فِرَق تشیع به شاخههای مختلف شیعیان میگویند که علی رغم باور به امامت بلافصل علی بن ابی طالب(ع)، در برخی باورهای دیگر از جمله شمار امامان معصوم با یکدیگر اختلاف دارند. امامیه، زیدیه و اسماعیلیه از مهمترین فرقههای شیعیاند. برخی منابع کیسانیه و گروههای غلات را نیز به شیعه نسبت دادهاند. پس از فرقههای مذکور، واقفیه و شیخیه از اهمیت بیشتری برخوردارند.
درباره علل انشعاب شیعه عوامل متعدد سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی و جز آن را میتوان بر شمرد. مهمترین موضوع محل اختلاف که زمینه انشعابهای جدید را در میان شیعیان پدید آورد، سلسله امامان و چگونگی انتقال امامت و تعیین امام بعدی بود.[۱]
نکاتی که در شاخه شاخه شدن تشیع از اهمیت بیشتری برخوردار است عبارتند از:
"در فاصله میان قیام مختار تا شهادت امام صادق (ع) یعنی حدود هشت دهه، عملا شاخههای مهم شیعه رخ نمودند و فرقههای کوچکتر نیز از همین شاخههای اصلی سرچشمه گرفت."[۳]ملطی در التنبیه و الرد، فرقههای شیعه را هجده[۴]مورد میداند و اشعری در مقالات الاسلامیین شیعه را به سه شاخه اصلی غالیان، رافضه (امامیه) و زیدیه، تقسیم کرده و کیسانیه را از فرقههای امامیه به حساب میآورد.
بر مبنای مطالب ذکر شده در کتاب فرق الشیعه نوبختی[یادداشت ۱]شاخههای اصلی شیعه به صورت ذیل پدید آمدهاند:
کیسانیه، پیروان مختار بن ابوعبید ثقفی هستند که به یاری وی انتقام سختی از قاتلان سبط پیامبر، حسین بن علی(ع) گرفتند. آنان، بعد از حسین بن علی(ع) به امامت محمد حنفیه معتقد شدند.[۱۱] کیسانیه در تفسیر آیه «والتین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین» میگفتند: کلمات این آیه بیانگر رموزی است، از جمله این که تین، علی است، زیتون حسن، طور سینین حسین و بلد الامین محمد حنفیه.[۱۲]به اعتقاد امام محمد ابوزهره، نظریات کیسانیان آمیخته به آرای فلسفی است. آنان به بداء، تناسخ،[۱۳] این که هرچیزی دارای ظاهر و باطنی است، جمع شدن حکمتها و اسرار عالم در انسان و علم علی(ع) به این اسرار و حکم، و... معتقدند. برای کیسانیه در سرزمینهای اسلامی تابعینی ذکر نشده است.[۱۴]
یکی از فرق معروف شیعه هستند که قائلند "پس از علی بن حسین، پسرش زید امام است"[۱۵]این فرقه "در آغازین سالهای سده دوم هجری/هشتم میلادی از بدنه عمومی شیعه جدا شد و در برابر دیگر شیعیان قرار گرفت"[۱۶]زید، مردم را به تبعیت از کتاب و سنت و جهاد با ستمگران و حمایت از محرومان و اعطای به مستضعفان دعوت میکرد و درباره غنایم جنگی میگفت: باید به عدالت قسمت شود و در رد مظالم اصرار فراوان داشت.[۱۷] "این فرقه از دیگر فرق شیعه به تسنن نزدیکترند".[۱۸]
از قدیمیترین کتابهای زیدیه در فقه، کتب مجموع الحدیث و مجموع الفقه است که این دو مجموعه را روی هم مجموع الکبیر هم نامیدهاند.[۱۹]. نگفتن حی علی خیر العمل در اذان، جواز مسح علی الخفین، قائل نبودن به متعه و جواز خوردن ذبح اهل کتاب از معتقدات فقهی زیدیه است. آنان امر به معروف و نهی از منکر را واجب میدانند و بر پایه این اعتقاد هجرت از سرزمینی که مردمش به گناه تظاهر میکنند به جایی که در آن گناه نباشد را واجب میدانند. زیدیه در استنباط احکام شرعی، مانند ابوحنیفه اخذ به قیاس میکنند. این فرقه، اساس آراء شرعی را بر اجماع علمای امت اسلام میدانند.[۲۰]
زیدیه در حسن و قبح، معتزلی مذهبند. شهرستانی علت این گرایش را شاگردی زید نزد واصل بن عطا که سرسلسله معتزله بود، میداند. آنان به بداء و رجعت قائل نبوده و تقیه را جایز نمیشمارند.[۲۱] آنان معتقدند هر فاطمی (خواه از فرزندان حسن ع باشد خواه حسین ع) عالم و زاهد و شجاع و سخی به شرط این که دعوی امامت کند و خروج نماید امام است.[۲۲]به اعتقاد زیدیه خروج دو امام در زمان واحد در دو نقطه از عالم جایز بوده و هردو واجب الاطاعه خواهند بود. زید، امامت مفضول با وجود فاضل را جایز میشمرد. این اعتقاد تا زمان ناصر اطروش در زیدیه پایه داشت و پس از آن زیدیان از این اعتقاد برگشتند. "آنان کفر را به دو گونۀ کفر جحود و کفر نعمت میدانند و معتقدند هرکس گناه کبیرهای انجام دهد و این کار از باب حلال دانستن آن حرام باشد کافر و مرتد است، و هرکس کبیرهای را نه به عنوان مخالفت و استحلال بلکه به تحریک هوسهای درونی انجام دهد گناهکار و فاسق است و چنانچه توبه نکرده بمیرد دوزخی نیز هست. "[۲۳] اشعری در صفحات ۷۰ الی ۷۵ مقالات الاسلامیین به بیان اختلافات عقیدتی خودِ زیدیان، پرداخته است.
بعد از این که کوفیان اعتقاد زید بر جواز امامت مفضول با وجود فاضل را دیده و از عدم تبری وی از شیخین مطلع شدند او را ترک گفتند[۲۴]او که با تکیه بر بیعت کوفیان خروج کرده بود تنها ماند و به دست هشام بن عبدالملک کشته و به صلیب کشیده شد. بعد از زید، یحیی بن زید در مسند امامت نشسته و میل خراسان کرد. او را نیز در جوزان خراسان کشته و به صلیب آویختند. بعد از یحیی امر به محمد نفس زکیه و ابراهیم رسید. آن دو نیز به دستور منصور کشته شدند، محمد به دست عیسی بن ماهان در مدینه و ابراهیم در بصره. بعد از آنها امر به ناصر اطروش رسید او به سمت دیلم و جبل رفت و مردم را به زیدیه خواند. بعد از آن زیدیه از اعتقاد به امامت مفضول رجوع کردند.
شهرستانی، در ملل و نحل[۲۵]سه شاخه را در زیدیه ترسیم میکند؛
نوبختی هم در فرق الشیعه[۲۶]از هفده فرقه؛ بتریه، ابرقیه، ادریسیه، جارودیه یا سرحوبیه، جریریه یا سلیمانیه، حسنیه، حسینیه (که خودشان دو فرقه میشدند)، خشبیه یا سرخابیه، خلفیه، دوکینیه، ذکیریه، صباحیه (که مانند حسینیه خودشان دو فرقه میشدند)، عجلیه، قاسمیه، مرثیه، نعیمیه و یعقوبیه، برای زیدیه نام میبرد. اشعری در مقالات الاسلامیین[۲۷] شش فرقه از آنها را ذکر کرده است.
"اسماعیلیه نام عمومی فرقههایی است که بعد از حضرت امام جعفر صادق(ع) به امامت فرزندش اسماعیل یا نوادهاش محمد بن اسماعیل اعتقاد دارند و گاه در بلاد مختلف به نامهای گوناگون مانند باطنیه، (به اعتبار اعتقاد آنان بر معانی باطنی متون دینی) [۲۸] تعلیمیه،[۲۹] سبعیه،[۳۰] حشیشیه، ملاحده و قرامطه[۳۱] خوانده شدهاند"[۳۲]فرقه مشهور اسماعیلیه، باطنیه تعلیمیه هستند.[۳۳]
ابوالخطاب محمد بن ابی زینب یا مقلاص بن ابی الخطاب، شخصیتی است که در منابع اسماعیلیه از آن به عنوان شخصی که در امامت اسماعیل دست داشته است نام بردهاند.[۳۴] تفصیل عقاید ابوالخطاب در ام الکتاب که کتاب سری اسماعیلیان است ذکر شده.[۳۵]
بنابر اعتقاد اسماعیلیان، امام صادق(ع) در زمان حیات خودشان اسماعیل را به عنوان امام بعدی معرفی کردند اما اسماعیل در زمان حیات پدرش بدرود حیات گفت. مرگ اسماعیل قبل از به امامت رسیدن باعث به وجود آمدن تشتت و اختلاف در تعیین امام بعدی شد. برخی از این رو که اعتقاد داشتند سخن امام(ع) نباید تغییر کند گفتند اسماعیل هنوز زنده است و روزی به عنوان قائم(عج) ظهور خواهد کرد. برخی هم از این بابت که معتقد بودند امامت به استثنای حسن و حسین(ع) از طریق برادری منتقل نمیشود، به انتقال امامت از اسماعیل به فرزندش محمد روی آوردند. برخی نیز قائل به بداء شده، و همراه با سایر شیعیان به امامت موسی بن جعفر(ع) معتقد شدند. سلسله امامان شیعه اثنی عشری از طریق گروه اخیر ادامه مییابد.[۳۶]
ابوحاتم رازی، ابوعبدالله نسفی (نخشبی)، قاضی نعمان، ابویعقوب سجستانی، حمیدالدین کرمانی، موید الدین شیرازی و ناصر خسرو از اندیشوران برجسته این فرقه هستند.[۳۷]
بر اساس تقسیم بندی کتاب اطلس شیعه،[۳۸] فرقههای اسماعیلیه به صورت ذیل تقسیم میشوند:
اسماعیلیان "هرگونه حد و تعریف و صفت، صورت، ماهیت و حتی وجود را به این مفهوم که یک صفت باشد از خداوند نفی میکنند".[۴۰] آنان بر خلاف اخوان الصفا که وجود موجودات را از طریق فیض میدانستند قائل به ابداع در به وجود آمدن موجودات بودند.[۴۱] اسماعیلیان، تعداد پیامبران اولوالعزم را هفت نفر دانسته، برای هر نبی یک وصی (امام) قائلند. آنان به تاویل آیات، احادیث و احکام شرعی، اعتقاد دارند و به همین جهت انسانها را نیازمند به امامی میبینند که این تاویلات و معانی باطنی را برایشان بگشاید. "در اصطلاح اسماعیلیه، امام به دو نوع مستقر و مستودع تقسیم میشود. امام مستودع: کسی است که پسر امام و مهمترین فرزندان او و دانای به همه اسرار امامت و بزرگترین اهل زمان خود باشد، جز این که او را حقی بر فرزندانش نیست و امامت در نزد او ودیعه است. امام مستقر: کسی است که از تمام امتیازهای امامت برخوردار است و حق دارد که امامت را به فرزندان و جانشینان خود واگذارد".[۴۲] اسماعیلیان اعتقادی به بهشت و دوزخ جسمانی ندارند ولی برای مبتدیان این کلمات را به معنی معمولشان تفسیر میکنند.[۴۳] آنها تناسخ را نمیپذیرند و به جدایی دو حوزه اسلام و ایمان و قابلیت زیادت و نقصان در ایمان باور دارند. در شریعت، آنان هفت رکن طهارت، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و ولایت را دارند که البته رکن ولایت را از مابقی بالاتر و مهمتر میدانند.[۴۴]
امامیه، در اصطلاح نام فرقهای از تشیع است که به امامت منصوص دوازده امام بعد از محمد مصطفی(ص) باور دارند. این فرقه را به نامهای شیعه اثنی عشری یا دوازده امامی و شیعه جعفری هم میشناسند. برخی امامیه را نام هر فرقهای میدانند که اعتقاد به امام منصوب داشته باشد. طبق این معنی میتوان همه فرقههای شیعی را امامی نامید اما امامیه اصطلاحی، که آن را از سایر فرقههای شیعه جدا میکند همان است که به امامت منصوص دوازده امام پس از محمد مصطفی(ص) معتقد است که ذیل این نوشته ذکر خواهند شد.
بر مبنای نصوص وارده مثل حدیث لوح که از جابر نقل شده[۴۵] و سایر روایات،[۴۶] امامیه تعداد امامان بعد از پیامبر(ص) را دوازده نفر میدانند که به ترتیب عبارتند از؛
برخی حیات شیعه اثنی عشری را به پنج دوره تقسیم کردهاند؛
علامه مجلسی، شهید اول و ثانی، محقق کرکی، ملا محسن فیض کاشانی، شیخ حر عاملی، وحید بهبهانی، شیخ انصاری، علامه بحرانی، میرداماد، صدرالدین شیرازی، میرفندرسکی، عبدالرزاق لاهیجی، ملا هادی سبزواری و... از علمای بزرگ و کتابهای: وسایل الشیعه، الوافی و بحار الانوار از کتب حدیثی مهم این دوره هستند. ظهور فرقههای شیخیه به دست شیخ احمد احسائی، و بابیه به دست سید محمد علی شیرازی نیز در این دوران رخ داده است.
این انقلاب در سال ۱۳۵۷ شمسی و به رهبری امام خمینی برای برپایی نظامی تحت عنوان جمهوری اسلامی به پیروزی رسید و این شکل از حکومت همچنان در ایران ادامه حیات میدهد.[۴۷]
امامیه، به پنج اصل عقیدتی[۴۸] قائلند؛ یعنی علاوه بر توحید، نبوت و معاد، امامت و عدل را هم در عداد اصول عقاید به شمار میآورند. آنها در مبحث جبر و تفویض به امر بین الامرین و در مسئله حسن و قبح، به حسن و قبح عقلی معتقدند. بر خلاف نظر زیدیه از منظر امامیه، امامان با نص جلی و تصریح به نام مشخص شدهاند و امامت دو امام در زمان واحد و همچنین تقدم مفضول بر فاضل جایز نیست. تعداد امامان منصوص، دوازده نفر است که دوازدهمین آنها همنام و هم کنیه پیامبر اسلام(ص) بوده و در غیبت به سر میبرد. امامیه میگویند چنانکه بر پیامبر(ص) وحی میشد، بر امام الهام میشود.[۴۹] بداء از مسائلی است که امامیه مانند زیدیه و برخی از اسماعیلیه به آن معتقدند. عصمت امام، رجعت، صحت ازدواج موقت، و تقیه نیز از اعتقادات امامیه به حساب میآید.[۵۰]
بر اساس تحقیق انجمن pew در سال ۲۰۰۹، شیعیان بین ۱۰ الی ۱۳ درصد جمعیت مسلمانان جهان را شیعیان تشکیل میدهند که جمعیتی بالغ بر دویست میلیون نفر را شامل میشود. اکثریت جمعیت شیعی در ایران، پاکستان، هند و عراق زندگی میکنند. جمعیت قابل توجهی از شیعیان هم در ترکیه، یمن، آذربایجان، افغانستان، سوریه، عربستان سعودی، لبنان، نیجریه و تانزانیا زندگی میکنند. حدود سیصد هزار شیعه هم در شمال آمریکا از جمله کانادا و ایالات متحده زندگی میکنند که این جمعیت تشکیل دهنده ۱۰ درصد از جمعیت مسلمانان آمریکای شمالی است.
"فرقه هاشمیه نخستین فرقه شیعه بود که پیام انقلابی خود را در ایران پراکنده ساخت. تا پایان دوران امویان موجی از تشیع انقلابی ملهم از کیسانیان ایران را فرا گرفت و پیروانی بسیار را گرد آورده پس از پیروزی انقلاب که به برآمدن خلافت عباسی و تغییر مسلک بعدی عباسیان به سود اهل سنت انجامید، این شاخه از شیعه به همان شتابی که پدید آمده بود تجزیه شد هرچند برخی از اعتقادها و الهامهای آن در میان خرمیان زنده ماند."[۵۱]
"دولت ائمه رسی در صعده یمن (۲۸۰ تا حدود ۷۰۰ه) و نیز دولت علویان طبرستان (۲۵۰ تا ۳۱۶ه) از زیدیه بودند. مردم یمن زیدی مذهباند و تا پیش از برپایی نظام جمهوری، امام ایشان در شهر صنعا میزیست"[۵۲]در دوران معاصر مهمترین سکونتگاه زیدیان کشور یمن است که حدود ۴۵٪ جمعیت آن را شیعیان تشکیل میدهند.
نخستین دعوت مسلح اسماعیلیه در سال ۲۶۸ در کشور یمن رخ داد[۵۳]"اسماعیلیه در مدت نسبتاً کوتاهی بعد از انشعاب از شیعه موفق شدند دولت فاطمی را در مصر و بعد از انشعاب داخلی، حکومت نزاری را در «الموت» تاسیس کنند و تهدیدی جدی علیه عباسیان از شرق و غرب باشند."[۵۴]پس از سقوط دولتهای فاطمی و نزاری، اسماعیلیان دیگر هرگز نتوانستند قدرت گذشته خویش را بدست آورند و به دور افتادهترین کشورهای جهان اسلام خاصه یمن و شبه قاره هند پناه بردند و در حال حاضر در حدود ۲۵ کشور جهان پراکنده هستند و عمدتا در هند، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان در آسیای مرکزی و پامیر چین زندگی میکنند.[۵۵]
"اسماعیلیه امروز به دو طایفه آقاخانیه و بهره تقسیم میشوند که بازماندگان دو فرقه نزاری و مستعلوی هستند. گروه اول قریب به یک میلیون نفر در ایران و آسیای وسطی و افریقا و هند پراکندهاند و رئیس ایشان کریم آقاخان است. گروه دوم که قریب پنجاه هزار نفر هستند در جزیره العرب و سواحل خلیج فارس و سوریه به سر میبرند"[۵۶] "اسماعیلیه در سوریه در قلعه مصیاف و قلعه القدموس و سلمیه و در ایران در کهک و محلات قم و بیرجند و قاین خراسان و در افغانستان در بلخ و بدخشان و در آسیای مرکزی در خوقند و قره تکین هستند و در افغانستان مفتدی خوانده میشوند و عدهای بسیار از ایشان در کافرستان (نورستان) و جلال آباد و حوزه جیحون اعلی و ساری گل و خوان و یاسین زندگی میکنند. در هند و پاکستان بیش از دیگر جاها مراکز اسماعیلیه وجود دارد و در محلهایی به نام اجمیر و مرواره و راجپوتانه و کشمیر و بمبئی و بروده و کورج فراوانند. باید دانست که همه اسماعیلیه در هند از اتباع آقاخان نیستند بلکه عدهای از آنان را نیز بهره گویند که غالبا در گجرات زنگی میکنند. در عمان و مسقط و در زنگبار و تانزانیا بسیارند."[۵۷]
"شهر قم در سده سوم کانون اصلی حدیث امامی گشت... کمک شهر قم به پیشرفت کیش شیعه دوازده امامی، هم از لحاظ پناهگاه و کانون اصلی علم حدیث امامی و هم از لحاظ پیوند سرسختانهاش با سلسله امامان دوازدهگانه بس زیاد بود. بیاین نقشها شاید کیش شیعه دوازده امامی هرگز به گونه مهمترین نوع تشیع در نمیآمد."[۵۸]"به جز قم گویا شهرری در زمان فرمانروایی خاندان بویه و دوران سلجوقی بزرگترین جامعه امامی را در خود جای داده بود. آبه که در نزدیکی ساوه است از روزگاران کهن زیستنگاه مهم شیعیان بوده است. در نیشابور شیعه امامی با کوششهای فضل پسر شاذان (م، نزدیک ۲۶۰ / ۸۷۴ ) محدث بلند نام امامی دانشمند فقیه، متکلم و صاحب کتابهای بسیار که نظریههایی مستقل داشت رواج فراوان یافت."[۵۹]"شیعه امامی که در سالهای پایانی سده سوم در سمرقند به آرامی آغاز شده بود به کوشش محمد پسر مسعود عیاشی شیعی مرد توانگر و برجسته در دهههای آغازین سده چهارم گسترش یافت."[۶۰]" از نامها (نسبتها) ی محدثان و متکلمان متقدم امامی نیز مستفاد میشود که کیش شیعه در شهرهای بلخ، کاشان، قزوین، گرگان و آمل در تبرستان به آغاز سده سوم بازمیگردد. گویا شهر توس از زمانی که آرامگاه هشتمین امام علی رضا(ع) در سال ۲۰۳ / ۸۱۸ گردید زیستگاه جماعتی از امامیان بوده. اما تا سده چهارم اهمیت نیافت. گویا از همین سده جماعت شیعه امامی در بیهق (سبزوار) پا گرفت..."[۶۱]
در حال حاضر، اکثریت سکونتگاههای شیعه نشین -به جز مواردی که در زیدیه و اسماعیلیه ذکر شد- مربوط به شیعیان امامی است.