دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

یزید آخرالزمان(کاوشی در شباهت‌های یزید و سفیانی)

یزید آخرالزمان(کاوشی در شباهت‌های یزید و سفیانی)

در این عالم به جهت نظمی که خداوند متعال در آن قرار داده است بین همه اجزاء و افراد، ارتباط و پیوند تنگاتنگی وجود دارد که اساسی‌ترین پیوند میان ذوات مقدس معصومین ع با تمام هستی از ابتدای خلقت تا پایان تاریخ است و در این میان،

ارتباط ناگسستنی امام حسین ع و حضرت مهدی عج ارتباطی پرمعناست میان این دو امام راز و رمزی است که یاد و نام آنان را همیشه در کنار هم نگه داشته است.[1]

 

و آنچه باعث پیوند و ارتباط بیشتر این دو امام بزرگوار می‌گردد، شباهت عجیب بین دشمنان این دو امام همام است تشابه میان یزید به عنوان چهره شاخص دشمنان امام حسین ع و سفیانی یکی از دشمنان سرسخت امام زمان ع
به همین جهت این مقاله سعی شده است به شباهت‌های میان یزید و سفیانی پرداخته شود و شباهت‌های شخصی و رفتاری این دو در حد امکان بیان گردد.
1. نسب
همانطورکه جد یزید ابوسفیان و جده‌اش هند جگر خوار محسوب می‌شد سفیانی نیز بر طبق روایات از نسل ابوسفیان و همسرش هند جگر خوار می‌باشد
امام صادق ع فرمودند
ما و اولاد ابوسفیانی افراد دو خانواه هستیم دشمنی ما به هم در راه خدا است ما می‌گوئیم خدا راست گفته و آنها می‌گویندخدا دروغ گفته است ابوسفیان با پیامبر9 جنگید و معاویه با علی بن ابی‌طالب ع پیکار نمود و یزید با حسین علی ع جنگید و او را به شهادت رسانید و سفیانی هم با قائم آل محمد ع خواهد جنگید[2]
2. ناپاکی ولادت (زنازاده بودن)
امام حسین ع در سخنانی که در برابر سپاه عمر سعد ایراد کردند در این رابطه فرمودند: هان بهوش باشید که این (یزید) ناپاک‌زاده فرزند ناپاک‌زاده مرا در میان دو انتخاب قرار داده است کشته شدن یا قبول ذلت و چقدر دور است که ما تن به ذلت دهیم[3]
در ارتباط با سفیانی نیز عمر بن ابان کلبی از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود گویا سفیانی (راوی می‌گوید یا رفیق سفیانی) در کوفه شهر شما فرود آمده از جانب او صدا می‌زند هرکس یک نفر از شیعیان علی را بیاورد هزار درهم به او خواهیم داد... آگاه باشید آنروز فقط زنازادگان بر شما حکومت می‌کنند.
3. دین
یزید اگرچه در ظاهر مسلمان بود اما براساس تعلیمات مسیحیت پرورش یافته و به مسیحیت تمایل داشت
یزید از طرف مادر از قبیله بنی کلب بود که پیش از اسلام مسیحی بودند و حال و هوای دوران مسیحیت در سر آنان بود و یزید تا زمان جوانی در این قبیله نزد دایی‌های خود در بادیه پرورش یافت از این‌رو بیش از آن‌که تربیت او اسلامی باشد تربیت مسیحی داشت
درباره دین سفیانی روایات مختلفی وارد شده که دسته‌ای از آنها به مسیحی بودن سفیانی تصریح دارند.
امام علی ع در این‌باره فرموده‌اند:... و خروج سفیانی با پرچمی سبز و صلیبی از طلاست
دستة‌ دیگر از روایات سفیانی را در ابتدا مسلمان می‌دانند که به نصرانیت می‌گرود.
و دسته سوم روایات، دین سفیانی را اسلام معرفی کرده‌اند
در جمع‌بندی میان این روایات و آشتی میان روایات شاید بتوان گفت که سفیانی در ابتدا به ظاهر مسلمان است و در نهایت به آیین مسیحیت می‌گرود انگیزه این گرایش می‌تواند بهره‌گیری از امکانات غرب در رویارویی با حرکت امام مهدی ع باشد[4]
4. مرکز خلافت
همان‌گونه که شام مرکز خلافت یزید بوده است روایات مکان قیام سفیانی را نیز از سرزمین شام می‌داند
امام علی ع فرموده‌اند: سفیانی از شام خروج می‌کند پس اهل شام از او اطاعت می‌کنند[5]
5. دشمنی و کینه‌ نسبت به اولاد پیامبر (ص) و شیعیان
در این رابطه نقل شده وقتی که سرهای مقدس شهیدان کربلا را وارد مجلس یزید ساختند یزید در حالی که با چوب دستی خود بر لب و دندان امام حسین ع می‌زد این اشعار را می‌خواند
.....کاش بزرگان من که در جنگ بدر کشته شده بودند امروز می‌دیدند که قبیلة خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است[6]
.......من از فرزندان  خندف نیستم[7] اگر از فرزندان احمد (رسول اکرم) انتقام نگیریم[8]
درباره سفیانی نیز در این رابطه جابر جعفی روایت می‌کند که امام باقر ع فرمودند... سفیانی و پیروانش خروج می‌کنند و قصدی جز کشتن و آزار اولاد پیغمبر (ص) و شیعیان آنها را ندارد.[9] کینه و دشمنی سفیانی نسبت به شیعیان به حدی است که عمر بن ابان کعبی از حضرت صادق ع روایت کرده که فرمود گویا سفیانی (راوی می‌گوید یا فرمود رفیق سفیانی) در کوفه شهر شما فرود آمده و از جانب او صدا می‌زند هرکس یک نفر از شیعیان علی را بیاورد هزار درهم به او خواهیم داد کار به آنجا می‌رسد که همسایه همسایه را می‌گیرد و می‌گوید این از شیعیان علی است. سپس گردن او را می‌زند و هزار در هم می‌گیرد[10]
6. اباحه‌گری و تکلیف گریزی
قاضی نعمان مصری می‌نویسد: روزی رسول خدا (ص) به معاویه نظر افکند و فرمود:
امت من چه روز (سختی) از تو خواهد داشت؟و خاندان من از فرزندی که از صلب تو خارج می‌شود روز بدی را در پیش دارد! همان فرزندی که آیات خدا را به استهزا می‌گیرد و آنچه را خداوند از حریم من حرام کرده، وی حلال می‌شمارد[11]
و در ارتباط با سفیانی نیز امیرالمؤمنین ع می‌فرمایند: به خدا سپاه سفیانی به جنایات خود ادامه می‌دهد تا هیچ حرامی نماند جز اینکه حلالش بشمارند، هیچ پیمانی نماند جز اینکه نقض کنند. هیچ خانه‌ای از خشت رخام تا سنگ خام باقی نباشد جز اینکه دامنه ظلم و ستمشان در آن وارد شود[12]
7. حمله به مدینه
پس از حادثه خونین کربلا و آگاهیِ مردم از ماهیت یزید و پلیدی و خباثت وی، قیام و جهاد در مدینه آغاز شد مردم والی مدینه را بیرون کردند و یزید را از خلافت خلع کرده.[13]
و گفتند کسی که قاتل اولاد رسول خدا (ص) و ناکح محارم و تارک صلوة و شارب خمر است لیاقت خلافت ندارد.[14]
یزید که از ماجرا مطلع شد لشکر عظیمی فراهم ساخت و فرماندهی آن را به عهده مردی خونریز به نام «مسلم بن عقبه» گذاشت.
وی حرمت قبر مطهر رسول خدا (ص) را نگه‌ نداشتند و با اسبان خود داخل روضه منوره شدند و مردمی که به قبر مطهر رسول خدا (ص) پناه آورده بودند کشتند تا روضه مسجد پر از خون شد و تا قبر رسول خدا (ص) رسید در این فاجعه از بزرگان مهاجر و انصار هزار و هفتصد تن و از سایر مسلمین ده هزار تن به قتل رسیدند
نظیر آنچه لشکر یزید در حمله به مدینه در فاجعه حرّه انجام دادند برای سپاه سفیانی نیز در روایات نقل شده است
سفیانی پس از حمله به کوفه و تصرف آن از حضور امام مهدی (عج) در مدینه مطلع می‌شود از این‌رو برای دستگیری آن حضرت سپاهی را به سمت مدینه گسیل می‌دارد
سپاه سفیانی برای دستگیری و کشتن حضرت عده زیادی را دستگیر می‌کند و به قتل می‌رساند امام علی ع در این باره می‌فرماید:... سفیانی سپاهی را به مدینه گسیل می‌دارد و آن‌ها کسانی از خاندان پیامبر (ص) بتوانند دستگیر می‌کنند و از بنی هاشم مردان و زنان فراوانی را می‌کشند در این  هنگام مهدی و مبیض به سمت مکه می‌روند[15]
8. امام ستیزی (قصد کشتن امام ع در حرم امن الهی)
سید الشهداء ع روز هشتم ذی الحجه از مکه بیرون آمد زیرا عمرو بن سعید بن العاص با لشکر سنگینی به فرمان یزید وارد مکه شد تا با حسین بن علی ع بجنگد و اگر دست یافت آن حضرت را شهید نماید[16]
امام به برادر خود محمد حنفیه  فرمود برادر من بیم از آن دارم که یزید خونم را در حرم (امن خدا) بریزد و بدین سبب حرمت این خانه شکسته شود[17]
سفیانی نیز بعد از آنکه مطلع می‌شود که حضرت مهدی ع به مکه رفته است سپاهی را برای دستگیری ایشان می‌فرستد اما سپاه سفیانی هرگز موفق نمی‌شوند داخل مکه شوند و در سرزمین بیدا به زمین فرو می‌روند
9. جنایات بزرگ در مدت کم
یزید در مدت کوتاه خلافت خونین که سه سال و چند ماه بیشتر طول نکشید جنایات بزرگی مرتکب شد از میان آنها سه جنایت مهم او فاجعه خونین کربلا، کشتار وسیع مردم مدینه، و آتش زدن کعبه بود. ذهبی در معرفی یزید می‌نویسد یزید ناصبی، خشن، تندخو و بی‌ادب بود مسکرات می‌نوشید و مرتکب منکرات می‌شود دولت وی با شهادت امام حسین ع آغاز و با واقعه حره در مدینه پایان یافت[18]
سفیانی هم بمثابه یزید با وجود آنکه از آغاز قیام او تا کشته شدن بیشتر از 15 ماه طول نمی‌کشد اما جنایات زیادی در این مدت کم انجام می‌دهد
امیرالمومنین ع در این باره فرمودند به خدا سپاه سفیانی به جنایات خود ادامه می‌دهد تا هیچ حرامی نماند جز اینکه حلالش بشمارند هیچ پیمانی نماند جز اینکه نقض کنند، هیچ خانه‌ای از خشت خام تا سنگ رخام باقی نباشد جز اینکه دامنه ظلم و ستمشان در آن وارد شود و مردم در اثر سوء تدبیر و کشورداری آنان دستخوش اضطراب و ناامنی شوند همه مردم اشک حسرت بریزند یک دسته برای تباه شدن دینشان و دسته‌ای دیگر برای تباه شدن دنیایشان[19]


--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمدرضا فوادیان فرات تا فرات، دفتر اول، ص83.
[2] . عبدالعلی محمدی شاهرودی، ترجمه معانی الاخبار، ج2، ص310، باب 392.
[3] . سعید داودی و مهدی رستم نژاد، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص423.
[4] . نصرت الله آیتی، تأملی در نشانه‌های ظهور، ص140‌ـ 138.
[5] . الغیبة نعمانی، باب8، ح14، ص316.
[6] .این بیت از ابیات عبدالله بن زبْغری از دشمنان رسول خدا (ص) است وی اشعاری را پس از جنگ احد و کشته شدن یاران رسول خدا (ص) سرود و در آن آروزکرد که کاش کشتگان ما در جنگ بدر امروز بودند و می‌دیدند که قبیله خزرج چگونه زاری می‌کنند یزید از بیت استفاده کرد و بقیه را خود سرود
[7] . خِنْدِف لقب همسر الیاس بن مضرار بن نزار است که نامش دیلابنت حلدان است فرزند الیاس را به نام همسرش فرزندان خِندِف نامیدند بنابراین خندف از جدّه‌های اعلای قریش و از جمله یزید محسوب می‌شود
[8] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص112‌ـ 111.
[9] . مهدی موعود، ص1001 ـ‌1000
[10] .همان، ص989.
[11] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص213.
[12] . کامل سلیمان، روزگارهائی ، ترجمه علی اکبر مهدی‌پور، ص1091.
[13] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها رویدادها، پیامدها، ص219.
[14] . تتمة المنتهی، ص38.
[15] . تاملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص169‌ـ 168.
[16] . دکتر محمد آیتی، بررسی تاریخی مدینه تا کربلا، ص238.
[17] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، ص350.
[18] . عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، ص223.
[19] . روزگار رهایی، ص1091.

پدیدآونده:محمّد مهدی صمصامی


دجّال


براساس روایات یکی از نشانه‌های ظهور خروج دجال است. که در باره آن آراء و احتمالات مختلفی بیان شده است در ذیل به بررسی این عنوان می‌پردازیم.


«دجّال» در زبان عربی به معنای «آب طلا» و طلا اندود کردن است و به همین علت، افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه می‌دهند «دجّال» نامیده می‌شوند.[1]
از روایات استفاده می‌شود، دجّال ستمکاری است که در آخر الزمان، مردم را گمراه خواهد کرد. البته در آموزه‌های هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از آن سخن به میان آمده است. افرادی در هر سه جامعه دینی می‌گویند: دجّال تولد یافته و زنده است.[2]
در برخی روایات از خروج «دجّال» به عنوان نشانة ظهور و در برخی دیگر، از آن، به عنوان یکی از «اَشْراطُ السَّاعَة» (نشانه‌های برپایی قیامت) یاد شده است. این نشانه، در کتاب‌های اهل سنّت بیشتر یکی از نشانه‌های برپایی قیامت دانسته شده است؛[3] ولی در منابع روایی شیعه، بیشتر از آن، به عنوان حادثه‌ای مهّم که مقارن ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  رخ خواهد داد، یاد شده است.[4]
دجال کیست؟

دربارة دجّال، چند احتمال وجود دارد:
احتمال اول: دجّال نام شخص معیّنی نیست و هر کس که با ادعاهای پوچ و بی‌‌‌اساس و با توسل به حیله‌گری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجّال است. اینکه در روایات، از «دجّال»‌ها‌ی فراوان سخن به میان آمده است، این احتمال را تقویت می‌کند. پیامبر اکرم- فرموده است: قیامت، برپا نمی‌شود، تا وقتی که مهدی از فرزندانم قیام کند. مهدی قیام نمی‌کند، تا وقتی که شصت دروغگو خروج کنند و هر کدام بگویند: من پیامبرم.[5] در روایات، از این «دجّال‌»‌‌ها و دروغ‌گویان فراوان نام برده شده است؛ در بعضی دوازده، در برخی سی ‌و در برخی شصت و یا هفتاد دجال آمده است.[6] از میان ‌این دجال‌ها ‌فردی که در دروغگویی، حیله‌گری و مردم فریبی سرآمد همة دجالان و فتنه‌اش از همه بزرگ‌تر است، نشانة ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  و یا برپایی قیامت است. بر این اساس، دو نوع دجّال هست: یکی همان دجّال حقیقی و واقعی است که پس از همة «دجّال»‌ها می‌‌آید و دیگر گروهی شیّاد و دروغگو که دست به فریب کاری و گمراهی مردم می‌زنند. پیامبر اکرم- می‌فرماید: «پیش از خروج دجّال، بیش از هفتاد دجّال خروج خواهد کرد.»[7] حقیقت داستان دجّال، بیانگر این واقعیت است که در آستانة هر انقلابی، افراد فریبکار و منافق که معتقد به نظام‌های پوشالی گذشته و حافظ ضد ارزش‌هایند، برای نگه‌داشتن فرهنگ و نظام جاهلی گذشته، همة تلاش خود را به کار می‌‌گیرند و با سوء استفاده از زمینه‌های فکری و اجتماعی و احساسات مردم، دست به تزویر و حیله‌گری می‌زنند.
در انقلاب جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  چنین خطری پیش‌‌بینی شده است. از آنجا که این انقلاب از همة انقلاب‌های تاریخ بزرگ‌تر و گسترده‌تر است، خطر فریبکاران دجّال صفت نیز به مراتب بیشتر و گسترده‌تر است. در آستانة ظهور، آنان همة تلاش خویش را به کار خواهند گرفت که مردم را فریب دهند و آنها را از نتیجة قیام حضرت، دلسرد و ناامید سازند و سرانجام از پیروزی حتمی آن جلوگیری کنند. البته در این احتمال می‌توان گفت: ممکن است یکی از آن دجّال‌ها که صفات زشت در او بیشتر از همه وجود دارد، نشانه‌ ظهور باشد.
احتمال دوم: فردی معیّن و مشخص به نام «دجّال» در دورة غیبت ـ با همان ویژگی‌هایی که برای وی بیان شده است ـ خروج می‌کند و مردم را به انحراف می‌کشاند.
برخی با استناد به بعضی از روایات، او را زنده می‌دانند؛ برای مثال گفته می‌شود که او در زمان حضرت رسول اکرم-زنده بوده و تا هنگام خروج، زنده خواهد ماند.[8] برخی از کتاب‌ها و فیلم‌ها نام «دجّال» برخود دارند. «دجّال» لقب دغل‌بازی است که نزد یهودیان «آرمیلوس» و نزد مسلمانان «صائد‌‌بن‌صید» نامیده می‌شود.[9]
اصل داستان «دجّال» در کتاب‌های مقدس مسیحیان نیز آمده است. در انجیل، واژة «دجّال» بارها به کار رفته و به کسانی که منکر حضرت مسیح علیهم السلام  باشند یا «پدر و پسر» را انکار کنند، «دجّال» گفته شده است: «دروغ‌گو کیست، جز آن که مسیح بودن عیسی را انکار کند؟ آن، دجّال است که پسر و پدر را انکار کند.»[10]
طرفداران احتمال دوم به روایتی استناد کرده‌اند که اصبغ بن نباته از حضرت علی علیهم السلام  پرسید: ای امیر مؤمنان! دجّال کیست؟ آن حضرت فرمود: «دجّال، صائد بن صائد (صید) است. بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و خوشبخت آن است که او را تکذیب کند... چشم راستش ممسوح [به هم چسبیده و حدقه ندارد] و چشم دیگرش بر پیشانی است و مانند ستاره صبح می‌درخشد. در آن، نقطه عَلَقه‌ای [خون‌ بسته شده] است که با خون در آمیخته است و میان دو چشمش نوشته است: «کافر‌» و هر خواننده و بی‌سواد آن را می‌خواند. در دریاها فرو می‌رود و آفتاب با او می‌گردد. مقابل او کوهی از دود و عقبش کوهی سپید است که مردم تصور می‌کنند طعام است. در زمان قحطی سختی خروج می‌کند؛ در حالی که بر الاغ سپیدی سوار است. هر گام الاغش، یک میل [حدده 185 متر] است و زمین، منزل به منزل زیر پایش در نوردیده شود. بر آبی نگذرد؛ جز آنکه فرو رود. تا روز قیامت. به آوازی که همة جن و انس و شیاطین ـ در شرق و غرب ـ عالم آن را می‌شنوند، فریاد کند: ای دوستان من! نزد من آیید. منم آن که آفرید و تسویه کرد و تقدیر کرد و رهبری نمود. منم پروردگار شما. دشمن خدا دروغ می‌گوید. او یک چشمی است که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود. به راستی که پروردگار شما، نه یک چشم است و نه غذا می‌خورد، نه راه می‌رود و نه زوال دارد و خدا از این اوصاف برتر است. آگاه باشید! بیشتر پیروانش در آن روزگار، ناپاک زاد‌گان‌اند و صاحب پوستین‌های سبز. خداوند تعالی او را در شام بر سر گردنه‌ای که آن را افیق نامند به دست کسی که عیسی علیهم السلام  پشت سرش نماز می‌خواند، هنگامی که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد، خواهد کشت. آگاه باشید پس از آن، حادثه بزرگ و قیامت کبرا باشد.»[11]
احتمال سوم: مراد از «دجّال» همان سفیانی است که در کتاب‌های اهل سنّت بیشتر با عنوان «دجّال» و در کتاب‌های شیعی با عنوان سفیانی آمده است. البته این احتمال مردود است.[12]
احتمال چهارم: دجّال، کنایه از کفر جهانی و سیطرة فرهنگ مادی بر جهان است. برخی از اهل نظر، این احتمال را تقویت کرده و همة ویژگی‌هایی را که برای دجّال بیان شده، با ویژگی‌های استکبار جهانی برابر دانسته‌اند. «استکبار» به معنای واقعی، دجّال است که خود را قیّم[سرپرست] ملت‌ها می‌داند و با تکیه به ثروت انبوه و قدرت عظیم، در همه جای زمین دخالت می‌کند و همه را به زیر سلطه خویش می‌آورد.[13]
از نکات شگف‌آور و تأمل برانگیز در انبوه روایات شیعه و سنّی، ارتباط تنگاتنگ بین دجّال و یهودیان است. در روایات، بیشتر پیروان دجال یهودی معرفی شده‌اند.[14] در منابع اهل سنّت به صورت عمده، سخن از کشته شدن دجّال به دست حضرت عیسی علیهم السلام  است.[15]و[16]


--------------------------------------------------------------------------------
[1]. ر.ک: لسان العرب، ج4، ص294.
[2]. ر.ک: کنزالعمال، ج12، ص323.
[3]. صحیح، مسلم، باب فی الآیات التی تکون قبل الساعة؛ سنن، ترمذی، ج4، ص507.
[4]. کمال‌الدین و تمام النعمة، ج1، ص 250.
[5]. لاتقوم الساعة حتی یخرج المهدی من ولدی و لایخرج المهدی حتی یخرج ستون کذابا کلهم یقول انا نبی؛ الارشاد، ج2، ص371.
[6]. کنز العمال، ج14، ص200 -198.
[7]. همان، ج14، ص200.
[8]. الغیبة الطوسی، ص 113، ح 86.
[9]. هزاره‌گرایی‌در فلسفه تاریخ مسیحیت، ص26.
[10]. رساله یوحنا، باب2: 18 و 22.
[11]. همان، ص527.
[12].الغیبة الطوسی، ص463.
[13]. تاریخ غیبت کبری، ص536ـ 532.
[14]. کمال‌الدین و تمام النعمة، ج2، ص528.
[15]. تفسیر طبری، ج3، ص 290.
[16]. فرهنگ نامه مهدویت، ص 205 -201.


پدیدآونده:حجت‌الاسلام و المسلین خدا مراد سلیمیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد