دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

نظر علما درمورد تهاجم فرهنگی

نظر علما درمورد تهاجم فرهنگی

علما، نسل جوان و تهاجم فرهنگی

علما، نسل جوان و تهاجم فرهنگی

مقدمه و طرح مسأله:
هنوز این زادگاه ما اسیر دیو خویان است = هنوز این شهرها در خون نشسته، سرد و ویران است
پس درهای بسته طرح ذلت بار نو ریزند = کزان پیداست طرح غارت و تسخیر شیران است
شیاطین زمان اندر کمین توست از رزمت = بخود پیچیده و در فکر فریب و محو قرآن است(۱)
با نگاهی به تاریخ پر بار اسلام مشاهده می گرددکه دین مبین اسلام ومسلمانان هیجگاه از هجوم وتبلیغات سوءکفار و دشمنان اسلا م بدور نبوده وراه های مختلفی وجود داشته است تا اسلام از جامعه حذف گرددوهنوز هم این شیوه ها ادامه دارد.
استعمار گران اعم از سوسیالیسم و کاپیتالیسم برای غارت یک کشور امروز به چهار رکن حساس آن حمله ور میشوند:
۱) نیروی نظامی: از نظر افزار آلات جنگی، نظام دفاعی کشور را به خود وابسته می کنند یا اینکه جاسوسان خود را در مراکز حساس آن می گمارند و برای خود نوکرانی نیز در داخل ارتش خریداری می نمایند .
۲) سیاست: امروز مشاهده می گردد که اکثر تصمیمات و روابط کشور ها بر اساس خواست غرب است اما توسط مهره ها و عروسکهای بی اراده حاکم در آن کشورها اجرا می گردد.
۳) اقتصاد: استعمار گران با انواع دسایس، اقتصاد کشورها را ورشکسته می کند و آنها را به بند وام و کمکهای به اصطلاح” بلا عوض” می کشانند، سپس توسط عوامل نفوذی و اجیران داخلی دولت حاکم را تحت فشار قرار می دهند.
۴) فرهنگ: این هدف از مهمترین اهداف استعمارگران است. اگر استعمار توانست فرهنگ جامعه را از بین ببرد و فرهنگ خود را جایگزین آن بنماید کاری را کرده که با هزاران سرباز و تانک و هواپیما عملی نبوده و در حقیقت کل آن جامعه را سرباز خویش ساخته است. استعمار میکوشد ملت ها را از محتوای فرهنگی، تار یخی و ملی دور ساخته و تاریخ و مذهب و سنن ملی و مذهبی اش را مسخ و یا نفی نماید.(۲)
افغانستان با توجه به سابقه دیرینه ی فرهنگی و دینی از تیررس هجوم و حمله نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی استعمارگران کمونیسم و امپریالیسم بدور نبوده و امروز شاهد آثار زیانبار هجوم فرهنگی غربیان خصوصًا بر روی جوانان هستیم. شبکه های مختلف رادیویی، تلویزیونی، مطبوعات و مزدوران آموزش دیده اهداف شوم استعمار گران را دنبال می کنند.
استعمارگران به بهانه های مختلف از جمله حقوق بشر، جلوگیری از خشونت و برپایی دموکراسی حضور خود در افغانستان را توجیه می کنند. این در حالی است که فرهنگ برهنگی غرب به نظر می رسد که موجب افزایش خشونت و تجاوز جنسی گشته است.کمیسیون حقوق بشر در افغانستان در چند ماه اخیر ۴۵ مورد تجاوز جنسی را ثبت نموده است و چه بسا موارد دیگری دارد که گزارش نشده است. به نظر می رسد یکی از عوامل این مسئله هرزه نگاری یا چاپ و پخش عکسها و فیلمهای مبتذل که سوغات فرهنگ برهنگی غرب است، باشد.
تحقیقات نشان میدهدکه پخش تصاویر مبتذل باعث ایجاد بر انگیختگی شده و زمینه ساز خشونت خصوصا خشونت علیه زنان و تجاوز جنسی خواهد شد.
باتوجه به این مسائل لازم است که ابعاد مختلف هجوم استعمارگران در افغانستان خصوصا تهاجم فرهنگی و آثار آن برروی جوانان مورد بحث و بررسی قرار گیرد و دانشمندان و علماء نسبت به خنثی سازی آن اقدام نمایند. بر این اساس این نوشتار سعی دارد که به سؤالات ذیل پاسخ گوید:
۱) فرهنگ و تهاجم فرهنگی چه تعاریفی دارند؟
۲) ویژگیهای نسل جوان چیست؟
۳) راهها و شیوه های تهاجم فرهنگی چیست؟
۴) راههای مقابله با تهاجم فرهنگی و نقش علماء چیست؟

تعاریف مفاهیم و اصطلاحات
فرهنگ:
کلمه «فرهنگ» نیز همچون سایر کلمات در ادبیات کشورها دارای معنی خاص خود است. فرهنگ در ادبیات فارسی به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت، مجموعه آداب و رسوم، مجموعه علوم و معارف و هنرهای یک قوم است.(۳) فرهنگ واژه ای فارسی و مرکب از دو جزء «فر» و «هنگ» است که در معانی گوناگونی مانند دانش، دانایی ، خرد، معرفت حرفه، هنر وادب و… به کار رفته است.(۴)
فرهنگ مقوله ای بسیار گسترده است. از این جهت جامعه شناسان و مردم شناسان درباره تعریف جامع و کامل آن اتفاق نظر ندارند و هر یک تعریف خاصی از آن ارائه داده است. ادوارد تیلور مردم شناس انگلیسی فرهنگ را اینگونه تعریف کرده است: « فرهنگ، عبارت از مجموعه علوم، دانش ها، هنر ها، افکار و عقاید، اخلاقیات، مقررات و قوانین، آداب و رسوم و سایر آموخته ها و عاداتی است که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب می کند.»(۵)
دکتر حداد عادل فرهنگ را چنین تعریف می کند: «فرهنگ عبارت است از کلی ترین بینش و نگرش که یک جامعه نسبت به جهان دارد و معنایی که برای هستی و انسان قایل است .»(۶)
حضرت امام خمینی (ره) از فرهنگ به عنوان اساس هویت و موجودیت جامعه یاد کرده اند، چه اینکه اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد ناچار دیگر ابعاد آن جامعه نیز به آن سو گرایش پیدا می کند و در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد آن از دست می دهد و استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد.(۷)
ابوالقاسم فردوسی می گوید:
تو داری مرا فر و فرهنگ و رای تو باشی به هر نیک و بد رهنمای

تهاجم فرهنگی:
تهاجم را یورش، حمله، ناگاه آمدن بر چیزی و حمله به یکدیگر معنی کرده اند. در قرآن کریم این لغت به کار نرفته و در نهج البلا غه حدود هفت بار از ماده هجوم استفاده شده که بیشتر در حملات و وارد شدن امور فرهنگی و غیر فیزیکی به کار رفته است. (۸)
منظور از هجوم یا تهاجم فرهنگی آن است که جامعه ای تلاش کند که فرهنگ خودش را بر جامعه دیگری که طبعاً دارای فرهنگی خاص است تحمیل کند یا دست کم نوعی دگرگونی در فرهنگ آن جامعه بوجود آورد. به تعبیر دیگر تهاجم فرهنگی دشمن بدین معنی است که یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود جهت به اسارت کشاندن یک ملت، به بنیان های فرهنگی آن هجوم برده و باورهای تازه ای را به زور و با سلطه رسانه ای به قصد جایگزینی با فرهنگ و هویت و باور های ملی آن ملت وارد کشور می کند(۹)
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) از تهاجم فرهنگی تعبیر شبیخون فرهنگی دارند و می فرمایند: «تهاجم فرهنگی دو شاخه قابل توجه دارد: ۱- جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ بومی ۲- حمله به کشورهای اسلامی و ارزشهای آن از طریق فرهنگی با نوشتن، تهیه فیلم و نمایشنامه، کتب، مطبوعات و جشنواره ها.(۱۰)

دوره جوانی:
به سالهای بیست تا سی سالگی عمر انسان معمولادوره جوانی اطلاق می شود. دوره جوانی دوره انسجام هویت و مدخل زندگی بزرگسالی است. سنین بیست سالگی و بعد دوره ای است که فرد به کمال رشد بدنی خود رسیده، توانایی های شناختی و زبانی و رشد اجتماعی او از کیفیت بالایی برخوردار است و تغییرات روانی مربوط به انسجام هویت وی نیز بر جسته و شوق آفرین است. ورود به زندگی اجتماعی– ااقتصادی و سازگاری و نقش آفرینی فرهنگی نیز در این سالها رخ می دهد. فراغت از تحصیلات دبیرستان، ورود به بازار کار یا دانشگاه، ازدواج و آغاز زندگی زناشویی و تحولات دیگر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به تمامی از ویژگیهای رشد دوره جوانی است .
از آنجا که دوره جوانی زمان تصمیم گیریهای اساسی است و این تصمیمات عموما تأثیر بسیار بزرگی برتمام زندگی فرد می گذارد دوره جوانی را باید به عنوان یک دوره جداگانه و پر اهمیت در زندگی انسان به حساب آورد.(۱۱)

روشهای تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی در قرن حاضر به طور عمده از راههای زیر به کار خود ادامه می دهند :

الف) تبشیر صلیبی:
تبشیر صلیبی، تقریبا همراه با استعمار غرب و پس از جنگهای صلیبی و پیروزی مسیحیان صلیبی بر مسلمانان در اندلس شدت گرفت و برای خود روشهایی به صورت ذیل دارد:
۱) ترویج غرب گرایی به این گونه که با شستشوی مغزی مسلمانان و پیروان دیگر ادیان، به آنان القاء میکنند که بهترین شیوه زندگی شیوه غرب است و باید دین، فلسفه، اندیشه، زبان، اخلاق، رفتار و حتی نسبت به وقت غذا خوردن و لباس پوشیدن از آنها پیروی کرد.
۲) تربیت گروهی از فرزندان کشورهای شرقی بر پایه افکار غربی و بازگردان آنها به کشورهایشان و شخصیت دادن به آنها تا در مناصب عالیه برسند و آنگاه به وسیله آنها افکار غربی را ترویج نمایند .
۳) ترویج آموزش زبانهای غربی در کشورهای اسلامی و چیره ساختن آن بر زبانهای بومی .
۴) تأسیس دانشگاههای غربی و مدارس تبشیری در کشورهای اسلامی، خانه های ایتام، کودکستانها، بیمارستانها و درمانگاهها برای اهداف خود .
۵) کوشش برای دست انداختن بر شیوه های آموزشی و برنامه های درسی، آموزش و پرورش و اخلاق .
۶) تأسیس بخش اسلام شناسی و ترویج تفکر جدایی دین از سیاست، مطالعه و تحقیق بسیاری از یهودیان و مسیحیان در مطالعات اسلامی، زبان عربی و زبانهای شرقی. چنین روندی باعث شده است که اسلام شناسان غربی و متخصصین ادیان، اسلام را به فرزندان مسلمان آموزش دهند و هنگام بحث پیرامون مسایل تاریخی و فکری، نظریات خود را القاء کنند و برخی از تألیفات آنها در این زمینه برای محققین دیگر به عنوان دایره المعارف و کتاب مرجع به شمار می آید.
۷) فرستادن گروههای تبشیری برای تبلیغ مسیحیت به روستاهای دور دست آفریقا و شرق آسیا .
۸) تبلیغ و ترویج فساد در جامعه اسلامی و دور نگه داشتن زن از وظیفه ای که خدا برای او مقرر داشته و دعوت به بی حجابی و اختلاط دختر و پسر، زن و مرد در محیطهای کار و آموزش و در یک سخن تلاش برای فساد زنان تحت عنوان دفاع و حمایت از حقوق آنان.
۹) تأسیس کلیساها و معابد در کشورهای اسلامی و صرف هزینه های گزاف برای آراستن و بر پایی آنها در بهترین میدانهای شهرهای بزرگ .
۱۰) تأسیس رادیوهای ویژه برای تبلیغ مسیحیت و مارکسیسم و منحرف ساختن فرزندان اسلام بویژه در آفریقا و چاپ و توزیع کتب مقدس و نشریات تبشیری در کشورهای شرقی بویژه اسلامی .

ب) تهاجم فرهنگی صهیونیسم:
برخی از روشهای صهیو نیستها برای رسیدن به اهداف خویش به قرار ذیل است:
۱) بستن پیمانهای صلح ذلت بار و مذاکرات سازشکارانه برای تحمیل اراده خود از راه سیاسی .
۲) تاسیس رادیوهایی به زبان مسلمانان و تبلیغ پیشرفتهای اسرائیل.
۳) ایجاد مؤسسات وابسته به صهیونیسم و سازمانهایی مانند فراماسونری، باشگاههای روتاری، لینز و مذاهبی مانند قادیانی، بهایی و… برای تضعیف اعتقادات مسلمانان و وابسته کردن آنان به خود.
۴) ترویج زبان عبری در کشورهای عربی و پخش نشریات مختلف به این زبان .
۵) دست انداختن به خبر گزاریها و وسایل تبلیغاتی جهان مانند: فیلم، ویدیو، هنر و وسایل سرگمی گوناگون .

ج) تهاجم فرهنگی مارکسیسم:
این مکتب بر پایه ترویج مادیگری، انکار دین، آموزش ایدئولوژی مارکسیسم، لینینیسم، مائوئیسم استوار است و با تشکیل احزاب و سازمانهای مسلح و یا مبارزات پارلمانی قدرت را در دست میگیرند و به تغییر فرهنگ و مفاهیم جامعه می پردازند .

د) تهاجم فرهنگی – اخلاقی غرب:
اکنون وقتی اصطلاح تهاجم فرهنگی به کار می رود، معنای بالا در ذهن تداعی می شود. بنابر یک اصل روانشناسی و اجتماعی ملتهای مغلوب از رفتار وکردار ملل غالب پیروی می نمایند.

روشهای تهاجم فرهنگی – اجتماعی غرب
۱) ایجاد انحراف اخلاقی – جنسی:
سالانه هزاران حلقه نوار و میلیونها قطعه عکس مستهجن از خارج کشور برای انحراف و آلوده ساختن جوانان به افغانستان سرازیر می شود .
۲) ترویج دادن اندیشه جدایی دین از سیاست:
مکتب سکولاریزم که معادل «دنیا گرایی» در فارسی و معلول «علمانیت» در عربی است معتقد است دین نباید در امور سیاست، تربیت و اخلاق جامعه دخالت داشته باشد و باید داخل معابد و روابط فردی برخی افراد با خدا محدود شود.
۳) حرکت در پوشش تفکر علمی:
آنها برای اینکه به فرهنگ خود اعتبار و ارزش ببخشند آن را به عنوان تفکر علمی و علم گرایی معرفی میکنند.
۴) ترویج آزادیخواهی به شکل غربی:
منادیان تهاجم فرهنگی ـ اخلاقی غرب، با بهره برداری از کمبودها و نارسائیها و عقده ها بویژه در میان نسل جوان آنان را وادار میکنند که خواستار آزادی به معنای بی بند و باری شوند .ولی همچون «ژاندارک» باید گفت : «ای آزادی چه جنایتها که زیر نام تو انجام نمی شود».
۵) پوشش نیرومند رسانه ای بر کشور های شرقی:
در این راستا صرف هزینه های گزاف، برای ساختن و ارسال ماهواره های نیرومند مخابراتی برای پوشش قوی رادیو تلویزیونی بر نیمکره شرقی جلب توجه می کند .
۶) تهاجم بر مقدسات بوسیله خود فروختگان:
استعمار غربی می کوشد، افراد بی ریشه ای را از میان خود شرقیان خریداری کند و در دامان خود پرورش دهد. آنگاه توسط همین افراد و از زبان آنها بر فرهنگ، دین و تمدن شرق بتازد و خود در پس پرده از آنها حمایت کند. سلمان رشدی نمونه ای از این شیوه است .
۷) استفاده از صنعت توریسم:
برخی از افراد با مسافرت به کشورهای غربی، از خود غربیان در بی بند و باری و فساد از خود غربیها سبقت می گیرند.
۸) تهاجم فرهنگی به نام نوگرایی و تجدد:
یکی دیگر از روشهایی که مهاجمان فرهنگی برای نفوذ به افکار مسلمانان بر گزیده اند مساله تجدد و نوگرایی است. جنبش نوگرایی بر پایه اعطای حداقل علوم و تکنولوژی به جهان اسلام و حداکثر بهره برداری در جهت نشر فلسفه ها و مظاهر فرهنگ غربی و مکتب های ویرانگر مانند نسبیت اخلاقی و ناسیونالیسم و… بنا نهاده شده است(۱۲)

نسل جوان و تهاجم فرهنگی
برای هیچ کس پوشیده نیست که یکی از روشهای خطرناک تهاجم فرهنگی برای نابودی فرهنگ جامعه و جایگزینی فرهنگ خویش، تدوین نظام آموزشی بر اساس فرهنگ استعماری است. آنها در کنار آموزش، مسائل تربیتی را هم دنبال می کنند. با این روش نسل جوان را که ستون فقرات هر جامعه است در جهت منافع خویش تربیت می کنند. استعمار به این دلایل در این جهت از خود حساسیت زیاد نشان می دهد: اولا اگر نسل جوان صحیح تربیت شوند و از فرهنگ سالم اسلامی برخوردار گردند برای دشمنان اسلام خطرناک است. زیرا جوانان هستند که طرح می ریزند و مبارزه میکنند و با جدیت تمام نقشه های استعمار را برملا می کنند. ثانیا اگر جوانان منحرف و فاسد شوند به نفع استعمار خواهد بود و از آنها برای نابودی اسلام بهره خواهند برد. به همین دلیل است که قدرتهای استعماری هزینه های هنگفتی را صرف تحریف جوانان و نوجوانان می کنند. شاهد عینی این مسأله برنامه ای است که آمریکا در کشور اسلامی افغانستان پیاده نموده و در حال حاضر با برنامه های رایویی و تلویزیونی و…. این اهداف را در افغانستان دنبال می کنند .(۱۳)

راههای مقابله با تهاجم فرهنگی و نقش و مسئولیت علما در قبال آن
به نظر می رسد در مقابل با تهاجم فرهنگی غرب باید دو گروه تلاش بیشتری نمایند:۱- روحانیون ۲ – مسئولان نظام.
موارد ذیل نقش آنها را بیشتر مشخص منماید:
۱) ارائه الگوی مناسب دینی:
می دانیم یکی از عوامل سازنده جامعه ـ بخصوص نسل جوان ـ الگوها هستند و تربیت الگویی در نظام پرورشی اسلام به صورت یک اصل مثبت پذیرفته شده است. ضروری است هدایتگران و عالمان دینی در تمام ابعاد زندگی سعی کنند از مصادیق «لم تقولون ما لا تفعلون» نباشند. و رفتار و کردار و زندگی خانوادگی شان برای توده مردم الگویی رهگشا و به سوی فرهنگ قرآن و اسلام باشد.
۲) آگاهی دادن به جامعه و احیای امر به معروف و نهی از منکر:
بی گمان هیچ کس خواهان ضرر و زیان برای خود و جامعه خود نیست و دزد همیشه از غفلت صاحب خانه استفاده کرده و به خانه وارد می شود. پس اگر والدین و جوانان را آگاه کنیم و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را اجرا نماییم تا حدودی جلوی فسادها و انحرافات را می توانیم بگیریم. در این امر نقش علما بسیار مهم و سازنده است .
۳) تهیه خوراک فرهنگی سالم:
در اغلب موارد علت جذب جوانان به خوراکهای فرهنگی ناسالم، نبود خوراک سالم است. اگر امکانات فکری و فرهنگی و تفریحات لازم به صورت سالم برای آنان فراهم شود، تا حدود زیادی از انحراف و سقوط آنان جلوگیری خواهد شد.
۴) استفاده از تکنیک و دانش ارتباطات و تبلیغات:
درحالی که دانش ارتباطات اجتماعی در این دو دهه با شتاب، گامهای بلندی برداشته است، متأسفانه روشها و تکنیکهای ما در امر تبلیغات ضعیف و عقب مانده است. خوب است که علما با روانشناسی ارتباطات آشنایی پیدا کنند و با استفاده از شیوه های مناسب نفوذ کلام به تبلیغ بپردازند.
۵) احیای امور تربیتی در آموزش و پرورش:
لازم است با استفاده از کارشناسان مسایل تربیتی اسلام، بخش تربیتی نیرومندی در مدارس و مراکز آموزشی کشور ایجاد شود تا باپیشرفته ترین شیوه ها تربیت اسلامی را در مراکز آموزشی و پرورشی پیاده کند. نباید مراکز آموزشی فقط دانشمند تحویل دهد بلکه باید دانشمند متعهد و وفادار به کشور و دین و ملت تربیت نماید تا بیگانگان آنان را مورد بهره برداری قرار ندهند .
خوشبختانه بخش ریاست تربیتی در وزارت معارف افغانستان ایجاد شده است ولی این بخش از عدم و کمبود نیروی متخصص رنج میبرد. در حال حاضر حدود نه هزار نفر معلم راهنما یا مربی تربیتی برای مکاتب افغانستان نیاز است که حتی کمتر از یک درصد این نیروها وجود ندارد.
به مرکز جهانی علوم اسلامی و حوزه های علمیه پیشنهاد می گردد در جهت تربیت نیروی متخصص تربیتی قدم بردارند .چرا که بهترین نیروها برای تربیت دانش آموزان و دیگر اقشار، طلاب علوم دینی هستند که با مسائل دینی آشنایی دارند و بابهره گیری از تخصص علوم تربیتی نقش مهمی در جهت سالمسازی جامعه و جلوگیری از تهاجم فرهنگی ایفا نمایند.
۶) به کارگیری و استفاده از کارشناسان مسلمان در زمینه مسایل اجتماعی، روانشناسی، تربیتی و تبلیغی:
تهاجم فرهنگی و عملیات مقابله با آن درست به مثابه جنگ است، همانگونه که نداشتن تخصص نظامی و وجود افراد بی هدف یا مغرض جنگ را به شکست می تواند بکشاند، مقابله امت اسلامی نیز در صورت آلوده بودن به این آفتها ممکن است چندان موفقیت آمیز نباشد.
۷) فعال کردن مساجد ازطریق نصب ائمه جماعات صالح و نیرومند در امر تبلیغ:
مردم افغانستان با تمام مشکلاتی دارند و با وجود تبلیغات ضد دین غربیان هنوز پایبند و معتقد به دین و مذهب هستند. و این در حالی است که بسیاری از مساجد از وجود روحانی محروم هستند. و گاهگاهی تعدادی از مساجد از نوارهای سخنرانی و روضه برای رفع این کمبود استفاده می کنند.
لازم است که علما در این امر نقش فعالی داشته باشند و دلهای تشنه معنوی مردم را سیراب گردانند. تجربه ثابت کرده است که هر محله و مردمی که علما و روحانیون آنها نقش فعالی داشته اند مردم آنها از نظر دینی و اعتقادات و مسایل تربیتی سالم تر بوده اند .
۸) ایجاد یک شبکه تلویزیونی و تهیه و پخش فیلمهای متناسب با فرهنگ و ارزشهای دینی:
در افغانستان در حال حاضر نزدیک به ۵۰ شبکه تلویزیونی در جهت تبلیغ فرهنگ غرب فعال است و با توجه به تأثیر تصویر و فیلم و ایجاد الگوگیری لازم است حداقل یک شبکه تلویزیونی در جهت ترویج فرهنگ و ارزشهای اسلامی فعالیت نماید و خطرات و مضرات و نتایج خسارتبار فرهنگهای مهاجم غربی تبیین گردد.
منابع:
۱) مجله پیام مستضعفین، شماره ۵۵ و ۵۶ سال۱۳۶۵
۲) مصباح یزدی، محمد تقی( ). تهاجم فرهنگی
۳) فرهنگ فارسی معین. ج۲
۴) طهماسبی، حشمت الله ( ) .مبنای جامعه شناسی و مردم شناسی ایلات و عشایر
۵) محسنی، منوچهر ( ) .جامعه شناسی عمومی.
۶)عادل، حداد( ) . فرهنگ برهنگی وبرهنگی فرهنگی.
۷) خود باختگی و خود باوری از دیدگاه امام خمینی(ره)
۸) صادقی، نبی (۱۳۷۷). مقاله ارائه شده در دومین همایش علمی ـ تحقیقی وحدت) زاهدان ۱۳۷۲( سیستان وبلوچستان : انتشارات اسوه.
۹) مصباح یزدی ، محمد تقی( ).تهاجم فرهنگی
۱۰)شرفی، حمید رضا ( ) .فرایند انقلاب اسلامی.
۱۱) لطف آبادی،حسین(۱۳۷۸) روانشناسی رشد(۲(تهران: انتشارات سمت .
۱۲) براتی، عباسعلی (۱۳۷۷ (مقاله ارائه شده در دومین همایش علمی ـ تحقیقی وحدت (زاهدان۱۳۷۲ (سیستان و بلوچستان : انتشارات اسوه.
۱۳)مجله پیام مستضعفین، شماره ۴۵ و۴۶

نویسندگان: دکتر سیدجعفر احمدی و سیدعلی بابا احمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد