نشناخته را محرم هر راز مکن
قفل دل خود بر همه کس باز مکن
در قلّک دِل براى آینده خویش
جز عشق خدا و دین پسانداز مکن
چگونه میتوان محبت اهل بیت ع را در دل نهادینه کرد؟
آنچه از قرآن و کتب روایی و همچنین کلام ائمه معصومین ع بدست می آید این است که هر شخصی از طریق راههای متعددی میتواند محبت اهل بیت ع را در دل خود و فرزندان خود ایجاد کرده و آنرا برای همیشه حفظ نماید:
1- دوران پیش از کودکى
آنچه در ساختن شخصیت یک انسان مؤثر است، خیلى پیشتر از
مدرسه و جامعه آغاز مىشود و به مسأله تغذیه، شیر مادر، روحیات والدین،
شرایط ایّام باردارى، انعقاد نطفه و... هم مربوط مىشود و موضوع وراثت نیز،
در جاى خود مهمّ است.
اهل معرفت و انسانهاى دقیق و ارزشى، در به وجود
آوردن نسلى پاک، نجیب، باایمان و اهل صلاح و فلاح، به این نکات و
ریزهکاریها هم توجّه مىکنند.
در زندگىنامه بسیارى از بزرگان دین یا
شهیدان اسلام مىخوانیم و مىشنویم که مادرانشان آنان را با وضو شیر
دادهاند، ایام باردارى و شیردادن، مواظب حالات روحى خود، غذاى حلالى که
مىخوردهاند، مجالسى که شرکت مىکردهاند، کتابهایى که مىخواندهاند و...
بودهاند. این مراقبتها در روحیه و خصلتهاى کودک تأثیر مىگذارد. اینکه
مادر در ایام باردارى یا هنگام شیر دادن، چه صداها و نوارهایى بشنود (ترانه
یا تلاوت قرآن یا نوحه و مداحى و...) و چه تصاویر و فیلمهایى ببیند، در چه
جلساتى شرکت کند، با چه کسانى معاشرت داشته باشد، در تکوین شخصیت معنوى
فرزند بىاثر نیست. برخى از سفره امام حسین(ع) و اطعام ایام عاشورا و
غذاهاى نذرى، به قصد تبرک استفاده مىکنند. این ایمانها و عقیدهها به
نوزادهم منتقل مىشود.
آنچه در آداب و سنن اسلامى در مورد کودکان و
نوزادان است (از قبیل: از خداوند فرزند صالح خواستن، دایه صالح گرفتن براى
شیر دادن، توجه به انتقال اخلاق دایه به فرزند، کام نوزاد را با آب فرات و
تربت کربلا برداشتن، هنگام تولد و نامگذارى در گوش او اذان و اقامه گفتن،
نام نیک بر او نهادن، از نام ائمه بر فرزندان گذاشتن، یاد دادن قرآن و حدیث
اهل بیت به فرزندان و آموختن نماز و واداشتن به روزه و... ) همه نشان
دهنده تأثیر اینگونه امور در خلق و خوى کودکان است.
از على(ع) روایت است
که فرمود: من از خداى خود فرزندانى زیباروى و خوش قامت نطلبیدم، بلکه از
پروردگارم خواستم فرزندانى به من عطا کند که مطیع خدا و خائف از او باشند،
تا هر گاه به آنان مىنگرم که مطیع خدایند، چشمانم روشن گردد.(1)
امام
سجّاد(ع) نیز در دعاى مخصوص فرزندان، بیشتر نکتههاى معنوى و دینى و
اخلاقى و صلاح و فلاح و تقوا و بصیرت و اطاعت خدا و محبّت اولیاى الهى و
دشمنى با دشمنان خدا مىطلبد:
«وَ اجعلهم اَبراراً اَتْقیاءَ بُصَراءَ
سامعینَ مُطیعینَ لک وَلِاَولیائک مُحبّینَ مُناصِحینَ و لجمیعِ اَعْداءِک
مُعاندینَ و مُبغِضینَ».(2)
پس دوران کودکى، فصل تربیت دینى و تربیت ولایى کودکان است و محبت اهل بیت هم یکى از شاخههاى همین «تربیت دینى» است.
من غم و مهر حسین، با شیر از مادر گرفتم
روز اوّل کامدم، دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از بوى حسینى
سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
حضور ما در جلسات حسینى و اشک ریختن در سوگ اباعبداللَّه(ع) و
شنیدن حرف و حدیث امامان و اهل بیت، در روح کودکى که در رحم یا در آغوش
دارد، تأثیرگذار است.
«... در حسینیه دلمان، مرغهاى محبّت سینه مىزنند و
اشکهاى یتیم در خرابه چشم، بیقرارى مىکنند. سینه ما تکیهاى قدیمى است،
سیاهپوش با کتیبه درد و داغ. درب آن با کلید «یا حسین» باز مىشود و زمین
آن با اشک و مژگان، آب و جارو مىشود.
ما دلهاى شکسته خود را وقف
اباعبداللَّه(ع) کردهایم و اشک خود را نذر کربلا، و این «وقفنامه» به
امضاى حسین(ع) رسیده است. این است که زیارت، ترجیع بند ایّام سال ماست.
صبحها
وقتى سفره دعا و عزا گشوده مىشود، دل روحمان گرسنه عاطفه و تشنه عشق
مىشود. ابتدا چند مشت «آب بیدارى» به صورت جان مىزنیم، تا «خواب غفلت» را
بشکنیم. زیارتنامه را که مىبینیم، چشممان آب مىافتد. «السلام علیک» را
که مىشنویم، بوى خوش کربلا به مشاممان مىرسد. تودههاى بُغض در گلویمان
متراکم مىگردد و هواى دلماى ابرى مىشود و آسمان دیدگانمان بارانى.
سر
سفره ذکر مصیبت، قندان دهانمان را پر از حبّه قندهاى «یا حسین» مىکنیم و
نمکدان چشممان دانه دانه اشک بر صورتمان مىپاشد. به دهان که مىرسد، قند و
نمک در کاممان مىآمیزد و این محلول شور و شیرین، درمان عشق ماست و
نمکگیر سفره حسین(ع) مىشویم. این است که تا آخر عمر، دست و دل از حسین(ع)
بر نمىداریم. آنگاه جرعه جرعه زیارت عاشورا مىنوشیم و سر سفره توسّل،
«ولایت» را لقمه لقمه در دهان کودکانمان مىگذاریم.
غذاى ما از عطاى
حسین(ع) است. الحمدللَّه... در این خشکسالى دل و قحطى عشق، نم نم باران
اشک، غنیمتى است که رواق آینه کارى شده چشمان ما را شستشو مىدهد. خدایا ما
را به چشمه کربلا و نهر علقمه تشنهتر کن و معماراشک را براى آبادى
دلهایمان بفرست.
امروز بر سرْدرِ دلهاى ما پرچمى نصب شده که بر آن نوشته است: «السلام علیک یا اباعبداللَّه».(3)
ریشههاى حب اهل بیت، در دوران خردسالى و شیرخوارگى نیرو مىگیرد و در جوانى و بزرگسالى میوه و برگ و بار مىدهد. آرى...
به جام جان نریخت مهر دیگرى
از آن دمى که دل شد آشناى تو
این مرحله، به مراقبتها و رفتارهاى والدین در دوران شیرخوارگى و نوزادى فرزندان مربوط مىشود.
امّا... اینک ماییم و کودکان و نوجوانان موجود در جامعه و ضرورت و اهمیّت تربیتِ ولایى و دینى آنان.
در
اینکه چگونه مىتوان جوانان و نوجوانان را «مُحبّ آل محمد» و دوستدار
اهلبیت(ع) بارآورد، راههاى مختلفى وجود دارد. برخى از این راهها جنبه ذهنى
و تئورى دارد، یعنى طرح موضوعات و مباحثى که نتیجه آن ایجاد کشش و جذبه
نسبت به خاندان پیامبر است. عمدتاً بیان فضایل و مناقب و مقامات و شرح حال و
سیره اولیاء الهى، حتّى ذکر شمایل و اوصاف ظاهرى آنان، از این بخش است.
بعضى حتى از راه تصاویر و عکسهاى منسوب به پیامبر و امامان، به آنان علاقه
پیدا مىکنند و تصویر، گذرگاه و معبرى براى ورود به دنیاى زیبا و
دوستداشتنىِ اولیاى دین مىشود. برخى هم جنبه عملى و کاربردى است، یعنى
اجراى برنامهها یا توجّه به نکات اجرایى و کاربردى که نتیجه آن جاى گرفتن
محبّت اهلبیت(ع) در دل کودکان و جوانان است و این کار، عمدتاً از سوى
پدران و مادران، اولیاء و مربّیان، برنامهسازان، مسؤولان فرهنگى و تربیتى
کشور و چهرههاى مورد توجّه و علاقه نسل نوجوان در جامعه است.
اینک برخى از این راهها و شیوهها برشمرده مىشود:
2- پیوند با آب فرات و خاک کربلا
استفاده از نمادها و سمبلهایى که به نوعى ارتباط با اهل
بیت دارد، این رابطه را تقویت مىسازد. «عاشورا» برجستهترین مظهر خطّ
ولایت نسبت به این خاندان است.
«شهادت» و «عطش» نیز دو جلوه مهمّ عاشوراست.
«آب
فرات» یادآور تشنگى امام و اهل بیت او و وفاى عباس(ع) است و «تربت»
سیدالشهدا، خاک آمیخته به خون «ثاراللَّه» است و این دو، فرهنگ عاشورا و حب
اهل بیت را با خود دارند.
در تعالیم شیعه، از سنتهاى مؤکّد مذهبى،
برداشتن کام نوزاد هنگام تولّد، با تربت سیدالشهدا و آب فرات است یعنى
اندکى از این یا آن، به کام نوزاد مالیدن، یا در دهان او چکاندن.
این
کار، هم پیوند دادن نوزادان از همان بدو تولد با این خاندان و عاشوراست، هم
نشانِ عشق والدین به ایجاد این رابطه است، هم تأثیر طبیعى این «آب و خاک»
در سرشت و طینت و خلق و خوى فرزندان است. همچنان که طبق احادیث بسیار،
خداوند در تربت سیدالشهدا «شفا» و خاصیت درمانى قرار داده است،(4)
اثر ایجاد محبّت و امنیّت هم در این تربت و آن آب نهاده است. پس، از
راههاى عملى، یکى هم عمل به این سنت دینى است. اثر ایجاد محبت در روایات
مربوط به آن هم بیان شده است. امام صادق(ع) فرمود:
«حَنّکوا اولادَکم بماء الفراتِ».(5)
کام نوزادان خود را با آب فرات بردارید.
امام صادق(ع) به سلیمان بن هارون بجلّى فرمود:
«ما اَظُنُّ احداً یُحَنِّکُ بماء الفراتِ الاَّ احبَّنا اهلَ البیت».(6)
گمان نمىکنم که کسى با آب فرات، کام نوزاد را بردارد مگر آنکه ما خاندان را دوست بدارد.
آن حضرت، فرات را نهرى بهشتى مىداند که به خدا ایمان آورده است و روزى یک قطره از بهشت در آن مىچکد. و نیز فرمود:
«مَن شَرِبَ مِن ماء الفراتِ وَحنَّکَ به فهو محبّنا اَهْلَ البیت».(7)
هر کس از آب فرات بنوشد، یا کام کودک را با آن بردارد، یقیناً دوستدار ما خاندان خواهد بود.
على(ع) فرمود:
«اِنّ اهلَ الکوفةِ لَوْ حَنَّکوا اولادَهم بماء الفراتِ لکانوا شیعةً لنا».(8)
اگر کوفیان، اولاد خودرا باآبفرات، کام برداشته بودند، شیعه ما مىشدند.
امام صادق(ع) فرمود:
«ما احدٌ یَشربُ من ماء الفراتِ وَ یُحنِّکُ به اذا اولَدَ الّا اَحبَّنا، لِأنَّ الفراتَ نهرٌ مؤمِنٌ».(9)
هیچ
کسى نیست که از آب فرات بنوشد، یا وقتى فرزند آورد، کام او را با آب فرات
بردارد، مگر آنکه دوستدار ما شود، چرا که فرات، نهرى مؤمناست.
آن حضرت، در مورد کام برداشتن نوزادان با تربت سیدالشهدا هنگام تولّد، چنین دستور داده است:
«حَنِّکوا اولادَکم بِتُربةِ الحسینِ، فانّها اَمانٌ».(10)
فرزندان خود را با تربت حسین(ع) کام برگیرید، چرا که مایه ایمنى است.
البته
در روایات، تأکید شده است که این بهرهگیرى درمانى از تربت، وقتى است که
انسان به این نکته باور داشته باشد که خداوند در تربت آن حضرت، این نفع و
خیر را قرار داده است.(11)
سنّتِ آمیختن آب یا شربت به تربت سیدالشهدا و نوشیدن و نوشاندن آن به دیگران جهت درمان، زمان ائمّه هم رواج داشته است.(12) امروز نیز میان معتقدان و شیفتگان این مکتب، رایج است.(13)
3- استفاده از علاقه به محبوبیّت
هر کس دوست دارد مورد علاقه و محبّت دیگران باشد و مورد
توجّه قرار گیرد. در جذب افراد، اظهار علاقه خیلى مؤثر است، بخصوص آن طرفى
که انسان مورد علاقه او باشد اگر شخصیّتى معروف، مهم و معتبر باشد، مورد
رغبت بیشترى است. تا چه رسد به اینکه آن طرف، خدا و حضرت رسول(ص) و ائمّه
اطهار(ع) باشند. باید چنین القا کرد که رشته محبت و علقه ولایى با
اهلبیت(ع) موجب مىشود انسان محبوب خدا و رسول خدا (ص) گردد و چه موهبتى
بالاتر از این؟ طرح این مسأله که ائمّه(ع) دوستدارانشان را دوست دارند،
ایجاد محبّت مىکند. روایت در این زمینه بسیار است، از جمله این حدیث:
کسى
به محضر امام على(ع) رسید و گفت: السلام علیکَ یا امیرالمؤمنین و
رحمةاللَّه و برکاته، کیفَ اصبَحْتَ؟ سلام (و رحمت و برکات خدا) بر تو اى
امیر مؤمنان. چگونه صبح کردى و چگونهاى؟
حضرت سر بلند کرد و پاسخ سلامش را گفت و فرمود:
«اصبحتُ مُحِبّاً لِمُحِبِّنا و مُبغِضاً لِمَن یُبغِضُنا»(14)
صبح کردم، در حالى که دوستدارِ دوستدارمان هستم و دشمن کسى که با ما دشمنى دارد.
طرح
مسأله حبّ متقابل و رضایت طرفینى میان خدا و بنده یا پیامبر(ص) و امّت،
کارساز است. قرآن هم نمونههایى دارد، همچون: «2م و رَضُواعنه»،(15) «فَسوفَ یأتى اللَّهُ بقومٍ یُحِبُّهم و یُحِبّونه».(16) که در مورد اهل ایمان و عمل صالح و متعهدان به دین و ثابت قدمان در راه خداست.
با
طرح اینکه خدا چه کسانى را دوست مىدارد؟ و پاسخ این که محبّان اهل بیت
را، و نتیجهگیرى این که پس محبوب خدا شدن هم در سایه مودّت اهلبیت است،
علاقهها را به این خاندان مىافزاید.
هم دوست داشتن برگزیدگان افتخار
است، هم محبوب آنان بودن ارزش است. در زیارت «امیناللَّه»، در حرمهاى ائمه
معصومین از خداوند چنین درخواست مىکنیم:
خدایا! دل و جان مرا شیفته اولیاى برگزیدهات قرار بده و مرا در زمین و آسمانت محبوب گردان:
«مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اولیاءک، مَحبوبةً فى أَرضِک و سماءک».(17)
دوستى
با اهلبیت(ع) انسان را با این خانواده همخون و همدل مىسازد و عضو این
خانواده الهى مىگرداند. همچنان که سلمان فارسى را رسول خدا(ص) از این
دودمان دانست و فرمود: «سلمانُ مِنّا اهلَ البیت»(18) «سلمان از ما خاندان است».
چنین تعبیرى را پیامبر اکرم(ص) درباره ابوذر غفارى هم فرموده است و امام صادق(ع) نیز درباره فُضیل بن یسار(19) و یونس بن یعقوب(20) فرموده است که اینان از ما خاندان هستند.
این
موهبت بزرگى است که انسان از خاندان پیامبر محسوب شود. محبّت اهلبیت،
چیزى است که این امتیاز را براى دوستدار مىآورد. به این دو حدیث توجه کنید
(که یکى محبّت و دیگرى تقوا و عمل صالح را زمینهساز عضویت در مجموعه
اهلبیت مىداند):
امام باقر(ع): «مَنْ اَحَبَّنا فهو مِنّا اَهل البیتِ»(21) «هر که ما را دوست بدارد از ما خاندان است».
امام صادق(ع): «مَنِ اتّقى مِنکم وَ اَصْلَحَ فهو منّا اهلَ البیت».(22) «هر کس از شما که تقوا پیشهکند و در پى صلاح و اصلاح باشد، او از ما اهلبیت است».
توجّه به این نکته مهمّ است که محبّت به تنهایى، بدون تقوا و صلاح و اصلاح، چندان کارساز نیست و محبّت واقعى به همان همسویى مىکشد.
4-توجه به عنایت اهل بیت به شیعه
پیروان و دوستداران اهل بیت(ع)، مورد عنایت و توجّه و
تقدیر خاندان پیامبرند. توجه داشتن و توجه دادن به این عنایت و محبت و
تکریم، محبت آنان را در دلها ایجاد مىکند یا مىافزاید. اهل بیت،
هوادارانشان را دوست دارند، آنان را مىشناسند، آنان را شاخ و برگ درختى
مىدانند که به خودشان مربوط مىشود، در دنیا گرفتارىهایشان را حل
مىکنند، در آخرت از آنان شفاعت مىکنند و محبّان خویش را از یاد نمىبرند.
در این زمینه احادیث فراوانى است که به چند نمونه اشاره مىشود:
1
- حُذیفة بن اُسَید غفارى گوید: امام حسن مجتبى(ع) وقتى با معاویه صلح کرد
و به مدینه برمىگشت همراهش بودم. پیش او یک بار شتر بود که همواره همراه
آن بود و جدا نمىشد. روزى گفتم: این بار چیست که از تو جدا نمىشود؟
فرمود:
مىدانى چیست؟ گفتم: نه. فرمود: «دیوان» است. گفتم: دیوان و دفترِ چیست؟
فرمود: دفتر شیعیان ماست، نامهایشان در آن است: «دیوانُ شیعتِنا فیه
اَسماؤهُم».(23)
2 - امام صادق(ع) به ابوبصیر فرمود:
«... وَ عَرفْنا شیعتنا کَعِرفانِ الرّجُلِ اهلَ بیته».(24)
ما شیعیان خود را مىشناسیم، همانگونه که یک فرد، خانواده خود را مىشناسد.
3
- امام سجاد(ع) فرمود: ما هر کس را ببینیم، مىشناسیم که مؤمن حقیقى است
یا منافق. شیعیان ما ثبت شدهاند و نامهایشان و نامهاى پدرانشان معروف است،
خدا از ما و از آنان پیمان گرفته است، هر جا که ما وارد شویم آنان نیز
وارد مىشوند:
«اِنَّ شیعتَنا لمکتوبُونَ مَعْرُوفون بِأسمائِهِم و
اسماء آبائهم، اَخَذَ اللَّه المیثاقَ علینا و عَلَیهم، یَرِدونَ
مَوارِدَنا وَ یَدخُلون مَداخِلَنا».(25)
4 - امام کاظم(ع) در مورد آیه «وَمِمَّنْ هَدَیْنا وَ اجْتَبَیْنا»(26) فرمود:
«فَهُم وَاللَّهِ شیعَتُنا الّذین هَداهُمُ اللَّهُ لِمَوَدَّتِنا وَاجْتَباهُمْ لِدینِنا...».(27)
به خدا قسم آنانند شیعیان ما، آنان که خداوند بر مودّت و دوستى ما هدایتشان کرده و براى آیین ما آنان را برگزیده است.
این
که انسان توفیق مودّت و پیروى این خاندان را داشته باشد، توفیق ارزشمندى
است که نصیب همه نمىشود و بر این نعمت معنوى باید خداوند را سپاس گفت.
عنایت دیگر ائمه، در مورد حساب و شفاعت شیعه جلوهگر است که در حدیث بعد
آمده است.
5 - امام صادق(ع) در ذیل آیه «اِنّ اِلَینا اِیابَهُم ثُمّ اِنّ عَلینا حِسابَهُم»(28) فرمود:
«اِذا کانَ یَومَ القِیامَةِ جَعَلَ اللَّهُ حسابَ شیعَتِنا عَلَینا...».(29)
چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حسابرسى شیعیان ما را برعهده ما مىگذارد.
و در حدیث دیگرى از آن حضرت است:
«نَشْفَعُ لِشیعَتِنا فَلا یَرُدُّنا رَبُّنا».(30)
ما براى شیعیان خود شفاعت مىکنیم، خداوند هم شفاعت ما را ردّ نمىکند.
6 - امام صادق(ع) فرمود:
«اَیْنَما نَکُونُ فَشیعتُنا مَعَنا».(31)
ما هر جا که باشیم، پیروان ما با مایند.
حتى
در ورود به بهشت نیز این همراهى وجود دارد، على(ع) فرموده است: از هشت درِ
بهشت، پنج در است که شیعیان و دوستداران ما اهل بیت از آن وارد مىشوند:
«... و خمسةُ ابوابٍ یَدخُل مِنها شیعتُنا وَ مُحبّونا».(32)
7
- امام صادق(ع) در مسجد، گروهى از شیعیان را دید، به آنان نزدیک شد و
سلامشان داد و فرمود: به خدا قسم من بوى شما و روح شما را دوست دارم، ما را
با تقوا و تلاش، یارى کنید. شما یاران دین خدایید، شما پیشتازان به سوى
بهشتید، ما بهشت را براى شما تضمین کردهایم، هر چیزى شرفى دارد، شرافتِ
دین، شیعه است. هر چیزى ستونى دارد، ستون دین، شیعه است. هر چیزى سروَرى
دارد، و بهترین مجالس و سرور آنها، مجالس شیعه است:
«وَاللَّهِ اِنى
لَاُحبُّ ریحَکُم وَ ارواحَکم... اَنتمُ السّابِقونَ الى الجنّة، قد
ضَمِنّا لکم الجنانَ بِضَمانِ اللَّهِ وَ رَسُولِه... اَلا وَ اِنّ لِکُلِّ
شَىءٍ شَرَفَاً وَ شرفُ الدینِ الشیعةُ، اَلا اِنّ لِکُلِّ شئٍ عِماداً
وَ عِمادُ الدّینِ الشیعةُ، اَلا و انّ لکُل شئٍ سَیّداً وَ سیّدُ المجالسِ
مجالسُ شیعَتِنا».(33)
8
- امام باقر(ع) درباره «شجره طیّبه» که در قرآن است، فرمود: آن درخت، حضرت
رسول(ص) است، تنه آن، على(ع) است، شاخهاش فاطمه(س) است، میوههایش
فرزندان فاطمه زهرایند و شیعه، برگهاى آن درختاند (وَ اوراقُها شیعتُنا)
هرگاه یکى از شیعیان ما از دنیا برود، برگى از آن درخت افتاده و هرگاه
نوزادى براى شیعه به دنیا آید، به جاى آن برگ، برگى مىروید.(34)
9 - امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
«اِنَّ
اللَّه تعالى اِطّلَعَ اِلَى الأرضِ فاختارَنا وَاختار لنا شیعةً
یَنصرونَنا و یَفْرَحُونَ بِفَرَحِنا وَ یَحزَنُون لِحُزْنِنا وَ
یَبْذِلُونَ اَنْفُسَهم وَ اموالَهُم فینا، فاولئک مِنّا وَ اِلَینا وَهُم
مَعَنا فِى الجِنَان».(35)
خداوند
بر زمین اشراف و عنایت و نگاه کرد پس ما را برگزید و براى ما پیروانى
برگزید که ما را یارى مىکنند، با شادى ما شاد مىشوند، بر اندوه ما
اندوهگین مىشوند و جانها و مالهایشان را در راه ما خرج مىکنند، پس آنان
از ما و به سوى مایند و آنان در بهشت با ما خواهند بود.
این نیز عنایت
خدا و اهل بیت به پیروان این خاندان و برگزیدگى و منتخب بودن صاحبان این
محبت و ولایت را مىرساند. این عنایات خاص، موجب ازدیاد محبت انسان به این
خاندان جود و کرم مىشود و دلبستگى و دلدادگى مىآورد.
درباره جایگاه و
منزلت شیعه نزد ائمّه اطهار و توجه خاصّى که به موالیان خود دارند و مقامى
که خدا براى سیرابشدگان از چشمه محبت و ولاى آل اللَّه قرار داده، آن قدر
حدیث است که از شمار بیرون است. نقل آنها کتابى قطور خواهد شد. امّا براى
آشنایى با مضامین گوشهاى از این احادیث، عنوانِ بعضى از این فضیلتها و
ویژگیها را مىآوریم:(36)
شیعیان
على(ع) در قیامت سیراب، و رستگار و کامیابند. شیطان بر پیروان على(ع) سلطه
ندارد. شیعیان على شیعه خدایند، شیعیان على، آمرزیدهاند، در قیامت به دست
على(ع) از کوثر سیراب مىشوند، پیروان او در دنیا و آخرت منصورند و برگه
عبور از آتش مىگیرند و ایمناند، اگر شیعه نبود، دین خدا استوار نمىشد،
آنان بهترین بندگان و بر صراط حقّاند و دین اهل بیت را گرفتهاند، شیعیان
ما به خدا و به عرش خدا و به ما نزدیکتر از دیگرانند، پیروان ما گواه و
شاهد بر مردم دیگرند، ما و شیعه ما «اصحاب الیمین» هستیم، شیعیان ما هدایت
یافته، صابر، گرانقدر، صادق و رها از سلطه و نفوذ شیطانند، پیروان ما هنگام
رستاخیز، با چهرههاى نورانى از قبرها برانگیخته مىشوند و سواره به محشر
مىآیند، با نور خدایى مىنگرند، از سرشت ما آفریده شدهاند، هم ما
برگزیدهایم هم شیعیان ما، آنان از شعاع نور ما خلق شدهاند. خداوند در
دنیا شیعه ما را از گناهانشان پاک مىکند، خداوند از شیعیان ما میثاق ولایت
گرفته است، ما گواه بر شیعیانیم و شیعیان شاهد بر دیگرانند، شیعیان ما
مىتوانند نسبت به خانواده خود هم شفاعت کنند، شهید شیعه بر شهداى دیگر
برترى دارد، پیروان با ایمان ما با پیامبر خویشاوندند و... صدها کرامت و
فضیلتِ ارجمند.
البته این اوصاف و فضایل و جایگاه والا، به همان اندازه
که قیمتى و محبّتآور و دوست داشتنى است، مسؤولیت و تعهّد و مراقبت و
دیندارى بیشترى مىطلبد، تا انسان شایسته این همه مقام و رتبه شود (به
نکایات پایانى این جزوه دقت کنید).
5-بیان فضیلت حبّ آل پیامبر(ص(
فعّال ساختن کانال تبلیغ محبّت اهل بیت(ع)، در جذب دیگران اثر
دارد. گفتن و مطرح کردن خوبیهاى آنان مؤثّر است. به عنوان یک دستور کار،
باید فضیلت، آثار و برکات محبّت اهل بیت(ع) را بصورت پیوسته طرح کرد. به هر
حال در عدّهاى اثر مىگذارد و مردم به دنبال یک موج تبلیغاتى در رسانهها
یا مراکز فرهنگى، به سمت و سویى گرایش مىیابند. در این باره احادیث
فراوان است. به عنوان نمونه: پیامبر اکرم(ص) فرمود:
اَلا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبّ آلِ محمّدٍ ماتَ شهیداً،
اَلا و من مات على حبّ آلمحمّدٍ ماتَ مغفوراً له،
اَلا و من مات على حبّ آلمحمّدٍ ماتَ مؤمناً مُستکمِلَ الأیمان،
اَلا و من مات على حبّ آلمحمّدٍ بَشَّرهُ ملکُ الموتِ بالجَنّة،
اَلا و من مات على حبّ آلمحمّدٍ فُتِحَلهفىقبره باباناِلَىالجنّة،
اَلا و من مات على حبّ آل محمّدٍ جَعلَ اللَّهُ قبَرهُ مَزارَ ملائکةِ الرّحمة...(37)
هر
کس با محبّت آل محمد بمیرد، شهید مرده است، آمرزیده مىشود، با توبه
مىمیرد، با ایمان کامل مىمیرد، فرشته مرگ او را به بهشت مژده مىدهد، در
قبرش دو در به روى بهشت گشوده مىشود، قبر او زیارتگاه فرشتگان رحمت الهى
مىشود.
چنین روایاتى فراوان است. ذکر اینها دلها را تکان مىدهد و
شیفته اهلبیت(ع) مىسازد. از جمله نکاتى که در فضیلت این محبت در روایات
فراوان آمده است اینهاست:
- حبّ اهل بیت، اساس دین و نظام دین است.(38)
- حبّ اهل بیت، حبّ خداست.(39) به قول مولوى:
این محبّت از محبّتها جداست
حبّ محبوب خدا، حبّ خداست
- حبّ اهل بیت، حب رسول خداست.(40)
- حبّ اهل بیت، هدیه الهى است.(41)
- حب اهل بیت، برترین عبادت است.(42)
- حبّ اهل بیت، باقیات الصالحات است.(43)
پس
وقتى حب اهل بیت(ع) این همه فضیلت دارد، باید ظرف دل را از محبّت آنان پر
کرد و عشقها و علاقهها را نثار آنان نمود که شایستهترین افراد براى دوست
داشتن و عشق ورزیدناند و ارزش دل به عنوانِ یک ظرف، بستگى به محتواى
محبّتى دارد که در آن است. قیمت انسان، به عشقى است که در ظرفِ دلش جاى
مىگیرد. هر چه آن معشوق و محبوب، ارزشمندتر و نفیستر باشد، انسان هم
قیمتىتر و پربهاتر مىشود.
رسول خدا(ص) فرمود: اى مردم! پیوسته مودّت
ما خاندان را داشته باشید و از آن جدا نشوید، هر کس خدا را در حالى ملاقات
کند که مودّت ما را داشته باشد، با شفاعت ما وارد بهشت مىشود.(44)
6- طرح نیازمندى و بهرهمندى از این محبّت
انسان معمولاً مجذوب کسى یا جایى مىشود که گره از کار او
بگشاید و بهره برساند. در رابطههاى اجتماعى افراد، به وضوح این مسأله
دیده مىشود. در زندگى ممتد و مستمرّ ما که تا آخرت ادامه مىیابد، کجاها
گیر مىکنیم و نیاز به کمک داریم؟ هنگام مرگ، در برزخ، در رستاخیز، هنگام
عبور از صراط و... که بشدّت نیازمند و گرفتاریم، به کارسازى محبّت
اهلبیت(ع) آگاه مىشویم. در این زمینه هم حدیث بسیار است از جمله این چند
حدیث مشهور رسول خدا(ص):
1 - «حُبّى و حُبُّ اهلِ بیتى نافعٌ فى سَبعةِ
مَواطِنَ اَهوالُهُنَّ عظیمةٌ: عندَ الوفاةِ و فى القبر و عندَ النُّشورِ و
عندَ الکتابِ و عندَ الحسابِ و عندَ المیزانِ و عند الصِّراط».(45)
حبّ
من و محبت اهل بیت من در هفت جا سود مىبخشد، هفت جایى که هول و هراس آنها
عظیم است: هنگام مرگ، در قبر، هنگام برخاستن از قبر، هنگام تحویل نامه
اعمال، هنگام حساب و بررسى اعمال، هنگام سنجش عملها و هنگام عبور از صراط.
2
- «سَأل رَجُلٌ رسولَ اللَّهِ عَنِ السّاعة، فقال: ما اَعْدَدْتَ لها؟
قال: ما اعدَدْتُ لها کبیراً، اِلّا انّى اُحِبُّ اللَّهَ و رسولَه. قال:
فَاَنْتَ مَعَ مَنْ اَحْبَبْتَ (المرءُ مَعَ مَن اَحَبّ) قال انسٌ: فما
رأیتُ المسلمینَ فَرِحُوا بعدَ الأسلام بِشىءٍ اَشَدَّ مِن فَرَحِهِم
بِهذا».(46)
مردى
از پیامبر پرسید که قیامت کى است و چگونه است؟ حضرت پرسید: براى قیامت چه
آماده کردهاى؟ گفت: چیز مهمّى آماده نکردهام، جز اینکه خدا و پیامبرش را
دوست دارم. حضرت فرمود: تو با کسى هستى که دوست مىدارى (انسان با کسى
محشور مىشود که دوستش دارد). انس گوید: من ندیدم که مسلمانان، پس از اسلام
به چیزى بیش از این سخن خوشحال شوند.
3 - على(ع): «مَن اَحَبَّنا کانَ مَعَنا یومَ القیامة، ولو اَنَّ رَجُلا اَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ».(47)
هر کس ما را دوست بدارد، در روز قیامت با ما خواهد بود، اگر کسى یک سنگ را دوست بدارد، خداوند او را با آن سنگ محشور مىسازد.
این
مژده بزرگى است که علاقهمند به اهلبیت(ع) بداند که در آخرت هم با آنان
محشور خواهد بود. وقتى محبّت تا این اندازه کارساز است، چرا این گنج را
نداشته باشیم؟
امام صادق(ع) مىفرماید: دم مرگ، وقتى که جانتان به
گلوگاه مىرسد، بیشترین نیاز را به محبّت ما دارید. اگر حبّ ما در دلتان
بود، فرشته مژدهرسان مىآید و مىگوید: هراسى نداشته باش، که ایمن شدى.(48)
آثار
محبت اهل بیت(ع) در روایات، بسیار فراوان ذکر شده است، جمعبندى این آثار و
منافع، بخصوص براى مرحله آخرت، در این عنوانها مىگنجد:(49)
- موجب از بین رفتن گناهان مىشود.(50)
- دل را پاک مىسازد.(51)
- در دل، حکمت جارى مىسازد.(52)
- کمال دین است.(53)
- موجب برخوردارى از شفاعت است.(54)
- نور در قیامت است.(55)
- ایمنى در قیامت است.(56)
- موجب ثبات در صراط است.(57)
- از آتش دوزخ نجات مىدهد.(58)
- موجب محشور شدن با اهل بیت است.(59)
- انسان را بهشتى مىسازد.(60)
- موجب خیر دنیا و آخرت و نجات از عذاب قبر است.(61)
حضرت
رسول(ص) فرمود: خداوند به هر کس محبت امامان از اهلبیت مرا روزى کند به
خیر دنیا و آخرت رسیده و بىشک اهل بهشت است و در حبّ اهلبیت من بیست خصلت
و فایده است، ده تا در دنیا و ده تا در آخرت.(62)
توجّه
به آثار و برکات این محبّت، سبب شیفتگى انسان به اهل بیت(ع) مىشود و این
گوهر گرانبها را در نظر افراد، ارزشمند مىسازد. نمونههاى متعدّدى نقل شده
از کسانى که به خواب زندگان آمدهاند و چون از اوضاع و احوال پس از مرگ از
آنها سؤال شده، در پاسخ گفتهاند: بازار عمل خیلى کساد است، آنچه ما را
نجات داد، محبّت خاندان پیامبر بود. این نیز بخشى از نیازمندى ما را به
محبّت و کارساز بودن مودّت اهلبیت نشان مىدهد.
7- ارزش جلوه دادن محبّت اهل بیت(ع)
وقتى کارى مورد تقدیر و تشویق قرار مىگیرد و به عنوان
«الگو» مطرح مىشود، در دیگران هم جذبه و کشش ایجاد مىکند. ارزشگذاران
جامعه، مسؤولان فرهنگى هنرى، برگزارکنندگان مسابقات، جایزهدهندگان، اینها
همه در ارزش به شمار آمدن این محبّت نقش دارند. وقتى کسى به خاطر شعر گفتن
یا قصّه نوشتن یا کتاب خواندن در مورد ائمّه(ع) تشویق شود، هم محبّت پیدا
مىکند و هم به خاطر این پیوند، احساس عزّت و سربلندى دارد. چون مىداند که
این کیف و چادر و کتاب و جایزه را به خاطرِ این موضوع جایزه گرفته است و
از آن قضیّه، خاطره شیرینى به یادش مىماند که در پدید آوردن این جذبه،
مؤثر است.
افراد نسبت به هر چه مورد تشویق و احترام قرار مىگیرند، از
جمله گرایشهاى مذهبى و علاقه به اهلبیت، به آنها علاقه بیشترى پیدا
مىکنند و اگر بىتوجهى و برخورد سرد ببینند، دلسرد و زده مىشوند. در این
زمینه، بخصوص تشویق در حضور دیگران مؤثرتر است. البته باید دقت کرد که
تشویق، حالت «رشوه» پیدا نکند.
در جامعه به هر چه بها داده شود، هم نسبت
به آن گرایش پیدا مىشود و هم طرفداران، با غرور و افتخار آن را مطرح
مىکنند. مثلاً وقتى از جوانها مىپرسند: درباره چه چیزى شعر مىگویید،
اغلب مىگویند: عشق، بهار، دوستى، زندگى، گل و بلبل و... وقتى از نوجوانان و
جوانان پرسیده مىشود: چه کتابهایى مىخوانید، مىگویند: رمان، کتابهاى
علمى، داستانهاى تخیّلى و...
گویا سختشان است بگویند که درباره خدا و
نماز و ائمّه(ع) شعر مىگوییم یا کتابهاى مربوط به اهلبیت(ع) و کتب دینى
مىخوانیم. چون از این جهت مورد تشویق قرار نمىگیرند و با نام اینها آب
دهانشان راه نمىافتد و احساس غرور شخصیت و بالیدن و فخر فروختن نمىکنند.
باید
شرایطى پیش آورد که اگر کسى درباره اهل بیت(ع)، شعر گفت، شعر حفظ کرد،
حدیث حفظ کرد، کتاب خواند، قصّه نوشت، فیلم ساخت، تابلوى هنرى کشید، یا حتى
نام ائمّه(ع) را داشت یا نام اهلبیت(ع)را روى فرزند خود گذاشت، احساس
افتخار و سربلندى کند و این را ارزش احساس کند و ارزنده تلقّى کند. حبّ
اهلبیت، لطف و موهبت ویژه الهى است که در دلهاى شایسته جاى مىگیرد. به
فرموده حضرت رضا(ع):
«یَهدِى اللَّهُ لِولایتنا مَنْ اَحَبَّ».(63)
خدا هر که را دوست بدارد، به ولایت ما راهنمایى مىکند.
به قول شهریار:
چه شاعران که هم اهل صفا و مردِ رهند
ولى «مقام ولایت» به هرکسى ندهند
معمولاً اشخاصى که به خاطر مثلاً نام على، مهدى، فاطمه، حسین و... در مناسبتهاى ویژه امامان، جایزه مىگیرند، نسبت به این نامها و صاحبان آنها علاقه پیدا مىکنند و دیگران هم آروز مىکنند که کاش چنین نامهایى داشتند و به مواهب و هدایایى نایل مىشدند. به این نکته باید چنان ظریف عمل شود که شوقِ داشتن چنین نامهایى در دل ایجاد شود، نه آنکه به خاطر نداشتن این اسامى، عقده و بدبینى و احساس حقارت پدید آید و اثر منفى به بار آورد. این محبت باید چنان نفیس و قیمتى معرفى شود که دارنده آن، به داشتنش افتخار کند و آن را کوچک نشمارد. توصیه امام صادق(ع) است که: مودّت و دوستى ما را کوچک نشمارید، چرا که از باقیات صالحات است.(64)
مهر تو را به عالم امکان نمىدهم
این گنج، پربهاست، من ارزان نمىدهم
وقتى از رسانهها، تلویزیون، مسابقات و گزارشها، «الگو» معرفى
مىشود، تأثیرگذار است و همان الگوى مطرح شده، محبوب دلها مىشود، خواه یک
فوتبالیست باشد، یا آوازخوان، یا حافظ قرآن، یا مخترع، یا نقاش و شاعر و
هرکس در هر زمینه و موردى مورد تشویق و تکریم قرار گیرد، همان «جهت»، مورد
توجّه مخاطبان اینگونه برنامهها واقع مىشود. تشویق یک هنرپیشه، گرایش به
هنر را افزایش مىدهد، تشویق یک حافظ قرآن، علاقه به قرآن و قرائت و حفظ،
پدید مىآورد و بزرگداشت یک دانشآموز موفق در المپیادهاى علمى، گرایش علمى
جوانان را بالا مىبرد.
چهرهها، شعرها، شاعران و شخصیتهاى علمى، ادبى و
هنرى که حتّى در کتب درسى کودکان و نوجوانان مطرح مىشود، محبّت و علاقه
مىآفریند. از این رو در گزینش اینگونه چهرهها نیز باید دقت کرد، چون
معرفى یک شاعر ولایى و انقلابى، نوعى الگو دادن است و گرایشهاى مذهبى و
اهلبیتى مىآورد.
امام صادق(ع) فرمود:
«یا مَعشرَ الشیعة! ... عَلِّموا اَولادَکُم شِعْرَ العَبدى فَاِنَّهُ عَلى دینِاللَّه».(65)
اى گروه شیعه! به فرزندانتان شعر «عبدى» را بیاموزید، چرا که او بر دین خداست.
این توصیه امام صادق(ع) که شیعیان شعر عبدى کوفى(66)
را به بچههایشان یاد بدهند، بزرگترین تشویق و الگودهى است. شعر عبدى، از
فضیلتهاى اهل بیت(ع)، موج مىزد. «سید حِمْیَرى» که از شاعران متعهّد شیعه
است مىگفت: هر کس حدیثى بگوید از فضایل على(ع) و اهل بیت(ع) که من آن را
در شعرم نگفتهام، این اسبم را به او مىبخشم!
ابوطالب، پدر حضرت على(ع)
از موحدان و مؤمنان به پیامبر اکرم بود و در وصف او اشعارى سروده است. نقل
است که حضرت على(ع) دوست مىداشت که شعرهاى ابوطالب نقل و تدوین گردد و
فرمود: آنها را یاد بگیرید و به فرزندانتان هم بیاموزید، چرا که ابوطالب،
بر دین خدا بود و در شعر او دانش بسیارى است:
«کانَ امیرُالمؤمنین(ع)
یُعجِبُه اَن یُروى شعرُ ابىطالبٍ وَانْ یُدَوَّنَ وقال: تَعَلّموهُ
وَعَلِّموه اولادَکُم، فانّه کانَ على دینِاللَّه وفیه علمٌ کثیرٌ».(67)
این
نیز نمونه دیگرى در الگودهى فرهنگى و ادبى و توجه به محتوا و درونمایه
مثبت و سازنده شعر و شاعر است که در انتقال به فرزندان باید مورد توجّه
قرار گیرد.
دختر ابو الأسود دوئلى وقتى فهمید که خلیفه، عسل را فرستاده
تا محبت اهل بیت(ع) را از دل آنها بیرون کند، آنچه را خورده بود، پس آورد، و
نخواست با خوردن عسل، مِهر آل على را از دست بدهد.(68)
معلّمان
در این مسائل خیلى مىتوانند خط دهى داشته باشند و به گرایشها و
الگوگیریهاى نوجوانان جهت بدهند. حتى اگر یک دختر و پسرِ غیر متعهّد، به
خاطر اینکه اسمشان مهدى یا زینب و فاطمه است جایزه بگیرند، همین تأثیر ضمنى
در ایجاد محبّت مىکند. اگر اهداى جوایز، در سالروز مناسبتهاى دینى و
اهلبیتى انجام گیرد، بخصوص ولادتهاى معصومین، در ایجاد زمینههاى گرایش
مؤثر است.
در احادیث شفاعت آمده است که روز قیامت، حضرت زهرا(س) شیعیان
را شفاعت مىکند. آنان که مورد شفاعت قرار گرفتهاند، از خدا مىخواهند که
منزلت و قدرشان آن روز معلوم گردد. به آنان خطاب مىشود: برگردید و بنگرید،
هرکس به خاطر محبّت فاطمه(س) شما را دوست داشته، یا به شما طعام و لباس
داده و آب نوشانده، یا از آبروى شما دفاع کرده، دست او را بگیرید و وارد
بهشت سازید.(69) این نیز نشان دهنده ارزش این محبّت و اثربخشى آن در قیامت است. برگرفته از کتاب راههای ایجاد محبت اهلبیت به قلم جواد محدثی
1 - بحارالانوار، ج101، ص98.
2 - صحیفه سجّادیه، دعاى 25.
3 - بخشهایى از مقاله «حسینیّه دل»، از نویسنده.
4 - وسائل الشیعه، ج 3، ص 411، بحارالانوار، ج 98، ص 118 .
5 - بحارالانوار، ج 97، ص 230 .
6 - بحارالانوار، ج 97، ص 228 - 230 .
7 - همان.
8 - همان، ج 63 ، ص 448 .
9 - همان، ج 101، ص 114 .
10 - وسائل الشیعه، ج 10، ص 410، بحارالانوار، ج 98، ص 124 و 136 .
11 - بحارالانوار، ج 98، ص 123 .
12 - همان، ص 121 .
13
- از جمله در برنامههاى جنبى «شب شعر عاشورا» که همه ساله در شیراز
برگزار مىشود، مراسم «تربت نوشانى» به افراد جلسه است، شربت زعفران آمیخته
به تربت را در کام همه حضار به مقدار یک قاشق یا نیم استکان مىریزند، این
برنامه، نقش عجیبى در ایجاد عشق و علاقه به امام حسین(ع) و تغییر حالتِ
روحى افراد دارد.
14 - سفینة البحار (چاپ جدید)، ج2، ص17.
15 - مائده: 119، توبه: 100، مجادله: 22، بیّنه: 8.
16 - مائده: 54.
17 - مفاتیح الجنان، ص 350 (زیارت امیرالمؤمنین، زیارت امین اللَّه).
18 - مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص85.
19 - رجال کشى، ج2، ص473 و 381.
20 - همان، ص685.
21 - تفسیر عیّاشى، ج2، ص231.
22 - همان.
23 - بحارالانوار، ج 26، ص 124 .
24 - همان، ص 146 .
25 - همان، ج 23، ص 313 .
26 - مریم، آیه 58 .
27 - بحارالانوار، ج 26، ص 224 .
28 - غاشیه، آیه 26 .
29 - بحارالانوار، ج 7، ص 203 .
30 - همان، ج 8 ، ص 41 .
31 - همان.
32 - همان، ج 2، ص 206 .
33 - همان، ج 65 ، ص 43 .
34 - همان، ج 9، ص 112 .
35 - میزان الحکمه، ج 5، ص 233 .
36 - براى مطالعه متن این احادیث فراوان مىتوانید از «المعجم المفهرس» بحارالأنوار، واژه شیعه، بهره بگیرید.
37 - بحارالأنوار، ج23، ص232.
38 - پیامبر اکرم(ص): «اساس الاسلام حبّى و حبّ اهل بیتى»، (کنز العمّال، ج12، ص105).
امام باقر(ع): «حبّنا اهل البیت نظامُ الدّین»، (امالى شیخ طوسى، ص296).
39
- پیامبر اکرم(ص): «مَنْ احبّنا فقد احبّ اللَّه و من ابغضنا فقد ابغض
اللَّه»، (امالى صدوق، ص386)؛ در زیارت جامعه کبیره نیز مىخوانیم: من
احبّکم فقد احبّ اللَّه.
40 - پیامبر اکرم(ص): «... من احبّ هولاء فقد احبّنى و من ابغضهم فقد ابغضنى»، (تاریخ دمشق «ترجمة الامام الحسین»، ص91).
41 - امام باقر(ع): «انّى لأعَلَم انّ هذا الحبَّ الّذى تحبّونا لیسَ بشىء صَنعْتُموه ولکنّ اللَّه صنعه»، (المحاسن، ج1، ص246).
42 - امام صادق(ع): «حبّنا اهل البیت افضلُ عبادة»، (المحاسن، ج1، ص247).
43 - امام صادق(ع): «لاتستصغروا مودّتنا، فانّها من الباقیات الصّالحات»، (مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص215).
44 - بحارالأنوار، ج27، ص193.
45 - میزان الحکمه، ج2، ص237.
46 - بحار الأنوار، ج17، ص13؛ میزان الحکمه، ج2، ص242.
47 - بحار الأنوار، ج 37، ص335.
48 - همان، ج6، ص 187.
49 - این آثار و عناوین برگرفته از کتاب «اهل البیت فى الکتاب والسنه» محمدى رىشهرى است.
50 - پیامبر اکرم(ص): «حبّنا اهل البیت یکفّر الذنوب و یُضاعف الحسنات» (ارشاد القلوب، ص253).
51 - امام صادق(ع): «لا یحبّنا عبدٌ حتّى یطهّر اللَّهُ قلبَه» (دعائم الاسلام، ج1، ص73).
52 - امام صادق(ع): «من احبّنا اهل البیت و حقّق حبّنا فى قلبه جَرَتْ ینابیع الحکمة على لسانه» (المحاسن، ج1، ص134).
53 - پیامبر اکرم(ص): «حبّ اهل بیتى و ذرّیتى استکمالُ الدّین» (امالى صدوق، ص161).
54 - پیامبر اکرم(ص): «شفاعتى لأمتى مَن احبّ اهلَ بیتى و هم شیعتى» (تاریخ بغداد، ج2، ص146).
55 - پیامبر اکرم(ص): «اکثرکم نوراً یومَ القیامة اکثرکم حُبّاً لآل محمّد»، (بشارة المصطفى، ص100).
56 - پیامبر اکرم(ص): «من احبّنا اهل البیت حشره اللَّه تعالى آمناً یومَ القیمة»، (عیون اخبار الرضا، ج2، ص220).
57 - پیامبر اکرم(ص): «اَثْبَتُکم قَدَمَاً عَلى الصّراط اشدّکم حُبّاً لأهل بیتى»، (فضائل الشیعه، ص48).
58 - امام صادق(ع): «واللَّه لایموتُ عبد یحبّ اللَّه و رسولَه و یتولّى الأئمّة(ع) فَتمسَّهُ النار»، (رجال نجاشى، ج1، ص138).
59 - پیامبر اکرم(ص): «مَن احبّنا اهل البیت فى اللَّه حُشر معنا و اَدْخَلْناهُ مَعَنا الجَنّة»، (کفایة الأثر، ص296).
60 - پیامبر اکرم(ص): «اعلى درجات الجنّة لِمَنْ اَحَبّنا بِقلبه و نَصرنا بلسانه و یَده»، (المحاسن، ج1، ص251).
61
- پیامبر اکرم(ص): «مَن ارادَ اَنْ ینجو مِن عذابِ القبرِ فلیُحبَّ اهلَ
بیتى... و من اراد دخولَ الجنّة بغیر حسابٍ فلیحبَّ اهل بیتى فواللَّهِ ما
اَحبَّهم اَحدٌ الاّ رَبِحَ الدّنیا والآخرَة»، (مقتل الحسین خوارزمى، ج1،
ص59).
62 - بحارالأنوار، ج27، ص78.
63 - بحارالأنوار، ج16، ص356.
64 - همان، ج 23، ص 250 (لا تستصغِرْ مودَّتنا فانّها مِن الباقیات الصالحات).
65 - الغدیر، ج2، ص295.
66
- نامش سفیان بن مصعب است. وى از شاعران برجسته شیعه و مورد عنایت اهلبیت
بود که عمده شعر او پیرامون مدح و مرثیه اهل بیت است. در زمان امام
صادق(ع) مىزیست. براى آشنایى با چهره او، از جمله ر.ک: ماهنامه کوثر،
شماره 24 (اسفند 77) و «سفیان بن مصعب» از: سید هاشم محمّد.
67 - مستدرک وسائل الشیعه، ج2، ص625.
68 - درباره او ر.ک: ماهنامه کوثر، شماره 20 (آبان 77) و «ابوالأسود الدوئلى فى المیزان» از: محمد المنصور.
69 - بحار الأنوار، ج8، ص 52.
1 محبت به اهل بیت نشانه ى پاکى
قال رسول الله صلّى اللّه علیه و آله : من احبنا اهل البیت فلیحمد الله على اول النعم قیل و ما اوّل النعم قال طیب الولادة و لا یحبّنا الاّ من طابت ولادته . مشکوة الانوار / 81
2 سودمند بودن محبت در مقاطع حساس
قال رسول الله صلّى اللّه علیه و آله : حبّى و حبّ اهل بیتى نافع فى سبعة مواطن اهوالهنّ عظیمة عند الوفاة و فى القبر و عند النشور و عند الکتاب و عند الحساب و عند المیزان و عند الصراط. بحار / 7 / 247
3 ترک معصیت نشانه ى محبت حقیقى
قال الباقر علیه السلام : یا جابر بلغ شیعتى عنّى السلام و اعلمهم انه لا قرابة بیننا و بین الله عزّ و جلّ و لا یتقرب الا بالطاعة یا جابر من اطاع الله و احبّنا فهو ولینا و من عصى الله لم ینفعه حبّنا. بحار / 71 / 179
4 محبت به اهل بیت و آمادگى براى گرفتارى
قال على علیه السلام : من احبّنا اهل البیت فلیعدّ للفقر جلبابا. کنز العمال / 37615
قال رجل لمحمد بن على علیه السلام : و الله انى لاحبّکم اهل البیت . قال علیه السلام : فاتّخذ للبلاء جلبابا. بحار / 46 / 360
5 اثر محبت به حضرت على علیه السلام
قال رسول الله صلّى اللّه علیه و آله : حبّ على ابن ابى طالب یاءکل الذنوب کما تاءکل النّار الحطب .بحار / 39 / 304
قال رسول الله صلّى اللّه علیه و آله : حبّ على ابن ابى طالب حسنة لا تضر معها سیئة و بغضه سیئة لا تنفع معها حسنة .بحار / 39 / 304
قال رسول الله صلّى اللّه علیه و آله : لواجتمع الناس على حبّ على علیه السلام لماخلق الله النار. بحار/39/304
6 ضرورت محبت به اهل بیت
قال الرضا علیه السلام : کن محبا لال محمد و ان کنت فاسقا و کن محبا لمحبیهم و ان کانوا فاسقین .سفینة البحار / 2 / 12
7 محبت به اهل بیت حسنه در قیامت
قال على علیه السلام لعبدالله الجدلى : الا اخبرک بالحسنة التى من جاء بها امن من فزع یوم القیامة ؟ حبنا اهل البیت الا اخبرک بالسیئة التى من جاء بها اکبه الله تعالى على وجهه فى نار جهنم بغضنا اهل البیت ثم تلا امیر المؤ منین علیه السلام : (من جاء بالحسنة فله خیر منها و هم من فزع یومئذ ءامنون ...). بحار / 39 / 292
8 محبت به اهل بیت بهترین عبادت
قال الصادق علیه السلام : ان فوق کل عبادة عبادة و حبنا اهل البیت افضل عبادة . بحار / 27 / 91
9 محبت به اهل بیت اساس اسلام
قال الصادق علیه السلام : لکل شى ء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت . بحار / 27 / 91
10- انبیاء و محبت اهل بیت علیهم السلام
الف ) قال الصادق : ما من نبىّ ولا رسول الاّ ارسل بولایتنا و بفضلنا على من سوانا
نورالثقلین /3/514
ب ) قال الباقر علیه السلام : وما من نبىّ و لاملک مقرّب الاّ کان یدین بمحبّتناسفینه /1/509
11 محبت به اهل بیت مایه ى سعادت
قال رسول الله صلّى اللّه علیه و آله : هذا جبرئیل یخبرنى ان السعید کل السعید حق السعید من احبّ علیا فى حیاته و بعد موته . بحار / 27 /7 4
12 محبّت به اهل بیت و توفیق توبه : قال الصادق :
انّ محبّى آل محمد لا یموتون الا تائبین سفینه /2/428
13 آثار محبت به اهل بیت به هنگام مرگ
قال رسول الله صلّى اللّه علیه و آله : من مات على حب آل محمد مات شهیدا من مات على حب ال محمد مات مغفورا له . من مات على حب آل محمد مات مؤ منا مستکمل الایمان من مات على حبّ آل محمد بشّره ملک الموت بالجنة ... بحار / 27 / 111
اشاره
الف شخصى خدمت امام صادق
علیه السلام آمد و از فقر شکایت کرد. حضرت فرمودند: تو فقیر نیستى آیا اگر
به تو ثروت مادى فراوانى بدهند حاضر هستى با محبت ما عوض کنى ؟ گفت : خیر.
حضرت فرمود: بنا بر این تو فقیر نیستى . (فقیر واقعى کسى است که محبت
امامان معصوم علیهم السلام را نداشته باشد)امالى طوسى / 297
ب حکم بن عتیبه گوید: شخصى آمد نزد امام باقر علیه السلام و گفت : جعلنى
الله فداک فوالله انّى لاحبّکم و احبّ من یحبکم و والله ما احبّکم و احب
من یحبکم لطمع فى دنیا و انى لابغض عدوکم فهل ترجوا لى جعلنى الله فداک .
حضرت این شخص را به نزدیک خود طلبید و فرمود: شخصى همین سؤ ال تو را از
پدرم کرد، پدرم به او فرمود: هنگامى که از دنیا رفتى بر پیامبر و على و حسن
و حسین و على بن الحسین علیهم السلام وارد مى شوى و چشم تو به دیدن آن ها
روشن خواهد شد.
سفینة البحار / 2 / 14
ج شخصى از خراسان براى زیارت امام باقر علیه السلام به مدینه آمد و پاى او
صدمه دیده بود، گفت : سوگند به خدا نیامدم مگر به خاطر علاقه به شما. حضرت
فرمود: و الله لو احبّنا حجر حشره الله معنا و هل الدین الاّ الحبّ. سفینة البحار / 2 / 20
– حب آل الله: بنیاد اسلام
– نعمت مورد پرسش در قیامت
– موانع محبّت اهل بیت:
– ولایت اهل بیت:، بهترین عمل
– ولایت نشانه ی پاکی دل
– برترین راه تقرّب به خد اوند متعال
– ولایت تنها راه نجات
– قبول ولایت شرط لازم برای مغفرت حق
– هدایت الهی بوسیله ولایت اهل بیت:
– شرط ولایت اهل بیت:برائت از د شمنان
– اولویت ولایت بر دیگر فرایض
– لزوم تربیت فرزندان بر ولایت محمّد و آل محمّد:
در این نوشتار درباره ی ولایت اهل بیت: و اهمیت آن مطالبی را می خوانید. ولایت اهل بیت: اساس و ریشه ی دین و باعث تعالی و رشد و تنها راه و وسیله برای تقرّب بسوی خداوند متعال است و روایات و آیات بسیاری بر این مطالب و حقایق دلالت دارد که کثرت آنها باعث اطمینان و وثوق است .
حب آل الله: بنیاد اسلام
اسلام دارای ارکان و پایه های گوناگونی است که بقا و ماندگاری آن بستگی به
آنها دارد و هر مسلمان وظیفه دارد که در جهت تعظیم و بزرگداشت اساس دین و
ارکان اسلام نهایت تلاش و جهاد فکری و عملی را در دوران عمر انجام دهد،
زیرا بی تفاوتی و سهل انگاری در احیاء اصول مکتب و ابقاء اساس و ارکان دین
موجب فساد در دین می شود . حالا با توجّه به اهمیت این موضوع به سراغ اساس
اسلام و آشنایی با آن می رویم . امام باقر۷در معرّفی اساس اسلام فرمودند :
بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ
الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا
نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ .۱
اسلام بر پنج پایه استوار شده که عبارتند از : نماز ، زکات ، روزه ، حج و
ولایت و چندان که درباره ولایت سفارش و تاکید شده ، درباره هیچ یک از ارکان
دیگر اسلام سفارش نشده است.
در کلام روشن و هدایت بخش امام باقر۷ تاکید و توصیه و تکیه بر اصل ولایت
شایان توجّه و دقّت فراوان است. چرا که فرمودند : به اندازه ای که درباره
ولایت سفارش و تاکید شده ، درباره هیچ یک از ارکان دیگر اسلام سفارش نشده
است. و این یک حقیقت انکار ناپذیر و قطعی است زیرا نماز ، زکات ،
روزه و حج منهای ولایت مانند پیکر بدون سر و کالبد بی روح است. در منطق
قرآن کریم و بیان چهارده معصوم:حقیقت ایمان و روح عبادات ، ولایت عترت مطهر
پیامبر خداست. و نیایشگران و روزه داران و زکات پردازان بی ولایت، که
امامت اهل بیت: و رسول الله۶را نپذیرفته اند ،
فرجامی تلخ و زشت چونان خوارج، ناکثین، قاسطین و مارقین بدکار و منافق خواهند داشت .
امام جعفر صـادق۷در رابطه با محبّت و مودّت عترت رسول الله۶فرمودند :
وَ لِکُلِّ شَیْءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.۲
برای هر پدیده ای بنیاد و پایه ای است و بنیاد و اساس اسلام مودت و دوستی اهل بیت پیامبر گرامی اسلام ۶ می باشد.
در ارتباط با عظمت و قداست ولایت و محبّت خاندان عصمت و طهارت:و اینکه
دوستی و محبّت عترت رسول الله۶ایمان حقیقی و کینه نسبت به آنان کفر است ،
امام محمّد باقـر۷ فرمودند :
حُبُّنَا إِیمَانٌ وَ بُغْضُنَا کُفْر. ۳
دوستی و محبّت ما ایمان و کینه و دشمنی با ما کفر است.
دوست داشتن اهل بیت، دوست داشتن خداست
الإمام الهادی ۷ـ فِی الزِّیارَةِ الجامِعَةِ الَّتی یُزارُ بِهَا
الأَئِمَّةُ : ـ: مَن والاکُم فَقَد والَى اللّه َو مَن عاداکُم فَقَد
عادَى اللّه و مَن أحَبَّکُم فَقَد أحَبَّ اللّه و مَن أبغَضَکُم فَقَد
أبغَضَ اللّه.
در زیارت جامعه که حقیقتاً دائرة المعارف پرمحتوا و شیوای شناخت ائمّه معصومین: است می خوانیم :
هرکه به شما نزدیک شود به خدا نزدیک شده است و هر که با شما دشمنى کند با
خدا دشمنى کرده است ، هر که شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته است و
هرکه شما را دشمن داشته باشد خدا را دشمن داشته است.
« والی» از ماده « ولی» و در اصل به معنی « نزدیکی و عدم جدایی» است. به
همین دلیل به سرپرست که شخصی تحت تربیت و سرپرستی او قرار دارد نیز «ولی»
گفته میشود و همچنین به دوست و رفیق صمیمی، «ولی» میگویند. «عاد» از ماده
«عَدُو» به معنی تعدّی نمود و از حد گذراند و تجاوز کرد و همچنین میتواند
از ماده «عَدُوّ» به معنی دشمنی کرد، باشد. در این فراز خطاب به امامان
معصوم:عرضه میداریم هر کس شما را دوست بدارد و به عنوان ولی برگزیند و از
شما پیروی نماید، همانا خداوند را دوست داشته و او را به عنوان ولی برگزیده
و از او پیروی نموده. و هر کس با شما دشمنی کرد، همانا با خداوند دشمنی
کرده و هر کس شما را دوست دارد، خداوند را دوست داشته و هر که به شما بغض و
کینه داشته باشد، به خداوند بغض و کینه ورزیده است. در این باره احادیث
فراوانی داریم که به یکی از آنها بسنده می کنیم.
قال امیرالمؤمنین ۷سمعت رسول اللّه ۶ یقول :
أَنَا سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ
بَعْدِکَ سَادَاتُ أُمَّتِی مَنْ أَحَبَّنَا فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ
مَنْ أَبْغَضَنَا فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ وَ مَنْ وَالَانَا فَقَدْ وَالَى
اللَّهَ وَ مَنْ عَادَانَا فَقَدْ عَادَى اللَّهَ وَ مَنْ أَطَاعَنَا
فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَانَا فَقَدْ عَصَى اللَّهَ .۴
حضرت علی۷ میفرماید از پیامبر ۶ شنیدم که ایشان فرمودند: من آقای فرزندان
آدم هستم و تو ای علی و امامان بعد از تو، آقایان امّت من. هر کس ما را
دوست دارد، خداوند را دوست داشته و هر کس با ما کینه داشته باشد با خداوند
کینهتوزی کرده و هر کس ما را ولی خود بداند، ولایت خدا را پذیرفته و هر کس
با ما دشمنی کند، با خدا دشمنی کرده و هر کس از ما اطاعت کند، همانا از
خدا اطاعت کرده و هر کس با ما مخالفت کند و عصیان ما نماید، با خداوند
مخالفت نموده و عصیانِ خداوند کرده است.
محبّت اهل بیت: هدیه اى الهى
قال الإمام الصادق۷: إنَّ حُبَّنا (أهلَ البَیتِ:) یُنَزِّلُهُ اللّه ُ
مِنَ السَّماءِ مِن خَزائِنَ تَحتَ العَرشِ کَخَزائِنِ الذَّهَبِ وَ
الفِضَّةِ و لا یُنزِلُهُ إلاّ بِقَدَرٍ و لا یُعطیهِ إلاّ خَیرَ الخَلقِ
وإنَّ لَهُ غَمامَةً کَغَمامَةِ القَطرِ ، فَإِذا أرادَ اللّه أن یَخُصَّ
بِهِ مَن أحَبَّ مِن خَلقِهِ أذِنَ لِتِلکَ الغَمامَةِ فَتَهَطَّلَت کَما
تَهَطَّلَتِ السَّحابُ ، فَتُصیبُ الجَنینَ فی بَطنِ اُمِّهِ .۵
امام صادق ۷فرمودند: محبّت به ما [اهل بیت] را خداوند از خزانه هایى که زیر
عرش اوست و مانند خزانه هاى زر و سیم مى باشند، از آسمان فرو مى فرستد و
آن را جز به اندازه نفرستد و جز به بهترین آفریدگان عطایش نکند. این محبّت
را ابرى است، همچون ابرهاى باران زا؛ پس هرگاه خداوند بخواهد آن را به بنده
اى که دوستش مى دارد اختصاص دهد به آن ابر فرمان مى دهد و باران محبّت فرو
مى ریزد، همچنان که ابرهاى باران زا مى بارند و این باران به جنین در شکم
مادرش مى رسد.
نعمت مورد پرسش در قیامت
خداوند متعال نعمتهای فراوانی به بشر ارزانی داشته است که قابل شمارش نیست .
ﱫ ﭗ ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜﱪ .۶
اگر نعمتهای خدا را بشمارید، به عدد در نمی آورید.
از میان این نعمتهای بی شمار، برخی نعم دنیوی است که خداوند به اقتضای
رحمانیت خویش به مؤمن وکافر عطا فرموده و برخی دیگر نعمتهای اخروی هستند که
راهنمای انسان بسوی سعادت ابدی می باشند. خداوند این نعمتها را به اقتضای
رحیمیت خویش، به مؤمنان عطا فرموده است .
از برترین این نعمتهای معنوی، نعمت ولایت و محبت اهل بیت:است. امام صادق۷ فرمودند:
إنَّ الله یعطی الدنیا لمن یحبّه و یبغض و لا یعطی هذا الأمر إلاَّ أهل صفوته .۷
خداوند نعمتهای دنیا را به مؤمن و کافر می دهد، ولی نعمت ولایت را جز به برگزیدگان از مخلوقاتش عطا نمی کند.
این نعمت، خیر دنیا و آخرت است زیرا که راه صحیح زیستن در دنیا را به انسان
آموخته، دستگیر انسان در عرصات سهمگین عالم آخرت خواهد بود. رسول اکرم
۶فرمودند :
من رزقه الله حبّ الأئمّة من أهل بیتی فقد أصاب خیر الدنیا و الآخرة .
کسی که خداوند حب اهل بیت را به او اعطا کرد باشد، خیر دنیا وآخرت به او رسیده است.۸
این محبّت، از جواهرات دنیوی بسیار گرامی تر و ارزشمندتر است،۹ زیرا که
تنها وسیله رسیدن به قُرب حق متعال بوده ، خیر کثیر ، می باشد .
امام صادق۷کلمه ی حکمت در آیه شریفه ﱫ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﱪ ۱۰ را به
اطاعت از دستورات الهی و معرفت امام معنا فرموده اند ۱۱ که بر این اساس،
مفهوم آیه چنین خواهد بود : کسی را که طاعت خدا و معرفت امام زمان عطا کرده
باشند، به او خیر زیادی رسیده است. معرفت امام زمان و ولایت اهل
بیت:برترین نعمتهای الهی است و در میان نعمتهای الهی نعمتی برتر از آن یافت
نمی شود .
همچنین امام صادق۷ در ذیل آیه شریفه : ﱫ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﱪ – نعمتهای خدا
را یاد کنید شاید که رستگار گردید -.۱۲ فرمودند: (هی أعظم نعم الله علی
خلقه و هو ولایتنا). منظور از آلاء خدا برترین نعمتهای خداوند بر آفریدگان
می باشند که همان ولایت ما است .۱۳
نعمت ولایت همان نعمتی است که خداوند آن را در روز غدیر بر همه مسلمانها عرضه شد:
.۱۴
امروز دین شما را (به ولایت علی بن ابی طالب۸) کامل کرده، نعمت را (به
معرّفی ولایت او) بر شما به اتمام رسانیدم و به این اسلام به عنوان دین
برای شما خشنود گشتم.
این همان نعمتی است که روز قیامت مورد پرسش قرار خواهد گرفت .
خداوند متعال می فرماید :
.۱۵
آنگاه در آن روز از آن نعمت حتماً پرسش خواهند شد .
امام صادق۷ درباره ی آیه فوق فرمودند :
و الله ما هو الطعام و الشراب و لکن ولایتنا أهل البیت .
به خدا قسم نعمت مورد پرسش ، غذا و نوشیدنیها نیستند. بلکه ولایت ما اهل بیت است که مورد پرسش قرار می گیرد .۱۶
این مطلب در روایات عامه نیز نقل شده است ، جلال الدین سیوطی در این زمینه از رسول خدا۶ نقل نموده است که فرمودند :
لا یزول قدما عبد یوم القیامة حتَّى یُسئل عن أربع: عن عمره فیما أفناه و
عن جسده فیما أبلاه، و عن ماله فیما أنفقه و من أین اکتسبه و عن حبّنا أهل
البیت .
گامهای فرد در روز قیامت حرکت نمی کند تا اینکه از چهار چیز از او پرسش
شود: از عمرش که آن را در چه راهی مصرف کرده ، از بدنش که آن را در چه راهی
به زحمت انداخته و از مالش که آن را چگونه خرج و از کجا کسب کرده و از
محبّت ما اهل بیت .۱۷
موانع محبّت اهل بیت علیهم السلام :
با توجّه به احادیث یاد شده محبّت یک نعمت الاهی است و امری تکوینی است و
به هر کسی داده نمی شود و بدن مستعدّ می خواهد لذا موانع محبّت از این
قرارند :
الف) تولّد از حرام :
حضرت امیر۷در ضمن سخنانی به نوف بکالی فرمودند :
ای نوف! دروغ میگوید کسی که خودش را حلال زاده میپندارد امّا من و
پیشوایان بعد از من را که از نسل من هستند ، دشمن خود میداند .۱۸
بنابراین کسی که از حرام متولّد شده باشد نمیتواند دوستدار حقیقی اهلبیت
پیامبر۶ باشد، زیرا پلیدی و زشتی با خوبی و زیبایی، همگون نیستند و از این
جا روشن میشود که محبّت و علاقه به عترت پیامبر۶یکی از نشانههای حلال
زاده بودن انسان نیز هست.
ب) صفات زشت و غیر اخلاقی :
روزی مردی به حضرت امیرالمؤمنین علی۷عرض کرد : خداوند مرا فدای شما گرداند،
من به شما خانواده خیلی علاقه دارم و آن حضرت را بسیار ستود ، حضرت۷ به او
فرمود:
دروغ میگویی، ما را چند دسته دوست ندارند؛ انسانهای بیغیرت و ناموس
فروش، مردانی که حالات زنان از خود بروز میدهند ، متولدین از حرام و
کسانی که مادرشان در ایام عادت به آنها باردار شده است.
راوی حدیث میگوید که مدتی گذشت تا اینکه جنگ صفین پیش آمد، همان مرد به
همراه لشکریان معاویه در جنگ صفین به هلاکت رسید و راستی گفتار حضرت
امیر۷روشن شد.
اصولاً اینکه، مؤمنی نمیتواند بدون ولایت و محبّت اهل بیت: زندگی کند و
در مقابل، انسانهای منحرف و گمراه و منافق هم نمیتوانند آل الله : را به
صورت واقعی دوست داشته باشند ، یک حقیقت تردید ناپذیر است .
مهر تو را به عالم امکان نمیدهم این گنج پربهاست من ارزان نمیدهم
حضرت امیرالمؤمنین۷در کلامی به قنبر میفرمایند :
ای قنبر، به خدا قسم کسی که در دل یقین به ولایت ما خانواده عترت داشته باشد برای او از عبادت هزار سال بهتر است، اگر بندهای هزار سال خدا را عبادت کند خداوند عبادت او را نخواهد پذیرفت تا اینکه ولایت ما اهل بیت را قبول داشته باشد. آنگاه حضرت با تأکید بر اهمیّت موضوع ادامه میدهند: اگر بندهای هزار سال خداوند را عبادت کند و اعمال نیک هفتاد و دو پیامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذیرفت تا اینکه ولایت ما را بپذیرد و گرنه خداوند او را به صورت ، به جهنّم خواهد انداخت .۱۹
تولاّی شما فرض خدایـی است قبول و ردّ آن مرز جدایی است
هر آن کس را که در دین رسول است ولایت ، مهر و امضای قبول است
دیانت ، بی شمـا کـامـل نگـردد بجز با عشقتان دل ، دل نگردد
برترین عبادت
ـ پیامبر خدا ۶ :
یک روز محبّت ورزیدن به آل محمّد ، بهتر از یک سال عبادت است و هرکه با این محبّت از دنیا رود ، وارد بهشت شود.
ـ پیامبر خدا ۶ :
در سفارش خود به ابوذر ـ : بدان که نخستین گام عبادت خدا، شناخت اوست…
سپس ایمان داشتن به من و اقرار به اینکه خداوندـ عزوجل ـ مرا به سوى همه
مردم فرستاد تا آنان را به امر خدا نوید و هشدار دهم و به سوى خدا فرا
خوانم وچراغى فروزان هستم؛ سپس دوست داشتن اهل بیت من ، که خداوند ناپاکى
را از ایشان زدود و پاک و پاکیزه شان گردانید.
ـ حضرت امیر۷ :
بهترینِ نیکیها، محبّت و علاقه به ماست و بدترینِ بدیها، دشمن داشتن ماست .
ـ امام صادق ۷ :
بالا دست هر عبادتى عبادتى است و محبّت به ما اهل بیت بالاترین عبادت است .
الفُضَیلُ : قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ ۷ : أیُّ شَیءٍ أفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ
بِهِ العِبادُ إلَى اللّه فیمَا افتَرَضَ عَلَیهِم ؟ فَقالَ : أفضَلُ ما
یَتَقَرَّبُ بِهِ العِبادُ إلَى اللّه طاعَةُ اللّه و طاعَةُ رَسولِهِ و
حُبُّ رَسولِهِ ۶و اُولِی الأَمرِ.۲۰
فضیل به ابوالحسن ۷ عرض کردم: در میان چیزهایى که خداوند بر بندگان واجب کرده ،
برترین چیزى که مایه تقرّب آنان به خدا مى شود چیست؟ فرمود: برترین چیزى
که بندگان به وسیله آن به خدانزدیک مى شوند اطاعت از خدا و اطاعت از رسول
او و دوست داشتن رسول خدا و اولوا الامر است .
ولایت اهل بیت:، بهترین عمل
از امام صادق۷سوال شد : معنای « حی علی خیر العمل » چیست و کدام عمل است ؟ فرمودند :
خیر العمل ، الولایة .
بهترین عمل ، ولایت ما اهل بیت است .۲۱
علامه بحرانى در کتاب غایة المرام، صفحه ۳۲۹ در تفسیر آیه ۸۹ الى ۹۰ سوره نمل که مى نویسد:
ﱫ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ ﭩ ﱪ
کسانى که در قیامت نیکوکار وارد محشر مى شوند پاداش بهتر از آن یابند و
علاوه بر آن از هول و هراس قیامت در امان باشند . و کسانى که بدکار و زشت
کردار درآیند در آن روز به رو در آتش جهنّم افتند و این کیفر و عقوبت جز
سزاى اعمال آنان نخواهد بود.
از ابراهیم بن محمد شافعى در کتاب فرائد السبطین از ابى عبدالله جدلى روایت کرده که مى گوید: وارد شدم بر حضرت على۷ فرمود :
اى ابا عبدالله مى خواهى تو را از آن حسنه و ثوابى که موجب بهشت و سیئه و
گناهى که موجب جهنّم مى شود و هیچ عملى از او پذیرفته نخواهد شد آگاه کنم؟
گفتم: آرى بفرمایید، فرمود :
آن حسنه محبّت ما اهل بیت و آن سیئه و گناه نیز، بغض و عداوت ما مى باشد.
بنابراین بهترین پاداش و اجر براى دوستان اهل بیت: در قیامت در امان بودن
از عذاب الهى خواهد بود. خداوند به موسى وحى فرستاد، آیا هرگز عملى براى
من انجام دادهاى؟ عرض کرد: آرى، براى تو نماز خواندهام، روزه گرفتهام،
انفاق کردهام، و به یاد تو بودهام، فرمود: امّا نماز براى تو نشانه حق
است، روزه سپر آتش، انفاق سایهاى در محشر، ذکر، نور است، کدام عمل را براى
من به جا آوردهاى اى موسى؟! عرض کرد: خداوندا خودت مرا در این مورد
راهنمائى فرما»، فرمود:
هَلْ وَالَیْتَ لِی وَلِیّاً؟ وَ هَلْ عَادَیْتَ لِی عَدُوّاً قَطُّ؟
فَعَلِمَ مُوسَى أَنَّ أَفْضَلَ الأَعْمَالِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ
الْبُغْضُ فِی اللَّهِ؛
آیا هرگز، به خاطر من کسى را دوست داشتهاى؟ به خاطر من کسى را دشمن
داشتهاى؟ این جا بود که موسى دانست: برترین اعمال ، دوستى براى خدا و
دشمنى براى خداست .۲۲
دوست داشتن اهل بیت:از جمله باقیات الصالحات است
مُحَمَّدُ بنُ إسماعیلَ بنِ عَبدِ الرَّحمنِ الجُعفِیُّ : دَخَلتُ أنَا وعَمِّیَ الحُصَینُ بنُ عَبدِ الرَّحمنِ عَلى
أبی عَبداللّه۷فَأَدناهُ وقالَ : اِبنُ مَن هذا مَعَکَ ؟ قالَ : اِبنُ أخی
إسماعیلَ ، فَقالَ : رَحِمَ اللّه إسماعیلَ و تَجاوَزَ عَنهُ سَیِّئَ
عَمَلِهِ ، کَیفَ خَلَفتُموهُ ؟ قالَ : بِخَیرٍ ما آتاهُ اللّه لَنا مِن
مَوَدَّتِکُم ،
فَقالَ : یا حُصَینُ ، لا تَستَصغِروا مَوَدَّتَنا ، فَإِنَّها مِنَ الباقِیاتِ الصّالِحاتِ ، قالَ : یَا بنَ رَسولِ اللّه ،
مَا استَصغَرتُها ، ولکِن أحمَدُ اللّه َ عَلَیها .۲۳
محمّد بن اسماعیل بن عبدالرحمن جعفى: من وعمویم، حصین بن عبدالرحمن به حضور
امام صادق ۷ رسیدیم. حضرت، عمویم را نزدیک خود نشاند و فرمود: این که با
توست، پسر کیست؟ عرض کرد: پسر برادرم، اسماعیل. فرمود: خدا اسماعیل را رحمت
کند و از گناهانش درگذرد، چگونه جانشینى براى او بوده اید؟ عرض کرد: بعد
از او، بهترین چیزى را که خداوند به ما عطا فرموده، یعنى محبّت به شما را،
حفظ کرده ایم. حضرت فرمود: اى حصین، دوستى ما را دست کم نگیرید؛ چرا که از
جمله باقیات الصالحات است. عمویم عرض کرد: اى پسر پیامبر خدا، من آن را دست
کم نگرفته ام، بلکه خدا را به خاطر آن سپاس مى گویم.
داشتن ولایت نشانه حلال زادگى
الإمام علیّ ۷ قالَ النَّبِیُّ ۶ : یا أبا ذَرٍّ ، مَن أحَبَّنا أهلَ البَیتِ فَلیَحمَدِ اللّه َ عَلى أوَّلِ النِّعَمِ .
قالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، و ما أوَّلُ النِّعَمِ ؟ قالَ : طیبُ الوِلادَةِ ، إنَّهُ لا یُحِبُّنا إلاّ مَن طابَ مَولِدُهُ .۲۴
اى اباذر! هرکه ما اهل بیت را دوست دارد پس خدا را بر نخستین نعمت سپاس
گوید. ابوذر پرسید: اى رسول خدا، نخستین نعمت کدام است؟ فرمود: حلال زادگى.
ما را دوست نمى دارد، مگر کسى که حلال زاده باشد.
رسول اللّه ۶ : یا عَلِیُّ ، مَن أحَبَّنی وأحَبَّکَ و أحَبَّ الأَئِمَّةَ
مِن وُلدِکَ فَلیَحمَدِ اللّهَ عَلى طیبِ مَولِدِهِ ، فَإِنَّهُ لا
یُحِبُّنا إلاّ مَن طابَت وِلادَتُهُ ، و لا یُبغِضُنا إلاّ مَن خَبُثَت
وِلادَتُهُ .۲۵
پیامبر خدا ۶: اى على! هر که مرا و تو را و امامان از نسل تو را دوست دارد
پس خدا را بر حلال زادگى خود سپاس گوید؛ زیرا ما را دوست ندارد، مگر حلال
زاده و ما را دشمن ندارد، مگر حرام زاده.
ـ امام باقر۷: هر که صبح کند و خنکاى محبّت ما را در دلش احساس کند پس
خداوند را بر نخستین نعمت سپاس گوید: عرض شد: نخستین نعمت کدام است؟ فرمود:
حلال زادگى.
ولایت نشانه پاکی دل
الإمام الباقر ۷: لا یُحِبُّنا عَبدٌ و یَتَوَلاّنا حَتّى یُطَهِّرَ اللّه
قَلبَهُ و لا یُطَهِّرُ اللّه قَلبَ عَبدٍ حَتّى یُسَلِّمَ لَنا و یَکونَ
سَلَمًا لَنا ، فَإِذا کانَ سَلَمًا لَنا سَلَّمَهُ اللّه مِن شَدیدِ
الحِسابِ و آمَنَهُ مِن فَزَعِ یَومِ القِیامَةِ الأَکبَرِ .۲۶
امام باقر ۷ فرمودند: هیچ بنده اى نیست که ما را دوست بدارد و ولایت ما را
بپذیرد، مگر این که خداوند دل او را پاک گرداند و خداوند دل هیچ بنده اى را
پاک نکرد، مگر این که تسلیم ما شد و از ما فرمان بردارى کرد و چون فرمان
بردار ما شد، خداوند او را از سختى حساب به سلامت دارد و از هراس بزرگ روز
قیامت ایمنش گرداند.
الإمام الصادق ۷: لا یُحِبُّنا عَبدٌ إلاّ کانَ مَعَنا یَومَ القِیامَةِ ، فَاستَظَلَّ بِظِلِّنا و رافَقَنا فی مَنازِلِنا .
وَ اللّه وَ اللّه ، لا یُحِبُّنا عَبدٌ حَتّى یُطَهِّرَ اللّه قَلبَهُ و
لا یُطَهِّرُ قَلبَهُ حَتّى یُسَلِّمَ لَنا و إذا سَلَّمَ لَنا سَلَّمَهُ
اللّه مِن سوءِ الحِسابِ یَومَ القِیامَةِ و أمِنَ مِنَ الفَزَعِ
الأَکبَرِ . إنَّمَا یَغتَبِطُ أهلُ هذَا الأَمرِ إذَا انتَهَت نَفسُ
أحَدِهِم إلى هذِهِ ـ و أومَأَ بِیَدِهِ إلى حَلقِهِ ـ .۲۷
امام صادق ۷ فرمودند: هیچ بنده اى ما را دوست ندارد مگر این که روز قیامت
با ما باشد و در سایه ما پناه گیرد و در منازل ما، همراه ما باشد. به خدا
قسم، به خدا قسم، هیچ بنده اى نیست که ما را دوست بدارد مگر این که خداوند
دلش را پاک گرداند و دلش را پاک نکرد، مگر این که تسلیم ما شد و چون تسلیم
ما شود، خداوند او را از سختى حساب روز قیامت به سلامت دارد و از هراس بزرگ
(آن روز) ایمنش سازد. بى گمان اهل این موضوع، هنگامى شادمان مى شوند که
نفس هریک از آنان به این جا رسد ـ و با دست خود به گلویش اشاره کرد ـ .
ولایت اهل بیت:شرط توحید
امام رضا۷در حدیث معروف « سلسلة الذهب » به واسطه پدران خود از پیامبر خدا۶
و آن حضرت نیز از جبرئیل۷ نقل میکند که خداوند تعالی فرمود :
لا إله إلاّ الله حصنی فمن دخل حصنی أمن [من] عذابی؛ «لا إله إلاّ الله».
(توحید) قلعه استوار من است. پس هر کس در قلعه من داخل شود، از عذاب من در امان میماند. ۲۸
آنگاه در تکمیل حدیث میفرماید :
بشروطها و أنا من شروطها ؛
[تحقّق آنچه گفتم] شروطی دارد و من از جمله آن شروطم .
این سخن به این نکته اشاره دارد که داخل شدن در قلعه ی توحید و ایمنی
یافتن از عذاب دوزخ بدون پذیرش ولایت امام معصوم۷ امکانپذیر نیست .
شیخ صدوق۱ در «کتاب التوحید» پس از نقل روایت یاد شده، در توضیح « شروط توحید» چنین مینویسد :
از شروط لا إله إلاّ الله (توحید) پذیرش این موضوع است که [امام] رضا ـ
درود خدا بر او باد ـ از سوی خدای عزّ و جلّ [به عنوان] امام بر بندگان
[برگزیده شده] و پیروی از او بر آنها واجب است .۲۹
جالب اینجاست که در روایت دیگری که از امام رضا۷ نقل شده است، خداوند متعال میفرماید:
ولایة علی بن أبیطالبٍ حصنی فمن دخل حصنی أمن ناری؛
ولایت علی بن ابیطالب ، دژ استوار من است. پس هر کس در دژ من وارد شود، از آتش من ایمنی مییابد .۳۰
این روایت به روشنی نقش محوری امامان: در توحید و یگانگی خدا را نشان
میدهد و روشن میسازد که وارد شدن در حصن ولایت امامان:؛ یعنی داخل شدن در
حصن ولایت خدا و پذیرش توحید و یگانگی او . در بسیاری از روایات، ادعیه و
زیارات از امامان:به عنوان ارکان یا پایه های توحید یاد شده است. در روایتی
که از سیدالعابدین علی بن الحسین۸، نقل شده، در این زمینه چنین آمده است :
لیس بین الله و بین حجته حجابٌ، فلا لله دون حجته سترٌ، نحن أبواب الله و
نحن الصّراط المستقیم و نحن عیبة علمه و نحن تراجمة وحیه و نحن أرکان
توحیده و نحن موضع سرّه ؛
بین خداوند و حجتش هیچ حجابی نیست و خداوند در برابر حجّتش هیچ پوششی
ندارد. ما دروازههای خدا، صراط مستقیم، مخزن علم او، ترجمان وحی او،
پایههای توحید او و جایگاه سرّ او هستیم .۳۱
در زیارت جامعه کبیره نیز از ائمّه معصومین: با این عنوان یاد شده است :
و رضیکم… أرکانا لتوحیده ؛
و خداوند ، شما را پسندید به اینکه … پایه های توحید او باشید .۳۲
در یکی از دعاهای ماه رجب نیز که به امام عصر۷منسوب است، امامان معصوم:با این ویژگی توصیف شده اند :
فجعلتهم معادن لکلماتک و أرکانا لتوحیدک؛
پس خداوند، شما را معادن کلمات خود و پایههای توحید خود قرار داد .۳۳
جایگاه و نقش ارزنده ی امامان معصوم:در تبیین و توصیف توحید آنگاه روشن
میشود که عقاید بیپایه ی مخالفین را درباره ی خدا و صفات او ملاحظه کنیم و
ببینیم که چگونه آنها به واسطه ی دور افتادن از مکتب اهل بیت: از یک سو،
قائل به امکان دیدن خدا با چشم (رؤیت)، مشابهت او با مخلوقاتش (تشبیه) و
دارا بودن چشم، گوش، دست و پا چون انسانها (تجسیم) شده اند۳۴ و از سوی
دیگر، در حلّ مسائلی چون جبر و تفویض، قضا و قدر و… درمانده و به بنبست
فکری گرفتار آمدهاند. برای درک نقش و جایگاه ائمّه: در توحید عملی و گسترش
یگانه پرستی در جهان نیز تنها کافی است نگاهی اجمالی به تاریخ صدر اسلام
بیفکنیم تا دریابیم چگونه امّت اسلام با سرباز زدن از ولایت ائمّه ی
معصومین: در برابر طاغوتهایی چون معاویه، یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن
مروان و حجاج بن یوسف سر تسلیم فرود آورد. بدین ترتیب، جامعه ی اسلامی به
جای رسیدن به جامعه ی توحیدی به جامعهای گرفتار شرک و کفر، تبدیل و در دست
کسانی اسیر شد که مردم را به جای اطاعت خدا به اطاعت خود فرا میخواندند .
روایات اسلامی، با توجه به نقش حسّاس و تعیین کننده ی امامان معصوم:در
تحقّق عینی توحید در جامعه بر ضرورت شناخت امام و حجّت الهی در هر عصر،
تأکید و نشناختن امام را برابر با مرگ در حال کفر و شرک دانسته اند.۳۵ از
اینرو بود که امام حسین۷ هنگام سخن گفتن از حکمت آفرینش، معرفت خدا را
غایت خلقت معرّفی میکند و در پاسخ این پرسش که معرفت خدا چیست، میفرماید :
معرفت امامی که اطاعت او واجب است .
متن روایت آن حضرت به شرح زیر است :
هان ای مردم! همانا خداوند ـ بزرگ باد یاد او ـ بندگان را نیافرید مگر برای
اینکه او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند ، او را بپرستند و هرگاه او
را بپرستند ، با پرستش او از بندگی هر آنچه جز خداست ، بینیاز شوند. مردی
پرسید: ای فرزند رسول خدا ـ درود و سلام خدا بر او باد – پدر و مادرم فدایت
، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید
از او فرمان برند، بشناسند .۳۶
افزون بر آنچه گفته شد، ائمّه اطهار:در توحید و یگانهپرستی، جایگاه و نقش
دیگری هم دارند که به این اعتبار هم میتوان آنها را « پایههای توحید» به
شمار آورد و آن نقشی است که آنها در هدایت مردم به سوی خدا و رساندن آنها
به مقصد نهایی بر عهده دارند لذا « باب الله » و « سبیل الله » بودن
امامان:به آن اشاره دارد و جز از طریق آنها نمیتوان به خدا رسید. به همین
دلیل در زیارت جامعه کبیره میخوانیم :
من أراد الله بدء بکم و من وحدّه قبل عنکم و من قصده توجّه بکم ؛
هر کس خدا را میخواهد، به شما آغاز میکند و هر کس او را به یگانگی
میشناسد، از شما میپذیرد و هر کس آهنگ او دارد ، به شما رو میکند .۳۷
سختکوشى در کار و عمل
الإمام الصادق ۷: خَرَجتُ أنَا و أبی ۷حَتّى إذا کُنّا بَینَ القَبرِ
وَالمِنبَرِ إذا هُوَ بِاُناسٍ مِنَ الشّیعَةِ فَسَلَّمَ عَلَیهِم فَرَدّوا
۷، ثُمَّ قالَ : إنّی وَ اللّه ِ لاُحِبُّ رِیاحَکُم و أرواحَکُم ،
فَأَعینونی عَلى ذلِکَ بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ ، وَ اعلَموا أنَّ وَلایَتَنا
لا تُنالُ إلاّ بِالوَرَعِ وَ الاِجتِهادِ ، و مَنِ ائتَمَّ مِنکُم بِعَبدٍ
فَلیَعمَل بِعَمَلِهِ .۳۸
امام صادق۷: من و پدرم ۷ بیرون آمدیم تا این که به میان قبر و منبر [رسول
خدا۶]رسیدیم. جمعى از شیعیان در آن جا بودند. پدرم به آنها سلام کرد و آنها
جواب سلامش را دادند. آن گاه پدرم فرمود: به خدا سوگند که من بوى شما و
روح شما را دوست دارم؛ پس با پارسایى و کوشیدن در عمل خود مرا در این محبّت
یارى رسانید و بدانید که ولایت (و دوستى) ما جز با پارسایى و کوشش به دست
نمى آید، هر کدام از شما بنده اى را به امامت گیرد باید به کردار او عمل
کند.
دوست داشتن دوستداران اهل بیت:
حَنَشُ بنُ المُعتَمِرِ : دَخَلتُ عَلى أمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بنِ أبی
طالِبٍ ۸فَقُلتُ : السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ و رَحمَةُ اللّه
و بَرَکاتُهُ ، کَیفَ أمسَیتَ ؟ قالَ : أمسَیتُ مُحِبًّا لِمُحِبِّنا ، و
مُبغِضًا لِمُبغِضِنا و أمسى مُحِبُّنا مُغتَبِطًا بِرَحمَةٍ مِنَ اللّه
کانَ یَنتَظِرُها و أمسى عَدُوُّنا یُؤَسِّسُ بُنیانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ
هارٍ و کَأَنَّ ذلِکَ الشَّفا قَدِ انهارَ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ و
کَأَنَّ أبوابَ الرَّحمَةِ قَد فُتِحَت لِأَهلِها ، فَهَنیئًا لِأَهلِ
الرَّحمَةِ رَحمَتُهُم وَ التَّعسُ لِأَهلِ النَّارِ وَ النّارُ لَهُم .
یا حَنَشُ ، مَن سَرَّهُ أن یَعلَمَ أمُحِبٌّ لَنا أم مُبغِضٌ فَلیَمتَحِن
قَلبَهُ ، فَإِن کانَ یُحِبُّ وَلِیًّا لَنا فَلَیسَ بِمُبغِضٍ لَنا و إن
کانَ یُبغِضُ وَلِیَّنا فَلَیسَ بِمُحِبٍّ لَنا ، إنَّ اللّه َ تَعالى
أخَذَ المیثاقَ لِمُحِبِّنا بِمَوَدَّتِنا و کَتَبَ فِی الذِّکرِ اسمَ
مُبغِضِنا ، نَحنُ النُّجَباءُ و أفراطُنا أفراطُ الأَنبِیاءِ .۳۹
حَنَش بن مُعتَمر: بر امیرالمؤمنین على بن ابى طالب ۸وارد شدم و عرض کردم:
سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد اى امیرالمؤمنین، چگونه روز خود را
به شب رساندى؟ فرمود: روز خود را به شب رساندم در حالى که دوستدار خود را
دوست مى دارم و دشمنم را دشمن و دوستدار ما در حالى روز خود را به شب مى
رساند که نسبت به رحمت خداوند که در انتظار آن است، شادمان مى باشد و دشمن
ما در حالى روز خود را به شب مى رساند که بناى کار خود را بر لبه پرتگاهى
در حال ریزش مى سازد و آن لبه ، او را در آتش فرو مى افکند و درهاى رحمت به
روى اهل آن گشوده شده است. پس اهل رحمت را رحمتشان گوارا باد و هلاکت و
دوزخ، ارزانى دوزخیان باد.
اى حنش! هر که خوشحال مى شود بداند که آیا دوستدار ماست یا دشمن ما دلش را
بیازماید، اگر دوست ما را دوست داشته باشد، دشمن ما نیست و اگر دوست ما را
دشمن داشته باشد دوستدار ما نمى باشد. خداوند متعال از دوستدار ما بردوستى
ما پیمان گرفته ودر لوح محفوظ نام دشمن ما را نوشته است. ماییم برگزیدگان
[خدا] و پیشتازان ما [به سوى حوض کوثر] پیشتازان پیامبرانند.
برترین راه تقرّب به خداوند متعال
مسلّماً راه تقرّب به خداوند، انجام دستورات و دوری از منهیات او است. ولی
در میان فرائض دینی، هیچ فریضه ای به اهمیت ولایت نمی باشد. لذا برترین راه
تقرّب به خدا، ولایت آل محمّد ۶ است. رسول خدا ۶در همین زمینه فرمودند :
لکلّ أمر سیّد و حبّی و حبّ علی سیّد ما تقرَّب به المتقرّبون من طاعة ربّهم.
در هر کاری رتبه برتری وجود دارد و محبت من و محبت علی، برترین طاعتی است که افراد می توانند از طریق آن به خدا تقرّب جویند.۴۰
لذا در نظام آفرینش، مقام آن مخلوقی برتر است که در امر ولایت، اعتقاد و
اخلاص بیشتری نشان داده باشد. در همین راستا، انبیا:در عالم قبل، با آزمون
ولایت برگزیده شده، مقام رفیع نبوت، به این دلیل به آنان واگذار شد که در
آن آزمایش، آنان ولایت را در درجه بالاتری پذیرفته، و نسبت به اهل بیت:
خضوع بیشتری داشتند .
حضرت باقر ۷ فرمودند :
… آن گاه خداوند از انبیاء میثاق گرفته، فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟
سپس خداوند فرمود: آیا محمّد پیامبر من وعلی رهبر مؤمنین نمی باشد؟ همه
آنها پذیرفتند. لذا نبوت آنها تثبیت شد. گزینش انبیای اولو العزم، از میان
گروه کثیر انبیا ورسل نیز به آزمون ولایت ومعرفت اهل بیت و پذیرش غیبت و
ظهور حضرت مهدی۷ بود.
امام باقر۷ در ادامه حدیث فوق فرمودند :
و خداوند از پیامبران اولو العزم عهد گرفت به اینکه: من پروردگار شما و
محمّد پیامبر من و علی امیر مومنان بوده، جانشینان او صاحب ولایت و خزانه
دار علم من خواهند بود و مهدی کسی است که توسط او دینم را یاری کرده، دولتم
را ظاهر می سازم و به واسطه او از دشمنانم انتقام می گیرم و به واسطه او
در زمین، با اشتیاق یا کراهت بندگی خواهم شد. همه آنها گفتند: پروردگارا
به همه مطالب فوق اقرار کرده شهادت می دهیم. ولی آدم (توقّف نموده) نه
انکار کرد و نه اقرار نمود، لذا مقام اولو العزمی برای آن پنج پیامبر، به
علّت پذیرش ولایت مهدی تثبیت شده، برای آدم این مقام قرار نگرفت. زیرا او
نسبت به مهدی (در ابتداء امر) اقرار ننمود.
آن گاه امام ۷ به این آیه شریفه استناد کردند :
ﱫ ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ ﭩ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﱪ ۴۱
ما از قبل بر آدم عهدی کردیم، ولی آدم عهد ما را فراموش کرد وما او را صاحب عزم نیافتیم.۴۲
ملائکه آسمانها نیز با همین ملاک از میان دیگر مخلوقات، گزیده شده، در این
مقام منصوب گردیده و رمز درجات گوناگون آنان نیز به همین امر برگشت می کند.
امام صادق۷فرمودند :
ملائکه الهی با همه تقرّبی که به حق متعال دارند، به علّت همین اعتقادی که
شما بر آن هستید (عقیده ولایت) به مجاورت خداوند راه یافته اند.۴۳
در روایت دیگری، آن حضرت۷، پس از بیان کثرت تعداد ملائکه می فرمایند :
ما منهم أحد إلاَّ و یتقرَّب کلّ یوم إلى الله بولایتنا أهل البیت و یستغفر
لمحبّینا و یلعن أعدائنا. همه ملائکه، هر روز با ولایت ما اهل بیت بسوی
خدا تقرّب جسته، برای محبّین ما استغفار نموده دشمنان ما را نفرین می کنند.
آن گاه امام۷، این گونه به قرآن استناد فرمودند :
ﱫ ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﱪ. ۴۴
حاملان عرش و اطرافیان آنها (ملائکه) ، با حمد پروردگارشان خدا را تسبیح گفته ، برای افراد مؤمن طلب آمرزش می کنند.۴۵
وقتی پدر ما حضرت آدم۷ به علّت عدم یقین به امام زمان۷، از مقام والای اولو
العزمی تنزّل می کند و دیگر انبیا:با پذیرش آن به این مقام ارتقاء یابند،
آیا در عصر حاضر، برای ما، راهی جز اخلاص در قبول ولایت امام زمان۷ و
ارتباط و توسّل به آن حضرت در تقرّب به خداوند وجود خواهد داشت؟ آری، ولایت
امام زمان۷ بالاترین راه تقرّب به حق متعال و محکمترین ریسمان ایمان در
عصر حاضر است. امام صادق۷از یکی از اصحابشان پرسیدند: کدام ریسمان ایمان
محکمتر است؟ گفتند: نماز، فرمودند: نماز فضیلت دارد، ولی محکمترین ریسمان
ایمان نیست. گفتند زکات. فرمودند: زکات فضیلت دارد، ولی محکمترین ریسمان
ایمان نیست. گفتند: روزه ماه رمضان… حج و عمره… جهاد در راه خدا و امام۷ در
هر یک ، با تأیید فضیلت این اعمال ، آن را محکمترین ریسمان ایمان
ندانستند. هنگامی که اصحاب از پاسخ ناتوان شدند. امام۷فرمودند :
إنَّ أوثق عری الإیمان الحبّ فی الله و البغض فی الله و توالی ولیّ الله و تعادی عدوّ الله .
بدرستی که محکمترین و قابل اعتمادترین ریسمانهای ایمان ، تولی و تبری و قبول ولایت اولیاء خدا و دشمنی با دشمنان خدا است.۴۶
ولایت تنها راه نجات
همان طور که می دانیم ایمان غیر از اسلام است. مسلمان (گوینده شهادتین) از
اسلام خویش در دنیا بهره مند می شود : ارث می برد، ازدواج می کند و از حقوق
یک مسلمان در جامعه بهره مند است. ولی مؤمن، یعنی آن کس که مطیع ولایت آل
محمّد۶ است، علاوه بر اینکه در بهره وری از آثار دنیوی اسلام، با مسلمان
برابر است، مزیتی که دارد این است که از آثار معنوی و اخروی ایمان نیز بهره
مند است ، در حالی که مسلمان غیر مؤمن از آن بهره ای ندارد . و آن عبارت
است از : قبول اعمال و نجات اخروی و شفاعت اولیاء خدا در عالم آخرت .
در حدیث شیعه و عامه آمده که شخصی از رسول خدا ۶ درباره صحت این روایت
پرسید که (من قال: لا إله إلاَّ الله، محمّد رسول الله دخل الجنّة). – کسی
که به توحید و نبوت معتقد باشد، اهل بهشت است .
رسول خدا۶حدیث فوق را تأیید نموده، فرمودند :
نعم، إذا تمسَّک بمحبّة هذا و ولایته .
آری ، بشرط اینکه به محبّت علی بن ابی طالب و ولایت او متمسّک باشد .۴۷
یعنی ولایت آل محمّد۶در دنیا و آخرت به مانند دژ مستحکمی است که انسان را
از عذاب الهی حفظ می کند.۴۸ رمز این سخن این است که در مراحل مختلف از عالم
آخرت، قبل از هر گونه محاسبه و پرسشی، از امر ولایت و اعتقاد به امامت
ائمّه هدی: می پرسند و آن کس که پاسخگو نباشد نجات نخواهد یافت .
ابن حجر عسقلانی _ دانشمند اهل تسنن _ از یونس بن خباب نقل می کند که پس از
توضیح درباره چگونگی عذاب قبر، گفت: در اینجا مطلبی است که ناصبی ها
(دشمنان اهل بیت:) آن را پنهان داشته اند! گفتم: آن مطلب چیست؟ گفت: (إنَّه
لیسئل فی قبره: من ولیّک، فإن قال: علی نجی). در عالم قبر درباره امامت می
پرسند، اگر فرد بگوید: امامم علی است نجات پیدا می کند .۴۹
در قیامت نیز آن گاه که نامه اعمال را منتشر کنند، عنوان نامه عمل هر کس،
موضع او در قبال امر ولایت است.۵۰ و عبور از پل صراط نیز نیازمند اعتقاد به
ولایت بوده، منکر ولایت در جهنّم سقوط نموده، پیرو اهل بیت: امکان عبور
دارد.۵۱ لذا امام صادق۷ به نقل از رسول خدا ۶در روایتی فرمودند :
أثبتکم قدماً علی الصراط أشدّکم حبّاً لأهل بیتی .
کسی از شما بر پل صراط ثابت قدم تر است که محبّت بیشتری به اهل بیت من دارد.۵۲
در زیارت جامعه نیز می خوانیم :
بکم یُسلک إلى الرضوان و على من جحد ولایتکم غضب الرحمن.
با ولایت شما است که افراد به بهشت می روند و بر منکرین ولایت شما، خشم خداوند خواهد بود.
به امام باقر۷خبر رسید که عکرمه ، غلام ابن عباس، که مردی خبیث و دشمن اهل
بیت بود، در حال مردن است. فرمودند: اگر قبل از مرگ به او برسم به او مطلبی
می آموزم که به آتش جهنّم دچار نشود. اصحاب عرض کردند: (او که مرد) پس آن
مطلب را به ما بیاموزید! فرمودند:
و الله ما هذا إلاَّ الأمر الذی أنتم علیه .
به خدا قسم این مطلب جز همین اعتقاد به ولایت که شما بر آن هستید نمی باشد.۵۳
همچنین در روایت است که گروههایی از امّت اسلام در قیامت در کنار حوض کوثر
بر رسول الله۶وارد می شوند ولی ملائکه مانع آمدن آنها می شوند، حضرت می
گویند: خدایا اصحابم (از رسیدن به من مانع شده اند)، پاسخ گفته می شود : تو
نمی دانی پس از مرگ تو آنها چه کرده اند، پس مانع آمدن آنها و نجات آنها
می گردند. یعنی اگر فرد، از اصحاب پیامبر۶نیز باشد و در راه پیامبر۶جان
فشانی کرده باشد، اگر پیرو ولایت نباشد نجات نخواهد یافت. پس رمز نجات اهل
بهشت، ولایت اهل بیت:و سرّ شقاوت اهل جهنّم، انکار ولایت اهل بیت:است، لذا
امام صادق۷در ذیل آیه شریفه :
ﱫ ﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃ ﰄﱪ.۵۴
در روز قیامت، از گناهان (برخی) انسانها وجن ها پرسش نخواهد شد (مورد شفاعت قرار می گیرند) .
فرمودند :
و الله لا یُرى منکم فی النار اثنان، لا و الله و لا واحد.
به خدا قسم از شما شیعیان ۵۵ در جهنّم دو نفر حتَّى یک نفر هم دیده نمی شود.۵۶
و نیز فرمودند :
أمَا و الله ما هلک من کان قبلکم و ما هلک من هلک حتَّى یقوم قائمنا إلاَّ فی ترک ولایتنا و جحود حقّنا.
به خدا قسم علت هلاکت اقوام قبل از شما و اقوام بعد، تا زمان ظهور حضرت
مهدی ۷، چیزی جز ترک ولایت ما و انکار حق امامت و خلافت ما نیست .۵۷
بنابراین، راه نجات ما که در عصر غیبت حضرت مهدی۷ قرار گرفته ایم، نیز چیزی
جز پناه بردن به ولایت و محبّت و انتظار ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی
فرجه الشریف نیست .
از این روست که در زیارت آن حضرت ۷، خطاب به آن بزرگوار عرض می کنیم:
أشهد أنَّ بولایتک تُقبل الأعمال و تزکّى الأفعال و تضاعف الحسنات و تمحى
السیّئات، فمن جاء بولایتک و اعترف بإمامتک، قبلت أعماله و صدقت أقواله و
تضاعفت حسناته و محیت سیّئاته و من عدل عن ولایتک و جهل معرفتک و استبدل بک
غیرک کبَّه الله علی منخره فی النار و لم یقبل له عملاً و لم یقم له یوم
القیامة وزناً.
گواهی می دهم که به ولایت تو (ای امام زمان)، (خدا) اعمال را پذیرفته،
افعال را پاکیزه کرده، حسنات را دو برابر نموده، گناهان را پاک می کند. پس
کسی که معتقد به ولایت تو باشد وبه امامت تو اعتراف کند، اعمالش پذیرفته
شده، گفتارهایش تصدیق شده، حسناتش دو برابر وگناهانش محو خواهد شد و آن کس
که از ولایت تو سر باز زند ومعرفت تو را جاهل باشد و به جای تو دیگری را به
امامت بپذیرد، خداوند او را به صورت در آتش پرتاب می کند و عمل او را نمی
پذیرد، برای سنجش اعمال او میزانی اقامه نمی کند.
قبول ولایت شرط لازم برای مغفرت حق
یکی از جلوه های رحمت بیکرانه خدای متعال، مغفرت او است. از اسماء او غفور،
غفار، تواب، غافر الذنب و خیر الغافرین است که خداوند صد و ده بار در قرآن
به این اوصاف، توصیف گردیده است. ولی برخورداری از مغفرت خداوند متعال،
شرایطی دارد که مهمترین آنها شرط ایمان است.
ﱫ ﭹ ﭺ ﭻ ﭼ ﭽ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﱪ
ای قوم ما، دعوت پیامبر را اجابت کرده، به او ایمان آورید تا خداوند، گناهان شما را ببخشاید و شما را از عذاب دردناک پناه دهد.۵۸
بدین جهت کسانی که از ایمان بهره ندارند، از این رحمت واسعه الهی بی بهره
اند، حتَّى در صورت شفاعت اولیاء خدا، آنان، مورد فضل و مغفرت حق قرار نمی
گیرند.
ﱫ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ﱪ .
ای پیامبر، اگر برای آنان طلب مغفرت نمایی یا اینکه این کار را نکنی، حتَّى
اگر هفتاد بار هم برای آنها استغفار کنی ، خدا هرگز آنان را نمی آمرزد ،
زیرا آنان به خدا و پیامبرش کافرند .۵۹
لذا از شرائط لازم ایمان، اعتقاد به ولایت دوازده امام:و محبّت آنان و
بیزاری از دشمنان آنان است. لذا کسی که از نعمت ولایت اهل بیت:و معرفت امام
زمان۷ برخوردار نیست، از رحمت حق در عالم آخرت و شفاعت اولیاء خدا بی بهره
خواهد بود .
امام صادق۷ در ذیل آیه شریفه :
ﱫ ﮕ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝﱪ
بدرستی که من بسیار آمرزنده ام کسی را که توبه کند، ایمان داشته باشد و عمل نیکو انجام دهد آن گاه به هدایت رهنمود گردد .۶۰
فرمودند: آیا ندیدی که خداوند چگونه (مغفرت خویش را به ولایت ما) مشروط
کرده است؟ زیرا توبه و ایمان و عمل صالح سودی ندارند، مگر اینکه فرد هدایت
شود. بخدا قسم اگر فرد، در راه بندگی تلاش فراوان نیز کند، اعمال او
پذیرفته نمی شود مگر اینکه هدایت شده باشد. راوی گوید: عرض کردم: قربانت
شوم، بسوی چه کسی هدایت شده باشد؟ فرمودند: بسوی ما .۶۱
بدینگونه برای رحمت حق و مغفرت او و شفاعت اولیائش در مواقف سهمگین عالم
آخرت، راهی جز ولایت آل محمّد۶ و در زمان ما، محبّت و معرفت امام زمان۷و
انتظار ظهور آن حضرت وجود ندارد. رسول خدا ۶ فرمودند :
حبّی و حبّ أهل بیتی نافع فی سبعة مواطن أهوالهنَّ عظیمة : عند الوفاة و فی
القبر و عند النشور و عند الکتاب و عند الحساب و عند المیزان و عند الصراط
.
حب من و اهل بیت من در هفت جایگاه که بشدّت هراسناک می باشند، سودمند است:
در لحظه مرگ و در داخل قبر ودر حشر و نشر و بهنگام (دادن) نامه اعمال و در
زمان محاسبه اعمال و در موقف سنجش اعمال و در (گذر) از پل صراط .۶۲
محبّت اهل بیت: آن چنان رحمت الهی را بر انسان سرازیر می کند که حتَّى اگر
غیر مسلمانی یافت شود که محبّ اهل بیت: باشد، گر چه به علّت عدم ایمان به
دیگر مبانی دین، راهی به بهشت برین الهی ندارد، ولی با محبّت اهل بیت:، از
عذاب الهی در جهنّم مصون خواهد ماند. ابن عباس گوید :
مردی یهودی بشدّت به حضرت علی ۷ علاقه داشت، ولی قبل از اینکه مسلمان شود
مرد. بعد از مرگ او، خدای بزرگ فرمود: امّا او را از بهشت من بهره ای نیست،
ولی ای آتش او را بی قرار مکن .۶۳
ولی دنیا ، دار حجاب است و بسیاری از این حقایق بر حواس ما پوشیده است.
حقیقت اینست که ما در لحظه چشم بستن از دنیا و چشم گشودن به حقایق عالم
آخرت است که بزرگی نعمت ولایت و اهمیت آن را در می یابیم .
امام صادق۷پس از آنکه لازمه ایمان را معرفت امام زمان۷ معرّفی کردند، به بیان آثار اخروی این معرفت پرداخته، فرمودند :
و أحوج ما یکون أحدکم إلى معرفته إذا بلغت نفسه هیهنا _ و أهوى بیده إلى صدره .
در لحظه مرگ آن هنگام که جان شما به سینه برسد، بیش از هر زمان دیگر به معرفت امام نیازمندید .۶۴
پس چه بهتر که تا نفس باقی است، در مسیر ولایت اهل بیت: بکوشیم و با امام زمان ۷
آشنا شویم. و شیرینی محبت آن بزرگوار و پدران گرامش را در قلب خویش احساس نماییم تا شاید مورد لطف و رحمت و مغفرت حق قرار گیریم .
هدایت الهی بوسیله ولایت اهل بیت:
در منطق قرآن، حیات و زندگی، در آثار ظاهری آن از قبیل تنفس و حرکت و …
نیست، بلکه در نور ایمان و شناخت خدا و پیامبر۶و اعتقاد به معاد و دین می
باشد. به همین دلیل قرآن کریم، منکرین حقایق دینی را مرده و ناشنوا و
ساکنان ظلمت قلمداد می نماید و می فرماید :
ﱫ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤﭥ ﭦ ﭧ ﭨ ﭩ ﭪﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱﱪ
نه کور و بینا مساوی اند و نه تاریکیها با نور، و نه سایه و گرما و نه
زندگان با مردگان، بدرستی که خداوند هر که را بخواهد شنوا می کند ولی تو
نمی توانی ساکنان قبرها را شنوا کنی .۶۵
بدین جهت، فرزند مؤمنی که به تقدیر خدا از خانواده ای کافر متولد شده است،
مصداق : ﱫ ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﱪ ۶۶ است. یعنی او زنده ای است که از مرده یعنی از
کافر و بی دین بیرون آمده است.۶۷ لذا در روایات اهل بیت:، حیات حقیقی زمین،
در ظهور امام زمان حضرت مهدی۷و گسترش حکومت آن حضرت بر سر تا سر زمین
قلمداد شده است . قرآن کریم می فرماید :
ﱫ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴﱪ
بدانید که خداوند زمین را بعد از مرگش زنده خواهد گردانید .۶۸
امام باقر ۷ درباره آیه فوق فرموده اند :
یحییها الله عزَّ وجلَّ بالقائم ۷ بعد موتها، بموتها: کفر أهلها و الکافر میّت .
خدای بزرگ، زمین را بعد از مرگش به حضرت مهدی ۷زنده می دارد. مرگ زمین ، کفر ساکنان آن بوده و کافر مرده است .۶۹
با توجّه به آنچه در فصول گذشته آمد، تنها کسانی که به هدایت الهی، خلفاء
رسول خدا ۶ را شناخته، پیرو آن بزرگواران می باشند، از نظر قرآن حیات
داشته، منحرفین از طریق ولایت به مردگان می مانند، زیرا قرآن کریم می
فرماید :
آیا کسی که مرده بود وما او را زنده گردانیدیم و برای او نوری قرار
دادیم که با آن نور در میان مردم حرکت می کند ، مانند کسی است که در تاریکی
ها بوده از آن خارج نمی گردد؟ ۷۰
حضرت باقر۷ در تفسیر آیه فوق فرمودند :
المیّت الذی لا یعرف هذا الشأن .
مرده کسی است که به خلافت اهل بیت: معتقد نیست .۷۱
بنابراین، نوری که خداوند به وسیله آن، مردگان را زنده می گرداند، امامت
امیر المؤمنین علی بن ابی طالب۸و دیگر فرزندان مطهر آن حضرت می باشد .۷۲
پس ولایت آل محمّد۶ زنده کننده انسان بوده، انسان را از مرگ حقیقی نجات می بخشد.
امام صادق۷ منظور از حیات در آیه شریفه زیر را ولایت معرّفی نمودند :
بنابراین، معنای آیه بنابر تفسیر آن حضرت اینگونه خواهد بود:
ای افراد مؤمن ، سخن خدا و رسول را اجابت کنید آن زمان که پیامبر۶ شما را
به سوی ولایت علی بن ابی طالب ۸که با آن زنده خواهید شد ، می خواند .۷۴
بدین جهت آن کسانی که از این دعوت پیامبر۶، یعنی امر او به تبعیت از ولایت و
امامت حضرت امیرالمؤمنین۷ اطاعت ننموده، به ولایت اهل بیت:پشت کردند، از
نور هدایتی که با قبول توحید و نبوت، تا قبل از این بر حیات آنان سیطره
داشت بیرون رفته، در ظلمات گمراهی غرق شده، همراه با رهبران طاغوتی خویش در
عذاب الهی جایگیر خواهند شد . سند ما روایت ارجمندی است که در ذیل آیه زیر
نقل گردیده است . خدای متعال می فرماید :
ﱫ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡﭢ ﭣﭤ ﭥ ﭦ ﭧﭨ ﭩ ﭪ ﭫﱪ
خدا سرپرست افراد با ایمان بوده آنان را از تاریکیها به سوی نور هدایت می
کند. وکسانی که کافرند، تحت سرپرستی طغیانگرها هستند که این رهبران طاغوتی،
آنان را از نور به سوی تاریکی بیرون می برند. اینان اصحاب آتشند که در آن
جاودانه خواهند بود. ۷۵
هنگامیکه عبدالله بن ابی یعفور در محضر امام صادق۷از حسن اخلاقی برخی
مخالفین ولایت و کج رفتاری پیروان اهل بیت:ابراز شگفتی نمود، امام
صادق۷غضبناک شده، با سخنان زیر، دید ظاهر بین او را اصلاح نموده، معیار
درست ارزیابی را ابراز فرمودند :
کسی که با پیروی از رهبری پیشوایی ظالم که خدا او را منصوب ننموده ، خدا را
بندگی کند، دین ندارد و بر آن کس که به ولایت امام عادلی که از طرف خدا می
باشد معتقداست ، سرزنشی نخواهد بود.
یعنی قبل از اینکه به رفتار این دو گروه بنگری، باید عقیده آنها را بسنجی و
ملاک و معیار اصلی، اعتقاد درست بوده، در مرحله بعد، عمل قرار دارد. آنگاه
امام۷، در توضیح مطلب فوق، به آیه شریفه استناد نموده، فرمودند :
خدا سرپرست افراد با ایمان بوده، آنها را از تاریکیها به سوی نور هدایت می
کند. یعنی آنان را از تاریکی گناهان به سوی نور توبه ومغفرت رهنمایی می کند
زیرا آنان پیرو ولایت پیشوایان عادلی هستند که خدا آنان را منصوب فرموده
است. سپس سخن را به قسمت دیگر آیه معطوف داشته ، اینگونه دنبال کردند:
وکسانی که کافرند تحت سرپرستی طغیانگر هستند که این رهبران طاغوتی انان را
از نور به سوی تاریکی ها بیرون می برند. زیرا آنان، بر نور اسلام بودند،
ولی هنگامی که از ولایت پیشوایان ظالمی که از جانب خدای بزرگ نبودند پیروی
نمودند، با این اعتقاد، از نور اسلام به سوی تاریکی کفر بیرون رفتند، پس
خداوند، آتش جهنم را همراه با کفار بر آنان واجب ساخت، پس آنان اصحاب آتشند
که در آن جاودانه خواهند بود .۷۶
پس اگر ما طالب حیات واقعی و هدایت الهی هستیم، در زمان حاضر، راهی جز
توسّل به ذیل ولایت امام زمان۷ و معرفت آن حضرت و پیوند قلبی با آن حضرت
ندارد. زیرا قرآن کریم دستور می دهد :
پس بخدا وپیامبرش و به نوری که نازل کردیم ایمان آورید که خدا به آنچه شما انجام می دهید ، آگاه است .۷۷
امام باقر۷در ذیل آیه فوق، منظور از عبارت نوری که نازل کردیم، را نور
ائمّه:در همه اعصار دانسته اند.۷۸ پس آن نور الهی که مردم این زمان مأمور
به ایمان به او هستند و در پی اعتقاد به او، هدایت یافته و زنده خواهند شد،
امام زمان حضرت مهدی۷می باشد .
شرط ولایت اهل بیت:برائت از دشمنان
بدیهی است، انسان، دوستدار هر کسی که باشد، از دشمنان او فاصله می گیرد و
الا در محبّت او باید تردید کرد. قرآن نیز در آیات متعدّدی به این اصل،
تصریح نموده می فرماید :
ﱫ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ ﱪ
کسی را که به خدا و قیامت ایمان دارد نخواهی یافت که با دشمن خدا و پیامبر دوستی نماید.۷۹
لذا، شرط صحت ولایت اهل بیت:، دشمنی با کسانی است که غاصب حق خلافت آنان
بوده، آنان را آزار داده، به قتل رسانیده، فضایل آنان را انکار کرده اند.
رسول خدا:در روایتی در شأن حضرت امیر۷ که اهل تسنن نیز نقل کرده اند،
فرمودند :
لا یقبل الله إیمان عبد إلاَّ بولایته و البراءة من أعدائه .
خداوند ایمان هیچ کسی را نمی پذیرد مگر اینکه او به ولایت حضرت علی۷معتقد بوده، از دشمنان او بیزار باشد .۸۰
بدین جهت در روایات، آن کس از دوستداران اهل بیت: که با دشمنان اهل بیت:
دوستی نموده، دوستداران اهل بیت: را دشمن بدارد ، به دجال تشبیه شده، وجود
آنان را باعث گمراهی مردم دانسته و فرموده اند:
إنَّ ممَّن یتَّخذ أهل البیت لمن هو أشدُّ فتنة على شیعتنا من الدجّال .
از میان کسانی که دوستدار ما اهل بیت هستند کسی است که فتنه او در جمع شیعیان ما از فتنه دجال شدیدتر است.
راوی پرسید: به چه جهت؟ ای پسر رسول خدا ۶؟ فرمودند :
بموالاة أعدائنا و معاداة أولیائنا .
زیرا با دشمنان ما دوستی نموده ، دوستان ما را دشمن می دارند .۸۱
در حقیقت، محبّت اهل بیت: و اقرار به فضایل آن بزرگواران، اختصاصی به فرقه
ناجیه، شیعه اثنا عشری نداشته ، بسیاری از دانشمندان اهل تسنن همچون ابن
شعیب نسایی (م ۳۰۳)، ابن مردویه (م ۴۱۰) ، ثعلبی (م ۴۲۷)، ابو نعیم (م
۴۳۰)، ابن مغازلی (م ۴۸۳)،
حاکم حسکانی (م حدود ۴۷۰) ، ابن شیرویه (م ۵۰۹)، خطیب خواندی (م ۵۶۸۰)، ابن
عساکر (م ۵۷۳)، گنجی شافعی (م ۶۵۸)، محمد بن طلحه (م ۶۵۲)، سبط ابن جوزی
(م ۶۵۴)، محب الدین طبری (م ۶۹۴)، میر سید علی همدانی (م ۷۸۶) و… در این
امر با ما مشترکند. آنچه جدا کننده شیعه از دیگران است مسئله برائت است .
اولویت ولایت بر دیگر فرائض
توجّه به آیات و روایات به خوبی نشان می دهد فریضه ای واجب تر و مهم تر از
معرفت و ولایت اهل بیت: در دین یافت نمی شود وحتی بهره گیری از اعتقاد به
توحید و نبوت نیز مشروط به این است که فرد، پیرو ولایت ائمّه اطهار: باشد و
امام زمان خود را بشناسد. اعمال و عبادات او نیز به همین شرط پذیرفته شده،
نجات اخروی او نیز مشروط به همین شرط می باشد. لذا زیبنده است که توجّه
انسان به ولایت آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین، از هر امر دیگری بیشتر
باشد و این امر را خفیف نشمرد. امام صادق۷ فرمودند :
لا تستصغروا مودَّتنا فإنَّها من الباقیات الصالحات.
محبّت ما را کم نشمرید زیرا که از مصادیق باقیات صالحات است.۸۲
بنابراین انسان باید همه همّ خویش را مصروف به امر ولایت کند، زیرا امام صادق۷ فرمودند :
ما استأهل خلق من الله النظر إلیه إلاَّ بالعبودیة لنا.
کسی شایسته توجه خدا نمی گردد مگر یا کوچکی در برابر ما .۸۳
لذا کسانی که رحمت و عنایت خدا را می طلبند، جز به در خانه امام زمان حضرت
بقیة الله۷ مراجعه نمی کنند، زیرا خدای عزّ وجل فرمود : فَاسْتَبِقُوا
الْخَیْراتِ .۸۴ حضرت باقر۷ درباره این آیه فرمودند :
منظور از خیرات ، ولایت است .۸۵
به این ترتیب معنای آیه شریفه این گونه خواهد بود : پس بشتابید بسوی ولایت.
کسی که رعایت مرزهای اعتقادی را نموده، در حق اهل بیت: گزافه گویی نمی
کند، هر اندازه در مقام توجّه و توسّل و کوچکی در برابر آنان قرار گرفته،
درجات و مراتب آنان را توصیف کند، نباید تصور کند که زیاده روی کرده است که
امام صادق۷ فرمودند :
لا تظننَّ أنَّک مفرط فی أمرنا .
مبادا گمان کنی که در ولایت ما افراط کرده ای .۸۶
زیرا مقام و فضایل آنها بالاتر از درک و بیان ما بوده ، عبادت خدا از طریق اطاعت و محبّت و توسّل به آنها نیز حدّی ندارد .
لزوم تربیت فرزندان بر ولایت محمّد و آل محمّد۳
آرزوی هر پدر و مادری داشتن فرزندان صالح بوده، دغدغه ذهنی آنها همین نکته و
تلاش آنان برای فرزندان خویش نیز در همین جهت می باشد. هنگامی که ما
جایگاه اعتقاد به ولایت و معرفت امام زمان۷ را در صحنه تفکر دینی دانستیم،
لازم است تا اهمیت ویژه ای به معرفت و تربیت فرزندان خویش در جهت تولّی و
تبرّی داده، آن را محور تربیت دینی فرزندان خویش قرار دهیم. یعنی با فراهم
آوردن زمینه های معرفت دینی، آنان را با اصول ولایت آل محمّد: و منطق شیعه
آشنا سازیم. تلاشهای دشمن در طول قرون متمادی را برای نابودی اهل بیت: و
اخفاء فضایل و مناقب آل محمّد: به آنان گوشزد کنیم. آنان را در مجالس سرور و
عزای اهل بیت: شرکت دهیم و به این ترتیب، قلب آنان را از محبّت اهل بیت: و
تنفّر نسبت به دشمنانشان مالامال گردانیم . باید به امر ولایت در اعتقادات
فرزندان خویش بیشتر اهتمام کنیم که امیرالمؤمنین۷ بارها فرمودند :
أیّها الناس، دینکم دینکم، تمسَّکوا به و لا یزیلنَّکم و لا یردنَّکم أحد
عنه، لأنَّ السیّئة فیه خیر من الحسنة فی غیره، لأنَّ السیّئة فیه تغفر و
الحسنة فی غیره لا تُقبل .
ای مردم ، دینتان را مواظب باشید، مبادا کسی شما را از دینتان لغزانده و
منحرف کند. زیرا گناه اگر همراه با اعتقاد صحیح باشد، بهتر از حسنه ای است
که با عقاید باطل انجام گیرد. زیرا گناهی که با دینداری همراه باشد بخشوده
شده، حسنه ای که با انحراف فکری قرین باشد ، مورد پذیرش خدا قرار نمی گیرد
.۸۷
یعنی که پدر و مادر در عین پیگیری و توجّه به نماز، تقوا، حجاب و دیگر
فرایض فرزندان، باید به معرفت دینی آنان: خداشناسی، پیامبر شناسی، معاد
شناسی و بالاخص ولایت و امام زمان شناسی آنان بهای بیشتری داده، هم توجّه
بیشتری بر آن بگمارند .
در روایت دیگری آمده است : جابر بن عبد الله انصاری، صحابی بزرگوار رسول خدا ۶در کوچه ها و محلّه های شهر مدینه می چرخید و می گفت :
یا معاشر الأنصار، أدّبوا أولادکم على حبّ علی۷٫
ای گروه انصار، فرزندانتان را بر محبّت علی ۷ تربیت کنید .۸۸
أدّبوا أولادکم على ثلاث خصال: حبّ نبیّکم و حبّ أهل بیته و على تلاوة القرآن .
فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید : علاقه به پیامبرتان و بر محبّت به اهل بیت پیامبر۶ و بر تلاوت قرآن .۸۹
درجات بالاتر ولایت، با تقاضای از خدا
برای افزایش معرفت و محبّت اهل بیت: باید از خدای متعال تقاضا کرد. همان
طور که از در احادیث اهل بیت عصمت و طهارت:بیان شده است معرفت و محبّت اهل
بیت : و پیوند و توسّل به امام زمان۷، نعمت، بلکه برترین نعمت خداوند در حق
انسان است و اینکه این نعمت، لطف و رزقی است که خدای عزّ وجل صرفاً به
بندگان نیک و برگزیدگان از آنها عطا فرموده است. لذا خدای عزّ وجل می
فرماید :
ولی خداوند شما را علاقمند به ایمان گردانید و ایمان را در قلب شما آراست و کفر و گناه و نافرمانی را منفور شما گردانید .۹۰
امام صادق۷مصداق ایمان که خدا مومنین را بدان علاقمند ساخته، به اعتقاد
امیرالمؤمنین۷ بیان فرموده ، منظور از کفر و گناه و نافرمانی را دشمنان آن
حضرت دانسته اند .۹۱
خدای عزّ وجل نیز فرموده است :
یا محمّد آلیت على نفسی و أقسمت على أنّی لالهم حبّ علی بن أبی طالب إلاَّ من أحببته .
به خودم سوگند خورده ام که محبّت علی بن ابی طالب را جز به (قلب) کسانی که آنها را دوست دارم الهام نکنم .۹۲
همچنین امام صادق۷ فرمودند :
محبّت ما اهل بیت را خداوند از آسمان ، از مخازنی زیر عرش فرو می فرستد که
مانند معادن طلا و نقره بوده ، آن را به مقدار مشخص نازل کرده، به بهترین
مخلوقات خویش عطا می کند .۹۳
اکنون که دانستیم معرفت و محبّت اهل بیت: و توجّه و پیوند قلبی با امام
زمان۷، لطف و کرامت خدا در حق انسان است، لذا علاوه بر انجام اعمال شایسته
که شاید مقدمه این لطف الهی قرار گیرد، باید به خدای متعال استغاثه نمود و
برای خود و فرزندان خود، تقاضای مقادیر عظیم تر و بهره وافرتری از این نعمت
نمود. همان گونه که امام صادق۷ و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ،
در دو حدیث گوناگون به ما آموخته اند که بگوییم :
… اللّهمّ عرّفنی حجتک فإنَّک إن لم تعرّفنی حجتک ضللت عن دینی .
خدایا معرفت حجّت خویش را به من ارزانی کن که اگر معرفت او را به من عطا نکنی ، از دینم گمراه خواهم شد.۹۴
۱- الکافی، ج۲، ص۱۸٫
۲- وسائلالشیعة، ج۱۵، ص۱۸۴، باب استحباب ملازمة الصفات الحمید.
۳- بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۶۸٫
۴- بحارالأنوار، ج۲۷، ص۸۸٫
۵- تحفالعقول، ص۳۱۳٫
۶- سوره ابراهیم، ۳۴؛ سوره نحل، ۱۸٫
۷- بحار، ج۲۷، ص۱۲۲، ح ۱۰۷٫
۸- خصال، ج۲، ص۹۹، در زیارت عاشورا نیز، از تولی وتبری تعبیر به رزق شده
است: « فأسأل الله الذی أکرمنی بمعرفتکم ومعرفه أولیائکم ورزقنی البراءة من
أعدائکم»
۹- بحار، ج۳۶، ص۱۳۶، ح ۹۳٫
۱۰- سوره بقره، ۲۷۳٫
۱۱- کافی، ج۱، ص۱۸۵، ح ۱۱؛ محاسن، ص۱۴۸، ح۶۰٫
۱۲- سوره اعراف،۶۹٫
۱۳- بصائر الدرجات،۸۱ .
۱۴- سوره مائده، ۳٫
۱۵- سوره تکاثر، ۸
۱۶- تفسیر برهان، ج۴، ص۵۰۲، ح ۶٫
۱۷- إحیاء المیّت، سیوطی، ص۱۱۵٫
۱۸- امالی صدوق، ص۲۰۹.
۱۹- مستدرک، ج۱، ص۱۶۸٫
۲۰- المحاسن، ج۱، ص۱۵۰٫
۲۱- مستدرک الوسائل، ج۴ ، ص۷۰٫
۲۲- سفینة البحار، ج۱، ص۱۹۹٫
۲۳- بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۵۰٫
۲۴- بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۵۰٫
۲۵- الأمالیللصدوق، ص۴۷۵٫
۲۶- تفسیرالقمی، ج۲، ص۳۷۱٫
۲۷- دعائمالإسلام، ج۱، ص۷٫
۲۸- معانی الأخبار، صص۳۷۰ و ۳۷۱، ح۱؛ محمد بن علی بن الحسین شیخ صدوق، ص۲۵؛ بحار الأنوار، ج۳، ص۷، ح۱۶٫
۲۹- التوحید، ص۲۵٫
۳۰- معانی الأخبار، ص۳۷۱، ح۱٫
۳۱- همان، ص۳۵، ح۵ .
۳۲- من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۷۱، ح ۲٫
۳۳- سید بن طاووس، إقبال الأعمال، ص۶۴۶٫
۳۴- ر. ک: صحیح مسلم، ج۸، ص۳۲، ابوداوود سلیمان بن اشعث؛ سنن ابی داوود،
ج۲، ص۴۱۹؛ صحیح البخاری، ج۲، جزء۴، ص۱۴۱٫ ر.ک: مرکز المصطفی للدراسات
الاسلامیه، العقائد الإسلامیـه، ج۲، صص ۷۱ـ۱۳۱٫
۳۵- ر. ک: الکافی، ج۱، ص۳۷۱، ح ۵؛ بحار الأنوار، ج ۸ ، ص ۳۶۸ و ج ۳۲ ، صص ۳۲۱ و ۳۳۳٫
۳۶- فرهنگ جامع سخنان امام حسین۷، صص۶۰۴ و ۶۰۵٫
۳۷- من لایحضره الفقیه، ج۲، صص ۳۷۳ و ۳۷۴٫
۳۸- بحارالأنوار، ج۶۵، ص۸ .
۳۹- الأمالیللطوسی، ص۱۱۳٫
۴۰- بحار، ج۲۷، ص۱۲۹، ح ۱۹، در زیارت عاشورا نیز ما با ولایت سید الشهداء و
برائت از دشمنان آن حضرت به نزد خداوند متعال و اهل بیت:تقرب جسته می
گوییم : « یا أبا عبد الله إنّی أتقرَّب إلى الله و… بموالاتک و بالبرائة
ممَّن أسس أساس ذلک » .
۴۱- سوره طه، ۱۱۵٫
۴۲- بصائر الدرجات، ص۷۰، ح۲؛ کافی، ج۲، ص۸، ح۱٫
۴۳- بصائر الدرجات، ۶۸٫
۴۴- سوره غافر، ۷٫
۴۵- بحار، ج۶۸، ص۷۸، ح ۱۳۹٫
۴۶- محاسن، ص۱۶۵، ح ۱۲۱٫
۴۷- امالی شیخ طوسی، ج۱، ص۲۸۸؛ صحیح مسلم، ج۱، باب من لقی الله تعالى بالإیمان.
۴۸- روایات این باب بسیار فراوان است، بعنوان نمونه مرحوم علامه مجلسی در
کتاب ارجمند بحار الانوار جلد ۶۸، باب ۱۸ باب الصفح عن الشیعه، ۹۷ روایت در
این زمینه نقل نموده است .
۴۹- تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۱۱، ص۴۳۹٫
۵۰- این مطلب در روایات سنی و شیعه آمده است، بعنوان نمونه: رسول خدا
۶فرمودند: (عنوان صحیفة المؤمن حبّ علی بن أبی طالب). تاریخ بغداد، خطیب
بغدادی، ج۴، ص۴۱۰٫
۵۱- مضمون حدیثی از رسول خدا۶در کتب اهل سنت و شیعه بعنوان مثال: المناقب ابن مغازلی شافعی، ص۲۴۲، ح ۲۸۹٫
۵۲- فضائل الشیعه، شیخ صدوق، ص۵٫
۵۳- محاسن، ص۱۴۹ و۶۳۹؛ بحار، ج۶۸، ص۱۱۹، ح۴۸٫
۵۴- سوره الرحمن، ۳۹٫
۵۵- ناگفته نماند نجات پیروان اهل بیت:از عذاب الهی، به معنای انکار مواعید
الهی در عذاب گناهکاران نیست، بلکه پس از اینکه گناه شیعه را به بلایای
دنیا یا سختی مرگ و عذاب قبر و دیگر عرصات عالم آخرت پاک کردند، به شفاعت
اهل بیت:نجات می یابد .
۵۶- بحار، ج۶۸، ص۱۴۴، ح۹۱٫
۵۷- کافی، ج۱، ص۴۲۶، ح۷۴٫
۵۸- سوره احقاف، ۳۱٫
۵۹- سوره توبه، ۸۰٫
۶۰- سوره طه، ۸۲٫
۶۱- تفسیر قمی، ص۴۲۰؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۹۶، ح ۱۹٫
۶۲- خصال، ج۲، ص۱۲؛ بحار، ج۲۷، ص۱۵۸، ح۳٫
۶۳- بحار، ج۳۹، ص۲۵۸٫
۶۴- کافی، ج۲، ص۲۱، ح۹٫
۶۵- سوره فاطر، ۱۹ – ۲۲٫
۶۶- سوره روم، ۱۹٫
۶۷- تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۶۲، طبع بیروت.
۶۸- سوره حدید، ۱۷٫
۶۹- کمال الدین، ص۶۶۸، ح۱۳٫
۷۰- سوره انعام، ۱۲۲٫
۷۱- تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۷۵ و۳۷۶، ح۸۹ و۹۰٫
۷۲- همان مدرک.
۷۳- سوره انفال: ۲۵٫
۷۴- تفسیر صافی، ج۱، ص۶۵۵٫
۷۵- سوره بقره، ۲۵۷٫
۷۶- کافی، ج۱، ص۳۷۵ و۳۷۶، ح۳؛ الغیبه نعمانی، ص۱۳۲ و۱۳۳، ح۱۴٫
۷۷- سوره تغابن، ۸ .
۷۸- کافی، ج۱، ص۱۹۴، ح۱٫
۷۹- سوره مجادله، ۲۳٫
۸۰- المناقب،خطیب خوارزمی، ص۳۲ و۳۳، ح۲٫
۸۱- صفات الشیعه، ص۵۰، ح ۱۴، از حضرت رضا۷٫
۸۲- بحار، ج۲۷، ص۷۵، ح۳٫
۸۳- بحار، ج۲۶، ص۲۹۴، ح۵۶٫
۸۴- سوره بقره، ۱۴۸؛ سوره مائده۴۸ .
۸۵- کافی، ج۸، ص۳۱۳، ح۴۸۷؛ بحار، ج۵۲، ص۲۸۸، ح۳۱۶، وج۲۶، ح۳۶۹، وج۱۰، ح۱۵۶٫
۸۶- صفات الشیعه، ص۳۷، ح۳۷؛ بحار، ج۶۸، ص۶۹، ح۱۲۴٫
۸۷- معانی الأخبار، ص۶ و۱۸۵٫
۸۸- من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۱۸٫
۸۹- جامع الصغیر، سیوطی، ج۱، ص۴۲٫
۹۰- سوره حجرات، ۷٫
۹۱- کافی، ج۱، ص۴۲۶، ح۷۱٫
۹۲- بحار، ج۴۰، ص۴۷، ح۸۳ .
۹۳- تحف العقول، ص۳۱۳٫
۹۴- الغیبه نعمانی، ص۱۶۶، ح۶، از امام صادق۷؛ کمال الدین، ص۵۱۲، ح۴۳، از حضرت مهدی۷٫
بسم الله الرحمن الرحیم
در روایات است که ایمان چیزی جز حب و بغض نیست. به این معنا که تولی و تبری و مهر نسبت به کمال و کمالات، خوبی ها و نیکی ها و بغض و دشمنی نسبت به نواقص، بدی ها و زشتی ها مهم ترین عنصر ایمان را تشکیل می دهد. بر این اساس می بایست گفت محبت و مهرورزی در آموزه های وحیانی اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا نگرش اسلام را به عوامل و آثار و اهداف محبت در زندگی را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذارنیم.
محبت خدا و پیامبر(ص) اصل اسلام
خداوند در آیه ۳۱ سوره آل عمران می فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمْ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد، و گناهانتان راببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است.
بر این اساس می توان گفت که محبت خدا و پیامبر(ص) همان مفهوم واقعی دین داری است. البته به طور طبیعی چنان که آیه بیان می کند، مهر و محبت و دوستی باید خودش را در عمل نیز نشان دهد. از این روست که محبان پیرو بی چون و چرا محبوب خودشان هستند و از محبوب خود اتباع و پیروی می کنند. بر اساس آیه ۳۱ سوره آل عمران، ارتباط محبت خدا با محبت و اطاعت پیامبر(ص) امری اساسی است. بر اساس آیات و روایات این محبت و اطاعت باید نسبت به نفس پیامبر(آل عمران، آیه ۶۱) و اهل بیت آن حضرت(شوری، آیه ۲۳) نیز باشد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: لایُؤمِنُ عَبْدٌ حتّى أکُونَ أحَبَ إلَیهِ مِن نَفْسِهِ، وَ تَکُونَ عِترَتی إلَیهِ أعَزَّ مِنْ عِتْرَتِهِ، وَ یَکونُ أهلی أحَبَّ إلَیه مِنْ أهلِهِ وَ تَکُونَ ذاتى أحَبَّ إلیه مِنْ ذاتِهِ؛ هیچ بنده اى ایمان نمى آورد، مگر اینکه من برایش محبوبتر از خودش باشم، وخاندانم برایش محبوبتر ازخاندان خودش باشد، وخانواده ام برایش دوست داشتنى تر ازخانواده اش باشد، وهستى وذات من برایش محبوبتر ازهستى خودش باشد. (بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۸۶، ح ۳۰)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله هم چنین فرمودند: لایُتِمُّ الإیمانُ اِلاّ بِمُحَبَّتِنا أهلَ البَیتِ؛ ایمان کامل نمى شود مگر با محبّت ما اهل بیت. (بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۲۷، ح ۱۷۸)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز فرمود: مَعاشِرُالنّاسِ! مَنْ أحَبَّ اَنْ یَلْقَى اللّهَ وَهُوَ عَنهُ راضٍ فَلْیُوالِ الأئِمَّهَ علیهم السلام؛ اى مردم! کسى که دوست دارد خدا را در حالى ملاقات کند که خدا از او راضى باشد، پس ائمه[علیهم السلام]را دوست بدارد.(ارشاد القلوب، دیلمی، ص ۲۶۱)
آثار دوستى خاندان پیامبر صلىاللهعلیهوآله در زندگی دنیوی و اخروی شخص خودنمایی می کند؛ چنان که خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: حُبُّ اَهلِ بَیتی نافِعٌ فى سَبعَهِ مَواِطنَ أهْوالُهُنَّ عَظیمهٌ: عِندَ الوَفاهِ، وَ فِى القَبرِ، وَ عِندَ النُشورِ، وَ عِندَ الکِتابِ، وَ عِندَ الحِسابِ، وَ عِندَ المیزانِ وَ عِندَ الصِراطِ؛ محبّت خاندان من در هفت جا که ترس آن بزرگ و خطرناک است، مفید است: هنگام مرگ، در قبر، هنگام حشر و رستاخیز، هنگام تحویل نامه اعمال، زمان حسابرسى، هنگام میزان و سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط. (جامع الاخبار، ص ۵۱۳، ح ۱۴۴۱)
هم چنین بر همین پایه است که هر چه محبوب دوست دارد محبان نیز همان را دوست می دارند. این گونه است که حتی در غذا و پوشاک و سنت و سیره نیز محبوب اصل می شود و تقلید از او پایه زندگی محبان می گردد. از همین رو گفته می شود: الحب اعمی و اصم، محبت کور و کر می کند.
در همین چارچوب قرآنی امام صادق علیه السلام درباره نقش محبت در اسلام فرموده است: «هَل الدّین إلاّ الحُبّ؛ آیا دین به جز محبّت و مهرورزى است؟!»(خصال، ص ۲۱، حدیث۷۴)
و امام باقر علیه السلام نیز فرموده است: «الدّینُ هوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُو الدّین؛ دین همان محبّت و محبّت همان دین است.»( میزان الحکمه، ج ۱ ص ۵۰۲)
فضیل بن یسار می گوید: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِیمَانِ هُوَ فَقَالَ وَ هَلِ الْإِیمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ؛ از امام صادق علیه السلام از حب و بغض (محبت و دشمن) پرسیدم که آیا از [نشانه های] ایمان است فرمود: مگر ایمان چیزى غیر از حب و بغض است؟ سپس این آیه را تلاوت فرمود: «خدا ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دل شما بیاراست و کفر و نافرمانى و عصیان را ناپسند شما کرد. که آنان هدایت یافتگان می باشند. (الکافی ،ثقه الاسلام کلینی ج ۲ ص ۱۲۵ ؛ المحاسن ،احمد بن ابى عبد اللّه برقى،ج ۱،ص۲۶۲ ؛ تفسیرفراتالکوفی، فرات بن ابراهیم کوفى،ص ۴۲۸ ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی ج ۶۵ ص ۶۳ )
امام صادق علیه السلام هم چنین فرموده است: حُـبُّ أولِیـاءِاللّهِ وَالوِلایَهُ لَهُـم واجِبَهُ، وَالْبَرائهُ مِنْ أعدائِهِم واجبهٌ ؛ دوستى و محبّت اولیاى خدا و ولایت آنان واجب است و بیزارى از دشمنان آنان نیز لازم است. (بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۵۲، ح ۳)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم چنین بلوغ ایمان را در محبت مومن به مردم دانسته و فرموده است: لایَبلُغُ الْعَبدُ حَقیقَهَ الایمانِ حَتّى یُحِبُّ لِلنّاسِ مایُحِبُّ لِنَفسِهِ مِن الخَیْرِ؛ انسان به حقیقت و درجه کامل ایمان نمى رسد مگر آنکه آنچه از خوبیها که براى خود دوست دارد، براى مردم هم دوست بدارد. (کنزالعمّال، ج ۱، ص ۴۲، ح ۱۰۱)
از همین روست که آن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر مودت تاکید بسیار داشته و فرموده است: التَّودُّدُ نِصفُ الدّیِنِ؛ دوستى و مهرورزى نیمى از دین است. (بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۹۲، ح ۱۱)
در این میان، باید گفت محبت خداوند همانند نور ایمان، منتی از سوی خداوند به بندگان محبوب خویش است؛ زیرا محبت ایمان در دل هر کسی قرار نمی گیرد. خداوند می فرماید: وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ؛ و بدانید که پیامبر خدا در میان شماست. اگر در بسیارى از کارها از رأى و میل شما پیروى کند، قطعاً دچار زحمت مىشوید، لیکن خدا ایمان را براى شما دوستداشتنى گردانید و آن را در دلهاى شما بیاراست و کفر و پلیدکارى و سرکشى را در نظرتان ناخوشایند ساخت. آنان که چنیناند رهیافتگانند.(حجرات، آیه ۷)
امام صادق علیه السلام نیز فرموده است: إنَّ الدُنیا یُعطیهَا اللّهُ عزَّوَجلَّ مَن أحَبَّ وَ مَن أبغَضَ وَ أنَّ الایمان لایُعطیهِ إلّا مَن أحَبَّهُ، خدا دنیا را به دوست و دشمنش عطا مى کند، ولى ایمان را فقط به کسى مى دهد که او را دوست دارد.( کافى، ج ۲، ص ۲۱۵، ح ۳)
خاستگاه و عوامل محبت و مهرورزى
برای محبت خاستگاه و عواملی بیان شده که برخی از آن عبارتند از:
هدف در مهرورزى
با آن که محبت یک امر عاطفی و احساسی و پاسخ گویی به یک نیاز فطری و طبیعی بشر است؛ ولی برای آن اهدافی است که برخی از آن ها در این جا بیان می شود:
آثار محبت در دنیا و آخرت
هر چیزی آثاری دارد. محبت نیز دارای آثاری است که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود.
محبّت کدام محبوب
یکی از پرسش های اصلی این است که محبت خوب است، ولی محبت چه چیز و چه کسی بهتر است؛ زیرا محبت دارای شدت و ضعف است و مراتب و درجات دارد و انسان اگر بخواهد محبت خویش را به کسی یا چیزی مبذول دارد، میان این همه خیر و خوبی کدام یک بهتر است؟
راه ایجاد محبّت خدا
حال که محبوب اصلی هر موجودی به ویژه انسان باید خدا باشد، بهترین راه ایجاد محبت خدا در قلب خود و دیگران چیست؟
در آیات و روایات راه های گوناگونی برای ایجاد محبت بیان شده است. از جمله این راه ها، یادکرد نعمت ها و بیان های نیکی ها عامل اساسی در ایجاد محبت در دیگران است؛ زیرا انسان وقتی عامل نیکی و خیر را بشناسند به او علاقه مند شده و محبت وی در دل جا می گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره فرموده است: قالَ اللّهُ عزَّوجَلَّ لِداود علیه السلام: أحبِبْنى وَ حَبِّبْنى إلى خَلقی! قالَ: یا رَبِّ نَعَم، أنَا اُحِبُّکَ فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ اِلى خَلقِکَ؟ قالَ: اُذکُر أیادِىَّ عِنْدَهُم، فإنَّکَ اِذَا ذَکَرْتَ ذلِکَ لَهُم أحَبُّونی؛ خداوند به داود علیه السلام فرمود: مرا دوست بدار و مرا محبوب خلقم گردان، داود گفت: پروردگارا! آرى، من تو را دوست دارم، اما چگومه تو را محبوب خلقت گردانم؟ فرمود: نعمت هایم را براى ایشان یادآورى کن؛ زیرا وقتى نعمتهایم را بر آنان بازگو کردى، مرا دوست خواهند داشت.( بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۲۲، ح ۱۹)
اگر بخواهیم بدانیم که محبت چیزی در دل ما است یا نه؟ می توانیم به نشانه های آن توجه کنیم. اگر محبت خداوند در دل ما راه یافت باید نشانه ای هم داشته باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره یکی از نشانه های محبت فرموده است: عَلامَهُ حُبِّ اللّهِ حُبُّ ذِکرِاللّهِ، وعَلامَهُ بُغضِ اللّهِ بُغضُ ذِکرِاللّهِ؛ نشانه دوستى خدا دوست داشتن یاد خداست، و علامت دشمنى با خدا دشمن داشتن یاد خداست. (جامع الاخبار، ص ۳۵۲، ح ۹۷۸)
اصولا کسی اگر کسی را دوست داشته باشد هماره در یاد و خاطرش است و دمی از یادش بیرون نمی رود؛ چرا که عشق او در دلش جا گرفته و بیرون رفتنی نیست.
همین یاد کرد و در دل بودن خاطرش و یادش خود نشانه و معیاری برای سنجش عشق و محبت دیگری نسبت به خودش است. اگر کسی دیگری را دوست داشته باشد او نیز او را به همان میزان دوست می دارد. البته این معیار در خدادوستى بیش تر خودش را نشان می دهد؛ چنان که امام علی علیه السلام فرمود: مَن أحَبَّ أن یَعلَمَ کَیفَ مَنزِلَتُهُ عِندَاللّهِ فَلْیَنظُر کَیْفَ منزِلهُ اللّهِ عِندَهُ، فَإنَّ کلَّ مَن خُیَّرَلَهُ أمرانِ: أمرُ الدُّنیا وَأمرُ الآخِرَهِ فَاَختارَ أمرَ الآخرَهِ عَلَى الدُّنیا، فَذلِکَ الَّذى یُحِبُّ اللّهُ، وَ مَنِ اخْتارَ أمرَ الدُّنیا فَذلکَ الَّذى لامَنزِلَه لِلهِ عِندَهُ؛ هرکس دوست دارد بداند جایگاهش نزد خدا چطور است، باید ببیند مقام ومرتبه خدا پیش وى چقدر است، زیرا کسى که کار دنیا وآخرت هردو در اختیار او قرار گیرد، و او کار آخرت را بر دنیا برگزیند پس خدا را دوست مى دارد، وکسى که کار دنیا را انتخاب کند، خداوند پیش او ارزش و جایگاهى ندارد. (بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۲۵، ح ۲۷)
تربیت فرزندان بر اساس «محبت اهل بیت»، هم آنان را از فسادها و انحراف ها بیمه می کند، هم در دنیا و آخرت و قبر و برزخ به درد انسان می خورد.
سرویس مذهبی افکارنیوز- رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمود: محبت من و محبت اهل بیت من در هفت جا که هراس آنها بسیار بزرگ است، سودمند است:
۱ - هنگام مرگ
۲ - در قبر
۳ - هنگام برانگیخته شدن
۴ - هنگام دریافت نامه اعمال
۵ - هنگام حسابرسی
۶ - هنگام سنجش اعمال
۷ - هنگام عبور از صراط.
تربیت فرزندان بر اساس «محبت اهل بیت»، هم آنان را از فسادها و انحراف ها
بیمه می کند، هم در دنیا و آخرت و قبر و برزخ به درد انسان می خورد. توجّه
به منافع و آثار حبّ اهل بیت، هم این محبّت را ایجاد می کند، هم اگر هست،
افزایش می دهد.
ما از رهگذر این دوستی با عترت به چه خیری می رسیم؟
آیا این که هنگام مرگ به دیدارمان می آیند و در قبر همدم تنهایی ما می شوند
و هنگام رستاخیز به کمک ما می آیند و هنگام بررسی نامه اعمال، پرونده ما
درخشان جلوه می کند، حسابمان در قیامت آسان می شود، کفه اعمال صالح ما
سنگین می شود، از صراط با سرعت و سلامت می گذریم، کم نعمتی است؟
وقتی حبّ اهل بیت این همه آثار دارد، چرا شیفته و دلباخته آنان نباشیم؟
این عشق و مهرورزی ما را در دنیا و آخرت سربلند می سازد. این گنج پربها را از دست ندهیم و در خانواده های خویش به میراثبگذاریم.
منبع: راه زندگی(حکمتهای نبوی)،ص۱۸.