دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

بررسی جنگ نرم در آیات قرآن

بررسی جنگ نرم در آیات قرآن - بخش اول

آتش افروزان جنگ نرم از نظر قرآن

خبرگزاری فارس: آتش افروزان جنگ نرم از نظر قرآن

طراحان جنگ نرم با سرمایه گذاری بر افکار و اندیشه ها، آسان تر و با شتاب بیشتر به اهداف و نتایج دست می یابند.

 

چکیده

جنگ نرم از جمله مباحثی است که قرآن کریم در آیات مختلف بدان پرداخته است. چنان که بخشی از آیات قرآن بیانگر آن است که دستگاه های ظالم و به ظاهر قدرتمندی چون نمرود و فرعون از این شیوه برای مقابله با پیامبران الهی حضرت ابراهیم(علیه السلام) و موسی(علیه السلام) استفاده می کردند. طراحان جنگ نرم با سرمایه گذاری بر افکار و اندیشه ها، آسان تر و با شتاب بیشتر به اهداف و نتایج دست می یابند. ضمن اینکه این روش، هزینه های جنگ سخت را ندارد و چهره خشن متجاوزان، در قالب دوستی و خیرخواهی، در پس پرده حجاب قرار می گیرد. قرآن کریم جلوه های گوناگون جنگ نرم را از طریق داستان های انبیا و رخدادهای عصر پیامبر اکرم| بیان نموده است. از جمله این روش ها می توان به استهزاء و تحقیر مظاهر دینی در قالب شوخی، تفرقه افکنی به نام استقلال طلبی، پخش شایعات به نام روشنگری و تضعیف رهبری با تهمت زدن و تحقیر نمودن اشاره نمود. تمسک به تعالیم دینی و اطاعت از رهبران آسمانی، بصیرت، صبر و تقوا، راهکارهای قرآنی مقابله با نبرد روانی دشمن است.

واژگان کلیدی

جنگ افروزی دشمنان، جنگ روانی، جنگ نرم، قدرت نرم، راهکارهای مقابله.

طرح مسئله

یکی از مسائل مهم دنیای اسلام، جنگ روانی دشمنان علیه دین است. شناخت دشمن و آگاهی از شگردهای گوناگون جنگ روانی آنان، نیاز اساسی جامعه است تا هر یک از آحاد و مسئولین جامعه اسلامی با شناخت دقیق مؤلفه ها و شگردهای این نبرد، بتوانند تاکتیک مناسب در برابر آن را به کار گیرند. قرآن کریم در عصر جاهلیت نازل شده و کفار و منافقان عصر نزول برای مقابله با اسلام از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند، از این رو قرآن کریم صحنه های جنگ روانی و نرم دشمنان اسلام را به خوبی ترسیم نموده است. از نگاه آیات قرآن شیوه های جنگ نرم دشمن چیست؟ راهکارهای مقابله با نقشه های آنان کدام است؟ با چه نیرویی می توان در برابر دشمنی مخالفان مقابله کرد؟

مقدمه

نگاهی به تاریخ، این حقیقت را به زیبایی نشان می دهد که همواره میان حق و باطل درگیری بوده است. این جنگ براساس موقعیت های زمانی و مکانی و شرایط فرهنگی و علمی تغییر شکل داده است. هر نظام سیاسی چه به حق باشد یا باطل، دارای اصول و مبانی است که اگر این اصول تغییر کند، آن نظام به نظام دیگری تبدیل می شود و دیگر عنوان اولیه بر آن صدق نخواهد کرد. ازجمله این اصول می توان به ایدئولوژی، فرهنگ، هویت ملی و ... اشاره نمود. سرنگونی نظام دارای باورهای دینی و فرهنگ غنی، جز با جنگ نرم میسر نمی باشد؛ زیرا اولاً: جنگ سخت با مقاومت همه جانبه توده های مردم مواجه می شود؛ اما در جنگ نرم به دلیل مخفیانه بودن و نیز استفاده از قالب های هنری و زیباشناختی چندان مقاومتی در مقابل مهاجمان صورت نمی گیرد. ثانیاً: میزان تأثیرگذاری در جنگ نرم در همه سطوح و لایه های اجتماعی است. از این رو به دلیل ناآگاهی و غیرمسلح بودن اکثر افراد جامعه، احتمال موفقیت دشمن در این عرصه نسبت به میدان جنگ سخت، بیشتر است.

قرآن کریم به دلیل اهمیت فراوان این موضوع، در آیات بسیاری بدان پرداخته است. البته در آیات قرآن واژه خاصی که به معنای دقیق جنگ نرم باشد، وجود ندارد؛ اما کلمه «فتنه» ناظر بر این نوع مبارزه است که اهمیت آن از جنگ  نظامی بیشتر است؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «و الْفِتْنَةُ أ شَدُّ مِنَ الْقَتْلَ؛ فتنه از قتل بدتر است.» (بقره / 191) تقابل «فتنه» و «قتل» در آیه شریفه، بیانگر خطرناک تر بودن تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نسبت به جنگ های سخت است. به ویژه در فتنه های اعتقادی و دینی که باورهای مردم با ترفندهای گوناگون شیطانی تضعیف می شود.

مفهوم شناسی

جنگ سخت: نوعی اعمال قدرت سخت است و قدرت سخت عبارت است از فشارهای نظامی و اقتصادی ملموس برای وادار کردن دیگران به تغییر موضع. (اسکندری، 1389: 57)

جنگ نرم: در برابر جنگ سخت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای می شود که جامعه یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وامی دارد. (همان: 59)

قدرت نرم: مفهوم جدیدی است که در دهه اخیر به وجود آمده است. در این نوع قدرت، مخاطب نه از روی اکراه؛ بلکه با رضایتمندی، به خواسته قدرتمند، تن می دهد. در قدرت نرم، بر «ذهن ها» سرمایه گذاری می شود و با تغییر در «ذهنیت ها» نوعی «عینیت مجازی» تولید می شود؛ نوعی اثر روانی با تبلیغات متنوع رسانه ای که موجب حصول رعب ذهنی از امکانات دشمن یا ساختن تصویر اغراق آمیز از او می شود. (برزونی، 1387: 2 / 294) به نظر می رسد که بین قدرت نرم و جنگ نرم، عموم و خصوص مطلق جاری است؛ به گونه ای که هر قدرت نرمی لزوماً به جنگ نرم و یا سخت منتهی نمی شود و چه بسا در حالت بازدارندگی خود باقی بماند. آیه «وَ اعِدُّواْ لَهُم مَا اسْتَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ» (انفال / 60) بیانگر این نوع از مقابله است؛ ولی جنگ نرم هرچند به مقابله نظامی اطلاق نمی شود؛ ولی از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود، استفاده می کند.

آتش افروزان جنگ نرم از نظر قرآن

در نبرد ناپیدای جنگ نرم در یک سو، مؤمنان الهی و در سوی دیگر دشمنان دین خدا قرار دارند. عدم شناخت چهره دشمنان الهی توسط مسلمانان ممکن است آنان را در دام خود گرفتار کنند. شناخت دشمن در جنگ سخت، بسیار آسان است. او با صدای بلند و بدون واهمه خود را به عنوان دشمن معرفی می کند و با تمام قوا به جنگ آمده است و انسان می داند با چه کسی طرف است؛ اما در جنگ نرم، دشمن در قالب دوست و خیرخواه و با لطایف الحیل ظاهر می شود؛ چنان که قرآن در مورد شیطان می فرماید: «او قسم خورد که من برای شما دو نفر (آدم و حوا) از خیر خواهانم.» (اعراف / 21) ازاین رو شناسایی دشمن در جنگ نرم بسیار مهم است. قرآن، دشمنان مؤمنین را این گونه معرفی فرموده است:

1. شیطان

قرآن درباره شیطان می فرماید: «إ نَّ الشَّیْطَانَ لِلْانسَان  عَدُوٌّ مُّبین؛ همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است.» (یوسف / 5) امام علی(علیه السلام) نیز می فرماید: «شیطان راه های خود را به شما آسان جلوه می دهد، تا گره های محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید.» (نهج البلاغه: خطبه 121) و باز شدن هر گره، به همان اندازه انسان را از دین خدا و فطرت الهی خویش جدا می گرداند تا جایی که رابطه وی با دین الهی قطع می شود؛ یعنی دیگر چیزی در درون او وجود ندارد تا قلباً به آن تمسک جوید. (طباطبایی، 1417: 2 / 101)

2. کافران

قرآن درباره کفار می فرماید: «مَن کَانَ عَدُوّاً للّهِ و َمَلآئِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جـِبْر یلَ وَمِیکَالَ فَإنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلْکَافِرینَ» ؛(بقره / 98) خدا از آن جهت دشمن کافران است که آنها همواره با دین خدا دشمنی می کنند و در راه خدا ایجاد مانع می کنند (انفال / 36) و برای نابودی حق می کوشند (کهف / 56) و سعی می کنند اهل حق را از حق رویگردان کنند. (نساء / 89)

3. یهود و مشرکان

قرآن در آیه 82 سوره مائده درباره این دو گروه می فرماید: «لَتَجِدَنَّ أ شَدَّ النَّاس  عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أ شْرَ کُوا؛ مسلماً یهودیان و کسانی که شرک ورزیدند را دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت.» ادامه دشمنی آنان در قرون متمادی نسبت به مسلمانان و حتی مسیحیان، شاهد محکمی بر صدق این مدعاست. گرچه خطاب این آیه با پیامبر| است؛ اما پوشیده نیست که آیه در مقام بیان قانون و ضابطه ای کلی است. (طباطبایی، 1417: 6 / 80)

4. منافقان

منافقان خطرناک ترین دشمنان اسلام هستند. بسیاری از جلوه های جنگ نرم مثل تحقیر مؤمنان (هود / 27)، ایجاد جنگ روانی (احزاب / 13)، افساد در پوشش اصلاح (بقره / 11)، دروغ گویی (منافقون / 1)، وعده های دروغین (توبه / 77) و تضعیف باورهای دینی (احزاب / 12) توسط منافقین اجرا می شود. نفاق، در جایی است که مسلمانان دارای قدرت باشند و مخالف به خاطر ترس نتواند اظهار مخالفت کند. در این هنگام، مخالفان نفاق را در پیش می گیرند و خلاف آنچه را در دل دارند، اظهار می نمایند و چنین شرایطی برای مسلمانان در مدینه فراهم گردید. این افراد بدترین دشمن هستند که انسان او را دوست خود می پندارد. اما بیشترین عداوت را در حق انسان انجام می دهند. (طباطبایی، 1417: 11 / 280)

شیوه ها و ابزارهای جنگ نرم

عملیات روانی دشمن، با شیوه های گوناگون انجام می گیرد که آشنایی با آنها ما را در رویارویی با فتنه ها یاری می دهد. قرآن و معصومین(علیهم السلام)، این فتنه ها و راه های مقابله با آنها را معرفی کرده اند. در آیات بسیاری به دنبال بیان روش دشمن، بلافاصله راه مقابله با آن نیز بیان شده است که از آن جمله موارد ذیل است:

1. تمسخر و استهزا

تمسخر و استهزا از مهم ترین عملیات روانی دشمن است که از ابتدای مبارزه حق و باطل بوده است. تمسخر موجب تضعیف روحیه شخص یا گروه می شود و چنانچه افراد، ضعیف باشند آنان را از ادامه راه منحرف می کند. دشمنان نه تنها به تمسخر اصول اسلام می پردازند، بلکه جزئیات احکام را نیز مسخره می کنند؛ چنان که قرآن می فرماید:

وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فى  الْکِتَابِ أ نْ إ ذَا سمَِعْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بـِهَا وَ یُسْتهَْزَأ  بهَِا فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّى یَخُوضُواْ فى حَدِیثٍ غَیْرهِ إ نَّکمُ إ ذًا مِثْلُهُمْ إ نَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَ الْکَافِر ینَ فى  جَهَنَّمَ جَمِیعاً. (نساء / 140)

خدا در کتاب خود بر شما نازل کرد که چون شنیدید بر آیات خدا کفر ورزیده شده و استهزا شده، با آن گروه (منافق) مجالست نکنید تا در سخن دیگری وارد شوند وگرنه شما هم مانند آنان هستید. خدا منافقان و کافران را در جهنم جمع خواهد کرد.

این آیه بیانگر آن است که گروهی به جمع مسلمانان داخل شده و به تمسخر آیات و احکام دین می پردازند و می گویند: این فقط یک شوخی است! قرآن دراین باره می فرماید:

وَ لَئن  سَأ لْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إ نَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أ  باللَّهِ وَ آیَاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنتُمْ تَسْتَهْز ءُون. (توبه / 65)

و اگر از ایشان بپرسی چرا استهزا می کنید؟ پاسخ می دهند ما به مزاح و مطائبه سخن راندیم. (ای رسول) بگو آیا خدا و آیات او و رسول او را تمسخر می کنید؟

قرآن با ظرافت ویژه ای به بیان انواع استهزا به عنوان یک عملیات روانی طراحی شده می پردازد که گاهی به صورت تمسخر پیامبران یا سخنان آنان و یا تمسخر آیات الهی می باشد و گاهی به صورت تمسخر یاران پیامبران جهت پراکندن آنان از اطراف انبیا بوده است و در برخی مواقع بی شرمی را به نهایت می رسانند و خدا را نیز مورد تمسخر قرار می دهند.

2. تضعیف رهبری

با توجه به نقش رهبری در جامعه، دشمنان همواره رهبری جامعه اسلامی را مورد حمله قرار داده اند. نمونه رهبری حق، انبیا و بعد از ختم نبوت، ائمه(علیهم السلام) و در حال حاضر ولایت فقیه است. افزون بر کشتن پیامبران (آل عمران / 21) همواره نبرد نرم با انبیا و جانشینان آنان در طول تاریخ بوده است. اهمیت رهبری در جامعه تا آنجاست که قرآن، وقتی مردم را در مورد ترک نماز جمعه سرزنش می کند خطاب به آنان می فرماید: «تَرَکُوکَ قَائمًا»؛ (جمعه / 11) یعنی زشتی کار آنها در این است که رهبری جامعه را ترک کرده و به دنبال مسائل دیگر می روند؛ نمی گوید نماز جمعه را ترک می کنند و ثواب آن را از دست می دهند. رهبران حق و باطل نقش مهمی در هدایت طرفدارانشان دارند تا جایی که اگر کشته یا تخریب شخصیت شوند، جبهه حق یا باطل فرو می پاشد یا حداقل بخش مهمی از توان خود را از دست می دهد. این نکته به ظرافت در قرآن بیان شده است؛ آنجا که می فرماید: «فَقَاتِلُواْ أ ئمَّةَ الْکُفر» (توبه / 12) رهبری در حکم نخ تسبیح است که دانه ها را گرد می آورد؛ چنان که نخ پاره شود، دانه ها پراکنده می شوند. رهبری عامل وحدت و هوشیاری است که تضعیفش به روش های مختلفی انجام می پذیرد:

الف) تهمت زدن به رهبر

از شیوه های رایج دشمنان جهت تخریب رهبران آسمانی، تهمت زدن به آنان بوده است؛ چنان که قرآن در مورد تهمت زدن به حضرت نوح(علیه السلام) می فرماید:

فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا الاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُر یدُ أ ن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأ نزَلَ مَلائِکَةً ما سَمِعْنَا بـِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأ وَّلِینَ * إ نْ هُوَ إ لاَّ رَجُلٌ بـِهِ جـِنَّةٌ فَتَرَ بَّصُوا بـِهِ حَتَّى حِین . (مؤمنون / 25 ـ 24)

اشراف قوم نوح که کافر بودند، گفتند: این شخص جز بشری مانند شما نیست که می خواهد بر شما برتری یابد و اگر خدا می خواست [رسولی بفرستد] فرشتگانی می فرستاد. ما چنین چیزی هرگز از پدران پیشین خود نشنیده ایم. او مرد دیوانه ای بیش نیست ... .»

در این آیات افزون بر تهمت جنون، گروهی از کفار حضرت نوح(علیه السلام) را بشری مانند سایرین معرفی می کنند که می خواهد بر دیگران برتری جوید.

نسبت دیوانگی به پیامبران از تهمت های رایج بوده است چنان که قرآن می فرماید: «وَ قَالُواْ مجََْنُونٌ وَ ازْدُجر؛ (قمر / 9) و گفتند: مردی دیوانه است و باز داشته شده»؛ «ازْدُجر» یعنی او را با دشنام راندند. (سیوطی، 1416: 1 / 532) حضرت هود(علیه السلام) را سفیه و جزء دروغ گویان دانستند: «قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ إ نَّا لَنَراکَ فی سَفَاهَةٍ وَ إ نَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبینَ». (اعراف / 66)

مستکبران تاریخ به انبیا تهمت فسادانگیزی می زدند؛ چنان که قرآن می فرماید: «فرعون گفت: بگذارید موسی را به قتل برسانم و او خدای خود را به یاری طلبد. می ترسم آیین شما را تغییر دهد و یا در این سرزمین فسادانگیزی کند.» (غافر / 26) اتهام آواره ساختن مردم از سرزمینشان به قصد حکومت بر آنها نیز از روش های جنگ نرم مستکبران علیه پیامبران بوده است؛ چنان که قرآن از زبان آنان می فرماید: «قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْم  فِرْعَوْنَ إ نَّ هَـذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ * یُر یدُ أ ن یُخْر جَکُم مِنْ أ رْضِکُمْ». (اعراف / 110 ـ 109)

تضیعف پیامبر اسلام| از طریق تهمت های ناروا مطلبی است که قرآن مکرر بدان اشاره کرده و می فرماید: «آنان گفتند: اصلاً آن را بر بافته است؛ نه بلکه او شاعر است» (انبیاء / 5) یا ایشان را کاهن و مجنون می خواندند که خدای متعال از ایشان رفع تهمت فرمود: «خلق را تذکر ده که تو به برکت نعمت پروردگار نه کاهن هستی و نه مجنون» (طور / 29) «کاهن» کسی است که از طریق به خدمت گرفتن جن از غیب آگاه می شود. (طوسی، بی تا: 9 / 412)

دشمنان برای تضعیف پیامبر اسلام| ایشان را فریبکار معرفی می کنند که وعده های باطل می دهد: «وَ إ ذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فى  قُلُوبهِِم مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ الاَّ غُرُوراً» (احزاب / 12) گفته شده منظور از این وعده هایی که منافقین آن را فریب می دانند، وعده الهی از پیروزی و اعتلای دین بوده است. (فیض کاشانی، 1415: 4 / 169)

ب) تلاش در تحقیر نمودن رهبر

دشمنان اسلام برای معرفی پیامبر| عبارت «وَ إ ذَا تُتْلَى عَلَیْهـِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إ لاَّ رَجُلٌ یُریدُ أ ن یَصُدَّکُمْ عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُکُمْ»؛ (سبأ / 43) را به کار می بردند تا نبوت ایشان را زیر سوال برده و قرآن را کلام یک فرد عادی قلمداد کنند. (ص / 8) در سوره هود، ضمن بیان برخورد مخالفان با شعیب(علیه السلام) به این نکته اشاره می فرماید تا پیروان رهبران آسمانی در طول تاریخ متوجه حرکت موذیانه دشمنان جهت تضعیف رهبران آسمانی باشند. در آیات 87 تا 93 سوره هود گفتگوی حضرت شعیب با مخالفان را می آورد که در آن، دشمنان از اهرم تمسخر و تحقیر جهت تضعیف آن حضرت استفاده می کردند. در آیه 87 آمده است:

قَالُواْ یَاشُعَیْبُ أ  صَلاتُکَ تَأ مُرُکَ أ ن نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أ وْ أ ن نَّفْعَلَ فی أ مْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إ نَّکَ لَأ نتَ الْحَلِیمُ الرَّشِید.

گفتند: ای شعیب! آیا نماز تو، تو را مامور می کند که آنچه را پدرانمان می پرستیدند ترک کنیم، یا در اموالمان به دلخواه خود تصرف نکنیم؟ البته تو مردی بردبار و فهمیده هستی.

طبرسی در تفسیر این آیه می نویسد:

این آیه به روش تهکم و استهزا است. گویا نماز، شعیب را به سمت از بین بردن قوم برده است. منظورشان اهانت به شعیب بود و می خواستند بگویند: تو کم خردی. (طبرسی، 1372: 5 / 286)

ج) تلاش برای گمراه نمودن رهبر

دشمنان همواره تلاش می کردند تا بر افکار پیامبران تأثیر گذارند و آنان را گمراه یا حداقل به سازش متمایل سازند. این روش نیز نوعی تضعیف رهبری بدون به کارگیری سلاح گرم می باشد که نتیجه آن، تسلیم رهبری و پیروان او بدون درگیری نظامی است. کافران در مسیر این هدف تا جایی پیش می روند که پیامبر را از آخرت غافل سازند و به تبعیت از هوای نفس وادارند (طه / 16)؛ ولی به فضل و رحمت الهی نقشه آنها بر باد رفت و نتوانستند هیچ ضرری به حضرت بزنند. (نساء / 113) این خطر چنان جدی است که خداوند به رهبری مانند پیامبر|، یادآوری می نماید که از خدا بترسد و از منافقان و کافران اطاعت ننماید. (احزاب / 1)

3. شایعه پراکنی

از مهم ترین حربه ها در جنگ نرم، شایعه سازی و شایعه پراکنی می باشد که همواره مورد توجه مخالفان بوده است. سطحی نگری و زودباوری عوام در انتشار سریع شایعات نقش بسیار مهمی دارد. عموم مردم خیلی زود آنچه را که می شنوند، باور می کنند و بدون بررسی به دیگران انتقال می دهند. دشمنان از این نقطه ضعف استفاده کرده و با شایعه سازی، سعی در تغییر افکار جامعه و بدبین نمودن آنها می کنند و گاهی چنان در این امر موفق می شوند که مسائل روشن را نیز با شایعه پراکنی بر مردم مشتبه می نمایند. معمولاً شایعه را دشمن سفارش و منافقین تولید می کنند و افراد ساده لوح آن را می پذیرند. نمونه ای از شایعات زمان پیامبر|، شایعه کشته شدن پیامبر در جنگ احد است. قرآن کریم برای خنثی کردن این شایعه می فرماید: «آیا اگر او نیز به مرگ یا شهادت درگذرد، به دین جاهلیت رجوع خواهید کرد؟» (آل عمران / 144)

پخش شایعه در زمان پیامبر| نیز چنان مطرح بود که خدا با نزول آیات60 و 61 سوره احزاب آنان را تهدید کرده و ملعون می شمارد تا جامعه با دید عمیق تری با این افراد مواجه گردند. در این سوره آمده است:

لَئِن لَمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فی قُلُوبهم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْر یَنَّکَ بهِمْ ثُمَّ لا یُجَاو رُونَکَ فِیهَا إلاَّ قَلِیلاً * مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً.

اگر منافقان و آنان که در دل هایشان مرضی است و آنان که در مدینه شایعه پخش می کنند، از کار خود دست نکشند، تو را بر آنان برمی انگیزیم و مسلط می گردانیم، سپس جز اندک زمانی با تو در این شهر زندگی نتوانند کنند و از همه جا طرد می شوند، هرجا یافته شوند، گرفتار خواهند شد، و به سختی به قتل می رسند.

«مُرْجِفُونَ» از ریشه «ارجاف» در اصل به مفهوم ایجاد تزلزل و اضطراب در دریا است؛ اما منظور در این آیه، پخش امواج باطل و شایعه است که افکار را پریشان و دل ها را نگران و مردم را مضطرب می سازد. (طبرسی، 1372: 8 / 578) اینان گروهی از منافقان بودند که در شکل دوست، به پخش شایعاتی درباره هجوم قریب الوقوع دشمن یا بزرگ نمودن قدرت پوشالی آن و یا امید کاذب دادن به اسیران کفر و شرک می پرداختند و به سود آنان تلاش احمقانه می کردند و بذر نگرانی را میان زنان و کودکان می انداختند. (همان)

4. تفرقه افکنی

از روش های معمول دشمنان، ایجاد فتنه با تفرقه افکنی در جامعه است. جنگ های داخلی، اختلاف های خطی، حزبی، طایفه ای، سیاسی، دینی و مذهبی، جامعه را در تنش قرار می دهد و فرصتی برای دشمنان به وجود می آورد تا سرمایه های دینی و ملی و اقتصادی ملت ها را به تاراج برند.

این امر آن قدر مهم است که گاهی «فتنه» را مترادف با «تفرقه افکنی» معنا می کنند؛ چنان که ابن منظور در بیان معنای فتنه ـ به مفهوم جنگ و درگیری ـ به حدیث پیامبر| استناد می کند که فرمود:

من فتنه ها را در میان خانه هایتان می بینم؛ این فتنه ها، کشتارها، درگیری ها و اختلافی خواهد بود که بین مسلمان ها پدید می آید؛ زمانی که گروه گروه شوند و هر کدام به دنبال حزب و جماعتی روند، زمانی است که مسلمانان با جلوه ها و کشش های دنیایی مورد آزمایش قرار می گیرند و از آخرت و عمل برای آن باز می مانند. (ابن منظور، 1414: 13 / 319)

از نمونه های بارز تفرقه افکنی در زمان پیامبر|، ساختن «مسجد ضرار» است. قرآن کریم، از مسجد ضرار که به زیان اسلام، به نفع کفر و به نیت تفرقه انداختن بین مسلمین ساخته شده بود، سخن می گوید. (توبه / 107) فرد مورد اشاره در آیه، «ابوعامر راهب» آن عنصر جاه طلب است. او به طرفداران خویش پیام داد که آماده پیکار با محمد| شوید و مسجدی به عنوان مرکز اجتماع خود بسازید که من نیز به سوی امپراطور روم رفته با سپاهی عظیم خواهم آمد تا محمد| را از مدینه بیرون کنیم. (طبرسی، 1372: 5 / 110)

ایجاد اختلاف های مذهبی، از اهداف تفرقه افکنان بوده که گاهی به اختلاف های مذهبی موجود در میان مؤمنان، دامن می زدند و آن را وسیله دور شدن افراد از یکدیگر قرار می دادند تا بتوانند در سایه این اختلاف ها و کشمکش ها، اصل دین آسمانی را نابود سازند. گاهی جامعه اسلامی بدون توجه به خواست دشمن، به خاطر هواپرستی عده ای، دچار فتنه تفرقه می گردد. در این موارد، دشمن از بیرون، فتنه را سازماندهی می کند. در قرآن کریم آمده است:

وَ اتَّقُواْ فِتْنَةً لا تُصِیبنَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُواْ أ نَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب. (انفال / 25)

بترسید از بلایی که (چون بیاید) تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد و بدانید که خدا سخت عقاب است.

قرآن کریم در این آیه جامعه اسلامی را پرهیز می دهد از فتنه هایی که بلای آن فقط دامن گروه خاصی را نمی گیرد؛ بلکه بر همگان فرود خواهد آمد؛ مانند فتنه های گروهی که با بهانه ها و انگیزه های متفاوت میان مردم اتفاق می افتد؛ از قبیل کشمکش های حزبی برای دستیابی به موقعیت های سیاسی و یا اختلاف ها و دسته بندی های فرقه ای و گروه بندی های جناحی و سیاسی و مانند اینها که باعث می شود بدعت ها رواج یابد و در امر مبارزه با دشمنان، سستی ایجاد شود، منکرات گسترش یابد و امر به معروف کم رنگ شود. (مراغی، بی تا: ٩ / ١٨٨)

5. تهدید و ارعاب

یکی از حربه های دشمنان اسلام تهدید است که امروزه نیز از آن برای به استضعاف کشاندن ملت ها استفاده می شود و از دیرباز در برابر انبیا و صالحان تاریخ به شیوه های گوناگون مورد استفاده قرار می گرفته است:

الف) تهدید به تبعید و آوارگی

قرآن کریم می فرماید:

و قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهمْ لَنُخْر جَنَّکُم مِنْ أ رْضِنَا أ وْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا. ( ابراهیم / 13)

کافران به رسولانشان گفتند: دست از این دعوی بردارید و گرنه شما را از شهر خود بیرون می کنیم، مگر اینکه به آیین ما برگردید.

نیز قرآن در آیه دیگری می فرماید: «می گویند: اگر به مدینه مراجعت کردیم باید [اربابان] عزت و ثروت، خوارشدگان را از شهر بیرون کنند». (منافقون / 8)

ب) تهدید به قتل و مثله شدن

فرعون ساحران را بعد از ایمان آوردنشان به حضرت موسی(علیه السلام) تهدید به قتل و مثله شدن نمود تا از طریق این تهدید آنان را مطیع خود سازد و از ایمانشان برگرداند؛ چنان که قرآن کریم از زبان او می فرماید:

لَأ قَطِّعَنَّ أ یْدِیَکُمْ وَ أ رْجُلَکُم مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأ صَلِّبَنَّکُمْ أ جْمَعِین. (اعراف / 124)

حتماً دست هایتان و پاهایتان را خلاف یکدیگر قطع خواهم کرد. سپس همه شما را به دار خواهم کشید.

در این آیه تهدید به قتل از سوی دشمنان به بدترین شکل ممکن؛ یعنی تکه تکه کردن و سپس کشتن آمده است. این جمله تنها خبر دادن از آینده نبود؛ بلکه عملیات جنگ روانی به واسطه تهدید به عذاب و مثله کردن بود تا برگردند و تسلیم شوند. (فضل الله، 1419: 10 / 211)

منابع و مآخذ

قرآن کریم.
نهج البلاغه، 1379، گردآوری سید رضی، ترجمه محمّد دشتی، قم، شاکر.
آلوسی، شهاب الدین سید محمود، 1415 ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، بی تا، السیرة النبویة، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
ابن منظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر.
اسکندری، حمید، 1389، پدافند غیر عامل، تهران، معاونت تربیت و آموزش بسیج.
برزونی، عبدالله، 1387، قدرت نرم سرمایه اجتماعی بسیج، تهران، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج.
جوادی آملی، عبدالله، 1387، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، اسراء.
حائری، میر سید علی، 1377، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
ساجدی، ابوالفضل، 1383، زبان دین و قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
سروش، عبدالکریم، 1378، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسة فرهنگی صراط.
سیوطی، جلال الدین و جلال الدین محلی، 1416، تفسیر جلالین، بیروت، مؤسسة النور.
شریفی، احمدحسین، 1388، موج فتنه، تهران، کانون اندیشه جوان.
ـــــــــــــــ ، 1389، جنگ نرم، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
طبرسی، فضل بن حسن، 1377، جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران.
طوسی، محمد بن حسن، بی تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
عیسی زاده، عیسی، 1392، قرآن و راه های مقابله با جنگ نرم، قم، زمزم هدایت.
فضل الله، سید محمدحسین، 1419ق، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملا.
فیض کاشانی، ملامحسن، 1415 ق، تفسیر صافی، تهران، صدر.
متفکر، حسین، 1387، جنگ روانی، قم، زمزم هدایت.
مراغی، احمد مصطفی، بی تا، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
منقری، نصر بن مزاحم، 1386، وقعة صفین، ترجمه ترجمه پرویز اتابکی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی.

صمد عبداللهی عابد: دانشیار دانشگاه تربیت معلم آذربایجان.

فاطمه وجدی: کارشناس ارشد دانشگاه تربیت معلم آذربایجان.

فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 15

ادامه دارد...

بررسی جنگ نرم در آیات قرآن - بخش دوم و پایانی

راهکارهای مقابله با جنگ نرم

خبرگزاری فارس: راهکارهای مقابله با جنگ نرم

طراحان جنگ نرم با سرمایه گذاری بر افکار و اندیشه ها، آسان تر و با شتاب بیشتر به اهداف و نتایج دست می یابند.

 

ج) تهدید به زندان

فرعون که نمونه بارز مستکبران تاریخ است، حضرت موسی(علیه السلام) را تهدید به زندان نموده (شعراء / 29) آن هم زندان در آن زمان که وضعیت بسیار هولناکی داشت. عادت فرعونیان طوری بود که هرگاه می خواستند کسی را زندانی کنند او را به درون چاهی عمیق می انداختند. از این رو او در تنهایی می ماند؛ نه چیزی می شنید و نه چیزی می دید. (حائری، 1377: 8 / 44)

6 . به کارگیری مکر و نیرنگ

زیربنای فعالیت های روانی دشمن، مکر و حیله است. از همان ابتدای آفرینش، شیطان با مکر و حیله به سراغ حضرت آدم و حوا(صلی الله علیه و اله) رفت و با نقشه ای از پیش تعیین شده در فریب آنها کوشید. جبهه باطل، نه در منطق و استدلال و نه در سایر میدان ها، حرفی برای گفتن ندارد؛ از این رو می کوشد با مکر و حیله به اهداف خود برسد و مخاطب را در یک فضای روانی مخالف با آنچه واقعیت دارد، سوق دهد و این فضای روانی بایستی به گونه ای ساخته و پرداخته شود تا مفاهیم و علائم انتقالی با کمترین مقاومت مورد پذیرش واقع شود. از نظر روان شناسی، فردی که در حال مبارزه با حریف یا دشمن است، همواره رفتارهای او را رصد می کند؛ زیرا احساسش آن است که هر لحظه از سوی دشمن در معرض خطر است. تمام هنر تاکتیک فریب، شکستن این هوشیاری روانی در برابر حریف است. بدیهی است این عمل از ظرافت و دقت خاصی برخوردار است و بستگی زیادی به تجربه و شناخت فریب دهنده از گروه هدف دارد. (متفکر، 1387: 153)

یکی از حیله های نمرود ـ مخالف حضرت ابراهیم(علیه السلام) ـ آن بود که دستور داد کاخی بلند بنا کنند تا بر بالای آن رود و با آسمانیان پیکار نماید. پس از بنای کاخ، خداوند تندبادی فرستاد و بخش فوقانی کاخ به دریا افکنده شد و بقیه کاخ نیز بر سر تبهکاران ویران گشت. (طبرسی، 1372: 6 / 55)

در این نوع از جنگ نرم، هدف دشمن فریب توده های ناآگاه است؛ زیرا افراد آگاه و بابصیرت می دانند که هرگز نمی توان با ساختن کاخ و رفتن به آسمان، با اهل آسمان جنگید و این عمل تنها یک فریب است ولی مردم عوام که اطلاع کافی از مسائل ندارند، به راحتی فریفته می شوند. اگر قرآن مکر و حیله در برابر نوح(علیه السلام) را با تعبیر «و مکروا مکراً کبّاراً» (نوح / 22) به کار می برد، حیله های دشمنان اسلام به قدری زیاد بود که قرآن از آنها به «مکر شبانه روزی» تعبیر می نماید. (سبا / 33)

الف) فریب با نفرین

قرآن در سوره انفال می فرماید:

وَ إ ذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إ ن کانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأ مْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أ و  ائْتِنَا بعَذَاب  أ لِیم. (انفال / 32)

و چون گفتند: «خدایا! اگر این (قرآن به راستی) همان حق از جانب تو است، پس (در این حال) بر سرمان سنگ هایی از آسمان بباران یا ما را به عذابی دردناک گرفتار ساز.

در اینجا افراد لجوج در برابر هدایت گری پیامبر| و حقانیت قرآن و معارف آن برای عوام فریبی مردم نفرین می کنند، به زعم آنکه چنین نفرینی محقق نمی شود. و از خداوند عذابی را درخواست می کنند که شاید از نظر مردم بدترین نوع عذابی است که می تواند بدون  مقدمه بر کسی نازل شود و این عذاب در صورت تحقق، مسلماً دلیل بر حقانیت طرف مقابل اوست؛ چنان که علامه طباطبایی دراین باره می نویسد:

اگر در میان همه اقسام عذاب الیم، فقط سنگ باران را ذکر کردند برای این بود که در این عذاب جسم و روح با هم معذب می شوند و شخص ذلیل می گردد. (طباطبایی، 1417: 9 /67)

آوردن جمله «أو ائْتِنَا بعَذَابٍ أ لِیم» مکر دیگری است؛ یعنی هر عذابی که می خواهی بگو تا بر ما نازل شود و ما آن قدر به حقانیت خود اطمینان داریم که هر نوع عذابی را بر خود طلب می کنیم و خواهید دید که هیچ عذابی بر ما نازل نخواهد شد.

ب) فریب با تحریف کلمات

علی رغم اینکه علمای یهود در کتاب آسمانی خود، با ویژگی های پیامبر اسلام| آشنا شده بودند، با مکر و حیله به تحریف آن پرداختند، چنان که قرآن کریم می فرماید:

وَ إ نَّ مِنْهُمْ لَفَر یقًا یَلْوُونَ أ لْسِنَتَهُم بالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَ مَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَ یَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَ مَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَ یَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُون. (آل عمران / 78)

همانا برخی از اهل کتاب زبان خود را [به قرائت] کتاب تغییر و تبدیل می دهند تا آن را [که از پیش خود خوانده اند] از کتاب [خدا] محسوب دارید و هرگز آن از کتاب نخواهد بود و گویند: این [آیات] از جانب خدا نازل شده است؛ درصورتی که از جانب خدا نیست و به خدا دروغ می بندند با آنکه می دانند.

«یلْوُونَ» از ماده «لیّ» (بر وزن حیّ) به معنای پیچیدن و کج کردن است و در اینجا کنایه از تحریف سخنان الهی است. آنها به هنگام تلاوت تورات وقتی به صفات پیامبر اسلام| و بشارت به ظهور ایشان می رسیدند، چنان ماهرانه سخن را تغییر می دادند که شنونده گمان می کرد، آنچه را می شنود، متن آیات الهی است؛ بلکه به صراحت می گفتند: «هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ» درحالی که از سوی خدا نبود. (مکارم شیرازی، 1375: 2 / 630)

7. شبهه افکنی و ایجاد تردید

ایجاد تردید در قلوب مؤمنین و القاء شبهات اعتقادی یکی از روش های دشمنان در جنگ نرم است. آنچه مؤمن معتقد به حقیقت دین را به تلاش و مجاهدت در راه خدا وا می دارد، یقین به حقانیت راهی است که انتخاب نموده است؛ چنان که اگر انسان به درستی راهی که می رود و اندیشه ای که دارد، ایمان کامل داشته باشد، آن مسیر را با قدم های استوار طی می کند و از خطرها و موانع موجود بر سر راه نمی هراسد و تا پای جان برای رسیدن به هدف مقدس خود تلاش می کند؛ اما اندکی شک و تردید کافی است تا فرد را در این مسیر دچار تزلزل نماید.

الف) ایجاد تردید در نبوت

یکی از مهم ترین راه های ایجاد شک در نبوت، مقایسه پیامبر با دیگران در مسائل مادی و ظاهری است و هدف از این مقایسه، همان ایجاد شک در نبوت ایشان است. قرآن کریم می فرماید:

وَ قَالُوا لولا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُل  مِّنَ الْقَرْیَتَیْن  عَظِیم. (زخرف / 31)

و گفتند: چرا این قرآن بر مردمی بزرگ از دو شهر (مکه و طائف) نازل نشده است.

این افراد به جهت ایجاد شک و شبهه، خواستار معجزاتی از پیامبر بودند تا در صورت عدم امکان وقوع آنها، نبوت حضرت انکار شود. درحالی که اگر می خواستند ایمان بیاورند، بارها معجزاتی از حضرت صادر شده بود که برای تصدیق نبوت ایشان کافی بود. قرآن کریم دراین باره می فرماید:

وَ قَالُوا لَوْلا أ نز لَ عَلَیْهِ آیَاتٌ مِن ربّهِ قُلْ إ نَّمَا الْآیَاتُ عِندَ اللَّهِ وَ إ نَّمَا أ نَا نَذِیرٌ مُّبینٌ * أ  وَ لَمْ یَکْفِهمْ أ نَّا أ نزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَى عَلَیْهـِمْ. (عنکبوت / 51 ـ 50)

و گفتند: چرا معجزاتی از جانب پروردگارش بر او نازل نشده است، بگو: «معجزات نزد خداست» من فقط بیم دهنده ای آشکارم؛ آیا اینان را کفایت نمی کند که این کتاب را بر تو فرو فرستادیم که بر آنها تلاوت می شود؟

هدف از ایراد این گونه سخنان، ایجاد تردید در دل هاست. چنان که بارها گفته اند ما به او ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین، چشمه ای جوشان پدید آورد یا کوه صفا را به طلا تبدیل کند. او نیز باید مثل موسی که دریا را شکافت و عصا را به اژدها تبدیل ساخت، معجزه ای آشکار و به دلخواه ما بیاور. (طبرسی، 1372: 8 / 451)

ب) ایجاد تردید در وحیانی بودن قرآن

عبارتی که دشمنان در مورد نزول قرآن به کار می برند، حاکی از این شبهه افکنی هاست آنجا که قرآن کریم از زبان مخالفان می فرماید:

أ اُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أ شِرٌ * سَیَعْلَمُونَ غَداً مَن الْکَذَّابُ الْأ شِرُ. (قمر / 26 ـ 25)

(ای عجب) آیا از بین ما تنها بر او وحی رسید؟ نه! او مرد دروغگوی بی باکی است. زود باشد که فردا بدانند که دروغگوی بی باک کیست؟

در تفسیر آیه شریفه آمده است تعبیر به «ألقی الذکر» به جای «اُنزل الذکر علیه» و یا نظیر آن، برای این بوده که بفهماند چگونه یک مرتبه و به عجله چنین شد؟ (آلوسی، 1415: 14 / 88) با انتخاب کلمه «القی» به جای انزال از وحیانی نبودن قرآن سخن می گویند؛ نکته قابل توجه آن است که در تردیدافکنی نباید به طور مستقیم و صریح موضوع را انکار کرد؛ بلکه باید عبارت را طوری انتخاب نمود تا مخاطب به طور مستقیم دچار تردید نشود. کلمه «القی» این بار معنایی را به دوش می کشد و واژه «کذاب» تردید مخاطب را بیشتر می کند.

آنچه نویسنده کتاب آیات شیطانی در صدد اثبات آن است، ایجاد تردید و در ادامه تکذیب کامل وحی بودن قرآن کریم است. این اقدام به قدری خطرناک و فاجعه آمیز است که امام خمینی فتوای قتل نویسنده آن را صادر نمود. نگرش ناسوتی به وحی نیز که در ادامه همین مبارزه با کتاب مقدس قرآن قرار دارد، به طور موزیانه و با روندی نرم و آهسته به انکار وحی بودن قرآن می پردازد. عبدالکریم سروش در تعیین ماهیت وحی می نویسد: «پیامبری، نوعی تجربه و کشف بود ... هر جا سخن از تجربه می رود، سخن از تکامل تجربه هم درست است. شاعر، شاعرتر می شود، و سخنران با سخنرانی، سخنران تر، و این امر در هر تجربه ای جاری است ... پیامبر| نیز که همه سرمایه اش شخصیتش بود، محل و موجد و قابل و فاعل تجارب دینی و وحیی بود و بسطی که در شخصیت او می افتاد، به بسط تجربه و (بر عکس) منتهی می شد و لذا وحی، تابع او بود؛ نه او تابع وحی ... کامل تر شدن دین، خلاصه و عصاره تجربه های فردی و جمعی اوست. در غیبت پیامبر هم باید تجربه های درونی و برونی پیامبر بسط یابند و بر غنا و فربهی دین بیفزایند ... اگر «حسبنا کتاب الله» درست نیست، حسبناً معراج الهی و تجربه النبی هم درست نیست». (سروش، 1378: 13)

در نقد این دیدگاه باید گفت که اساساً وحی قرآنی با تجربه دینی تفاوت هایی دارد.

1. تجربه دینی را می توان اساسی دانست که با علم حضوری درک می شود همانند محبت کودک به مادر خود؛ اما وحی نوعی القای معنا به پیامبر است که با وسائط الهی و توبه او و توسط جبرئیل حاصل می شود.

2. تجربه دینی پیامبر| مخصوص زمان وحی نبود و همواره در این حالات معنوی وحی الهی را دریافت نمی کردند. پس وحی تابع پیامبر نبود؛ بلکه وابسته به شرایط و نیاز مسلمین به دریافت راهنمایی از طرف خدا بوده است.

3. تجربه دینی، ایجاد و احساس می شود؛ درحالی که وحی نازل و دریافت می گردد و تعابیر قرآنی درباره وحی، این مطلب را تأیید می کند.

4. در وحی، خداوند با پیامبر سخن می گوید (بقره / 253) درحالی که در تجربه دینی، این ارتباط وجود ندارد.

5. وحی ویژگی خاصی دارد که حتی به امامان معصوم هم «وحی» نمی شود و خاص پیامبران الهی است؛ درحالی که در تجربه دینی هر کسی می تواند این احساس را داشته باشد.

6 . اگر محتوای تجارب دینی به لفظ درآید، مطالب آن غالباً مبهم و قابل ارائه در چند گزاره محدود است مانند اینکه «من خدا را دوست دارم» یا «من به او وابسته ام» و ... ولی «وحی قرآنی» هزاران گزاره روشن در موضوعات مختلف اجتماعی، فردی، سیاسی، عبادی، اخلاقی، دنیوی و اخروی است. (ساجدی، 1383: 440)

8 . مذهب علیه مذهب

هر انسانی دارای ارزش ها و شاکله ذهنی است که روح و جان او با آن ارزش ها خو گرفته است. اگر مطالبی که دیگران می گویند یا فعالیتی که انجام می دهند، تفاوت زیادی با شاکله ذهن فرد داشته باشد، ناخودآگاه آن را رد می کند؛ اما چنان که میان آنها قرابت و همانندی باشد، ذهن آن را می پذیرد و گاهی بدون تفکر درباره تفاوت مطلب ارائه شده با شاکله ذهن، آن را قبول می کند در این گونه موارد فرد دچار «خود فریبی» می شود و نمی تواند میان مطلب بیان شده و ارزش واقعی، تفاوت قائل شود. از این رو یکی از مسائل مهم در نبرد روانی، ارائه مطالب ضدّ مذهب در شکل و قالب دین و مذهب است. استفاده از عناوین و کلمات مذهبی مانند راه راست و رشد، سوگند به مقدسات دینی، ساختن مسجد و ادعای بندگی خدا از شیوه های مخالفان برای عرضه مقصود خود و ضربه زدن به دین است؛ چنان که فرعون خود را منادی راه رشد و سعادت می خواند و می گفت: «و مَا أ هْدِیکمُ إ لاَّ سَبیلَ الرَّشَاد؛ (غافر / 29) و شما را جز به راه راست، راهبر نیستم.» منافقان با سوگندهای دروغین و با به میان آوردن ارزش ها و مقدّس شمردن آنها، سپری برای خود ایجاد می کنند و در پناه آن، بزرگ ترین ضربه را به اسلام وارد می سازند. چنان که قرآن کریم می فرماید:

اتَّخَذُوا أ یْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبـِیل  اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهینٌ. (مجادله / 16)

سوگندهای خود را [چون] سپری قرار داده بودند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند و [در نتیجه] برای آنان عذابی خفت آور است.

همچنین برای خالی کردن پشت جهادگران، حفظ عفت و پاک دامنی زنان را که از اصول مسلم اسلام است، وسیله ای برای فرار از جبهه قرار دادند و با کاهش نیروهای رزمنده و تضعیف روحیه رزمندگان و تقویت روحیه سپاه دشمن، خواهان پیروزی سپاه کفر بر اسلام بودند. چنان که قرآن کریم دراین باره می فرماید:

یَقُولُونَ إ نَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِىَ بعَوْرَة. (احزاب / 13)

می گفتند: خانه های ما بی حفاظ است و[لی خانه هایشان] بی حفاظ نبود.

9. تضعیف روحیه

مخالفان انبیا از راه های مختلف در تضعیف روحیه طرف داران حق تلاش می نمودند. انبیا همواره کوشیده اند تا روحیه نیروهای مؤمن را بالا برند. پیامبر اسلام| در جنگ احزاب جهت تقویت روحیه لشکر اسلام به ایراد سخن پرداختند؛ ولی منافقان برای تضعیف روحیه مؤمنان، پیامبر| را به فریب دادن نیروها متهم کردند. قرآن کریم می فرماید:

اِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فی قُلُوبهِِم مَّرَضٌ ما وَعَدَ نَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ الاَّ غُرُوراً. (احزاب / 12)

و هنگامی که منافقان و کسانی که در دل هایشان بیماری است می گفتند: خدا و فرستاده اش جز فریب وعده ای به ما نداده است.

پیامبر| هنگام حفر خندق، وعده پیروزی می داد در این هنگام منافقان نگاهی به هم کردند و گفتند: «ما داریم برای خودمان خندق می کنیم و او به ما وعده قصرهای فارس و روم را می دهد.» (ابن کثیر، بی تا: 3 / 194) از دیگر نمونه های تضعیف روحیه، دادن آمار مأیوس کننده از دشمنان دین است. قرآن کریم ضمن اشاره به این نکته راه خنثی نمودن آن را نشان داده است: «کسانی که [برخی از] مردم به ایشان گفتند: مردمان برای جنگ با شما گرد آمده اند؛ پس از آنان بترسید و[لی این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نیکو حمایتگری است». (آل عمران / 173)

راهکارهای مقابله با جنگ نرم

کنترل منابع قدرت نرم دشوار است؛ اما تاثیر آن تا حدود بسیار زیادی بستگی به پذیرش مخاطبان دارد. به همین دلیل توجه و ارتقاء قدرت نرم موجود در جامعه اسلامی، عمده راهکاری است که تلاش دشمنان را خنثی خواهد نمود. در برابر جنگ نرم دشمنان، دو راه وجود دارد: تسلیم یا مقابله.

اسلام راه اول را نمی پذیرد و کوچک ترین تسامح در امر دین که موجب تضعیف یا نابودی آن شود را مردود می شمارد؛ زیرا تسلیم از موضع ضعف صورت می گیرد و اسلام و مسلمین ـ چنان که تابع شرع مقدس باشند ـ در موضع قدرت قرار دارند. «وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا و أنتُمُ الأعلَونَ إن کُنتُم مؤمِنینَ (آل عمران / 139)؛ سستی نکنید و غمگین نشوید که شما برترید، اگر مؤمنید».

نه تنها توان مقابله در مؤمنین وجود دارد؛ بلکه اسلام به قدری قدرتمند است که اگر مسلمین نسبت به آن آگاهی داشته باشند و در عمل به آن ملتزم باشند، قادر خواهند بود اسلام را در سراسر جهان مستقر سازند؛ همان گونه که با ظهور حضرت ولی عصر# این اتّفاق خواهد افتاد؛ کتاب خدا و آثار دین زنده خواهد شد، بناهای شرک و نفاق ویران، شاخه های گمراهی و اختلاف بریده، اولیاء الهی عزیز و دشمنان ذلیل خواهند شد.

1. توجه به تعالیم دین و رهبران آسمانی

در قرآن، علوم گذشته و اخبار آینده آمده است، دوای دردها و نظم امور در قرآن است. (نهج البلاغه: خطبه 158) قرآن قدرتی است که یاورانش شکست ندارند و حقی است که مددکارانش خوار نمی شوند. (همان: خطبه 198) قرآن کریم ضمن بیان مشکلات فردی، اجتماعی، سیاسی و ... همواره راه حل مناسب معضل را به نیکوترین شکل بیان نموده است؛ اگر از تحقیر و استهزا، تضعیف رهبری، شایعه پراکنی، تفرقه افکنی و ... سخن می گوید، با بیان های گوناگون و شیوا، راه های مقابله با آنها را نیز مطرح می سازد؛ به گونه ای که مسلمین را از هر منبع اطلاعاتی دیگر غنی می گرداند. سخنان و رفتار پیامبر| و اهل بیت(علیهم السلام) نیز مبین قرآن کریم می باشد. ولایت فقیه ادامه ولایت پیامبر| و ائمه اطهار(علیهم السلام) در عصر غیبت است. بدون شک رهبری فقیه، قدرت عظیمی به مسلمانان می دهد. مقصود از ولایت و سرپرستی فقیه، ولایت هر عالم یا مجتهدی نیست؛ بلکه شرایط خاصی دارد. «فقیه» در بحث ولایت فقیه کسی است که دارای سه ویژگی مهم باشد: 1. صدر و ساقه اسلام را به طور عمیق و با استدلال و استنباط بشناسد؛ 2. همه حدود و ضوابط الهی را رعایت نماید؛ 3. استعداد و توانایی مدیریت کشور و لوازم این امر را داشته باشد. (جوادی آملی، 1387: 136)

به عنوان نمونه قرآن، راه شناخت شایعات را برگرداندن آنها به رسول و اولی الامر می داند و تبعیت کورکورانه و پخش شایعاتی که نظر رسول و اولی الامر در آن استنباط نشده است را تبعیت شیطانی می شمارد. (نساء / 83)

2. بصیرت

اهمیت بصیرت بدان پایه است که خداوند خطاب به پیامبر| در دوران دشوار مکه می فرماید: «قُلْ هَذِهِ سَبیلى  أ دْعُواْ إ لىَ اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أ نَا وَ مَن  اتَّبَعَنى؛ (یوسف / 108) بگو: این است راه من، که من و هر کس مرا پیروی کرد، با بصیرت به سوی خدا دعوت می کنیم.» حتی خود پیامبر| با بصیرت حرکت می کند و یاران ایشان هم با بصیرت به دفاع از پیامبر| و تبلیغ دین می پرداختند. امیرمؤمنان(علیه السلام) در جنگ صفین مقابل کفّار قرار نداشت. نیروهای جبهه مقابل نماز می خواندند و ظواهر اسلام را رعایت می کردند. حقیقت بسیار مظلوم واقع شده بود؛ زیرا ظواهر شرعی جبهه کفر، مردم را متحیر کرده بود و عده ای در جبهه حق در تردید بودند که آیا می توان به روی برادران دینی خود در سپاه معاویه شمشیر کشید؟ هم علی(علیه السلام) و هم معاویه صحابه پیامبر| بودند. هر دو نماز می خواندند و هر دو ادّعای دفاع از اسلام را داشتند. (اتابکی، 1375: 440) و این بصیرت بود که نجات بخش یاوران علی(علیه السلام) گردید.

3. توجه به کارکرد خانواده

در جنگ نرم بیشترین استفاده از عواطف و احساسات برای نفوذ در افکار و اندیشه ها جهت تغییر باورها صورت می گیرد و ارکان اساسی و مسلم اعتقادهای دینی جامعه، به آرامی از سوی دشمنان مورد هجوم واقع می گردد تا به تدریج به تغییر اساسی در باورها و اعتقادها بینجامد؛ از این رو نقش خانواده به عنوان یکی از مراکز قدرت نرم بسیار مهم و اساسی است. وقتی مؤثرترین کانون مهر و محبت و سلامت جسمی و روحی جامعه؛ یعنی خانواده بتواند با بهره گیری از دستورهای قرآن کریم، فرزندانی مؤمن و سالم تحویل جامعه دهد، بی تردید آن جامعه در برابر هر تهاجمی اعم از جنگ سرد و جنگ نرم بیمه خواهد شد. قرآن کریم تاکید می کند که همگان باید مراقب خود و اعضای خانواده خود باشند و آنان را از هر آنچه موجب هلاکشان می  گردد حفظ و حراست نمایند؛ آنجا که می فرماید:

یَا أ یُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أ نفُسَکُمْ وَ أ هْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أ مَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ. (تحریم / 6)

ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خویشانتان را از آتشی که هیمه آن مردم و سنگ هاست نگه دارید، آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شد که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی کنند و آنچه را فرمان داده شده اند (به طور کامل) اجرا می نمایند.

در این میان نقش مادر به عنوان کانون مهرورزی از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

4. تقویت روحیه و افزایش نشاط

شرایط روحی آن قدر مهم است که عامل ایجاد برخی بیماری ها یا باعث بهبود بعضی از امراض می گردد. امروزه این روش در کنار تجویز دارو مورد استفاده قرار می گیرد. قرآن کریم به امت اسلامی روحیه می دهد و تاکید می کند که با ایمان قوی بیست نفر صابر بر دویست نفر و صد نفر بر هزار نفر غلبه می کند. (انفال / 65) قرآن کریم، مؤمنان را از سستی، حزن و اندوه که عامل تضعیف روحیه است برحذر می دارد و می فرماید:

وَ لاَ تَهـِنُوا وَ لاَ تَحْزَ نُوا وَ أ نتُمُ الأَعْلَوْنَ إن کُنتُم مُؤْمِنـِینَ. (آل عمران / 139)

اگر ایمان دارید هرگز (در کار دین) سستی نکنید و اندوهناک نباشید درحالی که شما برترید.

5. صبر و تقوی

از موارد قدرت نرم برای مقابله با جنگ نرم دشمن، صبر و تقوی است. صبر باعث می شود، در فضای غبارآلود فتنه، توان و فرصت تفکر و اتخاذ تصمیم حکیمانه به وجود آید و فرصت قانع ساختن افراد ناآگاه توسط اندیشمندان فراهم شود؛ زیرا در شرایط التهاب و اضطراب، امکان ارزیابی درست از اوضاع و تبیین مسائل وجود ندارد. (شریفی، 1388: 160) تصمیم گیری و عمل عجولانه و تسلیم در برابر دشمن، همان هدفی است که دشمن به دنبال آن است. آیه 186 آل عمران بهترین و استوارترین راه در امان ماندن از فتنه ها و مقابله با توطئه های دشمن را رعایت صبر و تقوی می داند و می فرماید:

وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أ وتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذِینَ أ شْرَکُواْ أ ذًى کَثِیراً وَ إ ن تَصْبرُواْ وَ تَتَّقُواْ فَإنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْم الأُمُور .

قطعاً در مال ها و جان هایتان آزموده خواهید شد و از اهل کتاب و مشرکان آزار بسیاری خواهید شنید [ولی] اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید و این حاکی از عزم [استوار] شما در کارهاست.

رعایت تقوی؛ یعنی در فضای فتنه، تمام تصمیم ها براساس خداترسی باشد و از چارچوب قوانین الهی خارج نشود. با مسخره کنندگان دین و مؤمنین همراه نشود، از رهبری دینی حمایت کند، به شایعات دامن نزند، از جاده عفت خارج نشود، به سخنان گمراه کننده دشمن گوش فرا ندهد و بدون تحقیق به افراد تهمت نزند. برای رعایت تقوی، «صبر» لازم است؛ زیرا صبر بر گناه موجب تقوای الهی می شود. اگر انسان نتواند در برابر طعنه های دیگران صبر کند، هرگز نخواهد توانست تقوی را رعایت نماید. اگر انسان نتواند در برابر هوای نفس خود مقاومت کند، از جاده بندگی خدا خارج خواهد شد. از این رو، صبر و تقوی دو عامل قدرت بخش در برابر هجوم دشمن است که بنا به فرمایش امام علی(علیه السلام) «کسی که تقوا پیشه کند، خداوند راه خروج از فتنه ها و چراغ هدایتی در ظلمت ها را در اختیار او قرار می دهد». (نهج البلاغه: خطبه 183)

6 . تقویت دانش دشمن شناسی

دشمن ستیزی از مؤلفه های اصلی قدرت نرم است. قرآن کریم همواره به این نکته مهم تاکید می ورزد. چنان که در سوره فتح می فرماید: «محَُّمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أ شِدَّاءُ عَلىَ الْکُفَّار  رُحَمَاءُ بَیْنهَُمْ؛ (فتح / 29) محمد فرستاده خداست و یاران (و همراهانش) بر کافران بسیار سرسخت و با یکدیگر بسیار مهربانند.» زیر بنای دشمن ستیزی، تقویت دانش دشمن شناسی است. هر انسانی برای خوب زیستن، نیازمند دو نوع آگاهی است؛ آگاهی از خوبی ها و آگاهی از بدی ها. اگر کسی بخواهد در مسیر حق استوار بماند، نیازمند شناخت راه باطل و باطل گرایان است. (شریفی، 1389: 208) خدای متعال با تقویت دانش دشمن شناسی، راه حق را نشان می دهد:

فَقُلْنَا یَا آدَمُ إ نَّ هَذَا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجـِکَ فَلا یُخْر جَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ. (طه / 117)

پس گفتیم: اى آدم، همانا این (ابلیس) دشمن تو و همسر توست، پس مبادا شما را از این بهشت بیرون کند پس در رنج و زحمت (اداره زندگى) افتى.

7. احیای امر به معروف و نهی از منکر

یکی از اهداف مهم دشمن در جنگ نرم، ایجاد روحیه بی تفاوتی و تساهل در جامعه است که پیامدهایی چون گسترش فساد، حاکمیت مفسدان، نابودی عفت و حیا و دینداری به دنبال دارد. از راهکارهای اساسی مقابله با این توطئه دشمنان و تقویت روحیه نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر می باشد. (عیسی زاده، 1392: 60) بی جهت نیست که معیار برتری این امت بر دیگر امت ها، امر به معروف و نهی از منکر نمودن آنهاست. (آل عمران / 110) چنان که امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمود:

امربه معروف و نهی ازمنکر را ترک نکنید که اشرار بر شما مسلط می شوند و بعد از آن هرچه دعا کنید مستجاب نمی شود. (نهج البلاغه: نامه 47)

8 . توجه به عوامل وحدت بخش

از دیگر راهکارهای مقابله با جنگ نرم، توجه به اتحاد و همبستگی و پرهیز از هرگونه اختلاف و تفرقه در میان امت اسلام است. قرآن کریم می فرماید: «وَ لا تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَ تَذْهَبَ ر یحُکم؛ (انفال / 46) و با هم نزاع و ستیزه مکنید که سست مى گردید و تسلط و حکومتتان از میان مى رود.» مهم ترین عوامل موثر در ایجاد وحدت اسلامی عبارتند از:

یک. پرهیز از تکفیر صاحبان فرقه های اسلامی: قرآن کریم مؤمنان را از برخورد نامناسب با کسانی که اظهار ایمان می کنند، باز می دارد و می فرماید:

یَا أ یُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبـِیل اللّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَ لاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أ لْقَى إلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً. (نساء / 94)

اى کسانى که ایمان آورده اید، هنگامى که در راه خدا (براى جهاد) سفر کردید خوب بررسى و تفحّص نمایید و نسبت به کسى که به شما سلام دهد و اظهار اسلام کند مگویید مؤمن نیستى.

دو. توجه به حقوق اجتماعی دیگران: از آنجا که ریشه برخی از منازعات اجتماعی و سیاسی احساس تبعیض و بی عدالتی می باشد، لازم است حقوق قانونی همه مردم، محترم شمرده شود. قرآن کریم زمینه جهاد و دفاع را به عنوان پیشگیری از انهدام صومعه ها، کلیساها، کنیسه ها و مساجد ذکر می کند و مدلول التزامی این سخن، احترام به مذاهب و آزادی انسان در مقام عبودیت و پرستش خداوند است. (فضل الله، 1419: 16 / 84)

سه. اطاعت از رهبری: یکی از عوامل بسیار مهم که در وحدت بخشی امت اسلامی نقش اساسی دارد، اطاعت از انبیای الهی و رهبران و حاکمان دینی است. این امر مورد تأکید قرآن کریم است؛ آنجا که می فرماید:

یَا أ یُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أ طِیعُواْ اللَّهَ وَ أ طِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أ وْلِى الْأ مْر  مِنکمُ فَإ ن تَنَازَعْتُمْ فى  شَىءٍ فَرُدُّوهُ إ لَى اللَّهِ وَ الرَّسُول  إ ن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ باللَّهِ وَ الْیَوْم  الآخِر  ذَلِکَ خَیْرٌ وَ أ حْسَنُ تَأ و یلا. (نساء / 59)

9. امید به آینده

ادامه هر راهی با امید میسر است. قرآن کریم همواره امت اسلامی را به امیدواری به وعده های الهی فرا می خواند تا جایی که وعده قطعی بر پیروزی و غلبه اسلام می دهد و می فرماید:

هُوَ الَّذِى أ رْسَلَ رَسُولَهُ بالْهُدَى وَ دِین  الْحَقّ لِیُظْهرَهُ عَلَى الدِّین  کُلِّهِ وَ لَوْ کَر هَ الْمُشْر کُون. (توبه / 33)

اوست کسی که رسول خود را به هدایت فرستاد تا بر همه ادیان عالم برتری دهد. هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.

10. تقویت بعد نظامی

از ویژگی های قدرت نرم، وابستگی آن به قدرت سخت است. اگر نسبت به ارتقاء سطح قدرت سخت بی توجهی شود، حفظ هویت دشوار خواهد بود. قرآن کریم می فرماید:

و أ عِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رَبَاطِ الْخَیْل  تُرْهِبُونَ بهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّ کُمْ. (انفال / 61)

در مقام مبارزه تا آن حد که بتوانید نیرو فراهم کنید. (از تسلیحات و) اسبان سواری، تا با آن دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید.

نتیجه

قرآن برای هدایت انسان فرستاده شده است و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن کریم آمده است. جنگ نرم دشمن را باید جدی گرفت؛ همچنان که قرآن کریم آن را مهم دانسته و به جزئیات آن پرداخته است. باید با اتکاء به منابع قدرت نرم، فراتر از ایستادگی در برابر دشمن، اسلام را در سراسر دنیا گسترش داد. به جای منفعل شدن و بر طبل سازش کوبیدن، باید نقش خود را به صورت فعال ایفا نمود. سرتاسر جهان اسلام باید تحت هدایت رهبری واحد قرار گیرد تا هم وحدت اسلامی تحقق یابد و هم از تحلیل قدرت عظیم مسلمین به واسطه انحراف و ضعف ایمان برخی سران و رهبران جلوگیری شود.

منابع و مآخذ

قرآن کریم.
نهج البلاغه، 1379، گردآوری سید رضی، ترجمه محمّد دشتی، قم، شاکر.
آلوسی، شهاب الدین سید محمود، 1415 ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، بی تا، السیرة النبویة، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
ابن منظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر.
اسکندری، حمید، 1389، پدافند غیر عامل، تهران، معاونت تربیت و آموزش بسیج.
برزونی، عبدالله، 1387، قدرت نرم سرمایه اجتماعی بسیج، تهران، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج.
جوادی آملی، عبدالله، 1387، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، اسراء.
حائری، میر سید علی، 1377، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
ساجدی، ابوالفضل، 1383، زبان دین و قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
سروش، عبدالکریم، 1378، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسة فرهنگی صراط.
سیوطی، جلال الدین و جلال الدین محلی، 1416، تفسیر جلالین، بیروت، مؤسسة النور.
شریفی، احمدحسین، 1388، موج فتنه، تهران، کانون اندیشه جوان.
ـــــــــــــــ ، 1389، جنگ نرم، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
طبرسی، فضل بن حسن، 1377، جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران.
طوسی، محمد بن حسن، بی تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
عیسی زاده، عیسی، 1392، قرآن و راه های مقابله با جنگ نرم، قم، زمزم هدایت.
فضل الله، سید محمدحسین، 1419ق، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملا.
فیض کاشانی، ملامحسن، 1415 ق، تفسیر صافی، تهران، صدر.
متفکر، حسین، 1387، جنگ روانی، قم، زمزم هدایت.
مراغی، احمد مصطفی، بی تا، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
منقری، نصر بن مزاحم، 1386، وقعة صفین، ترجمه ترجمه پرویز اتابکی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی.

صمد عبداللهی عابد: دانشیار دانشگاه تربیت معلم آذربایجان.

فاطمه وجدی: کارشناس ارشد دانشگاه تربیت معلم آذربایجان.

فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 15

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد