دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

«نفوذ» و «تهاجم فرهنگی» چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؟

نفوذ در حوزه مباحث زنان می‌تواند با تأثیرگذاری بر مراکز، سازمان‌ها و نهادهای تصمیم‌ساز، سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر در حوزه مباحث زنان اتفاق بیفتد. کسانی که در پی نفوذ و تأثیرگذاری بر این مراکز، سازمان‌ها و نهادها هستند، به دو شکل کار خود را انجام می‌دهند؛ اول، مسئله‌سازی و مسئله‌آفرینی کاذب و غیرمنطبق با مسایل واقعی جامعه ایران و دوم ارایه راه‌حل‌های نامناسب، کاذب و غیرمنطبق با فرهنگ اسلامی- ایرانی برای مسایل و مشکلات موجود حوزه مباحث زنان.
عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث و پژوهشگر حوزه مباحث زنان با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر ضرورت هوشیاری مردم و مسئولان در زمینه «نفوذ» دشمن در ارکان نظام جمهوری اسلامی، به تبیین ویژگی‌ها و مؤلفه‌های این مفهوم و تفاوت آن با «تهاجم فرهنگی» پرداخت و گفت: «تهاجم فرهنگی» و «نفوذ» با وجود شباهت‌هایی که در زمینه تحقق اهداف نظام سلطه در مقابله با نظام اسلامی دارند، در پنج زمینه با یکدیگر متفاوت‌اند؛ هدف، حوزه فعالیت، روش‌ها، گروه‌های هدف و شیوه اجرا.

دکتر ابراهیم شفیعی‌سروستانی در گفت‌و‌گو با خبرنگار مهرخانه، تفاوت این دو مفهوم در هدف را چنین شرح داد: تفاوت تهاجم فرهنگی و نفوذ در زمینه هدف این است که هدف تهاجم فرهنگی تغییر باورها، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه اسلامی و استحاله فرهنگی آن است، ولی هدف نفوذ، ناکارآمدسازی نظام اسلامی و دستگاه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن و ایجاد انحراف در مسیر آن‌هاست. به بیان دیگر در نفوذ تلاش می‌شود که دستگاه‌های مختلف نظام اسلامی با اهداف غرب هم‌سو شوند و عملاً در خدمت آن قرار گیرند.

«نفوذ» محدود به فرهتگ نیست
عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث ادامه داد: در زمینه حوزه فعالیت، تفاوت این دو مفهوم در این است که تهاجم فرهنگی با توجه به موضوع آن صرفاً محدود به حوزه فرهنگ است، ولی نفوذ، محدود به حوزه خاصی نیست و همه حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در بر می‌گیرد.

نفوذ برحوزه‌های سیاست‌گذاری، تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و اجرا اثر می‌گذارد
مشاور مرکز پژوهش و سنجش صدا و سیما در ادامه به بیان سومین تفاوت دو مفهوم یادشده پرداخت و اظهار داشت: تهاجم فرهنگی، با توجه به ماهیت و هدف آن از روش‌ها، شیوه‌ها و ابزارهای خاص خود استفاده می‌کند؛ روش‌ها، شیوه‌ها و ابزارهایی که می‌تواند بر حوزه فرهنگ به‌طور خاص اثر بگذارد و موجب انحراف در مسیر آن شود، ولی نفوذ، با توجه به هدف خاص خود، از روش‌ها، شیوه‌ها و ابزارهای دیگری استفاده می‌کند تا بتواند برحوزه‌های سیاست‌گذاری، تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و اجرا اثرگذارد و بر روند فعالیت آن‌ها در راستای اهداف نظام سلطه تغییر ایجاد کند.

گروه‌های هدف «نفوذ» و «تهاجم فرهنگی» چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
شفیعی‌سروستانی درخصوص تفاوت چهارم نفوذ و تهاجم فرهنگی گفت: تفاوت چهارم در حوزه گروه‌های هدف است. تهاجم فرهنگی معمولاً گروه‌های هدف معینی دارد که در این میان، جوانان، نوجوانان، زنان و دختران، با توجه به اهداف تهاجم فرهنگی، به‌طور خاص در اولویت قرار دارند، اما نفوذ، گروه مخاطب خاص و محدودی ندارد و می‌تواند تمام مراکز، سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و افراد و شخصیت‌های ذی‌نفوذ را تحت‌تأثیر قرار دهد و به‌گونه‌ای آن‌ها را با اهداف خود همسو کند.

جریان نفوذ معمولاً به صورت غیرآگاهانه و مخفیانه عمل می‌کند
این پژوهشگر حوزه زنان درخصوص تفاوت پنجم نفوذ و تهاجم فرهنگی اذعان داشت: با وجود این‌که نظام سلطه در جریان تهاجم فرهنگی، از ابزارها و روش‌های نرم استفاده می‌کند، ولی نمودها و نمادهای آن را می‌توان در جامعه تشخیص داد، اما جریان نفوذ معمولاً به صورت غیرآگاهانه و مخفیانه عمل می‌کند و ممکن است عامل نفوذی با استفاده از غفلت مسئولان در نهاد و یا سازمانی دولتی یا غیردولتی نفوذ کند و سال‌ها کار خود را انجام دهد و هیچ‌ ردپایی هم از خود به‌جا نگذارد.

سابقه نفوذ در ایران
این استاد دانشگاه در خصوص سابقه نفوذ در ایران اظهار کرد: در عصر صفویان که به‌نوعی آغاز نفوذ غرب در ایران است، سه مرحله را می‌بینیم. مرحله اول، آغاز ورود نمایندگان و سفرای کشورهای غربی به دربار صفویه است که از آن با ‌عنوان «ردّپا» تعبیر می‌کنند. در این مقطع هنوز نسبت به حضور بیگانگان در کشور حساسیت وجود دارد و با نگرانی با آن برخورد می شود. مرحله دوم، مرحله نفوذ است. به‌تدریج با کم‌شدن حساسیت‌ها دوران ردپا طی می‌شود و با محکم‌شدن جای پای غربیان، دوران نفوذ آن‌ها در دستگاه‌های دولتی صفویه آغاز می‌گردد. پس از آن هم شاهد سلطه هستیم که در دوران قاجار و پهلوی، به‌طور کامل سلطه غرب را در کشورمان می‌بینیم.

مسئله‌سازی کاذب و ارایه راه‌حل‌های غیرمنطبق با فرهنگ اسلامی- ایرانی؛ دو شکل نفوذ در حوزه زنان
شفیعی‌سروستانی در ادامه به مصادیق نفوذ در حوزه زنان و خانواده اشاره کرد و گفت: با توجه به نکاتی که اشاره کردم می‌توانیم بگوییم که نفوذ در حوزه مباحث زنان می‌تواند با تأثیرگذاری بر مراکز، سازمان‌ها و نهادهای تصمیم‌ساز، سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر در حوزه مباحث زنان اتفاق بیفتد. کسانی که در پی نفوذ و تأثیرگذاری بر این مراکز، سازمان‌ها و نهادها هستند، به دو شکل کار خود را انجام می‌دهند؛ اول، مسئله‌سازی و مسئله‌آفرینی کاذب و غیرمنطبق با مسایل واقعی جامعه ایران و دوم ارایه راه‌حل‌های نامناسب، کاذب و غیرمنطبق با فرهنگ اسلامی- ایرانی برای مسایل و مشکلات موجود حوزه مباحث زنان. ممکن است فردی در یکی از نهادها و سازمان‌‌های مسئول در حوزه مباحث زنان نفوذ کند و با اقدامات و تحلیل‌های خود به‌گونه‌ای مسئله‌ای را برای آن نهاد و سازمان مهم جلوه دهد و تمام امکانات، بودجه و تلاش‌ها را در حوزه‌ای متمرکز کند که اساساً مسئله اصلی کشور ما نیست.

توجه کاذب به اشتغال زنان در در دولت‌های گذشته
او افزود: در دوره‌های گذشته فعالیت مراکز زنان، شاهد بودیم که به بحث اشتغال زنان به‌عنوان اولین مسئله زنان ایران تأکید و بسیار تلاش شد تا درصد اشتغال زنان را در کشور بالا ببرند، بی‌توجه به این‌که برای افزایش ازدواج و تشکیل خانواده در کشور، در درجه نخست باید به فکر افزایش اشتغال مردان، به عنوان تأمین‌کنندگان هزینه‌های خانوار بود، اما بعدها مشخص شد که این بحث واقعاً مسئله و مشکل امروز جامعه زنان ما نیست و امروز شاهد این هستیم که با افزایش اشتغال زنان، آثار و پیامدهای منفی فراوانی گریبان‌گیر خانواده‌ها و جامعه اسلامی ما شده است که نظام اسلامی باید برای حل آن‌ها چاره اندیشی کند.

عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث دومین روش نفوذ در نهادها و سازمان‌‌های مسئول در حوزه زن و خانواده را چنین تشریح کرد: دومین شکل نفوذ، ارایه راه‌حل‌های نامناسب، کاذب و غیرمنطبق با فرهنگ اسلامی- ایرانی برای مسایل و مشکلات موجود جامعه ماست. به هر حال کشور ما با آسیب‌ها و مشکلات مختلفی در حوزه مباحث زنان و خانواده روبه‌روست که به دو گونه می‌توانیم با آن‌ها برخورد کنیم: یکی پیروی از راهکارهای مبتنی بر مبانی غربی و دیگری، ارایه راه‌حل‌های برگرفته از آموزه‌های اسلامی و منبطق بر فرهنگ اسلامی- ایرانی.

راه‌حل‌های کاذب ارایه‌شده برای مقابله با روسپی‌گری؛ از مصادیق نفوذ
شفیعی‌سروستانی در ادامه با ذکر مثال تشریح کرد: نمود و تجلی نفوذ در این حوزه می‌تواند به این شکل باشد که مثلاً در زمینه‌ای مانند روسپی‌گری که جامعه با آن روبه‌روست، با نفوذ در نهادهای کارشناسی این‌گونه القا شود که راه‌حل مواجهه و مقابله با رواج روسپی‌گری در ایران قانونی‌کردن آن، ساماندهی روسپی‌گری در جامعه و مقابله با پیامدهای غیربهداشتی این پدیده ناهنجار اجتماعی است؛ یعنی مسئله روسپی‌گری و پدیده ناهنجاری مانند گسترش زنا در جامعه را که از طرف آموزه‌های دینی ما مطرود و ممنوع است و آثار و پیامدهای نامطلوب فراوانی برای فرد، خانواده و جامعه دارد، در حد یک مشکل بهداشتی فروبکاهیم و برای حل آن هم پیشنهاد دهیم که فرد روسپی به عنوان کارگر جنسی به رسمیت شناخته شده و برایش کارت بهداشت صادر شود.

تلاش گسترده دولت اصلاحات برای الحاق به «کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» از مصادیق دیگر نفوذ
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده با بیان این‌که مصادیق مختلف نفوذ در حوزه مباحث زن و خانواده و ارایه مسایل و راه‌حل‌های کاذب و غیرمنطبق با فرهنگ ایرانی- اسلامی در گذشته تاریخی و در چهار دهه گذشته اتفاق افتاده است و کشور ما از آن‌ها ضربه‌های فراوانی خورده است، به ذکر نمونه‌ای دیگر پرداخت و گفت: در زمان دولت اصلاحات، تلاش گسترده‌ای برای الحاق ایران به «کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» صورت می‌گرفت و مسئولان امر با پافشاری و اصرار تأکید داشتند که حل مشکلات زنان در ایران فقط از طریق الحاق به این کنوانسیون میسر می‌شود و تا زمانی که به این کنوانسیون ملحق نشویم، مشکلات زنان حل نخواهد شد.

مدیران، تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران حوزه زنان بصیرت لازم را داشته باشند
مشاور مرکز پژوهش و سنجش صدا و سیما درباره نقش مسئولین حوزه زنان در گسترش مصادیق مذکور تأکید کرد: مهم‌ترین امری که می‌تواند مانع نفوذ و تأثیرگذاری تفکر بیگانه بر حوزه مسئله‌شناسی، موضوع‌شناسی و اتخاذ راهکار شود، بصیرت لازم در مدیران، تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران حوزه زنان است. اگر این بصیرت در مسئولان نباشد و صرفاً با اقدامات سطحی، صوری، شعاری و بدون مطالعه و ارایه نسخه‌های وارداتی برای حل مسایل زنان ورود کنند، قطعاً گرفتار آسیب‌هایی که اشاره شد، می‌شویم؛ چراکه حوزه زن و خانواده، حوزه بسیار حساسی است و می‌تواند بر همه حوزه های فرهنگی، اجتماعی جامعه ما اثر بگذارد.

او با بیان این‌که با توجه به اهمیت و تأثیرگذاری گسترده حوزه زن و خانواده بر دیگر حوزه‌های اجتماعی، قطعاً نظام سلطه در پی نفوذ در حوزه‌های تصمیم‌ساز در این حوزه است، ادامه داد: برای نمونه در بحث جمعیت، مقام معظم رهبری اشاره کردند که براساس قانون در مقطعی باید جمعیت کنترل و از یک زمانی به بعد باید رها می‌شد و رشد معمول جمعیت ادامه پیدا می‌کرد، اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد و میانگین رشد سالانه جمعیت از 3.9 درصد در سال 1365 به 1.29 درصد در سال 1390 کاهش یافت؛ یعنی کمتر از نصف میزان پیش‌بینی‌شده در برنامه اول توسعه. یکی از دلایل این موضوع، می‌تواند نفوذ عوامل دشمن در دستگاه‌های اجرایی و سامان‌دهی بحث جمعیت باشد که نگذاشتند به موقع سیاست‌های کنترل جمعیت متوقف شود و رشد جمعیت بسیار کمتر از حد پیش‌بینی‌شده در برنامه اول توسعه شد.

شفیعی‌سروستانی تأکید کرد: اگر بصیرت لازم در مسئولان مراکز و نهادهای فعال در حوزه مباحث زنان و خانواده وجود نداشته باشد، قطعاً در این زمینه آسیب‌های بسیار جبران‌ناپذیری بر کشور ما وارد می‌شود و سمت و سوی جامعه را دچار تغییرات اساسی می‌کند.

نقش سازمان‌ها و نهادهای مختلف فعال در حوزه زنان برای جلوگیری از ایجاد و گسترش نفوذ دشمن
این پژوهشگر حوزه زنان در ادامه به نقش سازمان‌ها و نهادهای مختلف فعال در حوزه زنان برای جلوگیری از ایجاد و گسترش نفوذ دشمن در این حوزه، اشاره کرد و گفت: قطعاً نهادهای غیردولتی، سمن‌ها، حوزه‌های علمیه، دانشگاهیان و افرادی که در این زمینه فعالیت دارند، با ارایه تحلیل‌ها و هشدارهای مناسب و واکاوی پیشینه نفوذ در حوزه‌های فرهنگی، می‌توانند در این موضوع نقش داشته باشند. متأسفانه در گذشته تاریخی خود شاهد موارد متعدد نفوذ دشمن در حوزه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و اطلاعاتی بوده‌ایم و در اعصار و ادوار مختلف، در دوران مشروطه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی موارد و مصادیق متعدد نفوذ داریم که بعد از مدت‌ها شناسایی شده‌اند. یکی از نمونه‌های معروف آن، در سال‌های اخیر، سیامک پورزند و باند اوست که در سال 1380 شناسایی و دستگیر شد. با توجه به این پیشینه تاریخی، باید دلایل موفقیت، راهکارها و شیوه‌های نفوذ و آثار و پیامدهای نفوذ، شناسایی، واکاوی و مطالعه شود و در اختیار مسئولان اجرایی قرار بگیرد.

هشدارهای مراکز پژوهشی و علمی می‌تواند مانع از اقدامات جریان نفوذ در کشور شود
او افزود: متأسفانه بیشتر مسئولان اجرایی به دلیل مشغله‌های متعدد و فراوانی که دارند، فرصت مطالعه و کار علمی و پژوهشی ندارند و به دلیل پرداختن به امور اجرایی‌ و عملیاتی، بیش از حد عمل‌زده شده‌اند، و چه بسا تصمیماتی بگیرند که در تضاد با باورها، ارزش‌ها و احکام اسلامی و مصالح کلان کشور باشد. بنابراین، مراکز علمی و پژوهشی حوزوی و دانشگاهی و نهادهای مردمی فعال در حوزه زنان، می‌توانند با پژوهش‌ها، تحقیقات و مطالعات خود و همچنین با هشدارهای به‌موقع به مسئولان کمک کنند. در بحث الحاق ایران به کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، شاهد بودیم که اگر هشدارهای به‌موقع نهادهای حوزوی نبود، این الحاق انجام می‌شد. قطعاً این تذکرات و هشدارها می‌تواند مؤثر باشد و مانع از اقدامات جریان نفوذ در کشور شود.

لزوم توجه مسئولان به دیدگاه‌های امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید در حوزه زنان
شفیعی‌سروستانی در ادامه تأکید کرد: برای مقابله با نفوذ دشمن در حوزه زنان و خانواده، لازم است مسئولان اجرایی کشور به دیدگاه‌های کلان و راهبردی که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در حوزه زنان مطرح کرده‌اند و همچنین دیدگاه‌های مراجع عظام تقلید بیشتر توجه کنند و قانون اساسی جمهوری اسلامی و دیگر اسناد بالادستی را که در سال‌های اخیر در حوزه مباحث زنان به تصویب رسیده است، نصب‌العین خود قرار دهند.

اسناد بالادستی مهمی که می‌تواند سمت و سوی حرکت ما در حوزه زنان را روشن کند

او با بیان این‌که در سال‌های گذشته اسناد مهمی در شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت به تصویب رسیده است که می‌تواند سمت و سوی حرکت ما در حوزه زنان را روشن کند، افزود: مقام معظم رهبری نیز دیدگاه‌های صریح، روشن و واضحی در این زمینه مطرح کرده‌اند. راه‌حل حفظ دستگاه‌های اجرایی از نفوذ عوامل بیگانه و حفظ سمت و سوی ارزشی آن‌ها، توجه به نکاتی است که در این بیانات و تذکرات مراجع عظام تقلید آمده است. توجه به این نکات می‌تواند مانع تأثیرگذاری و نفوذ دشمن در حوزه زنان شود.



تهاجم و نفوذ فرهنگی از صدراسلام تا انقلاب اسلامی

چرا کلمه نفوذ باید 70 مرتبه در یک بازه زمانی کم از عالی ترین شخص سیاسی کشور شنیده شود؟

تهاجم  فرهنگی به معنی انتقال معانی میان نظام‌های فرهنگی بدون رضایت دوطرفه است. به عبارت دیگر، اگر یک نظام فرهنگی، ارزش‌های خود را با استفاده از قدرت و سیاست خود بر نظام دیگری تحمیل کند، تهاجم فرهنگی صورت می‌گیرد. برخلاف مبادله فرهنگی که در آن نظام‌ های توسعه یافته و تغییرات را بر اساس ضابطه انجام می دهند .
در تهاجم فرهنگی، ارزش‌های اصلی و اصول کلی  هر نظام مورد تردید قرار می ‌گیرد و به مرور زمان نظام‌های ارزشی و فرهنگی و سیاسی  از بین می‌روند و در واقع این تغییر ابتدا با سکولار کردن حکومت ها و دولت ها  جلو آمده و قدم بعدی آن لائیک کردن ملت ها است.
مهم ترین ابزار و تاثیر گزار ترین این ابزار "جوسازی" ودادن وعده های موهوم و خیالی است و در یک کلام جنگ رسانه ای و پروپاگاندای یک طرفه ی رسانه ای است.
این تهاجم که بعد از طی این مراحل به نفوذ تبدیل می شود و اصول ملت را تغییر می دهد سرانجام باعث استحاله و تغییر حکومت ها است.
این نفوذ و تلاش برای استحاله از صدر اسلام تا به امروز ادامه داشته است و دشمن هرگز از اصول خود دست بر نداشته و همیشه با این اصول و سیاست های خود به پیش می اید.

در ادامه به چند نمونه از نفوذ در برحه های مختلف تاریخی میپردازم :
صدر اسلام :
1. در زمان پیامبر مکرم اسلام  و خلفای راشدین  که بیشترین فتح و فتوحات انجام میشد به مرور با این فتوحات فرهنگ وآداب
سرزمین های مختلف به سرزمین های اسلامی نفوذ کرده و از آن جا که مردم و عوام قدرت تجزیه و تحلیل این فرهنگ و سیاست های جدید و نو ظهور را نداشتند به راحتی این تهاجم برای برخی تبدیل به نفوذ شد . علاوه بر این ، شروع عصر نهضت  ترجمه که زاده امویان بود مزید بر علت شد  و   تهاجم را به وضع بحرانی تبدیل کرد واوج این بحران در عصر امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود و می توان این عصر را عصر تهاجم فرهنگی نامید.
2. حمایت بی چون و چرای امویان  از سرد مداران فرهنگ های دیگر و به کاخ کشاندن آنان و اجازه دادن به تدریس و آموزش و حتی دادن مجوز ورود به مسجد به آنان، عاملی مهم در برداشت های نادرست و غلط مردم شد.
مردم با توجه به گرایش نخبگان سیاسی جامعه که به عنوان خلیفه رسول الله (ص) فعالیت می کردند بر این باور شدند که فرهنگ های دیگر دارای برتری های ذاتی هستند و آن چه که می تواند تمدنی را ایجاد کند روش تمدنی دیگر فرهنگ ها به ویژه فرهنگ های کسرایی و قیصر است.
3.در نوع دیگری از تهاجم ، تهاجم علمی وعدم توانایی در تجزیه وتحلیل و بومی سازی ان علوم بود. مباحث فلسفی که برای عرب ها گیج کننده بود ، عربهای عصر اموی به طور ذاتی در محیطی زیست می کردند که عقل فلسفی را برنمی تابیدن و جزیی نگری  آنان را از کلی یابی باز می داشت در نتیجه بعضا دچار پوچی و احساس عقده حقارت کردند.
یکی از مهم ترین نفوذ ها نفوذ فلسفه ایران و یونان به کشور های عربی و سر در گمی اعراب بود.

در معاصر و هم زمان با انقلاب اسلامی:
همزمان با انقلاب اسلامی  و همچنین از آغاز نهضت انقلاب که به دهه 40 باز میگردد همواره جمهوری اسلامی   در معرض انواع تهاجم چه از داخل و از خارج بوده است.
در ذیل به برخی از آنها به طور خلاصه خواهیم پرداخت :
 
1. دولت موقت و نفوذ لیبرال ها و ملی گراها
به پیشنهاد شورای انقلاب ، حضرت امام(ره) ، مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب کردند و در حکم انتصاب نیز تصریح فرمودند: ایشان (بازرگان) به دور از روابط حزبی و گروهی، یک سری از برنامه های مشخص را انجام دهد. اما بازرگان بدون توجه به شروط امام و رهنمودهایش، بیش از 70 درصد اعضای کابینه را از اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی انتخاب و از آرمان های انقلاب اسلامی و خط امام فاصله گرفت.

2. نفوذ باند مهدی هاشمی در بیت قائم مقام رهبری
مهدی هاشمی معدوم  در سال 1365 به اتهام رابطه با ساواک، قتل چند نفر از جمله آیت الله شمس آبادی، خروج غیرقانونی سلاح و مهمات و نشر اکاذیب و افشاگری علیه مسئولان محکوم به بازداشت ، محاکمه و اعدام شد. این فرد پس از پیروزی انقلاب اسلامی با استفاده از موقعیت برادرش «هادی هاشمی» داماد آقای منتظری، توانست در دفتر ایشان نفوذ کند و با تشکیل یک باند و نفوذ در بخش هایی از بدنه اجرایی کشور اهداف خود را دنبال نماید و سرانجام امام (ره) تذکر خود را به بیت ایت الله منتظری اعلام کردند.

3. پروژه ایران گیت یا ایران – کنترا
مک فارلین مشاور امنیت ملی رییس جمهور آمریکا ، ریگان  بود که در طی سفرش به ایران توانست به برخی از اهداف شوم خود برسد و مهم ترین هدف او از این سفر تغییر محاسبات مسئولان و نفوذ فکری – سیاسی در آن ها بود که این اهداف را با ابزار های مختلفی از جمله فروش سلاح های ممنوعه به ایران و دادن دلار های حصول یافته از ان به برخی از سران عالی رتبه  کشور و برخی گروهک ها به بعضی از اهداف خود برسد.

محمد سرخوش ، معاونت بررسی وتحلیل بسیج دانشجویی دانشگاه مذاهب اسلامی


چرا نفوذ سیاسی و فرهنگی مهم‌تر است؟
چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۳۹
 
نفوذ اقتصادی از نفوذ امنیتی پیچیده‌تر و نفوذ سیاسی از نفوذ اقتصادی پیچیده‌تر است. پیچیده‌تر از همه موارد یادشده، نفوذ فرهنگی است که دلایل این پیچیدگی را نخست در لایه‌های تأثیرگذاری و دیگر در راهبردها و راهکارهای اجرایی آن باید دانست.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، «محمدجواد اخوان» در روزنامه «جوان» نوشت:

رهبر معظم انقلاب اسلامی، چندی پیش در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تأکید بر هوشیاری در برابر نفوذ دشمن فرمودند: «امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کم‌اهمّیت‌ترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کم‌اهمّیت‌ترین [هم] نفوذ امنیتی باشد. نفوذ امنیتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کم اهمّیت است. نفوذ امنیتی عوامل خودش را دارد، مسئولان گوناگون - از جمله خود سپاه- جلوی نفوذ امنیتی دشمن را با کمال قدرت ان‌شاءالله می‌گیرند. در زمینه‌های اقتصادی، چشم‌های بینای مسئولان اقتصادی بایستی باز باشد و مواظب باشند که [دشمنان] نفوذ اقتصادی پیدا نکنند؛. . . این هم البتّه خیلی مهم است؛ امّا در قبال اقتصاد فرهنگی، اقتصاد سیاسی، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی اهمیتش، کمتر است و از همه مهم‌تر، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است.»

همان‌گونه که در بیان ایشان مشهود است، باوجود آنکه نفوذ اقتصادی و امنیتی نیز از دغدغه‌های مهم معظم‌له است، اما آنچه مهم‌تر و نگران‌کننده‌تر می‌نماید، نفوذ سیاسی و فرهنگی است. لذا در این یادداشت کوشیده خواهد شد به‌اختصار در باب اهمیت این سطح از نفوذ اشاراتی شود.

۱ ـ نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی، به‌دلیل پیچیدگی‌های موجود در آن، گاه مورد غفلت واقع می‌شوند و این در حالی است که این احتمال در خصوص نفوذ امنیتی به‌دلیل آنکه نهادهای اطلاعاتی امنیتی معمولاً روی آن حساسیت دارند، کمتر است. برای مثال احتمال آنکه یک فرد نفوذی در ساختار سیاسی و تصمیم‌سازی کشور بتواند رخنه کند و ارتقا یابد، بسیار بیشتر از آن است که یک تروریست به‌صورت فیزیکی به مرزهای کشور نفوذ کند و قصد خرابکاری در مرکز کشور را داشته باشد.

۲ـ نفوذ اقتصادی از نفوذ امنیتی پیچیده‌تر و نفوذ سیاسی از نفوذ اقتصادی پیچیده‌تر است. پیچیده‌تر از همه موارد یادشده، نفوذ فرهنگی است که دلایل این پیچیدگی را نخست در لایه‌های تأثیرگذاری و دیگر در راهبردها و راهکارهای اجرایی آن باید دانست. به این معنا که نفوذ فرهنگی به‌دلیل آنکه، لایه‌های باورهای ذهنی، معنوی و ایمانی فرد را گاه دستخوش تغییر می‌کند، اولاً تا مدت مدیدی نامرئی است و ثانیاً عمیق‌تر و بنیادین‌تر نهادینه می‌گردد. به همین دلیل احتمالاً زمانی بر نخبگان جامعه هدف مشهود می‌گردد که دیگر کار از کار گذشته باشد و جمع قابل‌توجهی از آن متأثر شده باشد و خدای‌ناکرده به نقطه بی‌بازگشت رسیده باشد.

۳ـ تلاش نظام سلطه، به‌ویژه امریکا برای نفوذ سیاسی و فرهنگی در ایران، البته چیز جدیدی نیست و سابقه‌ای به طول روابط ایران و غرب دارد، اما پرواضح است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این نفوذ کاهش چشمگیری داشته است و لذا دشمنان مترصد بهره‌گیری از فرصت‌های موجود هستند که از جمله این فرصت‌ها را می‌توان در «برجام» و البته مهم‌تر از آن «بعد از برجام» دانست، یعنی فضای کاذب و مشحون از احساساتی که ممکن است انسان را از نفوذ دشمن غافل و در سایه این غفلت راه را برای بازگشت و نفوذ بازنماید. در چنین شرایطی احتمالاً پوشش‌هایی همچون تعامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، راهگشاترین راهبردهای نفوذ و رخنه است.

۴ـ نکته پایانی در این باب قابل‌طرح است، آنکه نفوذ معمولاً در سایه غفلت و مشغول‌سازی‌ها اثربخش می‌گردد، بدین معنا که بی‌توجهی به مرزبندی‌های عقیدتی و راهبردی، خوش‌خیالی و ساده‌لوحی در برابر دشمن و ندیدن دست دشمن با توهم فقدان توطئه می‌تواند تسهیل‌کننده راه ورود و رخنه دشمن برای بازگشت به نقطه راهبردی‌ای باشد که سی‌وشش سال است پشت درهای بسته آن معطل‌مانده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد