بررسی نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در میان جوانان شهر تهران دکتر محمد باقر بابایی طلا تپه،دکتر اسماعیل کاوسی،علی محمدی چکیده در این تحقیق تلاش بر آن است تا نقش فعالیتهای فرهنگی بسیح در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، در سه حوزهی ارزشها، هنجارها و نگرشها، مورد ارزیابی قرار گیرد. به همین منظور فرضیههای زیر مورد آزمون قرار گرفت که عبارتند از:1- فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای جوانان میتواند اثربخش باشد. 2- فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت هنجارهای جوانان اثربخش است. 3- فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت نگرشهای جوانان اثربخش است. نوع تحقیق بر مبنای هدف کاربردی است. در این تحقیق از روش توصیفی زمینهیابی (تحقیقات پیمایشی) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه جوانان دختر و پسر بسیجی شرکتکننده در فعالیتهای بسیج پایگاههای منطقه 6 تهران است که تعداد آنها 4980 نفر میباشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 356 =n نفر میباشد و نمونه آماری بهصورت تصادفی از بین گروه جامعه آماری با مراجعه به پایگاههای بسیج منطقه انتخاب شده است. در این تحقیق برای جمعآوری اطلاعات در جهت آزمون فرضیههای پیشبینی شده از پرسشنامه بسته استفاده شده است. اعتبار پرسشنامه از طریق آزمون "آلفای کرونباخ" در نرمافزار SPSS مورد محاسبه قرار گرفت که میزان آن 96/0 بود. برای تجزیه و تحلیل دادههای بهدستآمده از نمونهها، از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرمافزار spss استفاده گردیده است. با توجه به اینکه آزمون فرضیهها عمدتاً مستلزم تحلیل میانگینهای پاسخهای افراد است و متغیرهای مورد بررسی از نوع فاصلهای هستند، برای آزمون فرضیهها بهطور عمده، از روش آزمون t و تحلیل واریانس درونی استفاده شده است و نتایج نهایی نشان داد فعالیتهای بسیج در تغیر ارزشهای جوانان موثر نیست اما در تغیر هنجار و نگرشهای جوانان موثر است. کلید واژه ها : فعالیتهای فرهنگی بسیج، مقابله با تهاجم فرهنگی در تقویت ارزشها، تقویت هنجارها، تقویت نگرش_ها مقدمه از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب از راهبردها، فنون و شگردهای متنوع و متعددی بهره جست تا هم از گسترش دامنهی نفوذ انقلاب در بین ملل دیگر جلوگیری کند، و هم زمینه را برای سلب هویت اسلامی و انقلابی قشرهای مختلف، بهویژه قشر جوان، و مسخ باورها و ارزشهای بنیادی جامعه مهیا سازد. برای تحقق هدف اخیر، به ویژه در سالهای پس از پایان تهاجم نظامی عراق، با برخورداری از حمایت غرب، از روش پراثری به نام «تهاجم فرهنگی» سود جست. غرب در تهاجم فرهنگی خود علیه ایران، تلاش کرد تا با اقدامات از پیش تعیین شده و منظم « نظام فرهنگی» برخاسته از انقلاب اسلامی را تضعیف، و به جای آن «نظام فرهنگی حاکم بر جهان غرب» را جایگزین نماید. و برای تحقق این هدف کلان، با بهرهگیری از روشهای متعدد آموزشی، تبلیغی، تهییجی و انتشاراتی، برای تضعیف ارزشهای دینی مردم ایران ( از طریق تضعیف روحانیت، با اشاعه فساد، ترویج ایدئولوژیهای غیر دینی)، تغییر نگرش جوانان نسبت به دنیای غرب و تحقیر فرهنگی (از طریق تحقیر مفاخر ملی، معرفی و ترویج الگوهای غربی، تحقیر توانمندیهای مردم ایران، ترویج ازخودبیگانگی و ...) تلاشها و اقدامات گستردهای طراحی و اجرا کرد. آشکار است که غرب به دلیل بهره گیری از ابزارها و رسانههای مختلف نظیر شبکههای ماهوارهای، فیلمها، تصاویر و محصولات صوتی مختلف ومغایر با فرهنگ اسلامی، خبرگزاریهای جهانی ( استکبار خبری) و رادیوها، و برنامهریزی حسابشده برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، توانسته است حجم وسیعی از نوجوانان و جوانان کشورمان را مخاطب قرار دهد و برارزشها، هنجارها و نگرشهای آنان تاثیر گذارد. اما در مقابل نیروی مقاومت بسیج نیز با فعالیتها و اقدامات فرهنگی و آموزشی خود به مقابله با تهاجم فرهنگی غرب پرداخته است. این نیرو، برای مقابله با تهاجم فرهنگی از راهبردها، فنون و روشهای مختلفی استفاده نموده است. از جمله راهبردها و فنون مورد استفاده بسیج میتوان به راهبردهای «ایمن سازی»، «مبارزه مستقیم فرهنگی» و «ترویج اندیشههای نو»، و از میان فنون، به «تقویت بنیه فرهنگی»، «رعایت بهداشت فرهنگی»، «تقویت عزت نفس و خودباوری»، «غنیساختن اوقات فراغت»، و «ممانعت از ترویج ابزارهای ضدفرهنگی» اشاره نمود. همچنین، نیروی مقاومت بسیج برای مقابله با تهاجم فرهنگی و افزایش طراز و غنای فرهنگی جوانان از روشهای مختلفی نظیر آموزش، اردو، تبلیغات و...استفاده نموده است. با وجود این، میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج تاکنون به صورت دقیق و منظم مورد بررسی قرار نگرفته است. از همین روی، مسئولان فرهنگی بسیج برای بررسی میزان اثر بخشی اقدامات و فعالیت های خود شرایط را برای اجرای این پروژه مهیا ساختند. مطمئناً نتایج این تحقیق آنان را از میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی آگاه خواهد ساخت.
طرح مسئله پس از تشدید تهاجم فرهنگی غرب، مجلس شورای اسلامی در مهرماه سال 1370 با تصویب لایه ای بخشی از ماموریت « مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی» را به نیروی مقاومت بسیج واگذار نمود. بسیج، نیز که در دوران تهاجم نظامی به شکلی اعجاز انگیز با عاملین استکبار جهانی به مبارزه و مقابله برخاسته بود، بلافاصله پس از تصویب مجلس در پی چاره برآمد، اما، این بار به خوبی می دانست که دشمن به شکلی فراگیرتر و عمیق تر، هرچند به صورت پنهان، ارزشهای فرهنگ و انقلاب او را مورد یورش قرار داده است. از همین روی، تلاشهای استکباری و فراگیر بیشتری فراسو نهاد.و برای مثال، از همان آغاز مبادرت به تشکیل کانونهای متعددی نمود و طرحهای فرهنگی و آموزشی مختلفی، از جمله طرح میثاق، را اجرا نمود. بسیج با انجام اقدامات فرهنگی توانست سالیانه چند میلیون جوان را که بیش از همه آماج تهاجم فرهنگی اند، تحت پوشش قرار دهد. و هر یک را به فراخور استعدادها، نیازها، علائق و ... در یک یا چند مقوله فرهنگی، هنری، عقیدتی، سیاسی، علمی و ... تحت آموزش قرار دهد. بسیج در تمام این فعالیتها در صدد آن بود تا ارزشهای دینی را در جوانان تقویت کند، هنجارهای مختلف را به آنان بیاموزد، اعتماد به نفس آنان را نیرومند سازد، پیوند آنان را با رهبری نیرومند سازد، و روحیه سلحشوری و مبارزه با استکبار را در آنان ایجاد کند. اما، اگرچه چند سال از شروع ماموریت بسیج در مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی غرب می گذرد، گستره اثر بخشی فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای دینی، گسترش هنجارهای مذهبی و اخلاقی، جلوگیری از رسوخ هنجارها و ارزشهای غربی و ممانعت از تغییر نگرشهای نوجوانان و جوانان نسبت به فرهنگ اسلامی و ... همچنان ناشناخته مانده است. به همین سبب، در این تحقیق فردنگر، تلاش بر آن است تا نقش فعالیتهای فرهنگی بسیح در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، در سه مولفه ارزشها، هنجارها و نگرشها، مورد ارزیابی قرار گیرد. در واقع مساله اصلی این تحقیق این است که با وجود شیوه های جدید جنگ سرد(تهاجم فرهنگی ) از سوی غرب و برنامه ریزی های بسیج برای مقابله با آن ، تا چا اندازه فعایتهای بسیج توانسته است بر نگرشها ،باورها و هنجارهای جوانان تاثیرات فرهنگی مناسب گذاشته باشد ؟ و در چه زمینه هایی بسیج نیاز به فعالیتهای بیشتر و برنامه ریزی های دقیق تر دارد ؟
ضرورت تحقیق یکی از گسترده ترین یورشهای دشمن به انقلاب اسلامی ایران «تهاجم فرهنگی» است. این یورش بیش از هرچیز در پی مسخ و کم رنگ ساختن بنیانهای فکری و عقاید دیرینه مردم مسلمان ایران است. گرچه ، این یورش همه گروههای سنی را، به فراخور ویژگیهای فرهنگی و روان شناختی، آنان آماج قرار می دهد، لیکن جوانان را بیش از دیگر گروههای سنی فراخور یورش قلمداد می کند. از همین روی، بخش معتنابهی از سرمایه و نیروی خود را معطوف آنان می سازد. چه دشمن نیک می داند که رویگردانی آنان از ارزشهای اسلامی و انقلاب اسلامی مخرب ترین اثرات را برای جامعه اسلامی در پی خواهد داشت. نیروی مقاومت بسیج، گرچه وظایف و رسالتهای متعددی را بر دوش می کشد، اما از این اقدام و «شبیخون» استکبار جهانی نیز غافل نمانده است و طرحهای فرهنگی و هنری مختلفی را بکار بسته است. تا با تقویت بنیانهای معنوی جوانان و آنان را در برابر «هجمه» فزاینده فرهنگی مصون دارد. اما، بسیج برای آنکه بتواند گامهای فرهنگی خود را استوارتر فراسو نهد و کاستیهای اقدامات فرهنگی خود را مرتفع سازد، نیازمند آن است تا اثر بخشی اقدامات خود را در حطیه پراهمیت تهاجم فرهنگی غرب مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. افزون بر آن او نیازمند آن است تا مخاطبین خود را بازشناسد و خرسندی آنان را از اقدامات فرهنگی در یابد تا در آینده آنگونه گام بردارد که گستره مخاطبین خود را فزونی بخشد و دشمن را از تحقق نیات و امیال شیطانی اش مایوس نماید. این همه تنها زمانی میسر خواهد گشت که پژوهشی علمی در شمول نسبتاً فراگیری صورت یگرد. تلاش طرح حاضر بر ان است تا بسیاری از ابهامات مربوط به حیطه اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج را بزداید و راهگشای تلاشهای فرهنگی بعدی گردد. بنابراین ضرورت اصلی انجام این طرح در شرایط فعلی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد: - بازنگری در فعالیتهای فرهنگی در صورت لزوم . - شناسایی نقاط ضعف فعالیتهای انجام شده . - ادامه و گسترش فعالیتها در صورت حصول اطمینان از اثر بخشی آنها. - ارائه شواهد و دلایل در دفاع از ماموریت محوله بسیج در مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی. یافته های این پژوهش اولاً به خودی خود بر دانش ما پیرامون تاثیر « فعالیتهای فرهنگی« در مقابله با « تهاجم و اشاعه فرهنگی« خواهد افزود، از همین روی، می تواند در حوزه مردم شناسی فرهنگی به عنوان یافته های بنیادی نگریسته شود. ثانیا، بانیان و عاملان فعالیتهای فرهنگی بسیج از میزان اثر بخشی اقدامات خود آگاه خواهند گشت و براساس آن می توانند فعالیتهای خویش را استمرار بخشند و یا در صدد تعدیل و اصلاح آن برآیند.
فرضیه های تحقیق 1- به نظر میرسد فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای جوانان می تواند اثر بخش باشد. 2- به نظر میرسد فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت هنجارهای جوانان اثر بخش است. 3- به نظر میرسد فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت نگرشهای جوانان اثر بخش است.
اهداف تحقیق 1- بررسی تاثیر فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای جوانان 2- بررسی تاثیر فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت هنجارهای جوانان 3- بررسی تاثیر فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت نگرشهای جوانان
پیشنیه تحقیق تحقیقات قابل توجهی پیرامون موضوع تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن نوشته شه که به خلاصه چکیده بعضی از آنها اشاره میگردد: 1-تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن بوسیه مرکز مطالعات و پژوهشهای ارتش بیست میلیونی در سال 1373 انجام پذیرفته ، این پژوهش به منظور شناخت ویژگیهای تهاجم فرهنگی غرب یعنی بررسی ابعاد سیاسی ، تاریخی ، جامعه شناسی، قرآنی و ... تهاجم فرهنگی بوده است . تحقیق از نوع کاربری بوده که مباحث بنیادی و نظری را دنبال کرده است . ابزار تحقیق ، مشاهده ، برسی اسنادی و پرسشنامه خودسنجی بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه خود باختگی فرد نسبت به فرهمگ بیگانه و پذیرش تهاجم فرهنگی از سوی فرد رابطه معناداری وجود دارد و از افراد پذیرنده فرهنگ غربی بیشتر ، کسانی هستند که پیشرفت کشورهای بیگانه را بیش از حد واقعی دانسته و آن را می پذیرند در این تحقیق آمده که اختلاف بین والدین با یکدیگر و پذیرش تهاجم فرهنگی از سوی فرزندان رابطه وجود دارد و همچنین تاکید نموده که بین رفتار پرخاشگرانه و سلطه جویانه والدین و پذیرش تهاجم فرهنگی توسط کودکان رابطه وجود دارد . نتیجه تحقیق نشان داد که شدن نیروهای بسیجی ، مهاجرت بی رویه از شهر به روستا ، کمرنگ شدن انگیزه های ایثار گرانه ، تبلیغ و ترویج ورود تکنولوژی صنعتی غرب زمینه را برای پذیرش تهاجم فرهنگی فراهم می نماید. 2-بررسی علل گرایش جوانان به مظاهر فرهنگی غرب در استان اردبیل با مقایسه میزان گرایش جوانان بسیجی (73-74) پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی توسط درودگر انجام گرفت و نتایج نشان داد: نفوذ فرهنگ غرب مورد بررسی واقع شده است و اینکه گرابیش و تمایل به مظاهر فرهنگ غرب در بین جوانان استان در چه حد و میزانی هست ؟ و کدام متغیرها در این امر بیشتر دخیل هستند؟ و در نهایت مقایسه گرایش به مظاهر فرهنگ غرب در بین جوانان بسیجی و غیر بسیجی روش کار در این تحقیق استفاده از تکنیک پرسشنامه بوده و از نتیجه گیریهای مهم تحقیق این است که گرایش به فرهنگ غرب در بین جوانان به نوعی خیزش و به عناوین متعدد شیوع پیدا می کند از فرضیات مربوط به خصوصیات فردی و رابطه آن با میزان گرایش ، نشان دهنده این است که پسران جوان بیش از دختران به مظاهر فرهنگ غرب گرایش دارند و جوانان در اوایل جوانی گرایش بیشتری دارند در مورد متغییر بسیجی بودن نشان می دهد که جوانان بسیجی نسبت به جوانان غیر بسیجی با فاصله معناداری در سطح پایین تری نسبت به مظاهر فرهنگ غرب گرایش دارند. تاکید دارد ، توجه بیشتری به برنامه ریزیهای مربوط به امر جوانان می شود و سرمایه گذاری لازم در جذب جوانان به نهاد مقدس بسیج صورت پذیرد. 3- مقدم(1378) در تحقیق خود تحت عنوان تهاجم فرهنگی غرب و راههای مقابله با آن در مدارس ، به این نتیجه میرسد که ایجاد و تقویت بسیج در کلیه مدارس و مرکز آموزشی می تواند از جمله عوامل موثر مقابله با تهاجم فرهنگی غرب باشد . در ضمن تاکید نموده وجود مکان مناسب جهت فعالیت دانش آموزان و برنامه ریزیهای آموزشی ،فرهنگی و تفریحی متنوع برای آنان می تواند در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی موثر باشد. 4- جمشیدی (4-1373) در مقالات خود در مورد تهاجم فرهنگی به ماهیت و فرهنگ و تهاجم فرهنگی غرب پرداخته و نتیجه می گیرد که نظام فرهنگی غرب با توجه به مبانی و اصول فکری ، نظامی مهاجم و توسعه طلب است که موجود هیچ فرهنک مخالفی را تحمل نمی کند وداعیه تسلط به هستی و تسخیر آن را دارد .لذا باید فریب زرق و برق آن را نخورده و در مقابل تهاجم آن ایستاد و حتی برتر رفت و به بنیان آن تعرض نمود .باید به غرب ستیزی پرداخت در زمینه انقلاب بزرگ برای خروج از حصار مادی و ستم آلود غرب را فراهم ساخت .
روش تحقیق روش تحقیق، عبارت از یک روش گام به گام، منطقی، منظم و دقیق، برای شناسایی مشکلات، گردآوری دادهها، تجزیه و تحلیل دادهها و استنباط معتبر از آنها است. از این رو، تحقیق علمی صرفاً مبتنی بر تجربه یا برداشتهای شخصی و درک مستقیم نیست؛ بلکه هدفمند و دقیق است (سکاران، 1381، 6). نوع تحقیق بر مبنای هدف کاربردی است در این تحقیق از روش توصیفی زمینهیابی (تحقیقات پیمایشی) استفاده شده است. درواقع این پژوهش از روش توصیفی با استفاده از زمینه یابی یا پیمایشی انجام می گیرد به گونه ای که با جمع آوری از طریق مطالعات میدانی نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در منطقه 6 تهران مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.داده های میدانی که شامل داده های واقعی است از طریق روش های مختلف گرداوری می گردد پرسشنامه و مصاحبه از جمله روش هایی است که برای گرداوری داده ها استفاده خواهد شد.البته از میان روش های فوق عمدتا از روش پرسشنامه استفاده شده به طوری که با طرح سوالات تلاش گردیده تا اطلاعات مرتبط با فرضیات پژوهش و همچنین اطلاعات مربوط به نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در منطقه 6 تهران گردآوری و تحلیل گردد.برای دستیابی به برخی اطلاعات نیز با مسئولین بسیج و اساتید دانشگاه مصاحبه هایی به عمل آمده تا ضمن تکمیل اطلاعات مربوط به پرسشنامه ها برخی داده های پرسشنامه نیز از آن طریق کنترل شود.
جامعه آماری جامعه آماری، به کل افراد گروه، وقایع یا چیزهایی اشاره دارد که محقق میخواهد به تحقیق درباره آنها بپردازد ؛به طوری که حداقل در یک صفت مشترک باشند (سکاران، 1381، 294). جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه جوانان دختر و پسر بسیجی شرکت کننده در فعالیتهای بسیج پایگاه های منطقه 6 تهران است که تعدا آنها 4980 نفر می باشد .
حجم نمونه و روش اندازهگیری گروه نمونه، مجموعه کوچکی از جامعه آماری است مشتمل بر برخی از اعضا که از جامعه آماری انتخاب شدهاند. بهعبارتی گروه نمونه، یک مجموعه فرعی از جامعه آماری است که با مطالعه آن، محقق قادر است نتیجه را به کل جامعه آماری تعمیم دهد (همان منبع، 295). برای نمونهگیری باید فهرست کاملی از افراد جامعه در دسترس باشد. این فهرست، چارچوب نمونهگیری نامیده میشود. در تعیین حجم نمونه در متغیرهای کیفی، در صورتی که نمونهگیری از جامعه، محدود باشد فرمول مناسب برای n، چنین است:
n: تعداد افراد نمونه آماری ξ: بازده قابل تحمل از برآورد پارامتر موردنظر P: نسبت موفقیت در جامعه (5/0) Z: مقدار متغیر نرمال متناظر با سطح اطمینان در اینجا 95% (1-α) است (96/1). α: سطح خطا ( 5/0=α). N: حجم جامعه (4980). حجم نمونه براساس فرمول کوکران 356 =n نفر میباشد. نمونه آماری به صورت تصادفی از بین گروه جامعه آماری با مراجعه به پایگاه های بسیج منطقه انتخاب شده است.
متغیرهای تحقیق این تحقیق شامل سه متغیر اصلی مستقل در زیرگروههای آنها میباشد. متغیرهای اصلی فاکتورهای ارزشها ، نگرشها و هنجارها میباشد.
مولفه های متغیر ارزش
مولفه های متغیرنگرشها
مولفه های متغیر هنجارها
33- شرکت در فعالیتهای بسیج تا چه اندازه در تقویت نگرش غرب ستیزی شما موثر بوده است .
ابزار جمعآوری اطلاعات دادهها را میتوان به روشهای گوناگون، در مکانهای مختلف و از انواع منابع گردآوری نمود (سکاران، 1381، 243). اما آنچه مهم است، این است که ابزار مورد استفاده، اعتبار پژوهش را دچار خدشه نکرده و از طرفی، نقاط قوت ابزار، موجب تقویت پژوهش گردد .در این قسمت، برای کسب دادههای اولیه جهت تجزیه و تحلیل، از پرسشنامه استفاده گردیده است. پرسشنامه، مجموعهای از سوالهاست که پاسخدهنده با ملاحظه آنها، پاسخ آنها را ارائه میدهد. از پرسشنامه، زمانی که بخواهیم اطلاعات فراوانی را آسان و سریع بهدست آوریم، استفاده میشود. در بیشتر تحقیقات، پرسشنامههایی که دارای سوالات بسته پاسخ هستند، به دلیل سهولت آنالیز آماری و صرفهجویی در وقت به کار میروند ، در این تحقیق برای جمعآوری اطلاعات در جهت آزمون فرضیههای پیشبینی شده از پرسشنامه بسته استفاده شده است. پرسشنامه حاوی 11 سوال درباره هر سه متغیر ارزش ،نگرش و هنجار می باشد که براساس متغیرهای مدل تحقیق میباشد. برای بررسی اعتبار پرسشنامه Q کرونباخ در نرمافزار SPSS مورد محاسبه قرار گرفت که میزان آن 96/0 بود. و حاکی از اعتبار پرسشنامه طراحیشده میباشد. در واقع در این پژوهش، پژوهشگر الزامات و ملاحظات اخلاقی را در حد توان و استاندارد رعایت نموده است. در این راستا و برای رعایت الزامات و ملاحظات اخلاقی در تحقیق، به افراد نمونه اطمینان خاطر داده شد که تکمیل و ارائه پرسشنامه، برای آنها هیچ گونه آثار حقوقی، اقتصادی و اجتماعی و ...را مترتب نمیسازد و دادههای ارائه شده، محرمانه تلقی و از آنها تنها استفاده آماری میگردد. به قصد اینکه افراد، نظر واقعی خود را ارائه نمایند، از ایشان خواسته شد از ذکر نام و اطلاعات شخصی خودداری نمایند. در انتها، نتایج به صورت کلی استخراج، نگارش و گزارش شده است. پرسشنامه مذکور شامل 2 بخش عمده است: الف) سوالات عمومی: در سوالاتعمومی به عنوان سوالات جامعه شناختی و دموگرافی، سن، جنس ،سابقه کاری و سطح تحصیلات پاسخدهندگان، مورد بررسی قرارگرفته است.
ب) سوالات تخصصی: این بخش شامل 36 سوال است که 12 سوال اول آن مربوط به رهبری، 12 سوال بعدی مربوط به تمایز و 12 سوال آخر مربوط به تمرکز است. شکل کلی و امتیازبندی طیف به صورت ذیل است: جدول (1) شکل کلی و امتیازبندی پرسشنامه براساس طیف لیکرت
برازش ابزار اندازهگیری پیش از اجرای ابزارهای اندازهگیری و بهکارگرفتن آنها در مرحله اصلی جمعآوری دادهها، ضروری است که پژوهشگر از طریق علمی، اطمینان لازم را نسبت به پرسشنامه مورد استفاده حاصل نماید. بدینمنظور، باید روایی و پایایی پرسشنامه بررسی شود. زیرا ردّ یا تایید فرضیههای تحقیق و سایر نتایج آن، بر مبنای دادههای جمعآوری شده از طریق پرسشنامه صورت میگیرد. پایایی (قابلیت اعتماد) ابزار اندازهگیری پایایی[1] یک وسیله اندازهگیری، به دقت، اعتمادپذیری، ثبات یا تکرارپذیری نتایج آزمون اشاره دارد (بهعبارتی صحت در اندازهگیری را نشان میدهد). مقصود از پایایی آن است که اگر ابزار اندازهگیری را در یک فاصله زمانی کوتاه، چندین بار و به گروه واحدی از افراد بدهیم، نتایج حاصل، نزدیک به هم باشد(مومنی، 1386، 206). برای اندازهگیری پایایی از شاخصی به نام ضریب پایایی استفاده میکنیم و دامنه ضریب، قابلیت اعتماد از صفر (عدم ارتباط) تا 1+ (ارتباط کامل) است. ضریب قابلیت اعتماد نشانگر آن است که تا چه اندازه ابزار اندازهگیری، ویژگیهای با ثبات آزمودنی و یا ویژگیهای متغیر و موقتی وی را میسنجد (سرمد و دیگران، 1383، 166). در این تحقیق به منظور تعیین پایایی آزمون، از روش آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. این روش، برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازهگیری که خصیصههای مختلف را اندازهگیری میکند بهکار میرود. گفته میشود اگر ضریب آلفا بیشتر از 7/0 باشد، آزمون از پایایی قابل قبول برخوردار است. رابطه آلفای کرونباخ عبارت است از:
: ضریب آلفای کرونباخ : تعداد سوالهای پرسشنامه : واریانس سوال i : واریانس کل پرسشنامه (سرمد و دیگران، 1383، 169). بنابراین، بهمنظور اندازهگیری قابلیت اعتماد، از روش آلفای کرونباخ و با استفاده نرمافزار spss انجام گردیده است که عدد 96/0 بهدست آمد و این عدد، نشاندهنده آن است که پرسشنامه مورد استفاده، از قابلیت اعتماد و یا به عبارت دیگر از پایایی لازم برخوردار است.
جدول (2) مقادیر آلفای کرونباخ برای پرسشنامه و خرده مقیاسهای آن
روایی ابزار اندازهگیری مفهوم اعتبار، به این پرسش پاسخ میدهد که ابزار اندازهگیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را میسنجد. به عبارت دیگر، روایی مستلزم آن است که ابزار پژوهش، همان متغیری را اندازه گیری کند که پژوهشگر قصد اندازهگیری آن را دارد (صفرزاده و فرهنگی، 1387، 235). وقتی محقق ابزار سنجش را طراحی نمود، لازم است آن را به صورت آزمایشی به مورد اجرا گذارد. نتایج گردآوری شده بعد از اجرای مرحله پیش آزمون، به محقق کمک میکند تا اصلاحات لازم را در بخشها و مراحل گوناگون تحقیق به عمل آورد؛ زیرا محقق میتواند براساس نتایج آزمایش، مراحل بعدی کار را نتیجهگیری کند و ببیند تا چه اندازه روش کار و ابزار سنجش میتواند اهداف تحقیق را برآورده نماید (حافظنیا، 1376، 136-135). پیش از آن که کار میدانی و اجرایی شروع شود لازم است پرسشنامه تهیه شده، با یک گروه کوچک از پاسخدهندگان برای پیبردن به ناسازگاری درونی و ابهامهای موجود در آن، آزمایش شود. بدینوسیله، میتوان مطمئن شد که پرسشها، موجب سردرگمی و ابهام پاسخدهندگان و مشارکتکنندگان نمیشود. در این راستا، پرسشنامه این پژوهش نیز قبل از توزیع، بین 10 پاسخدهنده به صورت محدود و همچنین 3 نفر از اساتید دانشگاه توزیع گردید، تا ابهامهای آن به حداقل ممکن کاهش یافته و در مقابل، پایایی و روایی (اعتبار) آن افزایش پیدا کند.
روش تجزیه و تحلیل دادهها در این تحقیق، برای تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده از نمونهها، از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرمافزار spss استفاده گردیده است. تجزیه و تحلیل دادههای آماری، فرایندی چندمرحلهای است که طی آن، دادههای به دست آمار توصیفی: این نوع آمار صرفاً به توصیف جامعه میپردازد و هدف آن محاسبه پارامترهای جامعه است. در این تحقیق برای قسمت آمار توصیفی از جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. آمار استنباطی: در این نوع آمار، محقق با استفاده از مقادیر، نمونه آماری را محاسبه میکند. سپس به کمک تخمین و آزمون فرض آماری، آمارها به پارامترهای جامعه تعمیم داده میشوند. بهطور کلی در بحث آماری، هرجا سخن از استنباط و استنتاج باشد، آن را آمار استنباطی مینامند (آذر و مومنی، 1381، 8). آزمونهای آماری مورد استفاده به شرح زیر است: با توجه به اینکه آزمون فرضیهها عمدتاً مستلزم تحلیل میانگین های پاسخ های افراد است و متغیرهای مورد بررسی از نوع فاصله ای هستند، برای آزمون فرضیهها بهطور عمده، از روش آزمون t و تحلیل واریانس درونی استفاده شده است.
توصیف دادهها نتایج تحقیق در بخش توصیفی نشان داد 7/19 درصد افراد پسر و 3/80 درصد دختر میباشند، 2/11 درصد از جوانان سن آنها بین 20 تا 22 سال است ، 66 درصد بین 23 تا 27 سال است و 8/22 درصد بالاتر از 27 سال دارند. در زمینه سطح در آمد 4/17 درصد از جوانان درآمد خانواده آنها کمتر از 400 هزار تومان است ، 50 درصد بین 400 تا 700 هزار تومان ، 2/24 درصد بین 700 هزار تومان تا یک میلیون تومان و 4/8 درصد بیشتر از یک میلیون می باشد. از نظر وضعیت اشتغال 5/31 درصد از جوانان پدر آنها دارای شغل آزاد است ،4/28 درصد کارمند ، 7 درصد کارگر ، 4/1 درصد مدیر ،2/4 درصد بیکار ،3/23 درصد بازنشسته می باشد و 2/4 درصد پدرشان دارای مشاغلی غیر از موارد مذکور می باشد. 6/5 درصد از جوانان مادر آنها دارای شغل آزاد است ،8/2 درصد کارمند ، 4/1 درصد کارگر ، 8/2 درصد مدیر ،9/5 درصد بازنشسته می باشد ، 1/80 درصد خانه دارند و 4/1 درصد مادرشان دارای مشاغلی غیر از موارد مذکور می باشد. از نظر وضعیت تحصیلی 1/51 درصد از جوانان پدرشان از نظر سطح تحصیلات زیر دیپلم می باشد ، 6/21 درصد دیپلم ، 2/20 درصد فوق دیپلم و لیسانس و 7 درصد فوق لیسانس و بالاتر می باشد. 3/50 درصد از جوانان مادرشان از نظر سطح تحصیلات زیر دیپلم می باشد ، 6/37 درصد دیپلم ، 4/10 درصد فوق دیپلم و لیسانس و7/1 درصد فوق لیسانس و بالاتر می باشد.
4-3 بخش دوم : تحلیل داده ها فرضیه اول : فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان موثر است. برای آزمون این فرضیه از t تک متغیره استفاده شد. فرض صفر و خلاف عبارتند از:
جدول(3) آمار توصیفی مربوط به تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان
جدول (4)آمار t تک متغیره مربوط تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان
نتایج جدول فوق نشان میدهد t مشاهده شده (684/0-=t) در سطح آلفای 5 درصد معنادار نیست و فرض صفر رد نمیشود. به عبارتی بین میانگین مشاهده شده (029/3) و مورد انتظار (3) تفاوت معناداری مشاهده نمیشود در نتیجه میتوان گفت فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای نوجوانان موثر نمی باشد.
فرضیه دوم : فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان موثر است. برای آزمون این فرضیه از t تک متغیره استفاده شد. فرض صفر و خلاف عبارتند از:
جدول(55) آمار توصیفی مربوط به تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان
جدول(6) آمار t تک متغیره مربوط تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان
نتایج جدول فوق نشان میدهد t مشاهده شده (38/7-=t) در سطح آلفای 5 درصد معنادار است و فرض صفر رد میشود. به عبارتی بین میانگین مشاهده شده (31/3) و مورد انتظار (3) تفاوت معناداری مشاهده میشود به طوری که میانگین مشاهده شده از مورد انتظار بالاتر است در نتیجه میتوان گفت فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان موثر می باشد.
فرضیه سوم : فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان موثر است. برای آزمون این فرضیه از t تک متغیره استفاده شد. فرض صفر و خلاف عبارتند از:
جدول(7) آمار توصیفی مربوط به تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان
جدول(8) آمار t تک متغیره مربوط تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان
نتایج جدول فوق نشان میدهد t مشاهده شده (33/7-=t) در سطح آلفای 5 درصد معنادار است و فرض صفر رد میشود. به عبارتی بین میانگین مشاهده شده (34/3) و مورد انتظار (3) تفاوت معناداری مشاهده میشود به طوری که میانگین مشاهده شده از مورد انتظار بالاتر است در نتیجه میتوان گفت فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان موثر می باشد.
فرضیه اصلی: مقایسه میانگین های متغیر ها(ارزشها ، نگرشها و هنجارها) از نظر میزان تاثیر گذاری بر جوانان. برای انجام این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس درون گروهی استفاده شد و نتایج در جداول زیر نشان داده شد . جدول(9) فاکتورهای درون گروهی
جدول فوق مربوط به فاکتورهای درون گروهی است که شامل(ارزشها ، نگر شها و هنجار ها) میباشد. جدول(10) آمار توصیفی مربوط به فاکتورهای درون گروهی
جدول فوق مربوط به توصیف آماری متغیر ها می باشد همانطور که مشاهده می شود در این جدول به میانگین ، انحراف استاندارد و تعداد افراد نمونه پرداخته است. جدول (11)تعامل فاکتورهای درون گروهی با یکدیگر
نتیجه آزمون نشان میدهد f مشاهده شده 347/63=F در سطح آلفای 5 درصد معنادار است زیرا میزان p-valu بزرگتر از 5 درصد می باشد در نتیجه فرض صفر رد می شود و می توان گفت بین میزان اثر فاکتر ها تفاوت معناداری مشاهده می شود .
نتایج نمودار در فوق نشان می دهد هنجار ها دارای بالاترین میزان میانگین(37/3) و سپس نگرشها دارای میانگین (31/3) و در آخر متغیر ارزشها قرار دارد که نسبت به نگرشها و هنجارها دارای میانگین(029/3) پایین تری است.
نتایج حاصل تحقیق در این پژوهش مراد از ارزشها احساسات عمیق افراد ، پیرامون مولفه هایی نظیر: آموزشهای عقیدتی سیاسی، ارتقائ تحصیلی،آموزش نظامی ، آموزشهای امدادگری،آموزش قرآن،آموزشهای فنی و حرفه ای، آموزشهای هنری، تقویت بنیه فرهنگی سیاسی مردم،واکسینه ساختن مردم ، رعایت بهداشت عمومی، تقویت عزت نفس و خودباوری و غنی ساختن اوقات فراغت می باشد. با توجه به اینکه فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان موثر می باشد. در این پژوهش منظور از نگرش اطلاعات (شناخت ها)، مقابله با فن آوری غرب ، ممانعت از ورود ابزارهای تهاجم فرهنگی ، ترویج و اشاعه اندیشه های نو،تربیت بدنی ، اردوها ،برگزاری مسابقات علمی و فرهنگی ، مشاوره تربیتی و امر به معروف و نهی از منکر می باشد . برای تبیین این فرضیه با توجه به نظر السون و زانا ( 1995) می توان گفت نگرشها بر اثر وابستگیهای تقویت ایجاد یا تغییر می کنند و با شناسایی تقویت کننده های مناسب هر فرد یا گروه اجتماعی، و دستکاری آن، می توان نگرشها را کنترل کرد. بدین معنی هرگاه یک نگرش با پیامد مطلوبی تعقیب شود استمرار می یابد. در غیر آنصورت به خاموشی می گردید. همچنین فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان موثر می باشد. در این پژوهش منظور از هنجارها عبارت است از نظرات آزمودنیها پیرامون اعتقادات دینی ، اعتماد به نفس، هنجارهای مذهبی، تقویت روحیه سلحشوری، بردباری، مقاومت در برابر یورشهای فرهنگی ، فرهنگهای غربی مبتذل ،کمک به مجرمین و سرکشی به خانواده ها و بررسی مشکلات آنها، فعالتهای بهداشتی ،حفاظت از محیط زیست و احداث و آماده سازی امکان فرهنگی و ورزشی. در تبین این فرضیه می توان از نظریه اینگلهارت (1995) کمک گرفت . اینگلهارت (1995) معتقد بود افزایش احساس امنیت در مردم موجب، کم رنگ شدن نیاز به هنجارهای مطلق شده است. او در این زمینه از یک تبیین روان شناختی سود جسته است. چه، روان شناسان دریافته اند در شرایط فشار آور و در فقدان امنیت، مردم کمتر هنجارهای عمومی و سنتی خود را تغییر می دهند، چون تغییر خود به خود اضطراب انگیز است، و آدمیان لاجرم از آن گریزانند. اما، هنگامی که خطری امنیت مردم را تهدید نکند آنان با سهولت بیشتری انحراف از هنجارها را می پذیرند (میزر 1990) در نتیجه با توجه به تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان می توان گفت این فعالیتها موجب به خطر انداختن امنیت مردم نشده است و افراد از این هنجارها تبعیت کرده اند. در نهایت می توان گفت هنجار ها دارای بالاترین میزان و سپس نگرشها و در آخر متغیر ارزشها قرار دارد که نسبت به نگرشها و هنجارها دارای میانگین پایین تری است.
پیشنهاد های پژوهشی 1- با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر روشن شد که میزان فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان موثر نمی باشد حال پیشنهاد میشود با برگزاری کلاسها و کارگاههای آموزشی تخصصی مختص جوانان آگاهیهای مربوط به ارزشهای جوانان را بالا ببرند. همچنین خانواده بهعنوان یکی از عوامل اصلی مؤثر در اجتماعیکردن فرزندان و رشد هویت دینی ایشان میتواند از دوران کودکی نقش مؤثری داشته باشد. در این زمینه نیاز هست ابتدا تحقیقاتی راجع به عملکرد خانوادهها در امر پرورش دینی فرزندانشان صورت گیرد، سپس متناسب با نتایج حاصله و نیاز جوانان، برنامههای آموزشی برای خانوادهها تدوین شود و از سوی ارگانهای رسمی تبلیغ و اجرا گردد. 2- با توجه به این که دانشگاه اصلی ترین مکانی است که دانشجویان به ارزشهای فرهنگی آشنا می شوند در نتیجه به مسئولین و افراد مربوطه پیشنهاد میشود طی جلسات یا ابلاغاتی از اساتید دانشگاه درخواست شود قسمتی از زمان کلاس خود، هرچند کوتاه را به آموزش مسائل فرهنگی دانشجویان اختصاص دهند. 3- پیشنهاد می شود جهت افزایش جاذبه بسیج برای نسل جوان اولا ، جوانان را از خودمان جدا نکنیم بلکه همه را جذب نماییم و بتوانیم آنها را در مسیر کمال تربیت نماییم زیرا اگر کسی را طرد کردیم یک دشمن به دشمنان خود اضافه نموده ایم در حالی که اگر همین فرد با برخورد مناسب جذب شود حتما رشد و کمال می یابد و هم برای سازمان بسیج می تواند موثر باشد. در ثانی تدوین برنامه منظم و منسجم بر اساس معیار های منطقی در جهت توسعه فرهنگ بسیجی از اولویت کاری کانون بیسج فرهنگیان باشد. 4- برای آشنایی نسل امروز با بسیج پیشنهاد می شود مسئولان اطلاع رسانی در مورد سابقه درخشان بسیج و بسیجیان در دوران انقلاب و خصوصا دفاع مقدس با استفاده از شیوه های مناسب هنری بدون تکیه بر یک جنبه خاص ،ساخت زندگی نامه و ثبت فعالیت الگو های عملی بسیج یعنی رزمندگان و شهدا به صورت فیلم ارائه نمایند. 5- دادن جذابیت به برنامه های بسیج و گسترده کردن فعالیت های آن به نحوی که بتواند سلایق گوناگون جوانان امروز را در مسیر صحیح و منطقی پاسخگو باشد و آن ها را در جهت مسیر کمال سوق دهد. زیرا اگر برنامه ریزی مناسب برای فعالیت های بسیج وجود داشته باشد از جمله پر کردن اوقات فراغت جوانان با وسایل مختلف نظیر فعالیت های ورزشی متنوع، کلاس های آموزشی ، آموزش استفاده از رایانه و ... می توان از استعداد های نهفته جوانان در راه بهبنه سازی برنامه های بسیج بهره برداری نمود. 6- با توجه به این که بیشترین تعداد افرادی که در دانشگاه مشغول به تحصیل هستند جوانان می باشند در نتیجه پیشنهاد می شود برای آگاهی بیشتر دانشجویان از مسائل دینی و اجتماعی در دانشگاه اقداماتی همچون برگزاری همایشها، توزیع بروشورهای آموزشی، استفاده از فضای بُرد ساختمان دانشکدهها برای آموزش و سایر اقدامات در هر گروه اقداماتی صورت گیرد. 7- تشویق و حمایت مادی و معنوی مسئولین دانشگاه از نهادهایی همچون بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی برای گسترش حیطة فعالیتهای خود و افزایش اعضا علیالخصوص جدید الوردها. 8- از آنجا که با افزایش سن وضعیت فرهنگی بالاتر میرود و افراد سنین پایین دارای پایینترین وضعیت فرهنگی هستند، پیشنهاد میشود سیستمهای آموزشی در دورههای قبل از دانشگاه همچون مدارس که مربوط به سنین نوجوانی بوده وزمان شکلگیری هویت در نوجوانان است، ارزشها و هنجارهای دینی، سیاسی و اجتماعی را برای نوجوان نهادینه سازند. 9- با توجه به تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان پیشنهاد می شود مسئولین و عاملان فعالیتهای فرهنگی بسیج از میزان اثر بخشی اقدامات خود آگاه شوند و براساس آن بتوانند فعالیتهای خویش را استمرار بخشند و یا در صدد تعدیل و اصلاح آن برآیند. 10- با توجه به نقش تقویت عزت نفس و خودباوری جوانان می توان گفت افزایش خودباوری مردم و تقویت عزت نفس جوانان را در برابر تهاجم فرهنگی مصون میسازد. چه آدم دارای عزت نفس پایین، خود و فرهنگ و ملت خویش را کمتر میپندارد بنابراین پیشتهاد می شود مسولین بسیج به نقش این عوامل بیشتر توجه داشته باشند.
پیشنهاد های برای پژوهشگران آینده 1- با توجه به اینکه در پژوهش حاضر فقط به سه بعد کلی یعنی ارزشها ، هنجار ها و نگرش ها پرداخته شده است در نتیجه پیشنهاد می شود پژوهشگران آینده به کلیه ا بعاد فرعی که شامل زیر مجموعه های ارزشها ، هنجار ها و نگرش ها است بپردازند . 2- با وجود این، میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج تاکنون به صورت دقیق و منظم مورد بررسی قرار نگرفته است. از همین روی پیشنهاد می شود ، مسئولان فرهنگی بسیج برای بررسی میزان اثر بخشی اقدامات و فعالیت های خود شرایط را برای اجرای این پروژه مهیا سازند.
محدودیت های پژوهش هرچند در این پژوهش سعی شده است نمونه گیری تحت شرایط مطلوبی انجام شود ، اما در عمل محدودیت هایی نیز وجود داشته است که مهمترین آنها به شرح زیر است :
1- وجود متغیرهای مداخله گر احتمالی در تحقیق مورد بررسی قرار نگرفته اند. 2- نبود امکانات و شرایط کافی برای اجرای تحقیق در همه گروههای سنیی . 3- محدود بودن جامعه آماری به نوجوانان بسیجی شهر تهران باعث محدودیتِ تعمیم دادن نتایج به جوانان و بسیجیان سایر استان ها و شهرهای ایران شده است. 4- عدم وجود الگوهای تحقیقی مشابه در ارتباط با موضوع پژوهش حاضر . | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 29,538 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 6,996 |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تشریح راههای مقابله با نفوذ دشمن از طریق مهندسی فرهنگی
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفت: خلأهای فرهنگی در امور مختلف
زمینه را برای تهدید فرهنگ رقیب یا فرهنگ مهاجم به وجود میآورد، آنچه
مشخصه بارز این مساله است شناخت روشها و ابزارهای تهدید است.
به گزارش فرهنگ نیوز، مهدی گلجان دکتری تخصصی تاریخ معاصر ایران گرایش روابط سیاسی و بین الملل دارد و عضو هیئت علمی و مدیریت گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس است. با او که دارای تالیفات بسیاری در زمینه مسایل سیاسی و امنیتی است به گفتگو نشستیم تا به بررسی ابعاد نفوذ در جامعه بپردازیم. مشروح گفت و گو با دکتر مهدی گلجان بدین شرح است: آقای دکتر شما کتابها و مقالات متعددی درخصوص مسائل فرهنگی ـ اجتماعی و علمی ـ سیاسی به رشته تحریر درآورید، همچنین سخنرانیهای متعدد در این خصوص داشتهاید در همین اواخر هم مطلبی از شما در یکی از خبرگزاریهای کشور خواندم که در آن به مهندس معکوس در پروژه نفوذ در دانشگاهها اشاره کردهاید. به نظر شما امنیت فرهنگی یک کشور چگونه میتواند مورد هجوم فرهنگ بیگانه قرار گیرد و راههای مقابله با آن چیست؟ ابتدا عرض کنم که شناسایی ابعاد و روشها و ابزارهای تهدید فرهنگی علیه امنیت ملی و تقویت کارآمدی و هماهنگی دستگاههای ذیربط در این خصوص بسیار مهم است و شاید بتوان از آن به عنوان رکن اساس کار نام برد. آنچه امنیت ملی یک کشور را تهدید میکند از دو جهت قابل بررسی و تامل است: 1 ـ امنیت ملی متناسب با فرهنگ و ساختار اجتماعی و اقتصاد کشوری که هنوز تن به پروژه جهانیسازی نداده و از خود در مقابل تهدیدها و نفوذها مراقبت میکند. 2 ـ امنیت ملی که خود را در بستر جهانیسازی دیده و هویت ملی خاصی وجود ندارد که مورد هجوم قرار گیرد. . بسیاری از کشورها را ببینید از زبان گرفته تا خط و پوشش و تعلیم و تربیت همه و همه را وادادهاند خودشان و هم میگویند چارهای نداشیم نمیتوانستیم مقاومت کنیم به تعبیری بهتر واکنش نشان میدهد. مفهوم نخست آسیبپذیر است به دلیل اینکه هویت ملی در پروژه جهانی نمیتواند مقاومت کند و مجبور به عقبنشینی است، لذا تهدیدات فرهنگی در آن به صورت جدی مطرح میشود و اثرگذار است به حدی که نسلهای جدید اصلا در مورد آداب و سنن خود چیز نمیدانند. ولی مفهوم دوم فینفسه خود یک روش مقابله با تهدید فرهنگی به حساب میآید. کافی است شما هویتهای ملی، دینی ، عقیدتیتان را شناسایی و در حفظ آن کوشا باشید، بنابراین با توجه به ابعاد این مساله ابزارهای تهدید و تهاجم فرهنگی عقیم میمانند و کارایی لازم را از دست میدهند. یکی دیگر از ابعاد قابل توجه در این حوزه واکسینه کردن فرهنگی جامعه در مقابل تهدیدات است. آیا به نظر شما میتوان فرهنگ خودی را در مقابل فرهنگ بیگانه واکسینه کرد؟ همانگونه که شما از نظر پزشکی و فیزیکی نیاز به واکسیناسیون دارید، جامعه نیز در مقابل تهدیدات فرهنگی بایستی واکسینه شود. واکسینه شدن فرهنگی به معنای اغنا و الغاء فرهنگی مناسب است به طوری که جامعه از یک حس خود اغنائی و عدم نیاز به غیر در فرهنگ برخوردار است و به آن فخر میفروشد و میبالد و در آن غرور ملی، فرهنگی و عقیدتی ایجاد میکند، غروری که تحت عنوان عزت و اقتدار ملی و فرهنگی از آن یاد میکنند. تهدید فرهنگی در زمینههای خالی و خلأها بروز میکند. خلأهای فرهنگی در امور مختلف دینی، سیاسی، ملی و تخریب هویتهای مربوط به آن زمینه را برای تهدید فرهنگ رقیب یا فرهنگ مهاجم به وجود میآورد. آنچه مشخصه بارز این مساله است شناخت روشها و ابزارهای تهدید است. جنگ نرم مقولهای است که دشمن برای تهدید فرهنگی روی آن خیلی حساب میکند. در آیه 194سوره بقره داریم: "فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم" وقتی دشمنان با شما وارد جنگ شدند شما هم با آنها مقابله بهمثل کنید مانند خودشان (یعنی نوعی مهندسی معکوس را پیشنهاد میکند، البته با حفظ اصول و مبانی اسلامی و شرعی) یا در نامه حضرت علی(ع) به مردم مصر در نهجالبلاغه (نامه 62) داریم: ان اخاالحرب الارق و من نام لم کنم غه. آن کس که همواره با جنگ همراه است هرگز به خواب نمیرود و کسی که بخوابد دشمن او بیدار است. مفاهیمی چون غربزدگی، روشنفکران غربی، سکولار، لائیسم، جدایی دین از سیاست و... اینها نتایج بهکارگیری روشهایی است که توسط فرهنگ رقیب جا افتادهاند. اگر امکان دارد در رابطه با راههای مقابله با این تهاجم یا نفوذ با مهندسی فرهنگی هم به نکاتی اشاره کنید؟ بله، ابزارهای مقابله با تهاجم فرهنگی (جنگ نرم) شامل دو بخش میشوند: الف: صنایع فرهنگی 1 ـ سینما 2 ـ کارتون انیمیشن 3 ـ ماهواره 4 ـ اسباببازیها 5 ـ بازیهای رایانهای 6 ـ موسیقی اصیل و سنتی ب: ابزارهای رسانهای 1 ـ مطبوعات 2 ـ رادیو 3 ـ تلویزیون 4 ـ خبرگزاریها و آژانسهای خبری 5 ـ اینترنت و فناوریهای نوین 6 ـ اساماس 7 ـ تلگرام 8 ـ واتسآپ 9 ـ لاین 10 ـ تانگو من واقعا نمیخواهم خیلی وارد مصادیق شوم، ولی آنچه میتواند ما را با این ابزار در مقابل تهاجم مقاوم کند تقویت و الحاق، وفاق و آرامش عمومی و ایجاد هماهنگی مستمر میان قوای سهگانه و مهار تنشهای سیاسی و تنظیم سیاستهای لازم از سوی شورای امنیت ملی برای الزام همه جریانات و گروهها به رعایت مصالح کشور است. در بحث اتحاد و وفاق و آرامش عمومی 3 موضوع باید تبیین گردد: 1 ـ دشمن مشترک کیست و چه میخواهد؟ 2 ـ منافع مشترک چیست و چه تعریفی دارد؟ 3 ـ زبان مشترک چیست و چه تعریفی دارد؟ این موضوع حول یک محور اصلی به نام عقیده و ایدئولوژی مشترک ملی، سیاسی و از همه مهمتر دینی شکل میگیرد؛ بنابراین داشتن محور اصلی و تقویت آن به عنوان عمود خیمه بسیار مؤثر است در تقویت سه ضلع دیگر. این مثلث که از آن به عنوان مثلث ثبات هم یاد میکنند. در بحث مهار تنشهای سیاسی عمدتاً شما با مبحثی به نام کنترل اپوزیسیون مواجه میشوید که بخش عمدهای از آن برمیگردد به شناخت از افکار عمومی و استفاده از فضای عمومی و افکار عمومی در این میان نقش شورای عالی امنیت ملی چیست و چگونه میتواند به وظیفه شرعی و عرفی و سازمانی خود عمل کند؟ آن هم به عنوان سیاستگذاران کلان؟ شورای عالی امنیت ملی قطعاً بدون توجه به مقولهای به نام افکار عمومی نمیتواند به نقش اصلی خود بپردازد. راههای رصد کردن افکار عمومی هم تنها مراکز رصد و نظرسنجی رسمی نیستند. ما دماسنجهای اجتماعی متفاوتی داریم که در جای خود جوابهای مناسبی هم از این دماسنجهای اجتماعی دریافت کردیم. آنچه مهم است اعتمادسازی است، افزایش رضایتمندی عمومی و امید به آینده با ارتقا کارآمدی اجزا حکومت به دست میآید. ارتباط میان دولت و حکومت با مردم بسیار مهم است و در این اعتمادسازی دولت نقش اول را برعهده دارد موضوعی که در فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید شد. برای این منظور دولت می تواند از سه روش زیر استفاده کند: 1- ارتباط حلقهای 2- ارتباط ردیفی 3- ارتباط نقطهای به نظر میرسد حکومت میبایست برای اعتمادسازی و افزایش رضایت فعلی از روش ارتباط نقطهای استفاده کند. یعنی با توجه به شرایط حاکم بر فضای ارتباطات از موبایل گرفته تا فضای مجازی... روش باید روش نقطهای باشد. این اعتماد هم دائم باید رصد و تقویت شود و دارای چهار ویژگی باشد: 1 ـ دائمی باشد 2 ـ صحنه مردمی جامعه را پوشش دهد 3 ـ چالشهای جدی را زود فهم و پیشگیری کند 4 ـ عدم خستگی در مورد مردم را مد نظر داشته باشد یعنی مردم نباید بگویند خسته شدیم در کنار مقوله افکار عمومی و همعرض آن مسالهای به نام وجدان عمومی هم وجود دارد که دولتها برای ارتقای کارآمدی خود دائماً باید خود را به این وجدان عمومی عرضه کنند. از بین بردن زمینه بحرانهای اجتماعی از قبیل محرومیت، تبعیض و... همیشه در دستورکار دولتها برای کنترل نظم و امنیت اجتماعی بوده است، اما آیا این مساله و موضوع به صورت جدی و با اهمیت خاص پیگیری میشود؟ دولت و حکومت در زمینه بحرانهای اجتماعی باید توجه جدی به مسائلی کند که به سرنوشت مردم بستگی دارد. آنچه مردم را در بحرانهای اجتماعی آسیبپذیر میکند و دولت را دچار عدم کنترل و مهار آن میگرداند بحت عدم توجه به مسائل جدی و سرنوشتساز مردم است. مثلاً دولت برای ترمیم برخی از شکستهای خود بدون تفکر به سراغ شعارها یا ایدئولوژیهای شکستخورده نزد افکار عمومی میرود، بنابراین نهتنها نتیجه نمیگیرد، بلکه برعکس میشود؛ یعنی شناخت گفتمان حاکم در هر عصر و دورهای از مهمترین وظایف دولت و حکومت برای از بین بردن بحرانهای اجتماعی است. بحران اجتماعی وقتی شکل میگیرد که مردم نسبت به ارزشهای اجتماعی بیاعتماد میشوند، آنها را مهم نمیشمارند، هنجارها تبدیل به ضدهنجار شده و برعکس ضدهنجارها تبدیل به هنجار میشود و به قول غربیها علمای جامعهشناسی در غرب مؤلفههای اجتماعی یک دوره در دوره دیگر تبدیل به ضدخودش میشوند. خوبها بد میشوند و بدها خوب میشوند. ارزشها ضدارزش میشوند و برعکس در اینجا میگویند بحران اجتماعی رخ داده است. به نظر شما مقابله همهجانبه با گروههای تجزیهطلب، ضدانقلاب، برانداز و مخل امنیت نیازمند چه پارامترهایی است که دولت و نظام بایستی آن را در دستورکار داشته باشند؟ الزام دولت و نظام به مطالبه و ارائه شفاف اطلاعات. بهترین راه شناسایی و بعد مقابله با این جریانات است. بهوجود آوردن واقعه مرکزی وقتی موجها میآیند بهترین فرصت برای دولتها است تا از آسیبهای احتمالی جلوگیری نمایند. مثلاً ایجاد خبر مرکزی همیشه از وجود شایعهپراکنی جلوگیری میکند. شکلگیری یک نظام واحد مرکزی با ارائه اطلاعات شفاف و ایجاد احساس اعتماد عملاً پیوندی ناگسستنی پدید میآورد و شرایط را برای گروههای تجزیهطلب و ضدانقلاب بسیار سخت میکند. ایجاد واقعه مرکزی هم مثل خبر مرکزی کارش همین است یعنی جلوگیری از هم پاشیدگی و از هم گسیختگی و ایجاد اتحاد و محور برای گفتمانسازی و تقویت گفتمان حاکم و مسلط در برابر سایر گفتمانهای رقیب و غیرمسلط که میتوانند برای گفتمان مسلط حاکم تهدید به حساب آیند. به لحاظ تاریخی مساله تجزیهطلبی در ایران امری شناختهشده است و سابقه دارد با مراجعه به متون تاریخی و بررسی این متون میتوان به مقایسه آنها و شناخت نقاط ضعف و قوت آنها پرداخت و به نوعی از آنها درس گرفت و شبیهسازی کرد و فرمولهای مشترک را از آنها استخراج نمود. همچنین بررسی کودتاهای صورت گرفته در ایران از کودتای اسفند 1293 گرفته تا کودتای 25 و 28 مرداد در ایران و بعد از انقلاب هم از کودتای نوژه میتوان استفاده کرد و با شناسایی و بازشناسی مفاهیم آن بهرهبرداری لازم را انجام داد. معروف است که کودتا در جوامع با آگاهی کمتر و بدون آگاهی صورت میگیرد و اصلاحات و انقلاب در جوامع با آگاهی بیشتر و به تعبیری آگاهی مردم میتواند کودتا و انقلاب را معین کند یا اصلاحات را. اصلاح فرهنگ عمومی و افزایش مقاومت در برابر تهدیدات فرهنگی بویژه در نزد جوانان همیشه به نوعی دفاع از هویت فرهنگی و اجتماعی محسوب شده. آیا نزد علما و دانشمندان و به تعبیری قشر فرهیخته نیز این موضوع مورد توجه ویژه قرار دارد؟ فرهنگ عمومی از جمله مسائل مهمی بوده و هست که دانشمندان و علما به آن توجه ویژه داشته و دارند. چنانکه از قدیمالایام میان علما و دانشمندان رسم بر این بوده که حتیالمقدور یک کتاب فرهنگی در فرهنگ عامه علاوه بر علوم تخصصی برای عموم مردم برجای گذارند ـ که همان فرهنگ عامه نیز نامیده میشود و تقریباً زیربنای افکار عمومی جامعه را میسازد ـ فرهنگهای مختلف اقوام، عشایر، قبایل و گروههای خاص اجتماعی و طبقات آنها البته منحصر در خودشان است و نمیتواند کل جامعه را تغذیه کند، به همین جهت موتور محرک در کل جامعه همان فرهنگ عمومی است. شامل کلیات آداب، رسوم، عقاید و اخلاقیات مردم میشود و بیشتر در کتبی مانند گلستان سعدی یا کشکول شیخ بهایی مورد توجه قرار گرفته است و هماکنون نیز میگیرد از کتاب کوچههای احمد شاملو گرفته تا چرند و پرند مرحوم دهخدا همه و همه در برگیرنده تلاش برای باقیماندن این فرهنگ است. اصول فرهنگ عمومی در جامعه یا شاخصهای اصلی آن عبارت هستند از: 1 ـ ضربالمثلهای رایج و کاربردی در جامعه و توجه مردم به آن 2 ـ آداب و رسوم معاشرتی در رفت و آمدهای روزانه مردم 3 ـ تکیهکلامهای مردمی در دورههای متفاوت با ادبیات مخصوص همان دوره یا عصر 4 ـ اشعار عامیانه یا ادبیات کوچه و بازاری مردم 5 ـ بازیهای سنتی و ورزشهای همگانی عمومی در متن جامعه 6 ـ غذاهای سنتی و تغذیه عمومی مردم در برابر آنچه امروزه رستورانهای مدرن و فستفود به کار میرود. صیانت مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری بویژه رسانههای همگانی در برابر حضور و نفوذ و تاثیرگذار عوامل بیگانه چقدر موثر است و در این خصوص چه گامهایی برداشته شده است؟ به نظر شما آیا این گامها به قدر کافی و لازم بوده؟ مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری و رسانههای همگانی به عنوان یکی از ارکان مهم در مثلث جامعه ـ حکومت ـ رسانه به حساب میآیند. تاثیر فراوان رسانهها به حدی است که براساس نظریه مارشال مک لوهان ـ امروزه پیام به اندازه رسانه و رسانه به اندازه پیام اهمیت دارد ـ یکی از راههای نفوذ بیگانه از همین مجاری مهم اطلاعاتی است که دشمن میتواند با نفوذ در آن مجاری و مداخل اطلاعاتی به تغییر یا انحراف یا انسداد اطلاعات بپردازد و شروع به جریانسازی مطابق نیاز خود نماید. حراست و حفاظت دقیق این سازمانها و نهادها کاملا! امری مهم و استراتژیک به حساب میآید و ضامن بقای حکومت است. مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی به علت اثرگذاریشان و نقش مهمی که برای ورود اطلاعات به جامعه دارند همیشه مورد توجه دشمن هستند و به دشن همواره در تلاش برای رسوخ و نفوذ در آنجاهاست، اکنون این اهمیت به دلایل متعدد از ابعاد مختلفی هم برخوردار است. از طرفی این مراکز قابلیت عملیات معکوس را دارند یعنی همانطور که میتوانند مورد سوءاستفاده قرار گیرند، همانگونه اگر بدرستی حفاظت شوند و به آنها توجه شود میتواند در خدمت جامعه و مردم و حکومت و نظام باشند و با ارائه اطلاعات کمی و کیفی مورد نیاز موانع پیشرفت را از سر راه برداشته یا به برداشته شدن آنها کمک کنند. تمرکز روی اصول پنجگانه حفظ امنیت ملی بسیار کاربردی است. آیا میتوانید آنها را برشمرده و درخصوص آن توضیحاتی را ارائه کنید؟ بله این اصول عبارتند از: 1 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت ملی مانند زبان، خط، آداب و رسوم 2 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت دینی مانند مراسمها و فرایض، روضهها و اعیاد اسلامی 3 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت سیاسی به مفهوم دشمنشناسی دیرینه و همیشه به دشمن فکر کردن به قول ساموراییها «سامورایی که به دشمنش فکر نمیکند، شمشیرش کند میشود.» 4 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر اقتصادی مانند تثبیت قیمتها، حل مشکلات بیکاری و کنترل نظام ارزی 5 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر نظامی برای دفاع از هر گونه حمله احتمالی دشمن (تقویت سیستم دفاعی) یکی از معضلات بسیار پیچیده فرهنگی، خصوصا در جایی که مقام معظم رهبری از ولنگاری فرهنگی هم سخن به میان میآورند مساله اوقات فراغت جوانان است که فصل تابستان در راه است. چه راهکارهایی برای استفاده از این فرصت وجود دارد و چگونه میتوان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد؟ تلاش برای برآوردن نیازهای اساسی جوانان بویژه از طریق تسهیلات لازم جهت اوقات فراغت، شناخت اوقات فراغت و پر کردن آن ازجمله موارد لازم و اساسی برای حکومت و وظایف آنان در قبال مردم است. خصوصا جوانان که از شور و احساسات و هیجانات جوانی بهرهمند هستند و با نیروی جوانی درصدد هستند تا به نوعی به تخلیه این نیرو بپردازند. اگر برای این چشمه جوشان نیرو و غریزه ذاتی برنامهای نداشته باشی، قطعا جوانان را نمیتوانی سرگرم کنی. آن هم سرگرمیهای درست و متعالی. لذا داشتن برنامهای مدون و راهبردی در امور مربوط به اشتغال و بیکاری و اوقات فراغت جوانان از راهبردیترین اصول برنامهریزی هر کشور، نظام و حکومتی است که متناسب با شرایط کشور و متناسب با فضای عمومی و جهانی و بینالمللی بایستی تدوین و عملیاتی گردد ـ در بسیاری از کشورهای جهان وزارت جوانان وجود دارد که کار اصلیاش همین است ـ از پروسه شناخت نیازهای جوانان شروع میکند تا برنامهریزی و عملیاتی شدن آنها ـ در کشور ما نیز که وزارت ورزش و جوانان این امر را به عهده دارد که به تازگی هم عنوان وزارت گرفت ـ نکته مهم امنیت که تا حد امکان از ارائه برنامههای کلیشهای و دولتمحور خودداری شود و دولت تحت عناوین غیرمستقیم بتواند در این حوزه اثرگذار باشد. به نظر میرسد یکی از عوامل یا دلایلی که مقوله تهاجم و نفوذ فرهنگی میتواند با همه مقاومتهای صورت گرفته در داخل باز هم به استحکام فرهنگی و امنیت ملی ما ضربه بزند وجود جرائم سازمان یافته در این حوزه است. آیا گمان نمیکنید این مقوله به اندازه کافی مورد توجه دقت و نظر قرار نگرفته یعنی نوعی قصور نه تقصیر؟! خصوصا در حوزه فضای مجازی مانند تلگرام یا شبکههای اجتماعی؟ جرائم سازمانیافته معمولا از 2 رکن اصلی شکل میگیرند: 1 ـ جرم 2 ـ سازمان داشتن جرم امری طبیعی است که جسته گریخته صورت میگیرد. مشکل اصلی سازمانی است که این جرمها را دستهبندی و هدفگذاری و جهتدهی میکند. سازماندهی به مفهوم هدفمندسازی جرائم است این که جرائم فقط یک هنجار اجتماعی تلقی نمیشوند بلکه در اینجا 4 پارامتر را تحت تاثیر خود قرار میدهد: 1 ـ امنیت اجتماعی (کاهش ضریب) 2 ـ امنیت اخلاقی 3 ـ امنیت فرهنگی 4 ـ امنیت اجتماعی هدف در جرائم سازمانیافته مهم است که به چه هدفی صورت میگیرند. شاید هم جرائم سازمانیافته تمامی ابعاد امنیت را هدف قرار بدهند و به طور کلی موجب سلب امنیت به مفهوم چهارگانه فوق شوند. ملاحظات امنیتی در طرحهای آمایش سرزمینی از دیگر مقولههایی است که امنیت نرم و اتحاد و انسجام فرهنگی در مقابل آن بسیار بااهمیت هستند. به نظر شما مراقبت و محافظت از اقوام و اقلیتهای قومی و عقیدتی و توجه کافی به آنها چقدر میتواند به اتحاد و انسجام در برابر دشمن خارجی و نفوذ بیگانه کمک کند. تقسیمهای جغرافیایی، قومی و ملی در ایران تحت تاثیر جریان یکسانسازی فرهنگی از دوره رضاشاه به عنوان یکی از اصول حکومتی در ایران کاربست داشته و رضاشاه با ایجاد تحرک اجتماعی، قومی و قبیله از پهنه جغرافیایی به نوعی کنترلکننده استفاده کرد، یعنی با قرار دادن اقوام و مهاجرت دادن آنها از منطقهای به منطقهای دیگر نوعی کنترل ظاهری را در بستر قومی موجب گردید. انتقال کردها به مازندران که الان محلهای به نام کردکوی در مازندران داریم و امثال اینها تماما همان نگاه آمایشی را دارد که کنترل کشور را بر عهده داشته باشد ـ به گونهای که بیگانگان از ترکیب قومی و قبیلهای در بستر جغرافیایی، نتوانند استفاده کنند حتی ترکیبهای مختلف مذهبی و عقیدتی مانند ـ مساله شیعه و سنی نیز همین طور. تاکید بر عمران استانهای مرزی، تقویت هویت اسلامی ـ ایرانی و تنظیم جمعیت از دیگر راههای مقابله با سو استفاده دشمن از تنوع قومی است که چندین هدف را در بر دارد: 1 ـ تقویت پایگاه و جایگاه نفوذی خود در مرزها 2 ـ ایجاد حس اعتمادسازی و امنیتسازی در میان مرزداران 3 ـ چون همیشه استانهای مرزی ما را عشایر میگردانند و اداره میکردند، به نوعی عشایر در واقع مرزبانان ما هم بودند. توجه عمرانی به ایشان خیلی مهم است. 4 ـ ایجاد رابطه قومی اطلاعاتی و امنیتی با مرکز 5 ـ جلوگیری از نفوذ عناصر بیگانه در مرزها و تهدید بالفعل و بالقوه کشور 6 ـ عمران و سازندگی مناطق مرزی به عنوان نمادی نخستین برای چهره کشور در ورود توریستهای زمینی هم معنا پیدا میکند و به نوعی دروازه ورودی به شمار میآید. 7 ـ علاوه بر این بخش عمده تجارت ما از طریق مرزهای زمینی نیز صورت میگیرد. خصوصا در مرزهای شمال غربی ـ یا بعضا شمال شرقی ـ حتی مرزهای آبی. به هر حال توجه به اقوام ترکمان مثلا در ناحیه گلستان یا اقوام بختیاری در جنوب که این سالها بحث کنترل مرزها را نیز بر عهده داشتند و دارند یا کردهای ایران در غرب اینها مسائلی هستند که حتما باید مورد توجه جدی قرار گیرند. کنترل همهجانبه و تامین کامل امنیت مرزها با روشهای نوین امروزه امری غیرقابل انکار است، ولی آیا همه ابعاد و زوایای قومی و منطقهای در این خصوص مورد ملاحظه قرار میگیرد؟ منظور استفاده از ظرفیتهای موجود یا تقویت ضعفها؟ مقوله کنترل مرزها به فراخور دیدگاههای موجود در حکومت مرکزی مورد توجه قرار میگیرد. نقش اصلی مرزنشینان امروزه بر حکومتهای مرکزی خصوصا در دولتهای مدرن Nation Stateها کاملا مشخص و آشکار و البته مهم است. جنبه تامین کامل امنیت با روشهای نوین ـ احتمالا به صورت کنترلهای غیرمحسوس و ملاحظات غیرمستقیم و با استفاده از ابزار تکنولوژیک است نه حضور فیزیکی که البته آن هم درجه خود مهم است ولی امروز حفظ و کنترل مرزها به روشهای جدید بیشتر نگاه ابزاری و تکنولوژیک همراه به نوعی استفاده از اقوام و عشایر موجود در مرزهاست که از آنها به عنوان مرزبان استفاده میشود نکته مهم این است که تا چه حد میتوان به آنها اعتماد کرد یا تجهیزات و حتی سلاح و عدوات نظامی در اختیار آنان قرار داد. نسبت این مساله حتما بایستی در محاسبات منطقهای و مرزی در نظر گرفته شود. تلاشهای صورت گرفته در جهت همسانسازی فرهنگی مرزنشینان با مرکزنشینان به گونهای که مرزنشینان همان گونه که مرکزنشینان پیوستگی خود با حکومت را حفظ میکنند مرزنشینان نیز این پیوستگی و وابستگی را حفظ نماید. چون در تاریخ ایران و جهان همیشه نیروهای ایلات و عشایر تمایل گریز از مرکز داشته و دارند. همجانبه بودن کنترل به مفهوم توجه به ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی مساله است و تامین کامل از همین زوایا قابل تامل و دقتنظر میباشد. کنترل همهجانبه و تکمیل کامل یعنی توجه به جمیع جهت مذکور و ابعاد بیان شده. آیا تقویت هویت ملی و ترویج فرهنگ استقلال در کشورهای اسلامی و احیای خودباوری که مورد تاکید مقام معظم رهبری میباشد در مقابل سیطره و نفوذ فرهنگی غرب میتواند به عنوان عاملی بازدارنده و مقاوم عمل کند؟ منظورم اجرائی و عملیاتی شدن کار است نه در حد تئوری و ایده؟ پروژه جهانیسازی در دیدگاه صاحبنظران مهمترین مانع خود را هویتها میداند. هویتهای دینی، ملی و عقیدتی چون هویتها بار تمدنی برای ادیان و فرهنگها دارند. اصلا هویت بار گفتمانی شدید در بحث تمدنسازی دارد. لذا برای جهانیسازی شما دقتی به دهکده جهانی مارشال مکلوهان نگاه میکنی. او معتقد است که این دهکده جهانی کوچک نیاز به یک زبان واحد، یک دین واحد، یک واحد پول مشترک و معین و در نهایت یک کدخدا دارد. وقتی جهان به اندازه یک دهکده کوچک میشود در یک دهکده چندین ارباب معنا ندارد. چندین زبان معنا ندارد، چندان یا چندین واحد پول معنی ندارد. بنابراین یک هویت مهم است و آن هویت جهانی است. لازمه این کار از بین بردن هویتهای دیگر است یعنی تا هویتهای دیگر باشند نمیتوان از جهانیسازی صحبت کرد چون زبانها، آداب و رسوم، عقاید، ادیان و همه و همه در مقابل این که تسلیم فرهنگی و تمدنی دیگر میشوند از خود مقاومت نشان میدهند. تقویت هویت اسلامی دقیقا مبارزه در مقابل پروژه جهانیسازی است و تنها مقولهای است که میتوان به آن تکیه کرد و بر آن پا فشرد، آثار منفی جهانیسازی از بین رفتن هویتهاست. از زبان گرفته تا سایر عناصر هویتی یک ملت که در نهایت استقلال آن کشور و مردم و جامعه را زیرسوال میبرد. آیا عمق بخشیدن و گسترش دادن معرفت دینی و اندیشه مردمسالاری با بهرهگیری از مفاهیم اسلامی در ایران بعد از انقلاب توانسته تبدیل به نوعی الگوی حکومتی در جهان اسلام شود؟ مفهوم مدرن مردمسالاری دینی به نوعی برگرفتهشده از تلفیق دو مفهوم دموکراسی و حضور اجتماعی مردم در دین اسلام است که از نظر پارهای از دانشمندان قابل جمع نیست و از دیدگاه برخی دیگر دموکراسی دینی یا همان مردمسالاری دینی قابل فهم و اجرا است؛ در هر حال گسترش دادن این مفهوم نیازمند بسترسازی لازم در توده مردم است که حضور و مشارکت خود را روشمند و سازمانیافته ببینند و از روشهای قدیمی حضور مانند تجمع و تظاهرات به سوی روشهای جدید یعنی رویکرد و تفاهم و تقابل کاربردی استفاده کنند. از شعارزدگی بپرهیزند و بیشتر جنبه پراگماتیسم و عملی کار برایشان مهم باشد. گسترش معرفت دینی را در عمل به مبانی و اصول و فروع بدانند نه صرفا به بیان و توضیح و تشریح بپردازند شعور خود را بالا ببرند و از شعار در حد معمول و عرف استفاده کنند. در غیر این صورت مفهوم معرفت دینی و اندیشه مردمسالاری تبدیل به نوعی پوپولیسم و غوغاسالاری شده و کاربرد علمی و کاربست اجتماعی خود را از دست خواهد داد. دموکراسی نوین در جوامع اسلامی چرا موفق نبوده یکی از دلایل آن التقاط همین دو عنصر مهم است یعنی فهم و شعور مردم از حضور در اجتماع به روش سنتی با درک راستین در مشارکت سیاسی و اجتماعی که الزاما حضور فیزیکی را طلب نمیکند بلکه بیشتر به مقولهای به نام فرهنگسازی و بسترسازی میپردازد و افکار عمومی را شکل میدهد. چیزی که هر دو مفهوم دموکراسی و مردمسالاری دینی را فرامیگیرد ولی پسوند دینی و اسلامیاش قاعدتا آن را محدود خواهد کرد. مراقبت اطلاعاتی و کنترل مخالفین نظام و کشور و ممانعت از شکلگیری رشد و گمراهی و جزئیاتی که در جهت تضعیف ارزشهای انقلاب اسلامی فعالیت میکنند. همیشه و همواره مورد تاکید استراتژیستهای انقلاب اسلامی بوده، آیا در این خصوص ما برنامهریزی شده عمل کردهایم؟ امروز مراقبت و کنترل جریان معاند یا مخالف در اکثر نظامهای دنیا جزء لاینفک برنامههای حکومتی کشورهاست، سازمانهای اطلاعاتی دنیا بخش عمدهای از نیروها و توان خود را مصروف کنترل مخالفین یا همان اصطلاح معروف کنترل اپوزیسیون اعم از داخلی و خارجی میکند و از فعالیت آنها به نحو مقتضی جلوگیری مینماید وجود جریانات مخالف اگرچه فینفسه خطرناک به نظر نمیرسد و طبیعی است ولی چنین نیست که همین مطلب فینفسه خطرناک نبودن به عنوان یک اصل پذیرفته شود بلکه بالعکس هرزمان این امکان وجود دارد که صرف وجود جریان مخالف به عنوان عامل باالفعل خطری جدی به صورت بالقوه تبدیل شود و هماهنگی و همپوشانی میان گروههای مخالف میتواند بر تشدید مخالفتها بیفزاید. کنترل به معنای عام کلمه و به معنای خاص کلمه در مورد مخالفین به دو جریان عمده ختم میشود کنترل مخالف به معنای عام به معنی مراقبت است و این مراقبت امروز در دنیا روشمند است، حتی عدهای آزادی را نوعی روش برای کنترل میدانند، یعنی میگویند ما به انسانها اجازه میدهم آزاد باشند، نه اینکه حق ذاتی و انسانی آنهاست، بلکه برای اداره و کنترل آنها ما نیاز داریم تا بیشتر آنها را بشناسیم لذا به آنها آزادی میدهیم ولی برای کنترل بیشتر بر آنها. |