دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

آیا امام حسین (ع) می دانست شهید می شود ؟ اگر چنین است ، چرا با پای خویش به سوی قتلگاه رفت ؟

آیا امام حسین (ع) می دانست شهید می شود ؟ اگر چنین است ، چرا با پای خویش به سوی قتلگاه رفت ؟

بر اساس احادیث و روایات شیعی ، امامان (ع) از علم غیب موهبتی از سوی خداوند بهره مندند . خداوند متعال می فرمایند : ( عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احداً الا من ارتضی من رسول) جن 72
این آیه نشان می دهد که علم غیب اختصاص به خداوند دارد و کسی جز خدا آن را نمی داند . اما ممکن است پیامبر با رضایت پروردگار متعال ، بداند و نیز ممکن است دیگر انسان ها از سوی خدا و یا به تعلیم پیامبران ، از آن اگاهی یابند .
علامه طباطبائی (ره) - صاحب تفسیر المیزان- در این باره می گوید : " سید الشهدا (ع) - به عقیده شیعه امامیه - سومین جانشین از جانشینان پیامبر اکرم (ص) و صاحبه ولایت کلیه می باشد . علم امام (ع) به اعیان خارجیه و حوادث و وقایع - طبق آنچه از ادله نقلیه و براهین عقلیه بر می آید - دو قسم است :
قسم اول : امام (ع) در هر شرایطی - به اذن خداوندی - به حقایق جهان هستی آگاه است ، اعم از آنها که تحت حس قرار دارند یا آنها که از دایره حس بیرون می باشند ؛ مانند موجودات آسمانی و حوادث گذشته و وقایع آینده .
قسم دوم : علم عادی است که پیامبر (ص) و نیز امام (ع) مانند سایر افراد ، در مجرای اختیار و بر اساس علم عادی است و آنچه را شایسته می بیند ، انجام می دهد
باید توجه کرد که علم قطعی امام به حوادث تغییر ناپذیر ، مستلزم جبر نیست ؛ همان طور که علم خداوند به افعال انسان ، مستلزم جبر نیست ؛ چرا که مشیت خداوندی به افعال اختیاری انسانی ، از راه اراده و اختیار تعلق گرفته است ؛ یعنی ، خداوند علم دارد که انسان با اختیار و اراده خود کدام کارها را انجام می دهد .
درباره امام حسین (ع) نیز می دانیم و به نقل متواتر ثابت است که رسول اکرم (ص) و امام علی (ع) از شهادت سید الشهدا (ع) خبر داده بودند و این اخبار در معتبرترین کتاب های تاریخ و حدیث ضبط شده است . صحابه ، همسران ، خویشاوندان و نزدیکان پیغمبر (ع) این اخبار را بلاواسطه و یا با واسطه شنیده بودند .
همچنین وقتی امام حسین (ع) عازم هجرت از مدینه به مکه معظمه شد و هنگامی که در مکه تصمیم به سفر عراق گرفت ؛ اعیان و رجال اسلام در بیم و تشویش افتاده و سخت نگران شدند .
هم به ملاحظه اینکه به طور یقین می دانستند بر طبق اخبار پیغمبر (ص) شهادت در انتظار حسین (ع) است و هم به ملاحظه اوضاع روز و استیلای بنی امیه بر جهان اسلام و رعب و هراسی که از ظلم و ستم شان در دل ها افتاده و خفقانی که قلوب مسلمین را فرا گرفته بود ؛ از اینکه بتوان با حکومت ستمکار بنی امیه به مبارزه برخاست ، مأیوس و ناامید بودند و هم با امتحاناتی که مردم کوفه در عصر حضرت امیرالمومنین (ع) و امام حسن (ع) داده بودند ، روشن بود که امام حسین (ع) به سوی مرگ و شهادت سفر می کند و احتمال اینکه جریان به طور دیگر خاتمه یابد ، بسیار ضعیف بود .
امام حسین (ع) به طور مکرر از قتل خود خبر می داد ؛ اما از خلع یزید و تصرف ممالک اسلامی و تشکیل حکومت به کسی خبر نداد ؛ هر چند همه را موظف و مکلف می دانست که با آن حضرت همکاری کنند و از بیعت با یزید و اطاعت او امتناع ورزند و بر ضد او شورش و انقلاب بر پا نمایند . البته آن حضرت می دانست که چنین قیامی بر پا نخواهد شد و خودش با جمعی قلیل باید قیام کنند و کشته شوند . از این رو شهادت خود را به مردم اعلام می کرد . گاهی در پاسخ کسانی که از آن حضرت می خواستند سفر نکند و به عراق نرود می فرمود : " من رسول خدا را در خواب دیدم و در آن خواب به کاری مامور شدم که اگر آن کار را انجام دهم سزاوار تر است ."
در کشف الغمه از حضرت زین العابدین نقل شده که فرمود : " به هر منزلی فرود آمدیم و بار بستیم، پدرم از شهادت یحیی بن زکریا سخن می گفت و از آن جمله روزی فرمود : از خواری دنیا نزد باری تعالی این است که سر مطهر یحیی را بریدند و به هدیه نزد زن زانیه ای از بنی اسرائیل بردند ".

بنابر آنچه گفته شد مدارک و مصادر معتبر تاریخی دلالت دارند که امام حسین (ع) از شهادت خود و به دست نیامدن پیروزی نظامی ، علم و آگاهی داشت و قیام آن حضرت ، اعلان بطلان حکومت یزید ، احیای دین ، رفع شبهات و انحرافات فکری و نجات اسلام از ضربات کشنده حکومت یزید بود . هنر امام حسین (ع) در این بود که "حقانیت" خود را با پاسخ به دعوت کوفیان ، با تدبیر و "عقلانیت " پیش برد ؛ به گونه ای که بر همگان اتمام حجت شد و نهضت خود را با " مظلومیت " آمیخته کرد تا چهره ظالمان هر چه منفورتر در طول تاریخ باقی بماند و قابل محو شدن و کم رنگ تر شدن نباشد . لذا این رنگ الهی تنها با " شهادت و اسارت " جاودانه ماند .




فلسفه عزاداری بر اهل بیت (ع) و فواید آن چیست ؟

فلسفه و حکمت عزاداری را می توان در امور ذیل ، رهیابی کرد :
الف . محبت و دوستی : قرآن و روایات ، دوستی خاندان رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) را بر مسلمانان واجب کرده است . روشن است که دوستی لوازمی دارد و محب صادق ، کسی است که شرط دوستی را - چنان که باید و شاید - به جا آورد . یکی از مهم ترین لوازم دوستی ، هم دردی و هم دلی با دوستان در مواقع سوگ یا شادی آنان است ؛ از این رو در احادیث ، بر پایی جشن و سرور در ایام شادی اهل بیت (ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان ، تاکید فراوان شده است .
حضرت علی (ع) در روایتی می فرماید : " شعیه و پیروان ما در شادی و حزن ما شریکند " . امام صادق (ع) نیز فرمودند : " شیعیان ما پاره ای از خود ما بوده و از زیادی گل ما حلق شده اند ؛ آنچه که ما را بد حال یا خوشحال می سازد ، آنان را بدحال و خوشحال می گرداند . "
جز این وظیفه عقلانی و شرعی ، ایجاب می کند که در ایام عزاداری اهل بیت (ع) حزن و اندوه خود را به " زبان حال " ؛ یعنی ، با اشک ، آه و ناله و زاری ، از نظر خوراک ، با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده و از نظر پوشاک ، با پوشیدن لباسی که از حیث جنس و رنگ و نحو پوشش در عرف ، حکایت گر اندوه و ناراحتی است ، آشکار سازیم .
ب . انسان سازی : از آنجا که در فرهنگ شیعی ، عزاداری باید از سر معرفت و آرمان های آنان بوده و بدین شکل ، آدمی را به سمت الگو گیری و الگو پذیری از آنان سوق می دهد .
فردی که با معرفت در مجالس عزاداری ، شرکت می کند ؛ شعور و شور ، شناخت و عاطفه را در هم می آمیزد و در پرتو آن ، انگیزه ای قوی در او پدیدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزاداری ، مانند محبی می شود که فعال و شتابان ، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است .
ج . جامعه سازی : هنگامی که مجلس عزاداری ، موجب انسان سازی گشت ؛ تغییر درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده می شود و آدمی می کوشد تا آرمان های اهل بیت (ع) را در جامعه حکم فرما کند .
به بیان دیگر ، عزاداری بر اهل بیت (ع) ؛ در واقع با یک واسطه زمینه را برای حفظ آرمان های آنان و پیاده کردن آنها فراهم می سازد . به همین دلیلی می توان گفت : یکی از حکمت های عزاداری ، ساختن جامعه بر اساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است .
د . انتقال دهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد : کسی نمی تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکی ، در مجالس عزاداری با فرهنگ اهل بیت (ع) آشنا می شوند . به راستی عزاداری و مجالس تعزیه ، یکی از عناصر و عوامل برجسته ای است تا آموزه های نظری و عملی امامان راستین ، به نسل های آینده منتقل شود .
مراسم عزاداری ، به دلیل قالب و محتوا ، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهل بیت (ع) است .

سوالات و شبهاتی در رابطه با صحنه ی کربلا و امام حسین (ع)


فلسفه و حکمت عزاداری بر امام حسین (ع) چیست ؟

مساله انسان سازی ، جامعه سازی و انتقال فرهنگ شیعی به نسل بعد در مجالس امام حسین (ع) قوی تر نیز می باشد ؛ زیرا ماهیت قیام امام حسین (ع) و نیز آموزه های تربیتی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی عاشورا ، در تعالی و بالندگی انسان و جامعه چشم گیر بوده و عناصر رویداد کربلا ، مولفه های اساسی و اصلی را در ترسیم فرهنگ شیعی رقم زده است که توسط مراسم سوگواری به نسل بعد منتقل می شود .
با توجه به بیانات ، سخنان و شعارهای عاشورا ، می توان عناصر انسان ساز ، جامعه ساز و فرهنگ ساز را ملاحظه کرد ؛ مواردی چون :
عبادت ، ایثار ، شجاعت ، توکل ، صبر ، امر به معروف و نهی از منکر ، نابودی اسلام در شرایط سلطه یزیدیان ، حرمت بیعت با کسی چون یزید ، شرافت مرگ سرخ بر زندگی ذلت بار ، اندک بودن انسان های راستین در صحنه امتحان ، لزوم شهادت طلبی در عصر حاکمیت باطل ، زینت بودن شهادت برای انسان ، تکلیف مبارزه با سلطه جور و طغیان ، اوصاف پیشوای حق ، تسلیم و رضا در برابر خواسته خدا ، همراهی شهادت طلبان در مبارزات حق جویانه ، حرمت ذلت پذیری برای آزادگان و فرزانگان مومن ، پل بودن مرگ برای عبور به بهشت برین ، آزادگی و جوانمردی ، یاری خواهی از همه و همیشه در راه احقاق حق .
درس آزادی به دنیا دارد رفتار حسین بذر همت در جان افشاند ، افکار حسین
گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش این کلام نغز می باشد ز گفتار حسین
مرگ با عزت ز عیش در مذلت بهتر است نغمه ای می باشد از لعل دربار حسین
در عین حال موارد ذیل علاوه بر موارد پیش گرفته ، می توانند حکمت عزاداری بر امام حسین را تبیین کنند :
1- نوعی اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومان جهان ؛
2- عامل تقویت حس عدالت خواهی و انتقام جویی از ستمگران ؛
3- زمینه ساز اجتماع شیعیان جهت پیروی و دفاع از حق ؛

چرا عزاداری سایر امامان (ع) مانند عزاداری امام حسین (ع) نیست ؟

این به دلیل گستردگی کمی و کیفی واقعه عاشوراست . وضعیت خاص جهان اسلام و مسلمانان ، حالات حاکمان مسلمان و ظلم های فراوان آنان ، در بند کشیده شدن انسانیت و آزادی ، تحقیر امت اسلامی ، سلب امنیت ، تشدید ظلم علیه شیعیا ، فراموشی آموزه هایی چون امر به معروف و نهی از منکر ، شیوع بدعت ها و ورود آنها به دین ، اخلال در وحدت مسلمانان ، فراموشی اخلاق اسلامی و انسانی و ... از یک سو و موقعیت ویژه اباعبدالله (ع) از جهت مظلومیت و تنهایی ، کیفیت برخورد مسلمانان به ظاهر دوست با حضرت ، نوع جنگ و برخورد فیزیکی با آن حضرت و اصحاب و اهل و عیالش ، آموزه ها و درس های تربیتی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و دینی و به خصوص امام حسین (ع) از سوی دیگر ؛ همه و همه شکل خاصی به این حادثه داده است که ابعاد گوناگون ، پیچیده و ژرف آن ، موضوعات و مسائل فراوانی را برای تحقیق و پژوهش فرا روی محققان قرار داده است و این با توجه به وجود هزاران کتابی است که تا کنون در زمینه این رویداد ، به نگارش در آمده است .
حضرت رسول (ص) امام علی (ع) ، حضرت زهرا (س) ، امام حسن مجتبی (ع) و معصومان پس از اباعبدالله (ع) ؛ به دلیل همین ویژگی های خاص و منحصر به فرد قصه کربلا ، این همه برای احیای یادکرد آن در قالب عزاداری تاکید فرموده اند .
به هر روی نفس حوادث عاشورا و ابعاد گوناگون آن ، آن را واقعه ای بی نظیر در تاریخ ساخته است ؛ چنان که امام صادق (ع) فرمود : " لا یوم کیومک یا ابا عبدالله " و روشن است که نکوداشت هر واقعه ای ، به گستردگی آن بستگی دارد و چون حادثه عاشورا چنین است ، عزاداری آن نیز کماً و کیفاً با عزاداری برای واقعه های دیگر قابل مقایسه نیست .




وجود روایاتی که ثواب عزاداری برای امام حسین (ع) را بی حد و مرز ذکر می کند تا چه اندازه صحیح است ؟

عزاداری برای سالار شهیدان ، آقا ابا عبدالله الحسین (ع) از بزرگترین اسباب تقرب به خداوند و دارای اجر و ثواب فراوان می باشد . روایات بسیاری در این خصوص در کتابهای معتبر وارد شده که در میان آنها ، احادیث دارای اعتبار کافی و قابل اعتماد نیز فراوان است .
در این مورد چند نکته اساسی را باید در نظر گرفت :
1- این گونه روایات نیز مشتمل بر صحیح و سقیم هستند .
2- مقصود از روایات هایی که آثار خاصی را برای بعضی از اعمال ذکر کرده اند ، این نیست که فلان عمل " علت تامه " آن اثر است ؛ بلکه مقصود اقتضای اثر است . " علت تامه " مجموع علل موثر بر یک چیز با رفع تمام موانع است . تاثیر چنین علتی بر معلول ، حتمی و ضروری است و به هیچ وجه تخلف بردار نیست . در حالی که "مقتضی" ، یکی از شرایط موثر بر یک پدیده است که در صورت نبود موانع ، می تواند اثر کند ؛ ولی اگر مانعی بر سر راه آن قرار گیرد ، توان تاثیر ندارد .
چنین چیزی در جهان مادیات و اسباب و مسببات طبیعی نیز هست ؛ مثلا اگر گفته می شود : " آتش سبب احتراق چوب است " ، به نحو مقتضی است ؛ یعنی تا دیگر شرایط مانند وجود اکسیژن پدیدار نشود و موانع برطرف نگردد ، عمل احتراق صورت نخواهد پذیرفت .
بنابراین اگر کسی چوب تری را در آتش اندازد و با گذشت چند دقیقه ، از احتراق خبری نباشد ، نباید در آن گزاره تردید کند ؛ بلکه باید جست و جو کند که آیا این گزاره مشروط به شرایطی نیز هست یا نه ؟ و آیا مانعی برای تاثیر آتش در چوب وجود دارد یا خیر ؟ آن گاه خواهد دید که این گزاره - ضمن دارا بودن ارزش صدق - مشروط به شرایط متعددی است ؛ از قبیل وجود اکسیژن و نبود موانعی چون رطوبت درچوب ، تناسب میزان حرارت آتش با مقدار مقاومت چوب و ... . لیکن اگر تمام شرایط و رفع موانع مفروض پدید آمد ؛ یعنی ، علت تامه محقق شد .
حتما چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن ، به معنای کذب گزاره یاد شده است . تاثیر این اعمال نیز به نحو " جزء العله " و " مقتضی " است و همواره با دیگر شرایط عمل می کند .
اما اینکه آن شرایط دقیقا چیست ؟ سهم هر یک تا چه اندازه است ؟ آیا تاثیر این عمل و هر شرط دیگری ، در همه موارد یکسان است ؟ یا ممکن است در موردی نقش اصلی تری را ایفا کند و در جای دیگری عامل دیگر ؟ مکانیسم تاثیر چگونه است ؟ آیا دیگر ابزارها را در اثر گذاری تقویت می کند یا خود مستقیما اثر می گذارد ؟ اینها و ده ها سوال دیگر ، مسائلی است که ریشه عقلی و فکری بشر هنوز در حدی نیست که بتواند به طور کاملا دقیق ، به آنها پاسخ دهد و یکی از خدمات بزرگ پیامبران به بشر ، آگاه سازی وی از وجود چنین عاملی است که عقل به تنهایی قادر به شناخت آن نیست .
آنچه به طور کلی می توان با ژرف کاوی فلسفی و تحقیق در نصوص دینی دریافت ، این است که : دایره علیت ، منحصر به علل و معلولات مادی نیست ؛ بلکه علل طبیعی مقهور ماورای طبیعت هستند .
3-گستره کمی و کیفی ثواب هایی که بر گریه ، عزاداری و زیارت امام حسین (ع) ذکر شده است ، تعجبی ندارد ؛ زیرا در مقابل آن همه ایثار ، شجاعت ، توکل ، رضا ، مردانگی ، آزادگی و ... و بالاتر مصایبی که آن حضرت متحمل شدند ، این همه ثواب جا دارد . توجه و دقت در داستان ذیل ، این مطلب را روشن تر می سازد .
علامه بحر العلوم به سامرا می رفت ، در راه به مسأله گریه بر امام حسین (ع) که باعث آمرزش گناهان می شود ، فکر می کرد . عربی بر مرکبی سوار ، مقابلش رسید و سلام کرد و پرسید : جناب سید ، شما را متفکر می بینم ؟ اگر مساله علمی است بفرمائید ، شاید من هم چیزی بگویم .
بحرالعلوم فرمود : در این فکربودم که چگونه می شودحق تعالی این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان حضرت سیدالشهدا می دهد ؛ مانند آن که " هر قدمی که زائر بر می دارد ، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می شود ، و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود ؟ "
آن سوار عرب فرمود : تعجب مکن ! منن برای شما مثل می آورم تا مشکلت حل شود . سلطانی در شکارگاه از همراهانش دور افتاده بود . در آن بیابان وارد خیمه ای شد و پیرزنی را با پسرش در گوشه خیمه دید . آنان بزی داشتند که زندگی شان از شیر آن بز تامین می شود و غیر از آن چیز دیگری نداشتند . آن پیرزن ، بزر را برای سلطان ذبح کرد و طعامی حاضر کرد . او سلطان را نمی شناخت و فقط برای اکرام مهمان ، این عمل را انجام داد . سلطان شب را آنجا ماند و روز بعد در دیدار عمومی واقعه دیشب خود را نقل نمود و گفت : من در شکارگاه از غلامان دور افتادم و در حالی که شدیداً تشنه و گرسنه شده بودم و هوا به شدت گرم بود ، به خیمه آن پیرزن رفتم ، او مرا نمی شناخت و در همان حال سرمایه او پسرش بزی بود که از شیر آن ، زندگی را می گذراندند . آن را کشتند و برای من غذا آماده کردند . حال در عوض این محبت ، به این پیرزن و پسرش چه بدهم و چگونه تلافی کنم ؟
یکی از وزیران گفت : صد گوسفند به او بدهید ، دیگری گفت : صد گوسفند و صد اشرفی به او بدهید ، دیگری گفت : فلان مزرعه را به ایشان بدهید .
سلطان گفت : هر چه بدهم کم است . اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم ، مکافات به مثل کرده ام . چون آنها هر چه داشتند به من دادند ، من هم باید هر چه دارم به آنان بدهم .
حضرت سید الشهدا (ع) هر چه داشت از مال ، اهل عیال ، پسر ، برادر ، فرزند ، سر و پیکر ، همه و همه را در راه خدا داد . حال اگر خداوند بر زائران و گریه کنندگان آن حضرت ، آن همه اجر و پاداش و ثواب بدهد ، نباید تعجب نمود . این را فرمود و از نظر سید بحر العلوم غایب شد .

سوالات و شبهاتی در رابطه با صحنه ی کربلا و امام حسین (ع)



علت اهمیت زیارت عاشورا ، چیست ؟ فواید آن چیست ؟

درباره زیارت حضرت سیدالشهدا روایات فراوانی وجود دارد و در خصوص زیارت عاشورای معروف ، احادیث متعددی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است . امام باقر (ع) این زیارت را به یکی از اصحابش به نام "علقمه بن محمد حضری "آموزش داده است .
از آن جا که زیارت نوعی اعلام و موضع و مشخص کردن خط فکری است و آثار سازنده عجیبی دارد ، آنچه به عنوان متن زیارتی خوانده می شود ، از نظر محتوا و جهت دهی ، از حساسیتی ویژه برخوردار است . به همین جهت ائمه (ع) با آموختن نحوه زیارت به یاران خود ، به این عمل سازنده جهت و غنای بیشتری بخشیده اند ؛ به گونه که زیارتنامه های رسیده از معصومان (ع) مانند زیارت جامعه کبیره ، عاشورا ، آل یاسین و ناحیه مقدسه – گنجینه ای از تعالیم و آموزش های عالی آنان است .
زیارت عاشورا – که از تعالیم امام باقر (ع) است – به سبب آثار سازنده فردی و اجتماعی و بیان مواضع فکری و عقیدتی شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف ، اهمیت ویژه دارد . شماری از دستاوردهای این زیارت عبارت است از :
1-ایجاد پیوند معنوی با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان
این محبت موجب می شود ، زائر آن بزرگان را الگوی خویش سازد و در جهت همسویی فکری و عملی با آنان بکوشد ؛ همچنان که در قسمتی از زیارت ، از خدا می خواهد زندگی و مرگش را یکسره همانند آنان قرار دهد : " اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی محمد و آل محمد ".
از آنجا که این محبت به خاطر خداوند است – و خاندان عصمت از آن جهت که الهی و منسوب به اویند، محبوب واقع شده اند – مایه تقرب به خداوند است . در قسمتی از زیارت چنین می خوانیم :" اللهم انی اتقرب الیک بالموالاه لنبیک و آل نبیک " .
2-پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر
تکرار لعن و نفرین بر ستمگر در این زیارت ، موجب پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر می شود . او با اعلام برائت و نفرت از ستمگران و ابراز محبت به پیروان حق و دوستان خاندان عصمت ، پایه های ایمان دینی خود را مستحکم می کند . مگر ایمان چیزی جز حب و بغض در راه خداست : " هل الایمان الا الحب و البغض " ؟ مومن واقعی در برابر ستم بی موضع نیست . از ستمگر نفرت و انزجار آشکاری دارد و با مظلوم و جبهه حق اعلام همراهی می کند : " یا ابا عبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم " .
3-دوری جستن از خط انحراف
در این زیارت ، ریشه های ظلم هدف قرار می گرد : " فلعن الله امه اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها " ستمی که در عاشورا تحقق یافت ، در قلب تاریخ ستم ریشه دارد . این ظلم یک حلقه از حلقه های ستمی است که با انحراف میسر اصیل خلاقت آغاز شد .
4-الهام گرفتن ، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوه های هدایت
در این زیارت آمده است : " فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفه اولیائکم و رزقنی البرائه من اعدائکم ، ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخره و ان یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا و الاخره " زائر پس از آنکه به حق معرفت پیدا کرد و ستم و ستمگر را شناخت و از آنان دوری جست ، با ثبات قدم در مکتب خاندان عصمت و پیروی عملی از آنان ، خود را در مسیر سعادت دنیا و آخرت قرار می دهد ؛ یعنی ، اسوه ها و الگوهای هدایت را – که از سوی خداوند منصوب شده اند – سر مشق خود قرار می دهد و همگامی با آنان را می طلبد .
5-ترویج روحیه شهادت طلبی و ایثار و فداکاری در راه خدا
6-احیای مکتب و راه و هدف خاندان عصمت

چرا در فرهنگ شیعه ، همیشه حزن ، اندوه و عزاداری حاکم است ؟

یکم . البته در فرهنگ شیعه اعیاد بزرگی وجود دارد مانند روز تولد چهارده معصوم ، عید سعید غدیر خم ، عید قربان ، عید فطر ، مبعث و ... همه روزهای شادمانی و سرور است .
دوم . اگر ملتزمان به فرهنگ شیعی ، سرور و شادمانی خود را به صورت عزاداری علنی نمی کنند ، اشکال از فرهنگ نیست ؛ بلکه پیروان فرهنگ ، این کوتاهی را کرده اند .
سوم . در فرهنگ اسلامی به همان اندازه که به سوگواری بر اهل بیت (ع) تاکید شده است ، به سرور و شادمانی نیز توصیه شده است و حتی در کلمات و جملات گوناگونی ، به شادمان کردن دیگران امر شده است . رسول خدا (ص) به شادمان کردن فرزندان یتیم مومن ، کودکان و مومنان دستور داده اند . آن حضرت در حدیث زیبایی فرموده اند : " کسی که مومنی را شادمان کند ، مرا شادمان کرده است و هر که مرا شادمان کند ، خداوند را شاد کرده است "
چهارم ، یکی از دلایل غائب بودن عزاداری بر سرور و شادمانی در فرهنگ شیعی ، ظلمی است که به اهل بیت (ع) رفته است ، ظلمی که نمی توان در تاریخ ، برابری برای آن پیدا نمود . از این رو ، بدیهی است که در حد ظلم عظیمی که بر امامان معصوم رفته است ؛ یاد کرد مظلومیت آنان در قالب سوگواری ، مرثیه و روضه خوانی گسترده تر از شادمانی باشد و در این میان از آنجا که ظلمی که به سیدالشهدا (ع) شده ، از ظلم های دیگر به امامان (ع) برتر و عمیق تر بود ، ذکر مصایب آن حضرت بیشتر و فراگیرتر است



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد