دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

احکام نگاه کردن

احکام نگاه
 
 
 
گزیده ای از استفتائات احکام نگاه امام خمینی(ره)
س: نگاه کردن مرد به تصویر زن در تلویزیون و نگاه کردن زن به تصویر مرد در تلویزیون چه حکمی دارد؟
ج: حکم عکس را دارد.
        
جزییات مطلب...
 
 

 
 
احکام نگاه کردن
نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها اگر به قصد لذت باشد حرام است ولى اگر بدون قصد لذت باشد مانعى ندارد و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام مى‏باشد و نگاه کردن به صورت و بدن و موى دختر نابالغ اگر به قصد لذت نباشد و به واسطه نگاه کردن هم انسان نترسد که به حرام بیفتد اشکال ندارد،
        
جزییات مطلب...
 
 


 
 
احکام روابط زن و مرد
 
 
 
گزیده استفتاهات از محضر امام خمینی (ره) احکام رضاع و مَحرمیّت(1)
س: زنی به علت ندانستن مسئله در حدود چهار ماه به نوه دختری خود شیر داده است؛ حکم این مسئله چگونه است؟
        
جزییات مطلب...
 
 

 
 
گزیده استفتاهات از محضر امام خمینی(ره) پیرامون محرمیت(2)
س: در ازدواج دختر ـ اعم از دائم یا موقّت ـ مادر دختر به داماد محرم می شود، هر چند آمیزش حاصل نشده باشد، آیا همین دختر به پدرشوهرش در صورت عدم آمیزش و جدایی از شوهر، محرم است؟
        
جزییات مطلب...
 
 


تعریف رابطه دختر و پسر

1. مراد از روابط دختر و پسر، رابطه ای است که خود رابطه، هدف است و مقدمه چیز دیگری نیست. رابطه ای که خود رابطه هدف نیست، همانند رابطه و معاشرت دختر و پسری که نسبت خویشاوندی دارند و یا رابطه علمی، شغلی و اقتصادی بین دختر و پسر، اشکالی ندارد.

2. در این رابطه، جنسیت طرفین، موضوعیت دارد؛ یعنی نگاه آن دو به هم، جنسیتی است.

3. دراین رابطه، احساسات و عواطف طرفین، حرف اصلی را می‌زند.

4. در این رابطه، یک در هم تنیدگی بین غریزه جنسی و قوای عاطفی طرفین وجود دارد و تفکیک آن دو در بسیاری از مواقع، امکان‌پذیر نیست.

پس منظور ما از رابطه و دوستی دختر و پسر، «رابطه ای است صمیمانه و گرم و اغلب پنهانی که احساسات و عواطف طرفین در این ارتباط، دخالت جدی دارد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسیتی باشد؛ نه نگاه پاک انسانی و اغلب از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه، تلفن و ... ایجاد می گردد».

سه دیدگاه در باره رابطه دختر و پسر وجود دارد:

1. دیدگاه افراطی؛ در این نگرش، هر گونه ارتباطی با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رویکرد لیبرالیستی).

فروید و پیروان وی مدعی هستند که اخلاق جنسی کهن، بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و تمام مشکلات بشر به دلیل ممنوعیت ها، محرومیت ها، ترس ها و وحشت های ناشی از این ممنوعیت هاست که در ضمیر باطن بشر جایگزین شده است.

برتراند راسل نیز همین مطلب را اساس قرار می دهد و در کتاب «جهانی که من می شناسم»، می گوید: «اگر از انجام عملی [رفتار جنسی] زیانی متوجه دیگران نشود، دلیلی نداریم که ارتکاب آن را محکوم کنیم».1

2. دیدگاه تفریطی؛ بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف، مردود و مورد نکوهش می باشد. این دیدگاه، نقطه مقابل دیدگاه افراطی است.

راسل در جای دیگر می گوید: «پدران کلیسا از ازدواج به زشت‌ ترین صورت یاد کرده اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد. بنابراین، می‌گفتند: ازدواج که عمل پستی شمرده می شد، بایستی منعدم شود».2

3. دیدگاه اعتدالی؛ بر اساس این دیدگاه، نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه؛ بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف، در یک چهارچوب [Context] مشخص، تعریف شده است.

ارتباط مجاز، ارتباطی است حداقلی و به دور از هر گونه انگیزه شهوی و عاطفی و رابطه ای است که در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انسانی باشد و نه جنسیتی. دیدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم، یعنی دیدگاه اعتدالی است.

 

روابط دختر و پسر از نگاه قرآن کریم

قبل از بحث «آسیب شناسی روابط دختر و پسر»، اشاره ای گذرا به دیدگاه قرآن کریم در مورد این بحث خواهیم داشت.

 

داستان موسی علیه السلام و دختران حضرت شعیب علیه السلام3

این داستان، مربوط به زمانی است که حضرت موسی علیه السلام با نگرانی و ترس از دشمن از مصر به جانب مدین بیرون رفت و چون به سر چاه آبی در حوالی شهر مدین رسید، آن جا جماعتی را دید که گوسفندانشان را سیراب می‌کردند و دو زن را یافت که دور از مردان، در کناری به جمع‌‌آوری گوسفندانشان مشغول بودند. موسی علیه السلام به جانب آن دو رفت و گفت شما این جا چه کار می‌کنید؟ گفتند: ما منتظریم تا مردان، گوسفندانشان را سیراب کنند و باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سیراب کنیم و پدر ما هم، مردی سال‌خورده است.

موسی گوسفندان آنان را سیراب کرد و سپس رو به سایه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسی علیه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود که دید یکی از آن دو دختر با کمال وقار و حیا باز آمده و گفت: پدرم از تو دعوت کرده که به منزل ما بیایی تا در برابر کمک تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتی موسی علیه السلام نزد پدر دختران (شعیب) رسید و سرگذشت خود را با بیان کرد، شعیب گفت: اینک ترسی به خود راه نده که از شر قوم ستم‌کار، نجات یافتی. در این هنگام، یکی از آن دو دختر (صفورا) گفت: ای پدر! این مرد را برای کار خود اجیر کن که وی بهترین کسی است که می‌توان برای انجام کار برگزید؛ زیرا او هم امین است و هم توانا. شعیب خطاب به حضرت موسی علیه السلام گفت: من اراده کرده‌ام که یکی از دو دخترم را به نکاح تو در آورم.

پیام‌ها

1. در یک رابطه ضروری و حداقلی میان دختر و پسر، بایستی رفتار، نگاه، پوشش و گفتار آن دو، بر اساس اصل «حیا» باشد.

خداوند در توصیف راه رفتن دختر شعیب در آیه 26 سوره قصص، می‌فرماید: «تمشی علی استحیاء»؛ زیرا شیوه حرکت، سبک سخن گفتن و نحوه لباس پوشیدن، حامل پیام است و در هر فرهنگی، با مخاطبش سخن می‌گوید.

فرق حیا و شرم این است که حیا، «کنترل ارادی رفتار، به منظور حفظ حریم بین خود و دیگران است و شرم، یک نوع ناتوانی در اظهار وجود و ابراز خود است.

2. پدران و مادران، باید بر رفتار فرزندان خودشان با مهربانی و احترام به شخصیت آنان و به دور از هر گونه توهین، نظارت کنند و در مقابل، نوجوانان و جوانان هم باید برای کسب آگاهی بیشتر و استفاده از تجربه پدر و مادر، با آنان مشورت کنند.

وقتی که بر خلاف عادت هر روزه، آن دو دختر، زودتر به خانه برگشتند، پدر با تعجب پرسید: چه شد که امروز زود بازگشتید؟ دختران گفتند: مرد صالحی بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما، بر ما ترحم کرد و گوسفندان ما را آب داد و ما زودتر به خانه آمدیم.

3. باید از نگاه ناروا و «چشم چرانی»، خودداری ورزید که از آن به «غض بصر»5 تعبیر شده است. فرمان قرآن این است که باید از نگاه خیره، هوس‌آلود و کنترل نشده، پرهیز کرد.

 

چه باید کرد؟

1. بایستی میان والدین و فرزندان، روابط صمیمی حاکم باشد؛ تا فرزندان بتوانند در یک محیط سالم و قابل اعتماد، به راحتی مشکلات خود را با والدین در میان بگذارند.

2. والدین باید شرایط نسل جدید و واقعیت‌ها را درک کنند و سعه‌ صدر داشته باشند؛‌ تا با هوشیاری و گفت‌و‌گوی منطقی با آنان، برای حل مشکل آنان اقدام کنند.

دختران و پسران مسلمان و پاک، باید بیاموزند که در اولین برخورد تأثیرگذار با جنس مخالف، آن را با پدر و یا مادر و یا با یک مشاور آگاه و مسلمان، مطرح کنند؛ تا بتوانند از تجربه‌های علمی و عملی آنان بهره برده، قبل از این که دچار

آسیب‌های جدی شوند، تصمیم عاقلانه ای بگیرند. اگر دختر و پسر، مسائل و معاشرت‌های مهم روزانه خود را با افراد مجرب مطرح کنند و والدین و مشاوران نیز بتوانند در حل مسائل آنها نقش مفید و سازنده ای را ایفا کنند، می‌توان امیدوار بود که جلوی بسیاری از روابط پنهانی و ناسالمی که احتمال دارد بعد از برخورد نخستین شکل بگیرد، گرفته شود.

 

داستان حضرت یوسف علیه السلام و زلیخا6

در آیه 23 و 24 سوره یوسف چنین آمده است: «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ: مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ و زنی که یوسف در خانه او بود، از یوسف از طریق مراوده و ملایمت، تقاضای کام‌گیری کرد و درها را [برای انجام مقصودش] محکم بست و گفت: برای تو آماده‌ام. یوسف گفت: پناه به خدا که او پروردگار من است و مقام مرا گرامی داشته است. قطعاً ستم‌گران رستگار نمی‌شوند».

«وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَی بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ؛ و همانا (همسر عزیز مصر) قصد اووسف) را کرد و او نیز اگر برهان پروردگارش را نمی‌دید، [بر اساس غریزه] قصد او را می‌کرد. این گونه [ما او را با برهان کمک کردیم] تا بدی و فحشا را از او دور کنیم، زیرا او از بندگان برگزیده ماست».

پیام‌ها7

1. معمولاً عشق بر اثر مراوده و به تدریج، پیدا می‌شود. وجود دائمی یوسف در خانه زلیخا کم کم سبب عشق مادی شد.

2. حضور مرد و زن نامحرم در یک محیط بسته، زمینه را برای گناه فراهم می‌کند.

3. تقوا و ارده انسان، می‌تواند بر زمینه‌های انحراف و خطا غالب شود.

4. خطر غریزه جنسی به قدری است که برای نجات از آن، باید به خدای رحمان پناه برد.

5. تلقین یاد خدا به نفس خود، نقش مهمی در ترک گناه دارد.

6. یاد کردن الطاف الهی و عاقبت گناه، مانع از ارتکاب آن است؛ « مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ».

7. یک لحظه گناه می‌تواند انسان را از رستگاری ابدی دور کند؛ «إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ».

8. انسانی که مقام و منزلت خود را می‌داند خود را به بهای کم و اندک نمی‌فروشد.

9. انبیا نیز در غرایز، مانند سایر انسان‌ها هستند؛ ولی به دلیل ایمان به حضور خداوند، گناه نمی‌کنند؛ «وهم بها لولا ان رآی برهان ربّه».

10. بهانه بسته بودن درها کافی نیست؛ باید به سوی درهای بسته حرکت کرد؛ شاید باز شوند.

11. امام صادق علیه السلام فرمود: برهان رب، همان نور علم و یقین و حکمت بود که خدا در آیات قبل فرمود؛ «و اتیناه علما و حکما».

 

آسیب شناسی روابط دختر و پسر

روابط دختر و پسر، دارای آفت ها و آسیب های روانی و اجتماعی جبران‌ناپذیری است که چند نمونه آن به شرح زیر است:

 

1. سرکوب شدن استعدادها

یکی از مهم‌ترین عواملی که با وجود رشد نیروهای جسمی، فکری و روحی نوجوان، مانع از به جریان افتادن صحیح و اصولی آنها و تأمین سعادت آینده او می‌شود، تسلّط میل جنسی بر وجودش می‌باشد. عدم کنترل این میل، سبب می‌شود که تمام حواسّ و توجّهات انسان و تمام قوای جسمی و مغزی او معطوف هوس‌بازی‌ها شود و اگر عملاً هم موفق به هوس‌بازی نگردد، تمام فکر و ذهن او به وسیله این خیالات و افکار، اشغال شده و او مجالی برای انجام کار دیگری و شکوفایی اندیشه و استعدادش پیدا نمی‌کند. این شعله ای که در سراسر وجودش زبانه می‌کشد، تمام تر و خشک را با هم می‌سوزاند و شکوفه‌های تازه دمیده در گلزار شخصیت معنوی‌اش را طعمه آتش سوزان می‌کند.8

آیه الله سبحانی می‌گوید: روزی در محضر حضرت آیه الله العظمی بروجردی (ره) نشسته بودیم که یکی از پزشکان ترکیه، به دیدار آیه الله بروجردی آمد و سؤال کرد که چرا اسلام نوشیدن شراب را حرام کرده است؟ آن مرجع بزرگ فرمود: حقیقت انسان را عقل، قدرت اندیشه و تفکر تشکیل می‌دهد و اگر عقل انسان نبود، وی با دیگر موجودات زنده تفاوتی نداشت و یکی از اموری که در تضاد شدید با قوه عقل انسان است، نوشیدن شراب است؛ همان طور که پزشکان نیز این مطلب را تأیید کرده‌اند. بنابراین، چون شراب عقل را از بین می‌برد و حقیقت انسان به عقل اوست، اسلام آن را ممنوع کرده است.

آن پزشک به دنبال این پاسخ، گفت: درست است که نوشیدن زیاد شراب، باعث از بین رفتن قوه تعقل انسان می‌شود و حقیقت انسان زیر سؤال می‌رود، ولی اگر کسی به مقدار کمی از این نوع مایعات بنوشد، نمی‌توان گفت چنین تأثیری دارد؛ پس چرا اسلام آن مقدار اندک را نیز ممنوع کرده و نوشیدن آن را غیرمجاز می‌داند. آیه الله بروجردی فرمود: چون انسان، کمال‌طلب است و هرگز به مقدار کم قناعت نمی‌کند و اگر مجاز شمرده شود، بر اساس کمال‌خواهی‌اش، به تدریج بر خواسته خود می‌افزاید. به همین جهت است که اسلام از همان ابتدا، حتی مقدار اندک آن را ممنوع کرده است و به عنوان یک قانون قطعی و دقیق، آن را برای تمام افراد چه با اراده و چه کم اراده، به اجرا گذاشته است و چون این ویژگی یعنی کمال‌طلبی، در دیگر ابعاد و زمینه‌ها جاری است، دیگر قوانین و مقررات و دستورالعمل‌های صادره از طرف قانون‌گذار هستی، بر اساس همین نکته شکل گرفته و آن جا که ممکن است زیاده‌طلبی باعث حریم‌شکنی شود و به تدریج انسان در وادی هولناک و در معرض خطرات جانی و روحی قرار گیرد، اسلام با جدیت و قاطعیت آن را نهی می‌کند.

اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همین موارد است که با یک سلام و احوال‌پرسی ساده آغاز می‌شود و یا به انگیزه اهداف آموزشی و غیره شروع می‌شود؛ ولی به تدریج، نوع رابطه و گفت‌وگو تغییر پیدا کرده، بر میزان و کمیت آن نیز افزوده می‌شود و تا آن جا پیش می‌رود که انسان تمام انرژی عاطفی خود را می‌خواهد در همین گفت‌وگوها و ارتباط‌ها هزینه کند و هرگز به همان حداقلی که در روزهای اول داشته، اکتفا نمی‌کند و بر همین اساس است که از همان آغاز، باید از ایجاد ارتباط عاطفی و مبتنی بر احساسات، اجتناب کرد.

بنابراین، ما برای اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد)، دلیل موجه و قابل قبولی را نمی‌شناسیم و در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار می‌شود و به تدریج، دو طرف در گردونه ای وارد می‌شوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند؛ گردونه ای که گاهی رهایی از آن، مستلزم هزینه کردن تمام انرژی روانی و جسمانی فرد و قرار گرفتن در بن‌بست شدید است. لازم به ذکر است که این سخن، یک ادعای صرف و بدون پشتوانه و دلیل نیست؛ بلکه مرکز مشاوره ما که در سطح دانشگاه‌ها فعالیت می‌کند، روزی نیست که نامه‌ای از جوانی که در چنین دامی قرار گرفته دریافت نکند.

روابط دختر و پسر قبل از ازدواج در اسلام
کد مطلب: 147
تاریخ انتشار : جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۰۱:۰۵
 
شریعت مبارک اسلام روابط دو جنس مخالف را با توجه به حد و حریمی تعریف می‌کند و در سنّت و سیره‌ی حضرت رسول (ص) به آن پرداخته شده است، ‌که لازم است ما نیز به عنوان پیرو آن مکتب به رعایت آن همت گماشته و سعی در انتقال آن ‌به نسل آینده خود داشته و بدان وسیله گامی در جهت اصلاح و سلامت جامعه برداشته باشیم، ‌
روابط دختر و پسر قبل از ازدواج در اسلام


در حقیقت با اهمال و بی‌توجهی در این مسیر ‌امت اسلامی به سوی هرج و مرج و انحطاط اخلاقی ‌کشانده خواهد شد. در دین اسلام روابط بین دختر و پسر به طور کلی ممنوع نگردیده است بلکه حدودی برای آن مشخص شده، ‌به طوری که در آن نه افراطی باشد و نه تفریطی، ‌یعنی همان خط اعتدال.
اگر کوتاهی در اجرای حدود خداوند در این مسئله صورت گیرد چه خواهد شد؟
در این صورت ما را به سوی اوج فساد و انحطاط جامعه سوق خواهد داد یعنی به سوی بی‌اخلاقی و تجاوز به فرامین خداوند متعال. ما بسیاری از دختران و پسران را ‌می‌بینیم که ‌در ‌چنین شرایطی هستند و ظاهراً هیچگونه راهنمایی و راهکاری برای آنها ارائه نمی‌شود. آیا این عدم ارائه راهنمایی به آنها به کمبود دین در ارائه ‌الگوی درست و به‌جا بر می‌گردد؟ در حالی که برای هر مسئله‌ای در سیره حضرت رسول(ص) و قرآن الگو و اسوه‌ای ارائه شده ‌است و این ‌به دوری ما از قران و سنت و تقلید‌های کورکورانه از دنیای جدید بر می‌گردد نه به نقص در دین‌.

● اما در ارتباط با ‌عشق و دوستی...؟
دوست داشتن از والاترین و زیباترین مفاهیم زندگی است واسلام نیز ‌آیین دوستی و رحمت و مهربانی است اما آنچه مد نظر ما است دوستی ‌و عشقی است بدور از هر گونه پلیدی و انحراف از قانون ‌خداوند و بدون هر گونه عوارض نا مطلوب فردی واجتماعی، ‌که به عنوان مثال به دوستی و علاقه‌ی مسلمان به برادر وخواهر دینی خود و یا عشق و علاقه‌ی زنی به شوهرش و بالعکس و عشق و علاقه‌ی مادر ‌به فرزندش و فرزند به والدینش و...می‌توان اشاره کرد. والاترین عشق و علاقه حب به خداوند است که در پرستش او متجلی می‌گردد پس هیچ کس ‌را به اندازه‌ی او دوست ‌مدار و برایش ‌شریکی قرار مده که ‌اگر کسی را بیشتر از او دوست بداری در حقیقت شریک برایش قائل شده‌ای. همچنانکه خداوند می‌فرمایند: «وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَندَاداً یحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ...»(البقرة/۱۶۵). در عشق ودوستی بنده مسلمان به مسلمان دیگر هیچ ‌تاوان و گناهی ‌نیست ‌بر همین اساس که اگر او به کسی علاقه داشت (چه پسر برای دختر وچه دختر برای پسر) که ‌البته باید به عنوان خواهر و برادر دینی و تنها به خاطر خداوند و خلق و خوی نیکش ‌او را دوست بدارد. اما به چه شیوه کسی را به خاطر خداوند دوست می‌داری؟ ‌بله می‌توان به خاطر خدا کسی را دوست داشت ‌یعنی در آن رضای خداوند مدنظر باشد َو به حدود او تجاوز نشده ‌باشد، ‌همه ‌می‌دانیم خداوند ‌برای زندگی برنامه و ‌منهجی فرو فرستاده تا پیرو آن باشیم هم‌چنان‌که می‌فرماید: «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(الانعام/۱۵۳) در حقیقت راه خدا ‌تنها راهی است ‌که به عنوان برنامه و راه روش زندگی ‌در نظر گرفته ‌شده ‌است ‌که ‌در آن ‌هیچ کمی‌ و کاستی ‌راه ندارد ‌و لازم است دختران و پسران ‌دنباله ‌رو ‌این منهج باشند ‌بر همین مبنا است اگر به ‌طرف آن رفته وبر آن دوام ‌داشتند ‌رضایت خداوند را بدست خواهند اورد ‌واگر ‌از آن منحرف شدند و راه دیگری را در پیش گرفتند ‌در اصل از راه خداوند دور شده اند ‌وبه دور از راهنمایی او در گمراهی ‌خواهند ‌ماند.
در ‌روابط ‌بین ‌پسر ‌و دختر نیز لازم است که از حد وحدود ‌او تجاوز نشود که شامل ‌برخورد ‌و رفتارهای ‌نیک ‌و ‌به دور از هر گونه وسوسه و هوس ‌است که خداوند از ما خواسته است به عنوا ن نمونه می‌توان به داستان حضرت ‌موسی(ع) ‌اشاره ‌کرد، ‌هنگامی‌که به چاه ‌آبی می‌رسد که دو دختر ‌در آنجا توانایی ‌کشیدن ‌آب ‌از چاه را ندارند تا ‌گوسفندانشان را سیراب کنند موسی(ع) ‌به آنها کمک می‌کند. پس در حقیقت عدم رعایت حدود ‌در روابط ما بین دختر ‌و ‌پسر ‌یعنی معصیت در محضر خدا. خداوند از زنان و ‌مردان ‌می‌خواهد ‌تا ‌خود ‌را با زیباترین رفتارها ‌زینت دهند ‌و به عنوان ‌دو ‌عضو ‌فعال و تاثیر گذار در اجتماع ‌حضور یابند و در این زمینه ‌دین مبین اسلام تفاوتهای فطری بین زن و مرد را درنظر گرفته که آنها را ملزم به رعایت یک ‌سری ‌آداب ‌و ‌رفتار ‌خاص ‌می‌کند ‌تا ‌اینکه ‌خود و حیثیتشان را ‌در ‌برابر ‌سُست‌دلان محفوظ بدارند.

‌● عشق و علاقه‌ی قبل از ازدواج.....!
دوستی بین دختر و پسر قبل از ازدواج به هیچ شیوه‌ای جایز نیست هرچند امروز به وضوح ‌شاهد آن هستیم و در این روابط ‌به یک سری مسائل روی می‌آورند که آیین مبین اسلام آن را جایز نمی‌داند، ‌متاسفانه امروزه شاهد دختران و پسرانی هستیم که ‌به ‌شیوه‌ای مخفی ‌با همدیگر ارتباط ‌دارند ‌که آن را ‌خاطرخواهی می‌نامند و از طرف دیگر با ‌هم صحبت می‌کنند، ‌قرار ‌ملاقات می‌گذارند، ‌و از طریق ‌نامه و تلفن و.... با هم تماس می‌گیرند و آن را با حرف‌های ‌نرم وسوسه‌انگیز می‌آرایند که سبب تضعیف ‌نفس و درون ‌در مقابل هوی و هوس می‌شود، ‌سپس ‌از ‌طرف دختر ناز و عشوه‌ی ‌ بیشتری ‌در حرف زدن‌ها سر می‌زند و علاوه بر آن نگاه‌های وسوسه انگیزشان بر هم، ‌که خدا می‌داند چه تاوان و عقوبتی به دنبال خواهد داشت ‌شاید فکر کنند با این ارتباط ‌دوستی در جامعه محبوب می‌شوند ولی آیا هیچ شفاعتی نزد خداوند برایشان به همراه خواهد داشت؟
در حالی که هم‌چنان‌که بحث شد اگر حب و دوستیت سبب سرپیچی از اوامرخداوند ودوری از او گردد ‌نوعی ‌شریک ‌برایش قائل شده‌ای. پیامبر گرامی اسلام (ص)می‌فرمایند: "إیاکم ‌و الدخول علی النساء فوالذی نفسی بیده ما خلا رجل بامراة الا دخل الشیطان بینهم" [الطبری]یعنی «از اختلاط با زنان بپرهیزید، ‌قسم به خدایی که نفسم ‌به دست اوست هیچ مردی زنی را ترک نمی‌کند در حالی با هم دو نفری خلوت کرده‌اند ‌مگر ‌آنکه شیطان ‌سوّمی آنها ‌بوده باشد.» حال خواهر و برادر ایمانی!

می‌دانید که اگر شیطان ‌مابین دختر و پسری واقع شد آنها را به سوی چه تاوانی سوق خواهد ‌داد و ‌چه وسوسه و تمایلی در این نشستن‌ها پدید خواهد آورد برهمین اساس ‌است که اسلام ‌خلوت زن و مرد ‌نامحرم ‌را ‌با همدیگر جایز نمیداند (چه حرف زدن و نگریستن به همدیگر باشد وچه ‌از آن بیشتر....)تا آنها را از عملی که خداوند حرام کرده ‌حفظ کند، ‌همه ‌می‌دانیم غریزه جنسی قوی‌ترین غریزه است و خلوت دختر و پسر با هم سبب تحریک آن و کشاندن آن دو به طرف گناه و... می‌شود.

پس لازم است دختر و پسر هیچ‌گاه با هم‌دیگر خلوت نکنند مگر با حضور یکی از محارم دختر، ‌آنهم با رعایت اصول مطرح شده ؛و این سبب تقوی ‌و پرهیزگاری ‌و آرامش درون است، ‌نه چیز دیگر. خداوند متعال می‌فرمایند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یصْنَعُونَ» (النور /۳۰) یعنی؛ ای محمد بگو به مردان مومن ‌که ‌نگاه‌هایشان ‌را ‌از ‌نامحرم ‌نگه ‌دارند ‌و پاکدامنی ‌پیشه ‌کنند واین ‌سبب ‌تزکیه‌ی ‌آنهاست ‌و خداوند بر اعمال آنها اگاه ‌است.
بر همین ‌اساس، ‌ارتباط دختر و پسر قبل ‌از ‌ازدواج ‌حرام ‌شده است هر چند با هم قرار پیوند ازدواج در آینده را نیز بسته باشند و این را هم باید دانست که بدون ‌تشکیل زندگی مشترک محبت واقعی پدید نمی‌آید... در حالی که عشق ومحبت مفهومی پاک و دوام دار است، ‌به شرطی که ‌در جایگاه ‌خود ‌به ‌کار آید، ‌مثل ‌دوستی خداوند متعال و پیامبر و همسر وفرزند و اقوام ‌و... اما ‌کدام ‌از یک ‌از ما اگر یک نفر از جنس مخالف خود را دوست داشت، ‌به او فکر نخواهد کرد و خیالش به سوی او روانه نخواهد شد و صفاتش را در ذهن مجسم نخواهد کرد تا اینکه آتش شوق ‌دیدار محبوب ‌در او ‌به ‌خاموشی گراید؟ سؤالم از شما خواهر و برادر عزیز اینست که آیا تمام این‌ها بدون تشکیل ‌زندگی زناشویی میسر خواهد شد؟

● چه وقت می‌توان ابراز عشق و علاقه کرد؟
بی شک دوستی وعشق حلال است اگر به شیوه‌ای صحیح به کار آید ‌( منظورم ‌آن دوستی و پیوند ‌بین ‌دختران ‌و پسران امروزی نیست)بلکه همان طور که قبلا اشاره شد، ‌همین دوستی و محبت حرام خواهد بود در صورتی که ‌سبب غفلت ‌و دوری ‌از برنامه خدا وپیامبرش شود، ‌به ‌عبارتی دیگر خداوند به زن مسلمان اجازه ‌نداده است قبل از زندگی زناشویی با مردان ‌به شیوه‌ای ‌که همراه ‌با ناز ‌و عشوه، ‌که توجه مردان را جلب ‌می‌کند ‌صحبت ‌کند ‌هم‌چنان ‌که ‌خداوند ‌متعال ‌به ‌همسران ‌پیامبر می‌فرماید: «یا نِسَاءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنْ النِّسَاءِ إِنْ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» ‌این هم آداب و رفتاری است که خداوند متعال به همسران پیامبر( که الگوی سایر زنان میباشند) فرمان ‌می‌دهد تا خود را با آن ‌بیارایند و خداوند فرمود: ‌«...فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ...» یعنی به شیوه‌ای همراه با ناز ‌و عشوه با مردان (نامحرم) سخن نگویید. همچنین خداوند می‌فرماید: «وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» یعنی هنگامی سخن گفتن با ‌حیا ومتانت حرف بزنید و از ناز و عشوه (همچنان ‌که ‌با ‌شوهران ‌خود حرف می‌زنید) برحذر باشید ‌خواهر عزیز! برای همین است که باید خود را از این شیوه رفتارها دور نگه‌داری ‌و عشق و علاقه‌ خود را نثار ‌هیچ کس جز برای همسرت نگردانی. یعنی ‌ابراز ‌تمایل و دوستی به او و.... که در این آیه به ‌وضوح ‌به ‌این ‌مسائل اشاره شده است.
پس خواهرم آگاه باش که در دام گناه و زشتی نیفتی در حالی ‌که ‌آن را ‌احساس ‌نمی‌کنی، ‌بلکه ‌خود را ‌با خلق خوی زن مسلمان ایمان‌دار زینت ده و خود و دینت را محفوظ بدار و ‌به هنگام صحبت کردن ‌به شیوه‌ی ‌سنگین و محکم و همراه با ادب و متانت عمل کن به‌گونه‌ای که سبب برانگیختن هوی و هوس سُست‌دلان ‌نشود ‌و... بی‌شک به هنگام صحبت کردن اگر حس علاقه ودوستی خود را ‌نسبت ‌به ‌مردان نامحرم ابراز کنی ( چه به تنهایی با هم باشید و چه افراد دیگری ‌هم ‌حضور ‌داشته باشند) در حقیقت تمام احساسات و اشتیاق او را نسبت به ‌خود ‌تحریک ‌کرده‌ای ‌که مناسب مؤمن نیست و انجام آن جایز نیست، ‌هم‌چنین ‌اگر پسر این رفتار را در ‌قبال دختر انجام دهد و با حرف‌های نازک و محبت‌آمیز به او نزدیک شود تمام ‌احساسات و شوق و علاقه‌اش را نسبت به خود تحریک می‌کند و ‌بی‌گمان با این رفتارها در منجلاب فتنه و آشوب خواهند افتاد و در آینده نیز دچار ‌نابسامانی‌هایی خواهند ‌شد، ‌وهرکس خواهان رسیدن به ‌غرایز و امیال ‌خود ‌است ‌بهتر ‌است ‌ابراز ‌این ‌حس دوستی و عاشقانه را برای زندگی زناشویی با همسر خود به تعویق بیاندازد که ابراز آن قبل از ازدواج چندها تاوان و فساد به‌دنبال خواهد داشت، ‌به‌طوری ‌که ‌بعد از ازدواج نیز هرگز به هم‌دیگر اعتماد کامل نخواهند داشت و آشیانه خوش‌بختی ‌آن‌ها با کوچکترین گردباد روزگار از هم خواهد پاشید.
جوانی که توانایی ازدواج ندارد بهتر است روزه بگیرد ‌تا ‌اینکه ‌خداوند ‌دری از درهای رحمتش را بر او بگشاید واین پیروی از سفارش حضرت رسول (ص)است که می‌فرماید: "یا معشر الشباب من استطاع منکم البائة فلیتزوج ‌و من لم ‌یستطع ‌فعلیه ‌بالصوم فانه ‌له ‌وجاء" ‌ یعنی ‌ای ‌جوانان ‌اگر توانایی دارید، ‌ازدواج کنید و هر کس توانایی ندارد ‌بهتر ‌است ‌روزه ‌بگیرد، ‌چرا که روزه قلعه و سدی ‌است ‌در ‌برابر گناه ‌و ‌سبب پاکی نفس و درون است ‌و اگر صبر پیشه کنید ثواب آن نزد خدا است. ‌
تو با ‌روزه ‌گرفتن ‌افسار ‌هوی و هوست را در دست گرفته وآن را تسلیم اوامر خداوند متعال ‌گردانیده‌ای ‌و ‌این ‌نیز ‌جزیی از جهاد نفس ‌محسوب می‌شود که پاداش آن نزد خدا است هم‌چنان‌که خداوند می‌فرماید: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» یعنی: کسانی که در راه ‌ما تلاش و کوشش می‌کنند راه راست را بر آنها می‌نمایانیم.

● در باره‌ی دوستی ما بین دختر و پسر خداوند متعال در وصف زنان ایمان‌دار می‌فرماید: «...وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ...» ‌یعنی دوستی برای خود برنگزیده‌اند (آشکارا یا ‌پنهان) و در این آیه برایمان ‌به وضوح معلوم می‌شود ‌که دوستی دختر و پسر جایز نیست و هنگامی‌که ‌خداوند چیزی ‌ را ‌جایز ‌نمی‌داند حتماً حکمتی در آن ‌نهفته ‌است. ‌دختران دارای احساسات لطیفی هستند و ‌اگر دختری با پسری ارتباط داشته باشد ‌و آن ‌پسر او را به شیوه‌ای به سوی خود متمایل نموده و به او وعده‌ی تشکیل خانواده را داد و آن دختربه او متمایل شد و سپس بر حسب هر گونه شرایطی آن پسر از ادامه‌ی کار منصرف شد و او را ‌رها کرد، ‌به احتمال زیاد به دختر لطمه‌ی روانی زیادی خواهد رسید و آثار مخربی ‌بر ‌روح ‌و روان او بر جای خواهد گذاشت که ‌به ‌سختی میتواند ‌آن را فراموش کند و در آینده ‌مشکلات خاصی را برایش به ‌بار می‌آورد. ‌بدان که خداوند مهربان بیش از خود ما خواهان نفع و سود ماست،میگنا دات آی آر،پس لازم است گوش به فرمانش ‌بوده ‌و خود را از ‌محرمات ‌دور بداریم وقبل از هر چیزی هدفمان رضایت پروردگار باشد نه چیز دیگر.خداوند متعال می‌خواهد ‌که ما را از ‌هوی و هوس دور ‌بدارد و ما را از ‌افتادن ‌در ‌دام شیطان محفوظ کند، ‌این است ‌که او تمام درهای ‌مختوم ‌به ‌گناه ‌را ‌بر ما ‌بسته است، ‌و ارتباط ‌بین دختر و پسر زمینه‌ی مساعدی است برای حضور شیطان، ‌تا ‌در درونمان نفوذ کند و تمام اعتقادات دینیمان را از رگ و ریشه بدرآورد و ما را از راه راست منحرف کند همچنان که سبب بیرون راندن ‌اجدادمان، ‌آدم و حوا از بهشت شد و همچنین مثل خودش که تا ابد در گمراهی و تاریکی خواهد ماند و می‌خواهد ما را نیز همچون خود توشه‌ی جهنم گرداند. بار دیگر به اصل مطلب بر ‌می‌گردیم ‌اگر نگاهی بر دوستی و ‌روابط ‌ بین ‌دختران و پسران ‌بیاندازیم ‌هرگونه گناه و نافرمانی خدا را شاهد خواهیم بود، ‌از خلوت‌هایشان گرفته ‌تا ‌نگاه‌های حرام ‌و ‌وسوسه‌برانگیز ‌و ‌سخن گفتن‌های نازک ‌همراه ‌با احساسات عاشقانه برای همدیگر، ‌که ‌خداوند ‌آن را ‌جایز ‌ندانسته ‌و طبق آیات ‌آن ‌را حرام ‌کرده ‌است و سایر مضرات آن را ‌که ‌خدا ‌می‌داند.... ما نیز به عنوان امّت مسلمان که دارای آیین و عرف خاص خود هستیم، ‌نه فرهنگ ما ‌و نه آیین ما اجازه ‌چنین پیوند‌های نامشروعی را ‌نمی‌دهد ‌هر ‌چند ‌امروزه ‌در دانشگاه‌ها و سایر اماکن شاهد چنین روابطی ‌هستیم. ‌باید ‌مواظب ‌باشیم ‌که ‌صحبت‌ها ‌و برخوردهایمان با جنس مخالف جز در زمینه‌های معروف ‌و ‌شایسته ‌صورت نگیرد و حدود خداوند را با ‌جان و دل پاس بداریم.

در پایان از خداوند متعال خواستاریم که راه راست را ‌به ‌همه‌ی ما نشان دهد و ‌فکر و عقیده‌ی سالمی نصیبمان گرداند و بر ما نیز واجب است در هر حال حریم خداوند را نگه داریم، ‌خداوند می‌فرماید:
«وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُ» (الطلاق ۲و۳)
یعنی کسی که از خداوند بترسد و به خاطر او کاری را ‌انجام ‌ندهد ‌خداوند درِ ‌خوشبختی را بر او ‌می‌گشاید ‌و از راهی به ‌او می‌بخشد که خود انسان از آن متعجب است.


به دنبال اعتیاد نوظهور دریوزه گری عشق ویرانگر ، دلالی پسران و دختران هم رایج شده است !


بهتر است به جای استفاده از کلمه زیبای "عشق و عاشقی "   کلمه  "معتاد"  را برای نوجوانان و


جوانانی که تمایل افراطی به تعدد ، تجدد و ایجاد ارتباط پنهانی آسیب زا با جنس مخالف را دارند ،

بکار ببریم !

      گروهی از محققان انگلیسی اظهار کرده اند که عشق نزدیک به نوعی بیماری روانی است و فعل


و انفعالاتی که در لحظه عاشق شدن در مغز انسان به وجود می آید، شبیه همان حالتی است که

انسان ها در صورت اعتیاد به مواد مخدر پیدا می کنند! این در حالی است که چیزی به نام عشق

خیابانی ویرانگر ( و یا این روزها عشق موبایلی ، عشق اس ام اسی ، عشق وبلاگی و سایبری )  به

غلط یک امر مطلوب  تلقی می شد و حتی جواز ادامه فعالیت می یافت !

      همه چیز شنیده بودیم جز دلالی و واسطه گری بر خی نوجوانان و جوانان برای حفظ رابطه

پنهانی و عاشقانه نما با جنس مخالف !  بعد از شکست های عشقی سنگین و مغبون شدن طرفین و


ناکامی از روابط نامشروع ، خیلی از دختران پشیمان، به پدیده ای نوظهور و قبیح اعتراف  می کنند

که بسیار دردناک است و آن اینکه ؛ ( در این نوشته ، منظور از عشق ، صرفا" ارتباطات پنهان و


نامشروع دختر و پسر قبل از ازدواج شرعی است .)


    در نگاه یا برخورد اول ، عاشق پسری شده و بعد از اینکه تاریخ مصرفشان در اثر ارتباطات


مداوم و ارزان پنداشتن خود ، تمام شد ، به تمام خواسته های پسران پاسخ مثبت داده  تا بلکه


مهرشان بر دل آنها باقی بماند مثلا" نسبت به واسطه شدن برای پیدا کردن دوست دختر جدید برای


پسر طرف عشق خود ، اقدام نموده اما به شرطی که در نهایت خودش گزینه اصلی برای ازدواج یا


تداوم دوستی مخرب بماند !


   این کار زشت جز حقارت و پستی و گدایی محبت برای دختران و تنزل جایگاه و ارزش آنها در


جامعه چیزی به دنبال ندارد ، البته  این عمل به صور گوناگون در بین نوجوانان و جوانان مجرد 14


تا 22 سال وجود دارد و هر روز بر تعدادشان افزوده می گردد و یکی از دلایل آن ، تبلیغات و برنامه


های هدفمند رسانه های بیگانه به نام  " س  ضربدری " ، " س تقاطعی " برای ترویج فساد می


باشد مضافا" اینکه اهمال خانواده ها و نپختگی نوجوانان هم بر آن دامن می زند . نباید فراموش


کرد که خیلی از پسران فرصت طلب و شیاد از این حربه ها برای تعدد و تجدد ( به اصلاح) دوستان


به قصد سوء استفاده جنسی ، روی می آورند اما ، دختران ، قربانیان اصلی این ماجرا هستند .


    گونه ای دیگر از این روابط نامشروع ، حقیرانه و پنهانی  مربوط به دخترانی است که بر اثر


چشم و هم چشمی و برای غلبه ظاهری بر احساس حقارت خود ، تدابیری می اندیشند که دوستان


نامشروع پسر  ، سایر دختران را از چنگشان در آورده و در اختیار خود گیرند ، گویی شرط  غیرت


مردانه برای ازدواج هم به فراموشی سپرده است . اینجا باید ذکر کرد اکثر ارتباطات قبل از ازدواج


خصوصا" از ناحیه دختران ، به امید ازدواج صورت می گیرد که طبق آمار انجمن مددکاری علمی


ایران  حدود90 درصد آنها(منظور آنهایی که هیچ حد و حدود شرعی را رعایت نکرده و رابطه غیر


متعارف و آسیب زا داشته اند )  در پی سوء استفاده های مختلف به جدایی منجر می گردد نه ازدواج


! و طبیعی است که درصد باقیمانده نیز بعد از ازدواج به طلاق ، خودکشی ، تن دادن به روابط


نامشروع  متعدد ، خیانت پنهانی ، قتل ، جرم و غیره کشیده می شود و در خوشبینانه ترین حالت ،


کمتر از 5 درصد به ادامه زندگی روی آورده اند .

    متاسفانه با وجود اینکه دلایل کافی برای  مضر بودن ارتباطات نامشروع قبل از ازدواج به بهانه


آشنایی با روحیات طرف مقابل وجود دارد ، و حتی با توجه به اینکه هر پسر و دختر عاقلی  تایید


می کند که ضررهای  این ارتباطات  بسیار بیشتر از فواید آن است و خیلی از آنها از کرده خود


پشیمان  هستند ولی باز هم  گرایش به این ارتباط وجود دارد ، و از همه ناراحت کننده تر اینکه 


سخنان بر خی به اصطلاح روشنفکران و دانایان غیر متدین به عنوان تجویز این ارتباطات


نامشروع در نظر گرفته می شود و حتی خانواده ها هم احساس می کنند این ارتباطات خوب و مفید


است ، اما زمانی که با وقایع نامطلوب مانند فرار دختران از منزل ، مورد سوء استفاده جنسی قرار


گرفتن ،  قتل ، بزه کاری ، سرقت پسران ، افسردگی ، خودکشی ،تنفر از والدین ، گوشه گیری ،


استرس و اضطراب فرزند ، شکست تحصیلی و غیره  روبرو می شوند ، دیگر  کار از کار گذشته

است .

   اما نقش زنان و دختران چیست ؟ توجه به معنویات و انجام فرایض ، عمل به دستورات قرآن کریم


در مواجه شدن با جنس مخالف ، مشورت خواستن از والدین و مربیان ، خودپنداری مثبت ، تلاش


در جهت افزایش اعتماد به نفس با آموزش مهارتهای زندگی و غیره  ،و نیز افزایش میزان تکبر در


برخورد با آقایان( طبق حدیث ارزشمند از امام علی (ع)  ) می تواند راه را برای سوء استفاده  سد


نماید ،  هر چه قدر که تکبر خاص زنانه ( نه دشمنی آشکار و بی احترامی !) در معابر عمومی ،


اماکن عمومی ، هنگام استفاده از وسایل ارتباطی و اینترنت  ، در مجالس ، دانشگاهها و غیره


بیشتر باشد ، انگیزه پسران برای ایجاد ارتباط با آنها کمتر خواهد شد ، تجربه ثابت کرده است که


محکم ترین انگیزه ایجاد ارتباط  توسط پسران و  آقایان با خانم ها ، بهره کشی جنسی است و گرنه


هر مرد با غیرتی می داند که خانمی که در خیابان ، راه را برای ارتباط با وی باز می کند و با حرکات


و رفتار خود چراغ سبز نشان می دهد  ، ارزش امر مقدس و معنوی ازدواج را ندارد و دقیقا" مانند


یک  "معتاد دوستی های خیابانی"  در آینده بوده و به شوهرش خیانت خواهد کرد ! مطالعه  آیه 5


از سوره مبارک حج در مورد جایگاه زنان و مادران به عنوان یک  دلیل برای اثبات قیامت و پاسخی


به کسانی که در مورد رستاخیز شک دارند ، مفید است ، اما ایا امروزه  نگاه مردم به زن و دختر به


عنوان یک موجودی که خداوند متعال از وی به عنوان صدف گرانبها یاد نموده است ، وجود دارد ؟


یا  به عنوان یک کالا و وسیله سرگرمی و لهو و لعب در نظر گرفته شده است ؟!

 

        به اعتقاد جامعه شناسان متعهد ، هر چقدر حساسیت جامعه ، والدین ، معلمان و مدیران


مدارس ، اساتید ، مسئولان فرهنگی آموزش و پرورش و دانشگاهها ، مسئولین سیاسی انتظامی 


شهرستانها و غیره به قضیه ارتباطات پنهانی  دختران و پسران  کمتر شود ، ضربات بزرگی بر پیکر


جامعه وارد خواهد آمد و باید شاهد بزه کاریها و جرمهای بیشتری باشیم  ، این آفت بزرگ ، تمام


نیرو و نشاط مضاعف  نوجوانان و جوانان را چنان از آنها خواهد گرفت که دیگر توانی برای  نو


آوری ، موفقیت ، توجه به معنویات و ارزشهای الهی و غیره باقی نخواهد گذاشت و بدون اغراق


باید یگوییم که نشانه ها و عواقب آن ، دست کمی از  پدیده اعتیاد به مواد مخدر ندارد ! و دامن زدن


شبکه های ماهواره ای به ترویج آن ، در بررسی برنامه های فارسی زبان  به خوبی مشهود است و


حتی پا را از محدوده پسران و دختران مجرد فراتر گذاشته و سراغ مردان و زنان متاهل برای


تشویق به ارتباطات پنهانی با جنس مخالف ، بر اساس الگوهای منسوخ و غیر کارکردی غرب ،


رفته اند.

   طبق اظهارات آقای دکتر شهابی  جامعه شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص


آسیب شناسی عشق، گروهی از محققان، اخیراً در انگلیس، صحبت از این مسئله کرده اند که عشق


نزدیک به نوعی بیماری روانی است. آنها گفته اند فعل و انفعالاتی که در لحظه عاشق شدن در مغز


انسان به وجود می آید، شبیه همان حالتی است که انسان ها در صورت اعتیاد به مواد مخدر پیدا می


کنند. دیگر آن که جامعه شناسان و روان پزشکان و پزشکان انگلیسی بدان نتیجه رسیده اند که وقتی


زمان روابط عاشقانه، منقضی و سپری می شود، بیشترین صدمه های روحی و روانی و عاطفی به


افراد وارد می آید

شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم
با توجه به اینکه اینترنت تبدیل به زبانی رایج، علی الخصوص بین جوانان شده است، یکی از مهمترین مسائلی که این روزها جامعه ما را تهدید می کند، شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم است.

البته ارتباط در این فضا (چت کردن) فی نفسه اشکالی ندارد اما در صورتی که مفسده داشته باشد و یا باعث گناه شود جایز نیست، چون شیطان وعده داده است بین دو نامحرم حاضر شود و تا آن دو را به گناه نکشد دست برندارد. به نظر می رسد پرداخت هر چه بیشتر و جامع تر به این موضوع از ضرورت های جامعه امروز علی الخصوص در دانشگاه ها و محیط های مذهبی می باشد چرا که با عباراتی نظیر اینکه: فضای مجازی ادبیات مخصوص به خود را دارد، و رعایت آداب برخورد حضوری را در آن لازم نمی دانند، بسیاری از انحرافات شکل گرفته است.

بنابراین بر هر مسلمانی لازم است در برابر شکسته شدن مرزهای شرعی ایستادگی کند و چنانچه قصد بالا بردن آگاهی های خود را دارد ترجیحا به همجنسان خود مراجعه کند
احکام ارتباط با نامحرم در فضای مجازی

۱. حکم استفاده از اتاق گفتگو (چت کردن) در اینترنت با جنس مخالف چه می باشد؟

پاسخ همه مراجع: با عدم امن از افتادن به گناه و کشیده شدن به آن و یا خوف وقوع در حرام جایز نیست.

۲. حکم چت کردن با شخصى که از جنسیت او بى اطلاع هستیم را بفرمائید. در صورت اطمینان از جنسیت چطور؟

پاسخ همه مراجع: در هر دو صورت اگر خوف وقوع حرام است جایز نیست .

۳. چت کردن براى افراد متاهل چه حکمى دارد؟

پاسخ همه مراجع: صرف حرفهاى معمول؛ چنانچه همراه با لذت بردن نباشد و موجب خوف وقوع در حرام هم نباشد مانعى ندارد.


راهکارها
در فرهنگ دینی، اسلام به ما توصیه می کند، روابط دختر و پسر در حد ضرورت باشد و فرد روح و ذهن خود را از این گونه امور آزاد گرداند؛ هنگامی هم که فرد به سن رشد و بلوغ می رسد، با مشورت بزرگان و خانواده، مقدمات امر مقدس ازدواج را فراهم ساخته، و محبت های صادقانه خویش را در کانون گرم خانواده بارور سازد و بقیه ذهن خویش را از شهوات منصرف و به کارهای عقلایی و شرعی مشغول شود.

علت اینکه چرا اینقدر در مورد این مسائل سفارش شده، این است که یکی از غرایز قوی در انسان شهوات جنسی است که اگر طغیان و سرکشی کند، کنترل آن ناممکن یا مشکل خواهد بود.

وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ. (بقره، ۱۶۸)

پیام قرن، آزادى از هر قید و بند و عبودیتى، جز عبودیت خداوند متعال است و این، معنایى وسیع دارد که هر کس به سنت و سیره عملى اسلام دقت کند، و آن را با سیره ظلمى که تمدن غرب در بین افراد جامعه و طبقات آن اعمال مى کند، مقایسه نماید، به خوبى درک مى کند که اسلام، بشر را آزاد و تمدن غرب او را اسیر هوا و هوس و جاه طلبى ها کرده است.

دین مبین اسلام، نیازها و غرایز انسان را به صورت قانونمند و معقول به سوى روش هاى صحیح، راهنمایى و با هر عاملى که به شخصیت و کرامت انسان ضربه بزند، مقابله کرده است. از جمله غرایز طبیعى انسان، خواسته جنسى اوست که دین اسلام در بین مکتب هاى مختلف، روشى معتدل و معقول براى هدایت این غریزه به راه صحیح و درست ارایه کرده است.


برچسب‌ها: ارتباط با نامحرم
[ جمعه سیزدهم دی ۱۳۹۲ ] [ 17:0 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

 

غیر از فرهنگ منحرف غرب آن هم در دهه های اخیر، در تمامی فرهنگ ها و ملت ها، ارتباط میان زن و مرد بیگانه کم وبیش نابهنجار و غیرمتعارف شمرده می شود. از اقوام باستانی گرفته تا ادیان گوناگون و جوامع بشری امروزی، هرکدام قوانین و ضوابطی را برای ارتباط بین زن و مرد درنظر می گیرند و تعامل خارج از آن ضوابط را ممنوع می دانند. دین زندگی آموز اسلام نیز در این زمینه احکام و مرزهای ویژه ای ترسیم کرده است. اسلام روابط بین دوجنس مخالف را در چارچوب خانواده جایز و خارج از آن را سبب انحراف اخلاقی و فساد فردی و اجتماعی می داند. البته این سخن به معنای عدم حضور اجتماعی زنان و ارتباط های متعارف و ضروری کاری، علمی، فرهنگی و... نیست. بلکه در مواردی است که رابطه زن و مرد بیگانه از روابط عادی خارج شده و به سوی دوستی و گفت وگوهای طولانی کشیده شود.

 

آرمان ها و انگیزه ها

 

آمارها همگی از فرجام ناخوب دوستی های میان دختر و پسر خبر می دهند؛ بیشتر دختران، با هزاران احساس و آرزو و امید با پسری دوست می شوند و با خود می اندیشند که این جوان عاشق مرا خوشبخت خواهد کرد یا می پندارند پسری که به آن ها ابراز علاقه کرده همان فرد ایده آل و رویایی آرزوهای آن هاست؛ غافل از این که در بیشتر پسران انگیزه دوستی و ارتباط، حس کنجکاوی، رقابت جویی، فخرفروشی در میان دوستان، ارضای شهوات و خوش گذرانی است. چه بسا اگر پسری هم از روی صداقت با دختری دوست شود، معلوم نیست ایا ویژگی های اخلاقی و دینی و خانوادگی مناسبی داشته باشد یا نه.

 

واقعیت و حقیقت

 

طبق آمارهای به دست آمده فقط چهاردرصد دوستی های میان دختر و پسر به ازدواج منتهی می شود. که البته بیش تر همین چهاردرصد هم به طلاق می انجامد. تعداد اندکی که بر پایه دوستی های خیابانی زندگی مشترک تشکیل داده اند، تا یکی دو سال احساس خوشبخت کرده اند، ولی در نهایت، در پیچ و خم زندگی به کاستی های یکدیگر پی برده و این نکته را دریافته اند که ازدواج بر پایه عشقی گذرا و هیجانی چنین پیامدهایی دارد؛ در حقیقت علاقه شدید ابتدایی در آغاز دوستی به آنان اجازه نمی دهد تا عیب های یکدیگر ببینند.

 

دختران غافل

 

بررسی ها نشان می دهد یکی از مهم ترین عوامل فرار دختران از خانه، دوستی و ارتباط با جنس مخالف است. تحقیقات نشان می دهد که بیش از شصت درصد دختران فراری پیش از فرار، دوست پسر داشته اند و بیش تر این دختران به وسیله همین دوستان اغفال شده اند شگفت این جاست که دختران فراری و گرفتار، یا نام واقعی دوست پسر خود را نمی دانند یا اگر هم می دانند به خیال خود برای وفاداری نام او را فاش نمی کنند و در خیال واهی خود، بر این باورند که دوست پسرشان به سراغ آنان خواهد آمد.

 

پسران بد!

 

شاید به طور کلی بتوان گفت این پسران هستند که برای نخستین بار به صورت مستقیم با دخترها ارتباط برقرار می کنند، اما روش های این ارتباط متفاوت است روش هایی هم چون:

 

1. آشنایی به وسیله یکی از دوستان هم جنس

 

2. آشنایی اتفاقی از طریق تلفن، پارک،...

 

3. زیر فشار تحقیر دوستان بر ناتوانی در جلب نظر یک پسر و همسان سازی با همسالان

 

4. ...

 

بنابراین تحریک و ترغیب هم سالان را می توان یکی از عوامل مهم این ارتباط ها دانست. در ادامه به چند نمونه حقیقی از این ارتباط ها اشاره می کنیم:

 

نمونه اول

 

رؤیا دختری شانزده ساله است که به همراه دوست پسر خود از یکی از شهرستان ها به تهران آمده، و در ترمینال جنوب تنها و بی سرپناه دستگیر شده است.

 

از او می پرسم که برای چه به تهران آمدی؟

 

می گوید: با نامزدم! آمدیم تهران عقد کنیم و با هم کار کنیم و زندگی خوبی را درست کنیم. می گویم: از نامزدت خبر داری؟ می دونی الان کجاست؟

 

درحالی که گریه می کند و اشک هایش آرام و قطره قطره روی گونه هایش می ریزد، می گوید: چند روز پیش که با دوستم تلفنی صحبت می کردم، می گفت که با دخترخاله اش عقد کرده و قرار است چندماه دیگر عروسی کنند. می گویم: پس معلوم می شود که چندان هم به تو علاقه نداشته. شانه هایش را بالا می اندازد و پاسخی نمی دهد.

 

می گویم: چطور با هم آشنا شدید؟

 

می گوید: یک بار که به خانه دوستم رفته بودم با او آشنا شدم و پس از چندبار که او را دیدم، مرا به خانه اش دعوت کرد و به هم علاقه مند شدیم و قرار فرار و ازدواج گذاشتیم.

 

نمونه دوم

 

فریبا با وجود آن که به عقد پسرخاله اش درآمده، به هنگام گردش با چند پسر دستگیر شده است. او با یکی از این پسرها ارتباط داشته است. وقتی به او می گویم تو که عقد کرده بودی، چرا با دیگران دوست شدی و چرا دست به این اعمال خلاف زدی؟ می گوید: پسرخاله ام به درد نمی خورد. می گویم: از کجا می دانی؟ می گوید: او فقط سرگرم کار است. از دنیا و لذت هایش چیزی سرش نمی شود.

 

می گویم: خوب از اول با اون عقد نمی کردی یا وقتی فهمیدی طلاق می گرفتی. دیگر چرا تن به این ارتباط ها دادی؟ می گوید: اولش نمی فهمیدم توی دنیا چه می گذرد. خر بودم. بعد که توسط سمانه با افشین آشنا شدم، فهمیدم تو دنیا چه خبره و من چقدر احمق بودم که با یک پسر پاپتی عقد کرده ام، با این کارم می خواستم پسرخاله ام من را طلاق بده تا با افشین ازدواج کنم!

 

می گویم: افشین الآن کجاست از اون خبر داری؟ می گوید: زرنگی! می خواهی جایش را بفهمید تا دستگیرش کنید. می گویم: من که پلیس نیستم. راستش را بگو اصلا می دونی کجاست یا نه؟

 

گریه اش می گیرد و می گوید: نمی دونم. مخفی شده، فرار کرده، نمی دونم کدوم گوریه و... تازه بغضش می ترکه و دست هایش را روی صورتش می گذارد و شروع می کنه های های گریه کردن. وقتی کمی آرام می شود، می گوید: سمانه چندبار رفته در خانه شان، من هم دو بار زنگ زده ام که پدرم و بهزیستی موافقت کرده اند که مرا به عقد او در آورند، ولی افشین خودش را آفتابی نمی کند و اصلا از او خبری ندارم.

 

یک کلمه حرف حساب

 

شما دختر جوان! ایا می توان به پسری که در خیابان و کوچه یا در جشن و مهمانی با چشم چرانی فراوان شما را پیدا کرده، و با نامه یا تلفن با شما ارتباط برقرار نموده، اعتماد و اطمینان کرد؟ ایا باید فریب چرب زبانی ها و وعده های پوچ او را خورد؟

 

چه تضمینی برای این نوع ازدواج ها وجود دارد؟ بر فرض که این روابط و آشنایی ها زمینه ای برای ازدواج باشد، از کجا می توان یقین کرد که بعدها با ده ها نفر دیگر رابطه ای برقرار نکند؟ و صدها پرسش دیگر...

[ یکشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۲ ] [ 17:30 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

دوستی خیابانی‌ دختر و پسر ، معضل نخ نمای جامعه
 

 

سلام دوستان عزیزم

دو هفته پیش که با قطار داشتم میومدم مشهد،توی کوپه ما یه پسر دانشجویی به اسم آرش بود که از همون اول سفر من بیقراری ایشون رو می دیدم و برام جای سوال بود که  چرا اینقدر آشفته هست!؟کمی که گذشت من بهش میوه تعارف کردم و این باعث آشنایی ما با همدیگه شد یه کم که گذشت من ازش علت این همه بیقراریش رو پرسیدم؟ و آرش سفره دلش رو اینطور پهن کرد:

آشفتگی و اضطراب من از ترم دوم دانشگاه شروع شد،زمانی که با دختری به اسم سمانه توی یکی از کلاس های عمومی آشنا شدم،از همون اول ترم من و سمانه به همدیگه نگاه های خاصی داشتیم و این نگاه ها رفته رفته به یه رابطه صمیمانه و عاطفی تبدیل شد،طوری که بعد از مدتی همه فکر و ذهنم شده بود سمانه! و بدجوری عاشقش شده بودم و اون هم منو خیلی دوست داشت؛ اصلا توی دانشکده دانشجوها من و سمانه رو با انگشت نشون میدادن و همه میدونستن که ما عاشق همدیگه هستیم! اما یه اتفاقی افتاد که نباید می افتاد و اون هم"ارتباط نا مشروع " ما باهمدیگه بود!!! از اون روز به بعد احساسم نسبت به سمانه عوض شد و دیگه مثل قبل دوستش ندارم! و الآن به این نتیجه رسیدم که من به هیچ وجه نمیتونم با سمانه زندگی مشترک داشته باشم! همش این سوال برام مطرحه که اگه اون دختر پاکی بود چرا به این رابطه کثیف با من تن داد؟؟؟؟ از کجا معلوم که اون بعد از ازدواج به من خیانت نکنه؟!!!!! از طرفی هم من بهش قول دادم که باهمدیگه ازدواج میکنیم!!!!! الآن نمیدونم چه خاکی به سرم بریزم!!!!؟؟

نتیجه تحقیق یکی از آسیب شناس های اجتماعی به نام آقای دکتر قرائی مقدم که روی ۵۰ پسر که "رابطه نامشروع" با دوست دخترشان داشتند این بود:

""این پسران عنوان کردند که اگر تا آخر عمر هم مجرد باقی بمانند حاضر به ازدواج با این دختران نیستند چون خیانت توسط این افراد دور از انتظار نیست!""

دوستان گلم نتیجه ای که می خوام از این مباحث بگیرم اینه که روابط قبل از ازدواج در قالب دوست دختر و دوست پسر  عاقبت خوشی نداره!!!! اگه ازدواج هم صورت بگیره در زندگی دچار مشکلاتی میشن، که مهمترین مشکل وجود بدبینی بین زوج ها هست(مخصوصا بدبینی شوهر به زنش) و الآن خیلی از زوج هایی که تازه زندگی مشترکشون رو شروع کردن،مشکلشون همینه و در خیلی از مواقع تا مرز طلاق هم کشیده شدن !!!!

و در آخر می خوام بگم:

شاید بعضی ها این مطالب رو بخونن و تاثیری روشون نزاره و هیچ تغییری در مسیر زندگیشون ایجاد نکنن !!!به قول مولا علی(ع) : ما اکثر العبر و اقل الاعتبار!!!

اما چیزی که حقیقت بود رو من گفتم، خواه تو پند گیری و خواه ملال!!!!

 

[ یکشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۲ ] [ 17:26 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

آیه ای که به طور مستقیم بر منع دوستی با جنس مخالف ( نامحرم)صراحت داشته باشد، نداریم ،با این حال آیه ای از قرآن وجود دارد که به تفسیر بعضی از مفسران و به نقل از معصوم ، ارتباط و دوستی آشکار و پنهان با زنان نامحرم را مورد نهی قرار داده است:
"وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ"(1)
مفسران شیعه و سنى در باره معناى کلمه "الْفَواحِشَ" اقوال و اختلاف‏هایى دارند. بعضى نوشته اند: این کلمه شامل کلیه گناهان کبیره می شود، بر فرض که این طور باشد، دو معنا (فقط به معنای اول که مرتبط با سوال است اشاره می شود) که ذیلا شرح داده مى‏شود، از نمونه و مصداق هاى ..... این کلمه مى‏باشد،یکی اینکه امام محمّد باقر علیه السّلام چنان که در تفسیر مجمع البیان نقل می کند می فرماید:
منظور از کلمه: "ما ظَهَرَ مِنْها" زنا کردن آشکار و مقصود از کلمه: "وَ ما بَطَنَ" دوستى و رفاقت پنهانى با زنان نامحرم است.(2)
دلیل بر منع ارتباط و دوستی با نامحرم به طور فراوان در احادیث مستند به معصوم وجود دارد. علاوه بر این، وجود آیاتی چند که سفارش مؤکدی به مؤمنان و مؤمنات مبنی بر خود داری از نگاه کردن (غضّ بصر) و نیز پوشاندن مواضع خاص می کند، نشان می دهد که دوستی و ارتباط خاص و معنادار با نامحرم به طریق اولی ممنوع است. زیرا وقتی به مؤمنان و مؤمنات سفارش می شود که از نگاه کردن به جنس مخالف خود داری و در مقابل هم حجاب خود را رعایت کنند ،برای آن است که بهانه ای برای ایجاد راه ارتباطی باز نشود.
بسیاری از ارتباطات نامشروع از راه نگاه و نیز کنار گذاشتن پرده حیا شروع می شود .
قرآن به شکل بسیار زیبا و مبنایی و نیز منطقی با ظرافتی خاص این موضوع مهم را در قالب حجاب بیان می کند.
" قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ."(3)
یعنى: به زنان با ایمان بگو چشم هاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند، دامان خویش را حفظ کنند . زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند . (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، زینت خود را آشکار نسازند. مگر براى شوهران شان، یا پدران شان، یا پدر شوهران شان، یا پسران شان، یا پسران همسران شان، یا برادران شان، یا پسران برادران شان، یا پسران خواهران شان، یا زنان هم‏کیش شان، یا بردگان شان [کنیزان شان‏]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند . هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی شان دانسته شود ( صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد). همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید!

از آیه کریمه مطالبى استفاده مى‏توان کرد :
1. زنان خود را از نظر کردن به مردان نامحرم باید محفوظ بدارند.
2. زنان خود را از ارتکاب به زنا باید محفوظ بدارند.
3. زینت و آرایش باطنى خود را بر بیگانه آشکار نسازند.
4. زینت و آرایش ظاهرى (مانند زینت لباس مثل چادر یا ..) از حکم مذکور مستثنى است.
5. باید زنان بدن و سر خود را با مقنعه به پوشانند.
6. محارمى که زنان مى‏توانند نزد آن ها زینت باطنى را آشکار کنند این ها هستند شوهر، پدر، پدر شوهر، پسر، پسر شوهر، برادر، پسر برادر، پسر خواهر، زنان عفیفه (مسلمان) کنیز ملکى زنان، اتباع خانواده از ابله و عنین و پیر فرتوت، و اطفال نابالغ که قدرت به جماع ندارند.
7. زنان نباید در موقع راه رفتن طورى رفتار کنند که جلب توجه بیگانه شود مانند صدا کردن خلخال پا و یا جابجا کردن چادر و یا... ..
8. باید از گناهان توبه کرد و امیدوار به رحمت حق شد.
9. در همه حال از گناه توبه کردن بهتر است. مى‏توان با توبه به رحمت امیدوار شد.
وجود این همه قید در آیه مورد نظر، به این خاطر است که وجوب حجاب برای زن دو معنا دارد :
یک این که زن تکلیف خود را بداند و با این کار ، خود را از بیگانه حفظ کند .
معنای دوم : شخص نامحرم و بیگانه نتواند به او تعدی کند و یا به هر بهانه ای باب دوستی را با او باز کند تا جامعه اسلامی و سالم شکل بگیرد . انسان های مسلمان و مؤمن در چارچوب و مقررات شرعی با یکدیگر مرتبط شوند . از هر گونه ارتباط خارج از حد شرعی پرهیز کنند.
داستان دختران شعیب پیامبر و پرهیز از اختلاط با (جنس مخالف) نامحرمان، گویای این موضوع می باشد که حتی برخورد بدون دوستی و در یک مکان بودن با نامحرم خوشایند خدای متعال و شریعت آن زمان نیز نبوده است.
قرآن این ماجرا را در یکی از سفرهای حضرت موسی به شکل زیبایی چنین نقل کرده است.
وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى‏ رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُکُما قالَتا لا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبِیرٌ .(4)
یعنی:
هنگامى که (حضرت موسی ) به جانب شهر مدین، روى آورد، گفت: امید است که پروردگارم مرا به راه راست، هدایت فرماید . چون به چاه آبى حوالى شهر مدین رسید، گروهى از مردم را دید که چهارپایان خود را سیرآب مى‏کنند . دو زن را دید که دور از مردان، مراقب گوسفندان خویشند. موسى به آن ها گفت: کار مهمّ شما چیست؟ آن دو زن گفتند: ما گوسفندان مان را آب نمى‏دهیم تا چوپان ها همگى از کنار چاه باز گردند، زیرا ما نمى‏توانیم با مردان نامحرم مخلوط شویم و پدر ما پیر مردى سالخورده و فرتوت است.
میان روایات و احادیث بسیاری نقل شده از معصومین به منع ارتباط و دوستی با جنس مخالف اشاره شده است که به یک نمونه اشاره می شود:
پیامبر بزرگوار اسلام فرمود: "ألا لا یخلونّ رجل بامرأة إلّا کان ثالثهما الشّیطان"(5)
بدانید که هیچ مردى با زن نامحرم خلوت نمى‏کند جز آن که سومى آن ها شیطان است.
پی نوشت ها
1.انعام (6)آیه 151 .
2. تفسیر آسان، ج ‏5، ص 124.
3. نور (24)آیه 31.
4. قصص(28) آیه 22 و 23 .
5. نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص 246.

[ جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ ] [ 18:24 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

ارتباط دختر و پسر به قصد شناخت یکدیگر و به نیت ازدواج یا ...

وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصیات رفتاری از مهمترین عواملی است که ارتباط بین دخترها و پسرها را در جامعه ما توجیه می کند. بخصوص دخترها که معمولاً با وعده ازدواج تن به دوستی می دهند.

اما جوان امروز در ارتباط با جنس مخالف خود به دنبال چیست؟ ازدواج، عاطفه، محبت، وقت کشی، عشق یا ...؟

روان شناسان معتقدند، میل و کشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یک نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنان می گویند در تمام فرهنگها و کشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می کنند. اما مرز این کشش در هر فرهنگی تعریف شده است، برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شکلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در کشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد اما

رابطه دخترها و پسرها در جامعه ی ما چگونه است؟

در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شکل وسیع نبود، از این رو کنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است که بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فکر نمی کنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزشهای دینی نیست،  احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار کرده است.

یک صاحبنظر در این باره می گوید: غرایز احساسی عاطفی و اخلاقی جوان برگرفته از فضیلت های نهفته در ذات اوست که با نکات متعالی و دستورات حیات بخش اسلامی می تواند مورد سنجش عمیق قرار گیرد. آنچه که جوان متهور و متحول امروز ایران طلب می کند، مسلماً آشفتگی ها و نابسامانی های غربی نیست. وظیفه ی والدین ، مربیان و مسئولان است که  در زمینه مسائل جوانان به خصوص ارتباط دختر و پسر، روح، فکر و اخلاق اجتماعی آنان را مدنظر قرار دهند و بر این محور که بسیار حساس و پیچیده است، برایشان تعیین تکلیف کنند. اگر فرهنگ ازدواج صحیح را به جوان آموزش ندهیم، غرایز جوانی او ممکن است رشته اخلاق را گسسته و او را به بیراهه بکشد.

اما آیا ارتباط بین دو جنس همیشه به پیوندهای عاطفی و صمیمانه منجر می شود؟ آیا این نوع ارتباط نمی تواند به زمینه های علمی، فرهنگی  و ... محدود باشد؟ یک صاحبنظر در این باره می گوید:

«از آنجا که در جامعه ما نگاه دوگانه ای نسبت به این مسئله وجود دارد، نتوانسته ایم به تعریف قابل قبولی در این باره برسیم به همین دلیل نوع نگاه به دو جنس مخالفی که کنار یکدیگر قرار می گیرند، عمدتاً با سوء ظن و سوء نیت همراه است و به معنای ناخوشایند موضوع یعنی دوست دختر و پسر تعبیر می شود. در حالی که می توان به جوانها آموزش داد که مباحثه و مکالمه با یک غیر همجنس در صورتی که بر محوری صحیح انجام گیرد، شاید حتی مزیت اخلاقی و اجتماعی و شخصیتی برای او و جامعه در برداشته باشد.»

چرا ارتباط ناسالم

برخی کارشناسان تربیتی تحلیل اینگونه رفتارها و تفکرات را به اِعمال محدودیت های غیر منطقی به جوانان نسبت می دهند و می گویند که وقتی جوان عرصه را بر خود تنگ ببیند و نتواند خود را از نظر عاطفی و اخلاقی با محیط تطبیق دهد و مربیان، معلمان و برنامه ریزان نهادهای آموزشی و تربیتی نیز نتوانند به احساسات و تمایلات منطقی و احساسی او پاسخ دهند، جوان سرخورده به اجتماع پناه می برد و سعی می کند چیزهایی را که طی سالهای زندگی از او دریغ شده است به هر ترتیب ممکن حتی با هنجارشکنی به دست آورد.

عده ای نیز تنگناهای اقتصادی ، گسترش ارتباطات، فردگرایی و بی تفاوتی به ارزش ها را دلیل این گونه رفتارهای اجتماعی می دانند و معتقدند این دلایل موجب شده بسیاری از جوانان امروزی نسبت به ازدواج دید مثبتی نداشته باشند و به نوعی از زیر مسئولیت تشکیل خانواده شانه خالی کنند. یک روان شناس در این باره می گوید:

«متأسفانه مشکلات مالی و تصویب قوانینی که به نوعی حقوق زنان را در جامعه تضمین می کند از عواملی است که موجب شده پسران زیر بار ازدواج نروند. از سوی دیگر بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می دهند خوش باشند. از این رو به ازدواج با نگاه منفی می نگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احساسی آنان در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکان پذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.»

این روان شناس دلیل این گونه نگرش نسل جدید به ارزشها را بی توجهی مسئولان به نیازهای جوانان می داند و می گوید:

«از آنجا که در موقع بحران نتوانستیم مسائل روز را به موقع هنجاریابی کنیم اغلب جوانان امروزی این حق را برای خود قائل شده اند که به سوی رفتارهای فرد گرایانه گرایش یابند و هنجارهای اجتماعی را نادیده بگیرند.»

وی سوء رفتارها، اضمحلال اخلاقی، رواج بی بندوباری، پریشانی و بی ثباتی احساس و عواطف را از عواقب بی حد و حصر ارتباط جنس ها نام می برد و می گوید:

«اگر اینگونه ارتباطات به عادت تبدیل شود دیگر چیزی به نام هسته یا کانون خانواده شکل نخواهد گرفت. سن ازدواج بالا می رود، جنس ها نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند و در نهایت خانواده ای شکل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از مسایل رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود. اینجاست که نقش کارشناسان علوم دینی و تربیتی در هنجاریابی و جایگزینی هنجارهای متعادل و مرام تربیتی صحیح و متعالی که مورد پذیرش خانواده، فرد و نهادهای اجتماعی باشد روز به روز آشکارتر می شود.

دیدگاه اسلام

به طور طبیعی زن و مرد به عنوان دو پیکره جامعه انسانی به زندگی مشترک با یکدیگر نیازمندند . در شرع نیز به پیوند میان این دو سفارش بسیار شده است، از این رو اخلاقی ترین، معنوی ترین و انسانی ترین جلوه پیوند زن و مرد در ازدواج تجلی پیدا می کند و هر نوع رابطه (جنسی) که خارج از قانون ازدواج باشد، مشکلات متعددی را از لحاظ اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی به بار می آورد.

در جوامع غربی که پایه های اخلاق دینی و مذهبی سست و ضعیف است، رابطه زن و مرد از چارچوب قوانین و هنجارهای موجود تجاوز می کند . به طوری که ارتباط آزاد دختران و پسران به شکل طبیعی و غریزی جریان دارد و از اینجاست که ریشه های فساد اخلاقی شکل می گیرد و بنیاد اجتماعات بشری را متزلزل می کند.

اما اسلام چه حد و مرزی برای ارتباط بین زن و مرد قائل است؟

خداوند در قرآن می فرماید: زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید برای زنان پلید و زنان پاک برای مردان پاک هستند و مردان پاک برای زنان پاک . اینان از آنچه درباره ی ایشان می گویند برکنارند ، برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود. ( نور / 26)

از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشارکت های اجتماعی قابل قبول است. اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط ، اسلام ازدواج موقت یا دائم را توصیه می کند. از این رو در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر معنا ندارد. اما به شرط رعایت ضوابط اسلامی منعی برای این ارتباط نیست و چه بسا اینگونه ارتباطات زمینه ساز دوستی های فکری ، معنوی و عقلی هم بشود.

اما وقتی جوانان تن به ازدواج دائم نمی دهند و جامعه قدرت پذیرش ازدواج موقت ، بخصوص در مورد دختران را ندارد، برای پاسخ به نیاز جوانان و سر و سامان دادن به رابطه دختر و پسران چه باید کرد؟

خداوند در این باره می فرماید : به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنها پاکیزه تر است ، زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است و به زنان با ایمان بگو که دیدگان خود را از هر نامحرمی فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که از آن پیداست.... ( نور / 30 و 31 )

و در ادامه می فرماید : کسانی که وسیله ی زناشویی نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند... ( نور 33 )

اساس هر نظمی در جهان به نظم در رابطه دو جنس مخالف بر می گردد. اگر این نظم برقرار نشود جامعه به سوی انحطاط می رود. مشکل این است که ما در بسیاری از موارد بخصوص در مورد مسائل اقتصادی از غرب الگو گرفته ایم که این مورد موجب بسیاری از ناکامی های اقتصادی و فاصله طبقاتی و فقر در جامعه شده است، در حالی که اگر موازین الهی و اسلامی در جامعه پیاده شود، شاهد این بحرانها نیستیم. یک جوان وقتی عدالت اسلام را ببیند، خودش می خواهد روابط آزاد نداشته باشد و این قید را با طیب خاطر می پسندد. این یک اصل رهایی بخش است که نباید با جنس مخالف ، ناسالم برخورد کنیم. در عین حال جامعه نیز باید بسترسازی کند تا شرایط ازدواج دائم فراهم شود. اما در یک کلام برای حل بحران های اجتماعی ، راهی جز بازگشت به مبانی سنتی و سنت های اصیل دینی نداریم.

[ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 10:36 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

دختر و پسر، سود جویی یا تعهد  

  روابط دختر و پسر از نگاه آیات و روایات

دختر و پسر

فارس: روابط پسران و دختران جوان، در کشور ما به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح است لذا بر اولیای خانه و مدرسه و به تبع آنها مسئولین فرهنگی و اجتماعی لازم است این مسئله را به طور علمی بررسی نمایند و از هرگونه تصمیم احساسی خودداری کرده و با شناخت کامل آسیب ها، زمینه ها و راهکارهای علمی و تخصصی با این انحراف برخورد نمایند. برای بررسی این معضل با سؤال هایی روبرو هستیم: 1 - چه نوع روابطی، معضل اجتماعی به شمار می رود؟

2 - چه آسیب هایی دراین زمینه جوانان ما را تهدید می کند؟ 3 - زمینه های این روابط آسیب زا چیست؟ 4 - چه راهکارهایی برای پیشگیری و هدایت صحیح وجود دارد؟ در این مقاله سعی داریم پاسخگوی این سئوالات باشیم.

روابط آسیب زا

ارتباط و برخورد پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است زیرا بدیهی است که در جامعه نمی شود دیوار و حائلی بین دو جنس کشید. هنگامی که از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور روابط پنهانی، غیرعادی و ناپخته ای است که به دور از هرگونه شناخت کافی بوده و به صورت هیجانی، تخیلات و رؤیاهای غیرواقعی صورت می گیرد. دختران و پسرانی که به منظور جلب توجه جنس مخالف و با هدف دوست یابی از بین آنان، افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می کنند، معمولا در نهایت با احساس سرخوردگی و بیهودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.

غریزه جنسی، غریزه ای نیرومنداست که هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش تر می گردد؛ همچون آتشی که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر می شود.(1)

تعالیم انسان ساز اسلام، این نوع روابط را نهی می کند نه اینکه زنان و دختران را از جامعه طرد نماید و از هرنوع حضور و فعالیت های آنان و برخورد و ارتباط زنان و مردان جلوگیری کند.  بلکه برای آن حدودی قئل باشند. هنگامی که یکی از دختران شعیب از طرف پدر مأمور شد تا حضرت موسی را به خانه دعوت کند با کمال وقار و حیاء با موسی سخن گفت (قصص. 25) این الگوی شایسته به ما نشان می دهد که می شود زنان و مردان در جامعه با یکدیگر برخورد و تعامل داشته باشند و در عین حال حریم یکدیگر، حیاء و عفت خود را نیز حفظ کنند.

                                                                    ********************

آسیب شناسی

دختر و پسر

الف - آسیب روانی: فقدان حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار، هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد.  روح بشر فوق العاده تحریک پذیر و سیری ناپذیر است، از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام نشدنی است و دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد. (2)  از طرف دیگر اگر در کوچه و خیابان، دلبری مرسوم گردد و جلوه گری، هنر دختران محسوب شود و در روابط دختر و پسر تجاذب و دلبندی به میان آید، دخترانی که از زیبایی لازم برخوردار نیستند، همیشه احساس کمبود و حقارت می نمایند و لطمه های جدی بر روح و روان آنان وارد می شود. آفت دیگر این است که افراد در این نوع روابط که معمولاً ناپایدار بوده و براساس سودجویی است نه تعهد، به شکست در عشق منتهی می شوند و در نتیجه روح لطیف و با نشاط آنها گرفتار افسردگی می شود. عشق بازی های خیابانی قبل از ازدواج، آسیب دیگری نیز دارد وآن این است که دائماً از فاش شدن روابط گذشته و تاثیر آن بر زندگی آینده دچار تشویش خاطر و نگرانی هستند و این نگرانی اثر مخربی بر بهداشت روانی انسان می گذارد.

ب - آسیب اجتماعی: آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماعی است، آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است(3) زیرا از طرفی شخصیت و کرامت زن را در حد یک کالا برای کام جویی مردان تنزل می دهد و امنیت روانی لازم را برای فعالیت اجتماعی او از بین می برد، و از طرف دیگر مردان، تمرکز حواس و دقت کافی را برای کارهای خود ندارند. هر چه روابط دختر و پسر ضابطه مند تر شود اجتماع سالم تر خواهد شد و افراد جامعه بهتر به کار خود رسیدگی کرده، جوانان در محیط کار، درس و دانشگاه راحت تر خواهند بود و به پیشرفت های بیشتری خواهند رسید.

تفاوت جامعه ای که روابط جنسی را به محیط خانوادگی محدود می کند با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم، آغاز محرومیت و محدودیت است.

ج - آسیب خانوادگی: معاشرت های آزاد و بی حد و مرز در برخی خانواده ها، زمینه بی بند و باری پسران و دختران را فراهم ساخته و ازدواج را به صورت یک وظیفه، تکلیف و محدودیت در آورده است.در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آن ها را ملزم می سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می بخشد. (4) پس آسیب اول، بی رغبتی به ازدواج و تشکیل خانواده است. آسیب دیگر این است که روح بی اعتمادی و سوء ظن در جامعه اوج می گیرد و این همان چیزی است که قرآن کریم از آن نهی فرموده است (هجرات. 12) بنابر این روابط آزاد، زمینه ساز بسیاری از سوء ظن ها است. نکته دیگری که در جوامع آزاد و مختلط، خانواده ها را تهدید می کند این است که زن و مرد، همواره در حال مقایسه اند، مقایسه آنچه دارند با آنچه ندارند وآنچه ریشه خانواده را می سوزاند این است که این مقایسه ها آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن می زند. (5)

ادامه دارد...

پی نوشت ها:

1) مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص. 69

2) همان، ص. 72

3) مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص. 78

4) مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص. 75

5) حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص.

[ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 10:35 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

 پسر ها نخوانند

دختر

امروز را روز دختران نامیدند . راستی چرا ؟ مگر دختر بودن اهمیتی ویژه دارد و یا مگر مسئولیتی اختصاصی را می طلبد؟

آری . دختر بودن یعنی مادر فردا شدن . مادری که وظیفه تربیت نسلی را بر عهده دارد . پس باید از نظر آگاهی و دانستنی ها بسیار غنی و لبریز از فهم و دانش باشد . دختران ما در جامعه با مسائل و موضوعات فراوانی روبرو هستند . یکی از این مسائل خواسته آنان برای داشتن رابطه با جنس مخالف و از این طریق انتخاب همسر آینده است . در این مبحث سعی داریم این موضوع را به نقد بنشینیم و از معایب و محاسن آن " اگر محاسنی داشته باشد" برای شما بگوییم .به همین منظور مصاحبه ای را که با دکتر صدیقه‌ یگانه، روان شناس در این رابطه انجام شده برای شما عزیزان به نمایش می گذاریم.

دوستی‌های‌ خیابانی‌ بین‌ دختر و پسر ‌ را چگونه‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ می ‌کنید؟

به‌ طور کلی، در آغاز نوجوانی‌ به‌ علت‌ بیداری‌ غرایز و شدت‌ حالات‌ هیجانی، گرایش‌ دختران‌ و پسران‌ به‌ دوستی‌ با جنس‌ مخالف‌ بیشتر می ‌شود. داشتن‌ دوست، اعتماد به‌ خود را تأیید و تقویت‌ می ‌کند و نیازهای‌ عاطفی‌ و احساسی‌ را تا حدی‌ تأمین‌ می ‌نماید؛ و در صورتی‌ که‌ پیوند دوستی‌ گسسته‌ شود، شخص‌ نسبت‌ به‌ ارزش‌های‌ وجودی‌ خود دچار شک‌ و تردید می‌ شود. بعضی‌ از پسران‌ ، داشتن‌ دوست‌ دختر را نوعی‌ محبوبیت، قدرت‌ اجتماعی‌ و موفقیت‌ برای‌ خود محسوب‌ می‌ کنند و در شرایطی‌ که‌ توانایی‌ تشکیل‌ خانواده‌ از طریق‌ ازدواج‌ را ندارند، عده‌ای‌ از آنان، نیازهای‌ جنسی‌ و عاطفی‌ خود را از طریق‌ دوستی‌های‌ افراطی‌ برطرف‌ می ‌نمایند. متقابلاً برخی‌ دختران‌ ارتباط‌ با پسران‌ را نوعی‌ جذابیت‌ برای‌ خود تلقی‌ می‌ کنند، و متأسفانه‌ اکثر قریب ‌به ‌اتفاق‌ این‌ دختران‌ تصور می‌ کنند که‌ این‌ دوستی‌ها به‌ ازدواج‌ منتهی‌ می ‌شوند.  اصولاً تحول‌ عاطفی‌ دختران‌ متفاوت‌ از پسران‌ است.

پسران نسبت‌ به‌ جنبه‌ غریزی‌ تخیلات‌ خود غافل‌ باقی‌ نمی‌ مانند، اما دختران‌ در این‌ دوستی‌ها معمولاً به‌ دنبال‌ عشق‌ آرمانی‌ و رمانتیک‌ هستند. آنها این‌ عشق‌ را آسمانی‌ و پاک‌ می ‌دانند و خیانت‌ در آن‌ را گناهی‌ بخشش ‌ناپذیر می ‌شمارند. 

 پسر جوان‌ با وعده‌های‌ فریبنده‌ و دروغین، دختر جوان‌ را تسلیم‌ خواسته‌ های‌ خود می‌ کند و پس‌ از مدتی‌ تسلیم ‌نشدن‌ پسر برای‌ ازدواج، و دختر جوان‌ دچار آسیب‌ روانی‌ می ‌شود و احساس‌ افسردگی ، پوچی‌ و بی‌ ارزشی‌ می ‌کند. متأسفانه‌ آسیب‌های‌ اجتماعی، تربیتی‌ و روانی‌ چنین‌ دوستی‌هایی‌ بیشتر متوجه‌ دختران‌ است‌ و اگر دختری  یک‌ نمونه‌ چنین دوستی‌ با جنس‌ مخالف‌ را تجربه‌ کند، تا پایان‌ عمر، شأن‌ و حرمت‌ خویش‌ را از دیدگاه‌ خانواده‌ و جامعه‌ از دست‌ می ‌دهد و برچسب‌ ناشایست‌ بودن‌ را با خود حمل‌ می ‌کند.  دوستی‌های‌ خیابانی، عاری‌ از شکوفایی‌ محبت‌ و عشق‌ واقعی‌ است‌ و بیشتر یک‌ پیوند غریزی‌ است. اگر هم‌ به‌ ازدواج‌ منتهی‌ شود پشتوانه‌ عشق‌ و محبت‌ ندارد و چنین‌ ازدواجی‌ دوام‌ پیدا نمی‌ کند؛ زیرا پسر و دختر جوان‌ بیشتر شریک‌ لذت‌های‌ جنسی‌ یکدیگر بوده‌اند و زندگی‌ واقعی‌ پس‌ از ازدواج‌ امری‌ فراتر از ارضای‌ غرایز جنسی‌ است. در تجربهِ این‌ دوستی‌ها، فرصتی‌ برای‌ انتخاب‌ و شناخت‌ صحیح‌ یکدیگر به‌ وجود نمی ‌آید، زیرا در اوج‌ هیجانات‌ افراد نمی‌ توانند عاقلانه‌ و آگاهانه‌ یکدیگر را بشناسند و انتخاب‌ کنند. اگر هم‌ اجباراً ازدواجی‌ صورت‌ گیرد، اغلب پس‌ از مدتی‌ کوتاه‌ به‌ جدایی‌ و طلاق‌ منتهی‌ می‌شود و یا اینکه زناشویی مملو از مشاجرات و درگیری نصیبشان خواهد شد.

دوستی از جنس غیر مجاز

لطفاً در مورد آینده‌ این‌ دوستی‌ها بیشتر توضیح‌ دهید.

متأسفانه‌ این‌ دوستی ‌ها بدون‌ شناخت‌ واقعی‌ جنس‌ مخالف‌ و براساس‌ هیجانات‌ و احساسات‌ سطحی‌ و زودگذر شکل‌ می ‌گیرد که‌ در این‌ روابط‌، بازنده‌ اصلی‌ و همیشگی‌ غالباً دختران‌ جوان‌ هستند؛ دخترانی‌ که‌ با نهایت‌ سادگی، زیبایی، لطافت‌ و ظرافتی‌ را که‌ خدا به‌ آنها امانت‌ داده، در اختیار کسی‌ می ‌گذارند که‌ در خیانت ‌کردن‌ به‌ امانت‌ مهارت‌ دارد. دختران‌ جوان‌ باور نمی‌ کنند که‌ چنین‌ پسرانی‌ معمولاً تنوع‌ طلب‌ هستند. و پس‌ از مدتی‌ کوتاه، سراغ‌ طعمه ‌ای‌ دیگر می‌ روند و همه‌ وعده‌های‌ به‌ ظاهر عاشقانه‌ را فراموش‌ می‌ کنند.

دوستی‌های‌ خیابانی‌ تحت‌ تأثیر چه‌ عواملی‌ شکل‌ می ‌گیرند و افزایش‌ می ‌یابند؟

زمانی‌ که‌ خانواده‌ و جامعه‌ نقش‌ اساسی‌ خود را جهت‌ یاری ‌دادن‌ به‌ نسل‌ جوان‌ برای‌ یافتن‌ هویت‌ سالم، مثبت، پویا و سازنده‌ به‌ خوبی‌ ایفا نکنند، نسل‌ جوان‌ با آشفتگی‌ هویت‌ و برای‌ کاهش‌ اضطراب‌ و رهایی‌ از بحران‌ هویت‌ و سرگشتگی، به‌ این‌ دوستی‌ها تن‌ می ‌دهد.

جوان‌ در تصور و توهم‌ خویش، از طریق‌ دوستی‌ با جنس‌ مخالف، می‌ خواهد به‌ آرامش‌ برسد. او لذت‌ این‌ دوستی‌ را عامل‌ تسکین‌ برای‌ بحران‌ بی‌هویتی‌ خویش‌ می ‌داند.

 امنیت، احترام، محبت‌ و دوست‌ داشته‌ شدن‌ از جمله‌ نیازهای‌ روانی‌ انسان‌ است‌ که‌ متأسفانه‌ به‌ دلیل‌ سرگرم ‌شدن‌ خانواده‌ها و جوامع‌ به‌ فراهم ‌ساختن‌ امکانات‌ اقتصادی، این‌ دو نهاد انسان‌ساز از هنر عشق‌ ورزیدن‌ و احترام‌ گذاردن‌ به‌ نوجوانان‌ محروم‌ می‌ شوند.

عامل‌ دیگر، فقر فرهنگی‌ و نشناختن‌ هویت‌ واقعی‌ جنس‌ مخالف‌ است؛  اگر دختران‌ به‌ قداست، ارزش، اهمیت‌ و کرامت‌ خویش‌ واقف‌ شوند و در مورد جنس‌ مخالف، رفتاری‌ توأم‌ با متانت‌ و بزرگ‌ منشی‌ و بی‌ اعتنایی‌ داشته‌ باشند و به‌ سادگی‌ در برابر خواسته‌ های‌ جنس‌ مخالف‌ تسلیم‌ نشوند، فرصتی‌ برای‌ انحراف‌ به‌ وجود نمی ‌آید.

متأسفانه‌ عده‌ای‌ برای‌ دفاع‌ از حقوق‌ زنان‌ خیابانی، این‌ تفکر غلط‌ را تبلیغ‌ می ‌کنند که‌ «فقر اقتصادی» ریشه‌ این‌ معضل‌ اجتماعی‌ است؛ اما به‌ نظر می ‌رسد «فقر و ضعف‌ فرهنگی» بنیاد اصلی‌ این‌ معضل‌ باشد، زیرا برخی‌ از این‌ عناصر اجتماعی‌ نه‌ تنها فقر اقتصادی‌ را لمس‌ نکرده‌اند، بلکه‌ کمابیش‌ از رفاه‌ اقتصادی‌ و امکانات‌ فراوان‌ برخوردار بوده‌اند، ولی‌ نگرش‌ آنها نسبت‌ به‌ وجود انسانی‌ خود حقیرانه‌ و پست‌ بوده‌ است. در مقابل، بسیاری‌ از زنان‌ پاک‌ و فرهیخته‌ ایرانی‌ در نهایت‌ فقر اقتصادی، از نظر فرهنگی‌ کاملاً غنی‌اند و با نهایت‌ عفاف‌ و نجابت، به‌ کارهای‌ سازنده‌ و مثبت‌ می‌پردازند.

دوستی از جنس غیر مجاز

آیا این‌ دوستی‌ها به‌ ازدواج‌ منجر می‌شود؟

تعداد کمی‌ از این‌ دوستی‌ها آن هم معمولا در شرایط‌ اضطراری‌ و اجباری‌ اجرای‌ تشریفات‌ قانونی‌ ازدواج‌ منتهی‌ می ‌شود.

آیا آیندهِ چنین‌ ازدواج‌هایی‌ قابل‌ پیش ‌بینی‌ است؟

ازدواج پیوند عمیق‌ میان‌ دو انسان‌ براساس‌ مودّت‌ و حُبّ شدید است. دو انسانی‌ که‌ واقعیت‌های‌ وجودی‌ یکدیگر را پذیرفته‌ اند در برابر یکدیگر مسئولیت‌ و تعهد احساس‌ می ‌کنند و در حق‌ هم‌ دلسوزی، فداکاری‌ و ایثار روا می ‌دارند.

دوستی‌های‌ خیابانی، عاری‌ از شکوفایی‌ محبت‌ و عشق‌ واقعی‌ است‌ و بیشتر یک‌ پیوند غریزی‌ است. برای‌ پیشگیری‌ از بروز چنین‌ آسیب‌های‌ اجتماعی، چه‌ پیشنهاداتی‌ دارید؟

والدین‌ باید به‌ نیازهای‌ عاطفی‌ و روحی‌ فرزندان‌ و شیوه‌های‌ صحیح‌ پاسخگویی‌ به‌ این‌ نیازها واقف‌ شوند. از روش‌های‌ تربیتی‌ مؤثر در این‌ زمینه‌ می‌ توان‌ به‌ این‌ موارد اشاره‌ کرد: تقویت‌ ارزش‌های‌ اخلاقی، معنوی‌ و انسانی‌ و سست‌ گردانیدن‌ معیارهای‌ صرفاً مادی‌ در نظر جوانان، تقویت‌ و توسعه‌ مراکز ورزشی‌ و تفریحی‌ و برنامه ‌ریزی‌ صحیح‌ برای‌ اوقات‌ فراغت‌ جوانان، ارائه‌ خدمات‌ رفاهی‌ و اجتماعی‌ جهت‌ برطرف ‌کردن‌ کمبودهای‌ عاطفی‌ کودکان‌ و نوجوانان، پرورش‌ احساس‌ عزت‌ نفس‌  و اعتماد به ‌نفس‌ کودک‌  و نوجوان‌ در خانواده‌ و مدرسه، بهسازی‌ وضع‌ خانواده‌ها از طریق‌ تماس‌ با کارشناسان‌ متخصص‌ در امور خانواده، آموزش‌ مهارت‌های‌ حل‌ مسئله‌ به‌ نوجوانان‌  پرهیز از سخت گیری‌ و تنبیه‌ و همچنین‌ اجتناب‌ از آسان‌ گیری‌ در تربیت‌ فرزندان ، تشویق‌ فرزندان‌ به‌ رعایت‌ تعادل‌ و دوری‌ از بی‌ بندوباری، برقراری‌ احساس‌ امنیت‌ در خانواده‌ و جامعه‌ و جلوگیری‌ از بروز اضطراب‌  در نوجوانان‌ و جوانان.

[ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 10:34 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

1-جاذبه ها مانع شناخت است:تصور کنید دارید توی یه جاده ی تاریک قدم میزنید و یک چراغ همراه شماست هر چیزی که مانع خوب رسیدن نور چراغ بشه میتونه برای شما مشکل آفرین باشه جاذبه و وابستگی که در دوستی قبل از ازدواج وجود داره مانع دید بهتر شما از اون ادم میشه

2-پیشنهاد دوستی نشانه ی عقیده ی نادرست است:کسی که در خانواده ای زندگی میکنه که جنس مخالفش در اون خانواده بهش توجه نمیکنه میره دنبال دوستی با جنس مخالفش که نشانه ی تربیت نادرست کمبود محبت و عقیده ی نادرستشه

3-خیانت در امانت:آقا پسری که میری دنبال دوستی با یه دختر خانوم آیا میدونی که این دختر امانت پدرش واز اون بالاتر امانت خداست؟خیانت در امانت؟؟؟؟؟؟

4-از دست رفتن سرمایه ی معنوی:خانم یا آقایی که با جنس مخالفتون دوست میشی تصور کن به هر دلیلی رابطه ی شما قطع بشه وشما بعد از مدتی با فرد دیگه ای آشنا بشی و باش ازدواج کنی آیا دیگه سرمایه ای از عشق داری که برای همسرت خرج کنی؟شما تمام عشق و توانتو واسه ی کسی دیگه خرج کردی و حالا.......

5-کم شدن میل به ازدواج در آقایون وبالا رفتن سن در خانوم ها(خانوم ها حتما بخونن):دخترای خوب شما وقتی با یه پسر دوست میشی در واقع داری نیازهاش رو تامین میکنی پس اون آقا به دنبال ازدواج نمیره در واقع دختری که با یک پسر دوست میشه به خودش و همجنس هاش ظلم میکنه.

[ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 10:33 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

روشهای آشنایی و شناخت جهت ازدواج


روش سنتی :
انقدر بشینین چشم به درخونه بدوزید که شاهزاده سفید پوش سوار بر اسبش بیاد زنگ خونه رو بزنه یکی دو جلسه هم بشینین تو یه اتاق اولش به هم نگاه کنید بعد بشنینید یه ساعت حرف بزنید اونم چه حرفهایی بعدا بیایید بیرون خوب دیگه به توافق رسیدید برید وقت عقدو عروسی رو تعیین کنید شما خوشبخت میشید.

روش امروزی امر خیری ها  : تو دانشگاه یا تو راه منزل یا اینکه تو تاکسی شایدم هزار جای دیگه طرف شما رو دیده بعد میگه خانوم من از شما خوشم اومده و … عجب !!

روش امروزی دوستی : تو چت باهاش آشنا شدی ؟ همکلاسیته ؟ یا تو خیابون شماره بهت داده ؟ آقا اصلا به من چه به هر حال یه جوری اشنا شدید می دونید اصلا مهم نیست چطوری اشنا شدید این مهمه که بتونید هم دیگرو بشناسید چون اگر طرفتون آدمی باشه که قصد سر کار گذاشتن شما رو داشته باشه از هر طریقی که آشنا شده باشه می تونه سرکارتون بزاره  اما و اما از کجا بدونید طرفتون قصد ازدواج با شما رو داره :
 

از کجا بفهیمد یک پسر قصد ازدواج با شما را دارد یه به اصطلاح سر کار نیستید؟واقعا ازدواج امری خلافه ؟؟ ترس داره ؟ از نظر قانونی اشکال داره ؟ جواب همه اینا منفیه . اولا یه پسر اگر قصد ازدواج داشته باشه در اولین اقدام خانواده خودش رو از رابطه با شما در جریان میزاره اشکال هم نداره . مثلا میره به خانوادش میگه من چند روزه با یه دختر خانم آشنا شدم و هدفم ازدواجه و الان جهت آشنای با هم در ارتباط هستیم همین .همیشه جهت ازدواج منتظر بمانید تا طرف مذکر پا پیش بزاره این نکته مهمیه هستش بعد از مدتی که گذشت منظور از مدتی کمتر از ۶ ماه هستش و دو طرف به یک سطح شناخت نسبی از هم رسیدن در این زمان وظیفه پسر هستش که قبل از خواستگاری شخصا با پدر دختر صحبت کنه البته ممکنه اون پسر در حال حاضر شرایطش برای ازدواج جور نباشه اما واقعا قصدش ازدواج باشه مثلا طرف دانشجو هستش نه کار داره نه سربازی رفته یا حالا کاستی های دیگه خوب چه اشکالی همه که همه شرایط رو یه جا ندارن . اما می تونه با این حال با پدر اون دختر صحبت کنه حتی یک جلسه ملاقات هم بزارن و کسب اجازه کنه که دختر او ناقارو بیشتر بشناسه . به خاطر داشته باشید مردها حرف یکدیگر رو بهتر می فهمند و امروزه هر کسی اینو درک میکنه که پسری که مه شرایط لازم بریا ازدواج رو داشته باشه کم پیدا میشه؟ ازدواج!!!

هرچه سن دختر بالاتر برود انتخابش محدود تر می شود تا جای که حق انتخاب از وی سلب می شود
 در نظر داشته باشید دختران تا یه سنی در بورس هستند یعنی طالب دارند معمولا بین ۱۹ تا ۲۵ سال دیگه اوجشه و تو این سن و سال بهترین خواستگارها بر سر راه آنها سبز می شوند و این در حالیست که ممکنه اون دختر به حرفه یک نفر تو زندگیش دلبسته باشه مثلا دوست پسرش که به اون وعده ازدواج داده حالا چه موقعیتهای خوبی رو باید از دست بده تا اینکه شاید اون آقا یه روز بیاد خواستگاریش تازه اگر خانوادش طرف رو قبول کنند . خوب این دختر خانم دیگه بعد از یه سنی که خواستگارهای خوبشرو از دست داده و دیگه انتخابهاش محدود شده اگر این آقا هم که به امیدش صبر کرده سرکارش گذاشته باشه پس دیگه باید بشینه هر کی اومد قبول کنه چون شاید دیگه کسی نیاد .آیا این بی عدالتی نیست ؟پس اینجا مقصر خوده شما دخترخانم ها هستید ساده نباشید اگر حس کردید طرفتون داره بازتون میده خیلی راحت بهش بگید فلانی اگر قصدد ازدواجه پا پیش بزار . فراموش نکنیدشما اگر خیلی زرنگ باشید فقط فرصت یکبار زندگی کردن رو دارید پس از این فرصت استفاده کنید .

یادمه یه بار یه پسر ۱۹ ساله خودش گل میخره و میره خواستگاری یه دختر ۲۲ ساله شاید همه بخندید اما اون پسر اینقدر شهامت داشته که برای رسیدن به خواسته اش گرچه شاید خواسته ای نا معقول بوده اما با این حال پاشده رفته خواستگاری . به خاطر داشته باشید یه پسر اگر جرات بیان کردن خواسته هاشو نداشته باشه نمی تونه شما رو خوشبخت کنه .آخه باید یه چشمه نشون شما بده  پس حواستون جمع باشه که سرکار نباشید . زیاد به حرف توجه نکنید افرادو در عمل بشناسد در مورد قضیه ازدواج تا پیشنهادی از سوی طرف مذکر ندشاتید هرکگز خودتون پیشنهاد ندید مگر اینکه از طرفیت طرف مقابلتون مطللع باشید و اگر یه پسر با طرفیت باشه هیچ وقت این مسئله رو به روی شما نیمیاره .

هیچ تعهدی بین دو طرف در زمان دوستی وجود ندارداصلا و اصلا دلیل نمیشه چون با هم دوست هستید و پیش خودتون یه حرفهایی زدید که عموما بر پایه احساساته تعهدی داشته باشید . پس وابسته نشید رابطه شما یک رابطه دوستی که هر لحظه ممکنه به هم بخوره هر دوی شما حق انتخاب دارید ندارید ؟ اگر شما موقعیتی بهتر نسیبتون بشه که بدونید درصد بیشتری ازمعیارهاتونه داره آیا منطق میگه ولش کن ؟ نه . پس به جای اینکه در دوران دوستی و حتی نامزدی ( قبل از عقد) پای احساسات رو وسط بکسید سعی کنید هم دیگرو بشناسید . معمولا در دوران دوستی دو طرف صدها بار به هم دیگه ابراز احساسات می کنند و بارها به یکدیگر می گن دوست دارم و از این جور حرفهای قشنگ اما بعد از ازدواج اصلا این واژه هابراشون بیگانه میشه . اینا دسوت داشتن نیست اینا وابستگیه اینا عادته سعی کنید با منطق پیش بروید و به خاطر داشته باشید در دوستی هاتون همیشه یک راه برای جدایی بذارید . 

[ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 10:32 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

در چند دهه اخیر به خصوص در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط میان دختران و پسران جوان و نوجوان در کشور ما همواره به صورت یک مسئله و معضل اجتماعی مطرح بوده است.


دوستی دختر و پسر

تصور نوجوانان در مورد جنس مخالف و نیز طرز تلقی آنان در این مورد خاص، مسائلی را به وجود می آورد گویا اینکه برخی از پسران، داشتن دوست دختر را نوعی توفیق و قدرت اجتماعی تلقی می کنند. از این رو برای نشان دادن قدرت خویش سعی می کنند به نحوی با دختری رابطه برقرار سازند. دختران نیز داشتن رابطه با پسران را نوعی جاذبه به شمار می آورند. در عین حال اغلب دختران قصدشان از ایجاد رابطه با پسران، ازدواج است. برای اکثر قریب به اتفاق دختران، دوستی و رابطه با یک پسر به هیچ رو یک دوستی معمولی نیست، بلکه این دوستی و رابطه در تصور و ذهن آنان، همان چیزی است که قطعاً منجر به ازدواج خواهد شد. این تصور نادرست نوجوانان و نیز واقعیت های گوناگون موجود در جامعه، سبب شده است که نوجوانان و جوانانی که به طریق غیرمشروع و غیرمتعارف با فردی از جنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار می کنند، آسیب ببینند. تقریباً تمامی پسران به دوست دختران خود وعده ازدواج می دهند و تمامی دختران نیز تخیل ازدواج با دوست پسر را در ذهن می پرورانند. از آن جا که ماهیت اصلی این تخیلات، رهایی از اضطراب و تعارض عمل نوجوان و جوان، با قواعد و هنجارهای مورد پذیرش جامعه است، لذا در اغلب موارد این گونه دوستی ها به ازدواج ختم نمی شود و چون به لحاظ اجتماعی این دوستی ها، ناپختگی نیز به شمار می آید، وجود این فکر می خواهد به دختران و پسران آرامش بدهد تا آن ها تصور نکنند که برخلاف قوانین و هنجارهای جامعه رفتار می کنند. بسیاری مواقع این دوستی ها پس از مدتی قطع می شود. علّت این قطع شدن هم این است که هر چند این دوستی ها کارکردهایی را در پس دارد ولی معمولاً حفظ آن ها به دشواری و سختی صورت می گیرد.

سؤالی که به ذهن می آید این است که چه عواملی موجب می شود که دختر و پسر از هم تقاضای دوستی کنند؟

در این مطلب 3 عامل مهم ذکر خواهد شد که هرکدام به ترتیب از عوامل مهم به شمار می روند که عبارتنداز:

خانواده و شیوه های برخورد با نوجوان

خانواده نقش تعیین کننده در این زمینه دارد. یکی از مهم ترین مواردی که در زمینه تربیت اجتماعی می باید در نظر داشته باشیم، آماده ساختن فرزندمان برای رو در رو شدن با جنس مخالف است. امروزه بسیارند خانواده¬هایی که عمری با دیانت و پاکی زیسته اند، لکن به دلیل بی توجهی در تربیت اجتماعی و جنس فرزندان خود، به دلیل رفتار و معروفیت قبیح فرزندانشان، توان آنکه به آسانی از خانه قدم بیرون بگذارند را ندارند.

عدم آموزش حدود شرعی در مورد محرم و نامحرم و حلال و حرام

خانواده ها معمولاً در این زمینه برنامه منظمی ندارند. بسیاری از خانواده ها اختلاط بین بعضی اعضای فامیل را که با یکدیگر نامحرم هستند، مجاز می دانند. آموزش این حدود و مراعات آن ها نه تنها نشانه عقب ماندگی و یا محدودسازی فرزندان نیست، بلکه خود نشانگر دقت و توجّه یک خانواده به حدود رفتار اجتماعی است. هر قدر فرهنگ یک خانواده بالاتر باشد، به جزئیات و دقایق زندگی و از آن جمله دقایق در مورد روابط اجتماعی با دیگران توجه بیشتری می کند.

سخت گیری در مورد ازدواج

امروزه افکار گوناگونی ذهن های پدران و مادران را در مورد ازدواج احاطه و مخدوش کرده که این افکار در عمل موانع زیادی در مورد ازدواج ایجاد می کند. برخی از این افکار ریشه در فرهنگ آن خانواده دارد. از جمله افکاری که ما شاهد آن هستیم، اصرار پدر و مادر برای ازدواج دختر و یا پسر با فرد به خصوصی است. این عامل است که جوان به سراغ ازدواج نرود و خود را با دوستی های زودگذر جوانی سرگرم کند و وقتی چشم باز می کند، می بیند که سن جوانی پایین یافته و قدم به سن میانسالی گذاشته است. پس چه خوب است که هم پدر و مادر و هم دختر و پسر سخت گیری های خود را پایین آورده تا جامعه با وجود این جوانان در هر حال پاک و دور از هر آلودگی باشد.

بنابراین بحث بر سر ارتباط بین دختر و پسر در جامعه ما یک بحث ضروری برای حفظ جامعه است که لازم است این مطلب از زوایای گوناگون مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.

[ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 10:30 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

براز محبت دختر به پسر

محبت قلبی بوجود آمده به منظور آشنایی با یکدیگر و فراهم کردن مقدمات ازدواج را چگونه می توان به دیگری تفهیم کرد و آیا اصولا صحیح و معقول و پسندیده است محبت و علاقه باطنی خود را به طرف مقابل (که از جنس مخالف است) تفهیم کنیم و آیا پی آمدها و عوارضی به دنبال نخواهد داشت؟ 

 

 برخی روان شناسان با انواع نیازهای مختلف انسان و سطح بندی آن، بر اهمیت نیازهای عاطفی در دوران نوجوانی و جوانی و لزوم تأمین آن توسط گروه همسالان تأکید می ورزند و معتقدند این نیاز یکی از نیازهای عالی انسان است و همسالان با ایجاد ارتباط مثبت عاطفی می توانند به تأمین آن بپردازند. اما آن چه در ایجاد رابطه دوستی و اظهار محبت به دیگری از اهمیت زیادی برخوردار است آن است که به چه کسی و تا چه محدوده ای این کار انجام گیرد که هم آن نیاز عاطفی پاسخ داده شود و هم عوارض و پیامدهای منفی نداشته باشد و به عبارت دیگر به چه هزینه ای می خواهیم این نیاز را تأمین و ارضاء کنیم. همان طور که در تأمین دیگر نیازهای زیستی، اجتماعی و شناختی به این چگونگی توجه می شود مثلا برای تأمین نیازهای فیزیولوژیک و زیستی خود دست به هر اقدامی نمی زنیم و با هر چه جلوی ما قرار گرفت استفاده نمی کنیم بلکه سعی می کنیم گزینش کرده آن هم گزینش عقلانی و طبق معیارهای صحیح و آن چه تناسب بیشتری با وضعیت جسمانی ما داشته باشد بهره می گیریم با هر گونه احتمال ضرری در تصمیم گیری خود تجدید نظر کرده و از لذت لحظه ای و کوتاه مدت آن می گذریم.

بنابراین چه خوب و شایسته است همین مکانیزم را در مورد این نیاز همچون نیازهای زیستی به کار ببریم یعنی آنچه تناسب بهتر و بیشتری با کل شخصیت انسان دارد مورد توجه قرار داده و آن چه نامتناسب است یا متضاد و معارض با ویژگی اصلی انسان است و سلامت روحی و روانی انسان را تهدید می کند به کناری گذاشته و از آن دوری کنیم. شکی نیست چنین گزینش عقلانی و مبتنی بر ندای حقیقت یاب درون، نیازمند شناخت کافی و تحمل در برابر خواست های موقت بعد غیر حقیقی انسان است.

 

 اکنون این سؤال مطرح می شود که اظهار محبت به جنس مخالف چه پیامدهایی به دنبال دارد؟

الف: زیاده طلبی

کمال طلبی انسان در هر بعدی از ابعاد جسمانی و روانی زبان زد همگان است. در تمام زمینه ها این کمال خواهی ظهور و بروز دارد و با اندک تأملی در رفتار خود و دیگران می توان این صفت را کشف و مشاهده کرد. اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همین موارد است، با یک سلام و احوالپرسی ساده و مختصر آغاز می شود و یا به انگیزه اهداف آموزشی و غیره شروع می شود ولی به تدریج نوع رابطه و گفتگو تغییر پیدا کرده و به میزان و کمیت آن نیز افزوده می شود و تا آنجا پیش می رود که تمام انرژی عاطفی فرد را می خواهد. بنابراین ما برای اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشاء سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد) دلیل موجه و قابل قبولی را نمی شناسیم. در واقع اگر هم باعث سوء تفاهم نشود باعث سوء رفتار می شود و به تدریج در گردونه ای وارد می شوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند. گردونه ای که گاهی رهایی از آن مستلزم هزینه کردن تمام انرژی روانی، جسمانی فرد و قرار گرفتن در بن بست شدید است.

ب. وابستگی

 با شکل گیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن، زمینه وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم می شود. از آنجا که نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن در دوران جوانی به اوج خود می رسد و  به شکل خودکار دختر و پسر در این کانال قرار می گیرند و هوشیارانه و در اکثر موارد به طور ناهوشیار گرفتار چنین گردابی می شوند و آن را با عنوان های عرف پسند و موجه پوشش می دهند و باطن غیر موجه آن را با پوشش های ظاهری نیکو و پسندیده جلوه گر می نمایند.علاقه ابتدایی شدت یافته و علی رغم تصمیم اولیه دو طرف یا یکی از آنها، کم کم به وابستگی به یکدیگر تبدیل می شود. این وابستگی آفت بزرگی برای تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسی آنها می شود به گونه ای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درس را غیر ممکن می سازد وهر کدام از آنها در تمام اوقات شبانه روز حتی در کلاس درس در فکر طرف مقابل است.

آزار گری : گناه متجاوز یا قربانی؟

ج. احساس گناه

 شکی نیست که ما در جامعه دینی زندگی می کنیم و اکثریت مردم  از آموزه های دینی و اخلاقی متأثر هستند و به آنها احترام می گذارند. اظهار محبت و طرح رابطه دوستی با جنس مخالف از جمله رفتارهایی است که جامعه دینی و ارزشی آن را نمی پسندد و اگر اندک دقتی به متون دینی و فرمایشات رهبران دینی صورت گیرد روشن می شود که ارتباط با جنس مخالف از چارچوب و قوانینی خاص برخوردار است و آن چنان آزاد و بدون محدودیت نیست،  بلکه نگاه اسلام به این گونه ارتباط ها منفی است و همه را از ایجاد ارتباط عاطفی و احساسی با جنس مخالف باز داشته و نهی کرده است.حال اگر به هر دلیلی (عدم آگاهی، غفلت)، فردی مرتکب چنین رفتاری شد مدت زمان زیادی نمی گذرد که جوان به خود می آید و به گذشته خود می اندیشد و رفتارهای خود را با ملاک ها و معیارهای اخلاقی و شرعی مقایسه کرده و آنها را محک می زند و یا با قرار گرفتن در موقعیت ها و شرایط زمانی و مکانی معنوی دچار پشیمانی شده و اگر نتواند به درستی از این فضای روانی خارج شود به احساس گناه منفی تبدیل شده و این احساس گناه منشأ بسیاری از ناگواری های روحی و روانی می شود؛ احساس گناه بیش از حد همراه با یأس و ناامیدی مطلق، توان حرکت به سوی اصلاح و تغییر رفتار و مسیر زندگی را از فرد سلب می کند.

برای امر مهم و حیاتی ازدواج باید ابتدا به تحقیق و بررسی پرداخت و سپس در صورت داشتن قابلیت ها و صلاحیت ها در فکر ایجاد علاقه بود نه آنکه با عینک محبت و علاقه به بررسی اوضاع و احوال ویژگی های وی اقدام نمود .

به نظر می رسد یکی از پیش نیازهای ضروری ازدواج آشنایی دو طرف از ویژگی های رفتاری، شخصیتی، اخلاقی و خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و ... یکدیگر است و هر دو طرف با دقت و حساسیت زیاد و با استفاده از راه های مختلف تحقیق و بررسی باید به اطمینان دست یابند که می توانند با آغاز زندگی مشترکشان به آرامش رسیده و عامل رشد و بالندگی و کمال یکدیگر می شوند. به عبارت دیگر از طریق همین آگاهی های واقع بینانه؛ دو طرف در خواهند یافت که آیا با یکدیگر تناسبی دارند یا نه؟ ولی نکته قابل توجه این است که چگونه و طبق چه مکانیزمی دو طرف به این هدف دسترسی پیدا کنند و آیا می توان با ایجاد رابطه عاطفی و  با اظهار محبت به فرد مورد نظر به گونه ای که سوء تفاهم هم نشود به این هدف دست یافت و به روحیات و ویژگی های اخلاقی و خانوادگی و ... همدیگر پی برد؟

انتخاب همسر

 ما بر اساس شواهد موجود و اطلاعات به دست آمده معتقدیم بیشتر ارتباط هایی که با همین قصد و نیت موجه و معقول شکل می گیرد مبنایی و یا انگیزه دیگری غیر از آن چه به زبان جاری می کنند دارد(به خصوص اگر تقاضا کننده جنس مذکر باشد). در واقع تقاضای آشنایی با یکدیگر قبل از ازدواج، صرفا پوشش به ظاهر مقبولی است که فرد بدین وسیله می خواهد دلیل موجه و معقولانه ای برای ارتباط های عاطفی و اظهار محبت های غیر مجازشان قرار دهد و توجیهی برای آن باشد.عده ای دیگر نیز هستند که به طور ناهشیار گرفتار چنین دامی می شوند  ولی چون غریزه جنسی انسان بخصوص در دوران جوانی بسیار قوی و شدید است و از طرف دیگر حیله های شیطانی نیز دراین مورد بسیار پیچیده ، مرموز و متعدد است با طرح انگیزه های معقول و موجه به طور ناهوشیار وارد چنین صحنه خطرناکی می شوند . آسیب می بینند.

 

با ایجاد چنین ارتباطی به هر شکل که متصور است (مکاتبه ای، تلفنی، حضوری و ... ) و شکل گیری علاقه اولیه بین دو طرف امکان تحقیق و بررسی واقع بینانه را به تدریج کاهش داده و بیشتر به دنبال نکات مثبت طرف مقابل است و از نقاط ضعف طرف مقابل غفلت کرده و تحقیقی که باید واقع بینانه و دور از هر گونه سو گیری باشد دچار سوگیری و یا تعصب خواهد شد. و شما خوب می دانید که هر تحقیق علمی و واقع بینانه ای باید از هرگونه تعصب و سوگیری به دور باشد تا درجه واقع نمایی آن بیشتر و ارزش علمی و عملی پیدا کند.

 

 خلاصه آنکه برای چنین امر مهم و حیاتی باید ابتدا به تحقیق و بررسی پرداخت و سپس در صورت داشتن قابلیت ها و صلاحیت ها در فکر ایجاد علاقه بود نه آنکه با عینک محبت و علاقه به بررسی اوضاع و احوال ویژگی های وی اقدام نمود . بنابر این باید گفت آن عشق و علاقه ای باعث کمال و رشد و آرامش خانوادگی می شود که پس از پیمان زناشویی و تعهد به زندگی مشترک ایجاد شود .

 

 

[ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 10:29 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

روز اول دانشگاه برای همه پر از خاطره است. احساس موفقیت و افتخار، کشیدن یک نفس راحت بعد از کنکور، آماده شدن برای محیط تازه و تجربیات نو و... . یکی از جالبترین خاطرههای روز اول دانشگاه را رضا، دوست شیرازیم، برایم تعریف کرد. روز اول به مناسبت ورود ما به دانشگاه جشن مفصلی گرفته بودند و بعد از ثبتنام و جشن، دانشجوهای سال بالایی قسمتهای مختلف دانشگاه را به ما نشان میدادند. بیشتر دانشجوها نسبت به محیط جدید احساس غریبی میکردند. اما داستان در مورد فرشته فرق میکرد. او دختر صمیمی و خونگرمی بود که از همان اول شروع کرد با اولین نفری که کنارش بود یعنی رضا صحبت کردن. رضا که هیچوقت رابطه مستقیم با دخترها نداشت و از خانوادهای سنتی و مذهبی بود، اولش خجالت میکشید. ولی کمکم یخ او هم آب شده بود و شروع کرده بود به گرم گرفتن با فرشته. در تمام روز اول دانشگاه، شاید تنها کسانی که با هم مشغول صحبت شدند، رضا و فرشته بودند.

بعدها رضا برای من تعریف کرد که آنشب از خوشحالی تا صبح نخوابیده و احساس میکرده عشق رویاهایش را پیدا کرده است. یکروز صبح که رضا به عشق دیدار فرشته راهی دانشگاه شده بود، فرشته به محض دیدار او سلام و احوالپرسی گرمی کرده بود و با هم به طبقه سوم دانشگاه که کلاسها برگزار میشد رفته بودند. اما پیش از رفتن سر کلاس، فرشته پسر قدبلندی را که از آنجا رد میشد، صدا زد و رضا را به او معرفی کرد. «فرید، این رضا همکلاسیمه که برات تعریف کردم؛ رضا، فرید شوهرم.»

هنوز هم زمانی که رضا این خاطره را تعریف میکند، از خجالت سرخ میشود. از این خاطراتِ عشقِ در یک نگاه و در یک روز، تا دلتان بخواهد به یاد دارم. هر چند که با گذشت زمان و شروع کلاسها، روابط بیشتر از روزهای قبل برمبنای شناخت افراد از هم شکل میگیرد، اما بسیاری از عشقها در همان روزهای اول به دلیل کمبود شناخت افراد از جنس مخالف، تفاوتهای فردی و تفاوتهای فرهنگی، به سادگی به ناکامی کشیده میشود.   

(مانی- ر، دانشجوی کارشناسی ارشد)

  ترم اولیها و جنس مخالف

جوانان یا بهتر بگوییم نوجوانانی که به عنوان دانشجو، زندگی پرفراز و نشیب دانشگاهی را آغاز میکنند، در دوستی با افراد جنس مخالف که البته دارای برخی فایدههای روانی و اجتماعی است- گاه دچار مشکلات و بحرانهایی میشوند که تا سالیان دراز، همچون ابری تیره بر آسمان زندگی آنها سایه میافکند و شادابی و کامروایی را از آنها دور میکند.

در این نوشتار به کوتاهی ویژگیهای سال اولیها، انگیزههای آنها از برقراری رابطه با جنس مخالف، پیامدهای آن و نیز روشهای پیشگیری و رهایی از آسیبهای اینگونه دوستیها را بیان میکنیم.

 

  سال اولی کیست؟

  بیشتر سال اولیها پسران و دخترانی هستند 19،18ساله، که تا حدود سه ماه قبل از ورود به دانشگاه دانشآموزانی بودهاند تلاشگر و پرکار که زمان زیادی را به درس و مشق مدرسه میگذراندهاند و تنها نگرانی و دغدغه فکری آنها پذیرفته شدن در دانشگاه بوده است.

  در دوران دانشآموزی، پدران و مادران آنها، بهویژه در دوسال آخر مدرسه، همه نوع حمایت عاطفی، مالی و امکاناتی را به اندازه توان خود، در اختیار فرزندانشان قرار میدادند و در کنار محبت و حمایت زیاد و بیدریغ، بر تمام کارهای آنها از قبیل زمانهای رفت و آمد، خوابیدن و استراحت، شیوة گذراندن اوقات فراغت و خصوصیات دوستان و خانوادههایشان نظارت میکردند.

  بیشتر سال اولیها، تا پیش از ورود به دانشگاه تماس زیاد و نزدیکی، حتی با جوانان غیرهمجنسِ فامیل هم نداشتهاند.

  آنها در زمان دانشآموزی، کشش جنسی خود را با پشتوانة تربیت دینی و بهخاطر نهی و مراقبت والدین و نیز خستگی ناشی از پرکاری، مهار میکردند و یا رهایی از آن را به رؤیاهای شبانه و روزانه میسپردند.

  از سوی دیگر چون نظام آموزشی ما در ایران، تأکید خود را بر حفظ کردن مطالب دهها کتاب پرحجم درسی گذاشته و به تأیید و حمایت خانوادههای ناآگاه و نگران، و همنوا با بنگاههای آزمند تقویتی و کنکور، شعار «زگهواره تا گور تستی بزن!» را به جای آموزههای «زگهواره تا گور دانش بجوی» و «توانا بود هر که دانا بود» نشانده است، نوجوانان ایرانی، نهتنها مهارتهای برقراری ارتباط، حل مسئله، مهار خشم، ابراز وجود، خویشتنداری و مقابله با استرس را نمیآموزند، بلکه با وجودهایی آکنده از اضطراب، کمرویی، ضعف اعتماد بهنفس و احساس گناه و سرمست از رتبههای یکرقمی و دورقمی، به غرقاب محیطی پر از ابهام و مشکل با و پرسشهای جدید پرت میشوند!

آری، در آغــــــاز زندگی دانشجویی، پرندههای نورسی بودید که تا دیروز در زیر پر و بال مادران خود آرام گرفته بودید. ماشینهای خودکار حفظ کتابها وگزینهها، قهرمانان خوشباور عشقهای خیالی، خستگان و آزردگان عرصه درس و تست! عصیانگران خشمگین از مراقبتهای گاه و بیگاه بزرگترها، و خاموشان پرآزرمِ از به زبان آوردن یا به خیال کشیدن نام و نشان دختر یا پسری آشنا و بیگانه، یکباره خود را در کنار دهها نفر از همسالان جنس مخالف میبینند، هیجانزده و نگران میشوند و هرکدام با انگیزهای در دام نگاهی، لبخندی و کلامی میافتند.

 

  انگیزههای ارتباط

کشش طبیعی: مهمترین انگیزه توجه به جنس مخالف، کششی است سالم و غریزی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است. در مقالههایی که در شمارههای قبل سپیده دانایی نوشتهایم، یادآور شدهایم که سیمای دوستی با جنس مخالف در سه دورة تحولی: تولد تا 6 سالگی، 7 تا 12سالگی  و نوجوانی و بعد از آن، با هم تفاوت دارند. از سن 13 سالگی، همزمان با افزایش ترشحات غدد درونریز، رشد ابعاد جسمی و پدیدار شدن ویژگیهای اولیه و ثانوی جنسی، توجه به محرکهای جنسی و جنس مخالف در نوجوان بیدار میشود و به مرور شدت میگیرد.

فراهم بودن زمینه دوستی: چون دختران و پسران زیادی یا با هم در یک رشته درس میخوانند و یا در یک دانشگاه کنار هم هستند، فرصت زیادی برای تماس با یکدیگر  پیدا میکنند.

آزادی برای برقراری ارتبــــــــاط: دانشجویان چه در شهر خود درس بخوانند، چه در شهری دیگر، مانند دوره دبیرستان در معرض نظارت و مراقبت شدید والدین و بزرگترهای خود نیستند. از این رو، راحتتر و بدون واهمه میتوانند اقدام به دوستی با جنس مخالف کنند.

استقلالطلبی: عدهای از جوانان که فکر میکنند قبل از دانشگاه استقلال و آزادی عمل نداشتهاند، بیش از دیگران حریصاند که استقلالطلبی خود و رهـــــا شدن از محدودیتهـــای خانوادگـــی را با گرفتن دوســـت دختر یا پسر برآورده سازند.

شـــرایط روحــی: روانرنجوری ناشی از مشــــــکلات زندگی قبلی، یا اضطــــراب و احسـاس تنهایی در زندگی جدید، بعضی را وا میدارد که برای به دست آوردن آرامش خود به سوی رابطه با جنس مخالف کشیده شوند؛ رابطهای که ثابت شده در مراحل اول دوستی، به راستی منبعی شادیآور و تسکیندهنده است.

فشار گروه همسال: نوجوان و جوان، از دوستان همسال خود بسیار تأثیر میپذیرد. از این رو اگر در دانشگاه و کلاس و یا در جمع دوستان خوابگاهی، چند نفری او را تشویق به برقراری رابطه با جنس مخالف کنند و بهخصوص اگر با توجیهات روشنفکرنمایی و تجددمآبی، نداشتن این نوع دوستیها را نشانه عقبماندگی و تحجّر بدانند، جوان تازهوارد نمیتواند در برابر اصرارها و ریشخندهای آنان تاب بیاورد.

 آمادگیهای پیشین: با آنکه گفتیم بیشتر سال اولیها در گذشته نزدیک، دانشآموزان تلاشگری بودهاند که با مراقبت والدین خود، فقط درس میخواندهاند و جز شرکت در کلاسهای گوناگون رسمی و غیررسمی، سرگرمی دیگری نداشتهاند، اما متأسفانه برخی از دانشجویان بزرگتر و درگیر رابطه با جنس مخالف، گزارش دادهاند که حدود 40درصد آنها از دوران دبیرستان و حتی دوران راهنمایی دوستی با جنس مخالف را شروع کردهاند و به این کار آگاهی کامل دارند! اینان آزمندتر از دیگران، همچون مصرفکنندگان مواد مخدر، ناآرامی و نیاز برانگیخته شده خود را  با دوست گرفتنهای متعدد، آنهم در یک زمان! رفع میکنند.

[ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 10:28 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

 گل

با بررسی روابط موجود بین دو جنس مذکر و مؤنث در جامعه ما ، می توان دسته های مختلفی از رفتار را مشاهده کرد  که هریک از این نوع برخوردها ارتباط مستقیمی با عوامل تعیین کننده رفتار ، از جمله سطح تحول شخصیت، سطح تحول هوش،و تراز فرهنگی انسان دارد . دسته های مهم در برخوردهای بین دودختر و پسرعبارتند از:

1-  برخورد مبتنی برشناخت و احترام متقابل :

 این نوع برخورد بر اساس درکی که انسان از شأن انسانی خود و نیز جایگاه و رفعت انسانی دیگران دارد ، صورت می گیرد . انسانی که برای انسانیت و شأن خود ارزش والایی قائل است ، روابطش را با دیگران به گونه ای تنظیم می کند که در آن احترام متقابل و ارزش گذاری متعالی و متعامل رعایت شده باشد . چنین برخوردی زمانی ایجاد می شود که انسان به نیازهای روانی خود در کنار نیازهای زیستی خویش توجه داشته باشد و نوع برخورد او با دیگران،بیشتر از سطوح بالاتر نیازها نشأت گرفته باشد . این نوع برخوردِ احترام آمیز ، به دور از پرخاشگری ، به دور از نیات سود جویانه و اندیشه های مبتنی بر سوء استفاده انجام می گیرد . حال برای این که جایگاه این نوع برخورد را بهتر نشان دهیم ، ضروری است به بررسی انواع دیگر برخوردها نیز بپردازیم .

2-  برخورد مبتنی بر شرم افراطی :

بهتر است پیش از توضیح این بند به تفاوت دو اصطلاح" شرم" و" حیا" بپردازیم . شرم که بیشتر مترادف با خجالت کشیدن و یا کناره گیری کردن است ، اصطلاحی است ناظر بر ناتوانی انسان در یک برخورد اجتماعی . فردی که دچار شرم است ، در یک موقعیت اجتماعی خاص نمی تواندرفتارمناسب و مطلوبازخود نشان دهد . اصطلاح دیگر حیاست . حیا یک صفت پسندیده اخلاقی است و آن عبارت است از خویشتنداری ارادی فرد در انجام اعمالی که خلاف قاعده و شأن شرعی و عرفی باشد . حیا در حقیقت نوعی توانایی است ، در حالی که شرم یا خجالت،نوعی ناتوانی به شمار می آید . انسان وقتی می باید سخنی را در مقابل جمعی بگوید ، ولی خود را ناتوان از بیان آن می یابد ، دچار شرم است؛ در حالی که وقتی انسان تمایل دارد مثلاً نسبت به بزرگتر خویش از جمله پدر ، مادر ، معلم و یا مربی خود رفتاری مبتنی بر بی حرمتی نشان دهد و از عهده انجام چنین کاری نیز برمی آید ، ولی به دلیل داشتن صفت حیا خویشتن داری کرده ، آن را انجام نمی دهد ، نوعی توانایی و قدرت را از خود به نمایش گذاشته است . با این توصیف می باید برخورد مبتنی بر شرم و برخورد مبتنی برحیابا جنس مخالف را از یکدیگر تفکیک کنیم . برخورد مبتنی بر شرم برخوردی از روی ناتوانی است ، در حالی که برخورد مبتنی برحیا ،برخوردی خویشتندارانه و ارادی است .


ادامه مطلب
[ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 10:26 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

  دختر خانم  که در فرهنگی مشترک با ما در کشورهای فارسی زبان زندگی می کنی . مهم نیست که پایبند کدام آیین و دین هستی ، ما مطمئن می باشیم که شما دختران فارسی زبان می دانید که در فرهنگ و سنت سرزمین شما باکره بودن یک اصل بزرگ برای دختران  بشمار می رود . ما به شما اطمینان می دهیم حتی پسرانی که در دوره تجرد با دختران زیادی رابطه جنسی دارند ، در هنگام ازدواج به دنبال دختران باکره می گردند و باکره بودن دختر را یکی از شروط همسر خود اعلام می کنند . این را مشاوره های صورت گرفته با این سایت تایید می کند . ما مطمئن هستیم شما یک رابطه عاشقانه را به بی بندوباری جنسی ترجیح می دهید .اما برای کمک به شما در گفتن “ نه”  تلاش خواهیم کرد.

مهارت نه گفتن مهارتی است که با تمرین و ممارست فراگرفته میشود ولی در اینجا برخی از عبارتهایی که معمولا” توسط فرد مقابل بکار برده میشود تا شما را متقاعد کند که با او رابطه جنسی داشته باشید را آورده ایم . در مقابل عباراتی را که شما می توانید در پاسخ به او بکار ببرید تا او را منصرف نمائید پیشنهاد کرده ایم.

عبارت های بکار رفته توسط فردی که تلاش میکند شما را متقاعد کند که با او تماس جنسی داشته باشید.

پاسخ های احتمالی و پیشنهادی توسط شما برای نه گفتن مؤثر .

این روزه ها همه دختر ها و پسر ها  تماس جنسی دارند

پس حالا تو می تونی کس دیگری رو پیدا کنی؛ من هر کسی نیستم؛ من برای خودم فردی مجزا و خاص هستم

تو هنوز یک دختر باکره هستی (تمسخر)

من افتخار میکنم که هنوز باکره هستم. من می تونم در ظرف چند ثانیه شبیه تو بشم اما هرگز  تو نمی تونی مثل من بشی

به من نشون بده که چقدر منو دوست داری  

تو هم  با انتظار کشیدن تا زمان ازدواج  به من نشون بده که  چقدر منو دوست داری

چطور من بفهمم که تو می تونی بچه دار بشی؟

آیا تو فقط زمانی می تونی منو دوست داشته باشی که من از تو بچه داشته باشم؟

تو با اولین تماس جنسی باردارنمی شوی

من به بلوغ رسیده ام البته من می تونم باردار بشم

هیچکس نخواهد فهمید

خدا می بیند؛ من خواهم دانست، و تو هم خواهی دانست

تو فکر میکنی ممکنه من ایدز داشته باشم  

آیا من مثل یه احمق هستم ، هر کسی میدونه که تو می تونی سالها عفونت ایدز را در خود داشته باشی قبل از اینکه به ایدز تبدیل شود

نگران نباش من کاندوم استفاده میکنم  

اگر نه تماس جنسی داشته باشم و نه کاندوم مصرف کنم من هرگز نگران نخواهم شد

ما به هر حال  با هم ازدواج میکنیم

پس ما می تونیم صبر کنیم و شب ازدواجمان را یک شب بیاد ماندنی بکنیم

تماس جنسی چیز نرمال و طبیعی است  

مثل مرگ ، من فکر میکنم من صبر خواهم کرد تا زمان مقرر شده توسط خدا برای هر دومون برسه

من بدنبال کسی دیگر خواهم رفت اگر تو نمی خواهی تماس داشته باشی  

پس برو پیدا کن

من به تو روشهای عالی رو نشون میدهم  

خدا رو شکر! برای انتظار تماس جنسی با همسرم عالی خواهد بود 

ما می تونیم با همین یک بار خلاص بشیم

من ممکنه از نظر جسمی از شر اون خلاص بشم اما نمی تونم از احساسات یا وجدان خودم خلاص بشم

 
[ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ 10:24 ] [ عباسعلی بلقان آبادی ] [ آرشیو نظرات ]

در ضمینه حد و حدود محرم و نامحرم یا حتی حفظ فاصله فیزیکی با جنس مخالف حتی برادر و خواهر مطلبی هست که مثالی در موردش میزنم.

یک پسری توی چت از من سوال میکرد که چیکار کنم در رابطه جنسی با دختر اون درد کمتری داشته باشه. وقتی بیشتر ازش خواستم برام تعریف کنه که با چه کسی رابطه دارد و چگونه، گفت:

من با دخترعموم دوست هستم و از چندین سال پیش با بدن همدیگه ور میرفتیم تا چند مدت پیش که خونمون کسی نبود به یه بهانه ای راضیش کردم اومد خونه ما بعد که کمی با هم ور رفتیم ازش خواستم تا با هم رابطه بیشتر جنسی را تجربه کنیم وقتی که بهش اصرار کردم راضی شد و فقط چون دردش میآمد کمی وسط کار مخالفت میکرد ولی جلو کار من را نگرفت و من هم بهش تجاوز کردم.

بعد که بهش گفتم چجوری راضی شد به این راحتی تسلیم تو بشه ، گفت: اون عاشق منه هر کاری بگم میکنه.

نکته جالب اینجاست وقتی که ازش سوال کردم تو هم او را دوست داری و میخواهی باهاش ازدواج کنی، گفت: نه اصلا

سوال:

این وسط چه کسی بیشترین ضرر را کرده؟

اگه دخترها قبل از خاستگاری عاشق کسی نشوند و اینطور راحت خود را در اختیار پسرها قرار ندهند این طوری ضرر میکنند و پسری میتواند ازشون سواستفاده کند؟

پیشنهاد میکنم داستان شیرین و فرهاد را با دقت بخوانید و ببینید که شیرین به توصیه دایه خود ، خود را به راحتی تسلیم خسرو نکرد و اول او را امتحان کرد و بعد از ازدواج خود را تسلیم به عشق خسرو کرد نه شهوتش.

در مورد خواهر و برادر هم که گفتم چون چند مورد را خبر دار شدم که پسر به خاطر بد پوششی مادر یا خواهر خود به آنها نظر دارند.

یک پسر 13 ساله میگفت مادرم لباس تنگ میپوشه که وقتی راه میره باسنش تکون میخوره شهوتی میشم و در مواقعی که پدرم خانه نیست و مادرم تنها خوابه میرم با باسنش ور میرم.

یا پسری که خواهر خود را به رابطه جنسی با اون راضی کرده است.

و مثالهای زیادی از این قبیل.

همانطور که اسلام به بانوان گفته است حجابت به پسرها نیز گفته است نگاهت

بعضیها میگویند که پسرها نگاه نکنند ولی به این توجه نمیکنند که هم دختر و هم پسر همدیگه را جذب میکنند وقتی که دختر زیباییهای خود را نمایان میکند خب پسر هم طبیعتا جذب میشود دیگر و خیلی کم پیدا میشوند پسرهایی که بتوانند جلوی این میل غریزی را بگیرند و نگاهشان را منحرف کنند.

بهترین راه: اگر همه ما چه پسر و چه دختر مخصوصا دختر که بهتر میتواند کمک کند در سالمتر شدن جامعه بیاییم و منطقی فکر کنیم و تاثیرات اعمال و رفتار و پوششمان را بر جامعه بررسی کنیم و با مراعات این موارد به امینیت خود و جامعه و خانواده خود کمک کنیم

این را هم بگویم اسلام برعکس اون کسانی که فکر میکنند سخت گرفته اتفاقا خیلی هم راحت گرفته و برای همه این نیازها راههای مختلفی گذاشته حتی برای کسی که توانایی ازدواج را ندارد و اگر به همه قوانین الهی با دقت فکر کنیم و عمل کنیم میبینیم که اکثر این قوانین امنیت بانوان گرامی را بالا میبرد.

درسته که متاسفانه بعضی از این چادریها از بی حجابها بدتر هستند ولی باز هم خدارا شکر درصدشان خیلی کمه و بیشتر محجبه های ما با حیا و با عفت هستند همچنین در بین بی حجابها دختر باعفت هست ولی متاسفانه از بی عفتها کمتر هستند و با اینکه بی حجابهای با عفت هم داریم ولی متاسفانه با اینکه خود نمیخواهند و ناآگاهانه باعث منحرف شدن پسرها میشوند و اگر خود رضایت ندهند به رابطه با پسر اون پسری که منحرف شده یکی دیگه را پیدا میکند.

سوال:

پسرها پیشنهاد دوستی را بیشتر به چه دخترهایی میدهند به دخترهای با حجاب یا بی حجاب؟

چرا بیشتر سراغ بی حجابها میروند، آیا به خاطر این نیست که شانس آنها در ارتباط برقرار کردن با دختر های بی حجاب بیشتر از باحجابها هست؟

وقتی پسری در خیابان یا چت به دختری پیشنهاد دوستی میدهد به چه دلیل است مگه اون دختر را میشناسد که دنبال دوستی با اون هست یا اینکه قصد دیگری دارد و به خاطر خوشکلی و تیپ اون دختر این پیشنهاد را میدهد؟

وقتی پسری که دختر را نمیشناسد و دلیل علاقه اون به ایجاد رابطه ظاهر دختر باشد، حتی اگر هم به ازدواج منتهی شود چند درصد احتمال دارد که خوشبخت بشوند و آیا کمی که گذشت و قیافه دختر تغییر کرد آیا باز هم اون را مثل قبل دوست خواهد داشت یا به طلاق کشیده میشود؟

آیا پسری که اولین رابطه خود را بر اساس ظاهر دختر برقرار میکند، ظاهر بقیه دخترها بر روی او تاثیر نخواهد گذاشت و همچنان عاشق همان دختر اولی خواهد بود یا رفتارش با دختر اولی تغییر میکند؟ آیا میتواند به زندگی با اون دختر ادامه دهد یا او را ول میکند و به سراغ دختری دیگر میرود؟

آیا ظاهر همان دختر اول اینگونه بر زندگی دیگران تاثیر نمیگذارد و باعث از هم پاشیدگی خانواده ها نمیشود؟ اگر ظاهرش باعث جدایی یک خانواده بشود آیا خانواده او از هم گسیخته نخواهد شد؟

از هر دست بدهی از همان دست میگیری حتی اگر ناخواسته باشد.

دست بالای دست بسیار است.

به امید جامعه ای منطقی و سالمتر موفق باشید عزیزانم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد