خودشناسی در کسب سواد رسانه ای
مردم برای داشتن سواد رسانهای باید خود را خوب بشناسند.
آنان اهداف خود در زندگی، نقاط ضعف و قوت، و چند و چون دانش خود را نخواهند شناخت مگر آنکه شناخت خوبی از خود داشته باشند.
آنان بدون چنین شناختی، نمیتوانند موقعیت شخصی توانمندی داشته باشند تا معناسازی را کنترل کنند.
مردم پیوسته در حال بهبود ویژگیهای شخصی خود هستند تا به گفته روانشناسان دریابند که چه کسی هستند.
آنان در این خودشناسی از اطلاعاتی بهره میگیرند که از رسانهها دریافت میکنند (گرودین و لیندلف، 1996؛ مک دونالد و کیم، 2001).
آنان داستانهایی را پی میگیرند که بازیگرانشان، الگوهایی برای زندگی هستند.
کایی (1986) گلهمندی را تا آنجا پیش میبرد که سروکار داشتن با رسانهها،
گونهای واکنش اجتماعی است و در این واکنشها، هویت خود را در بازیگران
یافته و میکوشند تا برخی چیزها را از آنان تقلید کنند. مردم در نهایت
میکوشند همان بازیگرانی باشند که آنان را به عنوان الگوهای رسانهای خود
میشناسند.
کسانی هستند که خود را در رسانهها میجویند، و اگر رسانهها
الگوهایی را ارائه دهند که بتواند با وضع زندگی و حرفه آنان همانند باشد،
این امر میتواند مثبت باشد. آنان برای جدا کردن خود از جهان رسانهای و
داشتن دیدگاهی منحصر به فرد درباره آنها، میتوانند به جای آن که در دست
رسانهها بچرخند، خود از رسانهها بهره گیرند. مردم باید دو بعد از
ویژگیهای شخصیشان را بشناسند: دانش و اهداف فردی؛ این شناخت برای جایگاه
فردی بایسته است.
از همین کتاب :" سواد رسانه
سبب می شود تا فرد تنها به دیدن ابرو اکتفا نکند و به قول معروف پیچش مو و
اشارت های ابرو را هم درک و دریافت کند. این که مردم و یا مخاطبان یک
رسانه ، حتی زمانی که یک آگهی تبلیغاتی می بینند ، نسبت به همه شئون این
آگهی نوعی نگاه کنجکاوانه ، انتقادی و زیبایی شناسانه داشته باشند، از جمله
کارکردها و هدفهای مهم سواد رسانه ای است."
صفحات
122 و 123 / نظریه سواد رسانهای رهیافتی شناختی/ دبلیو جیمز پاتر/ ترجمه
ناصر اسدی، دکتر محمد سلطانیفر و دکتر شهناز هاشمی/ انتشارات سیمای شرق/
چاپ اول/ سال 1391/ 348 صفحه/ 10000 تومان
برگرفته از سایت خبرگزاری کتاب ایران :
http://www.ibna.ir/vdcdnn0fnyt0oo6.2a2y.html
اهمیت سواد رسانه ای
در
عصر ارتباطات و اطلاعات هجوم انواع برنامه ها و پیام ها به سمت خانواده ها
این ضرورت را ایجاد کرده تا آنها به دانشی برای انتخاب پیام ها و برنامه
های مناسب مجهز باشند تا از حالت انفعال و مصرف کننده صرف خارج شده و بر
اساس نیازهای اطلاعاتی اشان دست به انتخاب زده و خود را در معرض هرگونه
پیامی قرار ندهند..
با
توجه به تعدد و تکثر کانال های تلویزیونی و تردد سنگین ابزار های رسانه
ای، پیام ها دائما در حال انتقال هستند و خانواده ها را با اشباع رسانه ای و
بمباران اطلاعاتی مواجه کرده اند. این سوالات مطرح است که چگونه جامعه می
تواند خانواده ها را در مقابل تاثیرات منفی و ناخواسته رسانه ها حفظ کند؟
آیا می توان خریدن، خواندن، تماشا کردن و گوش دادن به انواع رسانه ها را
متوقف کرد ؟ یاآنکه جلوی امواج رسانه ای به کانون خانواده ها را گرفت ؟ یا
آنکه باید به ارتقای سطح سواد رسانه ای خانواده ها، توانمند کردن و آگاهی
بخشی به شهروندان پرداخت تا آنان درک بهتر و مناسب تری از پیام های
دریافتی داشته باشند.
تاریخچه پیدایش سواد رسانه ای
تاریخچه پیدایش سواد رسانه ای به سال 1965 باز می گردد.
مارشال
مک لوهان، اولین بار در کتاب خود تحت عنوان“درک رسانه“ این واژه را به کار
برده است. وی معتقد بود: زمانی که دهکده جهانی تحقق یابد، لازم است انسان
ها به سواد جدیدی به نام سواد رسانه ای دست یابند.
اکنون
به عنوان یک واحد درسی در نظام آموزشی بسیاری از کشورهای دنیا در حال
تدریس است.(کانادا، ژاپن، آلمان، انگلیس، استرالیا و آفریقای جنوبی)
سواد رسانه ای چیست ؟
"سواد رسانهای" (Media Literacy)
کسب دانش و بینش لازم در برخورد با محتوای پیام هایی که با آنها مواجه می شویم.
قدرت تحلیل، تفسیر و ارزیابی پیام ها.
توانمندی قرائت و رمزگشایی متون رسانه ای.
دعوت به اندیشیدن عمیق و دقیق پیرامون پیام های دریافتی.
آگاهی از تاثیرات رسانه ای.
علم تنظیم کننده روابط میان مخاطب و رسانه.
هدف سواد رسانه ای :
کمک به مخاطبان برای آن که بتوانند تولیدات رسانه ای را کنترل کنند
ارائه دانش و بینش لازم به مخاطبان در خصوص تولیدات رسانه ای
قصد هوشیارسازی، توانمند سازی و اختیار بخشی به مخاطب را دارد
برقراری ارتباطی دوسویه، تعاملی و مشارکتی با پیام ها
آموزش مهارت های مطالعه و تماشای انتقادی
سواد رسانه ای در ایران صفر است |
|
با
توجه به این امرکه گفته می شود سواد رسانه ای در کلیه کشورها به خصوص
کشورمان ایران علاوه بر ارتقاء سطح علمی ، کمی و کیفی جامعه و بطور کلی
استفاده کنندگان از رسانه ها می تواند باعث ایجاد حس انتخاب و نگرش افراد
نیز شود در این خصوص به دفتر خانم شهناز هاشمی مدیر گروه پژوهش و برنامه
ریزی آموزشی مراجعه کردیم . شهناز هاشمی متولد 1345 در تهران در دوران
متوسطه رشته فیزیک را دنبال کرد وسپس بعد از اخذ مدرک کارشناسی رشته فیزیک ،
مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته ارتباطات اخذ نمود . وی
در حال حاضر استاد و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی است و 25 سال سابقه
فعالیت در آموزش وپرورش را تجربه کرده است او در حال حاضر رشته روابط
عمومی و ارتباطات را در دانشگاه های آزاد اسلامی ودانشگاه جامع علمی
کاربردی تدریس می کند. شهناز هاشمی تاکنون در 31مقاله ، 6 طرح پژوهشی و
5کتاب فعالیت داشته است.
تعریف کلی سواد رسانه ای چیست؟ در
جامعه ما آنچه که ازاصطلاح سواد رسانه ای استنباط می شود آموزش رسانه ای
است آیا به عقیده شما ارتباطی بین سواد رسانه ای و آموزش رسانه ای وجود
دارد؟ متاسفانه اصطلاح سواد رسانه ای در دانشگاه ها و حوزه
های کاری مختلف بسیار باب شده این در شرایطی است که کسانی که از این اصطلاح
استفاده می کنند حتی با حوزه کاری سواد رسانه ای هم آشنایی ندارند و این
امر از ناآگاهی افراد نشان می گیرد. در حال حاضر آنچه که دیده می شود این
مساله که سواد رسانه ای با آموزش رسانه ای همچنین سواد اطلاعاتی به طور
کامل متفاوت است و باید مرزبندی های دقیقی بین این مقوله ها ایجاد شود اما
آنچه که نشان دهنده سواد رسانه ای و تعریف آن می تواند باشد این مطلب است
که سواد رسانه ای ریشه ای از علم ارتباطات است که هم نیازمند شناخت و هم
هنر است و بطور کلی با توجه به پیچیده بودن مجموعه سواد رسانه ای باید این
علم از کودکی یعنی زیربنای رشد افراد بصورت یک مهارت شکل بگیرد و به مرور
این مساله با تجربه تکمیل شود بطور کلی می توان گفت که سواد رسانه ای تجزیه
و تحلیل مسایل توامان با شناخت و مخلوط شدن آن با هنر و در نهایت رسیدن به
یک بینش و نگرش و انتخاب درست است . از آنجا که هر فردی از کودکی در معرض
هجوم اطلاعات رسانه ای قرار می گیرد باید تغییر نگرش در افراد پرورانده
شود. وی معتقد است که سواد نوعی مهارت است به نحوی که در جامعه سنتی گذشته
سواد یک مهارت و قابلیت خاص بود که کد گشایی شد و به شکل عادی در جامعه در
آمد . سواد رسانه ای نیز در حال حاضر یک مهارت است که با توجه به رشد و
تعالی فرهنگ و علم ارتباطات در کشور و هجوم رسانه ها به مردم باید به مرور
رشد سواد رسانه ای نیز رخ دهد. با توجه به ضرورت رشد سواد رسانه ای در کشور به عقیده شما مجهز شدن سواد رسانه ای چه فوایدی را در بر خواهد داشت؟ سواد
رسانه ای یکی از مهارت های ارتباطی است که طی آن پردازش ها خود به خود
صورت می گیرد و باعث کدگشایی از پیام های رسانه ای و ارتباط با دیگران می
شود با تسلط به سواد رسانه ای اقشار مختلف می توانند بهتر به محتویات واقعی
پیام ها دست یابند و با پیام های مناسب تری پاسخگوی پیام اولیه باشند و از
آنجا که سواد رسانه ای آموزش و رشد معنایابی و معنا گذاریست توجه ویژه به
این امر می تواند باعث رشد رشد جامعه شود. آیا سواد رسانه ای فقط نیازمند شناخت و هنر است؟ سواد
رسانه ای به طور کلی شامل 4 بعد اساسی است . بعد نخست همان شناخت است که
از طریق آن می توان به محتوای پیام های اصلی دست یافت بعد دوم بعد احساسی
است و از آنجا که گاهی بعد احساسی بر عقلی در افراد می چربد باید به بعد
احساسی سواد رسانه ای نیز توجه کرد به عنوان مثال یک پزشک با اطلاع از
عوارض دخانیات به استفاده می پردازد و دلیل آن تمایل احساسی و نه عقلانی به
دخانیات است که به همین جهت باید به بعد احساسی و نگرش به احساس جامعه نیز
توجه کرد و اما بعد سوم شناخت هنری است که خود به سه زیر شاخه بصری.
شنوایی و لامسه تقسیم می شود که متاسفانه در بحث بصری که همان موسیقی و
صداست در کشور پرداخته نمی شود زیرا موسیقی به طور کامل تبدیل به سلیقه شده
و به دید هنری آن که تشخیص موسیقی مناسب و آشنایی با نت هاست پرداخته نمی
شود این در شرایطی است که در سایر کشورها قدرت تشخیص موسیقی خوب و واقعی
آموزش داده می شود. اما در بحث ارتباطات بصری در حال حاضر فعالیت هایی در
دانشگاه ها صورت می گیرد که در پی آن تدریس واحد های درسی دانشگاهی تا
حدودی وضعیت را مناسب تر می کند اما در نهایت در بعد چهارم یا بعد نهایی که
همان بعد اخلاقی است بیانگر این مطلب است که تمامی رسانه ها و پیام های آن
در بر گیرنده ارزش و فرهنگ آن جامعه است .فرد باید در موجهای رسانه ای
مختلف قرار گیرد تا با نگرش درست تری بتواند خود را با جوامع وفق دهد به
همین دلیل است که برای دستیابی به سواد رسانه ای در بدو امر باید ابزارهای
سنجش رسانه ای با استانداردهای علمی تطبیق یابد. به عقیده شما
وضعیت کشور ما در راستای دستیابی به سوادرسانه ای چگونه است و در بین
کشورهای موفق در این عرصه ما در چه جایگاهی قرار داریم؟ طی
آخرین تحقیقات دو کشور کانادا و ژاپن از فعالان رشد و تعالی سوادرسانه ای
هستند به نحوی که کانادا به دلیل نزدیکی به امریکا و استفاده از رسانه های
آمریکایی در گذشته ترویج دهنده فرهنگ امریکایی در خود بود به همین دلیل
برای جدایی از این شرایط شروع و به ترویج و تویع فرهنگ خود در کنار فرهنگ
امریکایی شد تا افراد جامعه با نگرش صحیح تری فرهنگ خود را بپزیرند در این
جوامع به افراد آموزش داده می شود تا این امر را درک کنند که یک پیام از
کجا آمده و چه هدفی را در بر دارد در این صورت افراد خود وبا اختیار کامل
خود حق انتخاب دارند و جوانانی هوشیار تر خواهند داشت اما متاسفانه در
کشورما سواد رسانه ای بر اساس نیاز بسیار اندک است و حتی در حد نیاز نیست .
در حال حاضر تعدادی متولی برای آموزش سواد رسانه ای وجود دارد اما آنقدر
پیشرفتی در کشور دیده نمی شود و می توان گفت که کشور ما در عرصه سواد رسانه
ای در نقطه صفر قرار دارد. به نظر شما نقش روابط عمومی ها در رشد و توسعه سواد رسانه ای می تواند چه میزان باشد؟ از
آنجا که رواط عمومی تاثیر فراوانی را در آگاهی بخشی به مردم جامعه دارد به
نظر می رسد اگر فعالان این عرصه آگاهی بیشتری از سواد رسانه ای داشته
باشند به عنوان سنسور جامعه می توانند نقش اساسی را در انتقال و ترویج پیام
های صحیح به مردم داشته باشند و با استنباط صحیح نقاط ضعف و قدرت را
شناسایی و نقش کلیدی را در رشد فرصت ها ایفا کنند. در چنین شرایطی به
نظر میرسد با توجه به رتبه پایین کشورمان در راستای سواد رسانه ای اگر
زیربناهای رشد این عنصر اساسی در علم ارتباطات و جامعه از کودکی در مراکز
آموزشی و مدارس ساخته شود و قدرت تشخیص و انتخاب موقعیت ها به افراد داده
شود و در هر نهاد سازمانی به آموزش سواد رسانه ای پرداخته شود به طور قطع
کشورمان به کشوری پویا تر و خلاق تر مبدل خواهد شد. |
منبع :نویسنده : گفتگو با شهناز هاشمی .گزارشگر: نیکقدم منش
هدف سواد رسانهای چیست؟
سواد رسانهای فن و تکنیکی است که ما از
طریق آن قادر میشویم به عنوان مخاطبی فعال و پویا با پیام های رسانهای
مواجه شویم و در برابر پیام های رسانهای قدرت تمییز داشته باشیم. هدف سواد
رسانهای ایجاد توانایی در افراد برای کنترل برنامه ریزی رسانهای است.
رسانهها ما را به گونهای تربیت میکنند تا زندگی خود را براساس زمان پخش
برنامه های آنها تنظیم کنیم. کسانی که مهارت سواد رسانهای خود را توسعه
ندهند، گرفتار جزر و مد پیام های رسانهای میشوند. بنابراین هدف از سواد
رسانهای این است که به افراد نشان دهیم چگونه اوضاع را از رسانهها گرفته و
به خود بازگردانند. اولین گام در انتقال کنترل از رسانه به مخاطب این است
که بدانیم رسانهها چگونه ذهنیت ما را برنامه ریزی میکنند. این برنامه
ریزی توسط رسانهها و به طور مداوم در دو مرحله چرخشی رخ میدهد و بارها و
بارها تکرار میشود. یکی از این مراحل، محدود کردن انتخاب ها و مرحله بعدی،
تقویت و تحکیم تجربه است. از طرفی دیگر مرز بین دنیای واقعی ما و جهان
رسانه و تمایز این دو از هم به طور فزایندهای سخت میشود. رسانهها برای
ورود ما به دنیایشان منتظر نمی مانند، در عوض پیام های خود را به دنیای ما
تحمیل میکنند. از آنجا که بخش اعظمی از مواجهه ما با پیام های رسانه توسط
خودمان برنامه ریزی نمی شود، متوجه نمی شویم تا چه حد در معرض پیام های
رسانهای قرار میگیریم. هدف سواد رسانهای آگاهانه در معرض رسانهها قرار
گرفتن است. منبع :دانش ارتباطات - دکتر صدیقه ببران