بنابر آنچه گفته شد مدارک و مصادر معتبر تاریخی دلالت دارند که امام حسین (ع) از شهادت خود و به دست نیامدن پیروزی نظامی ، علم و آگاهی داشت و قیام آن حضرت ، اعلان بطلان حکومت یزید ، احیای دین ، رفع شبهات و انحرافات فکری و نجات اسلام از ضربات کشنده حکومت یزید بود . هنر امام حسین (ع) در این بود که "حقانیت" خود را با پاسخ به دعوت کوفیان ، با تدبیر و "عقلانیت " پیش برد ؛ به گونه ای که بر همگان اتمام حجت شد و نهضت خود را با " مظلومیت " آمیخته کرد تا چهره ظالمان هر چه منفورتر در طول تاریخ باقی بماند و قابل محو شدن و کم رنگ تر شدن نباشد . لذا این رنگ الهی تنها با " شهادت و اسارت " جاودانه ماند .
فلسفه عزاداری بر اهل بیت (ع) و فواید آن چیست ؟
فلسفه و حکمت عزاداری را می توان در امور ذیل ، رهیابی کرد :
الف
. محبت و دوستی : قرآن و روایات ، دوستی خاندان رسول اکرم (ص) و اهل بیت
(ع) را بر مسلمانان واجب کرده است . روشن است که دوستی لوازمی دارد و محب
صادق ، کسی است که شرط دوستی را - چنان که باید و شاید - به جا آورد . یکی
از مهم ترین لوازم دوستی ، هم دردی و هم دلی با دوستان در مواقع سوگ یا
شادی آنان است ؛ از این رو در احادیث ، بر پایی جشن و سرور در ایام شادی
اهل بیت (ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان ، تاکید فراوان شده
است .
حضرت
علی (ع) در روایتی می فرماید : " شعیه و پیروان ما در شادی و حزن ما
شریکند " . امام صادق (ع) نیز فرمودند : " شیعیان ما پاره ای از خود ما
بوده و از زیادی گل ما حلق شده اند ؛ آنچه که ما را بد حال یا خوشحال می
سازد ، آنان را بدحال و خوشحال می گرداند . "
جز
این وظیفه عقلانی و شرعی ، ایجاب می کند که در ایام عزاداری اهل بیت (ع)
حزن و اندوه خود را به " زبان حال " ؛ یعنی ، با اشک ، آه و ناله و زاری ،
از نظر خوراک ، با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده و از نظر
پوشاک ، با پوشیدن لباسی که از حیث جنس و رنگ و نحو پوشش در عرف ، حکایت
گر اندوه و ناراحتی است ، آشکار سازیم .
ب
. انسان سازی : از آنجا که در فرهنگ شیعی ، عزاداری باید از سر معرفت و
آرمان های آنان بوده و بدین شکل ، آدمی را به سمت الگو گیری و الگو پذیری
از آنان سوق می دهد .
فردی
که با معرفت در مجالس عزاداری ، شرکت می کند ؛ شعور و شور ، شناخت و
عاطفه را در هم می آمیزد و در پرتو آن ، انگیزه ای قوی در او پدیدار گشته و
هنگام خروج از مراسم عزاداری ، مانند محبی می شود که فعال و شتابان ، به
دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است .
ج
. جامعه سازی : هنگامی که مجلس عزاداری ، موجب انسان سازی گشت ؛ تغییر
درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده می شود و آدمی می کوشد تا آرمان های
اهل بیت (ع) را در جامعه حکم فرما کند .
به
بیان دیگر ، عزاداری بر اهل بیت (ع) ؛ در واقع با یک واسطه زمینه را برای
حفظ آرمان های آنان و پیاده کردن آنها فراهم می سازد . به همین دلیلی می
توان گفت : یکی از حکمت های عزاداری ، ساختن جامعه بر اساس الگوی ارائه
شده از سوی اسلام است .
د
. انتقال دهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد : کسی نمی تواند منکر این حقیقت
شود که نسل جدید در سنین کودکی ، در مجالس عزاداری با فرهنگ اهل بیت (ع)
آشنا می شوند . به راستی عزاداری و مجالس تعزیه ، یکی از عناصر و عوامل
برجسته ای است تا آموزه های نظری و عملی امامان راستین ، به نسل های آینده
منتقل شود .
مراسم عزاداری ، به دلیل قالب و محتوا ، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهل بیت (ع) است .
فلسفه و حکمت عزاداری بر امام حسین (ع) چیست ؟
مساله
انسان سازی ، جامعه سازی و انتقال فرهنگ شیعی به نسل بعد در مجالس امام
حسین (ع) قوی تر نیز می باشد ؛ زیرا ماهیت قیام امام حسین (ع) و نیز آموزه
های تربیتی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی عاشورا ، در تعالی و بالندگی
انسان و جامعه چشم گیر بوده و عناصر رویداد کربلا ، مولفه های اساسی و
اصلی را در ترسیم فرهنگ شیعی رقم زده است که توسط مراسم سوگواری به نسل
بعد منتقل می شود .
با توجه به بیانات ، سخنان و شعارهای عاشورا ، می توان عناصر انسان ساز ، جامعه ساز و فرهنگ ساز را ملاحظه کرد ؛ مواردی چون :
عبادت
، ایثار ، شجاعت ، توکل ، صبر ، امر به معروف و نهی از منکر ، نابودی
اسلام در شرایط سلطه یزیدیان ، حرمت بیعت با کسی چون یزید ، شرافت مرگ سرخ
بر زندگی ذلت بار ، اندک بودن انسان های راستین در صحنه امتحان ، لزوم
شهادت طلبی در عصر حاکمیت باطل ، زینت بودن شهادت برای انسان ، تکلیف
مبارزه با سلطه جور و طغیان ، اوصاف پیشوای حق ، تسلیم و رضا در برابر
خواسته خدا ، همراهی شهادت طلبان در مبارزات حق جویانه ، حرمت ذلت پذیری
برای آزادگان و فرزانگان مومن ، پل بودن مرگ برای عبور به بهشت برین ،
آزادگی و جوانمردی ، یاری خواهی از همه و همیشه در راه احقاق حق .
درس آزادی به دنیا دارد رفتار حسین بذر همت در جان افشاند ، افکار حسین
گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش این کلام نغز می باشد ز گفتار حسین
مرگ با عزت ز عیش در مذلت بهتر است نغمه ای می باشد از لعل دربار حسین
در عین حال موارد ذیل علاوه بر موارد پیش گرفته ، می توانند حکمت عزاداری بر امام حسین را تبیین کنند :
1- نوعی اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومان جهان ؛
2- عامل تقویت حس عدالت خواهی و انتقام جویی از ستمگران ؛
3- زمینه ساز اجتماع شیعیان جهت پیروی و دفاع از حق ؛
چرا عزاداری سایر امامان (ع) مانند عزاداری امام حسین (ع) نیست ؟
این
به دلیل گستردگی کمی و کیفی واقعه عاشوراست . وضعیت خاص جهان اسلام و
مسلمانان ، حالات حاکمان مسلمان و ظلم های فراوان آنان ، در بند کشیده شدن
انسانیت و آزادی ، تحقیر امت اسلامی ، سلب امنیت ، تشدید ظلم علیه شیعیا ،
فراموشی آموزه هایی چون امر به معروف و نهی از منکر ، شیوع بدعت ها و
ورود آنها به دین ، اخلال در وحدت مسلمانان ، فراموشی اخلاق اسلامی و
انسانی و ... از یک سو و موقعیت ویژه اباعبدالله (ع) از جهت مظلومیت و
تنهایی ، کیفیت برخورد مسلمانان به ظاهر دوست با حضرت ، نوع جنگ و برخورد
فیزیکی با آن حضرت و اصحاب و اهل و عیالش ، آموزه ها و درس های تربیتی ،
اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و دینی و به خصوص امام حسین (ع) از سوی دیگر ؛
همه و همه شکل خاصی به این حادثه داده است که ابعاد گوناگون ، پیچیده و ژرف
آن ، موضوعات و مسائل فراوانی را برای تحقیق و پژوهش فرا روی محققان قرار
داده است و این با توجه به وجود هزاران کتابی است که تا کنون در زمینه
این رویداد ، به نگارش در آمده است .
حضرت
رسول (ص) امام علی (ع) ، حضرت زهرا (س) ، امام حسن مجتبی (ع) و معصومان
پس از اباعبدالله (ع) ؛ به دلیل همین ویژگی های خاص و منحصر به فرد قصه
کربلا ، این همه برای احیای یادکرد آن در قالب عزاداری تاکید فرموده اند .
به
هر روی نفس حوادث عاشورا و ابعاد گوناگون آن ، آن را واقعه ای بی نظیر در
تاریخ ساخته است ؛ چنان که امام صادق (ع) فرمود : " لا یوم کیومک یا ابا
عبدالله " و روشن است که نکوداشت هر واقعه ای ، به گستردگی آن بستگی دارد و
چون حادثه عاشورا چنین است ، عزاداری آن نیز کماً و کیفاً با عزاداری
برای واقعه های دیگر قابل مقایسه نیست .
وجود روایاتی که ثواب عزاداری برای امام حسین (ع) را بی حد و مرز ذکر می کند تا چه اندازه صحیح است ؟
عزاداری
برای سالار شهیدان ، آقا ابا عبدالله الحسین (ع) از بزرگترین اسباب تقرب
به خداوند و دارای اجر و ثواب فراوان می باشد . روایات بسیاری در این خصوص
در کتابهای معتبر وارد شده که در میان آنها ، احادیث دارای اعتبار کافی و
قابل اعتماد نیز فراوان است .
در این مورد چند نکته اساسی را باید در نظر گرفت :
1- این گونه روایات نیز مشتمل بر صحیح و سقیم هستند .
2-
مقصود از روایات هایی که آثار خاصی را برای بعضی از اعمال ذکر کرده اند ،
این نیست که فلان عمل " علت تامه " آن اثر است ؛ بلکه مقصود اقتضای اثر
است . " علت تامه " مجموع علل موثر بر یک چیز با رفع تمام موانع است .
تاثیر چنین علتی بر معلول ، حتمی و ضروری است و به هیچ وجه تخلف بردار
نیست . در حالی که "مقتضی" ، یکی از شرایط موثر بر یک پدیده است که در
صورت نبود موانع ، می تواند اثر کند ؛ ولی اگر مانعی بر سر راه آن قرار
گیرد ، توان تاثیر ندارد .
چنین
چیزی در جهان مادیات و اسباب و مسببات طبیعی نیز هست ؛ مثلا اگر گفته می
شود : " آتش سبب احتراق چوب است " ، به نحو مقتضی است ؛ یعنی تا دیگر
شرایط مانند وجود اکسیژن پدیدار نشود و موانع برطرف نگردد ، عمل احتراق
صورت نخواهد پذیرفت .
بنابراین
اگر کسی چوب تری را در آتش اندازد و با گذشت چند دقیقه ، از احتراق خبری
نباشد ، نباید در آن گزاره تردید کند ؛ بلکه باید جست و جو کند که آیا این
گزاره مشروط به شرایطی نیز هست یا نه ؟ و آیا مانعی برای تاثیر آتش در
چوب وجود دارد یا خیر ؟ آن گاه خواهد دید که این گزاره - ضمن دارا بودن
ارزش صدق - مشروط به شرایط متعددی است ؛ از قبیل وجود اکسیژن و نبود
موانعی چون رطوبت درچوب ، تناسب میزان حرارت آتش با مقدار مقاومت چوب و
... . لیکن اگر تمام شرایط و رفع موانع مفروض پدید آمد ؛ یعنی ، علت تامه
محقق شد .
حتما
چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن ، به معنای کذب گزاره یاد شده است . تاثیر
این اعمال نیز به نحو " جزء العله " و " مقتضی " است و همواره با دیگر
شرایط عمل می کند .
اما
اینکه آن شرایط دقیقا چیست ؟ سهم هر یک تا چه اندازه است ؟ آیا تاثیر این
عمل و هر شرط دیگری ، در همه موارد یکسان است ؟ یا ممکن است در موردی نقش
اصلی تری را ایفا کند و در جای دیگری عامل دیگر ؟ مکانیسم تاثیر چگونه
است ؟ آیا دیگر ابزارها را در اثر گذاری تقویت می کند یا خود مستقیما اثر
می گذارد ؟ اینها و ده ها سوال دیگر ، مسائلی است که ریشه عقلی و فکری بشر
هنوز در حدی نیست که بتواند به طور کاملا دقیق ، به آنها پاسخ دهد و یکی
از خدمات بزرگ پیامبران به بشر ، آگاه سازی وی از وجود چنین عاملی است که
عقل به تنهایی قادر به شناخت آن نیست .
آنچه
به طور کلی می توان با ژرف کاوی فلسفی و تحقیق در نصوص دینی دریافت ، این
است که : دایره علیت ، منحصر به علل و معلولات مادی نیست ؛ بلکه علل
طبیعی مقهور ماورای طبیعت هستند .
3-گستره
کمی و کیفی ثواب هایی که بر گریه ، عزاداری و زیارت امام حسین (ع) ذکر
شده است ، تعجبی ندارد ؛ زیرا در مقابل آن همه ایثار ، شجاعت ، توکل ، رضا
، مردانگی ، آزادگی و ... و بالاتر مصایبی که آن حضرت متحمل شدند ، این
همه ثواب جا دارد . توجه و دقت در داستان ذیل ، این مطلب را روشن تر می
سازد .
علامه
بحر العلوم به سامرا می رفت ، در راه به مسأله گریه بر امام حسین (ع) که
باعث آمرزش گناهان می شود ، فکر می کرد . عربی بر مرکبی سوار ، مقابلش
رسید و سلام کرد و پرسید : جناب سید ، شما را متفکر می بینم ؟ اگر مساله
علمی است بفرمائید ، شاید من هم چیزی بگویم .
بحرالعلوم
فرمود : در این فکربودم که چگونه می شودحق تعالی این همه ثواب به زائران و
گریه کنندگان حضرت سیدالشهدا می دهد ؛ مانند آن که " هر قدمی که زائر بر
می دارد ، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می شود ، و برای یک
قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود ؟ "
آن
سوار عرب فرمود : تعجب مکن ! منن برای شما مثل می آورم تا مشکلت حل شود .
سلطانی در شکارگاه از همراهانش دور افتاده بود . در آن بیابان وارد خیمه
ای شد و پیرزنی را با پسرش در گوشه خیمه دید . آنان بزی داشتند که زندگی
شان از شیر آن بز تامین می شود و غیر از آن چیز دیگری نداشتند . آن پیرزن ،
بزر را برای سلطان ذبح کرد و طعامی حاضر کرد . او سلطان را نمی شناخت و
فقط برای اکرام مهمان ، این عمل را انجام داد . سلطان شب را آنجا ماند و
روز بعد در دیدار عمومی واقعه دیشب خود را نقل نمود و گفت : من در شکارگاه
از غلامان دور افتادم و در حالی که شدیداً تشنه و گرسنه شده بودم و هوا به
شدت گرم بود ، به خیمه آن پیرزن رفتم ، او مرا نمی شناخت و در همان حال
سرمایه او پسرش بزی بود که از شیر آن ، زندگی را می گذراندند . آن را
کشتند و برای من غذا آماده کردند . حال در عوض این محبت ، به این پیرزن و
پسرش چه بدهم و چگونه تلافی کنم ؟
یکی
از وزیران گفت : صد گوسفند به او بدهید ، دیگری گفت : صد گوسفند و صد
اشرفی به او بدهید ، دیگری گفت : فلان مزرعه را به ایشان بدهید .
سلطان
گفت : هر چه بدهم کم است . اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم ، مکافات به
مثل کرده ام . چون آنها هر چه داشتند به من دادند ، من هم باید هر چه دارم
به آنان بدهم .
حضرت
سید الشهدا (ع) هر چه داشت از مال ، اهل عیال ، پسر ، برادر ، فرزند ، سر
و پیکر ، همه و همه را در راه خدا داد . حال اگر خداوند بر زائران و گریه
کنندگان آن حضرت ، آن همه اجر و پاداش و ثواب بدهد ، نباید تعجب نمود .
این را فرمود و از نظر سید بحر العلوم غایب شد .
علت اهمیت زیارت عاشورا ، چیست ؟ فواید آن چیست ؟
درباره
زیارت حضرت سیدالشهدا روایات فراوانی وجود دارد و در خصوص زیارت عاشورای
معروف ، احادیث متعددی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است .
امام باقر (ع) این زیارت را به یکی از اصحابش به نام "علقمه بن محمد حضری
"آموزش داده است .
از
آن جا که زیارت نوعی اعلام و موضع و مشخص کردن خط فکری است و آثار سازنده
عجیبی دارد ، آنچه به عنوان متن زیارتی خوانده می شود ، از نظر محتوا و
جهت دهی ، از حساسیتی ویژه برخوردار است . به همین جهت ائمه (ع) با آموختن
نحوه زیارت به یاران خود ، به این عمل سازنده جهت و غنای بیشتری بخشیده
اند ؛ به گونه که زیارتنامه های رسیده از معصومان (ع) مانند زیارت جامعه
کبیره ، عاشورا ، آل یاسین و ناحیه مقدسه – گنجینه ای از تعالیم و آموزش
های عالی آنان است .
زیارت
عاشورا – که از تعالیم امام باقر (ع) است – به سبب آثار سازنده فردی و
اجتماعی و بیان مواضع فکری و عقیدتی شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف ، اهمیت
ویژه دارد . شماری از دستاوردهای این زیارت عبارت است از :
1-ایجاد پیوند معنوی با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان
این
محبت موجب می شود ، زائر آن بزرگان را الگوی خویش سازد و در جهت همسویی
فکری و عملی با آنان بکوشد ؛ همچنان که در قسمتی از زیارت ، از خدا می
خواهد زندگی و مرگش را یکسره همانند آنان قرار دهد : " اللهم اجعل محیای
محیا محمد و آل محمد و مماتی محمد و آل محمد ".
از
آنجا که این محبت به خاطر خداوند است – و خاندان عصمت از آن جهت که الهی و
منسوب به اویند، محبوب واقع شده اند – مایه تقرب به خداوند است . در
قسمتی از زیارت چنین می خوانیم :" اللهم انی اتقرب الیک بالموالاه لنبیک و
آل نبیک " .
2-پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر
تکرار
لعن و نفرین بر ستمگر در این زیارت ، موجب پیدایش روحیه ظلم ستیزی در
زائر می شود . او با اعلام برائت و نفرت از ستمگران و ابراز محبت به
پیروان حق و دوستان خاندان عصمت ، پایه های ایمان دینی خود را مستحکم می
کند . مگر ایمان چیزی جز حب و بغض در راه خداست : " هل الایمان الا الحب و
البغض " ؟ مومن واقعی در برابر ستم بی موضع نیست . از ستمگر نفرت و
انزجار آشکاری دارد و با مظلوم و جبهه حق اعلام همراهی می کند : " یا ابا
عبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم " .
3-دوری جستن از خط انحراف
در
این زیارت ، ریشه های ظلم هدف قرار می گرد : " فلعن الله امه اسست اساس
الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم
عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها " ستمی که در عاشورا تحقق یافت ، در قلب
تاریخ ستم ریشه دارد . این ظلم یک حلقه از حلقه های ستمی است که با
انحراف میسر اصیل خلاقت آغاز شد .
4-الهام گرفتن ، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوه های هدایت
در
این زیارت آمده است : " فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفه
اولیائکم و رزقنی البرائه من اعدائکم ، ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخره
و ان یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا و الاخره " زائر پس از آنکه به حق
معرفت پیدا کرد و ستم و ستمگر را شناخت و از آنان دوری جست ، با ثبات قدم
در مکتب خاندان عصمت و پیروی عملی از آنان ، خود را در مسیر سعادت دنیا و
آخرت قرار می دهد ؛ یعنی ، اسوه ها و الگوهای هدایت را – که از سوی خداوند
منصوب شده اند – سر مشق خود قرار می دهد و همگامی با آنان را می طلبد .
5-ترویج روحیه شهادت طلبی و ایثار و فداکاری در راه خدا
6-احیای مکتب و راه و هدف خاندان عصمت
چرا در فرهنگ شیعه ، همیشه حزن ، اندوه و عزاداری حاکم است ؟
یکم
. البته در فرهنگ شیعه اعیاد بزرگی وجود دارد مانند روز تولد چهارده
معصوم ، عید سعید غدیر خم ، عید قربان ، عید فطر ، مبعث و ... همه روزهای
شادمانی و سرور است .
دوم
. اگر ملتزمان به فرهنگ شیعی ، سرور و شادمانی خود را به صورت عزاداری
علنی نمی کنند ، اشکال از فرهنگ نیست ؛ بلکه پیروان فرهنگ ، این کوتاهی را
کرده اند .
سوم
. در فرهنگ اسلامی به همان اندازه که به سوگواری بر اهل بیت (ع) تاکید
شده است ، به سرور و شادمانی نیز توصیه شده است و حتی در کلمات و جملات
گوناگونی ، به شادمان کردن دیگران امر شده است . رسول خدا (ص) به شادمان
کردن فرزندان یتیم مومن ، کودکان و مومنان دستور داده اند . آن حضرت در
حدیث زیبایی فرموده اند : " کسی که مومنی را شادمان کند ، مرا شادمان کرده
است و هر که مرا شادمان کند ، خداوند را شاد کرده است "
چهارم
، یکی از دلایل غائب بودن عزاداری بر سرور و شادمانی در فرهنگ شیعی ،
ظلمی است که به اهل بیت (ع) رفته است ، ظلمی که نمی توان در تاریخ ،
برابری برای آن پیدا نمود . از این رو ، بدیهی است که در حد ظلم عظیمی که
بر امامان معصوم رفته است ؛ یاد کرد مظلومیت آنان در قالب سوگواری ، مرثیه
و روضه خوانی گسترده تر از شادمانی باشد و در این میان از آنجا که ظلمی
که به سیدالشهدا (ع) شده ، از ظلم های دیگر به امامان (ع) برتر و عمیق تر
بود ، ذکر مصایب آن حضرت بیشتر و فراگیرتر است