دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

30 علت از علل قساوت قلب و راه درمان آن برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir

30 علت از علل قساوت قلب و راه درمان آن


برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir

شاید برای شما هم جای سؤال باشد که:

 چرا نمی توانیم گریه کنیم؟ چرا حالت تضرع و گریه در دعا ، عبادات و مجالس ذکر مصیبت اهل بیتلیه السلام)  پیدا نمیکنیم؟!!

از موانع گریه و بیرون نیامدن اشک از چشم، چیزهائی است که موجب قساوت قلب و سنگدلی می شود، به نحوی که صاحب آن از الطاف ربانیّه و افاضات الهیه محروم می گردد، و سبب می شود که خشوع را از قلب، و اشک را از چشم دور کند، و صاحب آن دل و چشم از سعادت دنیا و آخرت محروم شود.

در اینجا لازم دانستم تذکر دهم که در بسیاری از دعاها از مصادر وحی و تنزیل روایت شده که به خدا باید پناه برد از دلی که خاشع نباشد، و از چشمی که اشک نریزد، و این فقره از دعا را در نظر گرفت که:

«أللّهم إنی أعوذ بک من قلبٍ لا یخشع،‌ و عین لا تدمع».[1]

یعنی: (خدایا به تو پناه می برم از دلی که خاشع نباشد، و از چشمی که اشک نریزد).

پس بر بنده مؤمن به خدا، لازم است که برای جلوگیری از قساوت قلب و نریختن اشک، از چیزهائی که موجب این دو چیز است، خودداری کند، تا دل او از آتش عشق و محبت خدا و آنهائی که خدا امر به محبت و دوستی ایشان کرده سوزان و چشم او گریان گردد.

 

موجبات قساوت قلب چند چیز است:

1.  معصیت و نافرمانی خدای تعالی

چنانچه امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده: «ما من شیء أفسد للقلب من خطیئة».[2] یعنی: (چیزی نیست که فسادش زیادتر باشد برای قلب، از گناه و نافرمانی از خدا).

و فرمود:«لاوجع أوجع للقلوب من الذنوب».[3]  یعنی:‌ (هیچ دردی دردآورتر نیست برای دل ها از گناهان).

2.  خوردن حرام

چنانچه پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده:«یا علی، من اکلَ الحرامَ سوّدَ قلبه».[4]یعنی: (یا علی، کسی که حرام بخورد، دلش سیاه می شود).

3.  خوردن مال شبهه ناک که دل را می میراند به نحوی که خدا را فراموش کند.

4.  طول امل، یعنی: درازی آرزو

چنانچه خدای تعالی به موسی(علیه السلام) فرموده که:«یا موسی، لا تطوّل فی الدّنیا أَمَلَک فیقسو قلبک».[5]  یعنی: (ای موسی، دراز مکن در دنیا آرزویت را که قسی القلب، یعنی: سنگدل می شوی).

5.  مال بسیار داشتن

 امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده است:«أنّ کثرة المال مفسدة للدّین و مقساة للقلوب».[6] یعنی: (بدرستی که بسیاری مال، فساد کننده دین و سخت کننده دل ها است).

6.  به فکر دنیا بودن و همّ آن را در دل داشتن

چنانچه روایت وارد شده که: «تفّرغوا من هموم الدّنیا ما استطعتم، فانّه مَن کانتِ الدنیا همته، قسی قلبه و کان فقره بین عینیه».[7]  یعنی: (فارغ و آسوده کنید خودتان را از همّ و فکر دنیا و علاقه به آن، هر چه می توانید. بدرستی که هر کسی که همّت او برای دنیا است دلش سنگ و سخت می شود و احتیاج او در مقابل دو چشم است و جز دنیا چیزی را نمی بیند).

7.  کثرت همّ قُوت (دغدغه بیش از حد برای کسب)

چنانچه حضرت خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله) به امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرموده است: «یا علی، خمسة‌ یمیت القلب، - إلی أن قال -: و کثرة هم القوت».[8] یعنی: (پنج چیز است که قلب را می میراند. - تا اینکه فرمود -: و بسیاریِ همّ قوت).

8. نشستن با شخص گمراه و حاکم جائر

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده: «أربعة مفسدة للقلوب. - إلی أن قال -: مجالسة الموتی. فقیل یا رسول الله،‌ و ما مجالسته الموتی؟ قال: مجالسته کل ضال عن الایمان».[9] یعنی: (چهار طائفه اند که قلبها را فاسد می کنند. - تا اینکه فرمود -: همنشینی با مردگان. به آن حضرت گفته شد: همنشینی با مردگان مراد چیست؟ فرمود: همنشینی با هر غیر مؤمن گمراهی و جائر فی الاحکام و هر حاکم جائری).

9. همنشینی با سلطان (افراد قدرتمند و صاحب شوکت دنیوی)

در حدیث امام صادق(علیه السلام) است که فرموده: «من جلس مع السّلطان زاده الله القوة و الکبر». [10] یعنی: (کسی که با سلطان بنشیند، زیاد می کند خدا قساوت و تکبر او را).

10.  رفتن درب خانه سلطان

قال النبی(صلی الله علیه و آله): «یا علی، ثلاثة، یقسین القلوب».[11] یعنی (یا علی، سه چیز است که قساوت قلب می آورد. - تا اینکه فرمود -: «اتیان باب السلطان»، یعنی: (رفتن درب خانه سلطان).

11.  قرب و نزدیکی پیدا کردن با کسانی که مبالات در گفتار و کردار ندارد

چنانچه فرمودند: «و مقاربته جفاء و قسوة».[12]  یعنی: (نزدیک شدن چنین کسی که بی باک است در قول و فعل، جفا و قساوت است).

12. خفق نعال ( یعنی: کسی که ریاست و بزرگی طلب باشد و دوست داشته باشد چون حرکت می کند دیگران در عقب سر او صدای کفش هاشان بلند باشد.)

چنانچه علی(علیه السلام) فرموده: «ما اَری شیئاً اضرَ بقلوب الرّجال من خفق النعال و راء ظهورهم».[13] یعنی: (نمی بینم یا نمی دانم چیزی را که زیانش زیادتر باشد برای قلب های مردان از صداهای کفش هائی [که] در پشت سرهاشان حرکت می کنند).

13. به دنبال صید و شکار رفتن

14.  گوش دادن برای شنیدن صداهای لهو و سازها و غنا

15. نشست و برخواست کردن با اغنیاء و ثروتمندان

16. اختلاط ، آمیزش و صحبت زیاد کردن با زنان

17. خنده زیاد کردن

18. ترک مجالست و همنشینی با علماء در مدت چهل روز

چنانچه پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده: «یا علی، إذا أتی علی المؤمن أربعین صباحاً و لم یجلس العلماء، قسی قلبه و جرّ علی الکبائر».[14]یعنی: (یا علی اگر چهل صباح بر مؤمن بگذرد و با علماء ننشیند، قسی القلب و سنگدل می گردد و جری می شود بر گناهان کبیره).

19. مشورت با زنان و به رأی آنها عمل کردن به آن{در اموری که ربطی به آنان ندارد!}

20. ترک کردن ذکر خدا

چنانچه خدای تعالی به موسی خطاب فرموده: «یا موسی! لا تدع ذکری علی کلّْ حال، إنّ ترکَ ذکری یقسی القلوب».[15] یعنی: (ای موسی! وامگذار یاد کردن مرا در حال که ترک کردن ذکر من دل ها را سخت می کند).

21. سخنان لهو و بیهوده گفتن که فائده ای نداشته باشد

22.  زیاد سخن گفتن

حضرت عیسی روح الله(علیه السلام)  فرمود: «لا تکثروا کلامکم فتقسو قلوبکم و من کثر کلامه قَلَ عقله و قسی قلبه».[16] یعنی: (زیاد سخن نگوئید که دل ها را سنگ و سخت می کند، و کسی که زیاد سخن گوید عقل او کم می شود و دل او سخت می شود).

23. تأخیر انداختن نمازها را از اوقات خود، بدون عذر شرعی

پیغمبر اکرم فرموده: «تأخیر انداختن نماز از وقت، قساوت قلب می آورد».

24. دل را در حال نماز گزاردن بجای دیگر و چیز دیگر توجّه دادن

25.  زیاد خوردن و زیاد آشامیدن

در حدیث آمده که فرموده:«لا تمیتو القلوب بکثرة الطعام و الشراب، فان القلب یموت کالزرع إذا کثر علیه الماء».[17]

یعنی: (نمی رانید دل ها را به خوردنی زیاد و آشامیدن زیاد، زیرا که دل مانند زرع است که از آب دادن زیاد فاسد می شود).

26. در حال سیری و اشتهای طعام نداشتن، طعام خوردن

27. زیاد گوشت خوردن

28. خوابیدن بعد از خوردن غذا

چنانچه روایت شده که امام(علیه السلام) فرموده: «أذیبوا طعامکم بذکرالله تعالی، و لا تناموا علیها فتقسوا».[18]  یعنی: (آب کنید طعامی را که خوردید به ذکر خدای تعالی، و پس از خوردن طعام بلافاصله نخوابید که قساوت می آورد).

29. در حال سیری که اشتهای به طعام نیست طعام خوردن

30 ریختن خاک بر قبر صاحب رَحِم، یعنی: خویشاوندان رَحِمی

بنا بر روایت حضرت صادق(علیه السلام) که فرموده: «اَنهاکُم من أن تطرحوا التراب علی ذوی أرحامکم، فان ذلک یورث القسوة [فی القلب] و من قسا قلبه بَعُد من ربّه».[19] یعنی: (نهی می کنم شما را از ریختن خاک بر روی خویشان خود که رَحِم های شمایند، که آن موجب قساوت قلب می شود، و کسی که قلب او قساوت گرفت از پروردگار خود دور می شود).

دانسته باد که زشت ترین و قبیح ترین تمام مرضهای قلب، مرض قساوت قلب است که سبب می شود برای محروم شدن از خیرات و سعادت دنیویّه و اخرویّه و دوری از رحمت خدای تعالی و نزدیکی به سخط و غضب او. باید پناه بُرد به خدا، چنانچه در روایت است که امام(علیه السلام) فرموده:

«ما غضب الله علی قوم و لا إنصراف رحمته عنهم إلاّ لقساوتهم».[20] یعنی:‌ (غضب نکرده است خدا بر قومی و منصرف نشده است رحمت او از ایشان، مگر به جهت قساوت و سنگدلی ایشان).

و فرمود: «ما مرض قلب اشدّ من القسوة».[21] یعنی: (مریض نمی شود به مرضی که سخت تر از قساوت باشد.).

و فرمود: «ما ضرب عبد بعقوبة أعظم من قسوة القلب».[22] یعنی: (زده نمی شود بنده به عقوبتی که بزرگتر از قساوت قلب باشد).

علاج مرض قساوت قلب

بدانکه بنابر آنچه در اخبار صادره از ائمه اطهار(علیهم السلام) ذکر شده، دفع این مرض هلاک کننده به چند چیز می شود:

اوّل: فرمایش نبوی است به امیرمؤمنان که فرموده:

«یا علی، خمسة تجلوا القلب و تذهب القساوة: مجالسة العماء، و مسح رأس الیتیم، و کثره الاستغفار، و سهر الکثیر، الصوم بالنهار».[23] یعنی (یا علی پنج چیز است که قلب را جلا می دهد. نشستن با علماء، و دست کشیدن به سر یتیم، و بسیار طلب آمرزش کردن در اوقات سحرها، و شب زنده داری و کم خوابیدن، و روزه گرفتن در روز).

و در خبر دیگر فرمود:

«یا علی، تنوّر القلب قرأته قل هو الله احد».

یعنی: (قلب را نورانی می کند خواندن سوره قل هو الله احد).

«و قلة الدکل، و مجالسته العلماء، و أکل حبات الغلات».

کم خوردن، و نشستن با علماء، و خوردن دانه های حبوبات).

برگرفته شده از: آیت الله سید محمد حسن میرجهانی(ره) ، (1371)، البکاء للحسین(علیه السلام)، در ثواب گریستن و عزاداری یر حضرت سید الشهداء(علیه السلام)، و وظایف عزاداری، تحقیق روح الله عباسی، قم، نشر رسالت، 1385، چاپ دوم.

پی نوشت ها :



[1]. تهذیب، ج 6، ص 35؛ اقبال، ص 487؛ بحارالأنوار، ج 98، ص 314

[2] . کافی، ج 6، ص 268؛ امالی للطوسی، ص 438؛ بحارالأنوار، ج 7، ص 312.

[3] . کافی، ج 2، ص 275؛ وسائل الشیعه، ج 15، ص 304؛ بحارالأنوار، ج 73، ص 342.

[4] . مصدرش یافت نشد!.

[5] . کافی، ج 2، ص 329؛ اعلام الدین، ص 218؛ بحارالأنوار، ج 73، ص 398.

[6] . تحف العقول، ص 119؛ مشکاة الأنوار، ص 138؛ بحارالأنوار، ج 1، ص 175.

[7] . مجموعة ورام، ج 2، ص 119؛ ارشاد القلوب، ج 1، ص 18؛ بحارالأنوار، ج 77، ص 166 با اختلاف بسیار نقل شده.

[8] . مصدرش یافت نشد!.

[9] . بحارالأنوار، ج 103، ص 226.

[10] . منیة‌المرید، ص 123 با اختلاف در نقل.

[11] . فقیه، ج 4، ص 365؛ بحارالأنوار، ج 65، ص 282.

[12] . کافی، ج 2، ص 369.

[13] . مجموعة ورام، ج 1، ص 65.

[14] . مصدرش یافت نشد!.

[15] . کافی، ج 2، ص 497؛ بحارالأنوار، ج 13، ص 342.

[16] . الامالی، ص 3، ح 1/1؛ کتاب الموطاء، ص 986، تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 266؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 118؛ بحارالأنوار، ج 71، ص 281. این روایت در این مصادر اینگونه آمده: «لا تکثروا الکلام بغیر ذکر الله، فإن کثرة الکلام بغیرالله، قسوة القلب، إن أبعد الناس من الله القلب القاسی». عبارت مصنف را نیافتم.

[17] . مجموعة ورام، ج 1، ص 46.

[18] . دعوات، ص 76؛ بحارالأنوار، ج 62، ص 267.

[19] . کافی، ج 2، ص 199؛ علل الشرایع، ج 1، ص 304؛ بحارالأنوار، ج 82، ص 35.

[20] . الفصول المهمة، ج 2، ص 42.

[21] . مستدرک الوسائل، ج12، ص 94؛ بحارالأنوار، ج 65، ص 337.

[22] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 6، ص 339؛ بحارالأنوار، ج78، ص176.

[23] . تحف العقول، ص 296؛ شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 339؛ تفسیر قرطبی، ج 15، ص 248؛ تفسیر الثعالبی، ج 5، ص 87؛ بحارالأنوار، ج 78، ص 176؛ من السیرة الامام محمّد باقر(ع)، ص 156.

منبع: گناه شناسی


برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir

سوالات رسول خدا از شیطان و نصیحت های شیطان به امت پیامبر

روزی رسول خدا(ص) در اتاق ام السلمه نشسته بود که ناگاه کسی اجازه ورود خواست. حضرت پیشاپیش فرمودند: ابلیس(شیطان) است به او اجازه دهید. شیطان داخل شد و سلام کرد و عرض کرد: ای رسول خدا من به خودی خود به خدمت شما نیامدم بلکه دو فرشته ازجانب پروردگار مرا گرفتند تا به نزد شما آیم وهر چه را که از من می پرسید آن را به راستی جواب دهم وگرنه مرا به آتش عذاب خواهند کرد.

حضرت فرمودند: اول می پرسم چرا به حضرت آدم سجده نکردی؟ شیطان گفت: بخاطر حسد بود.

حضرت فرمودند: در دنیا چه کسی را دشمن خود می دانی؟ شیطان گفت: شما را.

حضرت فرمودند: به چه دلیلی؟ شیطان گفت: به جهت اینکه در دنیا امت ها را به اسلام دعوت کرده و به هدایت می رسانی و در قیامت آنها را شفاعت می کنی.

حضرت فرمودند: دیگر چه کسی را دشمن داری؟ شیطان گفت: کسی که از خدا فرمانبرداری کند و بسیار توبه کند و در نماز سستی و کاهلی ننماید و از بیم حق تعالی هراسان باشدو به پدر و مادر خود احسان و نیکی کند و دیگر به عالمی که علم او با عمل همراه است و کسی که پیوسته به عمل خیر مشغول باشد.

حضرت رسول(ص) فرمودند: در حق وصی و نائب من حضرت علی بن ابیطالب (ع) چه می گویی؟ شیطان گفت: حاشا که هرگز بر او دست یافته باشم و به این راضی هستم که مرا به حال خود وا گذارد چرا که من تاب دیدن رخسار مبارک آن حضرت را ندارم.

حضرت فرمودند: دوستانت کیانند؟ شیطان گفت: کاهل نمازان و سخن چینان و غیبت کنندگانک

پیامبر(ع) فرمودند: رفیقانت چه کسانی هستند؟ شیطان گفت:‌ خورندگان شراب. حضرت فرمودند: هم صحبتان تو کیانند؟ عرض کرد: دروغگویان.

حضرت فرمودند: دامادان تو کیانند؟ عرض کرد: زنا کاران.

حضرت فرمودند: وکیلان تو کیستند؟ عرض کرد کم فروشان.

حضرت فرمودند: خزانه دارانت کیانند؟ گفت: آنان که زکات مال خود را نمی دهند.

حضرت فرمودند: شادی و نشاط تو از چیست؟ گفت: از آنانکه قسم دروغ می خورند.

حضرت فرمودند: دردت را چه کسی درمان می کند؟ گفت: کسانی که به دروغ گواهی می دهند.

حضرت فرمودند: روی تو را چه کسی سیاه می کند؟ عرض کرد: توبه کنندگان.

حضرت فرمودند: چشمت از چه چیزی کور می شود؟ گفت: از صدقه پنهانی دادن.

حضرت فرمودند: گوشت از چه چیزی کر می شود؟ گفت: از کسانی که ذکر خدا می گویند.

حضرت رسول(ص) فرمودند: خانه تو کجاست؟ گفت در حمام ها.

حضرت پرسیدند: مسجد تو کجاست؟ گفت: بازارها.

حضرت فرمودند: با چه کسی غذا می خوری؟ گفت: با کسی که بدون ذکر نام خدا دست به سوی غذا دراز کند.

حضرت پرسیدند: در نزد تو چه کسی عزیزتر است؟ گفت: آن کسی که اهل بیت تو را خوار کند و معصیت بسیار کند.

حضرت فرمودند: مؤذنانت کدامند؟ گفت مطربان و دف زنان.

حضرت فرمودند: شکار تو از چه چیزی است؟ از آن جماعت که به روی زنان مردم نگاه کنند.

حضرت فرمودند: عنایت و شفقت چه کسی بیشتر است؟ جواب داد: ساحران و جادوگران.

حضرت فرمودند: دام تو از چیست؟ گفت از موی زنان که هر تار مویشان حلقه دامی است برای هر مردی.

حضرت فرمودند: مردم را از چه نگاه می داری؟ شیطان گفت: مرا به تعداد هر یک از مردم فرزندی است که برآنان مسلط کرده ام تا وسوسه کنند مگر آنکس که همیشه در خدمت صالحان و عالمان باشد و پیوسته در عبادت خداوند باشد چنین است که بر او دست نمی یابم اما آنکس که در نماز خود با حالت خضوع و خشوع (تواضع و فروتنی و ترس از خدا) باشد او را به فکر های دنیایی می اندازم تا از نماز خود بهره نبرد و دچار سهو و اشتباه گردد.

جضرت رسول اکرم فرمودند: از چه کسی راضی هستی؟ گفت از دست زنان همچنان که من از اینان راضیم خدا از ایشان راضی مباد.

حضرت فرمودند: آیا از زنان کسی ریافت می شود که تو بر او چیره نشوی؟ عرض کرد: چهار زن هستند که مرا بر آنان چیرگی نیست اول : مریم مادر حضرت عیسی(ع). دوم : آسیه زن فرعون. سوم : حرم تو خدیجه کبری. چهارم : دخترت فاطمه زهرا(س).

حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: از گناهان کدام بدتر است؟ شیطان گفت: کبر و حسد بخل و کینه که این چهار چیز آفتند. ای رسول خدا از کبر بود که من بر آدم سجده نکردم و طوق لعنت بر گردنم افتاد و عبادات شش هزار ساله ام را ضایع و تباه کرد و حرص بود که آدم را به خوردن گندم وا داشت و از روی حسد بودکه قابیل برادر خود هابیل را کشت و از بخل بودکه قارون نابود گشت.

حضرت فرمودند: خوراک این همه از لشکریانت از کجا فراهم می شود؟ شیطان گفت: از کم سنجیدن. وقتی کسی یک درهم کمتر بسنجد لشکرم صد درهم از مال او را بر می دارند. حضرت فرمودند: وای به حال اینان که هرگز هیچ چیز ندارند. شیطان عرض کرد: ای رسول خدا اگر اینان نبودند لشکرم از گرسنگی می مردندو اگر توبه در بین امت تو وجود نداشت برای من هیچ درد و غمی نبود زیرا که در هنگام مرگ هم می توانستم گریبانشان را بگیرم و ایمانشان را از دست بدهند اما اکنون با هزار رنج و مشقت آنان را به گناه وا می دارم و تا خبر دار می شوم که توبه کرده اندرنج هایم تباه و ضایع می گردد.

حضرت فرمودند: آیا فرزندی داری؟ شیطان گفت: آری سخن چینان نور چشم منند و ربا خواران راحت تن منند و ستمگران قوت اعضا و جوارح منند ای رسول خدا من دشمنم با کسی که با صالحان و عالمان تو بسیار همنشینی کند زیرا که من هر چه کوشش می کنم تا یکی را از شر تو دور کنم باز اینان او را نصیحت می کنند و به راه حق هدایت می نمایند.

حضرت فرمودند: دیگر با کدام یک از پیامبران سخن گفتی؟ شیطان گفت: با حضرت ابراهیم در هنگامی که خواست فرزندش را ذبح کند. او مرا شناخت و از خود دور کرد. دیگر با اسماعیل او نیز مرا با سنگ زدو از خود دور نمود. دیگر اینکه برادران یوسف را وسوسه کردم تا سر انجام برادر خودشان را در چاه انداختند. موسی را نیز مورد وسوسه قرار دادم تا سر انجام آن مرد قبطی را کشت. یحیی را در حالت گرسنگی دیدم و نزد او غذا آوردم و او را وسوسه کردم تا سیر خورد و معده اش سنگین گشت و تا روز هنگام خوابید اما در صبح مرا شناخت و گفت: پس از این هرگز سیر نخواهم خورد. حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: آیا هرگز بر من دست می یابی؟ شیطان عرض کرد: حاشا که هرگز بر تو دست یافته باشم.

حضرت فرمودند: با من عهد کن که امت مرا فریب ندهی؟ شیطان عرض کرد: تو نیز با من عهد کن که مرا در روز قیامت شفاعت نمایی. حضرت رسول اکرم(ص) در فکر فرو رفتند. در این حال جبرئیل بر حضرت نازل شد و فرمود: ای رسول خدا آگاه باش و با او عهد نکن که خداوند سوگند یاد نموده که او را در آتش بسوزاند . حضرت فرمودند: امتم را نصیحت کن.

شیطان به امید شفاعت روی به اصحاب کرد و گفت: اگر راه رستگاری را می خواهید پس به نصیحت من گوش دهید و آن را فراموش نکنید:

اول اینکه چون وقت نماز فرا رسد کار های خود را کنار گذاشته و مشغول عبادت شوید وگرنه با وسوسه شما را به کاری شما را مشغول خواهم داشت که از نماز محروم شوید.

دوم اینکه به زنان نا محرم نگاه نکنید و به سخنان آنان گوش ندهید زیرا شما را در گناه خواهم انداخت.

سوم آنکه وقتی تصمیم به انجام امر نیکی گرفتید زود آن را انجام دهید وگرنه من مانع خواهم شد

. چهارم آنکه سوگند دروغ نخوریدکه موجب فقر می شود.

پنجم اینکه صحبت صالحان و عالمان را از دست ندهید زیرا از بهترین طاعات است.

ششم اینکه مهمان را گرامی بداریدکه هدیه خداست و با او بی حرمتی نکنید.

هفتم اینکه اولاد رسول خدا را گرامی بدارید و حرمتشان را نشکنید که حجت خدا هستند.


منبع:  کتاب سراج القلوب

روایت خوانده شده توسط استاد انصاریان در شب ۲۱ ماه مبارک رمضان در حسینیه همدانیها

*** لینک مطلب در پایگاه استاد انصاریان ***

مطالب مرتبط با این موضوع


  1. نصیحتهای شیطان به پیامبران
  2. سوالات رسول خدا از شیطان و نصیحت های شیطان به امت پیامبر
  3.  نشانه های دوستان شیطان
  4. سخنرانی شیطان در روز قیامت !
  5. غضب و شهوت مهمترین راه های نفوذی شیطان
  6. نقشه راه و سند چشم انداز شیطان
  7. شگردهای شیطان برای فریب انسان ها
  8. راههایی برای نجات از سحر و جادو!
  9.  گناهی که شیطان هم از آن بیزار است!
  10. تلفن همراه خود را خانه شیطان نکنید.
  11. متن گفت‌وگوى حضرت موسى (ع) با ابلیس چه بود؟
  12. سخنرانی شیطان در پنج سکانس

برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir


کتابخانه ازدواج و زناشویی

دانلود آموزش مسائل زناشویی و جنسی

(مورد تایید وزارت ارشاد)

آیا می دانید حدود 60درصد از طلاق های ایران ریشه در مشکلات جنسی دارند؟

دانلود مدیریت روابط جنسی از دکتر حبشی

دانلودشب زفاف(خواهران) از استاد خانم یزدی

دانلودمسائل جنسی زنان

دانلود هنر عشق بازی از حجت الاسلام دهنوی

دانلود خانواده و هویت جنسی از دکتر مجد

دانلودتکنیک های نزدیکی، آموزش هایی که هر کس باید بداند ( تایید وزارت ارشاد)

دانلود آموزش تربیت جنسی فرزند (کودکی و نوجوانی) از دکتر قاسمزاده و حبشی

 دانلود سمینار خانواده موفق (ارتباط زن و شوهر و خانواده ها) (دکتر شاهین فرهنگ)

دانلود فیلم آموزش مسائل زناشویی آشنای محبوب (مورد تایید وزارت ارشاد)

دانلود سمینار ازدواج موفق (دکتر شاهین فرهنگ)

دانلود خانواده و مباحث زناشویی 160 جلسه  از حجت الاسلام دهنوی

دانلود سمینار زن، عفاف و هدف زندگی (دکتر شاهین فرهنگ)


دانلود کتاب زناشویی و ازدواج

 

دانلود کتاب مطلع عشق(رهنمودهای رهبر معظم انقلاب به زوجهای جوان)  نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب توصیه های معصومین (ع) در آداب زناشویی نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب مسائل چنسی و زناشویی در احادیث نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب محافل شادی (اشعار مذهبی عقد و عروسی ) نوع کتاب - pdf

دانلود کتاب آموزش مسائل جنسی و زناشویی سالم برای ازدواج -جلد اول-جلد دوم -جلد سوم

دانلود کتاب تنظیم خانواده1  نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب تنظیم خانواده2  نوع کتاب - pdf

دانلود کتاب انتخاب عاقلانه زندگی عاشقانه نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب ازدواج همسران جوان نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب آموزش پیش از ازدواج نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب  راز هایی درباره مردان نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب  راز هایی درباره زنان نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب  سوالات زناشویی نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب گلبرگ زندگی نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب رهنمودهایی برای ازدواج جوانان نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب روابط متکامل زن و مرد نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب مطلع مهر(انتخاب همسر) نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب مزاج شناسی در انتخاب همسر نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب قانون قوه باه نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب گلبرگ سلامت نوع کتاب -جاوا

دانلود کتاب آموزش های فبل از ازدواج نوع کتاب -جاوا

دانلود کتاب چگونه بهترین همسر باشیم؟ نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب بهشت خانواده1 نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب بهشت خانواده2 نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب آیین همسرداری نوع کتاب -pdf جاوا -آندروید

دانلود کتاب دانستنیهای زناشویی نوع کتاب -pdf - جاوا -آندروید

دانلود کتاب احکام روابط زن و شوهر   نوع کتاب -pdf جاوا -آندروید

دانلود کتاب آداب ازدواج و زندگی خانوادگی  نوع کتاب -pdf جاوا -آندروید

دانلود کتاب راز دلبری   نوع کتاب -pdf جاوا -آندروید

دانلود کتاب کلبه عشق  نوع کتاب -pdf جاوا -آندروید

دانلود کتاب نظام خانواده در اسلام   نوع کتاب -pdf جاوا -آندروید

دانلود کتاب زن ومسئله ازدواج  نوع کتاب -pdf جاوا -آندروید

دانلود کتاب الگوی زندگی و شوهرداری  نوع کتاب -pdf جاوا -آندروید

دانلود کتاب بانک اطلاعات زناشویی  نوع کتاب جاوا -آندروید

دانلود کتاب جوانان ازدواج و راهکارها نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب موفقیت در زندگی زناشویی نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب حل مشکلات زناشویی نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب مردان مریخی .زنان ونوسی نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب توصیه های معصومین(ع) برای زیبا شدن فرزند نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب خانواده و ازدواج نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب مشکلات جنسی جوانان نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب دانستنیهای جنسی نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب آموزش جنسی آقایان نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب ازدواج وموفق نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب راهنمای زندگی خانوادگی نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب هوسهای سرخ نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب الفبای زندگی نوع کتاب -pdf

دانلود کتاب عشاق موفق1 نوع کتاب - جاوا

دانلود کتاب عشاق موفق2 نوع کتاب - جاوا

دانلود کتاب ناگفته های زناشویی نوع کتاب - جاوا

دانلود کتاب علائق وروحیات جنسی افراد نوع کتاب - جاوا

دانلود کتاب همسران واقعی نوع کتاب - جاوا


مطالب مرتبط با این موضوع:


1- بخور نخورهای دوران بارداری

2- وظایف مادر تا هفت سالگی کودک

3- چهل نکته درباره تربیت کودکان

4- بهترین زمان برای بارداری و بچه دار شدن از نظر اسلام

5- عقیقه فرزند سنتی فراموش شده !+دستورات

6- آداب «روابط جنسی بین زوجین» در اسلام


برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir
پاسخ به چهار شُبهه مهم وهابیت علیه شهادت حضرت زهرا(س) را بخوانید:
  • شبهه اول؛ حدیث «فاطمة بضعة منی» در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر شده است!
  • شبهه دوم؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س).
  • شبهه سوم؛ چرا علی(ع) نرفت درب منزل را باز کند؟
  • شبهه چهارم؛ اصلاً خانه‌‌های مدینه درب نداشتند؟!
  • نقل خاطره‌‌ای جالب و آموزنده

شبهه اول؛ شأن صدور حدیث «فاطمة بضعة منی»

وهابی‌‌ها شبهه‌‌ای ساخته‌‌اند مبنی بر اینکه حدیث «فاطمة بضعة منی» در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر  شده است!

توضیح: در کتاب «صحیح بخاری» حدیث 3110 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة بضعة منی» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است که: علی(ع) می‎‌‌خواست «جُوِیریه» دختر ابوجهل را خواستگاری کند و به اصطلاح عامیانه بر سر حضرت زهرا(س) هوو بیاورد که پیامبر(ص) این سخن را فرموده‌‌اند و منظورشان این بود که: یا علی اگر بخواهی با دختر ابوجهل ازدواج کنی باید دختر مرا طلاق بدهی!!!

اما پاسخ این شبهه:

اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد 6 کتاب «العصابة»، ص 94 ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص 170 کتاب «فاطمة الزهراء» نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(ع) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!

ثانیاً) «جُوِیریة» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.

ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبر(ص) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.

شبهه دوم؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)

علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان می‌‌آورند که:شهادت حضرت زهرا(س) از سال 1374 شمسی به تقویم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است.

اما پاسخ این شبهه:

اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابیها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابیها(!) ـ در کتاب جلد 4 کتاب «منهاج السنة» ص 220 نوشته است که: «کبس بیت فاطمه(س)» یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمه(س) شدند».

ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب «فرائد السمطین» آورده است که پیامبر(ص) فرموده‌‌اند: بعد از من میبینم که دخترم «مغمومة مغصوبة مقتولة» خواهد شد.

ثالثاً) «مرحوم کلینی» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهرا(س) شهیده است.

رابعاً) «شهرستانی» در جلد اول کتاب «الملل والنحل» ص 67 از «نظّام» نقل می‌‌کند که خلیفه دوم با لگد به شکم حضرت زهرا(س) زد و جنین او را سقط کرد.

خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در «میزان الاعتدال» و «لسان المیزان» نیز نوشته است.

شبهه سوم؛ چرا علی(ع) نرفت درب منزل را باز کند؟

شبهه دیگری مطرح می‌‌کنند مبنی بر اینکه: اگر حضرت علی(ع) در خانه حاضر بود چرا حضرت زهرا(س) درب منزل را باز کرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غیرت مردان خصوصا مردان عرب است.

پاسخ:

اولاً) «ابن عساکر» در جلد 42 کتاب «تاریخ دمشق» ص 470 آورده است که:

پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفتند: «یا أم السلمة قومی فافتحی له» یعنی: «ای أم سلمه! برخیز و در را باز کن».

ثانیاً) در جلد 44 همین کتاب صفحه 35 آمده است که: عمر بن خطاب آمد و دقّ الباب کرد، پیغمبر خانه بود ولی به حضرت خدیجه(س) فرمود: «افتحی یا خدیجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».

ثالثاً) در جلد اول کتاب «احتجاج طبرسی» ص 292 آمده است که: روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که امیرالمؤمنین علی(ع) در زدند و پیامبر(ص) به عایشه فرمود که: «افتحی له الباب» یعنی: «در را برای او(علی) باز کن». حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!

رابعاً) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة» نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرت(س) شدند.

خامساً) قرآن کریم در آیه 27 سوره نور می‎‌‌فرماید: «یا أیها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستأنسوا» یعنی بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید.

و در جای دیگر میفرماید: «یا أیها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبی إلا أن یؤذن لکم».

از سوی دیگر «سیوطی» در جلد 5 کتاب «الدر المنثور» ص 50 نوشته است که: «خانه زهرا خانه نبوت است». بنابراین حضرت زهرا(ع) و مولا علی(ع) بر این باور بودند که مهاجمان حریم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ می‎‌‌کنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهلبیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه میشوند.

شبهه چهارم؛ اصلاً خانه های مدینه درب نداشتند؟!

شبهه دیگری مطرح می‌‌کنند که: اصلاً خانه‌‌های آن زمان مدینه درب نداشتند و فقط یک پرده یا حصیر در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت درب ماندن حضرت زهرا(س) تکذیب شود.

اما پاسخ:

اولاً) قرآن کریم در سوره نور میفرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا» یعنی «شما در بعضی خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین کسانی که مفتاح و کلید منزل خود را به شما می‎‌‌دهند ـ می‌‌توانید بدون اجازه غذا بخورید». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد کلید معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید میزدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.

ثانیاً) در کتاب «صحیح مسلم» ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد 6 صفحه 105 حدیث 5136 آمده است که پیغمبر اکرم(ص) دستور داده بودند که: «شبها درها را ببندید». آیا حصیر و پرده را میبندند؟! آیا به پرده می‌‌گویند در؟!

ثالثاً) «بخاری» در جلد اول کتاب «الادب المفرد» صفحه 272 نوشته است که: «روای می‌‌گوید سوال کردم که: درِ خانه عایشه دو لنگه بوده یا یک لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ میگیرد که: یک لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عایشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولی خانه حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!

بن بست وهابیت در موضوع شهادت حضرت زهرا(س)

مناظرهای در «دبی» امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم.

صحیح بخاری(کتابی بسیار مهم و معتبر نزد اهل سنت) را به وی نشان دادم و پرسیدم این روایت را قبول دارید که پیامبر(ص) فرموده: فاطمه(س) پاره تن من است و هر کس او را بیازارد مرا آزرده؟

پاسخ داد قبول دارم.

گفتم: این را نیز قبول داری که فاطمه(س) از شیخین(ابوبکر و عمر) غضبناک شد؟

گفت: نه این دروغ است و شیعه‌‌ها آن را درست کرده‌‌اند.

کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه کرد و گفت: این کتاب در بیروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست. ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش میکشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود!

سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهرا(س) به او نشان دادم. پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برایت میآورم.

شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟ میزبانش گفت: شیخ وهابی نامه‌ای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: «در مناظره‌‌ای در مورد حضرت زهرا(س) به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب

دندان شکنی برایم بفرستید».

جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!».

آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!

منبع: سایت ولیعصر(عج)

 وب برای مفیده

برای خواندن مطالب دیگر در همین ارتباط روی همین سطر کلیک کنید


مطالب مرتبط با این موضوع


برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir

15 بلا برای سبک شمردن نماز

«عَنْ الفاطمة (علیها السلام) قالَتْ: سَأَلْتُ أَبى رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) لِمَنْ تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ.

قال(صلى الله علیه وآله وسلم): مَنْ تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ إِبْتَلاهُ اللّهُ بِخَمْسَ عَشَرَةَ خَصْلَةً:

یَرْفَعُ اللّهُ الْبَرَکَةَ مِنْ عُمْرِهِ،

وَ یَرْفَعُ اللّهُ الْبَرَکَةَ مِنْ رِزْقِهِ،

وَ یَمْحُوا اللّهُ عَزَّوَجَلَّ سیماءَ الصّالِحینَ مِنْ وَجْهِهِ،

وَکُلُّ عَمَل یَعْمَلُهُ لا یُوجَرُ عَلَیْهِ،

وَ لا یَرْتَفِعُ دُعاؤُهُ إِلىَ السَّماءِ،

وَ لَیْسَ لَهُ حَظٌّ فى دُعاءِ الصّالِحینَ،

وَ أَنّهُ یَمُوتُ ذَلیلاً،

وَ یَمُوتُ جائِعًا،

وَ یَمُوتُ عَطْشانًا، فَلَوْ سُقِىَ مِنْ أَنْهارِ الدُّنْیا لَمْ یُرْوَ عَطَشُهُ،

وَ یُوَکِّلُ اللّهُ مَلَکًا یَزْعَجُهُ فى قَبْرِهِ،

وَ یَضیقُ عَلَیْهِ قَبْرُهُ ،

وَ تَکُونُ الظُّلْمَةُ فى قَبْرِهِ،

وَ یُوَکِّلُ اللّهُ بِهِ مَلَکًا یَسْحَبُهُ عَلى وَجْهِهِ،  وَ الْخَلائِقُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ،

وَ یُحاسَبُ حِسابًا شَدیدًا،

وَ لا یَنْظُرُ اللّهُ إِلَیْهِ وَ لا یُزَکّیهِ وَ لَهُ عَذابٌ أَلیمٌ.»

(مسند فاطمه الزهراء، ص 235).

حضرت زهرا (سلام الله علیها) میفرماید :
از پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری مکنند, پرسیدم.

آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری داشته باشد, خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می گرداند:

1 خداوند برکت را از عمرش می گیرد.
2 خداوند برکت را از رزق و روزی اش می گیرد.
3 خداوند سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند.
4 هر کاری که بکند بدون پاداش خواهد ماند.
5 دعایش مستجاب نخواهد شد.

6 برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود.
7 ذلیل خواهد مرد.
8 گرسنه جان خواهد داد.
9 تشنه کام خواهد مرد به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند, تشنگی اش برطرف نخواهد شد.
10 خداوند, فرشته ای را برمی گزیند تا او را در قبرش نا آرام سازد.
11 قبرش را تنگ گرداند.
12 قبرش تاریک باشد.
13 خداوند فرشته ای را بر می گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد. در حالی که خلایق به او بنگرند.
14 به سختی مورد محاسبه قرار گیرد.

15 و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابی دردناک باشد.

15 بلای وحشتناک نتیجه بی اعتنایی به نماز

روزی حضرت زهرا(سلام الله علیها) کنار رسول خدا(ص) نشسته بودند.

حضرت فاطمه(س) از پدر بزرگوارش پرسید: پدر جان، یا رسول الله! زنان و مردانى که نسبت به نماز بى‌‌اعتنا هستند و نماز را سبک مى‌‌شمارند، چه عواقبى را در پیش دارند؟

رسول خدا(ص) فرمود: فاطمه جان! هر کسى از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى‌‌سازد:

شش مورد در دنیا، سه مورد در وقت مرگ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قیامت زمانى که از قبر خارج شود.

الف) اما آن شش بلایى که در دنیا دامنگیرش مى‌‌شود:

1- خداوند برکت را از عمرش مى‌‌برد.

2- خداوند برکت را از رزقش مى‌‌برد.

3- خداوند عزوجل سیماى صالحین را از چهره‌‌اش محو مى‌‌کند.

4- هر عملى که انجام مى‌‌دهد پاداش داده نمى‌‌شود.

5- دعایش به آسمان نمى‌‌رود.

6- بهره‌‌اى از صالحین براى او نیست.

ب) اما آن سه بلایى که هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد:

1- ذلیل از دنیا مى‌‌رود.

2- هنگام مرگ در حال گرسنگى خواهد بود.

3- تشنه از دنیا خواهد رفت، اگر چه آب نهرهاى دنیا را به او بدهند.

ج) اما آن سه بلایى که در قبر دامنگیرش مى‌‌شود:

1- خداوند ملکى در قبر براى او مى‌‌گمارد تا او را زجر دهد.

2- قبرش براى او تنگ خواهد شد.

3- گرفتار ظلمت و تاریکى قبر خواهد شد.

د) اما آن سه بلایى که در روز قیامت گرفتارش خواهد شد:

1- خداوند ملکى را موکل مى‌‌سازد تا او را با صورت بر زمین بکشد، در حالى که خلایق تماشا مى‌‌کنند.

2- محاسبه اعمالش به سختى انجام مى‌‌شود.

3- خدا به نظر لطف به او نمى‌‌نگرد و براى اوست عذاب همیشگى.

(منبع: فلاح السائل : 22)

قفل شدن زبان هنگام مرگ بخاطر ناراحتی مادر

حضرت رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در وقت وفات جوانی نزد او حاضر شد.

به او فرمود: بگو لا إلهَ إلا الله.

اما زبان آن جوان بسته شد و نتوانست بگوید و هر چه حضرت فرمود: بگو لا إلهَ إلا الله، او نتوانست بگوید.

پس حضرت به زنى که کنار بستر آن جوان بود فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟

عرض کرد: بله یا رسول الله، من مادر او هستم.

پیامبر فرمود: آیا تو از او ناراحت و غضبناکی؟

گفت: بله، الان شش سال است که با او حرف نزده‌‌ام.

حضرت فرمود: دوست دارم او را ببخشی و از او راضى شوی.

آن زن گفت:

«رَضِىَ اللهُ عَنْهُ بِرِضاکَ یا رَسُولَ اللهِ»؛

وقتی این جمله را(که نشانه رضایت او بود) نسبت به پسرش‏گفت، زبان آن جوان باز شد.

حضرت به او فرمود: بگو لا اله الا الله،

جوان گفت: لا الهِ الا الله.

حضرت فرمود: جوان چه مى بینى؟

عرض کرد:

مى‏‌‌بینم مرد سیاهى بد منظر با جامه‌‌‏هاى چرک و بوى گندیده و بد، که نزد من آمده و گلو و راه نفس مرا گرفته است.

حضرت فرمود: بگو:

«یا مَنْ یَقبَلُ الْیَسیرَ، وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثیرِ، اقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ، وَاعْفُ عَنِّى الْکَثیرَ، انَّکَ انْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»،

اى آنکه طاعت اندک را می‌‌پذیرى و از گناه بسیار می‌‌گذرى، طاعت اندک مرا بپذیر و از گناه بسیارم درگذر که تو بسیار آمرزنده و مهربانى.

آن جوان این کلمات را گفت، آن وقت حضرت به او فرمود: نگاه کن چه مى‌‌‏بینى؟

گفت: مى‏‌‌بینم مردى سفید رنگ، نیکو صورت، خوشبو، با جامه‌‌‏هاى خوب نزد من آمده و آن سیاه برگشته و مى‌‌‏خواهد برود.

حضرت فرمود: این کلمات را اعاده کن.

آن جوان دوباره آن دعا را تکرار کرد.

حضرت فرمود: چه مى‏‌‌بینى؟

عرض کرد: دیگر آن سیاه را نمى‌‌‏بینم و آن شخص سفید نزد من است.

پس در آن حال آن جوان وفات کرد.

(منبع: بحار الانوار 71: 75)

مطالب مرتبط با این موضوع


1- وقت فضیلت نماز مغرب و عشا چه زمانی است؟

2- آثار و برکات نماز اول وقت

3- چه کنیم تا در نماز حواسمان پرت نشود

4- کیفیت نماز شب

5- اهــمیت نماز

6- 15 بلا برای سبک شمردن نماز

7- شراب‏خواری و نماز !!!

8- راهکار هایی برای آشنایی فرزندان با نماز

9-مهم ترین دلایل نماز نخواندن من!

10 -با یاد خدا نیازی به نماز نیست !


برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir

10 کاربرد عجیب و غریب «پودر بچه»

پودر که برای بچه تان استفاده می کنید، از آنچه که فکر می کنید، مفید تر است!
به گزارش مشرق، اگر شما فکر می کنید پودر بچه فقط برای صاف و تازه نگه داشتن پوست است، شما واقعا قدرت آن را دست کم گرفته اید. سعی کنید از این پودر برای حل مشکلات روزانه خود استفاده کنید، تا از پتانسیل بالای آن آگاه شوید.

۱. گردنبند گره خورده

هرگز زمان زیادی را برای از هم باز کردن گردنبند در هم پیچیده شده، هدر ندهید. گره را با پودر بچه کمی شل کنید و از یک پین برای باز کردن آن استفاده کنید.

۲. وسایل خانه که بوی بد گرفته اند

می توان کشوها، مبلمان ها و سایر وسایل خانه را که بوی بد و کهنگی گرفته یا کپک زده اند، با ریختن مقداری از پودر بچه تازه نگه داشت و خوشبو کرد.

۳. مو های چرب

اکثر شامپو های خشک بر پایه نشاسته هستند؛ بنابراین پودر بچه، یک اثر مشابه در مواقع تنگنا (نداشتن شامپو) دارد. در این مواقع، مقداری از پودر را در دست تان بریزید و آن را بر روی  پوست سر خود ماساژ دهید تا روغن های اضافی خیس خورده و با آب شسته شوند.

۴. یک شب سوزان تابستانی

خزیدن به یک تخت گرم و گیرا تعریف کاملی از آرامش شب نیست. گرد و غبار پودر را بین ملافه های خود بریزید تا به جذب عرق و خنک نگه داشتن آن ها کمک کند.

۵. مورچه های مزاحم

این مزاحمان را با مسدود کردن مسیر آن ها با پودر (آنها طرفداران عطر و بوی آن نیستند)، از آشپزخانه خود دور نگه دارید.

۶. لکه های چربی

از ریخته شدن سس سالاد بر روی لباس خود نگرانی نداشته باشید، قصد ما تبلیغ یک پودر لباس شویی گران قیمت نیست! قبل از شستشوی معمولی لباس، روی هر لکه چربی، پودر بچه را ریخته و به لباس ضربه بزنید تا چربی جذب پودر شده و به راحتی شسته شود.

۷. رفع اصطکاک دستکش شستشوی ظروف

یک خانم خانه دار می گوید: "پس از شستشوی ظروف، من مقدار کمی از پودر را درون دستکش لاستیکی خودم می ریزم. این کار به این که آنها را تازه نگه دارم تا در مرتبه بعد دستکش به راحتی وارد دست من شود، کمک می کند."

۸. چوب جنگلی کفِ جیر جیر کننده

پودر بچه را بر روی سطح کفِ چوبی خانه تان بریزید و آن را آرام به ترک ها واردکنید تا جلوی ایجاد صدای جیر جیر آن ها را بگیرد. مقدار اضافه آن را پاک کنید و از صدای سکوت لذت ببرید.

۹. پای شنی

یک بطری مناسب را از پودر بچه پر کنید و در کیف ساحلی خود قرار دهید. در پایان روز، آن را بر روی پوست خود مالش دهید تا شن و ماسه دریا براحتی از پوست تان جدا شود.

۱۰. عرق پا

برای جلوگیری از ایجاد بوی عرق پا، پودر را در کفش خود بپاشید. جوراب را فراموش کنید، پودر، پای شما را خشک نگه داشته و می توانید بدون نگرانی، پابرهنه در آپارتمان راه بروید.

منبع: مهر

جواهرات بی‌همتای ایران؛ از تخت طاووس تا الماس دریای نور+عکس

تاریخچه الماس دریای نور به افسانه‌ها می‌رسد. بنا بر روایات این الماس را رستم در جنگ با تورانیان تصاحب نمود تا این که در جنگ‌ها به غارت رفت و به دست شاه هند افتاد.
ارزش جواهراتی که در موزه جواهرات ملی ایران نگهداری می‌شوند، چه‌قدر است؟ هیچ کس در دنیا جواب این سوال را نمی‌داند. این گنجینه بی‌مانند تنها بخشی از گنجینه جواهرات ایران است که غارت نشده و همچنان در ایران باقی مانده است.

به گزارش عصرایران به نقل از دویچه وله،تاریخچه الماس دریای نور به افسانه‌ها می‌رسد. بنا بر روایات این الماس را رستم در جنگ با تورانیان تصاحب نمود تا این که در جنگ‌ها به غارت رفت و به دست شاه هند افتاد. با این حال نادر شاه در سال ۱۷۳۹ در جنگ با هند الماس کوه نور و دریای نور را دوباره به ایران بازگرداند. به گزارش موزه جواهرات پس از قتل نادر، الماس کوه نور به غارت رفت و از ایران خارج شد اما الماس دریای نور همچنان در ایران نگهداری می‌شود.

جواهرات بی‌همتای ایران؛ از تخت طاووس تا الماس دریای نور


تخت طاووس
این تخت به فرمان فتحعلی‌شاه در سال ۱۲۱۶ قمری و با جواهرات و طلای موجود در خزانه ساخته شد و به‌دلیل وجود نشان خورشید در بالای تخت، به تخت خورشید معروف شد. البته بعد از ازدواج فتحعلی‌شاه با «طاووس تاج‌الدوله» تخت طاووس نام گرفت.

جواهرات بی‌همتای ایران؛ از تخت طاووس تا الماس دریای نور


ویترین زمرد
بخشی از جواهرات نادرشاه که حالا در موزه جواهرات ملی ایران وابسته به بانک مرکزی ایران نگهداری می‌شوند.

جواهرات بی‌همتای ایران؛ از تخت طاووس تا الماس دریای نور


کلاه عباس‌میرزا

کلاه مروارید‌دوزی‌شده‌ی عباس میرزا (پسر فتحعلی‌شاه) به‌شکل تاج و از پارچه‌ی اطلس و مخمل قرمز است که روی آن، مرواریددوزی و پولک‎دوزی شده و در بالای آن، یک تخمه‌ی زمرد درشت و الماس نصب شده است.

جواهرات بی‌همتای ایران؛ از تخت طاووس تا الماس دریای نور



تاج فرح پهلوی

این تاج در سال ۱۳۴۶ توسط وان کلیف و آرپل از میان جواهرات ملی ساخته شده است. وزن این تاج یک کیلو و ۴۸۹ گرم است و از الماس، برلیان، زمرد، لعل، یاقوت و مروارید ساخته شده است.

جواهرات بی‌همتای ایران؛ از تخت طاووس تا الماس دریای نور



دسته شمشیر و غلاف متعلق به سلسله پهلوی، معروف به "شمشیر شاهی" با ٣٠٠٠ سنگ تزیین شده از جمله زمرد، یاقوت و الماس.

جواهرات بی‌همتای ایران؛ از تخت طاووس تا الماس دریای نور

جبه تاجگذاری رضا شاه

این جبه از ابریشم دست‌بافت است، زمینه‌ی سفید و بته‌جقه‎ای درشت دارد. این جبه برای مراسم تاج‎گذاری رضاشاه دوخته شده و در مراسم تاج‌گذاری محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۴۶ نیز مورد استفاده قرار گرفت، وزن مرواریدهای شنل بیش از ۲۱ مثقال است. هر مثقال حدود ۶/ ۴ گرم است.

جواهرات بی‌همتای ایران؛ از تخت طاووس تا الماس دریای نور

پاورپوینت/رابطه ها


پاورپوینت/رابطه ها.....(قسمت دوم)
دسته :: پاورپوینت

از امام صادق روایت شده که فرمود: القلبُ حَرَم الله فَلا تُسکِن حَرَمَ اللهِ غَیرَ الله؛ قلب حرم خداوند است، پس در حرم و خانه ی او، غیر او را ساکن مکن.

در شهر مدینه مردی بود که همیشه به آزار و اذیت امام موسی کاظم(ع) می‌پرداخت و به آن بزرگوار ناسزا می‌گفت. او هر وقت امام را می‌دید به امیرالمومنین(ع) دشنام می‌داد.روزی یاران امام، به حضرت عرض کردند: ...

« از خلق وخوی حضرت محمد(ص) این بود که با هرکس برخورد می‌کرد، آغاز به سلام می‌نمود.»

شخصی تصمیم گرفت زودتر به پیامبر اکرم  سلام کند. او پشت درختی مخفی شد. ولی همینکه پیامبر به آن جا رسید، با صدای بلند فرمود: ای کسی که پشت درختی، سلامٌ علیکم.

درباره ی عبادت آن حضرت از طرق مختلف نقل شده است: چون وقت نماز مى رسید، چنان منقلب مى شد که گویا از مدت‌ها قبل منتظر فرا رسیدن چنین وقتى بوده و در این حال نه او کسى را مى شناخت و نه کسى او را.

به راستى همانگونه که خود بارها اشاره داشت، نور چشمش در نماز و روزه بود: «قرة عینى فى الصلوة و الصیام»

آیا تا کنون با خود فکر کرده اید که در روابط خانواده‌ها با یکدیگر و دید و بازدیدها نیز ممکن است ویروسهای فراوانی وجود داشته باشند که روح و روان و درون انسان را مورد حمله قرار دهند؟ ویروسهایی که به راحتی می‌توانند معنویت و مسائل الهی انسان را تحت سلطه خود درآورند و اثر و ثواب میهمانی را کم رنگ یا بی اثر کند؟

«صله» در لغت به معنای احسان و دوستی آمده است و مراد از «رَحِم» خویشاوندان وبستگان هستند.