دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

محبت و مهرورزی، عوامل و آثار

محبت و مهرورزی، عوامل و آثار

بسم الله الرحمن الرحیم

در روایات است که ایمان چیزی جز حب و بغض نیست. به این معنا که تولی و تبری و مهر نسبت به کمال و کمالات، خوبی ها و نیکی ها و بغض و دشمنی نسبت به نواقص، بدی ها و زشتی ها مهم ترین عنصر ایمان را تشکیل می دهد. بر این اساس می بایست گفت محبت و مهرورزی در آموزه های وحیانی اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا نگرش اسلام را به عوامل و آثار و اهداف محبت در زندگی را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذارنیم.

محبت خدا و پیامبر(ص) اصل اسلام

خداوند در آیه ۳۱ سوره آل عمران می فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمْ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد، و گناهانتان راببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است.

بر این اساس می توان گفت که محبت خدا و پیامبر(ص) همان مفهوم واقعی دین داری است. البته به طور طبیعی چنان که آیه بیان می کند، مهر و محبت و دوستی باید خودش را در عمل نیز نشان دهد. از این روست که محبان پیرو بی چون و چرا محبوب خودشان هستند و از محبوب خود اتباع و پیروی می کنند. بر اساس آیه ۳۱ سوره آل عمران، ارتباط محبت خدا با محبت و اطاعت پیامبر(ص) امری اساسی است. بر اساس آیات و روایات این محبت و اطاعت باید نسبت به نفس پیامبر(آل عمران، آیه ۶۱) و اهل بیت آن حضرت(شوری، آیه ۲۳) نیز باشد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: لایُؤمِنُ عَبْدٌ حتّى أکُونَ أحَبَ إلَیهِ مِن نَفْسِهِ، وَ تَکُونَ عِترَتی إلَیهِ أعَزَّ مِنْ عِتْرَتِهِ، وَ یَکونُ أهلی أحَبَّ إلَیه مِنْ أهلِهِ وَ تَکُونَ ذاتى أحَبَّ إلیه مِنْ ذاتِهِ؛ هیچ بنده اى ایمان نمى آورد، مگر اینکه من برایش محبوبتر از خودش باشم، وخاندانم برایش محبوبتر ازخاندان خودش باشد، وخانواده ام برایش دوست داشتنى تر ازخانواده اش باشد، وهستى وذات من برایش محبوبتر ازهستى خودش باشد. (بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۸۶، ح ۳۰)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله هم چنین فرمودند: لایُتِمُّ الإیمانُ اِلاّ بِمُحَبَّتِنا أهلَ البَیتِ؛ ایمان کامل نمى شود مگر با محبّت ما اهل بیت. (بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۲۷، ح ۱۷۸)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز فرمود: مَعاشِرُالنّاسِ! مَنْ أحَبَّ اَنْ یَلْقَى اللّهَ وَهُوَ عَنهُ راضٍ فَلْیُوالِ الأئِمَّهَ علیهم السلام؛ اى مردم! کسى که دوست دارد خدا را در حالى ملاقات کند که خدا از او راضى باشد، پس ائمه[علیهم السلام]را دوست بدارد.(ارشاد القلوب، دیلمی، ص ۲۶۱)

آثار دوستى خاندان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در زندگی دنیوی و اخروی شخص خودنمایی می کند؛ چنان که خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: حُبُّ اَهلِ بَیتی نافِعٌ فى سَبعَهِ مَواِطنَ أهْوالُهُنَّ عَظیمهٌ: عِندَ الوَفاهِ، وَ فِى القَبرِ، وَ عِندَ النُشورِ، وَ عِندَ الکِتابِ، وَ عِندَ الحِسابِ، وَ عِندَ المیزانِ وَ عِندَ الصِراطِ؛ محبّت خاندان من در هفت جا که ترس آن بزرگ و خطرناک است، مفید است: هنگام مرگ، در قبر، هنگام حشر و رستاخیز، هنگام تحویل نامه اعمال، زمان حسابرسى، هنگام میزان و سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط. (جامع الاخبار، ص ۵۱۳، ح ۱۴۴۱)

هم چنین بر همین پایه است که هر چه محبوب دوست دارد محبان نیز همان را دوست می دارند. این گونه است که حتی در غذا و پوشاک و سنت و سیره نیز محبوب اصل می شود و تقلید از او پایه زندگی محبان می گردد. از همین رو گفته می شود: الحب اعمی و اصم، محبت کور و کر می کند.

در همین چارچوب قرآنی امام صادق علیه السلام درباره نقش محبت در اسلام فرموده است: «هَل الدّین إلاّ الحُبّ؛ آیا دین به جز محبّت و مهرورزى است؟!»(خصال، ص ۲۱، حدیث۷۴)

و امام باقر علیه السلام نیز فرموده است: «الدّینُ هوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُو الدّین؛ دین همان محبّت و محبّت همان دین است.»( میزان الحکمه، ج ۱ ص ۵۰۲)

فضیل بن یسار می گوید: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِیمَانِ هُوَ فَقَالَ وَ هَلِ الْإِیمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ؛ از امام صادق علیه السلام از حب و بغض (محبت و دشمن) پرسیدم که آیا از [نشانه های] ایمان است فرمود: مگر ایمان چیزى غیر از حب و بغض است؟ سپس این آیه را تلاوت فرمود: «خدا ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دل شما بیاراست و کفر و نافرمانى و عصیان را ناپسند شما کرد. که آنان هدایت یافتگان می باشند. (الکافی ،ثقه الاسلام کلینی ج ۲ ص ۱۲۵ ؛ المحاسن ،احمد بن ابى عبد اللّه برقى،‏ج ۱،ص۲۶۲ ؛ تفسیرفرات‏الکوفی، فرات بن ابراهیم کوفى‏،ص ۴۲۸ ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی ج ۶۵ ص ۶۳ )

امام صادق علیه السلام هم چنین فرموده است: حُـبُّ أولِیـاءِاللّهِ وَالوِلایَهُ لَهُـم واجِبَهُ، وَالْبَرائهُ مِنْ أعدائِهِم واجبهٌ ؛ دوستى و محبّت اولیاى خدا و ولایت آنان واجب است و بیزارى از دشمنان آنان نیز لازم است. (بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۵۲، ح ۳)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم چنین بلوغ ایمان را در محبت مومن به مردم دانسته و فرموده است: لایَبلُغُ الْعَبدُ حَقیقَهَ الایمانِ حَتّى یُحِبُّ لِلنّاسِ مایُحِبُّ لِنَفسِهِ مِن الخَیْرِ؛ انسان به حقیقت و درجه کامل ایمان نمى رسد مگر آنکه آنچه از خوبیها که براى خود دوست دارد، براى مردم هم دوست بدارد. (کنزالعمّال، ج ۱، ص ۴۲، ح ۱۰۱)

از همین روست که آن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر مودت تاکید بسیار داشته و فرموده است: التَّودُّدُ نِصفُ الدّیِنِ؛ دوستى و مهرورزى نیمى از دین است. (بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۹۲، ح ۱۱)

در این میان، باید گفت محبت خداوند همانند نور ایمان، منتی از سوی خداوند به بندگان محبوب خویش است؛ زیرا محبت ایمان در دل هر کسی قرار نمی گیرد. خداوند می فرماید: وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ؛ و بدانید که پیامبر خدا در میان شماست. اگر در بسیارى از کارها از رأى و میل‏ شما پیروى کند، قطعاً دچار زحمت مى‏شوید، لیکن خدا ایمان را براى شما دوست‏داشتنى گردانید و آن را در دلهاى شما بیاراست و کفر و پلیدکارى و سرکشى را در نظرتان ناخوشایند ساخت. آنان که چنین‏اند ره‏یافتگانند.(حجرات، آیه ۷)

امام صادق علیه السلام نیز فرموده است: إنَّ الدُنیا یُعطیهَا اللّهُ عزَّوَجلَّ مَن أحَبَّ وَ مَن أبغَضَ وَ أنَّ الایمان لایُعطیهِ إلّا مَن أحَبَّهُ، خدا دنیا را به دوست و دشمنش عطا مى کند، ولى ایمان را فقط به کسى مى دهد که او را دوست دارد.( کافى، ج ۲، ص ۲۱۵، ح ۳)

خاستگاه و عوامل محبت و مهرورزى

برای محبت خاستگاه و عواملی بیان شده که برخی از آن عبارتند از:

  1. خدا ریشه محبت، رحمت الهی است. این رحمت واسع الهی که همه چیز را در بر گرفته و پرنموده(اعراف، آیه ۱۵۶)، دارای آثار و نشانه هایی است که محبت از جمله آن هاست.در این میان برخی مظهر اتم و اکمل محبت الهی هستند؛ از همین روست که پیامبر اکرم(ص) به عنوان جلوه گاه این رحمت الهی مطرح شده و خداوند او را به این عنوان ستوده و فرموده است: وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ؛ و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.(انبیاء، آیه ۱۰۷) این عنصر رحمت در وجود پیامبر(ص) چنان سرشار و موج می زد که ایشان را به مشکل افکنده است؛ چنان که خداوند در این باره نیز فرموده است: «عَزیز علیهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلیکم بِالمؤمنینَ رَئوفٌ رَحیم؛ ناراحتى هاى شما بر او گران است و نسبت به هدایت شما سخت علاقه مند است و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.»(سوره توبه، آیه ۱۲۸)امام باقر علیه السلام نیز در این باره فرموده است: إعلَم أنَّ الإلْفَ مِنَ اللّهِ وَ الفِرَکَ مِن الشَّیطانِ؛ بدان که انس گرفتن (بامردم) از خداوند است ودشمنى از شیطان. (کافى، ج ۵، ص ۵۰۰، ح ۱)
  2. به هر حال ریشه هر خیر و خوبی از جمله محبت و رحمت را باید در خداوند جست. خداوند در آیه می فرماید: وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَهٍ فَمِنَ اللّهِ؛ و هر نعمتى که دارید از خداست.(نحل، آیه ۵۳) هم چنین خاستگاه هر حسنه ای نیز خداوند است؛ چنان که خاستگاه هر بدی و زشتی نیز غیر خدا از انسان و شیطان است.(نساء، آیه ۷۹)
  3. پس مهم ترین عامل و خاستگاه محبت و مهرورزی انسان را می بایست در خداوند جست؛ چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: اِنَّ اللّهَ جَبَلَ قُلوبَ عِبادِهِ عَلى حُبِّ مَن أحسَنَ إلَیهاَ بُغضِ مَن أساءَ اِلَیها؛ خداوند دلهاى بندگانش را چنین سرشته است که هرکس به آنها نیکى کند به او مهرورزند و هرکه را به آنها بدى کند دشمن بدارند. (تحف العقول، ص ۸۸)
  4. عقلانیت بشر: محبت با عقل و خردمندی نیز ارتباط تنگاتنگی دارد. برخلاف تصور مردم که عقل و قلب را غیر قابل جمع می دانند و عاشق و عاقل را متناقضین می شمارند، باید گفت که بر اساس آموزه های وحیانی اسلام، اصولا این هماهنگی عقل و قلب است که ایمان را می سازد و مومن کسی است که با جزم و عقدالعقل خویش بتواند به عزم ارادی و عقدالقلب برسد و یقین خویش را در قلب خویش جا دهد. از همین روست که حضرت امام على علیه السلام فرمود: أوّلُ العَقلِ التَودُّدُ؛ اوّل و سرآغاز عقل، دوستى کردن است(غرر الحکم، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۲۹۲۳)؛ پس نخستین نشانه خردورزی و خردمندی را باید در محبت با دیگران جست و جو کرد؛ کسی عاقل و خردمند است که بتواند با دیگران ارتباط دوستانه برقرار کند. از سوی دیگر مصالح دنیوى و اخروى انسان در گرو دوستى کردن با دیگران است؛ زیرا شخص از این راه می تواند نیازهای طبیعی خویش را به عنوان یک موجود اجتماعی برطرف کند. بر همین اساس است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در ارزش و اهمیت محبت به دیگران می فرماید: أفضَلُ الأعمالِ بَعدَ الایمانِ بِاللّهِ التّودُّدُ إلىَ الناسِ؛ بهترین کارها پس از ایمان به خدا، دوستى با مردم است. (نهج الفصاحه، ص ۷۴، ح ۳۸۷)
  5. تواضع و فروتنی : از دیگر عوامل ایجادی محبت می توان به تواضع اشاره کرد. امام على علیه السلام در این باره فرمود: ثَمَرهُ التَّواضُعِ المَحَبَّهُ؛ دوستى و محبّت، میوه فروتنى است. (غرر الحکم، ج ۳ ص ۳۲۷، ح ۴۶۱۳)
  6. گشاده رویى: امام على علیه السلام فرمود: سَبَبُ الْمَحَبَّهِ البُشْرُ؛ گشاده رویى، سبب دوستى و محبّت است. (غرر الحکم، ج ۴، ص ۱۲۶، ح ۵۵۴۶)
  7. خوش خلقى: امام على علیه السلام فرمود: حُسنُ الْخُلقِ یُورِثُ الْمَحَبَّهَ، وَ یُؤَکِّدُ الْمَوَدَّهَ؛ خوش خلقى محبّت به بار مى آورد و دوستى را استوارتر مى سازد. (غرر الحکم، ج ۳، ص ۳۹۴، ح ۴۸۶۴)
  8. احسان بی منت و توقع: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: إذا أرَدْتَ اَنْ یُحِبَّکَ الْمَخلُوقُونَ فَاَحْسِنْ اِلَیهِم، وَارْفَض ما فى أیدیهِم؛  هرگاه خواستى مردم تو را دوست بدارند، به آنان نیکى کن و آنچه را در دست دارند رها کن.( بحار الانوار، ج ۸۵، ص ۱۶۴، ح ۱۲)
  9. انصاف وهمدردى: امام على علیه السلام فرمود: ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّهَ: الإنصافُ فِى الْمُعاشَرَهِ وَ الْمُواساهُ فِى الشِّدَّهِ و الإنطِواعِ وَ الرُّجُوعُ اِلى قلبٍ سَلیمٍ؛ با سه صفت محبّت و دوستى بدست مى آورى: ۱ – انصاف در معاشرت ۲ – همدردى با دیگران در خوشى و ناخوشى ۳ – برخورد با قلب پاک و سالم . (بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۸۲، ح ۷۷)
  10. صله رحم: امام باقر علیه السلام فرمود: صِلِهُ الأرْحامِ تُزَکِّى الأعْمالَ… و تُحَبِّبُ فِى أهلِ بَیْتِهِ؛ صله رحم، اعمال انسان را پاکیزه مى کند و او را در میان خاندانش محبوب مى سازد. (کافى، ج ۲، ص ۱۵۲، ح ۱۳)
  11. اظهار محبّت: امام صادق علیه السلام فرمود: إذا أحْبَبتَ رَجُلاً فَاَخْبِرْهُ بِذلِکَ فَاِنَّهُ أثْبَتُ لِلْمَوَدَّهِ بَینِکُما؛ هنگامى که کسى را دوست مى دارى، او را از این محبّت آگاه کن زیرا این کار، دوستى بین شما را محکم تر مى کند. (کافى، ج ۲، ص ۶۴۴، ح ۲)
  12. دست دادن: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: تَصافَحُوا فَاِنَّ التَّصافُحَ یَذهَبُ السَّخیمهَ؛ با یکدیگر دست بدهید، زیرا مصافحه کینه را از بین مى برد . (تحف العقول، ص ۹۲)

هدف در مهرورزى

با آن که محبت یک امر عاطفی و احساسی و پاسخ گویی به یک نیاز فطری و طبیعی بشر است؛ ولی برای آن اهدافی است که برخی از آن ها در این جا بیان می شود:

  1. تولّى وتبرّى: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به اصحابش فرمود: أىُّ عُرَى الایمانِ أوثَقُ؟ فَقالُوا: اَللّهُ ورَسُولُهُ أعْلَم، وقال بَعضُهُم: الصَّلاهُ وَقالَ بعضُهُم: الزَّکاهُ وَقال بَعضُهُم: الصِّیامُ وَقال بَعضُهُم: الحجُّ وَالعُمْرَهُ وَقال بَعضُهُم: الجهاد، فقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: لِکُلِّ ما قُلتُم فَضْلٌ وَلَیْسَ بِهِ، ولکِنِّ أوثَقُ عُرَى الإیمانِ اَلحُبُّ فِى اللّهِ وَالْبُغْضُ فِى اللّهِ وَتَوالى اَوْلیاءِاللّهِ والتَّبَّرى مِن أعداءِ اللّهِ؛ محکمترین دستگیره ایمان چیست؟اصحاب گفتند: خدا و رسولش آگاهترند، یکى از اصحاب گفت: نماز است، دیگرى گفت: زکات، سوّمى گفت: روزه، یکى دیگر گفت: حجّ و عمره است، بعضى هم گفتند: جهاد است. پیامبر اکرم۹ فرمود: براى هر آنچه که شما گفتید فضیلتى است ولى هیچکدام محکمترین دستگیره ایمان نیستند، محکمترین دستگیره ایمان دوستى ودشمنى در راه خدا و دوست داشتن دوستان خدا و برائت جستن از دشمنان خداست. (کافى، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۶)
  2. دوستى خالصانه: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مَن سَرَّهُ أن یَجِدَ طَعمَ الإیمانِ فَلْیُحِبَّ المَرْءَ، لایُحِبُّهُ اِلاّ لِلّهِ تعالى؛ کسى که دوست دارد طعم ایمان را بچشد، پس کسى را فقط براى خدا دوست بدارد. (نهج الفصاعه، ص ۵۸۷، ح ۲۸۵۳)
  3. محکمترین دستگیره: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ابوذر فرمود: أىُّ عُرَى الإیمانِ أوثَقُ؟ قالَ: أللّهُ ورَسُولِهِ أعلَم، فقالَ: ألمُوالاهُ فِى اللّهِ وَالمُعاداهُ فِى اللّهِ وَالبُغْضُ فِى اللّهِ؛ کدامین دستگیره ایمان محکمتر است؟ ابوذر گفت: خدا و رسولش بهتر مى دانند، حضرت فرمود: دوستى کردن براى خدا، دشمنى کردن براى خدا و خشم در راه خدا.( تحف العقول، ص ۹۲)

آثار محبت در دنیا و آخرت

هر چیزی آثاری دارد. محبت نیز دارای آثاری است که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود.

  1. حشر با محبوب : هر کسی با همان چیزی محشور می شود که دوست می دارد. این مطلب را مطالب پیشین نیز می توان به دست آورد؛ زیرا اگر دین چیزی جز حب و بغض نباشد، انسان بر اساس این معیار با هر چیزی محشور می شود که دوست می دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مَن أحبَّ قَوماً حَشَرَهُ اللّهُ فِى زُمرَتِهِم؛ هر کس گروهى را دوست بدارد و نسبت به آنان مهرورزى کند، خدا او را در زمره آنان محشور خواهد کرد. (نهج الفصاحه، ص ۶۰۹، ح ۲۹۸۶) امیرمومنان امام على علیه السلام نیز فرمود: إیّاکَ أنْ تُحِبَّ أعداءَ اللّهِ، أو تُصفِىَ وُدَّکَ لِغَیرِ أولِیاءِ اللّهِ، فَاِنَّ مَن اَحَبَّ قَوماً حُشِرَ مَعَهُم؛ مبادا دشمنان خدا را دوست بدارى یا دوستى خود را براى غیر دوستان خدا خالص گردانى، زیرا هرکسى گروهى را دوست بدارد، با آنان محشور مى گردد. (غرر الحکم، ح ۲۷۰۳)
  2. تولی و اطاعت: کسی محبت دیگری را در دل داشته باشد می کوشد تا از او پیروی و اطاعت کند و تحت ولایت او باشد؛ این مطلبی است که پیش از این از آیه ۳۱ سوره آل عمران نیز به دست آمده و بیان شده است. پس ولایت و اطاعت و اتباع از آثار محبت است. البته چنین محبتی نسبت به خداوند و پیامبر(ص) موجب رفتن به بهشت است. خداوند اگر بنده ای را دوست بدارد محبت ایمان را در دل آن بنده قرار می دهد.(حجرات، آیه ۷) و همین امر موجب ولایت پذیری شخص خواهد شد و زمینه بهشت رفتن را نیز فراهم می آورد، چنان که امام صادق علیه السلام فرموده است: لایُحِبُ اللّهُ عَبداً حَتّى یَتَوَلاّهُ، وَلایَتَولاّهُ حَتّى یُوجِبَ لَهُ الجَّنَه؛ خدا بنده اى را دوست نمى دارد تا ولایت (یعنی دوستى و اطاعت) او را بپذیرد، ودوست نمى دارد او را تا اینکه بهشت را بر اوحتمى کند.( تحف العقول، ص ۵۲۰)
  3. بهشت: محبت به خدا وپیامبر(ص) و اهل بیت(ع) عامل بهشت رفتن آدمی است. از روایات به دست می اید این محبت نسبت به برخی از گروه ها که بعدا ذکر می شود، خود عامل رفتن به بهشت خواهد بود. به عنوان نمونه محبت به فقیران و نیازمند نیز می تواند عامل بهشت رفتن باشد؛ چنان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: لِکُلِّ شَى ءٍ مِفْتاحٌ وَ مِفْتاحُ الْجَنَّهِ حُبُّ الْمَساکینِ وَ الْفُقَراءِ؛ هر چیزى کلیدى دارد و کلید بهشت، دوست داشتن بینوایان و فقیران است. (کنز العمّال، ج ۶، ص ۴۶۹، ح ۱۶۵۸۷)

محبّت کدام محبوب

یکی از پرسش های اصلی این است که محبت خوب است، ولی محبت چه چیز و چه کسی بهتر است؛ زیرا محبت دارای شدت و ضعف است و مراتب و درجات دارد و انسان اگر بخواهد محبت خویش را به کسی یا چیزی مبذول دارد، میان این همه خیر و خوبی کدام یک بهتر است؟

  1. محبت خدا: بهترین و اصلی ترین محبوب انسان باید خداوند باشد؛ زیرا دل حرم الهی است و باید خداوند مهم ترین و اصلی ترین محبوب در دل آدمی باشد. امام صادق علیه السلام فرمود: اَلقَلبُ حَرَمُ اللّهِ، فَلاتُسکِنْ حَرَمَ اللّه غَیرَ اللّهِ؛ دل حرم خداست، پس غیر خدا را در حرم الهى جاى مده. (جامع الاخبار، ص ۵۱۸، ح ۱۴۶۸)از حضرت عیسى علیه السلام نیز در پاسخ به برترین اعمال انسانی به محبت اشاره می کند. از ایشان سوال شد: ما أفضَلُ الأعمالِ؟ فَقالَ: الرِّضا عَنِ اللّهِ وَ الحُّبُ لَهُ؛ برترین اعمال چیست؟ فرمود: خشنودى از خدا و دوست داشتن او. (محجّه البیضاء، ج ۸، ص ۸۸)
  2. رسول خدا صلی الله علیه و آله در تعلیل این امر فرموده است: أحِبُّوا اللّهَ لِما یَغْذُوکُم بِهِ مِنْ نِعْمَهٍ، وَ أحِبّونى لِحُبِّ اللّهِ عزّوجلّ وَأحِبُّوا أهلَ بیتى لِحُبّى؛ خدا را به خاطر نعمتهایى که به شما بخشیده است دوست بدارید، و مرا به خاطر دوستى خداى متعال دوست بدارید، و خاندان مرا به خاطر من دوست بدارید.( بحار الانوار، ج ۷، ص ۱۴، ح ۱)
  3. محبت پیامبر و اهل بیت(ع): چنان که گفته شد، تجلی محبت خدا، در محبت پیامبر(ص) است(آل عمران، آیه ۳۱) و سپس دامنه این تجلی در محبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) خواهد بود که وجوب محبت ذوی القربی پیامبر(ص) در آیه ۲۳ سوره شوری و اثار آن در آیه ۴۷ سوره سباء بیان شده است.
  4. محبت مومن: رسول خدا صلی الله علیه و آله محبّت مؤمنان نسبت به یک دیگر فرمود: وُدُّ المُؤمِنِ لِلمُؤمِنِ فِى اللّهِ مِنْ اَعْظَمِ شُعَبِ الإیمانِ، اَلا وَمَن أحَبَّ فِى اللّهِ وَ أبْغَضَ فِى اللّهِ وأعْطى فِى اللّهِ وَ مَنَعَ فِى اللّهِ فَهُوَ مِن أصْفیاءِ اللّهِ؛ دوستى مؤمن با مؤمن براى خدا از بزرگترین شعبه هاى ایمان است. آگاه باشید هر که دوستى اش براى خدا، دشمنى اش براى خدا، عطایش براى خدا و منعش براى خدا باشد، از برگزیدگان الهى است. (کافى، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۳) امام صادق علیه السلام فرمود: تَرَى المُؤمِنینَ فِى تَبارِّهِم و تَراحُمِهِم وَ تَعاطُفِهِم کَمَثَلِ الجَسَدِ إذا اشتَکى (عُضواً) تَداعى لَهُ سائِرُه (جَسَدهِ) بِالسَّهَرِ وَ الحُمّى؛ مؤمنان را درنیکى و مهرورزى به یکدیگر و دوستى و ملاطفت به همدیگر، همانند یک پیکر مى بینى که وقتى عضوى به درد آید و شکایت کند،اعضاى دیگر با بى خوابى و تب با او هم صدا شوند و یکدیگر را فراخوانند. (بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۲۷۴، ح ۱۹)
  5. محبت راهنمای حق: هر کسی انسان را در مسیر حق راهنمایی کند و عیوب و نواقص آدمی را به عنوان راهنما و مربی بگوید، باید بهترین و محبوب ترین مردمان در نزد شخص باشد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: لِیَکُنْ اَحَبَّ النّاسِ إلَیکَ مَن هَداکَ اِلى مَراشِدِکَ، وَ کَشَفَ لَکَ عَنْ مَعایِبِکَ؛ محبوب ترین مردم نزد تو باید کسى باشد که تو را به راه هاى درست و حق هدایت کند و عیب هایت را براى تو بنمایاند. (بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۱۷۸، ح۱۸)
  6. محبّت به دانشوران: علم در اسلام از جایگاه بسیار والا و برجسته ای برخوردار است. از این رو هر کسی در این وادی گام بر می دارد محبوب خواهد بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:: اُغْدُ عالِماً أومُتَعَلِّماً أومُسْتَمِعاً أو مُحِبّاً لَهُم، وَلاتَکُنِ الخامِسَ فَتَهْلِک؛  عالم باش یا آموزنده، یا شنونده، و یا دوستدار آنان، و پنجمین نباش که هلاک مى شوى. (بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۹۵، ح ۱۳)
  7. محبّت به همسر و بانوان: پیامبر(ص) محبت زنان را بسیار مورد تاکید قرار می داد. انسان به ویژه به همسرش باید عشق و محبت بورزد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: لِلرَّجُلِ عَلَى المَرأهِ أنْ تَلزِمَ بَیْتَهُ، و تُوَدِّدَهُ وَ تُحِبَّهُ وَ تَشفِقَهُ؛ حق مرد بر زنش آن است که پاى بند خانه اش باشد، با او محبّت و مهربانى کند و دوستش بدارد.( مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۲۴۴، ح ۱۶۶۰۴) البته از آن جایی که جنس لطیف زنان به محبت بیش تر نیازمند و موجودات عاطفی و احساسی هستند بیش تر نیازمند توجه محبت آمیز هستند. از این رو امام صادق علیه السلام میان محبت و ایمان پیوند می زند و می فرماید: اَلعَبدُ کُلَّما إزدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً، إزدادَ فِى الإیمانِ فَضْلاً؛ هرچه زن دوستى بنده افزایش یابد، برایمانش افزوده مى شود. (همان)
  8. محبّت به کودکان: کودکان نیز همانند زنان نیازمند محبت بیش تر و توجه و اهتمام فزون تری هستند تا عواطف آنان برانگیخته و تقویت و حفظ شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:أحِبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُم، وَاِذا وَعَدْتُموُه شَیْئاً فَفُوا لَهُم، فَاِنَّهُم لایَدْرونَ اِلاّ اَنَّکُم تَرزُقونَهُم؛ به کودکان محبّت کنید وبه آنها رحم کنید و هروقت به آنها وعده دادید به آن وفاکنید، چون آنهاشما را روزى رسان خود مى دانند.(کافى، ج ۶، ص ۴۹، ح ۳)

راه ایجاد محبّت خدا

حال که محبوب اصلی هر موجودی به ویژه انسان باید خدا باشد، بهترین راه ایجاد محبت خدا در قلب خود و دیگران چیست؟

در آیات و روایات راه های گوناگونی برای ایجاد محبت بیان شده است. از جمله این راه ها، یادکرد نعمت ها و بیان های نیکی ها عامل اساسی در ایجاد محبت در دیگران است؛ زیرا انسان وقتی عامل نیکی و خیر را بشناسند به او علاقه مند شده و محبت وی در دل جا می گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره فرموده است: قالَ اللّهُ عزَّوجَلَّ لِداود علیه السلام: أحبِبْنى وَ حَبِّبْنى إلى خَلقی! قالَ: یا رَبِّ نَعَم، أنَا اُحِبُّکَ فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ اِلى خَلقِکَ؟ قالَ: اُذکُر أیادِىَّ عِنْدَهُم، فإنَّکَ اِذَا ذَکَرْتَ ذلِکَ لَهُم أحَبُّونی؛ خداوند به داود علیه السلام فرمود: مرا دوست بدار و مرا محبوب خلقم گردان، داود گفت: پروردگارا! آرى، من تو را دوست دارم، اما چگومه تو را محبوب خلقت گردانم؟ فرمود: نعمت هایم را براى ایشان یادآورى کن؛ زیرا وقتى نعمتهایم را بر آنان بازگو کردى، مرا دوست خواهند داشت.( بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۲۲، ح ۱۹)

اگر بخواهیم بدانیم که محبت چیزی در دل ما است یا نه؟ می توانیم به نشانه های آن توجه کنیم. اگر محبت خداوند در دل ما راه یافت باید نشانه ای هم داشته باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره یکی از نشانه های محبت فرموده است: عَلامَهُ حُبِّ اللّهِ حُبُّ ذِکرِاللّهِ، وعَلامَهُ بُغضِ اللّهِ بُغضُ ذِکرِاللّهِ؛ نشانه دوستى خدا دوست داشتن یاد خداست، و علامت دشمنى با خدا دشمن داشتن یاد خداست. (جامع الاخبار، ص ۳۵۲، ح ۹۷۸)

اصولا کسی اگر کسی را دوست داشته باشد هماره در یاد و خاطرش است و دمی از یادش بیرون نمی رود؛ چرا که عشق او در دلش جا گرفته و بیرون رفتنی نیست.

همین یاد کرد و در دل بودن خاطرش و یادش خود نشانه و معیاری برای سنجش عشق و محبت دیگری نسبت به خودش است. اگر کسی دیگری را دوست داشته باشد او نیز او را به همان میزان دوست می دارد. البته این معیار در خدادوستى بیش تر خودش را نشان می دهد؛ چنان که امام علی علیه السلام فرمود: مَن أحَبَّ أن یَعلَمَ کَیفَ مَنزِلَتُهُ عِندَاللّهِ فَلْیَنظُر کَیْفَ منزِلهُ اللّهِ عِندَهُ، فَإنَّ کلَّ مَن خُیَّرَلَهُ أمرانِ: أمرُ الدُّنیا وَأمرُ الآخِرَهِ فَاَختارَ أمرَ الآخرَهِ عَلَى الدُّنیا، فَذلِکَ الَّذى یُحِبُّ اللّهُ، وَ مَنِ اخْتارَ أمرَ الدُّنیا فَذلکَ الَّذى لامَنزِلَه لِلهِ عِندَهُ؛ هرکس دوست دارد بداند جایگاهش نزد خدا چطور است، باید ببیند مقام ومرتبه خدا پیش وى چقدر است، زیرا کسى که کار دنیا وآخرت هردو در اختیار او قرار گیرد، و او کار آخرت را بر دنیا برگزیند پس خدا را دوست مى دارد، وکسى که کار دنیا را انتخاب کند، خداوند پیش او ارزش و جایگاهى ندارد. (بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۲۵، ح ۲۷)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد