دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

آثار و تبعات ده‌گانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران

تحریم ارمغان خیانت فتنه‌گران؛
آنچه تابه‌حال درباره حوادث قبل و بعد از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یا همان فتنه 88 نقل‌شده است، بخش کوچکی از خسارات و زیان‌های وارده به‌نظام اسلامی است، فتنه‌ای که در کنار امیدوار کردن دشمنان خارجی برای ضربه زدن به کشور، خسارت‌های مادی از نوع تحریم را برای مردم ایران به ارمغان آورد.
آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران
گروه سیاسی مشرق - در واپسین روزهای بهار سال 1388، مردم آگاه و بصیر ایران اسلامی با حضور 40 میلیونی خود در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری برگ زرین دیگری بر صفحات تاریخ این سرزمین کهن افزوده و الگویی بی بدیل از مردم سالاری دینی را به جهانیان عرضه داشتند. به باور بسیاری از تحلیل گران سیاسی، انتخابات 22 خرداد 88، انتخاباتی شگفت انگیز، کم نظیر و پر اهمیت بود. چه، درآن انتخابات حدود 85 درصد از ایرانیان با رفتن به پای صندوق های رأی در آغاز چهارمین دهه انقلاب خویش، مهر تأیید دیگری برمقبولیت و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران زدند.

اما شیرینی این پیروزی بزرگ دیری نپایید و بلافاصله پس از اعلام نتایج انتخابات، اعتراض به نتیجه و عدم تمکین به قانون برخی کاندیداها و احزاب سیاسی شکست خورده، بعضی از شهرهای ایران به ویژه تهران را دستخوش وقوع نا آرامی‌ها و اعتراضات کرد. گستردگی عملیات روانی و حجم فراگیر فعالیت های رسانه ای غرب علیه نظام جمهوری اسلامی در قبل، حین و بعد از انتخابات نیز معترضان را در گسترش دامنه اعتراضات یاری نمود تا کشور و مردمی که در آستانه یک جهش در پیشرفت منطقه ای و جهانی قرار داشتند به مدت 8 ماه درگیر خود کند. مجموع این رخدادها موجب شد تا گروه‌ها، نهادها، رسانه‌ها و کارشناسان مختلف از حوادث و رخ داد های پس از برگزاری انتخابات 22 خرداد 88، با اسامی مختلفی نظیر «بحران»، «جنبش اجتماعی»، «انقلاب و یا کودتای مخملی»، «تهدید نرم»، «آشوب های شهری»، «اغتشاشات گسترده»، «فتنه»، «نارضایتی عمومی»، «جنبش سبز»، «نافرمانی مدنی» و... یاد نمایند.

برخی تحلیل گران غربی پا را فراتر نهاده و کنش های اعتراض آمیز پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم را «بزرگ‌ترین چالش داخلی جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته» ارزیابی نمودند (فرید زکریا، 2009 و توماس فریدمن، 2009). این تحلیل گران مدعی شده‌اند که «اعتراضات گسترده پس از برگزاری انتخابات، مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی را در دنیا و مقبولیت آن را در نزد افکار عمومی داخلی، با چالش جدی رو به رو ساخته است.»

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایرانصرف‌نظر از ادعای اینگونه تحلیلگران، این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت که اقدامات طرح ریزی شده غرب برای تأثیر گذاری بر انتخابات دهم ریاست جمهوری در بعد تاکتیکی و براندازی نظام در بعد استراتژیک، با رفتار نابخردانه برخی از نخبگان (موسوی، کروبی و...) و برخی تشکل های سیاسی که نقش کاتالیزور را در این میان ایفا نموده و به نوعی ضمن ایفای نقش در پازل دشمن زمینه ساز و سرعت بخش تحقق اهداف براندازانه آنان شدند، هزینه های سیاسی، اجتماعی و معنوی زیادی را بر جمهوری اسلامی و نهادهای آن تحمیل کرد. خسارت‌هایی که اقدامات در حوزه اقتصادی (آسیب رساندن به اموال عمومی و دولتی، ایجاد اختلال در کسب و کار مردم در خیابان‌های اصلی شهر و...)، سیاسی (زیر سؤال بردن مشروعیت و مقبولیت نظام و...)، اجتماعی (افزایش آمار جرم و جنایت و...) و... داشت بر هیچ انسان منصفی پوشیده نیست.

گروهی مغرض و لجوج که منافع خود را در خطر می‌دیدند با اتخاذ برخی تصمیمات اشتباه که بر پایه اخبار و اطلاعات کاملاً غلط و برنامه ریزی شده از سوی دشمنان قسم خورده نظام بود با ادعای تقلب در انتخابات زمینه ساز چنین حوادثی شدند، ادعاهایی که به مرور بی پایه و اساس بودن آن‌ها روشن شده و بسیاری بر این مهم اعتراف نمودند. (هادی غفاری، محمد علی ابطحی، مصطفی تاجزاده، رمضان زاده، صفایی فراهانی و....)

اما با قدری دقت و تأمل در حوادث رخ داده در سال 88 و شرایط پس از آن در می‌یابیم که همسویی برخی از نخبگان و تشکل‌های سیاسی با غرب چه هزینه سنگینی را متوجه کشور جمهوری اسلامی ایران نموده و چگونه مانع از جهش تاریخی این نظام شد، عمق فاجعه آنجا مشخص می‌شود که بدانیم در صورت تمکین معترضان به قانون و رعایت اخلاق سیاسی جمهوری اسلامی می‌توانست به عنوان الگویی بی بدیل برای آزادی خواهان جهان تبدیل شده و اقتدار و مشروعیت نظام را در عرصه داخلی و بین المللی دوچندان نماید.

در این نوشتار ضمن تبیین مفهوم فتنه از منظر قرآن کریم، نهج البلاغه و بیانات مقام معظم رهبری، آثار و تبعات فتنه 88 را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده ایم.

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایرانمفهوم فتنه

فتنه یکی از پرکاربردترین واژه‌ها در ادبیات اسلامی و قرآن کریم است، به طوری که ریشه این واژه (فِتَن) 58 بار در قرآن کریم تکرار شده است. فتنه به معانی مختلفی نظیر؛ آزمایش[1]، فریب، گول زدن و غافل کردن[2]، شکنجه و عذاب[3]، داغ کردن، سوزاندن[4]، عذر[5]، شرک[6]، کفر[7]، قتل[8] و وسیله امتحان[9] در قرآن کریم کاربرد داشته است.

دوران حکومت مولی الموحدین علی علیه السلام بی تردید تنها حکومت شیعی از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی ایران است، از این روی رهبری امام علی علیه السلام و حکومتداری آن امام همام می‌تواند الگوی بی بدیلی برای ما باشد، چه بسا که حکومت آن حضرت نیز با فتنه های مختلف داخلی و خارجی دست به گریبان بود. از این روی فتنه در سخن امام نیز از بسامد بالایی برخوردار است.

برخی از تعابیری که در معنای فتنه به کار برده شده است عبارت‌اند از: امتحان (آزمایش)، کفر، شرک، انحراف از حق، گناه و ایجاد اختلاف در بین مردم. اما آن چه بیشتر بدان پرداخته شده است انحراف از حق و اختلاف افکنی در میان مردم است. حضرت علی (ع) در خطبه های 93 و 151 نهج‌البلاغه فتنه را کالبدشکافی کرده و ویژگی‌های آن را مواردی همچون؛ خودنمایی در لباس حق، اضطراب آور بودن، درهم کوبنده و نابود کننده، گمراه کننده، لغزاننده دل‌ها، به سخن درآورنده ستمگران، جاری کننده خون‌ها، نابود کننده نشانه های دین و ... بیان نموده است.

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایراناما فتنه در گفتمان مقام معظم رهبری نیز بر گرفته از قرآن کریم و نهج البلاغه است. ایشان در بیانات مختلف در خصوص فتنه فرموده‌اند:

«فتنه» یعنی حادثه ای‌ای غبار آلود که انسان نتواند دوست را از دشمن تشخیص دهد و دریابد که این فتنه از کجا تحریک می‌شود، فتنه‌ها را باید با روشنگری خاموش کرد زیرا هر جا روشن گری باشد دست فتنه انگیز کوتاه می‌شود ... «فتنه» مثل یک مه غلیظ است فضا را نامشخص می‌کند، چراغ مه شکن لازم است که همان بصیرت است. (مقام معظم رهبری: 2/4/89)

«مهم‌ترین هدف از حوادث دوران فتنه ... این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند ... امروز معلوم شده است که آن کسانی که در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند آن‌ها بخشی از ملت نیستند؛ افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح یا کسانی که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود کار ضد انقلاب را می‌کنند ربطی به توده مردم ندارد. (مقام معظم رهبری: 19/11/88).

«این فتنه خیلی چیز مهمی بود قصدشان خیلی قصد عجیب و غریبی بود؛ در واقع می‌خواستند ایران را تسخیر کنند این‌هایی که عامل فتنه بودند ـ توی خیابان یا بعضی از سخنگویانشان ـ اغلب ندانسته وارد این میدان شده بودند، اما دست‌هایی این‌ها را هدایت می‌کرد، نفهمیدند. (مقام معظم رهبری: 13/8/89).

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران«بعضی در این فتنه و در این جنجال وارد شدند، نفهمیدند اسم این براندازی است، نفهمیدند این همان فتنه است که امیر المومنین (ع) فرمود ... فتنه خرد و نابود می‌کند کسانی را که زیر دست و پای فتنه قرار بگیرند. (مقام معظم رهبری: 4/8/89)

«در حوادث فتنه گون شناخت عرصه دشوار است شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است ... بایستی گره گشایی کرد، بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گره های ذهنی را باز کرد و این تبیین لازم دارد یعنی کار انبیاء. (مقام معظم رهبری: 14/6/88)

«با حرف‌های فتنه گران و فتنه انگیزان در دل شما تزلزل به وجود نیاید ... خاصیت دوران فتنه همان طور که بارها عرض کرده‌ایم غبار آلودگی است، مه آلودگی است، نخبگان گاهی دچار خطا و اشتباه می‌شوند، اینجا شاخص لازم است، شاخص همان حق و صدق و بینه ای است که در اختیار مردم قرار دارد. (مقام معظم رهبری: 5/4/89).

«دو پهلو حرف زدن، کمک کردن به غبار آلودگی فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفاف سازی نیست، شفاف سازی دشمن دشمن است، مانع دشمن است. غبار آلودگی کمک به دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کی به شفاف سازی کمک می‌کند و کی به غبار آلودگی کمک می‌کند ... این یک معیار است. (مقام معظم رهبری: 29/10/88).

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران«شما دیدید فتنه ای به وجود آمد، کارهایی شد تلاش‌هایی شد، آمریکا از فتنه گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرت‌های غربی دفاع کردند، منافقین دفاع کردند، سلطنت طلب‌ها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل این اتحاد و اتفاق نامیمون مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز 22 بهمن، آن چنان عظمتی از خود نشان دادند که دنیا را خیره کرد ... ایرانیان امروز آن چنان وضعیتی دارند که هر توطئه را خنثی می‌کنند، منتهی توجه داشته باشید باید تقوا پیشه کنیم. آن چه ما را قوی می‌کند تقوا است، آن چه ما را آسیب ناپذیر می‌کند تقوا است. (مقام معظم رهبری: 14/3/89).

«گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است در فتنه همه بایستی روشنگری کنند، همه بایستی بصیرت داشته باشند. (مقام معظم رهبری: 2/7/88).

«جوان‌های عزیز مراقب باشند ... که هر گونه کار بی رویه ای کمک به دشمن است می‌بینیم همین طور جوان‌ها گله‌مند، ناراحت و عصبانی، گاهی هم از بنده گله می‌کنند که چرا فلانی صبر می‌کند؟ چرا فلانی ملاحظه می‌کند؟ من عرض می‌کنم در شرایطی که دشمن با همه وجود با همه امکانات خود در صدد طراحی یک فتنه است و می‌خواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در این بازی کمک نکرد، خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد.» (مقام معظم رهبری: 19/10/88).

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایرانبر اساس آن چه از قرآن، نهج‌البلاغه و بیانات مقام معظم رهبری درباره قدر جامع (مشترک) در مفهوم فتنه استفاده می‌شود، می‌توان گفت فتنه از اموری است که یا مربوط به خداوند است که از روی حکمت و مصلحت کارهای مختلفی برای آزمایش بندگان انجام می‌دهد و یا بازتاب اعمال و رفتار انسان‌هاست که به خود آن‌ها برمی گردد، یا این که توسط انسان صورت می‌پذیرد مانند گرفتاری، مصیبت، کشتارها، فشارها و نابسامانی‌ها و سایر اقدام‌های نا بهنجار که این مشکلات ربطی به خداوند ندارد و همواره از سوی پروردگار مورد نکوهش و انتقاد شدید قرار گرفته است؛ بنابراین می‌توان وجه مشترک فتنه (آن چه توسط انسان صورت می‌پذیرد) را ایجاد فضای غبار آلود، شبهه، فریب، اختلاف و انحراف در جامعه دانست، به گونه ای که نتوان دوست را از دشمن تشخیص داد و به راحتی منشأ آن را شناخت.

آثار و تبعات فتنه 88

بی تردید فتنه 88 خسارات مادی، معنوی و حیثیتی زیادی برای نظام و کشورمان چه در داخل و چه در سطح بین‌الملل به همراه داشته است. فتنه‌ای که اگر انجام نمی‌شد، شیرینی حضور 40 میلیونی مردم و آرای بالای رئیس‌جمهور منتخب در آن می‌توانست ضمن افزایش مشروعیت مردمی جمهوری اسلامی، باعث استحکام بیشتر کشور و نظام در همه زمینه‌ها، چه در داخل و چه در خارج، شود و نظام می‌توانست به پشتوانه این انتخابات بزرگ، در جوامع بین‌المللی از موضعی قدرتمندتر در پیگیری خواسته‌هایش، اقدام کند؛ اما این فتنه، همانگونه که اشاره شد، ضمن اینکه ذائقه مردم و دلسوزان انقلاب را تلخ کرد، باعث تحمیل خسارات زیادی اعم از سیاسی، اقتصادی، مادی و معنوی برای کشورمان در داخل و خارج شد؛ خساراتی که تبعات و پیامدهای آن هنوز هم برای کشور ادامه دارد که به اجمال، تلاش می‌شود به برخی از این خسارات مهم اشاره شود.

1آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران. ایجاد شکاف در اتحاد و همبستگی ملی

نقطه آغازین فتنه 88 و رمز آشوبی را که آن حوادث ناگوار برای کشور و نظام به وجود آورد، می‌توان به بحث ادعای «تقلب» از سوی برخی از کاندیداهای شکست‌خورده انتخابات ریاست‌جمهوری، به ویژه آقایان موسوی و کروبی منوط دانست، بنا بر اسناد موجود ادعای تقلب در ماه‌ها قبل از انتخابات، از سوی برخی بیگانگان و گروه‌ها و جریانات سیاسی اصلاح‌طلب از جمله این دو کاندیدای شکست‌خورده، مطرح شده بود که طرح بحث ایجاد «کمیته صیانت از آرا» در همین راستا ارزیابی می‌شود، ولی رسماً، با ادعای پیروزی از سوی آقای موسوی در ساعت 23 شب انتخابات که هنوز بسیاری از شعب اخذ رأی در حال جمع آوری آرای مردم بودند! از جمله کلیدی‌ترین و رمز اصلی آشوب فتنه‌گران به حساب می‌آید. ادعایی که اولین خسارت و زیان آن برای کشور و نظام ایجاد تشویش در اذهان عمومی و به تبع، ایجاد شکاف در اتحاد و همبستگی ملی بود. چرا که در ابتدا، بسیاری از کسانی که به موسوی رأی داده بودند، با واقعی دانستن ادعای تقلب، به گمان خود برای گرفتن حق رأی خود به خیابان‌ها ریختند! که حوادث بعدی به دنبال این ادعا و همین حضور به وقوع پیوست.

2. تبدیل پیروزی به شکست

مشارکت ۸۵ درصدی مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و رأی بالای ۶۰ درصد شرکت‌کنندگان به رئیس‌جمهور منتخب، اتفاق بسیار مبارکی بود که می‌توانست آثار مثبت داخلی و بین‌المللی فراوانی داشته باشد. مقایسهٔ این مشارکت با انتخابات دوم خرداد ۷۶ و مانوری که اصلاح‌طلبان بر این پیروزی دادند و استفاده‌ای که در سطح داخلی و بین‌المللی از آن کردند، می‌تواند روشنگر باشد. اما حوادث بعد از انتخابات دهم، طعم پیروزی را بر کام ملت تلخ کرد و به جای اینکه موجب انسجام ملی و کسب وجههٔ بین‌المللی برای نظام باشد، در عرصهٔ داخلی، حداقل در مقطعی، موجب شکاف سیاسی داخلی، ریزش بخشی از نیروهای انقلاب و تبدیل مخالفان به معاندان شد و در عرصهٔ بین‌المللی هم موجب عریان شدن خصومت‌ها علیه نظام گشت. حوادثی که به زعم حسین بشیریه به بحران انسجام و اتحاد دامن زده و خود بحران نهفته مشروعیت را واقعیت بخشید. (بشیریه در مصاحبه با نشریه آلمانی لوگوس)

3آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران. تخریب چهره، نهادها، شخصیت‌ها و مراکز قانونی نظام

اگرچه تخریب چهره نظام، نهادهای قانونی و انقلابی از همان سال‌های اول انقلاب در رأس اهداف دشمنان داخلی و خارجی قرار داشت، اما هجمه و تخریب این نهادها پس از دوم خرداد تشدید شده و در فتنه 88 به اوج خود رسید. به جرأت می‌توان گفت؛ خطرناک‌ترین و خسارت‌بارترین پیامد آشوب‌ها و اغتشاشات در فتنه سبز، تخریب چهره نهادها و مراکز قانونی‌ای چون سپاه، بسیج، شورای نگهبان، ولایت‌فقیه، صدا و سیما و... بود. سران فتنه و فتنه‌گران، بیشترین حجم تخریب و ترور شخصیتی خود را بر روی این نهادها به‌ویژه سپاه و بسیج مصروف داشتند. در پس پرده تخریب چهره این نهادهای انقلابی، اهدافی نظیر؛ بی‌اعتماد کردن مردم به نهادهای انقلابی و قانونی، به انفعال کشاندن نهادهای انقلابی، سرنگونی نظام یا حداقل روی کار آوردن جریانی وابسته به غرب در کشور و... مد نظر فتنه‌گران و حامیان خارجی آنان بود که به فضل الهی خنثی شد.

4. حرمت‌شکنی و هجمه به ارزش‌ها

یکی از نتایج تلخ حوادث بعد از انتخابات ۸۸ حرمت‌شکنی در وقایع عاشورای ۸۸ بود که حتی در تاریخ مذهب تشیع مشابه آن را سراغ نداریم. بی‌حرمتی به امام خمینی (ره) (پاره کردن عکس امام در جریان تجمع‌ها)، روزه‌خواری در ماه رمضان، شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و بالاخره هتاک شدن ادبیات ضدانقلاب علیه رهبر انقلاب اسلامی، به گونه‌ای که بعد از آن شاهد صدور نامه‌های اهانت‌آمیز و مقاله‌های هتاکانه خطاب به ایشان بودیم، تنها چند مصداق از این حرمت‌شکنی‌هاست.

5آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران. امیدوار شدن دشمنان نظام به برخی جریانات داخلی

دشمنان قسم‌خورده انقلاب که همواره از هر بهانه‌ای برای ضربه‌زدن به نظام استفاده می‌کنند، اگرچه در ابتدا، از حضور 40 میلیونی مردم بر سر صندوق‌های رأی ناراحت بودند، اما ادعای تقلب از سوی سران فتنه و اردوکشی خیابانی فتنه‌گران در تهران باعث شد که به این بهانه وارد فتنه شده و شانس خود را یک بار دیگر برای سرنگونی نظام امتحان کنند. دشمنان مسرور از این موضوع، بلافاصله دست به کار شده و به انحای مختلف اقدام به حمایت از این فتنه‌گران کردند. شاید مهم‌ترین کارکرد فتنه برای دشمنان جمهوری اسلامی، سوءاستفاده و امیدواری آنان برای ضربه‌زدن به نظام از داخل بود. فتنه‌گری‌های سران فتنه و فتنه‌گران از یک جهت دیگر نیز حائز اهمیت است و آن اینکه برای اولین بار در طول بیش از 32 سال که از پیروزی انقلاب می‌گذشت، تمامی دشمنان زخم‌خورده نظام اعم از داخلی و خارجی و حتی برخی کشورها، علناً وارد این فتنه شدند، تا به این بهانه نظام اسلامی را به زیر کشند. اتحاد و انسجامی که تاکنون علیه هیچ حکومتی نه در ایران که در هیچ جای دنیا نیز شاهد نبودیم.

در همین راستا «شکری» یکی از مسئولان وزارت اطلاعات در مصاحبه با هفته‌نامه 9 دی در سال 89 عناصر مؤثر در فتنه 88 را به پنج دسته تقسیم کرده و در این خصوص می‌گوید: «دسته اول بیگانه‌هایی با محوریت آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس، دسته دوم ضد انقلاب سنتی داخلی و خارجی کشور شامل؛ منافقین، لیبرال‌دموکرات (نهضت آزادی و...)، اسلام‌گرایان سوسیال‌دموکرات (جنبش مسلمانان مبارز و...)، اسلام‌گرایان سوسیالیست (بنی‌صدر و...)، ملی‌گرایان لیبرال­دموکرات، چپ‌گرایان سوسیال­دموکرات، سوسیالیست‌ها و کمونیست‌ها، مشروطه‌خواهان و سلطنت‌طلبان، دسته سوم ضد انقلاب جدید که این دسته نیز از زمان دولت سازندگی و اصلاحات کم‌کم ادبیات خودشان را به ادبیات اپوزیسیون تبدیل کردند، دسته چهارم، خواص بی‌بصیرت بودند... و دسته پنجم فرقه‌های نوظهور استعماری مثل بهائیت و حجتیه و... بودند.» اما نکته مهم در فتنه 88 آنجاست که بدانیم نظام در فتنه 88 از یکی از خطرناک‌ترین و مهلک‌ترین فتنه‌های تاریخی جان سالم به در برد که اگر در هر کشور دیگری اتفاق می‌افتاد، سقوط حکومت آن را به دنبال داشت. اگرچه فتنه ۸۸ مهار شد، اما بزرگ‌ترین خیانت سران فتنه به نظام امیدوار ساختن دشمنان به داخل و به فتنه‌گران بود که بارها به آن اذعان کردند.

6آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران. افزایش امید دشمن به بی ثبات سازی سیاسی و براندازی در ایران

اگرچه براندازی و بی‌ثبات‌سازی از راهبردهای اعلامی و اعمالی آمریکا و متحدین آن بوده و هست. اما آمریکا نه تنها موفق به دستیابی به اهداف بی ثبات سازی نمی‌شد بلکه شاهد رشد و توسعه روز افزون قدرت ملی ایران نیز بوده است. در حالی که عراق و افغانستان در مرزهای غربی و شرقی به اشغال آن‌ها در آمده بود و تحرکات فزاینده آمریکا در شیخ نشین های عرب حوزه خلیج فارس و کشورهای همسایه شمالی ایران، تلقی نوعی تلاش برای محاصره را تداعی می‌کرد، جمهوری اسلامی ایران به اعتراف دوست و دشمن، باثبات‌ترین کشور خاورمیانه شناخته می‌شد. همچنین با وجود تهدیدها و تحریم‌های گسترده، بر ثبات سیاسی مستقر و توانمندی ایران در ابعاد فنی و تکنولوژیکی، اقتصادی، نظامی و سیاسی افزوده می‌شد و روند تاثیرگذاری ایران بر معادلات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نیز غیرقابل انکار بود.

در این راستا، ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیهٔ در حاشیه اجلاس سران کشورهای حوزه خزر در تهران در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت: ایران کشور و قدرتی جهانی است و همواره در خاورمیانه تاثیرگذار و نقش آفرین بوده است. ایران ادبیات و تاریخ کهن و ریشه داری دارد که حتی بخشی از خاک شوروی سابق هم جزو خاک و سرزمین ایران بوده است. (خبرگزاری فارس،25/6/86)

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایرانیکی از پیامدهای فتنه این بود که آمریکا و غرب را به این باور رساند که اگر راهکار ایجاد و تقویت گروهک‌های تروریستی نتوانست راهبرد بی ثبات‌سازی را در ایران عملیاتی کند، جریان فتنه ارزش سرمایه‌گذاری دارد و این ظرفیت را خواهد داشت که بی ثبات‌سازی را فراتر از راهبرد تغییر رفتار بلکه در واقع تغییر نظام دنبال کند البته اقدامات تروریستی و فعالیت گروهک‌هایی چون ریگی، نه تنها کنار گذاشته نشد بلکه وارد فازهای جدیدی نیز شد و با هدایت و آموزش سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد) و همکاری برخی کشورهای همسایه، تا ترور نخبگان و دانشمندان هسته‌ای ادامه یافت اما با این حال، به باور دشمنان، جریان فتنه این ظرفیت را دارد که تحت حمایت برخی شخصیت‌های دارای سابقه مثبت در انقلاب و مدیریت نظام در سال‌های متمادی، و یا در سایه تردید و سکوت برخی خواص دیگر، به سرعت بتواند شکاف اجتماعی ایجاد کند و آشوب را با سرعت فراگیر نماید؛ این تحلیل از برخی جهات قابل تأمل است اما عاملی که در محاسبات دشمنان نظام جای نگرفت و همان عامل نیز این باور را بهم ریخت و مجدداً یاس را به اردوگاه دشمن هدیه کرد، چیزی نبود جز مدیریت و رهبری بحران‌ها که بدست انسانی حکیم توانا و هوشمند می‌باشد و همچنین ظرفیت مردمی نظام است که همواره با بصیرت انقلابی و در سایه عنایت الهی، حماسه‌های تاریخ‌ساز را رقم می‌زنند.

7آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران. خسارات های اقتصادی

آشوب و شورش‌های خیابانی چندماهه، که با آتش زدن اموال عمومی و دولتی، تخریب بانک‌ها و سازمان‌های دولتی و... همراه بود، از لحاظ اقتصادی هزینه‌های میلیاردی به دنبال داشت؛ اما خسارت اقتصادی اصلی در سطح کلان بود که با ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی در کشور، سرمایه‌گذاری خارجی را به خطر انداخت، در تعاملات اقتصادی کشور با دنیای خارج به ویژه کشورهای غربی خلل ایجاد کرد و از همه مهم‌تر اینکه در تشدید تحریم‌های دشمن علیه نظام اثر مستقیم داشت.

متأسفانه تاکنون تحقیق جامعی درباره میزان خسارت‌های فتنه منتشر نشده و مواردی نیز که اعلام شده به صورت پراکنده می‌باشد. بنا بر اسنادی که در اعترافات فتنه‌گران دستگیر شده، اعلام شد، گروه زیادی از اراذل اجاره‌ای، منافقان، کمونیست‌ها و بهایی‌ها برابر یک برنامه از قبل تعیین شده و در قبال دریافت وجوهی طی هشت ماه آشوب و اغتشاش، خسارات بسیاری به کشور وارد کردند که آتش زدن اتوبوس‌های شهری، بانک‌ها، مساجد، سطل‌های زباله، اماکن دولتی و عمومی و... بخشی از خسارات میدانی فتنه‌گران در آشوب‌های فتنه سبز بود که اگر خساراتی چون؛ تعطیلی مراکز دولتی در مرکز شهر اعم از بانک‌ها، ادارات و حتی مراکز خرید و... را به آن اضافه کنیم، قطعاً رقم بسیار زیادی خواهد شد. البته همه این‌ها تنها بخشی از خسارات ظاهری وارد شده به کشور می‌باشد، حال اگر خساراتی که این آشوب‌ها برای کشور در عدم عقد قراردادهای سرمایه‌گذاری خارجی به بار آورد را هم اضافه کنیم ارقام بالاتری را در بر خواهد گرفت.

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایرانبنابر اسناد، آشوب‌های فتنه باعث شد در آن برهه، خیلی از سرمایه‌گذاران خارجی رغبتی برای سرمایه‌گذاری در کشورمان نداشته باشند که معمولاً هم امری طبیعی در هر کشور آشوب‌زده است و نیاز به اثبات ندارد. از زاویه‌ای دیگر، غرب و آمریکا به این بهانه و جهت حمایت از فتنه‌گران، تحریم‌های گسترده‌ای در داخل و یا خارج علیه کشورمان اعمال کرده و می‌کنند که از این راه نیز خسارات مادی زیادی به کشور وارد آمده است. البته همان گونه که گفته شد، متأسفانه سازمانی که دقیقاً این آمار را احصا کرده و اعلام نماید وجود ندارد، ولی در مجموع و بنا به برخی آمارها، فتنه 88 حدود 86 میلیارد تومان خسارت بر کشور وارد کرده است. همچنین در این سال، هشت بسیجی شهید شدند. این‌ها بخشی از آماری است که خبرگزاری ایسنا از قول «علی صالح» فرمانده تیپ یکم سپاه ولی‌امر (عج) در همایش جنگ نرم تحت عنوان «بررسی فتنه 88» در سالن اجتماعی شهید رجایی مرکز تربیت‌معلم قزوین در سال 89 اعلام کرده است.

به طور قطع، فتنه 88 خسارات مادی و مالی زیادی به کشور و مردم و بیت‌المال وارد نمود که بایستی مسببان اصلی آن، پاسخگوی این حجم گسترده از خسارات و زیان‌های وارده به کشور و مردم باشند؛ کسانی که با ادعای دروغ تقلب، تهران را به آشوب کشیدند و این خسارات فراوان را بر این شهر و کشور وارد ساختند.

در این مجال به اختصار به بررسی تأثیر اقتصادی فتنه 88 بر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می‌پردازیم:

همزمان با روی کارآمدن دولت نهم سیاست خارجی تهاجمی دولت موجب شد جهان احساس یک جنگ قریب الوقوع کند لذا این امر باعث شد که همگان احساس کنند هر لحظه احتمال بسته شدن تنگه هرمز وجود دارد بنابراین دنیا با بحران کمبود نفت روبرو خواهد شد لذا تقاضا برای خرید نفت 2/7 برابر گشت که این امر موجب شد قیمت جهانی نفت شاهد صعود چند برابری باشد.

جمهوری اسلامی ایران از فرصت بوجود آمده نهایت استفاده را برد و دولت وقت با سیاست تمرکز زدایی از مرکز و تزریق بودجه های سالانه به اقصی نقاط کشور در قالب طرح های آمایش سرزمینی و همچنین کاهش معنادار فاصله طبقاتی و رشد پر شتاب علمی، کشور را در وضعیت بسیار مناسبی برای یک خیز اقتصادی قرار داد.

فضای دانشگاهی و آکادمیک کشور در بین سالهای 83 تا 88 به سمت افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها و جذب هیئت علمی پیش رفت که بررسی رشد علمی کشور و قرار گرفتن در بین 11 کشور برتر علمی محل بحث نمی‌باشد. اما مقایسه میزان دانشجویان سالتحصیلی 83-84 با سالتحصیلی 88-89 حاکی از افزایش 305 درصدی تعداد دانشجویان می‌باشد که از تربیت نیروی متخصص و علمی برای بهره برداری از فرصت طلایی فروش خوب نفت و استفاده از امکانات موجود می‌باشد.

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران

برخلاف آنچه که در جامعه مبنی بر عدم روابط خوب میان ایران و غرب در دولت نهم جا افتاده است واقعیت چیز دیگری است. آمار صادرات و واردات ایران و رشد چشمگیر صادرات غیر نفتی در دولت نهم به اکثر کشورهای جهان حاکی از بوجود آمدن تقاضای بازارهای جهانی برای کالاهای تولید ایران را نشان می‌دهد.

همانطور که به وضوح در نمودارزیر مشخص است از سال 83 تا 88 روند صادرات غیر نفتی شاهد 219 درصد رشد بوده و با یک شیب تندی در حال افزایش است و این در تاریخ جمهوری اسلامی برای حتی یک دوره 8 ساله ریاست جمهوری نیز غیر قابل دستیابی بوده است که دقیقاً با دوره مشابه قبل که تنها 81 درصد افزایش داشته به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. در نتیجه ایران توانسته بود در دوره 4 سال بین 84 تا 88 به خوبی در بازار جهانی برای کالاهای خود فضا ایجاد کند و با توسعه بخشیدن به صادرات غیر نفتی گام مهمی در شکوفایی اقتصادی و ایجاد گارگاههای تولید بردارد. در نمودار فوق نیز به خوبی می‌توان دریافت که میزان واردات کشور از سال 83 تا 88 تقریباً نزدیک به 56 درصد افزایش یافته و این در مقایسه با سال 79 تا 84 بیش از 197 درصد بوده که خود حاکی از وابستگی بیش از حد به تولیدات خارجی است.

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران

کاهش چشمگیر میزان واردات و جلوگیری از وارد شدن کالاهای غیر ضروری خود حاکی از فعال شدن کارخانه های داخلی و اهمیت دادن به بخش تولید می‌باشد که بارزترین مثال آن؛ کاهش چشمگیر واردات بنزین از سال 85 به بعد می‌باشد که به دو عامل مهم «سهمیه بندی بنزین» و «تولید بنزین داخلی و اعتماد به تولید کنندگان داخلی» برمی گردد.

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران

کاهش تقریباً 3500 میلیون لیتر بنزین در سال و درحالی که از سال 84 تا 88 حدود 6 میلیون دستگاه خودرو وارد چرخه مصرف شده نتیجه اتخاذ سیاست‌های درست بر مبنای هدفمندی بنزین و فعال شدن پتروشیمی های داخلی بوده است.

افزایش 5/3 درصدی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در سالهای منتهی به 88 از نمونه های دیگر رشد اقتصادی است. تمامی شواهد و داده های بین المللی حاکی از آن که اقتصاد ایران در بین سال های 84 تا 88 گام‌های مثبتی در جهت پیشرفت برداشته و در آستانه جهشی بزرگ قرار داشته است. (احمدی، 1392)

با توجه به گزارش شهرداری تهران، در فتنه ۸۸، بیش از 63 میلیارد تومان به اموال عمومی تهران خسارت وارد شد و علاوه بر این تعداد ۱۱ بانک دولتی و خصوصی و موسسه اعتباری در حوادث اغتشاشات ۸۸ مورد تخریب و آتش‌سوزی واقع شدند که هزینه‌های نوسازی آن‌ها به‌حساب سود و زیان بانک رفته و معادل آن از سود صاحبان سهام کاسته شده است.

مجموع خسارات وارده و هزینه بازسازی فقط بانک‌ها در حوادث ۸۸ که به تفکیک هر بانک قابل احصاء است، حداقل ۵٫۲۶ میلیارد ریال برآورد گردیده است. دیگر خسارات مالی، آثار زیانبار ناشی از تشدید تحریم‌های بعد از فتنه منتهی به گرانی و تورم و فشار به مردم و دولت در ارائه خدمات بهداشتی، درمانی و تأمین معیشت مردم از یک‌سو و از سوی دیگر عدم وصول مطالبات در حوزه تجارت و بازرگانی از عدم وصول و ایصال به‌موقع درآمدهای نفتی و گازی و اخلال در کلیت تراز تجاری- بازرگانی و نفت به میزان بیش از 100 میلیارد دلار است که یکی از ارقام جزء آن را در استنکاف کمپانی انگلیسی شل در تسویه بدهی ۸٫۲ میلیارد دلاری خود هم‌اکنون شاهدیم.

ضمن آنکه این حوادث قربانیان جانی نیز به همراه داشته است و در محاسبه آن نیز باید در نظر داشت که ۸٫۲ میلیارد تومان دیه بدل از قصاص ۲۲ نفر شهید حوادث سال ۸۸ و 14 میلیارد تومان دیه بدل از قصاص تعدادی دیگر از شهروندان که درهرحال مقصر یا بی‌گناه قربانی این حوادث شدند، در برابر قوانین و مقررات برشمرده می‌شود و جنبه خصوصی جرم اصحاب فتنه را متکی به‌قاعده حقوقی سبب اقوی از مباشر متوجه سران آزاد و در حصر فتنه می‌نماید.

با احتساب این موارد، خسارات مادی وارده توسط فتنه به کشورمان بالغ‌بر بیش از ۳۲۴ هزار میلیارد تومان خواهد بود! عددی که می‌تواند در حال حاضر بیش از دو میلیون و صد و شصت‌وسه هزار فرصت شغلی جدید را در کشور فراهم نموده و بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور را رفع کند.

قاسم جعفری نماینده مردم بجنورد، مانه و سملقان، رازوجرگلان، جاجرم و گرمه و سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس  در گفتگو با پایگاه خبری دانشجویان قزوین «کیوسنا»،خسارت های فتنه 88 را بیشتر از خسارتهای جنگ تحمیلی عنوان و تصریح کرد:

«... می‌توان گفت خسارت های این فتنه به مراتب از ۸ سال جنگ تحمیلی بیشتر بود و کشور در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی حتی نظامی دچار خسارت های بی شماری شد...به واسطه این فتنه ۸ ماهه گروهک‌هایی مثل منافقین دوباره دور هم جمع شدند و جان تازه برای مقابله با کشور ما به دست آوردند. آن‌ها با دادن سلاح به مزدوران خود ناامنی را در کشور ایجاد کردند. همچنین رئیس جمهور رژیم صهیونیستی در تحلیل خود آرزوی نابودی نظام ایران را داشت. همه این اتفاقات به سبب سیگنال های یک عده در داخل ایران بود که سب طمع آن‌ها به منافع کشورمان شد.»

دکتر بیژن عبدی اقتصاددان و مدرس دانشگاه با بیان اینکه فتنه ۸۸ خسارت های بسیار بزرگی به نظام اقتصادی کشور وارد کرد، گفت: «مطمئناً اگر فتنه ۸۸ و آن مسائلی که در سال ۸۸ رخ داد اتفاق نمی‌افتاد هم اکنون وضعیت اقتصادی مردم، فعالان اقتصادی و کشور خیلی بهتر از امروز بود.» این اقتصاددان با بیان اینکه خسارت های اقتصادی فتنه ۸۸ به هیچ وجه قابل مقایسه با چیزی دیگری نیست، گفت: «خسارت‌های فتنه ۸۸ به قدری زیاد است که برخی از کارشناسان معتقدند حتی از خسارت‌های ناشی از جنگ ۸ ساله کشورمان نیز بیشتر بوده است.» وی در ادامه با بیان اینکه به عنوان مثال کاهش روند سرمایه گذاری خارجی و ضربه زدن به امنیت اقتصادی یکی از آسیب‌های جدی فتنه ۸۸ به اقتصاد کشور بود گفت: «این آسیب‌ها دارای روند و مدتی طولانی است و آثارش تا چند سال نیز ادامه خواهد داشت.»

این استاد دانشگاه به تعطیلی مغازه‌ها و رکود فضای کسب و کار در کشور در سالهای بعد از ۸۸ نیزاشاره کرد و گفت:
«اگر فتنه ۸۸ ادامه پیدا می‌کرد مطمئن باشید روند نامطلوب اقتصادی نیز ادامه پیدا می‌کرد؛ اگر چه اکنون وضعیت اقتصادی کشور هم اکنون خیلی هم مطلوب نیست اما اگر جریان فتنه بیش از آن مدت طولانی می‌شد، بدون شک وضع بدتر از اکنون بود.» وی هرج و مرج اقتصادی را از دیگر نشانه های نامطلوب اقتصادی فتنه ۸۸ برشمرد و گفت: «کاهش رشد سرمایه گذاری خارجی، رکود تورمی حاکم بر اقتصاد در سال های اخیر و سالهای پس از ۸۸ و رشد منفی اقتصاد ایران در سالهای ۹۰-۹۱-۹۲ نیز از پیامدهای منفی اقتصادی فتنه ۸۸ بود
»(پایگاه خبری تحلیلی تراز)

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی سابق شورای نگهبان در خصوص هزینه های اقتصادی فتنه 88 گفت: «... در خارج از کشور برخی از اقداماتی که به هر حال داشت به نفع جمهوری اسلامی ایران اتفاق می‌افتاد، با این حرکت‌هایی که صورت گرفت، متوقف شد و این خسارت‌هایی که به ایران وارد شد، اصلاقابل جبران نیست؛ خسارت های اقتصادی که در اثر وقوع این فتنه به جمهوری اسلامی ایران وارد شد. این‌ها را نمی‌دانم کدام دادگاه می‌تواند رسیدگی کند. آیا امکان رسیدگی اصلاوجود دارد؟ بخشی از این‌ها را باید فقط به آخرت واگذار کنیم. کسانی که مرتکب این اقدامات و هزینه برای ایران شدند، باید در آن دنیا پاسخگو باشند... واقعاً اگر بخواهیم این‌ها را حساب کنیم موارد آن بسیار زیاد است. برخی از بنگاه های اقتصادی خارجی که با ما مراوده اقتصادی داشتند، پس از آن حوادث اعلام کردند با ما همکاری نمی‌کنند. چگونه همه این‌ها را احتساب کنیم؟!... بالاخره به وجود آورنده چنین وضعیتی خود کسانی بودند که در فتنه نقش داشتند ولی چگونه مجازات کنیم. خیلی سخت است که بتوانیم دادگاهی را پیدا کنیم که این دادگاه بتواند به طور واقعی این افراد را محاکمه کند یعنی براساس آن اتهاماتی که به آن‌ها وارد است و جرایمی که مرتکب شدند، مجازاتی واقعی داشته باشیم. فکر می‌کنم اگر دادگاهی دایر شود و اگر خیلی ماهر باشد، تنها می‌تواند بخشی از این جرائم و اتهامات را بررسی کند و بخش اعظم آن متاسفانه بلارسیدگی خواهد ماند. اصلایک رسانه مردمی بیاید و خسارت‌ها را فهرست کند (خسارت های داخلی و خارجی). بخشی از بی اعتمادی‌هایی که این‌ها موجب شدند در خارج از کشور به وجود بیاید، بخش های اقتصادی و حقوقی و همه این‌ها، بعد در قبال آن‌ها بگوییم که این مجازات‌ها را هم دارد، بعد ببینیم اصلاً می‌توان تطبیق داد. به نظر می‌رسد این خساراتی که ما در فتنه بر اثر این نادانی‌ها و عدم پذیرش قانون دچار شدیم، خیلی سنگین تر است."

از جمله تبعات جدی فتنه 88 تشدید تحریم های گسترده-هوشمند و بی سابقه برای متوقف ساختن روند حرکتی اقتصاد ایران است. شواهد آماری نشان می‌دهد که در فاصله سالهای 84 تا 88 اقتصاد ایران به دلیل برنامه ریزی درست و مردمی شدن اقتصاد و تزریق بودجه های سالانه به اقصی نقاط کشور در قالب طرح های آمایش سرزمینی و همچنین کاهش معنادار فاصله طبقاتی در کشور در کنار رشد خیره کننده علمی کشور در وضعیت بسیار مناسبی برای یک خیز اقتصادی قرار گرفته بود که از نگاه دشمنان بسیار خطرناک بود و به همین علت فتنه بهانه خوبی برای متوقف ساختن این روند حرکتی را فراهم ساخت.

اگرچه سابقه اولین تحریم اقتصادی ایران در پس از انقلاب به سال 1980 و موضوع تسخیر سفارت آمریکا به دست دانشجویان انقلابی باز می‌گردد که طی آن تمام دارایی های ایران در آمریکا توقیف شده و تجهیزات خریداری شده کشورمان هرگز تحویل نشد اما قطعاً مقطع زمانی پس از فتنه نقطه عطفی است در تشدید تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی. در واقع پس از آنکه دشمن نتوانست در نبرد میدانی فتنه 88 وبه رغم تمام عده و عُدِّهایی که فراهم ساخته بود کاری از پیش ببرد استراتژی دشمن بر این متمرکز شد که حرکت سریع نظام به سمت اهداف متعالی را متوقف سازد.

غربی‌ها به این نکته کاملاً واقف‌اند که الگوشدن ایران در منطقه چقدر برای اهداف آنان خطرناک است لذا نباید اوج جمهوریت نظام که در انتخابات 88 به منصه ظهور رسید پایدار می‌ماند و حلقه های بعدی آن تکمیل می‌شد لذا به بهانه فتنه 88 به شدت فشارها بر ارکان اقتصادی ایران برای وادادگی نظام افزایش یافت.

8. افزایش فشارها و تشدید تحریم‌ها

یکی از پیام های فتنه 88 برای آمریکا و غرب این بود که می‌توان با فشار بیشتر شرایط ایران را بی ثبات و به براندازان برای پیشروی و تزلزل نظام کمک نمایند. از همین رو، راهبرد تحریم و فشار در سال‌های پس از فتنه 88 روند فزاینده‌تری یافت. در واقع فتنه 88 این توهم را در میان دست اندرکاران و مقامات غربی ایجاد کرد که با فشارهای بیشتر می‌توانند فتنه سبز را تقویت کرده، کار نظام جمهوری اسلامی ایران را تمام کنند. این در حالی است که تا قبل از فتنه 88 امیدهای غرب در متحول سازی داخل ایران از طریق فشار به نامیدی تبدیل شده بود. از این رو، باراک اوباما رئیس جمهور دموکرات در ابتدای ریاست خود و علی رغم شعار تمایل به دوستی با ایران در مارس 2009، با تمدید شرایط اضطراری و خطر ایران، تحریم‌های ایالات متحده علیه تهران را که به موجب قانون «اعمال قدرت اقتصادی در شرایط اضطراری بین المللی» (IEEPA) عمل می‌کرد، به مدت یک‌سال دیگر تمدید کرد. در تاریخ 1/10/2010 نیز «قانون جامع تحریم‌ها، مسئولیت پذیری و محرومیت ایران» (CISADA) در کنگره آمریکا تصویب و به اجرا گذاشته شد که شامل؛ تحریم انرژی، بانکی و فروش بنزین به ایران می‌شد.

یکی دیگر از پیامدهای بلافصل فتنه در رابطه با افزایش فشارها، وارد شدن و همراهی برخی کشورهای اروپایی با آمریکا است در حالی که رفتار اروپایی‌ها تا قبل تاحدودی متفاوت بود. لذا آن‌ها نیز با نادیده گرفتن شورای امنیت و تصمیمات آن، به سوی تحریم‌های فراقطعنامه‌ای ناشی از تصمیمات شورای امنیت رو آوردند که مجموعه‌ای از تحریم اقلام نظامی، صادراتی و وارداتی، سرمایه‌گذاری، مسافرت، حمل و نقل، همکاری‌های فنی و برخی موارد دیگر را در بر می‌گیرد.

اما افزایش تحریم های بی سابقه غرب علیه ایران که بعد از فتنه 88 تشدید شده بود تبعاتی را در پی داشت، از جمله:

1/8. شیب منفی رشد اقتصادی

با اعمال تحریم های همه جانبه (جهت حمایت از مردم ایران!) اقتصاد ایران از سال 88 پویایی سابق خود را از دست داد. رشد اقتصادی ایران وارد یک مرحله رکود شد و روند روبه صعود آن متوقف شد. کاهش چشمگیر صادرات نفتی و تحریم بانکی ایران که موجب جلوگیری از هرگونه صادرات و واردات جز در اقلامی خاص شد تإثیر پروانه ای چشمگیر بر رشد اقتصادی داشت تا جایی که رشد 6/36 درصد ایران در سال 87 بعد از آن روند نزولی به خود گرفته و در سال آخر دولت به منفی 4/6- رسیده و هنوز نیز دولت با تمامی تلاش‌های خود جهت رفع تحریم‌ها و برقراری ارتباط با امریکا باین مشکل روبه رو و نتوانسته از رشد منفی خارج شود.

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران

2/8. کاهش ارزش پول ملی

در دوره مورد بررسی قرار گرفته در این گزارش، کاهش ارزش پول ملی چشمگیر بوده است. نسبت نرخ ارز در پایان 2/9 بوده است. یعنی ارزش پول ملی در این دوره به حدود یک سوم کاهش پیدا کرده است.

با استناد به گزارش وال استریت ژورنال، تحریم های جدید امریکا علیه بانک مرکزی ایران موجب کاهش ارزش ریال شد. تنزل 55 درصدی ارزش ریال در برابر دلار همزمان با افزایش ارزش لیره در ترکیه موجب شد که قیمت بسیاری از اجناس برای صادرات به ایران بیش از دو برابر افزایش یابد.

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران

حضور حماسی ملت ایران در 9 دیماه سال 88 جهت پاک کردن خیابان‌ها از فتنه‌گران

همانطور که بررسی شد متاسفانه در فرایند بعد از انتخابات 88 و با همکاری بعضی از فتنه گران داخلی به خصوص مهدی هاشمی رفسنجانی از نیک آهنگ کوثر برای تشدید تحریم‌ها و تحمیل فشار اقتصادی بر ایران موجب شد شدیدترین تحریم‌ها در تاریخ علیه یک ملت شکل بگیرد و توطئه گران داخلی نیز با استفاده از شرایط، انتقام انتخابات را از مردم بگیرند بر همین میزان واردات و صادرات دارای رشد منفی شده و به تبع آن رشد اقتصادی شیب نزولی پیدا کرد و فضای بازار کشور را تحت تأثیر قرار داد و از طرفی دیگر ایجاد نا امنی بستر آرامش اقتصادی را بر هم زد. فتنه 88 بصورت مشهود در همان برهه تأثیراتی از قبیل تعطیلی بازار و از رونق افتادن کسب و کار به ویژه در مرکز تهران را داشت. اما تأثیرات عمده آن تقریباً با گذشت دو سال بعد از آن بسیار پررنگ‌تر و مهم تر بود. پیش بینی می‌شود در صورت عدم رخداد فتنه 88 اگر کشور با همان روند رو به رشد سابق به فعالیت خود ادامه می‌داد و در صورت اتخاذ سیاست درست از سوی دولت وقت می‌توانستیم امروز نه تنها شاهد رشد اقتصادی سابق بلکه جهت تحقق اسلامی و اسلامی کردن آن در بستر ایجاد شده گام‌های مهم برداریم و درحالی که در مرحله تاریخ سازی در منطقه بسر می‌بریم تقش بهتری را ایفا می‌کردیم. (احمدی، محسن (1392)

3/8. باج‌خواهی در پرونده هسته‌ای ایران

یکی دیگر از تاثیرات فتنه 88 بر روند مذاکرات هسته ای بود. تا قبل از فتنه شاهد روند عقب‌نشینی‌های آمریکا در آستانه انتخابات با سرعت بیشتری بودیم، به گونه‌ای که 20 خرداد 88 در حالی که تنها 2 روز به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران مانده بود، باراک اوباما به رهبر معظم انقلاب نامه نوشته و اعتراف می‌کند که بدون کمک و حضور ایران مسائل منطقه و بین الملل حل نخواهد شد. اما بعد از حوادث خرداد 88 و امنیتی شدن اوضاع ایران، فشارها بر کشورمان افزایش یافته و آمریکا از مواضع پیشین خود، عدول نموده و خواهان امتیاز بیشتر از ایران می‌شود.

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران
حضور حماسی مردم در یوم الله  9 دی 88

سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران 3 ماه پس از وقوع فتنه یعنی در 18 شهریور 88 بسته پیشنهادی دوم ایران را به نمایندگان 1+5 در تهران تحویل داد و سرانجام پس از 17 ماه تعلیق مذاکرات، در مهرماه 88، مذاکرات در ژنو برگزار شد که در این نشست قرار بر مذاکره پیرامون بسته پیشنهادی بود اما طرف غربی بجای بسته پیشنهادی، از ایران خواست تا موضوع مبادله سوخت 5/3 درصد در مقابل 120 کیلوگرم صفحات سوخت 20 درصد برای مصارف رآکتور تهران را مورد بررسی قرار دهد. 18 روز بعد در نشست وین یک پیش‌نویس تهیه و تحویل ایران شد و ایران در پاسخ پیش نویس، طی نامه‌ای اعلام کرد درباره مبادله شرایطی باید لحاظ شود: «اولاً هرگونه مبادله باید همزمان انجام شود، ثانیاً باید این مبادلات در خاک ایران انجام شده و ثالثاً هرگونه مبادله باید تدریجی انجام شود یعنی مبادلات در طول یک محدوده زمانی 15 ماهه انجام پذیرد.» پس از این نامه ناگهان موضع طرف مقابل تغییر کرد! و آنان با هرگونه تبادل همزمان مخالفت کردند. بسیاری از تحلیلگران دلیل این رفتار را اینگونه دانستند که آمریکا با سوءاستفاده از فتنه داخلی، ایران را یک کشور ضعیف می‌پندارد و به دنبال ایجاد فضاهایی است که ایران را محترمانه مجبور به «باج‌دهی» کند.

16 روز پس از اهانت بی‌سابقه فتنه‌گران به عزاداری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله‌الحسین (ع)، ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده- سابق- نیروهای آمریکایی در منطقه از احتمال حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران خبر داد،؛ وی به CNN گفت: «حتماً می‌توان تاسیسات هسته‌ای ایران را مورد هدف قرار داد. تاسیسات ایران در مقابل حملات بمب‌ها آسیب‌پذیر هستند».

آثار و تبعات دهگانه فتنه 88 بر جمهوری اسلامی ایران
حضور حماسی ملت ایران در یوم الله 9 دی

قطعنامه 1929 با فشارهای فراوان آمریکا و اعطای امتیازهای فراوان به چین و روسیه در سالگرد فتنه 88 به تصویب رسید تا پیامی آشکار برای عوامل آشوب داخلی ایران داشته باشد.

کیم‌آر هولمز، تحلیلگر ارشد نشریه واشنگتن‌تایمز حدود 2 ماه پیش از قطعنامه 1929 در سرمقاله این نشریه نوشت: «تحریم به تنهایی کافی نیست. ما باید دیپلماسی عمومی را به نقض حقوق‌بشر در ایران متمرکز کنیم. جمهوری اسلامی به دلیل وجود اپوزیسیون داخلی دچار نقاط ضعف شده و باید بر این نقطه فشار وارد کرد.» روزنامه آلمانی «ولت» نیز چند هفته قبل از تحریم 1929 نوشت: «توان گروه‌های اپوزیسیون ایران برای تغییر رفتار مقامات این کشور کافی نیست به همین علت است که غرب باید همزمان تهدیدهای چندباره خود در اعمال تحریم‌های سخت علیه ایران را در پیش بگیرد».

آدام ارلی، سفیر آمریکا در بحرین قبل از مذاکرات اکتبر 2009 در ژنو افزود: «اگر مذاکرات ژنو موفقیت‌آمیز نباشد و در آن پیشرفتی حاصل نشود، آمریکا قصد دارد همزمان با تشدید تحریم‌ها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت «رسمی»، «علنی» و «گسترده» از موسوی و خاتمی وسعت بخشد چرا که هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریان‌های طرفدار غرب در ایران کارساز نیست». وی در بخش پایانی سخنانش می‌گوید: «همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از موسوی و خاتمی حمایت می‌کنیم اما علنی شدن این حمایت همزمان با اعمال تحریم‌ها می‌تواند این فایده را داشته باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریم‌ها گرایش به این افراد است. قطعنامه 1929 در واقع اقدام علنی آمریکا در حمایت از فتنه 88 بود». (سایت بولتن نیوز،20 فروردین 1391)

9. بازی با حیثیت نظام در خارج از کشور

از دیگر آسیب‌ها و پیامدهای منفی فتنه 88، می‌توان به ضربات سهمگین حیثیتی که به ملت و نظام جمهوی اسلامی در سطح بین‌المللی وارد شد اشاره کرد. سران فتنه و فتنه‌گران با ادعاهای بدون سندی چون؛ تقلب در انتخابات، دستگیری گسترده مخالفان نظام، کشتار مخالفان، عدم آزادی سیاسی، تجاوز و شکنجه و... با حیثیت نظام بازی کردند و از این راه فشار زیادی بر نظام اسلامی در سطح جهانی وارد کردند. فتنه‌گران داخلی با کمک رسانه‌های صهیونیستی غرب و آمریکا دست به چنان هجمه تبلیغاتی گسترده‌ای علیه کشورمان زدند که در ابتدا، بسیاری از دولتمردان کشورها را که از حقایق پشت پرده این هجمه تبلیغاتی خبر نداشتند، دچار شک و تردیدهای زیادی کردند. این موضوع را در موضع‌گیری‌های ابتدائی برخی از آنان به عینه می‌توان دید و اگرچه به مرور زمان و با کنار رفتن غبار فتنه، بسیاری از حقایق برای مردم و دولتمردان خارجی آشکار شد، اما تأثیر آن تخریب‌ها و جنگ روانی دشمنان اگرچه کمتر، اما هنوز نیز در ذهن برخی از مردم جهان به ویژه در جهان غرب که دسترسی زیادی به اطلاعات واقعی و حقایق ایران نداشته و ندارند، شبهاتی در خصوص انتخابات ایران وجود داشته و دارد.

البته نباید فراموش کرد که هدف اصلی دشمنان و فتنه‌گران داخلی و خارجی در فتنه 88 بین‌المللی کردن این فتنه بوده و هست؛ چرا که برای پیشبرد اهداف خود نیاز زیادی به این مهم داشتند. قطعاً تبدیل یک اعتراض عادی در کشور به بحرانی جهانی علیه نظام اسلامی می‌توانست در رسیدن فتنه‌گران به اهدافشان کمک شایانی محسوب شود. از این رو، آنان به عمد به دنبال ورود جهانیان به این فتنه بودند تا بدین‌وسیله، با تضعیف نظام در داخل و خارج کشور، بتوانند نظام را به زانو درآورده و از سوئی، نظام را مجبور به باج‌دهی در مسائل مهمی چون، بحث هسته‌ای و قطع کمک ایران به گروه‌های مقاومت نظیر حزب‌الله و حماس کنند. آن‌ها برای رسیدن به این منظور، از چند موضوع بهره بسیار بردند و حتی برای رسیدن به این مقصدشان، طرح‌هائی را نیز اجرا کردند و به صورت گسترده در سطح جهان بر آن مانور دادند. طرح‌هایی چون؛ بزرگنمایی آشوب‌ها، کشته سازی، ماجرای کهریزک، قتل ندا آقاسلطان و... از عواملی بود که دشمنان داخلی و خارجی به صورت هماهنگ برای زیر سؤال بردن نظام اسلامی روی آن، تبلیغات گسترده و مانورهای زیادی انجام دادند.

10. افزایش آمار جرائم امنیتی

فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران که در همایش علمی نظم و امنیت در استان فارس سخن می‌گفت، با اذعان به این مهم تصریح کرد: «... نبود تعادل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که سرریز هر کدام به صورت جرم بروز می‌کند؛ مانند بیکاری و خشکسالی که زمینه افزایش جرم را فراهم می‌کند، فتنه 88 [نیز] افزایش جرائم سیاسی را رقم زد به شکلی که تا یکسال و بیشتر جرائم سیاسی را تا 50 درصد افزایش داد و اکنون بعد از دو سال به شرایط قبل بازگشته‌ایم. (خبرگزاری ایسنا 4 مردادماه 1390)

گفتنی است بر اساس گزارش های موجود؛ «کاهش مشروعیت نظام در دنیا و فضای بین المللی»، «کاهش مقبولیت نظام در افکار عمومی داخلی (حداقل برای مدت زمانی خاص)»، «خدشه دار شدن امنیت ملی با افزایش جرم سیاسی (افزایش 50 درصدی جرائم)، افزایش 30 درصدی جرم و جنایت در کشور، افزایش سرقت های مسلحانه و کاهش امنیت عمومی» از دیگر پیامدها و تبعات فتنه 88 است.

جمع بندی

آنچه گفته شد، تنها بخش کوچکی از خسارات و زیان‌های وارده به نظام در فتنه 88 است که به صورت خلاصه آمده است. حال آن که، خسارات و زیان‌های مستقیم و غیر مستقیم فتنه ۸۸ به سبب گستردگی و حجم بالا و وجوه پنهان در آن در حال حاضر هم قابل اندازه‌گیری نیست. در همین خصوص باید خسارات وارده بر کشور پس از تحریم‌های یک‌جانبه و چندجانبه غرب علیه جمهوری اسلامی ایران که به بهانه حمایت از فتنه‌گران در این چند سال اعمال شده و می‌شود، را نیز گنجاند.

کوتاه سخن اینکه؛ انقلاب اسلامی ایران در طول 4 دهه عمر با برکت خود با مشکلات و موانع بسیاری روبرو شده که به لطف خداوند و رهبری فرزانه و مردم بصیر، همه مشکلات و موانع یا به فرصت تبدیل شده و یا به نحوی از آن عبور نموده است، فتنه 88 نیز یک نمونه بسیار خطیر از این موارد بود که نزدیک به 200 روز به طول انجامیده و دفاع مقدس دیگری را در سرزمین شهادت و حماسه رقم زد، حماسه ای دیگر که آنهم قریب به 8 ماه به طول انجامید، فتنه اخیر نیز بحمدالله با تدابیرهوشمندانه و مدبرانه مقام معظم رهبری و بصیرت و حضور به موقع مردم ایران و با خالق حماسه ای دیگر به نام «حماسه ماندگار و تاریخی 9 دی» خنثی گردیده و باعث شد، مردم ایران یوم الله دیگری را به جشن بنشینند و این داستان همچنان ادامه دارد.

* اصغر بهاری

منابع:

1. آخوندی، مصطفی (1389). کالبد شکافی فتنه از منظر امام علی (ع)، قم، انتشارات زمزم هدایت

2. احمدی، محسن. تحریم فتنه‌ها، بررسی تأثیر اقتصادی فتنه 88. مرکز مطالعاتی امید

3. امینی، پرویز (1389). جامعه شناسی 22 خرداد؛ دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در آینه واقعیت، مشهد، انتشارات آفتاب توسعه

4. موسسه خبرگزاری فارس (1389). دادگاه 88 ج 1 و 2، تهران موسسه خبرگزاری فارس

5. موسسه فرهنگی قدر ولایت (1388). مطالبات غیر قانونی، بازخوانی وقایع قبل و بعد از انتخابات 22 خرداد 1388، تهران، قدر ولایت

6. آشوری، داریوش (1366). دانشنامه سیاسی، تهران، انتشارات سهروردی، مروارید

7. سایت مقام معظم رهبری

8. هفته نامه 9 دی

9. خبرگزاری فارس.

10. پایگاه خبری تحلیلی تراز

11. سایت اینترنتی بولتن نیوز

12. خبرگزاری ایسنا



[1]. قرآن کریم، سوره عنکبوت: آیه 2.

[2]. همان. سوره اعراف آیه 27.

[3]. همان. سوره یونس، آیه 83.

[4]. همان. سوره ذاریات، آیه 13.

[5]. همان. انعام، آیه 23.

[6]. همان. بقره، آیه 191.

[7]. همان. توبه، آیه 49.

[8]. همان. نساء، آیه 101.

[9]. همان. ممتحنه، آیه 5.

روایت خواندنی یک شاهد عینی از تلاش سی ساله «شیخ زکزکی»

حتی کسانی که تحت تاثیر تبلیغات ذهنیت خوبی نسبت به شیعیان ندارند، می‌‌‌گویند که عجیب است که فلان کس خیلی آدم خوبی است و شیعه نیز هست. همین روند به مرور ذهنیت آنها را اصلاح می‌‌‌کند. یک بار کسی به من گفت که تو آدم مهربان و محترم و خوبی هستی، چه طور شیعه هم هستی؟! من در جوابش گفتم که این تشیع است که مرا خوب کرده.
حتی کسانی که تحت تاثیر تبلیغات ذهنیت خوبی نسبت به شیعیان ندارند، می‌‌‌گویند که عجیب است که فلان کس خیلی آدم خوبی است و شیعه نیز هست. همین روند به مرور ذهنیت آنها را اصلاح می‌‌‌کند. یک بار کسی به من گفت که تو آدم مهربان و محترم و خوبی هستی، چه طور شیعه هم هستی؟! من در جوابش گفتم که این تشیع است که مرا خوب کرده.
گروه بین‌الملل رجانیوز - حنیف‌رضا جابری‌پور: بیش از سه سال پیش زمانی که در مالزی دانشجو بودم، با جوانی برخورد کردم که او نیز در یکی از دانشگاه‌‌‌های کوالالامپور تحصیل می‌‌‌کرد. یک روز در نماز جماعت کنار یکدیگر قرار گرفتیم و هر دو متوجه شدیم که نحوه ایستادن و قرار دادن دستهایمان شبیه یکدیگر است. بعد از نماز با هم دست دادیم و مشغول گفتگو شدیم. بعد از چند دقیقه متوجه شدم که از ماجرایی حرف می‌‌‌زند که من هیچ اطلاعی از آن ندارم. صفای باطن و صداقت گفتارش جذبم کرد و موجب شد تا از او درخواست کنم که گفتگوی مفصل تری داشته باشیم و من آن را ضبط کنم. متن زیر پیاده شده ترجمه این گفتگو است که اکنون پس از بیش از سه سال مرا به خود فراخوانده و شرایط امروز نیجریه مرا بر آن داشت تا برای انتشار آن قدمی بردارم. 
 
معمولا اینگونه است که ما جذب گفتگوهایی می شویم که مصاحبه شونده یا فردی سرشناس باشد یا تحلیل گری متخصص. متن زیر گفتگویی است با یک دانشجوی گمنام که در فن تحلیل صاحب تخصص نیست. او یکی از تازه شیعه های نیجریه است که آنچه که در آن دیار گذشته را با گوشت و پوست لمس کرده. این ویژگی باعث می شود تا او موضوع را از زاویه ای شرح دهد که احتمالا تحلیل گران مسایل آفریقا آن را اینگونه ندیده اند. بیان او ساده و بی آلایش و خالی از ملاحظات و ظرایف و پیچیدگی های سیاستمداران است. لذا کل گفتگو را بدون هرگونه دخل و تصرف و تغییر پیاده و ترجمه کرده‌ام.
 
امروز نمی‌‌‌دانم مختار کجاست و چه می‌‌‌کند. اگر سالم و در قید حیات است برایش آرزوی طول عمر و عزتمندی دارم و اگر همراه صدها هموطنش بر خاک افتاده از خداوند می‌‌‌خواهم با سالار شهیدان همنشینش بفرماید. (آذرماه ۹۴)
 
***
 
بسم‌الله الرحمن الرحیم، خوشحالم که امکان این گفتگو فراهم شد و از تو ممنونم که به اینجا آمدی و این زمان را اختصاص دادی. من در مورد سه موضوع اصلی کنجکاوم که از تو بشنوم. یکی شخص یا جریانی که عامل اصلی حرکت شیعی در نیجریه بوده و دیگری داستان گرایش خودت به این مذهب و دیگری چالش ها و برخورد هایی که با دوستان قدیمی، خانواده و دیگر افراد اهل سنت داشتی و داری. خواهش می کنم از هر جا که مناسب می‌‌‌دانی شروع کن، من هر جا سوالی داشتم می پرسم.
 
مختار: بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد، شخصی که می خواهم درباره او صحبت کنم ابراهیم یعقوب زکزاکی است. همزمان با انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ او دانشجوی رشته اقتصاد در یکی از دانشگاه‌های نیجریه و رئیس انجمن دانشجویان مسلمان آنجا بود. در آن زمان هر دانشگاهی یک انجمن دانشجویان مسلمان داشته که تمامی آن انجمن ها با یکدیگر مرتبط بودند و زکزاکی رئیس گروه مرکزی و به عبارتی منتخب تمامی آن انجمن ها بود و در حقیقت رهبر تمام آن گروه ها بود. در آن زمان اخبار انقلاب ایران در تمام دنیا پخش می شد و همه خبردار شده بودند که یک انقلاب به نام اسلام در ایران در حال وقوع است.
 
در اینجا بود که نمایندگان انجمن دانشجویان مسلمان به این فکر افتادند که ما باید یک نماینده داشته باشیم که به ایران برود و از طرف دانشجویان مسلمان نیجریه شاهد این انقلاب باشد. دانشجویان از میان خودشان پول جمع کردند و ابراهیم یعقوب زکزاکی را به نمایندگی از جامعه اسلامی نیجریه به ایران فرستادند. در خلال این سفر بود که او با تشیع آشنا شد و با علما و محققان شیعی گفتگوکرد و تمامی اطلاعات لازم در مورد تشیع را کسب کرد و با حقایقی تازه از باورهای شیعی روبرو شد. اودر حالی به نیجریه برگشت که آدم جدیدی بود با اهداف جدید و باورهایی جدید. او با تعداد بسیار زیادی از پوستر های آیت الله خمینی به نیجریه برگشت و آنها را میان مردم توزیع کرد. در آن زمان بسیاری از مردم از آنچه که در جریان انقلاب ایران اتفاق افتاده بود خوشحال بودند و فکر می کردند از این راه است که همه دنیا می تواند تغییر کند. در آن زمان افکار زکزاکی به حدی سریع میان مسلمانان در حال پخش شدن بود که وارد هر خانه‌ای که می شدی از او صحبت بود و نشانه‌اش هم تصویری بود از آیت‌الله خمینی.
 
همزمان با این گسترش، دولت عربستان فعال شد. آنها به محض اینکه متوجه شدند زکزاکی طرفدار پیدا کرده و مورد توجه جامعه مسلمانان نیجریه قرار گرفته، در رسانه ها به او حمله کردند، از گروهی از دانشجویان برای تحصیل در وهابیت حمایت مالی کردند. آنها به سرعت کتاب هایی با مضامین حمله به تشیع منتشر کردند. برای مثال شایع کردند که شیعیان معتقدند که جبرئیل [امین] خیانت کرده و به جای وحی به علی(ع) به محمد(ص) وحی کرده است. آنها حکم بر کافر بودن شیعیان می‌‌‌دادند و ادعا می‌‌‌کردند که شیعیان به کامل بودن قرآن اعتقاد ندارند. آنها تعداد زیادی کتاب، مجله، نوارهای صوتی و تصویری منتشر کردند تا عموم مردم را نسبت به تشیع بدبین کنند. همه اینها در حالی بود که زکزاکی در بدو بازگشت از ایران، در معرفی باورهای جدید خود نامی از تشیع نمی برد و همه حرف ها و دعوت هایش را تحت عنوان "برادری اسلامی"  مطرح می‌‌‌کرد.
 
"برادری اسلامی" به سرعت در میان مسلمانان ریشه دواند و پرطرفدار شد. دولت نظامی نیجریه از همان دهه هشتاد (میلادی) بارها او را دستگیر کرد. او دو سال دستگیر بود، آزاد شد، مجدد دستگیر شد، یک سال زندانی بود، آزاد شد، دوباره به مدت سه سال دستگیر شد... در زندان شکنجه می شد تا حرف-های پیشین خود را نقض کند. هوادارانش که برای آزادی او تظاهرات می کردند به راحتی توسط نیروهای نظامی و پلیس کشته می‌‌‌شدند. در اینجا اعلام هوشمندانه آخرین جمعه ماه رمضان توسط آیت‌الله خمینی به عنوان روز قدس خیلی موثر واقع شد. این راهپیمایی که تا همین امسال هر ساله در نیجریه برگزار شده، در آن زمان بسیار جدی توسط هواداران زکزاکی برگزار می‌‌‌شد و البته هر بار توسط نیروهای نظامی سرکوب می شد. آنها مقابل مردم می‌ایستادند و شلیک می‌‌‌کردند. پیروان زکزاکی که می‌‌‌دانستند راه پیروزی همین است ادامه می دادند.
 
جریان دیگری که در این میان پیش آمد از این قرار بود که به مرور زمان توجه افراد به این نکته جلب شد که عناصر تبلیغی زکزاکی عمدتا معارف شیعی است و فقط تحت نام برادری اسلامی مطرح می شود. در این زمان سران گروه های برداری اسلامی گرد هم جمع شدند و صراحتا از زکزاکی پرسیدند که آیا تو مبلغ تشیع هستی و خودت را شیعه می دانی؟ در این زمان بود که او علنا تصدیق کرد که خود شیعه است و آنچه را تبلیغ می کند تشیع است و اعلام کرد که او تشیع را به عنوان باور راستینی می شناسد که پایه اش را پیامبر (ص) گذاشته اند و توسط امام علی (ع) ادامه پیدا کرده است.
 
- پس از چند سال از بازگشت او به نیجریه این اتفاق افتاد؟
 
تقریبا ده سال بعد از بازگشتن به نیجریه.
 
این یادآور دعوت علنی پیامبر (ص) پس از سه سال دعوت در خفی است.
 
درست است. در این زمان هواداران او دو دسته شدند. گروهی گفتند که این مرد مروج تشیع است و ما هرگز از او پیروی نخواهیم کرد و او دیگر نمی‌تواند رهبر ما باشد. این باعث شد که برادران اسلامی به دو دسته تقسیم بشوند. گروهی جدا شدند و گروهی به حمایت از او ادامه دادند. گروهی که از او جدا شدند مورد حمایت عربستان سعودی قرار گرفتند و از آن پس به شدت به حمله به او پرداختند. از آن به بعد اگر تو شیعه بودی دیگر نمی توانستی شغل دولتی داشته باشی. تمام کسانی که شغل دولتی داشتند از کار خود کنار گذاشته شدند. زندگی برایشان سخت شد و درآمدشان کاهش پیدا کرد. بعضی از آنها به کسب و کار پرداختند و بعضی برای ادامه زندگی مجبور به کارگری شدند. چه می‌‌‌شد کرد! حکومت نظامی بود و تمام قدرت را در دست داشت و با مخالفانش هر چه می‌‌‌خواست می‌‌‌کرد. اما به خاطر آگاهی‌‌‌ای که به وجود آمده بود، تشیع به رشد خود در نیجریه ادامه داد.
 
در ادامه گروهی از پیروان زکزاکی دست به تحقیق زدند. آنها می‌‌‌گفتند اگر هر آنچه که او می گوید درست است و عقاید شیعی را می توان حتی از کتاب های اهل سنت استخراج کرد، چرا نرویم و با چشم خود نبینیم؟ علاوه بر آن اگر واقعا اینطور باشد، چه حجتی از این قاطع تر در گفتگو با سنی ها؟ حال گروه های مختلفی مشغول به مطالعه و تحقیق و بررسی ریشه های تشیع شدند و حتی گروهی از آنان به ایران سفر کردند و معارف شیعی را در آنجا مستقیما فراگرفتند. به نیجریه بازگشتند و اعلام کردند که این مرد (زکزاکی) درست می گوید. تشیع دین دیگری نیست و عین اسلام است و اسناد عقاید شیعه در کتاب‌های اهل سنت موجود است، خصوصاً "صحاح سته"  که مجموعه ایست از مهم ترین کتاب های اهل سنت. 
 
با بازگشت این گروه قدرت تبلیغی شیعیان نیجریه افزایش پیدا کرد، اما دولت تا به امروز به آنها اجازه داشتن حتی یک رسانه خصوصی مستقل را نداده است. البته خوشبختانه آنها اجازه‌‌‌ی انتشار یک مجله را داده اند. اگر در اینترنت جستجو کنی می توانی نامش را پیدا کنی: "المیزان" . این مجله سهم زیادی در اگاهی بخشی به شیعیان نیجریه داشت. اما همین مجله هم در بعضی از دوران تحمل نمی‌‌‌شد. در زمان یکی از رئیس جمهورهای نیجریه به نام "ژنرال ثانی آباچا"  مجله المیزان زیر ذره بین قرار گرفت. او می خواست بداند که این مجله کجا منتشر می شود. قصدش ویران کردن آن مکان و حتی از بین بردن متولیان انتشار و توزیع آن بود. او همه نیجریه را جستجو کرد، اما محل نشر را پیدا نکرد، چراکه در آن زمان تمام کارهای مربوط به چاپ و نشر المیزان در یک خانه معمولی بدون هیچ نشان و اثری انجام می شد. اهالی آن خانه در یک اتاق زندگی می کردند و مابقی خانه پر بود از ماشین های چاپ. همچنین در میان نیروهای نظامی کسانی بودند که عقاید شیعی داشتند. آنها نیز کمک می‌‌‌کردند و برای مدتی مجله را مخفیانه در یکی از چاپخانه های ارتش چاپ می کردند! البته این پیش از این بود که شیعیان ماشین‌های چاپ خود را داشته باشند.
 
در سال ۱۹۹۸ ثانی آباچا فوت کرد و قدرت در نیجریه جابجا شد و این مقدمه ای بود برای اینکه زکزاکی بعد از نه سال –که زمان واقعا زیادی بود- از زندان آزاد شود. از سال ۱۹۹۹ تا کنون او دیگر دستگیر نشده و به کار خود ادامه داده است. او الان به عنوان رهبر تمامی شیعیان بخشهای غربی آفریقا شناخته می‌شود. تمامی شیعیان نیجر، غنا، کامرون و چاد او را رهبر خود می‌دانند. این مختصری بود در مورد مردی که تشیع را به نیجریه آورد. او در این راه چالش‌‌‌های فراوانی را از سر گذراند. مشکلاتی که عمدتا برای او از طرف عربستان سعودی و حتی از طرف آمریکا ایجاد می شدند.
 
می‌شود یک نمونه را بازگو کنید؟
 
یک بار از او دعوت شد تا برای چند سخنرانی به آمریکا برود. محافظانش او را تا در هواپیما همراهی کردند، اما به محض اینکه وارد هواپیما شد توسط ماموران "سی آی ای" و ماموران امنیتی نیجریه "اس اس" مستقیما به زندان برده شد. این در حالی بود که پیروان او تصور می کردند او در انگلستان است. بعد از گذشت دو هفته دیدند که هیچ خبری از او منتشر نمی‌‌‌شود و گویا مفقود شده است. آنها تماس‌‌‌هایی با انگلستان برقرار کردند و متوجه شدند که او در آنجا نیست. بعد از جستجوی فراوان به زندانی بودن او پی بردند. این را می گویم تا بدانی که او برای آنچه که ما امروز داریم خیلی سختی کشیده است. اما امروز شکر خدا ما میلیون‌ها شیعه در نیجریه داریم.
 
میلیون‌ها شیعه در سی سال؟
 
دقیقاً. در کمتر از سی سال. او الآن یک دانشمند و عالم بسیار مطرح است. حتی توسط مسیحیان بسیار مورد احترام است. حتی افراد غیر مذهبی نیز او را محترم می‌‌‌دانند چرا که او با افراد یکسان برخورد می‌‌‌کند و حقوق همه –حتی وهابی‌ها - را محترم می شمارد. او گروه‌‌‌های مختلف، از وهابی گرفته تا فرقه های صوفیه چون قادریه و تیجانیه، را برای گفتگو و تبادل نظر دعوت می‌‌‌کرد، آنها دعوت او می پذیرفتند و متقابلاً از او دعوت می‌‌‌کردند. او از فرصت هفته وحدت بهترین استفاده را برا ی ایجاد این نوع ارتباط ها می‌‌‌کند. او افرادی از مذاهب و ادیان و نژادهای مختلف دعوت می‌‌‌کند و گرد هم می آورد. او مسیحی و صوفی و وهابی و سلفی و شیعه را دعوت می‌‌‌کند و به همه فرصت می دهد تا در مورد وحدت با هم صحبت کنند. این سنت هر ساله اوست و آخرین آن همین سال گذشته بود که با موفقیت انجام شد.
 
همچنین راهپیمایی روز قدس – در اخرین جمعه ماه رمضان- هر سال در پانزده شهر نیجریه با شرکت میلیونی شیعیان برگزار می شود. حتی در پایتخت نیجریه! به جز پایتخت شهری دیگری هست در نیجریه به نام کانو  که حدود دوازده میلیون نفر جمعیت دارد و شهر بسیار مهمی است. ما سالهای اخیر در آنجا هم راهپیمایی روز قدس داشتیم. در این راهپیمایی‌‌‌ها شما می توانید پرچم های ایران، فلسطین و حزب الله لبنان را ببینید. آمریکا اصلاً این اتفاقات را دوست ندارد. از طرف دیگر دولت نیجریه کاملاً متمایل و وابسته به آمریکاست. حتی تعدادی از نیروهای پلیس نیجریه در اسرائیل تعلیم دیده اند. دموکراسی نیجریه خیلی مورد پسند آمریکاست!
 
بگذریم، تعداد پیروان شیخ زکزاکی در حال حاضر آنقدر زیاد شده که او نیجریه را به بخش های مختلفی تقسیم کرده و برای هر بخش یک نماینده تعیین کرده تا به امور شیعیان آن منطقه رسیدگی کند. شیعیان در هر کدام از این بخش‌‌‌ها بیمارستان و حتی مدارس خاص خود را دارند. شیعیان و در راس آنها شیخ زکزاکی زمان طولانی ای را صرف کرده اند تا شیعیان به منزلت مناسب شأن خود در نیجریه برسند. پیش از این اگر شما پیرو تشیع بودید، دیگران نه تنها با شما ازدواج نمی‌‌‌کردند و هیچ کمکی به شما نمی‌‌‌دادند بلکه حتی جواب سلام شما را هم نمی‌‌‌دادند. اما امروز به خاطر پایداری و ایمان قوی شیعیان اوضاع تغییر کرده است. در آن روزها شیعیان بسیار با هم متحد بودند. به محض اینکه یکی از آنها با مشکلی مواجه می شد، دیگران با هم همکاری می کردند، پول جمع می‌‌‌کردند تا مشکل او را حل کنند. نمونه‌‌‌ی دیگر در مورد سرپرستی خانواده‌‌‌ی کسانی بود که در راهپیمایی های گوناگون (مثل روز قدس، عاشورا، میلاد پیامبر) کشته می‌‌‌شدند. همسر و فرزندان کسی که در راهپیمایی کشته می شد، همان روز تحت تکفل شخص دیگری از شیعیان قرار می گرفتند. این تکفل شامل تمام نیازها از خوراک و پوشاک و مسکن گرفته تا تحصیل و سایر نیازها می‌‌‌شد. این عمل دقیقاً از روی عمل اصحاب پیامبر الگو برداری شده است. سنت دیگری که ما داریم این است هر مسلمان شیعی خود را موظف میداند تا در ماه دست کم یک نایرا (واحد پول نیجریه که هر ۱۶۰ NGN با یک دلار مبادله می‌شود) برای امور شیعیان کمک کند. تصور کن که به این ترتیب در ماه میلیون‌ها نایرا جمع می‌شود. البته بعضی هستند که خیلی بیش از این کمک می کنند، یک نفر صد نایرا کمک میکند و دیگری دویست نایرا و حتی بعضی تا هزار نایرا! علت این هم‌‌‌ بستگی شاید این است که حکومت هیچ کمکی به شیعیان نمی کند. به هیچ وجه. البته ما هم برای کمک گرفتن به حکومت مراجعه نمی کنیم. چون هنگامی که حکومت به تو کمک کند و تو محتاج او باشی، او می تواند تو را کنترل کند.
 
وجه دیگر این خودکفایی شیعیان، مدارس خانوادگی ما هستند. معلمین این مدارس عموماً از افراد داوطلب هستند. من خود معلم داوطلب یکی از این مدارس بودم و بر اساس برنامه هفتگی مدونی به بچه ها ریاضی و کامپیوتر درس می دادم. پایه دیگر این استقلال، گروه "عصمت" است. در این گروه پزشک ها، پرستارها و سایر داوطلبین واجد شرایط با یکدیگر برای حل مسایل پزشکی برادران اسلامی همکاری می کنند. اهمیت کار این گروه بسیار بالا بوده و هست. تصور کن وقتی که مثلاً در یک راهپیمایی شخصی توسط نیروهای حکومتی مجروح می‌‌‌شده، نمی توانستند او را به بیمارستان یا مراکز پزشکی دولتی ببرند. چون اولاً او را پیدا می‌‌‌کردند ثانیا به راحتی در پایان یا حتی اواسط مداوا او را دستگیر می‌‌‌گردند و چه بسا از بین می بردند. به همین دلیل ما بیمارستان های خودمان را با تمام تجهیزات پزشکی لازم داریم. فکر می‌کنم همین حد در مورد نهضت شیخ ابراهیم زکزاکی کافی باشد.
 
بار قبلی که صحبت می کردیم در مورد اطمینانی که در جامعه نسبت به شیعیان به وجود آمده می‌‌‌گفتی.
 
درست است. البته! مسئله باور و ایمان ما به حدیثی است از امام جعفر صادق (ع) که می فرمایند اگر در اطراف شما کسی پیدا شود که در اعمال و اخلاق و رفتار خود از تو بهتر عمل کند و به مردم مهربان‌‌‌تر باشد، تو یک شیعه واقعی نیستی. در حالی که اطراف ما اهل سنت فراوانند و بسیاری از آنها انسان‌‌‌های خوبی هستند، ما، برای اینکه یک شیعه واقعی بمانیم، وظیفه داریم از همه آنها بهتر باشیم. به همین دلیل الآن وضع طوری شده که هنگامی که افراد (عموم مردم) متوجه می شوند شما شیعه هستید، با احترام بسیار با شما رفتار می کنند. همه می‌‌‌دانند که مثلا شیعیان محال است دزدی کنند، یا دروغ بگویند یا هر جور خلافی از ایشان سر بزند.
 
اجازه بدهید در این مورد داستانی جالب و واقعی برایت نقل کنم: مردی که عرقچین بر سر داشته (عرقچین قرمز یا سیاه در نیجریه نشانه ای از شیعه بودن است) وارد خانه ای می‌‌‌شود و از آنجا یک بز دزدی می‌‌‌کند. مردم او را دستگیر می‌‌‌کنند و تحویل پلیس می‌‌‌دهند. هنگام بازجویی پلیس، آن مرد با آگاهی از احترام اجتماعی‌‌‌ای که شیعیان دارند، اعلام می‌‌‌کند که شیعه است. آنها که به سختی باور می‌‌‌کردند او شیعه باشد، دوباره و چندباره از او می‌‌‌پرسند و او هر بار تأکید می‌‌‌کند که شیعه است. نهایتا پلیس می‌‌‌گوید که چون تو شیعه هستی ما نمی‌‌‌توانیم به این پرونده رسیدگی کنیم و باید تو را به "امیر" بخش خودتان (نماینده شیخ زکزاکی) ارجاع دهیم. ما تو را نزد امیرتان می‌‌‌بریم و به او خواهیم گفت که یکی از پیروان شما یک بز دزدیده است.
 
یک نفر از ایستگاه پلیس نزد امیر آن بخش رفت و ماجرا را برای او شرح داد. او گفته بود غیر ممکن است که یک شیعه دزدی کند. شیعیان حتی اگر از گرسنگی در حال مرگ باشند دزدی نمی‌‌‌کنند. اما چون او ادعا می کند که شیعه است من همراه شما به ایستگاه پلیس می‌‌‌آیم تا مشکل را حل کنیم. در ایستگاه پلیس از او پرسید که آیا تو از مایی؟ تو از شیعیان هستی؟ مرد جواب مثبت داد. 
 
امیر بلافاصله گفت: بسیار خوب. قانون ما قانون اسلام است. بر اساس قوانین اسلامی مجازات کسی مثل تو قطع دست است.
 
مرد که دید اگر سر و کارش با پلیس‌‌‌ها باشد به نفعش است و حداکثر جریمه نقدی یا چند روزی زندان در انتظارش است، حقیقیت را گفت و حرفش را پس گرفت. اما حالا دیگر امیر اصرار می کرد که چون تو گفتی شیعه هستی باید بیایی و قطع ید شوی. مرد به گریه افتاد و التماس کرد و به خدا قسم خود که شیعه نیست. امیر او را رها کرد و بازگشت.
 
واقعاً اینگونه است. در حال حاضر، شیعیان در میان مردم نیجریه بسیار خوش نام هستند. هر جا که افراد با یک شیعه روبرو هستند می‌‌‌دانند که می‌‌‌توانند کاملاً به او اعتماد کنند. می‌‌‌دانند که دروغ، دزدی یا کار خلاف قانون برای آنها تعریف نشده است. جالب اینجاست که حتی کسانی که تحت تاثیر تبلیغات ذهنیت خوبی نسبت به شیعیان ندارند، می‌‌‌گویند که عجیب است که فلان کس خیلی آدم خوبی است و شیعه نیز هست. همین روند به مرور ذهنیت آنها را اصلاح می‌‌‌کند. یک بار کسی به من گفت که تو آدم مهربان و محترم و خوبی هستی، چه طور شیعه هم هستی؟! من در جوابش گفتم که این تشیع است که مرا خوب کرده. اکثر آنها توسط وهابیان عربستان شستشوی مغزی شده اند که شیعیان آدم‌‌‌های درستی نیستند، مسلمان واقعی نیستند، به قرآن باور ندارند. همین تلقین ها آرام آرام ذهنیت آنها چنان خراب کرده که وقتی با ما روبرو می‌‌‌شوند به سختی باور می‌‌‌کنند که ما مسلمانیم و آدم های خوبی هستیم.
 
این خوش‌‌‌نامی و دقت در رفتار رابطه‌‌‌ای با در اقلیت بودن شما دارد؟
 
طبیعی است. وقتی شما در اقلیت باشید، باید با هم متحد باشید، باید بهتر رفتار کنید، لازم است به تمام معنی شیعه باشید تا به مرور خود را به جامعه بشناسانید. توجه داشته باش که این خوش‌‌‌نامی در شرایطی است که شیعیان اصلاً رابطه خوبی با حکومت نیجریه ندارند. مردم نیجریه می‌‌‌دانند که شیعیان قابل اعتمادترین افرادند و آدم های بسیار با ایمانی هستند. آنها دیده اند که شیعیان برای حفظ ایمان و باور خود به راحتی از جانشان می‌‌‌گذرند. آنها دیده اند که جوانان شیعه چه طور از فدا کردن جانشان در راهپیمایی‌‌‌ها خوشحال‌‌‌اند. همه دیده‌‌‌اند که آنها در مقابل لوله تفنگ سربازان حکومتی چه طور بی پروا می-ایستند.
 
علت این ثابت قدمی این است که شیعیان عقیده دارند که حکومت نیجریه حکومت فاسدی است و مبانی و ساختارش غیر اسلامی است و الگوبرداری شده از جوامع غربی است. شیعیان اعلام کرده اند که بر اساس "لا حکم الا لله" حکومتی که اساسی‌ترین رکن اش الله نباشد حکومت فاسدی است. طبعاً حکومت نیجریه شیعیان را کسانی می داند که با او در جنگند. ما حتی در رویدادهای دموکراتیکی که در نیجریه وجود دارد شرکت نمی‌‌‌کنیم. چرا که به نظر ما این سیستم فاسد است، بنابراین کسی که با این سیستم همکاری کند یا وارد آن شود نیز فاسد می‌‌‌شود. ما نه نامزد انتخابات می‌‌‌شویم و نه رای می‌‌‌دهیم. کسی که به یک مجلس فاسد وارد شود، خود به زودی به فساد کشیده می شود.
 
پس شما هیچ نماینده ای در پارلمان ندارید.
 
نه! ما نماینده نداریم. اگر هم در انتخابات شرکت می‌‌‌کردیم نمی‌‌‌توانستیم به مجلس راه پیدا کنیم. چون ما در اقلیتیم و در عمل اهل سنت به ما رای نمی دهند. فکر می‌کنم وضعیت شیعیان را به خوبی شرح داده باشم!
 
بله، ممنون. امکانش هست حالا در مورد روند شیعه شدن خودت برایم توضیح بدهی؟
 
بله، منشأ تشرف من به تشیع برادر کوچکم محمد جمیل بود. او چند سالی بود که شیعه شده بود، من هم می‌‌‌دانستم اما در این مورد با او صحبت نمی‌‌‌کردم و از او سوالی نمی پرسیدم. ما در خانه پیش از این همگی مالکی بودیم و در واقع به نوعی پیرو تصوف بودیم.
 
معذرت می خواهم حرفت را قطع می کنم. به نظر می‌‌‌رسد که اهل تصوف در مقایسه با اهل سنت وخصوصا وهابی ها انسانهای متعادلی هستند. به نظر تو این تعادل کمکی به بررسی تشیع بدون پیش قضاوت و تعصب کرده است؟
 
همینطور است، اما در سال ۱۹۹۹ که من به دانشگاه رفتم، تحت تاثیر دوستهای وهابی زیادی که در آنجا پیدا کردم تصوف را به کلی کنار گذاشتم. خصوصاً یکی از دوستانم که از عربستان آمده بود و در مدینه درس خوانده بود به شدت ما را تحت تاثیر خود قرار داد و مرا به وهابیت جذب کرد و من سلفی  شدم. الآن هم بسیاری از دوستان من کماکان وهابی هستند.
 
از زمانی که این دوست وهابی به ما اضافه شد، ما مرتب در جلسات مطالعه و توضیح "صحیح بخاری" او شرکت می‌‌‌کردیم. یک روز صحبت از این بود که چرا حضرا فاطمه(س) برای مطالبه حق خود نزد ابوبکر رفتند؟ می‌‌‌گفتند که این توهین به خلیفه بوده است. می گفتند که این از حرص و آز ایشان بوده که اینطور باغ فدک را مطالبه و پیگیری می‌‌‌کردند. اینجا نقطه‌‌‌ای بود که من شروع به تفکر کردم که چه‌‌‌طور می‌‌‌شود که اینها به این راحتی به دختر پیامبر حرص و طمع نسبت می‌‌‌دهند! عجیب است! کسانی که باغ را غصب کردند طمع‌‌‌کار نیستند اما او که اقدام به مطالبه حقش کرده طمع‌‌‌کار و حریص است؟
 
موضوع دیگر صحبت از اهل بیت پیامبر بود. او می‌‌‌گفت که اهل بیت واقعی پیامبر همسران ایشان بوده اند. او توضیح می‌‌‌داد که بعضی خانواده امام علی(ع) را اهل بیت می‌دانند، بعضی آل جعفر را و برخی آل عباس را و گروهی آل عقیل را. سپس در این میان تأکید می کرد شیعیان که اعتقاد دارند خانواده علی (ع) اهل بیت هستند اشتباه می‌‌‌کنند. من دوباره به فکررفتم که چرا او کاری با عقاید شافعی‌‌‌ها یا مالکی‌‌‌ها ندارد و فقط در هر موضوعی روی عقاید شیعیان تکیه می کند و آنها را غلط می‌شمارد؟
 
از همین‌جا بود که من شروع به مطالعه کردم. از آن به بعد شخصاً تمام کتاب‌هایی که آن دوست وهابی از انها صحبت کرده بود را خواندم و هم‌‌‌زمان تحقیقاتم را در مورد تشیع بیشتر کردم. البته از برادرم نمی‌‌‌پرسیدم، چون با خودم فکر می کردم که او شیعه است و فقط بهترین و بی نقص‌‌‌ترین عقاید تشیع را به من خواهد گفت. معمولاً این‌‌‌گونه است که وقتی شما پیرو آیینی هستید بهترین و جذاب ترین نکات آن را برای دیگران بازگو می‌‌‌کنید. همیشه دوستانم در حضور من به برادرم حمله می‌‌‌کردند و می‌‌‌گفتند او در حقیقت کافر است. او دائماً از علمای ما انتقاد می‌‌‌کند و نظرات آنها را رد می کند. من همیشه به آنها می‌‌‌گفتم چرا به من می‌‌‌گویید؟ چرا با خود او وارد بحث نمی‌‌‌شوید؟ این هم برایم جای سوال داشت و عجیب بود. من برادرم را می‌‌‌شناختم. ما هیچ بدی‌‌‌ای از او ندیده بودیم. همواره وقتی که دوستانم از کار برادرم یا حرف او به من شکایت می‌‌‌کردند، من نزد او می‌‌‌رفتم و از او توضیح می‌‌‌خواستم. توضیح او همیشه برایم قانع کننده بود.
 
تحقیقم را در مورد اهل بیت ادامه دادم. چون به زبان عربی چندان مسلط نیستم، تعدادی کتاب به زبان انگلیسی پیدا کردم. نویسنده یکی از آن کتاب‌‌‌ها دکتر تیجانی السماوی بود که خود مذهبش را از تسنن به تشیع تغییر داده است. در کتاب "آنگاه که هدایت شدم" او شرح می‌‌‌دهد که روابطش با تعدادی از شیعیان چگونه بوده و علت شیعه شدنش چه بوده. از اینجا بود که من شروع کردم به مقایسه آنچه که او به نام تشیع می‌‌‌گفت با کتاب‌‌‌های صحاح سته. عجیب بود! چون می‌‌‌دیدم که هر چه آنها می‌‌‌گویند در کتاب‌‌‌های حدیث ما هم وجود دارد. همین ها باعث می‌‌‌شد که من جدی تر و علاقه مند بشوم و به این نقطه برسم که لازم است تحقیق بیشتری در مورد تشیع انجام بدهم. لازم بود که قدم به قدم جلو بروم و مطمئن شوم که این (تشیع) آن راهی است که باید رفت.
 
در مورد دوازده امام، فهمیدم که در حالی که اهل سنت عقیده دارند که پس از پیامبر(ص) تنها چهار خلیفه یعنی ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع) بوده‌اند، شیعیان به دوازده امام اعتقاد دارند که یکی پس از دیگری از زمان وفات پیامبر(ص) آمده اند. من در صحیح بخاری حدیثی پیدا کردم که از قول پیامبر (ص) نقل می کرد که اسلام کامل نمی‌‌‌شود مگر اینکه دوازده امیر پس از من بیایند. در حدیث دیگری دیدم که هم ایشان فرمایش مشابهی داشتند با این تفاوت که تاکید کرده بودند که آنها همگی از قریش هستند. این در حالی بود که در منابع اهل سنت هیچ حدیث مشابهی با تاکید بر چهار نفر بودن خلفاء ذکر نشده است. جالب بود! از آنها پرسیدم که پس شما چرا اینقدر روی چهار خلیفه تاکید دارید؟
 
دوباره روی اهل بیت پیامبر متمرکز شدم تا اینکه در کتاب "صحیح مسلم" حدیثی را پیدا کردم که شیعیان به ان حدیث کساء می‌‌‌گویند. در این حدیث جریان کاملاً روشن است. فاطمه (س) به پیامبر وارد می‌‌‌شود، پیامبر او را به نشستن زیر عبای خود دعوت می‌‌‌کنند، همین اتفاق برای حسنین (ع) و امام علی (ع) می‌‌‌افتد. در اینجا ام سلمه، همسر پیامبر (ص)، می‌‌‌پرسد که ای رسول خدا آیا من هم می‌‌‌توانم وارد شوم، پیامبر می‌‌‌فرماید "مکانکِ، مکانکِ" یعنی در جای خودت بمان! بعد می‌‌‌فرماید: پروردگارا، اینها اهل بیت من هستند. من تفسیرهای گوناگونی از اهل سنت دیدم که همگی این حدیث را نقل کرده اند. اما آنها این [حدیث را] نادیده می‌‌‌گیرند. نمی دانم چرا! واقعاً نمی‌‌‌فهمم چرا! 
 
به نظر من وقتی کسی بخواهد راه هدایت را پیدا کند و حق را پیدا کند و بپذیرد، آن را پیدا خواهد کرد و حق خودش را به او نشان خواهد داد. اما نمی‌‌‌دانم چرا برخی مردم اینجا و آنجا، نمی‌‌‌خواهند ببینند. در عوض تبلیغات زیادی می‌‌‌کنند و به مردم هشدار می‌‌‌دهند که با شیعیان هم‌‌‌نشین نشوید، گمراهتان می‌‌‌کنند، آنها خیلی باهوشند و بلدند چه‌‌‌طور صحبت کنند. یعنی چه بلدند چه طور صحبت کنند؟ به نظر من حقیقت حقیقت است، هر طور که از آن صحبت کنی آدم ها را جذب می‌‌‌کند. برای همین است که آنها می‌‌‌گویند هرگز با ما حتی صحبت نکنند، هرگز!
 
کار تحقیقی بعدی من روی موضوع کربلا بود. بازدر کتاب‌‌‌های اهل سنت روایتی را پیدا کردم که مطابق آن جبرئیل به پیامبر(ص) خبر می‌‌‌دهد که نوه‌‌‌ ایشان حسین (ع) به دست مردم خودشان کشته خواهد شد و پیامبر (ص) هم این جریان را برای ام سلمه تعریف می کنند. جالب اینجاست که همه اینها در کتابهای اهل سنت وجود دارند.
 
با یافتن و روبرو شدن با اینگونه حقایق بود که من به مرور معتقد به تشیع شدم و رسماً شیعه شدم و تمامی اعمالم را مطابق فقه شیعه انجام دادم. از این زمان مرحله‌‌‌ی جدیدی از ارتباط‌های من با دوستانم شروع شد. یک روز مشغول وضو گرفتن بودم که یکی از دوستان وهابی‌‌‌ام آمد و از من پرسید که چرا اینطور وضو می‌‌‌گیرم و فقط مسح می‌‌‌کشم. من در جوابش توضیح دادم که خیلی ساده است برای اینکه اگر به قرآن رجوع کنی خواهی دید که قرآن در مورد وضو گرفتن به مسح کردن فرمان داده است. لزومی ندارد که شما به این طرف و آن طرف مراجعه کنید و بگویید که فلان حدیث و بهمان حدیث به ما می‌‌‌گویند که باید دست و پایمان را بشوییم. پیامبر فرموده که هرگاه گفتاری از من شنیدید که با قرآن تطبیق نمی‌‌‌کرد، آن گفتار من نیست. این روش شستن پا با قرآن در تناقض است، پس نمی‌‌‌تواند گفتار پیامبر باشد. دوستم خیره به من ماند و رفت.
 
من حتی کسانی را می‌‌‌شناسم که این حرف‌‌‌ها را پذیرفتند و بدون اینکه اعلام کنند، در خفا مطابق احکام تشیع زندگی می‌‌‌کنند. به این علت اعلام نمی‌‌‌کنند که می‌‌‌دانند که توسط اطرافیان و حتی خانواده‌‌‌شان تحت فشار قرار می‌‌‌گیرند و منزوی می‌‌‌شوند. [در نیجریه] تبلیغات فراوانی می‌‌‌کنند که اگر کسی شیعه شود باعث دردسر و در خطر افتادن خانواده می‌‌‌شود. البته در حال حاضر وضع بهتر شده، الآن تعداد بیشتری از شیعیان نیجریه برای تحصیل و تحقیق در مورد تشیع به ایران می‌‌‌روند و این خود باعث شناخت بیشتر تشیع در نیجریه می‌‌‌شود. نتیجه آن کم شدن بغض نسبت به تشیع میان مردم نیجریه است.
 
عنصر دیگری که به گرایش مردم نیجریه به تشیع کمک کرده این است که اکثر مسلمانان نیجریه مالکی  هستند. احکام مالکی‌‌‌ها بسیار به شیعیان جعفری نزدیک است: به عنوان مثال آنها هنگام نماز دستانشان را نمی‌‌‌بندند، مانند وهابی‌‌‌ها در نماز جماعت اصرار ندارند که انگشتان پاهای مأمومین به یکدیگر بچسبند و برای سجده مقید هستند که یا بر روی زمین یا بر روی فرشی سجده کنند که با الیاف طبیعی بافته شده باشد. نکته دیگردر مورد آنان این است که بیشتر مالکی‌‌‌ها صوفی هستند اصولاً صوفی‌‌‌ها با تشیع مشکلی ندارند.
 
گفتی که بیشتر مسلمانان نیجریه مالکی هستند، در این صورت بدنه حکومت چه مذهبی دارند؟
 
حکومت در دست سلفی‌‌‌هاست و آنها با آمریکا و عربستان متحد هستند.
 
عجیب است! در بسیاری از کشورهای اسلامی همین مشکل را داریم، گروهی که در اقلیت مذهبی قرار دارند، بر کل کشور حکومت می‌‌‌کنند.
 
بله، آنها می‌‌‌دانند کشورها را چطور اداره کنند. برای اینکه حکومت کنند ابایی از کشتن یا هر کار دیگری ندارند. ما این چیزها را دیده ایم! آنها هر کس را که لازم باشد می‌‌‌کشند تا خود بمانند. حمله می‌‌‌کنند، وارد خانه‌‌‌ها می‌‌‌شوند، دستگیر می‌‌‌کنند. آنها به حکومت حریص‌‌‌اند... بگذریم...
 
رابطه‌‌‌ات با خانواده‌‌‌ات چگونه است؟
 
در حال حاضر رابطه‌‌‌ام با خانواده بسیار خوب است. آنها می‌‌‌دانند من و برادرم شیعه هستیم و برادر کوچک‌ترمان که دانشجوست هم اخیراً شیعه شده است. مادربزرگمان هم سال گذشته، در حالی که شیعه بود فوت کرد. ما برای او روایت‌‌‌هایی از شهادت حضرت فاطمه (س) و عاشورا و زندگی امامان تعریف می‌‌‌کردیم و همین باعث گرایش او به تشیع شد. او روز عاشورا بیرون می‌‌‌آمد و مردمی که مشغول عزاداری بودند را تماشا می‌‌‌کرد. همین اتفاق برای دیگر مسلمانان نیز می‌‌‌افتد. آنها با کنجکاوی به خیابان می‌‌‌آیند و مراسم بزرگداشت عاشورا و میلاد پیامبر (ص) و روز قدس را تماشا می‌‌‌کنند و از ما در مورد جزئیات کارهایی که می‌‌‌کنیم می‌‌‌پرسند. مثلاً در روز عاشورا می‌‌‌پرسند چرا سیاه پوشیدید؟ چرا این کارها را می‌‌‌کنید؟ اینها چه هستند که بلند کرده اید؟ ما هم البته برای آنها توضیح می‌‌‌دهیم، پوسترها و برگه‌‌‌هایی را چاپ می‌‌‌کنیم و میان آنها توزیع می‌‌‌کنیم. نتیجه این است که الآن اکثر مسلمانان نیجریه در مورد واقعه کربلا آگاهند و بسیاری از آنها حتی به آنچه که در کربلا واقع شده، باور دارند. در حال حاضر در هر شهر بزرگ و کوچکی که بروی لااقل نشانه ای از عزاداری عاشورا خواهی دید.
 
چند سال پیش یکی از علمای اهل سنت در شهر ما به همراه گروهی از شاگردانش مشغول تماشا کردن مراسم عزاداری ما بودند. ما صحنه وقایع عاشورا را با اسب‌‌‌ها و مردان جنگی و شمشیرها (مانند تعزیه‌‌‌ی ایرانی) بازسازی کرده بودیم. یکی از شاگردان از استاد خود پرسیده بود که آیا واقعیت دارد که مسلمانان نوه‌‌‌ی پیامبرمان را در این روز این‌‌‌گونه کشته‌‌‌اند؟ استاد به گریه می‌‌‌افتد و تایید می‌‌‌کند. شاگرد با تعجب می‌‌‌پرسد: یعنی اینها درست می‌‌‌گویند؟ استاد دوباره تصدیق می‌‌‌کند. شاگرد می‌‌‌پرسد: پس چرا ما به آنها ملحق نمی‌‌‌شویم؟ چرا ما همراهشان عزاداری نمی‌‌‌کنیم؟! استاد جواب نمی‌‌‌دهد و سکوت می‌‌‌کند. یکی دیگر از علمای اهل سنت را می‌‌‌شناسم که مالکی و صوفی است. او حتی خود ماجرای واقعه عاشورا را برای شاگردان و مستمعینش می‌‌‌خواند و تعریف و تفسیر می‌‌‌کند. وهابی‌‌‌ها و سلفی‌‌‌ها چندان دل خوشی از او ندارند و پشت سرش نماز نمی‌‌‌خوانند. سلفی‌‌‌های مسجد خود را دارند و پشت سر صوفی‌‌‌ها نماز نمی‌‌‌خوانند. آنها صوفی‌‌‌ها را کافر می‌‌‌دانند. شیعیان را کافر می‌‌‌دانند. خلاصه اگر عقاید آنها را باور نداشته باشی کافری!
 
رابطه‌‌‌ شیعیان نیجریه با امام مهدی (عج) چگونه است؟
 
شیعیان نیجریه در این مورد مانند همه شیعیان دیگر نقاط جهان اعتقاد دارند و رفتار می‌‌‌کنند. ما همه باور داریم که امام پس از غیبت کوتاه اولیه، الآن در غیبت بلند خود هستند. ما هر روز بعد از تمامی پنج نمازمان، در سجده شکر برای آمدن امام مهدی دعا می‌‌‌کنیم.
 
چه دعایی است؟ به عربی می‌‌‌خوانید؟
 
دعایی است که در مفاتیح آمده و به زبان عربی است. اما من آن را حفظ نیستم. گفته‌‌‌اند که می‌‌‌توانیم به زبان خودمان نیز بخوانیمش. همچنین در صلواتمان می‌‌‌گوییم "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم" که این هم دعایی است برای امدن امام مهدی. ما غدیر را نیز جشن می‌‌‌گیریم. لباس نو می‌‌‌خریم. جمع می‌‌‌شویم. اطعام می‌‌‌کنیم. نماز می‌‌‌خوانیم. به دیدار هم می‌‌‌رویم، به هم تبریک می‌‌‌گوییم و برای هم دعا می‌‌‌کنیم و یکدیگر را برادر و خواهر صدا می‌‌‌زنیم. جالبه در آن روز هیچکس اسم دیگری را صدا نمی زند و همه یکدیگر را برادر و خواهر خطاب می‌‌‌کنند.
 
شما به خاطر اینکه خودتان شیعه شده‌‌‌اید و به خاطر شرایط و سختی‌‌‌هایی که از سر گذرانده‌‌‌اید، احتمالاً بیش از هر کسی قدر نعمتی که در اختیارتان هست را می‌‌‌دانید. برای شکر این نعمت و تداوم آن چه کارهایی می‌‌‌کنید؟
 
ما شیعیان نیجریه فعالیت‌‌‌های متنوعی را برای تداوم تشیع‌‌‌مان انجام می‌‌‌دهیم. مثلاً شنبه‌‌‌ی هر هفته ما جلسه‌‌‌ای به نام "تعلیم" داریم. در این "تعلیم" یاد می‌‌‌گیریم که چگونه عبادت کنیم و چگونه وظایفمان را به عنوان شیعه انجام دهیم. معمولاً محتوای این جلسات کلی و برای عموم است. اگر کسی بخواهد جزئیات بیشتر یاد بگیرد به "مدرسه" می‌‌‌رود یا اینکه شخصا از شیخ می‌‌‌پرسد. اما اصل موضوع این است که در هر شهر شیعیان یک مسجد اصلی دارند که روزهای شنبه همگی در آن جمع می‌‌‌شوند و از احکام و تکالیف خود و حتی از تحلیل شرایط جهانی آگاه می‌‌‌شوند و در آنجا یکدیگر را می-بینند. این باعث شده که تک تک شیعیان نیجریه کاملاً در جریان آنچه که در دنیا می‌‌‌گذرد هستند، از فلسطین و ایران گرفته تا عربستان و افغانستان و پاکستان. بدون خبر داشتن از دنیا نمی‌‌‌توانیم به درستی بفهمیم که تکلیف‌‌‌‌‌‌مان چیست. ببین! همین که ما پایمان را از کشورمان بیرون گذاشتیم چه‌‌‌قدر دیدمان نسبت اسلام و تشیع وسعت پیدا کرده‌‌‌ است.
 
برای ما زنده‌‌‌ترین بخش جامعه شیعیان و آنچه که باعث ادامه حیات تشیع می‌‌‌شود جوانان هستند. به نظر من در نیجریه و ایران باید برای جوان‌‌‌ها کار کرد. ما تشکل‌‌‌هایی داریم که همگی به صورت داوطلب تنها برای خدمت به دین‌‌‌مان در آنها عضو هستیم. جوان‌‌‌ها در ایران هم ‌‌‌می‌‌‌توانند جدا از کارهایی که دولت برای آنها می‌‌‌کند، گروه‌‌‌های داوطلبی تشکیل دهند و با مایه گذاشتن از خودشان در راه خدا، به مردم و جامعه در مورد آنچه که در دنیا می‌‌‌گذرد و حقایقی که در حال اتفاق افتادن است آگاهی دهند. به این ترتیب مردم با حقایق تشیع و چالش‌‌‌هایی که پیش روی او هست، آشنا می‌‌‌شوند. تنها با قربانی کردن و فداکاری است که می‌‌‌توان پیام تشیع را گسترش داد. 
 
برای من عجیب است که در حالی که ما در کشورمان داریم به مردم آنچه که از ایران یاد گرفتیم را تعلیم می‌‌‌دهیم و معارف شیعه را با ارجاع به ایران تبلیغ می‌‌‌کنیم، بعضی ایرانی‌‌‌ها را اینجا می‌‌‌بینیم و برایمان سوال پیش می‌‌‌آید که آیا اینها مسلمانند! خانم‌‌‌هایی که حجاب ندارند و شرایطی که خودت بهتر از من می‌‌‌دانی. حالا فکرش را بکن که کسانی باشند که به او بگوید که مسلمانان و شیعیانی هستند که به تو به عنوان یک ایرانی شیعه نگاه می‌‌‌کنند و می‌‌‌خواهند از ایرانی‌‌‌ها الگو بگیرند. پس تو مسئولی! اگر تو درست باشی، آنها نیز با الگو قرار دادن تو درست می‌‌‌شوند. البته من می‌‌‌فهمم که در هر کشوری کسانی هستند که طور دیگری رفتار می‌‌‌کنند و فکر می‌‌‌کنند. آنها چون در ایران به خاطر قوانین نمی‌‌‌توانند بعضی کارها را بکنند سعی می‌‌‌کنند از کشورخارج شوند تا آن کارها را بکنند! روشن است که آنها تحت تاثیر انگلیسی‌‌‌ها، آمریکایی‌‌‌ها و دیگر غربی‌‌‌ها هستند. علیرغم اینها اگر یک گروه جوانان داوطلب خالص و بی-چشم‌‌‌داشت وجود داشته باشد به نظر من آنها می توانند تاثیرگذار باشند. آنها باید مهربان و بدون پیش قضاوت باشند.
 
خود تو اینجا در مالزی، چه‌‌‌گونه با افرادی با مذاهب و ادیان متفاوت ارتباط برقرار می‌‌‌کنی؟
 
مختار: من در ارتباط با افراد، هنگامی که با کسی گفتگو می‌‌‌کنم بعد از چند دقیقه می‌‌‌توانم بفهمم که احتمالاً علایق و عقایدش چگونه است. اگر احساس کنم که ذهنش مشغول است و آماده پذیرش نیست، با او وارد گفتگو و صحبت از عقایدم نمی‌‌‌شوم. چون احساس می‌‌‌کنم تاثیر خاصی ندارد. گاهی اوقات می‌‌‌بینم که آنها شروع می‌‌‌کنند به محکوم کردن شیعه و بد گفتن از تشیع. با آنها وارد گفتگو نمی‌‌‌شوم. چون آنها از قبل تصمیم‌‌‌شان را گرفته‌‌‌اند و قضاوت‌‌‌شان را کرده‌‌‌اند. اما موقعیتی پیش می‌‌‌آید که شما می‌‌‌آیی و از من سوالی می‌‌‌پرسی. من با اشتیاق جواب می‌‌‌دهم. چون می‌‌‌دانم که دغدغه دانستن داری. می‌خواهی بشنوی.
 
یک روز در مسجد دانشگاه یکی آمد و از من پرسید چرا روی دستم سجده می‌‌‌کنم. من برایش توضیح دادم که ما باید بر خاک سجده کنیم، اگر خاک نبود بر چیزهایی که از خاک درست شده‌‌‌اند یا بر زیرانداز بافته شده از الیاف طبیعی. در هر مرحله از او تایید می‌‌‌گرفتم که اینکه حرف من از سنت پیامبر (ص) است، را قبول دارد. او تایید می‌‌‌کرد. او می‌‌‌گفت این فرش‌‌‌ها هم از کتان است. گفتم از کتان نیست، الیاف این فرش‌‌‌ها مصنوعی است! کاشی و موزائیک هم همینطور. درست است که اصلشان خاک است اما فرآیندی که روی آنها انجام شده و حرارتی که دیده‌‌‌اند دیگر آنها را از حالت طبیعی‌‌‌شان خارج کرده است. اما در عوض دست من بخشی از بدنم است و من فرزند آدم (ع) هستم که خداوند او را از خاک آفرید. پس وقتی سرم را روی دستم می‌‌‌گذارم مثل این است که بر خاک سجده کرده‌‌‌ام. او در جواب گفت که موافق است که بر خاک باید سجده کرد ولی نمی‌‌‌تواند بپذیرد که می‌‌‌شود بر دست نیز سجده کرد. می‌‌‌گفت اگر این‌‌‌طور است بنشین و دستت را بگذار روی پیشانی‌‌‌ات. گفتم برای سجده باید بدن را حرکت دهیم، این حالتی که تو می‌‌‌گویی که اصلاًسجده نیست. 
 
خلاصه بیشتر از نیم ساعت با هم گفتگو کردیم. او از من پرسید که پیرو چه مذهبی هستم. من در جوابش گفتم مذهب جعفری. او نمی‌‌‌دانست جعفری چیست (و این باعث شد که مقاومتش در مقابل شیعه، مانع شنوایی اش نشود) به او گفتم برو تحقیق کن ببین مذهب جعفری چیست. می‌‌‌دانستم اگر بگویم شیعه هستم می‌‌‌خواهد شروع به جدل کند و من تمایلی به بحث و جدل نداشتم. نکته‌‌‌ی دیگری نیز به او گفتم: پیشنهاد دادم برود در کتاب‌‌‌های مذهب مالکی جستجو کند و ببیند که نظر فقه مالکی نیز مانند آن چیزی است که من گفتم و ببیند که این حکم منحصر به "جعفری"ها نیست. او تشکر کرد و گفت که حتماً می‌‌‌رود و تحقیق می‌‌‌کند و با روی خوش از هم جدا شدیم.
 
البته هنگامی که در محیط زندگی، افراد مختلف از مذاهب مختلف حضور داشته باشند گاهی باید تقیه کرد. در نیجریه افراد بسیار متعصبی هستند که شستشوی مغزی شده‌‌‌اند. آنها در مورد ما بسیار بد فکر می‌‌‌کنند. مثلاً تصور می‌‌‌کنند که ما در پایان نماز با سه بار بالا و پایین بردن دستمان سه خلیفه اول را لعن می‌‌‌کنیم. این تصور در حالی که ما فقط تکبیر می‌‌‌گوییم شگفت انگیز است! در این شرایط که ما می‌‌‌دانیم گوش شنوایی برای توضیح و شفاف‌‌‌سازی وجود ندارد، دیگر دستمان را بالا و پایین نمی‌‌‌بریم و فقط الله‌اکبر می‌‌‌گوییم.
 
اما مثلاً در میان دوستان غیر شیعه‌‌‌ام در نیجریه من به راحتی تمامی آداب و احکام را رعایت می‌‌‌کنم. چراکه به راحتی می‌‌‌توانم با آنها صحبت کنم و توضیح دهم. جالب است که بدانی که از وقتی من شیعه شده‌‌‌ام آنها به مرور از وهابی‌‌‌گری افراطی دست کشیده اند و الآن کمی متعادل شده‌‌‌اند. به خاطر اینکه از من جز خوبی و مهربانی ندیده‌‌‌اند و طبیعتاً جذب شده‌‌‌اند. آنها کاملاً به من اعتماد دارند. برای کارهای‌‌‌شان با من مشورت می‌‌‌کنند. حتی الآن که در مالزی هستم با من تماس می‌‌‌گیرند و مشورت می‌‌‌کنند. در مقابل هر گاه مشکلی داشته باشند، من با پولم یا توانم به آنها کمک می‌‌‌کنم. آنها بیش از هر زمان دیگری به من احترام می‌‌‌گذارند و اعتماد می‌‌‌کنند. حتی وقتی بعضی از وهابی‌‌‌ها به من حمله می‌‌‌کنند آنها مدافع من هستند. ما می‌‌‌دانیم که امام علی (ع) هم با این طور افراد چگونه رفتار می‌‌‌کرد.
 
خیلی ممنونم. هر بار که با هم صحبت می‌‌‌کنیم، من با خود فکر می‌‌‌کنم که شما شیعیان نیجریه که این‌‌‌گونه تلاش می‌‌‌کنید و ایستاده‌‌‌اید، از منتظران واقعی امام مهدی (عج) هستید.
 
خوب شد گفتی! در مورد انتظار باید بگویم که ما یک مدرسه داریم که بچه‌‌‌هایی که به آن‌‌‌جا می‌‌‌روند با این فرض می‌‌‌روند یا فرستاده‌‌‌ می‌‌‌شوند که می‌‌‌خواهند خود را برای یاری امام مهدی آماده کنند. آنها وارد "جیش المهدی" می‌‌‌شوند. به آنها گفته می‌‌‌شود که شما برای اینکه برای آمدن امام آماده باشید نباید فقط بخورید و بخوابید! باید از هر جهت، جسمی، فکری، علمی، اعتقادی و ایمانی خود را آماده کنید. و حتی باید بعضی وقت‌‌‌ها باید به خود سختی بدهید و خود را گرسنه نگاه دارید تا قوی شوید. بله. البته! همه می‌‌‌دانند، ما منتظر امام مهدی(عج) هستیم.
 
از گفتگوی صمیمی و صریح و صادقانه‌‌‌ات ممنونم.

 


جمعیت 85 درصدی شیعیان جمهوری آذربایجان زیر ستم «علی اف»/ افسار باکو دست صهیونیستها

گزارش تکان دهنده مدافعان حقوق بشر از جمهوری آذربایجان؛
گروه کاری مدافعان حقوق بشر جمهوری آذربایجان با انتشار گزارشی تکان دهنده از شکنجه و بی عدالتی درباره فعالان اسلامی و سیاسی که در این کشور با پاپوش های مختلف بازداشت شدند خبر داد.

به گزارش مشرق، این گروه کاری با انتشار فهرست جدید زندانیان سیاسی در این کشور،  از تحت شکنجه بودن «حاج طالع باقرزاده» رهبر جنبش اتحاد مسلمانان و بیش از ۳۰ فعال دستگیرشده در نارداران خبر داد.

 بنابر این گزارش، در این فهرست جدید، نام ۹۳ زندانی سیاسی و دینی عنوان شده است که به دلایل و انگیزه های سیاسی و با پاپوش بی اساس و ساختگی نظیر مواد مخدر، جاسوسی و نگهداری سلاح بازداشت شده اند.  

در گزارش این گروه با اشاره به دستگیری حاج طالع باقرزاده رهبر جنبش اتحاد مسلمانان جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۲ به علت سخنرانی هایش علیه برگزاری مسابقه «یوروویژن» و «رژه همجنس بازان» در باکو، آمده است که دستگیری اخیر وی در قصبه «نارداران» ـ حومه باکو ـ و جلوگیری از دیدارش با وکیل قانونی خود و شکنجه شدن وی در بازداشتگاه پیگیری و بررسی خواهد شد.  

در این گزارش همچنین در معرفی «نجات علی اف» سردبیر زندانی پایگاه اینترنتی «آزادخبر» آمده است: پیش از دستگیری نجات علی اف در ۲۱ ماه مه ۲۰۱۲،  در این پایگاه اینترنتی سیاست دولت جمهوری آذربایجان در حوزه دینی مورد انتقاد قرار گرفته و اختصاص مبالغ کلان از بودجه این کشور برای برگزاری مسابقه مستهجن موسیقی یوروویژن ۲۰۱۲ محکوم شده بود. همچنین در این پایگاه اینترنتی، مطالبی در مورد  تدارک احتمالی برگزاری رژه همجنس بازان به موازات مسابقه یوروویژن منتشر شده بود. در پی توزیع شدن سی دی های حاوی این مطالب و دیدگاه های حاج طالع باقرزاده و «حاج آبگل سلیمانوف» دوتن از روحانیون شیعی زندانی در جمهوری آذربایجان، نجات علی اف و چند نفر دیگر به همراه وی دستگیر شدند.

نجات علی اف به خاطر توزیع این سی دی ها به تحریک خصومت ملی در کشور متهم و به ده سال زندان محکوم شد. «ناهید محمدوف» نماینده کمیته دولتی امور دینی جمهوری آذربایجان نیز برای توجیه و تبیین تحریک کننده این سی دی ها در دادگاه محاکمه نجات علی اف حضور یافته بود، اما وی نتوانست تحریک کننده بودن مطالب این سی دی ها را اثبات کند اما با این وجود، حکم دادگاه در محکومیت نجات علی اف صادر شد.  

در همچنین در این گزارش، در معرفی «پرویز هشیملی» خبرنگار روزنامه «بیزیم یول» و رییس «مرکز حمایت از حقوق مدنی» نیز با اشاره به اینکه پرویز هشیملی توسط وزارت امنیت ملی (منحله) جمهوری آذربایجان به اتهام بی اساس و واهی انتقال سلاح از ایران به جمهوری آذربایجان در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۳ دستگیر شده، آمده است: با وجود اینکه عفو بین الملل نیز پرویز هشیملی را زندانی سیاسی دانسته است، دادگاه و مراجع قضایی جمهوری آذربایجان به هیچ یک از اعتراضات این روزنامه نگار و خویشاوندانش در خصوص اتهام وارد شده به وی و وضعیت نگهداریش در بازداشتگاه و زندان اعتنایی نکرده اند.  

در این گزارش همچنین درباره «آراز قلی اف» یکی دیگر از روزنامه نگاران اسلامگرای محبوس در جمهوری آذربایجان آمده است: آراز قلی اف سردبیر سایت «خبر۴۴» با پاپوش نگهداری سلاح، نقض آرامش اجتماعی، ایجاد عداوت ملی و دینی و مقاومت در مقابل نماینده حاکمیت بازداشت شده است. پیش از دستگیری وی در ۹ سپتامبر سال ۲۰۱۲، پایگاه اینترنتی تحت مدیریت وی مطالبی را در انتقاد از سیاست دینی دولت جمهوری آذربایجان و به خصوص مشکلات اجتماعی شهرستان «ماسالی» که سایت خبر۴۴ در آنجا منتشر می شود، درج کرده بود.  

 در این گزارش در مورد «هلال محمدوف» سردبیر نشریه «صدای تالش» که در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۲  دستگیری وی به اتهام مضحکانه جاسوسی اعلام شده بود، آمده است: سازمان امنیت و همکاری اروپا و کمیسیون حقوق بشر شورای اروپا، هلال محمدوف را زندانی سیاسی دانسته اند.  

در این گزارش همچنین درباره «رشاد رمضانوف» از شیعیان فعال در شبکه های مجازی آمده است: رشاد رمضانوف که در ۹ مه ۲۰۱۳ توسط اداره مبارزه با جرایم سازمان یافته وزارت کشور جمهوری آذربایجان به علت فعالیت های انتقادی اش در شبکه های اجتماعی بازداشت شد، پس از ۱۱ روز نگهداری غیرقانونی در بازداشتگاه این اداره، با پاپوش نگهداری و فروش مواد مخدر، به ۹ سال زندان محکوم شده است. این در حالی است که عفو بین الملل رشاد رمضانوف را نیز زندانی سیاسی می داند. 

در این گزارش، در خصوص اعضای یک گروه از دینداران جمهوری آذربایجان که با عنوان «دسته سعید داداش بیگلو» معرفی می شوند و به زندان های طویل المدت محکوم شده اند، نیز آمده است: طی روزهای ۱۳ تا ۱۸ ژانویه سال ۲۰۰۷،  در ارتباط با پرونده سعید داداش بیگلو، ۳۰ نفر بازداشت شدند که وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان یازده نفر از آنها را آزاد کرد و مابقی دستگیر شدگان پس از هشت ماه نگهداری غیرقانونی در سلول های انفرادی در بازداشتگاه وزارت امنیت ملی، محاکمه و به زندان های طویل المدت محکوم شدند.  

این گزارش در خصوص «حاج محسن صمدوف» رهبر «حزب اسلام» نیز اینگونه آورده است که: حاج محسن صمدوف در آوریل سال ۲۰۱۰ با ارسال نامه ای به «الهام علی اف» رییس جمهوری آذربایجان نوشت که وی در آغاز ریاست جمهوری اش به قانون اساسی و قرآن کریم قسم یاد کرده است، اما برخی اعمال وی در تضاد با قانون اساسی و قرآن کریم می باشد. محسن صمدوف در همان سال در روز قدس به علت اعتراض در مقابل سفارت رژیم غاصب اسراییل در باکو دستگیر و سپس آزاد شد. محسن صمدوف و حزب اسلام در ماه آوریل همان سال به خاطر انتشار مقاله اهانت آمیز علیه پیامبر گرانقدر اسلام در نشریه «آلما» چاپ باکو، نامه اعتراض آمیز به اداره مسلمانان قفقاز ارسال کرد.

البته اعضای حزب اسلام در ماه دسامبر ۲۰۱۰ در اعتراض به ممنوعیت حجاب در مدارس متوسطه  دختران در مقابل وزارت تحصیل جمهوری آذربایجان شرکت کردند. در دوم ژانویه سال ۲۰۱۱ نیز حاج محسن صمدوف در نشست مجلس عالی حزب اسلام، به شدت از وزیر آموزش به خاطر ممنوعیت حجاب در مدارس دخترانه و از الهام علی اف به خاطر فراگیر شدن فساد مالی و ظلم و بی عدالتی در جمهوری آذربایجان انتقاد کرد و ویدئوی این سخنان وی در یوتیوب به طور گسترده مورد توجه قرار گرفت.

پنج روز بعد، در روز هفتم ژانویه خودروی حاج محسن صمدوف به همراه چند تن دیگر از رهبران حزب اسلام توسط پلیس راهنمایی و رانندگی در باکو متوقف شد و سپس نیروهای لباس شخصی، وی و همراهانش را به اتهام بی اساس مقاومت در مقابل نماینده دولت بازداشت کردند و دکتر صمدوف به ۱۴ روز حبس بخاطر عدم اطاعت از فرمان پلیس راهنمایی و رانندگی محکوم شد.

بعدها محبوس بودن دکتر محسن صمدوف در بازداشتگاه وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان مشخص شد و وی به اتهاماتی بی اساس نظیر خیانت به دولت، تلاش برای براندازی دولت با استفاده از سلاح و نگهداری سلاح  به ۱۲ سال زندان محکوم شد و سایر رهبران حزب اسلام از جمله «روح الله آخوندزاده» رییس شعبه حزب اسلام در آستارا نیز به یازده سال زندان محکوم شد اما، در جریان محاکمه رهبران حزب اسلام در دادگاه جرایم سنگین باکو، در مورد اتهام انجام فعالیت هایی علیه منافع ملی جمهوری آذربایجان و سایر اتهامات، هیچ گونه سند و مدرکی موجود نبود.  

 در این گزارش درباره «حجت الاسلام فرامیز عباسوف» نیز آمده است: وی به اتهام واهی و مضحکانه تشکیل گروه تبهکاری و نگهداری سلاح و تلاش برای تغییر حاکمیت و قانون اساسی جمهوری آذربایجان در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۱ و در پی اعتراضات به تدارک برگزاری رژه همجنس بازان در باکو بازداشت شده است.  

این گزارش درباره «حاج آبگل سلیمانوف» رهبر سابق اتحادیه ارزش های ملی ـ معنوی جمهوری آذربایجان نیز نوشته است: آبگل سلیمانوف در ۱۲ آگوست ۲۰۱۱ دستگیر و به اتهام واهی نگهداری سلاح، مواد مخدر، نقض آسایش اجتماعی، اعمال زور و ایجاد عداوت ملی و دینی در جامعه به یازده سال زندان محکوم شده است.

این در حالی است که وی طی سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ در اعتراضات در مقابل سفارت رژیم غاصب اسراییل در باکو در روز قدس به طور فعال شرکت کرده بود و در اعتراضات به حکم دادگاه باکو برای تخریب مسجد حضرت فاطمه زهرا(س) در روستای «ینی گونشلی» فعالانه مشارکت داشت. او همچنین در تجمعات اعتراض به ممنوعیت حجاب در مدارس دخترانه جمهوری آذربایجان فعال بود. او در نهایت متهم به رهبری یک گروه شیعی به نام «هیات جعفری» و ارتباط با رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در باکو شد.  

لازم به ذکر است گزارش جدید وضعیت زندانیان سیاسی جمهوری آذربایجان که در ۱۰۴ صفحه تنظیم شده است، همچنین در خصوص زندانیان سایر گرایش های سیاسی و دینی موجود در جمهوری آذربایجان، اطلاعات تکمیلی و مفصلی منتشر کرده است.

همه اینها در حالی است که شیعیان، ۸۵ درصد از جمعیت ۹ میلیونی جمهوری آذربایجان را تشکیل می دهند اما همواره با فشارهای کینه ورزانه حکومت علی اف که ارتباط نزدیکی با رژیم صهیونیستی دارد، مواجه هستند. فعالان اسلامی سرکوب فعالان شیعی و ایجاد پاپوش علیه آنها توسط رژیم علی اف را به دوران سرکوب سال ۱۹۳۷ استالین شوروی تشبیه می کنند.

منبع: مهر

*گاه‌شمار نهم ربیع‌الاول سال 260 هجری در ظرف زمانی 6 ماهه

*گاه‌شمار نهم ربیع‌الاول سال 260 هجری در ظرف زمانی 6 ماهه

بنابر آنچه که در مباحث پیشین دانسته شد، سال 259 هجری باید یکی از سال‌های سخت بر امام و جامعه شیعه از جهت فزونی بیش از حد آزارها و فشارها باشد. بدین جهت در این مرحله گاه شمار سه ماهه پایانی دوران امامت ارائه می‌‌شود تا این واقعیت کشف شود و آن گاه در ادامه برای آشنایی با چگونگی گذار شیعه از دوران سخت آخرین آغاز امامت و سربلندی تاریخی آنان با وجود تمامی فتنه‌ها و دسیسه‌ها گاه‌شمار سه ماهه آغازین دوران امام امت امام مهدی(عج) مطرح می‌شود.

البته مباحث پیش رو شامل دو مرحله است. ابتدا گاه‌شمار توصیفی در دو مرحله ارائه و سپس نکات تحلیلی در پایان هر مرحله ارائه می‌شود. در ضمن یادآور می‌‌شود که جدول‌های گاه‌شماری شامل سه بخش سفید و سیاه و خاکستری است.

 

ذیحجه سال 259 هجری
سفید مادر امام عسکری(ع) به سامرا آمده و به دستور امام مأموریت می‌یابد که با عنوان سفر حج حضرت مهدی (عج) را موقتاً به حجاز ببرد (اولین سفر حج آن حضرت) امام از شهادت خود به ابوهاشم جعفری (از خواص یاران امام و از بزرگان شیعه و سرپرست علویان عراق و رابط آنان با دستگاه خلافت) خبر می‌دهد.

امام به احمد بن مصقله یکی از شیعیان، خبر از حیرت شیعه در آینده نزدیک می‌دهد.

امام توسط خلیفه معتمد به زندان افتاده و زندانبانش فردی به نام علی جریان است که گاه امام را میان حیوانات درنده قرار می‌دهد ولی امام به سلامت می‌ماند.

خشکسالی در این سال در جغرافیای اسلامی و خصوصاً در عراق و حجاز بیداد می‌کند سپس شیعه جنوب عراق (سواد العراق) به امام متوسل شده و در نهایت به دعایی که امام به آنان می‌آموزد بر ایشان باران می‌بارد.

سیاه خشکسالی و قحطی آخر این سال خصوصاً در عراق و حجاز و ایران
خاکستری

در اواخر این سال امام به دستور معتمد به زندان می‌افتد به گونه‌ای که کسانی که به قصد حج وارد عراق می‌شدند امیدی به دیدار امام ندارند.

در اواخر این سال امام وکیلی به نام ایوب بن ناب به منطقه نیشابور می‌فرستد ولی معاشرت او با غلات موجب مخالفت فضل بن شاذان از علمای معروف شیعه در منطقه با او شده، و امر وکالت و نظام جامعه شیعه در منطقه را دچار تزلزل می‌کند.

پس امام ابتدا فردی دیگر را به نام ابراهیم بن عبده نیشابوری جایگزین او در وکالت کرده تا مسأله وکالت در منطقه تقویت شود و سپس امام در دیدار با یکی از شیعیان نیشابور به نام اسماعیل بن اسحاق نامه‌ای خطاب به شیعه منطقه نوشته و از او می‌خواهد که این نامه را به تمامی وکلایش در عراق و خراسان نشان داده و بر شیعه منطقه بخواند تا ثبات و اطمینان به جامعه شیعه بازگردد.

 

محرم سال 260 هجری
سفید

ماجرای فتنه نصاری در نماز باران و ایجاد شک و حیرت در جامعه و ناچار شدن معتمد در متوسل شدن به امام عسکری(ع).

آزادی امام از زندان در اول این سال به واسطه نیاز خلافت برای رفع شبهه و حیرت از جامعه اسلامی

سیاه

در اوایل این سال یکی از وکلای با سابقه به نام عروه بن نحاس دهقان، دچار انحراف شده و با چپاول اموال امام بنای طراحی فتنه‌ای جدید را دارد، ولی با نفرین امام به سرعت مرگش فرا رسیده و جامعه شیعه از فتنه‌ای جدید در آستانه دوران غیبت نجات می‌یابد.

در اوایل این سال فضل بن شاذان در نیشابور رحلت می‌کند و امام در دیدار با یک شیعه خراسانی که در بازگشت از حج به دیدارش آمده، خبر از ارتحال او در همان روزها می‌دهد.

در آغاز همین سال امام پس از آزادی از زندان، در جلسه‌ای خصوصی با حضور 40 نفر از شخصیت‌های برجسته شیعه، هم به معرفی فرزند پرداخته و هم از آغاز دوران غیبت صغری در آینده‌ای نزدیک خبر داد و در نتیجه عثمان بن سعید و محمد بن عثمان بن سعید را به عنوان دو نایب اول امام موعود(عج) در دوران غیبت معرفی می‌کند.

خاکستری ---------------------------------------

 

صفر سال 260 هجری
سفید

امام در آغاز این سال به معرفی برخی از نشانه‌های تشیع در آستانه غیبت می‌پردازد. کاروانی از قم و اطراف آن با مدیریت احمد بن داود قمی و محمد بن عبدالله طلحی به سمت سامرا راه می‌افتد ولی کمی پس از راه افتادن نامه‌ای از امام بدان‌ها می‌رسد مبنی بر نزدیک شدن شهادتش و از آنان می‌خواهد که بازگردند و منتظر دستور جانشین‌اش باشند.

آخرین دیدار حکیمه خاتون با امام عسکری(ع) در منزل ایشان در حالی که فرزند ایشان هم حضور دارند.

23 صفر: امام و فرستادن ابوالادیان خادم به عنوان یک پیک و نامه‌رسان به سوی شیعیان مدائن و خبر دادن از طول سفر که 15 روز طول کشیده و در روز شهادتش در سامرا باز می‌گردد و نشانه‌های امامت فرزندش را خواهد دید.

بی‌قراری مادر امام عسکری(ع) در مدینه به واسطه نزدیک شدن زمانی که فرزندش برای شهادت خود به مادر پیشگویی کرده بود.

سیاه  
خاکستری  

 

هفته اول ماه ربیع‌الاول سال 260هـ تا زمان شهادت امام عسکری (ع)‌
سفید

مسموم شدن امام در اول این ماه به دستور معتمد خلیفه عباسی

گزارشی از پرستاری عثمان بن سعید از امام در دوران بستری

انتشار خبر بیماری سخت امام در عراق و اهتمام برخی از شیعیان (خصوصاً در بغداد که مرکز شیعه در عراق بود) برای رساندن خود به سامرا برای انجام آخرین دیدار با آن حضرت و یا مواجهه با جانشین ایشان (بنا بر اصلی که از اهل بیت فرا گرفته بودند که: بر امام جز امام معصوم نماز نمی‌گذارد)

ابوطاهر محمد بن علی بلالی از وکلای امام بود که می‌گوید امام سه روز پیش از شهادتش با فرستادن توقیعی جانشین خود را مجدداً به من معرفی کرده و بر منکر وصایت او لعنت فرستاده بود.

امام در شب شهادتش نامه‌هایی چند برای مدینه (احتمالاً خطاب به مادرش و اندک شیعه مدینه) نوشتند.

در شب شهادت امام تنها عقید خادم و بانویی به نام صقیل (و در لحظه شهادت فرزندش هم) حاضر بوده‌اند.

سیاه

به مجرد انتشار خبر بیماری امام، معتمد خلیفه عباسی گروهی 5 نفره از خواص خود را از جمله تحریر آخرین زندانیان امام را در منزل امام مستقر کرد. و در ضمن پزشکان مخصوصش را هم به بالین امام فرستاد. از قاضی القضات ابن ابی‌الشوارب هم خواست 10 نفر از معتمدین را بر منزل امام بدارد تا در آینده از شاهدان ارتحال طبیعی امام باشند.

خاکستری  

 

روز شهادت امام در 8 ربیع‌الاول سال 260 هجری
سفید

شهادت امام در سحرگاه این روز

انتقال مقام عظیم امامت به امام موعود به هنگام شهادت پدر و انتقال مواریث عظیم معنوی و علمی و ملکوتی نبوت و امامت به آن حضرت غسل و کفن امام در ظاهر توسط عثمان بن سعید وکیل آن حضرت صورت گرفت.

اعلان عزای عمومی در شهر و تعطیلی کامل شهر و حضور خلیفه و درباریان و مردم شهر به درت منزل امام

ماجرای نمازگزاران بر پیکر مطهر امام در داخل منزل در جمع شیعیان و تلاش جعفر برای اقامه نماز و اعلان جانشینی خود بدین گونه و بهت و حیرت شیعیان واهمه از انجام واکنش به علت در محاصره بودن منزل.

بازگشت ابوالادیان در میانه حوادث و در آستانه آماده شدن پیکر مطهر برای نمازگزاری و شگفتی از او از ادعای جعفر برای امامت در نماز و امامت شیعه حضور ناگهانی و شگفت‌انگیز کودکی 5 ساله و اقامه نماز در وقار و هیبتی که همه را به خود جذب نموده، و ناپدید شدن، سریع ایشان، نمازگزاری‌ای که نشانی آشکار برای مسئله جانشینی نزد شیعه شد و موجب ناکامی و خشم و درماندگی جعفر گردید.

انتقال پیکر مطهر برای نمازگزاری و تشییع به بیرون منزل و تلاش دستگاه تبلیغی خلافت به کمک پزشکان و قاضی و...، برای تثبیت ارتحال امام به صورت طبیعی دفن پیکر مطهر در جوار مرقد پدر مظلومش در داخل منزل اهل بیت(ع) پس از دفن امام، یکی از خادمان امام به صورت خصوصی نزد برخی از شیعه که آنجا آمده و اموالی آورده که به جانشین برحق امام بدهند رفته و ضمن خبر دادن غیبی از دارایی‌ همراه آنان به جمع‌آوری اموال موجود به نیابت امام غایب می‌پردازد.

سیاه

پس از مراسم دفن، جستجو و تفتیش دقیق و فراگیر توسط مأموران حکومتی جهت یافتن فرزند احتمالی و استفاده از قابله‌ها برای بررسی احتمالی اندک کنیزان منزل امام و ناکامی آنان در یافتن نشانی از هر گونه فرزندی خوش‌خدمتی «جعفر» در رفتن سریع به دربار و دادن گزارشی مبنی بر رؤیت شدن و یا احتمال وجود کودکی در منزل امام، پس خلیفه دستور می‌دهد که بر خدمه منزل امام به شدت سخت بگیرند و در نهایت بانویی با نام «صقیل» برای رد گم کردن ادعای حملی احتمالی را می‌نماید و بلافاصله به دستور قاضی ابن ابی‌الشوارب دستگیر شده و به منزل او انتقال یافته تا تحت کنترل و مراقبت ویژه قرار بگیرد.

هجوم خدمه و غلامان جعفر به منزل و غارت اموال و مصادره منزل امام و اسیر گرفتن خدمه منزل امام به ادعای تنها وارث منزل امام بودن

خاکستری در این سال در شهرهای اسلام‌ گرانی سختی شد.

 

 

ادامه ماه ربیع‌الاول سال 260 هجری
سفید

مهاجرت همیشگی عثمان بن سعید و خاندانش با عنوان نایب اول پس از سال‌ةا زندگی در سامرا، به بغداد و مستقر شدن در این شهر (در محله شیعه نشین کرخ) که دارای بزرگترین اقلیت شیعه در عراق و مرکز بزرگان شیعه بود.

ورود کاروان شیعه قم و منطقه جبال به سامرا در همان آغازین روزهای پس از رحلت امام عسکری(ع) و در زمانی که اوضاع تا حدودی آرام شده بود پس آنان را در حیرت از شهادت امام عسکری(ع) سرگردان می‌گردند، ولی جعفر مدعی امامت می‌شود. اما آنان نشانه‌های امامت را در او نمی‌یابند و بر حیرتشان افزوده می‌گردد تا اینکه چون عزم بازگشت می‌کنند، به گونه‌ای مخفیانه به منزل امام بازگشته و به دیدار امام موعود(عج) نایل شده، و پس از مشاهده نشانه‌های امامت با او بیعت کرده و با اطمینان و ایمانی راسخ به قم و مناطق غربی ایران باز می‌گردند.

سیاه

تلاش «جعفر» برای معرفی خود به عنوان امام آخرین شیعه، ولی مواجه شدن با رویگردانی شیعه از خود. او از صحنه نماز بر پیکر برادر تا چند روز پس از آن که هنوز جماعتی از شیعیان مسافر در سامرا بودند تلاش فراوانی می‌کرد تا آنان او را به عنوان آخرین امام بپذیرند.

جعفر پس از ناکامی از جلب توجه جامعه شیعه سامرا و عراق، از خلیفه می‌خواهد که او را به عنوان امام شیعیان معرفی کند ولی خلیفه او را با سخره می‌راند که اگر این امر به دست ما بود که این همه برای مراقبت از امام عسکری به زحمت نمی‌افتادیم.

پس از شهادت امام عسکری(ع) در کنار ادعای جانشینی جعفر، برخی از افراد ضعیف الاعتقاد ادعاهای عجیبی همانند توقف امر امامت در امام عسگری و یا جانشینی جعفر و یا... مطرح کردند تا از تحیر برخی از شیعه در مسئله جانشینی امام عسگری سوءاستفاده کنند، ولی ناکامی سریع جعفر در ادعاهایش و هوشیاری خواص رجال شیعه قم و بغداد و سامرا در ماجرای نماز و یا در آزمودن جعفر و... باعث شد که اکثر جامعه شیعه در آغاز غیبت صغری چندان دچار سرگردانی بلند مدت و شک و شبهه عمیقی نگردند.

از حامیان جعفر در ادعای امامتش، «محمد بن نصیر نمیری» رئیس و بنیانگذار فرقه نصیریه بود ولی رسوا شدن او در ماجرای ادعای امامت «سید محمد» پس از رحلت او در سال 252 هـ توسط امام هادی (ع)، دیگر کمتر زمینه‌ای برای توجه شیعیان به سوی او باقی نگذاشته بود. نکته جالب در این زمینه این که حتی او پس از مشاهده ناکامی‌های «جعفر» در اثبات ادعایش از جعفر فاصله گرفت و پس از مدتی مدعی نیابت از امام عسکری(ع) شد. یعنی حتی کسانی که گرد «جعفر» جمع شدند اصلاً از پیکره اصلی جامعه شیعه نبوده و بازماندگان فرقه‌های انحرافی پیشین بودند که آنان هم خیلی زود از او فاصله گرفتند.

«جعفر» پس از مشاهده ناکامی‌اش در سامرا و عراق، سعی کرد با نامه‌نگاری به قم و بزرگ شیعه در قم، «احمد بن اسحاق قمی» از آنان بخواهد که همانگونه که پیوسته اموال شرعی خود را به برادرش می‌دادند، اینک آن اموال را به او تقدیم کنند ولی قمی‌ها به راهنمایی احمد نامه‌ای حاوی پرسش‌هایی چند از او را برایش فرستادند تا اگر جواب داد با او همکاری کنند ولی او در مانده شد پس....

خاکستری  

 

ربیع‌الثانی سال 260 هجری
سفید

آمدن مادر امام عسگری (ع) از مدینه و حجاز به سامرا پس از شنیدن خبر شهادت فرزند و مواجه شدن با تلاش جعفر برای مصادره منزل و دارایی‌های امام، پس ایشان با ارائه اصل حق وراثت شرعی خود حتی در دستگاه خلافت منجر به رسوا شدن جعفر و بازگشتن تمامی اموال مصادره شده به خود شد. پس ایشان خدمه امام را به منزل آن حضرت بازگردانده، و خود ساکن آن منزل گردید و تا سالیانی که زنده بود منزل امام محل مراجعه شیعه جهت جستجو از اخبار امام عسکری(ع) و فرزند موعود ایشان بود.

حکیمه خاتون (ع) هم پس از شهادت امام عسگری (ع) تا مدتها محل مراجعه برخی از شیعه متحیر در سامرا بود تا به آنها از مولود موعود بگوید و یا این که برخی از رجال شیعه پس از زیارت مزار دو امام نزدش می‌رفتند تااز احادیث امام عسگری (ع) و حکایات مولود موعود از او بشنوند.

«ابوهاشم جعفری» نقیب علویان در عراق (با محوریت بغداد و کوفه) بود و برخلاف سال‌های امامت امام عسگری (ع) که گاه به علت دستگیر شدن، و یا به علت دیدار با امام مقیم سامرا است،‌در این زمانه در بغداد است (تا سال 61 هـ و حضورش در بغداد نقش مهمی در کنترل علویان از ابراز ادعاهای انحرافی و در تثبیت شیعیان بر صراط مستقیم دارد.

سیاه  
خاکستری  

 

رجب و ... سال 260 هجری
سفید

در دو سه ماه آغازین از دوران غیبت صغری، سامرا همچنان محل رفت و آمد برخی از شیعه بی‌خبر از شهادت امام عسکری(ع) و یا متحیر در مسأله امامت پس از شهادت ایشان است. در این مدت جعفر هنوز امیدوار بود که بتواند برخی از آنان را بفریبد، ولی همگی آنان در اولین مواجهه ضمن عدم مشاهده نشانه‌های امامت (هیبت و وقار امامت) به امتحان او می‌پرداختند. (امتحان به دانش غیبی و یا آزمایش میزان دانش او و یا امتحان او به احادیث امامان پیشین) و چون جعفر در جواب ناکام می‌شد، به جستجوی امام راستین برمی‌آمدند و در این زمان بود که نشانی از امام غایب به آنان می‌رسید و آنان را از حیرت می‌رهانید.

از حسن بن محمد اشعری نقل شده که وی گفت: نامه‌هایی از امام حسن عسکری(ع) در خصوص وکالت جنید قاتل فارس بن حاتم بن ماهویه و ابوالحسن و شخص دیگری می‌رسد؛ ولی بعد از وفات آن حضرت، نامه‌ای از صاحب الزمان(عج)‌ رسید که ابوالحسن و شخص دیگر را وکیل کرده بود ولی درباره جنید چیزی وارد نشد. من اندوهگین شدم، اما چیزی نگذشت که خبر وفات جنید رسید!

گزارش‌هایی در برخی منابع تاریخی وجود دارد که پس از انتقال عثمان بن سعید به بغداد و تثبیت امر امامت امام موعود برای شیعه قم، در نهایت احمد بن اسحاق قمی برای یاوری نایب اول (با توجه به گستردگی جامعه شیعه ایرانی) به بغداد منتقل شده تا در مقام یکی از سه دستیار ویژه او عمل نماید.

سیاه  

پس از شهادت امام عسکری تا مدت‌ها دستگاه خلافت در جستجوی فرزند احتمالی امام بود، اگرچه هجرت بزرگ شیعه «عثمان بن سیعد» از سامرا و باز ماندن اهل بیت امام در آنجا، این توهم را برای خلافت ایجاد کرده بود که به احتمال زیاد هیچ جانشینی برای امام عسگری از تبارش وجود ندارد.

خاکستری  

 

*جایگاه سلامت و ثبات سازمان وکالت

در این گاه‌شمار آنچه که در مرحله اول باید مورد توجه قرار گیرد، مسأله سازمان وکالت است. از این جهت که از یک سو امام در آستانه رخداد قریب‌الوقوع دوران غیبت که به خودی خود حیرت‌زا است، مراقب است که مبادا آسیب‌ها و یا ریزش‌های این سازمان، باعث ضربه‌ای مضاعف و جبران‌ناپذیر از درون به جامعه شیعه بگردد. بدین جهت دقت‌های ویژه امام، در نهایت باعث پویایی این سازمان حداقل در سه مرکز عمده شیعه در آن زمان سامرا، بغداد و قم می‌شود و با کمک هوشیاری و دقت و بصیرت این سازمان است که ورود به دوران غیبت با کمترین بحران‌ها صورت می‌گیرد.

*مسأله ائتلاف بی‌سابقه خلفای عباسی با جریان انحرافی

در طول تاریخ تشیع، جریان حق همواره با دو گانه‌ای باطل مرکب از تهدید مستقیم جریان خلافت از یک سو و جریان‌های انحرافی داخلی از سوی دیگر روبه‌رو بوده است. دو جریان کاملاً متضاد اما با نتیجه و اثر مشترک که ضربه زدن به جریان حق است. ولی در آغاز امامت امام زمان(عج) تراکم توطئه‌‌ها تا بدانجا می‌رسد که دستگاه خلافت، با نفوذ در جریان انحرافی منتسب به شیعه، سعی می‌کند که هجوم و بحرانی فراگیر و محاصره‌ای کامل برای مکتب و جامعه حق ایجاد کند. بدین جهت یکی از مأموریت‌های «جعفر» در این مقطع زمانی می‌تواند، رصد و شناسایی سازمان نیابت و وکالت و حداقل ضربه زدن به آن باشد. ولی درایت و تدبیر نایب اول در انتقال سریع مرکز نیابت از سامرا به بغداد باعث می‌شود که کانون فعالیت‌های شیعیان راستین به بغداد و دور از مرکز نظامی و امنیتی عباسیان منتقل شود و در برابر سامرا به مرکزی برای رفت و آمد گاه و بیگاه افراد متحیر تبدیل شود تا این تصور برای حاکمیت و جاسوس‌های آنان فراهم شود که گویا جامعه شیعه ضمن نداشتن امامی جانشین، دچار حیرتی نهادینه شده و به زودی از درون متلاشی خواهد شد. این در حالی است که به موازات ضعف عباسیان در برابر شورش‌های فراگیر و افول ستاره جعفر، به تدریج شاهد نظم و انسجام و رشد تشیع به واسطه راهبری هدایت‌بخش نایب اول هستیم.

*تلاش امام زمان (عج) برای اثبات حقانیت خود

شهادت امام عسکری(ع) نقطه شروع دوران غیبت صغری بود و لازمه رخداد غیبت، پنهان شدن امام از جامعه بود. ولی دوگانه حیرت آغازین و شدت فتنه افروزی مخالفان باعث می‌شود که امام غایب در آغازین روزهای امامت خود بیشترین حضور و ظهور را از خود نشان دهد و البته حضوری که همراه با ارائه نشانه‌های امامت و ولایت است که نتیجه‌اش تثبیت ایمان مؤمنانه و ابطال کید دشمنان است. گزارش گاه‌شماری ظهور و بروزهای امام در این مقطع چنین است:

زمان روز شهادت روز شهادت چند روز اولیه آغاز امامت
رویداد نمازگزاری مواجهه با ابوالادیان پذیرش کاروان قم و منطقه جبال
مخاطب و هدف اثبات وجود تاریخی‌اش به دوست و دشمن اثبات نشانه‌های امامت اثبات امامت خود برای نمایندگان شیعه ایرانی

انتهای پیام/