دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

علم غیب / افسانه یا واقعیت؟

علم غیب / افسانه یا واقعیت؟
فهرست:
مقدمه
علم غیب پیامبران علیهم السلام

حضرت آدم (ع)
حضرت نوح (ع)
حضرت صالح (ع)
حضرت خضر (ع)
حضرت یعقوب (ع)
حضرت  یوسف (ع)
حضرت عیسی (ع)
حضرت محمد (ص)
علم غیب صحابه
علم غیب کاهنان و پیشگویان
علم غیب بعضی از مدعیان نبوت
علم غیب ابن تیمیه !
علم غیب ائمه علیهم السلام

اثبات علم غیب برای ائمه با چند طریق
اقرار شهاب الدین آلوسی حنفی
علم غیب امام علی علیه السلام

مقدمه
غیب به هر چیزی گفته می‌شود که از نظر شخص یا اشخاصی پنهان باشد و غیب ندانستن پیامبر منظور آن چیزی است که از نظر پیامبر اکرم (ص) در غیب است و نه لزوما آن چیزی که از نظر ما در غیب است! مثلاً پزشک می‌گوید: این بیمار دو روز بیشتر زنده نمی‌ماند. یا سازمان هواشناسی سرعت و مسیر گردباد را از پیش تعیین می کند و... . آیا اینان خبر از غیب بدان معنایی که مفروض ما هست می‌دهند؟ خیر. بلکه به آن چه از نظر ما در غیب است اشراف علمی یافته و خبر می‌دهند.
در بسیاری از آیات قرآن میبینیم که رسول خدا (ص) داشتن علم غیب را از خود نفی می کنند یعنی می گویند من از خودم مستقلا علم غیب ندارم نه اینکه به نحو تبعیت نیز نداشته باشم. تعدادی از علمای بزرگ اهل سنت نیز به این حقیقت اقرار کرده اند از جمله:
محیی الدین نووی شافعی
صرح بِهِ النَّوَوِیّ رَحمَه الله فِی فَتَاوِیهِ فَقَالَ مَعْنَاهَا لَا یعلم ذَلِک اسْتِقْلَالا وَعلم إحاطة بِکُل المعلومات إِلَّا الله وَأما المعجزات والکرامات فبإعلام الله لَهُم
نووی به آن (داشتن علم غیب انبیاء) تصریح کرده است پس گفته است انبیاء علم غیب را استقلالا نمی دانند و علم احاطه به کل علوم را فقط الله دارد و اما معجزات و کرامات انبیا با اعلام خداوند به آنهاست.
الفتاوی الحدیثیة لابن حجر الهیتمی - ج 1 ص 223
http://shamela.baharsound.ir/44325/1/223
ابن حجر هیثمی شافعی
 إعلام الله تعالى للأنبیاء والأولیاء ببعض الغیوب ممکن لا یستلزم محالا بوجه وانکار وقوعه عناد، لأنّهم علموا بإعلام الله واطلاعه لهم
اینکه خداوند، انبیا و اولیاء را به پاره اى از علم غیب آگاه و مطلع مى کند امرى است ممکن و هرگز مستلزم محال نمى شود، و انکار آن، عناد و مکابره است.
الفتاوی الحدیثیة لابن حجر الهیتمی - ج 1 ص 223
http://shamela.baharsound.ir/44325/1/223
شهاب الدین آلوسی حنفی
لعل الحق أنّ عِلْم الغیب المنفی عن غیره جلّ وعلا هو ما کان للشخص بذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء وانّما هو من الواجب عزّ وجلّ إفاضة منه علیهم بوجه من الوجوه فلا یقال انّهم علموا الغیب بذلک المعنى فإنه کفر بل یقال: انّهم أظهروا واطلعوا على الغیب
حق این است که علم غیب که از غیر خداوند عزوجل نفى شده، علمى است که براى ذات شخص و بدون واسطه، ثابت باشد. و اما آنچه را که براى بعضى از خواص به وقوع پیوسته از این سنخ نیست بلکه جزء عنایات وافاضات الهى است که خداوند آنرا بر عده اى از بندگان خود افاضه کند.
تفسیر الآلوسی - ج 20 ص 11
http://lib.eshia.ir/15400/20/11
علم غیب پیامبران علیهم السلام
در قرآن کریم به علم غیب انبیا اشاره شده است:
عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَىٰ غَیْبِهِ أَحَدًا. إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا. جن/26-27
عالم الغیب اوست و هیچ کس را بر غیبش آگاه نمیسازد ، مگر رسولانی که آنان را برگزیده و...
...وَما کانَ اللهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلکِنَّ اللهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ ... آل عمران/179
...چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند (تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید؛ این بر خلاف سنت الهی است؛) ولی خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمیگزیند؛ (و قسمتی از اسرار نهان را که برای مقام رهبری او لازم است، در اختیار او می‌گذارد)... .
حضرت آدم (ع)
وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ. بقره/31
سپس اسماء همگی آنها ‌(خلفا) را به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید.
حضرت نوح (ع)
رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیارا*انک ان تذرهم یضلوا عبادک ولا یدلوا الا فاجرا کفارا. نوح/26-27
نوح گفت پروردگارا از کافران کسی را  روی زمین باقی مگذار زیرا اگر آنان را مجال دهی بندگان با ایمان تو را گمراه می سازند و جز بدکار و ناسپاس به بار نمی آورند.
حضرت صالح (ع)
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِی‌ دَارِکُمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ذَلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوب. هود/۶۵
قوم ثمود ، ناقه ی صالح را پی کردند پس صالح (ع) به آنها گفت: شما فقط‌ تا سه‌ روز دیگر زنده‌اید و در خانه‌هایتان‌ تمتّع‌ میبرید ‌!و این‌ وعدۀ خداست‌ که‌ تخلّف‌ ندارد و دروغ‌ نیست.‌
حضرت خضر (ع)
از آیه ی 65 تا 82 سوره ی کهف داستان حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) است که در آن به غیب گویی های حضرت خضر (ع) اشاره شده است.
حضرت یعقوب (ع)
انی لاجد ریح یوسف لولا ان تنفدون. یوسف/95
من بوی یوسف را می شنوم اگر مرا تخطئه نکنید.
حضرت  یوسف (ع)
اما احدکما  فیسقی  ربه خمرا وامالآخر فیصلب فتاکل الطیر من راسه. یوسف/41
یکی از شما ساقی ملک میشود ولی دیگری را به دار میزنند و پرندگان مغز سر او را میخورند.
حضرت عیسی (ع)
وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ. آل عمران/49
به شما خبر میدهم از آنچه میخورید و در خانه هایتان ذخیره میکنید.
حضرت محمد (ص)
 ذَٰلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ ... . آل عمران/44 و یوسف/102
آنها اخبار غیبی است که به تو وحی می کنیم...
وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ . تکویر/24و او به اینکه به شما خبرهای از غیب بگوید بخل نمی کند.
و اذ اسر النبی الی بعض أزواجه حدیثا فلما نبأت به و اظهره اللّه علیه عرّف بعضه، و اعرض عن بعض فلما نبّأها به قالت من انبأک هذا قال نبأنی العلیم الخبیر. تحریم/3
و [به خاطر بیاور] هنگامی را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت، ولی هنگامی که‎ وی آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آن را برای او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداری نمود؛ هنگامی که پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه کسی تو را از این راز آگاه ساخت؟ فرمود: خداوند عالم و آگاه مرا باخبر ساخت.
 اما روایاتی چند از اخبار غیبی پیامبر (ص):
 مسلم بن حجاج در صحیحش بابی دارد به نام اخبار النبی (ص) فیما یکون الی قیام الساعة.. که در آن روایت زیر به چشم می خورد:
  صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْفَجْرَ وَصَعِدَ الْمِنْبَرَ ، فَخَطَبَنَا حَتَّى حَضَرَتِ الظُّهْرُ ، فَنَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ ، فَخَطَبَنَا حَتَّى حَضَرَتِ الْعَصْرُ ثُمَّ نَزَلَ ، فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ ، فَخَطَبَنَا حَتَّى غَرَبَتِ الشَّمْسُ ، فَأَخْبَرَنَا بِمَا کَانَ وَبِمَا هُوَ کَائِنٌ فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا
...پیامبر (ص) به ما خبر دادند از آنچه در گذشته بوده و از آنچه قرار است در آینده اتفاق بیافتد...
صحیح مسلم - کتاب فتن - باب اخبار النبی فیما یکون الی قیام الساعة ...- ح 5153
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=158&hid=5153&pid=108499
بخارى در صحیحش چنین روایت می کند:
 عن عَدِیِّ بن حَاتِمٍ قال بَیْنَا أنا عِنْدَ النبی صلى الله علیه وسلم إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ فَشَکَا إلیه الْفَاقَةَ ثُمَّ أَتَاهُ آخَرُ فَشَکَا قَطْعَ السَّبِیلِ فقال یا عَدِیُّ هل رَأَیْتَ الْحِیرَةَ قلت لم أَرَهَا وقد أُنْبِئْتُ عنها قال فَإِنْ طَالَتْ بِکَ حَیَاةٌ لَتَرَیَنَّ الظَّعِینَةَ تَرْتَحِلُ من الْحِیرَةِ حتى تَطُوفَ بِالْکَعْبَةِ لَا تَخَافُ أَحَدًا إلا اللَّهَ قلت فِیمَا بَیْنِی وَبَیْنَ نَفْسِی فَأَیْنَ دُعَّارُ طَیِّئٍ الَّذِینَ قد سَعَّرُوا الْبِلَادَ وَلَئِنْ طَالَتْ بِکَ حَیَاةٌ لَتُفْتَحَنَّ کُنُوزُ کِسْرَى....
عدى بن حاتم گفت: در محضر رسول خدا (ص) بودیم که مردى آمد و از مشکلات و سختى‌ها شکایت کرد، پس شخص دیگرى آمد و از راهزنى شکایت نمود؛ پس رسول خدا (ص) فرمود: آیا تا به حال حیره را دیده‌ای؟ گفتم: ندیده‌ام؛ ولى برایم تعریف کرده‌اند. فرمود: اگر عمرت دراز شود، خواهى دید زنى در هودج از حیره براى طواف خانه کعبه حرکت مى‌کند؛ در حالى که از احد جز خدا نمى‌ترسد. در دل خود گفتم: پس دزدان طى که سبب داغ شدن شهرها (نا امنى شهرها) شده‌اند کجا هستند! و فرمود: اگر عمرت طولانى شود، فتح گنجهاى کسرى را خواهى دید.
صحیح البخاری - کِتَاب الْمَنَاقِبِ - بَاب عَلَامَاتِ النُّبُوَّةِ فی الْإِسْلَامِ - ح 3350
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=146&pid=101869&hid=3350
باز در صحیح بخاری آمده است:
عن أبی هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال هل تَرَوْنَ قِبْلَتِی هَا هُنَا فَوَاللَّهِ ما یَخْفَى عَلَیَّ خُشُوعُکُمْ ولا رُکُوعُکُمْ إنی لَأَرَاکُمْ من وَرَاءِ ظَهْرِی
پیامبر (ص) فرمود: آیا من را در مقابل خود اینجا مى‌بینید؟ قسم به خدا خشوع و رکوع شما بر من پنهان نیست! من شما را از پشت سر خویش مى‌بینم!
صحیح البخاری  - کتاب الصلاة - ابواب استقبال القبلة - بَاب عِظَةِ الْإِمَامِ الناس.. - ح 408
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?flag=1&bk_no=0&ID=410
و در صحیح مسلم آمده است که آن حضرت فرمود:
إنی والله لَأُبْصِرُ من وَرَائِی کما أُبْصِرُ من بَیْنِ یَدَیَّ.
سوگند به خدا! که من همانطور که پیش رویم را مى‌بینم، پشت سرم را نیز مى‌بینم.
 صحیح مسلم - کتاب الصلاة - باب الأَمْرِ بِتَحْسِینِ الصَّلاَةِ وَإِتْمَامِهَا وَالْخُشُوعِ فِیهَا - ح 647
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=158&hid=647&pid=106207
علم غیب صحابه
ابن تیمیه ، شیخ الاسلام وهابیان چنین می گوید:
" أما الإخبار ببعض الأمور الغائبة فمن هو دون علی یخبر بمثل ذلک فعلى أجل قدرا من ذلک وفی أتباع أبی بکر وعمر وعثمان من یخبر بأضعاف ذلک ولیسوا ممن یصلح للإمامة ولا هم أفضل أهل زمانهم ومثل هذا موجود فی زماننا وغیر زمانناوحذیفة بن الیمان وأبو هریرة وغیرهما من الصحابة کانوا یحدثون الناس بأضعاف ذلک وأبو هریرة یسنده إلى النبی (ص) وحذیفة تارة یسنده وتارة لا یسنده وإن کان فی حکم المسندوما أخبر به هو وغیره قد یکون مما سمعه من النبی (ص) وقد یکون مما کوشف هو به وعمر رضی الله عنه قد أخبر بأنواع من ذلک والکتب المصنفة فی کرامات الأولیاء وأخبارهم مثل ما فی کتاب الزهد للإمام أحمد وحلیة الإولیاء وصفوة الصفوة وکرامات الأولیاء لأبی محمد الخلال وابن أبی الدنیا واللالکائی فیها من الکرامات عن بعض أتباع أبی بکر وعمر کالعلاء بن الحضرمی نائب أبی بکر وأبی مسلم الخولانی تعض أتباعهما وأبی الصهباء وعامر ابن عبد قیس وغیر هؤلاء
 کسانی پایین تر از علی بن ابی طالب نیز از برخی امور غیبی خبر می داده اند، مقام علی ابن ابی طالب که قدر و منزلتی بالاتر داشته است، و در اتباع و پیروان ابوبکر و عمر و عثمان نیز کسانی بوده اند به مراتب بیش از اینها خبر از غیب داده اند در حالی که از کسانی هم نبوده اند که صلاحیت امامت را داشته باشند و یا از افرادی از اهل زمان خود با فضیلت تر بوده باشند، و از این قبیل افراد در زمان ما و دیگر زمان ها وجود داشته اند. حذیفه بن یمان و ابوهریره و غیر آن دو از صحابه به مراتب بیش تر برای مردم از غیب می گفته اند. ابوهریره خبرهای غیبی خود را به رسول خدا صّلی الله علیه وآله مستند می نمود و حذیفه بن یمان برخی از خبرهای خود را مستند به رسول خدا صّلی الله علیه وآله می نمود و برخی را نیز مستند نمی نمود ، گرچه همان ها نیز در حکم مستند بود. و آنچه را که او و دیگران از شنیده های خود از رسول خدا صّلی الله علیه وآله خبر داده اند چیز هایی بوده است که برایشان کشف شده بوده است و عمر نیز خبر هایی از این قبیل داده بوده است. در کتابهای که در باره کرامات اولیاء و خبر های غیبی مثل آنچه در کتاب اثر امام احمد « الزهد»  ، "حلیه  الأولیاء "  و « صفوه الصفوه » و « کرامات الأولیاء » اثر ابومحمد خلال و ابن ابی الدنیا و اللالکائی نوشته شده  ،کراماتی از برخی از پیروان ابوبکر و عمر مانند: علاء بن حضرمی، جانشین ابوبکر و ابومسلم خولانی که از پیروان هر دوی آنها بود و ابوصهباء و عامر بن عبد قیس و دیگران بیان شده است.
منهاج السنة النبویة - ج 8 ص 135 
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=846&idto=847&bk_no=108&ID=491
علم غیب کاهنان و پیشگویان
ابن تیمیه ، شیخ الاسلام وهابیان چنین می گوید:
وأما إخبار الکهان ببعض الامور الغائبة لإخبار الشیاطین لهم بذلک وسحر السحرة بحیث یموت الانسان من السحر أو یمرض ویمنع من النکاح ونحو ذلک مما هو باعانة الشیاطین فهذا أمر موجود فی العالم کثیر معتاد یعرفه الناس لیس هذا من خرق العادة بل هو من العجائب الغریبة التی یختص بها بعض الناس...
و اما برخی خبرهایی که برخی پیشگوهای کاهن در رابطه با برخی امور غیبی می دهند از خبر هایی است که شیاطین برای آنها می آورند و همین طور است سحری که ساحران می کنند به شکلی که گاهی انسانی ر ا به واسطه سحر از بین می برد و یا او را مریض می سازد و یا مانع ازدواج او و یا مواردی از این قبیل می شود، اینها همه با کمک و اعانت شیاطین صورت می گیرد، و این حقیقتی است که در عالم به شکل فراوان وجود دارد و مردم هم به آن عادت نموده و نمی توان به این قبیل کارها خرق عادت گفت، بلکه اینها اموری عجیب و غریب ا ست که اختصاص به برخی انسان ها دارد...
النبوات - ج 2 ص 826
http://shamela.ws/browse.php/book-11817/page-806
علم غیب بعضی از مدعیان نبوت
ابن تیمیه ، شیخ الاسلام وهابیان چنین می گوید:
قد ادعى جماعة من الکذابین النبوة وأتوا بخوارق من جنس خوارق الکهان والسحرة  ..... کالاسود العنسی الذی ادعى النبوة بالیمن فی حیاة النبی (ص) واستولى على الیمن وکان معه شیطان سحیق ومحیق وکان یخبر بأشیاء غائبة ..... وکذلک الحارث الدمشقی ومکحول الحلبی وبابا الرومی لعنة الله علیهم وغیر هؤلاء کانت معهم شیاطین کما هی مع السحرة والکهان.
گروهی از مدعیان دروغین نبوت نیز پاره ای از کارهای خارق عادت از جنس کار های کاهانان و ساحران داشته اند: ... همانند اسود عنسی که در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در سرزمین یمن ادعای نبوت نمود و در حالی که با خود دو شیطان به نام های سحیق و محیق همراه داشت و اخبار غیبی را به اطلاع او می رساندند توانست بر تمامی یمن چیره و غالب گرد  ..... و همچنین حارث دمشقی و مکحول حلبی و بابا رومی لعنه الّله علیهم و گروهی دیگر که شیاطینی با خود داشتند به همان شکل که ساحران و کاهنان داشتند.
النبوات - ج 1 ص 497
http://shamela.ws/browse.php/book-11817/page-482#page-481
علم غیب ابن تیمیه !
ابن قیم ( شاگرد و مبلغ افکار ابن تیمیه ) چنین می گوید:
ولقد شاهدت من فراسة شیخ الإسلام ابن تیمیة رحمه الله أمورا عجیبة وما لم أشاهده منها أعظم وأعظم ووقائع فراسته تستدعی سفرا ضخما أخبر أصحابه بدخول التتار الشام سنة تسع وتسعین وستمائة وأن جیوش المسلمین تکسر وأن دمشق لا یکون بها قتل عام ولا سبی عام وأن کلب الجیش وحدته فی الأموال : وهذا قبل أن یهم التتار بالحرکة ثم أخبر الناس والأمراء سنة اثنتین وسبعمائة لما تحرک التتار وقصدوا الشام : أن الدائرة والهزیمة علیهم وأن الظفر والنصر للمسلمین وأقسم على ذلک أکثر من سبعین یمینا فیقال له : قل إن شاء الله فیقول : إن شاء الله تحقیقا لا تعلیقا
من شاهد فراست و زیرکی های شیخ الاسلام ابن تیمیه بوده و امور عجیبی را از او دیده ام، و چیز های عجیبی که دارا بود و من مشاهده نکردم خیلی بیشتر و بزرگ تر بوده است ، وقایعی از فراست و زیرکی او که اگر بنا باشد همه آنها گفته شود کتاب بزرگی می طلبد . او یارانش را از داخل شدن قوم تاتار به شهر شام در سال ٦٩٩ خبر ساخت. و نیز از شکست سپاه مسلمانان خبر داد ، و این که در شهر دمشق قتل و اسارت عمومی صورت نخواهد گرفت ،...:همه این خبر ها قبل از آن بود که حتی سپاه تاتار آغاز به حرکت کرده باشد ، سپس در سال ٧٠٢ زمانی که سپاه تاتار حرکت خود را آغاز و به سوی شام آهنگ جنگ کرد به مردم و فرماندهان سپاه خبر داد که تاتار تحت محاصره قرار گرفته و در نهایت شکست خواهند خورد و پیروزی از آنِ سپاه مسلمانان خواهد بود و برای این گفتار خویش بیش از هفتاد سوگند یاد کرد
به او گفته می شد: برای خبرهایی که می دهی بگو ان شاء الله
او می گفت : ان شاء الله ! ولی حتما اتفاق می افتد !

مدارج السالکین بین منازل إیاک نعبد وإیاک نستعین - ج 2 ص 458
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=119&ID=484&idfrom=445&idto=452&bookid=119&startno=3
ابن قیم جوزیه در ادامه چنین می گوید:
وأخبرنی غیر مرة بأمور باطنة تختص بی مما عزمت علیه ولم ینطق به لسانی وأخبرنی ببعض حوادث کبار تجری فی المستقبل ولم یعین أوقاتها وقد رأیت بعضها وأنا أنتظر بقیتها وما شاهده کبار أصحابه من ذلک أضعاف أضعاف ما شاهدته والله أعلم
چندین بار ابن تیمیه از امور باطنی که من قصد داشتم تا آنها را انجام دهم خبر داد که الآن نمی توانم آنها را به زبان بیاورم ، و نیز از برخی از حوادث بزرگ که در آینده اتفاق می افتاد با خبر ساخت اما زمانش را معیّن نساخت و من برخی از آنها را با چشم خود مشاهده کردم و منتظر بقیه آن بودم. و آنچه بزرگان از یاران او مشاهده کرده اند به مراتب بیش از آن است که من بیان کردم. والّله اعلم
مدارج السالکین بین منازل إیاک نعبد وإیاک نستعین - ج 2 ص459
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=119&ID=484&idfrom=445&idto=452&bookid=119&startno=3
علم غیب ائمه علیهم السلام
اثبات علم غیب برای ائمه با چند طریق
1. به وسیله ی شنیدن از پیامبر (ص)
چون ائمه علیهم السلام حافظان سنت هستند (حدیث متواتر ثقلین) فلذا به طور خدادادی حافظه ی خارق العاده هم داشته اند. قرآن درباره ی امام علی (ع) می فرماید:
...وَتَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ . حاقه/12
و گوشهای شنوا آن را دریابد و بفهمد.
http://www.alro7.net/ayaq.php?sourid=69&aya=12
و پیامبر (ص) می فرمایند: انا مدینة العلم و علی بابها
در روایت صحیح مسلم هم دیدیم که پیامبر (ص) از تمام وقایع زمین تا قیامت ، خبر داشتند فلذا امامان هم عین همان اخبار نبی مکرم (ص) را دارند.
2. به وسیله ی علم الیقین
قرآن می فرماید: وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ کَانُوا بِـَایَاتِنَا یُؤْقِنُون. سجده/24
و ما از میان‌ ایشان‌ افرادی‌ به‌ عنوان‌ امام‌ قرار دادیم‌ که‌ به‌ امر ما هدایت‌ می‌نمایند به‌ علّت‌ صبری‌ که‌ نموده‌اند و به‌ علّت‌ آنکه‌ ایشان‌ کسانی‌ بوده‌اند که‌ به‌ آیات‌ ما یقین‌ داشته اند.
و از طرف‌ دیگر خداوند انکشاف‌ پرده های غیب‌ و رؤیت‌ ملکوت‌ آسمانها و زمین‌ را مقدّمۀ حصول‌ مقام‌ یقین‌ قرار میدهد: ‌
وَکَذَٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ. انعام/75
و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم؛ تا اهل یقین گردد.
و در جای دیگر رؤیت‌ دوزخ‌ و مشاهدۀ ملکوت‌ جهنّم‌ را ملازم‌ با علم‌ یقینی‌ می‌شمرد:
 کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ . لَتَروُنَّ الْجَحِیم. تکاثر/5-6
أبداً چنین‌ نیست‌‌ ؛ اگر شما علم‌ الیقین‌ بدانید البتّه‌ دوزخ‌ و جحیم‌ را خواهید دید.‌
3. به وسیله ی معیت با خداوند
قرآن می فرماید شهدا نزد خداوند هستند:
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ . آل عمران/169
و در جای دیگر پیروان خدا و رسول را همراه با شهدا (نزد خداوند) می داند:
وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِکَ رَفِیقًا. نساء/69
و خداوند هم که همه جا هست:
...وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ... . حدید/4
...فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ... . بقره/115
...نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ... . ق/16
پس اولیای الهی هم مانند خداوند در همه جا هستند و همه ی اعمال را می بینند (مگر آن چیزهایی که خداوند اجازه ی دیدن آنها را ندهد) همانطور که قرآن می فرماید:
وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. توبه/105
بگو: عمل کنید ، که خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید و شما به نزد داناى نهان و آشکارا بازگردانده مى‏شوید و او از اعمالتان آگاهتان خواهد کرد.
اقرار شهاب الدین آلوسی حنفی
علامه آلوسی در تفسیر آیه ی 30 سوره ی بقره کلامی دارد که اثبات کننده ی علم غیب برای ائمه است:
ولم تزل تلک الخلافة فی الإنسان الکامل إلى قیام الساعة وساعة القیام. بل متى فارق هذا الإنسان العالم مات العالم لأنه الروح الذی به قوامه فهو العماد المعنوی للسماء والدار الدنیا جارحة من جوارح جسد العالم الذی الإنسان روحه ولما کان هذا الأسم الجامع قابل الحضرتین بذاته صحت له الخلافة وتدبیر العالم. والله سبحانه الفعال لما یرید ولا فاعل على الحقیقة سواه.
این خلافت الهی همواره ثابت است در انسان کامل تا قیام قیامت؛ این انسان کامل اگر از بین برود، عالم نابود می­شود؛ یعنی هستی عالم وابسته به وجود این انسان کامل است. این انسان کامل روح عالم هستی است که قوام عالم هستی به او بستگی دارد و او پایه معنوی برای آسمان و دنیا است. این انسان کامل، اسم جامع الهی در آن تجلی کرده است که در دنیا و آخرت لباس خلافت اللهی به تن کرده است و تدبیر عالم به عهده اوست. اگر ما می­گوییم این انسان کامل، تدبیر عالم را به عهده گرفته است، این به اذن الله تبارک و تعالی است و ارادة الله در او تجلی کرده است.
تفسیر الآلوسی - ج 1 ص220-221
http://shiaonlinelibrary.com/الکتب/2702_تفسیر-الآلوسی-الآلوسی-ج-١/الصفحة_0?pageno=220#top
علم غیب امام علی علیه السلام
عبد الرزاق صنعانى، استاد محمد بن اسماعیل بخارى با سند صحیح در تفسیر خود آورده است که:
عن معمر عن وهب بن عبد الله عن أبی الطفیل قال شهدت علیا وهو یخطب وهو یقول سلونی فوالله لا تسألونی عن شیء یکون إلى یوم القیامة إلا حدثتکم به وسلونی عن کتاب الله فوالله ما من آیة إلا وأنا أعلم بلیل نزلت أم بنهار أم فی سهل أم فی جبل.
از أبوطفیل نقل شده است که شاهد بودم که على علیه السلام خطبه مى‌خواند و مى‌فرمود: از من بپرسید، به خدا سوگند! از هر چه که تا روز قیامت به وجود مى‏آید و اتفاق مى‌افتد، سؤال نمى‏کنید؛ مگر این که تمام آن‌ها را پاسخ مى‏گویم. از کتاب خدا بپرسید؛ به خدا سوگند! هیچ آیه‏اى نازل نشده است؛ مگر اینکه از همه شما داناترم که شب نازل شده است یا روز، در صحرا نازل شده است یا در کوه‏.
تفسیر القرآن للصنعانی (متوفای 211 هـ) - ج3، ص241
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=59&pid=26377&hid=2887
بررسی سند روایت:
معمر بن راشد الأزدی: ثقة
تقریب التهذیب لابن حجر عسقلانی - ج 1 ص 541 ش 6809
http://shamela.ws/browse.php/book-8609/page-467
وهب بن عبدالله: ثقة
تقریب التهذیب لابن حجر عسقلانی - ج 1 ص 585 ش 7472
http://shamela.ws/browse.php/book-8609/page-511
ابو طفیل عامر بن واثله: صحابی
تقریب التهذیب لابن حجر عسقلانی - ج 1 ص 288 ش 3111
http://shamela.ws/browse.php/book-8609/page-467#page-214
در روایت دیگرى که در ((نهج البلاغه )) آمده است مى خوانیم : هنگامى که على (علیه السلام ) از بعضى حوادث آینده خبر مى داد یکى از یاران حضرت ، عرض کرد:
لقد أعطیت یا أمیرالمؤمنین علم الغیب ؟
اى امیر مومنان ! آیا به شما علم غیب عطا شده است؟
امام خندید و به آن مرد که از طایفه بنى کلب بود فرمود: یا اخا کلب ! لیس ‌ هو بعلم غیب ، و انما هو تعلم من ذى علم ، و انما علم الغیب علم الساعة و ما عدده الله سبحانه بقوله ان الله عنده علم الساعة ... فیعلم الله سبحانه ما فى الارحام ، من ذکر او انثى ، و قبیح او جمیل ، و سخى او بخیل ، و شقى او سعید، و من یکون فى النار حطبا و فى الجنان للنبیین مرافقا، فهذا علم الغیب الذى لا یعلمه احد الا الله ، و ما سوى ذلک فعلم علمه الله نبیه فعلمنیه و دعا لى بان یعیه صدرى و تضطم علیه جوانحى
اى برادر کلبى ! این علم غیب نیست ، این فرا گرفته اى است از عالمى (یعنى پیامبر) علم غیب تنها علم قیامت است ، و آنچه خداوند سبحان در این آیه بر شمرده ... و بعد از ذکر آیه شریفه فرمود: خداوند سبحان از آنچه در رحمها قرار دارد آگاه است ، پسر است یا دختر؟ زشت است یا زیبا؟ سخاوتمند است یا بخیل ؟ سعادتمند است یا شقى ؟ چه کسى آتشگیره دوزخ است و چه کسى در بهشت دوست پیامبران ؟... اینها علوم غیبیهایی است که غیر از خدا کسى نمى داند و غیر از آن علومى است که خداوند به پیامبرش تعلیم کرده و او به من آموخته است ، و برایم دعا نمود که خدا آن را در سینه ام جاى دهد و اعضاى پیکرم را از آن مالامال سازد.
نهج البلاغه - ج 2 ص 10 خطبه ی 126
http://lfile.ir/hadith-library/2.pdf

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد