دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

تهاجم فرهنگی، ریشه ها، راههای نفوذ و شیوه مقابله با آن

تهاجم فرهنگی، ریشه ها، راههای نفوذ و شیوه مقابله با آن
منبع : جرعه جاری , کریمیان، علی رضا

نگاهی به شرایط شکل گیری انقلاب اسلامی و قیام ملت مسلمان ایران برای رهایی از استیلای فرهنگ غربی و کسب استقلال، آزادی و عدالت در جامعه، بر مبنای ایدئولوژی اسلامی در قالب استقرار نظام جمهوری اسلامی، حکایت از واکنش جامعه اسلامی ایران به سلطه غرب و سیستم سرمایه داری وابسته به آن می کند.

طرح مکتب اسلام، بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی و تشکیل حکومت دینی، پی جویی استقلال کشور در قالب شعار نه شرقی و نه غربی، احیاء ارزشهای دینی و بازگشت به فرهنگ خویشتن و نفی فرهنگ سرمایه داری و کمونیستی و نهایتا ارائه یک الگوی جدید سیاسی برای کشورهای اسلامی و تحت سلطه جهان از مهمترین دستاوردهای و اهداف انقلاب اسلامی بود که قدرتهای استعمارگر در دو دنیای سرمایه داری و کمونیسم را به مبارزه طلبید.

س.آقایف یکی از تئوریسن های شوروی سابق در توصیف انقلاب اسلامی می نویسد:

«انقلاب اسلامی شعار اصلی جنبش های سیاسی - اسلامی مختلف در بسیاری از کشورهای اسلامی مشرق زمین است...مساله مشترک برای این جنبش ها، اسلامی کردن تمام جوانب زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و خانوادگی تمام شهروندان کشورهای خود و اعلان سومین راه رشد «که با سرمایه داری و سوسیالیسم متفاوت هست، می باشد» . (1)

به این معنا انقلاب اسلامی با رویکرد به مذهب، خط مشی جدیدی در زمینه توسعه و استقلال، آزادی و عدالت برای جهان سال 1979 و برای تمامی کشورها و جنبش های انقلابی که تا آن زمان روی پای خود ایستادن را تجربه نکرده و به سمت بلوک غرب یا شرق متوجه شده بودند، ارائه می دهد، که برای قدرتهای جهان آن روز، تکان دهنده بود.بویژه در این خصوص مساله صدور انقلاب و پیوند بین جنبش های اسلامی و آزادیبخش و حکایت از آنان در مبارزه با سلطه جویان و استعمارگران دنیای سرمایه داری و کمونیسم، بسیار قابل توجه است.در اینزمینه فرد هالیدی استاد و کارشناس برجسته مسائل خاورمیانه طی سمیناری در انگلیس می گوید:

«انقلاب اسلامی درایران جذابیت ایدئولوژیکی بسیار زیادی میان اعراب تا الجزایر و سودان دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت. بعلاوه در جمهوریهای آسیایی شوروی، علی الخصوص آذربایجان و گرجستان، عراق، افغانستان و پاکستان، با توجه به بافت اجتماعی این کشورها، دین و فرهنگ ایران دارای نفوذ بسیار زیاد است » . (2)

مجموعه عوامل فوق به همراه مواردی نظیر از دست دادن ژاندارم سابق خلیج فارس، بازارهای پر سود ایران، انبار نفت غرب و... دست به دست هم دادند و آمریکا و متحدانش را تشویق به درهم شکستن این انقلاب نو پا کردند از این رو غرب به منظور هدم و انحراف این انقلاب، اهرم های نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خویش را به کار گرفت.البته در این میان، مواردی چون جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی، جریانهای تجزیه مناطق مختلفی از مسئولان نظام و مردم دور نماند، اما تهاجم فرهنگی و تلاش برای درهم شکستن نظام از لحاظ فرهنگی، به دلیل نا محسوس و تدریجی بودن و حاکمیت جو پر شور و التهاب سالهای نخست انقلاب و شرایط جنگ تحمیلی، چندان مورد توجه قرار نرگفت.در حالیکه مبارزه فرهنگی هم به دلیل برتری رتبی فرهنگ بر سیاست و اقتصاد و هم به دلیل تاثیر پایاتر آن از حساسیت و اهمیت بیشتری برخوردار است.

پس از پایان جنگ تحمیلی و آغاز برنامه های توسعه و بازسازی کشور، موضوع تهاجم فرهنگی مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفت و با تاکیدات فراوان، مقابله با این پدیده بسیار حائز اهمیت را خواستار شدند و در یکی از بیاناتشان فرمودند: «از وقتی ملت ایران با پیروزی انقلاب توانست دین خدا و اسلام را در قالب یک نظام اجتماعی مجسم و متبلور بکند ترس از اسلام در دل مستکبران به وجود آمد.تلاش و مبارزه خودشان علیه اسلام را به هر طریق ممکن شروع کردند.و مبارزه با جمهوری اسلامی هم به خاطر اسلام است.زیرا آن وقتی که جمهوری اسلامی پایبندی خود را نسبت به معتقدات و اصول اسلامی ثابت کرد، به عنوان یک خطر بزرگ تلقی شد و تمام دستگاههای استکبار علیه آن بکار افتادند» . (3)

ایشان در جای دیگر با اشاره به سابقه تهاجم فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی از اواسط دوره قاجاریه و بویژه دوره رضاخان می فرمایند:

«انقلاب اسلامی که آمد، مثل مشتی به سینه مهاجم خورده، او را عقب انداخت و تهاجم را متوقف کرد.شما در آن دوران اول انقلاب، ناگهان دیدید که مردم ما در ظرف مدت کوتاهی، تغییرات اساسی در خلقیات خودشان احساس کردند.در مردم، گذشت، قناعت، همکاری و گرایش به دین زیاد شد و آز و طمع و اسراف کم شد، اینها فرهنگ است، فرهنگ اسلامی اینهاست...البته عمیق نبود، آن وقتی عمق پیدا می کند که چند سالی روی آن کار بشود، این فرصت پیش نیامد، ...در اواسط دوران جنگ، بوسیله ابزارهای تبلیغی، به وسیله گفتارهای غلط و کج اندیشانه، مجددا شروع شد و آن ته نشین ها و رسوب های ذهنی و روحی خود ما مردم هم مؤثر بود» ! اما باز حرارت جنگ مانع بود تا اینکه جنگ تمام شد.

از بعد از جنگ، این جبهه جدید به شکل جدی مشغول کار شد.دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهوری اسلامی را نمی شود با تهاجم نظامی از بین برد! ...با محاصره اقتصادی هم نمی شود، فهمیدند باید عقبه ما را بمباران کنند.فرهنگ، اخلاق، ایمان، ایثار، اعتقاد به دین، اعتقاد به رهبری، اعتقاد به قرآن و جهاد و شهادت او را باید از بین برد و شروع کرد..» . (4)

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی های متعدد به علل و ریشه های تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی اشاره نموده اند.در مجموع می توان با استناد به رهنمودهای ایشان، علل و ریشه های تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی را در چهار دسته بر شمرد:

الف) احیاء و اعتلای اسلام انقلابی در ایران و جهان

در این زمینه مقام معظم رهبری با تاکید بر شواهد تاریخی معتقدند که اسلام هرگاه در چهره واقعی خود آشکار شده با دشمنی های شدید مواجه شده است و هرگاه از چهره واقعی خود خارج شده، دشمنی ها نیز کم شده است.به این معنا، اسلامی که محافظه کار است و با ظلم و فساد دمساز و دمخوار باشد مورد دشمنی قدرتهای بزرگ قرار نمی گیرد.اما اسلامی که با ظلم و زورگویی در افتد و چپاولگری و فساد را محکوم کند باید انتظار دشمنی ابرقدرتها و آمریکا و صهیونیسم و کمپانیهای غارتگر و سلاطین فاسد را داشته باشد. (5)

به این ترتیب مواجهه قدرتهای مسلط عالم با انقلاب اسلامی نیز به علت احیاء اسلام انقلابی است که «ظلم و فساد و انحطاط اخلاقی را در محیط زندگی بشر تحمل نمی کند» (6) و لذا «برای نظامهایی که بر پایه ظلم و فساد و انحطاط بنا شده اند، خطری حقیقی است » . (7)

به همین علت کینه ورزی قدرتهای استعماری و آمریکا با انقلاب اسلامی و اسلام «چه با شیوه های فرهنگی و چه سیاسی بازور و سر نیزه از روی احساس ضعف و ترس در برابر موج فزاینده اسلام است » . (8)

ب) انقلاب اسلامی، آغاز عصر دین و معنویت

از دیدگاه مقام معظم رهبری، با ظهور انقلاب اسلامی در ایران و تداوم آن، باورها و اعتقادات مذهبی نه تنها در ایران و کشورهای اسلامی بلکه در سطح جهانی و در کشورهایی که با روش های ضد مذهبی زندگی کرده اند، گسترش یافته و اعتنا به معنویت و فضایل انسانی رشد کرده است، در حالیکه «نظام سلطه جهانی بر این بود که دین و معنویت را به کلی از متن زندگی حذف کند و جامعه بشری را یک جامعه بی دین و بی ایمان و بی اعتقاد به ارزشهای الهی تربیت نماید، این دوران جدید درست به عکس آن سیاستها عمل کرد» . (9)

از طرفی «خصوصیت دیگران این عصر جدید معنا بخشیدن به ارزش انسانها و حضور مؤثر توده های میلیونی مردم در دوران جدیدی است که بوسیله امام ما آغاز شده و دایره آن منحصر به ایران هم نیست.توده های مردم تعیین کننده و تصمیم گیرنده اند و آنها هستند که جریانها را هدایت می کنند» . (10)

در حالیکه «دهها سال بعد از جنگ دوم بین الملل قدرتهای مسلط بر عالم همه مردم دنیا را عادت داده بودند تسلیم خواستهای آنها باشند و در مقابل اراده قدرتهای جهانی حرفی نزنند و اراده ای از خودشان بروز ندهند..» . (11)

به این معنا گسترش معنویت و گرایش به مذهب و نیز گسترش ایده استقلال طلبی با تاکید بر حضور مردم در تعیین رنوشت خود، عرصه را بر فعالیتهای فرهنگ سلطه تنگ می نماید.

از طرف دیگر، تشکیل یک حکومت دینی در عصر جدید، در دنیایی که فرهنگ سلطه و سرمایه داری بر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست تاکید دارد، نیز بین فرهنگ سلطه و سرمایه داری با فرهنگ انقلاب اسلامی تعارض ایجاد می شود.مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند:

«اکنون مدنیت بشری شاهد آن است که کشوری با نظام ولایت فقیه یعنی حاکمیت دین و تقوا اداره می شود.این برای بشریت که انواع نظامهای بشری را آزموده و در هیچ یک درمان دردهای اساسی خود را نیافته، آزمایشی مهم و تعیین کننده است...اگر این نظام مقدس بتواند جسم و جان انسانها را به آرامش و آسایش برساند، فقر، جهل، بی ایمان، تبعیض و بیعدالتی را ریشه کن کند و در صحنه جهانی با این دردهای مزمن بشر به مبارزه برخیزد، بزرگترین خدمت را به تاریخ انسانیت عرضه کرده و راهی تازه به روی آنان گشوده است » . (12)

امام می دانیم نظام سلطه و فرهنگ غربی پیروزی و اثبات کارایی این سیستم دینی را تحمیل نمی کند.بنابر این تلاش خواهد کرد به طرق مختلف آن را زیر سؤال ببرد.

ج) جمهوری اسلامی ایران، ام القراء و کانون حرکت جهانی اسلام

از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از دلایل اصلی تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی، محوریت جمهوری اسلامی ایران، بعنوان ام القراء و کانون حرکت جهانی اسلام است.ایشان در این خصوص می فرمایند:

«بدیهی است که آماج اصلی همه توطئه هایی که در ده سال گذشته علیه اسلام طراحی شده جمهوری اسلامی بود که ام القرای اسلام و پیشاهنگ حرکت جهانی آن محسوب می شود...جنگ تحمیلی هشت ساله، و محاصره اقتصادی و انواع حملات بی شمار سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی در حقیقت با انگیزه فشار بر اسلام و دشمنی با آن انجام گرفت » . (13)

«عصبانیت دستگاه استکبار و به خصوص آمریکا از این است که می بیند بیداری اسلامی در سرتاسر جهان دارد و روز به روز بیشتر می شود.اینها امیدوار بودند با گذشت زمان، شعارهای جمهوری اسلامی در دنیا کهنه و بی اثر بشود، لکن نشد» . (14)

و همچنین می افزایند:

«آن مقدار که دستگاههای استکبار جهانی اعم از دستگاههای تبلیغاتی، فرهنگی و دستگاههای سیاسی، نظامی و اقتصادی علیه دعوت اسلامی، و به خصوص مرکز دعوت انقلابی اسلام، یعنی ایران اسلامی تلاش و فعالیت کرده اند، علیه هیچ حادثه و پدیده دیگری از سوی استکبار جهانی و متولیان نظام حاکم بر جهان تلاش نشده است » . (15)

د) ضدیت انقلاب اسلامی با نظام سلطه حاکم بر جهان از دیدگاه آیت الله خامنه ای

یکی از دلایل تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی، تعارض انقلاب اسلامی با نظام سلطه سیاسی و فرهنگی قدرتهای بزرگ است.

«جمهوری اسلامی با نظام کنونی تسلط و اقتدار در دنیا مخالف است، ...اینکه در میدان زندگی و سیاست چند کشور از کشورهای بزرگ و ثروتمند حق دارند سرنوشت کشورهای دیگر را به دست بگیرند، این را قبول نداریم، و اینکه فرهنگ فساد و ابتذال از جوامع اروپایی و آمریکایی باید سرازیر و سرریز بشود به سمت جوامع دیگر که هر کدام فرهنگ خاص خودشان را دارند، این را قبول نداریم، و اینکه هر چه اروپایی خوب می داند، باید به نظر همه ملتها خوب باشد، و لو در نظر فرهنگ خود آن ملت پسندیده نباشد و هر چه را اروپایی بد می داند باید در نظر ملتها بد باشد و لو از نظر فرهنگ آن کشورها بد نباشد - مثل وضعی که امروز در دنیا هست - ما این را قبول نداریم...ما با این مبارزه کردیم و مبارزه می کنیم و هر جا اسلام باشد با این سلطه گری مبارزه می کند و لذا با اسلام مخالفند» . (16)

اهداف تهاجم فرهنگی

در حقیقت اهداف تهاجم فرهنگی، ارتباط تنگاتنگی با علل و ریشه های آن دارد.مسخ و از بین بردن ارزشها و روحیه انقلابی مردم مسلمان ایران، دگرگون سازی اندیشه و آرمانهای الهی و از بین بردن ایمان اسلامی، ریشه کن کردن فرهنگ ملی و فرو ریختن ارزشهای بومی، تسلط بر منابع اقتصادی کشور و بدست گرفتن بازار تجارت، حاکمیت بخشی به ارزشهای مادی و ترویج دنیاگرایی، تقویت فرهنگ مصرف گرایی و وابستگی از طریق تبلیغ کالاهای خارجی و ورود فرهنگ غرب، از بین بردن وحدت ملی، القاء تعارض بین توسعه و ارزشهای انقلاب اسلامی، ایجاد روحیه یاس و نا امیدی و بالاخره تضعیف و نابود کردن فرهنگ خود باوری و استقلال و تعصبات مثبت دینی و ملی از اهداف تهاجم فرهنگی غرب می باشد.

در مجموع، این اهداف حول یک محور عمده یعنی ترویج ایده عدم کارایی حکومت دینی و الگوی انقلاب اسلامی در عصر جدید، از راه مسخ ارزشهای انقلاب اسلامی و تضعیف همه جانبه نظام جمهوری اسلامی و ترویج و تحمیل ارزشها و فرهنگ غربی جهت دستیابی به مطامع سیاسی و اقتصادی غرب صورت می گیرد.

دستیابی به این اهداف تهاجم فرهنگی با سیاست نظم نوین جهانی همخوانی بسیار نزدیکی دارد.سیاست نظم نوین جهانی، سیاستی است که هدف آن، ایجاد یک جهان با الگوی واحد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و...است جهانی که در آن تمام کشورها تحت یک «نظم واحد» و بر اساس الگویی واحد به زندگی بین المللی خود ادامه می دهند.

آنچه در سیاست نظم نوین جهانی عمدتا توسط ایالات متحده آمریکا مطرح می شود، مسئله همرنگ سازی یا یکسان سازی فرهنگهاست.به این معنا که فرهنگهای محلی و ملی با فرهنگ جهانی (فرهنگ سرمایه داری غرب) هماهنگ و همرنگ شوند.اما این موضوع برای جامعه ای که بر مبنای فرهنگ غنی اسلام شکل گرفته، پذیرفته نیست.اسلام که خود بعنوان یک فرهنگ جهانی مطرح است، هیچگونه سازگاری با فرهنگ مادی و سلطه گر اروپایی و آمریکایی ندارد و به همین علت، بیشترین توجه سلطه گران غربی به تهاجم فرهنگی علیه اسلام و نهادهای آن بوده است و سعی شده تا این فرهنگ غنی را از اساس و پایه سست نمایند.که نمونه آن در اقدام سریع پیرامون کتاب کفر آمیز آیات شیطانی بروز کرد. (17)

لوئیچی مارتینیو، روزنامه نگار و سیاستمدار ایتالیایی در این زمینه می گوید:

«هدف آمریکا از نظم نوین جهانی، تسلط بر سراسر جهان است، آمریکا با نظریه مادیگرایی خود، جهانخواری بیش نیست، آنها می خواهند تمامی مردم جهان به یک شکل بپوشند، فکر کنند و آداب و رسومی واحد داشته باشند و این هدف آنهاست و اسلام با این هدف مخالف است » . (18)

ابزارهای تهاجم فرهنگی

هر جریان فرهنگی نیاز به ابزارها و روشهایی دارد که از طریق آن به طرف مقابل رسوخ و نفوذ نماید و تاثیرش را به نحو مطلوب به جای بگذارد.امپریالیسم آمریکا و کشورهای غربی در تهاجم به بنیانهای فرهنگی کشورمان از روشها و ابزارهای مختلفی استفاده کرده اند.در اینجا بطور مختصر عمده ترین این ابزارها و روشها را بیان می کنیم:

الف) ابزار و روشهای فرهنگی

این ابزار، از نافذترین ابزارهای تهاجم فرهنگی است.زیرا مستقیما از راه «فرهنگ » وارد کار می شود و اثرات خود را به جای می گذارد.

از مهمترین مراکز فرهنگی یک جامعه که می تواند محافظ و توسعه دهنده فرهنگ آن باشد، مدارس و دانشگاههای آن کشور است. زیرا نسل آینده ساز هر جامعه معمولا از این مسیر پرورش می یابد.لذا در تهاجم فرهنگی به کشور ما نیز تلاش گسترده ای از سوی بیگانگان و وابستگان آنها برای تغییر ارزشها و از خود بیگانگی صورت گرفته است که در پاسخ به آن موضوع اسلامی کردن دانشگاهها مطرح شد. (19)

از دیگر ابزارهای فرهنگی دشمن می توان به استفاده از هنر، سینما و تئاتر اشاره نمود که از طریق تولید انواع فیلمها و سریالهای تلویزیونی و انتقال آن به کشور به طرق مختلف و نیز تاثیر گذاری بر روی سینماگران داخلی، تاثیرات سوئی را بر روی جوانان در رفتارهای اجتماعی گذاشته است.

مطبوعات و کتب نیز برای ترویج فرهنگ غربی مورد استفاده قرار گرفته اند.چاپ و نشر اشعار، مقالات و رمانهای مختلف جهت ترویج پوچ گرایی و نیز زیر سؤال بردن مبانی تئوریک نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای فرهنگی آن و...در سطح گسترده ای مورد استفاده مخالفان نظام جمهوری اسلامی و حامیان غربی آنها قرار گرفته است و نقش بسزایی در تهاجم فرهنگی غرب برای تضعیف باورهای اسلامی و انقلابی داشته است. (20)

در این خصوص نقش نویسندگان بعنوان عناصر اصلی فرهنگ، هنر و علم نیز مهم است، چرا که جذب و همسو کردن یک نویسنده و پیشقراول فرهنگی کشور با خود، آثار مخربی را در اذهان و افکار و رفتار مخاطبان دارد.ایجاد تردید در کار آمدی حکومت دینی و اینکه تفکر دینی راهگشای مسائل و مشکلات امروزی نیست و ترویج تز جدایی دین از سیاست و...از جمله افکار ارائه شده توسط برخی نویسندگان داخلی می باشد که باورهای اسلامی و انقلابی را مورد هجوم قرار داده اند و این ایده ها شدیدا از طرف سرمداران فرهنگ غربی و سلطه گران نظم نوین جهانی حمایت می شوند.

ب) ابزار و روشهای اقتصادی تهاجم فرهنگی

کشور استعمارگر اروپایی در گذشته به همراه فعالیتهای اقتصادی، عده ای مبلغ فرهنگی به عنوان «میسیونرهای مسیحی » برای ترویج فرهنگ غرب به کشورهای اسلامی و دیگر نقاط جهان وارد می کردند.در شرایط کنونی نیز کشورهای پیشرفته با تحمیل برخی شرایط، راه سلطه فرهنگ خود را بر کشورهای دیگر باز می گذارند.

صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در راستای اهداف امپریالیستی غرب همیشه در دادن وامها به دولتهای متقاضی شرایطی قرار می دهند.جنبه هایی از این شرایط در تحمیل فرهنگ سرمایه داری بسیار مؤثر است.بعنوان مثال شرایط بانک جهانی، و صندوق بین المللی پول برای دادن وام به ایران مبتنی بر تسریع خصوصی سازی و تعدیل اقتصادی و هماهنگی با بازار آزاد جهانی و نیز ایجاد مناطق آزاد تجاری، ابزار بسیار مناسبی برای ترویج فرهنگ غربی از جمله تغییر الگوی مصرف، تجمل گرایی و رواج پوشش و مدهای غربی و...داشته است.

از طرف دیگر مراکز کنترل صدور تکنولوژی غرب، شرط همکاری تکنولوژیکی را در همکاری کشور دریافت کننده با اهداف خود قرار داده اند و از دادن تکنولوژی به کشورهای معارض جلوگیری می نمایند.در حال حاضر، در برخی مواقع با ورود یک تکنولوژی نه تنها پیشرفته، بلکه همراه حتی یک تکنولوژی ساده، عده ای بیگانه بعنوان متخصص و مستشار و...وارد کشور دریافت کننده می شوند و در راستای ترویج فرهنگ غرب تلاش می کنند.علاوه بر این، بطور کلی تغییر در رفتار و ارزشهای اجتماعی، بهایی است که باید برای استفاده از تکنولوژی جدید پرداخت.انتقال تکنولوژی غرب بدون توجه به تحکیم توان ذاتی نیروهای علمی و بومی و بدون آگاهی و بینش کافی، فرهنگ بیگانه را نیز وارد جامعه ایرانی می کند و عوارضی را به دنبال دارد.عدم تناسب فرهنگ بسیاری از تکنولوژیهای وارداتی با نظام ارزشی اسلامی و فرهنگ اسلامی و ملی جامعه ایرانی، صدماتی را به ساختار کلی فرهنگ ما وارده کرده است.

همچنین امروزه شاهد حجم عظیمی از کالاهای مصرفی بیگانه با داشتن بار منفی تبلیغی فرهنگی به کشور هستیم که تاثیر زیادی بر رفتار مردم بویژه جوانان دارد.کالاهای مصرفی در ظاهر مسکوت هستند ولی اثرات روانی که این کالاها در تغییر فرهنگ جامعه دارند قابل توجه است.گسترش فرهنگ مصرفی، یکی از نمودهای آن است که در پی آن، جامعه بی هدف به دنبال مصرف کالاهی مختلف می رود و از مقصد اصلی خود دور می گردد و حتی به فرهنگ غلط اسراف و تبذیر روی می آورد.

ج) ابزار و روشهای سیاسی تهاجم فرهنگی

ابزار سیاسی بعنوان یک وسیله مؤثر برای فشار بر کشورهای ضعیف همیشه مورد استفاده بوده است.کشوری که با سیاستهای سلطه جویانه فرهنگی، اقتصادی، و...کشورهای قدرتمند مخالف باشد، با استفاده از ابزارهای سیاسی منزوی و محدود می کنند. سازمان ملل متحد و دیگر ارگانها و نهادهای بین المللی از مهمترین ابزارهای سیاسی می باشند.اهرم فشار و بهانه نقض حقوق بشر، اتهام تولید سلاحهای اتمی و شیمیایی و یا غیر دموکراتیک خواندن حکومتها و...همیشه مورد استفاده قدرتهای غربی بوده است.

کشورهای غربی، بویژه آمریکا برای اعمال فشار به جمهوری اسلامی ایران، همواره ازطریق اعمال تحریمها، محکومیت ایران در مجامع بین المللی با تاکید بر مسائل حقوق بشر و تروریسم و...سعی در انزوای جمهوری اسلامی و مخدوش کردن الگوی حکومت اسلامی داشته اند.

د) ابزارها و روشهای اجتماعی تهاجم فرهنگی

تحت تاثیر قرار دادن مردم یک جامعه، هدف اصلی تهاجم فرهنگی است.زیرا اگر ملتی از نظر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی تغییر کند.حکومت آنان نیز نهایتا و بناچار به همان شکل و وضعیت تغییر خواهد یافت.وقتی تهاجم فرهنگی بیگانه، فرهنگ ملتی را با خود همرنگ سازد، زمینه برای تسلط بیگانه بر آنان نیز فراهم می شود.

از مهمترین ابزارهای اجتماعی برای تخریب فرهنگ جوامع دیگر، گسترش فساد اجتماعی است.فساد اجتماعی اعم از راهها و روشهای ضد فرهنگی است که ممکن است از عناصر داخلی گرفته شده و یا از فرهنگ بیگانه وارد اجتماع گردد.از جمله مفاسد اجتماعی، گسترش فساد جنسی در جامعه است.فیلمهای ویدیوئی، برنامه های تلویزیونی ماهواره ای، مجلات و تصاویر مبتذل کاتالوگ کالاهای لوکس و تبلیغات روانی که از این ابزارها نشات می گیرد، همگی سعی دارند تا قشر جوان جامعه ما را در فساد جنسی فرو برند و بدینوسیله آنان را از اهداف معنوی و فرهنگی انقلاب اسلامی منحرف کنند.

ورود مدهای مبتذل لباسهای زنانه و مردانه نیز یکی از روشهای اجتماعی است.حتی در داخل کشور عده ای با استفاده از امکانات داخلی، در تولید و توزیع لباسهای مبتذل دست دارند که وابستگی عده زیادی از آنها روشن گردیده است.لازم به یاد آوری است که مبنای کار اینگونه تولید کنندگان، مجلات و نیز مدل لباسهای غربی است که وارد کشور می گردد.

از دیگر اقدامات اجتماعی تهاجم فرهنگی، ایجاد روحیه مدگرایی و اخلاق خاص ترویج کنندگان این مدها در قالب گروههای رپ، هوی متال و...دیده می شود که ترویج کننده ارزشهای ضد اخلاقی از جمله همجنس بازی و برقراری روابط آزاد جنسی و...هستند.

توزیع و گسترش مصرف موارد مخدر و مشروبات الکلی از دیگر ابزارهای اجتماعی گسترش فساد و نابود کردن توان علمی و فکری نیروهای جوان جامعه می باشد، که متاسفانه در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است.حجم حمایتهای کشورهای غربی بخصوص ایالات متحده از جریان صدور موارد مخدر، نشان می دهد که آنان قصد دارند با توسعه اعتیاد در ایران به اهداف خارجی خود برسند.حمایت نظامی، مثل تحویل سلاحهای استراتژیک مانند موشک ضد هوایی «استین گر» و...حمایت سیاسی مثل تلاش در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و سازمان عفو بین المل و...به نفع قاچاقچیان و...نشان از اهمیت موضوع برای آنان دارد.

ه) ابزار فنی تهاجم فرهنگی

ابزار فنی، هرگونه ابزار مادی و تکنیکی است که در تهاجم فرهنگی مورد استفاده قرار می گیرد.در این زمینه می توان با استفاده از ابزارهایی نظیر کتب، مطبوعات و مجلات، فیلمهای نگاتیوی و ویدئویی، نوارهای کاست صوتی، رادیو و تلویزیونی، عکس و پوستر، ماهواره های تلویزیونی، ابزار کامپیوتری و الکترونیکی و...در راه ترویج فرهنگ غربی اشاره کرد.

و) ابزارهای علمی تهاجم فرهنگی

یکی از مهمترین عوامل موفقیت تبلیغات و هجوم فرهنگی، بحث شناخت جامعه مقابل و تسلط بر تاریخ، جامعه شناسی و روانشناسی آن جامعه می باشد.به این ترتیب انجام مطالعات تاریخی، جامعه شناسی و روانشناسی یکی از مهمترین ابزارهای مهاجمین فرهنگی برای دستیابی به نیازهای فرهنگی جامعه ما و سوء استفاده از نقاط ضعف فرهنگی است. (21)

راهکارهای مقابله با تهاجم فرهنگی

با توجه به گسترش بسیار زیاد ارتباطات و تاثیر و تاثر مقوله فرهنگ از مسائل سیاسی، اقتصادی تکنولوژیکی و علمی، ...و از طرف دیگر پیچیدگیهای خاص مسائل فرهنگی به نظر می رسد اولین و مهمترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی، انجام مطالعات و تحقیقات برای شناخت اجزاء فرهنگ خودی و فرهنگ بیگانه می باشد.

بررسی و شناخت اجزاء و عناصر فرهنگ خودی و بیگانه، نقاط قوت و ضعف در فرهنگ را به خوبی نشان می دهد و مشخص می سازد که فرهنگ خودی از چه نقاطی آسیب پذیر است و راه ترمیم و پویایی آن را برای مقابله با نفوذ فرهنگ بیگانه روشن می سازد.شناخت نیازها و برنامه ریزی برای بر آوردن صحیح و اصولی آنها یکی از مهمترین و اساسی ترین راههای مقابله با تهاجم فرهنگی است.همانطوریکه قبلا اشاره شد شکل گیری فرهنگ و تغییر و تحول آن بر اساس نیازهای جامعه صورت می گیرد.اگر دشمن توانسته است در طی سالهای بعد از انقلاب اسلامی، علی رغم تلاشهای مسئولین برای ترویج فرهنگ اسلامی به موفقیت زیادی در ترویج فرهنگ خود دست یابد، به این علت است که آنها نیازهای جامعه و بویژه جوانان ما را شناسایی کرده اند و با استفاده از خلاءهای موجود با پاسخگویی به این نیازها از طریق روشهای خاص فرهنگ غربی، به این مرحله از موفقیت رسیده اند.

بدون تردید ایجاد یک «مرکزیت و سازمان » برای مطالعه و برنامه ریزی فرهنگی جهت مقابله با تهاجم فرهنگی لازم است، «مرکزیت » از این نظر عنوان می شود که ارگانهای مختلفی که در مسائل فرهنگی دخیل هستند، از چگونگی انجام کارهای همدیگر اطلاع داشته باشند و با هماهنگی و همکاری با یکدیگر به انجام یک فعالیت گسترده سازمان یافته بپردازند.نظارت و کنترل انجام این برنامه ها نیز می تواند از طریق همین «مرکزیت » انجام شود.

مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند:

«دشمن به شکل منظم و سازمان یافته ای تهاجم فرهنگی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران به انجام می رساند و اگر پاسخ متقابل ما منظم و سازمان یافته نباشد خطر تهاجم دشمن بیشتر خواهد بود.لذا این مساله باید بطور جدی مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد.و در این زمینه لازم است نهادهای ذیربط با همفکری و کمک به یکدیگر ابزار و شیوه های مختلف را برای خنثی کردن تهاجم فرهنگی دشمن بکار گیرند» . (22)

البته اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی، به شکل منسجم تر و سازمان یافته تری این موضوع را پیگیری نماید و مرکزی برای انجام مطالعات و برنامه ریزی فرهنگی و نیز پیگیری اجرای راهکارهای آن در نظر بگیرد شاید با استفاده از تجربیات و قدرت این شورا زودتر به نتیجه رسید.

در کنار این راهکار اساسی، توجه به مسائلی نظیر ایجاد تفاهم و یکپارچگی فرهنگی با توجه به مفاخر فرهنگی، اسلامی و ملی، تقویت زبان فارسی، بهاء دادن به علوم انسانی و تقویت مبانی نظری فرهنگ و ارزشهای اسلامی، برقراری و تقویت ارتباطات فرهنگی با کشورهای همگون، حمایت اقتصادی از فرهنگیان، تقویت رسانه های رادیو و تلویزیون از راه تهیه فیلمها و برنامه های مناسب فرهنگ و نیازهای روز جامعه، حل مشکلات اقتصادی ازدواج جوانان و تامین معقول نیازهای آنان، توصیه می شود.

در آخر اشاره به این نکته را لازم می دانم که حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی ارتباط تنگاتنگی با تحقق عملی اهدافی نظیر عدالت اجتماعی و پایبندی به ارزشهای اسلامی دارد، دولتمردان و مسئولان کشور در دو مقوله فوق بازنگری عمیقی به چگونگی روند توسعه و عدالت اجتماعی و نیز چگونگی تصورات مردمی از الگوهای عملی در تحولات پس از انقلاب اسلامی داشته باشند.روند توسعه نباید عدالت اجتماعی را که یکی از مهمترین علل ظهور و پیشرفت دین اسلام است تحت الشعاع خود قرار دهد و از طرف دیگر الگوهای عملی که در نخبگان سیاسی و فرهنگی کشور نماد پیدا می کند با فرامین و ارزشهای اسلامی تطبیق نماید.در غیر این صورت با قربانی کردن عدالت اجتماعی و ارزشهای اسلامی، موفقیت تهاجم فرهنگی تضمین می شود.

پی نوشت ها:

1- مرتضی منطقی، «جنگ جهانی سوم » ، در فصلنامه نامه پژوهش، سال اول، شماره 2 و 3 (پاییز و زمستان 1375) ص 51.

2- احمد مقتدری، «انقلاب اسلامی، پیامدها و بازتاب ها» در ماهنامه بصائر، سال اول، شماره 4 و 5، (دی و بهمن 1373) ص 8.

3- سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با گروهی از مردم و اعضای ستاد نماز جمعه تهران 1/9/68.

4- سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از صاحبنظران و کارکنان دستگاههای فرهنگی...21/5/71.

5- فرهنگ و تهاجم فرهنگی، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری...پیشین، ص ص 115- 114.

6- همان، ص 117.

7- همان، ص 117.

8- همان، ص 128.

9- همان، ص 135.

10- همان، ص ص 136- 135.

11- همان، ص 136.

12- همان، ص 137.

13- همان، ص 143.

14- همان، ص ص 148- 147.

15- همان، ص 147.

16- همان، ص 150.

17- محمد رضا حسینیه، تهاجم فرهنگی، راه های نفوذ و شیوه های مقابله با آن، پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و علمی حضرت امام خمینی قدس سره، (تهران، چاپ و نشر عروج، 1374)، ص 83.

18- همان، ص 84.

19- نگاه کنید به سید مصطفی تقوی مقدم، تحلیلی بر اسلامی کردن دانشگاهها، (تهران: دار الحدیث، 1375) .

20- برای دریافت اطلاعات تحلیلی بیشتر در این خصوص رجوع کنید به:

- اسماعیل شفیعی سروستانی، تهاجم فرهنگی و نقش تاریخی و روشنفکران، (تهران: کیهان، 1372) .

21- محمد رضا حسینیه، پیشین، صص 82- 66.

22- فرهنگ و تهاجم فرهنگی، برگرفته از سخنان...پیشین، ص 383.

نمودهایی از تهاجم فرهنگی علیه ایران

در اینجا لازم می دانم نمودهایی از تهاجم فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران را ذکر کنم.

تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی

۱-تلاش گسترده آمریکا و متحدان اروپایی اش برای خسته و درمانده نشان دادن جمهوری اسلامی ایران در ادامه نبرد با غرب جهت دور کردن ستم ستیزان و موحدان دنیا از آرمانها و شعارهای جذاب و انسان ساز و اسلام اصیل.

۲-القای گسترده این که نظام ولایت فقیه توان اداره جامعه را ندارد و نظریه ای واپس گرا و شکست خورده می باشد.

۳-القای وسیع این که اسلام صرفا تئوری مذهبی است و قابلیت اجرا برای تمدن و ترقی بخشیدن و اعتلای یک جامعه رشید را ندارد.

۴-القای این مطلب در داخل کشورمان و در میان سایر ممالک که در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران چاره ای جز پذیرش نظم نوین جهانی و سیاست سلطه جویانه آمریکا بر دنیا ندارد و چه بهتر که خود پیش قدم پذیرش این نقش شود.

۵-ارائه تصویری مخدوش از واقعیت های جمهوری اسلامی ایران و فرهنگ آن در میان ملتها.

۶-شیعی معرفی کردن انقلاب اسلامی و دامن زدن به امری تحت عنوان در ضرورت مقابله با تهدید شیعه در کشورهای مختلف یا به بی راهه کشاندن انقلاب از مقابله با کفر با دامن زدن به اختلاف بین شیعه و پیروان سایر ادیان یا مذاهب بخصوص سنی ها.

۷-تبلیغ وسیع مسیحیت به طور مستقیم و غیرمستقیم در داخل جمهوری اسلامی.

۸-حمایت های سیاسی، فنی، مالی، سازمانی و تبلیغاتی از دگراندیشان و گروه های ضدانقلاب ایران تا جایی که بنابر آمار یک مؤسسه تحقیقاتی در شرایط کنونی بیش از ۳۷ کانال تلویزیونی و ۲۱ ایستگاه رادیویی ضدانقلاب علیه ایران برنامه پخش می کند و فقط ۲۱۶ نوع نشریه ضد انقلاب به داخل کشور ارسال شده و بیش از ۲۵۰ موسسه انتشاراتی و ۲۵۰۰ نفر قلم بدست مزدور در خدمت سیاست غرب در کشورهای، آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس، سوئد، هلند، کانادا و… به فعالیت مستمر علیه جمهوری اسلامی ایران اشتغال دارند و کتاب های فراوانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران توزیع می کنند.

۹- تأکید بر مسأله قومیت ها در ایران و تبلیغ در مورد تضییع حقوقشان در نظام جمهوری اسلامی ایران.

۱۰- دامن زدن اعتیاد به مواد مخدر و آلوده کردن شمار زیادی از افراد جامعه و توزیع مشروبات الکلی در بین جوانان جهت منفعل ساختن آنها.

۱۱- عملیات روانی گسترده بر ضد سیاست های نظام و مسئولان دلسوز جمهوری اسلامی ایران.

۱۲- گسترش فساد اخلاقی و لاابالی گری از طریق شبکه های توزیع نوارهای ویدئویی غیرمجاز، نوارهای کاست مبتذل و مجلات با تصاویر مستهجن، پخش برنامه های فاسد و مفسد و محرک به طور گسترده از طریق ماهواره و اینترنت که بیش ترین تأثیر را در بعضی از مردم ساده لوح گذارده است.

۱۳- مقابله و مبارزه همه جانبه با ایمان قلبی مردم و شکستن مجموعه تعهدها و تعصبات رسوخ یافته در بین مردم جهت رهایی و رساندن همه آنها به هرج و مرج و لاابالی گری و پوچ گرایی.

۱۴- سعی همه جانبه استکبار در ایجاد احزاب و گروهها و تحقق اختلاف در بین جامعه و امت واحده تا امید خود را برای پیدا کردن جایگاهی برای خود تقویت کند.

۱۵- ارائه الگوهای وارداتی برای مضمحل نمودن نسل جوان و ارائه مد و مدپرستی در پوشش و ارائه حیات جدید در قالب «زندگی مدرنیته».

اینها تنها گوشه ای از فعالیتهای غرب علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.

شیوه های مقابله در ادامه مطالب

شیوه های مقابله با هجوم فرهنگی

۱- آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگ سازان غربی: اولین شرط مبارزه با فرهنگ غرب این است که ما آن را به مردم معرفی کنیم و فرهنگ غرب را به آنها بشناسانیم و تا وقتی که فرهنگ غرب و اهداف آن از تهاجم فرهنگی را نشناسیم نمی توانیم در مقابل آن درست برنامه ریزی کنیم. اگر ما بتوانیم مردم را از اهداف فرهنگ غرب آگاه کنیم مردم خودشان به دفاع از فرهنگ و ارزشهای خودشان بپا می خیزند.

۲- هجوم فرهنگی بر ضد فرهنگ غرب: همانطور که غرب از شیوه تهاجم فرهنگی استفاده می کند و قصد دارد ارزشهای خود را ترویج دهد. ما هم باید از این شیوه استفاده کنیم. هنرمندانی داشته باشیم که بتوانند ارزشهای اسلامی را در قالب فیلم، نمایشنامه، کتاب، رمان، داستان و… به کار گیرند تا بتوانیم با استفاده از وسایل هنری و تبلیغاتی دیگران را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار دهیم، نه آنکه همیشه در مقابل تهاجم فرهنگی دشمنان موضع انفعالی اتخاذ کنیم یا در نهایت تنها از خود دفاع کنیم.

۳- ترویج ارزشهای معنوی: باید در جامعه اسلامی ارزشهای معنوی و متعالی گسترش یابد و به آنها بها داده شود. بطوری که هرکس ارزشهای معنوی را رعایت کند مورد احترام و ستایش واقع شود و کسی که آنها را زیرپا می گذارد مورد سرزنش قرار بگیرد. حفظ ارزشهای معنوی یک جامعه اسلامی باعث قوام آن جامعه می شود.

تهاجم فرهنگی ، فرایند نظام مند و‎ ‎هدفدار تزریق ویروس های فکری ، اخلاقی و رفتاری از سوی جریان سلطه گر است که به‎ ‎منظور آلوده سازی ، ایجاد مسمومیت و منفعل سازی جامعه مورد نظر و در نهایت ایجاد،‎ ‎تداوم و گسترش سلطه فرهنگی در گروه یا جامعه هدف صورت می گیرد.‏

به گزارش وب گردی باشگاه خبرنگاران، وبلاگ حجاب نامه در آخرین پست خود نوشت:

تهاجم فرهنگی ، فرایند نظام مند و‎ ‎هدفدار تزریق ویروس های فکری ، اخلاقی و رفتاری از سوی جریان سلطه گر است که به‎ ‎منظور آلوده سازی ، ایجاد مسمومیت و منفعل سازی جامعه مورد نظر و در نهایت ایجاد،‎ ‎تداوم و گسترش سلطه فرهنگی در گروه یا جامعه هدف صورت می گیرد.‏

تهاجم فرهنگی حرکتی است مرموزانه،‎ ‎حساب شده،
با برنامه ریزی دقیق که با استفاده از شیوه ها و ابزار و امکانات متعدد‎ ‎و متنوع برای سست کردن باورها،
دگرگونی ارزشها ، انحراف اندیشه ها ،‌ تغییر و‎ ‎تبدیل آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه انجام می گیرد‎.‎

تهاجم فرهنگی عبارت است از هجوم یک‎ ‎مجموعه سیاسی یا اقتصادی به بنیادهای فرهنگی یک ملت به منظور بی هویت کردن و سپس‎ ‎اسیر کردن آن ملت و اجرای مقاصد خاص و مورد نظر خویش از طریق یک برنامه مشخص و از‏‎ ‎پیش تعیین شده در محیط هایی که یک فرهنگ ملی و مدافع حیثیت خود وجود دارد. ‌اولین‏‎ ‎هدف تهاجم فرهنگی ، از میان بردن یا تضعیف فرهنگ بومی و سپس جایگزینی آن با فرهنگ‎ ‎وارداتی مورد نظر است‎ .

‎به عبارت دیگر ، تهاجم فرهنگی عبارت‎ ‎است از پوچ و پوک و تهی کردن تفکر و ذهنیت و فرهنگ و تمدن ملی و اصیل یک جامعه و‎ ‎تضعیف شخصیت انسانی افراد آن با تحمیل ترس و هراس دائم و القای اصول فکر و تحمیل‎ ‎فرهنگ کشور مهاجم به جای آن و این جز با از دست دادن "خویشتن" و از دست دادن پایه‎ ‎های فکری و اخلاقی اصیل و ملی صورت نمی گیرد‎.‎

هنگامی که غربی ها تهاجم فرهنگی را به‎ ‎کشورهای اسلامی آغاز کردند ، صفات و روحیات پسندیده خود را همچون نظم ، پژوهش و‎ ‎کنجکاوی در مسائل علمی و ... وارد نکردند ، بلکه تنها بی بند و باری اخلاقی و فساد‎ ‎را وارد این کشورها کردند تا از طریق آنها به چپاول و غارت منابع فراوان بپردازند‎ .

‎مقام معظم رهبری در تبیین مفهوم تهاجم فرهنگی می فرمایند: "تهاجم فرهنگی به این معنی است‏‎ ‎که یک مجموعه ‌سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصدخاص خود و اسیر کردن یک ملت به‎ ‎بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم می برند. آنها هم چیزهای تازه ای را وارد این کشور و‏‎ ‎ملت می کنند، اما به زور و به قصد جایگزینی آنها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت که‎ ‎نام این تهاجم فرهنگی است." ایشان در جای دیگری می فرمایند: "ما و‏‎ ‎همه
دست‌اندرکاران فرهنگ در کشور باید باور کنیم که امروز آماج تهاجمات فرهنگی‎ ‎دشمنانمان هستیم؛ هم به صورت آمیختن فرهنگ انقلابی ما با چیزهایی که آن را از خلوص‎ ‎و کارایی می اندازد و هم به صورت مانع تراشیدن بر سر تربیت انسان های کارآمد و‎ ‎متخصص که بتوانند همه امور کشور را اداره کنند. شکی نیست که دشمن نسبت به همه‎ ‎اینها، به صورت جذب و ربودن و دزدیدن مغزها و استعدادهای درخشان از میان ما، برنامه‎ ‎ریزی کرده است. مسئله تهاجم فرهنگی که ما بارها روی آن تاکید کرده ایم یک واقعیت‎ ‎روشنی است. ما با انکار آن نمی توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم ... نباید تهاجم‏‎ ‎فرهنگی را انکار کرد، تهاجم فرهنگی وجود دارد. اگر ما آن را انکار کردیم مصداق این‎ ‎فرموده‏ امیرالمومنین صلوات الله علیه می شویم که "و من نام لم ینم عنه" شما اگر در‎ ‎سنگر خوابت برد به این معنا نیست که دشمن هم در سنگر مقابل خوابش برده است. تو خوابت‎ ‎برده و سعی کن خودت را بیدار کنی! ما باید توجه داشته باشیم که انقلاب فرهنگی در‎ ‎تهدید است کما اینکه اصل فرهنگ ملی و اسلامی ما در تهدید دشمنان است. ... مبارزه فرهنگی علیه جمهوری‎ ‎اسلامی در ساحت‌های مختلف و در عرصه‏ های مختلف وجود دارد، بر این اساس برنامه‎ ‎‏ریزی کنیم‎ ...‎تهاجم فرهنگی، مثل خود کار فرهنگی،‎ ‎اقدام آرام و بی سر و صدایی است. یکی از راه های تهاجم فرهنگی این بوده است که سعی‎ ‎کنند جوان های مؤمن را از پایبندی های متعصبانه به ایمان، که همان چیزهایی است که یک‎ ‎تمدن را نگه می دارد منصرف کنند، همان کاری را که در اندلس، در قرن های گذشته‎ ‎کردند. یعنی جوان ها را در عالم به فساد و شهوترانی و
میگساری و این چیزها مشغول‏‎ ‎کردند، این کار حالا هم دارد انجام می گیرد . . . صدای فرو ریختن ایمان و اعتقاد‎ ‎ناشی از تهاجم پنهانی و زیرزیرکی دشمن ـ اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید ـ‎ ‎خدای نخواسته، آن وقتی درمی آید که دیگر قابل علاج نیست، جوان جبهه رفته ما را اگر‎ ‎محاصره اش کردند، اگر اول یک ویدئو در اختیارش گذاشتند بعد او را به تماشای فیلم‎ ‎های جنسی وقیح وادار کردند، شهوت او را تحریک کردند و بعد او را به چند مجلس‎ ‎کشاندند، چه خواهد شد؟! وقتی تشکیلاتی وجود داشته باشد، جوان را در اوج نیروی جوانی‎ ‎فاسد می کنند و حالا دشمن دارد این کار را می کند ."‏

برخی معتقدند که مبدأ تاریخی تهاجم‎ ‎فرهنگی غرب در ایران را باید از آغاز حکومت قاجاریه و کمی قبل از آن فرض کرد؛‎ ‎زمانی که نادرشاه از دنیا رفت و ایران دچار آشوب و بی‏نظمی شد و انگلستان تحرکات‎ ‎استعماری خود را در منطقه خاورمیانه شدت بخشید. شروع این‎ ‎حرکت را می‌توان با تأسیس مذاهب جعلی، مانند وهابیگری در مذهب اهل سنت و شیخی‌گری و بهائیت در‎ ‎مذهب تشیع نام‌ برد. این مذاهب جدید به منظور تغییر در اعتقادات واقعی دین اسلام و‎ ‎ایجاد اختلاف در میان مسلمانان طراحی شدند‎.

‎این حرکت استعماری در جامعه‏ ایران‎ ‎از زمان اولین اعزام ایرانیان به غرب برای تحصیل و بازگشت آنان به کشور، شدت‎ ‎بیشتری به خود گرفت. نخستین ایرانیانی که برای مأموریت و یا تحصیل به غرب سفر‎ ‎کردند، اسیر شبکه‏ فراماسونری غرب شدند؛
تعدادی از آنان چون عسکر خان افشار ارومی‎ ‎و ابو الحسن‏ خان ایلچی حلقه‏ نوکری غرب را به گوش آویختند و در ازای گرفتن حقوق از‎ ‎بیگانگان، به ترویج غرب‏گرایی و تأمین منافع آنها در ایران پرداختند. مشخصه‏ تمامی‎ ‎این فرنگ‌‏رفتگان،
خود باختگی در مقابل مظاهر تمدن غرب و ترویج غرب‌‏گرایی در ایران‎ ‎بود تا جایی که میرزا فتحعلی آخوند زاده علت عقب‏ ماندگی ایرانیان را دین اسلام دانست. ‏

با کودتای سوم اسفند 1299 و آغاز‎ ‎سلطنت رضاخان، روشنفکران غرب‏زده شکل جدیدی از تهاجم فرهنگی را در ایران ظاهر کردند.‏‎ ‎رضاخان در طول 20 سال سلطنت خود، انهدام فرهنگ قومی، ملی و اسلامی ایران را بنا‏‎ ‎نهاد. با توجه به ضعف توانایی ‏های فکری و علمی او، چنین حرکت
حساب‌شده ‏ای‎ ‎نمی ‏توانست حاصل درک و بینش شخصی وی باشد. او با حضور مستشاران متعدد غربی و همکاری و‏‎ ‎اقتدار روشنفکران وابسته در دستگاه حکومت خود، تدارک این حرکت ضد فرهنگی را فراهم‎ ‎نمود. برای مثال، سید حسن تقی ‏زاده که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی‏ حد و مرز‎ ‎معیار‌های غربی در کشور و گرداننده‏ اصلی مجله‏ شبه روشنفکری کاوه است‎ ‎می ‏نویسد‎:

‎‏"وظیفه‏ اول همه‏ وطن‏ پرستان ایران‎ ‎قبول و ترویج تمدن اروپا، بلا شرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و‎ ‎عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان است، بدون هیچ‎ ‎استثنا. به سخن دیگر ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً، فرنگی‌مآب شود و بس."‏

مقام معظم رهبری پیرامون تاریخچه‎ ‎تهاجم فرهنگی می فرمایند: " این تهاجم فرهنگی از چه وقت شروع شد ؟ مشخصا از دوران‏‎ ‎رضاخان شروع شد . البته قبل از او ، مقدمات آن فراهم شده بود . کارهای فراوانی شده‎ ‎بود . روشنفکر های وابسته در کشور ما کاشته شده بودند.

نمی دانم آیا جوان های نسل ما‎ ‎و نسل انقلابی،
تاریخچه این 200 - 150 سال را درست خوانده اند یا نه؟ من همه دغدغه‏‎ ‎ام این است که جوان انقلابی امروز ، نداند ما بعد از چه دورانی، امروز در ایران‎ ‎مشغول چنین حرکت عظیمی هستیم . تاریخچه این 200 - 150 سال اخیرـ ‏‎ ‎از دوران اواسط‎ ‎قاجار به این طرف ، از دوران
جنگ‌های ایران و روس به این طرف‏‎ - ‎را بخوانید و‎ ‎ببینید چه حوادثی بر این کشور گذشته است.
یکی از این حوادث ، ایجاد جریان روشنفکری‎ ‎وابسته است . نمی شود بگوییم در ایران روشنفکر نداشتیم . همیشه و در همه عصر ها و‏‎ ‎دوران ها، روشنفکرهایی بوده اند ؛ مردمانی که جلو تر از زمان خود را می دیدند و بر‎ ‎همین اساس
می‌اندیشیدند و حرکت می کردند . اما غرب مسلط به تکنولوژی و علم ، روزی‎ ‎که خواست در ایران،
پایگاه تسلط خودش را مستحکم کند ، از راه روشنفکری وارد شد‎.

‎این شروع تهاجم فرهنگی غرب ، ربطی به آحاد مردم غرب نداشت . افکار عمومی غرب از همه‎ ‎این حرفها بی اطلاع اند.

این کار همان سیاستمدارها بود . تهاجم از آنجا شروع شد و‎ ‎این تهاجم در دوران جدید پهلوی، شکل های گوناگونی پیدا کرد. یعنی در دوران بیست‏‎ - ‎سی سال آخر حکومت پهلوی ها ، این تهاجم ، شکل‌های خطرناکتری پیدا کرد.‏/س

مقدمه:

فرهنگ والای ایرانی اسلامی به عنوان برجسته ترین هویت مردمان مشرق زمین و فلات ایران ار روزگاران بسیار دور مورد هجمه های مختلفی از سوی دشمنان بوده است و در گاهی اوقات با مشکلات عدیده ای روبرو شده است که در زمان هایی که حکومت های ملی در ایران روبه انحطاط و ضعف می نمود ،این فرهنگ والای مردمان سرزمین ایران بود که پویایی و زنده شدن و رشد و تعالی دوباره این سرزمین را به دنبال داشت.

در این مقطع زمانی به دلیل نزدیک شدن فرهنگ ها و از بین رفتن مرز های جغرافیایی و فکری در جهان شاهد نابودی خرده فرهنگ ها وفرهنگ و آداب و رسوم کشور های ضعیفی هستیم که در برابر تهاجم فرهنگی و نفوذ بدون رقیب کشور های سلطه گر،در حال نابودی هستند.


جنگ نرم، عملیات روانی، تهاجم فرهنگی

کشور های غربی و سلطه گربه موجب مقابله با فرهنگ های ارزشی و اصیل مشرق زمین اقدام به طراحی وسایل و برنامه های مختلف فرهنگی نموده اند که در این میان ماهواره ها به دلیل دسترسی آسان عموم مردم در تمامی کشور ها به عنوان ابزاری قوی در دست سلطه گران قرار گرفته است.لذا برهمگان لازم است تا با روشن بینی کافی در جهت مبارزه با تهاجمات فرهنگی ایستادگی نموده و در راستای تقویت هویت ملی و دینی ایران اسلامی تلاش نمایند.

شرح:

فرهنگ،میراث گران بها وحاصل هزاران سال تلاش فکری،هنری وصنعتی نسل های گذشته یک ملت است.هرنسلی،اندوخته های فرهنگی وتجارب زندگی خویش رابا شیوه های گوناگون به نسل بعدی منتقل می سازد.نسل بعد نیز اندوخته های خود را بران می افزاید وان را به نسل بعد از خویش انتقال می دهد.این جریان،همواره در طول تاریخ ادامه داشته است؛همان گونه که شخصیت یک فرد،حاصل تجربیات فردی او است وموجب امتیازش از دیگر افراد می شود،فرهنگ یک جامعه نیز حاصل هزاران سال تجربه تلخ و شیرین ان جامعه است واین فرهنگ جامعه است که هویت ان را شکل داده وان را از جوامع دیگر،متمایز می سازد.این فرهنگ وفضای فرهنگی،چونان فضای اطراف،ما را کاملا احاطه کرده ودرتمام صحنه های زندگی فردی و اجتماعی خود،ان را لمس کرده واز ان تاثیر می پذیریم.

فرهنگ، بسان هرکالای گران بهای دیگر،همواره در معرض خطر دستبرد راهزنان و شیادان قرار داشته است؛به ویژه در قرن های اخیر که کشور های قدرتمند و استعمارگر جهان،به دو دلیل عمده،سعی در انهدام و نابودی فرهنگ جوامع و ملل دیگر داشته اند:

الف) دست یابی به اغراض سیاسی و اقتصادی

استعمار گران برای آن که سرنوشت یک ملت را به دست گرفته،از منابع عظیم مادی و معنوی آنان به نفع خویش بهره برداری کنند،در گام نخست،تلاش می کنند تا موانع فرهنگی را که جدی ترین مانع بر سر راه ان ها به حساب می اید،ازسر راه خویش بردارند؛بدین منظور،از ابزار و شیوه های گوناگون،به ویژه برنامه های به ظاهر جذاب ماهواره ای،فرهنگ بومی را تضعیف وفرهنگ خویش راترویج می کنند.بدین ترتیب،مردم کشورهای مورد تهاجم،از فرهنگ خویش فاصله گرفته،با ان بیگانه شده وبه فرهنگ بیگانه واستعماری روی می اورند.

ب) جهانی کردن فرهنگ غربی و امریکایی

در سال های اخیر،برای سردمداران کشورهای سلطه گر،خود جهانی کردن فرهنگ غربی،اهمیت بسیار پیدا کرده است.این نظر علاوه براستفاده از وسایل سیاسی،تبلیغاتی وصنعتی،با نظریه های شبه علمی نیز پشتیبانی می شود. مثلا،نظریه دهکده جهانی مک لو هان و امثال ان،با صراحت سعی بر ان دارد که زمینه رابرای پذیرش فرهنگ غربی مساعد کرده واز حساسیت هایی که ممکن است در مقابل ان ابراز شود،بکاهد.بنابراین،دراثر این حمله فرهنگی دشمن،مردم نخست دچار شک وتردید در مثبت بودن فرهنگ ملی ودینی خود شده و باورهایشان را نسبت به کارایی فرهنگ خویش از دست می دهند و سپس،به تدریج،آماده تمایل وجذب فرهنگ بیگانه دست کم جنبه هایی ازآن می شوند وهمه این ها حاصل برنامه های حساب شده ماهواره است.

دشمن آشکار و تهاجم خاموش:

عصری که در آن قرار داریم،عصر ارتباطات و عصر سلطه پدیده رسانه بر زندگی انسان هاست.بی گمان برنامه های رادیویی و تلویزیونی موفق شده اند افکار و عقاید انسان های بی شماری را دستخوش تغییر سازند.تمدن منحط غرب برای ترویج سکولاریسم اقدام به تأسیس هزاران شبکه تلویزیونی و رادیویی کرده است که به صورت شبانه روزی برنامه های گوناگونی را با این هدف پخش می کنند.متأسفانه دستیابی به این برنامه ها در کشور ما بسار ساده و امکان پذیر است.باید توجه داشت دکه وقتی سخن از ماهواره به میان می آید،ابتدا مسایل ضد فرهنگی آن جلب توجه می کند،سپس مسایل سیاسی،علمی و ورزشی ایفای نقش می نمایند.بیشتر شبکه های فارسی زبان ماهواره ای،در یک تقسیم بندی معمولی به شبکه های سیاسی و غیر سیاسی تقسیم می شوندکه بر اساس تحقیقات به عمل آمدهتمامی این شبکه ها،با وجود هدف ها و سلیقه های گوناگون،در هجوم ئبه مبانی دینی به طور جدی اشتراک دارند و هرکدام با مأموریتی خاص به مقابله با اسلام برخواسته اند.این هجوم اگر چه آرام و خاموش آغاز شده،اصول و پایه های اعتقادی مردم را هدف قرار داده و با دقت ماهرانه ای تمام گروه های مختلف جامعه را در بر می گیرد.

فن آوری ماهواره و آمار تقریبی آن:

ابتدا چنین به نظر می رسد که پیشرفت رسانه های ماهواره ای به صورت مطلق و بی قید و شرط پدیده ای مطلوب است و برای تحقق دهکده جهانی،ضرورت تام دارد حال آنکه در تجربه کوتاه و چندین ساله معلوم شد که برخی از پی آمد های سوءاین پدیده از حیث فرهنگی به شدت آسیب زاست.

آلویت تافلر،نویسنده و منتقد اجتماعی،می نویسد:«تکنولوژی ملاهواره ای و دیگر رسانه۸ های جدید،فرهنگ های ملی را از هم می پاشند و این ارتباط متقاطع،به هر حال تهدیدی است برایهویت ملی که حکومت ها برای مقاصد شخصی خود،سعی در حفظ و انتشار آن دارند».


تهاجم فرهنگی

گفتنی است،فرایند ارتباطات از راه دور و استفاده از ماهواره و دیگر رسانه های گروهی برای پخش امواج در سطح گسترده،شمشیری دو لبه است که می تواند پی آمد های مثبت و منفی را به دنبال داشته باشد.الگو گزینی نوجوانان و جوانان از رسانه های تصویری در دهه های اخیر توجه پژوهشگران روانشناسی را به خود جلب کرده است.طبق آمار در سال ۱۳۷۷ از جمعیت ۶۷ میلیونی کشور،حدود ۳۵ درصد نوجوانان و جوانان به تلویزیون ماهواره ای دسترسی داشته و روزانه بین ۲ تا ۳ ساعت برنامه های این تلویزیون ها را تماشا می کنند.بالاترین میزان بهره مندی روزانه ۵/۴ ساعت و پایین ترین آن روزانه یک ساعت برآورد شده است.

طبق آمار های مندرج شده در مجلات و روزنامه های کشور،۷۳ درصد از جوانان مراکز استان ها به راحتی به ماهواره دسترسی دارند.

رویکرد نامناسب به ماهواره ها:

امروزه بیشتر افراد جامعه زمان زیادی از شبانه روز را به تماشای برنامه های ماهواره ای اختصاص می دهند و همین امر سستی نظام بیشتر خانواده های ایرانی را به دنبال دارد.برخی کارشناسان معتقدند امروزه افراد جامعه وسایل ارتباط جمعی ساده؛همانند تلویزیون و یا ویدیو را جوابگوی نیازهای خود نم دانند،به همین علت همیشه به دنبال راهی هستند که با وسایل مختلف با دنیای بیرون در ارتباط باشند.

یک آسیب شناس اجتماعی درباره پیامد های ماهواره بر روی جوانان می گوید:«با وجود اینکه برنامه های ماهوار ه ای محتوای علمی و آموزنده نیز دارد،امروزه بیشتر جوانان ماهواره را برای استفاده از برنامه های علمی آن انتخاب نمی کنند و بیشتر تمایل به دیدن برنامه هایی دارند که آن ها را در رسانه های داخل کشور نمی یابند و در واقع به خاطر برنامه های مبتذل و مستهجن،از ماهواره استفاده می کنند که زمینه انحراف و سقوط اخلاقی در این برنامه ها برای قشر جوان بسیار زیاد است».

چه زیبا فرموده است رسول گرامی اسلام حضرت محمد(ص):«کیف بکم اذا رأیتم المنکر معروفا؛چه می شود شما را آن گاه که ناپسند را پسندیده می شمارید و بد را خوب می بینید».

اشاعه فحشا و بی بند و باری:

بدون شک ارایه تصویر های مستهجن و مبتذل از طریق ماهواره و نمایش آن ها یکی از عوامل گسترش بی بندوباری و به فساد کشاندن جوانان است.

دشمن که همواره اشاعه فرهنگ دینی و اعتقاد به خداوند و معنویات را مانع اصلی هدف های خود می بیند،برای کم رنگ کردن این اعتقادات،با ایجاد خلل دراعتقادات قشر جوان،در به انحراف کشاندن و بی هویت کردن آنان می کوشد.

قرآن کریم درباره خطر اشاعه زشتی ها در جامعه اسلامی هشدارمی دهد ومی فرماید:

کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد،عذاب دردناکی برای آن ها در دنیا و آخرت است وخداوند می داند و شما نمی دانید.

در واقع از دیدگاه و منطق قرآن،باز گو کردن زشتی ها وارایه وترویج آنها،نهی شده است؛زیرا موجب آشکار سازی زشتی ها و بر ملا شدن آن ها می شود.امام رضا می فرماید:آن کس که گناه را نشر دهد،رانده است وآن کسی که گناه را پنهان می دارد،مشمول آمرزش الهی است.

شبکه های ماهواره ای در قالب میان برنامه ها و آگهی ها،مظاهر ضد اخلاقی را تبلیغ می کنند و این رسانه،همچون دیگر ابزار پیشرفت می تواند به آرمان های تعالی بخش انسان ها و جوامع خدمت یا خیانت کند که در حال حاضر بیشترین خیانت ماهواره در ایجاد و رواج فساد و فحشا در میان جوانان است.

شگرد های تبلیغی هنری برای نفوذ:

به شگردهای گوناگون تبلیغی در برنامه های ماهواره ای به اختصار اشاره می کنیم تا مشخص شود آیا این برنامه ها به رشد جوامع بشری کمک می کند یا انحطاط اخلاقی آن ها را تسریع می بخشد:

الف) خبر و گزارش

با دقت در اخبار و گزارش ها و هم چنین مصاحبه هایی که در واقع منابع اطلاعاتی بینندگان برنامه های ماهواره ای هستند در می یابیم که آن ها همواره در انتخاب اخبار سیاست سانسور حقایق را به شدت دنبال می کنن؛از آن جمله:

بزرگ نمایی واقعیت های کوچک برای پنهان کردن واقعیت های بزرگ تر؛ انکار یا حذف بخشی از حقایق یک موضوع برای تحریف همه آن حقیقت؛ بیان یک حقیقت،همراه با تجزیه و تحلیل ویژه آن برای تخریب اصل موضوعی دیگر؛اظهار یک حقیقت و ترکیب آن با دروغ های گوناگون برای محو آثار و پی آمد های آن حقیقت؛انتخاب واژه های منفی برای بیان یک حقیقت ارزشمند،با هدف ایجاد دافعه در شنوندگان نسبت به آن حقیقت؛القای اندیشه های خاص سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،تاریخی و علمی در قالب خبر و گزارش؛تخریب شخصیت های مفید و ترویج عناصر فاسد،به وسیله انتشار مطالبی درباره آن ها.

هر کس با این منابع به اصطلاح خبری مرتبط شود،گرچه فقط اندکی از دروغ پراکنی ها و تحریفات آن ها را به مرور زمان باور کند و اندیشه های خود را بر اساس آن بنا نهد،خواسته یا نا خواسته از اهداف آن ها پیروی خواهد کرد به ویژه با توجه به برخی اصول روانشناسی در شکل گیری برداشت ها که حتی اگر اطلاعات درست بعدی هم در اختیار مخاطبان قرار گیرد،اطلاعات نادرست اولیه اثر خاص خود را خواهد بخشید.

ب) برنامه های ورزشی یا نمایشی

برنامه های ورزشی بخش عمده ای از محتوای شبکه های ماهواره ای را تشکیل می دهند که توجه به نکات زیر در بررس آن ها ضروری است:

۱٫ غالب این برنامه ها بیش از آنکه ورزش را ارایه دهد بر جنبه های نمایشی تکیه می کند.

۲٫ هنگام پخش برنامه های ورزشی و در لابلای آن ترویج الگوهای لباس و دیگر وسایل ورزشی،رقص و آواز،پخش شعارهای منفی بسیار دیده می شود.

۳٫ از ورزش کارانی که از نظر افکار و اعمال،فاسد و ناشایسته اند،بت ساخته می شود که این امر،خطر عمده ای برای نسل جوان در پی دارد.

۴٫ برهنگی زنان درقالب ورزش،به نحوی که زن ورزشکار در ذهنیت بیننده تنها در پرتو برهنگی او پذیرفته می شود و به مرور زمان،برهنگی زنان برای بینندگان،مقبول و بدیهی می نماید.

۵٫ ورزش،هدف اصلی مطرح می شود و در نتیجه،پیروزی در آن،پیروزی در همه چیزو باخت در میدان ورزش از دست دادن همه چیز تلقی می شود.

ج) میزگردها و بمباران فرهنگی

مباحث اجتماعی و فرهنگی و حتی مسایل دینی و اخلاقی در قالب های مصاحبه،میزگرد،نظر سنجی،توضیح کارشناسان و مانند آن پی آمد های ویرانگری به همراه دارد و نمی توان آن را تبادل فرهنگی نامید؛زیرا گویندگان این برنامه ها متکلم وحده هستند و مخاطبان،فقط شنونده وبیننده.آن ها هرگز افکار و نظریات مخاطبان را منعکس نمی کنند؛بلکه چنان بیننده را با نظریات مشابه و رنگارنگ،بمباران فکری می کنند که فرصت تأمل و مقایسه حق و باطل را از او می گیرند.


شبکه‌های فارسی زبان

د) فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی

فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی که بیش ترین بیننده را از طیف های گوناگون در سراسر جهان دارد،عمدتا ترکیبی از چند موضوع و عامل را در قالب های گو ناگون عرضه می کنند:

۱٫ خدشه دار کردن هر آن چه برای انسان ها تا کنون مقدس و خدشه نا پذیر بوده است.

۲٫ محور قرار دادن برهنگی زنان و شهوت گرایی مردان و خلاصه کردن رابطه زن و مرد به مسأله لذت جنسی.

۳٫ القای نا امیدی از آینده بشریت و ایجاد یأس از روند تاریخ و حرکت جوامع بشری.

۴٫ ایجاد ترس و وحشت در بیننده در اثر تماشای صحنه های هولناک با بهره گیری از تغییر نور و رنگ تصاویر و پخش آهنگ های هیجان آور به منظور تحریک اعصاب بینندگان تا در نهایت اراده و استحکام روانی را زا او سلب کنند.

۵٫ توجیه خشونت های وحشیانه به مثابه راه حل نهایی برای رفع اختلافات میان آدمیان،حتی در قالب فیلم های کارتونی و بازی های رایانه ای.

۶٫ عادی نشان دادن توطئه های رنگارنگ،فتنه گری ها،کلاه برداری ها و همه رذایل اخلاقی در قالب ارتباط میان شخصیت های فیلم ها که پدید آورنده بدبینی و سوء ظن در بیننده نسبت به دیگران می شود.

۷٫ ترویج فحشا و منکرات در زشت ترین نوع آن در قالب داستان های جذاب و به کمک توجیهات روانشناسانه،نظیر انواع تجاوزات جنسی،هم جنس بازی و …

۸٫ ایجاد نا امیدی نسبت به ارزش های انسانی و فضایل اخلاقی در جوامع بشری.

۹٫ القای برتری های نژادی یهود بر دیگران و تحریک ملت ها علیه یکدیگر.

۱۰٫ القای برتری غربی ها در برابر شرقی ها و یا القای برتری نظام های سیاسی غرب در برابر غیر آن و ترویج افکار انسان مداری به جای خدا محوری در برابر اندیشه های الهی که در بسیاری از فیلم ها جلوه گری می کند.

تقابل فرهنگ دینی و غربی در برنامه های ماهواره ای:

توجه به نمونه هایی از فرهنگ مهاجمان،ادعای ما را تأیید می کند:

- در فرهنگ ما پوشیدگی ارزش است؛در فرهنگ غربی برهنگی ارزش و عامل ارتقای شخصیت زن می باشد

- رازداری و پرده پوشی در مسایل شخصی برای ما یک فضیلت است؛در برنامه های تلویزیونی غرب افشاگری و پرده دری نشانه شجاعت و استحکام شخصیت افراد به شمار می رود

- ما عفاف و پرهیز از جلوه گری زنان را ارج می نهیم؛آن ها جلوه گری و خود آرایی زنان را بالا ترین امتیاز تلقی می کنند

- ما تفاهم،حفظ آرامش و صلح را در میان افراد،اعم از پیران،جوانان و کودکان در کنار پیروی از ارزش های دینی ضروری می شناسیم؛ام آنان همواره در پی طرح اختلاف و تضاد میان نسل های جامعه هستند و تشنج گرایی را با پیروی از اصل تکیه بر تضاد و تضارب میان نسل ها دنبال می کنند

- ایثارگری و حفظ منافع دیگران در مکتب و فرهنگ ما ارزش والایی دارد؛ولی در فرهنگ غرب فرد گرایی و امتیاز طلبی محور همه کار هاست

- ما کمال جویی،ارزش گرایی و معنویت طلبی را موجب سعادت می دانیم؛آن ها بیننده را به سوی سرگرمی های بی ارزش،لذت های زودگذرو مادی گری محض سوق می دهند

- برای ما عشق جلوه ای آسمانی دارد؛ام آن ها عشق را در حیوانی ترین مرحله ممکن،تعبیر و تفسیر می کنند

- خلاصه آن که،همت ما در شکوفایی استعداد های خدادادی انسان ها،تقویت قوه عقلانی و تهذیب نفسانی است؛در حالی که تلاش غربی ها برخواسته از فرهنگشان در تحریک قوای نفسانی و تخریب نیروهای فطری و الهی بشر می باشد.

راهکارهای پیشنهادی:

الف) رسالت اصلی مسئولان فرهنگی،ایمن سازی افراد به ویژه جوانان و نوجوانان در برابر هجوم بیگانگان و افزایش قدرت مقاومت آنان است.ایمن سازی تنها با برنامه ریزی هماهنگ و دارزمدت برای فرهنگ سازی دینی،گسترش شناخت معارف الهی و تنومند ساختن باورهای اصیل دینی در جامعه،میسر است که می توان با گذشت زمان افراد جامعه را به خود آگاهی و خود باوری برساند.به دیگر سخن از برخورد های فیزیکی و محدودیت آفرین در استفاده از ماهواره و اینترنت و…،نیز تنها باید به عنوان تکمیلی و یکی از راه های ایمن سازی بهره برد.

ب) اگر محدودیت آفرینی در استفاده از برنامه های ماهواره،بدون جایگزین کردن برنامه های سازنده و مورد علاقه جوانان باشد،به نتیجه نخواهد رسید و جوانان به انحرافات و مشکلات دیگری دچار خواهند شد.بنابراین با انتخاب برنامه های مناسب یا جایگزین کردن فعالیت های دیگر به جای تماشای برنامه های ویرانگر ماهواره ای،می توان از پیامد های منفی آن ها پیشگیری کرد.

ج)باید برای رشد فرهنگ اسلامی در جامعه تلاش کرد.در این راه از روش های زیر می توان بهره گرفت:

۱٫ عمل به ارزش های مکتبی و ملی از جانب مسئولان و مدیران

۲٫ برداشتن محدودیت های غیر ضروری در زمینه های گوناگون،تا آنجا که به رواج ضد ارزش ها منجر گردد

۳٫ تهیه فیلم هایی با موضوعات متناسب با تعلیم و تربیت اسلامی.

منابع:

هجوم خاموش – سید محمد سقا زاده،حمزه کریم خانی – عطر یاس

ماهنامه دیدار آشنا – شماره ۶۵

آلوین تافلر – جابجایی در قدرت – ترجمه شهین دخت خوارزمی

سوره نورآیه ۱۹

تأملات فرهنگی و هنری – علیرضا باوندیان – انتشارات شاملو

نمونه هایی از تهاجم فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران

 

 

گرچهشیوههایتهاجمفرهنگیدشمنانمتفاوتاست،اماهمصداکشورجمهوریاسلامیایرانراهدفقراردادهاست  وحتیحجموابعادآننسبتبهدیگرکشورهاسنگینتراستولیباتوجهبهعلاقهیبهوطنوویژگیپیوندبامذهبوفرهنگاسلامی،لازماستتهاجمفرهنگیرادقیقترباذکرآماردرخصوصجمهوریاسلامیمطرحکنیم :

 

1.     تلاشگستردهآمریکاومتحداناروپاییشبرایخستهودرماندهنشاندادنجمهوریاسلامیایراندرادامهنبردباغربجهتدورکردنستمستیزانوموحداندنیاازآرمانهاوشعارهایجذابوانسانسازواسلاماصیل.

2.     القایگستردهاینکهدرنظامولایتفقیهتوانادارهیجامعهرانداردونظریهایواپسگراوشکستخوردهمیباشد.

3.     القایوسیعاینکهاسلامصرفاتئوریمذهبیاستوقابلیتاجرابرایتمدنوترقیبخشیدنواعتلاییکجامعهیرشیدراندارد.

4.     القایاینمطلبدرداخلکشورمانودرمیانسایرممالککهدرشرایطکنونیجمهوریاسلامیایرانجزپذیرشنظمنوینجهانیوسیاستسلطهجویانهیآمریکابردنیارانداردوچهبهترکهخودپیشقدمپذیرشایننقششود.

5.     ارائهتصویرمخدوشیازواقعیتهایجمهوریاسلامیایرانوفرهنگآندرمیانملتها،ارائهیکتابهایپرازدروغوساختنفیلمموهومیازکتابمزبوروپخشآنفیلمدرکشورهاییمانند : ایتالیا،آفریقایجنوبی،مغرب،بلغارستان،استرالیا،آرژانتین،یونانوجمهوریکرواسیاست. جلددوماینکتاببانام (عشقبهفرزند) ارائهمیشودونظیرکتاب (سلمانرشدی) است.

6.     شیعیمعرفیکردنانقلاباسلامیودامنزدنبهامریتحتعنوان (ضرورتمقابلهباتهدیدشیعه) درکشورهایمختلفیابهبیراههکشاندنانقلابازمقابلهباکفروالحادبادامنزدنبهاختلافبینشیعهوپیروانسایرادیانیامذاهبکهازجملهآنهاسنیهاهستند.

7.     تبلیغوسیعمسیحیتبهطورمستقیموغیرمستقیمدرداخلجمهوریاسلامیبراساستحقیقبعضیازمنابعخبری 83 نوعکتاب،جزوه،نشریه،تراکتوانجیلبرایتبلیغمسیحیتدرداخلارائهمیشود. همچنیندورادیوی (صدایانجیل) درکشور (موناکو) ، (ندایمسیح) در (قبرس) و (مرکزشادیمسیحیانایران) درآمریکابرای     ایرانیهابرنامهپخشمیکند.[1]

 

8       . حمایتهایسیاسی،فنی،مالی،سازمانیوتبلیغاتیازدگراندیشانوگروههایضدانقلابایران،تاجاییکهبنابرآماریکموسسهتحقیقاتیدرشرایطکنونیپساز 37 کانالتلویزیونیو 21 ایستگاهرادیوییضدانقلابدرداخلکشورپخشمیشودوفقط 216 نوعنشریهضدانقلاببهداخلکشورارسالشدهوبیشاز 250 موسسهانتشاراتیو 2500 نفرقلمبهمزددرخدمتسیاستغربدرکشورهایآمریکا،آلمان،فرانسه،انگلیس،سوئد،هلند،کاناداو ... بهفعالیتمستمرعلیهایراناشتغالدارندوکتابهایفراوانیضدایرانتوزیعمیکند.

 

1.     تاکیدافراطیبرهویتملیوطرحمسئله (ایرانیت) درمقابل (اسلامیت(

2.     ارتباطاتمستقیمومکاتبهایبااقشارمختلفمردم

3.     دامنزدماعتیادبهموادمخدروآلودهکردنشمارزیادیازافرادجامعهوتوزیعمشروباتالکلیدربینجوانانجهتمنفعلساختنآنها

4.     عملیاتروانیگستردهبرضدسیاستهاینظامومسئولانوامورجمهوریاسلامیایران

5.     گسترشفساداخلاقیولاابالیگریازطریقشبکههایتوزیعسیدیهایغیرمجاز،سیدیهایمبتذلومجلاتباتصاویرمستهجن،بسطمحافلعیشونوش،ترویجآلاتمصنوعیارضایغرایزجنسیودرمرحلهاخیرپخشبرنامههایفاسدو

مفسدومحرکبهطورگستردهازطریقماهوارهواینترنتکهبیشترینتاثیررادربعضیمردمسادهلوحگذاردهاست.

6.     مقابلهومبارزههمهجانبهباایمانقلبیمردموشکستنمجموعهتعهدهاوتعصباترسوخیافتهدربینمردمجهترهاییورساندنهمهآنهابههرجومرجولاابالیگریوپوچگرایی

7.     مقابلهشدیدوپیوستهدرمقابلحاکمیتاسلامبرایرانکهبهوجودولایت (ولیفقیه) بستگیداردوسعیوتلاشدرتضعیفولایتدردیدگاهپیروانداخلیوخارجیازطریقایجادمحدودیتدراختیاراتولیفقیهویاایجادشبههدرآن

8.      سعیهمهجانبهاستکباردرایجاداحزابوگروههاوتحققاختلافدربینجامعهوامتواحدهتاامیدخودرابرایپیداکردنجایگاهیبرایخودتقویتکند.

9.     ارائهیالگوهایوارداتیبرایمضمحلنمودننسلجوانچهدختروچهپسروارائهمدومدپرستیدرپوششوارائهحیاتجدیددرقالب (پستمدرن . فراپستمدرن)[2]

 



[1]مرتضیحسینیاصفهانی،همان،انتشاراتفرهنگقرآن،چاپاول،زمستان 1379 ،ص 59 - 60

[2]همان، 61 - 62

نوشته :فاطمه

عربجعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد