دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

در مورد بهاییت

دیدار فائزه هاشمی با بهائیان، چرا؟!

دیدار فائزه هاشمی با بهائیان، چرا؟!
اگر اقداماتی که شبکه های معاند و ضد دین و اسلام و به ویژه ضد تشیع را مانند پازل کنار هم بگذاریم و آنگاه پازل دیگری که قطعه آن را بهائیت تشکیل داده در کنار آن دیگران بگذاریم می توان به این نتیجه رسید که جنگ نرم دشمن شکل و شمایل دیگری یافته و اکنون آشکارتر هم شده است.
پایگاه خبری ریشه

شبکه های گوناگونی وجود دارد که سعی می کند اسلام و عقاید غیر قابل انکار و غیر قابل تکذیب تشیع را تحریف کند و پیروان آن را به بیراهه بکشد. زایش فرقه های ساخته و پرداخته دیگران بدون پشتوانه خدایی و قرآنی، یکی از راه هایی است که کشورهایی سلطه گری مانند انگلیس در کارنامه نفوذ خود دارند.

انگلیسی ها از سال ها پیش برای آن که بتوانند بر دیگر جوامع که مذهب در میان آنها اهمیت و جایگاه ویژه داشته است نفوذ و تأثیر بگذارند، به تحریف مذهب پرداختند. اسلام از این گزند در امان نبود، بلکه یکی از اولویت های سردمداران فراماسون این کشور بود تا بتوانند از آفریدن دین و آیین تازه با موازین خود ساخته، جریان های انحرافی را شکل دهند.

به راحتی می توان به نمونه های زیادی از اقدامات انگلیسی ها در دنیا دست یافت که حمایت ها و هدایت های آنها در میان مردم کشورهایی که هدف قرار داشتند، باعث شده است تا آیین هایی شکل بگیرد که هیچگونه قرابتی با اصول و مبنای دینی و مذهبی ندارد و تنها یکسری قوانین و آموزه هایی است که از سوی شخصیت هایی که در همین زمینه اقدام می کنند، تدوین شده است.

بهائیت در ایران دست پخت انگلیسی ها است. انگلیسی هایی که بیش از 150 سال پیش در ایران حضور داشتند و با خود تحفه ای هم آوردند و به رواج آن پرداختند. تخم این فتنه و نفاق کاشته شد و گروهی هم به این فرقه گرایش پیدا کردند.

گرچه در زمان صدراعظمی امیر کبیر سر این فتنه به دار رفت اما، جمعیتی که از آن زمان هوادار فرقه بهائیت شده بودند از بین نرفتند و خود را زنده نگهداشتند و در زمان پهلوی ها با دخالت و حمایت انگلیسی ها دوباره جان گرفتند و به دربار هم راه یافتند.

آشنایی اجمالی از تشکیل این فرقه ضاله و منحرف، و برخی عقاید و تفکرات آنها به بهانه دیدار سرکار خانم فائزه هاشمی رفسنجاین با یکی از خانواده های بهایی که در زندان با یکی از آنها آشنا شده است. هم فال است و هم تماشا.

بهائیت موضوعی نیست که فراموش شود. نه از باب ترویج و تبلیغ آن بلکه از باب نقد آن و آگاه سازی که حتی دوستی و رفت و آمد هم با چنین فرقه هایی جایز نیست و بلکه حرام است. حکم شرعی آن هم به وضوح می گوید؛ «همه مؤمنین باید با حیله‏ها و مفاسد فرقه گمراه بهائیت مقابله نموده و از انحراف و پیوستن دیگران به آن جلوگیرى کنند.»

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین در استفتائی دیگر پاسخ می دهد؛«از هرگونه معاشرت با این فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نمایید.»

چنین فرقه ای باپیشینه بسیار سیاه همراه با جنایاتی که در طول تاریخ ظهور خود تاکنون مرتکب شده، تکلیف برخورد و رفتار با آنها روشن گشته اما می بینیم فردی مانند فائزه هاشمی به واسطه آشنایی او در زندان با یکی از آنها دیدار تازه می شود و عکس یادگاری از آن منتشر می شود که در اتاق، عکسی از رئیس این فرقه در بالای سر خانم فائزه هاشمی خودنمایی می کند.

این پازل زمانی آشکارتر و کاملتر می شود که چند هفته ای است شبکه بی بی سی برنامه ای در چند قسمت را ساخته و پخش کرده است که درباره پیامبر مکرم اسلام محمد مصطفی(ص) و قرآن کریم است.

در این برنامه فردی با سابقه حضور دارد به نام عبدالکریم سروش و در مقابل او عبدالعلی بازرگان، سروش در این برنامه سعی دارد ماهیت وحیانی قرآن را زیر سوال ببرد و آن را تنها رویاهای پیامبر بپندارد. این تفکر در میان بهائیان هم وجود دارد و آنها هیچ اعتقادی به قرآن کریم که از سوی خداوند به پیامبر (ص) وحی و نازل شده ندارند.

چنین شبکه هایی مانند بی بی سی به آسانی و سهولت به تخریب، تحریف و تخطئه قرآن کریم ورود می کنند و برای آن که ذهن مخاطب را هم درگیر و تحت تأثیر قرار دهند از شخصیت هایی بهره می برند که شاید بتوانند تأثیر گذار باشند، اما از فرقه هایی چون بهائیت دفاع و حمایت می کنند و حتی در قبال برخوردهای قانونی با آنها هم موضع گیری می کنند و برخورد با آنها را نقض حقوق بشر می نامند.

آیا شبکه ای مانند بی بی سی انگلیس که حاکمیت آن از بهائی ها حمایت و دفاع می کند و خود، او را زاییده است، برنامه ای در نفی و نقد این فرقه ضاله می سازد و از منتقدین و نفی کنندگان آن دعوت می کند تا به معرفی چهره پلید و واقعی این فرقه بپردازند؟

اما همچنان این پرسش وجود دارد که چه قرابتی میان خانم فائزه هاشمی با بهائیان وجود دارد که به دیدار آنها می رود و عکس یادگاری می گیرد زیر سایه رئیس این فرقه الحادی!

به گوشه ای از عقاید این فرقه که یکسری آیین ها و احکام دست ساز است توجه کنید؛

عقاید فرقه دست ساز و ضاله بهائیت

1- بهاءالله همان خداست و پس از او شوقی افندی خدا شد.

2- بهاء مژده انبیاء گذشته و باب است، یعنی سید علی محمد شیرازی باب فقط مژده رسان بهاء الله بود و با آمدن او قیامت نزدیک می شود.

3- اسماء، صفات و افعالی که برای خداوندتبارک و تعالی ذکر می شود (یعنی خدا در آنها ظهور کرده است) وگرنه خداوند، اسماء و صفات و افعال ندارد.

5- بهاءالله، احد و واحد است و شریکی در ملک برای او نیست، چرا که خداوند در او ظهور کرده است و این ظهور برای شناخت بیشتر خداوند است که در حجاب غیب از نظرها پوشیده است.

6- دین اسلام تا آمدن بهاءالله معتبر بود و قرآن کریم هیچ گونه اعجازی ندارد و توسط باب نسخ شده است.

حمایت هایی که انگلیس، اسرائیل، آمریکا و برخی دیگر از کشورهای معلوم الحال از این فرقه ضاله می کنند، این پرسش را در ذهن ایجاد می کند که اگر این فرقه، تفکر خوبی است پس چرا خودشما از آن تبعیت نمی کنید و آیین و مذهب خود را هم به بهائیت تغییر نمی دهید؟!

پاسخ آن برای ما که ماهیت این فرقه را شناخته ایم روشن است. بهائیت دین و مذهب نیست بلکه یک تفکر، ایده، هدف و نقشه سیاسی برای تخریب اسلام و تشیع است. آنها چنین فرقه هایی را ایجاد می کنند تا فتنه و تفرقه را در جامعه ای اسلامی مانند ایران ایجاد کنند تا اهداف آنها با این نقشه سیاسی به ثمر برسد.

در احکام و عقایدی که بازگو شد، آیا حتی اشاره ای هر چند کوچک به واقعه کربلا و روز عاشورا شده است؟ آیا در اعتقادات آنها گوشه ای ارادت به ائمه اطهار(ع) و امام حسین (ع) دیده می شود؟

آیا اعتقادی به ظهور مهدی موعود(عج) که وعده الهی و پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است، در عقاید و احکام آنها وجود دارد؟ چرا اینگونه مبانی اساسی در بهائیت نیست؟

پاسخ به این پرسش هم این است که این دو وجه در اسلام با قیام و ظهور در ارتباط است. مبارزه با ظلم و جور تا ظهور منجی عالم بشریت، از اعتقادات راسخ اسلام به ویژه شیعیان است. بهائیت برای آن است که هر آنچه در احکام اسلام و تشیع از امامت و ولایت گرفته تا جهاد و امر به معروف و نهی از منکر از بین برود.
و باز هم چگونه است دوستی و دیدار سر کار خانم فائزه هاشمی با افرادی که بهائیت را دین و آیین خود کرده اند و چه وقیح عکس یادگاری خود را هم در فضای مجازی منتشر می کنند.

وقیح به این خاطر که با این اقدامات مانند دیدار فائزه هاشی با بهائیان، قرار است قبح ماجرا ریخته شود. بهائیت یک فرقه قبیح و ضاله است، بیش از 150 سال است که در سایه حمایت های انگلیس و دیگران خود را حفظ کرده، هر گاه این فرقه در حاشیه قرار می گیرد و یا از یادها می رود که چنین تفکر پلیدی هم وجود داشته است، دستی آشکار از آستین انگلیس بیرون می آید و شروع به هم زدن این آش مسموم می کند. آشی که انگلیسی ها برای فریب و نیرنگ پخته اند. و این دست چرا بایددست خانم فائزه هاشمی باشد تا این آش را هم بزند؟

منبع: خبرگزاری میزان

در مورد بهاییت، دلیل غلط بودن افکار آنها، علت نجس بودنشان و وضعیت کسى که به علت سادگى، عقاید آنان را بپذیرد، توضیحاتى بدهید.
پرسش
در مورد بهاییت، دلیل غلط بودن افکار آنها، علت نجس بودنشان و وضعیت کسى که به علت سادگى، عقاید آنان را بپذیرد، توضیحاتى بدهید.
پاسخ اجمالی

عقیده میرزا حسینعلى بهاء (مؤسس فرقه‏ى بهاییت) در کتاب‏هایش بر این اصل استوار است که با ظهور "او" و همچنین "على محمد باب"، شریعت اسلام ملغى گردیده است و دوره‏ى رسالت حضرت محمد (ص) سپرى شده است، و چنین تفکرى بعد از قبول قائمیت "باب" و این ادعا بود که "او" همان کسى است که باب وعده‏ى ظهورش را داده است (من یظهره اللَّه).

 

او معتقد بود که خداوند بارها بر زمین هبوط کرده و از آن جمله در "باب" و "او" تجسد پیدا کرده است. و در راستاى ارایه شریعت جدید، ازدواج با دختر و خواهر و سایر اقارب را مباح و اشیایى همچون بول و غائط و سگ و خوک و... را پاک اعلام نمود و... . در حالی که هیچ یک از این عقاید از مبناى صحیحى برخوردار نیست؛ زیرا:

 

1. ویژگى‏هاى امام زمان (عج) به گونه‏اى در روایات تبیین شده است که راه هرگونه سوء استفاده‏اى را مسدود نموده است و این ویژگى‏ها بر باب و بهاء منطبق نمى‏باشد.

 

2. مسئله ی خاتمیت پیامبر اسلام (ص)، امر مسلمى است که دلایل نقلى و عقلى، مثبت آن است. قرآن از پیامبر اسلام به "خاتم النبیین" یاد کرده است که به معناى پایان دهنده‏ى رسالت و نبوت انبیاى دیگر است. و افزون بر آن، اسلام دین کاملى است که نه از ناحیه‏ى پیامبرش محدودیت داشته که به تمام حقایق دسترسى نداشته باشد و نه از ناحیه‏ى مخاطبینش، که در بین مخاطبین افرادى نباشد که به گوهر و جوهر حقایق دست یابند. و از سوى دیگر از تحریف در امان است، پس نیازى به دین جدید نیست که تصحیح کننده یا تکمیل کننده باشد. از این روى است که مى‏گوییم: اسلام دینى است که در پرتو آن، بشریت مى‏تواند در تمام اعصار، نیازهایش را برطرف نموده و هدایت گردد.

 

3. تجسد و تجسم خدا در هیکلِ، هیکل اعلى (بهاء)، گفتارى است که باطل بودن آن کاملاً روشن و بدیهى است. و این اعتقادات باعث گردیده که بهاییت منکر ضرورى دین قلمداد گردد و از این جهت حکم به نجس بودن معتقدان آن شود.

 

البته کسى که معتقد به بهاییت شده است، با توبه مورد بخشش خداوند قرار گرفته و اعتراف و اقرار او به اعتقاد به بهاییت در نزد دیگران، نه تنها لازم نیست، بلکه جایز نمى‏باشد.

پاسخ تفصیلی

در نظر بهایى‏ها دو اثر میرزا حسینعلى (مؤسس فرقه‏ى بهاییت) از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است و کتاب "شریعت و وحى" تلقى مى‏گردد. الف: "ایقان"، که مى‏پندارد در بغداد بر او وحى شده است. ب: "اقدس" که گمان مى‏شود در عکّا بر او نازل گردیده است. و البته مکاتیب و یا نوشته‏هاى دیگرى همچون کلمات مکنونه، هفت وادى، کتاب مبین و... هم به او نسبت داده شده است.

 

شالوده‏ى عقیده بهاء در این کتاب‏ها بر این اصل استوار است که با ظهور "او" و "باب" شریعت اسلام ملغى گردیده و دوره‏ى رسالت حضرت محمد (ص) سپرى شده و دوره‏ى رسالت و زمامدارى جمال اقدس الاهى و آیین او آغاز گردیده است و کتاب اقدسش مهیمن بر جمیع کتب و ناسخ همه‏ى صحف و مرجع تمامى احکام است.[1] و نیز خداوند در هیکل حسینعلى تجلى و تجسد پیدا کرده است و بعد از او نیز خداوند بارها بر زمین هبوط و تجلى خواهد نمود. البته بعد از حضرت محمد (ص) و باب و میرزا حسینعلى تا هزار سال دیگر، ظهور الاهى در عالم نخواهد بود.[2]

 

او در کتاب "مبین"، خود را خداى خدایان معرفى مى‏کند[3]، و در کتاب اقدس[4] مى‏گوید: نخستین چیزى که خدا بر بندگان خود واجب ساخته است، معرفت منبع وحى و تجلى اوست که "من هستم"!، کسى که در آفریدن جهان و در گرداندن آن جانشین خدا بوده است.

 

و در کتاب "ایام تسعه" درباره‏ى روز تولد خود مى‏گوید: مرحبا بر این صبحگاهان که در آن "لم یلد ولم یولد" متولد گشت.[5] و در کتاب ایقان مى‏گوید:[6] اگر ملاحسین بشرویه‏اى[7] نبود، خدا بر عرش قرار نمى‏گرفت.

 

و در "رحیق مختوم" اشراق خاورى آمده است: نبوت به ظهور محمد رسول که خاتم النبیین بود ختم گردید و این نشان مى‏دهد که ظهور بهاء اللَّه ظهور خداوند بوده است.[8]

پاره‏اى از احکام بهاییت:

در کتاب اقدس آمده است که: ازدواج با زن پدر، حرام و با دختر و خواهر و سایر اقارب مباح است.[9] زناى محصنه جریمه‏اى ندارد،[10] و تمام اشیا حتى بول، غائط، سگ و خوک و... پاک مى‏باشند،[11] و حج فقط بر مردان واجب است و مکان او هم در بیت اعظم بغداد و بیت نقطه‏ى شیراز است،[12] و قبله‏ى آنها قبر میرزا حسینعلى درعکا است،[13] و نیز در کتاب اقدس مى‏خوانیم که: بهاییان حق اعتراض به حکام و دولت‏ها را ندارند و به جاى آن باید به دل‏ها توجه کنند.[14]

 

البته، نکته‏اى که در مواجهه با اعتقادات بهاییت باید بدان توجه نمود این است که:

 

بهایی گرى به اقتضاى زمان و مکان به رنگ‏ها و اشکال گوناگون درآمده است. مثلاً در "ند" با اندیشه‏ى هندوان (تجلى و تجسد خدا) همرنگ شده است و در "آمریکا" و "اروپا" از "آزادى و تساوى حقوق" دم مى‏زند و در کنار "شنتوئیست‏هاى ژاپن" از "تعداد خدایان" سخن به میان مى‏آورد و در "سرزمین‏هاى اسلامى" از "توحید" مى‏گوید و در محیط "مسیحیت" از "بوط خدا بر زمین و تجسد او" و... .[15]

ادله‏ى ردّ بهاییت:

1. چنانکه ملاحظه گردید میرزا حسینعلى پیرو باب بوده و "قائمیت" او را پذیرفته بود، در حالی که در احادیث اسلامى ویژگى‏هاى حضرت مهدى (عج اللَّه فرجه الشریف) به گونه‏اى تبیین شده است که راه هرگونه ادعاى بی جا و سوء استفاده را مسدود نموده است.[16]

 

در احادیث آمده است که: اسم پدر ایشان حسن (ع) است (147 حدیث)، مادرش سیده‏ى کنیزان و بهترین ایشان است (9 حدیث)، دوازدهمین امام و خاتم امامان (‏ع) است (136 حدیث)، از فرزندان امیرالمؤمنین (ع) است (214 حدیث)، از فرزندان حضرت فاطمه (ع) است (192 حدیث)، از فرزندان حسن (ع) و حسین (ع) است (107 حدیث)[17]، از فرزندان حسین (ع) است (185 روایت)، نهمین فرزند از فرزندان حسین (ع) است (148 حدیث)، از فرزندان زین العابدین (ع) است (185 حدیث)، هفتمین فرزند از فرزندان حضرت باقر (ع) است (103 حدیث)، ششمین فرزند از فرزندان حضرت صادق (ع) است (99 حدیث)، پنجمین فرزند از فرزندان موسى بن جعفر است (98 حدیث)، چهارمین فرزند از فرزندان حضرت رضا (ع) است (95 حدیث)، سومین فرزند از فرزندان امام محمد تقى (ع) است (60 حدیث)، جانشین جانشین امام على نقى (ع) و پسر امام حسن عسکرى (ع) است (146 حدیث)، از دو غیبت برخوردار است (10 حدیث) و... .

 

در این میان، باب و بهاء هیچ یک مصداق اوصاف و ویژگى‏هاى مطرح شده نبودند و سرّ مخالفت علما با سید على محمد باب، همین است.

 

2. میرزا حسینعلى علاوه بر قبول قائمیت سید على محمد باب و این که او دین جدیدى آورده است، خود را "من یظهره اللَّه" نامید و ادعا کرد که شریعت مستقلى را به بشریت ارزانى داشته باشد. در حالی که همه‏ى مسلمانان خاتمیت پیامبر اسلام (ص) را مسلم مى‏دانند و نه تنها از دلایل نقلى در اثبات این امر بهره مى‏برند، بلکه دلایل عقلى را هم مثبت خاتمیت نبوت و شریعت مى‏دانند.

دلایل نقلى*:

در قرآن از پیامبر اسلام (ص) به خاتم النبیین[18] یاد شده است و "خاتم" به معناى پایان دهنده است و بدین خاطر به مُهرى که نامه‏ها را با آن امضا مى‏کردند، خاتم مى‏گفتند و چون از نگین انگشتر با حک کردن نقشى روى آن، به عنوان مهر استفاده مى‏نمودند، به آن نیز خاتم اطلاق مى‏کردند و به انگشترى که چنین حالتى را نداشته "فَتَخَه" مى‏گفتند.[19]

 

ابن کثیر در تفسیرش، در ذیل همین آیه، روایتى را از پیامبر (ص) نقل مى‏کند که آن حضرت خاتم النبیین بودن را یکى از برترهاى خود بر پیامبران دیگر مى‏داند.

 

در نهج البلاغه هم در چندین مورد از پیامبر (ص) با عنوان "خاتم رسل" یاد شده است.[20] و البته در قرآن، آیات دیگرى هم وجود دارد که مى‏توان از آنها بر ختم نبوت و جاودانگى اسلام استدلال نمود. الف: آیاتى که بیان مى‏دارند اسلام براى همه‏ى بشریت است.[21] ب: آیاتى که اسلام را به عنوان تنها دین حق الاهى معرفى مى‏نمایند.[22] از این آیات استفاده مى‏شود تمام ادیان دیگر، بدون هیچ استثنایى نسبت به زمان حال و آینده، در مقابل اسلام محکوم به بطلانند. و بدین سبب این سخن بهایى‏ها که خاتم الانبیا به معناى نگین و زینت انبیاست، وجهى ندارد و نه با کتب لغت سازگارى دارد و نه با فهم مفسرین و اصحاب.[23]

 

افزون بر اینها، روایاتى از پیامبر (ص) وارد شده است که بیان مى‏دارند: پیامبرى بعد از پیامبر اسلام (ص) نیست و در آنها از واژه‏ى خاتم استفاده نشده است تا مورد سوء استفاده بهاییان قرار گیرد.[24] مثلاً در حدیثى پیامبر (ص) به على (ع) فرمودند: "انت منى بمنزلة هارون من موسى الاّ انه لابنى بعدى"[25].

دلیل عقلى:

بشر به فطرت خود خداجوى است.[26] اما این فطرت کافى نیست تا هر چه که بر مى‏گزیند و هر آیینى که به آن اعتقاد دارد، حق باشد. بلکه این فطرت، گرایشى است که مى‏بایست در پرتو بصیرت به راه راست هدایت شود و خداوند افزون بر عقل که پیامبر درونى است، پیامبران بیرونى را براى ما فرستاد تا آنچه را که عقل نمى‏تواند ادراک کند،[27] براى ما تبیین کند. این پیامبران آمدند تا راه روشن هدایت را به ما نشان دهند[28] و هر یک با دو محدودیت و یک خطر مواجه بودند، محدودیت در خود پیامبر (ص)[29]، محدودیت در مخاطبان[30] و خطر تحریف[31]، و لذا غالباً دین جدید تکمیل و تصحیح کننده دین قبلى بود. داستان آمدن پیامبران، با مبعوث شدن پیامبرى که در قله‏ى معرفت قرار داشت خاتمه پیدا کرد. انبیا امام امتشان بودند و او امام انبیا. از سوى دیگر، زمینه‏ى فهم در بین مردم پیدا شده بود؛ یعنى مردم، لااقل بعضى از آنها، این آمادگى را پیدا کرده بودند که معارف بلند الاهى را در همان بلنداى معرفت بیابند.[32]

 

با از بین رفتن این دو محدودیت، اسلام توانست تمام پیام خود؛ یعنى تمام هدایت الاهى را که بخشى از آن را ادیان گذشته بیان کرده بودند، ارایه نماید و در واقع دین خاتم و کامل[33] باشد. از سوى دیگر، باید دین خاتم مصمون از تحریف باشد و در اسلام این مصونیت از تحریف، در پرتو دو عامل تحقق مى‏یابد:

الف: مصونیت منبع اصلى از تحریف.[34]

ب: پایه گذارى روشى که آن روش امکان فهم اصیل در هر روزگارى را براى هر کسى که با آن روش آشنا شود و با آن روش به منابع مراجعه کند، فراهم نماید.[35]

 

3. میرزا حسینعلى نه تنها ادعاى شریعتِ مستقلى کرد، بلکه مدعى شد که خدا در او حلول کرده است و (این ادعا تفاوت بسیار با سخن عرفا دارد) و تجسد و تجسم خدا را به صراحت بیان مى‏کند. بطلان این عقیده به حدى روشن است که ما خود را بى نیاز از پاسخ گویى بدان مى‏دانیم.

 

به هر حال این عقاید موجب شده که عموم مسلمانان، فرقه‏ى بهاییت را منکر ضروریات دین بدانند[36] و منکر ضرورى دین، کافر است و کافر هم نجس است،[37] البته مى‏توان دلایل فقهى نجاست کفار را در کتب فقهى[38] جست و جو نمود و پرداختن به چنین امرى فرصت دیگرى را مى‏طلبد.

 

اما کسى که معتقد به بهاییت شده، نه تنها لازم نیست در نزد دیگران اعتراف و اقرار نماید، بلکه این عمل جایز نبوده و مرضّى الاهى نمى‏باشد. امید است با توبه و جبران گذشته، مورد لطف و رحمت و بخشش الاهى قرار گیرد.

 

 

[1] مکاتیب عبدالبهاء، ج1، ص 343.

[2] خاتمیت پیامبر اسلام، ص 72 و 75.

[3] همان، ص 229. البته این ادعاى خدایى در صفحه‏ى 323 مبین تکرار شده است.

[4] همان، ص 1.

[5] همان، ص 50.

[6] همان، ص 173.

[7] ملاحسین بشرویه‏اى کسى است که بهاء به وسیله‏ى تبلیغ او به باب گروید و ایمان‏آورد. دانشنامه‏ى جهان اسلام، ج 4، ص 733.

[8] همان، ج1، ص 78.

[9] همان، ص 253.

[10] همان، ص 300.

[11] همان، ‏ص 142.

[12] همان، ص 68.

[13] خاتمیت پیامبر اسلام، ص 82.

[14] همان، ص 225.

[15] ر.ک: خاتمیت پیامبر اسلام (ص)، ص 72 – 85؛ فرق و مذاهب کلامى، ص 343 - 350.

[16] ر.ک: لطف اللَّه، صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج3، ص 63 - 70. در این کتاب 40 ویژگى از امام عصر حجة بن الحسن ذکر شده است که هیچ یک از آنان بر "باب" منطبق نیست.

[17] چون مادر امام باقر فاطمه بنت امام حسن بوده است، پس از این جهت امام زمان از نسل امام حسن (ع) هم مى‏باشد.

* این دلایل از منظر درون دینى مى‏باشد.

[18] احزاب، 40.

[19] اعراب القرآن و بیانه، ج‏3ص44؛ اقرب الموارد، ج 1، ص 257 و ج 3، ص 319.

[20] اجعل شرائف صلواتک... على محمد عبدک و رسولک الخاتم لماسبق (خ 71)... امین وحیه و خاتم رُسله (خ 172)... فقفى به الرسل و ختم به الوحى (خ 133).

[21] «لیکون للعالمین نذیرا» (فرقان، 1) و از این قبیل است، «و ما ارسلناک الاّ کافة للناس بشیراً و نذیرا» (34/28).

[22] «و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه» (85/3)، «هوالذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله» (9/61).

[23] ر.ک: المیزان، ج 16، ص 345؛ خرد در ضیافت دین، ص 248.

[24] این دسته از روایات به حدى زیادند که مرحوم میر حامد حسین در، عبقات مجلدى را به این اختصاص داده است.

[25] نسبت تو با من مثل هارون با موسى است، جز اینکه بعد از من پیامبرى نخواهد آمد.

[26] دلایل قرآنى، برهانى، روانشناسى و تاریخى این ادعا را مى‏توانید، در کتاب باورها و پرسشها، مهدى هادوى تهرانى، ص 17 - 21، بخوانید؛ ر.ک: علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 8، ص 1، حدیث 1.

[27] ر.ک: باورها و پرسشها، ص 46 - 58.

[28] همان، ص 21 - 24.

[29] انبیاء در تلقى وحى و دریافت حقیقت، از محدودیت برخوردار بودند و توان درک مراتبى که بدان ارتقاء پیدا نکرده بودند، را نداشتند. همان، ص 24.

[30] مخاطبین به اندازه‏ى دانش و فرهنگ و معرفتشان، از توانایى ادراک و پذیرش حقیقت بهره‏مند بودند و لذا انبیاء نمى‏توانستند افزون‏تر از آنچه که مخاطبینشان توانایى فهم آن را داشتند، حقیقتى را بیان کنند. همان، ص 24.

[31] آنگاه که پیام آورنده‏ى دینى، رخت از دنیا بر مى‏بست، با تفاسیر نابجا و... متن وحى با چهره‏ى دین، واژگون و نسخ مى‏شد و... . همان، ص 25.

[32] لذا مى‏توان گفت که دین خاتم با شرایط اجتماعى، فرهنگى و علمى مردم روزگار دین و بعد از آن ارتباط دارد، به این معنا که زمینه‏ى بقا و حفاظت و صیانت از این دین در بین مردم از طریق بعضى از افراد که مى‏توانند خود را به جوهر و گوهر دین برسانند و آن جوهر و گوهر را در اختیار دیگران قرار دهند، وجود دارد نه این که دین به جایى برسد که آموزش‏هایش عمومى شود و مردم خودشان بدون نیاز به دین و مراجعه به آن و بدون این که حتى خودشان بدانند، دین را حفظ کنند. پس نمى‏توان سرّ خاتمیت را در این نکته دانست که مردم به بلوغى مى‏رسند که از دین مستغنى مى‏گردند و یا آموزه ‏هاى آن نبى به گونه‏اى در بین مردم گسترش پیدا مى‏کند که مردم نیازى به آموزش و نبى دیگرى ندارند. ر.ک: باورها و پرسشها، ص 33 - 43.

[33] دین کامل باید دربردارنده‏ى همه‏ى آنچه باشد که بشر براى هدایت واقعى به آن‏ها نیاز دارد، باشد و اسلام از چنین ویژگى‏اى برخوردار است. ر.ک: باورها و پرسشها، ص 81 - 59، البته گاهى تقدم و تاخر تاریخى و جامعیت به عنوان دو دلیل براى اکملیت ارایه مى‏شود و جامعیت را در پرتو سه امر مى‏دانند (توازن بخشیدن بین دنیا و آخرت - حضور بیشتر و عمیق‏تر در زندگى فردى و اجتماعى - خلوص توحیدى و نزدیکى بیشتر به وحى) که همه در اسلام جمع است. ر.ک: خرد در ضیافت دین، ص 243 - 246.

[34] ر.ک: مبانى کلامى اجتهاد، مهدى هادوى تهرانى، ص 45 - 59.

[35] از این روش، در کلمات امام خمینی به فقه جواهرى و فقه سنتى تعبیر شده است. ر.ک: باورها و پرسشها، ص 28 - 31.

[36] مجمع فقه اسلامى، ص 84 - 85، مصوبه‏ى شوراى مجمع فقه اسلامى، 18 تا 23 بهمن 1366، سازمان کنفرانس اسلامى.

[37] تحریر الوسیله، ج1، امام خمینى، ص 118 - 119.

[38] المعلقات على العروة الوثقى، محمد على گرامى، ج1، ص 86 - 90.

01:57

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ادیان توحیدی و الهی دارای اصول مشترک  و کلی توحید و نبوت و معاد میباشند ، ولی چون بهاییت یک فرقه دست ساز بشر میباشد و بر اساس خواسته های  شیطانی  و نفسانی افرادشیطان صفت ایجاد شده و باور ها و اندیشه های این گروه با ادیان توحیدی تفاوت های آشکار دارد.

مهمترین تفاوت اندیشه ای این فرقه با ادیان الهی در اصول مشترک ادیان است ، که بر خلاف تمامی ادیان برای هر یک از این اصول تعریفی جدید بر مبنای انسان محوری دارد که سه اصل توحید و نبوت و معاد را به شخص ضعیف الوجودی همچون بهاء که حتی نتوانست خود را از نابودی و مرگ نجات دهد ، تفسیر میکنند.

توحید یعنی فقط یک خدا وجود دارد ، و تمام  پیامبران  برای دعوت به خدای واحد یکتا مبعوث شده اند چنانچه خداوند میفرماید : و ما أرسلنا من قبلک من رسول إلا نوحی إلیه أنه لآ إله إلآ انا فاعبدون  . و ما پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر آن که به او وحی می‌فرستادیم که خدایی جز من نیست، پس مرا بپرستید.  [1]

اما در این فرقه ضاله نه تنها توحید به معنای یکتا پرستی معنا پیدا نمیکند بلکه خدا پرستی هم معنای جدیدی دارد ، زیر بنای این فرقه با مباحثی که از سمت استعمار پایه گزاری شده است که هر کسی مدعی شد باشد، ادعایش بدون چون و چرا پذیرفته شود چرا که لوازم اثبات ادعا مثل معجزه و قراین را حذف کرده و مدعا پذیرفته میشود ، نمونه آن در دشت بدشت اتفاق افتاد که همه افراد حاضر در آنجا ادعای خدایی داشتند [2].

یکی از افرادی که در دشت بدشت حاضر بوده و ساز خدایی را کوک کرد ، حسینعلی نوری بود که همانجا بدست قرة العین قزوینی به لقب بهاء الله نامیده شد و همو در توجیه افرادی که مدعی الوهیت و نبوت و سایر مقامات میشوند چنین میگویید : اگر شنیده می‏شود از مظاهر جامعه «انی انا الله»، حق است و ریبی در آن نیست چنانچه به کرات مبرهن شد که به ظهور و صفات و اسمای ایشان ظهور الله ...
و اگر نغمه‏ ی انی رسول‏ الله برآرند، این نیز صحیح است و شکی در آن نه ....
و اگر جمیع، ندای انا خاتم‏ النبیین برآرند، آن هم حق است و شبهه را راهی نه ... و سبیلی نه ... زیرا که جمیع حکم یک ذات و یک نفس و یک روح و یک جسد و یک امر دارند [3] .

در دو فرقه بابیت و بهاییت افراد زیادی مدعی الوهیت شدند و نغمه انی انا الله  سر دادند  ، اما در این میان آنچه مهم به نظر میرسد این است که باید ببینیم آیا پیروان این فرقه و افراد آیا به ادعای آنان چگونه اعتقاد دارند و مدعیات آنان را تا چه حد قبول دارند.

در دوره ای که علیمحمد باب ادعای نبوت و سپس الوهیت کرد، پیروان او چندین گروه بودند :

عده ای او را طبق مدعای اول او نیابت از امام غایب میدانستند.
عده  ای دیگر او را همان امام غایب و مهدی میدانستندمهدی میدانستند.
عده ای هم او را پیامبری دارای کتاب میدانستند.
عده ای هم او را طبق ادعای او اله و خدای خود میپنداشتند.
عده ای هم او را فقط به عنوان مبشری برای ظهور بهاء الله میدانند که بهاییان از این گروه هستند.

در دوره ای که حسینعلی بها مدعی نبوت و الوهیت شد هم باور افراد مختلف در این فرقه به میرزا حسینعلی و مدعیاتش متفاوت بود:

 عده ای او را خدای خود میپنداشتند و این افراد غالبا افراد روستایی و بی سواد بودند.
عده ای او را مظهر وجود خدا میدانستند و میگفتند که خدا در او ظهور و تجلی کرده است و نامش من یظهره الله است.
عده ای هم او را پیامبری در صف انبیاء الهی میدانند.
عده ای هم برای رسیدن به نوعی آزادی برایشان هیچ تفاوتی نداشت او چه جایگاهی دارد و دنبال مقاصد خود بودند.

صبحی مبلغ بزرگ بهایی چنین میگوید :معلوم کردم که بهائیان روستائی هر چند افکارشان محدود است ولی پاکدل و با ایمان و خون گرم‏تر از بهائیان شهری بالاخص بهائیان طهرانند و شهری‏ ها هم نسبت به اختلاف مشاعر در درجه‏ ی ایمان مختلفند.

در این تقسیم بندی و اختلاف نطر پیروان در مقام و جایگاه میرزا حسینعلی نوری یک نکته خود را نشان میدهد و آن آثار اعتقاد به هر کدام از این مقامات مورد ادعای بهاء الله  است چنانچه صبحی در این باره چنین میگوید : و از جمله ‏ی مشاهدات من اختلاف مذاق و مشرب اهل بها بود به طوریکه هر دسته دارای سلیقه‏ ی مخصوصی بودند بعضی مقید به ظواهر این شریعت و پاره‏ ای پایبند مفهومات و عقائد سابقه‏ ی خود و جماعتی آزاد از هر فعل مکلفی .

مثلا رندان بهائی می‏گفتند: این نمازی که بهاءالله به ایران فرستاد به خواهش و اصرار ملا علی اکبر شهمیرزادی بود نه به صرف اراده صاحب امر؛ در این صورت می‏توان نخواند. و حتی مکرر از این اصدق شنیدم که می‏گفت جمال مبارک (بهاءالله) فرمودند: شأن این قلم نطق بکلمه‏ ی اننی انا الله بود و بس ،آنچه زائد براین از نظم جاری شد از ظلم عباد بود. یعنی سؤال از حدود و احکام کردند و قلم را به بیان آن واداشتند. در این صورت در به جا آوردن فرائض اصراری نباید داشت.

 و از این جهت احباء غالبا در مراتب خلوص و ایمان از حدود اقوال و الفاظ تجاوز نمی‏کردند و با مخالفت کلی با تعالیم رؤساء، چون به زبان اولیای خود را می‏ستودند اهل اعتقاد و مؤمن محسوب می‏شدند. فلهذا نفوذ اوامر در بین این جمعیت به هیچ وجه شدتی نداشت [4]

آنچه از مباحث بالا نتیجه میتوان گرفت اینکه ، هرکسی میتواند هر نوع ادعایی داشته باشد و پیروان او میتوانند طبق برداشت خود از مدعیات شخص مدعی ، هر عملی را دوست داشتند انجام دهند.

در فرقه ای که فردی با ضعف وجودی خود مدعی نبوت و الوهیت میشود و ادعای هدایت و رهبری بشریت برای رسیدن به سعادت را دارد ، باید هم چنین پیروانی داشته باشد که برداشت خود از آنچه دوست دارند را سرلوحه برنامه های خوش قرار دهند و به قول معروف چنین فرقه ای را چنین پیروانی سزاست ...

پی نوشت :

1.سوره مبارکه  انبیاء آیه 25
2.وبلاگ بهاء بی بها / کارخانه خداسازی (link is external)
3. ایقان: ص 138 - 139.
4.خاطرات انحطاط و سقوط فضل الله مهتدی صبحی ص 162

 

بهاییت


پرسش:دین بهاییت چیست؟
‌پاسخ:

تاریخچه بهاییت[ویرایش]

بهائیت انشعابی از بابیگری است و بابیت انشعابی از شیخیگری است.
در اوائل قرن نوزدهم شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی، (شخصیت و اندیشه‌های کاشف الغطاء کتاب (الایات البینات) مؤلف آیت الله العظمی کاشفالغطاء به کوشش دکتر احمد بهشتی، کانون نشر اندیشه اسلامی) مدعی رابطه مستقیم با امام زمان(عج) شدند و خود را واسطه میان مردم مسلمان و آنحضرت معرفی کردند" از همین‌جا راه و رسم شیخی پدید آمد و جمعی از افراد ساده‌لوح و گروهی از فرصت‌طلب‌ها به آن گرایش پیدا کردند.
شیخ ملاحسین بشرویه، پس از سید کاظم رشتی، رهبری فرقه را به عهده می‌گیرد و در سفری به شیراز با سید علی محمد شیرازی(محمد باب) ملاقات نموده و مرید و سرسپرده او می‌شود.
محمد باب بعد از ادعای بابیت امام زمان(عج)، ادعا می‌کند که خودامام زمان است و کار را تا ادعای نبوت پیش می‌برد و بعد از محاکمه و زندان در تبریز اعدام می‌شود. بعد از اعدام سید باب عده‌ای ازفریب‌خوردگان و به تشویق و تحریک فرصت‌طلبان و توطئه استعمار، عده‌ای به میرزا یحیی نوری (صبح ازل) و عده‌ای دیگر به میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) گرویدند، بهاء خود را پیامبر نامید و از همینجا فرقه بهایی پدید آمد.
میرزا حسینعلی نوری و میرزا یحیی نوری دو فرزند میرزا عباس بودند که در شهر نور مازندران زندگی می‌کرد. "بهاء" همراه بابرادرش در تهران پرورش یافت و مقدمات علوم را آموخت. بهاء و برادرش در ابتدا متمایل به تصوف شدند و به مسلک درویش‌هادرآمدند. سپس به باب گراییدند. این دو برادر ضمن ملاقات با علی محمد باب، تصمیم گرفتند که از طریق تلاش در راه بابیت به آب و نان و مقامی برسند، لذا بهاء و صبح ازل در تهران کار تبلیغات بابیت را آغاز می‌کنند آنگاه به مازندران و جاهای دیگر رفتند و همه جا گرد و غبار و فتنه را برمی‌انگیختند و باب هم به هنگام مرگ وصیتنامه‌ای نوشت و صبح ازل را جانشین خود کرد و بهاء را به محافظت او گماشت.

عقاید بهاییت[ویرایش]

به چند مورد از عقاید آنها اشاره می‌شود.
۱- این فرقه می‌گوید، سید علی محمد باب امام زمان است که ظهور کرده و با ظهور او اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهورکرده و مردم باید همگی بهایی شوند، [۱]
۲- پنهان کردن دینشان را ضروری می‌دانند به اصطلاح قائل به تقیه هستند.
۳- روزه نوزده روز است قبل از عید شروع و به عید نوروز ختم می‌شود.
۴- نماز جماعت باطل است مگر در نماز میت.
۵- قبله آنها مرقد بهاءالله است در عکا.
۶- حج برای مردان واجب است و بر زنان واجب نیست، آن هم (حج) در خانه‌ای است که بهاء در آن اقامت داشته، یا درخانه‌ای که سید علی محمد باب در شیراز در آن سکنی داشته است به جا آورده می‌شود.
۷- چند تا اعیاد دارند:
- عید ولادت باب، اول محرم.
- عید ولایت بهاء، دوم محرم.
- عید اعلان دعوت باب، پنجم جمادی.
- عید نوروز، [۲]
۸- نماز پنج تکبیر دارد ودر دو وقت خوانده می‌شود یکی هنگام تولد و یکی هم هنگام مرگ. و مطهرات پنج تا است: آب، هوا،آتش، خاک، بیان. همه چیز نجس است مگر آنچه آیه (الله اطهر) بر آن خوانده شود و عبادتگاه‌ها طبق وصیت بهاء باید از نه کناره ویک گنبد تشکیل بشود و این عبادتگاه‌ها در فرانکفورت در آلمان و سیدنی در استرالیا و کامپالا در اوگاندا، لیمیت در شیکاگو و پاناماسیتی در پاناما و دهلی نو در هندوستان است، [۳]

فرقه‌های بابیه و بهائیه[ویرایش]

بعد از اعدام سید علی محمد باب بابیت به سه فرقه تقسیم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعی که بین دو برادر عباس افندی ومحمد علی به وجود آمد دو فرقه دیگر اضافه شد، مجموعا پنج فرقه شدند.
۱- ازلیه (به رهبری میرزا یحیی نوری، صبح ازل)
۲- بهائیه (به رهبری میرزا حسین علی، بهاءالله)
۳- بابیه خالص (فقط رهبری سید علی محمد را قبول دارند)
۴- بابیه بهائیه عباسیه (رهبری عبدالبهاء عباس افندی)
۵- ناقضون (اتباع میرزا محمد علی برادر عبدالبهاء)، [۴]

پانویس[ویرایش]
 
۱. شخصیت و اندیشه‌های کاشف الغطاء کتاب الایات البینات به کوشش دکتر احمد بهشتی، ص ۱۰۹، کانون نشر اندیشه اسلامی
۲. المدخل الی دراسة الادیان والمذاهب، العمید عبدالرزاق محمد اسود، ج ۳، صص ۳۱۱ - ۳۰۸،انتشارات الدار العربیة للموسوعات.
۳. شخصیت و اندیشه‌های کاشف‌الغطاء، ص ۱۱۱ و ۱۳۹، دکتر احمد بهشتی.
۴. المدخل الی دراسة الادیان والمذاهب، ج ۳، ص ۳۱۲، العمید عبدالرزاق محمد اسود


منبع[ویرایش]

شهرسوال.    


رده‌های این صفحه : ادیان غیر الهی | بهائیت
نقدی بر فرقه ی بهاییت از آغاز تا دوره ی معاصرقریب یکصد و هفتادسال قبل ایران سرزمین پاکان شاهد  ادعای دروغین وبی اساس  یکی دیگر از مکذّبین و سوءاستفاده کنندگان از احساسات و عواطف بسیط جامعه بشری بود.در کتاب «دید»از کتب مقدس هندوان آمده:«در آخر الزمان ملکی ظهور خواهد کرد که پیشوای مردم و مقتدای آنها خواهد بود و نامش منــــصــور است وبر تمام اهل عالم چیره خواهد شد وتمام انسانهای مؤمن و کافر را می شناسد.»(بشارات العهدین ص245) وما نیز با این نام حضرت را در دعای زیارت عاشوراءمی نامیم.
در کتاب «جاماسب »شاگرد زرتشت آمده:«.. مردی ظهور خواهد کرد که بر دین جدش می باشد و زمین را پراز عدل وداد خواهد کرد و از شدت عدالت او گرگ و میش با هم دریک ظرف تناول خواهند کرد.»(بشارات العهدین ص258). نظیر همین تعابیر در کتاب «زند»نیز موجود می باشد.(همان مصدر ص238)
در کتاب آسمانی «تورات»متعلق به امت یهود آمده است:«در باره ی نسل اسماعیل نیز شنیدم و من نیز مبارک و خجسته می دانم واز نسل آن پیامبر دوازده امام و سید بزرگوار می آیند و آنها را امتی بزرگ قرار می دهم.» (کتاب التکوین -20: 17) در قرآن کریم نیز آیات و روایات فراوانی دال بر این موضوع وجود دارد(سو ره مبارکه:انبیاء-آیه شریفه :105)(سو ره مبارکه :نور-آیه شریفه :55) (سو ره مبارکه:قصص-آیه شریفه :5) (سو ره مبارکه :توبه-آیه شریفه :33). در کتب برادران شریف اهل سنت نیز اشارات زیادی شده است که ازبا ب اختصار به چند کتاب اشاره می شود :( تفسیرابن کثیر دمشقی ج2-ص45///ج3-ص401)(تفسیر قرطبی ج8-ص111)(الدر المنثور  سیوطی ج7-ص483-484)(روح المعانی آلوسی-ج7-ص111///ج12-ص14///ج13-ص171)(المنار المنیف محمد ابن ابی بکر ایوب الزرعی-ج1-ص155)(فتح الباری ابن حجر العسقلانی-ج7-ص169)(ابن حجر هیثمی الصواعق المحرقه-ج2-ص480)(الفتوحات الاسلامیه-احمد زینی دحلان ج2-ص299-300)(التاج الجامع للاصول-شیخ منصور علی ناصف-ج5-ص341-360)(نور الابصار محمد شبلنجی-ص189)و........که ذکر همه ی آنها در حوصله ی این مقال نمی گنجد. این اسناد و کتب گواه و شاهدی بر ظهور سیدی مطهر از ذریه ی  غضنفر و از احفاد ابی قاسم طوبی و سقر و نسل ابی شبیر و شبر حضرت صاحب العصر و القدر می باشند.

نکته ای که در بحث و گفتگوی محترمانه با اتباع فرقه ی معدود  بهاییت  به ذهن هر انسان ساده اندیشی خطور می کند آن است که :کدام کتاب آسمانی و الهی مژ ده و بشارت به ظهور "بهاءالله "داده است؟ "قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین. بدون تردید در کتب عهد عتیق موجود نمی باشد .وشاید درآینده با کمک بنی اسراییل زمان در این کتب ارجمند دستبردی شود و آیاتی مفتریه ساخته شود که جای تعجب نیز نمی باشد  چون محصول خود شان می باشد.
جالب است کج فهمی و عدم درایت مبررین این فرقه را در فهم بعضی از آیات کریمه الهی اشاراتی داشته باشم.

1 - سوءبرداشت از کریمه 5 از سوره مبارکه "سجده": 
بسیار تلاش نمودند تا بتوانند آیه ی شریفه پنجم از سوره مبارکه سجده را سند قرآنی در بشارت به ظهور پیامبر !!خود قرار دهند۩  یدبّر الأمر من السماءإلی الأرض ثم یعرج إلیه فی یوم کان مقداره ألف سنه مما تعدّون ۩صد ق الله العلی العظیم
 "او امر عالم را (نظام اکمل و احسن )از آسمان تا زمین تدبیر می کند سپس روزی که مقدارش به حساب شمابندگان هزار سال است باز به سو ی او بر میگردد(ترجمه ی مرحوم الهی قمشه ای).
 فرقه بهاییت معتقد است با شهادت امام حسن عسکری علیه السلام به سال 259 قمری با استناد به این کریمه عدد1259حاصل می گردد که به زعم آنها سال ظهور طلعت باب است . چرا با این همه غفلت دوران ولایت امام زمان علیه السلام را نادیده انگاشتید؟ حال آنکه این موضوع چنانکه پیشتر اشاره شد بر کسی جز جناب بهاءالله پوشیده نیست و بشارت به ظهور کسی دادید که در هیچ کتاب آسمانی و معتبر ارضی  وجودش  قابل اثبات نیست . البته نگارنده در سطور بعدی وجودش را ثابت خواهد کرد.
در کتب تعلیمی فرقه ی بهاییت در شرح و بررسی کریمه 105و106از سوره مبارکه "انبیاء"که مژده به ارث بردن زمین توسط عباد صالح خداست آورده اند:«از امام باقر علیه السلام نقل شده است مقصود از بندگان در این آیه همان یاران مهدی موعود است و دلیل درستی این روایت اتفاق عامه و خاصه از فرق شیعی و سنی است».(گلگشتی در قرآن مجید ص60-چاپ:کانادا)

چگونه است در کتب سماوی بطور مباشر و غیر مباشر به ظهور حضرت در آخر الزمان اشاره شده و لی فرقه بهاییت معتقد است تدبیر و تنظیم عرش الهی بوسیله محمد بن عبدالله و یازده وصی او کامل شد و حال آنکه در دیگر کتب آورده اند : پیغمبر گفت:  اگر نماند از دنیا مگر یک روز خدای آن روز را چنان درازش گرداند تا برانگیزد مردی صالح از اهل بیتم  وآن مرد از اولاد فاطمه سلام الله علیها است . ( مسند احمد حنبل ج1ص376 //ص430  //ص 99) (المستدرک علی الصحیحین  ج 4-ص 557
کدام مفسر و عالم علوم قرآن از صدر اسلام تا کنون از این آیه کریمه برداشت بشارت به ظهور داشته که وی چنین برداشت نمود .؟؟؟!!! نگارنده این مقال که خداوند او را  توفیق مطالعه هفتادو نه دوره از کتب ارجمند تفسیری  شیعه وسنی داده  تا کنون به چنین موضوعی برخورد نکرد.
 
2- سوءاستفاده از واژه ی"خاتَم"و اراده باطل از این سخن حق .
در کریمه ی چهل از سوره مبارکه ی احزاب این واژه شریف آمده در فرهنگهای لغت عربی مانند لسان العرب ابن منظور آمده است : "ختَم یختِم ختماً و ختاماً و الختَم و الخاتِم و الخاتَم و الخاتام : من الحلی کأنّه اوّل وهله خُتم به : به معنی :از زیبایی است گویا آن نخستین مرتبه چیزی است که بدان نیز پایان یافته است  ( لسان العرب ابن منظور ماده ختم ) این معنی را قوامیس ذیل نیز آورده اند:
  ( العین  خلیل بن احمد //النوادر ابوزید انصاری //جمهره اللغه ابن درید //تهذیب اللغه-ازهری //الصحاح جوهری //اساس البلاغه زمخشری // القاموس المحیط فیروز آبادی //تاج العروس ---زبیدی //مفردات القرآن  راغب اصفهانی ) و بسیاری از کتب لغت عربی و تفسیری که این معنی را تایید نمودند . با این معنی فرقه بهاییت که معتقد است این واژه اسم فاعل نیست و معنی پایان بخشی از آن اراده نمی شود نه تنها اثبات ظهور نیست بلکه اثبات ختم نبوت است چون معتقدیم پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  اول و آخر نبوت است و سایر انبیاء و رسل از نور وجودی ایشان بهره مندند .
 در صورتی که این معنی را نپذیرند و این واژه را به معنی مهر و انگشتر بدانند بازهم چنانکه بر جامعه بشری و مناسبات انسانی و اجتماعی حاکم است مهر را در پایان و ختم هر قرار داد و قانون می زنند
و سطو ر و مطالب بعد از آن فاقد هر گونه اعتبار است .
 چگونه است خط دهندگان فرقه بهاییت این آیات الهی را در قرآن نمی بینند :
۩إنَّ الدین  عند الله الاسلام ۩(آل عمران : 19) ۩رضیت لکم الاسلام دینا ۩(مائده : 3) ۩ من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین ۩( آل عمران : 85) ۩الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت  علیکم نعمتی  ۩(مائده :5)
صد ق الله العلی العظیم.ُ


 عوام فریبی  در نزد فرقه بهاییت


1 -  سوره مبارکه بقره آیه شریفه 113 به اختلافات دو گروه یهود و نصاری اشاره دارد:
 ۩ و قالت الیهود لیست النصری علی شیءو قالت النصری لیست الیهود علی شیءو هم یتلون الکتاب۩
 صدق الله العلی العظیم.
این دو گروه در حالی که صاحب شریعت الهی  می باشند یکدیگر را  تحقیر می نمودند . فرقه بهاییت معتقد است:
« بدیهی است حل این اختلافات و بیان حقیقت مسائل بایستی در این جهان شود تا شاید سبب هدایت شود . این کیفیت در ظهور اعظم الهی و نزول آیات محکمه شریعت بهایی به تمام معنی تحقق یافت ».
 ( گلگشتی در قرآن مجید ص139-چاپ:کانادا). و گفته اند حل این مشکلات در قرآن به قیوم قیامت موکول شد در حالی که در شریعت بهایی حل شد .
 جناب بهاء!
 پیروان شما شاهد جنگهای جهانی اول و دوم و سوزاندن سه میلیون یهود در کوره های آدم سوزی نبودند ؟ و همین امروز شاهد هتاکی و بی حرمتی یهود و نصاری نسبت به هم نمی باشند . در یک اندیشه عقلانی این اختلاف موجود چگونه در فرقه بهاییت حل شده و کشور غاصب اسرائیل که به لحاظات مختلف مورد توجه این فرقه است قادر به حل مشکلات فیمابین نمی باشد؟ چگونه همین رژیم غاصب از تفکرات شما استفاده نمی کند ؟ پس همان پیش بینی  قرآنی صحیح می باشد.

2- عرفان در نزد فرقه بهاییت :  
«برای شناخت آن مراحل شما را به مطالعه کتاب "هفت وادی "نازله از قلم حضرت بهاءالله  توصیه می کنیم :  
وادی اول : طلب       
 دوم : عشق        
 سوم : معرفت        
 چهارم : توحید         
 پنجم :  استغناء          
 ششم : حیرت       
 هفتم : فناء فی الله ».

 جناب بهاء !
 اگر قریب 170سال قبل این موضوعات در دیدگاه شما بکر و جدید وبااستعانت حق با قلم شما نازل گردید بهتر است بدانید و به اتباع خود بگویید 1200سال قبل از ولادت خودتان عرفاء و حکماء اسلام شکل کاملتر آنرا بیان نمودند که ازباب اختصار نام چند تن از این بزرگان را که هرگز مانند .......ادعایی ننمودند یاد آور می شوم :
 رابعه عدویه  سفیان ثوری  فضیل عیاض  معروف کرخی  با یزید بسطامی  سری سقطی  سهل بن عبدالله تستری  جنید بغدادی  شبلی  ابونصر سراج - ابوعلی دقاق -  شیخ ابوالحسن خرقانی  شیخ ابوسعید ابوالخیر  خواجه عبدالله انصاری  امام محمد غزالی  احمد غزالی  شیخ احمد جام  سنایی غزنوی  عبدالقادر گیلانی  شیخ شهاب الدین سهروردی  ابوحفص  سهروردی  شیخ عطار - ابن عربی
 صدر الدین قونیوی  مولوی  حافظ  سعدی  محمود شبستری  صفی الدین اردبیلی علاءالدوله سمنانی --اوحدی -  عماد فقیه  سیدقاسم انوار-  جامی  شمس الدین لاهیجی و عثمان هجویری و...........

3- نوروزدر نزد بهاییان است؟؟؟!!!!
 در کتاب "اقدس "آمده :« یا قلم الاعلی قل یا ملأالانشاء ....وجعلنا النیروز عیداً لکم بعد اکما لها» ( اقدس ص 15-بند 43)
 قطعاً ایرانیان پاک سرشت و فرخ نهاد و صاحب بیش از 7000سال تمدن و فرهنگ می دانند چنانکه تمام ایران شناسان فرهیخته همچون پروفسور گوستاولوون و پروفسور آرتور کریستن سن و ریچارد و...نیک میدانند نوروز و رسوم وآداب وابسته به آن قبل از ظهور بسیاری از ادیان الهی وحتی دین
 مبین اسلام در ایران  اجراء می شد و اینک نیزمی شود و در آینده نیز خواهد شد.
 آیا نوروز متعلق به تمام جهانیان است یا متعلق به پارسی زبانان خوش گفتار؟  آیات و احکام یک دین متعلق به بشریت است یا یک قوم خاص ؟؟.اسلام نیز با آشنایی کامل از نوروز  واین سنت حسنه ایرانی آنرا تصدیق نمود وبدان سفارش نمود .این موضوع چه ارتباطی با اقدس دارد جای بسی اندیشه است .و اگر قرار باشد این آیه الهی باشد باید برای تمام آداب و سنن کشورهای جهان آیه آید و در آن صورت اقدس وکتب مشابه آن باید چند صد جلد باشد و این از خصایص کتب الهی دور به نظر می رسد .واعلم
 
4- ایرادات ادبی "اقدس":
 اشکالات صرفی و نحوی و زبان شناسی و بلاغی  در کتاب "اقدس "که در دیدگاه آنان منزل الهی  است
 بسیاردیده می شود .چگونه تاکنون ابناءالبشر حتی یک اشتباه قابل اثبات از قرآن مطرح ننموده اند ولی هرکسی تنها با مطالعه یک دوره زبان وادبیات عربی متوجه بسیط ترین اشکالات مذکور در این کتاب خواهد شد . اگر آسمانی است چگونه این همه اشکال وجود دارد ؟! آیا نعوذ بالله من الشیطان وشبهه دانش خداوند به هنگام نزول این کتاب دچار نوسان می شده؟؟؟؟!!!!  بنا براین خلاف این مدعی به سهولت ثابت است.
 
5- زبان "اقدس":
 در قرآن کریم بیان شده: ۩وماأرسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبّین لهم۩ صد ق الله العلی العظیم.
 (ابراهیم :4)
خداوند می فرماید:هر پیامبری را با زبان قوم خود فرستادیم..
  آقا میرزا حسینعلی خــــــــــان نـــــــوری مازندرانی از توابع مازندران-که افتخار علوی بودن و اولین نژاد ایرانی در محبت وعشق به اهل البیت علیهم السلام را دارند-می بایست کتاب منزلش یا به لهجه مازندرانی باشد یا به زبان فارسی .ولی چنانکه مشهود است به زبان عربی می باشد. نیک می دانیم تورات به زبان (عبری )و انجیل به زبان (سریانی ) و قرآن به زبان (عربی) و اقدس به زبان (عربی)!!!!!!!شاید شما نیز مانند نگارنده ی این مقال گمان کنید "مردم مازندران وبه دیگر تعبیر ایرانیان پارسی گوی در169 سال قبل عربی صحبت می نمودند و دوباره ایرانی گشتند؟؟!!!!!!!!!و یا باید و به ناچار به بطلان این کتاب و.. ..معتقد باشیم.

6- رد نبوت بهاءاز زبان فرزندش:
 عبد البهاء غصن اکبر بهاءالله به میرزا حسن نامی اطلاع داده است:«ما داعیه نداریم ما که دعوی نبوت و امامت و رسالت نکرده ایم چه سؤالی وچه جوابی ؟من بنده ای از بندگان جمال مبارکم. ودر راه محبت در بین بشر خدمت می کنم .آقای میرزا حسن اگر سؤ الی دارد علماءوفقهاءو حکماءدر عالم بسیارند مشکل غامضه و مطالب معضله حل می کنند وما که دعوی علم و دانش نکرده ایم وبه ما چه کار دارد؟»(خاطرات نه ساله /ص107). نوشته های عبد البهاء ویارانش تناقض دارد و آنانکه سخن او و پدرش را وحی میدانند حکم دلسوزان مشفق تر از مادر دارند.


  ادعای شگفت انگیز "خدا بودن(الوهیت)"جناب بهاءالله در کتب فرقه ی بهاییت:
قبل از بیان این بخش  استعاذه میکنم و گویم :اعوذبالله من الشیطان الرجیم و شبهه
 1-میرزا حسینعلی خان نوری معروف به "بهاءالله"در کتاب "بدیع"گفته:"«اننی انا الله لا اله الا انا کما قال النقطه (میرزا علی محمد الشیرازی)من قبل و بعینه یقول  من یأتی من بعد» .
بدون تردید من خدا هستم و خدایی جزمن نمی باشد چنانکه میرزا علی محمد شیرازی هم گفت خداست و بعد از این افرادی مدعی این مقام خواهند شد.!!!!!!!! ( بدیع ص154)
 2-عباس افندی  در کتاب "تاریخ صدر الصدور  گفته:«مقام حضرت اعلی میرزا علی محمد الو هیت شهودی و مقام جمال اقدس و اقدم (میرزا حسینعلی)احدیت ذات هویت وجودی ورتبه این عبد (عباس افندی)عبودیت حقیقی وهیچ تفسیر و تاویلی ندارد.!!!!!!!!!! (تاریخ صدر الصدور ص207)
 3-جمال مبارک (میرزا حسینعلی) در قصیده ورقاییه می گوید:«کل الالوه من رشح امری تالهت کل الربوب من طفح حکمی تربت» همه خدایان از اثر من به خدایی می رسند وتمام پروردگاران از ریزش حکم من به مقام ربوبیت رسیدند.!!!!!!!!(مکاتیب ج2-ص254/255)
 4-یکی از بهاییان از عبد البهاء پرسید:مقصود ا زمالک دنیا در انجیل چیست؟ پاسخ داد:مالک دنیا جمال مبارک (میرزا حسینعلی) است. .!!!!!!!!(مکاتیب ج3-ص404)
 5- عباس افندی وخواهرش (ورقه علیا)بهاییان را به پرستش وبندگی وستایش بهاءالله تشویق می کردند و عبودیت اغنام در برابر بهاءرا می ستو دند و بهاییان را "بندگان جمال مبارک ابهی و بندگان صادق جمال مبارک "خطاب می کردند.!!!!!!!!(مکاتیب ج2-ص56/ص12//14//33//37)
 6-« اسجدوا الله ربکم العلی الاعلی الذی کان فی جبروت البقاء باسم البهاءوفی ملکوت السماء بالعلی مذکورا.»
 در برابر پروردگار علی اعلی سجده کنید که در جبروت بقا آسمانها با نام بهاء است ودر ملکوت اسما بانام علی خوانده می شود.!!!!!!!(مبین ص167)
 
هویت جناب بهاءالله با استفاده از کتب فرقه ی بهاییت:
 1-صفت ونعت " عِلّیه " از آن دولت ایران و صفت"فخیمه"از آن دولت بریطانیا و صفت و
 نعت "بهیه"از آن دولت روسیه بود. با پناهندگی جناب بهاء به سفارت روس قول داد دینش را به پاس داشت خدمات آنها به وی "بهایی" نامد .و دخترش را "بهیه "نامید.و آواره مینویسد :طاهره اولین کسی بود که میرزا حسینعلی خان را "بهاء"لقب داد.(کواکب ج1-ص257//271//272)
 2- مورخان بهایی معتقدند: لقب "بهاءالله"از روی قرعه در دشت بدشت انتخاب گردید.!!!(ظهور الحق ص110-)(کتاب حضرت بهاءالله-ص39)
 3-شوقی افندی می گوید:هدف ما در تلاشهای روس بهیه و انگلیس فخیمه ایجاد دین و مذهب نبود.(کتاب خصایل اهل بهاء ص91)(نظر اجمالی ص115)
 4-بهاء مشوق معاشرت بهاییان با تمام ادیان با روح و ریحان است الا درباره ی مسلک خود که هیچ بهایی حق تحری حقیقت را ندارد.
 بنده مخلص جناب میرزا حسینعلی (بهاءالله)و آقای عبد البهاء که در عوامفریبی دست اسلافش را بسته گوی سبقت را از ایشان ربود افتخار کشور انگلستان بود ودر ازای خدمات صادقانه اش!!مورد توجه دولت انگلیس قرار گرفت و مفتخر به لقب "سر عبد البهاء" گردید. (کواکب ج2-ص296)
 5-سخن تاریخی بهاءپیامبر ادب و عرفان!!!!
 هرکس بهاءرا منکر شود سزاوار است از مادرش وضع خود را بپرسد و هرکس دشمن او با شد قطعا شیطان در بستر و رختخواب مادر ش رفته است(گنج شایان  -ص78//79)(مائده آسمانی ج4-ص355)
 جناب بهاء!
 عزت قلمم را بیش از آن می دانم که ادامه دهم و شرمنده ی خواننده ی محترم این مقال گردم.شما که با وحی ارتباط داشتید نپرسیدید "ادب نبوت چیست؟؟"
 
یک حرکت خزنده و فریبنده در فرقه ی بهاییت:
بهاییان  در یک حرکت خزنده و حالتی حق به جانب قصد انتخاب دوست برای "بهاءالله"دارند وبا تعابیر خدعه آمیز "اعراض از آیات الهی ظلم است و معرضین به علت انکار آیات دلهایشان  مختوم
  و گوش هایشان نا شنوا است و هرگز راه هدایت را نخواهند یافت". جملات  در ظاهر زیباست وبدون ایراد . اما نیت آنها در زیر نهفته است  و می گویند یهودیان کتب بسیاری را در رد عیسی بن مریم علیهما السلام و عیسویان آثار زیادی را در رد پیامبر اسلام نگاشتند و مسلمین نیز دیباجه هایی در رد بهاییت به زیور طبع رساندند.
 به هوش باشیم :
 اولا: میان پیامبران هیچ اختلافی نیست و هرچه هست متعلق به افراد کم دانش و متعصب آنهاست. وبه فرموده خداوند در سوره  مبارکه "بقره"لا نفرق بین احد منهم.
 ثانیا:شما نخست "نبوت "بهاءالله رابا کتب آسمانی  ثابت کنید  سپس وارد این تظلم و دادخواهی شوید.و بقول عامه:اول برادری را به اثبات برسان بعد ادعای ارث نما.
 ثالثا:هیچ پیامبری  رسول قبل از خود را رد نکرده و پیامبر بعد از خود را نیز معرفی نمود و در ختم رسل بودن پیامبر عظیم الشأن اسلام و ختم اوصیاءبودن حضرت صاحب العصر و الزمان نه تنها شکی نیست که مجال برای بحث نمی ماند.و ازبا ب یاد آوری  به چند کتاب دگر باره مراجعت می نماییم .
 1-در جزءدوم از کتاب پنجم (سفر خامس)تورات  آمده:
 «نابی أقیم لاهیم مقارب اجئهیم کاموخا ایلا وشیما عون»ترجمه عربی آن:نبیّا  أقیم لهم من وسط اخوتهم مثلک به فلیؤمنوا.یعنی :از میان خودتان پیامبری برای آنها انتخاب شده مانند خودت پس به او ایمان آورید.(افحام الیهود سموأل المغربی  ج1-ص113-تحقیق د. شرقاوی)
 2-در کتاب مقدس "کتاب دانیال" ص1567-فصل 12 بند 31///و کتاب اشعیای نبی  -باب 59- کتاب حیقوق نبی  -فصل 2 بند 3 /// وهمان کتاب ص1220 فصل 11 بند 101  اشاره مستقیم به ظهور امام زمان سلام الله علیه در آخر الزمان دارند.
 3- در کتاب مقدس "انجیل"(متی)باب 25- ص60-بندهای 31/33/////// در کتاب مقدس "انجیل"(لوقا)
 باب 12- ص154-بندهای 35/37////// در کتاب مقدس "انجیل"(مرقس)باب 13- بندهای 32/37///////
در کتاب مقدس "انجیل"(یوحنا)باب 5- -بندهای 26/28 نیز به ظهور آقا صاحب الامر در آخر الزمان اشاره دارند.
  4- در کتاب "زند بهمن یسن" ص19 و جاماسب نامه ص25 و بشارت ظهور  ص20نیز با چنین مفاهیمی برخورد می کنیم.
 در مکتب ارجمند اهل البیت علیهم السلام نیز 148 روایت پیرامون ذریه امام حسین بودن و 147 روایت در فرزند امام حسن عسکری بودن و 39 روایت در اقتدای حضرت عیسی بن مریم پیامبر محبت به وجود نازنین امام زمان  در زمان ظهور موجود می باشد.
 این کتب موجود است و فنا وری اطلاعات نیز پیشرفته است . حال نوبت شماست که جناب "بهاءالله"را در کتب پیشین ثابت کنید.ولن تفعلوا.
نگارنده قصد تبیین تاریخ پنهان را داشته و بنا بر تعالیم زیبای قرآنی "لا اکراه فی الدین "نیت دعوت نداشته و رجای واثق دارد که با مطالعه وکنکاش رهِ گم کرده ی خویش را  بیابید.


 والسلام علی من اتبع الهدی
87 - 1 - 6
      دکتر حسین قدمی



دکتر حسین قدمی

دین بهاییت چگونه شکل گرفت؟

دین بهاییت

بهائیت انشعابی از بابیگری است و بابیت انشعابی از شیخیگری است.
در اوائل قرن نوزدهم شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی، (شخصیت و اندیشه‏های کاشف الغطاء کتاب (الایات البینات) مؤلف آیت الله العظمی کاشفالغطاء به کوشش دکتر احمد بهشتی، کانون نشر اندیشه اسلامی) مدعی رابطه مستقیم با امام زمان(عج) شدند و خود را واسطه میان مردم مسلمان و آن حضرت معرفی کردند" از همین‏جا راه و رسم شیخی پدید آمد و جمعی از افراد ساده ‏لوح و گروهی از فرصت ‏طلب‏ها به آن گرایش پیدا کردند.
شیخ ملاحسین بشرویه، پس از سید کاظم رشتی، رهبری فرقه را به عهده می‏گیرد و در سفری به شیراز با سید علی محمد شیرازی(محمد باب) ملاقات نموده و مرید و سرسپرده او می‏شود.
محمد باب بعد از ادعای بابیت امام زمان(عج)، ادعا می‏کند که خود امام زمان است و کار را تا ادعای نبوت پیش می‌‏برد و بعد از محاکمه و زندان در تبریز اعدام می‏شود. بعد از اعدام سید باب عده‌‏ای ازفریب‏ خوردگان و به تشویق و تحریک فرصت‏ طلبان و توطئه استعمار، عده‌‏ای به میرزا یحیی نوری (صبح ازل) و عده‌‏ای دیگر به میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) گرویدند، بهاء خود را پیامبر نامید و از همینجا فرقه بهایی پدید آمد.
میرزا حسینعلی نوری و میرزا یحیی نوری دو فرزند میرزا عباس بودند که در شهر نور مازندران زندگی می‏کرد. "بهاء" همراه با برادرش در تهران پرورش یافت و مقدمات علوم را آموخت. بهاء و برادرش در ابتدا متمایل به تصوف شدند و به مسلک درویش‏ها درآمدند. سپس به باب گراییدند. این دو برادر ضمن ملاقات با علی محمد باب، تصمیم گرفتند که از طریق تلاش در راه بابیت به آبو نان و مقامی برسند، لذا بهاء و صبح ازل در تهران کار تبلیغات بابیت را آغاز می‏‌کنند آنگاه به مازندران و جاهای دیگر رفتند و همهجا گرد و غبار و فتنه را بر می‌‏انگیختند و باب هم به هنگام مرگ وصیت نامه‌‏ای نوشت و صبح ازل را جانشین خود کرد و بهاء را به محافظت او گماشت.

عقاید بهاییت:
به چند مورد از عقاید آنها اشاره می‏شود.

۱- این فرقه می‏گوید، سید علی محمد باب امام زمان است که ظهور کرده و با ظهور او اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهورکرده و مردم باید همگی بهایی شوند، (شخصیت و اندیشه‏های کاشف الغطاء کتاب (الایات البینات) به کوشش دکتر احمد بهشتی، ص ۱۰۹، کانون نشر اندیشه اسلامی)
۲- پنهان کردن دینشان را ضروری می‌‏دانند به اصطلاح قائل به تقیه هستند.
۳- روزه نوزده روز است قبل از عید شروع و به عید نوروز ختم می‏شود.
۴- نماز جماعت باطل است مگر در نماز میت.
۵- قبله آنها مرقد بهاءالله است در عکا.
۶- حج برای مردان واجب است و بر زنان واجب نیست، آن هم (حج) در خانه‌‏ای است که بهاء در آن اقامت داشته، یا درخانه‌‏ای که سید علی محمد باب در شیراز در آن سکنی داشته است به جا آورده می‏شود.
۷- چند تا اعیاد دارند:
الف- عید ولادت باب، اول محرم.
ب- عید ولایت بهاء، دوم محرم.
ج- عید اعلان دعوت باب، پنجم جمادی.
د- عید نوروز.[۱]
۸- نماز پنج تکبیر دارد و در دو وقت خوانده می‌‏شود یکی هنگام تولد و یکی هم هنگام مرگ. و مطهرات پنج تا است: آب، هوا، آتش، خاک، بیان. همه چیز نجس است مگر آنچه آیه (الله اطهر) بر آن خوانده شود و عبادتگاه‏ها طبق وصیت بهاء باید از نه کناره و یک گنبد تشکیل بشود و این عبادتگاه‏ها در فرانکفورت در آلمان و سیدنی در استرالیا و کامپالا در اوگاندا، لیمیت در شیکاگو و پاناماسیتی در پاناما و دهلی نو در هندوستان است.[۲]

فرقه‏‌های بابیه و بهائیه:
بعد از اعدام سید علی محمد باب بابیت به سه فرقه تقسیم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعی که بین دو برادر عباس افندی و محمد علی به وجود آمد دو فرقه دیگر اضافه شد، مجموعا پنج فرقه شدند.
۱- ازلیه (به رهبری میرزا یحیی نوری، صبح ازل)
۲- بهائیه (به رهبری میرزا حسین علی، بهاءالله)
۳- بابیه خالص (فقط رهبری سید علی محمد را قبول دارند)
۴- بابیه بهائیه عباسیه (رهبری عبدالبهاء عباس افندی)
۵- ناقضون (اتباع میرزا محمد علی برادر عبدالبهاء).[۳]
 
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
۱- شخصیت و اندیشه‏‌های کاشف الغطاء (الایات البینات) آیت الله العظمی جعفر کاشف الغطاء، دکتر احمد بهشتی، نشر اندیشه‌‏های اسلامی.
۲- بهائیت چگونه پدید آمد، نورالدین چهاردهی، انتشارات فتحی.
۳- ارمغان استعمار، محمد محمدی اشتهاردی، انتشارات نسل جوان.

منابع:
[۱]. المدخل الی دراسة الادیان والمذاهب، العمید عبدالرزاق محمد اسود، ج ۳، صص ۳۱۱ - ۳۰۸، انتشارات الدار العربیة للموسوعات.
[۲]. شخصیت و اندیشه ‏های کاشف ‏الغطاء، ص ۱۱۱ و ۱۳۹، دکتر احمد بهشتی.
[۳]. المدخل الی دراسة الادیان والمذاهب، ج ۳، ص ۳۱۲، العمید عبدالرزاق محمد اسود.


ازدواج در فرقه بهاییت




ازدواج با محارم
ازدواج با زن پدر حرام است و حکم بقیه محارم بیان نشده است، در اقدس، چنین آمده است:
" قد حرمت علیکم ازواج آبائکم...". تنها همسران پدرتان بر شما حرام شدند(نه مادر).
(اقدس ص 30 س 10.)

اگر چه بهائیان حکمی را که بیان نشده به بیت العدل حواله می دهند، بیت العدل نیز تصمیم در این باره را به عهده خود افراد می داند:"تصمیم گیری در این مورد به عهده خود نفوس مومنه محول شد و در ادامه آمده است؛ آن معهد اعلی هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب مقتضی نمی داند" .
(انوار هدایت صفحه 487 حکم 1289 در موضوع ازدواج.)
ممکن است بهائیان بگویند: بین اقارب و محارم تفاوت است و نیز بهاییان ایران به واسطه عرف ایران این عمل شنیع را انجام ندهند،اما اینکه این مطلب در کتب آنان موجود است قابل انکار نیست. نظر نهائی را در این باره عبدالبهاء، در کتاب مائده آسمانی ارائه می کند و بیان می دارد هر آنچه حکمش بیان نشده حلال است، وی می گوید:
" عدم ذکر در الواح الهی نفس جواز است زیرا منهی از نصوص استنباط میشود.
(عبدالحمید اشراق خاوری،مائده آسمانی ، موسسه چاپ مطبوعات امری،129 بدیع ،ج 2 ،ص 42.)

و مسلم است که حکم ازدواج با محارم نه در کتاب اقدس و نه هیچ کتاب دیگر بیان نشده است!
حکم لواط در مسلک بهایی
این موضوع در میان بهائیان از جهت حکم مبهم و مجهول است.
میرزا بهاء در کتاب خود که رسما برای بیان حدود و احکام تألیف کرده است: در مقام ذکر حکم و بیان حد آن ساکت مانده است.
در اقدس (ص 30 س 10) می گوید:
«قد حرمت علیکم ازواج آبائکم انا نستحیی ان نذکر حکم الغلمان اتقوا الرحمن یا ملأ الامکان و لا ترتکبوا ما نهیتم عنه فی هذا اللوح»
حرام شده است بر شما زنهای پدران شما و ما حیاء می‏کنیم که حکم غلمان را ذکر کنیم پرهیز کنید از خداوند و مرتکب نشوید آنچه را که در این کتاب از آن ممنوع شده‏اید.
از این عبارت بقرائن چندی جواز لواط فهمیده می‏شود:

1 - اگر آورنده حکم و آفریننده جهانیان از ذکر حکمی خجالت بکشد: پس تکلیف مردم وظیفه‏شناس چیست؟
2 - جناب میرزا از بیان حکم زناء و ازدواج آباء (و صدها مطالب دیگری که موجب انفعال و شرمندگی بشر است) حیاء نکرده است، برای چه در موضوع لواط خجالت کشیده، و حکم آن را بیان نمی‏کند.
3 - حیاء و خجالت کشیدن از قبح عمل ناشی می‏شود، و چون عمل لواط در میان مردم قبیح است. جناب میرزا از بیان حکم اباحه‏ی آن خجل شده است، و اگر می‏خواست تحریم کند: جای خجلت و حیاء نبوده است.
4 - و بالاخره از این عمل در کتاب اقدس نهی نشده است، و به موجب عبارت (لا ترتکبوا ما نهیتم عنه فی هذا اللوح) ارتکاب این عمل برای پیروان بهاء ممنوع و منهی نخواهد بود.

اما عبد الحمید اشراق خاوری در کتاب (گنجینه‏ی احکام، ص 267)می گوید این عمل حرام است.
وی در مقام استدلال به حرمت لواط می‏گوید: در لوح مبارک از قلم اعلی نازل:
«قل قد حرم علیکم الزنا و اللواط و الخیانة ان اجتنبوا یا معشر المقبلین تالله قد خلقتم لتطهیر العالم عن رجس الهوی»
بگوی که حرام شده است بر شما زنا و لواط خیانت کردن پرهیز کردن ای جماعت اقبال کنندگان که شما آفریده شده‏اید برای پاک کردن جهان از رجس هوی پرستی.
سپس از رساله‏ی سؤال و جواب نقل می‏کند - س - از حد زنا و لواط و سارق و مقادیر آن؟ ج تعیین مقادیر حد به بیت العدل راجع است.
البته اگر از این دو قسمت حرمت لواط در مقابل کلام صریح اقدس فهمیده بشود: نمی توان گفت که آنها قائل به اباحۀ لواطند، ولی به هر حال، سوء تعبیر و ابهام در جمله‏ی (نستحیی ان نذکر) باقی بوده و برطرف نمی شود.

جنایت‌ها و خیانت‌های بهاییان در ایران

 جنایت‌ها و خیانت‌های بهاییان در ایران
گسترش فساد و فحشا یکی از برنامه های مشخص بهاییان در ایران عصر پهلوی بود؛ طبق یکی از اسناد افشاء شده از ساواک فردی بهایی به نام سروان احمد نبیلی که به اشاعه و تبلیغ بهاییت در بین مردم و به ویژه افسران و درجه داران شهره بود، در کار تجارت قاچاق انسان و فروش دختران ایرانی به شیوخ متمول و عیاش عرب بود.
پایگاه خبری ریشه

در چند روز اخیر دیدار فرزند یکی از شخصیت‌های سیاسی کشور با یک فرد معلوم‌الحال بهایی، خبرساز شده است و بزرگان و اعاظم دینی و سیاسی کشور اعتراضاتی را در این رابطه مطرح کرده‌اند.

آیت‌الله مکارم شیرازی یکی از مراجع عظام تقلید از جمله بزرگانی بود که به این دیدار واکنش نشان داد و در درس خارج فقه خود، گفت: «بنده به سهم خود اینگونه کارها را شدیدا محکوم می‌کنم و معتقدم این جرم از نظر شرعی قابل تعقیب است، زیرا تقویت دشمنان اسلام و دشمنان نظام از نظر شرعی جرم محسوب می‌شود و می‌توان مجرم را تعقیب کرد».

آیت الله آملی لاریجانی نیز در جلسه مسئولان عالی قضائی با ابراز تاسف از برخی هنجارشکنی‌ها، گفت:« در کشوری که منتسب به امام زمان(عج) است دفاع از بهائیت هیچ معنایی ندارد؛ بهائیت مجعول و ساخته شده دست اجانب و استعمارگران است».

وی همچنین با تاکید بر اینکه قوه قضائیه با همه کسانی که بر ضد امنیت کشور اقدام کنند و برای کشورهای بیگانه جاسوسی کنند و از جمله با رژیم صهیونیستی همکاری کنند قاطعانه برخورد خواهد کرد، گفت: «باید پرسید که بیت‌العدل یا مقر فرماندهی بهائیت در اسرائیل چه می کند و آیا همکاری با چنین شبکه‌ای خلاف امنیت کشور ما نیست».

در این میان برخی عناصر به اصطلاح منورالفکر با حمایت از اقدام سبیّه پرحاشیه شخصیت مطرح سیاسی کشور، همصدا با دشمنان این مرز و بوم، آه و فغان حقوق بشری به راه انداخته‌اند که در ایران عناصر فرقه ضاله بهائیت به دلیل آیین و مسلکشان زندانی می‌شوند؛ این غوغاسالاری و فضاسازی در حالی است که آیت الله آملی لاریجانی در جلسه اخیر مسئولان عالی قضائی صراحتا اعلام کرده که «در جمهوری اسلامی ایران هیچ کس به دلیل عقیده به زندان نمی‌رود و این موضوع دروغ رسانه‌های غربی است».

علل نفرت ایرانیان از بهاییت

اما برای یافتن علت نفرت ایرانیان از فرقه ضاله بهائیت، کافی است صفحات تاریخ را تورق کنیم تا به اسناد و مدارک خیانت‌ها و جنایت‌های اعضای این فرقه ضاله و اقدامات آن‌ها علیه منافع و مصالح ملی کشور دست یابیم.

 بابیان که پیروان محمد علی باب بودند، از ابتدای شکل گیری خود در بعضی از نقاط کشور دست به کشتار مردم بی گناه زدند؛ آنها قصد داشتند از راه قتل و عام  و ترور و ارعاب مردم و مقامات به مقاصد واغراض شوم خود را پیش ببرند.

ایجاد فتنه، آشوب و اغتشاش، روش ویژه بهاییان

ایجاد فتنه، آشوب  و اغتشاش یکی دیگر از روش‌های بهاییان برای پیشبرد اغراض شوم شان بود؛ اعضای این فرقه ضاله در زمان ناصرالدین شاه قاجار پس از آنکه در ترور شخصیت‌های سیاسی و دینی ناکام ماندند دست به آشوب و اغتشاش زدند که حاکمیت وقت علیه توطئه اعضای این فرقه وابسته به انگلیس ساکت ننشست و علیه آن ها اقدام جدی اتخاذ کرد.

بسیاری از کارشناسان و تاریخ نگاران با استناد به اسناد متقن تاریخی معتقدند، انگلیسی‌ها در شکل‌گیری و تثبیت جایگاه بهائیت در ایران در عصر قاجار و پهلوی نقش ویژه‌ای را برعهده داشتند؛ در واقع روباه پیر استعمار در نظر داشت به موازات شکل‌دهی به لُژهای فراماسونری، فرقه بهاییت را برای استحکام نفوذ خود در ایران تقویت کند.

تلاش انگلیس برای مقابله با نقش هدایتگرانه علمای شیعه

در عصر قاجار نقش هدایتگرانه علمای شیعه در جامعه و ستیز جهادگونه آن‌ها با دسیسه‌های استعمار انگلیس که در ماجرای تحریم تنباکو نمود یافت، اتاق فکر انگلیسی‌ها را واداشت تا به مقابله با اقتدار و جایگاه کارگزاران نهاد دین یعنی روحانیون بپردازند؛ در همین راستا فرقه بهاییت از آستین روباه پیر استعمار خارج شد.

خارج کردن دین از حوزه اجتماعی و توجیه استعمار در کشور به عنوان یگانه عامل تجدد و ترقی، دو هدف عمده بهاییان در آغاز شکل گیری بود؛ در رأس این فرقه علی محمد شیرازی از شاگردان سید کاظم رشتی بود که با تکیه بر فلسفه مهدویت تشیع ابتدا خود را نماینده امام زمان خواند، سپس ادعای مهدویت کرد و خاتمیت پیامبر اسلام را نفی کرد؛ وی بر مبنای اعتقاد الحادی خود و با پشت گرمی انگلیسی‌ها، شورش‌های دامنه داری را در برخی از شهرهای ایران از جمله شیراز، اصفهان، زنجان، شاهرود و مازندران ایجاد نمود.

ماموریت ویژه انگلیسی‌ها به فراماسونرهای بهایی

بر پایه اسناد انتشار یافته، انگلیسی ها برای  سازماندهی اجتماعی نیروهای خود در چارچوب تشکیلاتی غیر نظامی، به فراماسونرها و بهاییان ماموریت ویژه ای دادند؛ این دو گروه ماموریت داشتند مناسبات استعماری انگلیس را تحکیم کنند و در مقاطع حساس تاریحی ضامن منافع استعماری انگلیس در ایران باشند؛ از منظر انگلیسی ها، فراماسونرها و بهاییان دارای اشترکات زیادی از جمله مخالفت علنی با دستورات دین اسلام و تبلیغ بی قیدی و بی اخلاقی بودند.

برخی معتقدند یکی از دلایل مخالفت بزرگانی همچون شیخ فضل الله نوری با مشروطیت به دلیل حضور فعال بهاییان در عرصه سیاست و به چالش کشاندن دین اسلام و توهین علیه مقدسات دینی در مطبوعات تحت اداره بهاییان بود؛ البته با تمام تلاش‌هایی که شیح فضل الله نوری برای مشروعه نمودن مشروطیت کرد اما این بهاییان بودند که با کمک انگلیسی ها موفق شدند انقلاب مشروطیت را به انحراف بکشانند و شیخ فضل الله نوری و تفکراتش را به انزوا کشانند و با توطئه‌ای هماهنگ او را از سر راه خویش بردارند.

نقش بهاییان در قدرت‌گیری رضاخان

انگلیسی ها با کودتای 1299 و به قدرت رساندن رضاخان نفوذ خود را در ایران گسترش دادند و از این طریق زمینه را برای نفوذ بهاییت در ایران هموار نمودند و آنها نیز با حکومت رضاخان همراه شدند.

"حبیب الله عین الملک"  پدر هویدا، از جمله بهاییان بود که در این دوره به حمایت از رضاخان برخاست و به عنوان کارگزار وزارت امور خارجه به سوریه رفت و در جهت تحکیم فرقه بهاییت از هیچ کوششی دریغ نورزید. او آن چنان در تبلیغ این فرقه بی پروا بود که مردم شام خیال می‌کردند مذهب رسمی ایرانیان، بهایی است. بهاییان در جلسات و سخنان خود از رضاخان به نیکی یاد می‌کردند و سیاست‌های ضد دینی و مقابله او با علما را ناشی از علاقه رضاخان به فرقه بهاییت می‌دانستند. سیاست کشف حجاب رضاخان که نشانگر مخالفت و ضدیت وی با یکی از اصول مسلم و حساس شریعت اسلام یعنی حجاب بود، مورد استقبال بهاییان قرار گرفت.

پهلوی دوم؛ اوج نفوذ بهاییان

در دوران پهلوی دوم، جایگاه بهاییان در نهادهای قدرت نامشروع رژیم پهلوی تثبیت شد؛ مهم ترین هدف آنان در این دوره، رسمیت بخشیدن به مسلک بهاییت در ایران بود.

در بین سال‌های 1332 تا 1342، بهاییان تلاش کردند تا با عضویت در لژهای فراماسونری که از سوی انگلیسی ها در نقاط مختلف ایران تاسیس شده بود، به مراکز حساس قدرت نزدیک شوند؛ تسلط بر مراکز آموزشی کشور یکی از عمده اهداف بهاییان در این دوره بود؛ فراماسونرها و بهاییان معتقد بودند برنامه‌ریزی آموزشی باید به گونه‌ای باشد که به ضرر بهاییان و فراماسونرها و به طور کلی غرب تمام نشود و به عبارت دیگر برای ایران، استقلال و خودکفایی به وجود نیاورد.

بهاییان و تسلط بر مراکز آموزشی

در دوره پهلوی دوم، بهاییان عضو لژهای فراماسونری در رأس نظام آموزشی کشور و ریاست دانشگاه‌ها قرار گرفتند؛ "ذبیح الله قربان"، رئیس دانشگاه شیراز ، "منوچهر تسلیمی"، رئیس دانشگاه تبریز و "کامبیز قربان"، استاد دانشگاه کشاورزی شیراز و عضو لژ حافظ  از جمله بهاییانی بودند که به ازای خوش خدمتی رهبران بهایی نسبت به انگلیسی ها، در سیاستگذاری های فرهنگی کشور نقش مهمی ایفا نمودند.

پهلوی دوم، سلطنت خود را مدیون فرقه ضاله بهاییت بود؛ در 25 مرداد 1332 در حالیه رژیم نامشروع پهلوی دوم در حال سقوط بود، حبیب الله ثابت پاسال از عناصر سرشناس بهاییان با تمام امکانات خود به پذیرایی از شاه و خانواده اش در خارج از کشور پرداخت تا اعضای دیگر این فرقه با کمک انگلیسی ها و آمریکایی ها بتوانند شرایط را برای بازگشت شاه و سرنگونی دولت قانونی ایران فراهم آورند.

حضور یک جاسوس بهایی در هر یک از وزارتخانه‌های پهلوی دوم

پس از کودتای 28 مرداد 1332، نفوذ سیاسی بهاییان در امور کشور و در دربار پهلوی رو به تزاید رفت و عناصر این فرقه یا به ساواک پیوستند و یا عضو حزب رستاخیز شدند. آنطور که خود بهاییان اعتراف کرده‌اند، آن‌ها در دوران پهلوی دوم در هر وزارتخانه یک جاسوس گماشته بودند تا ریز و درشت اتفاقات کشور را به گوش سردمداران محافل بهاییت و انگلیسی ها برسانند.

اوج نفوذ بهاییان در دربار و رژیم پهلوی به زمان نخست وزیری "امیر عباس هویدا" مربوط می شود؛ فردی که بهاییان او را "کدخدای کوچک" می‌نامیدند و از سال 1343 تا 1356 به مدت 13 سال نخست وزیر رژیم پهلوی بود؛  تقریبا تمام اعضای کابینه هویدا یا بهایی بودند و یا با محافل بهایی مرتبط بودند.

 حسین فردوست در خاطرات خویش به نفوذ زایدالوصف فرقه ضاله بهاییت در تمام شئون مملکت در دوران هویدا اشاره می‌کند؛ فردوست در کتاب خود از فردی به نام دکتر ایادی پزشک مخصوص دربار نام می‌برد؛ فردی که بهایی بود و به اندرونی محمدرضا پهلوی راه داشت و با رایزنی‌هایش بسیاری از بهاییان را به مناصب عالی در رژیم پهلوی رساند.

پیوند بهاییان و صهیونیست‌ها

بهاییان با نفوذ لجام گسیخته خود در رژیم پهلوی و چنبره زدن به منابع مالی، مناسبات و تشکیلات خود را گسترش دادند؛ آن‌ها با ایجاد شعبه‌هایی در سراسر ایران، سیستم تبلیغاتی خود را توسعه دادند؛ مقر شعبه مرکزی بهاییان، در شهر حیفا واقع در فلسطین اشغالی بود؛ بهاییان که نوماسونری خطاب می‌شدند، با کمک صهیونیست‌ها و آیین صهیونیستی توانستند افکار ضاله خود را بسط دهند.

پیوند تنگاتنگ بهاییان و صهیونیست‌ها، سبب شد در رژیم پهلوی دوم، مناسبات میان این رژیم و رژیم صهیونیستی تقویت شود؛ در ساواک سازمان امنیتی مخوف رژیم پهلوی که برمبنای الگوی صهیونیست‌ها تاسیس شده بود، بهاییان تقریبا همه کاره بودند.

در سال 1342 رژیم پهلوی درصدد برآمد تا لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را به تصویب برساند؛  سیاست اصلی رژیم شاه در این لایحه حمایت از بهاییت و صهیونیسم در جهت اسلام زدایی بود.

با حضور به موقع و موضع گیری هوشیارانه امام خمینی به عنوان مرجعیت شیعه، توطئه‌ها خنثی شد. امام راحل با تلگرافها، اعلامیه ها و سخنرانی های خویش، علما و مردم را در مقابله با صهیونیسم و بهاییت و رژیم پهلوی به صحنه کشاند. ایشان در یکی از سخنرانی‌های خویش فرمودند: «این جانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می‌کنم.قرآن کریم و اسلام در خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد در قبضه صهیونیستها که در ایران در لباس بهایی ظاهر شدند، است و مدتی نخواهد گذشت که با این قدرت مرگبار، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه می کنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شئون ساقط می کنند. تلویزیون ایران، پایگاه جاسوسی یهود است و دولتها ناظر آن هستند و آن را تأیید می کنند.ملت مسلمان تا رفع این خطرها سکوت نمی کند و اگر کسی سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر مسئول و در این عالم محکوم به زوال است».

این گونه سیاست‌های ظالمانه، علما را در مقابله با رژیم پهلوی مصمم تر نمود و در این میان نوک حملات ایشان را متوجه بهاییان کرد. روحانیونی چون سید عبدالکریم هاشمی نژاد با تشکیل کانون‌های بحث و انتقاد از بهاییت،علیه اسرائیل  سخن گفتند.

در این میان ساواک  ضمن بازداشت علما، توقیف روزنامه ها، سرکوب تظاهرات و جلوگیری از جمع آوری اعانه برای مردم فلسطین، دست بهاییان صهیونیست ایرانی را در جمع آوری اعانه و برگزاری مجالس شادی در کنیسه‌ها و فرستادن بودجه های کلان از ثروت و دسترنج ملت ایران برای صهیونیستها باز گذاشته بود.

گسترش فساد و فحشا توسط بهاییان

گسترش فساد و فحشا یکی از برنامه های مشخص بهاییان در ایران عصر پهلوی بود؛ طبق یکی از اسناد افشاء شده از ساواک  فردی بهایی به نام سروان احمد نبیلی که به اشاعه و تبلیغ بهاییت در بین مردم و به ویژه افسران و درجه داران شهره بود، در کار تجارت قاچاق انسان و تحویل دختران ایرانی به شیخ حمدان، معاون نخست وزیر امارات، بود.

مطالب مرقوم شده فوق، تنها بخش بسیار کوچکی از جنایت ها و خیانت‌های فرقه ضاله بهاییت است؛ فرقه ای که با اعمال و رفتار شنیع خود در طول تاریخ موجبات نفرت زایدالوصف ایرانیان را از خود بوجود آورده اند؛ بسیاری از علما و مراجع عظام همه پیروان فرقه گمراه بهائیت را محکوم به نجاست می دانند و  در صورت تماس آن ها با چیزی، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آن ها، نسبت به اموری که مشروط به طهارت است را واجب می‌دانند.

منبع: خبرگزاری میزان

بیانات امام خامنه ای در خصوص فضای مجازی و اینترنت

بیانات امام خامنه ای در خصوص فضای مجازی و اینترنت



چندی پیش رهبر انقلاب اسلامی ایران طی حکمی اعضای حقیقی و حقوقی “شورای عالی فضای مجازی” را منصوب کردند. رهبر انقلاب اسلامی آثار چشمگیر شبکه جهانی اینترنت در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، لزوم برنامه ریزی و هماهنگی به منظور پیشگیری از آسیب‌های ناشی از آن و بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌ها در جهت ارائه خدمات گسترده و مفید به مردم را از دلایل اصلی ضرورت تشکیل شورای عالی فضای مجازی برشمردند و تأکید کردند: «این شورا وظیفه دارد مرکزی به نام مرکز ملّی فضای مجازی کشور ایجاد کند.

                                                                                                              لینک دانلود

اهمیت فضای مجازی در کلام رهبری

اهمیت فضای مجازی در کلام رهبری
مقام معظم رهبری سال‌ها است که دغدغه فرهنگی و غفلت از آسیب های فضای مجازی را گوشزد می کنند، ایشان فرموده است اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم حتماً رئیس فضای مجازی کشور می‌شدم که این اهمیت فضای مجازی را نشان می‌دهد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا،به نقل از ” صبح رابر”؛ مقام معظم رهبری سال‌ها است که دغدغه فرهنگی و غفلت از آسیب های فضای مجازی را مطالبه کرده اند، ایشان زمانی که مباحث سیاسی و اقتصادی موضوعی مطرح است من به اندازه مسائل فرهنگی نگران نیستم.من به خاطر نگرانی‌های فرهنگی شب ها خواب به چشمم نمی آید. بلند می‌شوم و نگران هستم.و اخیراً همین فرمایشات را دو سه روز پیش با نمایندگان مجلس خبرگان مجدداً تکرار کردند.

مقام معظم رهبری فرموده است اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم حتماً رئیس فضای مجازی کشور می‌شدم که این اهمیت فضای مجازی را برای مقام معظم رهبری نشان می‌دهد و دشمن نیز برای هر یک نفر از ۷۰ میلیون نفر جمعیت ایران پرونده درست کرده است و بر تصرف عقول و قلوب برنامه دارند.

دشمنان به‌دنبال عوض کردن باور و اعتقاد هستند و فقط در زمینه فضای مجازی لشکری را به خط کرده‌اند مانند واتس‌اپ و وایبر و ای‌میل که پایه و کف کارهایی است که انجام می‌دهند و کارتل‌های بزرگی برای هم‌افزایی‌های اینها برحسب هر کشور و قبیله شکل می‌گیرد.

پیدایش فناوری‌های ارتباطاتی و اطلاعاتی، فرصت‌ها و تهدیدهای انقلاب را چنان برجسته کرده که استمرار و تکامل انقلاب اسلامی منوط به توجه خاص و جدی و سرمایه‌گذاری نظام در این زمینه است. این یکی از جهاتی است که حوزه‌ی فضای مجازی را در نظر رهبری معظم به اندازه‌ی خود انقلاب اسلامی پراهمیت کرده است.

واقعیت آن است که انقلاب اسلامی ایران برخلاف انقلابهای معمول در دنیا، با وجود گذشت بیش از سه دهه از پیروزی آن، همچنان سرزنده و شاداب است و از اسلام و استقلال و ایستادگی ملی و توسعه درون زا و عدالت سخن می گوید و برای این اهداف بزرگ، تلاش می کند.

دستگاه های الکترونیکی قابل حمل امروزه جزء لاینفکی از زندگی انسان شده اند، این وسایل که از آن ها به ابزارهای الکترونیک شخصی نیز تعبیر می شود، به اعتقاد کارشناسان و پژوهشگران، انزوا طلبی، دوری از گروه دوستان و فامیل، خودکشی اینترنتی، سرقت اینترتی، گرایش به سمت فضای تخیلی به صورت افراطی و فاصله گرفتن از واقعیت های جامعه و عدم سازگاری به آنها، پرسه زدن در سایت های بشدت غیر اخلاقی و ضد ارزشی و بویژه به چالش کشیدن هویت جوانان و نوجوانان در ابعاد جنسی، فکری، اخلاقی و دینی از جمله مهمترین آسیب های پدیده اعتیاد به اینترنت است که امروز دیگر آن را بیشتر به عنوان اعتیاد مدرن می شناسند.

امروزه به گونه ای پیش می رود که همه روزه میلیون ها سایت در فضای دهکده جهانی طراحی و تولید می شوند و مردم جهان نیز از آنها بازدید می کنند اما در این میان با پیشرفت تکنولوژی و طراحی صفحات وب شاهد افزایش چراغ خاموش خطرات و مشکلات در دهکده جهانی هستیم از سایت های غیر اخلاقی گرفته تا سایت های کلاهبرداری که امروزه شیوع پیدا کرده است امروزه مهمترین دغدغه های مردم و خانواده ها و متخصصان استفاده نادرست و آثار مخرب وسایل ارتباط جمعی بر روح و روان و شخصیت افراد است.

به عقیده کارشناسان، خطر کنونی فضای مجازی یا اینترنت از خطراتی که در بیرون از خانه فرزندان ما را تهدید می کند بیشتر است ، اینترنت فقط یک سرگرمی نیست، بلکه به ما این امکان را می دهد که با دوستان و خانواده در تماس باشیم. اطلاعات بی شماری را به دست بیاوریم.
بازخوانی بیانات مقام معظم رهبری در خصوص فضای مجازی

*شأن نسل جوان کنونی انقلاب، بالاتر از جوان نسل اول انقلاب است زیرا جوان امروز با وجود آنکه پیروزی انقلاب و مسائل بعد از آن را ندیده و در معرض انواع آسیب های ناشی از فضای مجازی و ماهواره ها نیز قرار دارد اما متدین است و پای انقلاب ایستاده است.

* من هم از مسائل فرهنگی نگرانم و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان سهیم هستم. دولت محترم باید به این موضوع توجه کند و مسئولان فرهنگی نیز باید توجه داشته باشند که چه می کنند، زیرا در مسائل فرهنگی نمیتوان بی ملاحظه‌گی کرد.

*مسئله فرهنگ مهم است زیرا اساس ایستادگی و حرکت نظام اسلامی، مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی و تقویت جریان فرهنگی مۆمن و انقلابی است. واقعاً همه باید قدر جوانان مۆمن و انقلابی را بدانند زیرا همین جوانان هستند که در روز خطر، سینه سپر می کنند.

*کسانیکه به این جوانان با بدبینی نگاه می کنند و تلاش دارند آنها را منزوی کنند، به انقلاب و کشور خدمت نمی کنند.البته این جوانان مۆمن و انقلابی هیچگاه منزوی نخواهند شد.  مطالبی که گفته شد باید بصورت گفتمان و باور عمومی درآید که لازمه آن هم تبیین منطقی و عالمانه این مسائل، به دور از زیاده روی های گوناگون و با زبان خوش است.

* همان گونه که امروزه زندگی علمی در جهان بدون اینترنت، امکان پذیر نیست، نوجوانان و جوانان نیز به گوشی‌های هوشمند وابسته شده‌اند و کنار گذاشتن این دستگاه‌ها برای آنان بسیار دشوار است و باید در این زمینه کار فرهنگی و آموزشی از سوی نهادهای عمومی و نیز خانواده‌ها انجام شود اما در این میان رسالت «شورای عالی فضای مجازی» از همه سنگین‌تر است.

روز گذشته حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی(مد ظله العالی )در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای شورای عالی فضای مجازی، این شورا را مرکز اصلی سیاستگذاری آگاهانه، مسئولانه و مقتدرانه در خصوص فضای مجازی خواندند و با اشاره به گسترش روزافزون و پرسرعت پدیده عظیم و بی‌نظیر فضای مجازی تأکید کردند: باید با استفاده از تواناییها و استعدادهای جوان کشور و با سیاستگذاری صحیح و اقدامات سنجیده و هماهنگ و بدون از دست دادن زمان به سمت خروج از حالت انفعال در عرصه فضای مجازی، و حضور فعال و تأثیرگذار و تولید محتوای اسلامی متقن و جذاب حرکت کنیم.

ایشان با اشاره به تأثیرگذاری گسترده فضای مجازی به عنوان یک قدرت نرم فوق‌العاده در عرصه‌های مختلف از جمله فرهنگ، سیاست، اقتصاد، سبک زندگی، ایمان، اعتقادات دینی و اخلاقیات، بر لزوم طراحی مناسب و دقیق برای حفظ حریم امنیت فکری و اخلاقی جامعه در این عرصه تأکید کردند و افزودند: لازمه حضور فعال و تأثیرگذار در فضای مجازی، «تمرکز در تصمیم‌گیری»، «جدیت در اجرا بدون از دست دادن زمان»، «هماهنگی میان دستگاهها» و «پرهیز از موازی‌کاری و تعارض» است.

رهبر انقلاب همچنین برنامه‌ریزی و حمایت دولت به‌ویژه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برای گسترش صنایع مرتبط با فناوری ارتباطات را بسیار ضروری خواندند و تأکید کردند: گسترش این صنایع از طریق شرکتهای دانش‌بنیان، تأثیر بالایی در اشتغال‌زایی و تحول در اقتصاد کشور خواهد داشت.

مقام معظم رهبری در ۱۴ شهریورماه سال جاری فرمودند: بیش از سه سال از تشکیل شورای عالی فضای مجازی می‌گذرد؛ شورائی که با مرکز ملی فضای مجازی وابسته به آن، به عنوان نقطه کانونی مواجهه‌ی هوشمندانه و مقتدرانه با تحولات پرشتاب این عرصه، برای استفاده از فرصت‌ها و ظرفیت‌ها و مقابله با آسیب‌ها و تهدیدات آن شناخته شده است.

ایشان به ۱۰وظیفه مأموریت شورای عالی فضای مجازی در دوره جدید اشاره کردند:

۱- انحلال شوراهای عالی مصوب در گذشته که موازی این شورا هستند، به‌منظور تحکیم جایگاه فراقوه‌ای و موقعیت‌محوری و کانونی شورای عالی و نیز انتقال وظایف آن شوراها به شورای عالی فضای مجازی.

۲- تثبیت و تقویت جایگاه مرکز ملی فضای مجازی به عنوان بازوی شورای عالی فضای مجازی در جهت تحقق تصمیمات آن شورا با وظایف: رصد وضعیت جاری فضای مجازی و پیش‌بینی و آینده‌نگری تحولات دراین فضا در سطح ملی و بین‌المللی،‌ ایجاد هماهنگی و هم‌افزایی میان وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و نهادهای مختلف ذی‌ربط در ابعاد علمی، فنی، ‌اقتصادی، ‌بازرگانی، ‌حقوقی، انتظامی، ‌امنیتی و دفاعی مرتبط با فضای مجازی و نظارت مستمر بر عملکرد دستگاه‌ها و بخش‌های ذی‌ربط در چارچوب مصوبات شورای عالی.

۳- ارتقای جمهوری اسلامی ایران به قدرت سایبری در طراز قدرت‌های تأثیرگذار جهانی و برخورداری از ابتکار عمل و قدرت تعامل با دیگر کشورها در جهت شکل‌دهی به قواعد و قوانین مرتبط با فضای مجازی در عرصه جهانی با رویکرد اخلاق‌مدار و عادلانه.

۴- اهتمام ملی و همه‌جانبه و سرمایه‌گذاری جدی در امر ایجاد و توسعه انواع فناوری‌ها و صنایع کاملاً پیشرفته و رقابتی خصوصاً با استفاده و ایجاد رشته‌های نوین دانشگاهی و تربیت سرمایه‌های انسانی متعهد،‌ متخصص و کارآمد مورد نیاز در بخش‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، محتوایی و خدماتی در تمامی ابعاد فضای مجازی به‌ویژه در برنامه ششم توسعه و برنامه‌ریزی سالانه کشور.

۵- تسریع در راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات پس از تصویب طرح آن در شورای عالی و نظارت مستمر و مؤثر مرکز ملی بر مراحل راه‌اندازی و بهره‌برداری از آن.

۶-    اهتمام ویژه به سالم‌سازی و حفظ امنیت همه‌جانبه فضای مجازی کشور و نیز حفظ حریم خصوصی آحاد جامعه و مقابله مؤثر با نفوذ و دست‌اندازی بیگانگان دراین عرصه.

۷-    ترویج هنجارها، ‌ارزش‌ها و سبک زندگی اسلامی ایرانی و ممانعت از رخنه‌ها و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی در این عرصه و مقابله مؤثر با تهاجم همه‌جانبه فرهنگی و نیز ارتقای فرهنگ کاربری و سواد فضای مجازی جامعه.

۸- احراز جایگاه و سهم مناسب برای اقتصاد دانش‌بنیان در فضای مجازی در چارچوب سیاست‌های اقتصاد مقاومتی کشور و برنامه‌ریزی همه‌جانبه برای بهبود شرایط کسب وکار مرتبط با فناوری‌های مجازی و بهره‌گیری از فرصت‌های اشتغال‌زایی ونیز رونق محتوا، خدمات و تجارت در این عرصه.

۹- توسعه محتوا و خدمات کارآمد و رقابتی منطبق بر ارزش‌ها و فرهنگ اسلامی – ایرانی در تمامی قلمروهای مورد نیاز جامعه و جلب مشارکت‌های مردمی و بکارگیری ظرفیت‌های بخش خصوصی در این زمینه.

۱۰- تدوین و تصویب نظام‌های امنیتی، حقوقی، قضایی و انتظامی مورد نیاز در فضای مجازی.

همانطور که می دانید غفلت از آسیب های فضای مجازی تبعات سنگینی می تواند به بار بیاورد؛ برای اینکه بتوانیم دغدغه های رهبر معظم انقلاب در حوزه فضای مجازی را رفع کنیم دستگاه ها مسئول در این عرصه باید به اجرای قوانین پایبند باشند.

پی نوشت :

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

خبرگزاری سایت بسیج

«اهمیت فضای مجازی به اندازه اهمیت انقلاب اسلامی است»؛ این جمله و تعبیر راهبردی رهبر حکیم انقلاب اسلامی در تبیین اهمیت فضای مجازی و سایبری، بی شک یکی از اولویتها و ارجحیت های مدیریت اجرایی و فرهنگی کشور را به روشنی بیان می کند. خطر بی توجهی دولت یازدهم به مدیریت عالمانه و هوشمند مسائل مرتبط با فضای مجازی در کشور که حتی منجر به عدم تشکیل جلسات شورای عالی فضای مجازی شده است کمتر از خطر بی توجی دولتمردان به خط قرمزها و راهبردهای اعلامی رهبری معظم در موضوعاتی نظیر «عدم خوش بینی به آمریکا» و «جدی گرفتن اقتصاد مقاومتی» نیست و چه بسا بر اساس استدلالات ذیل از آنها مهمتر و بیشتر است.
فضای مجازی مهمتر از موشک و بمب اتم

علیرضا معاف

 «اهمیت فضای مجازی به اندازه اهمیت انقلاب اسلامی است»؛ این جمله و تعبیر راهبردی رهبر حکیم انقلاب اسلامی در تبیین اهمیت فضای مجازی و سایبری، بی شک یکی از اولویتها و ارجحیت های مدیریت اجرایی و فرهنگی کشور را به روشنی بیان می کند. خطر بی توجهی دولت یازدهم به مدیریت عالمانه و هوشمند مسائل مرتبط با فضای مجازی در کشور که حتی منجر به عدم تشکیل جلسات شورای عالی فضای مجازی شده است کمتر از خطر بی توجی دولتمردان به خط قرمزها و راهبردهای اعلامی رهبری معظم در موضوعاتی نظیر «عدم خوش بینی به آمریکا» و «جدی گرفتن اقتصاد مقاومتی» نیست و چه بسا بر اساس استدلالات ذیل از آنها مهمتر و بیشتر است.

رهبر حکیم انقلاب اسلامی در حکم خود به اعضای شورای عالی فضای مجازی که در آخرین روزهای سال 90 انتشار یافت پیوستی را ضمیمه فرموده بودند که هنوز در رسانه ها و به شکل تفصیلی انتشار نیافته است و حاوی نکات راهبردی- عملیاتی ویژه ای در این زمینه بود. این یادداشت علاوه بر آنکه 13 بند پیوست را بازخوانی می کند به تحلیل محتوا و فحوای کلی پیوست ابلاغی پرداخته و تلاش می کند بخشی از مبادی تئوریک و مقاصد عملیاتی آن را واکاوی کند.

 

  فضای مجازی: اکسیژن فردای دنیا

نفس تشکیل «شورای عالی مجازی» از سوی رهبر معظم انقلاب و ضریب دهی به آن در حد یک شورای «عالی» با حضور ذی نفوذترین مسئولین حقوقی به اضافه جمعی از صاحب نظران حقیقی، نشان از بصیرت فوق العاده و دوراندیشی جامعه شناسانه دارد. اصولاً دنیای امروز و چشم انداز آینده آن با مسئله نقش روزافزون ساحت «مجازی» در زندگی انسان ها گره خورده است. اگر روزگاری اینترنت و سایر مصادیق فضای مجازی تنها به طبقه اصطلاحاً نخبه و خاص تعلق داشت امروزه به یکی از ابعاد انکارنشدنی زندگی عامه مردم تبدیل شده است. ساحت «فضای مجازی» در کنار ساحت «اقتصاد»، «امنیت» و «فرهنگ» قرار گرفته و فراتر از آن، اصولاً به تمامی ساحت های یادشده دست اندازی کرده و به نوعی آنها را «سایبری» کرده است. امروزه چهره مفهوم امنیت با مفهوم فضای مجازی و تهدیدات مجازی متحول شده و به طور مشابه سیاستگذاری فرهنگی و اقتصادی نیز بدون توجه به «فضای مجازی» ممکن نخواهد بود. به تعبیری «اینترنت» و مسائل پیرامونی آن روح معادلات سیاسی، فرهنگی آینده دنیا خواهد بود و زندگی بدون اکسیژن «فضای مجازی» ناممکن خواهد شد. از این رو در عرض مراکزی چون «شورای عالی امنیت ملی» و «شورای عالی انقلاب فرهنگی» با تدبیر رهبر معظم انقلاب «شورای عالی فضای مجازی» تشکیل شده است. واضح است که سرمایه داری متهاجم غربی با اتکا به قدرت تکنولوژیک خود در این زمینه استراتژی هدفمندی برای آینده جهان مجازی دارد و اگر نظام جمهوری اسلامی با پیشتازی و ابتکار برای آینده برنامه ریزی نکند با چالش های نامتقارن و چندلایه فرهنگی- امنیتی روبرو خواهد شد و البته در صورت هوشمندی و تلاش می توانیم ابتکار عمل را به دست بگیریم و از نیروی دشمن در جهت ضربه زدن به خودش استفاده کنیم. اینترنت به تعبیر رهبر هوشمند انقلاب می تواند به جای آنکه بزرگراه ضلالت و جهل باشد بزرگراه هدایت و نور باشد.

 

  لزوم حرکت جهادی پژوهشی برای این 13 سرفصل

پیوست ارسالی مقام معظم رهبری به اعضای شورای عالی مجازی به خوبی فضای ذهنی و نقشه راه مورد نظر رهبر  انقلاب را ترسیم می کند. این پیوست که شامل بندهای کلی، «سیاست ها»، «وظایف»، «بحث بودجه» و «پروژه های حائز اولویت» بوده است، در حقیقت، مانیفست کلان این شورا را با اعلام سیاست ها و وظایف تبیین کرده و هم با برشمردن شماری از پروژه های حائز اولویت، نقطه شروع مسیر عملیاتی شورا را تعریف کرده است.

 

  سیاست های ابلاغی رهبر انقلاب به شورای فضای مجازی

13 سرفصل ابلاغی رهبر معظم انقلاب مشتمل بر همه دعدعه های محتوایی و قالبی است که به شکل جامع و عالمانه بیان شده است.

1ـ مواجهه فعال و مبتکرانه با فضای مجازی در سطح ملی و جهانی و توسعه آن به میزان آمادگی قطعی نظام  (‌از نظر فنی و محتوایی) برای استفاده از فرصتها و مقابله با تهدیدات آن.

2 ـ به حداقل رساندن اتکای کشور به کشورهای دیگر در استفاده از فضای مجازی و توابع آن در عرصه‌های فنی.

3ـ  کاهش مراجعه کاربران ایرانی به اینترنت جهانی از طریق غنی و جذاب‌سازی اینترنت ملی و در نظر گرفتن مشوقهای لازم.

4ـ آموزش عمومی و فرهنگ‌سازی در جهت بالا بردن سواد اینترنتی، هوشیارسازی مردم در مورد مخاطرات فضای مجازی و انگیزه ‌دادن به مردم برای مقابله با مخاطرات آن در زندگی فردی و اجتماعی.

5 ـ مقدم داشتن محتوا نسبت به زیرساختها، قالبها و خدمات اینترنتی و سرمایه‌گذاری بالا و مستمر در زمینه تولید وسیع و زاینده محتوای جذاب براساس اسلام ناب محمدی و گفتمان انقلاب اسلامی.

6 ـ استفاده حداکثری از نیروها و تشکلهای مردمی حزب‌الهی برای استفاده از فرصتها در یک فضای رقابتی و مقابله با تهدیدات.

7‌‌‌ ـ حضور خلاقانه جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی در دو عرصه سخت‌افزاری و نرم‌افزاری خصوصاً در جهت ابداع خدمات نو، قوی و جذاب.

8ـ مسلط ساختن کامل کشور بر دروازه‌های ورودی و خروجی فضای مجازی و پیشگیری و مقابله با ورود تجهیزات دریافت ماهواره‌ای اینترنت جهانی در کشور.

9ـ فراهم آوردن شرایط لازم برای دستیابی فضای مجازی کشور به بالاترین سطح از امنیت و سلامت برای آحاد مردم، نظام و کلیه نقش‌آفرینان در فضای مجازی.

10ـ در نظر گرفتن شرایط جنگ فرهنگی و به تبع آن حاکم کردن روحیه جهادی و گسترش تعامل و هم‌افزایی بین کلیه دستگاه‌ها و نیروهای مردمی در عالی‌ترین سطح از هماهنگی و انسجام.

11ـ ایجاد آمادگی لازم درعالی‌ترین سطح به منظور صیانت از زیرساختهای حیاتی در برابر حملات اینترنتی و دفاع مناسب در برابر هرگونه حمله.

12ـ استفاده حداکثری از فضای مجازی به منظور ارتباط و همکاری وسیع و هدفمند با ملتها خصوصاً ملل مسلمان درجهت ترویج و تحقق گفتمان انقلاب اسلامی.

13ـ حضور قوی و هدفمند نظام در مجامع و سازمانهای جهانی و ایجاد ائتلافهای قوی مرکب از ملتها و دولتها در جهت کاهش حاکمیت قدرتهای بزرگ در عرصه اینترنت و بوجود آمدن بستر عادلانه و اخلاقی برای استفاده از این ابزار توسط همه ملتها و دولتها و همچنین تأمین حقوق ملت ایران در این عرصه.

این گستردگی و دقت در موارد ابلاغی نشان می دهد که اگر کماکان کارکرد این شورا تنها در ابعاد کلیات و مقدمات برنامه ریزی و سیاستگذاری محدود بماند، به هیچ وجه پذیرفته نیست و حداقل انتظار آن است که این شورا «پروژه های اولویت دار» را با عملیاتی جهادی- پژوهشی به سرانجام برساند. تکرار وضعیت رکود حاکم بر دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی که بارها مورد اعتراض اساتید و حتی اعضای شورا قرار گرفته است در کمین شورای عالی فضای مجازی نیز هست و راهکار حل این نگرانی دقت در همه ابعاد حکم رهبر انقلاب و جدی گرفتن عملیاتی آنها است.

 

  سنگرهای شبکه ای و خاکریزهای بدون مرز

ولی امر مسلمین در بخش سیاست ها به مواردی اشاره کرده اند که از آن جمله می توان به لزوم افزایش سواد رسانه ای مردم، تقدم محتوا بر زیرساخت، کنترل و توازن در دروازه های ورودی و خروجی اطلاعات و انسجام کافی سیاست کلان فضای مجازی اشاره نمود. از این رو به نظر می رسد دولت و رسانه ها باید مادامی که شبکه ملی اطلاعات توسط شورای عالی مجازی طراحی و عملیاتی نشده است؛ از دامن زدن به بحث «افزایش شدید سرعت اینترنت خانگی» و «افزایش جهشی پهنای باند» اجتناب کنند و بی دلیل تقاضای کاذب در مردم ایجاد نکنند؛ هرچند نهادهای مسئول زیرساختهای مجازی کشور موظفند نیاز ضروری مردم و پژوهشگران را پاسخ گویند. زمانی که محتوای مفید و موثر تولیدات داخلی به سطح قابل قبولی نرسیده باشد افزایش شدید سرعت، نتیجه اش خراب کردن سدی است که تا حدی جلو محتواهای مخرب و مضر شبکه اینترنت جهانی را گرفته است. در این جنگ معرفتی – تکنولوژیکی، موقعیت فعلی ما  «حداقل نمودن تهدیدات» است و برای رسیدن به موقعیت «حداکثر نمودن دستاوردها» و «تهاجم گسترده به مواضع مجازی دشمن » باید مقدماتی فراهم شود که جایگاه آن تدابیر در شورای عالی مجازی است. بحث های دیگر مطرح شده در بند سیاست ها مواردی چون امنیت، سلامت، لزوم و ضرورت روحیه جهادی و درک شرایط جنگ نرم، توجه به حملات سایبری، توجه به پتانسیل ملل مسلمان و سازمان های بین المللی است. از این رو نکته حساس و کلیدی، درک عمیق شرایط جنگی کارزار نوین مجازی است که در این عرصه باید روحیه جهادی و انقلابی احیا و به کار گرفته شود. ظرفیت ملت های مسلمان به پاخاسته و بیداری آزادی خواهان در سطح جهانی، پتانسیلی است که می تواند با سیاستگذاری شورا، مقدمات پی ریزی «سنگرهای شبکه ای» و «خاکریزهای بدون مرز» را فراهم کند؛ البته توجه به پتانسیل سازمان های بین المللی موجود هم می تواند راهگشا باشد چراکه از لحاظ استراتژیک، چالش آینده نظام جمهوری اسلامی با نظام سلطه گر سرمایه داری باید در هر دو سطح؛ 1- درون ساختاری (سازمان های بین المللی موجود) و 2- فراساختاری (استفاده از ظرفیت ملت های به پاخاسته) ادامه یابد. نقد منطقی انقلاب اسلامی درباره مناسبات سیاسی- فرهنگی امروز جهان باید هم از تریبون سازمان های بین المللی موجود و هم از مردم به خیابان آمده در آمریکا و اروپا و کشورهای اسلامی (معترضان قطع امید کرده از نظم شبه موجود)، به گوش رسد.

 

  اطلاعات زدگی و بی معناشدن داده ها

در بند وظایف به نکاتی چون تقسیم کار ملی، پایش و رصد عالمانه تحولات تکنولوژیکی- معرفتی، حضور در مجامع جهانی، تولید ظرفیت های قدرت نرم، ارتباط با ملل مسلمان، بازبینی و ساماندهی شبکه های اطلاعات و تصمیم گیری سریع راجع به بحث هایی نظیر IP Media و IPTV (تلویزیون تعاملی) اشاره شده است. در این راستا یکی از مباحث استراتژیک فناوری اطلاعات، بحث قدرت مبتکر و پیشتاز است. در عرصه فضای مجازی، ابتکارات ارتباطاتی- هنری و تولید نسل های جدید خدمات فنی، قدرت خاصی به مبتکر می بخشد و دست برتر او را در معادلات بعدی تضمین می کند. از این رو در عرصه خدمات فنی و توانایی های تکنولوژیک باید چاره ای اندیشیده شود تا از مصرف تولیدات و ابتکارات غربی خارج شویم و بتوانیم نسل های جدید را ابتدائاً خودمان ارائه نماییم. به عنوان مثال امروزه که آسیب «انبوهی تناقض آمیز» (Paradox of Plenty) اطلاعات در شبکه اینترنت مشخص شده است، هر کس بتواند تکنیک و ابتکاری فراتر از سیستم های پردازش داده و موتورهای جستجوگر فعلی ارائه دهد که در کوتاه ترین زمان باکیفیت ترین اطلاعات را ارائه دهد، دست برتر این حوزه را خواهد داشت.

در مباحث جامعه شناسی مجازی، بحث «اطلاعات زدگی» و «بی معناشدن داده ها» یکی از بحث های اصلی است که علاوه بر دلایل معرفتی با اقتضائات تکنولوژیک هم درآمیخته است. مشکل دنیای امروز «کمبود توجه» است (همانطوری که مشکل سابق دنیا «کمبود اطلاعات» بود) در این زمینه سیاست، راهکار و حتی نرم افزار فنی دست یابی به اطلاعات بااهمیت تر و ارتقاء قدرت تشخیص مخاطب، میدانی ناگشوده برای فعالیت است.طراحی های آینده دنیای مجازی  باید بر مبنای ارائه اطلاعات آگاهی ساز و داده های تحلیلی قرار گیرد. باید توجه کنیم سرمایه داری غربی هوشمندانه با پدیده های نوین مجازی برخورد می کند و متناسب با منافع خود فریم ها و فرمت های خاصی طراحی می کند؛ مثلاً طراحی «شبکه های اجتماعی مجازی» که منشأ تولید برخی شایعات و امواج کاذب در کشور شده است، در پاسخ به نیاز انسان غربی که ارتباطات سنتی خود را در حال فرسایش می دید طراحی شده و با منافع اقتصادی آنها همخوان است. در همین راستا، امروز اینترنت را می توان چون «تاجر بی رحمی» دانست که اهمیتی به تلف شدن وقت و سرمایه های انسانی ندارد؛ معضلاتی چون «اعتیاد اینترنتی» و «روان پریشی اینترنتی» آسیب های جدی دنیای امروز غرب است که ضرورت سیاستگذاری جدی اسلامی- ملی را در این حوزه ها نشان می دهد. از این  رو سیاست غالب وب سایت های رایج که اهمیتی برای قیمت «تیک تاک های» ساعت عمر مخاطبشان قائل نیستند و صرفاً طالب «کلیک» بیشتر هستند، با آموزه های اسلامی ما سازگار نیست و باید فکر جدیدی در این زمینه ها ارائه شود که تعادل (جذابیت- فرصت) را به خوبی مدیریت کند.

 

  مزیت معرفتی و پروژه های اولویت دار

در پیوست شورای عالی فضای مجازی نقطه شروع کار عملیاتی شورا که باید از طریق مرکز عالی فضای مجازی صورت گیرد مشخص شده است، مباحثی نظیر شبکه های علم و فناوری، کتابخانه های الکترونیکی، موتور جستجوی ملی، ایمیل ملی، وب سایت های آموزشی، آنتی ویروس ملی، توجه به بحث بازی های شبکه ای و مسائل امنیتی در اولویت کاری قرار داده شده است.

در این زمینه برای رسیدن به یک «جامعه معرفتی مجازی» برآمده از آرمان های اسلامی و انقلابی باید ساز و کارهای تکنولوژیک و ایده های معرفتی آن فراهم شود. شورای عالی فضای مجازی از یک طرف با بحث های پرشتاب پیشرفت تکنولوژیک در ارتباط است و از طرف دیگر با مبانی جامعه سازی اسلامی  و ماهیت ارتباطات اسلامی پیوند می خورد. از این رو سر و کار این شورا هم با متخصصان فنی است هم با صاحب نظران فرهنگی – ارتباطاتی و هم با اندیشمندان نظریه پرداز و کل این مجموعه باید توسط یک تیم چابک و جسور همگن شوند.البته چشم انداز آینده تحولات روشن است چرا که این نبرد معرفتی به صورت شبکه ای فراتر از مرزها حمایت خواهد شد.گستردگی روزافزون جریان های اطلاعاتی، شرایطی را فراهم آورده که فراتر از کنترل غرب، موقعیت درخشش «مزیت معرفتی» جمهوری اسلامی وجود دارد. اما نکته مهم آن است که در درجه اول باید استحکامات مجازی خودی را پایه ریزی کنیم.نقشه غرب ساده و سرراست است؛ آنها می خواهند فرهنگ غربی (با قرائت سرمایه داری آمریکایی آن) با استفاده از شبکه تنومند و پرحجم اینترنت به فرهنگ دوم هر فرد در دنیا تبدیل شود و در آن صورت دوگانگی فرهنگی موقعیت تحرک و مقاومت را از جوامع خواهد گرفت. شبکه سرمایه داری صهیونیستی- آمریکایی می خواهد در دنیای شبکه ای شده آینده، ملت ها، «شهروند سر به راه بین المللی» (Docile International Citizen) برای دهکده مجازی آنها باشند. از این رو همانطور که در حوزه سیاست و فرهنگ، انقلاب اسلامی به یک خط شکن و پیشتاز در مقابل موج باطل جهانی تبدیل شده، باید الگو و راهگشایی برای دنیای شبکه ای- مجازی فردا هم باشد.

 

  در برابر جهانی سازی آمریکایی

«جهانی شدن» و شاید دقیق تر بگوییم «جهانی سازی» مفهوم عام و تقریبا ابهام انگیزی است که شامل مباحث گسترده ای می شود . از سبک زندگی و تغییرات ذائقه فکری و سیاسی مردم تا پدیده ای چون « اینترنت» همگی ذیل عنوان جهانی سازی قرار می گیرد. اما اگر بخواهیم عام ترین و در عین حال موثر ترین پدیده جهانی سازی را مورد کاوش قرار دهیم باید به همان پدیده شگرف «اینترنت» بپردازیم.(اینترنت پدیده شگرفی است که هم مدل ارتباطاتی دقیق «سنت مکتوب» را تا حدّی در خود جای داده، هم هیجان و ارتباط دوطرفه «ارتباطات شفاهی و تصویری» را و هم به دنیای بی منتهای «خیال» نقبی زده است) از یک طرف اینترنت می تواند ابزاری برای جهانی سازی آمریکایی، غربی سازی و تسهیل گر منافع سرمایه داری نئولیبرال قرار گیرد و از طرف دیگر می تواند به بزرگراهی برای گسترش معارف ناب، عدالت علمی و دسترسی آزاد به اطلاعات آگاهی ساز و آسمانی، تبدیل شود. اینترنت همان شمشیر دودمی است که الزاماً در خدمت اهداف و نیات به وجودآورندگان آن عمل نمی کند و در موارد بسیاری علیه اهداف اولیه سرمایه داری غربی عصیان می کند. «آرپانت» و « مینتل» (نسل های قبلی شبکه جهان گستر اینترنت) عموما در جهت اهداف نظامی آمریکا و یا تجارت سکس تصویری قرار داشت اما به مرور و با گسترده تر شدن استفاده از آن، جریان سازی علیه نظام سرمایه داری(جنبش تسخیر وال استریت، جنبش جهانی ضد صهیونیستی، جمعیت های مختلف حامیان صلح جهانی، بیداری اسلامی مسلمانان و ... ) به وجود آوردن نوعی «جهانی شدن مقاومت» علیه سرمایه داری و یا همان «جهانی سازی مطالبات مستضعفین جهان» را ممکن جلوه داده است. البته نباید از نظر دور داشت که  کماکان جنگ نرم نوین غربی و تهاجم فرهنگی آمریکایی هم از همین کانال اینترنت دنبال می شود. اما نکته مهمی در تاثیرگذاری و تأثیرپذیری معادلات جهانی از فضای مجازی اینترنت وجود دارد و آن این است که جریان باطل جهانی که در حال سوء استفاده از نعمت اینترنت  است از دو منظر کلیدی با چالش مواجه شده است: 1- محتوا و 2- اقبال مردم. مزیت اصلی جریان سوء استفاده گر سرمایه داری جهانی در فضای مجازی صرفا امکانات گسترده مالی و قدرت فرمی و تکنولوژیک آنها است که می خواهند با استفاده از این نقطه قوت ارزش های مورد خواست خود را به عنوان « ارزش برتر» و «محتوای باکیفیت تر» جا بزنند و ادعا کنند اکثریت جهان به آنها اقبال دارند. اما گسترش آگاهی جهانی و ارتقاء قدرت تحلیل مردم دنیا (که بخشی از آن محصول ناخودآگاه گسترش اینترنت است)، «فقر مفرط محتوایی  و اندیشه ای» آنها را عیان ساخته و فضا به گونه ای شده است که حرف منطقی و اندیشه عمیق و فطرتگرا در این دنیای گرفتار ماتریالیسم، طالب دارد. اکنون محتوای پیام های نظام سرمایه داری از تکنیک آن عقب افتاده و حرف های آنها چیزی جز بازتولید اباطیل و افسانه های قبلی نیست. اینترنت از انگاره ها و محتواهای جهانی شدن با قرائت سرمایه داری اشباع شده است و فضا برای شنیدن سخن متفاوت و حرف جدید از منظره پنجره ای نو، مهیا شده است.دقیقا به همین دلیل است که با فضا سازی های مجازی دیگر نمی توانند ادعا کنند در «اکثریت» قرار دارند و با همان ساز و کارهای نواستعماری نظیر « توییتر و فیس بوک»، جنبش ضد سرمایه داری شکل می گیرد و 99 درصد علیه 1 درصد می شورد.

 

 تأثیر اینترنت از موشک و بمب اتم بیشتر است

البته همه موارد فوق در صورتی به وقوع می پیوندد که هوشمندانه و آگاهانه با پدیده فضای مجازی تعامل شود و آرایش این کارزار فکری به خوبی چیده شود. رهبر انقلاب اسلامی در این مورد فرموده اند:« . امروز اینترنت و ماهواره و وسایل ارتباطىِ بسیار متنوع وجود دارد و حرف، آسان به همه جاى دنیا مى‏رسد. میدان افکار مردم و مؤمنین، عرصه‏ کارزار تفکرات گوناگون است. امروز ما در یک میدان جنگ و کارزار حقیقىِ فکرى قرار داریم. این کارزار فکرى به‏هیچ‏وجه به زیان ما نیست؛ به سود ماست. اگر وارد این میدان بشویم و آنچه را که نیاز ماست - از مهمات تفکر اسلامى و انبارهاى معارف الهى و اسلامى- بیرون بکشیم و صرف کنیم، قطعاً بُرد با ماست؛ لیکن مسأله این است که ما باید این کار را بکنیم.» (بیانات رهبر انقلاب اسلامى‏ 11/2/1384)

شورای عالی فضای مجازی وظیفه ای بسیار سنگین بر عهده دارد. این جملات رهبر انقلاب باید مستمراً در ذهن و برنامه سیاستگذاران و برنامه ریزان کشور مرور شود: «امروز تأثیر رسانه ها و تلویزیون و هنرها و این شبکه های عظیم اطلاع رسانی و اینترنتی و .... از سلاح و از موشک و از بمب اتم بیشتر است. روز بروز هم دارند این میدان را گسترش می دهند، در جنگ روانی و جنگ نرم، دشمن به دنبال انهدام سنگرهای معنوی است. سیاست دشمن در تهاجم فرهنگی، اندلسی کردن کشورهای اسلامی است. تسلط فرهنگی از تسلط اقتصادی و سیاسی خطرناک تر است.»

منبع : رجانیوز

 اهمیت بالای فضای مجازی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب 

سید مرتضی موسویان گفت: اهمیت شبکه‌های اجتماعی به قدری بالاست که وقتی رهبر معظم انقلاب، حکم رئیس مرکز ملی فضای مجازی را صادر کردند، فرمودند اگر فرصت داشتم شخصا مسئولیت این مرکز را عهده دار می شدم 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حیات، سیدمرتضی موسویان، رییس مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین رونمایی دیجیتال‌سازی کتابخانه تخصصی ایثار و شهادت که در ساختمان اداره کل پژوهش بنیاد شهید و امور ایثارگران برگزار شد، گفت: زمانی که از نشر دیجیتال سخن به میان می آید، شاید به نظر عده ای پدیده ای جدید به شمار آید و در واقع نشر دیجیتال یک پدیده جدید در هزاره سوم است. 


وی افزود: تکنولوژی امروزه موجب شده در آستانه جهانی شدن قرار گیریم و وقتی از زندگی دوم "فضای مجازی" صحبت می شود می توان پیش بینی کرد که در سال های آینده حضور مردم در فضای مجازی فراگیرتر شود.
وی ادامه داد: به همین خاطر ما باید از این سیر صعودی استفاده بهینه از فضای مجازی را دنبال کنیم و در آینده کسی باقی نمی ماند که از سرویس های مجازی استفاده نکنند، امروزه ما در جامعه ای شبکه ای زندگی می کنیم که دارای هوش مصنوعی خواهد بود، هوش مصنوعی اجازه تصمیم گیری می دهد.
موسویان تصریح کرد: در این دنیای پر تلاطم عمر زندگی در فضای مجازی 24 ساعته است و به همین خاطر هر شخصی که وارد فضای مجازی می شود با زبان بومی خود وارد فضای مجازی می شود که این مهم برای جامعه ما بسیار مفید است.
وی گفت: بشر هزاره سوم به دنبال فطرت و معرفت یابی است و این مورد بسیار با اهمیت است می توانیم این فرهنگ را در فضای مجازی ایجاد کنیم و البته با استفاده از فرهنگ غنی چون ایثار و شهادت که در اختیار داریم می توانیم خلا فرهنگی رو پر کنیم.

وی در پایان خاطرنشان کرد: شبکه‌های اجتماعی ابزار سلطه گران شده‌اند، این موضوع به‌ قدری حیاتی است که زمانی که رهبری حکم رئیس مرکز ملی فضای مجازی را صادر کردند، فرمودند اگر فرصت داشتم خودم مسئولیت این مرکز را بر عهده می گرفتم.



رهبر معظم انقلاب فرمودند: باید با استفاده از توانایی‌ها و استعدادهای جوان کشور و با سیاستگذاری صحیح و اقدامات سنجیده و هماهنگ و بدون از دست دادن زمان به سمت خروج از حالت انفعال در عرصه‌ی فضای مجازی، و حضور فعال و تأثیرگذار و تولید محتوای اسلامی متقن و جذاب حرکت کنیم.

به گزارش شبنم ها به نقل از صبح الوند:

عکس نوشته/ اهمیت فضای مجازی از دیدگاه رهبری

تاکید رهبر به حضور فعال و تأثیرگذار و تولید محتوای اسلامی در فضای مجازی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای شورای عالی فضای مجازی، این شورا را مرکز اصلی سیاستگذاری آگاهانه، مسئولانه و مقتدرانه در خصوص فضای مجازی خواندند و با اشاره به گسترش روزافزون و پرسرعت پدیده عظیم و بی‌نظیر فضای مجازی تأکید کردند: باید با استفاده از توانایی ها و استعدادهای جوان کشور و با سیاستگذاری صحیح و اقدامات سنجیده و هماهنگ و بدون از دست دادن زمان به سمت خروج از حالت انفعال در عرصه فضای مجازی، و حضور فعال و تأثیرگذار و تولید محتوای اسلامی متقن و جذاب حرکت کنیم.

ایشان با اشاره به تأثیرگذاری گسترده فضای مجازی به عنوان یک قدرت نرم فوق‌العاده در عرصه‌های مختلف از جمله فرهنگ، سیاست، اقتصاد، سبک زندگی، ایمان، اعتقادات دینی و اخلاقیات، بر لزوم طراحی مناسب و دقیق برای حفظ حریم امنیت فکری و اخلاقی جامعه در این عرصه تأکید کردند و افزودند: لازمه حضور فعال و تأثیرگذار در فضای مجازی، «تمرکز در تصمیم‌گیری»، «جدیت در اجرا بدون از دست دادن زمان»، «هماهنگی میان دستگاهها» و «پرهیز از موازی‌کاری و تعارض» است.

رهبر انقلاب همچنین برنامه‌ریزی و حمایت دولت به‌ویژه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برای گسترش صنایع مرتبط با فناوری ارتباطات را بسیار ضروری خواندند و تأکید کردند: گسترش این صنایع از طریق شرکتهای دانش‌بنیان، تأثیر بالایی در اشتغال‌زایی و تحول در اقتصاد کشور خواهد داشت.



اگر رهبر انقلاب نبودم، رئیس فضای مجازی می شدم!





بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض ادب و احترام به محضر استاد گرامی و کاربران محترم

مدتها پیش حقیر مطلبی را به نقل از جناب حاج حسین یکتا خواندم که فرموده بودند:

"
مقام معظم رهبری فرموده است اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم حتماً رئیس فضای مجازی کشور می‌شدم که این اهمیت فضای مجازی را برای مقام معظم رهبری نشان می‌دهد "

بنده حقیر مایل بودم کامل صحبت رهبری روحی فداه را در این خصوص مطالعه کنم اما هرچه گشتم نتوانستم اصل مطلب را پیدا کنم،یعنی سخرانی که رهبری روحی فداه در آن این جمله بیان فرمودند را متاسفانه ندیدم

اکنون با توجه به این جمله امام خامنه ای روحی فداه چند سوال از محضرتان دارم:


1- لطف بفرمایید کامل این جمله ایشان را برای حقیر تبیین بفرمایید،و بفرمایید اگر ایشان مدیر فضای مجازی میشدند چکارهایی انجام میدادند؟ دغدغه هایشان چه بوده است؟ فرض کنید ایشان میخواستند این مدیریت را به تک تک ماها بسپارند انتظار داشتند چه مواردی در نظر بگیریم؟ اگر ایشان مدیر بودند برای آسیبهای فضای مجازی چه تدابیری می اندیشیدند؟ مثلا اگر میخواستند مدیریت فضاهایی مثل تلگرام و واتس آپ و غیره را در ست بگیرند از افراد مذهبی چه انتظاراتی داشتند؟ چگونه در این فضاها فعالیت کنند؟

2- اگر رهبری روحی فداه مدیر فضای مجازی بودند و قرار بود به خانم ها در فضای مجازی امر به تکلیف کنند چه مواردی را بر عهده آنان میگذاشتند،؟دقیقا میخواستند خانمها در چه زمینه هایی از فضای مجازی وارد شوند،؟ چگونه فعالیت کنند؟ در کدام فضا ها وارد شوند و در کدام فضاها وارد نشوند؟ (سایت ها ،واتس آپ ،تلگرام و غیره...) تا چه حد در فضای مجازی باشند؟ و دقیقا بفرمایید یک حانم باید چگونه در فضای مجازی باشد که به تکلیفش نسبت به امر مولایش عمل نموه باشد

فرمانده سپاه ناحیه ملایر در رزمایش شباب:
فرمانده سپاه ناحیه ملایر با بیان اینکه ورود به فضای مجازی با توجه اهمیت آن از ضروریات سپاه و بسیج است، گفت: فراهم کردن زیرساخت‌های شبکه شباب در کشور به استحکام لایه‌های درونی نظام کمک می‌کند.

به گزارش خبرگزاری بسیج از ملایر، سرهنگ مصطفی رستمی در رزمایش شباب با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری که فرمودند «فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد»، اظهار داشت: ورود به فضای مجازی با توجه اهمیت آن از ضروریات سپاه و بسیج است.

وی افزود: فراهم کردن زیرساخت‌های شبکه شباب در تمام نقاط ایران اسلامی می‌تواند به استحکام لایه‌های درونی نظام کمک کند.

فرمانده سپاه ناحیه ملایر تصرح کرد: در صورت آگاه شدن بسیجیان به اهمیت این شبکه، در آینده شبکه شباب به یکی از شبکه‌های اثرگذار برای نظام تبدیل خواهد شد.

وی با اشاره به رصد شبکه در سطح شهرستان گفت: وضعیت ملایر نسبت به استان مناسب بوده و عملکرد بهتری دارد اما راضی‌کننده نیست.

رستمی خاطرنشان کرد: باید تمام رده‌های بسیج در آینده نزدیک از شبکه شباب بهره‌مند شوند واین مهم مستلزم آماده‌سازی زیر‌ساخت‌های لازم است.

وی با بیان اینکه در حال حاضر شباب در بین بسیجیان کمرنگ است و باید در راستای معرفی این شبکه بیشتر تلاش شود، گفت: اگر کسی بخواهد از شباب بهره‌برداری کند منابع آن خوب بوده و جوابگوی نیاز پایگاه است.

فرمانده سپاه ناحیه ملایر با بیان اینکه باید در راستای غنی‌سازی این شبکه نظرات کاربران لحاظ شود، افزود: عدم توجیه کارکنان به اهمیت شباب، فراهم نبودن زیرساخت‌ها و حجم بالای ماموریت‌ها که امکان استفاده از شباب را از کاربران گرفته از جمله مشکلات موجود در این زمینه است.

وی با اشاره به ورود شبکه‌های اجتماعی و ترویج آن در بین مردم خاطرنشان کرد: باید برای این معضل فکری اساسی کرد.

انتهای پیام/

مقام معظم رهبری فرموده است اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم حتماً رئیس فضای مجازی کشور می‌شدم که این اهمیت فضای مجازی را برای مقام معظم رهبری نشان می‌دهد.

کد خبر: ۱۹۸۵
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۱۹

به گزارش "حرف لر " به نقل از وبگاه "سنگر مجازی بصیرت":

حاج حسین یکتا به نقل از رهبر انقلاب:

اگر رهبر نبودم رئیس فضای مجازی می‌شدم

مقام معظم رهبری فرموده است اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم حتماً رئیس فضای مجازی کشور می‌شدم که این اهمیت فضای مجازی را برای مقام معظم رهبری نشان می‌دهد.

مقام معظم رهبری


به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی اعضای جدید شورای عالی فضای مجازی را برای یک دوره چهار ساله منصوب کردند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در این حکم، با اشاره به اهمیت شورای عالی فضای مجازی در «مواجهه هوشمندانه و مقتدرانه با تحولات این عرصه»، و همچنین وظیفه اصلی این تشکیلات یعنی «سیاستگذاری، مدیریت کلان و برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری‌های لازم و به‌هنگام و نظارت و رصد کارآمد و روزآمد در فضای مجازی»، 10 محور مهم وظایف و مأموریتهای شورای عالی فضای مجازی را ابلاغ کردند.

متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

پیدایش فضای مجازی در چند دهه‌ی اخیر یکی از بزرگترین نمادهای تحول جهانی است. رخدادی که تأثیرات شگرف آن هر روز در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دفاعی در عرصه‌ی ملی و بین‌المللی نمود بیشتری پیدا می‌کند.

اکنون  بیش از سه سال از تشکیل شورای عالی فضای مجازی می‌گذرد: شورائی که با مرکز ملی فضای مجازی وابسته به آن، به عنوان نقطه کانونی مواجهه‌ی هوشمندانه و مقتدرانه با تحولات پرشتاب این عرصه، برای استفاده از فرصت‌ها و ظرفیت‌ها و مقابله با آسیب‌ها و تهدیدات آن شناخته شده است.

وظیفه اصلی این تشکیلات سیاستگذاری، مدیریت کلان و برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری‌های لازم و به‌هنگام و همچنین نظارت و رصد کارآمد و روزآمد در این عرصه میباشد. لذا لازم است با توجه به تحولات سریع و پیچیده در این میدان از یک طرف و نیازهای واقعی و متراکم کشور از طرف دیگر، خود را برای انجام رسالتی سنگین در یک دوره چهار ساله آماده کند.

اینجانب ضمن تأکید بر مفاد حکم اولیه تشکیل شورا و پیوست آن، ضروری می دانم که نکات و موارد زیر، مورد اهتمام و توجه جدی رئیس و اعضای محترم شورای عالی فضای مجازی قرار گیرد.

1- انحلال شوراهای عالی مصوب در گذشته که موازی این شورا هستند، به‌منظور تحکیم جایگاه فراقوه‌ای و موقعیت‌محوری و کانونی شورای عالی و نیز انتقال وظایف آن شوراها به شورای عالی فضای مجازی.

2- تثبیت و تقویت جایگاه مرکز ملی فضای مجازی به عنوان بازوی شورای عالی فضای مجازی در جهت تحقق تصمیمات آن شورا با وظایف: رصد وضعیت جاری فضای مجازی و پیش‌بینی و آینده‌نگری تحولات دراین فضا در سطح ملی و بین‌المللی،‌ ایجاد هماهنگی و هم‌افزایی میان وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و نهادهای مختلف ذی‌ربط در ابعاد علمی، فنی، ‌اقتصادی، ‌بازرگانی، ‌حقوقی، انتظامی، ‌امنیتی و دفاعی مرتبط با فضای مجازی و نظارت مستمر بر عملکرد دستگاه‌ها و بخش‌های ذی‌ربط در چارچوب مصوبات شورای عالی.

3- ارتقای جمهوری اسلامی ایران به قدرت سایبری در طراز قدرت‌های تأثیرگذار جهانی و برخورداری از ابتکار عمل و قدرت تعامل با دیگر کشورها در جهت شکل‌دهی به قواعد و قوانین مرتبط با فضای مجازی در عرصه جهانی با رویکرد اخلاق‌مدار و عادلانه.

4- اهتمام ملی و همه‌جانبه و سرمایه‌گذاری جدی در امر ایجاد و توسعه انواع فناوری‌ها و صنایع کاملاً پیشرفته و رقابتی خصوصاً با استفاده و ایجاد رشته‌های نوین دانشگاهی و تربیت سرمایه‌های انسانی متعهد،‌ متخصص و کارآمد مورد نیاز در بخش‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، محتوایی و خدماتی در تمامی ابعاد فضای مجازی به‌ویژه در برنامه ششم توسعه و برنامه‌ریزی سالانه کشور.

5- تسریع در راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات پس از تصویب طرح آن در شورای عالی و نظارت مستمر و مؤثر مرکز ملی بر مراحل راه‌اندازی و بهره‌برداری از آن.

6-    اهتمام ویژه به سالم‌سازی و حفظ امنیت همه‌جانبه فضای مجازی کشور و نیز حفظ حریم خصوصی آحاد جامعه و مقابله مؤثر با نفوذ و دست‌اندازی بیگانگان دراین عرصه.

7-    ترویج هنجارها، ‌ارزش‌ها و سبک زندگی اسلامی ایرانی و ممانعت از رخنه‌ها و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی در این عرصه و مقابله مؤثر با تهاجم همه‌جانبه فرهنگی و نیز ارتقای فرهنگ کاربری و سواد فضای مجازی جامعه.

8- احراز جایگاه و سهم مناسب برای اقتصاد دانش‌بنیان در فضای مجازی در چارچوب سیاست‌های اقتصاد مقاومتی کشور و برنامه‌ریزی همه‌جانبه برای بهبود شرایط کسب وکار مرتبط با فناوری‌های مجازی و بهره‌گیری از فرصت‌های اشتغال‌زایی ونیز رونق محتوا، خدمات و تجارت در این عرصه.

9- توسعه محتوا و خدمات کارآمد و رقابتی منطبق بر ارزش‌ها و فرهنگ اسلامی – ایرانی در تمامی قلمروهای مورد نیاز جامعه و جلب مشارکت‌های مردمی و بکارگیری ظرفیت‌های بخش خصوصی در این زمینه.

10- تدوین و تصویب نظام‌های امنیتی، حقوقی، قضایی و انتظامی مورد نیاز در فضای مجازی.

ترکیب اعضای حقوقی و حقیقی شورای عالی فضای مجازی برای دوره جدید به شرح زیر اعلام می شود:

اعضای حقوقی این شورا عبارتند از: رئیس‌جمهور (رئیس شورای عالی)، رئیس مجلس شورای اسلامی، رئیس قوه قضائیه، رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، دبیر شورای عالی و رئیس مرکز، دادستان کل کشور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، وزیر اطلاعات، وزیر آموزش و پرورش، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح کشور، معاون علمی و فن‌آوری رئیس‌جمهور، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و همچنین اعضای حقیقی: حجج اسلام و آقایان دکتر سیدسعیدرضا عاملی، دکتر حمید شهریاری، دکتر رضا تقی‌پور، دکتر مهدی اخوان بهابادی، مهندس مسعود ابوطالبی، دکتر کامیار ثقفی، دکتر رسول جلیلی و مهندس سیدعزت‌الله ضرغامی.

از خداوند متعال توفیق خدمتگزاری روزافزون برای همه‌ی حضرات مسألت می‌کنم.

سید علی خامنه‌ای

14/ شهریور/ 1394

انتهای پیام/

خاطره ای از اهمیت فضای مجازی برای مقام معظم رهبری
کد مطلب: 11360
تاریخ انتشار : شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۱۳
 

ابلاغ حکم تشکیل شورایعالی فضای مجازی در اسفندماه 1390 همزمان با جریان به‌روزرسانی مداوم اخبار ریز و درشت داخلی و بین‌المللی، توجه اهالی حوزه فناوری و شهروندان فعال در فضای مجازی را به خود جلب کرد. این شورا به دستور مقام معظم رهبری و به‌منظور راه‌اندازی مرکز ملی فضای مجازی در اسرع وقت تشکیل شد و رئیس‌جمهور، ریاست آن را برعهده دارد.
حضور رؤسای نهادهای فرهنگی، قضایی، نظامی و انتظامی در شورا علاوه بر رؤسای سه قوه، تحلیل کاربران از آینده فضای مجازی را با سؤالات جدی مواجه می‏کند. آیا این فضا رو به هر چه امنیتی‌تر کردن فضای مجازی خواهد رفت؟ آیا اینترنت داخلی، جایگزین دسترسی به اینترنت خارجی خواهد شد؟ چه نیازی به ایجاد شورا داشتیم؟ آیا وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات و دیگر نهادهای مسؤول، قادر به ساماندهی فضای مجازی نیستند؟
در بیست‌وپنجمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات، زینب کوهیار در گفت‏وگو با دکتر علیرضا طالب‌پور، شرایط کنونی فضای مجازی، چرایی نیاز به شورایعالی فضای مجازی و راهکارها و آسیب‏های آن را بررسی کرده است. دکتر طالب‌پور از پیشگامان فناوری اطلاعات کشور بوده و از سال 1366 درگیر فعالیت‏های فرهنگی و فناورانه است. وی درجه کارشناسی ارشد و دکترای هوش مصنوعی و پردازش تصویر را از دانشگاه سوری انگلستان دریافت کرده و در حال حاضر، مدیریت مؤسسه فرهنگی و اطلاع‌رسانی تبیان را برعهده دارد.

وی در بخشی از این مصاحبه در پاسخ به پرسشی پیرامون ضرورت تشکیل این شورا می‌گوید: در بحث فرهنگی راه‌اندازی چنین شورایی بسیار مؤثر خواهد بود. ببینید، فضای مجازی ظرفیت‏های بسیاری دارد. متأسفانه فاصله بین استفاده‏ های ما از این فضا و ظرفیت‏هایش بسیار زیاد است. این فاصله زیاد، ناشی از ناهماهنگی در عملکرد نهادهای درگیر و تصمیم‏ گیر در بعد فرهنگی فضای مجازی است.
شورای عالی اطلاع‏ رسانی، وزارت آی‌سی‌تی، وزارت ارشاد و دیگر نهادها، همه نیت خیر داشتند و تلاش کردند اما دستاوردهای چشمگیری نداشتند. من می‏دانم که رهبری حتی پیش از مطرح شدن فضای مجازی و از همان سال‏های اول ورود رایانه به ایران، به فناوری اطلاعات و ارتباطات توجه داشتند که همین توجه منجر به راه‏اندازی مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی شد.
تأکید ایشان بر استفاده از این فضا و استفاده از فرصت‏ها همیشگی بوده و همیشه می‏خواستند یک تحول جدی در این زمینه صورت بگیرد. من خاطره‏ای عرض می‏کنم که به درک این توجه کمک کند. سال 1368 به واسطه مدیرعاملی مرکز تحقیقات کامپیوتر علوم اسلامی، خدمت ایشان بودم. برای جلسه‏ای به دلیلی که دست ما نبود، دیرتر از موعد تعیین شده رفتیم. وقتی رسیدیم به ما عتاب کردند و گفتند هر روز که بگذرد و ما از این فناوری در منابع اسلامی استفاده نکرده باشیم، ضایعه جبران‏ناپذیر است. این توجه ایشان از سال 1368 مطرح بود و حالا هم که سال 91 است، متأسفانه مسؤولان متناسب با توجه ایشان کار نکردند وگرنه خیلی بیشتر از اینها می‏توانستیم از فرصت‏های فضای مجازی و فناوری استفاده کنیم. درحال حاضر حوزه فضای مجازی چندین متولی دارد که هر کس، هر طور که می‏خواهد کار را پیش می‏برد.

این مسأله به ناهماهنگی‏ها دامن می‏زند. درباره یک‌سری مسائل ابتدایی معطلی ایجاد می‏شود و کار جلو نمی‏ رود در حالی‌که با یک امعان نظر و تصمیم جمعی خوب، می‏توان قدم‌های ارزشمندی در این زمینه برداشت. این شورا می‏تواند معضل ناهماهنگی در این زمینه را حل کند. به علاوه برخی تحولات سیاسی اجتماعی در سال‏های اخیر، مثلاً فتنه 88، جنبه‏های منفی که بحث فضای مجازی می‏تواند داشته باشد را نشان داد و اینکه اگر ما از فرصت‏های فضای مجازی استفاده نکنیم، دیگران طور دیگری استفاده می‏کنند.

در این گفت‌وگو دکتر طالب‌پور به پرسش‌های ذیل نیز پاسخ داده است:

چگونگی عملکرد شورا، به دیدگاهی که پشت راه‏اندازی این نهاد وجود داشته بستگی دارد. این دیدگاه‏ها را چطور می‏بینید؟

در بحث فیلترینگ چه آینده‏ای خواهیم داشت؟

چقدر باید امیدوار باشیم این ایده‏ها در شورا دیده شود و اعضا دنبال عملی کردن آن باشند؟

  انتخاب

چرایی شکل گیری مطالبات رهبری در حوزه فضای مجازی/ نقش شبکه های مجازی در هویت سازی نسل جوان

امروز فضای مجازی نقش اصلی را در شکل دهی هویت جوانان و نوجوانان بر عهده گرفته و شرایط موجود نشان دهنده تاثیرگذاری مستقیم این فضا بر آینده جامعه و نسل امروزی دارد و قطعا همین امر باعث تاکید رهبری بر توجه بیشتر مسئولین به مقوله فضای مجازی شده است.

چرایی شکل گیری مطالبات رهبری در حوزه فضای مجازی/ نقش شبکه های مجازی در هویت سازی نسل جوان

به گزارش بسیج رسانه، دیگر در دنیای امروز نمی توان منکر نقش مستقیم فضای مجازی در بهبود یا مسموم سازی فضای جامعه و به خصوص در میان نسل جوان اجتماع شد. تاثیری که هرچند با سرعت ماورای احساس در حال گسترش بوده ولی به راحتی قابل کنترل و البته رسیدگی توسط متولیان امر است.

ایجاد شبکه های مجازی ارتباط جمعی، گسترش فضای ارتباطی میان افراد و گروه های مختلف اجتماعی، زمینه سازی برای در دست گرفتن محیط خانواده و نیز ترویج فرهنگ مدنظر تولیدکننده این شبکه ها جزو اصلی ترین و بزرگترین مخاطراتی است که در وهله اول واکاوی و بررسی سطحی فضای مجازی در دسترس عموم مردم، می تواند مورد بررسی قرار گرفته و زمینه دقت نظر در تاثیرات عمقی و درونی این محیط را به وجود آورد.

این امر تا جایی مهم و قابل تکیه بوده که روز گذشته و در جریان دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی با معلمین و مربیان آموزش و پرورش بخضی از فرمایشات ایشان را به خود اختصاص داد.

تاکید ویژه مقام معظم رهبری در بیانات خویش بر این نکته که آموزش و پرورش باید با طراحی برنامه های ویژه اقشار مختلف کودک، نوجوان، جوان و بزرگسال در صدد برنامه ریزی برای آینده کشور باشد، عمق مخاطرات و تهدیدات فضای مجازی موجود را نشان می دهد و ضرورت آمادگی مسئولین در کنار جوانان برای مقابله با این خطرات احتمالی را گوشزد می کند.

اشاره رهبری به نادرست بودن مقابله چکشی با شبکه های مجازی که چند مدتی است تکیه کلام مسئولین شده خود نشانگر توجه و تسلط کافی ایشان به مسئله فضای مجازی و اهمیت وافر این مقوله در آینده سازی برای جامعه است.

آنچه مبرهن و واضح است، لزوم استفاده درست و عقلانی از شبکه های مورد استفاده جوانان و نوجوانان امری است که از چندی پیش توسط کارشناسان حوزه فضای مجازی به مسئولین گوشزد شده بود ولی شاید کم توجهی و شاید بی توجهی به حل مسئله و نیز آزادسازی اطلاعات عمومی در فضای مجازی در دسترس عموم توسط برخی نهادها در بازه های زمانی مختلف است که یقینا همین نکته موجب تذکر جدی رهبری به نهادهای متولی امر فضای مجازی در کنار آموزش و پرورش شده است.

قطعا یکی از وظایف آموزش و پرورش بر اساس بیانات رهبری تشکیل هویت دینی و ملی مستقل در جوانان و نوجوانان و نیز آینده سازی و تربیت نیروی مفید برای آینده کشور است. نکته ای که بیش از هر محیطی در فضای مجازی قابل لمس و درک است چراکه امروز بیشترین زمان خانواده ها را به طور یقین فضای مجازی و شبکه های ارتباطی در این فضا به خود اختصاص داده اند.

حال باید دید آیا واقعا نهادهای متولی امر فضای مجازی و البته فرهنگسازی به خود این جرات و شهامت را خواهند داد که پس از بیانات صریح رهبری در راستای بهبود وضعیت شبکه های ارتباطی گام بردارند و نسبت به بهبود وضعیت ارتباطی در این فضا اقدام کنند؟

به هر حال توصیه ها و تاکیدات معظم له مبنی بر اصلاح روند رسیدگی به فضای مجازی باید نصب العین بخش های مختلف به خصوص نهادهایی که ایشان به صراحت نام بردند قرار گرفته و در آینده نظاره گر تغییرات محسوس در نحوه ارتباط عموم در فضای مجازی باشیم چراکه رسیدگی به این امور در کنار تحلیل و بررسی مفاهیم جریان ساز مدنظر رهبری به یقین می تواند زمینه ترویج سبک زندگی اسلامی و استفاده بهینه از فضای مجازی را فراهم سازد.

انهای پیام/


 

آسیب شناسی فضای مجازی و خانواده ؛ تهدیدها و چالش ها

 

محمد رحیمی[1]

رادبه پرنده[2]

 

 

 

چکیده

ظهور تکنولوژی های نوین ارتباطی در عصر حاضر به همراه تحولاتی که در فضای مجازی بوجود آمده است، بسیاری از کارکردهای خانواده ها را دچار اختلال کرده است. در مباحث آسیب شناختى نهاد خانواده، یکى از محورهاى مهم، بررسى آسیب­هاى ناشى از تحولات خانواده است. تحولاتى که خود منشأ بروز دگرگونى­هایى عمیق و اساسى در نوع روابط و ارزش­هاى خانوادگى مى­باشند. بسیارى از این تحولات و دگرگونى­ها از بیرون، بر خانواده تحمیل مى­شود. از زمانى که اینترنت وارد فضاى زندگى انسان شده تا به امروز، على رغم تمام محاسن و مزایاى آن، یکسرى دغدغه­ها و نگرانى­هایى را بر خانواده­ها تحمیل نموده است. موضوعی که در تمام جوامع موضوعیت داشته و محدود به جامعه­ و یا اقلیتی خاص نمی­شود. به دلیل ویژگی­های خاص فضای مجازی و نو بودن این پدیده، بسیاری از والدین فرصت، امکان و یا توان کافی برای شناخت دقیق این فضا و کاربردهای آن را به دست نیاورده­اند و عدم آشنایی مناسب آنها با این فضا و در مقابل استفاده روزمره نوجوانان و جوانان و حتی کودکان از این فضا باعث شده است که یک فضای محرمانه و خصوصی در داخل خانه برای فرزندان ایجاد شود و آنها بدون دغدغه و بدون احساس وجود ناظر بیرونی به سایت های مختلف در این فضا دسترسی یافته و بعضاً به دلیل ویژگی­های سنی و شخصیتی و کنجکاوی­های خود متأثر از فضاهای ناسالم موجود در اینترنت گردند. در این پژوهش نگارندگان به بررسی مهمترین آسیب های فضای مجازی و تأثیرات آن بر خانواده ها پرداخته و راهکارهایی جهت مقابله و کاهش تهدیدات اینترنتی در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و ... ارایه می شود.

کلید واژه ها: آسیب اجتماعی، خانواده، فضای مجازی، روابط اجتماعی، تأثیرات اجتماعی.

 


 

1- دانشجوی دکتری بررسی مسائل اجتماعی ایران و مدرس دانشگاه آزاد و پیام نور واحد خلخال

2- کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی

 

 

 

مقدمه و طرح مسأله

فضای مجازی نسل جدیدی از فضای روابط اجتماعی هستند که با اینکه عمر خیلی زیادی ندارند، توانسته اند به خوبی در زندگی مردم جا باز کنند. مردم بسیاری در سنین مختلف و از گروه های اجتماعی متفاوت در فضای مجازی کنار هم آمده اند و از فاصله های بسیار دور در دنیای واقعی، از این طریق با هم ارتباط برقرار می کنند. امروزه روش های ارتباطی با دیگران از طریق اینترنت افزایش یافته است. پست الکترونیک، پیام های کوتاه، چت روم ها، وب پایگاه ها و بازی ها، روش هایی برای گسترش و حفظ روابط اجتماعی شده اند. روزانه نزدیک به چهارصد میلیون نفر در سراسر دنیا از اینترنت استفاده می کنند و یکی از کاربردهای اصلی اینترنت، برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران است. شاید عیب اصلی ارتباط های اینترنتی آن است که ارتباط در فضای مجازی، اساساً بر متن استوار است و بنابراین، از نشانه های بصری و شنیداری در تعامل های رو در رو بی بهره است.

امروزه خانواده ایرانی در سبد فرهنگی خود مواجه با شبکه‌های ماهواره‌ای، فضای مجازی، رسانه‌های مدرن و ... است که هر کدام به نوبه خود بخشی از فرآیند تأثیرگذاری در خانواده را هدف گرفته‌اند. بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای که به طور تخصصی تمام تمرکز خود را بر مقوله خانواده نهاده است و پیام مشترک برنامه‌های این شبکه‌ها عبارتند از: "ترویج خانواده‌های بی‌سامان ولجام گسیخته در مقابل ساختار خانواده، عادی سازی خیانت همسران به یکدیگر، عادی جلوه‌دادن روابط جنسی دختر و پسر پیش از ازدواج، ترویج فرهنگ هم‌باشی به جای ازدواج و عادی جلوه‌دادن سقط جنین برای دختران" (شکربیگی،1391).

پیامدهای مواجهه مخاطبان ایرانی با برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای دغدغه‌های بسیاری را برای جامعه کار‌شناسی ایجاد کرده است. بسیاری از کار‌شناسان خانواده و بهداشت جنسی از برنامه‌ریزی برای تأثیر فرهنگی این سریال‌ها در عادی‌سازی خیانت زوجین به یکدیگر می‌گویند. افزون بر شبکه‌های ماهواره‌ای ما مواجه با سیل عظیم دی‌وی‌دی‌های سریال‌های خارجی هستیم که بخش عمده این سریال‌ها در مقوله زن و خانواده با ترویج فرهنگ بی‌حیایی و بی‌عفتی و عادی‌سازی مقوله خیانت، عشق‌های ضربدری، مثلثی و... قصد همراه کردن مخاطب با خود را دارد و ممکن است مخاطب با دریافت پیام این سریال‌ها، با محتوای ارائه شده آنها احساس هم‌ذات‌پنداری ‌کند.

گسترش فضای مجازی در حوزه رابطه فرزندان و والدین نیز تغییراتی بوجود آورده است که از جمله آن به کاهش نقش خانواده به عنوان مرجع، کاهش ارتباط والدین با فرزند، شکاف نسلی به دلیل رشد تکنولوژی، از بین رفتن حریم بین فرزندان و والدین و ایستادن در برابر یکی از والدین یا هر دو را می‌توان نام برد. در بحث ازدواج‌ها نیز مسائلی چون ناپایداری ازدواج‌ها، تغییر الگوی همسرگزینی، نداشتن مهارت‌هایی برای ازدواج ناتوانی والدین برای آموزش به فرزندان، افزایش روابط دختر و پسر در زمان نامزدی بدون عقد، تمایل به دریافت مهریه‌های سنگین، بالا رفتن سن ازدواج و افزایش تنوع‌طلبی جنسی مردان و را می‌توان اشاره کرد. تغییراتی که در حوزه دینی در جامعه رخ داده، کاهش آموزه‌های دینی در خانواده، دوری خانواده از شریعت، کم‌رنگ‌شدن حریم‌های دینی در روابط خانوادگی است.

علاوه بر شبکه‌های ماهواره‌ای و مجموعه دی‌وی‌دی‌ها، مخاطب ایرانی با رسانه‌های مدرن از قبیل اینترنت و تلفن همراه که مجهز به امکانات پیامک وبلوتوث است نیز مواجه است، سبد فرهنگی خانواده ایرانی دچار تغییرات فراوانی شده است که همگی به نوعی مروج سبک زندگی مدرن است که خاستگاه این نوع سبک زندگی تمدن غربی است و ترویج این شیوه از زندگی، لاجرم تمام مؤلفه‌های معرفتی تمدن غرب را شایع می‌سازد و موجب می‌گردد بی‌سامانی در فرهنگ مسائل جنسی در کشور افزایش یابد. حال با توجه به مقدمه فوق، این سوال مطرح می شود که تأثیرات اجتماعی فضای مجازی چیست و چگونه می توان از تأثیرات زیانبار آن پیشگیری نمود؟

اهمیت تحقیق

با توجه به اهمیت فضای مجازی در توسعه جوامع، در جامعه ما نیز در سال های اخیر به فن آوری اطلاعات و ارتباطات توجه زیادی شده است. ولی در این رابطه آسیب های جدی وجود دارد که ضروری به ریشه یابی آن پرداخت. "کشور ما از نظر بهره مندی از اینترنت در بین 187 کشور جهان رتبه 87 را دارد که بر اساس طبقه بندی اتحادیه جهانی مخابرات جزء کشورهای متوسط به شمار می رود. 35 درصد استفاده کنندگان اینترنت را قشر جوان تشکیل می دهند و میانگین صرف شده برای اینترنت 52 دقیقه در هفته است" (صادقیان، 1384).

شبکه های دوست یابی در کشور ما به سرعت در میان جوانان ایرانی محبوب شده است و "ایرانی ها رتبه سوم را در این شبکه ها کسب کرده اند" (ستارزاده،1386). فرهنگ رسانه ای اینترنت، فضای ذهنی جوانان را اشغال کرده و از آن مهمتر، نمایانگر نقش خانواده در کنار این ابررسانه است که والدین روی فرزندان خود تا چه حد کنترل تربیتی و نظارت اخلاقی دارند.

بروز آسیب های نوظهور می تواند زمینه ساز نوع جدیدی از آسیب های اجتماعی و روانی باشد. به همین دلیل، برنامه ریزی برای شناسایی، پیشگیری و کاهش آسیب های نوظهور لازم و ضروری می نماید. آسیب های نوظهور، آسیب های مرتبط با فناوری های جدید است که آسیب های ناشی از استفاده از ماهواره، بازی های رایانه ای، تلفن همراه و اینترنت می توانند در این مجموعه قرار گیرد. در این مقاله سعی شده است تا به آسیب های مرتبط با اینترنت به ویژه عضویت در شبکه های اجتماعی مجازی پرداخته و برای رفع این گونه معضلات پیشنهاداتی ارائه شود.

پیشینه تحقیق

- کشتی ارای و اکبریان (1390) با معرفی عصر جدید به عنوان عصر پرشتاب ارتباطات، ورود بسیار ساده و سریع، حداقل محدودیت برای دسترسی، برقراری ارتباط با سراسر دنیا به اشکال مختلف و عدم وجود محدودیت زمانی و مکانی، دسترسی به پایگاه های اطلاعاتی مختلف و شرکت در فعالیت های اقتصادی، علمی، فرهنگی، هنری، مذهبی و ... را از ویژگی های بی بدیل آن بر شمرده اند.

- یاسمی نژاد، آزادی و امویی (1390) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که فضای مجازی می تواند امنیت اجتماعی را مورد تهدید قرار دهد، زیرا اینترنت با وجود این که می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند در عرصه اطلاع رسانی به کار گرفته شود تا آن جا که گاهی از آن به عنوان انفجار اطلاعات هم نام برده می شود، ولی این فناوری مدرن با تمام فوایدی که دارد، تهدیدها و خطرهایی نیز برای جامعه و بشر داشته است. به طوری که امروزه، بخش عمده ای از جرایم مربوط به حوزه ی کامپیوتر، اینترنت و فضای مجازی است که امنیت اجتماعی را هدف قرار داده اند.

- ابری (1387) نقش مثبت فضای مجازی را در عرصه ی ظهور خلاقیت مورد تأکید قرار داده است، زیرا فناوری دیجیتالی و جامعه ی شبکه ای، افراد را به سوی زندگی ای سوق داده است که در آن می توانند با اتخاذ نقشی فعال و خلاق، به صورت فردی یا جمعی در ساختن چیزی جدید سهیم باشند، در فرایند هم آفرینی شرکت کنند و به خودیابی خویشتن کمک کنند. کیفیت آزادی بخشی اینترنت، کاربران اینترنتی را دعوت می کند تا به تفکر، تجربه، بازی، فعالیت های گروهی و ارتباط بپردازند. اینترنت همواره محیطی را خلق کرده است که همگان می توانند با تکیه بر توانایی ها و استعدادهای خود دست به ابداع و خلاقیت بزنند. از میان رفتن محدودیت مکان، زمان، نبود کنترل و انتقاد، ناشناس ماندن، امکان خیال پردازی و تنوع گوناگون محیط های اینترنتی فرصت مناسبی را برای بروز خلاقیت فراهم می کند.

- دو فضایی شدن آسیب ها و ناهنجاری های فضای مجازی: مطالعه تطبیقی سیاستگذاری های بین المللی عنوان پژوهشی است که عاملی و حسنی (1391) انجام داده اند. در این مقاله تحت پارادایم دو فضایی شدن به به مفهوم سازی عمده ترین آسیب های فضای مجازی پرداخته شده و با مطالعه تطبیق سیاستگذاری ها در برخی کشورهای پیشرو، راهبردهای اتخاذ شده دسته بندی شده اند. نتایج این تحلیل تطبیقی نشان می دهد که سیاست ها و برنامه های فرهنگی و اجتماعی کشورها را می توان به سیاست های سلبی و ایجابی تقسیم کرد. سیاست های سلبی شامل سیاست ها و برنامه های حذف، کنترل و نظارت و سیاست های ایجابی فرهنگی و اجتماعی جوامع، برنامه ها و سیاست هایی معطوف به تولید محتوا، مدیریت محتوا، برنامه های دیجیتال سازی اطلاعات آنالوگ و دسترس پذیر ساختن اطلاعات و محتوا در شبکه اینترنت است.

 

ارزیابی تأثیرات اجتماعی فضای مجازی:

 

تاثیر فضای مجازی در نارضایتی های خانوادگی؛

یکی از بزرگترین مسائل اجتماعی که جوامع امروزی به آن مبتلا می باشند ضعف بنیاد خانواده است. از آنجایی که مشکلات خانواده ها به صورت ناهنجاری های اجتماعی بروز می کند خانواده و سلامت آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردارمی باشد. آماده کردن فرزندان برای پذیرش مسئولیت های اجتماعی یکی از وظایف مهم و اساسی خانواده ها به شمار می رود. جوانان باید بتوانند به خصوص برای زندگی های مشترک آماده شوند و سعی نمایند روابط خود را با پیرامون شان در حد متعارف و قابل قبولی تنظیم نمایند.

صرف نظر از آمار و ارقام بالا و روز افزونی که در مسایلی مانند بالا رفتن سن ازدواج ، طلاق، فرار از منزل، فحشا و سایر مسایل خانوادگی وجود دارد، سرد شدن ارتباطات عاطفی و نارضایتی ها از زندگی خانوادگی است که باعث ناکامی ها و شکست های بزرگی در زندگی جوانان شده است. اینها نشان از مشکلات عمیقی در سطح خانواده دارد که به نوعی باید ریشه یابی و درمان شوند. یکی از زمینه های اصلی در بروز مشکلات خانوادگی و اصولاً نارضایتی از زندگی مشترک، فضای مجازی است که تحت تأثیر تولیدات رسانه ای بوجود آمده و باعث آن گردیده تا سطح توقع و ارضاء از زندگی های مشترک را به خصوص در میان نسل جوان بالا ببرد. تحت تأثیر این فضا آنچه جوان باید از زندگی مشترک انتظار داشته باشد به نوعی تحریف می شود. لذت و صمیمیتی که از برنامه ها و محتویات رسانه ها مانند فیلم ها و سریال ها در اذهان جوانان نقش می بندد تا حد بسیار زیادی در زندگی طبیعی قابل دست یابی نخواهند بود و این می تواند تبعات زیانباری برای آینده جوانان به همراه داشته باشد.

اعتیاد به اینترنت

یکی از آسیب های اینترنت، اعتیاد به آن است به طوری که "از میان 47 میلیون استفاده کننده از اینترنت در امریکا 2 تا 5 میلیون دچار اعتیاد اینترنتی شده اند و با معضلات زیادی گریبان گیر هستند" (اکبری، 158:1390). در جامعه ما نیز با گسترش روزافزون اینترنت شاهد این مسأله هستیم. نتیجه تحقیقات انجام شده در کشور نشان می دهد که "بیشترین استفاده کنندگان از اینترنت جوانان هستند و 35 درصد از آنها به خاطر حضور در چت روم، 28 درصد برای بازی های اینترنتی، 30 درصد به منظور چک کردن پست الکترونیکی و 25 درصد نیز به دلیل جستجو، در شبکه جهانی هستند" (بیابانگرد،1387).

اعتیاد به اینترنت می تواند مشکلات جدی تحصیلی و خانوادگی برای مخاطبان به وجود آورد. اگر استفاده کنندگان از اینترنت نتوانند به مدت یک ماه دوری از اینترنت را تحمل کنند در معرض خطر اعتیاد به آن قرار دارند. متأسفانه ما شاهد این پدیده در میان جوانان هستیم، به طوری که برخی از جوانان، شب ها را تا صبح با اینترنت می گذرانند و تمام صبح را خواب هستند و این مسأله آغازگر آسیب های متعدد دیگر نیز می شود. از جمله این آسیب ها می توان به آسیب های خانوادگی، ارتباطی، عاطفی، روانی، جسمی و اقتصادی اشاره کرد.

 

بحران هویت و اختلال در شکل گیری شخصیت؛

عناصر سه گانه هویت، یعنی: شخص، فرهنگ و جامعه، هر یک در تکوین شخصیت فرد نقش مهمى را ایفا مى‏کنند. هویت شخصى، ویژگى بى‏همتاى فرد را تشکیل مى‏دهد. هویت اجتماعى در پیوند با گروه‏ها و اجتماعات مختلف قرار گرفته و شکل گیری آن، متأثر از ایشان است. و در نهایت، هویت فرهنگی، برگرفته از باورهایی است که در عمق وجود فرد به واسطه تعامل او با محیط پیرامون و آموزه‌های آن، از بدو تولد تا کهنسالی جای گرفته است. از آن جا که فضای سایبری، صحنه ای فرهنگى و اجتماعى است که فرد خود را در موقعیت‏هاى متنوع، نقش‏ها و سبک‏هاى زندگى قرار مى دهد، خود زمینه ای است برای آسیب پذیری شخصیت کاربر که در نتیجه، موجب چند شخصیتی شدن کاربر خواهد شد. در فضای سایبر بیش از آن که هویت ظاهری فرد مطرح گردد، درون مایه‌های افراد بروز می‌کند. هر کس در صدد بیان اندیشه‌ها و علاقه مندی‌های خویش است. مطرح نشدن هویت شخصی و مشخصات فردی در اینترنت موجب تقویت شخصیت‌های چندگانه و رشد و استحکام آن می‌گردد. جوانان در این محیط از آسیب پذیری بیشتری برخوردارند و به ویژه در دورانی که هویت آنان شکل می‌گیرد، این خطر پر رنگ تر می‌شود.

با امکانات و گزینه‏هاى فراوانى که رسانه‏هاى عمومى از جمله اینترنت در اختیار جوانان مى‏گذارند، آنان دائماً با محرک‏هاى جدید و انواع مختلف رفتار آشنا مى‏شوند. چنین فضایى هویت نامشخص و پیوسته متحولى را می آفریند، یعنی "اینترنت یک صحنه اجتماعی است که فرد را در موقعیت های متنوع نقش ها و سبک های زندگی، قرار می دهد و از آن تأثیر می پذیرد" (اکبری،162:1390).

واقعیت این است که از نظر صاحبنظران جامعه شناسی، شکل گیری هویت افراد تحت تأثیر منابع گوناگونی است. عمده ترین این منابع خانواده، رسانه های گروهی، مدرسه و گروه همسالان است. "از این میان رسانه های گروهی با توجه به گستره نفوذ و فراگیری آن اهمیت ویژه ای یافته اند. گسترش تلویزیون های ماهواره ای موجب شده است شکل گیری نظام شخصی و هویت افراد تحت تأثیر عوامل متعدد و گاه متعارض قرار گیرد" (صبوری خسروشاهی،1386).

 

تعارض ارزشها؛

تغییرات تکنولوژیکی ارزشها و هنجارهای اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار داده است. یکی از چالش های فرا روی فرهنگ ها برخورد با این پدیده است. چون اساساً ورود اینترنت همراه با ارزش های غربی، چالش های جدیدی را در کشورهای دیگر به وجود آورده است. از آنجایی که برخی از عناصر موجود در این پدیده مغایر با فرهنگ خودی (ارزش های اسلامی- ایرانی) است، پس می توان گفت اینترنت می تواند آسیب های زیادی را به همراه داشته باشد. مثلاً ورود اینترنت در حوزه خانواده موجب تغییر نظام ارزشی در خانواده ها می شود. در یک مطالعه تجربی نشان داده شد که استفاده جوانان از اینترنت موجب کاهش ارزش های خانواده شده است (زنجانی زاده،1384).

 

گسترش ارتباطات نامتعارف میان جوانان؛

اینترنت به دلیل تسهیل ایجاد روابط دوستانه و عاشقانه، در زمینه های غیر اخلاقی بسیار مورد توجه قرار گرفته، تا جایی که اینترنت موجب سهولت خیانت در روابط زناشویی و ایجاد روابط نامشروع می شود.

 

شکاف نسلها؛

اینترنت شکاف میان نسل ها را بیشتر کرده است و اکنون شکاف میان نسل دوم و سوم علاقمند به اینترنت نیز آشکار شده، به گونه ای که هیچ یک زبان دیگری را نمی فهمند. امروزه با ورود وسایل و تکنولوژی‌های جدید به عرصه خانواده‌ها شاهد این هستیم که والدین و فرزندان ساعت‌های متمادی در کنار یکدیگر می‌نشینند، بدون آنکه حرفی برای گفتن داشته باشند. ما دیگر کمتر نشانه‌هایی از آن نوع خانواده‌هایی را داریم که والدین و فرزندان دور هم نشسته و درباره موضوعات مختلف خانوادگی و کاری با هم گفتگو کرده و نظرات همدیگر را راجع به موضوعات مختلف جویا شوند. در شرایط فعلی روابط موجود میان والدین و فرزندان به سردی گرائیده و دو نسل به دلیل داشتن تفاوت‌های اجتماعی و تجربه‌های زیسته مختلف زندگی را از دیدگاه خود نگریسته و مطابق با بینش خود آن را تفسیر می‌کنند. نسل دیروز (والدین) احساس دانایی و با تجربگی می‌کند و نسل امروز (فرزندان) که خواهان تطابق با پیشرفت‌های روز است، در برابر آنها واکنش نشان می‌دهد و چون از پس منطق و نصیحت‌های ریشه‌دار و سرشار از تجربه آنها بر نمی‌آید به لجبازی روی می‌‌آورد (رحیمی،19:1390).

امروزه سرعت تکنولوژی شکاف بین نسل فرزندان و والدینشان را بسط داده است. براساس اظهارات معاون سازمان بهزیستی کشور میزان گفتگو در بین اعضای خانواده در کشور تنها حدود 30 دقیقه است که این می‌تواند آسیب‌زا باشد. فرزندان در مقایسه با والدین با وجود اینکه در یک فضای فرهنگی زندگی می‌کنند اطلاعات، گرایش‌ها و رفتارهای متفاوتی دارند، عوامل متعددی بر این پدیده تأثیرگذارند و این شکاف را روز به روز بیشتر می‌کنند. سرعت تحولات و بسط ارتباطات با جهان توسعه‌یافته، توجه بیشتر جوانان به برنامه‌های جهانی‌شدن فرهنگ، رسانه‌ها، گسترش روزافزون انجمن‌ها و کانون‌هایی غیر از کانون خانواده برای پیوستن و تعلق یافتن جوانان به آن‌ها و غیره از آن جمله است (همان،19).

 

سوء استفاده جنسی؛

در سال 1999 گردهمایی جهانی تحت عنوان "کارشناسی برای حمایت کودکان در برابر سوء استفاده جنسی از طریق اینترنت" برگزار گردید که منجر به صدور قطعنامه ای شد که در آن آمده است "هرچه اینترنت بیشتر توسعه پیدا کند، کودکان بیشتر در معرض محتویات خطرناک آن قرار خواهند گرفت. فعالیت های محرمانه مربوط به فحشای کودکان و پورنوگرافی که از طریق اینترنت مورد استفاده واقع می شود، اکنون از مسائل حاد به شمار می رود" (اکبری،163:1390).

انزای اجتماعی؛

امروزه اینترنت در زندگی اجتماعی، جای دوستان و نزدیکان را گرفته و در حقیقت جایگزین روابط دوستانه و فامیلی شده است. افرادی که ساعت ها وقت خود را در سایت های اینترنتی می گذرانند بسیاری از ارزش های اجتماعی را زیر پا می نهند. چرا که فرد دیگر فعالیت های اجتماعی خود را کنار گذاشته و به فعالیت های فردی روی می آورد. "نتایج پژوهش شاندرز نشان داد که استفاده زیاد از اینترنت با پیوند ضعیف اجتماعی مرتبط است. برعکس کاربرانی که از اینترنت کمتر استفاده می کنند، به طور قابل ملاحظه ای با والدین و دوستانشان ارتباط بیشتری دارند" (صبوری خسروشاهی،1386).

بررسی محققان نشان می دهد شاید هیچگاه کاربران اینترنت از افسردگی و انزوای اجتماعی خود آگاه نباشند و در صورت آگاهی آنرا تایید نکنند اما ماهیت کار با اینترنت چنان است که فرد را در خود غرق می کند. پژوهش های انجام شده حاکی است دنیای اجتماعی در آینده دنیای منزوی باشد چرا که اینترنت با توجه به رشدی که دارد و جذابیت های کاذبی که برای نوجوانان ایجاد می کند آنها را به خود معتاد ساخته و جانشین والدین می شود.

 

بحث و نتیجه گیری

ارتباط از طریق فضای مجازی در سال های اخیر جایگاه قابل توجهی در بین نسل جوان جامعه ما پیدا کرده است. شبکه های اجتماعی در ابعاد مختلف زندگی افراد (فردی و اجتماعی) تأثیرگذارند. در شکل دهی به هویت نقش دارند و حتی روی ابعاد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جوامع هم تأثیرگذارند. امروزه با توجه به نقشی که تاکنون در ابعاد مختلف زندگی داشته اند، نمی توان آن ها را نادیده گرفت. در حال حاضر اینترنت ابزاری مناسب برای توسعه ی افکار و اندیشه های بشری محسوب می شود به شرط آن که در راه صحیح استفاده شود. افراد باید برای ورود به دنیای مجازی اطلاعات کافی در اختیار داشته باشند تا دچار مشکلات مالی و اجتماعی نشوند. ارتباطات سالم در فضای مجازی و لزوم هوشیاری جوانان و خانواده ها نسبت به تهدیدات فضای سایبری در درجه ی نخست اولویت قرار دارد. پیشگیری از آسیب های اجتماعی و توجه والدین به رفتار فرزندان بسیار مهم می باشد و برای جلوگیری از هم پاشیدگی خانواده ها، والدین باید تا حدودی به فناوری های روز دنیا مسلط باشند و آگاه باشند که تغییر در رفتار فرزندان به معنای ایجاد تغییر در طرز فکر آنهاست و هنگامی که بنیان فکری و شخصیت آنها به صورت ناصحیح شکل گیرد، راه نفوذ شیادان به حریم خصوصی افراد و محیط امن خانواده باز می شود. لذا، چنانچه خانواده ها نسبت به شیوه های جدید ارتباط فرزندان خود آگاهی و شناخت کافی و لازم را داشته باشند، از انجام بسیاری از جرایم و ارتباطات پنهانی آنان جلوگیری به عمل می آید.

به منظور پیشگیری و کاهش آسیب های اجتماعی در فضای مجازی راهکارهایی مطرح شده اند که در صورت اجرای به موقع و مناسب می توانند ثمر بخش واقع شوند:

- با توجه به اینکه بیشتر استفاده کنندگان از فضای مجازی نوجوانان و جوانان هستند، فرهنگ سازی برای کاهش پیامدهای آن ضروری است. لذا اطلاع رسانی، آموزش نحوه استفاده صحیح از این فناوری می تواند مؤثر واقع گردد.

- استفاده از ظرفیت هایی همچون رسانه های دیداری و شنیداری، روزنامه ها، مجلات، نشریات برای نهادینه شدن فرهنگ سایبری.

- برگزاری جلسات آموزشی از سوی مصادر امور فرهنگی در شهرستان ها به منظور آشنا نمودن و اطلاع رسانی به والدین در مورد فناوری های جدید به ویژه اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی.

- برگزاری کلاس های آموزشی در مدارس جهت آگاهی دادن به نوجوانان و جوانان در مورد مزایا و معایب فناوری های جدید و نحوه ی استفاده ی صحیح از آنها.

- تشویق به شرکت در فعالیت های اجتماعی و تقویت این گونه رفتارها توسط والدین.

- وضع قوانین سختگیرانه تر جهت برخورد با مجرمان جرایم اینترنتی و اجرایی نمودن این قوانین.

- آگاهی و هوشیاری بیشتر پلیس سایبری در مورد انواع جدید جرایم رایانه ای و اقدام در جهت نا کارآمد کردن دسیسه های دشمنان در این زمینه.

- پخش آگهی های آموزنده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در رادیو و تلویزیون در جهت افزایش آگاهی خانواده ها در خصوص خطرات ناشی از اینترنت.

- گذراندن اوقات بیشتری با فرزندان در فضای بیرون از خانه به طوری که فرزندان از نظر عاطفی، احساس خلأ نکنند و جهت جبران این کمبود به فضای مجازی پناه نبرند.

- پخش برنامه های کوتاه آموزشی درباره مزایا و معایب اینترنت از زبان ورزشکاران و هنرمندان محبوبی که عموما جوانان آنها را الگوی خود قرار می دهند.

- طراحی بازی های رایانه ای به گونه ای که در آنها انواع خطرات موجود در فضای مجازی و راهکارهایی جهت آشنایی و مقابله با آنها تعبیه شده است.

- طراحی و تدوین بخشی در کتاب های درسی در ارتباط با آشنایی دانش آموزان با فناوری های جدید، اینترنت و خطرات بالقوه آنها.

- ساخت و پخش فیلم ها و سریال هایی با موضوع اینترنت و مزایا و معایب آن.

- استفاده از آموزه های دینی از جمله امر به معروف و نهی از منکر به عنوان نوعی کنترل اجتماعی توسط هر شخص.

- هنجارسازی های مثبت و ترویج فرهنگ استفاده از اینترنت و فضای مجازی.

 

منابع:

- ابری، انسیه. (1387). فضای مجازی عرصه ظهور خلاقیت، اولین کنفرانس ملی خلاقیت شناسی مهندسی و مدیریت نوآوری ایران.

- اکبری، ابوالقاسم؛ اکبری، مینا. (1390). آسیب شناسی اجتماعی. تهران: انتشارات رشد و توسعه.

- رحیمی، محمد. (1390). عوامل اجتماعی مؤثر بر شکاف نسلی؛ مطالعه موردی شهر خلخال. پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.

- زنجانی زاده، هما. (1384). بررسی تأثیر اینترنت بر ارزش های خانواده در بین دانش آموزان. مجله انجمن جامعه شناسی ایران. دوره ششم. شماره 2.

- ستارزاده، داوود. (1386). بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر اعتیاد به اینترنت و پیامدهای آن، فصلنامه تخصصی علوم اجتماعی. شماره چهاردهم.

- شکربیگی، عالیه. (1391). رسانه، زنان و مناسبات خانواده. نشست انجمن جامعه شناسی ایران.

- صادقیان، عفت. (1384). تأثیر اینترنت بر کودکان و نوجوانان. تهران: مجله الکترونیکی نما. شماره 4.

- صبوری خسروشاهی، حبیب. (1386). بررسی آسیب های اجتماعی اینترنت، دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی.

- صدیق سروستانی، رحمت الله. (1389). آسیب شناسی اجتماعی. تهران: سمت.

- عاملی، سعیدرضا؛ حسنی، حسین. (1391). دو فضایی شدن آسیب ها و ناهنجاری های فضای مجازی: مطالعه تطبیقی سیاستگذاری های بین المللی. فصلنامه تحقیقات فرهنگی. دوره پنجم. شماره اول.

- کشتی ارای، نرگس؛ اکبریان، اکرم. (1390). عصر مجازی و چالش های پیش رو، اولین کنفرانس بین المللی شهروند مسئول.

- یاسمی نژاد، عرفان؛ آزادی، اکرم؛ امویی، محمدرضا. (1391). فضای مجازی، امنیت اجتماعی، راهبردها و استراتژی ها، همایش ملی صنایع فرهنگی نقش آن در توسعه ی پایدار.

علم غیب / افسانه یا واقعیت؟

علم غیب / افسانه یا واقعیت؟
فهرست:
مقدمه
علم غیب پیامبران علیهم السلام

حضرت آدم (ع)
حضرت نوح (ع)
حضرت صالح (ع)
حضرت خضر (ع)
حضرت یعقوب (ع)
حضرت  یوسف (ع)
حضرت عیسی (ع)
حضرت محمد (ص)
علم غیب صحابه
علم غیب کاهنان و پیشگویان
علم غیب بعضی از مدعیان نبوت
علم غیب ابن تیمیه !
علم غیب ائمه علیهم السلام

اثبات علم غیب برای ائمه با چند طریق
اقرار شهاب الدین آلوسی حنفی
علم غیب امام علی علیه السلام

مقدمه
غیب به هر چیزی گفته می‌شود که از نظر شخص یا اشخاصی پنهان باشد و غیب ندانستن پیامبر منظور آن چیزی است که از نظر پیامبر اکرم (ص) در غیب است و نه لزوما آن چیزی که از نظر ما در غیب است! مثلاً پزشک می‌گوید: این بیمار دو روز بیشتر زنده نمی‌ماند. یا سازمان هواشناسی سرعت و مسیر گردباد را از پیش تعیین می کند و... . آیا اینان خبر از غیب بدان معنایی که مفروض ما هست می‌دهند؟ خیر. بلکه به آن چه از نظر ما در غیب است اشراف علمی یافته و خبر می‌دهند.
در بسیاری از آیات قرآن میبینیم که رسول خدا (ص) داشتن علم غیب را از خود نفی می کنند یعنی می گویند من از خودم مستقلا علم غیب ندارم نه اینکه به نحو تبعیت نیز نداشته باشم. تعدادی از علمای بزرگ اهل سنت نیز به این حقیقت اقرار کرده اند از جمله:
محیی الدین نووی شافعی
صرح بِهِ النَّوَوِیّ رَحمَه الله فِی فَتَاوِیهِ فَقَالَ مَعْنَاهَا لَا یعلم ذَلِک اسْتِقْلَالا وَعلم إحاطة بِکُل المعلومات إِلَّا الله وَأما المعجزات والکرامات فبإعلام الله لَهُم
نووی به آن (داشتن علم غیب انبیاء) تصریح کرده است پس گفته است انبیاء علم غیب را استقلالا نمی دانند و علم احاطه به کل علوم را فقط الله دارد و اما معجزات و کرامات انبیا با اعلام خداوند به آنهاست.
الفتاوی الحدیثیة لابن حجر الهیتمی - ج 1 ص 223
http://shamela.baharsound.ir/44325/1/223
ابن حجر هیثمی شافعی
 إعلام الله تعالى للأنبیاء والأولیاء ببعض الغیوب ممکن لا یستلزم محالا بوجه وانکار وقوعه عناد، لأنّهم علموا بإعلام الله واطلاعه لهم
اینکه خداوند، انبیا و اولیاء را به پاره اى از علم غیب آگاه و مطلع مى کند امرى است ممکن و هرگز مستلزم محال نمى شود، و انکار آن، عناد و مکابره است.
الفتاوی الحدیثیة لابن حجر الهیتمی - ج 1 ص 223
http://shamela.baharsound.ir/44325/1/223
شهاب الدین آلوسی حنفی
لعل الحق أنّ عِلْم الغیب المنفی عن غیره جلّ وعلا هو ما کان للشخص بذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء وانّما هو من الواجب عزّ وجلّ إفاضة منه علیهم بوجه من الوجوه فلا یقال انّهم علموا الغیب بذلک المعنى فإنه کفر بل یقال: انّهم أظهروا واطلعوا على الغیب
حق این است که علم غیب که از غیر خداوند عزوجل نفى شده، علمى است که براى ذات شخص و بدون واسطه، ثابت باشد. و اما آنچه را که براى بعضى از خواص به وقوع پیوسته از این سنخ نیست بلکه جزء عنایات وافاضات الهى است که خداوند آنرا بر عده اى از بندگان خود افاضه کند.
تفسیر الآلوسی - ج 20 ص 11
http://lib.eshia.ir/15400/20/11
علم غیب پیامبران علیهم السلام
در قرآن کریم به علم غیب انبیا اشاره شده است:
عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَىٰ غَیْبِهِ أَحَدًا. إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا. جن/26-27
عالم الغیب اوست و هیچ کس را بر غیبش آگاه نمیسازد ، مگر رسولانی که آنان را برگزیده و...
...وَما کانَ اللهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلکِنَّ اللهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ ... آل عمران/179
...چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند (تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید؛ این بر خلاف سنت الهی است؛) ولی خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمیگزیند؛ (و قسمتی از اسرار نهان را که برای مقام رهبری او لازم است، در اختیار او می‌گذارد)... .
حضرت آدم (ع)
وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ. بقره/31
سپس اسماء همگی آنها ‌(خلفا) را به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید.
حضرت نوح (ع)
رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیارا*انک ان تذرهم یضلوا عبادک ولا یدلوا الا فاجرا کفارا. نوح/26-27
نوح گفت پروردگارا از کافران کسی را  روی زمین باقی مگذار زیرا اگر آنان را مجال دهی بندگان با ایمان تو را گمراه می سازند و جز بدکار و ناسپاس به بار نمی آورند.
حضرت صالح (ع)
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِی‌ دَارِکُمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ذَلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوب. هود/۶۵
قوم ثمود ، ناقه ی صالح را پی کردند پس صالح (ع) به آنها گفت: شما فقط‌ تا سه‌ روز دیگر زنده‌اید و در خانه‌هایتان‌ تمتّع‌ میبرید ‌!و این‌ وعدۀ خداست‌ که‌ تخلّف‌ ندارد و دروغ‌ نیست.‌
حضرت خضر (ع)
از آیه ی 65 تا 82 سوره ی کهف داستان حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) است که در آن به غیب گویی های حضرت خضر (ع) اشاره شده است.
حضرت یعقوب (ع)
انی لاجد ریح یوسف لولا ان تنفدون. یوسف/95
من بوی یوسف را می شنوم اگر مرا تخطئه نکنید.
حضرت  یوسف (ع)
اما احدکما  فیسقی  ربه خمرا وامالآخر فیصلب فتاکل الطیر من راسه. یوسف/41
یکی از شما ساقی ملک میشود ولی دیگری را به دار میزنند و پرندگان مغز سر او را میخورند.
حضرت عیسی (ع)
وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ. آل عمران/49
به شما خبر میدهم از آنچه میخورید و در خانه هایتان ذخیره میکنید.
حضرت محمد (ص)
 ذَٰلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ ... . آل عمران/44 و یوسف/102
آنها اخبار غیبی است که به تو وحی می کنیم...
وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ . تکویر/24و او به اینکه به شما خبرهای از غیب بگوید بخل نمی کند.
و اذ اسر النبی الی بعض أزواجه حدیثا فلما نبأت به و اظهره اللّه علیه عرّف بعضه، و اعرض عن بعض فلما نبّأها به قالت من انبأک هذا قال نبأنی العلیم الخبیر. تحریم/3
و [به خاطر بیاور] هنگامی را که پیامبر یکی از رازهای خود را به بعضی از همسرانش گفت، ولی هنگامی که‎ وی آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتی از آن را برای او بازگو کرد و از قسمت دیگر خودداری نمود؛ هنگامی که پیامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه کسی تو را از این راز آگاه ساخت؟ فرمود: خداوند عالم و آگاه مرا باخبر ساخت.
 اما روایاتی چند از اخبار غیبی پیامبر (ص):
 مسلم بن حجاج در صحیحش بابی دارد به نام اخبار النبی (ص) فیما یکون الی قیام الساعة.. که در آن روایت زیر به چشم می خورد:
  صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْفَجْرَ وَصَعِدَ الْمِنْبَرَ ، فَخَطَبَنَا حَتَّى حَضَرَتِ الظُّهْرُ ، فَنَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ ، فَخَطَبَنَا حَتَّى حَضَرَتِ الْعَصْرُ ثُمَّ نَزَلَ ، فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ ، فَخَطَبَنَا حَتَّى غَرَبَتِ الشَّمْسُ ، فَأَخْبَرَنَا بِمَا کَانَ وَبِمَا هُوَ کَائِنٌ فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا
...پیامبر (ص) به ما خبر دادند از آنچه در گذشته بوده و از آنچه قرار است در آینده اتفاق بیافتد...
صحیح مسلم - کتاب فتن - باب اخبار النبی فیما یکون الی قیام الساعة ...- ح 5153
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=158&hid=5153&pid=108499
بخارى در صحیحش چنین روایت می کند:
 عن عَدِیِّ بن حَاتِمٍ قال بَیْنَا أنا عِنْدَ النبی صلى الله علیه وسلم إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ فَشَکَا إلیه الْفَاقَةَ ثُمَّ أَتَاهُ آخَرُ فَشَکَا قَطْعَ السَّبِیلِ فقال یا عَدِیُّ هل رَأَیْتَ الْحِیرَةَ قلت لم أَرَهَا وقد أُنْبِئْتُ عنها قال فَإِنْ طَالَتْ بِکَ حَیَاةٌ لَتَرَیَنَّ الظَّعِینَةَ تَرْتَحِلُ من الْحِیرَةِ حتى تَطُوفَ بِالْکَعْبَةِ لَا تَخَافُ أَحَدًا إلا اللَّهَ قلت فِیمَا بَیْنِی وَبَیْنَ نَفْسِی فَأَیْنَ دُعَّارُ طَیِّئٍ الَّذِینَ قد سَعَّرُوا الْبِلَادَ وَلَئِنْ طَالَتْ بِکَ حَیَاةٌ لَتُفْتَحَنَّ کُنُوزُ کِسْرَى....
عدى بن حاتم گفت: در محضر رسول خدا (ص) بودیم که مردى آمد و از مشکلات و سختى‌ها شکایت کرد، پس شخص دیگرى آمد و از راهزنى شکایت نمود؛ پس رسول خدا (ص) فرمود: آیا تا به حال حیره را دیده‌ای؟ گفتم: ندیده‌ام؛ ولى برایم تعریف کرده‌اند. فرمود: اگر عمرت دراز شود، خواهى دید زنى در هودج از حیره براى طواف خانه کعبه حرکت مى‌کند؛ در حالى که از احد جز خدا نمى‌ترسد. در دل خود گفتم: پس دزدان طى که سبب داغ شدن شهرها (نا امنى شهرها) شده‌اند کجا هستند! و فرمود: اگر عمرت طولانى شود، فتح گنجهاى کسرى را خواهى دید.
صحیح البخاری - کِتَاب الْمَنَاقِبِ - بَاب عَلَامَاتِ النُّبُوَّةِ فی الْإِسْلَامِ - ح 3350
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=146&pid=101869&hid=3350
باز در صحیح بخاری آمده است:
عن أبی هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قال هل تَرَوْنَ قِبْلَتِی هَا هُنَا فَوَاللَّهِ ما یَخْفَى عَلَیَّ خُشُوعُکُمْ ولا رُکُوعُکُمْ إنی لَأَرَاکُمْ من وَرَاءِ ظَهْرِی
پیامبر (ص) فرمود: آیا من را در مقابل خود اینجا مى‌بینید؟ قسم به خدا خشوع و رکوع شما بر من پنهان نیست! من شما را از پشت سر خویش مى‌بینم!
صحیح البخاری  - کتاب الصلاة - ابواب استقبال القبلة - بَاب عِظَةِ الْإِمَامِ الناس.. - ح 408
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?flag=1&bk_no=0&ID=410
و در صحیح مسلم آمده است که آن حضرت فرمود:
إنی والله لَأُبْصِرُ من وَرَائِی کما أُبْصِرُ من بَیْنِ یَدَیَّ.
سوگند به خدا! که من همانطور که پیش رویم را مى‌بینم، پشت سرم را نیز مى‌بینم.
 صحیح مسلم - کتاب الصلاة - باب الأَمْرِ بِتَحْسِینِ الصَّلاَةِ وَإِتْمَامِهَا وَالْخُشُوعِ فِیهَا - ح 647
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=158&hid=647&pid=106207
علم غیب صحابه
ابن تیمیه ، شیخ الاسلام وهابیان چنین می گوید:
" أما الإخبار ببعض الأمور الغائبة فمن هو دون علی یخبر بمثل ذلک فعلى أجل قدرا من ذلک وفی أتباع أبی بکر وعمر وعثمان من یخبر بأضعاف ذلک ولیسوا ممن یصلح للإمامة ولا هم أفضل أهل زمانهم ومثل هذا موجود فی زماننا وغیر زمانناوحذیفة بن الیمان وأبو هریرة وغیرهما من الصحابة کانوا یحدثون الناس بأضعاف ذلک وأبو هریرة یسنده إلى النبی (ص) وحذیفة تارة یسنده وتارة لا یسنده وإن کان فی حکم المسندوما أخبر به هو وغیره قد یکون مما سمعه من النبی (ص) وقد یکون مما کوشف هو به وعمر رضی الله عنه قد أخبر بأنواع من ذلک والکتب المصنفة فی کرامات الأولیاء وأخبارهم مثل ما فی کتاب الزهد للإمام أحمد وحلیة الإولیاء وصفوة الصفوة وکرامات الأولیاء لأبی محمد الخلال وابن أبی الدنیا واللالکائی فیها من الکرامات عن بعض أتباع أبی بکر وعمر کالعلاء بن الحضرمی نائب أبی بکر وأبی مسلم الخولانی تعض أتباعهما وأبی الصهباء وعامر ابن عبد قیس وغیر هؤلاء
 کسانی پایین تر از علی بن ابی طالب نیز از برخی امور غیبی خبر می داده اند، مقام علی ابن ابی طالب که قدر و منزلتی بالاتر داشته است، و در اتباع و پیروان ابوبکر و عمر و عثمان نیز کسانی بوده اند به مراتب بیش از اینها خبر از غیب داده اند در حالی که از کسانی هم نبوده اند که صلاحیت امامت را داشته باشند و یا از افرادی از اهل زمان خود با فضیلت تر بوده باشند، و از این قبیل افراد در زمان ما و دیگر زمان ها وجود داشته اند. حذیفه بن یمان و ابوهریره و غیر آن دو از صحابه به مراتب بیش تر برای مردم از غیب می گفته اند. ابوهریره خبرهای غیبی خود را به رسول خدا صّلی الله علیه وآله مستند می نمود و حذیفه بن یمان برخی از خبرهای خود را مستند به رسول خدا صّلی الله علیه وآله می نمود و برخی را نیز مستند نمی نمود ، گرچه همان ها نیز در حکم مستند بود. و آنچه را که او و دیگران از شنیده های خود از رسول خدا صّلی الله علیه وآله خبر داده اند چیز هایی بوده است که برایشان کشف شده بوده است و عمر نیز خبر هایی از این قبیل داده بوده است. در کتابهای که در باره کرامات اولیاء و خبر های غیبی مثل آنچه در کتاب اثر امام احمد « الزهد»  ، "حلیه  الأولیاء "  و « صفوه الصفوه » و « کرامات الأولیاء » اثر ابومحمد خلال و ابن ابی الدنیا و اللالکائی نوشته شده  ،کراماتی از برخی از پیروان ابوبکر و عمر مانند: علاء بن حضرمی، جانشین ابوبکر و ابومسلم خولانی که از پیروان هر دوی آنها بود و ابوصهباء و عامر بن عبد قیس و دیگران بیان شده است.
منهاج السنة النبویة - ج 8 ص 135 
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=846&idto=847&bk_no=108&ID=491
علم غیب کاهنان و پیشگویان
ابن تیمیه ، شیخ الاسلام وهابیان چنین می گوید:
وأما إخبار الکهان ببعض الامور الغائبة لإخبار الشیاطین لهم بذلک وسحر السحرة بحیث یموت الانسان من السحر أو یمرض ویمنع من النکاح ونحو ذلک مما هو باعانة الشیاطین فهذا أمر موجود فی العالم کثیر معتاد یعرفه الناس لیس هذا من خرق العادة بل هو من العجائب الغریبة التی یختص بها بعض الناس...
و اما برخی خبرهایی که برخی پیشگوهای کاهن در رابطه با برخی امور غیبی می دهند از خبر هایی است که شیاطین برای آنها می آورند و همین طور است سحری که ساحران می کنند به شکلی که گاهی انسانی ر ا به واسطه سحر از بین می برد و یا او را مریض می سازد و یا مانع ازدواج او و یا مواردی از این قبیل می شود، اینها همه با کمک و اعانت شیاطین صورت می گیرد، و این حقیقتی است که در عالم به شکل فراوان وجود دارد و مردم هم به آن عادت نموده و نمی توان به این قبیل کارها خرق عادت گفت، بلکه اینها اموری عجیب و غریب ا ست که اختصاص به برخی انسان ها دارد...
النبوات - ج 2 ص 826
http://shamela.ws/browse.php/book-11817/page-806
علم غیب بعضی از مدعیان نبوت
ابن تیمیه ، شیخ الاسلام وهابیان چنین می گوید:
قد ادعى جماعة من الکذابین النبوة وأتوا بخوارق من جنس خوارق الکهان والسحرة  ..... کالاسود العنسی الذی ادعى النبوة بالیمن فی حیاة النبی (ص) واستولى على الیمن وکان معه شیطان سحیق ومحیق وکان یخبر بأشیاء غائبة ..... وکذلک الحارث الدمشقی ومکحول الحلبی وبابا الرومی لعنة الله علیهم وغیر هؤلاء کانت معهم شیاطین کما هی مع السحرة والکهان.
گروهی از مدعیان دروغین نبوت نیز پاره ای از کارهای خارق عادت از جنس کار های کاهانان و ساحران داشته اند: ... همانند اسود عنسی که در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در سرزمین یمن ادعای نبوت نمود و در حالی که با خود دو شیطان به نام های سحیق و محیق همراه داشت و اخبار غیبی را به اطلاع او می رساندند توانست بر تمامی یمن چیره و غالب گرد  ..... و همچنین حارث دمشقی و مکحول حلبی و بابا رومی لعنه الّله علیهم و گروهی دیگر که شیاطینی با خود داشتند به همان شکل که ساحران و کاهنان داشتند.
النبوات - ج 1 ص 497
http://shamela.ws/browse.php/book-11817/page-482#page-481
علم غیب ابن تیمیه !
ابن قیم ( شاگرد و مبلغ افکار ابن تیمیه ) چنین می گوید:
ولقد شاهدت من فراسة شیخ الإسلام ابن تیمیة رحمه الله أمورا عجیبة وما لم أشاهده منها أعظم وأعظم ووقائع فراسته تستدعی سفرا ضخما أخبر أصحابه بدخول التتار الشام سنة تسع وتسعین وستمائة وأن جیوش المسلمین تکسر وأن دمشق لا یکون بها قتل عام ولا سبی عام وأن کلب الجیش وحدته فی الأموال : وهذا قبل أن یهم التتار بالحرکة ثم أخبر الناس والأمراء سنة اثنتین وسبعمائة لما تحرک التتار وقصدوا الشام : أن الدائرة والهزیمة علیهم وأن الظفر والنصر للمسلمین وأقسم على ذلک أکثر من سبعین یمینا فیقال له : قل إن شاء الله فیقول : إن شاء الله تحقیقا لا تعلیقا
من شاهد فراست و زیرکی های شیخ الاسلام ابن تیمیه بوده و امور عجیبی را از او دیده ام، و چیز های عجیبی که دارا بود و من مشاهده نکردم خیلی بیشتر و بزرگ تر بوده است ، وقایعی از فراست و زیرکی او که اگر بنا باشد همه آنها گفته شود کتاب بزرگی می طلبد . او یارانش را از داخل شدن قوم تاتار به شهر شام در سال ٦٩٩ خبر ساخت. و نیز از شکست سپاه مسلمانان خبر داد ، و این که در شهر دمشق قتل و اسارت عمومی صورت نخواهد گرفت ،...:همه این خبر ها قبل از آن بود که حتی سپاه تاتار آغاز به حرکت کرده باشد ، سپس در سال ٧٠٢ زمانی که سپاه تاتار حرکت خود را آغاز و به سوی شام آهنگ جنگ کرد به مردم و فرماندهان سپاه خبر داد که تاتار تحت محاصره قرار گرفته و در نهایت شکست خواهند خورد و پیروزی از آنِ سپاه مسلمانان خواهد بود و برای این گفتار خویش بیش از هفتاد سوگند یاد کرد
به او گفته می شد: برای خبرهایی که می دهی بگو ان شاء الله
او می گفت : ان شاء الله ! ولی حتما اتفاق می افتد !

مدارج السالکین بین منازل إیاک نعبد وإیاک نستعین - ج 2 ص 458
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=119&ID=484&idfrom=445&idto=452&bookid=119&startno=3
ابن قیم جوزیه در ادامه چنین می گوید:
وأخبرنی غیر مرة بأمور باطنة تختص بی مما عزمت علیه ولم ینطق به لسانی وأخبرنی ببعض حوادث کبار تجری فی المستقبل ولم یعین أوقاتها وقد رأیت بعضها وأنا أنتظر بقیتها وما شاهده کبار أصحابه من ذلک أضعاف أضعاف ما شاهدته والله أعلم
چندین بار ابن تیمیه از امور باطنی که من قصد داشتم تا آنها را انجام دهم خبر داد که الآن نمی توانم آنها را به زبان بیاورم ، و نیز از برخی از حوادث بزرگ که در آینده اتفاق می افتاد با خبر ساخت اما زمانش را معیّن نساخت و من برخی از آنها را با چشم خود مشاهده کردم و منتظر بقیه آن بودم. و آنچه بزرگان از یاران او مشاهده کرده اند به مراتب بیش از آن است که من بیان کردم. والّله اعلم
مدارج السالکین بین منازل إیاک نعبد وإیاک نستعین - ج 2 ص459
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=119&ID=484&idfrom=445&idto=452&bookid=119&startno=3
علم غیب ائمه علیهم السلام
اثبات علم غیب برای ائمه با چند طریق
1. به وسیله ی شنیدن از پیامبر (ص)
چون ائمه علیهم السلام حافظان سنت هستند (حدیث متواتر ثقلین) فلذا به طور خدادادی حافظه ی خارق العاده هم داشته اند. قرآن درباره ی امام علی (ع) می فرماید:
...وَتَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ . حاقه/12
و گوشهای شنوا آن را دریابد و بفهمد.
http://www.alro7.net/ayaq.php?sourid=69&aya=12
و پیامبر (ص) می فرمایند: انا مدینة العلم و علی بابها
در روایت صحیح مسلم هم دیدیم که پیامبر (ص) از تمام وقایع زمین تا قیامت ، خبر داشتند فلذا امامان هم عین همان اخبار نبی مکرم (ص) را دارند.
2. به وسیله ی علم الیقین
قرآن می فرماید: وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ کَانُوا بِـَایَاتِنَا یُؤْقِنُون. سجده/24
و ما از میان‌ ایشان‌ افرادی‌ به‌ عنوان‌ امام‌ قرار دادیم‌ که‌ به‌ امر ما هدایت‌ می‌نمایند به‌ علّت‌ صبری‌ که‌ نموده‌اند و به‌ علّت‌ آنکه‌ ایشان‌ کسانی‌ بوده‌اند که‌ به‌ آیات‌ ما یقین‌ داشته اند.
و از طرف‌ دیگر خداوند انکشاف‌ پرده های غیب‌ و رؤیت‌ ملکوت‌ آسمانها و زمین‌ را مقدّمۀ حصول‌ مقام‌ یقین‌ قرار میدهد: ‌
وَکَذَٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ. انعام/75
و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم؛ تا اهل یقین گردد.
و در جای دیگر رؤیت‌ دوزخ‌ و مشاهدۀ ملکوت‌ جهنّم‌ را ملازم‌ با علم‌ یقینی‌ می‌شمرد:
 کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ . لَتَروُنَّ الْجَحِیم. تکاثر/5-6
أبداً چنین‌ نیست‌‌ ؛ اگر شما علم‌ الیقین‌ بدانید البتّه‌ دوزخ‌ و جحیم‌ را خواهید دید.‌
3. به وسیله ی معیت با خداوند
قرآن می فرماید شهدا نزد خداوند هستند:
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ . آل عمران/169
و در جای دیگر پیروان خدا و رسول را همراه با شهدا (نزد خداوند) می داند:
وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِکَ رَفِیقًا. نساء/69
و خداوند هم که همه جا هست:
...وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ... . حدید/4
...فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ... . بقره/115
...نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ... . ق/16
پس اولیای الهی هم مانند خداوند در همه جا هستند و همه ی اعمال را می بینند (مگر آن چیزهایی که خداوند اجازه ی دیدن آنها را ندهد) همانطور که قرآن می فرماید:
وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. توبه/105
بگو: عمل کنید ، که خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید و شما به نزد داناى نهان و آشکارا بازگردانده مى‏شوید و او از اعمالتان آگاهتان خواهد کرد.
اقرار شهاب الدین آلوسی حنفی
علامه آلوسی در تفسیر آیه ی 30 سوره ی بقره کلامی دارد که اثبات کننده ی علم غیب برای ائمه است:
ولم تزل تلک الخلافة فی الإنسان الکامل إلى قیام الساعة وساعة القیام. بل متى فارق هذا الإنسان العالم مات العالم لأنه الروح الذی به قوامه فهو العماد المعنوی للسماء والدار الدنیا جارحة من جوارح جسد العالم الذی الإنسان روحه ولما کان هذا الأسم الجامع قابل الحضرتین بذاته صحت له الخلافة وتدبیر العالم. والله سبحانه الفعال لما یرید ولا فاعل على الحقیقة سواه.
این خلافت الهی همواره ثابت است در انسان کامل تا قیام قیامت؛ این انسان کامل اگر از بین برود، عالم نابود می­شود؛ یعنی هستی عالم وابسته به وجود این انسان کامل است. این انسان کامل روح عالم هستی است که قوام عالم هستی به او بستگی دارد و او پایه معنوی برای آسمان و دنیا است. این انسان کامل، اسم جامع الهی در آن تجلی کرده است که در دنیا و آخرت لباس خلافت اللهی به تن کرده است و تدبیر عالم به عهده اوست. اگر ما می­گوییم این انسان کامل، تدبیر عالم را به عهده گرفته است، این به اذن الله تبارک و تعالی است و ارادة الله در او تجلی کرده است.
تفسیر الآلوسی - ج 1 ص220-221
http://shiaonlinelibrary.com/الکتب/2702_تفسیر-الآلوسی-الآلوسی-ج-١/الصفحة_0?pageno=220#top
علم غیب امام علی علیه السلام
عبد الرزاق صنعانى، استاد محمد بن اسماعیل بخارى با سند صحیح در تفسیر خود آورده است که:
عن معمر عن وهب بن عبد الله عن أبی الطفیل قال شهدت علیا وهو یخطب وهو یقول سلونی فوالله لا تسألونی عن شیء یکون إلى یوم القیامة إلا حدثتکم به وسلونی عن کتاب الله فوالله ما من آیة إلا وأنا أعلم بلیل نزلت أم بنهار أم فی سهل أم فی جبل.
از أبوطفیل نقل شده است که شاهد بودم که على علیه السلام خطبه مى‌خواند و مى‌فرمود: از من بپرسید، به خدا سوگند! از هر چه که تا روز قیامت به وجود مى‏آید و اتفاق مى‌افتد، سؤال نمى‏کنید؛ مگر این که تمام آن‌ها را پاسخ مى‏گویم. از کتاب خدا بپرسید؛ به خدا سوگند! هیچ آیه‏اى نازل نشده است؛ مگر اینکه از همه شما داناترم که شب نازل شده است یا روز، در صحرا نازل شده است یا در کوه‏.
تفسیر القرآن للصنعانی (متوفای 211 هـ) - ج3، ص241
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=59&pid=26377&hid=2887
بررسی سند روایت:
معمر بن راشد الأزدی: ثقة
تقریب التهذیب لابن حجر عسقلانی - ج 1 ص 541 ش 6809
http://shamela.ws/browse.php/book-8609/page-467
وهب بن عبدالله: ثقة
تقریب التهذیب لابن حجر عسقلانی - ج 1 ص 585 ش 7472
http://shamela.ws/browse.php/book-8609/page-511
ابو طفیل عامر بن واثله: صحابی
تقریب التهذیب لابن حجر عسقلانی - ج 1 ص 288 ش 3111
http://shamela.ws/browse.php/book-8609/page-467#page-214
در روایت دیگرى که در ((نهج البلاغه )) آمده است مى خوانیم : هنگامى که على (علیه السلام ) از بعضى حوادث آینده خبر مى داد یکى از یاران حضرت ، عرض کرد:
لقد أعطیت یا أمیرالمؤمنین علم الغیب ؟
اى امیر مومنان ! آیا به شما علم غیب عطا شده است؟
امام خندید و به آن مرد که از طایفه بنى کلب بود فرمود: یا اخا کلب ! لیس ‌ هو بعلم غیب ، و انما هو تعلم من ذى علم ، و انما علم الغیب علم الساعة و ما عدده الله سبحانه بقوله ان الله عنده علم الساعة ... فیعلم الله سبحانه ما فى الارحام ، من ذکر او انثى ، و قبیح او جمیل ، و سخى او بخیل ، و شقى او سعید، و من یکون فى النار حطبا و فى الجنان للنبیین مرافقا، فهذا علم الغیب الذى لا یعلمه احد الا الله ، و ما سوى ذلک فعلم علمه الله نبیه فعلمنیه و دعا لى بان یعیه صدرى و تضطم علیه جوانحى
اى برادر کلبى ! این علم غیب نیست ، این فرا گرفته اى است از عالمى (یعنى پیامبر) علم غیب تنها علم قیامت است ، و آنچه خداوند سبحان در این آیه بر شمرده ... و بعد از ذکر آیه شریفه فرمود: خداوند سبحان از آنچه در رحمها قرار دارد آگاه است ، پسر است یا دختر؟ زشت است یا زیبا؟ سخاوتمند است یا بخیل ؟ سعادتمند است یا شقى ؟ چه کسى آتشگیره دوزخ است و چه کسى در بهشت دوست پیامبران ؟... اینها علوم غیبیهایی است که غیر از خدا کسى نمى داند و غیر از آن علومى است که خداوند به پیامبرش تعلیم کرده و او به من آموخته است ، و برایم دعا نمود که خدا آن را در سینه ام جاى دهد و اعضاى پیکرم را از آن مالامال سازد.
نهج البلاغه - ج 2 ص 10 خطبه ی 126
http://lfile.ir/hadith-library/2.pdf

بهائیان قاتل در ایران چه کردند؟ +عکس

بهائیان همواره در عرصه های حقوق بشری یکی از سوژه های تبلیغاتی دنیای غرب علیه ایران بوده اند گویا این جماعت، مظلومان و ساکتان تاریخ بوده و در حق انها ظلمی بزرگ رقم خورده است اما آنچه کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفته اعمال شنیع این فرقه در قالب ترور، آدمکشی، قتل و کشتار بوده است .
گروه گزارش ویژه مشرق؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، بهائیان همواره در عرصه های حقوق بشری یکی از سوژه های تبلیغاتی دنیای غرب علیه جمهوری اسلامی بوده اند گویا این جماعت ،مظلومان و ساکتان تاریخ ایران بوده و در حق انها ظلمی بزرگ رقم خورده است شاید تاکنون فکر می کردید بهائیت ، یکی از فرقه های انحرافی است و توسط کانونهای استعماری ایجاد شده است .

سرسپردگی این دین ساختگی و انحرافی جای سوال و شک ندارد اما آنچه کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفته است اعمال شنیع این فرقه در قالب ترور ، آدمکشی ، قتل و کشتار بوده است . در این گزارش مروری بر اعمال تروریستی این گروه خواهیم داشت.


« فرقه شیخیه » ریشه اصلی بهائیت

ریشه اصلی بهائیت را باید در فرقه ای با نام « شیخیه » جست و جو کرد این فرقه توسط فردی با نام شیخ احمد احسائی پایه گذاری شد.

شیخ احمد ، در سال ۱۱۷۵ ه.ق و به قولی ۱۱۶۶ ه.ق در آبادی احساء واقع در کشور عربستان کنونی بدنیا آمد ، پس از تحصیلات اولیه با فرقه صوفیه رابطه پیدا کرد و کم کم روحیه صوفیه گر ی در او پیدا شد .

او بر اساس پیشینه فکری صوفی منشی در عین حال که شیعه بوداعتقاد بر ۴ اصل داشت که عبارت بودند از:

1- خدا ۲- پیامبر ۳- امام ۴- باب امام (واسطه بین امام ومردم) او مدعی شد که من نائب و باب خاص امام زمان هستم و در اواخر عمر یکی از شاگردانش به نام سید کاظم رشتی را جانشین خود معرفی کرد.



بهائیت

یکی از مدعیان جانشینی سید کاظم رشتی، علی محمد شیرازی معروف به سید باب بود او در روز اول محرم ۱۲۳۵ ه.ق در شیراز متولد شد . پدرش در سن کودکی او از دنیا رفت و او تحت کفالت مادرش فاطمه بگم و دایی خود سید علی درآمد.او توسط دایی اش در سن کودکی به مکتب شیخ محمد عابد که او نیز شیخی مسلک بود فرستاده شد ولی پیروان باب برخلاف مدارک بسیار زیادی اصرار دارند او را درس نخوانده و اُمّی قلمداد کنند. او در سن ۱۹ سالگی همراه دایی اش به بوشهر و از آنجا عازم کربلا شدو در کلاس درس سید کاظم رشتی شرکت نمود بعداز مدتی به شیراز بازگشت و در شب جمعه ۵ جمادی الاول ۱۲۶۰ ه.ق در ۲۵ سالگی ادعای بابیت کرد ، که این زمان بعنوان مبداء تاریخ بابیان موسوم به «تاریخ بدیع» شمرده می‌شود، و در 27 شعبان 1266/ 9 ژوئیه 1850 به قتل رسید.


او ابتدا خود را «باب امام زمان» (عج) خواند، سپس خود امام زمان و سرانجام مدعی نسخ اسلام و نزول دینی جدید شد. از اینرو، مسلمانان، حتی اهل تسنن، بهائیان را جزو فرق اسلامی بشمار نمی‌آورند.


علی محمد شیرازی بنیانگذار فرقه ضاله بابیت

باب در 27 شعبان 1266 هجری قمری در تبریز با درایت قاطعانه مرحوم امیر کبیر اعدام گشته و فتنه بابیان موقتا خاموش شد.

شورش‌های بابیان اوّلیه در نخستین سال سلطنت ناصرالدین شاه و صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر، خوش‌نام‌ترین وزیر تاریخ معاصر ایران، در کنار شورش‌های بزرگ و کوچک محلی که اندکی پیش یا پس از مرگ محمد شاه ( ششم شوال 1264/ 4 سپتامبر 1848 ) سراسر ایران را فراگرفت، و بزرگترین‌شان شورش محمدحسن خان سالار در خراسان بود، بخشی از سناریوی ایجاد آشوب در ایران با هدف متزلزل کردن حکومت مرکزی بود.

محل تیرباران باب در تبریز

امیرکبیر با تدبیر یا سرکوب قاطع این شورش‌ها را مهار و خاموش کرد. فریدون آدمیت، که در میان محققین فوق در زمینه بابی‌گری صاحبنظرترین است، سرکوب قاطع شورش‌ بابیان را از افتخارات کارنامه امیر می‌داند. این فتنه با درایت و قاطعیت امیرکبیر فرونشانده شد و به تبع آن در 27 شعبان 1277 علی‌محمد باب نیز، به دستور امیر، در میدان ارگ تبریز تیرباران شد.

میرزا تقی خان امیر کبیر مبارز اصلی با فرقه بابیت
پس از سرکوب فتنه باب ، این فرقه ضاله به یک فرقه مخفی تروریستی بدل شدند و نام خود را بعنوان« بنیانگذاران تروریسم جدید» در تاریخ ایران ثبت کردند. نقشه ترور شاه و امیرکبیر و امام جمعه از توطئه‌هایی بود که کشف شد.

مرگ باب باعث دعوای میان دو تن از مدعیان جانشینی او شد ، این اختلاف میان به درگیری های خونین دو مدعی انجامید ، یکی از آنان میرزا حسینعلی نوری و دیگری برادر او ، میرزا یحیی صبح ازل بود.

علی محمد باب طبق وصیتش میرزا یحیی معروف به صبح ازل را جانشین خود قرار داده و وظیفه تکمیل کتاب بیان را به او محوّل کرده بود.میرزا یحیی و حسینعلی بهاء دو برادر بودند و پس از اعدام باب حسینعلی تا مدت ها خود را از پیروان میرزا یحیی می دانست تا اینکه در مدت اقامت در ادرنه اختلافاتی میان دو برادر بوجود آمد و آتش کدورت بین آنها شعله ور شد و سرچشمه این اختلافات چیزی نبود جز ریاست. بالاخره در سال چهارم اقامت در ادرنه در سال ۱۲۸۹ ه.ق حسینعلی بها ادعای جانشینی باب را کرد و همین منجر به جدایی و دو دستگی دو برادر و پیروان آنها شد.پیروان میرزا یحیی (صبح ازل) به ازلیه و پیروان حسینعلی بهاء به بهائیه نامیده شدند.

یحیی صبح ازل بنیانگذار شاخه ازلی در بابیت

پس از تیرباران باب، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند بر طبق بیانات باب در کتاب بیان به دنبال مظهر ظهور بعدی که در این کتاب به «ظهور من یظهره الله» اشاره شده‌است، گشتند.آنها در ابتدا از میرزا یحیی نوری که باب به او لقب صبح ازل داده بود پیروی میکردند ولی پس از چندی در سال ۱۸۶۳ میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) که سمت معاونت برادرش را داشت از او برید و خود را من یظهره‌الله معرفی کرد.دولت عثمانی هم از بیم جنگ میان دو فرقه میرزا یحیی و اتباعش را به قبرس و میرزا حسینعلی و یارانش را به عکا تبعید کرد. میرزا یحیی از آن پس فعالیت چندانی نشان نداد و فشار و تبلیغات بهائیان اندک اندک او و یارانش را به فراموشی افکند. اما حسینعلی که خود را بهاء الله می خواند به فعالیت شدیدی دست زد و بهائیت را پدید آورد.


آدمکشی ، قتل و کشتار کار اصلی بهائیان

آدمکشی ، قتل ، ترور و قساوت را از اولین روزهای پیدایش بابی‌گری در میان اعضای این فرقه می‌توان دید. به‌نوشته فریدون آدمیت، بابی‌ها در جریان شورش‌های خود در دوران ناصری، با مردم و نیروهای دولتی رفتاری سبعانه داشتند و «اسیران جنگی» را «دست و پا می‌بریدند و به آتش می‌سوختند.» قساوت و سبعیت فوق‌الذکر را در ماجرای قتل شهید ثالث (حاج ملا محمد تقی برغانی، 17 ذیقعده 1263ق.)، عمو و پدر همسر قرةالعین، نیز به‌روشنی می‌توان مشاهده کرد.

قتل های انجام شده توسط بهاییان را می توان به پنج گروه می‌توان تقسیم کرد: اوّل، قتل‌های سیاسی؛ دوّم، قتل برخی شخصیت‌های مسلمان که تداوم حیات ایشان برای بهائیت مضر بود؛‌ سوم، قتل بابیان مخالف دستگاه میرزا حسینعلی نوری (به‌طور عمده ازلی‌ها)؛ چهارم،‌ قتل بهائیانی که از برخی اسرار مطلع بودند یا به دلایلی تداوم حیات ایشان مصلحت نبود؛ پنجم، قتل بنا به اغراض شخصی سران فرقه بهائی.


تروریسم سیاسی

تروریسم سیاسی در تاریخ معاصر ایران از اواسط دهه 1840 م./ 1260 ق. با بابی‌گری آغاز شد و چنان با بابی‌گری پیوند خورد که در دوران متأخر قاجار نام «بابی» ‌و «تروریست» مترادف بود. می‌دانیم که بابی‌ها ترور امیرکبیر را طراحی کردند و در 28 شوال 1268 ق./ 15 اوت 1852 م. به ترور نافرجام ناصرالدین شاه دست زدند که به دستگیری گروهی از ایشان انجامید. از آن پس این رویه در ایران تداوم یافت و به‌ویژه در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن اوج گرفت.

فعالیت‌های تروریستی دوران انقلاب مشروطه و پس از آن با نام سردار محیی (عبدالحسین خان معزالسلطان)، احسان‌الله خان دوستدار، اسدالله خان ابوالفتح‌زاده، ابراهیم خان منشی‌زاده و محمد نظر خان مشکات‌الممالک در پیوند است .

عبدالحسین خان معزالسلطان (سردار محیی) و میرزا علیمحمد خان تربیت

فعالیت‌های مخفی اسدالله خان ابوالفتح‌زاده (سرتیپ فوج قزاق) و ابراهیم خان منشی‌زاده (سرتیپ فوج قزاق) و محمدنظرخان مشکات‌الممالک از سال 1323 ق. و با عضویت در انجمن مخفی معروف به بین‌الطلوعین آغاز ‌شد که جلسات آن در خانه ابراهیم حکیمی (حکیم‌الملک)، نخست‌وزیر بعدی دوران پهلوی، برگزار می‌شد و بسیاری از اعضای آن بابی ازلی و تعدادی بهائی بودند.

ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)

این همان نکته‌ای است که آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی بسیار دیر (پنج سال بعد) متوجه شدند و مازندرانی در نامه به حاجی محمدعلی بادامچی به آن اشاره کرد.

از ذیقعده 1323 ق. این فعالیت با عضویت اسدالله خان ابوالفتح‌زاده و برادرش سیف‌الله خان و ابراهیم خان منشی‌زاده در «انجمن مخفی دوّم» تداوم یافت. در این انجمن سید محمدصادق طباطبایی (پسر آیت‌الله سید محمد طباطبایی)، ناظم‌الاسلام کرمانی و آقا سید قریش (از اعضای بیت سید محمد طباطبایی) و شیخ مهدی (پسر آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری) عضویت داشتند.

در همین زمان گرایش‌های تروریستی برخی از اعضای این انجمن کاملاً مشهود بود. برای مثال، در یکی از جلسات انجمن مسئله قتل آیت الله سید عبدالله بهبهانی مطرح شد که با مخالفت سید محمد صادق طباطبایی مواجه گردید. اندکی بعد، ارباب جمشید جمشیدیان (دوست صمیمی و محرم اردشیر ریپورتر) به عضویت این انجمن درآمد.

آیت الله سید عبدالله بهبهانی

گروه تروریستی فوق سرانجام شکل نهایی خود را یافت و به عملیات آِشوبگرانه و تفرقه‌افکنانه‌ای چون ترور نافرجام شیخ فضل‌الله نوری (16 ذیحجه 1326ق.) دست زد. عامل این ترور کریم دواتگر بود که دستگیر شد. در این رابطه افراد دیگری نیز دستگیر شدند. یکی از ایشان میرزا محمد نجات خراسانی، عضو فرقه بهائی، بود که به ارتباط با سفارت انگلیس و به عنوان شخصیتی فاسد شهرت داشت. نجات نیز عضو کمیته بین‌الطلوعین بود. به‌گفته تقی‌زاده، اسمارت، نماینده سفارت انگلیس، در جلسات بازجویی از محمد نجات شرکت می‌کرد و مواظب بود که «نتوانند به میرزا محمد زور بگویند.» طبق گزارش 15 ژانویه سِر جرج بارکلی به سِر ادوارد گری، وزیر خارجه انگلیس، در جریان این بازجویی‌ها کریم دواتگر تلویحاً حسینقلی خان نواب، برادر عباسقلی خان کارمند سفارت انگلیس، را به ترور مربوط کرد. حسینقلی خان نواب نیز از نزدیکان و محارم اردشیر ریپورتر، رئیس شبکه اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران، بود.

کریم دوانگر
عامل ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری پس از بازداشت

در اوّل جمادی‌الثانی 1327ق. ابوالفتح‌زاده و منشی‌زاده، به‌همراه زین‌العابدین خان مستعان‌الملک، گروه تروریستی جدیدی تشکیل دادند موسوم به کمیته جهانگیر. ابوالفتح‌زاده و مستعان‌الملک و میرزا محمد نجات از جمله اعضای «محکمه انقلابی» بودند که حکم مرگ شیخ فضل‌الله نوری را صادر کردند. دادستان این محکمه شیخ ابراهیم زنجانی بود که تحت‌تأثیر میرزا مهدی خان غفاری کاشی (وزیر همایون)، عضو فرقه بهائی، قرار داشت.

شیخ فضل الله نوری و سید عبدالله بهبهانی
 دو تن از علمای اسلام که بهائیان مورد ترور قرار دادند

در رجب 1328ق. حادثه قتل سید عبدالله بهبهانی رخ داد که عاملین آن وابستگان شبکه تروریستی ابوالفتح‌زاده و منشی‌زاده بودند. یکی از ضاربین بهبهانی فردی به‌نام حسین ل‍له بود که بعدها با ابوالفتح‌زاده و منشی‌زاده و مشکات‌الممالک در کمیته مجازات همکاری کرد. پس از این واقعه، ابوالفتح‌زاده به اروپا گریخت، مدتی بعد به ایران بازگشت و به‌عنوان متصدی گردآوری مالیات منطقه ساوجبلاغ و شهریار منصوب و اندکی بعد معزول شد.

حسین للـه
 از ضاربان آیت الله بهبهانی


ترور نافرجام ناصرالدین شاه

در شوال 1268 سوءقصد بابیان به جان ناصر الدین شاه با تیر اندازی دو تن از بابیان پیش آمد ولی نا کام ماند و به دنبال آن دستگیری عوامل این سوءقصد توسط حکومت مرکزی با جدیت پیگیری شد وتحقیقات حکومتی بر اساس قرائن و شواهد نشان داد که میرزا حسینعلی نوری (بهاءاله) در طراحی و انجام این سوءقصد نقش محوری داشته لذا برای دستگیری او اقدام شد.
اگرچه میرزا و منابع بهائی منکر شدند ولی قرائن بسیاری ، موید این نقش بوده و منابع بابی از جمله عزیه خانم نوری خواهر میرزا حسینعلی نوری در" تنبیه النائمین " این نسبت را تایید کرده اند.

ناصرالدین شاه قاجار

عزیه خانم به تفصیل چگونگی برنامه ریزی و انجام این سوءقصد را با ذکر مباشران وکارگزارانش بیان نموده و ازایده این ترور توسط برادر -به خیال رسیدن به حکومت- و بعدانتخاب مجری و سپس در اختیار گذاشتن لوازم برای مجری پرده بر می دارد : میرزاابتدا کریم خان مافی از بابیان مشهور را انتخاب نموده ، پنجاه تومان نقد و اسب و شمشیر به همراه پیشدوخود در اختیار او گذاشته مامور انجام این کار مینماید و ظاهرا وعده صدارت و سپهسالاری هم به او میدهد...  ، اما او پول و اسب را گرفته و به اسلامبول می گریزد .

میرزا ،جوان بابی پر شوری به نام محمد صادق تبریزی را به این کار می گمارد و به قول عزیه به قربانگاه می فرستد. پس از عدم توفیق میرزا در نقشه ترور حدود هشتاد تن از بابیه کشته و تعداد کثیری بی خانمان و فراری می گردند و بعد هم ، حسینعلی بها منکر اصل کار توسط خودمی شود . عزیه در نتیجه گیری از این موضوع خطاب به عبدالبها می گوید: "این اول بذر نفاق و فتنه بود که جناب ابوی کاشتند و پس از اشتعال نائره فساد، حاشا کرده به گردن دیگران گذاشتند.


قتل میرزا اسدالله بیان

یکی از اولین قتل‌های سران بهائیت قتل میرزا اسدالله دیان است. میرزا اسدالله دیان کاتب بیان و سایر مکتوبات علی‌محمد باب و از بابیان «حروف حی» بود و بسیاری از اسرار پیدایش بابی‌گری را می‌دانست. او به‌دستور میرزا حسینعلی بهاء‌ به قتل رسید. میرزا آقاخان کرمانی (بابی ازلی و داماد میرزا یحیی صبح‌ازل) می‌نویسد:‌ میرزا حسینعلی چون میرزا اسدالله دیان را « مخل خود یافت،‌ میرزا محمد مازندرانی پیشخدمت خود را فرستاده او را مقتول ساخت.»


نصیر بغدادی آدمکش حرفه ای

ادوارد براون، استاد دانشگاه کمبریج، به فردی به‌نام نصیر بغدادی معروف به مشهدی عباس (ساکن بیروت) اشاره می‌کند که آدمکش حرفه‌ای و مزدور میرزا حسینعلی بهاء و عباس افندی بود و به‌دستور ایشان چند نفر را کشت از جمله ملا رجبعلی قهیر، برادرزن علی‌محمد باب، را که از برخی اسرار پیدایش بابی‌گری مطلع بود.

ادوارد براون نویسنده کتابهای مختلف درباره تاریخ ایران

براون، همچنین، به فعالیت‌های تبلیغی سه بابی ازلی در عکا اشاره می‌کند و می‌نویسد بهائیان عکا تصمیم گرفتند ایشان را از میان بردارند. آنان ابتدا خواستند این مأموریت را به نصیر بغدادی محول کنند ولی بعد منصرف شدند زیرا احضار نصیر از بیروت ممکن بود راز قتل را آِشکار کند. لذا، در 12 ذیقعده 1288 ق. هفت نفر از بهائیان به خانه افراد فوق در عکا ریختند و سید محمد اصفهانی و آقاجان کج‌کلاه و میرزا رضاقلی تفرشی را کشتند. حکومت عکا بهاء و پسرانش، عباس و محمدعلی افندی، و میرزا محمدقلی، برادر بهاء، و تمامی بهائیان عکا، از جمله قاتلین، را دستگیر کرد. بهاء و پسران و خویشانش شش روز زندانی بودند، سپس قاتلین شناخته شده و در دادگاه به حبس‌های طولانی (7 و 15 سال) محکوم شدند.


قتل حاج شیخ زکریا نصیرالاسلام

حاج شیخ زکریا انصاری دارابی، ملقب به نصیرالاسلام، فرزند حاج شیخ عبدالرحمان انصاری و وی فرزند شیخ ابوعلی و ایشان از فرزندان شیخ عبدالصمد انصاری و او فرزند شیخ بها الدین انصاری می باشد . پس از دو حلقه نسب او به عماد انصاری و وی به کمال الدین انصاری می رسد کمال الدین انصاری از فرزندان یکی از صحابه معروف پیامبر گرامی اسلام یعنی جابر بن عبدالله انصاری است.

ایشان از سران مجاهدینی بود که به فتوای حاج سید عبدالحسین مجتهد لاری به جهاد علیه استعمار انگلیس و عوامل داخلی ایشان دست زد و در این زمینه سهمی بزرگ داشت. ایشان از شاگردان آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و حاجی میرزا حسین تهرانی (نجل خلیل) و حاج سید عبدالحسین مجتهد لاری بود و، به‌نوشته رکن‌زاده آدمیت، «در شهرستان‌های داراب و فسا و لار و نی‌ریز علیه مستبدین قیام مسلحانه کرد و به نشر افکار آزادیخواهی و استحکام مبانی مشروطه ایران کوشید» و در رکاب مجتهد لاری جهاد کرد. مساعی وی چنان ارجمند بود که آخوند خراسانی «یک حلقه انگشتری فیروزه و اجازه مجاهده در راه آزادی برای او فرستاده و او را در اجازه‌نامه نصیرالاسلام خواند.»

مقبره نصیرالاسلام از شهدای مبارزه با بهائیت در روستای نوایگان داراب

مبارزات  این شیخ مجاهد را می توان به دو بخش جداگانه تقسیم نمود :

1-مبارزه با انحرافات اعتقادی و مقابله با هر نوع تفکر ضد دینی از جمله جنگ و مبارزه با فرقه ضاله بهائیت .

2-مبارزه با انحرافات و کجرویهای اجتماعی از جمله مبارزه با قوام الملک ظالم و برخی از خوانین منطقه .

 نسبت به مبارزه با گروه اول لازم است بدانیم که در آن زمان در بعضی از مناطق استان فارس پیروان فرقه گمراه بهائیت وجود داشتند من جمله در : 1- نواحی آباده 2- شهرستان سروستان 3- شهرستان نیریز

 مرحوم شیخ زکریا پس از اطلاع از وجود این عده در شهرستان نیریز با عده ای از یاران خود به آنجا مسافرت نمود و پس از تلاش بسیار زیاد جهت ارشاد و راهنمایی آنان جهت توبه، از آن عده درخواست نمود که حاضر است با آنها به مناظره و بحث علمی – اعتقادی بپردازد اما آنان به هیچ وجه راضی به این کار نشده و مخالفت نمودند.در نتیجه این اختلافات و در گیریها 28 نفر از سران لجباز آنان به دست شیخ ذکریا به هلاکت رسیدند . مبارزه با این عده تا آخرین لحظات عمرش ادامه داشت.

 رکن‌زاده آدمیت درباره شهادت این شیخ مینویسد:‌

«این است که نصیرالاسلام با گروهی از تفنگچیان مجاهد در راه تعقیب و تنکیل ستم‌پیشگان بی‌آزرم و فرقه بهائی، که در شهر نی‌ریز جمعیت و نفوسی داشتند، بیش از پیش کوشید و آن‌ها هم در پی انتهاز فرصت بودند تا او را از میان بردارند و همین که فرصت به‌دست آمد دو نفر از تفنگچیان او را، که یوسف و جعفرقلی نام داشتند، به‌وسیله تطمیع و تحمیق وادار به قتل او کردند. و در ماه رجب سال 1331 ق. پس از فراغت از غسل روز جمعه هنگام خروج از گرمابه... به‌وسیله شلیک سه تیر تفنگ شهیدش کردند. و آن وقت 52 سال داشت. »


قتل سید ابوالحسن کلانتر سیرجان

قتل سید ابوالحسن کلانتر سیرجان (1324ق) از قتل‌های جنجالی بهائیان است. بهائیان به تحریک مخالفین سید ابوالحسن کلانتر (اسفندیارخان رئیس طایفه بوچاقچی، شاهزاده حاج داراب میرزا از مالکین محل و سید حسین قوام‌التجار از متنفذین سیرجان) پرداختند و در نتیجه در جریان یک میهمانی کلانتر سیرجان در تاریکی شب به قتل رسید. این ماجرا به شورش مردم سیرجان علیه بهائیان انجامید و مردم، که منابع بهائی ایشان را «چند هزار نفر عوام کالانعام» می‌خوانند، سید یحیی سیرجانی (بهائی عامل قتل کلانتر) را کشتند.


قتل محمد فخار

قتل محمد فخار نیز از قتل‌هایی است که سروصدای فراوان به پا کرد. بهائیان، به‌دستور محفل بهائیت در یزد، فرد فوق را ، که گویا به بهائی‌گری اهانت می‌کرد، کشتند و جسد او را سوزانیدند. در این رابطه ابتدا عامل مستقیم قتل، سلطان نیک‌آئین، دستگیر شد و سپس 12 نفر از معاریف بهائیان یزد، از جمله محمدطاهر مالمیری و میرزا حسن نوش‌آبادی و حسین شیدا، به اتهام مشارکت در قتل زندانی شدند. پس از هفت ماه پرونده متهمین به تهران ارسال شد. هر چند اتهام این گروه قتل بود ولی در زندان تهران در «محل کم جمعیت و آبرومندی که مختص به اشراف و اعیان» بود محبوس شدند و با سران اکراد و الوار و خوانین بختیاری معاشر بودند و حتی مدیر زندان را تبلیغ می‌کردند. بهائیان در دادگاه به مظلوم‌نمایی فراوان دست زدند و از جمله مالمیری چنین گفت‌:

هوای یزد خشک است و کله‌های اهل یزد تمام خشک است و یک تعصبات لامذهبی جاهلانه‌ای دارند که در سایر ولایات نیست. اهل یزد عموماً قتل ما بهائیان را واجب می‌دانند و مال ما را حلال و هر گونه تهمتی و اذیتی را در حق ما ثواب می‌دانند و به عقیده باطل خود بهشت می‌خرند.
تمامی اعضای این گروه، به‌جز سلطان نیک‌آئین، پس از 14 ماه حبس در تهران، با اعمال نفوذ بهائیان مقتدر پایتخت، تبرئه شدند. ریاست این دادگاه را فردی به‌نام عاصمی و وکالت بهائیان را فردی به‌نام دادخواه به عهده داشتند. هر چند منابع بهائی می‌کوشند تا این ماجرا را «تهمت» جلوه دهند، ولی محکوم شدن سلطان نیک‌آئین، به‌رغم اعمال نفوذ فراوان بهائیان، ثابت می‌کند که مجرم بوده است. عبدالحسین آیتی با اشاره به قتل محمد فخار و موارد دیگر می‌نویسد:

خدا نیارد روزی که میدان برای بغضاء و شحناء ایشان باز شود. آن وقت است که چند نفرشان در شاهرود آدم می‌کشند (در واقعه 1324 فتنه بابی‌های شاهرود) یا مانند سلطان باروت‌کوب [نیک‌آئین] و چند تن اهل محفل روحانی در یزد محمد کوزه‌گر [فخار] را در کوره می‌سوزانند یا ذکرالله و عبدالحق نامی خود را در بین مهاجرین روسیه انداخته، در آذربایجان آتشی برافروختند که نمرود از آن شرم می‌برد.


کشتار ابرقو

واقعه جانگداز "ابرقو" بارزترین نمونه سبعیت تشکیلات بهائیت است که در تاریخ ماندگار شده است. شرح چگونگی وقوع جریان به اختصار در کتاب "فجایع بهائیت" یا "واقعه ابرقو" تألیف آقای حسین خراسانی آورده شده است.

پس از مرگ عبدالبهاء ، شوقی افندی با یاری مادرش به جانشینی او رسید. شوقی در دانشگاه امریکایی بیروت تحصیل کرده و سپس به آکسفورد برای ادامه تحصیل رفته که با مرگ عبدالبها تحصیل را ناتمام گذاشته بود.


شوقی افندی ، جانشین عبدالبها و آمر قتل عام ابرقو

شوقی از لندن دستور تبلیغات همه جانبه و گسترده بهایئت را در ایران صادر نمود ، تشکیلات بهائیت در ایران به دنبال دریافت این دستور، تمامی همت خود را جزم کرد تا با جذب حداکثری از مردم به ویژه جوانان به خواسته سرکرده خود برسد.

محفل بهائیت یزد، به ریاست شخصی به نام « سلطان نیک آیین »، روستای ابرقو را به عنوان هدف انتخاب کرد و محفل اسفند آباد یزد به ریاست « میرزا حسن شمسی » را مأمور اجرای آن کرد و برای شروع اقدامات تبلیغی ، از محفل تهران تقاضای اعزام مبلغ کرد .

با اعزام « سلیمان سلیمی» به عنوان مبلغ، فعالیت ها آغاز شد اما هرچه تلاش کردند نتیجه ای در بر نداشت لذا تبلیغات با مخالفت جدی مردم منطقه روبرو شد و شکست خورد و مبلغ مذکور به ناچار به تهران بازگشت.

با طرح نقشه جدیدی برای اعزام مبلغ این بار یک بهایی با پوشش در حرفه دوچرخه سازی به ابرقو رفته و با تبلیغ یک شبکه سه نفره در ابرقو ایجاد می کند که سرانجام او نیز با روشنگری های واعظ ابرقو توسط مردم شناخته می شود و با همسر خود نیمه شب با یک موتور سیکلت از ابرقو فرار می کند.

 « میرزا حسن شمس » رییس محفل اسفند آباد یزد از مردم ابرقو کینه مند شد ، برای ابر سوم مبلغ دیگری با نام « عباسعلی پور مهدی » را مامور کرد تا به ابرقو رفته و به تبلیغ بهائیت بپردازد.
عباسعلی با گرفتن مبلغ هنگفتی به انوان پیش پرداخت با پوشش پیله ور به منطقه ابرقو رفته و چون سیار بود به روستاهای اطراف سرک کشیده و تبلیغ بهائیت میکرده است.

در یکی از روستاهای اطراف ابرقو به نام رباط، خانمی موحد و معتقد به نام صغری که 56 سال داشت، به همراه فرزندان خردسالش زندگی می کرد که عباسعلی پور مهدی، وی را سدی در برابر تشکیلات بهائیت می دانست و با گزارشاتی که به محفل یزد ارائه کرد، محفل را وادار کرد تا دستور قتل این خانم و فرزندان بیگناهش را صادر کند.

با دستور محفل بهائیت این خانواده شش نفره در شب سیزدهم دی ماه 1328 به دست « محمد علی شیروانی » به طرز فجیعی قتل عام شدند .

این قاتل بی رحم بهایی به همراه چند تن از یاران خود به خانه این زن شجاع یورش برده و ابتدا 3 دختر او را با بیل و تبر هیزم شکنی مثله کرده و سپس در جنایتی دیگر این زن را به همراه دو پسر خردسال دیگرش قطعه قطعه می کنند.

چند ماه پس از متواری شدن جنایتکاران ، دستگاه قضایی رژیم پهلوی آنها را دستگیر می کند و با توجه به اعترافات صریح شیروانی ، و علیرغم تمام تلاش تشکیلات بهایئت برای ایجاد انحراف در آن ، در نهایت شیروانی در ملا عام اعدام شد و مابقی جنایتکاران زندانی شده و با فشار تشکیلات محفل بهائیان امریکا در شهریور 1331 آزاد شدند.

اما اسرار این قضیه مدتهای زیادی مخفی مانده بود تا در سال 1384 متن کیفر خواست این قتل عام توسط کیهان منتشر می شود.


کمیته مجازات

کمیته مجازات در زمان اولین دولت وثوق الدوله در سال 1295 ش ، و در اوج وقایع پس از صدور فرمان مشروطیت تأسیس شد و تنها پنج ماه (تا پائیز 1296) فعالیت کرد.

وجه بهائی بودن اعضای کمیته مجازات، و نقش مخفی و قابل توجهی که فرقه ضاله بهائیت در این ایام و در راستای تحقق سیاست های استعماری بریتانیا بر عهده داشت، مسأله مهم و قابل تأملی است. عملیات تروریستی و قتل های پشت سر هم دوران مشروطه، از مهم ترین عوامل در ایجاد یک بحران عظیم و عمیق است، که تأثیرات روانی و تبلیغی و فرهنگی عظیمی برجای گذاشت؛ و در فاصله چهار سال، آنچنان بی تفاوتی در جامعه به وجود آورد، و ساخت سیاسی کشور را چنان خنثی و آلوده کرد، که در نهایت با هجوم چند صد نفر قزاق به سرکردگی رضا خان میر پنج از قزوین، پایتخت کشور به سادگی و بی هیچ مقاومتی به تصرف آنها درآمد، و با سقوط حکومت قاجار، مشروطیت به سرنوشت شوم دیکتاتوری پهلوی دچار شد.

نمونه ای از بیان نامه (اعلامیه) کمیته مجازات

بنیانگذاران و اعضای اصلی این کمیته از افرادی چون سرتیپ "اسدالله خان ابوالفتح زاده"، سرتیپ "ابراهیم خان منشی زاده"، "محمد نظر خان مشکات الممالک"، "احسان الله خان دوستدار"، "میرزا محمد خان نجات خراسانی"، سردار "محیی" (برادر میرزا کریم خان رشتی، جاسوس معروف انگلیس) "کریم دواتگر" و "میرزا علی اکبر ارداقی" تشکیل می شد، که زندگینامه ی همه آنها به شدت آلوده و اکثر آنها از پیروان فرقه ی بهائیت بودند. هسته ی مرکزی کمیته مجازات، "ابوالفتح زاده" (به عنوان رئیس کمیته) و "منشی زاده" و "مشکات الممالک" بودند؛ و مهدی بامداد در کتاب شرح رجال ایران، سرتیپ "اسدالله خان ابوالفتح زاده" و "منشی زاده" را از پیروان فرقه ی بهائیت معرفی می کند. این موضوع را عبدالله متولی، نویسنده کتاب کمیته مجازات نیز تأیید می کند و افزون بر دو نفر نامبرده، مشکات الممالک را هم پیرو این فرقه می داند.

یکی از قربانیان این کمیته میرزا عبدالحمید خان متین‌السلطنه ثقفی، مدیر روزنامه عصر جدید، بود که در روزنامه مظفری بوشهر (شماره‌های 67 و 68 مورخ شعبان 1322ق.) مقاله‌ای تند علیه اردشیر ریپورتر منتشر کرده بود.


میرزا عبدالحمید خان متین‌السلطنه ثقفی، مدیر روزنامه عصر جدید

ترورهای مرموز و به هم پیوسته ای است که با محوریت "کمیته مجازات" صورت می گرفت؛ مانند ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری توسط یکی از سرکردگان کمیته مجازات به نام کریم دواتگر، و پس از آن ترور افرادی چون سیّد عبدالله بهبهانی. به عبارت بهتر باید گفت، برنامه آشوبگری و ترور این گروه، زمانی آغاز شد که هنوز مشروطه خواهی بهار خود را سپری می کرد و مردم و انقلابیون در اوج خوش بینی به مشروطیت بودند و هنوز مقوله ای به نام سرخوردگی مطرح نبود. این افراد به هیچ وجه و با هیچ معیاری از نیروهای انقلابی یا سرخوردگان مشروطه نبودند. اما عامداً و آگاهانه، در اعلامیه های کمیته مجازات تلاش می شد، تا انگیزه آنها دینی و انقلابی وانمود شود.

این کمیته در ظاهر با حفظ شعارهای انقلابی پس از ترور اسماعیل خان ، رئیس سیلوی تهران ، سایر مسئولان را به قتل تهدید کرد.

مدتی بعد، اعضای کمیته شناسائی و چند تن از ایشان دستگیر شدند. "ابوالفتح زاده" و "منشی زاده" در 26 ذیقعده 1336 قمری، به شکلی مرموز در سمنان به قتل رسیدند و "احسان الله خان دوستدار" به قفقاز گریخت. "مشکات الممالک" نیز پس از مدت کوتاهی آزاد شد.

در زمان دستگیری اعضای کمیته مجازات، فرقه ی بهائی در دستگاه نظمیه، از چنان نفوذی برخوردار بود که بتواند پرونده را به شیوه دلخواه خود فیصله دهد. نفوذ بهائیان در نظمیه، از زمان ریاست "کنت دو مونت فورت" بر نظمیه تهران آغاز شد. "عبدالرحیم ضرابی" (بهائی کاشانی)، معاون او و کلانتر تهران بود و به این دلیل به عبدالرحیم خان کلانتر شهرت داشت.

پس از دستگیری اعضای کمیته ی مجازات، احمد خان صفا، مسئول پرونده فوق در نظمیه، به شکلی مرموز به قتل رسید. در این زمان، گروهی به نام "کمیته سیمرغ"، طی اطلاعیه ای خطاب به رئیس الوزرا، قتل "صفا" را ناشی از مماشاتی دانست، که دولت در قبال بهائیان در پیش گرفته.


خیانت در نهضت جنگل توسط بهائیت

حسان‌الله خان دوستدار، چهره سرشناس تروریستی که در صفوف نهضت جنگل تفرقه انداخت و «کودتای سرخ» را علیه میرزا کوچک خان هدایت کرد، به یکی از خانواده‌های سرشناس بهائی ساری (خانواده دوستدار) تعلق داشت و سردار محیی (عبدالحسین خان معزالسلطان)، همدست او، از اعضای خاندان اکبر بود که برخی از اعضای آن، به‌ویژه میرزا کریم‌خان رشتی، به رابطه با اینتلیجنس سرویس انگلیس شهرت فراوان دارند. حداقل دو تن از برادران میرزا کریم‌خان رشتی و سردار محیی، مبصرالملک و سعیدالملک، را به‌عنوان بهائی فعال می‌شناسیم. فتح‌الله اکبر (سردار منصور و سپهدار رشتی) پسرعموی ایشان است که در آستانه کودتای 3 اسفند 1299 رئیس‌الوزرا بود و نقش مهمی در هموار کردن راه کودتا ایفا نمود.

میرزا کوچک خان جنگلی

در این میان نقش احسان‌الله خان دوستدار، به عنوان یکی از برجسته‌ترین تروریست‌های تاریخ معاصر ایران، حائز اهمیت فراوان است. مأمور اطلاعاتی اعزامی حزب بلشویک به جنگل در یک گزارش سرّی به باکو ارزیابی خود را از میرزا کوچک خان و احسان‌الله خان دوستدار چنین بیان می‌دارد:

ثابت‌ قدمی‌ فوق العاده‌ میرزا کوچک‌ خان‌ و دقت‌ فوق العاده‌، علاقه‌ و همدردی‌ او نسبت‌ به‌ اطرافیان‌ و وضع‌ وخیم‌ روستائیان‌ و خویشاوندان‌، احترام‌ شدید اطرافیان‌ و علاقه‌ به‌ او را برانگیخته‌ است‌...زندگی‌ کوچک‌ خان‌ خیلی‌ ساده‌ است‌، او در اتاق ساده‌ای‌ زندگی‌ می‌کند، همراه‌ رفقای‌ خود و مجاهدها روی‌ تشک‌ کاه‌ می‌خوابد، هیچ‌ گونه‌ مبل‌ و زرق و برقی‌ که‌ مخصوص‌ خان‌هاست‌، وجود ندارد. او زندگی‌ کاملاً متواضعانه‌ای‌ دارد، سیگار نمی‌کشد، خوشگذرانی‌ نمی‌کند، مشروب‌ نمی‌خورد و ازساعت‌ شش‌ صبح‌ تا نصف‌ شب‌ کار می‌کند.

احسان الله خان دوستدار

علاوه بر دو نمونه فوق (احسان‌الله خان و سردار محیی)، موارد فراوانی از حضور مأموران بهائی اینتلیجنس سرویس بریتانیا در صفوف نهضت جنگل وجود دارد. یک نمونه، میرزا شفیع خان نعیم، بهائی گیلانی، است که در انزلی به‌دست جنگلی‌ها به قتل رسید. 

نمونه دیگر، غلامحسین ابتهاج (پسر ابراهیم خان ابتهاج‌الملک و برادر ابوالحسن ابتهاج) است که به‌وسیله انقلابیون جنگل دستگیر شد. جنگلی‌ها قصد محاکمه و مجازات او را داشتند ولی با وساطت احسان‌الله خان دوستدار و میرزا رضا خان افشار آزاد شد.

احسان الله خان دوستدار در اواخر عمر در شوروی

میرزا رضاخان افشار نیز بهائی بود و نقش مخرب و مرموزی در حوادث نهضت جنگل ایفا کرد. او در زمان آغاز نهضت پیشکار مالیه گیلان بود. به همراهی با جنگلی‌ها پرداخت و مسئول مالی «کمیته اتحاد اسلام» شد. او سپس 84 هزار تومان از پول کمیته را به سرقت برد و به تهران گریخت و بعدها به آمریکا رفت. افشار پس از بازگشت از آمریکا مترجم هیئت آمریکایی میلسپو شد و در دوران سلطنت رضاشاه مشاغل مهمی چون حکومت گیلان (1307)، حکومت کرمان (1310)، مسئول راهسازی کشور (1311) و استانداری اصفهان را به عهده داشت.

نمونه دیگر عبدالحسین نعیمی است که در حوالی سال 1920 میلادی در صفوف جنگلی‌ها حضور داشت. او به‌عنوان نماینده «کمیته نجات ایران»، که ریاست آن را احسان‌الله خان دوستدار به‌دست داشت، در اولین کنگره حزب کمونیست ایران (در انزلی) شرکت کرد و پیام این کمیته را قرائت نمود. عبدالحسین نعیمی پسر میرزا محمد نعیم، شاعر معروف بهائی (اهل روستای فروشان سده اصفهان)، است.


پایان سخن

بهائیت مساوی است با تروریسم ، این یک ادعا نیست یک واقعیت تاریخی است . این فرقه سرسپرده که مقر اصلی آن در اراضی اشغالی و در حمایت رژیم صهونیستی است با پیوند به این موجود نامشروع از ابتدای ایجاد تا کنون با ریختن خون های زیادی ریشه دوانیده و حالا با مظلوم نمایی ادعای حقوق بشر دارد .

به نظر می رسد در مجامع حقوق بشری جای مردم مظلوم مسلمان ایران به عنوان شاکی و سران و تروریست های فرقه ضاله بهائیت به عنوان مدعی عوض شده است.


مرکز بهائیان (بیت العدل اعظم الهی) در حیفا (اسرائیل)

این بنا بوسیله مهندس حسین امانت و دکتر فریبرز صهبا احداث و در 22 مه 2001 افتتاح شد.
برای احداث این بنا  250 میلیون دلار هزینه شده است.


.......................................................................................
منابع و ماخذ

http://shahbazi.org/pages/Bahaism_Holocaust.htm

http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/6283-bab-fetne-ke-amir-kabir-khamosh-kard.html

http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%AD%DB%8C%DB%8C_%D8%B5%D8%A8%D8%AD_%D8%A7%D8%B2%D9%84

http://www.681.ir/

http://www.jamnews.ir/fa/

http://khosravi1367.blogfa.com/post-70.aspx

http://narenj7144.blogfa.com/post-125.aspx

http://www.rasekhoon.net/article/show-30233.aspx

عبدلله شهبازی، فصلنامه ی تاریخ معاصر ایران، شماره 27، ص 45 و 46
حواشی بر مقاله شخصی سیاح، چاپ اوّل، 1891

رساله هشت بهشت  ، میرزا آقاخان کرمانی

کتاب تنبیه النائمین نوشته عزیه