دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

گزارش ویژه؛
از سرویس‌های اطلاعاتی آل سعود موسوم به "مباحث" و "استخبارات" چه می‌دانید؟ یکی مسئول سرکوب و حذف مخالفین داخلی و دیگری هم به آموزشگاه تروریست‌های منطقه معروف شده است.

گروه گزارش ویژه مشرق - تمدن­‌های بزرگی چون امپراتوری ایران باستان و بیزانتین، مالک سرزمین کنونی عربستان بعنوان بخشی از امپراتوری وسیع خود بودند. این دو امپراتوری، دارای بوروکراسی پیشرفته و بالطبع نظام اطلاعاتی بسیار کارآمد و دقیق بودند. عربستان نیز به تبع برخورداری از ویژگیهای این دو امپراتوری، بعد از افول هر دو، همچنان نظام امنیتی-اطلاعاتی نهادینه شده‌­ای را در خود می­‌دید؛ تا اینکه در سال 1920 "ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل" معروف به "ابن سعود" موفق به فتح ریاض شد و از ۱۹۲۲ بر کل منطقه "نجد" مستولی گردید و در سال ۱۹۲۵ حجاز را به قلمرو خود افزود، و نهایتا در سال 1932 پادشاهی عربستان را بنیان نهاد و تا زمان مرگش به تاریخ 9 فوریه 1953 حکمرانی کرد. وی و دولتمردانش در سال 1938 موفق به کشف نفت در سرزمین عربستان شده و حق بهره‌­برداری از آن را بطور شراکتی با آمریکایی‌­ها تقسیم کردند که این امر موجب ثروتمند شدن عربستان و بخصوص آل سعود شد. سرانجام در سال 1955 اولین پی‌ریزی سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی توسط "سعود بن عبدالعزیز" انجام گرفت.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

پس از وی، 6 پسرش تاکنون بر تخت حکمرانی نشسته‌­اند:

ملک سعود بن عبدالعزیز (1953-1964)

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

ملک فیصل بن عبدالعزیز (1964-1975)

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

ملک خالد بن عبدالعزیز (1975-1982)

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

ملک فهد بن عبدالعزیز (1982-2005)

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

ملک عبدالله بن عبدالعزیز (2005 تا 2015)

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم


ملک سلمان بن عبدالعزیز (2015 تا کنون)

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

هفت سدیری

"هفت سُدَیری" که در فرهنگ عربستان به آن "السدیریون السبعه" یا "عشیره السدیری" گفته می­شود، اصطلاحاً به هفت برادر تنی اطلاق می­گردد که همه از فرزندان "ملک عبدالعزیز آل سعود"- بنیانگذار پادشاهی عربستان- و همسر او "حصه سدیری" هستند. این هفت‌ تن به نام "آل فهد" هم شهرت دارند. علت آن هم این است که از زمان به پادشاهی رسیدن ملک فهد در سال 1982، هفت سدیری تبدیل به نیرومندترین ائتلاف در خاندان حاکم سعودی‌ها شده‌اند.

اما اسامی سُدیری‌ها عبارتست از:

* ملک فهد بن عبدالعزیز پنجمین پادشاه عربستان.

* امیر سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد اسبق و وزیر دفاع.

* امیر نایف بن عبدالعزیز وزیر کشور و ولیعهد سابق .

* امیر عبدالرحمن بن عبدالعزیز معاون ‌وزیر دفاع.

* امیر ترکی بن عبدالعزیز.

* امیر سلمان بن عبدالعزیز پادشاه کنونی.

* امیر احمد بن عبدالعزیز معاون ‌وزیر کشور.

بر اساس اسناد افشا شده ویکی لیکس، مجموع ثروت خاندان سعود برابر با 1000 میلیارد دلار است. ویکی لیکس مدعی است که فرزندان ملک عبدالله -پادشاه اخیرا درگذشته عربستان- ماهانه مبلغ معادل 270 هزار دلار از خزانه دولتی دریافت می­کنند.‌ همچنین، طبق ادعای ویکی لیکس، آل سعود ید طولایی در تصرف و فروش زمین­ها و منابع دولتی و ملی عربستان بدون رعایت ضوابط و مقررات قانونی دارد.

کلیتی در مورد نظام امنیتی عربستان

با توجه به بسته بودن نظام سیاسی عربستان، اطلاعات بسیار اندکی در زمینه سرویس­های اطلاعاتی این کشور موجود است و آنچه که غالبا در دسترس است، اکثرا به نقل قول از اپوزیسیون مخالف خارج از کشور و همچنین زندانیان آزادشده، محدود می‌شود. فلذا، از ساختار جامعه اطلاعاتی و امنیتی عربستان اطلاعات بسیار اندکی منتشر شده است و طبیعا سیستم‌ها، اهداف، خط مشی، اختلافات و مشکلات ساختاری آنها در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. مسؤولیت اطلاعات و امنیت داخلی عربستان بر عهده پلیس امنیتی و نیروهای وزارت کشور است که در خصوص نحوه برخورد با مردم عربستان، موارد متعددی از نقض حقوق بشر توسط نهادهای حقوق بشر گزارش شده است.

نظام پادشاهی عربستان و سرویس­های اطلاعاتی این کشور کاملا بعنوان یک ابزار در خدمت سیاستهای آمریکا و نظام امنیتی این کشور هستند. علاقه وافر "ابن سعود" به آمریکا که در موسس آن "عبدالعزیز" هم نمود بارزی داشت، به هیچ وجه انکارپذیر نیست.

از نکات جالب اینکه در کشور عربستان که زنان اجازه رانندگی ندارند، نظام این کشور مفتخر به استخدام زنان در سرویس­های اطلاعاتی است و عموما زنانی را بکار می­‌گیرد که تجربه سفر به چند کشور و دانستن چند زبان زنده دنیا را دارند. از مامورین زن جهت تماس با خانواده­­‌های مظنونین و زندانیان سیاسی و امور اجتماعی استفاده می­‌شود. اما اگر بگوییم که همچون استفاده ابزاری جنسی از مامورین زن در موساد و سیا، عربستان نیز به تبعیت اینچنین عمل می­کند، زیاده نگفته­‌ایم.

سرویس­های اطلاعاتی عربستان بیشتر از هر سرویس دیگر در منطقه با "سازمان امنیت یمن" همکاری دارند، و با تزریق پول به آن سیستم، آن را در خدمت اهداف خود بکار می­‌گیرند.

بلاشک، وفاداری سیاستمدارانه سرویس امنیتی عربستان به آمریکا در مراتب مختلف تاریخی اثبات شده است. فقط یکی از این موارد، مربوط به حادثه بمبگذاری بوستون امریکا در سال 2013 (Boston Marathon bombing of 2013) می­‌باشد که پیش از آن استخبارات سازمان امنیت خارجی عربستان- خطر بمبگذاری توسط دو برادر را به دولت وقت امریکا خبر داده بود، اما از سوی سازمان سیا جدی گرفته نشد و این حادثه رخ داد. البته باید توجه داشت که این وفاداری در ازای حمایت امریکا از عربستان در منطقه نشان داده می‌­شود.

هم اکنون، ریاست سازمان اطلاعات عربستان بر عهده سپهبد "یوسف االادریسی" می­‌باشد.


سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

حادثه بمبگذاری بوستون معروف به "بوستون ماراتن

ساختار فرماندهی و رهبری اطلاعاتی

"آنتونی اچ کوردزمن" (Anthony H. Cordesman) و "نواف عبید" (Nawaf Obaid) در کتاب مشترک خود تحت عنوان «امنیت ملی عربستان سعودی» در رابطه با بحث امنیت و اطلاعات در عربستان اینچنین می­‌نویسند:

عربستان دارای دانشگاه‌های رسمی جنگ نیست و غالب شاهزاده­‌های سعودی در دانشکده­‌های جنگ اروپا و آمریکا تحصیل کرده­‌اند. لذا، تاثیر تفکر این شاهزاده‌­ها را می­‌توان در ستاد فرماندهی هوایی سعودی­‌ها دید. کالج نظامی گارد امنیت ملی عربستان دارای نیروهایی از خود گارد ملی، کشورهای دیگر و بخصوص کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است.

کوردزمن دوره­‌های امنیت داخلی عربستان را سه بخش تقسیم می­‌کند: دوره اول، مربوط به دهه­های 50 و 70 میلادی است که در عربستان در آنها غرق در "ناصریسم" و "پان عربیسم" بود و عملا در کارزار نیروهای سکولار عرب و تندروهای مذهبی آثار تشدید دیده نمی­‌شد و دشمنان سرویس­‌های اطلاعاتی این کشور را غالبا نیروهای تندرو تشکیل نمی­‌دادند. دوره دوم، مربوط به اواسط دهه 1990 تا 11 سپتامبر 2001 است. در این دوره بود که عربستان از طرف گروه‌های تندرو که البته غالب آنها دست­‌پرورده خود آن بودند تهدید شد. لذا، از آمریکا کمک خواسته و کمیته مشترک تحقیق در مورد بمب­‌گذاری تاسیسات نفتی "برجهای الخُبَر"، حمله به مراکز گارد ملی، و حمله به USS Cole تشکیل شد. اما دوره سوم، مربوط به 11 سپتامبر به بعد می­‌شود. در این دوره، تمرکز اصلی 2 سازمان اطلاعاتی عربستان بر ریشه­‌کن کردن دشمنان خود که عمدتا گروه‌های جهادی بالاخص القاعده را شامل می­‌شد، قرار گرفت.

وی در بخشی به آسیب‌شناسی نظام امنیتی عربستان پرداخته و پاشنه آشیل آن را اعتماد پادشاه عربستان به افسران رده بالا که لزوما تبعیت و فرمان‌بری از او دارند و از تفکر نوین برخوردار نیستند، می­‌داند. این افراد به دلیل حسادت به افسران جوان و خوش فکر و ترس از ترفیع درجه آنها، تا حدودی جلوی مدرنیزه شدن صنعت نظامی و اطلاعاتی را گرفته­‌اند.

نیروهای پلیس امنیت عربستان دو دسته هستند: پلیس معمولی که امنیت عمومی و مدنی را برقرار می­‌کند، و پلیس ویژه که در زیرمجموعه "سرویس امنیت عمومی" یا همان "مباحث العامه" (GSS) قرار دارد. دایره تحقیقات سازمان مباحث بسیار گسترده است. طبق گزارش وزارت امور خارجه آمریکا، وقتی سرویس امنیت عمومی عربستان یک مظنون را دستگیر می­‌کند، او را به مدت چند هفته یا چند ماه بطور ناشناس در زندان مخصوص حبس می­‌کند و مراحل بازجویی در این بازه زمانی انجام می­‌شود. در این مدت، فقط برخی از مظنونین حق دارند که با خانواده و یا وکیل خود دیدار مختصر داشته باشند.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

آرم شورای امنیت ملی عربستان

سرویس امنیت عمومی دارای 135 هزار پرسنل است. آنها مجهز به پیشرفته­‌ترین تجهیزات نظامی بوده و در "دانشکده ملک فهد" جدیدترین دوره­‌های امنیتی و نظامی را سپری کرده­‌اند. وظیفه کشف و انهدام شبکه­‌های القاعده و دیگر شبکه­‌های تروریستی در داخل خاک عربستان بر عهده مامورین ویژه این سازمان است. تعداد نیروهای ویژه به 30 هزار نفر می­‌رسد و طبق ادعای این سازمان، به دلیل توانایی بالای جابجایی قادر به برخورد با هر گونه اتفاق غیرقابل پیش­‌بینی هستند. فعالیت ضدتروریسم، آنها را به شکل قابل توجهی شبیه به پلیس SWAT در آمریکا کرده است. نیروی ویژه امنیت بطور مستقیم به شخص وزیر کشور عربستان گزارش می­‌دهد اما ریاست آن با معاون وزیر امور امنیتی است. این تیم، پس از ضعف گارد ملی در مواجهه با وقایع مسجد جامع مکه در 1979 تشکیل شد.

نیروی ویژه امنیت، انواع زره­‌پوش سبک، و جدیدترین تسلیحات غیرشیمیایی و شیمیایی را در اختیار دارد. حکومت عربستان، تا آنجا که توانسته سعی در مدرنیزه کردن سیستم امنیتی خود کرده است. تهیه تجهیزات پیشرفته مخابراتی، نظامی، جاسوسی و ضدجاسوسی از جمله اقداماتی است که سیستم امنیتی این کشور برای عملیاتهای خرابکاری، تروریستی و ضد تروریستی در نظر گرفته است.

هم اکنون یکی از پیچیده­‌ترین و متمرکزترین شبکه­‌های رایانه­‌ای جهان در اختیار وزارت کشور عربستان است. این شبکه در "مرکز ملی اطلاعات" قرار داشته و یک‌هزار و 100 پایانه را به هم مرتبط کرده و اطلاعات شناسنامه­‌ای و گذرنامه­‌ای و سوابق تمامی شهروندان عربستانی در آن گنجانده شده است. همچنین کلیه اطلاعات مربوط به ویزای حج­اج، ثبت و سند خرید خوردو در کشور، و سوابق جنایی در این شبکه وجود دارد. پایگاه اطلاعات این شبکه همچنین شامل گزارشات مامورین و خبرچین­‌های گماشته شده از طرف حکومت است. مقامات سرویس امنیت عمومی (GSS) و ریاست اسختبارات عمومی (GIP) اجازه شنود مکالمه و نفوذ به ایمیل هر کسی را که بخواهند دارند. سالیانه برای عملیات‌های دیجیتالی اطلاعاتی وزارت کشور عربستان، 500 میلیون دلار اختصاص داده می­‌شود.

هم اکنون شورای امنیت ملی عربستان Saudi National Security Council (SNSC) که در عربستان با نام "مجلس أمن قوم المملکة العربیة" شناخته می‌­شود و به عبارتی سازمان اطلاعات و امنیت محسوب می­‌گردد، بر دو سرویس اطلاعاتی این کشور نظارت دارد و ریاست آن بر عهده "یوسف الادریسی" است.

1. سرویس امنیت عمومی General Security Service (GSS)

سرویس امنیت عمومی، سرویس اطلاعاتی داخلی وزارت کشور عربستان است که "مباحث العام" نیز نامیده می­شود. این سرویس، مهم‌ترین و حساس‌ترین سرویس اطلاعاتی در عربستان است. بودجه تخصیص یافته به این سرویس، بزرگ‌ترین بودجه در خاورمیانه است. وظایف این سرویس عبارت است از:

- نظارت بر مخالفین سیاسی داخلی

- مورد هدف قرار دادن معاندین و دستگیری آنها

- بازجویی از مظنونین

از جمله فعالیتهای "مباحث" که "دیده‌­بان حقوق بشر سازمان ملل" را به شدت دچار نگرانی کرده بازداشت‌های خودسرانه، حبس مظنونین در انفرادی بدون اجازه ملاقات، و اعمال شکنجه است. از این دست می­‌توان به شکایت "ویلیام سمپسون" (William Sampson)-شهروند و نویسنده انگلیسی - علیه "خالد الصالح" و "ابراهیم الدالی" که دو تن از مامورین مباحث بودند و به گفته سمپسون، به اتهام دست داشتن در حادثه بمبگذاری سال 2000 توسط مباحث دستگیر شده و توسط این دو مامور مورد شکنجه قرار می­‌گیرد. البته دادگاه عالی انگلیس به دلیل "قانون مصونیت دولتی مصوبه 1978"، دو مامور مباحث را مجرم ندانسته و تبرئه کرد.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

گفتنی است که سازمان مباحث به دلیل بازداشتهای غیرقانونی و خودسرانه و وضعیت زندانیان محبوس در زندان معروف خود موسوم به "زندان علیشه"، مورد نقد بسیاری از مراکز و فعالان حقوق بشر است. "کارگروه بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل" در ژوئن 2011 متوجه بازداشت غیرقانونی 5 تن از اعضای یک حزب سیاسی موسوم به "حزب اسلامی امت" در علیشه شد.

2. ریاست استخبارات عمومی General Intelligence Presidency (GIP)

ریاست استخبارات عمومی که در عربستان سعودی «ریاسه الاستخبارات العامه» خوانده می­‌شود، سرویس امنیت و اطلاعات خارجی این کشور است. مسئولیت این سازمان، شامل پیش‌برد سیاست‌های پادشاهی سعودی در منطقه خاورمیانه می‌شود.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

تاسیس این سازمان به زمان ملک "سعود بن عبدالعزیز" در سال 1957 میلادی برمی­گردد. ملک سعود در سال 1955 "مباحث" را بنیانگذاری نمود و در سال ۱۹۵۷ میلادی دستور به جداسازی وظایف اطلاعات خارجی از امنیت داخلی داد و سازمان "مصلحت الاستخبارات العامه" تاسیس شد. بدین ترتیب، "مباحث" مسئول امنیت و چالش‌های داخلی شد و "سازمان مصلحت الاستخبارات العامه" که چند سالی است به "ریاست استخبارات" تغییر نام داده، به عنوان سرویس اطلاعات خارجی شروع به فعالیت کرد.

اما همکاری مستمر و تنگاتنگ سرویس استخبارات (GIP) با سازمان سیا از مهمترین فعالیتهای این سازمان است. استخبارات، چشم آمریکا در منطقه است. هر نقطه از منطقه که آمریکا به هر دلیلی یارای نفوذ در آن را ندارد، به این سازمان سپرده می­شود. سعودی­ها منطقه را خوب می­شناسند و راههای نفوذ را به خوبی می­دانند.

یکی از خصوصیات بارز استخبارات و اساسا نظام اطلاعاتی-امنیتی عربستان، صبر زیاد است. استخبارات، صبر می­‌کند و درست برعکس سازمان سیا که سعی در حذف سریع جاسوس یا مظنون دارد، به مظنون فرصت زندگی می­‌دهد و از خلال این فرصت تا جایی‌ که می­‌تواند اطلاعات از وی بدست می­‌آورد. حتی در مواردی، مظنون را به جاسوس خود تبدیل می­‌کند.

در همین حوادث سه سال اخیر سوریه، یکی از پر رنگ­‌ترین نقش­ها بر گردن شاهزاده "بندر بن سلطان" سفیر اسبق عربستان در امریکا و رییس اسبق استخبارات- بود. وی هماهنگ­‌کننده همه امور مربوط به اعزام گروهک­های تروریستی به سوریه بود.

درباره یوسف الادریسی

برخلاف "بندر بن سلطان" رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی، یوسف الادریسی-رئیس جدید این سرویس- شخصیت مبهمی برای رسانه­‌ها به شمار می‌رود و خبر در مورد او بسیار کم است. رئیس جدید، به شکل رسمی تنها در نهم آگوست سال 2013 پس از اینکه پادشاه این کشور او را به عنوان معاون رئیس اطلاعات عمومی منصوب کرد، در رسانه­‌ها ظاهر شد. او پس از این پست به معاونت رئیس اطلاعاتی عمومی در امور اداری و مالی هم دست یافت.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلمسرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

سپهبد یوسف الادریسی نخستین فردی است که از خارج از خاندان حاکم در عربستان سعودی پس از گذشت 38 سال به پست ریاست سازمان اطلاعات و امنیت این کشور دست یافته است. پیش از او "محمد بن عبدالله العیبان" ، "سعید بن عبدالله کردی" و "عمر بن محمود شمس" از خارج از خاندن حاکم به این پست منصوب شده بودند. پس از این افراد "ترکی الفیصل بن عبدالعزیز ال سعود" ، "نواف بن عبدالعزیز آل سعود" ، "مقرن بن عبدالعزیز آل سعود" و "بندر بن سلطان بن عبدالعزیز" همگی از خاندان حاکم در عربستان سعودی به عنوان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت این کشور منصوب شده بودند. (گزارش مشرق درباره شخصیت الادریسی را از اینجا مشاهده کنید).

نهادهای ذیربط سازمان اطلاعات و امنیت

اداره تحقیقات

اداره تحقیقات، نهادی است که در ارتباط لحظه به لحظه با سرویس‌های اطلاعاتی عربستان قرار دارد. وظایف این اداره شامل نظارت و کنترل هر گونه فعالیت مشکوک با اعزام نیروهای ویژه خود به سطح جامعه جهت ورود به عملیاتهای ضد تروریستی و اعمال خرابکارانه جاسوسی می­‌شود.

کمیته‌­های امر به معروف و نهی از منکر (پلیس مذهبی)

وظیفه این نهاد، کنترل رسانه­‌ها، پوشش مردم، و اعمال دکترین مذهبی در سطح جامعه عربستان است و در ارتباط مستمر با سازمان‌های اطلاعاتی عربستان قرار دارد.

پلیس امنیت عمومی

وظیفه این نهاد، تضمین امنیت ملی و عمومی است و در این راستا در ارتباط تنگاتنگ با سازمان "مباحث "قرار دارد.

واحد اطلاعاتی G-2

این نهاد، بازوی اطلاعاتی ارتش عربستان است که تحت نظارت وزارت دفاع، عملیاتهای ویژه و محرمانه را طبق اطلاعات بدست آمده انجام می­‌دهد. بعبارتی، ارتش عربستان از طریق این نهاد، اطلاعات انسانی، تکنولوژیکی، الکترونیکی، نظامی و ارتباطی منطقه را بدست می­‌آورد.

الگوهای آسیب­‌پذیری

در کتاب «امنیت ملی عربستان سعودی» با اشاره به دو نمونه از حملات علیه تاسیسات نفتی عربستان، به آسیب پذیری امنیتی حکومت سعود پرداخته شده است:

در یکم می 2004، 4 تروریست به شرکت تکنولوژیک "ای بی بی لاموس" در شهر ساحلی "ینبع" حمله کردند. در طی این حمله، 6 کارگر خارجی و یک کارگر عرب کشته شده و یکی هم ربوده و سرش از تن جدا شد. القاعده بلافاصله مسئولیت این حمله را پذیرفت. از اینجا بود که سرویس­های امنیتی عربستان با شدت و حدت بیشتری به مبارزه با القاعده پرداخت.

اما از طرف دیگر وجود شیعیان و اتحاد آنها عربستان را به شدت می­‌ترساند. استان شرقی شیعه نشین "الاحصاء" که یکی از مراکز نفتی عربستان است، در کانون توجه سرویسهای امنیتی این کشور قرار دارد. جمعیت شیعه عربستان فقط 7 درصد از جمعیت کل کشور را تشکیل می­‌دهد و از تبعیضات اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی رنج می­‌برد. در سال 1996، بمبگذاری "برجهای خُبَر" در شهر "الظهران" منجر به مرگ 19 پرسنل نیروی هوایی آمریکا شد. سرویس­های امنیتی عربستان بلافاصله این عمل را به شیعیان نسبت دادند. در سال 2004، تاسیسات نفتی "برجهای الخُبَر" و "ینبع" دوباره مورد حمله قرار گرفت. این بار، حیثیت نفتی عربستان در حریق خطر قرار گرفت. جراید و رسانه­‌های غربی زیرساخت‌ها و تاسیسات نفتی عربستان را مستعد حملات تروریستی و هر گونه سرمایه­‌گذاری در و اعتماد به این تاسیسات را حماقت خواندند. این اتفاقات، تاثیر بسیاری در قیمت نفت عربستان گذاشت و حداقل چندین سال صنعت تولید نفت عربستان را دچار تزلزل و بی­‌ثباتی کرد. گرچه عوامل حمله به دو مرکز نفتی پس از فرار از محل تاسیسات در تعقیب و گریز کشته شدند، اما سرویس‌های امنیتی عربستان بشدت به زیر سوال رفتند.

چالش آتی سازمانهای امنیتی عربستان

یکی از معضلات بزرگی که خاندان آل سعود در طی دهه های اخیر با آن روبرو بوده است، این است که مطابق قانون اساسی کشور عربستان، تنها پسران ملک عبدالعزیز حق دارند پادشاهی عربستان را به دست گیرند، و بعد از مرگ یکی از پسران او، پسر دیگر عبدالعزیز باید پادشاهی عربستان را در دست گیرد. با توجه به اینکه پسران عبدالعزیز همگی مسن هستند، احتمال اینکه در طی مدت کوتاهی یکی پس از دیگری فوت نمایند و تمام پسران عبدالعزیز از بین بروند، زیاد می‌باشد. این مسئله، حتی در مورد انتخاب ملک عبدالله نیز مشکلاتی ایجاد کرده بود که گر چه در نهایت حل شد، اما این نگرانی را در بین مسئولان عربستان ایجاد کرد که پادشاه آینده نیز ممکن است به مشکل ملک عبدالله گرفتار شود.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

برای مثال، "ملک عبدالله" که بعد از برادرش "فهد" به حکومت عربستان رسید، تنها چند ماه از فهد کوچک‌تر بود و فاصله سنی عبدالله با برادر کوچکترش شاهزاده "سلطان بن عبدالعزیز" نیز بسیار کم بود. بنابراین این اختلافات سنی کم، خود از یک سو موجب اختلافات شدید بین ملک عبدالله و شاهزاده سلطان بر سر جانشینی ملک فهد شده بود، اما به هر حال به دلیل اینکه ملک عبدالله پس از سکته فهد عملاً قدرت را از سال 1996 در دست گرفت، مشکل چندانی در بحث جانشینی فهد پیش نیامد . بقیه پسران عبدالعزیز نیز همگی مسن هستند و به احتمال زیاد تعداد زیادی از آنان در عرض چند سال آینده فوت خواهند کرد. بنابراین به زودی باید شاهد انتقال قدرت از پسران ملک عبدالعزیز به نوادگان عبدالعزیز باشیم که این مسئله نیز خود به زودی بحران واقعی و منازعات و اختلافات داخلی شدیدی را در خاندان آل سعود پدید خواهد آورد.

تاریخ عربستان در چند دهه گذشته نشان داده که همواره بر سر مناصب و پستهای لشکری و کشوری ما بین شاهزاده­‌ها و نوادگان آنها رقابت شدیدی بوده است. اگر بخواهیم خاندان 20 هزار نفری آل سعود را در چند خانواده اصلی جمع کنیم، چهار خانواده در عربستان قابل شناسایی هستند. در حقیقت، این چهار خانواده چندان هم که تصور می‌رود زندگی مسالمت آمیزی با یکدیگر ندارند و با وجود تلاش‌هایی که ملک فهد برای ایجاد اتحاد میان آنها صورت می‌داد، رقابت آنها گاه به کشمکش‌های سیاسی منجر می‌شود. این مسئله بزرگ را به جرات می‌توان بزرگترین چالش کنونی و آتی سازمان‌های امنیتی عربستان دانست.

مسئله مذکور، حتی از چشم خبرنگار روزنامه مشهور "فیگارو" نیز به دور نمانده و این روزنامه در روز چهارشنبه ٣ آگوست ٢٠٠۵ در مقاله­‌ای با عنوان «عربستان: آبستن اختلافات داخلی آل سعود» به آن اشاره کرده است.

قضیه ترور عماد مغنیه و رفیق حریری

یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که اخیرا در زمینه افشا شیطنت­‌های اطلاعاتی-امنیتی عربستان رخ داد، موضوع دستگیری شاهزاده "بندر بن سلطان" در فرودگاه سوریه و اعترافات وی در مورد همکاری عربستان با سیا و موساد در ترور "عماد مغنیه"-فرمانده سازمان حزب الله لبنان و "رفیق حریری"-نخست وزیر اسبق لبنان- است. عربستان، مغنیه را مسئول حمله 25 ژوئن 1996 به تاسیسات نفتی "برج‌های الخُبر" می‌دانست و با ترور وی قصد انتقام­‌گیری را داشت. (گزارش کامل قضیه ترور آن‌ها را از اینجا مشاهده کنید).

گروگانگیری سیاسی از خودی­‌ها

یکی از فعالیت‌های سرویس اطلاعاتی "استخبارات" (مخابرات العامه) گروگانگیری سیاسی نسبت به خانواده کسانی است که در این سازمان فعالیت می­‌کنند. بعنوان یک نمونه می­‌توان به زنی غیر سعودی که در وبلاگ­اش خود را "ام سمیر" معرفی کرده اشاره کرد. این زن با یک شوهر عربستانی ازدواج می­‌کند و چندین سال پس از ازدواج، پی می­‌برد که او از مامورین امنیتی عربستان است و به دستور وزارت کشور، سازمان امنیت ملی عربستان شوهر و 4 فرزند او را در لیست سیاه افراد ممنوع الخروج قرار داده است. ام سمیر، تمام زندگی­‌اش را فرزندانش می­ داند و می­‌گوید بدون آنها نمی­‌تواند به هیچ جا برود. وی در وضعیت روحی اسف‌بار خود را قربانی 9 سال گروگان‌گیری سیاسی سرویس اطلاعاتی عربستان خوانده و از تمام نهادهای حقوق بشری جهان خواسته است که معنای سه چیز را برای او تعبیر کنند: عدالت، آزادی، و انصاف.

بن لادن: از آغاز تا 11 سپتامبر

سال 1980، سال شروع کار "اسامه بن لادن"-رهبر معدوم سازمان القاعده- در خدمت استخبارات بود. اسامه، به افغانستان جهت کمک مالی، سازمانی، و مهندسی به مجاهدین افغانی که در حال مبارز با شوروی بودند، اعزام شد. افرادی چون "ریچارد کلارک" (Richard Clarke) هماهنگ کننده اسبق امنیت ملی آمریکا- قویا بر این باورند که اسامه بن لادن برای اولین بار توسط شاهزاده "ترکی الفیصل" رییس وقت شورای امنیت ملی عربستان- در افغانستان به کار گرفته شد.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم
    شاهزاده ترکی الفیصل

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم
ریچارد کلارک

طبق ادعای ریچارد کلارک، در اوایل سال 1980، سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان (ISI) نیاز به یک شاهزاده معتمد سعودی بعنوان پل رابط بین این نهاد و نهاد امنیتی عربستان داشت. اما بهترین گزینه برای این امر کسی نبود بغیر از اسامه بن لادن. خانواده او از قدیم‌الایام رابطه بسیار نزدیکی با سران پاکستان و عربستان داشتند. از طرفی، عربستان برای رها شدن از شر مشکل­‌سازان، نیاز به ایجاد جنگ در افغانستان داشت. در نتیجه، بن لادن خلق شد و طی چند سال با حمایت سرویسهای اطلاعاتی دو کشور، تبدیل به موسس قوی‌ترین گروه تروریستی جهان در زمان خود گشت.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

تصویر کمتر دیده شده از بن لادن در سال 1980 با لباس نظامی در یکی از عملیاتهای پشتیبانی مجاهدین افغانی

در سالهای اولیه دهه 1980، اسامه بن لادن تبدیل به رابط میان استخبارات و جبهه مقاومت مجاهدین افغان شد. "احمد بادیب" معاون وقت ترکی الفیصل- معلم اسامه در دوران دبیرستان بود. به گفته "استیو کول" (Steve Coll) روزنامه نگار آمریکایی- در حالی که سرویس اطلاعاتی عربستان ادعای فعالیت بن لادن بعنوان مامور این سازمان را رد می­‌کرد، وی در حال انتقال انواع تسلیحات نظامی به مجاهدین افغانستان بود. استخبارات، "عبدالرسول صیاف" (Abdul Rasul Sayyaf) را به عنوان گزینه مطلوب رهبری جنگ می­‌دید و این در حالی بود که سازمان امنیت پاکستان "گلبدین حکمتیار" (Gulbuddin Hekmatyar) را می‌­پسندید. بن لادن، با اینکه این دو ائتلاف و اتحادی با یکدیگر نداشتند، به هر دو نزدیک شد. بعدها، برخی از مقامات سازمان سیا که خواسته بودند نامشان فاش نشود، اذعان کردند که وی در حکم رابط بین استخبارات و عبدالرسول صیاف عمل می­‌کرده و بطور مستمر با ترکی الفیصل و شاهزاده نایف-وزیر کشور- دیدار داشته است. همچنین، بعدها "بادیب" از میزان وفاداری و حرف­‌شنوی بن لادن و نقش حیاتی وی در سفارت عربستان در پاکستان و افغانستان سخن گفت. اما همین بن لادن وفادار، از اوایل دهه 90، شمشیر را از رو برای عربستان بست.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم
عبدالرسول صیاف

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

               گلبدین حکمتیار

اما در نوامبر 1995، استخبارات خواستار ترور بن لادن شد. اسامه، به شدت در این سازمان احساس وحشت را مستولی کرده بود. موش دست پرور، دیگر دست نیافتنی می­‌نمود. استخبارات 4 عامل یمنی را برای ترور وی استخدام کرد. این 4 نفر، در مقابل درب خانه وی در "خارطوم" سودان از پشت وانت پریده و به سمت وی شلیک کردند. دو تن از محافظان کشته شدند اما بن لادن زنده ماند. تجربه محافظان وی، مانع از مرگش شد؛ چرا که پیش از این یک بار در فوریه 1994 یک ترور نافرجام و نه چندان جدی از سوی استخبارات علیه وی صورت می­‌گیرد و بعد از آن جاسوس دو جانبه­‌ای به نام "علی محمد" محافظان بن لادن را تحت آموزش کامل قرار می­‌دهد. علی محمد هم با سازمان اطلاعات سودان همکاری می­‌کرد و هم با همتای سعودی آن. هنوز درست مشخص نیست که حادثه بمبگذاری ماه نوامبر در ریاض، قبل از ترور نافرجام بن لادن صورت گرفت یا قبل از آن.

در سال 1997، واحد موسوم به Alec سازمان سیا که مختص فعالیت‌های بن لادن بود، طی گزارش کوتاهی از خطر سرویس امنیتی عربستان به "جرج تنت" (George Tenet) -رییس وقت- خبر داد. این واحد، سازمان اطلاعات و امنیت عربستان را گرگی در پوست بره خواند که دوستی و همکاری با آن در زمینه مبارزه با القاعده، عاقبت خوشی را برای آمریکا در بر نخواهد داشت. در طی چند سالی که تا حادثه یازده سپتامبر مانده بود، سازمان سیا به رابطه پنهانی چند تن از مامورین استخبارات با القاعده پی برد.

به ادعای یکی از مقامات ارشد اردنی، وقتی سازمان اطلاعاتی این کشور به درخواست عربستان تصمیم به همکاری و ارائه راهکارهایی برای عملکرد بهتر استخبارات در مورد القاعده می­گیرد، در کمال تعجب متوجه می­شود که تصویر اسامه بن لادن بعنوان اسکرین سیور رایانه­های برخی از کارکنان استخبارات انتخاب شده است و این افراد در ارتباط تنگاتنگ با القاعده هستند و هر از چند گاهی روشهای ارتباطی خود را جهت رد گم کنی، تغییر می­دهند.

ترکی الفیصل رییس اسبق سازمان امنیت ملی عربستان- یکبار اذعان کرد که القاعده پیش از حادثه یازده سپتامبر تلاش کرده بود که از طریق "خالد المحضار" (Khalid al-Mihdhar) و "نواف الحازمی" (Nawaf al-Hazmi)، سلاح وارد عربستان کرده و به ایستگاههای پلیس حمله کند. این دو نفر، دو طراح اصلی حمله یازده سپتامبر بودند.

در آوریل 1999، خالد و نواف ویزای آمریکا می­گیرند. سازمان سیا، در اواخر سال 1999 متوجه ارتباط میان این دو و القاعده می­‌شود. ترکی الفیصل یکبار گفت که استخبارات قبل از یازده سپتامبر، سیا را از قرار گرفتن خالد و نواف در لیست مظنونین این سازمان با خبر کرده بود. "سعید بادیب" و "نواف عبید"-مشاوران ترکی الفیصل- از این ادعای وی دفاع کردند اما بعدها که این شاهزاده سعودی به پست سفیر عربستان در آمریکا گمارده شد، همه چیز را منکر گردید.

یکی از مامورین ارشد سیا که خواسته بود نامش فاش نشود، در گفتگو با "سوزان ترنتو" و "جو ترنتو" (Joe and Susan Trento) دو خبرنگار آمریکایی- گفته بود که دلیل عدم دستگیری این دو تروریست در خاک امریکا قبل از حادثه یازده سپتامبر این بوده که آنها از سوی سازمان استخبارات عربستان بعنوان مامور این سازمان معرفی شده بودند؛ این دو، در نشست نزدیکان بن لادن در تاریخ 5 تا 8 ژانویه 2000 در کوآلالامپور مالزی شرکت کرده و برنامه­های آینده وی را در اختیار استخبارات قرار دادند. اما با وقوع حادثه یازده سپتامبر مشخص گردید که جاسوس دو جانبه بوده‌­اند.

نقش عربستان در سوریه

"زهران علوش" فرمانده گروه تروریستی "لواء الاسلام" که از وی بعنوان "بازوی تروریستی بندر بن سلطان در سوریه" یاد می­‌شود، یکی از تروریست‌هایی است که در جریان اتفاقات سوریه، ارتباط بسیار نزدیکی با سرویس­‌های اطلاعاتی عربستان و بخصوص استخبارات داشته است. با توجه به تبحر علوش در انجام حملات موشکی، این تروریست خطرناک با هماهنگی یکی از افسران سازمان اطلاعاتی کشور ترکیه به نام "آیهان" توانست 500 کیلو "گاز سارین" و "سیانور" را از یکی از کشورهای حوزه قفقاز و یک کشور اروپای شرقی خریداری کرده و از طریق خاک ترکیه آن را به داخل سوریه منتقل کند. از آنجایی که پیش از این مقامات مرتبط عربستانی با تروریست‌ها به علوش قول پرداخت هزینه خرید گازهای سمی را داده بودند، هزینه این خرید از حساب یکی از کارمندان محلی سفارت عربستان در یک کشور اروپایی به حساب شرکت‌های فروشنده گازهای سمی واریز شد.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

زهران علوش

اما ماجرای انتقال گاز‌های سمی خریداری شده به داخل خاک سوریه پس از کشف دو کیلو گاز از تروریست‌ها جالب است. تروریست‌ها پس از خرید گازهای شیمیایی از دو کشور اروپایی و انتقال بخشی از آن به ترکیه و بخش دیگر به لبنان کل مواد شیمیایی خریداری شده را در قالب 4 محموله و تحت پوشش مواد پتروشیمی به داخل سوریه منتقل کردند که یک محموله از ترکیه و سه محموله دیگر از مسیر شمال لبنان و با حمایت یک شخصیت سیاسی مرتبط با عربستان سعودی به "القطیفه" منتقل شد.

چندی پس از حضور گردان شیمیایی لواءالاسلام در روستای جوبر بود که نیروهای ارتش سوریه با حمله به این منطقه یک کارگاه تولید و انبار مواد شیمیایی سمی و دهها پوکه خمپاره برای پر کردن مواد شیمیایی و مقادیر زیادی مواد شیمیایی ارسال شده از عربستان را در این محله کشف کردند. بعد از اینکه کارگاه‌های ساخت مواد شیمیایی در خاک سوریه کشف و منهدم شد، سازمان استخبارات نیز از اوایل سال 2013 میلادی کارگاه کوچکی را در منطقه‌ای دورافتاده واقع در نزدیکی مرز عربستان و عراق دایر کرد که در آن کارگاه نیز عوامل وابسته به تروریست‌‌ها گازهای شیمیایی را پس از تولید، آماده استفاده در صحنه نبرد می‌کردند.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

براساس اطلاعات به دست آمده، ماموران امنیتی عربستان سعودی محدوده کارخانه مذکور را به شدت تحت نظارت داشتند و تولیدات این کارگاه کوچک را در بسته‌های یک تا سه کیلویی و تحت پوشش‌های مختلف به صورت غیرقانونی و بدون اطلاع دولت اردن به این کشور انتقال داده و پس از دپو در ویلایی در منطقه "ارمثا" به ناحیه "درعا" و پس از آن به مکان‌های امن در "ریف دمشق" منتقل می‌کردند.

تحقیقات میدانی دو خبرنگار خبرگزاری "مینت پرس" آمریکا در سوریه نشان می‌دهد که سازمان اطلاعات عربستان به ریاست بندر بن سلطان مقادیر زیادی تسلیحات شیمیایی را در سوریه به خصوص در منطقه "غوطه شرقی" توزیع کرده بود.


ویدئویی در بلندیهای جولان در اثبات استفاده تروریستها از سلاح شیمیایی علیه ارتش سوریه

جنگجویان محلی مخالف نظام بشار اسد که به جبهه النصره وابسته هستند، پیش از این اذعان کرده بودند که این تسلیحات را جنگجویی عربستانی که از فرماندهان میدانی است از عربستان وارد می‌کند و به آنها گفته است که بندر بن سلطان- رئیس اسبق سازمان اطلاعات عربستان- این تسلیحات شیمیایی را تهیه کرده است.

دکتر "حسام شعیب" -کارشناس جنبش­های اسلامی در منطقه- در گفتگوی تلفنی با خبرگزاری المنار سوریه افشا کرد که استخبارات علوش را در جمع آوری حدود 50 یگان و تیپ تحت عنوان "جیش الاسلام" یاری کرده است. راهبرد سعودی­ها در حال حاضر ارائه کمک های مالی برای جلب حمایت تروریست­ها از ریاض و دور کردن این کشور از القاعده است. این همان انگیزه­ایی است که به نظر کارشناسان برای تشکیل جیش الاسلام از آن استفاده شده است.


ویدئوی دیگری در اثبات استفاده تروریستها از سلاح شیمیایی


نقش سازمان اطلاعاتی عربستان در پیشروی داعش در عراق

روزنامه ایندپندنت انگلیس در مقاله­ی خود به قلم "پاتریک کاکبرن" (Patrick Cockburn) به تاریخ 13 جولای 2014 به نقش استخبارات در پیشروی داعش در عراق و بخصوص شمال این کشور اشاره می­کند. نویسنده در این رابطه می­نویسد:

اندکی پیش از واقعه 11 سپتامبر، شاهزاده بندر بن سلطان در دیدار محرمانه خود با سر "ریچارد دی­یرلاو" رییس سازمان MI6 از سال 1999 تا 2004- که دوستی بسیار نزدیکی با هم داشته و دارند، اینچنین می­گوید: "ریچارد! در آینده شاهد قلع و قمع کردن شیعه در خاورمیانه خواهی بود. آنوقت است که بگویی خدا به داد شیعه برسد. ما نیم میلیارد سنی در منطقه داریم".

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

پاتریک کاکبرن

نویسنده مطلب در ادامه می­‌افزاید: البته نیت بندر بن سلطان امروز تعبیر شده است و اکنون شاهد قلع و قمع شیعیان در سوریه و عراق با حمایت کامل عربستان توسط گروه داعش هستیم. پس از اشغال موصل در روز 10 ژوئن، زنان و کودکان شیعه در کرکوک و تکریت کشته و در گورهای دسته­جمعی دفن شدند. فقط در شعر شیعه نشین تلعفر 4 هزار دستگاه منزل مسکونی ویران شد. غالب زیارتگاهها و اماکن مقدسه شیعه در عرق توسط بلدوزرهای داعش ویران شده است. و امروزه شیعه برای سرویسهای امنیتی عربستان به اندازه یهودیان اروپا در سال 1940 در زمان جنگ جهانی دوم ترسناک است.

کاکبرن در ادامه اینچنین می­‌آورد: در صحت سخنان بندر هیچ شبهه­ای نیست. چرا که اظهارات اخیر "دی­یرلاو" در "موسسه خدمات ملی پادشاهی انگلیس" با بیان این جمله او که "اقدامات داعش مرا به یاد سخنان یکی از نزدیکترین دوستانم می‌اندازد"، اثبات کننده این حقیقت بود.

دی­یرلاو بخوبی از سرمایه‌­گذاریهای کلان شیوخ عرب در عربستان و قطر و تزریق این پول هنگفت به داعش از طریق سازمان استخبارات خبر دارد. این موضوع وقتی مصداق بیشتری می­‌یابد که روسای قبایل سنی در عراق، بدون اذن عربستان با داعش بیعت نمی­‌کنند.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

ریچادر دی­‌یر لاو رییس اسبق MI6

کاکبرن در مقاله خود، رییس اسبق MI6 را به چالش کشیده و دیدگاه او مبنی بر اینکه داعش گروهی است برای نابود کردن مسلمان­ها به دست خود و هیچ خطری برای غرب ندارد را رد کرده و به کشتار و آواره شدن مسیحیان عراق اشاره کرده و عربستان را بانی تولد گروهی بسیار مخرب و خطرناک می­داند که اگر نابود نشود، به زودی اروپا را هم به سرنوشت عراق دچار می‌­کند.

این تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است که پیش­‌بینی شاهزاده بندر که وی دست کم 3 دهه در دل سیستم اطلاعاتی و امنیتی عربستان بوده، و طبق آن قرار است یکصد میلیون شیعه منطقه خاورمیانه توسط اکثریت سنی قلع و قمع شوند، بلاشک شیعیان منطقه را به این فکر وامی­‌دارد که آنها عاقبت قربانی کمپین شیعه­‌کشی عربستان خواهند شد. وی، هم اکنون شیعیان منطقه را نه تنها نگران اقدام نظامی آتی سنی‌­ها، بلکه نگران از تبلیغات عظیم وهابیسم در رسانه­‌های منطقه می­‌داند. وهابیمسی که دیگر متوجه ظرفیت و پتانسیل محدود خود در تاثیرگذاری فرهنگی در منطقه شده و حالا از راه اقدام نظامی به دنبال ریشه­‌کن کردن شیعه است.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

شاهزاده بندر بن سلطان

به گفته وی، غرب به خوبی از رابطه وهابیسم عربستان با گروهک­های تروریستی مثل القاعده با خبر است. به عنوان نمونه، 15 تن از 19 هواپیماربای حادثه یازده سپتامبر، هویت سعودی داشته و طراحان این برنامه نیز اکثرا سعودی بودند.

حکومت عربستان درست برعکس شاهزاده بندر، گروههای تکفیری را خطری برای خود عربستان می­داند. دی­‌یرلاو در کنفرانس مذکور به سفر فوری خود به همراه "تونی بلر" نخست وزیر اسبق انگلیس- بلافاصله پس از حادثه یازده سپتامبر اشاره کرده و سخن از فریاد رییس وقت سازمان امنیت ملی عربستان بر سر او به میان می­‌آورد که می­‌گوید: "بله، یازده سپتامبر برای شما چندان اهمیت ندارد، اما برای ما خیلی مهم است. القاعده دیر یا زود حکومت عربستان را نابود کرده و نقشه خاورمیانه جدید را شکل خواهد داد".


گزارش خبرنگار راشاتودی از نقش عربستان در حمایت از داعش در عراق

نظام امنیتی عربستان، از طرفی خود خالق گروههای تکفیری و تروریستهای جهادی بوده است و از طرف دیگر به شدت نگران سرنگونی خود توسط فرزند ناخلف است؛ و اگر امروز هنوز از آنها پشتیبانی می­‌کند، علت فقط این است که تنها راه ریشه‌کن کردن شیعه را در وجود چنین گروه‌هایی می‌­داند.

میزان علاقه نظام اطلاعاتی و امنیتی عربستان به استفاده از گروههای جهادی برای شیعه‌­کشی را می­‌توان در سند افشا شده دسامبر 2010 ویکی لیکس که خبر از اظهار نظر "هیلاری کلینتون" وزیر خارجه اسبق آمریکا- می­‌دهد، دید. در این سند، کلینتون به استمرار حمایت همه‌­جانبه سرویس‌های امنیتی عربستان از گروه‌هایی چون القاعده، طالبان، و لشکر طیبه پاکستان اشاره کرده است. وی در این سند، سیاست فعلی عربستان را بر حمایت از جهادی­‌ها در بیرون از مرزها و مقابله با آنها در داخل این کشور دانسته و دلیل برکناری شاهزاده بندر -که گروههای جهادی را تهدید نمی‌­دانسته و آنها را دوست همیشگی می­‌خوانده- را به همین موضوع مربوط می‌­داند.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

انفجار و نابودسازی حسینیه القبه موصل متعلق به شیعیان

تلاش‌های اخیر سازمان امنیتی عربستان، پس از برکناری بندر، تشکیل یک کمپین عظیم سنی بوده که از یک طرف ضد اسد و مالکی باشد و از طرف دیگر ضد القاعده و داعش؛ و اما در این زمینه هیچ توفیقی حاصل نشده است. عربستان، در پی تضعیف و نابودی اسد و مالکی، سعی در ایجاد یک جبهه معتدل سنی در راس دو نظام سوریه و عراق داشت که در این مسیر به ناچار اختیار در کف عنان داعش داده و افسار از دست داد. حالا دیگر داعش بر مسند قدرت نشسته و بر خلاف برآورد سعودی­ها ضمن تصرف شهرها و استانهای سنی­‌نشین، مردم آنجا را یا وادار به بیعت با خود کرده و یا به قتل می‌­رساند.

پاتریک کاکبرن، در ادامه غرب را متضرر از دوستی با شیخ­‌نشینان خلیج فارس می­‌داند. او معتقد است که این کشورها همیشه استفاده از گروههای جهادی و خشونت را بر استفاده از ظرفیت‌های اثرگذار دموکراسی مقدم دانسته­اند. او در این باب به قضیه بحرین در مارس 2011 که طی آن شیعیان این کشور در راهپیمایی مسالمت آمیز خواستار رسیدگی به اعتراض خود بودند و سپس طی اعزام یک هزار و 500 نیروی امنیتی نظامی عربستان به بحرین به شدت سرکوب شدند، اشاره می­‌کند.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

دولت‌های غربی، "نوری المالکی" را مسبب اصلی اتفاقات اخیر عراق می‌­دانند. درست است که مالکی در برخورد عادلانه با اهل سنت عراق دچار اهمال و قصور شده و حتی اخیرا قصد داشت که از قضیه شورش سنی­ها در جهت ترساندن شیعیان و حمایت آنها از خود در آستانه انتخابات 30 آوریل بهره ببرد، اما بخش اصلی و اعظم بحران این کشور، به شیطنت نظام امنیتی عربستان و متحدانش برمی­‌گردد. کاکبرن، سعودی­ها را خالق "فرانکنشتاین" عظیمی می­‌داند که حالا دیگر افسار بریده و غیر قابل کنترل شده است. این کارشناس، داعش را دست پرورده گربه‌صفتی می­‌داند که علی‌رغم دریافت کمکهای بسیار از سرویسهای اطلاعاتی عربستان و ترکیه، دیر یا زود ضربه­‌ای عظیم بر پیکره آنها وارد خواهد آورد.


اعتراف نیروی داعشی به حمایت خاندان حکومتی عربستان از داعش

این تحلیلگر مشهور به این نکته اشاره می­‌کند که حالا که رسانه اصلی داعش تهدید به حمله به عربستان کرده، سعودی­‌ها به خلوتگاه ندامت از خلق و حمایت چنین ماری در آستین خود نشسته و افسوس می­‌خورند؛ و چه خوب بود اگر هم ریچادر دی­‌یرلاو و هم شاهزاده بندر فریادهای بی­‌امان آن رییس گمنام سازمان امنیت عربستان که مورد اشاره دی­‌یرلاو است را جدی می­‌گرفتند تا امروز در جستجوی پستوی امن و آسایش، در دو راهی تردید قرار نگیرند.

کاکبرن در پایان نوشتار خود می­‌نویسد: بی شک داعش برای شیعیان وحشتناک و پر ضرر خواهد بود، اما برای جهان اهل سنت به مراتب دهشتناک­‌تر و پر ضررتر است. چرا که جهان اهل سنت به رهبری عربستان جنگ ناتمام و پر زیانی را شروع کرد که دست آخر دست و پا گیر خودش شده و در آینده شاهد «حوزه آبستن حوادث» کشورهای سنی­‌نشین خواهیم بود.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

اکنون شاهد تسخیر و کشتار خود اهل سنت در سوریه و عراق هستیم. خلیفه «دولت اسلامی!» اکنون در حال جلوس بر مسند قدرت است. یقینا داعش در درازمدت دوام نخواهد آورد اما نابود کردن این گروه نیز کاری بسیار دشوار است.

وی با این جمله مقاله خود را به اتمام می­‌رساند: شاهزاده بندر یکبار به د‌ی­‌یرلاو گفت "خدا به داد شیعه برسد!" ... باید به او گفت که گمانم با این حال و اوضاع باید بگوییم که "خدا به داد اهل سنت برسد!".

پیش‌بینی ملک عبدالله از پیش روی داعش تا اروپا و آمریکا

پادشاه درگذشته سعودی که کشورش یکی از اصلی­‌ترین متهمان در تجهیز و ایجاد گروه ترویستی داعش است، اخیرا پیش از مرگش پیش­‌بینی کرد که این گروه به زودی به اروپا و آمریکا خواهد رسید. ملک عبدالله به اروپا و آمریکا هشدار داده بود که اگر از موضع قدرت و با سرعت اقدام نکنند، تروریست­‌ها تا یک ماه دیگر به آن سرزمین­‌ها خواهند رسید.

نشریه ایتالیایی "فورمیکه" اخیرا در گزارشی عربستان سعودی، قطر، و کویت را حامیان اصلی گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق معرفی کرد. این نشریه خبر داده که گروه داعش منابع مالی خود را با دریافت کمک­‌های داوطلبانه از کشورهای حوزه خلیج فارس، فروش نفت، و کنترل ساختارهای کلیدی به دست می‌آورد.

سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی؛ آموزشگاه تروریست‌های منطقه +تصاویر و فیلم

خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز به این مورد اشاره کرد که ملک عبدالله بی آنکه از گروهی خاص نام ببرد، جمله خود را اینگونه بیان کرد: "مسلم است که آنها تا یک ماه دیگر به اروپا و تا یک ماه بعد از آن به آمریکا خواهند رسید".

بر اساس این گزارشات، به نظر می‌رسد که سخنان شاه سعودی که ناشی از وحشت وی از حضور داعش در عربستان است، برای جلب نظر ناتو و ایالات متحده به منظور حضور جدی‌تر در منطقه بیان شده باشد.

جمع‌بندی

1- با عنایت به متن گزارش، به جرات می­‌توان سازمان امنیت عربستان که شامل دو سرویس اطلاعاتی-جاسوسی می­‌شود را ریاکارترین سازمان امنیتی منطقه دانست. نفس دورویی و نفاق بعنوان یکی از دو اصل اول این سازمان در کنار تروریست­‌پروری، موجب دوام و قوام آن تا به امروز شده است. کما اینکه می­توان بازتاب این ویژگی ابزاری را در معادلات و اتفاقات کنونی منطقه دید، که از آن دست، حوادث عراق و سوریه بسیار مورد اشاره است.

2- نوکرمآبی نسبت به آمریکا و اسراییل، ظاهرا امری نه ذاتی که اکتسابی برای سازمان اطلاعات و امنیت عربستان محسوب می­‌شود. بدین جهت به اکتسابی بودن آن تاکید می­‌شود که پیشتر از این، سازمان عربستانی در برهه­های مختلف و به مثابه نفس ریاکار خود، شیطنت­‌هایی برای قلقلک دادن غربی­‌ها و بخصوص آمریکا از خود نشان داده است که از ان دست می­‌توان به عملیات‌های بمب‌گذاری اشاره کرد. عربستان، برای حضور مستمر و بلامنازع در منطقه، نیازمند حمایت آمریکا است. لذا، سازمان امنیت این کشور بر مدار آشنایی با و تسلط بر چم و خم اطلاعاتی منطقه، اطلاعات مورد نیاز آمریکا را در اختیار آن قرار می­‌دهد و در ازای آن حمایت نظامی، سیاسی و اطلاعاتی از آمریکا می­‌گیرد که بدینوسیله در آینده­ مورد انتظار تبدیل به قدرت اول منطقه شود.

3- پروژه شیعه­‌کشی را باید یکی از مقدم­‌ترین اهداف این سازمان دانست. ایران، بعنوان راس هرم شیعه در جهان و بخصوص منطقه، خطری بسیار عظیم برای تفکر وهابی و تکفیری به شمار می­‌آید. بدون شک، تفوق ایران بر منطقه به عنوان قدرت اول مساوی است با افول شمایل حکومتی که خود را "پیر جهان اهل سنت" می­‌داند؛ و این یعنی از دست دادن اشراف بر حوزه­‌های سیاسی، تجاری، اجتماعی، و اقتصادی منطقه.

4- آنتونی کوردزمن و نواف عبید در آسیب شناسی نظام امنیتی عربستان، پاشنه آشیل آن را اعتماد پادشاه عربستان به افسران رده بالا که لزوما تبعیت و فرمان‌بری از او دارند و از تفکر نوین برخوردار نیستند، می­‌دانند و تاکید دارند که این افراد به دلیل حسادت به افسران جوان و خوش فکر و ترس از ترفیع درجه آنها، تا حدودی جلوی مدرنیزه شدن صنعت نظامی و اطلاعاتی را گرفته­‌اند. این تحلیل درستی است. هم اکنون علیرغم تلاشهای چند ساله این کشور برای مدرنیزه شدن اطلاعاتی-نظامی، ترکش­‌ها و براده­‌های ضعف نظامی-اطلاعاتی را می­‌تواند در کالبد نظام حکومتی عربستان دید و از آن دست می­‌توان به برآورد اشتباه در پرورش داعش اشاره کرد.

5- سازمان تروریست­‌پرور عربستان، بر خلاف موساد که علاقه بسیار زیادی به ترور سریع مخالفان دارد، بیشتر ترجیح می­‌دهد که اول آنها را تخلیه اطلاعاتی کند و سپس به سراغ خرید آنها برود (وجود موارد مستند از جمله گزارش 7 نوامبر 2010 پایگاه اینترنتی "آمریکن بدو") و در صورت عدم توفیق به پاکسازی روی می­‌آورد. نمود بارز آن را می­‌توان در قصه اسامه بن لادن، خالد المحضار، و نواف الحازمی دید.

6- وحشت نظام اطلاعاتی-امنیتی عربستان از تروریست‌های خود پرورانده، کاملا نمود بیرونی یافته است. نمونه آن را می­‌توان در مقاله "ماتیو اید" Matthew Aid به تاریخ 9 می 2012 دید که در آن به سرمایه­‌گذاری میلیارد دلاری عربستان در "سازمان امنیت ملی یمن" برای مبارزه با القاعده و دیگر تروریستها اشاره می­‌کند. پیش­بینی اخیر ملک عبداله از نفوذ داعش تا خاک اروپا و آمریکا، ترس بسیار وی از ظهور داعش در خاک عربستان را نشان می­‌دهد. حال، او دست به دامان اربابان خود شده و با بیان اینگونه جملات، خواستار یاری آنها شده است. ظاهرا نسل‌کشی شیعیان که شاهزاده بندر یکی از اصلی­‌ترین تصمیم­ سازان امنیتی اطلاعاتی تاریخ عربستان- پیشتر پیش‌بینی کرده بود، برنامه­‌ای پر اشتباه بود که یقه خرافت و سخافت خود عربستان را گرفت و منجر به پیش­‌بینی­‌های ملک سعودی شد.

منابع و مآخذ:

http://books.google.com/books?id=i9agpgfZARwC&pg=PA155&lpg=PA155&dq=Saudi+Arabia+intelligence+services&source=bl&ots=p2uwOwPXfO&sig=22sDcr-mLouisB9JEn-sRaMFnYs&hl=en&sa=X&ei=_Xr4U-uaI4XMsQTK44DYCg&ved=0CFUQ6AEwCDgK#v=onepage&q=Saudi%20Arabia%20intelligence%20services&f=false

http://www.elithecomputerguy.com/2013/11/18/saudi-arabias-general-intelligence-agency-overview/

http://endtimeworld.blogsky.com/1

http://www1.adnkronos.com/AKI/English/Security/?id=1.0.2051107264

http://saudireallife.blogspot.com/

http://www.independent.co.uk/voices/comment/iraq-crisis-how-saudi-arabia-helped-isis-take-over-the-north-of-the-country-9602312.html

http://www.yjc.ir/fa/news/4548414

http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1923405

http://www.historycommons.org/entity.jsp?entity=saudi_general_intelligence_presidency_1

http://www.khabaronline.ir/detail/372802/World/middle-east

http://www.911truth.org/tag/alec-station/

http://www.matthewaid.com/post/22712221539/saudi-intelligence-in-yemen

http://intelnews.org/tag/gip-saudi-arabia/

http://americanbedu.com/2010/11/07/saudi-arabia-how-does-the-intelligence-service-really-work

استفاده‌ هالیوود از عینکی که ایران را هیولا نشان می‌دهد + فیلم و تصاویر

مشرق گزارش می‌دهد؛
فیلم‌های هالیوودی در کنار آن‌ که ایران‌هراسانه، اسلام‌هراسانه هم هستند به این معنا که تصویرسازی هالیوود از اسلام سیاسی و اعراب و مسلمان‌ها اغلب بسیار منفی‌بافانه است.

گروه جنگ نرم مشرق- صنعت فیلم‌سازی آمریکا موسوم به هالیوود، "ایران‌هراسی" را یکی از اولویت‌های اصلی در سیاست‌های خود می‌داند و باید اعتراف کنیم که این صنعت به عنوان یکی از قوی‌ترین ابزارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای واشنگتن تا حد زیادی توانسته تصویر جعلی و مخدوش مدنظر خود را از ایران در دنیا رواج دهد. به عبارت دیگر، هالیوود به عینکی تبدیل شده که دنیا ایران را از پشت آن می‌بیند، اما این عینک، در حقیقت شیشه نیست، بلکه پرده‌ای است که به هیچ عنوان واقعیت را نشان نمی‌دهد.

آنچه در این گزارش خواهید خواند:

- هالیوود، بازوی قدرت نرم آمریکا

- نقد و بررسی فیلم بدون دخترم هرگز

- نقد، بررسی و نگاهی متفاوت به فیلم آرگو

رویکرد ضدایرانی هالیوود
هالیوود پرده‌ای مقابل چشم مخاطبین است که به هیچ عنوان واقعیت را نشان نمی‌دهد

وقتی بحث از قدرت نرم می‌شود، اغلب کارشناسان، صنعت قدرتمند فیلم‌سازی آمریکا را منبع جذابیت ایدئولوژیک این کشور می‌دانند. این صنعت به نوعی مکمل قدرت سخت ابرقدرت‌های غربی است. فیلم‌های آمریکایی تنها ابزار سرگرمی یا محصولات هنری نیستند، بلکه روش‌های پروپاگاندا هستند که تصویر دوگانه "آمریکایی‌های خوب مقابل دیگران خشونت‌طلب" را به مخاطبین خود القا می‌کند، دیگرانی که آمریکا در لیست دشمنان خود قرار داده است.

فیلم‌های سینمایی در جوامع امروزی، ابعاد مهم فرهنگ عمومی را شکل می‌دهند و از طریق بازآفرینی عقاید و دیدگاه‌های خاص، ساختارهای قدرتی را تبلیغ می‌کنند که مدنظر سیاستمداران دولت هستند. هالیوود را باید فراتر از یک صنعت چند میلیارد دلاری دانست. این صنعت ابعاد گسترده پروپاگاندا دارد و برای گسترش یک رویکرد خاص از طریق "تصویر" از آن استفاده می‌شود. پروپاگاندا را نوع خاصی از پیام‌رسانی تعریف می‌کنند که هدف خاص ترویج یا نهادینه‌سازی یک فرهنگ، فلسفه، نقطه‌نظر یا حتی یک شعار بخصوص را در نظر دارد.

ده‌ها سال است که ایران اولین کشور در لیست دشمنان آمریکاست، بنابراین هالیوود بر حسب وظیفه ذاتی خود، فیلم‌های بی‌شماری را ساخته که تصویر ایران را به عنوان "دشمن" بازسازی می‌کنند. علت تهاجم و تبعیض هالیوود در تصویرسازی‌های دروغین درباره ایرانی‌ها و هویت جمعی آن‌ها، در عمیق تاریخ نهفته است.

رویکرد ضدایرانی هالیوود
"بن افلک" (سمت چپ) کارگردان و بازیگر فیلم "آرگو" روی لباسش نوشته است: "محمد علی"

تصاویری که صنعت فیلم‌سازی آمریکا از ایران در عصر مدرن ارائه می‌دهد، اغلب این کشور را به حمایت سازمان‌یافته و دولتی از تروریسم متهم می‌کند. اخیراً هم ایران‌هراسی آمریکایی رنگ و بوی "ایران تهدیدی برای جامعه جهانی" را به خود گرفته است. فیلم‌های تاریخی هم در کنار فیلم‌های معاصر، ایرانی‌ها را ذاتاً و نژاداً خطرناک و خشونت‌طلب توصیف می‌کنند.

در فیلم "به درون شب" از یکی از شخصیت‌های اصلی پرسیده می‌شود بزرگ‌ترین مانع تحریک او چیست. وی جواب می‌دهد: "فارس‌ها." در فیلم "صلح‌جو" ساخته "استیون اسپیلبرگ" کارگردان مطرح هالیوودی، "جورج کلونی" یکی از مشهورترین بازیگران هالیوود، وقتی می‌خواهد به ایران اشاره کند از زشت‌ترین کلمه انگلیسی استفاده می‌کند. همین "کلونی" در فیلم "سیریانا" ایرانی‌ها را در مرکز شهر تهران منفجر می‌کند و از نتیجه کارش لبخند می‌زند.

در همه این فیلم‌ها، تصویر منفی که ایران را "دیگر" معرفی می‌کند مشهود است و تم اصلی، این است که ایرانی‌ها مردمی احساسی و ضدغربی هستند. موضوع استفاده امریالیسم غرب از قدرت هنری خود برای ارائه ایرانی ضعیف و خشونت‌طلب موضوع جدید نیست. کمک به منافع قدرت‌طلبانه دولتمردان غربی می‌طلبد که مفهوم و ماهیت انقلاب اسلامی ایران مورد هجمه قرار بگیرد، چرا که این کشور خود را آغازکننده حرکتی اسلامی می‌داند که اکنون در سراسر خاورمیانه گسترش یافته است.

رویکرد ضدایرانی هالیوود
جامعه ایران در فیلم‌های هالیوودی، جامعه‌ای کلیشه‌ای و سراسر منفی نشان داده می‌شود

اکنون می‌خواهیم دو محصول ضدایرانی هالیوود را از پشت لنزی انتقادی با هم مقایسه کنیم. پیش از این کار، لازم است بگوییم که میان این دو فیلم، 20 سال فاصله وجود داشته است. با این حال، به نظر نمی‌رسد دیدگاه مطرح شده درباره ایران در این بیست سال تفاوت چشم‌گیری کرده باشد.

فیلم "بدون دخترم هرگز" محصول سال 1991 یک اقدام واضح پروپاگاندا برای سوءاستفاده از تفاوت‌های فرهنگی میان آمریکا و ایران و پاشیدن بذر تنفر میان دو ملت است. این فیلم به کارگردانی "برایان گیلبرت"، فیلم‌نامه‌نویسی "دیوید رینتلز" و بر اساس کتابی نوشته "بتی محمودی" ساخته شده است. نکته مهم این‌جاست که فیلم‌برداری اغلب بخش‌های این فیلم در اسرائیل بوده است. "سالی فیلد" بازیگر نقش "بتی" است، زنی بدخلق و حتی احمق.

بنا به داستان این فیلم، در سال 1994 شهروندی آمریکایی به نام "بتی محمودی" با دختر و همسر خود "دکتر محمودی" که متولد ایران است، برای دیدار با خانواده "محمودی" به تهران سفر می‌کنند. فیلم، فضای ایران را به گونه‌ای نشان می‌دهد که بنیادگرایی خشونت‌طلبانه مذهبی و محافظه‌گرایی اجتماعی در آن مثل اکسیژن در هوا جریان دارد. "دکتر محمودی" هم بلافاصله این ویژگی‌ها را پیدا می‌کند. بعد از مدتی مشخص می‌شود که تعهد وی مبنی بر این‌که پس از دو هفته به میشیگان آمریکا برخواهند گشت، دروغی بیش نبوده است. بنابراین "بتی" عملاً در خانه همسر خود، به گروگان گرفته می‌شود و مجبور است از جایی که آن را "این کشور عقب‌مانده پس‌رو" توصیف می‌کند، فرار کند.

رویکرد ضدایرانی هالیوود
از چپ به راست: "دکتر محمودی"، "بتی محمودی" و "مهتاب" در فیلم "بدون دخترم هرگز"

حتی منتقدین آمریکایی هم این فیلم را یک شکست کامل هنری دانستند. از آن‌جایی که شخصیت‌های فیلم، فوق‌العاده تک‌بعدی هستند، محصول شرکت "مترو گلدوین مایر" نه تنها غیرواقعی است، بلکه از ابتدا تا انتهایش به شکلی عجیب، ترسناک است. ابتدای فیلم، شخصیت پدر، با بازیگری "آلفرد مولینا"، یک شخصیت خوب نشان داده می‌شود و به دخترش می‌گوید: "من بعد از بیست سال زندگی در این کشور، به اندازه "پای سیب" (یکی از نمادهای آمریکا)، آمریکایی شده‌ام."

همین شخصیت، خیلی زود، رفتارها و ویژگی‌هایی از خود نشان می‌دهد که در قالب فیلم ساده "بدون دخترم هرگز"، مخاطب را به یاد تأثیر جادویی طلسم می‌اندازد، از جمله به قرآن قسم یاد می‌کند کاری انجام ندهد که امنیت جانی خود و همسرش به خطر بیفتد. در فیلمی آماتور که از نژاد برای پردازش شخصیت‌هایش استفاده می‌کند، نفوذ یک دین خارجی به "پای سیب" آمریکایی نشانه‌ای واضح از دردسر و چالش است.

وقتی "بتی" و "دکتر محمودی" به تهران می‌رسند، به نظر می‌آید "دکتر محمودی" محصول خالصی از فرهنگ ایرانی خود است: یک شرقی مرموز و متنفر از زنان. در یک آن، ماهیت واقعی خود را بازمی‌یابد: زنش را کتک می‌زند و به اجازه نمی‌دهد از تلفن استفاده کند یا بدون او از خانه خارج شود. همه اعضای خانواده‌اش و حتی معلم "مهتاب" دخترشان، هم از این رفتارهای او حمایت می‌کنند.

رویکرد ضدایرانی هالیوود
دکتر محمودی بعد از آن که به همسرش سیلی می‌زند، می‌گوید: ما همین‌جا در ایران می‌مانیم

حتی وقتی یکی از شخصیت‌های داستان، خانواده محمودی را "شهرستانی و افراطی‌تر از اکثر مردم" توصیف می‌کند، این حرف صرفاً برای رد مسئولیت دست‌اندرکاران ساخت فیلم و کاملاً بی‌معنی است، چرا که در محتوای فیلم، افراط‌گرایی، ویژگی ملی ایرانی‌ها نشان داده می‌شود. در جایی از فیلم، "پلیس اخلاقی" با خودرویی که تصاویر امام خمینی روی آن چسبانده‌اند، ظاهر می‌شود. زن و مردی که نماد افراط‌گرایی هستند، با کلاشنیکف به بتی حمله می‌کنند، چرا که این زن آمریکایی کمی از موهایش از زیر روسری بیرون آمده‌اند.

"بدون دخترم هرکز" پر از گاف‌های ساده‌لوحانه است، یک پروپاگاندای ضدایرانی و دیگر هیچ. کاملاً مشخص است که در اوایل دهه 1990، فقط می‌خواسته‌اند هرچه سریع‌تر فیلمی ایران‌هراسانه بسازند تا اهداف سیاسی‌شان تأمین شود. اگر اندکی در فیلم دخل و تصرف می‌شد، می‌توانست به یک فیلم کمدی خنده‌دار تبدیل شود و شاید حتی در‌امد خوبی هم عاید سازندگانش می‌کرد. "سالی فیلد" به خاطر حضور در همین فیلم، نامزد دریافت جایزه "تمشک طلایی" بدترین بازیگر زن در سال 1991 شد.

"بورسو هایسون" فیلم‌ساز و منتقد، معتقد است: "وقتی یکی از بازیگران نقش اول فیلم، نامزد دریافت جایزه بدترین بازیگر می‌شود، یعنی فیلم ارزشی نداشته است. فیلمی که 22 میلیون دلار بودجه داشت، آن هم نه امروز، بلکه 22 میلیون دلار سال 1991، نتوانست حتی 15 میلیون دلار فروش داشته باشد. این یعنی نه تنها فیلم ضعیفی بود، بلکه مردم هم آن را دوست نداشتند. وقتی سایت "گوجه‌های فاسد" را نگاه می‌کنید که مرجعی برای منتقدین است، می‌بینید که فیلم حتی 50 درصد هم نظر منتقدان را جلب نکرده است. اگر بودجه فیلم را امروز حساب کنید، حدود 66 میلیون دلار می‌شود که می‌توان با آن یک فیلم عالی ساخت."

رویکرد ضدایرانی هالیوود
"پلیس اخلاقی" با کلاشنیکف به "بتی" حمله می‌کند، چون موهایش از زیر روسری بیرون است

انقلاب ایران در سال 1977 از دل اعتراضات مردم به محمدرضا پهلوی، شاه این کشور آغاز شد و سال 1978 شدت گرفت. شاه 16 ژانویه 1979 از ایران فرار کرد تا در تبعید زندگی کند. دو هفته بعد، آیت‌الله خمینی که 15 سال قبل به خاطر مخالفت‌هایش با شاه از کشور تبعید شده بود، به ایران برگشت و رهبر کشور شد. مردم خواهان بازگشت شاه به کشور و برگزاری دادگاهی برای بررسی جنایات او علیه ملت ایران بودند و روز به روز از آمریکا عصبانی‌تر می‌شدند، چرا که به شاه اجازه داده بود تا برای مداوای پزشکی به این کشور برود و حاضر نمی‌شد او را بیرون کند.

این عصبانیت اوج خود را ماه نوامبر سال 1979 و زمانی نشان داد که دانشجویان ایرانی به سفارت آمریکا در تهران هجوم بردند. فیلم هالیوودی "آرگو" به تصویرسازی "بحران 1979" اختصاص دارد، حادثه‌ای که در ایران به "تسخیر لانه جاسوسی" مشهور است. در این حادثه، 52 آمریکایی به مدت 444 روز و در اثر هجوم جمعیت انقلابی به سفارت این کشور، دستگیر شدند. 6 آمریکایی موفق شدند از سفارت فرار کنند و در خانه سفیر کانادا در تهران مخفی شوند. این افراد بعداً در قالب عملیات مشترک سیا و دولت کانادا با نام رمزی "آرگو"، به عنوان فیلم‌سازان کانادایی، از ایران گریختند.

"بن افلک" کارگردان فیلم آرگو که نقش "تونی مندز" مأمور سیا را هم بازی می‌کند، ادعا می‌کند این فیلم صادقانه هر آن‌چه را اتفاق افتاده، به تصویر کشیده است. با این حال، بررسی اتفاقات آن روزها نشان می‌دهد که "آرگو" چیزی جز تحریف آشکار تاریخ نیست و صرفاً هم‌جهت با پروپاگاندای مدنظر سیا ساخته شده است. ایرانی‌ها در این فیلم، جانی و خشونت‌طلب معرفی می‌شوند. بسیاری از واقعیت‌ها در فیلم حذف شده که از جمله آن‌ها دلایل آغاز به اصطلاح "بحران گروگان‌گیری" است. تنها یکی از این دلایل، دخالت دولت آمریکا در کودتای سال 1953 بود که دولت منتخب ایران را برکنار کرد و به جای آن، شاه را نشاند.

رویکرد ضدایرانی هالیوود
تصاویر هجوم دانشجویان ایرانی به سفارت آمریکا در تهران در فیلم "آرگو" نمایش داده می‌شود

"آرگو" به همان اندازه که فیلمی ضدایرانی است، به نفع سیا هم هست، تا جایی که نیوزلند قطعنامه‌ای علیه این فیلم تصویب کرد، چرا که نقش دیپلمات‌های این کشور، در فیلم "بن افلک" کاملاً تحریف شده بود. البته از این نکته هم نباید گذشت که صحنه‌های آغازین فیلم، درباره درگیری‌ها و اختلافات میان دو کشور و به ویژه سرنگونی دولت دموکراتیک ایران و جانشینی یک نظام پادشاهی بی‌رحم و فاسد به دست آمریکا اشاره می‌کند.

اگرچه این کار، قدمی رو به جلوست، اما با حمله به ایران در ادامه فیلم همین قدم هم چند برابر جبران می‌شود. در طول فیلم، بارها رویدادهای بعد از انقلاب، نمود منفی پیدا می‌کند و تصاویری روتین از مقابله آمریکایی‌های خوب و معصوم با جمعیت معترضین ایرانی در خیابان، بازار، فرودگاه و جاهای دیگر به تصویر کشیده می‌شود.

نکته دیگری که غیبت آن در فیلم به چشم می‌آید، هم‌دردی، درک و دلسوزی واقعی نسبت به رنج‌هایی است که یک ملت در قالب جنگ به آن دچار شدند: جنگ عراق علیه ایران در همان زمانی آغاز شد که آمریکایی‌ها در ایران بازداشت بودند. صدام حسین با حمایت آمریکا دست به حمله‌ای دردناک به ایران زد که واشنگتن به دلایل مختلف نمی‌توانست مستقیم انجام دهد. آن‌چه در فیلم نمایش داده می‌شود، صرفاً تلاش قهرمانانه مأمورین سیا است که تلاش می‌کنند عده‌ای آمریکایی را از دست انقلابیون جنایت‌کار ایرانی آزاد کنند. فرار نهایی این افراد هم به طور کامل توسط سازندگان فیلم، تخیل شده است.

رویکرد ضدایرانی هالیوود
صحنه اکشن فرار از ایران در فیلم آرگو، حاصل تخیل سازندگان فیلم است

"ثریا سپه‌پور-اولریش" کارشناس دیپلماسی عمومی درباره اهدای جایزه اسکار بهترین فیلم به آرگو، این‌گونه توضیح می‌دهد: "فیلم، اطلاعات کاملاً اشتباهی به مخاطب می‌داد. با این وجود، آن‌چه بیش‌تر من را متعجب کرد، این بود که جایزه اسکار این فیلم را "میشل اوباما" همسر باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا اهدا کرد که به وضوح نشان می‌داد کاخ سفید در تولید این فیلم دست داشته است. تا جایی که من به خاطر دارم و می‌دانم، هیچ فیلم دیگری به این شکل مورد تقدیر قرار نگرفته است."

وی ادامه می‌دهد: "آرگو واقعیت‌ها را تحریف کرد. نه تنها سیا را پر زرق و برق نشان می‌داد، بلکه واقعیت را هم تحریف می‌کرد. مهم‌تر این‌که این فیلم از ژانری تخطی کرد که ادعا داشت به آن تعلق دارد. فیلم تاریخی و بر اساس واقعیت، قرار است حقیقت‌ها را نشان دهد، اما آرگو با دشمن نشان دادن ایرانی‌ها و تقدیر از آمریکایی‌ها و سیا، به خوبی توانست این واقعیت را مخفی کند که دانشجویانی که کنترل سفارت آمریکا در تهران را به دست گرفتند، اسنادی را پیدا کردند که نشان می‌داد شرکت "لاکام" اسرائیل با استفاده از تجهیزات آمریکایی در سفارت، از ایران جاسوسی می‌کرده است."

این کارشناس آمریکایی می‌گوید: "اگر من یک آمریکایی میهن‌پرست بودم که می‌خواست فیلمی درباره اشغال سفارت بسازد، این اطلاعات، مرتبط‌ترین اطلاعاتی بود که به مردم آمریکا می‌دادم. با این حال، این اطلاعات در فیلم به راحتی جا می‌ماند و مردم از دانستن آن منع می‌شوند. اتفاقاً فیلم آرگو اندگی قبل از برگزاری مذاکرات هسته‌ای با ایران عرضه شد تا ایرانی‌ها به عنوان دشمن آمریکایی‌ها نشان داده شوند."

رویکرد ضدایرانی هالیوود
صحنه‌ای از فیلم آرگو که ادعا می‌کند مردم ایران شعار "مرگ بر سازمان سیا" می‌داده‌اند

سپه‌پور-اولریش بر سیاست طولانی‌مدت تصویرسازی منفی از ایران در دولت آمریکا هم اشاره می‌کند: "زمانی که اشغال سفارت اتفاق افتاد، مردم آمریکا دیدگاهی بسیار منفی نسبت به ایرانی‌ها پیدا کردند. این دیدگاه با گذشت زمان و بروز بحران‌های دیگر مثل جنگ سرد و جنگ عراق، کم‌رنگ‌تر شد. اکنون که مذاکرات هسته‌ای در جریان بود، باید فیلمی ساخته می‌شد تا بار دیگر وجهه ایرانی‌ها را در نظر مردم آمریکا تخریب کند و بگوید ایران، دولتی و ملتی نیست که ما بخواهیم با آن تعامل کنیم، اما چون ما آمریکایی هستیم و خیلی متمدن هستیم، باز هم می‌خواهیم با آن‌ها مذاکره کنیم. پیام‌های مخفی زیادی هم در خود فیلم و هم در زمان عرضه آن وجود داشت."

مقایسه انتقادی فیلم‌های "بدون دخترم هرگز" و "آرگو" به ما نشان می‌دهد که زمان در غرب، کاملاً منجمد شده است. به نظر می‌رسد با وجود فاصله‌ای بیست ساله میان دو روایت مختلف از "فرار آمریکایی‌ها از ایران"، هالیوود در این بیست سال هیچ چیز جدیدی یاد نگرفته و کماکان غرب در آرمان ایدئولوژیک خودبزرگ‌بینی آمریکایی است که در فیلم‌های دیگر هم دیده می‌شود. هر دوی این فیلم‌ها مملو از اسلام‌هراسی هستند و به خاطر ژانر سنتی، فیلم‌نامه قابل پیش‌بینی و عدم خلاقیت، ارزش بررسی حرفه‌ای و تخصصی ندارند، مشکلی که به بیماری امروز هالیوود تبدیل شده است.

"استفان سیمانوویچ" عضو کمپین "مخالفت با تحریم‌ها و دخالت نظامی در ایران" تصریح می‌کند: "فیلم‌های هالیوودی در کنار آن‌ که ایران‌هراسانه هستند، به معنای گسترده‌تر، اسلام‌هراسانه هم هستند به این معنا که تصویرسازی هالیوود از اسلام سیاسی و اعراب و مسلمان‌ها اغلب بسیار منفی‌بافانه است. در فیلم‌های اخیر درباره ایران مثل "آرگو" و "300" می‌بینید که چگونه از ایرانی‌های انقلاب سال 1979 گرفته تا پارسی‌های دوران باستان، مورد حمله رسانه‌ای صنعت فیلم‌سازی آمریکا هستند."

رویکرد ضدایرانی هالیوود
رویکرد ضدایرانی هالیوود از "بدون دخترم هرگز" (بالا) تا "آرگو" تغییری نکرده است

وی در ادامه می‌گوید: "این نشان می‌دهد که دخالت و پیام‌های سیاسی تا چه اندازه در هالیوود و علیه دشمنان آمریکا وجود دارد. این دشمن در هر دوره تاریخی متفاوت بوده است: قبلاً آلمان نازی و کمونیست‌ها و امروز ایران. تصویرسازی کلیشه‌ای هم در هالیوود بسیار رایج است. یک صفت را در نظر می‌گیرند و آن را به همه مردم ایران نسبت می‌دهند، به جای این‌که جزئیات یک ملت را نشان دهند. این روش نشان‌دهنده برخورد فرهنگ‌های دو کشور است، اما در عین حال، می‌تواند شکل‌دهنده عینکی باشد که کشورها، ملت‌ها و سیاست‌های مختلف دیده می‌شوند. به نظر من، باید این واقعیت را بدانیم و خیلی تحت تأثیر آن قرار نگیریم."

رویکرد ضدایرانی هالیوود - دانلود


مطالب مرتبط

17 راهکار موثر در اقتصاد مقاومتی که دستگاه‌ها به آن توجهی نکردند

سالگرد ابلاغ اقتصاد مقاومتی/
با مروری بر 24 بند سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، به آسانی می توان قضاوت کرد که مسئولان در یک سالی که از این سیاست ها گذشته، چه اقدام قابل ذکری برای اجرای این سیاست ها انجام داده اند.
17 راهکار موثر در اقتصاد مقاومتی که دستگاه‌های اجرایی به آن توجهی نکردند
گروه اقتصادی مشرق- 16تیرماه امسال رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان نظام از دولت خواستند به جای اظهارنظر و سخنرانی، عملا و به طور جدی وارد عرصه اقتصاد مقاومتی شوند.
ایشان در آن جلسه فرمودند: «به مسئولین دولت عرض میکنم: اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرید. خب، رئیس جمهور محترم گفتند، مسئولین دیگر هم کم‌ و بیش اظهار کرده‌اند، گفته‌اند، منتها باید عمل کرد: وَ لا مِمَّن عَلی‌ غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل؛ این‌جور نباشد که به زبان بگوییم، در عمل کُند حرکت بکنیم. در اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید داخلی است، بر استحکام بنیه‌ی درونیِ اقتصاد است. رونق اقتصادی هم این است؛ رونق اقتصادی با تولید حاصل میشود، با فعّال کردن ظرفیّتهای درونی کشور حاصل میشود، نه با چیز دیگر.»

تذکر 16 تیرماه رهبر انقلاب به دولت یازدهم، 4 ماه و نیم پس از ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی (30 بهمن 1392) انجام شد.

با آن تذکر رهبری، انتظار می رفت مسئولان به طور جدی وارد عرصه اجرای سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی شود و به جای حمایت های کلامی از این سیاست ها و ربط دادن عملکردهای روزمره دستگاه ها و سلایق مدیران به اقتصاد مقاومتی، تک تک بندهای این سیاست ها به طور واقعی و با عزمی جهادی پیگیری و اجرایی شوند.

با مروری بر 24 بند سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، به آسانی می توان قضاوت کرد که مسئولان در یک سالی که از این سیاست ها گذشته، چه اقدام قابل ذکری برای اجرای این سیاست ها انجام داده اند.

* بندهای 24گانه سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی

حقیقتا وقتی 24 بند سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی را مرور می کنیم، نمی توانیم اقدام عملیاتی خاصی از سوی مسئولان برای اجرای این سیاست ها ذکر کنیم. حتی در بسیاری از بخش ها، تصمیمات مسئولان دولتی و عملکرد دستگاه ها بر خلاف سیاست های اقتصاد مقاومتی بوده است.

بهتر است مسئولان پاسخ دهند که در یک سال اخیر برای اجرای بندهای 24 گانه سیاست های اقتصاد مقاومتی چه کار خاصی انجام داده اند که واقعا بتوان آن را متاسی از این سیاست ها دانست؟

(بندهای 24 گانه سیاست‌های اقتصاد مقاومتی)

۱ - تأمین شرایط و فعال‌سازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایه‌های انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیت‌های اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاری‌های جمعی و تأکید بر ارتقاء درآمد و نقش طبقات کم‌درآمد و متوسط.

۲ - پیشتازی اقتصاد دانش بنیان، پیاده‌سازی و اجرای نقشه جامع علمی کشور و ساماندهی نظام ملی نوآوری به منظور ارتقاء جایگاه جهانی کشور و افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانش‌بنیان و دستیابی به رتبه اول اقتصاد دانش‌بنیان در منطقه.

۳- محور قراردادن رشد بهره‌وری در اقتصاد با تقویت عوامل تولید، توانمندسازی نیروی کار، تقویتِ رقابت‌پذیری اقتصاد، ایجاد بستر رقابت بین مناطق و استانها و به کارگیری ظرفیت و قابلیت‌های متنوع در جغرافیای مزیت‌های مناطق کشور.

۴- استفاده از ظرفیت اجرای هدفمند‌سازی یارانه‌ها در جهت افزایش تولید، اشتغال و بهره‌‌وری، کاهش شدت انرژی و ارتقاء شاخص‌های عدالت اجتماعی.

۵- سهم‌بری عادلانه عوامل در زنجیره‌ تولید تا مصرف متناسب با نقش آنها در ایجاد ارزش، بویژه با افزایش سهم سرمایه انسانی از طریق ارتقاء آموزش، مهارت، خلاقیت، کارآفرینی و تجربه.

۶- افزایش تولید داخلی نهاده‌ها و کالاهای اساسی (بویژه در اقلام وارداتی)، و اولویت دادن به تولید محصولات و خدمات راهبردی و ایجاد تنوع در مبادی تأمین کالاهای وارداتی با هدف کاهش وابستگی به کشورهای محدود و خاص.

۷- تأمین امنیت غذا و درمان و ایجاد ذخایر راهبردی با تأکید بر افزایش کمی و کیفی تولید(مواد اولیه و کالا).

۸- مدیریت مصرف با تأکید بر اجرای سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف و ترویج مصرف کالاهای داخلی همراه با برنامه ریزی برای ارتقاء کیفیت و رقابت پذیری در تولید.

۹- اصلاح و تقویت همه‌جانبه‌ نظام مالی کشور با هدف پاسخگویی به نیازهای اقتصاد ملی، ایجاد ثبات در اقتصاد ملی و پیشگامی در تقویت بخش واقعی.

۱۰- حمایت همه جانبه‌ هدفمند از صادرات کالاها و خدمات به تناسب ارزش افزوده و با خالص ارزآوری مثبت از طریق:

- تسهیل مقررات و گسترش مشوق‌های لازم.

- گسترش خدمات تجارت خارجی و ترانزیت و زیرساخت‌های مورد نیاز.

- تشویق سرمایه گذاری خارجی برای صادرات.

- برنامه ریزی تولید ملی متناسب با نیازهای صادراتی، شکل‌دهی بازارهای جدید، و تنوع بخشی پیوند‌های اقتصادی با کشورها به ویژه با کشورهای منطقه.

- استفاده از ساز و کار مبادلات تهاتری برای تسهیل مبادلات در صورت نیاز.

- ایجاد ثبات رویه و مقررات در مورد صادرات با هدف گسترش پایدار سهم ایران در بازارهای هدف.

۱۱- توسعه حوزه عمل مناطق آزاد و ویژه اقتصادی کشور به منظور انتقال فناوری‌های پیشرفته، گسترش و تسهیل تولید، صادرات کالا و خدمات و تأمین نیازهای ضروری و منابع مالی از خارج.

۱۲- افزایش قدرت مقاومت و کاهش آسیب پذیری اقتصاد کشور از طریق:

- توسعه پیوندهای راهبردی و گسترش همکاری و مشارکت با کشورهای منطقه و جهان بویژه همسایگان.

- استفاده از دیپلماسی در جهت حمایت از هدف‌های اقتصادی.

- استفاده از ظرفیت‌های سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای.

۱۳- مقابله با ضربه پذیری درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز از طریق:

- انتخاب مشتریان راهبردی.

- ایجاد تنوع در روش‌های فروش.

- مشارکت دادن بخش خصوصی در فروش.

- افزایش صادرات گاز.

- افزایش صادرات برق.

- افزایش صادرات پتروشیمی.

- افزایش صادرات فرآورده‌های نفتی.

۱۴- افزایش ذخایر راهبردی نفت وگاز کشور به منظور اثرگذاری در بازار جهانی نفت و گاز و تأکید بر حفظ و توسعه ظرفیت‌های تولید نفت و گاز، بویژه در میادین مشترک.

۱۵- افزایش ارزش افزوده از طریق تکمیل زنجیره ارزش صنعت نفت و گاز، توسعه تولید کالاهای دارای بازدهی بهینه(براساس شاخص شدت مصرف انرژی) و بالا بردن صادرات برق، محصولات پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی با تأکید بر برداشت صیانتی از منابع.

۱۶- صرفه جویی در هزینه‌های عمومی کشور با تأکید بر تحول اساسی در ساختارها، منطقی سازی اندازه دولت و حذف دستگاه‌های موازی و غیرضرور و هزینه‌های زاید.

۱۷- اصلاح نظام درآمدی دولت با افزایش سهم درآمدهای مالیاتی.

۱۸- افزایش سالانه‌ سهم صندوق توسعه ملی از منابع حاصل از صادرات نفت و گاز تا قطع وابستگی بودجه به نفت.

۱۹- شفاف‌سازی اقتصاد و سالم‌سازی آن و جلوگیری از اقدامات، فعالیت‌ها و زمینه‌های فسادزا در حوزه‌های پولی، تجاری، ارزی و ... .

۲۰- تقویت فرهنگ جهادی در ایجاد ارزش افزوده، تولید ثروت، بهره‌وری، کارآفرینی، سرمایه گذاری و اشتغال مولد و اعطای نشان اقتصاد مقاومتی به اشخاص دارای خدمات برجسته در این زمینه.

۲۱- تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی و گفتمان سازی آن بویژه در محیط‌های علمی، آموزشی و رسانه‌ای و تبدیل آن به گفتمان فراگیر و رایج ملی.

۲۲- دولت مکلف است برای تحقق سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با هماهنگ سازی و بسیج پویای همه امکانات کشور، اقدامات زیررا معمول دارد:

- شناسایی و بکارگیری ظرفیت‌های علمی، فنی و اقتصادی برای دسترسی به توان آفندی و اقدامات مناسب.

- رصد برنامه‌های تحریم و افزایش هزینه برای دشمن.

- مدیریت مخاطرات اقتصادی از طریق تهیه طرح‌های واکنش هوشمند، فعال، سریع و به هنگام در برابر مخاطرات و اختلال‌های داخلی و خارجی.

۲۳- شفاف و روان سازی نظام توزیع و قیمت‌گذاری و روزآمدسازی شیوه‌های نظارت بر بازار.

۲۴- افزایش پوشش استاندارد برای کلیه محصولات داخلی و ترویج آن.

* کارهایی که دولت می توانست انجام دهد

تقریبا در اکثر حوزه های اقتصادی، مسئولان دولت تصمیمات و اقدامات موثری در راستای اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی انجام نداده اند.

اگرچه در اکثر حوزه های اقتصادی کشور، تحریم ها نقش اثرگذاری دارند، اما کارهایی که به تحریم ها ربط ندارد نیز به امید مذاکرات هسته ای، متوقف شده است.

در ادامه به نمونه هایی اشاره می شود:

1. رونق در تولید مسکن: شاید حوزه تولید مسکن از معدود بخش های مهم اقتصاد ایران باشد که تحریم ها هیچ اثر مستقیمی روی آن ندارد. با این حال، مشخص نیست چرا دولت یازدهم این بخش مهم اقتصاد کشور را متوقف کرده است؟ اصرار مقامات ارشد دولت و مسئولان وزارت راه بر توقف مسکن مهر و عدم معرفی جایگزین آن و تمرکز بر افزایش وام خرید مسکن، عملا سبب کاهش شدید تولید مسکن در کشور شده که هم به افزایش بیکاری انجامیده و هم خطرات بالقوه کمبود مسکن را تشدید کرده است.

2. مقابله جدی با واردات کالاهای لوکس: مسئولان دولت یازدهم خصوصا وزارت صنعت، با نگاه وارداتی به تجارت خارجی، تمامی تصمیمات منطقی چند سال اخیر برای کنترل واردات بی رویه که با اجماع دولت و مجلس اجرایی شده بودند، را متوقف کرده اند. حذف فهرست های ممنوعه وارداتی، از نخستین اقدامات دولت یازدهم بود که نتیجه آن در آمار رشد شدید واردات کالاهای لوکس و غیرضروری در سال جاری، نمایان شده است.

3. استفاده از توان بانک‌های داخلی برای تامین مالی پروژه‌های صنعت نفت: مجموع مانده سپرده‌های ریالی و ارزی بانک‌ها و موسسات اعتباری کشور حدود 700 هزار میلیارد تومان است. با اقداماتی همچون تشکیل صندوق‌های انرژی با همکاری بانک‌ها و اختصاص چند درصد از این سپرده‌ها به صنعت نفت، به راحتی می‌توان مشکل تامین اعتبار پروژه‌های صنعت نفت را حل کرد. اما متاسفانه مسئولان وزارت نفت در یک سال و نیم اخیر به جای تکیه به چنین قابلیت‌های داخلی، چشم‌انتظار چراغ سبز خارجی‌ها باقی مانده‌اند.

4. استفاده از راهکارهای دور زدن تحریم‌ها همچون پیمان‌های دوجانبه پولی: با وجود گسترش استفاده از پیمان‌های دوجانبه پولی میان کشورهای مختلف جهان برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا در مبادلات تجاری و اثربخش بودن این راهکار در دور زدن وضعیت تحریم بانکی ایران، متاسفانه بانک مرکزی کشورمان هیچ علاقه‌ای به استفاده از این شیوه نشان نداده است. بدیهی است اگر این شیوه از سوی بانک مرکزی در یک سال اخیر مورد استفاده قرار گرفته بود، تاکنون مشکلات مبادلاتی میان شرکای اصلی تجاری کشورمان همچون هند و چین تاکنون حل شده بود و دیگر نیازی نبود مثلا به جای مطالباتمان از هند به اجبار از این کشور برنج وارد کنیم تا ضربه‌ای نیز برنج‌کاران داخلی وارد شود.

5. کاهش هزینه‌های جاری دولت: در شرایطی که کشورمان با محدودیت ارزی مواجه است و دولت در تامین هزینه‌های خود به شدت دچار مشکل است،در یک سال و نیمی که از دولت یازدهم می‌گذرد، هیچ اقدامی برای کاهش هزینه‌های جاری دولت صورت نگرفته است. حتی در این مدت با رشد بیش از 30 درصدی هزینه‌های جاری دولت نیز مواجه بوده‌ایم که کاملا برخلاف اقتضائات کشور است. دولت یازدهم از اقداماتی همچون حذف یارانه مرفهان که چند هزار میلیارد تومان از منابع دولت را آزاد می‌کند، هیچ استقبالی نکرده است.

6. اجرای صحیح هدفمندی یارانه‌ها: دولت به جای اجرای دقیق هدفمندی یارانه‌ها، شیوه معیوب دولت دهم را ادامه داده است. عدم افزایش منطقی قیمت حامل‌های انرژی، سبب شده تا یکی از اهداف این طرح که کاهش مصرف بود، رخ ندهد. از سوی دیگر، عدم اختصاص یارانه بخش تولید، فشارها بر این بخش را افزایش داد یا حداقل در سطح سابق نگاه داشت و امکان افزایش ظرفیت و اشتغالزایی از این بخش را سلب کرد.

7. توجه به طرح‌های با بازدهی بالای بخش نفت مثل توسعه صنایع تکمیلی پتروشیمی، تسریع در بهره برداری از پالایشگاه ها، تولید فرآورده های نفتی و صادرات فرآورده به جای نفت: در این حوزه‌ها وزارت نفت با اتخاذ رویکرد سیاسی و جناحی و هجمه به بنزین تولید صنایع پتروشیمی، راه را برای واردات بنزین‌های خارجی که کیفیتی بهتر از داخلی‌ها نداشتند، باز کرد و عملکرد ضعیفی از خود به جای گذاشت.

8. مبارزه با مفاسد اقتصادی: در این باره مطالب زیادی ذکر شده و نیازی به تکرار نیست.

9. استفاده صحیح از بازار تشنه کشورهای همسایه خصوصا عراق: در حال حاضر کشورمان از کشورهای همسایه و کشورهای مجاور بسیار پرجمعیت و دارای بازارهای چند صدمیلیونی برخوردار است. کشورهایی همچون روسیه ،‌کشورهای حاشیه دریای خزر ،‌کشورهای عراق ، افغانستان ، ترکیه ، کشورهای حوزه خلیج فارس و دیگر کشورهای با فاصله کم از کشورمان بهترین بازارها را برای عرضه محصولات مختلف تولیدی کشور را فراهم کرده اند که برای ورود قدرتمند به این بازارها و عرضه محصولات تولیدی باید قبل از هرچیز برنامه داشت و گام دوم آنکه محصولات صادراتی هم باید قدرت رقابت با محصولات سایر کشورها را داشته باشد و سومین نکته هم آن است که از صادرکننده دراین زمینه باید حمایت های جدی به عمل آید. دولت یازدهم با تاخیر یک ساله به اهمیت کشورهای همسایه پی برده و سرانجام به جای گره زدن همه چیز به مذاکرات هسته‌ای، از اهمیت روابط با همسایگان آگاه شده است.

10. اجرای سیاست‌های اصل 44: مسئولان به جای اصلاح ایرادات خصوصی‌سازی در دولت سابق، ترمز خصوصی‌سازی را کشید و حتی برخی مسئولان دولتی خواستار بازگرداندن برخی شرکت‌های واگذارشده به دولت شدند. بدین ترتیب هم قابلیت درآمدزایی این بخش از بین رفت و هم فعالان بخش خصوصی نسبت به شرکت در واگذاری‌ها مردد شدند و عملا بخش مهمی از اهداف سیاست‌های اصل 44 و سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، نادیده گرفته شد.

1117 راهکار موثر در اقتصاد مقاومتی که دستگاه‌های اجرایی به آن توجهی نکردند. حمایت از تولیدات داخلی: اگر عملکرد یک سال و نیم وزارت صنعت دولت یازدهم را در حوزه حمایت از تولیدات داخلی ارزیابی کنیم، کاملا مشخص است که در این دوره بی‌توجهی به تولیدات داخلی آنقدر آشکار بوده که هر از گاهی صدای یک بخش از تولیدکنندگان بلند شده است. یک بار برنج‌کاران، یک بار تولیدکنندگان شکر، بار دیگر تولیدکنندگان پوشاک، یک بار فولادسازان و بار دیگر گندم‌کاران.

12. اصلاح قوانین: قوانین و آیین‌نامه‌های دست و پا گیر و بعضا متناقض که به جای تسهیل و بهبود شرایط، ادامه فعالیت تولید‌کنندگان را با مشکلات عدیده‌ای مواجه نموده است. انتظار می‌رفت در یک سال اخیر، دولت که اتفاقا با شعار بهبود فضای کسب و کار بر سر کار آمده، بسته جامعی از قوانین مزاحم بخش تولید تهیه کند و با همکاری مجلس اقدام به اصلاح آنها نماید.

13. کاهش سود بانکی: سود بالای سپرده‌های بانکی در مقایسه با سود حاصل از فعالیت‌های تولیدی و خدماتی باعث انتقال سرمایه‌های کشور به ویژه صنوف از فعالیت‌های تولیدی و خدماتی مولد به بانک‌ها شده که این خود از مهمترین عوامل تعطیلی کارگاه‌های کوچک تولیدی است. با وجود ادعای دولت مبنی بر کاهش نرخ تورم به زیر 15 درصد، همچنان نرخ سود بانک‌ها بالای 20 درصد و در سطحی باقی مانده که زمان تورم 40 درصدی بود؛ انگار نه انگار که تورم کاهش یافته است.

14. جلوگیری از واردات قاچاق: ورود کالا آن هم کالاهای خارجی به صورت قاچاق به کشور یک سم مهلک برای اقتصاد کشور محسوب می شود که از یک طرف باعث ضربه به اقتصاد کشور به دلیل ورود غیر قانونی و بدون پرداخت هر گونه عوارضی وارد کشور شده است ، از طرفی دیگر موجب تخریب تولیدات داخلی خواهد شد و از طرفی هم باعث رواج کالاهای بی کیفیت خارجی در کشور خواهد شد که در هر صورت می توان گفت ادامه واردات کالاهای قاچاق اقتصاد کشور را از بیخ و بن خواهد کند و در راه مقابله با آن باید از تمامی امکانات لازم بهره برد. با این که قانون جامع مبارزه با قاچاق کالا و ارز سال گذشته ابلاغ شد و اجرای آن کمک زیادی به اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی می‌کرد، به بهانه‌های واهی دولت یازدهم این قانون را بایگانی کرده است.

15. پرهیز از اشرافی گری در جامعه: اشرافی گری و ترویج فرهنگ اشرافی بخصوص در بین مسئولان و خواص جامعه نوعی بدبینی و عدم اعتماد را در جامعه ترزیق خواهد کرد که سرمایه های ملی بجای آنکه صرف اقدامات ضروری و لازم شود صرف نمایش های کذایی ، فخر فروشی و تفرعن خواهد شد و ادامه این روند نابخردانه دوگانگی و چندگانگی را در جامعه دامن زده و با فاصله اندازی بین بخش های مختلف جامعه ، همدلی و هماهنگی بین آحاد و اقشار مختلف از بین برده وآنها را در رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی دچار تردید نموده و از تحقق به اهداف اقتصاد مقاومتی باز می دارد.

16. شفاف سازی فعالیت های اقتصادی در کشور‌: یکی از مهم ترین راهکارها در جلوگیری از هر گونه تخلف و سوء استفاده های اقتصادی آن است که تمامی فعالیت های اقتصادی در کشور از صدر تا ذیل به صورت شفاف درآید بطوریکه تمامی مراحل آن قابل رصد و هرگونه تخلفی هم در هر مرحله ای قابل تشخیص و پیگیری باشد و مهمترین مزیت این راهکار آن است که در صورت شفاف بودن تمامی فعالیت های اقتصادی چه در بخش دولتی و یا تعاونی و خصوصی عرصه برای تخلف ها و سوء استفاده های چندین هزار میلیارد ریالی در دراز مدت به شدت محدود شده و هم آنکه سرمایه های کشور در دست یک سری افراد و یا گروه های متخلف انگشت نما ضایع نخواهد شد و در نتیجه تمامی فعالیت های اقتصادی در بستر امن و با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی برتر برای تمامی آحاد جامعه محقق خواهدشد. متاسفانه دولت یازدهم با حذف ابزارهای شفاف‌سازی همچون ایران کد و شبنم، عملا دنده معکوس در این حوزه گرفته است.

17. جلوگیری از هزینه ها و مصارف غیر ضروری رایج در کشور: بسیاری از هزینه ها و مصارفی که هم اکنون صورت می گیرد در صورت عدم مصرف آنها هم اتفاق خاصی نمی افتد بنابراین باید جلوی اینگونه هزینه ها و مصارف که هیچ دردی از دردهای کشور را درمان نمی کنند گرفته شود. برای مثال هر ساله تعداد قابل توجهی همایش ، کنگره ، سمینار و سایر عناوین در موضوعات مختلف و در مناطق مختلف کشور برگزار می شود بدون آنکه دستاورد قابل لمسی را برای توسعه کشور به دنبال داشته باشد اما هزینه های قابل توجهی بر اقتصاد کشور تحمیل می نماید که رقم آن قابل توجه است که به این موضوع می توان موضوعات دیگری هم چون سفرهای خارجی زاید و دیگر موارد را اضافه کرد که با اقتصاد مقاومتی در تضاد می باشد. اتفاقا در زمینه اقتصاد مقاومتی نیز همایش‌های فراوانی در یک سال اخیر برگزار شد، اما دریغ از گام عملی موثر.

فرق انحرافی را چگونه شناسایی کنیم؟

برخی از این جنبش‌ها با دعوت به معنویت و وعده‌های فریبنده‌ای همچون ملاقات با خدا، تجربه مکاشفه عرفانی، کسب آرامش فکری و روحی، درک بی‌واسطه خداوند، ورود به عوالم معنوی، رسیدن به جهانی سرشار از عشق و صلح و دوستی و رسیدن به حقیقت و مانند آن سعی می‌کردند تا هوادار جذب کنند.
 به گزارش گروه اجتماعی مشرق، بعد از رنسانس و شروع اصلاحات در غرب، دنیا شاهد بروز و ظهور جنبش‌ها و فرقه‌های جدیدی بود؛ که می‌کوشیدند اذهان توده‌های مردم را به خود جذب کنند. فشار نامعقول چندصدساله کلیسا در قرون وسطا به نام دین و توحید، این فرصت را به فرقه‌های التقاطی می‌داد تا با توجیه افکار عمومی آنچه باعث رهایی از کلیسا بود را به عنوان مسلک اعتقادی خود معرفی کرده و ظاهر آن را برای مخاطباتش بیاراید ولو اینکه به طور کامل خداوند را نفی کنند! اینان انسان و عقل انسانی را میزان همه چیز اعلام کرده و توجهی به قدرت خداوندی نداشتند و این همه به علت ناکامی و تاریکی برنامه‌ها و اعمال کلیسا بود که به کل خداوند را خشن و دین را ناکامل معرفی می‌کرد.

برخی از این جنبش‌ها با دعوت به معنویت و وعده‌های فریبنده‌ای همچون ملاقات با خدا، تجربه مکاشفه عرفانی، کسب آرامش فکری و روحی، درک بی‌واسطه خداوند، ورود به عوالم معنوی، رسیدن به جهانی سرشار از عشق و صلح و دوستی و رسیدن به حقیقت و مانند آن سعی می‌کردند تا هوادار جذب کنند.

از آنجا که برخی از این فرقه‌ها منشأ شرقی و برخی منشأ غربی دارند آن‌ها را به دودسته شرقی و غربی تقسیم می‌‌کنیم، البته دسته‌بندی و تقسیم بندی‌های گوناگونی توسط محققان و جامعه‌شناسان انجامشده است که به برخی از آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

در خصوص دسته‌بندی فرقه‌ها چهار دیدگاه متفاوت وجود دارد:

دیدگاه اول

اولین دیدگاه معتقد است که فرقه‌ها رویکردهای مختلفی را در رفتار با سایر اعضای جامعه در پیش می‌گیرند، «یینگر» در تحقیق خود به سال ۱۹۵۷ سه نوع فرقه را معرفی می‌کند:

  • فرقه‌های پذیرشی؛ که اصول استقلالی فردی را در بر می‌گیرند که نمونه آن جریان «آکسفورد» است.
  • فرقه‌های تجاوزگر؛ که جامعه موجود را نمی‌پذیرند و علیه آن قیام می‌کنند که نمونه آن «آناباپتیست» است.
  • فرقه‌های کناره‌گیر و طفره رونده؛ که با فلسفه بدبینی همراه بوده و بر زندگی جدیدی تأکید دارند که نمونه آن گروه‌های مقدس در ایالات متحده می‌باشد.
دیدگاه دوم

«ویلسون» نیز انواع فرقه‌ها را به طور گسترده مطالعه کرده و نتایج مطالعات خود را به صورت کتب و مقالاتی ارائه داده است، وی ابتدا فرقه‌ها را به چهار دسته و در ‌‌نهایت به هفت دسته تقسیم کرده که دسته‌های چهارگانه آن عبارتند از:
  • فرقه‌های تغییری و تبدیلی: فعالیت‌های چنین فرقه‌ای بر تبلیغ مسیحیت متمرکز است و اعتقاداتی مبنی‌ بر تغییر کتاب مقدس دارند، نمونه این فرقه‌ها «رستگاری» و «پنتکستال» هستند.
  • فرقه‌های انقلابی: از انواع این فرقه‌ها می‌توان فرقه یهودی بنی‌اسرائیل و «کریستادلفیان» را نام برد.
  • فرقه‌های درون‌گرا یا پرهیزگار: دست کشیدن از دنیا و بی‌علاقگی نسبت به تبلیغ مسیحیت، از رفتارهای این فرقه‌هاست که نمونه آن‌ها را می‌توان در جامعه «امانا» و برخی از گروه‌های «هاینس» (۴) یافت.
  • فرقه‌های عرفانی: نمونه‌های این فرقه‌ها در مسیحیت وجود دارند.
دیدگاه سوم

این دسته‌بندی مشتمل بر فرقه‌های مذهبی، اقتصادی، خودیاری و مشاوره‌ای و سیاسی است.

  • مذهبی: آن‌ها از تکنیک‌های کنترل ذهنی استفاده می‌کنند و نه چیزی که به آن اعتقاد دارند.
  • اقتصادی: فرقه‌هایی که اساس‌شان بر درآمدهای اقتصادی است، این فرقه‌ها به «فرقه‌های طمع» شهرت دارند.
  • خودیاری و مشاوره: فرقه‌هایی که از «خود یاری» یا مشاوره یا خود ارتقایی به عنوان اساس کارشان استفاده می‌کنند، آن‌ها اغلب تجار و شرکت‌های تجاری را هدف قرار می‌دهند. این دست فرقه‌ها با ارائه دوره‌ها یا سمینار‌هایی ادعا می‌کنند شما یا کارکنانتان به این وسیله در کارتان موفق‌تر خواهید بود.

سیاسی: مانند قدرت‌طلبان سفید و سیاه، تروریست‌ها، گروه‌های شورشی و سایرین که به‌ طور معمول از یک فرم کنترل ذهن برای جذب و تسلط بر اعضای خود استفاده می‌‌کنند.

دیدگاه چهارم
  • دینی: اعتقادات جزمی را پیشنهاد می‌کنند.
  • عرفانی: شهود، وحدت و فنا را در ارتباط با ارزش‌های عالی جهان‌بینی خود پیش می‌کشند.
  • اخلاقی: صرفاً توصیه‌های رفتاری ارائه می‌دهند.
  • روان‌شناختی: در تلاش‌اند تا مشکلات روانی مثل اضطراب، افسردگی، بی‌معنایی و سایر گرفتاری‌های روان‌شناختی پیروان خود را برطرف کنند.
  • فراروان‌شناختی: برای دست‌یابی به نیرو‌ها و تجربه پدیده‌های خارق‌العاده می‌کوشند. (۵)

همانطور که دیدیم از دیدگاه‌های گوناگون می‌توان دسته‌بندی‌های متنوعی را برای فرقه‌ها ذکر کرد. این دسته‌بندی‌ها می‌توانند براساس نوع فعالیت، هدف فرقه یا چگونگی شکل‌گیری و... انجام گیرند. علاوه بر دسته‌بندی‌های ذکر شده، دانشمندان دسته‌بندی‌های دیگری هم ذکر کرده‌اند؛ که از جمله می‌توان به دسته‌بندی هفده قسمتی «گوردون ملتون» یا دسته‌بندی پنج قسمتی «جرج کریسایدز» اشاره کرد. توضیح اینکه برخی از دسته‌بندی‌ها و انواع فرق بر حسب اقتضای جوامع و اختصاصی آن جامعه بوده و کمتر قابل تعمیم هستند.

اهداف فرقه‌های نوظهور
  • مقابله با گسترش معنویت دینی

استکبار جهانی و نظام ظلمانیِ سلطه‌طلب به خوبی دریافته است تنها راه مبارزه با نظام‌ اسلامی‌‌ همان مبارزه فرهنگی و اتخاذ راهبرد فرهنگی است. از این رو با ایجاد تردیدهای فرهنگی و با همه ابزارها می‌کوشند تا معنویت و باورهای دینی مردم مسلمان را در معرض آماج حملات خود قرار دهند. در این راهبرد شیطانی هدف اصلی تهاجم دشمن، اسلام و باورهای دینی و معنویت آسمانی است. دشمنان به خوبی دریافته‌اند که غنای فرهنگی و معنوی تنها در اسلام ناب محمدی (ص) است که می‌تواند مژده سعادتمندی و رستگاری را به بشریت بدهد و دشمنان بشریت را به وادی ناامیدی بکشاند. از این رو از راه‌های گوناگون به مقابله با معنویت اسلامی برخواسته‌اند، همانطور که همفر جاسوس بریتانیا در خاورمیانه، در اعترافات خود بیان کرده است.
  • مقابله با اسلام و نظام اسلامی
از محورهای مهم اهداف فرقه‌های نوظهور، اسلام ستیزی و مقابله با نظام اسلامی است. دعوت به اباحه‌گری و بی‌بندوباری، مخالفت با جایگاه انبیا و برگزیدگان الهی و اهانت به آموزه‌های دینی، تنها بخشی از عملکرد این فرقه‌هاست.

شیوه‌های فرقه‌های نوظهور
  • اباحه‌گری و ابتذال
یکی از راه‌کارهای اساسی دشمن در القای معنویت‌های نوظهور و کاذب، اباحه‌گری و ترویج بی‌بندوباری است. آنان برای اجرای این امر از ابزارهای فرهنگی چون کتاب، فیلم، سایت‌ها، شبکه‌ها و ماهواره‌ها بهره می‌گیرند و می‌کوشند فضای جوامع را چنان غبارآلود سازند که تشنگان معنویت واقعی قدرت تشخیص را از دست داده و نتوانند سراب را از آب تشخیص دهند.
  • ترویج جادوگری
ریشه‌های شکل گیری سحر و جادوگری نوین و مدرن به سده‌های ۱۶ و ۱۷ میلادی برمی‌گردد که نشان می‌دهد مدیریت صهیونیستی و کابالایی نقش مهمی در ترویج جادوگری و سحر تابه حال داشته است. ترویج سحر و جادوگری از راهکارهای جذب افراد است که امروز توسط رهبران این فرقه‌ها انجام می‌گیرد. آنان همواره کوشیده‌اند با چشم‌بندی، تردستی و جادوگری علاوه برساختن یک چهره مقدس و خداپرستانه برای خود، پیروانی را جذب و به سمت معنویت‌های کاذب سوق دهند که در بین این مباحث جایی برای تعالیم آسمانی وجود ندارد.
  • ترویج عرفان سکولار
در عرفان‌های کاذب به جای رسیدن به حقیقت، انسان راه شیطان و اصحاب شیطان را می‌پیماید و این آغاز انحراف بزرگ‌تر است. این رویکرد‌ها عموماً در خصایص رهبران فرقه‌های انحرافی قابل مشاهده است. در عرفان‌های سکولار به جای دعوت به خدا، تسلیم بی‌قید و شرط بودن در برابر رهبر فرقه مطرح می‌شود که این خود آغاز انحراف بزرگ‌تر است.
  • هویت‌زدایی
هویت واقعی آدمی در پرتو ارتباط با خداوند شکل می‌گیرد و پس از تثبیت هویت دینی، رفتارهای فردی و اجتماعی بر اساس آرمان‌ها و هدف‌های دینی صورت می‌پذیرد. انسان در جهان‌بینی الهی جایگاهی والا داشته و جانشین و خلیفه الهی در روی زمین است و می‌داند از کجا آمده، در کجا هست و به کجا می‌رود. بدیهی است که هویت‌زدایی در پرتو از بین بردن ارتباط‌های معنوی و الهی انسان با فراهم نمودن شرایط و فضاهایی که در آن اثری از ارتباط با خدا و آموزه‌های دینی یافت نشود، انجام می‌گیرد. رهبران و عناصر وابسته به دستگاه‌های اطلاعاتیِ غرب به نام معنویت و عرفان به میدان آمده‌اند، البته با این تفاوت که معنویت القایی آنان کاذب و سکولار بوده و به جای هویت‌زایی، هویت‌زدایی می‌کنند.
  • روشنگری درباره فرقه‌های انحرافی
هدایت تمام نقشه‌ها و ترفند‌ها بخصوص فرقه‌سازهای امروز به دست شبکه‌های صهیونیستی است که بر تمام عالم احاطه دارند. به موازات حرکت انقلاب اسلامی، دشمنان نیز برای نابودی اسلام و انقلاب اسلامی هم پیمان شدند و راه آن را از بین بردن این معنویت اصیل دانسته و کوشیدند با القای معنویت دروغین، معنویت اصیل را زیر سوال ببرند. بنابراین باید برای حفظ تقویت این معنویت اصیل بر بصیرت خود بیافزاییم و آمادگی لازم را در جهت مقابله با کید دشمنان داشته باشیم.

مصون‌سازی
  • توجه به علل شگل‌گیری فرقه‌ها
اصولا شکل‌گیری فرقه‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که به نوعی با وضع موجود آن جامعه مخالف باشند و این مخالفت می‌تواند در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اعتقادی و... باشد. مشخصه فرقه‌ها این است که بعضا از دل گروه‌های بزرگتری بیرون آمده‌اند و خود را نماینده یک تفکر خاص دینی می‌دانند.
  • شست‌و‌شوی مغزی کار مهم فرقه‌های انحرافی
سران فرقه‌ها پیروان خود را به نوعی شست‌و‌شوی مغزی می‌دهند که نتیجه معمول این حرکت ایجاد غفلت پیروان از اسرار درون فرقه و نیز سبب گرایش مضاعف آن‌ها به سمت تشکیلات درون فرقه می‌گردد. روند شست‌و‌شوی مغزی درون فرقه‌ها به آرامی و تدریجی صورت می‌گیرد که در این روند تلاش می‌شود فرد جهان‌بینی خود را عوض کرده و به شرایطی که فرقه برای او در نظر گرفته تن دهد. همچنین فرقه‌ها تلاش می‌کنند افراد را از همه نظر وابسته به تشکیلات سازند؛ به صورتی که تمامی اعمال و رفتار فرد در طی روز کنترل شده و منطبق با برنامه و مورد رضایت سران و رهبران فرقه انجام می‌گیرد.  سرانجام مغزشویی و تبعیت محض افراد در مقابل دام‌های فرقه‌ها و گروه‌های مذهبی، منجر به ایجاد هویت جدید درون فرقه‌ای گشته که با ایجاد این روحیه، فرد از خانواده و محیط اطراف خود جدا شده و تمامی امور ریز و درشت خودش را به تشکیلات درون فرقه واگذار می‌‌کند.
  • جذب افراد از طریق فضای مجازی و سایت‌ها
امروزه تبلیغ در فضاهای مجازی توسط فرقه‌ها و گروه‌های انحرافی به یکی از شیوه‌های موثرِ جذب آن‌ها تبدیل شده است. در این پروسه افراد نا‌آگاه با حضور در چت روم‌ها و فضاهای ارتباطی و با در اختیار قرار دادن مشخصات و راه‌های ارتباطی خود، موجب می‌شوند که افراد نا‌شناس در چهره‌ای موجه اما با اهدافی شوم و پلید به راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار سازند. این شیوه مدتی است که به عنوان یکی از مهم‌ترین شیوه‌های جذب در گروه‌های انحرافی مطرح شده است.

توجه به وجوه مشترک فرقه‌ها

فرقه‌های نوظهور با وجود تقابل و تضادهایی که ممکن است باهم داشته باشند، اما از وجوهی مشترک (انسان‌محور، ضد معاد و تناسخ‌گرا، شریعت‌ستیز، انزواطلبی، عقل‌ستیز، کرامت محور) نیز بهره می‌برند که این وجوه نوعی آسیب برای دین‌گرایی افراد جامعه و مقابله با نظام جمهوری اسلامی است. در صورت عدم توجه به این آسیب‌ها ممکن است که این فرقه‌ها تبدیل به جبهه معارض دین مبین اسلام و انقلاب عزیزمان گردند.

برخی از وجوه مشترک فرقه‌های انحرافی

عموم این فرقه‌ها ریشه در آن سوی مرز‌ها داشته به گونه‌ای که به صورت پنهانی مورد حمایت سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی بیگانگان هستند. فرقه‌ها برخلاف ادعای ظاهریشان که مدعی‌اند افراد بدون تغییر دین می‌توانند پیرو فرقه هم باشند، ولی پس از جذب و آشنایی افراد به فرقه‌ها، آنان را مجاب به تغییر دین خود کرده و اعتقادات فرقه را به عنوان یکی از ارکان ایدئولوژی القاء می‌کنند.

اختلاط جنسیتی که یکی از دام‌های فرق انحرافی می‌باشد، می‌رود تا مرز بین شرم و حیا و عفت و پاکدامنی افراد را از بین ببرد. ازدواج معنوی افراد (جنس مخالف) با یکدیگر و ابراز محبت و احساسات شدیدی که بعضا منجر به فساد اخلاقی می‌گردد، یکی از عوارض این عوام‌فریبی‌ها است. این پروسه که از سوی سران فرقه‌ها تعریف شده، از جذابیت بالایی برخوردار است که باعث تداوم و وابستگی افراد در فرقه و گروه می‌شود. بسیاری از اعضای جدید با ورود در این نوع مجالس و پارتی‌ها که در آن‌ها هیچ محدودیتی برای رابطه برقرار نمودن با جنس مخالف وجود ندارند، جذب فرقه و القائات شیطانی آن‌ها می‌گردند.

فرقه‌ها در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران موضع خصمانه داشته و افراد را نسبت به نظام ایران بدبین می‌کنند. آن‌ها در پروسه‌ای هماهنگ شده افراد را مجاب می‌کنند تا درجبهه‌ای مقابل نظام مقدس ایران قرار گیرند. البته دست‌های پنهان صهیونیسم و حمایت استکبار جهانی از این فرقه‌ها به خوبی برای مردم عزیزمان آشکار است.

تکنیک‌های فرقه‌ها برای جذب

  • تشکیل جلسات پرجلوه؛ که موجب فشار روانی بر گروه می‌گردد. در این روش فشاری کنترل شده بر گروه وارد می‌شود تا گروه هرچه زود‌تر تابع شرایط جدیدی گردد که به دنبال پیروی از دستورات فرقه می‌باشد.
  • فشار بی‌وقفه و شدید روحی بر افراد؛ که با تماس‌های مکرر یا حضور در محل تحصیل، کار یا زندگی، بر آن‌ها وارد می‌کنند تا آن‌ها را در شرایطی جدید وارد نمایند که از نظر روحی متقاعد حضور در فرقه شوند. در این روش افراد جدیدالورود در فرقه در معرض بمباران عشق و محبت قرار می‌گیرند و زمانی که فرد برای اولین بار در یکی از مراسمات گروهی فرقه‌ها شرکت می‌کند، وی را به شدت مورد محبت، عشق و علاقه بی‌بدیل خود قرار می‌دهند تا در این بین افراد مشخص شده‌ای را به عنوان دوستان و همراهان وی معرفی کنند. فرقه‌ها سعی دارند از این طریق فرد جدیدالورود را همراهی و متقاعد نمایند تا عضو فرقه شود و از دستورات بزرگ فرقه تبعیت کند.
  • ترس و ارعاب؛ فرقه‌های انحرافی با ابزار ترس و ارعاب می‌کوشند تا نیروهای خود را حفظ کنند. القا کردن این مسئله که اگر با رهبر فرقه مخالفت شود مخالفت با خدا خواهد بود، تاثیرات عمیقی را در روح آن‌ها ایجاد می‌کند، این وضعیت آنان را از سرپیچی فرقه باز می‌دارد.
روش‌های اعمال نفوذ رهبران فرق
  • نشان کردن و جذب افراد ساده لوح
  • گفتن دروغ‌های بزرگ برای ماندگاری پیروان و جذب افراد در درون فرقه به گروندگان
  • اخاذی پنهان از پیروان
  • پنهان‌کاری روابط خود با هواداران
  • وادار نمودن مریدان به انجام روش‌های خرافی و غیراخلاقی
  • تعبیر خواب‌های مریدان به شکل دلخواه و غیراصولی
  • تفسیر به رأی و تأویل آیات و احادیث و متون مقدس برای جذب مریدان
  • تکفیر اشخاصی که با عقاید آن‌ها مخالفت می‌کنند
  • مسافرت اردویی برای تاثیرگذاری بیشتر بر مریدان برای انتخاب زوج
  • تعیین وظیفه و دادن ماموریت به مریدان
وجه مشترک رهبران فرقه‌های انحرافی
  • ادعای مشاهده یا ارتباط با عوامل غیب و ملکوت
  • ادعای پیامبری و نبوت یا امامت نوعی
  • ادعای داشتن شعور کیهانی، علوم باطنی و داشتن انرژی عوالم هستی
  • ادعای طالع بینی، ستاره‌شناسی و....
  • ادعای رفع حاجات و مشکلات دیگران با دادن انواع طلسم یا دستورالعمل‌های خاص
  • ادعای موثر بودن اذکار و اوراد خاصی که با روش‌های مخصوص القا می‌گردد
  • ادعای پیشگویی و آینده‌نگری
  • ادعای انرژی‌درمانی
عوامل گرایش به فرقه‌های انحرافی
  • وجود روحیه تکثرگرایی و تنوع‌طلبی
  • ایجاد فضای جهانی‌سازی و جهانی‌شدن
  • ادعای صلح کل و پیام دوستی و صلح و صفا
  • رشد مهاجرت‌ها، سفر‌ها و ارتباطات مختلف در قالب گروه‌های فرهنگی و هنری
  • تبلیغات گسترده ماهواره‌ای
  • رشد وبلاگ‌ها و چت‌روم‌ها با گرایش به فرقه‌های انحرافی
  • عدم اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی به هنگام از سوی کار‌شناسان فرهنگی حوزوی و دانشگاهی
  • چهره شدن عوامل مذهبی و فرقه‌گرا با عنوان شخصیت‌های عرفانی و مقام‌های معنوی و قائل شدن مقام برای این مدعیان تا حد الوهیت
  • ورود ادبیات بیگانه در قالب ترجمه کتاب‌های وارداتی
  • انتشارات و دسترسی آسان به کتاب‌ها و موضوعاتی با مضامین عرفان‌های شرقی، سرخپوستی، و عدم نظارت صحیح بر این جریان‌های فکری منحرف
  • انتشار نشریاتی با موضوعات انحرافی به وسیله عوامل مدعی و فرقه‌گرا
  • بی‌توجهی به جریان‌سازی دشمنان اسلام و تشیع در قالب تشکیل گروه‌های نو و دین بدون مذهب
  • ورود اندیشه‌های فلسفی همچون اومانیسم، سکولاریسم و... بدون توجه به فرهنگ دینی و اسلامی کشور. (۶)
منابع
  1. Sect  که از واژه لاتین Secta گرفته شده است.
  2. مجید جعفریان، پیدایش فرقه‌گرایی در سازمانهای دینی
  3. فرقه‌ها در میان ما، مارگارت تالر سینگر، ابراهیم خدابنده
  4. پرهیزگار، لقب پاپ
  5. توسط کار‌شناسان موسسه بهداشت معنوی ارائه گشته است
  6. حمید نگارش، فرقه‌های نوظهور