آمریکایی را داشته است.

داعش مظهر عریان خشونت، تجاوز و بردگی

ظهور داعش را می توان پدیده ای جدید در سطح جریان های تروریستی موجود در جهان دانست. این گروه ضمن تشکیک در آرمان های القاعده، این گروه و رهبری آن را متهم به محافظه کاری نموده و به گونه ای توحش آمیز اقدام به رفتارهایی جهت دستیابی به اهدافش می نماید. برده داری و به اسارت گرفتن زنان بخشی از سیاست های فوق می باشد. بر طبق آموزه های ابوبکر البغدادی و پیروانش، در صورت تسلط این گروه تروریستی بر مناطق تصرف شده، تمامی زنان و دختران آنها به غنیمت در اختیار نیروهای این گروه قرار می گیرند. تجاوز دسته جمعی و به برده گرفتن هزار زن، دختر و کودک ایزدی، مسیحی، علوی، شیعه و حتی برخی سنی در مناطقی که به دست تروریست های این گروه تصرف شده نمونه ای در این راستا می باشد.

سه دختر ایزدی که شماری از اعضای خانواده شان به بردگی داعش درآمده است

بنا به گفته شاهدان عینی و تایید رسانه های وابسته به داعش، هزاران زن و کودک جهت بردگی در موصل به نیروهای این گروه به قیمت های متنوع فروخته شده اند. بر اساس جزوه داعش که الدلیل نام دارد و در بازار برده فروشی منتشر شده است؛ عناصر داعش می توانند در شرایط مشخصی به دختران نابالغ نیز تجاوز کنند.

اندیشه تجاوز، بردگی، بریدن سرها، اقدامات وحشیانه در برابر مخالفین همگی در راستای استراتژی خشونت آمیز داعش است که جهت ایجاد رعب در میان مردم و نیروهای مقاوم به کار می رود.

«ایمن» جوان ایزدی در شهر «زاخو» در منطقه کردستان عراق درباره نحوه سوء استفاده جنسی داعش از خواهر 21 ساله‌اش می‌گوید که یکی از سرکرده‌های داعش خواهر او را به اجبار به عقد نکاح خود در آورده و او را در یک اتاق کوچک حبس کرده که تنها غذا وارد آن می‌شود  و در طول روز نیز بارها برای استفاده جنسی نزد او می‌رود. وی گفت که 3 خواهر او در بند تکفیری‌ها هستند و به عنوان برده جنسی از آنها سوء استفاده می‌شود. ضمن اینکه سرنوشت صدها دختر ایزدی دیگر که به اجبار مسلمان شده‌اند و مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند  هنوز مشخص نیست. ایمن تصریح کرد که یکی از خواهرانش با او تماس تلفنی برقرار کرده و به او اطلاع داده که پس از تجاوز برخی عناصر داعش به او، به زور به کیش آنها در آمده و به عقد ازدواج یکی از سرکرده‌های داعش درآمده و از سرنوشت 2 خواهر دیگرش که آنها نیز مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند خبر ندارد.

این گروه تروریستی همچنین از وجود نیروهای متعددی در غالب عملیات انتحاری جهت دستیابی به مقاصدش استفاده می نماید. عمده نیروهای مورد استفاده از سوی داعش کودکان و نوجوانان می باشند. بر اساس گزارش های منتشر شده، نیروهای داعش کلاس های متعددی را در طول ماه ها برای نوجوانان بر قرار می نمایند تا زمینه شستشوی مغزی را در آنها فراهم نمایند. برخی از کودکان و نوجوانان نیز توسط این گروه به اجبار ناگزیر به پذیرش عملیات انتحاری می گردند.

ابوبکر ابغدادی رهبر تروریست های داعش

اسید برهو یک کودک سوری است که هفدهم دسامبر جاری در حالی که کمربندی انفجاری به تن داشت، روبروی یک مسجد شیعی در بغداد ایستاد. اندکی بعد به سمت نیروهای امنیتی حاضر در محل رفت و خود را تسلیم کرد تا بدین ترتیب بتواند از چنگ داعش بگریزد. زمانی که داعش شهر این کودک، یعنی منبج در شمال حلب سوریه را تصرف کرد، او مجبور به پیوستن به اردوگاه‌های آموزش نظامی این گروه تندرو شد. پس از آن شبه نظامیان داعش، او را برای عملیات انتحاری مجهز کردند. بر اساس گزارش ها داعش ماهانه، دویست تا سیصد کودک را به عضویت خود در می‌آورد. در خلال ماه های آموزش این بچه ها نه تنها فنون جنگ و به کار گیری اسلحه به این کودکان آموزش داده می‌شود، بلکه یاد می‌گیرند که چگونه بمب بسازند و به چه صورت، عملیات انتحاری انجام دهند. این اطلاعات را گزارش‌های سازمان ملل متحد نیز تایید می‌کند.

بر اساس گزارش نماینده سازمان ملل متحد در امور عراق، داعش به پسرهای بالای 13 سال دستور داده تا سلاح به دست گرفته، از مکان‌های استراتژیک حفاظت یا غیرنظامیان را دستگیر کندد. وی تصریح می کند که تروریست‌های داعش در عراق صدها کودک را از جمله در اعدام‌های جمعی به قتل رسانده‌اند و همچنین از کودکان به عنوان بمب‌گذاران انتحاری در حمله‌های خود استفاده می‌کنند. در حملات صورت گرفته بر علیه نیروهای پیش مرگه کرد، ارتش سوریه و نیروهای مردمی عراق، عموما نیروهای داعش ابتدا کودکی را به سوی پادگان های آنها روانه کرده و پس از انفجار مقر فوق بلافاصله به آنجا حمله می نمایند.

داعش الگوی سایر تروریست ها

گروه های تروریستی گوناگونی در اقصی نقاط جهان پس از مشاهده موفقیت های ضمنی داعش در استراتژی رعب آمیزش، به الگو برداری از آن پرداخته اند و مشی خویش را رادیکال تر نموده اند. گروه تروریستی بوکو حرام در نیجریه از جمله گروه های فوق می باشد. بوکو حرام در طول ماه های اخیر اقدام به ربایش صدها کودک و نوجوان دختر نموده و ضمن استفاده جنسی از آنها، برای پیشبرد مقاصدشان من جمله اجرای عملیات انتحاری از نوجوانان فوق استفاده نموده اند.

کودک مسلح در میان القاعده شاخه آفریقا

بوکوحرام اولین گروهی است که متاثر از داعش، شمار کثیری از دختران نیجریه ای را پس از ربودن به کنیزی و بردگی خویش درآورده اند. این گروه همچنین به گونه ای وحشیانه مبادرت به قتل شهروندان ساکن در این کشور می نماید.

گروه انصار بیت المقدس در مصر، الشباب در سومالی، تحریک طالبان پاکستان، النصره و حتی شعب القاعده در سطح منطقه نیز در یک سال اخیر و تحت تاثیر اقدامات داعش به گونه ای عریان تر به اقدامات وحشیانه خویش پرداخته و مسبب ارائه چهره ای خشن از مسلمانان در سطح جهان شده اند.

مادری که دخترش توسط بوکوحرام ربوده شده است

بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، بوکوحرام در نیجریه، داعش درعراق و النصره در سوریه، کودکان را به عنوان سرباز به خدمت می‌گیرند؛ از آنها سوءاستفاده جنسی می‌کنند و توسط آن‌ها به دبستان‌ها ومدارس منطقه حمله می‌برند. در گزارش جدید سازمان ملل متحد در باره سوءاستفاده از کودکان در درگیری‌های مسلحانه آمده است که در سال گذشته میلادی در سراسر جهان دست کم چهارهزار کودک در جنگ‌ها و برخوردهای مسلحانه ارتش‌ها یا گروه‌های مسلح فعال بوده‌اند.


مغرب ، عشرتکدۀ آل سعود عربستان

کاخ

کاخ
العالم- شاهزادگان سعودی کشور مغرب را به دلیل برخوردار بودن از آب وهوای دل انگیز مدیترانه ای به عشرتکده خود تبدیل کرد اند.

به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم به نقل از پایگاه اینترنتی خبری مغربی " هسپرس " ، فیلیپ سیو پزشک افراد سرشناس جهان بخشی از مشاهدات خود در کاخ یک شاهزاده سعودی به نام شیخ سالم در شهر دار البیضاء مغرب را این گونه بیان می کند: ده ها دختر مغربی شب ها را با شیخ سالم در کاخش در الدار البیضاء به سر می برند و انواع عیش و نوش در مجالس شبانه این شاهزاده سعودی فراهم است.

فیلیپ سیو روز یکشنبه در یکی از برنامه های شبکه تلویزیونی "کانال پلوس" فرانسه گفت : شیخ سالم کاخی مجلل درشهر الدار البیضاء مغرب دارد و من برای معاینه اش به آنجا رفتم و دیدم که 60 دختر مغربی نیمه لخت در کنارش هستند و به شکل تحریک آمیزی می رقصند.

سیو که به تازگی کتابی به نام " گفته های دیوانه وار " نوشته است، افزود: شیخ سالم مبتلا به انواع بیماری ها است. او به خاطر فاحشه های مغربی به دار البیضاء می رود.

سیو گفت : همراه شیخ سالم از من خواست که یکی از دختران را برای خود انتخاب کنم زیرا این شاهزادۀ میلیاردر عربستانی معتقد است که یکی از شرایط میزبانی هدیه دادن دختر به میهمان است.

این پزشک مشهور می افزاید: شاهزادگان سعودی که به مغرب می روند، هدفی جز عیش و نوش ندارند.

سیو اعلام کرد : تعداد زیادی قرص ویاگرا و سیالیس در کاخ این شاهزاده عربستانی وجود دارد.

سیو افزود : دهها دختر مغربی ساعت سه نیمه شب همگی با هم وارد کاخ شیخ سالم می شدند و با پخش موسیقی شرقی می رقصیدند و شیخ سالم نیز در برابر آنها می نشست و به نظاره می پرداخت.

سیو به مسخره کردن شیخ سالم پرداخت و گفت : شیخ سالم با قدی کوتاه و چهره ای شرور چشمانش در کاسه سرش می چرخید و دختران را برانداز می کرد. 

آیا حدیث مرگ عبدالله سندیت دارد

توجه: وعده صادق تحلیل زیر را رد و یا تایید نمیکند.تنها جهت مطالعه بازدید کنندگان در سایت قرار گرفته است.

جهت مطالعه بیشتر مقاله زیر را میتوانید مطالعه کنید:

آخرین خاندان پادشاهی حجاز در آخرالزمان- خادم الامام (عج)

 

 

بر حجاز مردی که اسمش، اسم حیوان است، حکومت می‌کند (فهد=یوزپلنگ)، اگر از دور به او نگاه کنی درچشمش انحراف می‌بینی، ولی اگر به او نزدیک شدی، در چشمش مشکلی نمی‌بینی، جانشین یا خلیفه‌اش برادرش که اسمش عبدالله است خواهد بود، وای بر شیعه ما از دست او!

خبرگزاری فارس: آیا حدیث مرگ عبدالله سندیت دارد
  •  

خبرگزاری فارس ـ حجت‌الاسلام محمدرضا شهبازیان(کارشناس مهدویت): چندی قبل به مناسبت نقد یکی از فرقه‌ها و استدلال یکی از سخنرانان در محیطی دانشگاهی و تعدادی سایت در بحث نشانه‌های ظهور، به روایتی با این متن اشاره کردم و آن را جعلی و ساختگی معرفی کردم، روایت این است:
«عن مسند احمد عن النبی(صلی الله علیه وآله): یحکم الحجاز رجل اسمه علی اسم حیوان اذا رایته حسبت فی عینه الحول من البعید و اذا اقتربت منه لا تری فی عینه شیئا، یخلفه له أخ اسمه عبدالله، ویل لشیعتنا منه -أعادها ثلاثا- بشرونی بموته أبشرکم بظهور الحجة»(1)
رسول خدا(ص) فرمود: بر حجاز (عربستان) مردی که اسمش، اسم حیوان است، حکومت می‌کند (فهد=یوزپلنگ)، اگر از دور به او نگاه کنی درچشمش انحراف (چپی) می‌بینی، ولی اگر به او نزدیک شدی، در چشمش مشکلی نمی‌بینی، جانشین یا خلیفه‌اش برادرش که اسمش عبدالله است خواهد بود، وای بر شیعه ما از دست او! پس این جمله را سه بار تکرار کرد، بشارت مرگش را به من بدهید شما را به ظهور حجت بشارت می‌دهم.

در نقد آن چنین گفته و نوشته‌ام:
اولین منبع نقل این روایت، کتاب «250 علامة حتی ظهور الامام المهدی(ع)»، اثر محمدعلی طباطبایی حسنی است و نگارنده نیز در منبع دیگر بدان برخورد نکرده.(2)
با مراجعه به کتاب مسند احمد بن حنبل و سایر متون روایی شیعه و سنی روشن می‌شود که این روایت وجود خارجی نداشته و تا کنون کسی آن را ذکر نکرده است، جالب اینکه نویسنده کتاب «250 علامت»، خود نیز این روایت را در هیچ منبع حدیثی ندیده است و در استناد آن به مسند احمد و رسول خدا(ص) چنین می‌گوید: «هذ الخبر نقله إلیّ أحد الفضلاء المطلعین»(3)، این خبر را یکی از فضلای مطلع !!! برای من نقل کرده است.
پس از نقل این مطلب تعدادی از دوستان دانشگاهی تماس گرفته‌اند که آدرس این حدیث را پیدا کرده‌ایم و جعلی نیست!!!
در توضیح این اشتباه عزیزان نکاتی را عرض کردم، اما لازم دیدم تا مجدد تذکر دهم.

قبل از نقد آن به متن روایت دقت کنید:
«عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ ع یَقُولُ‏ مَنْ یَضْمَنْ لِی مَوْتَ عَبْدِاللَّهِ أَضْمَنْ‏ لَهُ الْقَائِمَ ثُمَّ قَالَ إِذَا مَاتَ عَبْدُاللَّهِ لَمْ یَجْتَمِعِ النَّاسُ بَعْدَهُ عَلَى أَحَدٍ وَ لَمْ یَتَنَاهَ هَذَا الْأَمْرُ دُونَ صَاحِبِکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ یَذْهَبُ مُلْکُ السِّنِینَ وَ یَصِیرُ مُلْکُ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ فَقُلْتُ یَطُولُ ذَلِکَ قَالَ کَلا»؛ ابوبصیر روایت می‌کند که گفت: شنیدم حضرت صادق(ع) می‌فرمود: هر کس مردن عبداللَّه را براى من ضمانت کند، من هم آمدن قائم را براى او ضمانت می‌کنم، بعد از آنکه عبداللَّه مرد، دیگر مردم بر سر کسى اجتماع نمی‌کنند و این امر به خواست خدا به صاحب شما منتهى می‌شود و بعد از آن سلطنت سال‌ها از بین می‌رود و به سلطنت ماه‏‌ها و روزها تبدیل مى‏‌شود، عرض کردم: آیا آن زمان طول می‌کشد؟ فرمود: نه!(الغیبة، شیخ طوسی، ص 447)
نکاتی در مورد این روایت:
1. این روایت هیچ ارتباطی با آنچه بنده نقد کرده‌ام ندارد و محتوای دو روایت مشابه نیست.
2. اولین و تنها مصدر نقل این روایت کتاب غیبت شیخ طوسی است و تمامی منابع بعدی از ایشان نقل کرده‌اند، پس از منفردات شیخ طوسی است و منفردات شیخ طوسی محل تأمل است.
3. این روایت هیچ دلالتی بر کشور حجاز و عربستان ندارد و آیت‌الله کورانی به صورت استنباط شخصی این نکته را به روایت نسبت داده‌اند که نمی‌توان سخن ایشان را پذیرفت.
4. این روایت مشخص نمی‌کند که مراد از عبدالله کیست و حداقل در زمان ما می‌تواند به پادشاه عربستان و اردن تطبیق یابد و الزامی در تطبیق آن به پادشاه عربستان نیست.
5. على بن یوسف بن المطهر حلی –برادر علامه حلی و متوفای 703 ه – در کتاب خود مراد از این عبدالله را آخرین پادشاه بنی العباس(عبدالله المستعصم-656 ق-) می‌داند و واقعه‌ای است که رخ داده است.(ر.ک. العدد القویّة، ص78)
 

*پی‌نوشت‌ها:
1.مائتان وخمسون علامة حتی ظهور، ص 137
2.این فرد خود را به صورت خود خوانده علامه معرفی می‌کند و مبلغینی از احمد، جهت انحراف ذهن مخاطبان از او با عنوان علامه طباطبایی نام می‌برند تا گمان شود نویسنده کتاب، علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان است!
3.همان، ص 137

 

بررسی ابعاد مختلف قیام شیعیان عربستان

یبداری ملت‌ها در خاورمیانه باعث شده است تمامی سیاست‌های تشویقی و تنبیهی آل سعود اثر خود را از دست بدهند. تجمعات اعتراض‌آمیز در تمام مناطق این کشور به چشم می‌خورد و نشان می دهد همه نقاط کشور از استبداد رنج می‌برند.

خبرگزاری فارس: بررسی ابعاد مختلف قیام شیعیان عربستان
  •  

 عربستان سعودی در چند دهه اخیر به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با اعتراض‌های گسترده شیعیان این کشور مواجه شده است. این اعتراض‌ها در برهه‌هایی توانسته است فشارهای زیادی را بر آل سعود وارد کند و در برهه‌های دیگر سرکوب شده‌اند. با شروع موج بیداری اسلامی و پیروزی مردم تونس، مصر، یمن و.. شیعیان منطقه الشرقیه نیز خود را در برابر نقطه عطفی دیدند که می‌توانند از طریق شرایط به وجود آمده احقاق حق کنند. اما با وجود گذشت سه سال از شروع موج بیداری اسلامی، شیعیان عربستان به دلیل سرکوب‌های شدید آل سعود تاکنون نتوانسته‌اند به اهداف خود جامه عمل بپوشانند. اما کاملاً مشخص است که این کشور می‌تواند درگیر قیامی فراگیر شود، به‌ویژه پس از اینکه حوثی‌های یمن توانستند تحرکات موفقیت‌آمیزی را در یمن انجام دهند. در این مطلب ضمن بررسی موقعیت شیعیان به ابعاد این قیام در این کشور می‌پردازیم.

موقعیت شیعیان

مجموع شیعیان عربستان که در شهرهای القطیف،ظهران،العوامیه،الاحساءوحاشیه مدینه ساکن هستند،حدود 16 درصدازجمعیت 24 میلیونی عربستان را تشکیل می‌دهند. این تعداد با زیدی‌ها و همچنین اسماعیلی‌ها و علوی‌ها درحدود 22 درصد از جمعیت کل عربستان را تشکیل می‌دهند. بنابراین از جمعیت 24 میلیونی عربستان،حدود 7 میلیون زیدی،علوی،اسماعیلی و شیعه هستند که روی‌هم‌رفته رقم بالایی است. از این تعداد،نزدیک به 5 میلیون شیعه دوازده‌امامی،و بقیه زیدی،علوی و اسماعیلی هستند. اسماعیلی ها حداکثر 7 امامی هستند،علوی هابه مولای متقیان علی(ع)ارادت می ورزند و زیدی‌ها نیز 4 امامی هستند.
شیعیان عربستان بیشتر در مناطق شرقی این کشور ساکن هستند. از آنجایی که سرشماری دقیقی در این کشور صورت نمی‌گیرد نمی‌توان آمار دقیقی از جمعیت شیعیان این کشور ارائه کرد.منطقه «الشرقیه» در عربستان که شامل «القطیف و الاحساء» است مرکز اصلی شیعیان عربستان است. این منطقه بر اساس آمار سال 2010 میلادی بزرگ‌ ترین منطقه عربستان بوده و بیشترین ذخایر نفت جهان نیز در همین منطقه واقع شده است.
ازجمله مطالبات شیعیان عربستان همواره به رسمیت شناخته شدن تشیع بوده است. وهابیون آنها را به دلیل توسل به اهل‏بیت(ع)، رافضی، کافر، مرتد و مجوس می‏دانند. «شیخ عبدالله ابن جبرین» یکی از اعضای شورای علمای ارشد می‏گوید:«گوشت گوسفند ذبح‌شده توسط یک رافضی(یک فرد شیعه) حلال نیست، چراکه رافضی‏ها همگی از مشرکان‌اند.» برابر این دیدگاه شیعیان حتی در جایگاهی نازل‏تر از مسیحیان و یهودیان قرار می‏گیرند چراکه مسیحیان و یهودیان برابر این دیدگاه یکتاپرست‌اند و شیعیان بدعت‏گذار و مرتد! درست از همین روست که برخی وهابیون خون و مال شیعیان را مباح می‏دانند. دانش‏آموزان شیعه در مدارس ملزم به فراگیری اصول و تعالیم وهابیت هستند؛ تعالیمی که تشیع را فرقه‏ای مرتد می‏داند.
در گزارش کمیته بین‌المللی حقوق بشر وکلای مینه‏سوتا که در سال 1996 منتشر شد در توصیف این فضا آمده: «الشرقیه یکی از فقیرترین مناطق عربستان سعودی است. دولت هزینه‏های کمتری را برای اجرای پروژه‏های عمرانی، جاده‏ها، بهداشت و آموزش در استان شرقی در مقایسه با مناطق دیگر صرف کرده است... زاغه‏نشینی در این مناطق تا اوایل دهه 1980 همچنان متداول بوده و شهرها و مناطق شیعه‏نشین همچنان فاقد امکانات و تسهیلات مدرن بهداشتی و درمانی هستند که در شهرهایی چون ریاض و جده در دسترس است. این وضعیت تا سال 1987 که دولت سعودی بیمارستان قطیف – نخستین بیمارستان مدرن در استان شرقی- را بنا نهاد، ادامه داشته است.»بنابراین گزارش،شرق استان قطیف مأوای اکثر شیعیان سعودی است و اکثرا از تبعیض رنج می‌برند.
بررسی وضعیت شیعیان عربستان نشان‌دهنده این امر است که با وجود آنکه آن‌ها در ثروتمندترین نقطه زمین ساکن هستند اما همواره از طرف مقامات آل سعود مورد ظلم و تبعیض قرار می‌گیرند.

قیام شیعیان عربستان
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 شیعیان عربستان را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد و امید آن‌ها برای احقاق حق افزایش یافت. سازمان انقلاب اسلامی و جنبش مبلغان طلایه‏دار با رهبری «شیخ حسن الصفار» و «شیخ توفیق السیف» در قطیف شکل گرفت. شیخ الصفار در سال 1976 مجموعه خطابه‏هایی در خصوص یاران حضرت علی(ع) یعنی افرادی چون حجر بن عدی، میثم تمار و مالک اشتر ایراد کرد و مقاومت و پایداری یاران امام را ستود. شیخ حسن الصفار در محرم سال 1979 تصویر اسلام انقلابی را برای شیعیان ترسیم کرد و این‌گونه بود که کم‏کم قیامی فراتر از حد انتظارها شکل گرفت.
کشتار زائران ایرانی در سال 1987 شرایط خاصی را در عربستان موجب شده بود. وقوع انفجاری در عربستان که در آن شماری از نظامیان آمریکایی کشته شده بودند نیز به ابزار فشاری علیه شیعیان تبدیل شد. از آن پس اگر چه با نوشتن درخواست‏ها خطاب به حکام سعودی پیگیری مطالبات ادامه پیدا کرد و حتی به امضای توافقنامه در سال 1993 رسید اما آن خروش گذشته انقلابی به کنار رفت و وعده‏های سعودی نیز آن‌گونه که می‏بایست به سرانجام نرسید. پایبند نماندن سعودی‏ها به وعده‏هایشان برخی شیعیان را به بازنگری از شیوه مدارا گونه با رژیم سعودی کشاند به‌گونه‌ای که جریان حزب‌الله در عربستان از سوی مردم مورد توجه و اقبال بیشتری نسبت به سایر احزاب قرار گرفت.
شروع موج جدید بیداری اسلامی در سال 2011 باعث شد قیام پنهان و خفته شیعیان عربستان بار دیگر بیدار شود. اسفندماه 89 بود که دستگیری «شیخ عامر»(روحانی مبارز شیعی عربستان) و شماری از شیعیان موج جدیدی از اعتراض‌های خیابانی را به راه انداخت. با این‌همه وضعیت برای دولت سعودی قابل‌کنترل باقی ماند تا آنکه خبر دستگیری و تیراندازی به «شیخ نمر باقر النمر» منتشر شد. پس از سال‏ها مسامحه در برابر دولت سعودی باز عربستان رنگ و بوی قیام سال 1979 را گرفت. دستگیری این روحانی برجسته شیعه و محکوم کردن وی به اعدام می‌تواند به‌عنوان جرقه‌ای انبار باروت خشم شیعیان عربستان را منفجر کند. این عامل در کنار سایر عوامل می‌تواند پازل انقلاب در عربستان را تکمیل کند و تهدید بزرگی را برای خاندان آل سعود به وجود آورد.

تأثیر قیام شیعیان یمن بر عربستان
در عربستان ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید هر بلایی که وارد این کشور شود از ناحیه یمن است. این موضوع به‌خوبی می‌تواند نوع نگاه سعودی‌ها را نسبت به همسایه جنوبی خود نشان دهد. شیعیانی که در یمن زندگی می‌کنند همواره برای عربستان سعودی به‌عنوان تهدیدی جدی مطرح بوده‌اند. با شروع موج بیداری اسلامی در سال 2011 این تهدید رنگ واقعیت به خود گرفت و جامعه آل سعود که از سیاست‌های وهابی‌ها و آل سعود به تنگ آمده بودند جرقه اولین اعتراضات جدی خود را زدند. این مسئله در مناطق شیعه‌نشین به‌ویژه الشرقیه به شکل جدی‌تری پیگیری شد.
هرچند که انقلاب مردم یمن با طرح شورای همکاری خلیج‌فارس عقیم ماند اما شروع موج دوم انقلاب در این کشور در ماه‌های اخیر که شیعیان حوثی رهبری آن را بر عهده داشتند نویدبخش قیامی جدید بود. در شرایط کنونی حوثی‌ها توانسته‌اند شرایط یمن را به نفع خود تغییر دهند. این مسئله می‌تواند تأثیرات زیادی بر شیعیان عربستان بگذارد. چراکه در عرصه بین‌الملل جنبش‌ها و قیام‌های هم‌سطح همواره از شکست یا پیروزی یکدیگر تأثیر می‌پذیرند.
شیعیان اسماعیلی و زیدی‌ها در جنوب عربستان ساکن هستند و این مناطق به استان‌های شیعه‌نشین یمن نزدیک است. این جمعیت به‌صورت مستقیم می‌توانند تحت تأثیر قیام حوثی‌های یمن قرار بگیرند. در صورت سرایت قیام حوثی‌ها به جنوب عربستان مناطق الشرقیه نیز به‌سرعت می‌توانند تحت تأثیر این حرکت قرار بگیرند.
زمینه‌های فراگیر شدن اعتراضات
روند تحولات عربستان در سال‌های اخیر به‌اندازه‌ای تسریع شده است که نهادهای اطلاعاتی عربستان نیز از این امر احساس تهدید کرده و در برخی موارد آن را فاش کرده‌اند. برخی از منابع اطلاعاتی و رسانه‌ای نیز در توصیه‌های خود به آل سعود خطر قیام شیعیان را بسیار جدی توصیف کرده‌اند. این سایت‌های وابسته به نظام حاکم سعودی در ادامه به نقل از مؤسسه پژوهش‌ها و بررسی‌های آمریکایی Exclusive Analysis نوشتند: «شیعیان عربستان سعودی به فکر آن افتاده‌اند که با الهام گرفتن از انقلاب مردم تونس، مصر و اعتراض‌های دیگر کشورهای عربی مانند اردن، بحرین و یمن برای دستیابی به حقوق پایمال‌شده خود دست به قیام علیه آل سعود بزنند».

این مؤسسه آمریکایی در ادامه گزارش خود که توسط «آمبروز ایوانز» نگاشته شده نوشت: این احتمال وجود دارد شیعیان عربستان که بر روی شهرهای نفت‌خیز سعودی در شرق این کشور سکونت دارند، علیه رژیم حاکم بر این کشور قیام کنند. شیعیان عربستان سعودی که بیش از دو قرن است شاهد پایمال شدن حقوق خود توسط آل سعود هستند، در سال 1979 میلادی یعنی بلافاصله پس از انقلاب اسلامی ایران دست به انتفاضه‌ای مردمی زدند اما با حمله وحشیانه نیروهای امنیتی و ضد شورش آل سعود و به کشتن 21 تن از آنان، باعث توقف آن انتفاضه شدند. اما اکنون‌که در برخی از کشورهای عربی مردم تا حدودی به اهداف خود دست‌یافته‌اند، امید شیعیان به موفقیت در قیام آینده علیه آل سعود به‌شدت افزایش یافته است.
به دنبال اعتراضات مردمی در تونس، مصر و دیگر کشورهای عربی، در مارس 2011میلادی؛ اعتراضات مخالفان حکومت سعودی از شهرهای احساء و قطیف به شهر ریاض، هم کشیده شد و حکومت سعودی در روز بعد از آن اعلام کرد از این پس هرگونه تظاهرات و تجمع اعتراض‌آمیز ممنوع است و در صورت تکرار، با برخورد شدید پلیس همراه خواهد بود. این امر نشان می‌دهد زمینه‌های زیادی برای تشدید اعتراضات در این کشور وجود دارد:
نخست اینکه حاکمیت آل سعود در عربستان سعودی با ایدئولوژی وهابی، و خود را خادم حرمین شریفین نامیدن به دنبال مشروعیت مذهبی است و با شروع اعتراضات مردمی، از این ایدئولوژی برای سرکوب اعتراضات مردمی در این کشور استفاده می‌کند تا به‌وسیله فتاوای مفتی‌های وهابی، جلوی اعتراضات مردمی در این کشور را بگیرد. نکته جالب اینکه علمای درباری سعودی به حرام بودن تظاهرات مسالمت‌آمیز در این کشور حکم داده‌اند! اما به‌رغم پیوند و اشتراک منافع بین وهابیت و آل سعود، این وحدت و هماهنگی تنها در مواقع بحرانی و برای کوتاه‌مدت قابل دوام است.
در سال‌های اخیر اختلاف بین آل سعود و ایدئولوژی وهابی و سران سلفی این کشور بیش از هر عامل دیگری در فرایند نوسازی و عدم پایبندی رهبران سعودی به قوانین و آداب و شعائر اسلامی مؤثر بوده و قرائت سلفی از اسلام وهابی، به شکاف بین آل سعود و وهابیت دامن زده است و لذا می‌تواند به اعتراضات مردمی در این کشور ابعاد گسترده‌ای بدهد.
دومین زمینه در این مورد به جنگ قدرت و یا جنگ پادشاهی در عربستان مربوط می‌شود. سیستم سیاسی معیوب و غیر دموکراتیک پادشاهی در عربستان به جنگ قدرت در این کشور دامن زده است. اساس ساختار قدرت در عربستان تمرکز امور در دست‌های فرزندان ذکور «ملک عبدالعزیز»، مؤسس کشور عربستان سعودی است. بر همین اساس مبنای حکومت در این کشور نیز انتقال قدرت از برادر بزرگ‌تر به برادر کوچک‌تر است. ملک عبدالعزیز وصیت کرده بود تا زمانی که فرزندان من زنده هستند، نوه‌هایم شاه نخواهند شد.
در سال 2007 با تشکیل شورای عالی بیعت ـ شورایی 35 نفره از فرزندان و نوادگان عبدالعزیز که مأموریت آن تضمین انتقال مسالمت‌آمیز قدرت از پادشاه به ولیعهد است ـ انتظار می‌رفت از جنگ قدرت در این کشور کاسته شود، اما تحولات چند سال اخیر نشان می‌دهد که بین شاهزادگان سعودی جنگ پنهانی برای قدرت وجود دارد که جز در دوران بعد از مرگ ملک عبدالله آشکار نخواهد شد.
سوم اینکه عدم وجود سیستم شفاف قانونی در حوزه اقتصاد باعث شده است تا ثروت در این کشور در دست اقلیتی محدود از خاندان سعودی قرار بگیرد و این کشور را با ذخایر فراوان طبیعی به ملک شخصی شاهزاده‌های آل سعود تبدیل کند. عربستان سعودی عملاً در چنبره حدود 7000 شاهزاده عربستان زندانی است. در طول این دوران همواره شاهزاده‌ها بر مناصب مختلف این کشور تکیه زده‌اند.حدود 200 شاهزاده از خانواده‌های مختلف آل سعود مناصب کلیدی را در اختیار دارند و بیش از 6 هزار شاهزاده دیگر صاحب موقعیت‌های انحصاری در این کشورند و عملاً مملکت پهناور و ثروتمند عربستان را به‌صورت ملک شخصی خود درآورده و با الصاق دائمی واژه «سعودی» به این کشور، در طول بیش از 8 دهه گذشته، آنجا را دست‌به‌دست چرخانده و مردم این کشور را از شرکت در اداره امور خود محروم کرده‌اند.

فرجام سخن
منشأ و سرآغاز قیام‌ها در عربستان از مناطق شیعه این کشور بوده است. این کشور با توجه به وجود منابع نفتی سرشار تاکنون توانسته است قیام‌های موجود در این کشور را سرکوب کند و یا با پخش کردن پترو دلارها از پیدایش جنبش‌های اعتراضی جلوگیری کند. اما بیداری ملت‌ها در خاورمیانه باعث شده است تمامی این سیاست‌های تشویقی و تنبیهی آل سعود اثر خود را از دست بدهند. هم‌اکنون تجمعات اعتراض‌آمیزی به‌صورت پراکنده در تمام مناطق این کشور به چشم می‌خورد و این یعنی همه نقاط کشور از استبداد رژیم حاکم رنج می‌برند، ولی طبقه حاکم همه توان خود را برای جلوگیری از گسترش تظاهرات و سرکوب معترضان به کار گرفته است.
شیعیان عربستان سعودی بنا به سه دلیل اساسی از جایگاه مهمی برخوردارند:
نخست اینکه در منطقه‌ای نفت‌خیز سکونت و اشتغال دارند و میادین نفتی غوار و قطیف در حوزه مناطق شیعه‌نشین قرار گرفته‌اند؛ گفتنی است که میدان غوار بیش از 60 میلیارد بلکه (تقریباً دو برابر کل ذخایر نفتی امریکا) ذخیره قطعی نفت دارد و هزینه استخراج نفت از این منطقه کمتر از سه دلار است.
دوم اینکه جهان تا حد چشمگیری به این مناطق شیعه‌نشین عربستان سعودی، خلیج‌فارس وابسته است؛ به این دلیل روشن که 95/90 درصد درآمد ارزی عربستان سعودی و 15/درصد نفت مصرفی جهان از این منطقه تأمین می‌شود، همچنین 60-40 درصد نیروی کار شاغل در صنعت نفت عربستان، شیعه هستند. سوم اینکه منطقه شیعه‌نشین عربستان سعودی با کشورهایی هم‌جوار است که اکثریت جمعیت آنها شیعه می‌باشند؛ 65 درصد جمعیت بحرین، 90 درصد جمعیت ایران و 60 درصد جمعیت عراق شیعه هستند و این سه کشور با منطقه شیعه‌نشین عربستان همسایه هستند.
همچنین در مورد پراکندگی جغرافیایی آنان، می‏توان به‌طور کلی دو منطقه مهم را به‌عنوان مناطق تمرکز شیعیان عربستان شناسایی کرد:
گروه اول، شیعیانی هستند که در منطقه حجاز (شامل مکه و مدینه) ساکن‏اند و آن‌گونه که از روایات برمی-آید، از فرقه‏ی زیدیّه می‏باشند و قبایل مختلفی را چون قبایل بنوجهم، بنو علی، بعضِ بنی عوف و شیعیان نخاوله تشکیل داده¬اند.
گروه دوم، در منطقه شرقیه ساکن و بیش¬تر در استان‏های حساء (الهفوف و العمران) و قطیف متمرکز شده اند. آنان نیز از دیرباز مورد آزار و اذیت وهابیان قرار داشته‏اند و نزدیکی به سواحل شمالی و آشنایی با اندیشه‏های انقلابی شیعیان ایران، باعث شده تا کم‏تر تقیه کنند. افزون بر این گروه¬ها، در جنوب و نزدیک مرز یمن نیز گروه کوچکی از شیعیان زندگی می‏کنند که آنان نیز وضع مشابهی دارند. درهرحال، بیش‏تر این شیعیان دوازده‌امامی هستند.
در شرایط کنونی به‌صورت دوره‌ای در منطقه الشرقیه تظاهرات ضد آل سعود برگزار می‌شود. تاکنون دولت این کشور توانسته است با سیاست‌های سرکوب و ارعاب جلوی به ثمر رسیدن این قیام را بگیرند. اما شرایط امروز منطقه در وضعیت بی‌ثباتی قرار دارد و هر لحظه می‌تواند سرنوشت دیکتاتوری‌ها را تغییر دهد. باید توجه داشت که در طول دهه‌های متمادی و امواج دموکراسی تنها منطقه‌ای که نتوانسته تحت تأثیر مدل حکومتی دموکراسی غربی قرار بگیرد خاورمیانه و جهان اسلام است. اما با شروع موج بیداری اسلامی در سال 2011 دیکتاتوری‌های جهان عرب یکی پس از دیگری به لرزه درآمدند.
صدور حکم اعدام آیت‌الله نمر بزرگ‌ترین محرکی بود که آل سعود برای گسترده شدن قیام به شیعیان این کشور داد. با این اقدام مردم شرق عربستان بسیار متحدتر از قبل در برابر دولت این کشور ظاهر شده‌اند و بر ضرورت تشدید قیام تأکید می‌کنند. از طرف دیگر حمله به حسینیه شیعیان در منطقه احساء و شهادت چند تن از شیعیان در ایام محرم تظاهرات مردم شرق عربستان را شدت بخشیده است. از هر نظر منطقه شرق عربستان برای قیام واقعی و همه‌جانبه آماده است و خیزش‌های جهان عرب به این موج قیام و عدالت‌خواهی شدت بخشیده است.
حال باید منتظر سیاست‌های آینده آل سعود و واکنش شیعیان در این کشور بود چراکه نوع برخورد مقامات آل سعود می‌تواند شدت و ضعف قیام شیعیان عربستان را مشخص کند. تاکنون آل سعود نه‌تنها سیاست دلجویی از شیعیان را در پیش نگرفته‌اند بلکه با حمله به مردم الشرقیه بر عمق اختلافات می‌افزاید. این شرایط می‌تواند قیام شیعیان را بسیار تسریع کند و با به وجود آمدن زمینه‌های لازم آن را به سرانجام برساند. شاید این قیام برای به نتیجه رسیدن و فراگیر شدن احتیاج به یک محرک و جرقه بزرگ نیاز دارد. مرگ ملک عبدالله می‌تواند این محرک باشد.

 منابع:

 http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930904001332

http://rajanews.com/PrintFriendly.asp?id=132692

http://kayhan.ir/fa/news/31898

http://daftarmags.ir/Journal/Text/PasdarEslam/Article/index.aspx?JournalNumber=373&ArticleNumber=35477

http://isco.isca.ac.ir/Portal/home/

http://www.rohama.org/fa/content/1839
در این مطلب از منابع زیر نیز استفاده شده است:
منابع مورد استفاده:
- شیعیان در عربستان، فواد ابراهیم
- شیعیان عرب مسلمانان فراموش‌شده، گراهام فولر

  محمدمهدی جعفری/کارشناس مسائل منطقه

منبع: تبیین

 

آینده آل‌سعود در ابهام

نگاهی به اوضاع عربستان و تحولات داخلی و خارجی آن بیانگر این است که اوضاع این کشور چندان مساعد نیست، زیرا در داخل، برخی، از سیاست‌های اقتصادی و کسر بودجه ناشی از کاهش قیمت نفت، زبان به انتقاد گشودند.

خبرگزاری فارس: آینده آل‌سعود در ابهام
  •  

پادشاه 90 ساله عربستان 10 دی بدون اعلام قبلی راهی شهرک پزشکی ملک عبدالله در ریاض شد. رسانه‌های سعودی گزارش دادند که وی برای انجام پاره‌ای آزمایش‌های پزشکی به شهرک ملک عبدالله منتقل شده و دیوان پادشاهی عربستان در بیانیه خود اعلام کرده بود که پادشاه عربستان دچار التهاب ریه شده و لوله‌ای برای بهبود وضعیت تنفس وی کار گذاشته شده است. در نهایت منابع خبری از پایان پادشاهی ملک عبدالله و آغاز دگرگونی در ساختار سیاسی عربستان خبر دادند. پیچیدگی و به هم تنیدگی خاندان آل‌سعود چنان است که بسیاری معتقدند که هر چند وضعیت پادشاهی مشخص است و سلمان به جای عبدالله می‌تواند امور را اداره کند، اما جنگ قدرت شش هزار شاهزاده سعودی را در بر خواهد گرفت. حال این سؤال مطرح می‌شود که این دگرگونی چه تأثیری بر ساختار درونی و سیاست و جایگاه منطقه‌ای و جهانی عربستان خواهد گذاشت و سلمان برای تبدیل شدن به پادشاهی قدرتمند چه راهی را باید طی کند؟ آیا استمرار سیاست‌های عبدالله تحقق‌بخش این مهم است یا آنکه باید سیاست‌های دیگری را در پیش گیرد؟

مروری بر ساختار قدرت در عربستان

ساختار سیاسی عربستان قبیله‌ای است و قدرت بین دو قبیله «الشمری» و «السدیری» تقسیم شده است.

مادر «ملک عبدالله» از قبیله «الشمری» است و با توجه به اینکه بیشتر فرزندان «عبدالعزیز» از جمله ولیعهد از قبیله «السدیری» هستند در نتیجه با مرگ عبدالله، قبیله «الشمری» به حاشیه رانده خواهد شد و گروهی از پسران «ملک عبدالعزیز» موسوم به «هفت برادران» از قبیله «السدیری» قدرت را در دست خواهند گرفت.

روند انتقال قدرت در عربستان اساسأ بر اساس ماده پنج قانون حاکمیت و قانون «هیئت بیعت» در این کشور که ملک عبدالله در سال 2006 برای انتخاب پادشاه و ولیعهد تأسیس کرد، تعیین می‌شود. بر اساس این ماده رژیم حاکم در عربستان پادشاهی است و باید پادشاهی به فرزندان «عبدالعزیز بن‌عبدالرحمن الفیصل آل‌سعود» و فرزندان فرزندانش برسد و دیگر اعضای خاندان باید با فردی که «اصلح‌ ترین» نامیده شده بیعت کنند. این ماده بندی داشت که بر اساس آن پادشاه ولیعهد را انتخاب و با فرمان پادشاهی وی را عزل می‌کند، اما با اجرایی شدن قانون مربوط به هیئت بیعت این بند لغو و بند دیگری جایگزین آن شد که برای بیعت با پادشاه فراخوانی صادر می‌شود و ولیعهد نیز بر اساس همین نظام انتخاب می‌شود که در آن اعضای هیئت بیعت به نفع یا ضرر شخص مورد نظر رأی خواهند داد.

هیئت بیعت در 10 دسامبر سال 2007 به ریاست «مشعل‌بن‌عبدالعزیز آل‌سعود» تشکیل شد و بر اساس قوانین مربوط به تأسیس آن، این هیئت از فرزندان عبدالعزیز و در برخی شرایط از نوادگانش تشکیل می‌شود؛ علاوه بر آن دو عضو دیگر را نیز پادشاه می‌‌تواند برای عضویت در این هیئت معرفی کند. بر اساس این قانون پادشاه باید این دو نفر را از میان فرزندان خود و فرزندان ولیعهد انتخاب کند. بر پایه ماده شش قانون هیئت بیعت، در صورت مرگ پادشاه هیئت بیعت از اعضای آن دعوت می‌کند که با ولیعهد بیعت کنند، بر همین اساس نباید ظاهراً مشکلی در انتقال قدرت در عربستان وجود داشته باشد، زیرا هیئت بیعت بر پایه قانون با ولیعهد منتخب بیعت کرده و انتقال قدرت صورت می‌گیرد.

جدال در عربستان برای انتخاب پادشاه پس از عبدالله نیست، بلکه جدال بر سر انتخاب ولیعهد آینده این کشور یا به تعبیر بهتر، بر سر پادشاهی است که از شاهزادگان جوان (نوه‌ها) به قدرت می‌رسد که همه اختلاف‌ها حول این محور می‌چرخد. این پست از آن جهت مهم است که ولیعهد آتی عربستان که در آینده پادشاه نیز خواهد شد قدرت را از پسران عبدالعزیز،‌ به نوادگان وی منتقل خواهد کرد و نسل بعدی پادشاهی در این کشور به جوان‌تر‌ها خواهد رسید که رقابت سفت و سختی نیز میان نوادگان مؤسس حکومت آل‌سعود مدرن از جمله «متعب‌بن‌عبدالله» فرزند ملک عبدالله و «محمدبن‌نایف» وزیر کشور فعلی (و فرزند ولیعهد سابق و درگذشته) عربستان شکل گرفته است.

نایف‌بن‌عبدالعزیز، پدر محمدبن‌نایف  هشت ماه ولیعهدی عربستان را پیش از مرگ در کارنامه خود دارد و یکی از برادران سدیری است. نامزد واجد شرایط برای منصب ولیعهدی باید بر اساس آنچه در بند هفتم قوانین هیئت بیعت آمده حداکثر تا یک ماه پس از بیعت با پادشاه به وسیله او و با مشورت اعضای بیعت انتخاب شود، هیئت بیعت باید یک نفر از این نامزدها را انتخاب و وی را به عنوان ولیعهد معرفی کند و در صورت عدم توافق با هیچ‌کدام از این افراد خود هیئت ملزم به معرفی افراد اصلح‌ است. اگر پادشاه نیز با فردی که از سوی هیئت بیعت معرفی می‌شود موافقت نکند یک نفر از سه نامزد پادشاه و کاندیدای هیئت بیعت به رأی گذاشته می‌شوند و فردی که آرای بیشتری کسب کند به عنوان ولیعهد معرفی می‌شود.

 جنگ قدرت در خاندان سعودی

جنگ قدرت در حالی خاندان سعودی را فراگرفته که دو محور در آن مشاهده می‌شود.

الف) اقدامات عبدالله برای فرزندان

بخشی از جنگ قدرت در آل‌سعود برگرفته از اقدامات عبدالله برای تثبیت قدرت فرزندانش است. با صدور فرمان پادشاهی ملک عبدالله در 27 مارس 2014  هیئت بیعت عملاً از میدان به در شد. بر اساس این فرمان پادشاهی منصب جدیدی به نام «جانشین ولیعهد» ایجاد شد و پادشاه عربستان «مقرن‌بن‌عبدالعزیز» برادر 69 ساله خود را به عنوان جانشین سلمان بن‌عبدالعزیز انتخاب کرد تا در صورت نبود ولیعهد به‌عنوان ولیعهد با وی بیعت شود و در صورت نبود پادشاه هر دو پست پادشاهی و ولیعهدی را یکجا اشغال کند. نکته قابل توجه در فرمان پادشاهی ملک عبدالله، بندی است که بر اساس آن هیچ‌کس اجازه ندارد این فرمان را تعدیل، تأویل یا تغییر دهد.

«احمد بن‌عبدالعزیز» وزیر کشور عربستان که پس از مرگ شاهزاده نایف‌بن‌عبدالعزیز به این سمت رسیده بود به ناگاه از این سمت برکنار شد، پادشاه عربستان پس از برکناری احمد بن‌عبدالعزیز، محمدبن‌نایف برادرزاده وی را به این سمت گمارد تا زمینه را برای جانشین ولیعهد (ولی ولیعهد) شدن، شاهزاده مقرن‌بن‌عبدالعزیز (که شخصیتی ضعیف است) فراهم کند و احمد بن‌عبدالعزیز را با برکناری از وزارت کشور تضعیف و از نزدیک شدنش به رأس هرم بازدارد. هدف از دور نگه داشتن احمد بن‌عبدالعزیز از وزارت کشور و تقویت مقرن‌بن‌عبدالعزیز به جای وی، فراهم کردن زمینه ارتقای جایگاه «متعب‌بن‌عبدالله» فرزند پادشاه کنونی عربستان بوده است  که اکنون رئیس گارد پادشاهی است.

در چنین اوضاعی متعب‌بن‌عبدالعزیز می‌تواند جانشین دوم نخست‌وزیر شود که با این سمت می‌تواند در صورت ناتوانی ولی ولیعهد (مقرن‌بن‌عبدالعزیز) جایگزین وی شود و مسئولیت‌های وی را برعهده گیرد و در صورتی که مقرن ولیعهد شود، متعب می‌تواند خودش ولی ولیعهد و به طور بالقوه ولیعهد و پادشاه عربستان شود.

یکی از اولین حوادث سال 2014 برکناری بندر بن‌سلطان از مسئولیتش در دستگاه اطلاعات عربستان سعودی بود و پس از وی سپهبد یوسف الادریسی به دستگاه اطلاعاتی عربستان آمد. ناظران سیاسی تلاش ملک عبدالله برای تقویت جایگاه فرزندانش، تضعیف شاهزاده‌های نزدیک به ولیعهد و همزمان شکست‌های بندر بن‌سلطان در منطقه به‌ویژه پرونده سوریه را دلیل برکناری وی از دستگاه استخباراتی عربستان عنوان کردند.

برخی نیز معتقدند تصمیم پادشاه عربستان به تعیین جانشین ولیعهد آن هم یک روز پیش از سفر باراک اوباما به عربستان مشخصاً بدین معناست که از دخالت وی در عزل و نصب‌ها جلوگیری شود تا طرح عبدالله برای به قدرت رسیدن فرزندانش به تحقق نزدیک‌تر شود.

ب) جنگ قدرت شاهزادگان

بین شاهزادگان سعودی به‌ویژه نسل اول، دوم و سوم اختلاف‌نظرهای شدیدی درباره شیوه حکومت‌داری وجود دارد، از این رو مرگ پادشاه می‌تواند اختلافات تاریخی بین شاهزادگان را تشدید و به جنگ داخلی حداقل بین این دو قبیله برای کسب قدرت منجر شود.

هرچند همه امیران حاضر در نشست هیئت بیعت به نفع امیر مقرن رأی دادند، اما به احتمال زیاد اختلافات زمانی برملا خواهد شد که مقرن ارتقا پیدا کند و به ولیعهدی برسد. زیرا کوچک‌ترین فرزند ذکور ابن سعود به شمار می‌آید. آن هم در حالی که اکنون نامزدهای قدرتمندی وجود دارند که بسیاری از آنان وزارت‌های مهم را تصدی کرده‌اند، اما موضوع حساس دیگر اینکه کسانی که در رأس قدرت هستند، مایلند فرزندان خود را در پست‌هایی قرار دهند که فرصت ارتقا و پیشرفت برای‌شان فراهم باشد و روشن است هنگامی‌که پادشاه و ولیعهد تغییر می‌کند یا بخت با فرزندان‌شان یار خواهد بود یا بدشانسی خواهند آورد. دو ولیعهد سعودی یعنی امیر سلطان و نایف‌بن‌عبدالعزیز پیش از اینکه به پادشاهی برسند، فوت کردند. در حالی که امیر سلمان 78 ساله نیز با مشکلات جسمانی روبه‌رو است این امر زمینه‌ساز تشدید جنگ قدرت در عربستان خواهد شد. مشابه چنین وضعیتی در سال 1964 هم اتفاق افتاد و «ملک سعود بن‌عبدالعزیز» به صورت تهاجمی ‌برکنار شد و «ملک فیصل بن‌عبدالعزیز» در یک تقابل خونین بین السدیری‌ها و الشمری‌ها جانشین وی شد و در نهایت «ملک فیصل» نیز در سال 1975 از سوی برادرزاده‌اش ترور شد. اظهارات «خالد فیصل» وزیر ‌آموزش‌ و پرورش عربستان سعودی مبنی بر اینکه انتخاب مقرن‌بن‌عبدالعزیز به عنوان جانشین ولیعهد از بروز و تشدید اختلافات در داخل خاندان آل‌سعود جلوگیری کرد در واقع اذعان رسمی ‌مستقیم به وجود این اختلافات است. این اظهارات خالد فیصل در واکنش به گزارش‌ها و اخبار رسانه‌های خارجی مبتنی بر وجود اختلافات در میان خاندان آل‌سعود بر سر انتخاب مقرن‌بن‌عبدالعزیز به عنوان جانشین ولیعهد است.

نکته قابل‌تأمل در این است که برخی از اعضای هیئت بیعت که شخص پادشاه سال 2006 آن را تأسیس کرد و 34 عضو دارد با این تصمیم پادشاه به شدت مخالفت کردند. از سوی دیگر برخی از مقامات خاندان آل‌سعود حاکم بر عربستان لب به اعتراض گشودند که مقرن کوچک‌ترین فرزند عبدالعزیز مؤسس آل‌سعود است و قدرت پس از آن به نسل بعدی و نوادگان می‌رسد و این چیزی است که سبب افزایش و تشدید تنش بر سر قدرت خواهد شد و نه تنها دغدغه و نگرانی‌های داخل را در پی دارد که چه بسا بسیاری از متحدان خارجی عربستان و در رأس آن آمریکا و اروپا را نگران کرده است. انتخاب مقرن به عنوان جانشین ولیعهد بدون اینکه با هیئت بیعت مشورتی شود زمینه تنش جدیدی را در میان امرا و شاهزادگان سعودی در آینده فراهم کرد. همه این ترتیبات و تصمیمات برای این است که متعب‌بن‌عبدالعزیز فرزند پادشاه پس از مقرن پادشاه شود، زیرا مقرن یک شخصیت ضعیفی است و در زمانی که سمت‌های مختلفی داشته نیز ضعیف بوده است. بنابراین وی پادشاه قوی نخواهد شد، در واقع به وی به عنوان یک شخصیت موقت نگریسته می‌شود. ولی به نظر می‌رسد که موازنه قوا در عربستان سبب تعیین وی به ولیعهدی از روی ناچاری شده است.

درگیری میان جناح حاکم در عربستان و جناح موسوم به جناح «السدیری» همزمان با بیماری «عبدالله‌بن‌عبدالعزیز» پادشاه عربستان تشدید شده است. «خبرگزاری فرانسه» در گزارشی نوشت: «بیماری پادشاه عربستان پیامدهای مهمی ‌مانند جنگ قدرت طولانی میان جناح‌های اصلی حاکم بر این کشور را به همراه داشت. ماده 11 قانون هیئت بیعت عربستان حاکی است با مورد تأیید قرار گرفتن ناتوانی پادشاه در اداره امور کشور قدرت به ولیعهد واگذار می‌شود.» این خبرگزاری فرانسوی افزود: «جناح السدیری با مستمسک قرار دادن این ماده بر این اساس که اساسنامه هیئت مزبور و نه دستور پادشاه مرجع توافق در خاندان حاکم است می‌کوشد جناح ملک عبدالله را در ابتدا به چالش و به دنبال آن، به سازش بکشاند.»

سلمان و چالش‌های پیش رو

سلمان در حالی عنوان پادشاهی عربستان را یدک می‌کشد که اوضاع داخلی و بیرونی عربستان دورانی سخت را برای وی ترسیم کرده است.

عربستان اکنون با چالش‌های داخلی متعددی دست به گریبان است که افزایش نرخ بیکاری در بین جوانان و بازگشت تروریست‌ها از عراق و سوریه که افزایش انتقاد از آل‌سعود در رسانه‌ها و صفحات اجتماعی را به دنبال داشته، بخش مهمی ‌از چالش‌های پیش روی آن است؛ به اضافه اینکه آتش نارضایتی در منطقه الشرقیه که بیشتر جمعیت آن شیعه هستند، شعله‌ور شده است.

نگاهی به اوضاع عربستان و تحولات داخلی و خارجی آن بیانگر این است که اوضاع این کشور چندان مساعد نیست، زیرا در داخل، برخی، از سیاست‌های اقتصادی و کسر بودجه ناشی از کاهش قیمت نفت، زبان به انتقاد گشودند. نمونه بارز این انتقادها از سوی ولید بن‌طلال، شاهزاده میلیاردر سعودی است. وی در نامه‌‌ای به وزیر دارایی عربستان ضمن اشاره به برداشت از صندوق ذخیره ارزی به‌منظور مقابله با کسر بودجه گفت: اکنون به مرحله خطرناکی رسیده‌ایم.

در این میان، بحران مشروعیت، چالشی بزرگ برای آل‌سعود شده است. لوح‌های فشرده‌ای (سی‌دی) در میان مردم عربستان پخش شده که حاوی مجموعه سخنرانی‌هایی درباره لزوم بیعت با پادشاه و فرمانبرداری از خانواده سلطنتی است. بر روی این سی‌دی‌ها که حاوی سخنرانی‌های مفتی‌های وهابی درباره لزوم اطاعت از پادشاه و محکوم کردن هرگونه مخالفت با وی براساس برداشت سلفی‌ها و وهابیون از دین اسلام است با اشاره به سرنوشت شوم مردم پنج کشور منطقه، نوشته شده ما در مقابل خداوند مسئول هستیم. این اقدام  هراس شدید آل‌سعود از طغیان مردمی در آینده نزدیک را نشان می‌دهد.

گفتنی است سرکوب مردم، اوضاع داخلی عربستان را بسیار شکننده کرده است. از جمله این مسائل، بازداشت شیخ نمر از علمای بزرگ عربستان است. دادگاه جنایی عربستان آیت‌الله نمر باقر النمر را محکوم به اعدام کرد، این روحانی در بیستم تیر 1392 درحالی که از مزرعه‌اش باز می‌گشت از ناحیه پا هدف نیروهای سعودی قرار گرفته بود. بسیاری از ناظران سیاسی آزادی شیخ نمر را یکی از کارکردهای سلمان برای کاهش اعتراض‌های داخلی عنوان کرده‌اند.

 در همین حال «خالد بن‌بندر» رئیس دستگاه اطلاعات عربستان در واشنگتن با «جان برنان» رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و «جان مک‌کین» عضو کنگره و تعدادی دیگر از مقامات آمریکا دیدار کرد. سایر مقامات عربستان از جمله فیصل، وزیر امور خارجه، در هفته‌های اخیر سفرهای متعددی به کشورهای اروپایی و آمریکا داشته‌اند که خود نشانگر نبود پایگاه مردمی برای آل‌سعود و چشم داشت آنها به حمایت‌های خارجی است.

ماجراجویی‌های آل‌سعود در سوریه، لبنان، یمن و عراق با شکست روبه‌رو شد و دستاوردی جز به هدر دادن منابع مالی بیت‌المال نداشت و علاوه بر این، تلفات جانی و بی‌ثباتی را برای این کشورها به ارمغان آورد و همه اینها ناشی از اهداف تنگ‌ نظرانه عربستان و تسلیم سران سعودی در برابر خواست کشورهای غربی است، اما موضوع به اینجا ختم نمی‌شود، زیرا در پی این ناکامی‌های میدانی آل‌سعود، مقامات  آمریکایی به فکر افتادند مسیر بازی را تغییر دهند و این بار عربستان را وارد میدان اقتصادی با محوریت کاهش بهای نفت کردند تا رقیبان منطقه‌ای آن یا همان ایران و روسیه را تضعیف کنند.

آنچه بر بحران‌های سلمان خواهد افزود رقابت شدید میان کشورهای غربی برای به قدرت رساندن و نفوذ بیشتر در ساختار سیاسی بزرگ‌ ترین تولیدکننده نفت جهان است. عدم مشروعیت مردمی عربستان زمینه‌ساز تشدید دخالت‌های غرب در این کشور خواهد شد که اوضاع را بر سلمان سخت خواهد کرد حال آنکه رویکرد به مردم می‌تواند ضمن تقویت موقعیت سلمان، بر جنگ قدرت غربی‌ها در عربستان غلبه کند.

نتیجه‌گیری

آنچه در چارچوب تحولات عربستان مشاهده می‌‌شود آن است که جنگ قدرتی گسترده درون خاندان آل‌سعود را فراگرفته است حال آنکه دخالت‌های کشورهای غربی برای تقویت موقعیت خود، بر حساسیت اوضاع خواهد افزود. هر چند که سران آل‌سعود با سانسور خبری و کشورهای غربی با لابی‌های پنهانی بر آنند تا مانع از انتشار اوضاع نابسامان عربستان شوند، اما رفتارهای هفته‌های اخیر عربستان در عرصه داخلی و خارجی از حقیقتی دیگر حکایت دارد.

انتشار لوح‌های فشرده در باب بیعت با پادشاه در میان مردم، افزایش برخی آزادی‌ها برای زنان از جمله طرح انتخاب سفرا از میان زنان، رویکرد عربستان به بهبود روابط با اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس و جمع‌آوری آنها در چرخه نظامی و اقتصادی، کاهش مداخلات عربستان در یمن و پذیرش تغییرات در این کشور، بازگشایی سفارت عربستان در عراق پس از 25 سال، ایجاد فضای آزاد برای مصر جهت توسعه روابط با کشورهای عربی و غیرعربی برای کاهش دغدغه‌های عربستان از اوضاع اقتصادی و سیاسی این کشور، اعلام آزادی فعالیت یهودیان در عربستان برای جلب‌نظر صهیونیست‌ها و کشورهای غربی، کنار کشیدن از معادلات صلح فلسطین و واگذاری امور به اردن، اعلام چرخش عربستان در قبال سوریه و لبنان و کنار نهادن گزینه حذف نظام سوریه و پذیرش مذاکرات جریان المستقبل و حزب‌الله در باب انتخاب رئیس‌جمهور لبنان، کاهش بهای نفت برای جلب رضایت کشورهای غربی و... نشانگر شدت جنگ قدرت در خاندان سعودی است. آنها برای معطوف شدن به داخل، سعی در آرام‌تر سازی اوضاع در داخل عربستان و منطقه دارند. چرا که وضعیت عربستان چنان شکننده است که توان حل چندین چالش را ندارد و اولویت خود را به چینش ساختار قدرت قرار داده‌ است. آنچه مسلم است آنکه سلمان نمی‌تواند راهی را که عبدالله طی کرده و به تشدید اعتراض‌های مردمی و نارضایتی منطقه‌ای منجر شده، ادامه دهد و لاجرم باید تغییراتی با محوریت رویکرد به مطالبات مردم و پایان دادن به رفتارهای غیر مسئولانه در منطقه و به‌ویژه دوری از غرب و تکیه بر مردم را در دستور کار قرار دهد چرا که در غیر این صورت نه‌تنها خود، بلکه کل عربستان با چالش‌های بسیاری مواجه خواهد شد که به گفته برخی ناظران سیاسی می‌تواند به تجزیه عربستان نیز منجر شود.

علی تتماج

منبع: بصیرت


آمار جالب از خاندان آل‌سعود+تصاویر

اقلیت ۷ هزار نفری خاندان آل سعود نزدیک به ربع قرن است که با قدرت سرنیزه حاکمیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی اکثریت ۲۵ میلیونی عربستان را در دست گرفته‌اند.
 آل سعود نام خاندان سلطنتی حاکم بر کشور عربستان است که از اواسط قرن هجدهم میلادی و توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل به حکومت در عربستان سعودی دست یافت و تاکنون بر این کشور حکومت می کنند.
آمار جالب از خاندان آل‌سعود و پادشاه

خاندان آل سعود منسوب به سعود بن محمد بن مقرن که از 1735 میلادی بر بخشی از شبه جزیره عربستان حکومت کرده‌ و اکنون نیز نام خود را به کشور عربستان تحمیل کرده است. گسترش نفوذ سیاسی - اقتصادی این خاندان از قرن هجدهم تاکنون می‌توان به سه دوره تقسیم کرد:

1- تاسیس دولت آل سعود در درعیه تا چیرگی مصریان
2- بازگشت به قدرت تا استیلای ابن رشید بر نجد
3- چیرگی ابن سعود بر ریاض و آغاز دوران نوین فرمانروایی آل سعود

تاریخچه حاکمیت سعودی ها در عربستان

حکومت عربستان سعودی در سال 1750 به وسیله محمد ابن سعود(1735-1766 ) پایه‌ریزی شد. پس از وی عبد العزیز بن سعود (1766-1803) با پشتیبانی شیخ محمد بن عبدالوهاب شهر ریاض را به تصرف درآورد. در عهد عبدالعزیز، عسر، تهامه، حجاز ، عمان ، احساء ، قطیف ، زیاره ، بحرین ، وادی الدواسر خرج ، محمل وشم ،  سدیر ، قصیم ، شمر، مجمعه، منیح ، بیشه ، رنیه ، و ترابه تحت تصرّف مذهب وهابی درآمد. او پس از غلبه برهمه  قبایل این سرزمین توانست سلسله پادشاهی "آل سعود " را بنیان گذارد. مبانی دولت سعودی‌ها در دوره های مختلف حاکمیت بر عربستان ضرب شمشیر و سوار شدن بر موج تعلیمات یک روحانی متعصب واپسگرا به نام محمد بن عبدالوهاب بود که در منطقه عیینه عربستان رشد کرد. انگلستان نیز با حمایت تمام قد از این ائتلاف و پوشش گذاشتن بر قتل عام مردم عربستان منجر به تشکیل خاندانی شد که به مرور زمان بر گرده مردم بخش عمده ای از شبه جزیره عربستان سوار شده و منافع اقتصادی و سیاسی و امنیتی خود را دنبال کردند.

آمار جالب از خاندان آل‌سعود و پادشاه

کسانیکه پس از عبد العزیز بن سعود با در اختیار گرفتن قدرت به دنبال تداوم حاکمیت خاندان آل سعود بودند، عبارتند از:

• سعود بن عبدالعزیز1803-1814 (او فتوحات وهابیان را در شبه جزیره تا خلیج فارس ادامه داد.(
• ابراهیم بن سعود1814-1818 (در زمان وی عربستان از مصر شکست خورد و طوسون پاشا فرمانده سپاه ، مکه را فتح کرد اما نتوانست در مدینه پیشروی کند و به قاهره بازگشت . پس از طوسون پاشا برادرش ، ابراهیم پاشا نجد را تصرّف کرد و خود را به درعیه رسانده و پایتخت آل سعود را به محاصره درآورد و مقاومت وهابیان را بار دیگر در هم شکست.)
• عبدالله بن مسعود 1814-1818 (دوران حکومت وی اوج نفوذ فرهنگ اروپا در عربستان بود تا این که شکست خورده و به دستور ابراهیم پاشا محکوم به اعدام شد.)
• مشاری بن سعود1819-1820 ( اولین تلاش در زمینهٔ برپایی مجدّد حکومت آل سعود توسط مشاری بن سعود بود.)
• ترکی بن عبدالله1821-1834 ( او ریاض را به تصرف خود در آورد)
• مشاری بن عبدالرحمن مشاری1834( وی تنها40 روز حکومت کرد.)
• فیصل بن ترکی1834-1838 (وی تشکیل حکومت دوم آل سعود را اعلام نمود).
• خالد بن سعود1842-1843 (او کسی بوده که اعراب بر وی شوریده و او را از ریاض بیرون کردند.)
• عبدالله بن ثنیان 1843-1865 (در دوران حکومت او مصر ارتش خود را از عربستان فراخواند.)
• فیصل بن ترکی1865-1871
• عبدالله بن فصیل1871-1874 ( او با همدستی قبیلهٔ عجمان و سعود  به منطقه احساء حمله و آنجا را متصرف شد.)
• سعود بن فیصل1875-1887 (او با حمله به قطیف آنجا را به فتوحات سعودی افزود، بعد از وی چند حاکم دیگر در مدت زمان های کوتاه روی کار آمدند، اما نهایتا دوره دوم حاکمیت آل سعود با شکست از حکومت آل رشید به پایان رسید.

اسامی پادشاهان دولت سوم سعودی

عبدالعزیز بن عبدالرحمن1902-1953 موسس دولت سوم سعودی در عربستان است، وی که در سال 1922 میلادی در 20 سالگی به ریاض حمله کرده و آنجا را تحت تسلط خود گرفت، 51 سال در عربستان حکومت کرد و با اتکا به انگلیس جنایت های زیادی در این کشور انجام داد.

آمار جالب از خاندان آل‌سعود و پادشاه


عبدالعزیز موسس خاندان سعودی وصیت کرد که تا زمانی که فرزندان وی زنده هستند، حاکمیت خاندان سعودی به نسل های بعدی منتقل نشود.

طبق وصیت عبدالعزیز ولیعهدی به پسر بزرگتر و کوچکتر از شاه بر می‌گردد، مگر آنکه خود فرد بزرگتر از آن امتناع کند. در آن صورت به پسر بزرگتر بعدی می رسد. در پادشاهی ملک عبدالله پس از مرگ سلطان بن عبدالعزیز (ولیعهد) به ترتیب عبدالرحمن، طلال و ترکی برادران بزرگتر بودند که در نوبت ولیعهدی بودند، اما علیرغم این وصیت پس از مرگ سلطان، نایف بن عبدالعزیز ولیعهد شد و پس از مرگ او نیز سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد شد.
حاکمان دوره حکومت جدید خاندان آل سعود بر ریاض به این شرح است:
عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل : 1902 تا 1953
سعود بن عبدالعزیز: 1953 تا 1964
فیصل بن عبدالعزیز: 1964 تا 1975
خالد بن عبدالعزیز: 1975 تا 1982
فهد بن عبد العزیز 1982 تا 2005
عبدالله بن عبدالعزیز: 2005 تا ...
شمار دقیق همسران و فرزندان عبدالعزیز نامعلوم است. گفته می‌شود که او 17 تا 22 همسر قانونی و 37 تا 48 پسر داشته ‌است. وی همسران خود را از بین خانواده‌هایی انتخاب می‌کرد که قصد جلب حمایت آن‌ها را از حکومت خود داشت. تعداد دختران او به درستی مشخص نیست و در برخی منابع 215 نفر برآورد شده‌ است. تعداد پسران او را نیز تا 150 نفر ذکر کرده‌اند.

آمار جالب از خاندان آل‌سعود و پادشاه

گریه موسس خاندان سعودی در برابر نماینده انگلیس

هارولد دیکسون وکیل وقت سیاسی انگلیس در بحرین که در یکی از دیدارهای پرسی کاکس نماینده ارشد بریتانیا در عراق به عنوان مشاور و مترجم کاکس حضور داشت، در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: در روز ششم مذاکرات در العقیر آقای پرسی کاکس صبر خود را از دست داد و عبدالعزیز بن سعود را به انجام اقدامات بچگانه در زمینه پیشنهاد مرزی عشایری بین عراق و نجد متهم کرد. وی عربی را به خوبی بلد نبود، به همین علت من آن را ترجمه کردم. برای من عجیب بود که می‌دیدم سلطان نجد از سوی نماینده ارشد دولت انگلیس مانند یک شاگرد ضعیف و ذلیل مورد توبیخ قرار می‌گیرد . کاکس با لحنی قاطع به ابن سعود گفت که خود وی بدون توجه به هر اعتراضی مرزها را مشخص خواهد کرد.

در این لحظه بود که عبدالعزیز به التماس و اظهار دوستی با کاکس افتاد و و با لحنی خفت‌بار و ملتمسانه گفت: حضرت‌عالی پدر و مادر من هستی. غیرممکن است که من لطف شما را فراموش کنم. شما دست من را گرفتید و پرورش دادید و مرا بالا بردید. با یک اشاره و دستور  شما من حتی حاضرم از همه کشورم چشم‌پوشی کنم. در این هنگام کاکس خودکار قرمز را برداشت و مرز شبه جزیره عربستان را رسم کرد و نقاط مختلف آن از خلیج ‌فارس تا شرق اردن را توضیح داد.
هارولد دیکسون در ادامه روایت خود از این نشست می نویسد: حدود ساعت 9 عصر بود، من از این مناظره متعجب بودم، اما عبدالعزیز بن آل سعود بار دیگر درخواست دیدار با پرسی کاکسی را کرد، من نیز با او همراه شدم، دیدم که ابن سعود به تنهایی در مرکز خیمه اش ایستاده است. او با دیدن ما مضطرب شد.
مدتی بعد با ناراحتی شروع به حرف زدن کرد و گفت: ای دوست من نیمی از مملکت من را گرفتید و بهتر است که بقیه آن را هم بگیرید. مرا رها کن تا به تبعیدگاه بروم، لحظاتی بعد این مرد با جثه بزرگی که داشت و با ناراحتی در برابر ما ایستاده بود، به صورت ناگهانی شروع به گریه کرد.

عبدالله بن عبدالعزیز:

ملک عبدالله بن عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل بن ترکی بن عبدالله بن محمد بن سعود معروف به ملک عبدالله در سال 1924 در ریاض یه دنیا آمد. عبدالله بن عبدالعزیز ششمین پادشاه دولت سعودی و پنجمین نفر از فرزندان عبدالعزیز است که به پادشاهی رسیده است. عبدالله دهمین فرزند عبدالعزیز آل سعود است، وی از سال ١٩٧٥ به عنوان معاون دوم نخست وزیر در کشورش خدمت کرده است. این سمت در عربستان به جانشین ولیعهد تعلق می‌گیرد.

آمار جالب از خاندان آل‌سعود و پادشاه


ملک عبدالله از سال ١٩٨٢ میلادی ولیعهد عربستان شد، وی از سال ١٩٩٥ و پس از بیماری و زمین گیر شدن ملک فهد عملاً تمامی اختیارات یک پادشاه را در دست داشت، اما نهایتا با مرگ ملک فهد در سال 2005 رسما به عنوان پادشاه انتخاب شد. وی با وجودی که از نزدیک به سه سال پیش دچار بیماری‌های متعددی است، تاکنون در سمت پادشاه عربستان باقی مانده است. وی همچنین ریاست هیات وزیران و فرماندهی گارد ملی عربستان سعودی را نیز عهده دار بوده است. سلطان بن عبدالعزیز و نایف بن عبدالعزیز دو تن از ولیعهدهای وی قبل از رسیدن به آرزوی خود یعنی پادشاهی عربستان، از دنیا رفته اند و هم اکنون سلمان بن عبدالعزیز که وی نیز به بیماری آلزایمر مبتلا است، ولیعهد عربستان است.
همان طور که گفته شد آمار دقیقی از تعداد زنان، دختران و پسران ملک عبدالله وجود ندارد، اما اسامی تعدادی از آن ها در زیر ذکر شده است:
زنان :
1- حصه بنت عبدالله ال سعود
2- منیره بنت محمد بن عبدالعزیز آل الشیخ
3- منیره بنت محمد بن عبدالله العطیشان
4- نوره بنت عجمی المنیخر
5-سلطانه بنت عبدالعزیز بن الأحمد السدیری
6- عایده فستق
7- حصه بنت طراد الشعلان
8- مشاعل بنت بندر بن فیصل الدویش
9- تاضی بنت مشعان الفیصل الجربا
10- ملکه بنت سعود بن زید الجربا الشمری
11-طریفه الفیصل الحمود آل رشید
12-  هیفاء بنت مهنا بن عبدالرحمن آل مهنا
13- حصه بنت مانع بن جمعه
14- العنود دحام البخیت الفایز بنی صخر
15- بینه بنت محمد بن نایف الحثلین
16-عمشاء بنت خلیل بن قرمله
17-نوره بنت لافی الشریم
18- موضی بنت محمد بن فلاح آل مجفل
19- شیخه بنت فهد العبود

پسران:
1- متعب اول
2-خالد
3-متعب دوم
4- عبدالعزیز
5-فیصل
6- مشعل
7-ترکی
8-سعود
9- منصور
10- محمد
11-ماجد
12-سعد
13- مشهور
14-بدر
15-بندر
16- سلطان

دختران:
1- فهده
2- نایفه
3- نوف
4-عالیه
5-عادله
6- صیته
7-سیفه
8-ساره
9-هیفاء
10-سحر
11-مها
12-هلا
13-جواهر
14-ریم
15- بسمه
16-عریب
17-الهنوف
18- مضاوی
19- سحاب
20-شعاله

آمار جالب از خاندان آل سعود و شاه عربستان

• در عربستان 7 هزار نفر عضو خاندان آل سعود، به تمامی کشور و بیش از 25 میلیون ساکن آن حکمرانی می‌کنند. این گروه علاوه بر در دست ‌داشتن تمامی امور حساس کشور، ثروت‌های نجومی حاصل از فروش نفت و گاز و تمامی امور کشور را بدون حضور هر گونه نهاد انتخابی و یا نظارت مردمی در اختیار خود گرفته‌اند. ثروت خاندان سعودی بیش از 1000 میلیارد دلار برآورد شده است.

• بر اساس سندی که ویکی لیکس آن را منتشر کرده است، فرزندان عبد العزیز بن سعود ماهانه مبلغ معادل 270 هزار دلار از خزانه دولتی دریافت می کنند،‌ هم چنین دادن دختر به شاهزادگان آل سعود برای ازدواج به عنوان هدیه نیز بسیار مرسوم است. در این میان نوه ها 27 هزار دلار، فرزندان نوه ها 13 هزار دلار و دیگر منسوبین تا 8 هزار دلار دریافت می کنند. خاندان سلطنتی سعودی سالانه دو میلیارد دلار از بودجه 40 میلیارد دلاری این کشور را خرج می‌کنند. ویکی لیکس همچنین از تصرف و فروش زمین ها و منابع دولتی و ملی عربستان توسط آل سعود بدون ضوابط و مقررات قانونی خبر داده است.

• هم اکنون در کشور عربستان بیش از 250 شرکت آمریکایی مشغول به فعالیت هستند که اکثر قراردادهای منعقده در حوزه‌های تسلیحات و برق و گاز و نفت و صنعت آهن و پتروشیمی را به خود اختصاص می‌دهند و در این میان شرکت آرامکو در واقع بازوی اجرایی دولت آمریکا در عرصه اقتصادی در عربستان است و بیش از هرچیز چون اختاپوسی می‌ماند که جدای از بخش نفت و گاز بر دیگر بخش‌های اقتصادی عربستان چنگ انداخته است.

• صرف نظر از نفت، آمریکا نبض اقتصاد کشور عربستان سعودی را درست دارد، بگونه‌ای که آمار و ارقام موجود نشان می‌دهد که 30 درصد واردات کالاهای اقتصادی مورد نیاز عربستان از آمریکا تامین می‌شود، درحالی که این نسبت در خصوص خریدهای تسلیحاتی به حدود 70 درصد می‌رسد.

• "ولید بن طلال" شاهزاده 56 ساله عربستانی از جمله ثروتمندترین افراد در این کشور به شمار می رود. بر اساس آمار مجله فوربس وی بیست و ششمین مرد ثروتمند جهان است.این شاهزاده به همراه همسر و فرزندانش در قصری در شهر ریاض زندگی می کند که 320 اتاق و دیوارهایی از مرمر ایتالیایی دارد. این قصر با داشتن سه سالن و استخر مجزا، زمینهای تنیس، 250 پنجزه بزرگ، یک سالن سینما و 5 آشپزخانه مجلل ظرفیت پذیرایی از 2000 مهمان را در آن واحد دارد. این در حالی است که پارکینگ خودروهای وی مجهز به 200 خودروی لوکس و آخرین مدل از جمله رولز رویس، فراری و لامبورگینی است.

• به نوشته ویکی لیکس در زمانی که تولید روزانه نفت عربستان هشت میلیون بشکه بود، تنها شش تن از امرای سعودی کنترل فروش روزانه یک میلیون بشکه از آن را در اختیار داشته اند که با توجه به بهای فروش نفت، این کار ثروتی معادل 120 میلیون دلار در روز نصیب آنان می کند.

• شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد که رژیم صهیونیستی از سالها پیش بخشی از خاک عربستان سعودی را به تصرف خود درآورده، بی‌آن‌که حتی مردم این کشور از این موضوع مطلع باشند. این در حالی ‌است که آل ‌سعود نیز هیچ اقدامی برای باز پس گرفتن آن از خود نشان دهد.   دو جزیره "تیران" و "صنافیر" این کشور سال‌هاست در اشغال رژیم صهیونیستی قرار دارد و هیچ یک از مجامع عربی و جهانی از آن سخنی به میان نمی آورند.
منبع: تسنیم

در حکومت داعش چه می‌گذرد؟

در سایه قدرت رسانه‌ای گروه تروریستی داعش که در حال حاضر یک سوم عراق و یک چهارم سوریه را به کنترل خود درآورده است، نمی‌توان حقیقت آنچه در این شهرها رخ می‌دهد را به درستی دریافت.

به گزارش مشرق، تاکنون به جز تعداد کمی خبرنگار، کسی موفق نشده به این شهرها وارد شود. آخرین نفر هم یورگین تودنهوور، خبرنگار روزنامه ساندی تایمز بود. تصویری که این خبرنگار از داخل این شهرها ارائه می‌دهد با تصویری که نیروهای مخالف سوریه ارائه می‌دهند به ویژه آنهایی که در شهر رقه حضور دارند، متفاوت است. این نیروها با سر دادن شعار "رقه در سکوت ذبح می‌شود" از حقیقت تلخ سرکوب و کشتار خبر می‌دهند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اریکا سولومون، خبرنگار روزنامه فایننشال تایمز براساس گفته‌های چند تن از ساکنان مناطق تحت حاکمیت داعش و خبرنگاران بومی که از این مناطق بازدید کرده بودند، گزارشی تنظیم کرده است که نشان می‌دهد گروه تروریستی داعش در تلاش برای جلب رضایت مردم و تشکیل دوباره کشور خود شکست خورده است.

زندگی تحت حکومت داعش

طبق اظهارات ساکنان این مناطق گروه تروریستی داعش از سیستم اداری سابق استفاده و منابع مالی مناطق تحت حاکمیت خود را غارت می‌کند. این گروه تروریستی پس از کنترل بر شهر موصل در ژوئن 2014 مرزهای میان سوریه وعراق را برداشت و اعلام کرد قصد دارد سکه‌های طلای جدید ضرب کند. این گروه تروریستی با استفاده از فرصت، فیلم تبلیغاتی منتشر کرد که اعضای این گروه را در حال پخش کیسه‌های گندم میان مردم نشان می‌داد.

این روزنامه درباره این فیلم تبلیغاتی نوشت: با اینکه طرح داعش برای بیننده خارجی بسیار عجیب است اما افرادی که فرصت بازدید از مسیر دو شهر رقه و موصل را داشته‌اند، می‌بینند که هیچ تغییری ایجاد نشده و داعش این مسیر را تخریب کرده و حتی مسافری که قصد عبور از این مسیر را دارد، برای پرداخت هزینه راه باید با خود دینار عراقی و یا دلار آمریکایی داشته باشد و هنگام ورود به خاک سوریه هم باید لیره سوریه داشته باشد و این نشان می‌دهد که گروه تروریستی-تکفیری داعش در پی‌ریزی سیستم اقتصادی خود ناتوان مانده است.

مناطق تحت تصرف داعش، سرزمین فقیران

طبق این گزارش گرچه این گروه نام خلافت را بر خود نهاده‌ اما در حقیقت کشور فقیران به حساب می‌آید که بیشتر ساکنان آن هر روز برای یک لقمه نان تلاش می‌کنند و درآمد آنان در ماه از 115 دلار فراتر نمی‌رود. این در حالی است که اعضای خارجی داعش 5 برابر بیشتر از ساکنان بومی این مناطق درآمد دارند.

در حالی که ساکنان یک سوم درآمد روزانه خود را به خرید نان اختصاص می‌دهند ساکنان مناطق تحت کنترل این گروه در سوریه از قطع همیشگی برق در رنج هستند.

نکته جالب این است که دو دولت بغداد و دمشق همچنان حقوق کارمندان خود را در این شهرها پرداخت می‌کنند.

دولت سوریه به جای تخریب سدها و نیروگاه‌های تولید برق که در مناطق تحت حاکمیت داعش قرار دارند، در ازای حفاظت از این تاسیسات، به کارمندان خود اجازه ادامه کار داده است.

این روزنامه به نقل از یکی از مهندسینی که به فعالیت خود در نیروگاه برق ادامه داده، نوشت: داعش از گاز به اندازه مصرف روزانه‌اش استفاده می‌کند و نفت را می‌فروشد در حالی که دولت سوریه از گاز برای تولید برق و رساندن آن به ساکنان مناطق تحت حاکمیت این گروه تروریستی استفاده می‌کند. این دولت نه تنها حقوق کارمندان خود را قطع نکرده، بلکه لوازم یدکی و نیروهای تخصصی برای انجام تعمیرات را ارسال می‌کند.

این شهروند سوری با ابزار نفرت از داعش به نقل از یک پژوهشگر مستقل امور عراق گفت: وضعیت اقتصادی در مناطق تحت کنترل داعش به ثبات رسیده چرا که دولت عراق به پرداخت حقوق کارمندان خود ادامه می‌دهد و این در حالی است که داعش مالیات آن‌ها را تا 50% افزایش داده است.

داعش برای تامین مایحتاجش به قدرت خود بر منطقه و منابع آن متکی است و به نظر می‌رسد که از طریق عملیات گسترده تروریستی که مزدورانش در مناطق مختلف انجام می‌دهند در یک ساختار هرمی شکل نیازهای مالی خود را تامین می‌کند ولی به نظر می‌رسد که این طرح‌ها هم رو به شکست هستند.

ساکنان مناطق تحت حاکمیت داعش از نبود خدمات رنج می‌برند و خدماتی چون آب، برق و دارو در پایین‌ترین سطح خود است، اما ترس از داعش مانع از این می شود که حرفی بزنند.

نبود فرصت‌های شغلی باعث شده که ساکنان این مناطق برای بقای خود از بستگانی که به خارج فرار کرده‌اند، کمک بگیرند. داعش با کنترل بر چاه‌های نفت روزانه 40 هزار شبکه نفت می‌فروشد و چیزی در حدود یک میلیون دلار در روز درآمد کسب می‌کند.

یکی از کارکنان بیمارستان‌های تحت کننترل داعش که ابتدا با ورود داعش موافق بوده است،با شکایت از سوء مدیریت اقتصادی داعش گفت: داعش ما را ناامید کرده تا جایی که ما گاهی اوقات مجبور می‌شویم برای برطرف کردن نیازهای اساسی خود از سازمان‌های جهانی درخواست کمک کنیم.

خشونت و خشم

برخی مشکلات اقتصادی داعش را مربوط به نبود متخصصان بازرگانی و کشاورزی می‌دانند و اینکه این شرایط اقتصادی، موجب دلسردی و عدم اعتماد بازرگانان شده است.

امنیت غذایی در موصل به شکل بحرانی درآمده است، با اینکه قهوه‌خانه‌ها شلوغ هستند و ماشین‌ها در خیابان‌ها تردد می‌کنند و برق هم قطع نیست اما در پشت این ظاهر عادی داستان دیگری وجود دارد و آن این است که مردم از حضور داعش خشمگین هستند.

این روزنامه به نقل از یک شهروند عراقی نوشت: ما تحریم‌های بین المللی، فقر و ظلم را سال‌ها تحمل کرده‌ایم اما حالتی بدتر از وضعیت فعلی ممکن نیست.

به دلیل نارضایتی مردم به ویژه در موصل، داعش در حال از دست دادن جایگاه خود است. آن‌ها حکومتی شبه مافیایی دارند که همزمان هم تروریستی است و هم یاغی. آنها گمان کنند که می‌توانند تا شش ماه دیگر کشوری را برپا کنند اما نیروی انسانی پشتیبان آن را ندارند.

بودجه 2015

داعش خود را ثروتمندترین گروه تروریستی می‌داند یک روزنامه قطری هم به نقل از سعد الانصاری، یکی از رهبران این گروه تروریستی بودجه سال 2015 این گروه را در حدود دو میلیارد دلار آمریکا اعلام کرد که حدود نیم میلیون دلار از بودجه سال قبل بیشتر بود. همچنین الانصاری از افتتاح بانکی در موصل خبر داد اما روزنامه فایننشال تایمز در گزارش خود این اطلاعات را نادرست خواند و به نقل از ساکنان بومی شهر خبر تصرف بانک مرکزی شهر موصل و دستیابی داعش به میلیون دلار در ژوئن 2014 را تکذیب کرد.

طبق گزارش نشریه نیویورک که در نوامبر 2014 منتشر شد، این گروه تروریستی روزانه حدود 6 میلیون دلار از طریق غارت، مالیات، آدم ربایی، فروش نفت در بازار سیاه‌ و کمک‌های کشورهای همسایه درآمد دارد.

یکی از تحلیلگران آمریکایی به نام چارلی وینتر با اشاره به اینکه این اطلاعات طی شش ماه گذشته منتشر شده و برخی از رسانه‌ها سعی در ارائه چهره‌ای خوب از داعش داشتند و برخی دیگر سعی در تخریب چهره آن داشتند، گفت: این نحوه اطلاع‌رسانی قابل تامل است اما نکته اینجاست که تاکنون از این آمار در هیچ‌یک از شبکه‌های تلویزیونی استفاده نشده است.

وی ادامه داد: شگفت آن ست که یک سازمان مخفی این اطلاعات حساس را در اختیار عموم گذاشته و بعید نیست که این اطلاعات از داخل این تشکیلات تروریستی فاش شده باشد.

منبع: ایسنا


آغاز رایزنی برای جانشین پادشاه عربستان


منابع موثق از دیدار اخیر رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی با مقامات آمریکایی درباره برخی مسائل مهم منطقه ای و بین المللی خبر می دهند.

 

به گزارش موعود به نقل از شیعه نیوز_روزنامه لبنانی الجمهوریه به نقل از منابع آمریکایی اعلام کرد: شاهزاده «خالد بن بندر بن عبدالعزیز» که از شخصیتهای احتمالی تاثیرگذار در عربستان پس از «ملک عبدالله» خواهد بود، اخیرا دیداری با مقامات آمریکایی داشته است.

بنابر این گزارش، در این دیدار موضوعات متعددی میان دو طرف از جمله تحولات سوریه و عراق مورد بررسی قرار گرفته است.

از طرفی به نظر می رسد در این دیدار مقامات آمریکایی آخرین وضعیت جسمانی ملک عبدالله را پس از بستری شدن در بیمارستانی در ریاض جویا شده اند. برخی منابع موثق طی روزهای اخیر از مرگ ملک عبدالله و تلاش مقامات آمریکایی برای مهار وضعیت این کشور پس از وی خبر داده بودند. واشنگتن طی دهه های اخیر روابط بسیار نزدیکی با آل سعود داشته و به طور قطع جانشین ملک عبدالله نمی تواند بدون چراغ سبز آنها بر این کرسی تکیه بزند.


آیا در روایات ظهور،به داعش اشاره شده است؟

حجت الاسلام علی کورانی عاملی نامی شناخته شده درمیان کشورهای اسلامی و مسلمانان است آن هم به واسطه تالیف کتاب «عصرظهور» است که آن را حدود 20 سال پیش نوشته وطی این سالها به زبان های مختلف ترجمه شده و البته پرفروش. آنچه علی کورانی و کتاب عصر ظهورش را درکانون توجه شیعیان و حتی مسیحیان قرارداده تلاش او در گردآوری و بررسی احادیث مشترک میان شیعه و سنی درباره نشانه‌های ظهورحضرت مهدی(عج) است که ضمن آن به تفسیروتحلیل این احادیث پرداخته وتصویری کلّی از دوران پیش ازظهورحضرت مهدی(ع) ارائه می‌دهد.
استاد علی کورانی هر چند که متولد منطقه جبل عامل در جنوب لبنان است و از علمای لبنان اما به یک دلیل مهم همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی راهی ایران شده و ساکن شهر قم. دلیل به مهمی عصر ظهور و اعتقادش به اینکه آغازحرکت حضرت مهدی(عج) ازمشرق خواهد بود. واین خود بهانه ای شد برای گفتگوی با وی درباره عصر ظهور و نشانه هایش. نشانه هایی چون ظهور داعش در سوریه و عراق که خیلی ها آن را به قیام سفیانی در سوریه (به عنوان یکی از علائم ظهور) منتسب می کنند. هر چند که کورانی چنین ارتباطی را با قطعیت تمام و با تکیه بر دلایلی رد می کند. در ادامه این گفتگو را بخوانید:


شما همواره به روایاتی اشاره می کنید که آغاز حرکت ظهور را از مشرق زمین می داند.این موضوع دلیل آمدن شما به ایران بوده است؟
بله، ما اعتقاد داریم به ظهور امام مهدی (عج) و اینکه آغاز حرکت ظهورش از سرزمین مشرق شروع می شود و اعتقاد داریم که این حرکت متصل به ظهور حضرت است و این باعث شد که به ایران بیایم. احادیث وارد شده ازاهل بیت (ع) ، قومی را روایت می کند که ازدیارسلمان هستند و ازمشرق قیام می‌کنند و آنها نخستین زمینه‌سازان ظهورهستند. بنابراین من به عنوان یک شیعه که به این احادیث و روایات اعتقاد دارد، معتقدم که انقلاب اسلامی ایران، ازحرکت های زمینه‌ساز برای ظهورامام مهدی(عج) است.

منظورازمشرق زمین ایران است؟

بله ، بررسی های مختلفی درباره این موضوع شده واین موضوع حتی در بین علمای اهل سنت نیزمطرح بوده و آنها هم اعتقاد دارند که یاران امام مهدی(عج) اهل پرچم های سیاه و اهل خراسان هستند.این روایت که آغاز حرکت زمینه سازان ظهور امام مهدی(عج) از سرزمین مشرق وازایران خواهد بود و یاران امام مهدی اهل پرچم های سیاه هستند پیش همه علمای مسلمین معروف است. البته مدتی پیش وهابی ها این موضوع را رد کردند و گفتند  که منظور از این نقل ایرانی ها نیستند بلکه صاحبان پرچم های سیاه طالبان هستند و خراسان هم شامل منطقه افغانستان است. وهابی ها با این ادعا های می خواهند از احادیث پیغمبر(ص) فرار کنند. مسئله این است که این حرکت یعنی انقلاب اسلامی ایران فراهم‌کننده زمینه ظهور است. یعنی اتفاقات زمینه‌ساز ظهور امام(ع) با این جنبش آغاز می‌شود. در روایات شیعه آمده است که «امر» امام از مشرق آغاز می‌شود، در روایات سنی آمده است که او از مشرق می‌آید. پس ارزش انقلاب اسلامی به این است که زمینه‌ساز ظهور امام(ع) است.

در روایات مربوط به زمینه سازان ظهور که در منابع مختلف آمده است ازخراسانی ها ،اهل قم  و اهل طالقان نام برده شده است. منظور از این اقوام ایرانی ها هستند یا اهالی همان منطقه خاص است؟

سرزمین ایران در روایات گاهی به طالقان یعنی محدوده کوه های البرز، گاهی با نام خراسان ، گاهی به عنوان قوم سلمان ، سرزمین مشرق و اهل قم اسم برده شده است  که منظور از همه اینها ایران است . این روایت مشهور است که عده ای خدمت امام هادی(ع) رسیدند. حضرت پرسیدند اهل کجا هستید. گفتند اهل ری امام فرمودند خیلی خوش آمدید اهل قم . آنها گفتند جانمان به فدای شما، ما اهل ری هستیم . حضرت گفت بله، ولی اهل قم هستید. اهل قم یعنی شیعیان در این سرزمین و کل ایرانی ها . یا اینکه وقتی می گویند سید خراسانی از زمینه سازان ظهور در ایران است، لزوما خراسانی نیست. خراسانی یعنی حاکم ایران .مثل یمانی حاکم یمن وشامی حاکم سوریه.
بنابراین موضع عصر ظهور در میان ایرانی ها از این جهت مورد توجه قرار گرفته که براساس روایات رسیده از اهل بیت(ع)  دارای بشارتی خوشحال کننده برای آنها به عنوان قوم سلمان است. با نگاهی به تاریخ  و سابقه ایرانی ها در اسلام و گرایش آنها به اهل بیت(ع) وبا رقم زدن انقلاب اسلامی نشان داده اند که آنها لیاقت این بشارت را دارند. این بشارت که ایرانی ها مسئولیت و رسالت مهمی در فراهم کردن شرایط برای ظهور دارند و از جایگاهی خاص در میان 313 نفر اصحای خاص امام مهدی(عج) برخوردارهستند.


تحلیل های شما درباره زمینه سازی ایرانیان برای ظهورحضرت (مهدی) درمقطعی باعث  برخی سوء استفاده ها و تطبیق شخصیت ها در ایران شد.نظرشما درباره این تطبیق ها چیست؟

من هموراه این تطبیق ها را رد کرده ام.به این علت که وقتی می گویی فلانی شعیب بن صالح است یا فلانی سید خراسانی است در واقع  داری توقیت می کنی یعنی می گویی که امام زمان(عج) درعمر این آقا ظاهر می شود که این توقیت است که ما را از توقیت نهی کرده اند. وقت گذاری حرام است وقتی ما کسی را با احادیث وارد شده تطبیق می کنیم یعنی وقت گذاری کردیم و این خلاف است.

شما مخالف تطبیق هستید؟

بله، ابدا نمی شود و این کار را نفی کرده ام. البته مقدمات را می شود تطبیق داد. چرا که مقدمات غیر از مسئله هستند.اینکه در روایات آمده زمینه سازان ظهور از مشرق زمین و قوم سلمان هستند رامی توان با ایرانی ها تطبیق داد و گفت این نکته به معنی وقت گذاری نیست. چرا که ما به سال مشخصی اشاره نکرده ایم . اگر گفتیم این منطبق می شود با ایرانی ها اشکال ندارد. ولی اگر  انطباق می دادیم و می گفتیم این آقا از یاران امام است ،یعنی امام در زمان این آقا ظاهر می شود اشتباه بود. چرا که وقتی این آقا بمیرد معلوم می شود که ما اشتباه کرده ایم .ائمه هموراه ما را از این تطبیق ها نهی کردند. بعضی ها آمدند و برخی شخصیت های موثر در دوران ظهور را با چهره هایی در زمان حال تطبیق کردند این تطبیق ها را نمی شود قبول کرد. چرا که معنی اش وقت گذاری است  واین یعنی اینکه زمان ظهورحضرت را معین کردن. ما در احادیث صحیح و متواتر اهل بیت(ع) داریم که این کار حرام است.

از جمله نشانه های ظهور قیام سفیانی در شام است. به اعتقاد شما تحولات سوریه و اقدامات گروه های تروریستی در این کشور ارتباطی به قیام سفیانی دارد ؟

در این مورد خیلی از من سوال می کنند و پاسخم به همه منفی است برای اینکه علامت هایش نیامده است.

کدام علامت ها؟

قبل ازقیام سفیانی باید خلاء سیاسی درعربستان و جنگ قبیله ای به وجود بیاید .دراین شرایط خود دولت حاکم درعربستان از سفیانی درخواست اعزام نیرو برای حفظ امنیت در مدینه می کند. علامت دیگر وقوع زمین لرزه در دمشق است . زمین در«حرستا»که روستایی در دمشق است ،خسف ( فرومی رود) می شود . بعد از وقوع این نشانه ها یک نفر که صورتش لکه لکه است و معروف به«ابقع» برعلیه «اصهب » قیام می کند. یعنی «اصهب» حاکم آن وقت است و ابقع قیام می کند بر علیه او. بنابراین برای تطبیق باید به نص صریح روایات و علامت ها رجوع کنیم.

امکان تغییر در ترتیب وقوع علامت ها و یا حتی عدم وقوع آنها وجود ندارد؟

خیر، وقتی اهل بیت(ع) با اطمینان ازخروج سفیانی صحبت کرده اند پس وقوع این اتفاق حتمی است و علامت هایش هم حتمی است و باید واقع شود. بدون ظهور این علائم و نشانه ها انقلاب امام زمان(عج) واقع نمی شود و ظهورحضرت مشروط به  تحقق این نشانه است.

قیام کشورهای عربی نیز ارتباطی با اتفاقات دوره ظهور ندارد؟

البته اوصافی مانند ورود غربی ها به عراق هست ولی فاصله اش با ظهور امام مهدی(عج)  مشخص نیست. درروایات داریم که درکشورهای عربی مردم مثل اسبانی که ریسمانشان رها می شود به خیابان ها می ریزند و به خروش می آیند، این نشانه ها هست. ولی نمی توانیم بگوییم که انقلاب کشورهای عربی مانند آنچه در مصر اتفاق افتاد جزء حوادث قبل از ظهور است.  علامت های قابل اعتماد آنهایی هستند که از نظر عقلی و علمی متصل به ظهور حضرت باشد.

اقدامات گروه های تروریستی داعش در سوریه و عراق نیز ارتباطی به خروخ سفیانی در شام که جزء علائم ظهور است، ندارد؟

خیر، من درکتاب به موضوع خط سفیانی و خروج سید یمانی به عنوان مهمترین نشانه های قبل از ظهور اشاره کرده ام. بنابراین باید این علامت ها بیاید تا بتوانیم بگوییم که ظهورنزدیک است.

علامت های متصل به ظهور کدام ها هستند؟

درروایات داریم که  حضرت  15 روز قبل از ظهور جوانی از یارانش را برای ایراد بیانیه خود به مکه می فرستد ؛اما به محض اینکه جوان بعد از نماز پیام حضرت یا فرازهایی از آن را برای مردم  می خواند، به او حمله ور می شوند و او را داخل مسجد الحرام بین رکن و مقام به قتل می رسانند.  15 روز بعد از این واقعه حضرت ظهور می کنند.این واقعه که به قتل نفس زکیه معروف است.به صراحت در روایات آمده و مشخص است و جز علامت های متصل به ظهور حضرت. ولی علامت های مطلق را نمی توانیم بگوییم متصل به ظهور حضرت است.

خیلی ها احتمال می دهند که حوادث سوریه شاید جز نشانه های ظهور سفیانی باشد.

شاید مقدمات باشد ولی نمی توانیم بگوییم که علامت سفیانی است. خیلی به من اصرار کردند که بگویم این حوادث ربط دارد به قیام سفیانی در شام. باید براساس علامت هایی که اهل بیت(ع) مشخص کردند حرف زد و تایید کرد و همین طوری نیست.

کدامیک از نشانه های ظهور محقق شده است؟

از نشانه های محقق شده می توانم ازقیام ایرانی ها که چندین مرحله دارد نام ببرم.  قیام ایرانی ها شش مرحله دارد که دو مرحله اش گذشته و ادامه دارد تا برسد به قیام حضرت. دوم  ورود غربی ها به عراق است.  همچنین برپا شدن دولت اسرائیل و جمع یهودی ها درفلسطین وتشکیل دولتشان وتوجه دنیا به اهل بیت و امام مهدی .این علامت هایی است که می توانیم بگوییم قطعا اتفاق افتاده . علامت هایی که مانده همین خلا سیاسی درعربستان ، ندای آسمانی در ماه مبارک رمضان،حکومت سفیانی که دشمن اهل بیت است  در سوریه و اردن و حکومت  یمانی در یمن که موالی اهل بیت است و جریانات دیگر تا ظهور حضرت.

درباره شش مرحله قیام ایرانی ها  بیشتر توضیح می دهید؟

حدیثی از امام باقر(ع) است که آن راهم سنی ها روایت کردند و هم شیعه ها که مراحل این قیام درآن بیان شده است. امام می فرماید: «انی بقوم قد خرجوا من المشرق یطلبون حق فلا یعطونه » به این معنی که  قومی از مشرق خارج می شوند که حقشان را از جهان می خواهند ولی جهان به آنها نمی دهد.مرحله اول قیام ایرانی ها جنگ تحمیلی بوده. در مرحله دوم مخالفان با آنان دشمنی می‌کنند، ولی اهل مشرق دربرابر دشمنان می‌ایستند و تقاضای به رسمیت شناختن حقوق خود را دارند«یطلبون الحقَّ فلا یعطونه». من اعتقادم این است که ایران الان درمرحله دوم است. یعنی همین دشمنی های جهان برای دستیابی ایران به انرژی هسته ای. در سوم جریان جدیدی از دشمنی مخالفان صورت می‌گیرد، ولی اهل مشرق دومرتبه حقوق خود را مطالبه کرده و می‌خواهند حقوقشان به رسمیت شناخته شود «ثم یطلبون الحقًّ فلایعطون» یعنی به مرحله ای می رسند که می گویند ما سلاح داریم . درمرحله چهارم اهل مشرق سلاح خود را به دوش می‌گیرند «یضعون اَسلحتهُم علی عواتقهِم»، یعنی اعلام آمادگی برای جنگ می کنند. در این مرحله، دشمنان حق آن ها را به صورت مشروط به آنان می‌دهند. تعبیرامام باقر(ع) یا تعبیر پیغمبر(ص)  این است که سلاح به دوش می گیرند. یعنی می گویند ما سلاح داریم  وآن وقت جهان حقشان را به آنها می دهد. درمرحله پنجم ایرانی ها شرط و شروط آن‌ها را نپذیرفته و به کار خود ادامه می دهند. این روند ادامه دارد تا سال ظهور حضرت که قیامی در داخل ایران برای یاری امام مهدی(ع) اتفاق می افتد . در جریان این قیام ایرانی ها دو گروه می شوند. ولی اختلافشان سیاسی و نرم است. من اعتقادم این است که وقتی یمانی ظاهرمی شود و امام زمان(عج) دستور می دهد که ازیمانی اطاعت کنید، مشکل اطاعت ازیمانی برای شیعیان به خصوص درعراق و ایران به وجود می آید.

چطوراین احادیث را این گونه تفسیر و تحلیل می کنید؟

براساس مفهوم متن صحیح احادیث است. اصل قوت هر موضوع در تفسیر تعبیرات پیغمبر(ص) و اهل بیت (ع) است.اینکه  اولا متن صحیح  ومحکم پیدا کنید و بعد اینکه این متن و ابعاد مختلف آن را بفهمید و تفسیر کنید. این طوری احادیث تحلیلی می شود.

مردی که دهخدا او را کم نظیر می‌دانست + تصاویر

یادی از مورخ ژرف‌نگر؛
از جمله آثار ماندگار استاد، ترجمه‌ی «نهج‌البلاغه»‌ی حضرت علی (ع) است. می‌گفت، هنوز دلش در نجف جا مانده است: «آن‌جا سایه‌ی امیرالمؤمنین (ع) بود، حالا هم درست است دست‌مان کوتاه است، ولی متوسلیم»


*زندگی نامه
سید جعفر شهیدی در سال 1297هجری شمسی در شهر بروجرد به دیده به جهان گشود. تحصیل مقدماتی اش را در زادگاه خویش، بروجرد آغاز کرد. آنگاه به تهران روی آورد و تحصیلات تکمیلی خود را در این دیار از سر گرفت.

سید جعفر، پیشتر با نام "سجادی" شناخته می‌شد. پس از مدتی نام "شهیدی " را برای خود برگزید و با این نام در مراکز علمی و دانشگاهی شهرت یافت. وی سالیانی چند در حوزه علمیه، به درک محضر آیت‌الله العظمی بروجردی و دیگر بزرگان حوزوی توفیق یافت.

پس از آشنایی با دکتر محمد معین به حضور استاد علامه مرحوم دهخدا رسید و بعد از تشکیل سازمان لغت‌نامه دهخدا، معاونت سازمان را عهده دار شد.

سال 1320 برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول راهی نجف می‌شود، اما بعد از هشت سال، بیماری ناگزیر او را به ایران بازمی‌گرداند. هر هفته باید خود را به پزشک نشان می‌داده، در نتیجه از رفتن به حوزه بازمی‌ماند. برای گذران زندگی و به‌ منظور ترجمه‌ی متون عربی، نزد دکتر سنجابی ـ وزیر فرهنگ وقت ـ می‌رود، اما به او اشتغال به تدریس پیشنهاد می‌شود. با ماهی 150 تومان در دبیرستان ابومسلم مشغول می‌شود و بعد که به او می‌گویند با مدرک لیسانس حقوقش به 300 تومان خواهد رسید، بدون شرکت در کلاس‌ها، لیسانس الهیاتش را با بهترین نمره‌ها می‌گیرد.

سپس علامه دهخدا از سیدجعفر شهیدی دعوت به همکاری می‌کند و در نامه‌ای به دکتر آذر ـ وزیر فرهنگ وقت ـ می‌نویسد: «او اگرنه در نوع خود بی‌نظیر، ولی کم‌نظیر است». دهخدا در این نامه می‌خواهد که به جای 22 ساعت، به او شش ساعت تدریس اختصاص دهند؛ تا بقیه‌ی وقتش را در لغت‌نامه‌ی دهخدا بگذارند. مدتی این‌گونه می‌گذرد، تا سال 1340 که با مدرک دکتری به دانشگاه منتقل می‌شود. تدریس در دانشگاه تا سال‌های 45، 46 ادامه پیدا می‌کند، اما بعد با ناامنی دانشگاه، دانشجویان خود را به لغت‌نامه می‌برد؛ که تا چندی پیش که استاد با ناراحتی جسمی مواجه شد، پس از سال‌ها، هنوز هم دانشجویانش چهارشنبه‌ها به لغت‌نامه می‌رفتند، تا در محضر او کسب فیض کنند.

شهیدی اولین کتابش را در نجف در رد احمد کسروی می‌نویسد، هر چند بر خوب بودن کارهای تاریخی او ـ تاریخ آذربایجان، تاریخچه‌ی چپق و قلیان، مشعشیان و... ـ تأکید داشت. دیگر کتابش، سه جلد «جنایات تاریخ» توسط ساواک توقیف می‌شود، اما بعدها با گذشت دوره‌ی زمانی، بعضی مطالب انتقادی را چندان ضروری نمی‌بیند و آن‌ها را از چاپ بعدی حذف می‌کند.

از جمله آثار ماندگار استاد، ترجمه‌ی «نهج‌البلاغه»‌ی حضرت علی (ع) است. می‌گفت، هنوز دلش در نجف جا مانده است: «آن‌جا سایه‌ی امیرالمؤمنین (ع) بود، حالا هم درست است دست‌مان کوتاه است، ولی متوسلیم»

شهیدی که در نگارش کتاب‌های تاریخی، نگاهی تحلیلی داشت، آثاری چون: شرح مثنوی، عرشیان، قیام حسین (ع)، زندگانی فاطمه زهرا (س)، زندگانی علی‌ بن الحسین (ع)، شیرزن کربلا، ابوذر غفاری، گزینه‌ای از سخنان امیرالمؤمنین علی (ع)، زندگانی امام صادق (ع)، از دیروز تا امروز (مجموعه مقاله‌ها و سفرنامه‌ها) و ترجمه‌هایی چون: براهین‌العجم، تاریخ‌ الاسلام التحلیلی، علی بلسان علی، شوره‌الحسین (ع)، حیات فاطمه (س)، حیاة‌الامام الصادق جعفر بن محمد (ع) و حیاة السیدة‌ فاطمه الزهرا (س) را در کارنامه‌ی خود دارد. این استاد فرهیخته در ساعت ۱۱ صبح یکشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۶ از دنیا رفت.
مطالب مرتبط

مریضی که یک پزشک را 10سال وزیر کرد


اولین پاداش منوچهر شاهقلی در این جابجایی، انتصاب به وزارت بهداری بود که پس از گذشت حدود 4 ماه از نخست‌وزیری هویدا، صورت گرفت تا او به مدت ده سال سکان بهداری کشور ایران را در دست داشته باشد.
گروه تاریخ مشرق- یکی از سهامداران اولین بیمارستان خصوصی در ایران ـ که نام پارس برآن نهاده شد و هنوز هم به همین نام فعالیت دارد ـ فردی به نام منوچهر شاهقلی بود. پدر او «سرهنگ امامقلی شاهقلی» از اعضای فرقه ضالة بهائیت بود که به عنوان مؤذن آنها شهرت داشت!

منوچهر شاهقلی که به تبعیت از پدر، به این مسلک ساختگی گرویده بود، همچون یهودیان که پدرخوانده بهائیت بودند، به ثروت‌اندوزی علاقه‌ای وافر داشت که بیمارستان پارس یکی از مکان‌هایی بود که او را به این هدف نزدیک‌تر می‌کرد و او در طول زندگی، از هر راهی که ممکن بود، برآن افزود.

هم‌مسلکی او با امیرعباس هویدا ـ نخست‌وزیر بهایی رژیم شاهنشاهی ـ باعث شد که تا پس از اقدام به اعدام انقلابی حسنعلی منصور ـ که در اولین روز بهمن سال 1343 در مقابل مجلس شورای ملی در میدان بهارستان، توسط شهید محمد بخارایی صورت گرفت ـ او به بیمارستان پارس منتقل کنند. در این موقع، پزشکانی هم از کشورهای فرانسه و آمریکا برای مداوای حسنعلی منصور به ایران آمده بودند که برخی از آنها مدعی شدند، حسنعلی منصور، دوبار ترور شده است، یک بار در خیابان و یک بار در بیمارستان1! آنها جراحی‌های انجام شده بر منصور را اشتباه دانستند و حال آنکه شاهقلی، خود، متخصص جراحی بود!

مریضی که باعث شد یک پزشک 10سال وزیر شود

علی کل حال، مرگ منصور ـ که همسرش فریده امامی آن را به هویدا هم نسبت می‌داد ـ باعث شد تا امیرعباس هویدا نخست‌وزیر شود. اولین پاداش منوچهر شاهقلی در این جابجایی، انتصاب به وزارت بهداری بود که پس از گذشت حدود 4 ماه از نخست‌وزیری هویدا، صورت گرفت تا او به مدت ده سال سکان بهداری کشور ایران را در دست داشته باشد. هنوز چند ماهی از انتصاب او به این سمت نگذشته بود که سناتور جمشید اعلم ـ که خود پزشک حاذقی بود و با مافیای دربار فلیکس آقایان و شخص محمدرضا پهلوی رابطه داشت ـ در جلسه‌ای در مجلس سنا، به منوچهر شاهقلی حمله کرد و عملکرد او را زیر سؤال برد.

اگر بدانیم که جمشید اعلم، برادر‌زاده دکتر امیراعلم بود و دکتر امیراعلم داماد وثوق‌الدوله، و متذکر شویم که حسنعلی منصور نیز داماد نظام‌الدین امامی، یکی دیگر از دامادهای وثوق الدوله بود، شاید این مخالفت زود هنگام قابل تحلیل فامیلی هم باشد.

همزمان با همین حمله بود که شایع شد:

«احتمال دارد تا 5 / 8 / 44 کابینه ترمیم شود و دکتر نهاوندی، مهندس روحانی و دکتر شاهقلی که به بهائیت شهرت دارند از کابینه طرد شوند.2»

یادآوری می‌گردد منوچهر شاهقلی که دارای همسری خارجی به نام هایلوگ بود با فرزندانش الکساندر و کاترین، از ایران گریخت و پس از سال‌ها، به ایران بازگشت و بخشی از اموال دزدی شده خود را باز پس گرفت که پرداختن به آن نیازمند موقع و موقعیتی دیگر است.
آنچه باعث شد تا در این شماره به معرفی اجمالی او پرداخته شود، سند اظهارات پرفسور جمشید اعلم، دربارة او در مجلس سنا می‌باشد.

اگر می‌دانستم وزیر میشوی به تو صفر می‌دادم

شماره: 322 تاریخ: 27 / 7 / 44

موضوع‌: مجلس سنا

ساعت ده صبح روز گذشته مجلس سنا تشکیل جلسه داد و پس از نطق قبل از دستوری که سناتور جهانشاه صمصام درباره تشکر مردم اصفهان از شاهنشاه به جهت تصمیم دولت به احداث کارخانه ذوب‌آهن در اصفهان و همچنین درباره پلها و راههای فرعی مناطق بختیاری و وضع نابسامان تاکسیرانی تهران کرد، مجلس وارد دستور شد. ابتدا سؤال دکتر سجادی درباره انتشار اسناد خزانه مطرح شد و قوام صدری معاون وزارت دارایی به این سؤال پاسخ داده ولی دکتر سجادی دو سؤال دیگر در این زمینه کرد یکی در مورد اینکه پول‌های حاصله از انتشار اسناد خزانه باید به مصرف برنامه‌های عمران و آبادی کشور برسد و آیا دولت همه این پول‌ها را به این مصرف رسانیده یا نه؟ دوم اینکه می‌گویند دولت می‌خواهد دویست‌وپنجاه میلیون تومان اسکناس چاپ کند و آیا این خبر صحیح است؟ قرار شد به این سؤالها بعداً جواب دهد. سؤال دوم مربوط به دکتر کاظمی درباره اسفالت خیابانهای تهران بود و دکتر نهاوندی وزیر آبادانی و مسکن به این سؤال پاسخ داد.
در این موقع سؤال پرفسور جمشید اعلم درباره شبه وبا مطرح شد و دکتر شاهقلی وزیر بهداری در جواب این سؤال فعالیت‌های همه‌جانبه وزارت بهداری و دستگاههای درمانی و بهداشتی کشور را به اطلاع سناتورها رسانید پرفسور جمشید اعلم که گویا از اظهارات وزیر بهداری قانع نشده بود پشت تریبون رفت و گفت شما آقای وزیر بهداری برخلاف ادعای معاونتان خیلی بی‌تجربه هستید و شما باعث شدید که با شیوع شبه وبا در سراسر کشور به اقتصاد ما، به آبروی ما لطمه وارد آید. (گویا معاون وزارت بهداری در یک مصاحبه به پزشکان قدیمی حمله کرده و از جوانان دفاع کرده است.)

اگر می‌دانستم وزیر میشوی به تو صفر می‌دادم
پرفسور جمشید اعلم گفت : شما شاگرد من بودی و اگر من می‌دانستم که روزی می‌رسد که شما با وزیر شدن این بلا را بر سر این ملت و مملکت می‌آورید به شما نمره صفر می‌دادم تا کارتان به اینجا نکشد (خنده سناتورها) پرفسور به حال عصبانی گفت: تعجب می‌کنم که شما با این اعمالتان باز هم پشت میز وزارت نشسته‌اید. چرا استعفا نمی‌دهید؟
اعتراف به عجز و خطا خود یک نوع شهامت است که شما ندارید. (خنده سناتورها) آقا پاشید بروید پی‌کارتان. شما برای ما گواهی از کارشناس خارجی آورده‌اید که خوب کاری کرده‌اید. افتخار ما ایرانیها این است که شاهنشاه ما از ما راضی باشند که ملت ما از ما راضی باشند که من می‌دانم نه شاهنشاه و نه ملت از شما راضی نیستند.
پرفسور اعلم در خاتمه گفت من به‌عنوان یک پزشک علیه وزارت بهداری که در کار جلوگیری از شبه وبا کوتاهی کرده و پنجاه میلیون تومان پول مملکت را برباد داده اعلام جرم می‌کنم. شنیده‌ام که با این پولها پتو خریده‌اند و بعد صورت‌مجلس کرده‌اند که چون آلوده بوده سوزانده شده ولی همان پتوها را در بازار فروخته‌اند. اگر این خبر صحیح باشد وای به حال ما ملت ایران.
پرفسور جمشید اعلم افزود: در سال 39 با پنج میلیون تومان جلوی همین مرض را در مرزها گرفتند ولی شما با 50 میلیون تومان اعتبار اضافی شبه وبا را به سراسر مملکت آوردید.

اگر می‌دانستم وزیر میشوی به تو صفر می‌دادم

سناتورها عموماً سخنان پرفسور جمشید اعلم را تصدیق می‌کردند. مجلس سنا در پایان جلسه امروز چهار لایحه دولت را رسیدگی و تصویب کرد.
خبرنگاران پارلمانی اطلاعات و کیهان طبق معمول صحبت‌های پرفسور جمشید اعلم را ابتدا مختصر و خالی از جملات و نیشهایی که پرفسور زده بود نوشته به روزنامه‌ها فرستادند. ولی آخر وقت یعنی ساعت یک بعد از ظهر دوباره اظهارات پرفسور جمشید اعلم را مفصل‌تر نوشتند و روزنامه‌های اطلاعات و کیهان با تیتر درشت به این مضمون که «وزیر بهداری مورد انتقاد شدید قرار گرفت» قرار شد چاپ کنند.
اطلاع یافتم که در حدود ساعت 1200 آقای مسعودی از اصفهان با سردبیر روزنامه اطلاعات تماس گرفته و پس از اطلاع از جریان مجلس سنا دستور می‌دهند که مطلب پرفسور جمشید اعلم مفصل‌تر و تیتر مجلس سنا هم درباره «انتقاد شدید از وزارت بهداری» باشد و طبق قراری که بین اطلاعات و کیهان است قرار شد این نظر در هر دو روزنامه عمل شود.
____________________
1ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ج 2 ـ ص 390
2ـ سند 195030 / 20 الف ـ 29 / 7 / 44

دستگاهی برای تبدیل تلویزیون به رایانه

رشد حضور TV‌های هوشمند در بازار لوازم خانگی از سوی شرکت‌های بزرگ فعال در حوزه تکنولوژی، منجر به آن شده ‌که به تدریج خدمات و حاشیه‌هایی نیز برای این دستگاه‌ها وارد بازار شود. حال شرکت «اینتل» با این دستگاه کوچک به شما کمک می‌کند ‌بتوانید TV خود را به یک PC تبدیل کنید؛ دستگاهی بسیار کوچک از نوع Stick و با نام Intel Computer Stick.
 به گزارش گروه اجتماعی مشرق، دستگاه Computer Stick شرکت اینتل یک PC تمام عیار است، ولی در ابعادی بسیار کوچک. این دستگاه از طریق پورت HDMI به TV متصل می‌شود و در کنار آن انرژی مورد نیاز را از طریق یک کابل microUSB تأمین می‌کند.

اما اگر این دستگاه کوچک یک PC کامل است، باید مشخصات سخت افزاری خاصی را نیز داشته باشد. بگذارید نگاهی به این مشخصات سخت‌افزاری بیندازیم.

دستگاهی برای تبدیل تلوزیون به رایانه

ـ پردازشگر Quad Core با ۱.‌۳۳ GHz از نوع Intel Atom Z۳۷۳۵F

ـ ۲ گیگابایت حافظه RAM

ـ ۳۲ گیگابایت حافظه داخلی

ـ پشتیبانی از حافظه خارجی MicroSD تا ۱۲۸ گیگابایت

ـ WiـFi ۸۰۲. ۱۱ b/g/n

ـ Bluetooth ۴.‌۰

ـ درگاه HDMI ۱.‌۴

ـ ویندوز ۸.‌۱ Bing

نکته دیگر آنکه این دستگاه نسخه‌ای با سیستم عامل لینوکس نیز دارد که البته این نسخه با حافظه داخلی ۸ گیگابایت و RAM یک گیگابایت منتشر شده است. بهای این دستگاه با نسخه ویندوز برابر با ۱۴۹ دلار و برای نسخه لینوکس برابر با ۸۹ دلار تعیین شده است. می‌توانید اطلاعات کامل این دستگاه را از اینجا ببینید.

دستگاهی برای تبدیل تلوزیون به رایانه

اهمیت دستگاه جدید اینتل در چیست؟

در حالی که TV‌های هوشمند در حال گسترش در بازار جهانی هستند، ‌مشتریان آن‌ها قطعا از همه امکانات موجود در این دستگاه‌ها استفاده نمی‌کنند. یکی از مهم‌ترین دلایل این امر آن است که یک سیستم عامل کاربر‌پسند و خانگی مطلوب ‌روی این دستگاه‌ها وجود ندارد‌ و شما هیچ‌گاه قادر به اجرای Office بر روی یک TV هوشمند نیستید.

این در حالی است که اکنون تعدادی از Stick‌های مشابه برای سیستم عامل اندروید در بازار وجود دارد، ولی اینها تنها برای وب گردی و بازی مناسب هستند و از سوی دیگر، سیستم عامل ویندوز در حالت دسکتاپ به هیچ وجه قابل قیاس با اندروید نیست.

اما اکنون اینتل دستگاهی ‌طراحی کرده ‌که به شما اجازه می‌دهد یک PC تمام معنا و با همه امکانات اصلی‌ داشته باشید و با اتصال وایرلس یک ماوس و صفحه کلید، تقریبا به هیچ چیز دیگری برای داشتن یک PC نیاز نداشته باشید.

نشریه CNET تجربه‌ای از کار با این دستگاه کوچک را بدین گونه شرح داده است؛

برای کسانی که قصد یک سفر طولانی را داشته و نمی‌خواهند زحمت حمل یک لپ‌تاپ را به خود بدهند، داشتن یک چنین دستگاهی به همراه یک ماوس و صفحه کلید وایرلس تجربه‌ای کامل از یک رایانه را در اختیار قرار می‌دهد که هیچ‌گاه تبلت وiPad قادر به فراهم آوردن آن نیستند.

دستگاهی برای تبدیل تلوزیون به رایانه

قطعا از پردازشگر Atom موجود در این دستگاه نمی‌توان انتظارات زیادی ـ مثلا در حد پردازش‌های گرافیکی فوق‌العاده برای بازی‌ها یا نرم‌افزارهای گرافیکی با حجم رندر بالا ـ داشت؛ اما بدون شک اغلب کار‌ها و امور روزمره‌ای که با یک لپ‌تاپ و PC قادر به انجام آن هستید، با این دستگاه نیز قابل انجام است.

قرار است این دستگاه در ماه مارس به بازار جهانی وارد شود که البته تا آن زمان قطعا تجربیات و اطلاعات بیشتری در خصوص آن منتشر خواهد شد.


مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.

منبع: تابناک