دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

عواقب رابطه دختر و پسر قبل ازدواج

عواقب رابطه دختر و پسر قبل ازدواج

ارتباط دختر و پسر به مدت 1 الی 2 سال بدون اطلاع خانواده ها، برای آشنایی بیشتر برای ازدواج چگونه است؟

پیامدهای روابط دختر و پسر پیش از ازدواج
از دو منظر روانشناسانه [Psychologycal] و جامعه شناسانه [Sociologycal] می‏توان به این امر پرداخت.
به طور کلی روابط باز و آزاد دوجنس مخالف پیش از ازدواج، دارای آفت‏ها و آسیب‏های روانی و اجتماعی جبران ناپذیری است. در ذیل به چند نمونه از این آسیب‏ها اشاره می‏شود:

1. فقدان شناخت درست و واقع بینانه: معمولا ادّعا می‏شود این گونه روابط و دوستی‏ها به انگیزه ازدواج شکل می‏گیرد، ولی با کمی دقّت فهمیده می‏شود، روح حاکم بر این گونه دوستی‏ها، عشق‏ورزی کور است نه خردورزی. پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است. امام علی علیه السلام می‏فرمایند: «حبّ الشّیء یعمی و یصمّ»، دوست داشتن چیزی انسان را کور و کر می کند.
در حالی که تصمیم‏گیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزی ممکن است. دوستی‏های قبل از گزینش همسر، راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را کور می‏سازد و اجازه نمی‏دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. این نوع انتخاب‏ها که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می‏گیرد. به دلیل نبود شناخت عمیق و واقع‏بینانه، زندی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می‏سازد.

2. ایجاد جو بدبینی: این گونه دوستی ها نه تنها مشکلی را برای دختران و پسران حل نمی‏کند بلکه بر مشکلات آنان می‏افزاید.
این گونه دوستی‏ها و روابط اگر به ازدواج بی‏انجامد پس از مدتی از شکل‏گیری زندگی جو بدبینی و سوءظن را به دنبال خواهد داشت.
پسر به خود می‏گوید این دختر وقتی به راحتی با من پیوند و رابطه نامشروع برقرار نمود، پس از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابر این از کجا معلوم پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری طرح دوستی نریخته است. از کجا معلوم که در آینده با این که همسر من است با دیگری ارتباط برقرار نکند؟
دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر دارد.
بر این اساس این گونه ازدواج‏ها دارای پایه واساسی سست و متزلزل است و تجربه نشان داده که سریع منجر به طلاق و جدایی می‏گردد.
بر اساس یک یافته پژوهشی در آمریکا، زوج‏هایی که پیش از ازدواج با یکدیگر زندگی می‏کنند زندگی زناشویی آنها با مشکلات عدیده‏ای رو به رو است و منجر به طلاق می‏شود. به گزارش ایسنا، دکتر «کاترین کوهان»، استاد دانشگاه ایالت پنسیلوانیا گفت: طبق آخرین تحقیقات، افرادی که پیش از ازدواج با یکدیگر رابطه داشته‏اند بعد از ازدواج در حلّ مشکلات خود عاجزند، چرا که نسبت به یکدیگر بسیار بدبین هستند. کوهان گفت: طبیعت ارتباطات آزاد این است که زوجین چندان انگیزه‏ای برای حل درگیری‏ها و حمایت از مهارت‏های خود ندارند. وی افزود: به نظر می‏رسد ارتباطات این افراد زودتر از افرادی که با یکدیگر دوست نبوده‏اند، سرد و منجرّ به طلاق می‏شود. وی در پایان گفت: می‏توانم بگویم رابطه قبل از ازدواج به هیچ وجه سبب دوام زندگی زناشویی نمی‏شود [روزنامه جمهوری اسلامی – ش 6571- 29/11/1380 – ص 5]

3. افت تحصیلی یا رکود علمی: این گونه روابط باعث می‏شود که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف دیدارها و ملاقات‏های حضوری و تلفنی خود بکنند و این بزرگ‏ترین مانع برای رشد و ترقی علمی است؛ زیرا تحصیل دانش نیازمند تمرکز نیروهای فکری وروحی است.
دل‏مشغولی و اضطرابی که در اثر این گونه پیوندها پدید می‏آید بزرگ‏ترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است؛ لذا متصدیان امور علمی مدارس و دانشگاه‏ها توصیه می‏کنند. حتی ایام عقد و نامزدی جوانان در بحبوحه تحصیلات نباشد تا آنان بتوانند با تمرکز بیشتر فکر، در ادامه دروس و امتحانات موفق شوند.

4. عدم اسقبال از تشکیل کانون خانواده: این گونه روابط و دوستی‏ها معمولا به انگیزه تفنّن و سرگرمی شکل می‏گیرد و در خلال آن از خود باوری و زودباوری دختران سوء استفاده می شود. متاسفانه در بسیاری موارد بین عشق و هوس تمییز داده نمی‏شود. عشق حقیقی و پاک با هوس‏های آلوده و زودگذر، تفاوت جوهری دارد. برخی از این روابط که مبتنی بر هوسرانی و سرگرمی است، پس از مدتی رو به سردی و افول می‏نهد. جاذبه و دل ربایی‏ها مربوط به روزها و ماه‏های اول دوستی است. ولی دیری نمی‏پاید که این روابط عادی شده و به جدایی می کشد. حس تنوع طلبی انسان از یک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف دیگر باعث می‏شود برخی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده نروند جامعه‏ای که از تشکیل کانون خانواده استقبال نکند هیچ‏گونه ضمانتی برای رشد و شکوفایی فضایل انسانی در آن وجود ندارد. عمده خوبی‏ها و کمالات والای انسانی در پرتو تشکیل خانواده‏ای سالم، به فعلیت می‏رسد.

5. اضطراب، تشویش و احساس نگرانی:در دوستی‏های موجود بین دختران و پسران، از آنجا که مقاومتی بسیار قوی از طرف پدر یا مادر یا جامعه برای ممانعت از برقراری این دوستی‏ها وجود دارد، این گونه دوستی‏ها با مخاطرات روانی گوناگونی از جمله اضطراب و تشویش همراه است.
وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر برای فاش کردن روابطش با دختر صورت می‏گیرد، یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال خود دارد.
بنابر این وجود چنین دلهره‏ها و اضطراب‏هایی که گاهی لطمه‏های جبران ناپذیری بر جسم و روان انسان دارد، از جمله آسیب‏های این گونه روابط است.

6. محرومیت از ازدواج پاک: هر انسانی در سرشت و نهاد خویش به دنبال پاکی‏ها و نجابت است. دخترانی که در پی این روابط آلوده هستند در حقیقت پشت پا به سرنوشت خود زده‏اند و این امر باعث می‏شود که آن‏ها به جرم آلودگی به این روابط شرایط ازدواج پاک را از دست بدهند. البته این گونه روابط ناسالم حتی در ازدواج پسران نیز تاخیر ایجاد شود و دختران بیش از پسران در معرض این آسیب قرار دارند. در پایان به چند پرسش اساسی اشاره می‏شود:
1. به نظر شما یک رابطه و پیوند مطلوب چه ویژگی‏هایی دارد؟
2. آیا روابطی که بر پایه هوسرانی‏ها و سرگرمی‏های زودگذر است، می‏تواند روابطی پایا و پویا باشد؟
3. آیا هر انسانی با هر صفت و ویژگی شایسته ارتباط و دوستی است؟
4. آیا پسندیده نیست که انسان سرمایه عشق و محبت خود را برای زندگی آینده خویش پس انداز کند.

رعایت حدود الهی:
شکی نیست دوران جوانی, دوران خاص و ویژه ای است و به خاطر طولانی بودن دوران تجرد غالب دانشجویان و خطرات جدی و زیاد آشکار و پنهان غرایز نفسانی و جنسی, مراقبت و توجه بیشتری را طلب می کند و لازم است برادران و خواهران دانشجو روابط خود با جنس مخالف را از نظر کمی و کیفی تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت اکتفا کنند.
به عبارت دیگر تا زمانی که ضرورتی ایجاب نمی کند حتی الامکان روابط با نامحرم برقرار نشود. زیرا زن و مرد جوان بخصوص اگر مجرد باشند چه بسا همین هم صحبت شدن ها، غرایز جنسی دو طرف یا یکی از آنها را تحریک کند و به الفت و محبت شهوانی و غریزی بین آنها بیانجامد و نقطه آغازی برای غوطه ور شدن در انحراف و فساد شود هر چند ممکن است در ابتدا هر دو طرف قصد و نیت پاک و خداپسندانه ای داشته باشند و یا به انگیزه رشد و کمال معنوی و ... باشد. لازم به ذکر است این مطلب یک ادعا نظری صرف نیست بلکه پشتوانه آن تجربه بسیاری از افراد است که به اقرار خودشان در ابتدا به قصد و نیت پاک و مقدسی به گفتگو و ارتباط پرداختند ولی پس از مدت زمان کوتاهی به جایی کشیده شده که هیچ یک از آنها حتی گمانشان را نمی کردند.
اما اگر برقرار کردن ارتباط کاری را ضروری می دانید و به خود و ایشان اطمینان دارید که مسایل شرعی را رعایت کنید، اشکال ندارد ولی باید همیشه متوجه این حقیقت باشید که دختر و پسر مثل پنبه و آتش می مانند و دائما باید از یکدیگر دور باشند. یک جرقه کافی است تا خرمن عفت و ایمان را به آتش بکشد.
لازم است به این نکته هم حواسمان جمع باشد که دختران و پسران جوان و مجرد، معمولا از چنین ظرفیتی برخوردار نیستند، هر چند ظاهرشان نشان ندهد. این میدان جولانگاه هر کسی نیست، یک قهرمان می طلبد. پس تا وقتی درباره خود یا طرف مقابل به اطمینان نرسیده اید، از احتیاط غافل نباشید.
در برخورد و گفتگو, هنجارهای شرعی زیر رعایت شود:
1- از گفتگوهای تحریک کننده پرهیز شود.
2- از نگاه های آلوده و شهوانی خودداری شود.
3- حجاب شرعی رعایت شود.
4- قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد.
5- دو نفر نامحرم در محیط بسته , تنها نمانند.
بنابراین سعی کنید خود را به امور زیر عادت دهید:
الف) در صحبت با نامحرم به او نگاه نکنید و به هیچ قسمتی از بدن او خیره نشوید و قسمت های باز و پوشیده برایتان کاملا مساوی فرض شوند.
ب ) در همه حال خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید و عفت و حیا را فراموش نکنید. روشن است که هر فرد خود بهتر می تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است «بل الانسان علی نفسه بصیره؛ آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست».
ج ) از شوخی کردن با نامحرمان اجتناب کنید زیرا اگر شوخی و خندیدن با زن نامحرم موجب فتنه و فساد شود قطعا حرام است.

Tags:

این رابطه از نظر اسلام حرام است

این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن دوستى بین دختر و پسر و این گونه روابط را نهى کرده است؛ زیرا عفت عمومى جامعه با اینگونه روابط آسیب جدى مى‏بیند؛ پایه‏هاى ازدواج و خانواده سست مى‏شود و صدها مفسده اخلاقى براى دختر، پسر و جامعه دارد. با توجه به شرایط خاص دوران جوانى و طولانى بودن دوران تجرد اغلب دانشجویان و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرائز نفسانى، لازم است برادران و خواهران دانشجو، روابط خود را از نظر کمى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. بنابراین، توصیه ما این است که به نکات زیر توجه کرده، انشاءالله همه ما به آن عمل کنیم:

1- اگر ضرورتى ایجاب نمى‏کند، از ایجاد رابطه با نامحرم پرهیز شود و خواهران دانشجو در مقابل افراد نامحرم رفتارى صمیمانه نداشته باشند. در احکام شرعى آمده است که در غیر ضرورت مکروه است که مرد با زن هم‏صحبت شود؛ مخصوصاً مرد و زن جوان. علت آن این است که چه بسا همین هم‏صحبت شدن‏ها غرایز جنسى افراد را تحریک کند و یک الفت و محبت شهوانى بین مرد و زن ایجاد گردد و نقطه آغازى براى غوطه‏ور شدن در انحراف و فساد شود.

2- در صورت ناچارى و ضرورت، روابط با نامحرم، تا آن جا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود اشکالى ندارد. اما با این حال لازم است که ارتباط در کلاس‏ها، به گونه‏اى باشد که کمترین اختلاط پدید آید و در معاشرت و گفت‏وگو هنجارهاى شرعى زیر رعایت شود:  

- از گفت‏وگوهاى تحریک کننده پرهیز شود. 

- از نگاه‏هاى آلوده و شهوانى خوددارى شود. 

- حجاب شرعى رعایت شود. 

- قصد لذت در کار نباشد. 

- دو نفر نامحرم در محیط بسته تنها نمانند.

بنابراین، سعى کنید خود را عادت دهید تا هنگام صحبت با نامحرم به او نگاه نکنید و به هیچ قسمتى از بدن او خیره نشوید و قسمت‏هاى باز و پوشیده، برایتان کاملاً مساوى فرض شوند و در همه حال خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید و عفت و حیا را فراموش نکنید.


رابطه نماز با امواج الکترومغناطیس(پاورپوینت)

 

این پاورپوینت شامل :

- میدان مغناطیسی بدن و رابطه جالب آن با نماز!

- نماز و بارهای الکتریکی !!

- رفع سردرد و احساس ناراحتی!!!

- رفع تنبلی در کار !!!!

 دانلود

منبع:پایگاه اینترنتی نماز

می گویند خدا همه جا حاضر است چرا رو به قبله باید نماز خواند؟ - سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۱
ماه رجب مبارک - پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۱
کمک گرفتن از نماز - شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۱
4 باری که شیطان فریاد کشید - سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱
چگونه نماز شب بخوانیم؟ - شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۱
فواید نماز شب - جمعه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۱
اهتمام على علیه السّلام به نمازاول وقت - یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۱
چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم ؟ - چهارشنبه سی ام فروردین ۱۳۹۱
حی علی الصلاة - چهارشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۱
بهشت شما کجاست ؟ - پنجشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۱
دانلود کتاب نماز - سه شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۱
احکام نیت - یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۳۹۱
احکام نماز - یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۳۹۱
نحوه انجام سجده سهو - شنبه پنجم فروردین ۱۳۹۱
ترجمه و احکام اذان و اقامه - شنبه پنجم فروردین ۱۳۹۱
راه رسیدن به لذت عبادات چیست؟ - دوشنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۰
آثار و برکات نماز اول وقت در آیات و روایات - سه شنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۰
عیدتون مبارک - پنجشنبه یازدهم اسفند ۱۳۹۰
خدایا.... - چهارشنبه سوم اسفند ۱۳۹۰
یافته های جدیدعلمی درباره سجده کردن - پنجشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۰
راه‌های ایجاد نشاط در عبادت - جمعه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۰
معنای نماز - چهارشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۰
خدا چقدر ما را امتحان می کند؟! - دوشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۰
آثار مادی و معنوی نماز - شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۰
تبریک ماه ربیع الاول - پنجشنبه ششم بهمن ۱۳۹۰
آداب و مستحبات نماز - شنبه هفدهم دی ۱۳۹۰
دعاهاى روایت شده در پى نماز - چهارشنبه هفتم دی ۱۳۹۰
فواید نماز صبح - دوشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۰
فواید نماز ظهر - چهارشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۰
فواید نماز عصر - پنجشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۰
فواید نماز مغرب - پنجشنبه دهم آذر ۱۳۹۰
فواید نماز عشاء - جمعه چهارم آذر ۱۳۹۰
داستان های زیبا در باره نماز - شنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۰
شیوه های آموزش و جذب فرزندان به نماز، با تأکید بر نقش الگویی والدین - پنجشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۰
تاثیر خواندن نماز صبح بر قلب - سه شنبه دهم آبان ۱۳۹۰
تاثیر نماز بر سلامت روانی کودکان - دوشنبه دوم آبان ۱۳۹۰
خدا چه نیازی به نماز من دارد؟ - جمعه بیست و نهم مهر ۱۳۹۰
چرا نماز خواندن برایمان سنگین می شود ؟ - سه شنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۰
چرا دختران زودتر از پسران مکلف می‌شوند؟ ‌ - دوشنبه هجدهم مهر ۱۳۹۰
صبح و شب کدام سوره ها را بخوانیم؟ - پنجشنبه هفتم مهر ۱۳۹۰
برکات محبوب خدا بودن - دوشنبه چهارم مهر ۱۳۹۰


تعریف فرهنگ و تهاجم فرهنگی

تعریف فرهنگ و تهاجم فرهنگی

برای فرهنگ تعریفهای زیادی گفته شده اما به طور خلاصه و خیلی ساده می‌توان گفت که فرهنگ مایه های فکری و ارزشی است که رفتارهای اختیاری و اجتماعی انسان، تحت تاثیر آنها قرار می‌گیرد و شامل شناختها و باورهای انسان، ارزشها و گرایشها و رفتارها و کردارها می‌باشد بر این اساس تهاجم فرهنگی عبارت خواهد بود از هر گونه حرکتی از دشمن که در صدد تغییر یا تحریف ارزشها و رفتار و کردارهای انسانی و ملتی می‌باشد. به عبارت دیگر تهاجم فرهنگی یعنی اینکه ملتی، بخواهد فرهنگ رایج و غالب یک ملتی را از دستش گرفته و فرهنگ خود را به آنها تحمیل کند تا ملت مورد تهاجم گرفته تحت سلطه این ملت در آمده تا از این وسیله به این ملت تسلط یافته و ضربان اقتصادی و سیاسی و نظامی آن را در دست خود بگیرند، و برای اینکار آسانترین راه کم و هزینه ترین راهها، همان تغییر فکر و خط مشی ملتی است اینکه فرهنگ شما، فرهنگ خوبی نیست اینگونه فکر کرده‌اید که به اینجا رسیده‌اید، شما متحجرید، و انواع شعارهای به ظاهر زیبا، همچنانکه یکی از ماموران سیا نیز در گزارشهایش نوشته که اتحاد جماهیر شوروی به این دلیل شکست خورد که متوجه نشد که اگر چهارچوب فکریش را عوض کند، خود به خود همه چیز اعم از نظامات سیاسی و اقتصادی نیز عوض خواهد شد. بر این اساس همیشه، قبل از تهاجمات نظامی، تهاجمات فرهنگی صورت می‌گیرد.

هدف از تهاجمات فرهنگی

تهاجم فرهنگی دو هدف در ضد هم می‌تواند داشته باشد، یعنی زمانی تهاجم فرهنگی به علیه یک ملتی به خاطر این است که آنها فرهنگ متعالی ندارند و از نظر فرهنگی و علمی و اجتماعی در انحطاط به سر می‌برند در چنینی شرایطی اگر یک فرهنگی علیه چنین فرهنگی، قیام کند، چنینی تهاجمی خوب است؛ به عنوان مثال اگر فرهنگی آمد و فرهنگ مصرف گرایانه یک ملت را که به تولید ارزش چندانی نمی‌دهند را تغییر داد و فرهنگ آنها را به فرهنگ تولیدی تبدیل کرد، چنین تهاجم فرهنگی نه تنها بد نیست بلکه واجب نیز می باشد.
اما در مقابل، تهاجم فرهنگی یک هدفی نیز دارد و آن اینکه باورهای صحیح را از مردم بگیرند و در مقابل باورهای دروغین و ارزشهای غلط را به آنها تلقین دهند، که چنین تهاجمی بد می‌باشد و باید در مقابلش ایستاد، امروزه یکی از اهداف تهاجمات فرهنگی، تامین منافع اقتصادی کشور حمله کننده می‌باشد بویژه در ملتهایی که مادیگرا بوده و چیزی غیر از مادیات را قبول ندارند، این دسته از افراد، از فرهنگ به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدفهای اقتصادی خود بهره می‌برند، چرا که برای چنین افرادی ارضای شهوات و مال اندوزی و ثروت، فقط مطرح بوده و چنین دیگری مطرح نیست و چون به این نتیجه رسیده‌اند که با اسلحه فرهنگ به دلخواه خود می‌رسند بر این اساس، از تهاجم فرهنگی استفاده می‌کنند. یعنی برای چنین افرادی مطرح نیست که کشور مورد حمله شونده آیا دارای فرهنگ صحیح است یا غلط و اصلا در فکر اصلاح آن فرهنگ نمی‌باشند بلکه به عنوان وسیله‌ای استفاده می‌کنند تا جائیکه اگر دیدند این ابزار قدیمی شده، آنرا رها کرده و دست به دامان ابزارهای دیگری می‌شوند.

اولین و آخرین قدم تهاجم فرهنگی

براساس تعریف فرهنگ که گفتیم که همان مایه‌های فکری یک ملتهای می‌باشد، اولین قدم در تهاجم فرهنگی تغییر اساس و پشتوانه فکری و ارزش یک ملت می‌باشد چون هر ملتی بر اساس نوع فکر و اندیشه‌اش، اقدام به کاری می‌کند چون اگر در ملتی روحیه صرفه جوئی هست، الگو در ملتی روحیه تولیدی است، اگر در ملتی غیرت، تعصبات صحیح، جوانمردی، احترام به بزرگان، حقوق دیگران مطرح است به این دلیل است که پشتوانه فکری آنها است بر این اساس برای اینکه برای چنین ملتی تسلط یابند باید این باورها و مایه‌های فکری عملی آنها را بگیرند به جای روحیه صرفه جوئی، رویحه چشم و هم چشمی و مد را بدهند، به جای غیرت و تعصب در ملتی روحیه بی بندوباری و فحشا را تزریق کنند و چنین تبلیغ کنند که اینها مظاهر فرهنگی است و هر کس خودش را مطابق این کارها نکند یا بر علیه آنها قدم بردارد افرادی متجر و بی عقل می‌باشند و ... که اگر دشمن به چنین کاری پیروز شد، آغازگر بدبختی این ملت خواهد گردید.

نمونه تهاجم فرهنگی

پس مهمترین کار دشمن در تهاجم فرهنگی گرفتن روحیّه خود باوری و ایمان از یک ملتی می‌باشد، در این زمینه بد نیست سخن یکی از معاونان سابق سیا را از نظر بگذارانیم ایشان می‌گوید: بعد از مدتها تحقیقی به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ایران تاثیر گذار بوده، ما هم چنین به این نتیجه رسیدیم که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند ... به همین منظور چهل میلیون بودجه برای آن اختصاص دادیم ... و تا سال 1389 مرجعیت را که سد اصلی اهداف ما می‌باشند تضعیف کرده و آنان را بدست خود شیعیان و دیگر مذاهب نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم.

جمع بندی

پس با توجه به مطالب گفته شده، از میان انواع تهاجمات؛ تهاجمات فرهنگی با نظر بر اینکه اساس رفتار و اندیشه هر ملتی را هدف قرار داده خطرناکتر بوده زیرا ملتی که از نظر فرهنگی، جیره خوار ملتی دیگر باشد صد در صد از نظر نظامی، سیاسی، اقتصادی نیز جیره خوار همان ملت خواهد شد، پس مهمترین وظیفه ما شناخت فرهنگ مذهبی ، ملی، منطقه‌مان می‌باشد تا با مظاهر تهاجم فرهنگی دشمن آشنا گردیم و به حراست از فرهنگ خودمان بپردازیم که در این صورت اگر کار از کار بگذرد و ما دیر متوجه باشیم، نوشداروی روی بعد از مرگ سهراب خواهد شده و بیش از حسرت خوردن نخواهد داشت.

  1. محمد تقی مصباح یزدی، تهاجم فرهنگی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ سوم.
  2. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، علوم و معارف قرآن، پاییز 1381.


 

تهاجم فرهنگی یعنی این دیگه

خودتون ببینید :

 

  

 

واااااااااااااااااااااااااااااااای نگاه قیافه!!!!!!!!!!!!

......

..

 

حالا  یکی به من بگه این مدل یعنی چی؟؟

بی فرهنگ

چیو میخوای ثابت کنی؟

ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

یه سوال؟

این که عکس  پسره یا دختر ؟


 خدایا یه عقلی به اینا بده و یه پولی به من

اینارو میزارم تا همه ببینن

گرچه میدونم در روز با تعداد زیادی از اینا مواجه میشید

خب

....

 

این یکی ابزار تهاجم فرهنگی هست


 


چهل حدیث در مورد حجاب زن و مرد



چهل حدیث در مورد حجاب زن و مرد


 


1-  امام على علیه السّلام فرموده اند : پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست .                              غرر الحکم(5820)


2- امام صادق علیه السلام می فرمایند: حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد.                                       ( المستدرک، ج5)


3-  امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند


4- حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند


5- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.


6-  در یک روز بارانی حضرت علی(علیه‌السلام) با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بقیع بودند که زنی سوار بر الاغ از آن‌جا عبور می‌کرد. ناگهان پای الاغ در چاله‌ای فرو رفت و زن از بالای آن به زیر افتاد. رسول خدا به سرعت روی خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند این زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوار پوش را رحمت کند. سپس فرمودند: ای مردم! شلوار را به عنوان پوشش برگزینید؛ چرا که از پوشاننده‌ترین لباس‌های شماست‌. و به‌وسیله‌ی آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت کنید. (البته باید توجه داشت که پیامبر، شلوار را به عنوان مکمل پوشش مطرح کردند، نه جایگزین پوشش!)


7- پیامبر فرموده اند:خدا مردانی را که شبیه زن می‏شوند و زنانی را که خود را شبیه مرد قرارمی‏دهند ، نفرین کرده است.


8- رسول خدا(ص) فرمودند:سه گروه، هرگز داخل بهشت نمی‌شوند :1- زنی که خود را درلباس وحرکات وامور دیگر شبیه مرد سازد  و...


9- امام علی علیه السلام می فرماید: بهترین لباس ؛ لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد.


10-  در حدیث قدسی آمده است :به بندگانم بگوئیدبه لباس دشمنانم در نیایند و خود را شبیه دشمنان من نکنند که در این صورت آنها هم دشمنان من خواهند بود


11- پیامبر می فرمایند:خداوند شما را از عریان شدن نهی کرده است پس شرم کنید از فرشتگانی که همراه شما هستند همان گرامیانی که از شما جدا نمی شوند مگر هنگام قضای حاجت و خلوت کردن با همسر


12- از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پرسیدند: آیا در تنهایی می‌توانیم کشف عورت کنیم؟ حضرت جواب دادند: خداوند بیش از مردم سزاوار است که از او شرم شود.( سنن ابن ماجه )


13- رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله)فرمودند: خداوند شما را از عریان شدن بازداشته است؛(بحار الانوار ج. 56) لذا از عریان شدن بپرهیزید.( سنن الترمذی )


14- حضرت علی(علیه‌السلام) می فرمایند: وقتی کسی عریان شود، شیطان به او نظر می‌اندازد و در او طمع می کند؛ پس خود را بپوشانید.( تهذیب )


15- پیامبر سه بار فرمود :خدایا ! زنان شلوار پوش را بیامرز . اى مردم ! شلوار بپوشید که شلوار پوشاننده ترین جامه‌‏هاى شماست و زنان خود را در موقعى که بیرون مى‏آیند با شلوار حفظ کنید


16- پیامبر فرمود: صیانت زن او را شادابتر و زیبایى‏اش را پایدارتر مى‏کند


17- پیامبر فرمود: غذائی بخور که خود می پسندی ولی لباسی بپوش که مردم می پسندند


18- در روایت است که برای پیامبر چند قواره پارچه آوردند پیامبر قواره ای را به یکی از یاران خود داد و به او فرمود که این را دو قسمت کن: قسمتی را برای خود جامه کن و قسمت دیگر آن را به همسرت بده تا برای خود روسری کند. بعد به وی فرمود: به همسرت بگو برای این پارچه آستری فراهم کند تا بدن وی از زیر آن نمایان نباشد.( سنن أبی داود، ج 2)


19- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: هلاکت زنان امت من در دو چیز است: «طلا و لباس نازک‌‌».( شیخ مفید، امالی).


20- حضرت علی(ع) فرمودند: بر شما باد بر پوشیدن لباس ضخیم؛ چرا که هرکس لباسش نازک باشد، دینش نازک است.


21- اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم(ص) آمد درحالی که جامه‌های نازک و بدن نما پوشیده بود.رسول اکرم(ص)روی خویشرا ازوی برگرداند و فرمود:ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر ازمچ دست به پایین و صورتش(الدرالمنثورج 5)


22- رسول خدا(ص) وضعیت دوران ما را از قبل پیش ‌بینی می‌کنند: در آخر امت من، مرد نماهایی هستند که سوار بر وسایل نقلیه خود، بر در مساجد پیاده می‌شوند. زنان اینان، پوشیده‌هایی برهنه‌اند که موهایشان برآمده است. این‌ها زنان نفرین‌شده‌اند.( المحاسن، ج1)


23- رسول خدا(ص)  می‌فرماید: برای زن جایز نیست مچ پایش را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت می‌کند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می‌شود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت می‌کنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است.هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی‌کند و همچنین موی سر و مچ پای خود را نمایان نمی‌سازد و هر زنی که این کارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسیت به خود خشمگین کرده است.


24- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند:1- زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیرشوهر مگذار و در غیاب شوهر خود را خوشبو مکن و مچ پا را نشان مده اگر چنین کنید دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده اید.


25- پیامبر اکرم(ص)زنان را از پوشیدن لباس‌های توجه برانگیز بر حذر می‌داشتند.


26- امام صادق(ع) به یکی ازخواهران محمدبن ابی‌عمیر فرمود : وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباسهای رنگارنگ و تحریک‌آمیز برتن نکن.


27- رسول حق (ص) به حولا فرمود :روسرى خود را که جلب نظر مى کند نشان مده اگر چنین کنی دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده ای.


28- امام رضا (ع):هر کس لباس بپوشد تا مباهات و جلوه گری کند خدا رحمتش را از او باز می دارد .(همراه با نماز)


29- پیامبر فرمود: لباسی بپوش که انگشت نمای مردم نشوی و عزت واحترامت هم محفوظ بماند.


30- فضیل بن یسار می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم که آیا ساعد های زن از قسمتهائی است که باید از غیر محارم بپوشاند ؟ فرمود بلی و آنچه زیر روسری قرار می گیرد باید پوشیده شود همچنین از محل دستبند به بالا باید پوشیده شود . (کافی جلد 5 )


31- نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می توان در برابر پسر و برادر آشکار کرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع تر از روسری که بر روی سینه می افتد (جلباب) و چادر (ازار).(مجمع البحرین).


32- عایشه می گوید: دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادری من بود در حالی که زینت کرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامی که او را دید از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامی که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روی خود موضع دیگری را نمایان کند.( جامع البیان، ج 9)


33- امام صادق(ع) می‌فرمودند:«سزاوار نیست زن مسلمانی، لباسی بپوشد که بدن وی را نمی‌پوشاند»


34- عبداللّه‏ بن‏عباس، مفسّر و شاگرد سرشناس امیرالمؤمنین علی(ع) گفته است:زن (باید) مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»( مجمع البیان، ج7)


35- از حدیث امام باقر استفاده می‌شود که محارم زن مانند برادر، پدر و ... حق ندارند به همه جای زن بنگرند و زن نیز نباید بگذارد پایین‌تر از جای گردنبد و بالاتر از مچ دست آشکار گردد. چنین نیست که زن نزد محرمها، هر لباسی بپوشد و با هر آرایشی بیرون آید واندام خود را بنمایاند.


36- یکی از اصحاب پیامبر می‌گوید روزی نشسته بودم و لباسم کنار رفت و ران پایم پیدا شد. پیامبر که در حال عبور بودند، به من گفتند: ران خود را بپوشان که جزء عورت است.( مسند احمد )(قابل توجه برخی آقایان)


37- حضرت موسی(علیه‌السلام) آن‌قدر بر پوشیدگی خود محافظت می‌کرد که مردم می‌پنداشتند وی بیماری جسمانی دارد. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) درباره‌ی او می‌فرمود: همانا موسی مردی باحیا و پوشیده بود که به دلیل حیایش، هیچ نقطه از بدن وی دیده نشد و لذا هنگامی که می‌خواست وارد آب شود تا بدنش وارد آب نمی‌شد، لباس خود را بیرون نمی‌آورد؛ در حالی که بنی‌اسرائیل حیا نمی‌کردند و در برابر هم برای شستشو برهنه می‌شدند و به یکدیگر نگاه می‌کردند.


38- پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم هرگاه می‌خواستند غسل کنند، کسی به‌وسیله‌ی پرده ایشان را مستور می‌ساخت.


39- امام صادق(علیه‌السلام) پوشیدگی شدید لقمان را از علل حکیم شدن وی می‌دانند. (قابل توجه کسانی که می گویند پوشش فقط برای زن است)


40- پیامبر روزی یکی از کارگران خود را دید که در فضای باز غسل می‌کند. به وی فرمود: نمی‌بینم از خدایت شرم کرده باشی! مزدت را بگیر ما نیازی به تو نداریم.( المصنف )



چرا اسلام حجاب را بر زنان واجب کرده است؟

زیرا حجاب بهترین حافظ و حصاری است که زن را از خطر بیگانه حفظ می کند و زن بی حجاب همچون میوه درختی است که شاخه آن از دیوار باغ به بیرون آویزان است و هر رهگذری به سوی آن دست دراز می کند یا مانند گلی است که هر کس به چیدن آن تمایل دارد.

پوشیده بودن زن در جامعه نه تنها موجب تقویت بنیان خانواده است بلکه سبب حفظ ارزش زن و جلوگیری از ابتذال و تباهی او نیز می باشد.

حجاب برای زنان مانند صدفی است که گوهر وجودش را از گزند خطرها و آسیب ها در برابر نامحرمان و بیگانگان مصونیت بخشیده و بیمه اش می نماید و به جامعه خصوصاً جوانان، آرامش می بخشد و مانع هرگونه گسترش فساد و گرایش به فحشا می وشود.


ضرورت چادر در عصر ما

امروزدشمنان اسلام از راههای مختلف می خواهند زشتی محرمات و معاصی و منزلت حیا و عفت را از بین ببرند. از همین رو به شیوه های مختلف در اذهان جوانان القا می کنند که ارزش شخصیت و تمدن در لباسهای آنچنانی است. در چنین موقعیتی باید زنان و دختران مسلمان هوشیار باشند و با پوشش مناسب و شایسته خویش پاسخ دندان شکنی به این خودباختگان بدهند و دیگران را نیز به پوشش برتر تشویق نمایند. ماباید نسبت به مسائلی که دشمن را به وحشت می اندازد حساس باشیم و بکوشیم تا آنها را تقویت کنیم و چادر یکی ازآنهاست.

یک جامعه شناس فرانسوی در خصوص سیاستهای استعمار در مبارزه با حجاب زنان الجزایر می گوید: هر چادری که دورانداخته می شود افق جدیدی را که برای استعمار ممنوع بوده در برابر او می گشاید و پس از دیدن هر چهره بی حجاب امیدهای حمله ور شدن استعمار ده برابر می شود.


عفت نگاه داشتن

قرآن مجید به دین باوران دستور مى‏دهد که چشمان خویش را بى‏پروا بر هر کس نگشایند. «به چشمانت بیاموز که هر کس ارزش دیدن ندارد» زیرا چشم انسان، عرصه واردات دل و فکر او را فراهم مى‏سازد. نگاه به نامحرم که زمینه فساد را فراهم مى‏کند حرام شمرده شده است.انسان‏ها را مى‏توان از روى چشم‏هاى عفیف و غیرعفیف، شناخت. چشمان عفیف، ارزشمندند و چشم دریده، ادب نگاه نمى‏دارد. انسان موفق بر هر آن‏ چه مى‏رسد بى‏پروا چشم نمى‏گشاید و نگاه خویش را محدود مى‏سازد. اگر کسى عفت نگاه نداشته باشد چه بسا که به بى‏عفتى در عرصه‏هاى دیگر دچار شود. این عفت خاص مردان نیست؛ بلکه زن هم باید عفت را رعایت کند. گر چه بیمارى چشم‏چرانى در مردان بیشتر شیوع دارد و مردان، با چشمانشان به دام مى‏افتند و زنان، با گوش‏هایشان.عفت نگاه پرهیز از نگاه‏هاى آلوده است که نتیجه این پرهیز پاکى دل و اندیشه از واردات ناشایست است ولى عفت کلام پاک ساختن عرصه صادرات دل است. آنان که بى‏محابا از هر چه بخواهند سخن مى‏گویند، هر واژه‏اى را بر زبان مى‏آورند و در پردازش کلمات خویش، محاسبه دقیقى ندارند، نه ارزش خویش را حرمت مى‏نهند و نه ارزش مخاطب را.


این رابطه از نظر اسلام حرام است

این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن دوستى بین دختر و پسر و این گونه روابط را نهى کرده است؛ زیرا عفت عمومى جامعه با اینگونه روابط آسیب جدى مى‏بیند؛ پایه‏هاى ازدواج و خانواده سست مى‏شود و صدها مفسده اخلاقى براى دختر، پسر و جامعه دارد. با توجه به شرایط خاص دوران جوانى و طولانى بودن دوران تجرد اغلب دانشجویان و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرائز نفسانى، لازم است برادران و خواهران دانشجو، روابط خود را از نظر کمى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. بنابراین، توصیه ما این است که به نکات زیر توجه کرده، انشاءالله همه ما به آن عمل کنیم:

1- اگر ضرورتى ایجاب نمى‏کند، از ایجاد رابطه با نامحرم پرهیز شود و خواهران دانشجو در مقابل افراد نامحرم رفتارى صمیمانه نداشته باشند. در احکام شرعى آمده است که در غیر ضرورت مکروه است که مرد با زن هم‏صحبت شود؛ مخصوصاً مرد و زن جوان. علت آن این است که چه بسا همین هم‏صحبت شدن‏ها غرایز جنسى افراد را تحریک کند و یک الفت و محبت شهوانى بین مرد و زن ایجاد گردد و نقطه آغازى براى غوطه‏ور شدن در انحراف و فساد شود.

2- در صورت ناچارى و ضرورت، روابط با نامحرم، تا آن جا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود اشکالى ندارد. اما با این حال لازم است که ارتباط در کلاس‏ها، به گونه‏اى باشد که کمترین اختلاط پدید آید و در معاشرت و گفت‏وگو هنجارهاى شرعى زیر رعایت شود:  

- از گفت‏وگوهاى تحریک کننده پرهیز شود. 

- از نگاه‏هاى آلوده و شهوانى خوددارى شود. 

- حجاب شرعى رعایت شود. 

- قصد لذت در کار نباشد. 

- دو نفر نامحرم در محیط بسته تنها نمانند.

بنابراین، سعى کنید خود را عادت دهید تا هنگام صحبت با نامحرم به او نگاه نکنید و به هیچ قسمتى از بدن او خیره نشوید و قسمت‏هاى باز و پوشیده، برایتان کاملاً مساوى فرض شوند و در همه حال خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید و عفت و حیا را فراموش نکنید.

بسیج چیست و بسیجی کیست؟



بسیج چیست و بسیجی کیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام

هفته بسیج را به دلاور مردان بسیجی تبریک عرض می نمایم .

بسیج چیست ؟ و بسیجی کیست ؟
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد و بسیجی شاخ برگ درختیست که با ایثار و فداکاری تمام مجاهدان از صدر اسلام تاکنون پیوسته مراقبت شده تا بوی دل انگیز آن بهار صلح و امنیت را برای میهن اسلامی مان به ارمغان بیاورد و بسیجی بر بالای آن حدیث عشق را سروده است .

بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند و بسیجی دانش آموخته مکتبی است که فارغ التحصیلان آن در جنت رضوان سکنی گزیده و ثمره رشادتهای خود را در لقاء پروردگار خویش یافته اند .

بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشان گرفته‌اند و بسیجی سرباز گمنان امام زمان(عج) است که در مکتب عاشورا تربیت یافته و در دفاع مقدس خود مدرس سلسه رهجویان شهادت گشت .

بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند و بسیجی آن رزمنده پاکبازیست که شبها در فراق مولای خود نجوا می کند و روز در جهادی حضور دارد که یک روز در برابر هجوم نظام سلطه ایستادگی کرده و اینک در برابر تهاجم فرهنگی اش خاکریز زده است .

و تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد . چرا که اگر بسیج نبود در دفاع مقدس نمی توانستیم در برابر دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کنیم و هرجا که نوای دلنشین بسیج طنین انداز شده تحول عظیم ببار آورده که ثمرات آن در همه زمینه ها آشکار شده است .

بسیجی کسی است که شور و شعور را در هم آمیخته و پیوندی ناگسستنی با مولای خوبان دارد که در قالب زمان محدود نشده و همچنان ادامه دارد. تا زمانیکه کشور محتاج امنیت است حضور بسیج و بسیجی لازم و ضروری است و هیچ کشوری در هیچ زمانی بدون امنیت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد .

بسیج یک نیروی مردمی است و به طبقه خاصی تعلق ندارد و بسیجی را می توان در هر قشری از اجتماع جستجو کردو یافت . بسیجی با ایمان عمیق توام با عواطفی که از خصوصیات ملت ایران سرچشمه می گیرد رفتار و عملکرد دشمن را رصد کرده و هرزمان لازم شد وارد میدان شده و با تفکری که از اسلام ناب محمدی(ص) نشات می گیرد به مقابله با خطرات می رود .

در یک کلام بسیجی نیرویی کارآمد و سرمایه ای گرانبها برای اسلام و انقلاب و کشور است که باوجود آن ، کشور از گزند دشمنان مصون مانده و راههای ترقی و پیشرفت با سرعتی بیشتر طی می شود و هرکس که این نیروی عظیم را انکار کند در خرد و یا صداقت او باید شک کرد .

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر / یا علی (ع)




بیان رهبر در مورد بسیج

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای«مدظله العالی» در تعریف بسیج می فرمایند:
«بسیج عبارتت از مجموعه ای که در آن پاکترین انسانها ، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور در راه اهداف عالی این ملت و برای به کمال رسانیدن و به خوشبختی رسانیدن این کشور جمع شده اند ...

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای«مدظله العالی» در تعریف بسیج می فرمایند:
«بسیج عبارتت از مجموعه ای که در آن پاکترین انسانها ، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور در راه اهداف عالی این ملت و برای به کمال رسانیدن و به خوشبختی رسانیدن این کشور جمع شده اند ... بسیج یعنی حضور در همه میدانهایی که از انسان در آن میدان یک کاری می طلبند.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با ضرورت حضور بسیج در عرصه های مختلف می فرمایند:
«در دوران جنگ بسیج مال جنگ است، در دوران پشتیبانی مال پشتیبانی، در دوران علم مال تحصیل وتدریس و در دوران سازندگی مال سازندگی است». ایشان در جای دیگری می فرمایند:
« بسیج به معنای حضور شجاعنه ، فداکارانه و مخلصانه انسانهای پیشگام در تمامی عرصه های مورد نیاز نظام اسلامی و کشور است».
با توجه به تعریف فوق،بسیجیان باید در عرصه هایی که پیشرفت کشور و حفظ نظام و دستاوردهای انقلاب اسلامی در آن است حاضر شوند.
گاهی کشور نیاز به حضور بسیجیان در میادین رزم برای مقابله با متجاوزین دارد، زمانی سازندگی و پیشرفت اصلی ترین نیاز کشور است، برخی اوقات نمایش اقتدار و وحدت ملی نیازمند حضور در صحنه های اجتماعی بسیجیان است و ...
بر همین اساس عرصه های عمده فعالیت بسیجیان به شرح ذیل تعیین شده است:
1-      دفاع در برابر تهاجم بیگانگان:
شاید بتوان مهمترین عرصه فعالیت بسیج را عرصه دفاع نظامی در مقابل متجاوزین به کشور اسلامی تلقی کرد. دشمنان به بهانه های مختلف همیشه در صدد بوده و هستند تا تمامیت ارضی کشور را خدشه دار سازند بهمین جهت برای مقابله با تهدید های دشمنان کلیه انسانهای متدین و وطن دوست در قالب بسیج سازماندهی شده و در مواقع لزوم با حضور در جبهه های جنگ و در کنار نیروهای مسلح، از کشور دفاع می نمایند.
بعنوان مثال می توان به حضور حماسی و تعیین کننده بسیجیان در طول هشت سال دفاع مقدس علیه رژیم متجاوز عراق اشاره نمود.
2-      حفظ امنیت داخلی:
زمانی که دشمنان خارجی در مرزهای کشور با انسانهایی رزمنده و شجاع مواجه شده و نتوانند کشور را تهدید کنند، برای تحقق هدفهای خود ، عواملی را در داخل سازماندهی کرده و به مقابله با نظام اسلامی وادار می کنند تا با اقدامات آشوب طلبانه و تروریستی در داخل شهرها و روستاها امنیت و اقتدار کشور را به خطر اندازند. در چنین شرایطی نیروهای بسیجی بر اساس ضوابط مشخصی به کمک نیروهای انتظامی و نظامی شتافته و اشوبها و بحرانهای داخلی را مهار می کنند.
3-      عرصه سازندگی:
بسیج با ثبت نام از افراد داوطلب و علاقمند، آنها را برای شرک در فعالیت های سازندگی سازماندهی کرده و توان آنان را در جهت سازندگی کشور هدایت می کند.
برخی از هدفهای بسیج در عرصه سازندگی عبارتست از:
1-     آشنا ساختن نوجوانان

و جوانان با زمینه های اشتغال.
2-     غنی سازی اوقات فراغت نوجوانان و جوانان.
3-  کمک به افراد و اقشار نیازمند بخصوص ساکنین مناطق محروم و روستاها از طرق شرکت در فعالیتهای عمرانی مربوط به آنان.
از جمله عرصه های حضور بسیجیان در سازندگی کشور می توان به مشارکت آنان در فعالیتهای مربوطه به عمران(نظیر خانه سازی، مدرسه سازی در روستاها، راهسازی، سد سازی، لوله کشی آب، برق کشی و ... ) فعالیت های درختکاری، لایروبی، واکسیناسیون دام و طیور و جمع آوری آمار و اطلاعات مورد نیاز اشاره نمود.
4-     عرصه فرهنگی – اجتماعی:
 دشمنان انقلاب اسلامی پس از آنکه از طریق ایجاد آشوبهای داخلی، ترور شخصیتهای اصلی انقلاب ، کودتای نظامی، بمب گذاری، تحمل جنگ هشت ساله علیه ایران و... نتوانستند آسیبی  جدی به ایران اسلامی  برسانند ودر هر جبهه ای که وارد شدند خود را با جوانهایی مومن ، شجاع و ایثارگر روبرو دیدند ، بران شده اند تا عناصر اصلی تضمین کننده پیروزی مسلمانان ، یعنی ایمان اسلامی ، وحدت کلمه و روحیه انقلابی را در آنان تضعیف نموده و از این طریق به هدفهای شوم خود که شکست جمهوری اسلامی است نائل شوند .
در چنین شرایطی بسیجیان باید بطور همزمان به اشکال مختلف در عرصه فرهنگی با دشمنان مقابله کنند که از جمله می توان به تلاش در جهت افزایش آگاهی های دینی ، تقویت ایمان ، افزایش بصیرت وتیزبینی ، در مسائل سیاسی و اجتماعی ، خنثی نمودن شایعات و ترفندهای تبلیغاتی دشمن ، امر به معروف و نهی از منکر ، تلاش برای تولید آثار فرهنگی و مطبوعاتی در جهت دفاع از دستاوردهای انقلاب و ارزشهای اسلامی و مقابله با توطئه های دشمنان و... اشاره نمود.
5-     عرصه علمی :
یکی از مهمترین  نیازهای کشور در دوران سازندگی ، توسعه علمی و دسترسی به آخرین یافته های علمی و پژوهشی جهان و همچنین تولید علم می باشد .از آنجا که رشد علوم و فنون در کشورها مانع مهمی برای ادامه سلطه کشورهای استکباری است فلذا این کشور همیشه تلاش می کنند تا کشورهای دیگر را از دستیابی به یافته های جدید علمی وفنی محروم کنند.
در چنین شرایطی یکی از  مهمترین وظایف بسیجیان تلاش برای حضور موثر در عرصه علمی کشور است. علاوه بر تلاش آحاد بسیجیان در این عرصهف تشکیلات بسیج نیز با تشکیل انجمن های علمی برای دانشجویان و دانش آموزان و تشویق و حمایت از آنان، زمینه تلاش موثر بسیجیان در عرصه علمی را فراهم می کند برخی از اقدامات بسیج در این زمینه عبارتند از:
الف) تشکیل انجمن های علمی دانشجویی و دانش آموزی
ب) شناسایی و تشویق دانشجویان ، طلاب و دانش آموزان ممتاز کشور
ج) ارائه خدمات آموزشی ویژه به دانش آموزان ممتازبسیجی برای شرکت در المپیاد های علمی کشور.
د) حمایت از محققین و مبتکرین بسیجی.
6- عرصه امداد رسانی و بهداشت:
یکی از وظایف بسیج کمک به امداد و نجات مصدومین در سوانح طبیعی و شرایط جنگی است. به همین منظور نیروی مقاومت بسیج با برنامه ریزی و ارائه آموزشهای مورد نیاز عموم در این خصوص، آمادگی های لازم برای مواجهه مطلوب با این حوادث را در آنان ایجاد می کند، علاوه بر آن در مواقع بروز حوادث غیر مترقبه نظیر سیل و زلزله ، نیروهای سازماندهی شده بسیجی در قالب گردانهی امداد و نجات و دسته های امدادی بسیج دانش آموزی در دسترس ترین و مطمئن ترین امداد رسانی هستند که بلافاصله در محل حادثه  به کمک مصدومین می شتابند.
یکی دیگر از قابلیتهای تشکیلات بسیج کمک به توسعه بهداشت در جامعه است که در همین راستا اجای موفقیت آمیز واکسیناسیون فلج اطفال در سال 1371 توسط بسیج نمونه ای از حضور موفق بسیج در این عرصه می باشد.

بیانات امام خمینی در مورد بسیج

بسیج شجرة طیبّه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوات تعیین و حدیث عشق می‌دهد.
ـ اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید.
ـ بار دیگر تأکید می‌کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت.

         

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه):ــ بسیج شجرة طیبّه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوات تعیین و حدیث عشق می‌دهد.
ـ اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید.
ـ بار دیگر تأکید می‌کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت.
ـ ملیت که در خط اسلام ناب محمدی(ص) و مخالف با استکبار و پول‌پرستی و تحجرگرایی و مقدس‌نمایی است باید همة افرادش بسیجی باشند.
ـ در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجیم.
ـ بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همة مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند.
ـ بسیج مدرسة عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.
ـ من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می‌خورم و از خدا می‌خواهم تا با بسیحیانم محشور گرداند.
ـ تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.
ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدظله العالی):
ـ‌ بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه‌ای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است.
ـ پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحناه و فداه) مهدی موعود عزیز یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.
ـ شما جوانان بسیجی و سپاهی و جوانان مؤمن آگاهی را با احساس مسئولیت و شور و شعور همراه کردید.
ـ نیروهای نظامی و بسیجی ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانه‌ای که هیچ خدشه‌ای در آن راه ندارد, محسوب می‌شوند.
ـ انکار بسیج, انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.
ـ اگر بسیج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, کمیت این انقلاب و این نظام واهمة حرکتهای سازندة این کشور لنگ است.
ـ انکار بسیج و بی‌احترامی به آن یا نابخردانه است یا خائنانه است.
ـ تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد, به نیروهای بسیج, به انگیزة بسیح به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.
ـ فرزندان بسیحی‌ام با حضور خود در هر صحنه‌ای که لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.
ـ بسیج, یعنی نیروی کارآمد کشور برای همة میدانها
ـ همه جا چیزی شبیه بسیج هست, تنها به این درخشندگی, به این فراگیری, به این زیبایی, به این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.
ـ این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.
ـ نیروی عظیم بسیج مردمی است, این بسیج در همة قشرها هست.
ـ بسیج, اختصاص به یک منطقة جغرافیایی ویک منطقة انسانی و طبقاتی و قشری ندارد, همه جا هست.
ـ ایمان عاشقانه, ایمان عمیق, ایمان توأم با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است باعث درخشان شدن بسیج شد.
ـ دانشجوی بسیجی دشمن کمین گرفته را از یاد نمی‌برد و غافلانه خو و دانشگاه و کشورش را به دست تطاول دشمن نمی‌سپرد.
ـ بسیاری از پیشرفتهای کشور مرهون تفکر بسیجی است.
ـ هریک از آحاد قشرهای مختلف جامعه که دارای روحیة حساس مسئولیت و ایمان باشد, بسیجی است.
ـ بسیاری از پیشرفتها و موفقیتهای نظام اسلامی در عرصه‌های مختلف مرهون تفکر و میل بسیجی است.
ـ بسیجی یعنی علی که تمام وجودش وقف اسلام بود.


تفکر بسیجی

  تفکر بسیجی ، تفکری مبتنی بر قرآن و منبعث از فقه پویای جعفری می‌باشد،این تفکر ترکیبی هوشمندانه از شهود قلبی و تفکر عقلی است که در آن تهذیب نفس مبنای عقل و اندیشه است .
 که محصول نهایی آن معرفت و عبادت محبانه به خداوند متعال است  تفکر بسیجی سبب هشیاری جدی انسان در مقابله با تهاجم سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دشمن می گردد....

تفکروفرهنگ بسیجی روشی میانبر درنبرد نامتقارن

چکیده:
     تفکر بسیجی ، تفکری مبتنی بر قرآن و منبعث از فقه پویای جعفری می‌باشد،این تفکر ترکیبی هوشمندانه از شهود قلبی و تفکر عقلی است که در آن تهذیب نفس مبنای عقل و اندیشه است .
 که محصول نهایی آن معرفت و عبادت محبانه به خداوند متعال است  تفکر بسیجی سبب هشیاری جدی انسان در مقابله با تهاجم سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دشمن می گردد ، این نوع نگرش  همگان و بویژه جوانان را دعوت به تقویت عزم و اراده خود و وارد شدن در میادین مختلف علمی و خدمت رسانی به مردم می نماید، اصل نبرد نامتقارن ، نبرد نامتوازن و نا همطراز است. یک طرف تکنولوژی برتر و تسلیحات پیشرفته تر دارد و طرف دیگر از آن امکانات برخوردار نیست ولی از یک نقاط قوت دیگری برخوردار است. طرف برتر در عین داشتن قدرت دارای نقاط ضعف خاصی است . شناسایی نقاط قوت و ضعف دشمن و شناسایی امکانات قابل افزایش جبهه خودی و تکیه بر آن امکانات و بهره گیری از تکنیک و تاکتیک و مسائل مختلف در این نبرد مجموعا حاصل آن نبرد نامتقارن است. در این خصوص نمونه هایی را در گذشته و حال داشته ایم . در نبردهای صدر اسلام کاملا این را مشاهده می کنیم که نوع تاکتیک ها و تکنیکها و امکاناتی که در جبهه خودی بوده تقویت شده و زمینه پیروزی را علیرغم نابرابری و ناهمطرازی فراهم کرده است.
مقام معظم رهبری تعبیری دارند و می فرمایند : ما از نظر تکنولوژی با دشمن فاصله زیادی داریم ولی مولفه هایی در اختیار داریم که اگر روی آنها تکیه کنیم با آنها برابر می شویم وچه بسا در بعضی مقاطع شرایط برتری داشته باشیم. هرچند ما در مقابل ناوها و موشکهای کروز آمریکا تکنولوژی مورد نیاز را نداریم ولی باید قهرا به آن عواملی که داریم تکیه کنیم. وآنچه که ما داریم ولی دشمن از آن محروم است عنصر معنویت است و باید روی آنچه که دشمن ندارد تکیه کنیم. بنابراین در این مقاله ابتدا  مفاهیم موجود در تفکر بسیجی و جایگاه آن تشریح می گردد. در ادامه ضمن بررسی اصول و پایه های تفکر بسیجی، استراتژی خاصی که بر اساس این تفکر پایه گذاری شده است ارائه می گردد. در ادامه نیز نقش و تاثیر این تفکر در نبردهای نامتقارن شرح داده خواهد شد.


واژه های کلیدی :  تفکربسیجی ، نبردنامتقارن، استراتژی دفاع همه جانبه ، جنبش نرم افزاری





1- مقدمه
       تفکر بسیجی سبب هشیاری جدی انسان در مقابله با تهاجم سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دشمن می گردد ، این نوع نگرش  همگان و بویژه جوانان را دعوت به تقویت عزم و اراده خود و وارد شدن در میادین مختلف علمی و خدمت رسانی به مردم می نماید[4] ، اشاعه این تفکر موجب تلاش جدی و فراگیر و توام با عشق الهی استادودانش پژوه دردانشگاه هاوصنایع  شده و متعاقب آن ، بنیه علمی وصنعتی کشور افزایش خواهد یافت . زیرا یکی از علل مهم عقب افتادگیهای علمی و صنعتی مسلمانان در مقایسه با اروپا و غرب ، شیوه غلط فکری آنها و غافل شدن ایشان از یکدیگر و اجتماع می باشد زیرا دیدگاه فکری آنها از مرز خانواده تجاوز نمی کند در صورتی که غرب با اتخاذ تفکری اجتماعی و القاء احساس مسئولیت افراد در مقابل جامعه شان ، حرکتی شتابان و سریع را در عرصه پیشرفتهای علمی و صنعتی آغاز نموده است . لیکن تفکر بسیجی که همان تفکر ناب شیعه می باشد ، تفکری جهانی بوده و در این نوع نگرش انسان بایستی طوری عمل نماید تا هم در این جهان و هم در آخرت سعادتمند و رستگار شود ، یکی از محصولات این تفکر دستگیری از مظلومین در سرتاسر جهان می باشد بطوریکه امام راحل (ره )فرمودند : ( ماشریک غم همه مظلومان جهان هستیم و بر ظالم می تازیم ) [4 ] .
2- تعریف تفکر
       امام راحل (ره) در حدیث دوازدهم از کتاب شریف اربعین حدیث، حدیثی در باب تفکر از امام صادق (ع) نقل نموده اند بدین مضمون که امیرالمومنین (ع) می فرمود : آگاه نما دل خود را به تفکر و دورکن از شب پهلوی خود را و بپرهیز از خداوند پروردگار خویش را و در ادامه امام راحل (ره ) می فرماید : تفکر عبارت است از ترتیب امور معلومه برای بدست آوردن نتایج مجهوله و تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است ومقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است و در قرآن شریف و احادیث کریمه تعظیم بلیغ و تمجید کامل از آن گردیده. و در حدیث نبوی . پیامبر گرامی (ص) می فرمایند : فکر ساعة خیر من عبادة سنه  یعنی تفکر یک ساعت از عبادت یکسال بهتر است و امام راحل (ره) در حدیث اول اربعین حدیث فصل تفکر می فرماید ، بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی تفکر است[6 ] .

3- تعریف نبرد نامتقارن
نبرد نامتقارن تعاریف متعددی دارد و یکی از آن تعاریف عبارتست از رویارویی دو قدرت ناهمطراز و غیر متوازن که طرف ضعیف تر ضمن اجتناب از مواجهه با نقاط قوت طرف مقابل با تکیه بر عوامل قوت خود نقاط ضعف دشمن را مورد حمله قرار دهد. در این تعریف چند عنصر تعبیه شده است.
اصل نبرد ، نبرد نامتوازن و نا همطراز است. یک طرف تکنولوژی برتر و تسلیحات پیشرفته تر دارد و طرف دیگر از آن امکانات برخوردار نیست ولی از یک نقاط قوت دیگری برخوردار است. طرف برتر در عین داشتن قدرت دارای نقاط ضعف خاصی است[8 ] . لذا راهبردکلیدی نبرد نامتقارن استفاده ازتاکتیک های غیرمتعارف وغیرقابل انتظاردشمن درمیادین رزم می باشد، شناسایی،تحلیل وبرآورد نقاط قوت و ضعف دشمن و شناسایی امکانات قابل افزایش جبهه خودی و تکیه بر آن امکانات و بهره گیری از تکنیک و تاکتیک ، مسائل مهم در نبرد نامتقارن می باشند. در این خصوص نمونه هایی را در گذشته و حال داشته ایم . در نبردهای صدر اسلام کاملا این را مشاهده می کنیم که نوع تاکتیک ها و تکنیکها و امکاناتی که در جبهه خودی بوده تقویت شده و زمینه پیروزی را علیرغم نابرابری و ناهمطرازی فراهم کرده است[8 ].




4- جایگاه تفکر بسیجی در قرآن کریم و روایات اهلبیت (علیهم السلام )
     قرآن بر اساس تفکر و تحقیق بنیانگذاری شده است ومردم را به بنا نهادن زندگی خود برمحور تحقیق فرا می خواند و پژوهشگران را می ستاید و روگرانندگان از تفکر و پژوهش را سرزنش می کند ولی بدون آموزش شیوه ی تحقیق و ارائه ی شرایط رسیدن به حق ، به صرف یک بیان کلی کفایت نمی کند ، بلکه موانع رسیدن به حق را یاد آوری و داستان کسانی را نقل می کند که شرایط رسیدن به حق را به چنگ نیاورده ، از موانع وصول به حق پرهیز نکرده ، در سرگردانی نادانی و جهل و حیرت گمراهی فرو رفته اند . همچنین به نقل سیره ی کسانی می پردازد که آن شرایط را یافته ، از این موانع رها گشته و به قرب و وصال حق تعالی رسیده اند ، اکنون با توجه به راه های سه گانه ی شناخت ، یعنی حس ، عقل و قلب با استشهاد به قرآن کریم در می یابیم که برای رسیدن به حق ، تنها دوراه وجود دارد.
1-    تفکر عقلی
2-    شهود قلبی
هریک از این دو با دیگری سازگار است ، ولی تک تک آنها ویژگی ای دارد که آنها را از دیگری جدا می سازد و جمع این دو در انسان کامل مانند حکیم متاله و عارف محقق شدنی است [2 ].
•    تمایز تفکر عقلی و شهود قلبی
راه شهود قلبی ، به حق و سیره ی انبیا و اولیاء ، کسانی که به واسطه ی آن شهود به حقیقت نائل گشته اند ، نزدیک تر است و در عین حال شهود قلبی بیش تر به عمل صالح فرا می خواند ، چنان که اساس شهود قلبی همان عمل صالح است .
بنابراین ، اهتمام قرآن به شهود قلبی از تفکر عقلانی بیش تر است و با این که تفکر عقلی نیز دشوار و ناهموار است ولی راه شهود قلبی از آن دشوارتر و ناهموارتر است . بعبارتی شرایط تفکر عقلی صحیح و همچنین موانع آن معلوم و مدون است ، گرچه رعایت آنها آسان نیست ، ولی شرایط شهود قلبی چون زمین پست و بلند و ناهموار است که فرو رفتن در آن بسیار دشوار است و موانع شهود قلبی وادی هلاک کننده ای است که با انواع شهوات درهم پیچیده و به وسیله ی آنها زینت یافته است و به گونه ای که پرهیز از آنها سخت وچیره شدن براین موانع مشکل است مگر برای شمار اندکی که نفس خود را برای خداوند خالص گردانیده اند .
تمایز دیگر راه تفکر و شهود در آن است که محصول تفکر برهانی ، برای دیگران آموختنی و انتقال پذیر است در حالی که ثمره شهود قلبی خود به خود چنین نیست بلکه تنها با کمک گرفتن از تفکر عقلی انتقال پذیر می باشد .
حال به تبیین جایگاه تفکر عقلی در قرآن کریم می پردازیم ، این نوع تفکر حرکت ذهن است بسمت مجهول از گذرگاه معلوماتی که ضرورتاً به مجهول می انجامد و این حرکت با سکون و حرکت از مجهولی به مجهول دیگر یا از معلومی که به طور یقین به آن مجهول نینجامد ، ناسازگار است لذا اساس تفکر عقلی مورد تاکید در قرآن همان معلومات یقینی هستند که با مجهول ارتباط دارند به گونه ای که به کمک آن معلومات ، مجهولات را نیز می توان معلوم ساخت ، از این رو قرآن داراری استوارترین شیوة هدایت گری است و انسان ها را از امور ذیل برحذر داشته است .
الف ) سکون فکری و به تعبیر دیگر تقلید در اصول
ب  ) حرکت فکری به شیوه ی نادرست
قرآن کریم تنها به منع از این امور بسنده نکرده ، بلکه خود پیشگام سالکان و رهروان حق است و برای دعاوی خود برهان بیان می کند و نیز برمدعای خود استدلال می آورد و شیوه و فن برهان را به پذیرای آن می آموزد و با نقل استناد به کسانی که از حق دور شده اند ، سستی دلیل آنها را به جهت ضعف ماده یا صورت آن روشن می سازد و انسان را از استدلالی که یقین آور نیست ، به جهت سستی و بی پایگی آن برحذر می دارد ، چنان که انسان را از جمود و تقلید نیز می ترساند ، چون رفتن به بیراهه و حرکت مغالطه ای ، اگر بدتر از سکون فکری و تقلید نباشد کم تر از آن نیست . حال به جایگاه شهود قلبی در قرآن کریم پرداخته می شود .
ثمره تفکر عقلی ، علم حصولی و برهانی می باشد و محصول شهود قلبی ، علم حضوری می باشد که توجه قرآن به این نوع علم بیشتر است هرچند قرآن از علم حصولی زیاد سخن گفته ، به آن دعوت کرده ومعارف خود را بیشتر در چارچوب آن بیان فرموده است لذا برای تبیین شهود قلبی به این معنا از سخن امیرالمومنین (ع) استناد می کنیم که فرمودند : من عرف نفسه فقد عرف ربه  یعنی هر کس نفس خود را بشناسد ، رب خود را شناخته است وحضرت امام رضا (ع) نیز در این رابطه می فرمایند : افضل العقل معرفه الانسان   یعنی برترین عقل ، شناخت انسان نسبت به نفس خویش است زیرا علم کامل آن است که با عمل صالح همراه باشد ، بنابراین کسی که شناخت شهودی کامل نسبت به نفس خویش داشته باشد و درحد طاقت بشری پروردگارش را بشناسد ، حق اوست که حقیقت را ببیند[2 ] ، چنان که پیامبر اکرم (ص) از خداوند سبحان چنین درخواست کردند : پروردگارا ، اشیا را چنان که هستند ، به من بنمایان (رب ارنی الاشیاء کما هی) .
 پس شناخت عالم غیب و شهادت و آگاهی یافتن بر سرائر و ضمایر و اطلاع یافتن از گذشته و حال و آینده و بعبارتی فهم اسرار هستی در گرو شناخت خداوند سبحان است که این شناخت نیز در گرو شناخت شهودی نفس است . بنابراین معرفت نفس کامل ترین وسیله و بهترین راه برای کسی است که در صراط مستقیم حرکت می کند و به سوی خداوند متعال درحال رفتن و شدن است و موجب عبادت محبانه به خداوند سبحان می شود[3 ] و امام راحل (ره) در این رابطه می فرماید : بدان اگر قدمی در راه سعادت زدی و اقدامی نمودی و با حق تعالی مجده از سرآشتی بیرون آمدی و عذر ماسبق خواستی درهایی از سعادت به رویت باز شود و از عالم غیب از تو دستگیریها شود و حجابهای طبیعت یک یک پاره شود و نور فطرت بر ظلمتهای مکتسبه غلبه کند و صفای قلب و جلای باطن بروز کند و درهای رحمت حق تعالی به رویت باز می شود . لذا می توان تفکر بسیجی را ترکیبی هوشمندانه از شهود قلبی و تفکر عقلی دانست که در آن علم شهودی به نفس و تهذیب نفس پایه و مبنای عقل و اندیشه می باشد[4 ] و با اتخاذ این نگرش بود که شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از ولی فقیه و امامشان پیروی کامل نموده و به حیات طیبه وجاویداخروی دست یافتند .

5- خوف از خدا ره توشه تفکر بسیجی
      تفکر بسیجی ره توشه پر باری چون ترس از خدا دارد که همین ره آورد مبارک ، گذشته از تامین حیات جاوید انسانی ، حکومت حق را در زمین نیز تشکیل می دهد و بدون ترس از خدا ، حکومت در زمین میسور نیست ، و بدون علم راستین ، ترس از خدا میسر نخواهد شد ، در نتیجه حکومت در زمین بدون علم صحیح ومنهای علمای الهی و روحانیان خداترس و دانشمندان هراسناک از خدای سبحان ، ممکن نخواهد بود و عالم خداترس از هیچ شخصی نمی هراسد (و لا یخشون احداً الا الله . احزاب ، 39)[3 ].

6- مدیریت دفاع و جهاد در سیره دفاعی پیامبر اعظم (ص)
سیره دفاعی پیامبر اعظم (ص)، پرهیز از استفاده از امتیازات ویژه و مهرورزی با رزمندگان و فعالیت دوشادوش با آن‌ها بود،که برخی ازآنها عبارتند از:
•    شجاعت در برابر دشمن: بی‌مانند بود، و هیچ‌کس به پای او نمی‌رسید. امیر مومنان (ع) می‌فرمود در جنگ‌ها، پیامبر اعظم (ص) نزدیک‌ترین فرد به دشمن بود.
•    استقامت در نبرد، تقویت روحیه مجاهدین: با خواندن خطبه حماسی قبل از شروع جهاد
•    تکریم خانواده شهیدان: پس از شهادت حضرت جعفر در جنگ موته به خانواده ایشان سرکشی نمود و هم‌چنین از خانواده زید‌ابن‌حارثه دیدن نمود.
•    سیره نظامی: پیامبر خدا، به جمع‌آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل صحنه نبرد قبل از شروع درگیری خیلی اهمیت می‌داد.
•    حفظ اسرار نظامی و حفاظت: اطلاعات محرمانه مسلمانان
•    مشورت با فرماندهان جنگ و مجاهدان
 از جمله قبول نظر حضرت سلمان فارسی در حفر خندق
•    قاطعیت در تصمیم‌گیری
تعیین فرماندهان و جایگزین ‌آن‌ها بعضاً تا سه رده
•    انتخاب تاکتیک رزمی مناسب
•    تعقیب دشمن برای دفع کامل تهدید که نمونه آن در جنگ احد می‌باشد
•    بهره‌گیری از جنگ روانی: گاهاً از جنگ روانی برای ناکام گذاشتن دشمن استفاده می‌نمودند
6-1- ویژگی‌های مدیریت دفاعی پیامبر اعظم (ص)
•    واجب بودن جهاد با دشمن بر هر زن و مرد مسلمان و به اذن مجتهد نیز نیاز نیست
•    آمادگی مردم برای دفاع همه جانبه
•    اصالت صلح در اسلام
•    لزوم نمایش توان رزمی به دشمنان با انجام رزمایش‌ها
•    دیده‌بانی و رصد شبانه‌روزی دشمنان و لزوم آمادگی نظامی
•    ارعاب دشمن
•    ضرورت اتخاذ تاکتیک‌های مناسب
•    تجهیز رزمندگان برای دفاع همه جانبه
•    عدم سستی و رخوت در صفوف مجاهدین
•    استفاده از عامل توکل و توسل به امدادهای غیبی و به‌عبارتی دفاع نامتقارن در مقابل دشمن
•    عقب‌نشینی تاکتیکی در مواقع ضروری
•    گناه بودن سرپیچی از دستورات فرماندهان

7- مولفه های نبرد نامتقارن

چه مولفه هایی در نبرد نامتقارن تأثیرگذار هستند؟ استراتژی، ابزار و تجهیزات ، فن آوری و نیروی انسانی مولفه های مهمی است که در طراحی و شکل دهی نبرد نامتقارن تأثیرگذار هستند . در بخش نیروی انسانی چه عواملی تأثیر گذار است؟ مهارتها ، ابزار و تجهیزات انفرادی و از جمله توجه به سیره دفاعی پیامبر اعظم (ص)که در بالا به آن اشاره گردید[8 ].
 8- استراتژی دفاع همه جانبه راهبردی مهم درنبرد متقارن 
     باعنایت به فرمایش مقام معظم رهبری درجمع فرماندهان ورزمندگان لشکر 27 حضرت محمدرسول الله تحت عنوان عبرتهای عاشورایکی ازدلایل همراهی نکردن مردم وبه ویژه خواص ازامام حسین (ع) وپدید آمدن واقعه عاشورا ،فقدان بصیرت در خواص وآلودگی آنها به ظواهر دنیوی بود.لذا لازمه موفقیت درنبرد متقارن،داشتن راهبردی مبتنی بربصیرت استراتژیک می باشد که دراین خصوص امام خمینی (ره) در صحیفه نور مورخه 28 فروردین 1368 می فرماید : (در هنگام نبرد مجال پرداختن به همه جهات ، قوتها ، ضعفها ، برنامه ها و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همه جانبه ،‌نبوده است . ولی در شرایط عادی باید با سعه صدر و بدور از حب و بغض ها به این مسائل پرداخت و از همه اندوخته ها ، تجربه ها ، استعدادها و طرح ها استفاده نمود)[1 ]. حال چگونه می توان به تحقق و پیاده سازی استراتژی دفاع همه جانبه بعنوان یک راهبرد مهم پیشنهادی درحوزه نبردهای نامتقارن  پرداخت ، برای اینکار ، مقام معظم رهبری سه راهبرد مهم و اساسی را در مقاطع مختلف خطاب به مسئولین و کارشناسان دفاعی ، دانشگاهیان و اساتید محترم بیان فرموده اند که عبارتند از :
الف ) روش میان بر
ب  ) جنبش نرم افزاری
ج  ) تولید علم
ایشان ضمن تایید و تشویق پیشرفتها و حرکتهای دفاعی در سطح صنایع دفاعی کشور فرمودند برای ادامه کار و جبران خلاء تکنولوژیکی بایستی از روشهای میان بر استفاده نمود و اگر نه هریک قدمی که ما برداریم ، با توجه به فن آوری و صنایع پیشرفته در غرب آنها چندین گام جلوتر خواهند برداشت ، لذا می توان با توجه به مطالب بیان شده ، تفکر بسیجی وتعامل آن بافناوری اطلاعات و ارتباطات  را نوعی روش میان بر در حصول به دستاوردهای پیشرفته دفاعی جهان دانست که لازمه این نگرش ایجاد جنبش نرم افزاری و تطهیر قوه خیال از اوهام و یأس هایی است که شیطان بزرگ و استکبار جهانی در ما ایجاد می کند و قدم آخر جایگزینی تولید علم به عوض تقلید کورکورانه از پیشرفتهای علمی غرب می باشد بعبارتی مدیریت دانش مبتنی بر تفکر بسیجی در همه زمینه های علمی و فنی مورد نیاز می باشد[4 ] .بنابراین جهت فراهم نمودن جنبش نرم افزاری در حوزه نبردهای نامتقارن  وتسریع فرایند تولید اطلاعات وعلم به فناوری های مورد نیازکشوردراین حوزه، توجه به پنج اصل حیاتی زیرلازم وضروری می باشدکه می توان درقالب فرصتهای موجود به آنهاپرداخت.

8-1- استراتژی دفاع همه جانبه-فرصتها
•    اصل اول ،توجه به جایگاه انسان بعنوان خلیفه خداوکرامت وی درعلم ودانش واینکه خداوند سبحان مدرسه ی بشریت رامحل فراگیری اسمای حسنای الهی نامید و خود را معلم این مکتب دانست ،متعلمان چنین مکتبی اندیشوران وارسته اند که دلدادگی آنها بادلبری و صاحبدلی مقرون است .
•    اصل دوم ،مدیریت دانش دفاعی، و اینکه تولید اطلاعات ،دانش وتدوین علوم آن مخالف رهنمود وحی و عقل برهانی نباشد بعبارتی در دانشگاه اسلامی ،قرآن و عرفان و برهان ازهم جدایی ندارند[6 ].زیرا نزول قرآن درزمانی صورت گرفت که مردم خردهایشان شکوفاشده و به تکامل رسیده بودوبنابرین در عصرظهور نیز علوم شهودی وعرفانی به اوج تعالی و شکوفایی رسیده وبسیاری ازمردم توسط نورحضرت مهدی (ارواحنافداه ) برعالم غیب اطلاع یافته ونیزدانشهای حصولی به تکامل رسیده و لذا از دانش جامع شهودی و علم فراگیربرهانی چاره ای نیست .
 هریک ازاین دودانش ،دانش پژوهان خاص خود رادارند وحضرت ولی عصر(عج )تنهاآموزگارجامع بین غیب وشهوداست[7 ]،دراین دانشگاه استاد و دانش پژوه ،دانش را در معنی عام آن اعم ازعلوم الهی ،تجربی و فنی برای تقرب به ساحت قدس دانش آفرین درس داده یافرامی گیرند[6]، لازم بذکراست که منظور از دانش پژوه ،دانشجو یا محققی است که کسب علم ،تحقیق و پژوهش رابا تاسی ازفرمایش مقام معظم رهبری برای رسیدن به مرزهای دانش وتحصیل آخرین دستاوردهای علمی و صنعتی جهان انجام می دهد.
•    اصل سوم یااصل استقلال علمی ،چونان استقلال سیاسی ،اقتصادی ،نظامی و مانند آنها از مسائل اساسی نظام اسلامی است دراین اصل مبنابراین است که درتولید علم ، فناوری ،ابتکار و خلاقیت به بارگاه رفیعی نائل شده که درآن مقام منیع ، انسان صاحب دل وفنان مظهر اسم مبارک خداوندسبحان قرارگیرد که درصورت تحقق این امر،هرگزغبارکهنگی برافکار او نمی نشیند و هیچگاه آثارفرسودگی در آرای ایشان مشاهده نمی شود و در هیچ بخشی ازصدر مطالب تا ساقه مسائل مطروح وی نشان گسستگی و آشفتگی دیده نمی شود،لذا چنین اندیشور و دانش پژوهی هم در مرتبه دانش تجربی و فناوری که به احساس و طبیعت نزدیکتر از سایرعلوم است مستقل می شود و هم در علم ریاضی و براهین عقلی ومنطق که ازاستحکام بیشتری برخوردارند،خودکفامی گردد و هم به فن شریف برترکلام و حکمت الهی راه  پیدامی نماید و گاهی نیز از رایحه دل انگیز عرفان نظری معطرمی شود و هم احرام کوی عرفان عملی را ازیادنمی برد[6 ].لذادرصورت برخورداری دانشگاه و صنعت ازچنین اساتید و دانش پژوهان و داشتن برنامه های درسی و اخلاقی صدرالاشاره ، می توان استقلال و خودکفایی علمی وفنی کشور اسلامی را رقم زده و درنهضت تولید علم و دانش به ویژه در حوزه نبردهای نامتقارن  با تاسی از قرآن و عترت گامهای موثرو اساسی برداشت ،قرآن حکیم ضمن ترغیب انسان به بررسی عالم ملک وقلمروطبیعت ،صاحبان خرد و اندیشه را به پرواز ملکوتی فرامی خواند ‏‏‏‏‏‏‏‏‏،زیرا مشاهده ی ملکوت اشیائ ازشهود زمامدارآنهایعنی خداوند سبحان تهی نیست .لذا استاد و دانش پژوهان حوزه دفاعی  با غواصی و غور در بحرملکوت هم گوهرناب وکمیاب ابتکار و فناوری رابه ارمغان می آورد و هم چشم دل او دست غیبی را که هماره برسرسالکان صالح کشیده میشود و همواره ازآستین نامرئی بدرمی آید و سینه نا محرمان را می کوبد ، مشاهده نموده و بدین نحــــو انسان را از دسیسه پذیرش وســوسه شیطان بزرگ باز می دارد[6].
•    اصل چهارم یااصل استعلای علمی ، استعلای علمی مسلمانان به معنای مظهریت درست آنان برای اسم مبارک اعلای الهی است .چنین اصلی که از محتوای محمود بر خوردار است از مضموم برخی ازواژه ها،مانند استکبار و استنکاردر پیشگاه علم وعقل منزه است زیرا معنای استعلای مورد بحث حفظ اعتلای موجود،حراست ازآن و طلب علو برین است که چنین کارسترگی شیوه ی سالکان پویا و راهیان جویا است و دستور چنین برتری طلبی ممدوح ازحضرت ختمی  مرتبت محمد(ص ) رسیدکه فرمودند:خداوند کارهای والا،همت بالا و افکار بلند را دوست دارد و امور نازل و پست را نمی پذیرد[6 ].
•    اصل پنجم : اصل توکل وتوسل  ، مهمترین عاملی که سبب نا آرامی دل ها هست همانا هراس از تهاجم و پیروزی دشمن ازیک سو و اندوه از تهدیدات استکباری ازسوی دیگر.برای رفع این نگرانیها و دفع آنها بایستی به دژمستحکمی پناه بردکه محافظ آن خدایی است که سراسرموجودهای طبیعی و فراطبیعی ستاد و سپاه اجرایی اویند،بنابراین وقتی تمام عزت ونفوذناپذیری واقتداردراختیارخداوندسبحان می باشدمجالی برای هراس کاذب ازاستکبار و اندوه ناصواب از او نیست[6 ] .     
درصورت بکارگیری اصول پنجگانه صدرالاشاره ،می توان به اصل های حاکم در نبرد نامتقارن درقالب فرصتهای موجود به شرح ذیل دست یافت:
•    تحرک و واکنش سریع (سرعت عمل چه در حالت قبل از حمله دشمن یا در حین حمله یا بعد از حمله)
•    خوداتکایی واستقلال رزمی ( در سطح کلان و تولید سخت افزاری یا در قلمرو اجرایی و محدود)
•    قابلیت استمرار وپایداری همه جانبه
•    بومی سازی تسلیحات و تجهیزات به ویژه در فضای سایبر
•    چند منظوره بودن ( یعنی اینکه یک نیرو چند نوع مهارت داشته باشد)
•    نظم و انضباط انقلابی و تبعیت از فرامین تا حدنهایی
•    استفاده بهینه ازجنگ و عملیات روانی
•    اشاعه فرهنگ بسیجی ومعنویت به عنوان مهمترین و زیر بنایی ترین اصل نبرد نامتقارن
8-2- استراتژی دفاع همه جانبه- تهدیدات [ 6 ]
•    به خطرافتادن امنیت و اقتدار ملی درصورت عدم پیشرفت در فناوریهای کلیدی نظیرفناوری اطلاعات وارتباطات ، فناوری نانوو...
•    وجود تهدیدات استراتژیک بالقوه بویژه جنگ اطلاعات ازناحیه استکبار
•     وجود تحریم های موجود علیه کشور و امکان گسترش انها
•    حساسیت های کشورهای استکباری درمورد پیشرفتها و تحقیقات صنایع میهن اسلامی 
•    وابستگی به سیستم ها و نرم افزارهای خارجی و امکان وجود انواع بمب منطقی و....درانها
•    بروزآسیب های جدی در صورت عدم فعالیت کشور درحوزه فناوری اطلاعات و امنیت

8-3- استراتژی دفاع همه جانبه- قوتها
•    آمادگی و انتظار سازنده برای ظهور حضرت امام عصر(عج )
•    پشتیبانی آحاد ملت از ولایت فقیه و عشق به آرمانهای امام راحل
•    موازنه جنگ ما با استکبار، موازنه ایمان و کفر است
•    تقویت روحیه جهادی و شهادت طلبی
•    ایمان و بصیرت
•    امید به آینده ای روشن و نشاط بخشی علمی
•    شناسایی استعدادهای درخشان ونخبگان علمی وهد ایت علمی آنها درقالب باشگاه پژوهشگران جوان و...جهت تولیدعلم و فناوریهای کلیدی 
•    هشیاری و احتیاط دراستفاده از منابع علمی غرب وتوجه به القائات خاص آنان
•    تلفیق هوشمندانه تفکربسیجی و فناوری اطلاعات و ارتباطات ((ICTدرقالب  مدیریت دانش برای تبدیل اطلاعات پراکنده و غیرمنسجم به اطلاعات الکترونیکی و بهنگام در راستای تولید علم و فناوری
•    توجه به ناتوی فرهنگی و لزوم مقابله با پیامدهای منفی شبکه های اطلاع رسانی و اینترنت 

8-4- استراتژی دفاع همه جانبه- ضعفها
•    وجود تفکرترجمه ای و تقلید محض ازغرب .
•    مبهوت پیشرفتهای علمی وصنعتی غرب شدن وایجادروحیه یاس ونومیدی دردانش پژوهان
•    پرداختن به مسائل حاشیه ای و ناهنجاری های سیاسی و... دردانشگاهها و تقویت روحیه تحزب گرایی
•    عدم ارتباط صحیح و منطقی بین دانشگاه ها و صنایع

9- جمع بندی :
•    تفکر بسیجی ، تفکری مبتنی بر قرآن کریم و منبعث از فقه پویای جعفری می باشد .
•    اززاویه دیداستادودانش پژوه بسیجی ، قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند .
•    تفکر بسیجی ، ترکیبی هوشمندانه از شهود قلبی و تفکر عقلی است که در آن تهذیب نفس مبنای عقل و اندیشه است .
•    این نوع نگرش ره توشه پرباری چون خوف از خداوند متعال را دارد که ضامن تأمین حیات طیبه و جاوید انسانی است .
•    اشاعه تفکر بسیجی موجب تلاش جدی و فراگیر و توام با عشق الهی استاد و دانش پژوه دردانشگاه هاوصنایع  شده و متعاقب آن ، بنیه علمی و صنعتی کشور افزایش خواهد یافت.
•    معرفت و عبادت محبانه به خداوند سبحان ، ثمره نهایی تفکر بسیجی می باشد .
•    تفکر بسیجی و تعامل آن بافناوری اطلاعات و ارتباطات  یعنی استفاده بهینه از اطلاعات و لذا نوعی روش میان بر در حصول به دستاوردهای پیشرفته علمی و صنعتی جهان می باشد .
•      تفکر بسیجی سبب هشیاری جدی انسان در مقابله با تهاجم سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دشمن می گردد.                                                                                                       
•    تلفیق هوشمندانه تفکر بسیجی و فناوری اطلاعات و ارتباطات ((ICT در قالب مدیریت دانش دفاعی باعث استقلال و استعلای علمی کشور می گردد .
•    اشاعه فرهنگ بسیجی ومعنویت به عنوان مهمترین و زیر بنایی ترین اصل نبرد نامتقارن
•    منظور از جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم ،کسب علم ، تحقیق و پژوهش برای رسیدن به مرزهای دانش و تحصیل آخرین دستاوردهای علمی و فنی جهان درراستای استقلال و استعلای علمی میهن اسلامی می باشد .
•    استراتژی دفاع همه جانبه بعنوان ثمره تفکر بسیجی ، راهبردی اساسی ومهم  در نبرد نامتقارن می باشد.

10- منابع و مراجع
1.    ر. امیر صوفی ، ر. آل شیخ، م. هادوی ، جنگ روانی  وسیره دفاعی پیامبراعظم (ص) ، همایش تخصصی  مدیریت دفاعی در سیره پیامبراعظم (ص) ورهیافتهای آن ، دانشگاه امام حسین (ع) ،7اسفند 1385 .
2.    دی .ای .دنینگ، جنگ اطلاعات وامنیت ، موسسه فرهنگی هنری پردازش هوشمند علایم، مترجمین (ج .شیخ زادگان،م.حسین نژاد،م.روحانی ) ، شابک : 0-0-95935-964 ، 1383 ،
3.    ر. امیر صوفی،ح.شیرازی،ح.شهبازی ، جایگاه و نقش دانشگاه مجازی در جامعه جهانی اطلاعاتی ، مجموعه مقالات همایش ازآموزش الکترونیکی تادانشگاه مجازی ،شهریور 1385
4.    ا.ملکیان ، "نفوذگری در شبکه و روش‌های مقابله با آن"، چاپ دوم، انتشارات وزارت ارشاد، شابک: ۳-۵۸-۵۸۰۱-۹۶۴، تیر ۱۳۸۳.
5.    ر. امیر صوفی ، ر. آل شیخ، م. هادوی ، نقش آینده پژوهی درتوسعه فناوری‌های امنیت اطلاعات و ارتباطات ، اولین همایش بین¬المللی روش¬های تحقیق در علوم، فنون و مهندسی (ICRMSET)، 9-10خردادماه 1385



تاریخچه و سوابق تشکیل سازمان بسیج دانش آموزی

 *با صدور فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در پنجم آذر ماه سال 1358 مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، پایگاه های مقاومت در مساجد، حسینیه ها، ادارات، کارخانه ها، مدارس و... به صورت خود جوش و مردمی شکل گرفت و با واگذاری مسئوولیت بسیج به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی، پایگاه های مقاومت بسیج در مدارس همچون دیگر اقشار بسیج برای جذب، آموزش و اعزام دانش آموزان واجد شرایط به جبهه های جنگ حق علیه باطل فعال شدند که در این میان نقش معلمان و فرهنگیان شجاع بسیجی ستودنی است. در دوران هشت ساله دفاع مقدس بیش از 550 هزار نفر از دانش آموزان به دفعات مکرر به جبهه ها اعزام شدند که در این میان بیش از 36000 نفرشهید و مفقود الاثر و 2853 جانباز و 2433 آزاده تقدیم دفاع از انقلاب اسلامی و ارزش های اسلامی نموده اند.

با انسجام واحد بسیج مستضعفین و شکل گیری ساختار و تشکیلات آن، دفتر بسیج دانش آموزی به عنوان رده ای مستقل در واحد بسیج مستضعفین ایجاد شد وبا شکل گیری معاونت اقشار در بسیج بعنوان بسیج دانش آموزی به ادامه فعالیت خود پرداخت .

در سال 1363 با تصویب تبصره 2 از ماده یک قانون نظام وظیفه کشوری که به موجب آن وزرات آموزش و پرورش موظف گردید با هماهنگی و همکاری واحد بسیج مستضعفین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آموزش آمادگی دفاعی را برای دانش آموزان اجرا نماید، پایگاه های مقاومت بسیج دانش آموزی در مدارس از استحکام بیشتر برخوردار گشت.

با توسعه واحد بسیج مستضعفین از سطح یک معاونت در ستاد مرکزی سپاه به یک نیروی مستقل با عنوان نیروی مقاومت بسیج سپاه، بسیج دانش آموزی نیز به عنوان یک مدیریت مستقل در مجموعه ستاد نیرو تشکیل و به کار خود ادامه داد.

در سال 1371 با تلاش مدیریت مستقل بسیج دانش آموزی، ستاد ایثارگران وزارت آموزش و پرورش و معاونت پرورشی آن وزرات توافق نامه ای تنظیم و به امضای فرمانده نیروی مقاومت بسیج و وزیر آموزش و پرورش رسید. با امضای این توافق نامه و ابلاغ به رده های ذیربط دو دستگاه و تشکیل کمیته های هماهنگی در سطوح مرکز، استان و شهرستان، تحرکی وسیع در تقویت و گسترش بسیج دانش آموزی به وجود آمد به گونه ای که در پایان سال تحصیلی 74-73 بیش از 12 هزار دفتر بسیج دانش آموزی در مدارس راهنمایی و متوسطه کشور تشکیل شده و نزدیک به 5/1 میلیون نفر دانش آموز به عضویت بسیج دانش آموزی در آمدند.

در سال 1373 با ابلاغ سردار فرمانده محترم کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و به منظور به کارگیری توان مجموعه معاونت های نیروی مقاومت بسیج در امر تقویت و گسترش بسیج دانش آموزی، دفتر مشاورت، بسیج دانش آموزی تشکیل شد، تا با یاری فرماندهی نیرو، ‌به تقویت اصولی بسیج دانش آموزی همت گمارده شود. تعیین ساختار و سازمان و شرح وظایف بسیج دانش آموزی در مدارس، ضابطه مند کردن ارتباطات گروهی و تشکیلاتی، ایجاد سازمان پویندگان و پیشگامان به تناسب مقاطع تحصیلی راهنمایی و متوسطه، همچنین طراحی دسته های سازمان یافته برای فعالیت های فرهنگی، امدادی، علمی و سازندگی ,طراحی لباس، آرم نشان عضویت، پرچم سازمانی و تطبیق آموزش آمادگی دفاعی مدارس با نظام آموزش های نظامی بسیج از جمله موفقیت های این دوران به شمار می رود.

مجلس محترم شورای اسلامی به منظور بسط و گسترش فرهنگی بسیجی در میان دانش آموزان و تقویت بسیج دانش آموزی، در سال 1375 ماده واحده ای به تصویب رساند که به موجب آن وزارت آموزش و پرورش موظف به حمایت و پشتیبانی و تقویت و گسترش بسیج دانش آموزی گردید. با تصویب این قانون فعالیتها و برنامه های بسیج دانش آموزی از قوام و استحکام بیشتری برخوردارگشت، به گونه ای که در پایان سال تحصیلی 78-77 تعداد واحدهای مقاومت

پویندگان و پیشگامان بسیج دانش آموزی به بیش از22 هزار واحد در مدارس راهنمایی و متوسطه رسید و بیش از 5/2 ملیون نفر از دختران و پسران دانش آموز به عضویت بسیج دانش آموزی در آمدند.

متعاقب مصوبه مجلس شورای اسلامی و با پیگیری های به عمل آمده سطح تشکیلاتی بسیج دانش آموزی نیز به منظور فراهم کردن امکان موفقیت بیشتر در تحقق اهداف و مأموریتهای محوله ارتقا یافت و در سال 77 به عنوان سازمان بسیج دانش آموزی ادامه مأموریت داد.

امروز سازمان بسیج دانش آموزی به حول قوه الهی با برخورداری از مدیران و کارشناسان مجرب در سطح مرکز و 28 رده استانی و بیش از 600 حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی در قریب 26 هزار مدرسه راهنمائی و متوسطه کشور واحدهای مقاومت بسیج دانش آموزی را گسترش داده و تاکنون بیش از 3 میلیون نفر از دانش آموزان دختر و پسر میهن اسلامی به عضویت در این تشکل دانش آموزی و نهاد برگرفته از متن ملت قهرمان ایران در آمده اند.


اهداف، ماموریت و وظایف بسیج

اهداف:

به استناد شرح وظایف نیروی مقاومت بسیج سپاه مصوب مقام معظم فرماندهی کل قوا اهداف جذب بسیجیان و تشکیل ارتش بیست میلیونی عبارتند از :

1-تحقق فرمایش حضرت امام قدس سره مبنی بر تشکیل هسته های حزب الله و تشکیل ارتش بیست میلیونی
2-ایجاد تواناییها و آمادگیهای لازم دفاعی در آحاد مردم در دفاع از کوی و برزن
3-ایجاد تواناییهای لازم رزمی در نیروهایی که توانایی شرکت در عملیاتهای کلاسیک و بزرگ را دارند بمنظور همکاری با نیروی زمینی و سایر نیروها
4- ایجاد تواناییهای لازم در آحاد مردم بمنظور کمک به هنگام بروز بلایا و حوادث غیرمترقبه
5-افزایش توان رزمی و عقیدتی نیروهای بسیجی، اجرای آموزش های نظامی و عقیدتی
6-حفظ و انسجام کلیه نیروهای بسیجی
7-کمک به دولت در امر سازندگی


مأموریت:

جذب و آموزش عمومی آحاد مردم و سازماندهی و تجهیز و بکارگیری آنان در رده های مقاومت بمنظور تشکیل ارتش بیست میلیونی و مقاومت مردمی در دفاع از کشور و انقلاب و دستآوردهای آن


وظایف:

1-جذب آحاد مردم از تمامی اقشار و صنوف از قبیل کارگران، کشاورزان، طلاب دانشجویان، دانش آموزان، زنان، عشایر، کارمندان بمنظور تشکیل ارتش بیست میلیونی از طریق ایجاد رده های مقاوم بسیج در مساجد، ادارات، کارخانجات و مراکز آموزشی با بهره گیری از همکاریهای دولت و نهادهای انقلاب اسلامی و سایر مؤسسات و اصناف
2-آموزش عمومی نظامی اعضاء بسیج
3-آموزش عقیدتی سیاسی اعضاء بسیج زیرنظر و از طریق نماینده مقام معظم رهبری
4-سازماندهی اعضاء بسیج و آمادگی در آنان برای مقاومت مردمی و دفاع از کوی و برزن




زندگینامه رهبر معظم انقلاب اسلامی




زندگینامه رهبر معظم انقلاب اسلامی

 

زندگینامه
رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه اى مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود
امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علمیه
ایشان از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.
 در حوزه علمیه نجف اشرف
آیت الله خامنه اى که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند.

 در حوزه علمیه قم
آیت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه اى به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.

 مبارزات سیاسى
آیت الله خامنه اى به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است، هنگامیکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

 همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره)
آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

 دوّمین بازداشت
در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان بویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

 سوّمین و چهارمین بازداشت
کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند.

 پنجمین بازداشت
حضرت آیت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد:
«از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد».

 بازداشت ششم
در بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان
که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند.

 در تبعید
رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه اى را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.

 در آستانه پیروزى
درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمینى در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه اى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

 پس از پیروزى
آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازیم:
٭ پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
٭ امام جمعه تهران، 1358.
٭ نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
٭ نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق.
٭ ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
٭ ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومّین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند.
٭ ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
٭ ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.
٭ ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
٭ رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند.



و ...) نیز احاطه داشت اما از نعمت داشتن فرزند محروم بود.
 روزی هنگام تلاوت قرآن به این آیه رسید « و ایوب إذ نادی ربه: انیّ مسنی الضر و انت ارحم الرّاحمین ». با خواندن این آیه، دلش می شکند و از نداشتن فرزند غمگین می شود.
همان هنگام چنین ادراک می کند  که اگر  حاجت خود را از خداوند بخواهد، روا خواهد شد.
 دعا می کند و خداوند هم ـ پس از عمری دراز ـ فرزند صالحی به او عنایت می فرماید. آن پسر، پدر مرحوم علامه طباطبائی می شود. پدر علامه نیز پس از تولد او، نام پدر خود ( یعنی جدّ علامه) را بر وی می نهد.

ولادتعلامه طباطبایی در آخرین روز ماه ذیحجه سال 1321 هـ.ق در شاد آباد تبریز متولد شد، و 81 سال عمر پربرکت کرد، و در صبح یکشنبه 18 محرم الحرام سال 1402 هـ.ق سه ساعت به ظهر مانده رحلت کردند.

اجداد علامه طباطبایی از طرف پدر از اولاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و از اولاد ابراهیم بن اسماعیل دیباج هستند، و از طرف مادر اولاد حضرت امام حسین علیه السلام می باشند.
در سن پنج سالگی مادرشان، و در سن نه سالگی پدرشان بدرود حیات می گویند و از آنها اولادی جز ایشان و برادر کوچکتر از ایشان بنام سید محمد حسن کسی دیگر باقی نمانده بود.
تحصیلات و اساتید

سید محمد حسین به مدت شش سال (1290 تا 1296هـ.ش) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می شد، آثاری چون گلستان، بوستان و ... را فراگرفت.
علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت.
چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر ایشان پاسخ گوید، از این جهت به مدرسه طالبیه تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال 1297 تا 1304 هـ.ش مشغول فراگیری دانشهای مختلف اسلامی گردید.

علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز همراه برادرشان به نجف اشرف مشرف می شوند، و ده سال تمام در نجف اشرف به تحصیل علوم دینی و کمالات اخلاقی و معنوی مشغول می شوند.
علامه طباطبایی علوم ریاضی را در نجف اشرف نزد آقا سید ابوالقاسم خوانساری که از ریاضی دانان مشهور آن زمان بود فراگرفت.

ایشان دروس فقه و اصول را نزد استادان برجسته ای چون مرحوم آیت الله نائینی(ره) و مرحوم آیت الله اصفهانی(ره) خواندند، و مدت درسهای فقه و اصول ایشان مجموعاً ده سال بود.

استاد ایشان در فلسفه، حکیم متأله، مرحوم آقا سید حسین باد کوبه ای بود، که سالیان دراز در نجف اشرف در معیت برادرش مرحوم آیت الله حاج سید محمد حسن طباطبایی الهی نزد او به درس و بحث مشغول بودند.

و اما معارف الهیه و اخلاق و فقه الحدیث را نزد عارف عالیقدر و کم نظیر مرحوم آیت الله سید علی آقا قاضی طباطبائی(ره) آموختند و در سیر و سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه تحت نظر و تعلیم و تربیت آن استاد کامل بودند.

استاد امجد نقل می کند که
« حال مرحوم علامه، با شنیدن نام آیت الله قاضی دگرگون می شد. »
حجت الاسلام سید احمد قاضی از قول علامه نقل می کند که:
« پس از ورودم به نجف اشرف، به بارگاه امیرالمؤمنین علیه السلام رو کرده و از ایشان استمداد کردم. در پی آن، آقای قاضی نزدم آمد و فرمود:
«
شما به حضرت علی علیه السلام عرض حال کردید و ایشان مرا فرستاده اند. از این پس، هفته ای دو جلسه با هم خواهیم داشت. »
و در همان جلسه فرمود:
« اخلاصت را بیشتر کن و برای خدا درس بخوان. زبانت را هم بیشتر مراقبت نما.»
 

فعالیت و کسب درآمد

مرحوم علامه در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بودند بعلت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیشان در تبریز بدست می آمد مجبور به مراجعت به ایران می شود و مدت ده سال در قریه شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول می شوند.

فرزند ایشان مهندس سید عبدالباقی طباطبائی می گوید:
« خوب به یاد دارم که، مرحوم پدرم دائماً و در تمام طول سال مشغول فعالیت بود و کارکردن ایشان در فصل سرما در حین ریزش باران و برفهای موسمی در حالی که، چتر به دست گرفته یا پوستین بدوش داشتند امری عادی تلقی می گردید، در مدت ده سال بعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و بدنبال فعالیتهای مستمر ایشان قناتها لایروبی و باغهای مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شده و در عین حال چند باغ جدید، احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه حمامی به سبک امروزی بنا نمود. »
 

مهارتهای علامه

فرزند علامه می افزاید:
« پدرم از نظر فردی، هم تیرانداز بسیار ماهری بود و هم اسب سواری تیزتک و به راستی در شهر خودمان- تبریز- بی رقیب بود، هم خطاطی برجسته بود، هم نقاش و طراحی ورزیده، هم دستی به قلم داشت و هم طبعی روان در سرایش اشعار ناب عارفانه و ....،
اما از نظر شخصیت علمی و اجتماعی، هم استاد صرف و نحو عربی بود، هم معانی و بیان، هم در اصول و کلام کم نظیر بود و هم در فقه و فلسفه، هم از ریاضی( حساب و هندسه و جبر) حظی وافر داشت و هم از اخلاق اسلامی، هم در ستاره شناسی (نجوم) تبحر داشت، هم در حدیث و روایت و خبر و ...،

شاید باور نکنید که پدربزرگوار من، حتی در مسائل کشاورزی و معماری هم صاحب نظر و بصیر بود و سالها شخصاً در املاک پدری در تبریز به زراعت اشتغال داشت و در ساختمان مسجد حجت در قم عملاً طراح و معماری اصلی را عهده دار بود و تازه اینها گوشه ای از فضایل آن شاد روان بود وگرنه شما می دانید که بی جهت به هر کس لقب علامه نمی دهند و همگان بخصوص بزرگان و افراد خبیر و بصیر هیچکس را علامه نمی خوانند مگر به عمق اطلاعات یک شخص در تمام علوم و فنون عصر ایمان آورده باشند... »
 

هجرت

به هر حال علامه طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز تصمیم می گیرد تا به قم عزیمت نماید و بالاخره این تصمیم خود را در سال 1325هـ.ش عملی می کند.
فرزند علامه طباطبایی در این مورد می گوید:
« همزمان با آغاز سال 1325هـ.ش وارد شهر قم شدیم... در ابتدا به منزل یکی از بستگان که ساکن قم و مشغول تحصیل علوم دینی بود وارد شدیم، ولی به زودی در کوچه یخچال قاضی در منزل یکی از روحانیان که هنوز هم در قید حیات است اتاق دو قسمتی، که با نصب پرده قابل تفکیک بود اجاره کردیم، این دو اتاق قریب بیست متر مربع بود.
طبقه زیر این اطاقها انبار آب شرب منزل بود که، در صورت لزوم بایستی از درب آن به داخل خم شده و ظرف آب شرب را پر کنیم.
چون خانه فاقد آشپزخانه بود پخت و پز هم در داخل اطاق انجام می گرفت - در حالی که مادر ما به دو مطبخ (آشپزخانه) 24 متر مربعی و 35 متر مربعی عادت کرده بود که در میهمانیهای بزرگ از آنها به راحتی استفاده می کرد ـ پدر ما در شهر قم چند آشنای انگشت شمار داشت که یکی از آنها مرحوم آیت الله حجت بود. اولین رفت و آمد مرحوم علامه به منزل آقای حجت بود و کم کم با اطرافیان ایشان دوستی برقرار و رفت و آمد آغاز شد.

لازم به ذکر است که علامه طباطبایی در ابتدای ورودشان به قم به قاضی معروف بودند، چون از سلسه سادات طباطبایی هم بودند، خود ایشان ترجیح دادند، که به طباطبایی معروف شوند.
ایشان عمامه ای بسیار کوچک از کرباس آبی رنگ و دگمه های باز قبا و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچه های قم تردد داشت و در ضمن خانه بسیار محقر و ساده ای داشت. »

رحلت

مهندس عبدالباقی، نقل می کند :
« هفت، هشت روز مانده به رحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمی داد و سخن نمی گفت، فقط زیر لب زمزمه می کرد:
« لا اله الا الله! »
حالات مرحوم علامه در اواخر عمر، دگرگون شده و مراقبه ایشان شدید شده بود و کمتر «تنازل» می کردند، و [ مانند استاد خود، مرحوم آیة الله قاضی] این بیت حافظ را می خواندند و یک ساعت می گریستند:
« کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟! »

همان روزهای آخر، کسی از ایشان پرسید: « در چه مقامی هستید؟» فرموده بودند: « مقام تکلم ».
سائل ادامه داد: « با چه کسی؟ » فرموده بودند: « با حق. »

حجت الاسلام ابوالقاسم مرندی می گوید:
« یک ماه به رحلتشان مانده بود که برای عیادتشان به بیمارستان رفتم. گویا آن روز کسی به دیدارشان نیامده بود. مدتی در اتاق ایستادم که ناگهان پس از چند روز چشمانشان را گشودند و نظری به من انداختند.
به مزاح [ از آن جا که ایشان خیلی با دیوان حافظ دمخور بودند ] عرض کردم: آقا از اشعار حافظ چیزی در نظر دارید؟ فرمودند:
« صلاح کار کجا و، من خراب کجا؟ بقیه اش را بخوان! »
گفتم: ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!

علامه تکرار کردند: « تا به کجا! » و باز چشم خود را بستند و دیگر سخنی به میان نیامد.
آخرین باری که حالشان بد شد و راهی بیمارستان شده بودند، به همسر خود گفتند:
« من دیگر بر نمی گردم. »
آیت الله کشمیری می فرمودند:
« شب وفات علامه طباطبائی در خواب دیدم که حضرت امام رضا علیه السلام در گذشته اند و ایشان را تشییع جنازه می کنند. صبح، خواب خود را چنین تعبیر کردم که یکی از بزرگان [ و عالمان] از دنیا خواهد رفت؛ و در پی آن، خبر آوردند که آیت الله طباطبائی درگذشت. »

ایشان در روز سوم ماه شعبان 1401 هـ.ق به محضر ثامن الحجج علیه السلام مشرف شدند و 22 روز در آنجا اقامت نمودند، و بعد به جهت مناسب نبودن حالشان او را به تهران آورده و بستری کردند، ولی دیگر شدت کسالت طوری بود، که درمان بیمارستانی نیز نتیجه ای نداشت.
تا بالاخره به شهر مقدس قم که، محل سکونت ایشان بود، برگشتند و در منزلشان بستری شدند، و غیر از خواص، از شاگردان کسی را به ملاقات نپذیرفتند، حال ایشان روز به روز سخت تر می شد، تا اینکه ایشان را در قم، به بیمارستان انتقال دادند.
قریب یک هفته در بیمارستان بستری می شوند، و دو روز آخر کاملاً بیهوش بودند، تا در صبح یکشنبه 18 ماه محرم الحرام، 1402 هـ.ق سه ساعت به ظهر مانده به سرای ابدی انتقال و لباس کهنه تن را خلع و به حیات جاودانی مخلع می گردند، و برای اطلاع و شرکت بزرگان، از سایر شهرستانها، مراسم تدفین به روز بعد موکول می شود، و جنازه ایشان را در 19 محرم الحرام دو ساعت به ظهر مانده از مسجد حضرت امام حسن مجنبی علیه السلام تا صحن مطهر حضرت معصومه علیها السلام تشییع می کنند، و آیت الله حاج سید محمد رضا گلپایگانی(ره) بر ایشان نماز می گذارند و در بالا سر قبر حضرت معصومه علیها السلام دفن می کنند.

« و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا
و درود [ی سترگ] بر او، روزی که زاده شده و روزی که می میرد و روزی که زنده برانگیخته می شود. »


زندگینامه: محمود احمدی نژاد (1335-)

زندگینامه: محمود احمدی نژاد (1335-)
ایران > دولت  - دکتر محمود احمدی نژاد در سال 1335 هجری شمسی در روستای ارادان از شهرستان گرمسار، چشم به جهان گشود و از یک سالگی به همراه خانواده در تهران اقامت گزید

وی دوران تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطه خود را در این شهر گذراند و در سال 1354 با کسب رتبه 132 کنکور سراسری گزینش دانشجو، تحصیلات عالی خود را در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت آغاز کرد و در سال 1365 در مقطع کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرفته شد و در سال 1368 به عضویت هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت در آمد و در سال 1376موفق به دریافت مدرک تحصیلی دکترای مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت گردید.

ایشان به زبان انگلیسی آشنایی دارند و طی سال‌های تدریس در این دانشگاه و تدوین مقالات و پژوهش‌های متعدد علمی، راهنمایی ده‌ها پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در زمینه‌های مختلف مهندسی عمران، راه و حمل و نقل و مدیریت ساخت را بر عهده داشته است.

دکتر احمدی نژاد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در کسوت دانشجو و با شرکت در مجالس مذهبی و سیاسی وارد فضای سیاسی جامعه شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به حضور در دانشگاه از پایه گذاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران بود و در دوران جنگ تحمیلی به عنوان داوطلب بسیجی در قسمت‌های متعدد جبهه به ویژه مهندسی رزمی به خدمت پرداخت و این مهم را تا پایان دوران دفاع مقدس ادامه داد.

دکتر احمدی نژاد متاهل و دارای سه فرزند- دو پسر و یک دختر – می‌باشد.

مهمترین مشاغل دکتر احمدی نژاد:

•  فرماندار ماکو
•  فرماندار خوی
•  مشاور استاندار کردستان •  مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی در سال 1372
•  استاندار استان اردبیل در سال های 1372 تا 1376
•  عضو هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت از سال 1368 تا کنون
•  شهردار تهران از سال 1382 تا 1384
•  ایشان در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در سوم تیرماه 1384، از سوی ملت ایران به عنوان رییس جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.

احمدی نژاد، در جریان برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در 22 خرداد 1388  برای دومین بار به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.  

دکتر احمدی نژاد علاوه بر تدریس، راهنمایی دانشجویان و پرداختن به امور اجرایی، در زمینه‌های ذیل نیز فعالیت داشته است:

•  روزنامه نگاری و نگارش مقالات متعدد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی
•  مدیر مسوول روزنامه همشهری و راه اندازی همشهری محله در 22 منطقه تهران، همشهری مسافر، همشهری دیپلماتیک، همشهری جوان، همشهری ماه و ضمیمه اندیشه، ضمیمه دانشجو و ...
•  موسس و عضو انجمن تونل ایران
•  عضو انجمن مهندسین عمران ایران
•  عضو اولین شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران
•  عضو اولین شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه‌ها و موسسات آموزش و عالی کشور

منبع: پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران