چکیده
جنگ نرم از جمله مباحثی است که قرآن کریم در آیات مختلف بدان پرداخته است. چنان که بخشی از آیات قرآن بیانگر آن است که دستگاه های ظالم و به ظاهر قدرتمندی چون نمرود و فرعون از این شیوه برای مقابله با پیامبران الهی حضرت ابراهیم(علیه السلام) و موسی(علیه السلام) استفاده می کردند. طراحان جنگ نرم با سرمایه گذاری بر افکار و اندیشه ها، آسان تر و با شتاب بیشتر به اهداف و نتایج دست می یابند. ضمن اینکه این روش، هزینه های جنگ سخت را ندارد و چهره خشن متجاوزان، در قالب دوستی و خیرخواهی، در پس پرده حجاب قرار می گیرد. قرآن کریم جلوه های گوناگون جنگ نرم را از طریق داستان های انبیا و رخدادهای عصر پیامبر اکرم| بیان نموده است. از جمله این روش ها می توان به استهزاء و تحقیر مظاهر دینی در قالب شوخی، تفرقه افکنی به نام استقلال طلبی، پخش شایعات به نام روشنگری و تضعیف رهبری با تهمت زدن و تحقیر نمودن اشاره نمود. تمسک به تعالیم دینی و اطاعت از رهبران آسمانی، بصیرت، صبر و تقوا، راهکارهای قرآنی مقابله با نبرد روانی دشمن است.
واژگان کلیدی
جنگ افروزی دشمنان، جنگ روانی، جنگ نرم، قدرت نرم، راهکارهای مقابله.
طرح مسئله
یکی از مسائل مهم دنیای اسلام، جنگ روانی دشمنان علیه دین است. شناخت دشمن و آگاهی از شگردهای گوناگون جنگ روانی آنان، نیاز اساسی جامعه است تا هر یک از آحاد و مسئولین جامعه اسلامی با شناخت دقیق مؤلفه ها و شگردهای این نبرد، بتوانند تاکتیک مناسب در برابر آن را به کار گیرند. قرآن کریم در عصر جاهلیت نازل شده و کفار و منافقان عصر نزول برای مقابله با اسلام از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند، از این رو قرآن کریم صحنه های جنگ روانی و نرم دشمنان اسلام را به خوبی ترسیم نموده است. از نگاه آیات قرآن شیوه های جنگ نرم دشمن چیست؟ راهکارهای مقابله با نقشه های آنان کدام است؟ با چه نیرویی می توان در برابر دشمنی مخالفان مقابله کرد؟
مقدمه
نگاهی به تاریخ، این حقیقت را به زیبایی نشان می دهد که همواره میان حق و باطل درگیری بوده است. این جنگ براساس موقعیت های زمانی و مکانی و شرایط فرهنگی و علمی تغییر شکل داده است. هر نظام سیاسی چه به حق باشد یا باطل، دارای اصول و مبانی است که اگر این اصول تغییر کند، آن نظام به نظام دیگری تبدیل می شود و دیگر عنوان اولیه بر آن صدق نخواهد کرد. ازجمله این اصول می توان به ایدئولوژی، فرهنگ، هویت ملی و ... اشاره نمود. سرنگونی نظام دارای باورهای دینی و فرهنگ غنی، جز با جنگ نرم میسر نمی باشد؛ زیرا اولاً: جنگ سخت با مقاومت همه جانبه توده های مردم مواجه می شود؛ اما در جنگ نرم به دلیل مخفیانه بودن و نیز استفاده از قالب های هنری و زیباشناختی چندان مقاومتی در مقابل مهاجمان صورت نمی گیرد. ثانیاً: میزان تأثیرگذاری در جنگ نرم در همه سطوح و لایه های اجتماعی است. از این رو به دلیل ناآگاهی و غیرمسلح بودن اکثر افراد جامعه، احتمال موفقیت دشمن در این عرصه نسبت به میدان جنگ سخت، بیشتر است.
قرآن کریم به دلیل اهمیت فراوان این موضوع، در آیات بسیاری بدان پرداخته است. البته در آیات قرآن واژه خاصی که به معنای دقیق جنگ نرم باشد، وجود ندارد؛ اما کلمه «فتنه» ناظر بر این نوع مبارزه است که اهمیت آن از جنگ نظامی بیشتر است؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «و الْفِتْنَةُ أ شَدُّ مِنَ الْقَتْلَ؛ فتنه از قتل بدتر است.» (بقره / 191) تقابل «فتنه» و «قتل» در آیه شریفه، بیانگر خطرناک تر بودن تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نسبت به جنگ های سخت است. به ویژه در فتنه های اعتقادی و دینی که باورهای مردم با ترفندهای گوناگون شیطانی تضعیف می شود.
مفهوم شناسی
جنگ سخت: نوعی اعمال قدرت سخت است و قدرت سخت عبارت است از فشارهای نظامی و اقتصادی ملموس برای وادار کردن دیگران به تغییر موضع. (اسکندری، 1389: 57)
جنگ نرم: در برابر جنگ سخت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای می شود که جامعه یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وامی دارد. (همان: 59)
قدرت نرم: مفهوم جدیدی است که در دهه اخیر به وجود آمده است. در این نوع قدرت، مخاطب نه از روی اکراه؛ بلکه با رضایتمندی، به خواسته قدرتمند، تن می دهد. در قدرت نرم، بر «ذهن ها» سرمایه گذاری می شود و با تغییر در «ذهنیت ها» نوعی «عینیت مجازی» تولید می شود؛ نوعی اثر روانی با تبلیغات متنوع رسانه ای که موجب حصول رعب ذهنی از امکانات دشمن یا ساختن تصویر اغراق آمیز از او می شود. (برزونی، 1387: 2 / 294) به نظر می رسد که بین قدرت نرم و جنگ نرم، عموم و خصوص مطلق جاری است؛ به گونه ای که هر قدرت نرمی لزوماً به جنگ نرم و یا سخت منتهی نمی شود و چه بسا در حالت بازدارندگی خود باقی بماند. آیه «وَ اعِدُّواْ لَهُم مَا اسْتَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ» (انفال / 60) بیانگر این نوع از مقابله است؛ ولی جنگ نرم هرچند به مقابله نظامی اطلاق نمی شود؛ ولی از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود، استفاده می کند.
آتش افروزان جنگ نرم از نظر قرآن
در نبرد ناپیدای جنگ نرم در یک سو، مؤمنان الهی و در سوی دیگر دشمنان دین خدا قرار دارند. عدم شناخت چهره دشمنان الهی توسط مسلمانان ممکن است آنان را در دام خود گرفتار کنند. شناخت دشمن در جنگ سخت، بسیار آسان است. او با صدای بلند و بدون واهمه خود را به عنوان دشمن معرفی می کند و با تمام قوا به جنگ آمده است و انسان می داند با چه کسی طرف است؛ اما در جنگ نرم، دشمن در قالب دوست و خیرخواه و با لطایف الحیل ظاهر می شود؛ چنان که قرآن در مورد شیطان می فرماید: «او قسم خورد که من برای شما دو نفر (آدم و حوا) از خیر خواهانم.» (اعراف / 21) ازاین رو شناسایی دشمن در جنگ نرم بسیار مهم است. قرآن، دشمنان مؤمنین را این گونه معرفی فرموده است:
1. شیطان
قرآن درباره شیطان می فرماید: «إ نَّ الشَّیْطَانَ لِلْانسَان عَدُوٌّ مُّبین؛ همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است.» (یوسف / 5) امام علی(علیه السلام) نیز می فرماید: «شیطان راه های خود را به شما آسان جلوه می دهد، تا گره های محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید.» (نهج البلاغه: خطبه 121) و باز شدن هر گره، به همان اندازه انسان را از دین خدا و فطرت الهی خویش جدا می گرداند تا جایی که رابطه وی با دین الهی قطع می شود؛ یعنی دیگر چیزی در درون او وجود ندارد تا قلباً به آن تمسک جوید. (طباطبایی، 1417: 2 / 101)
2. کافران
قرآن درباره کفار می فرماید: «مَن کَانَ عَدُوّاً للّهِ و َمَلآئِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جـِبْر یلَ وَمِیکَالَ فَإنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلْکَافِرینَ» ؛(بقره / 98) خدا از آن جهت دشمن کافران است که آنها همواره با دین خدا دشمنی می کنند و در راه خدا ایجاد مانع می کنند (انفال / 36) و برای نابودی حق می کوشند (کهف / 56) و سعی می کنند اهل حق را از حق رویگردان کنند. (نساء / 89)
3. یهود و مشرکان
قرآن در آیه 82 سوره مائده درباره این دو گروه می فرماید: «لَتَجِدَنَّ أ شَدَّ النَّاس عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أ شْرَ کُوا؛ مسلماً یهودیان و کسانی که شرک ورزیدند را دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت.» ادامه دشمنی آنان در قرون متمادی نسبت به مسلمانان و حتی مسیحیان، شاهد محکمی بر صدق این مدعاست. گرچه خطاب این آیه با پیامبر| است؛ اما پوشیده نیست که آیه در مقام بیان قانون و ضابطه ای کلی است. (طباطبایی، 1417: 6 / 80)
4. منافقان
منافقان خطرناک ترین دشمنان اسلام هستند. بسیاری از جلوه های جنگ نرم مثل تحقیر مؤمنان (هود / 27)، ایجاد جنگ روانی (احزاب / 13)، افساد در پوشش اصلاح (بقره / 11)، دروغ گویی (منافقون / 1)، وعده های دروغین (توبه / 77) و تضعیف باورهای دینی (احزاب / 12) توسط منافقین اجرا می شود. نفاق، در جایی است که مسلمانان دارای قدرت باشند و مخالف به خاطر ترس نتواند اظهار مخالفت کند. در این هنگام، مخالفان نفاق را در پیش می گیرند و خلاف آنچه را در دل دارند، اظهار می نمایند و چنین شرایطی برای مسلمانان در مدینه فراهم گردید. این افراد بدترین دشمن هستند که انسان او را دوست خود می پندارد. اما بیشترین عداوت را در حق انسان انجام می دهند. (طباطبایی، 1417: 11 / 280)
شیوه ها و ابزارهای جنگ نرم
عملیات روانی دشمن، با شیوه های گوناگون انجام می گیرد که آشنایی با آنها ما را در رویارویی با فتنه ها یاری می دهد. قرآن و معصومین(علیهم السلام)، این فتنه ها و راه های مقابله با آنها را معرفی کرده اند. در آیات بسیاری به دنبال بیان روش دشمن، بلافاصله راه مقابله با آن نیز بیان شده است که از آن جمله موارد ذیل است:
1. تمسخر و استهزا
تمسخر و استهزا از مهم ترین عملیات روانی دشمن است که از ابتدای مبارزه حق و باطل بوده است. تمسخر موجب تضعیف روحیه شخص یا گروه می شود و چنانچه افراد، ضعیف باشند آنان را از ادامه راه منحرف می کند. دشمنان نه تنها به تمسخر اصول اسلام می پردازند، بلکه جزئیات احکام را نیز مسخره می کنند؛ چنان که قرآن می فرماید:
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فى الْکِتَابِ أ نْ إ ذَا سمَِعْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بـِهَا وَ یُسْتهَْزَأ بهَِا فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّى یَخُوضُواْ فى حَدِیثٍ غَیْرهِ إ نَّکمُ إ ذًا مِثْلُهُمْ إ نَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَ الْکَافِر ینَ فى جَهَنَّمَ جَمِیعاً. (نساء / 140)
خدا در کتاب خود بر شما نازل کرد که چون شنیدید بر آیات خدا کفر ورزیده شده و استهزا شده، با آن گروه (منافق) مجالست نکنید تا در سخن دیگری وارد شوند وگرنه شما هم مانند آنان هستید. خدا منافقان و کافران را در جهنم جمع خواهد کرد.
این آیه بیانگر آن است که گروهی به جمع مسلمانان داخل شده و به تمسخر آیات و احکام دین می پردازند و می گویند: این فقط یک شوخی است! قرآن دراین باره می فرماید:
وَ لَئن سَأ لْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إ نَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أ باللَّهِ وَ آیَاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنتُمْ تَسْتَهْز ءُون. (توبه / 65)
و اگر از ایشان بپرسی چرا استهزا می کنید؟ پاسخ می دهند ما به مزاح و مطائبه سخن راندیم. (ای رسول) بگو آیا خدا و آیات او و رسول او را تمسخر می کنید؟
قرآن با ظرافت ویژه ای به بیان انواع استهزا به عنوان یک عملیات روانی طراحی شده می پردازد که گاهی به صورت تمسخر پیامبران یا سخنان آنان و یا تمسخر آیات الهی می باشد و گاهی به صورت تمسخر یاران پیامبران جهت پراکندن آنان از اطراف انبیا بوده است و در برخی مواقع بی شرمی را به نهایت می رسانند و خدا را نیز مورد تمسخر قرار می دهند.
2. تضعیف رهبری
با توجه به نقش رهبری در جامعه، دشمنان همواره رهبری جامعه اسلامی را مورد حمله قرار داده اند. نمونه رهبری حق، انبیا و بعد از ختم نبوت، ائمه(علیهم السلام) و در حال حاضر ولایت فقیه است. افزون بر کشتن پیامبران (آل عمران / 21) همواره نبرد نرم با انبیا و جانشینان آنان در طول تاریخ بوده است. اهمیت رهبری در جامعه تا آنجاست که قرآن، وقتی مردم را در مورد ترک نماز جمعه سرزنش می کند خطاب به آنان می فرماید: «تَرَکُوکَ قَائمًا»؛ (جمعه / 11) یعنی زشتی کار آنها در این است که رهبری جامعه را ترک کرده و به دنبال مسائل دیگر می روند؛ نمی گوید نماز جمعه را ترک می کنند و ثواب آن را از دست می دهند. رهبران حق و باطل نقش مهمی در هدایت طرفدارانشان دارند تا جایی که اگر کشته یا تخریب شخصیت شوند، جبهه حق یا باطل فرو می پاشد یا حداقل بخش مهمی از توان خود را از دست می دهد. این نکته به ظرافت در قرآن بیان شده است؛ آنجا که می فرماید: «فَقَاتِلُواْ أ ئمَّةَ الْکُفر» (توبه / 12) رهبری در حکم نخ تسبیح است که دانه ها را گرد می آورد؛ چنان که نخ پاره شود، دانه ها پراکنده می شوند. رهبری عامل وحدت و هوشیاری است که تضعیفش به روش های مختلفی انجام می پذیرد:
الف) تهمت زدن به رهبر
از شیوه های رایج دشمنان جهت تخریب رهبران آسمانی، تهمت زدن به آنان بوده است؛ چنان که قرآن در مورد تهمت زدن به حضرت نوح(علیه السلام) می فرماید:
فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا الاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُر یدُ أ ن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأ نزَلَ مَلائِکَةً ما سَمِعْنَا بـِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأ وَّلِینَ * إ نْ هُوَ إ لاَّ رَجُلٌ بـِهِ جـِنَّةٌ فَتَرَ بَّصُوا بـِهِ حَتَّى حِین . (مؤمنون / 25 ـ 24)
اشراف قوم نوح که کافر بودند، گفتند: این شخص جز بشری مانند شما نیست که می خواهد بر شما برتری یابد و اگر خدا می خواست [رسولی بفرستد] فرشتگانی می فرستاد. ما چنین چیزی هرگز از پدران پیشین خود نشنیده ایم. او مرد دیوانه ای بیش نیست ... .»
در این آیات افزون بر تهمت جنون، گروهی از کفار حضرت نوح(علیه السلام) را بشری مانند سایرین معرفی می کنند که می خواهد بر دیگران برتری جوید.
نسبت دیوانگی به پیامبران از تهمت های رایج بوده است چنان که قرآن می فرماید: «وَ قَالُواْ مجََْنُونٌ وَ ازْدُجر؛ (قمر / 9) و گفتند: مردی دیوانه است و باز داشته شده»؛ «ازْدُجر» یعنی او را با دشنام راندند. (سیوطی، 1416: 1 / 532) حضرت هود(علیه السلام) را سفیه و جزء دروغ گویان دانستند: «قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ إ نَّا لَنَراکَ فی سَفَاهَةٍ وَ إ نَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبینَ». (اعراف / 66)
مستکبران تاریخ به انبیا تهمت فسادانگیزی می زدند؛ چنان که قرآن می فرماید: «فرعون گفت: بگذارید موسی را به قتل برسانم و او خدای خود را به یاری طلبد. می ترسم آیین شما را تغییر دهد و یا در این سرزمین فسادانگیزی کند.» (غافر / 26) اتهام آواره ساختن مردم از سرزمینشان به قصد حکومت بر آنها نیز از روش های جنگ نرم مستکبران علیه پیامبران بوده است؛ چنان که قرآن از زبان آنان می فرماید: «قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْم فِرْعَوْنَ إ نَّ هَـذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ * یُر یدُ أ ن یُخْر جَکُم مِنْ أ رْضِکُمْ». (اعراف / 110 ـ 109)
تضیعف پیامبر اسلام| از طریق تهمت های ناروا مطلبی است که قرآن مکرر بدان اشاره کرده و می فرماید: «آنان گفتند: اصلاً آن را بر بافته است؛ نه بلکه او شاعر است» (انبیاء / 5) یا ایشان را کاهن و مجنون می خواندند که خدای متعال از ایشان رفع تهمت فرمود: «خلق را تذکر ده که تو به برکت نعمت پروردگار نه کاهن هستی و نه مجنون» (طور / 29) «کاهن» کسی است که از طریق به خدمت گرفتن جن از غیب آگاه می شود. (طوسی، بی تا: 9 / 412)
دشمنان برای تضعیف پیامبر اسلام| ایشان را فریبکار معرفی می کنند که وعده های باطل می دهد: «وَ إ ذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فى قُلُوبهِِم مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ الاَّ غُرُوراً» (احزاب / 12) گفته شده منظور از این وعده هایی که منافقین آن را فریب می دانند، وعده الهی از پیروزی و اعتلای دین بوده است. (فیض کاشانی، 1415: 4 / 169)
ب) تلاش در تحقیر نمودن رهبر
دشمنان اسلام برای معرفی پیامبر| عبارت «وَ إ ذَا تُتْلَى عَلَیْهـِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إ لاَّ رَجُلٌ یُریدُ أ ن یَصُدَّکُمْ عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُکُمْ»؛ (سبأ / 43) را به کار می بردند تا نبوت ایشان را زیر سوال برده و قرآن را کلام یک فرد عادی قلمداد کنند. (ص / 8) در سوره هود، ضمن بیان برخورد مخالفان با شعیب(علیه السلام) به این نکته اشاره می فرماید تا پیروان رهبران آسمانی در طول تاریخ متوجه حرکت موذیانه دشمنان جهت تضعیف رهبران آسمانی باشند. در آیات 87 تا 93 سوره هود گفتگوی حضرت شعیب با مخالفان را می آورد که در آن، دشمنان از اهرم تمسخر و تحقیر جهت تضعیف آن حضرت استفاده می کردند. در آیه 87 آمده است:
قَالُواْ یَاشُعَیْبُ أ صَلاتُکَ تَأ مُرُکَ أ ن نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أ وْ أ ن نَّفْعَلَ فی أ مْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إ نَّکَ لَأ نتَ الْحَلِیمُ الرَّشِید.
گفتند: ای شعیب! آیا نماز تو، تو را مامور می کند که آنچه را پدرانمان می پرستیدند ترک کنیم، یا در اموالمان به دلخواه خود تصرف نکنیم؟ البته تو مردی بردبار و فهمیده هستی.
طبرسی در تفسیر این آیه می نویسد:
این آیه به روش تهکم و استهزا است. گویا نماز، شعیب را به سمت از بین بردن قوم برده است. منظورشان اهانت به شعیب بود و می خواستند بگویند: تو کم خردی. (طبرسی، 1372: 5 / 286)
ج) تلاش برای گمراه نمودن رهبر
دشمنان همواره تلاش می کردند تا بر افکار پیامبران تأثیر گذارند و آنان را گمراه یا حداقل به سازش متمایل سازند. این روش نیز نوعی تضعیف رهبری بدون به کارگیری سلاح گرم می باشد که نتیجه آن، تسلیم رهبری و پیروان او بدون درگیری نظامی است. کافران در مسیر این هدف تا جایی پیش می روند که پیامبر را از آخرت غافل سازند و به تبعیت از هوای نفس وادارند (طه / 16)؛ ولی به فضل و رحمت الهی نقشه آنها بر باد رفت و نتوانستند هیچ ضرری به حضرت بزنند. (نساء / 113) این خطر چنان جدی است که خداوند به رهبری مانند پیامبر|، یادآوری می نماید که از خدا بترسد و از منافقان و کافران اطاعت ننماید. (احزاب / 1)
3. شایعه پراکنی
از مهم ترین حربه ها در جنگ نرم، شایعه سازی و شایعه پراکنی می باشد که همواره مورد توجه مخالفان بوده است. سطحی نگری و زودباوری عوام در انتشار سریع شایعات نقش بسیار مهمی دارد. عموم مردم خیلی زود آنچه را که می شنوند، باور می کنند و بدون بررسی به دیگران انتقال می دهند. دشمنان از این نقطه ضعف استفاده کرده و با شایعه سازی، سعی در تغییر افکار جامعه و بدبین نمودن آنها می کنند و گاهی چنان در این امر موفق می شوند که مسائل روشن را نیز با شایعه پراکنی بر مردم مشتبه می نمایند. معمولاً شایعه را دشمن سفارش و منافقین تولید می کنند و افراد ساده لوح آن را می پذیرند. نمونه ای از شایعات زمان پیامبر|، شایعه کشته شدن پیامبر در جنگ احد است. قرآن کریم برای خنثی کردن این شایعه می فرماید: «آیا اگر او نیز به مرگ یا شهادت درگذرد، به دین جاهلیت رجوع خواهید کرد؟» (آل عمران / 144)
پخش شایعه در زمان پیامبر| نیز چنان مطرح بود که خدا با نزول آیات60 و 61 سوره احزاب آنان را تهدید کرده و ملعون می شمارد تا جامعه با دید عمیق تری با این افراد مواجه گردند. در این سوره آمده است:
لَئِن لَمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فی قُلُوبهم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْر یَنَّکَ بهِمْ ثُمَّ لا یُجَاو رُونَکَ فِیهَا إلاَّ قَلِیلاً * مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً.
اگر منافقان و آنان که در دل هایشان مرضی است و آنان که در مدینه شایعه پخش می کنند، از کار خود دست نکشند، تو را بر آنان برمی انگیزیم و مسلط می گردانیم، سپس جز اندک زمانی با تو در این شهر زندگی نتوانند کنند و از همه جا طرد می شوند، هرجا یافته شوند، گرفتار خواهند شد، و به سختی به قتل می رسند.
«مُرْجِفُونَ» از ریشه «ارجاف» در اصل به مفهوم ایجاد تزلزل و اضطراب در دریا است؛ اما منظور در این آیه، پخش امواج باطل و شایعه است که افکار را پریشان و دل ها را نگران و مردم را مضطرب می سازد. (طبرسی، 1372: 8 / 578) اینان گروهی از منافقان بودند که در شکل دوست، به پخش شایعاتی درباره هجوم قریب الوقوع دشمن یا بزرگ نمودن قدرت پوشالی آن و یا امید کاذب دادن به اسیران کفر و شرک می پرداختند و به سود آنان تلاش احمقانه می کردند و بذر نگرانی را میان زنان و کودکان می انداختند. (همان)
4. تفرقه افکنی
از روش های معمول دشمنان، ایجاد فتنه با تفرقه افکنی در جامعه است. جنگ های داخلی، اختلاف های خطی، حزبی، طایفه ای، سیاسی، دینی و مذهبی، جامعه را در تنش قرار می دهد و فرصتی برای دشمنان به وجود می آورد تا سرمایه های دینی و ملی و اقتصادی ملت ها را به تاراج برند.
این امر آن قدر مهم است که گاهی «فتنه» را مترادف با «تفرقه افکنی» معنا می کنند؛ چنان که ابن منظور در بیان معنای فتنه ـ به مفهوم جنگ و درگیری ـ به حدیث پیامبر| استناد می کند که فرمود:
من فتنه ها را در میان خانه هایتان می بینم؛ این فتنه ها، کشتارها، درگیری ها و اختلافی خواهد بود که بین مسلمان ها پدید می آید؛ زمانی که گروه گروه شوند و هر کدام به دنبال حزب و جماعتی روند، زمانی است که مسلمانان با جلوه ها و کشش های دنیایی مورد آزمایش قرار می گیرند و از آخرت و عمل برای آن باز می مانند. (ابن منظور، 1414: 13 / 319)
از نمونه های بارز تفرقه افکنی در زمان پیامبر|، ساختن «مسجد ضرار» است. قرآن کریم، از مسجد ضرار که به زیان اسلام، به نفع کفر و به نیت تفرقه انداختن بین مسلمین ساخته شده بود، سخن می گوید. (توبه / 107) فرد مورد اشاره در آیه، «ابوعامر راهب» آن عنصر جاه طلب است. او به طرفداران خویش پیام داد که آماده پیکار با محمد| شوید و مسجدی به عنوان مرکز اجتماع خود بسازید که من نیز به سوی امپراطور روم رفته با سپاهی عظیم خواهم آمد تا محمد| را از مدینه بیرون کنیم. (طبرسی، 1372: 5 / 110)
ایجاد اختلاف های مذهبی، از اهداف تفرقه افکنان بوده که گاهی به اختلاف های مذهبی موجود در میان مؤمنان، دامن می زدند و آن را وسیله دور شدن افراد از یکدیگر قرار می دادند تا بتوانند در سایه این اختلاف ها و کشمکش ها، اصل دین آسمانی را نابود سازند. گاهی جامعه اسلامی بدون توجه به خواست دشمن، به خاطر هواپرستی عده ای، دچار فتنه تفرقه می گردد. در این موارد، دشمن از بیرون، فتنه را سازماندهی می کند. در قرآن کریم آمده است:
وَ اتَّقُواْ فِتْنَةً لا تُصِیبنَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُواْ أ نَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب. (انفال / 25)
بترسید از بلایی که (چون بیاید) تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد و بدانید که خدا سخت عقاب است.
قرآن کریم در این آیه جامعه اسلامی را پرهیز می دهد از فتنه هایی که بلای آن فقط دامن گروه خاصی را نمی گیرد؛ بلکه بر همگان فرود خواهد آمد؛ مانند فتنه های گروهی که با بهانه ها و انگیزه های متفاوت میان مردم اتفاق می افتد؛ از قبیل کشمکش های حزبی برای دستیابی به موقعیت های سیاسی و یا اختلاف ها و دسته بندی های فرقه ای و گروه بندی های جناحی و سیاسی و مانند اینها که باعث می شود بدعت ها رواج یابد و در امر مبارزه با دشمنان، سستی ایجاد شود، منکرات گسترش یابد و امر به معروف کم رنگ شود. (مراغی، بی تا: ٩ / ١٨٨)
5. تهدید و ارعاب
یکی از حربه های دشمنان اسلام تهدید است که امروزه نیز از آن برای به استضعاف کشاندن ملت ها استفاده می شود و از دیرباز در برابر انبیا و صالحان تاریخ به شیوه های گوناگون مورد استفاده قرار می گرفته است:
الف) تهدید به تبعید و آوارگی
قرآن کریم می فرماید:
و قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهمْ لَنُخْر جَنَّکُم مِنْ أ رْضِنَا أ وْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا. ( ابراهیم / 13)
کافران به رسولانشان گفتند: دست از این دعوی بردارید و گرنه شما را از شهر خود بیرون می کنیم، مگر اینکه به آیین ما برگردید.
نیز قرآن در آیه دیگری می فرماید: «می گویند: اگر به مدینه مراجعت کردیم باید [اربابان] عزت و ثروت، خوارشدگان را از شهر بیرون کنند». (منافقون / 8)
ب) تهدید به قتل و مثله شدن
فرعون ساحران را بعد از ایمان آوردنشان به حضرت موسی(علیه السلام) تهدید به قتل و مثله شدن نمود تا از طریق این تهدید آنان را مطیع خود سازد و از ایمانشان برگرداند؛ چنان که قرآن کریم از زبان او می فرماید:
لَأ قَطِّعَنَّ أ یْدِیَکُمْ وَ أ رْجُلَکُم مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأ صَلِّبَنَّکُمْ أ جْمَعِین. (اعراف / 124)
حتماً دست هایتان و پاهایتان را خلاف یکدیگر قطع خواهم کرد. سپس همه شما را به دار خواهم کشید.
در این آیه تهدید به قتل از سوی دشمنان به بدترین شکل ممکن؛ یعنی تکه تکه کردن و سپس کشتن آمده است. این جمله تنها خبر دادن از آینده نبود؛ بلکه عملیات جنگ روانی به واسطه تهدید به عذاب و مثله کردن بود تا برگردند و تسلیم شوند. (فضل الله، 1419: 10 / 211)
منابع و مآخذ
قرآن کریم.
نهج البلاغه، 1379، گردآوری سید رضی، ترجمه محمّد دشتی، قم، شاکر.
آلوسی، شهاب الدین سید محمود، 1415 ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، بی تا، السیرة النبویة، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
ابن منظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر.
اسکندری، حمید، 1389، پدافند غیر عامل، تهران، معاونت تربیت و آموزش بسیج.
برزونی، عبدالله، 1387، قدرت نرم سرمایه اجتماعی بسیج، تهران، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج.
جوادی آملی، عبدالله، 1387، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، اسراء.
حائری، میر سید علی، 1377، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
ساجدی، ابوالفضل، 1383، زبان دین و قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
سروش، عبدالکریم، 1378، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسة فرهنگی صراط.
سیوطی، جلال الدین و جلال الدین محلی، 1416، تفسیر جلالین، بیروت، مؤسسة النور.
شریفی، احمدحسین، 1388، موج فتنه، تهران، کانون اندیشه جوان.
ـــــــــــــــ ، 1389، جنگ نرم، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
طبرسی، فضل بن حسن، 1377، جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران.
طوسی، محمد بن حسن، بی تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
عیسی زاده، عیسی، 1392، قرآن و راه های مقابله با جنگ نرم، قم، زمزم هدایت.
فضل الله، سید محمدحسین، 1419ق، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملا.
فیض کاشانی، ملامحسن، 1415 ق، تفسیر صافی، تهران، صدر.
متفکر، حسین، 1387، جنگ روانی، قم، زمزم هدایت.
مراغی، احمد مصطفی، بی تا، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
منقری، نصر بن مزاحم، 1386، وقعة صفین، ترجمه ترجمه پرویز اتابکی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی.
صمد عبداللهی عابد: دانشیار دانشگاه تربیت معلم آذربایجان.
فاطمه وجدی: کارشناس ارشد دانشگاه تربیت معلم آذربایجان.
فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 15
ادامه دارد...
ج) تهدید به زندان فرعون که نمونه بارز مستکبران تاریخ است، حضرت
موسی(علیه السلام) را تهدید به زندان نموده (شعراء / 29) آن هم زندان در آن
زمان که وضعیت بسیار هولناکی داشت. عادت فرعونیان طوری بود که هرگاه می
خواستند کسی را زندانی کنند او را به درون چاهی عمیق می انداختند. از این
رو او در تنهایی می ماند؛ نه چیزی می شنید و نه چیزی می دید. (حائری، 1377:
8 / 44) 6 . به کارگیری مکر و نیرنگ زیربنای فعالیت های روانی دشمن، مکر و حیله است. از
همان ابتدای آفرینش، شیطان با مکر و حیله به سراغ حضرت آدم و حوا(صلی الله
علیه و اله) رفت و با نقشه ای از پیش تعیین شده در فریب آنها کوشید. جبهه
باطل، نه در منطق و استدلال و نه در سایر میدان ها، حرفی برای گفتن ندارد؛
از این رو می کوشد با مکر و حیله به اهداف خود برسد و مخاطب را در یک فضای
روانی مخالف با آنچه واقعیت دارد، سوق دهد و این فضای روانی بایستی به گونه
ای ساخته و پرداخته شود تا مفاهیم و علائم انتقالی با کمترین مقاومت مورد
پذیرش واقع شود. از نظر روان شناسی، فردی که در حال مبارزه با حریف یا دشمن
است، همواره رفتارهای او را رصد می کند؛ زیرا احساسش آن است که هر لحظه از
سوی دشمن در معرض خطر است. تمام هنر تاکتیک فریب، شکستن این هوشیاری روانی
در برابر حریف است. بدیهی است این عمل از ظرافت و دقت خاصی برخوردار است و
بستگی زیادی به تجربه و شناخت فریب دهنده از گروه هدف دارد. (متفکر، 1387:
153) یکی از حیله های نمرود ـ مخالف حضرت ابراهیم(علیه
السلام) ـ آن بود که دستور داد کاخی بلند بنا کنند تا بر بالای آن رود و با
آسمانیان پیکار نماید. پس از بنای کاخ، خداوند تندبادی فرستاد و بخش
فوقانی کاخ به دریا افکنده شد و بقیه کاخ نیز بر سر تبهکاران ویران گشت.
(طبرسی، 1372: 6 / 55) در این نوع از جنگ نرم، هدف دشمن فریب توده های
ناآگاه است؛ زیرا افراد آگاه و بابصیرت می دانند که هرگز نمی توان با ساختن
کاخ و رفتن به آسمان، با اهل آسمان جنگید و این عمل تنها یک فریب است ولی
مردم عوام که اطلاع کافی از مسائل ندارند، به راحتی فریفته می شوند. اگر
قرآن مکر و حیله در برابر نوح(علیه السلام) را با تعبیر «و مکروا مکراً
کبّاراً» (نوح / 22) به کار می برد، حیله های دشمنان اسلام به قدری زیاد
بود که قرآن از آنها به «مکر شبانه روزی» تعبیر می نماید. (سبا / 33) الف) فریب با نفرین قرآن در سوره انفال می فرماید: وَ إ ذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إ ن کانَ هَذَا هُوَ
الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأ مْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أ و
ائْتِنَا بعَذَاب أ لِیم. (انفال / 32) و چون گفتند: «خدایا! اگر این (قرآن به راستی) همان
حق از جانب تو است، پس (در این حال) بر سرمان سنگ هایی از آسمان بباران یا
ما را به عذابی دردناک گرفتار ساز. در اینجا افراد لجوج در برابر هدایت گری پیامبر| و
حقانیت قرآن و معارف آن برای عوام فریبی مردم نفرین می کنند، به زعم آنکه
چنین نفرینی محقق نمی شود. و از خداوند عذابی را درخواست می کنند که شاید
از نظر مردم بدترین نوع عذابی است که می تواند بدون مقدمه بر کسی نازل شود
و این عذاب در صورت تحقق، مسلماً دلیل بر حقانیت طرف مقابل اوست؛ چنان که
علامه طباطبایی دراین باره می نویسد: اگر در میان همه اقسام عذاب الیم، فقط سنگ باران را
ذکر کردند برای این بود که در این عذاب جسم و روح با هم معذب می شوند و شخص
ذلیل می گردد. (طباطبایی، 1417: 9 /67) آوردن جمله «أو ائْتِنَا بعَذَابٍ أ لِیم» مکر دیگری
است؛ یعنی هر عذابی که می خواهی بگو تا بر ما نازل شود و ما آن قدر به
حقانیت خود اطمینان داریم که هر نوع عذابی را بر خود طلب می کنیم و خواهید
دید که هیچ عذابی بر ما نازل نخواهد شد. ب) فریب با تحریف کلمات علی رغم اینکه علمای یهود در کتاب آسمانی خود، با
ویژگی های پیامبر اسلام| آشنا شده بودند، با مکر و حیله به تحریف آن
پرداختند، چنان که قرآن کریم می فرماید: وَ إ نَّ مِنْهُمْ لَفَر یقًا یَلْوُونَ أ
لْسِنَتَهُم بالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَ مَا هُوَ مِنَ
الْکِتَابِ وَ یَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَ مَا هُوَ مِنْ عِندِ
اللَّهِ وَ یَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُون. (آل
عمران / 78) همانا برخی از اهل کتاب زبان خود را [به قرائت] کتاب
تغییر و تبدیل می دهند تا آن را [که از پیش خود خوانده اند] از کتاب [خدا]
محسوب دارید و هرگز آن از کتاب نخواهد بود و گویند: این [آیات] از جانب
خدا نازل شده است؛ درصورتی که از جانب خدا نیست و به خدا دروغ می بندند با
آنکه می دانند. «یلْوُونَ» از ماده «لیّ» (بر وزن حیّ) به معنای
پیچیدن و کج کردن است و در اینجا کنایه از تحریف سخنان الهی است. آنها به
هنگام تلاوت تورات وقتی به صفات پیامبر اسلام| و بشارت به ظهور ایشان می
رسیدند، چنان ماهرانه سخن را تغییر می دادند که شنونده گمان می کرد، آنچه
را می شنود، متن آیات الهی است؛ بلکه به صراحت می گفتند: «هُوَ مِنْ عِندِ
اللَّهِ» درحالی که از سوی خدا نبود. (مکارم شیرازی، 1375: 2 / 630) 7. شبهه افکنی و ایجاد تردید ایجاد تردید در قلوب مؤمنین و القاء شبهات اعتقادی
یکی از روش های دشمنان در جنگ نرم است. آنچه مؤمن معتقد به حقیقت دین را به
تلاش و مجاهدت در راه خدا وا می دارد، یقین به حقانیت راهی است که انتخاب
نموده است؛ چنان که اگر انسان به درستی راهی که می رود و اندیشه ای که
دارد، ایمان کامل داشته باشد، آن مسیر را با قدم های استوار طی می کند و از
خطرها و موانع موجود بر سر راه نمی هراسد و تا پای جان برای رسیدن به هدف
مقدس خود تلاش می کند؛ اما اندکی شک و تردید کافی است تا فرد را در این
مسیر دچار تزلزل نماید. الف) ایجاد تردید در نبوت یکی از مهم ترین راه های ایجاد شک در نبوت، مقایسه
پیامبر با دیگران در مسائل مادی و ظاهری است و هدف از این مقایسه، همان
ایجاد شک در نبوت ایشان است. قرآن کریم می فرماید: وَ قَالُوا لولا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُل مِّنَ الْقَرْیَتَیْن عَظِیم. (زخرف / 31) و گفتند: چرا این قرآن بر مردمی بزرگ از دو شهر (مکه و طائف) نازل نشده است. این افراد به جهت ایجاد شک و شبهه، خواستار معجزاتی
از پیامبر بودند تا در صورت عدم امکان وقوع آنها، نبوت حضرت انکار شود.
درحالی که اگر می خواستند ایمان بیاورند، بارها معجزاتی از حضرت صادر شده
بود که برای تصدیق نبوت ایشان کافی بود. قرآن کریم دراین باره می فرماید: وَ قَالُوا لَوْلا أ نز لَ عَلَیْهِ آیَاتٌ مِن
ربّهِ قُلْ إ نَّمَا الْآیَاتُ عِندَ اللَّهِ وَ إ نَّمَا أ نَا نَذِیرٌ
مُّبینٌ * أ وَ لَمْ یَکْفِهمْ أ نَّا أ نزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ
یُتْلَى عَلَیْهـِمْ. (عنکبوت / 51 ـ 50) و گفتند: چرا معجزاتی از جانب پروردگارش بر او نازل
نشده است، بگو: «معجزات نزد خداست» من فقط بیم دهنده ای آشکارم؛ آیا اینان
را کفایت نمی کند که این کتاب را بر تو فرو فرستادیم که بر آنها تلاوت می
شود؟ هدف از ایراد این گونه سخنان، ایجاد تردید در دل
هاست. چنان که بارها گفته اند ما به او ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از
زمین، چشمه ای جوشان پدید آورد یا کوه صفا را به طلا تبدیل کند. او نیز
باید مثل موسی که دریا را شکافت و عصا را به اژدها تبدیل ساخت، معجزه ای
آشکار و به دلخواه ما بیاور. (طبرسی، 1372: 8 / 451) ب) ایجاد تردید در وحیانی بودن قرآن عبارتی که دشمنان در مورد نزول قرآن به کار می برند، حاکی از این شبهه افکنی هاست آنجا که قرآن کریم از زبان مخالفان می فرماید: أ اُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ
هُوَ کَذَّابٌ أ شِرٌ * سَیَعْلَمُونَ غَداً مَن الْکَذَّابُ الْأ شِرُ.
(قمر / 26 ـ 25) (ای عجب) آیا از بین ما تنها بر او وحی رسید؟ نه! او مرد دروغگوی بی باکی است. زود باشد که فردا بدانند که دروغگوی بی باک کیست؟ در تفسیر آیه شریفه آمده است تعبیر به «ألقی الذکر»
به جای «اُنزل الذکر علیه» و یا نظیر آن، برای این بوده که بفهماند چگونه
یک مرتبه و به عجله چنین شد؟ (آلوسی، 1415: 14 / 88) با انتخاب کلمه «القی»
به جای انزال از وحیانی نبودن قرآن سخن می گویند؛ نکته قابل توجه آن است
که در تردیدافکنی نباید به طور مستقیم و صریح موضوع را انکار کرد؛ بلکه
باید عبارت را طوری انتخاب نمود تا مخاطب به طور مستقیم دچار تردید نشود.
کلمه «القی» این بار معنایی را به دوش می کشد و واژه «کذاب» تردید مخاطب را
بیشتر می کند. آنچه نویسنده کتاب آیات شیطانی در صدد اثبات آن است،
ایجاد تردید و در ادامه تکذیب کامل وحی بودن قرآن کریم است. این اقدام به
قدری خطرناک و فاجعه آمیز است که امام خمینی فتوای قتل نویسنده آن را صادر
نمود. نگرش ناسوتی به وحی نیز که در ادامه همین مبارزه با کتاب مقدس قرآن
قرار دارد، به طور موزیانه و با روندی نرم و آهسته به انکار وحی بودن قرآن
می پردازد. عبدالکریم سروش در تعیین ماهیت وحی می نویسد: «پیامبری، نوعی
تجربه و کشف بود ... هر جا سخن از تجربه می رود، سخن از تکامل تجربه هم
درست است. شاعر، شاعرتر می شود، و سخنران با سخنرانی، سخنران تر، و این امر
در هر تجربه ای جاری است ... پیامبر| نیز که همه سرمایه اش شخصیتش بود،
محل و موجد و قابل و فاعل تجارب دینی و وحیی بود و بسطی که در شخصیت او می
افتاد، به بسط تجربه و (بر عکس) منتهی می شد و لذا وحی، تابع او بود؛ نه او
تابع وحی ... کامل تر شدن دین، خلاصه و عصاره تجربه های فردی و جمعی اوست.
در غیبت پیامبر هم باید تجربه های درونی و برونی پیامبر بسط یابند و بر
غنا و فربهی دین بیفزایند ... اگر «حسبنا کتاب الله» درست نیست، حسبناً
معراج الهی و تجربه النبی هم درست نیست». (سروش، 1378: 13) در نقد این دیدگاه باید گفت که اساساً وحی قرآنی با تجربه دینی تفاوت هایی دارد. 1. تجربه دینی را می توان اساسی دانست که با علم
حضوری درک می شود همانند محبت کودک به مادر خود؛ اما وحی نوعی القای معنا
به پیامبر است که با وسائط الهی و توبه او و توسط جبرئیل حاصل می شود. 2. تجربه دینی پیامبر| مخصوص زمان وحی نبود و همواره
در این حالات معنوی وحی الهی را دریافت نمی کردند. پس وحی تابع پیامبر
نبود؛ بلکه وابسته به شرایط و نیاز مسلمین به دریافت راهنمایی از طرف خدا
بوده است. 3. تجربه دینی، ایجاد و احساس می شود؛ درحالی که وحی نازل و دریافت می گردد و تعابیر قرآنی درباره وحی، این مطلب را تأیید می کند. 4. در وحی، خداوند با پیامبر سخن می گوید (بقره / 253) درحالی که در تجربه دینی، این ارتباط وجود ندارد. 5. وحی ویژگی خاصی دارد که حتی به امامان معصوم هم
«وحی» نمی شود و خاص پیامبران الهی است؛ درحالی که در تجربه دینی هر کسی می
تواند این احساس را داشته باشد. 6 . اگر محتوای تجارب دینی به لفظ درآید، مطالب آن
غالباً مبهم و قابل ارائه در چند گزاره محدود است مانند اینکه «من خدا را
دوست دارم» یا «من به او وابسته ام» و ... ولی «وحی قرآنی» هزاران گزاره
روشن در موضوعات مختلف اجتماعی، فردی، سیاسی، عبادی، اخلاقی، دنیوی و اخروی
است. (ساجدی، 1383: 440) 8 . مذهب علیه مذهب هر انسانی دارای ارزش ها و شاکله ذهنی است که روح و
جان او با آن ارزش ها خو گرفته است. اگر مطالبی که دیگران می گویند یا
فعالیتی که انجام می دهند، تفاوت زیادی با شاکله ذهن فرد داشته باشد،
ناخودآگاه آن را رد می کند؛ اما چنان که میان آنها قرابت و همانندی باشد،
ذهن آن را می پذیرد و گاهی بدون تفکر درباره تفاوت مطلب ارائه شده با شاکله
ذهن، آن را قبول می کند در این گونه موارد فرد دچار «خود فریبی» می شود و
نمی تواند میان مطلب بیان شده و ارزش واقعی، تفاوت قائل شود. از این رو یکی
از مسائل مهم در نبرد روانی، ارائه مطالب ضدّ مذهب در شکل و قالب دین و
مذهب است. استفاده از عناوین و کلمات مذهبی مانند راه راست و رشد، سوگند به
مقدسات دینی، ساختن مسجد و ادعای بندگی خدا از شیوه های مخالفان برای عرضه
مقصود خود و ضربه زدن به دین است؛ چنان که فرعون خود را منادی راه رشد و
سعادت می خواند و می گفت: «و مَا أ هْدِیکمُ إ لاَّ سَبیلَ الرَّشَاد؛
(غافر / 29) و شما را جز به راه راست، راهبر نیستم.» منافقان با سوگندهای
دروغین و با به میان آوردن ارزش ها و مقدّس شمردن آنها، سپری برای خود
ایجاد می کنند و در پناه آن، بزرگ ترین ضربه را به اسلام وارد می سازند.
چنان که قرآن کریم می فرماید: اتَّخَذُوا أ یْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبـِیل اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهینٌ. (مجادله / 16) سوگندهای خود را [چون] سپری قرار داده بودند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند و [در نتیجه] برای آنان عذابی خفت آور است. همچنین برای خالی کردن پشت جهادگران، حفظ عفت و پاک
دامنی زنان را که از اصول مسلم اسلام است، وسیله ای برای فرار از جبهه قرار
دادند و با کاهش نیروهای رزمنده و تضعیف روحیه رزمندگان و تقویت روحیه
سپاه دشمن، خواهان پیروزی سپاه کفر بر اسلام بودند. چنان که قرآن کریم
دراین باره می فرماید: یَقُولُونَ إ نَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِىَ بعَوْرَة. (احزاب / 13) می گفتند: خانه های ما بی حفاظ است و[لی خانه هایشان] بی حفاظ نبود. 9. تضعیف روحیه مخالفان انبیا از راه های مختلف در تضعیف روحیه طرف
داران حق تلاش می نمودند. انبیا همواره کوشیده اند تا روحیه نیروهای مؤمن
را بالا برند. پیامبر اسلام| در جنگ احزاب جهت تقویت روحیه لشکر اسلام به
ایراد سخن پرداختند؛ ولی منافقان برای تضعیف روحیه مؤمنان، پیامبر| را به
فریب دادن نیروها متهم کردند. قرآن کریم می فرماید: اِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فی قُلُوبهِِم مَّرَضٌ ما وَعَدَ نَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ الاَّ غُرُوراً. (احزاب / 12) و هنگامی که منافقان و کسانی که در دل هایشان بیماری است می گفتند: خدا و فرستاده اش جز فریب وعده ای به ما نداده است. پیامبر| هنگام حفر خندق، وعده پیروزی می داد در این
هنگام منافقان نگاهی به هم کردند و گفتند: «ما داریم برای خودمان خندق می
کنیم و او به ما وعده قصرهای فارس و روم را می دهد.» (ابن کثیر، بی تا: 3 /
194) از دیگر نمونه های تضعیف روحیه، دادن آمار مأیوس کننده از دشمنان دین
است. قرآن کریم ضمن اشاره به این نکته راه خنثی نمودن آن را نشان داده
است: «کسانی که [برخی از] مردم به ایشان گفتند: مردمان برای جنگ با شما گرد
آمده اند؛ پس از آنان بترسید و[لی این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند:
خدا ما را بس است و نیکو حمایتگری است». (آل عمران / 173) راهکارهای مقابله با جنگ نرم کنترل منابع قدرت نرم دشوار است؛ اما تاثیر آن تا
حدود بسیار زیادی بستگی به پذیرش مخاطبان دارد. به همین دلیل توجه و ارتقاء
قدرت نرم موجود در جامعه اسلامی، عمده راهکاری است که تلاش دشمنان را خنثی
خواهد نمود. در برابر جنگ نرم دشمنان، دو راه وجود دارد: تسلیم یا مقابله. اسلام راه اول را نمی پذیرد و کوچک ترین تسامح در
امر دین که موجب تضعیف یا نابودی آن شود را مردود می شمارد؛ زیرا تسلیم از
موضع ضعف صورت می گیرد و اسلام و مسلمین ـ چنان که تابع شرع مقدس باشند ـ
در موضع قدرت قرار دارند. «وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا و أنتُمُ
الأعلَونَ إن کُنتُم مؤمِنینَ (آل عمران / 139)؛ سستی نکنید و غمگین نشوید
که شما برترید، اگر مؤمنید». نه تنها توان مقابله در مؤمنین وجود دارد؛ بلکه
اسلام به قدری قدرتمند است که اگر مسلمین نسبت به آن آگاهی داشته باشند و
در عمل به آن ملتزم باشند، قادر خواهند بود اسلام را در سراسر جهان مستقر
سازند؛ همان گونه که با ظهور حضرت ولی عصر# این اتّفاق خواهد افتاد؛ کتاب
خدا و آثار دین زنده خواهد شد، بناهای شرک و نفاق ویران، شاخه های گمراهی و
اختلاف بریده، اولیاء الهی عزیز و دشمنان ذلیل خواهند شد. 1. توجه به تعالیم دین و رهبران آسمانی در قرآن، علوم گذشته و اخبار آینده آمده است، دوای
دردها و نظم امور در قرآن است. (نهج البلاغه: خطبه 158) قرآن قدرتی است که
یاورانش شکست ندارند و حقی است که مددکارانش خوار نمی شوند. (همان: خطبه
198) قرآن کریم ضمن بیان مشکلات فردی، اجتماعی، سیاسی و ... همواره راه حل
مناسب معضل را به نیکوترین شکل بیان نموده است؛ اگر از تحقیر و استهزا،
تضعیف رهبری، شایعه پراکنی، تفرقه افکنی و ... سخن می گوید، با بیان های
گوناگون و شیوا، راه های مقابله با آنها را نیز مطرح می سازد؛ به گونه ای
که مسلمین را از هر منبع اطلاعاتی دیگر غنی می گرداند. سخنان و رفتار
پیامبر| و اهل بیت(علیهم السلام) نیز مبین قرآن کریم می باشد. ولایت فقیه
ادامه ولایت پیامبر| و ائمه اطهار(علیهم السلام) در عصر غیبت است. بدون شک
رهبری فقیه، قدرت عظیمی به مسلمانان می دهد. مقصود از ولایت و سرپرستی
فقیه، ولایت هر عالم یا مجتهدی نیست؛ بلکه شرایط خاصی دارد. «فقیه» در بحث
ولایت فقیه کسی است که دارای سه ویژگی مهم باشد: 1. صدر و ساقه اسلام را به
طور عمیق و با استدلال و استنباط بشناسد؛ 2. همه حدود و ضوابط الهی را
رعایت نماید؛ 3. استعداد و توانایی مدیریت کشور و لوازم این امر را داشته
باشد. (جوادی آملی، 1387: 136) به عنوان نمونه قرآن، راه شناخت شایعات را برگرداندن
آنها به رسول و اولی الامر می داند و تبعیت کورکورانه و پخش شایعاتی که
نظر رسول و اولی الامر در آن استنباط نشده است را تبعیت شیطانی می شمارد.
(نساء / 83) 2. بصیرت اهمیت بصیرت بدان پایه است که خداوند خطاب به
پیامبر| در دوران دشوار مکه می فرماید: «قُلْ هَذِهِ سَبیلى أ دْعُواْ إ
لىَ اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أ نَا وَ مَن اتَّبَعَنى؛ (یوسف / 108) بگو:
این است راه من، که من و هر کس مرا پیروی کرد، با بصیرت به سوی خدا دعوت می
کنیم.» حتی خود پیامبر| با بصیرت حرکت می کند و یاران ایشان هم با بصیرت
به دفاع از پیامبر| و تبلیغ دین می پرداختند. امیرمؤمنان(علیه السلام) در
جنگ صفین مقابل کفّار قرار نداشت. نیروهای جبهه مقابل نماز می خواندند و
ظواهر اسلام را رعایت می کردند. حقیقت بسیار مظلوم واقع شده بود؛ زیرا
ظواهر شرعی جبهه کفر، مردم را متحیر کرده بود و عده ای در جبهه حق در تردید
بودند که آیا می توان به روی برادران دینی خود در سپاه معاویه شمشیر کشید؟
هم علی(علیه السلام) و هم معاویه صحابه پیامبر| بودند. هر دو نماز می
خواندند و هر دو ادّعای دفاع از اسلام را داشتند. (اتابکی، 1375: 440) و
این بصیرت بود که نجات بخش یاوران علی(علیه السلام) گردید. 3. توجه به کارکرد خانواده در جنگ نرم بیشترین استفاده از عواطف و احساسات برای
نفوذ در افکار و اندیشه ها جهت تغییر باورها صورت می گیرد و ارکان اساسی و
مسلم اعتقادهای دینی جامعه، به آرامی از سوی دشمنان مورد هجوم واقع می
گردد تا به تدریج به تغییر اساسی در باورها و اعتقادها بینجامد؛ از این رو
نقش خانواده به عنوان یکی از مراکز قدرت نرم بسیار مهم و اساسی است. وقتی
مؤثرترین کانون مهر و محبت و سلامت جسمی و روحی جامعه؛ یعنی خانواده بتواند
با بهره گیری از دستورهای قرآن کریم، فرزندانی مؤمن و سالم تحویل جامعه
دهد، بی تردید آن جامعه در برابر هر تهاجمی اعم از جنگ سرد و جنگ نرم بیمه
خواهد شد. قرآن کریم تاکید می کند که همگان باید مراقب خود و اعضای خانواده
خود باشند و آنان را از هر آنچه موجب هلاکشان می گردد حفظ و حراست
نمایند؛ آنجا که می فرماید: یَا أ یُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أ نفُسَکُمْ وَ
أ هْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیْهَا
مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أ مَرَهُمْ وَ
یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ. (تحریم / 6) ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خویشانتان را از
آتشی که هیمه آن مردم و سنگ هاست نگه دارید، آتشی که فرشتگانی بر آن
گمارده شد که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی کنند و آنچه
را فرمان داده شده اند (به طور کامل) اجرا می نمایند. در این میان نقش مادر به عنوان کانون مهرورزی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. 4. تقویت روحیه و افزایش نشاط شرایط روحی آن قدر مهم است که عامل ایجاد برخی
بیماری ها یا باعث بهبود بعضی از امراض می گردد. امروزه این روش در کنار
تجویز دارو مورد استفاده قرار می گیرد. قرآن کریم به امت اسلامی روحیه می
دهد و تاکید می کند که با ایمان قوی بیست نفر صابر بر دویست نفر و صد نفر
بر هزار نفر غلبه می کند. (انفال / 65) قرآن کریم، مؤمنان را از سستی، حزن و
اندوه که عامل تضعیف روحیه است برحذر می دارد و می فرماید: وَ لاَ تَهـِنُوا وَ لاَ تَحْزَ نُوا وَ أ نتُمُ الأَعْلَوْنَ إن کُنتُم مُؤْمِنـِینَ. (آل عمران / 139) اگر ایمان دارید هرگز (در کار دین) سستی نکنید و اندوهناک نباشید درحالی که شما برترید. 5. صبر و تقوی از موارد قدرت نرم برای مقابله با جنگ نرم دشمن، صبر
و تقوی است. صبر باعث می شود، در فضای غبارآلود فتنه، توان و فرصت تفکر و
اتخاذ تصمیم حکیمانه به وجود آید و فرصت قانع ساختن افراد ناآگاه توسط
اندیشمندان فراهم شود؛ زیرا در شرایط التهاب و اضطراب، امکان ارزیابی درست
از اوضاع و تبیین مسائل وجود ندارد. (شریفی، 1388: 160) تصمیم گیری و عمل
عجولانه و تسلیم در برابر دشمن، همان هدفی است که دشمن به دنبال آن است.
آیه 186 آل عمران بهترین و استوارترین راه در امان ماندن از فتنه ها و
مقابله با توطئه های دشمن را رعایت صبر و تقوی می داند و می فرماید: وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أ وتُواْ
الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذِینَ أ شْرَکُواْ أ ذًى کَثِیراً
وَ إ ن تَصْبرُواْ وَ تَتَّقُواْ فَإنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْم الأُمُور . قطعاً در مال ها و جان هایتان آزموده خواهید شد و از
اهل کتاب و مشرکان آزار بسیاری خواهید شنید [ولی] اگر صبر کنید و
پرهیزگاری نمایید و این حاکی از عزم [استوار] شما در کارهاست. رعایت تقوی؛ یعنی در فضای فتنه، تمام تصمیم ها
براساس خداترسی باشد و از چارچوب قوانین الهی خارج نشود. با مسخره کنندگان
دین و مؤمنین همراه نشود، از رهبری دینی حمایت کند، به شایعات دامن نزند،
از جاده عفت خارج نشود، به سخنان گمراه کننده دشمن گوش فرا ندهد و بدون
تحقیق به افراد تهمت نزند. برای رعایت تقوی، «صبر» لازم است؛ زیرا صبر بر
گناه موجب تقوای الهی می شود. اگر انسان نتواند در برابر طعنه های دیگران
صبر کند، هرگز نخواهد توانست تقوی را رعایت نماید. اگر انسان نتواند در
برابر هوای نفس خود مقاومت کند، از جاده بندگی خدا خارج خواهد شد. از این
رو، صبر و تقوی دو عامل قدرت بخش در برابر هجوم دشمن است که بنا به فرمایش
امام علی(علیه السلام) «کسی که تقوا پیشه کند، خداوند راه خروج از فتنه ها و
چراغ هدایتی در ظلمت ها را در اختیار او قرار می دهد». (نهج البلاغه: خطبه
183) 6 . تقویت دانش دشمن شناسی دشمن ستیزی از مؤلفه های اصلی قدرت نرم است. قرآن
کریم همواره به این نکته مهم تاکید می ورزد. چنان که در سوره فتح می
فرماید: «محَُّمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أ شِدَّاءُ
عَلىَ الْکُفَّار رُحَمَاءُ بَیْنهَُمْ؛ (فتح / 29) محمد فرستاده خداست و
یاران (و همراهانش) بر کافران بسیار سرسخت و با یکدیگر بسیار مهربانند.»
زیر بنای دشمن ستیزی، تقویت دانش دشمن شناسی است. هر انسانی برای خوب
زیستن، نیازمند دو نوع آگاهی است؛ آگاهی از خوبی ها و آگاهی از بدی ها. اگر
کسی بخواهد در مسیر حق استوار بماند، نیازمند شناخت راه باطل و باطل
گرایان است. (شریفی، 1389: 208) خدای متعال با تقویت دانش دشمن شناسی، راه
حق را نشان می دهد: فَقُلْنَا یَا آدَمُ إ نَّ هَذَا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجـِکَ فَلا یُخْر جَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ. (طه / 117) پس گفتیم: اى آدم، همانا این (ابلیس) دشمن تو و همسر
توست، پس مبادا شما را از این بهشت بیرون کند پس در رنج و زحمت (اداره
زندگى) افتى. 7. احیای امر به معروف و نهی از منکر یکی از اهداف مهم دشمن در جنگ نرم، ایجاد روحیه بی
تفاوتی و تساهل در جامعه است که پیامدهایی چون گسترش فساد، حاکمیت مفسدان،
نابودی عفت و حیا و دینداری به دنبال دارد. از راهکارهای اساسی مقابله با
این توطئه دشمنان و تقویت روحیه نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر
می باشد. (عیسی زاده، 1392: 60) بی جهت نیست که معیار برتری این امت بر
دیگر امت ها، امر به معروف و نهی از منکر نمودن آنهاست. (آل عمران / 110)
چنان که امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمود: امربه معروف و نهی ازمنکر را ترک نکنید که اشرار بر
شما مسلط می شوند و بعد از آن هرچه دعا کنید مستجاب نمی شود. (نهج البلاغه:
نامه 47) 8 . توجه به عوامل وحدت بخش از دیگر راهکارهای مقابله با جنگ نرم، توجه به اتحاد
و همبستگی و پرهیز از هرگونه اختلاف و تفرقه در میان امت اسلام است. قرآن
کریم می فرماید: «وَ لا تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَ تَذْهَبَ ر یحُکم؛
(انفال / 46) و با هم نزاع و ستیزه مکنید که سست مى گردید و تسلط و
حکومتتان از میان مى رود.» مهم ترین عوامل موثر در ایجاد وحدت اسلامی
عبارتند از: یک. پرهیز از تکفیر صاحبان فرقه های اسلامی: قرآن
کریم مؤمنان را از برخورد نامناسب با کسانی که اظهار ایمان می کنند، باز می
دارد و می فرماید: یَا أ یُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إذَا ضَرَبْتُمْ
فِی سَبـِیل اللّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَ لاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أ لْقَى
إلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً. (نساء / 94) اى کسانى که ایمان آورده اید، هنگامى که در راه خدا
(براى جهاد) سفر کردید خوب بررسى و تفحّص نمایید و نسبت به کسى که به شما
سلام دهد و اظهار اسلام کند مگویید مؤمن نیستى. دو. توجه به حقوق اجتماعی دیگران: از آنجا که ریشه
برخی از منازعات اجتماعی و سیاسی احساس تبعیض و بی عدالتی می باشد، لازم
است حقوق قانونی همه مردم، محترم شمرده شود. قرآن کریم زمینه جهاد و دفاع
را به عنوان پیشگیری از انهدام صومعه ها، کلیساها، کنیسه ها و مساجد ذکر می
کند و مدلول التزامی این سخن، احترام به مذاهب و آزادی انسان در مقام
عبودیت و پرستش خداوند است. (فضل الله، 1419: 16 / 84) سه. اطاعت از رهبری: یکی از عوامل بسیار مهم که در
وحدت بخشی امت اسلامی نقش اساسی دارد، اطاعت از انبیای الهی و رهبران و
حاکمان دینی است. این امر مورد تأکید قرآن کریم است؛ آنجا که می فرماید: یَا أ یُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أ طِیعُواْ اللَّهَ
وَ أ طِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أ وْلِى الْأ مْر مِنکمُ فَإ ن
تَنَازَعْتُمْ فى شَىءٍ فَرُدُّوهُ إ لَى اللَّهِ وَ الرَّسُول إ ن
کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ باللَّهِ وَ الْیَوْم الآخِر ذَلِکَ خَیْرٌ وَ أ
حْسَنُ تَأ و یلا. (نساء / 59) 9. امید به آینده ادامه هر راهی با امید میسر است. قرآن کریم همواره
امت اسلامی را به امیدواری به وعده های الهی فرا می خواند تا جایی که وعده
قطعی بر پیروزی و غلبه اسلام می دهد و می فرماید: هُوَ الَّذِى أ رْسَلَ رَسُولَهُ بالْهُدَى وَ دِین
الْحَقّ لِیُظْهرَهُ عَلَى الدِّین کُلِّهِ وَ لَوْ کَر هَ الْمُشْر
کُون. (توبه / 33) اوست کسی که رسول خود را به هدایت فرستاد تا بر همه ادیان عالم برتری دهد. هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. 10. تقویت بعد نظامی از ویژگی های قدرت نرم، وابستگی آن به قدرت سخت است.
اگر نسبت به ارتقاء سطح قدرت سخت بی توجهی شود، حفظ هویت دشوار خواهد بود.
قرآن کریم می فرماید: و أ عِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ
وَ مِن رَبَاطِ الْخَیْل تُرْهِبُونَ بهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ
عَدُوَّ کُمْ. (انفال / 61) در مقام مبارزه تا آن حد که بتوانید نیرو فراهم کنید. (از تسلیحات و) اسبان سواری، تا با آن دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید. نتیجه قرآن برای هدایت انسان فرستاده شده است و هیچ تر و
خشکی نیست مگر اینکه در قرآن کریم آمده است. جنگ نرم دشمن را باید جدی
گرفت؛ همچنان که قرآن کریم آن را مهم دانسته و به جزئیات آن پرداخته است.
باید با اتکاء به منابع قدرت نرم، فراتر از ایستادگی در برابر دشمن، اسلام
را در سراسر دنیا گسترش داد. به جای منفعل شدن و بر طبل سازش کوبیدن، باید
نقش خود را به صورت فعال ایفا نمود. سرتاسر جهان اسلام باید تحت هدایت
رهبری واحد قرار گیرد تا هم وحدت اسلامی تحقق یابد و هم از تحلیل قدرت عظیم
مسلمین به واسطه انحراف و ضعف ایمان برخی سران و رهبران جلوگیری شود. منابع و مآخذ قرآن کریم. صمد عبداللهی عابد: دانشیار دانشگاه تربیت معلم آذربایجان. فاطمه وجدی: کارشناس ارشد دانشگاه تربیت معلم آذربایجان. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 15بررسی جنگ نرم در آیات قرآن - بخش دوم و پایانی
راهکارهای مقابله با جنگ نرم
طراحان جنگ نرم با سرمایه گذاری بر افکار و اندیشه ها، آسان تر و با شتاب بیشتر به اهداف و نتایج دست می یابند.
نهج البلاغه، 1379، گردآوری سید رضی، ترجمه محمّد دشتی، قم، شاکر.
آلوسی، شهاب الدین سید محمود، 1415 ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، بی تا، السیرة النبویة، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
ابن منظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر.
اسکندری، حمید، 1389، پدافند غیر عامل، تهران، معاونت تربیت و آموزش بسیج.
برزونی، عبدالله، 1387، قدرت نرم سرمایه اجتماعی بسیج، تهران، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج.
جوادی آملی، عبدالله، 1387، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، اسراء.
حائری، میر سید علی، 1377، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
ساجدی، ابوالفضل، 1383، زبان دین و قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
سروش، عبدالکریم، 1378، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسة فرهنگی صراط.
سیوطی، جلال الدین و جلال الدین محلی، 1416، تفسیر جلالین، بیروت، مؤسسة النور.
شریفی، احمدحسین، 1388، موج فتنه، تهران، کانون اندیشه جوان.
ـــــــــــــــ ، 1389، جنگ نرم، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
طبرسی، فضل بن حسن، 1377، جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران.
طوسی، محمد بن حسن، بی تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
عیسی زاده، عیسی، 1392، قرآن و راه های مقابله با جنگ نرم، قم، زمزم هدایت.
فضل الله، سید محمدحسین، 1419ق، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملا.
فیض کاشانی، ملامحسن، 1415 ق، تفسیر صافی، تهران، صدر.
متفکر، حسین، 1387، جنگ روانی، قم، زمزم هدایت.
مراغی، احمد مصطفی، بی تا، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
منقری، نصر بن مزاحم، 1386، وقعة صفین، ترجمه ترجمه پرویز اتابکی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی.
از جمله سوالاتی که در این زمینه مطرح می شود این است که آیا در کلام و اندیشه امام خمینی(ره) به موضوع جنگ نرم نیز اشاره شده است یا نه؟
در پاسخ باید گفت: امام خمینی(ره) در طول دوران حیات مبارزاتی خود همچنان که به ابعاد مختلف مبارزه توجه کامل داشت، به جنگ نرم، شیوه های آن و ابزارهای مورد استفاده در آن نیز در مقاطع مختلف توجه نشان داد و با تعابیر مختلف دوستداران خود را متوجه آن ساخت.
اهداف دشمن در جنگ نرم از دیدگاه امام خمینی(ره)
به اعتقاد امام خمینی(ره) یکی از راه های مهمی که دشمن از طریق آن جهت ضربه زدن به اسلام و انقلاب اسلامی اقدام می کند، استفاده از روش های جنگ نرم است.
ایشان در یکی از سخنرانی های خود یاد آوری می کنند:" آمریکا با زور سرنیزه به میدان نمی آید، بلکه با قلم به میدان می آید" و به این ترتیب شیوه جنگ غرب علیه اسلام را پیش بینی می کند.
ایشان در تذکری به دوستان انقلاب اسلامی خاطر نشان می کند، نباید از قدرت نظامی دشمن ترسید
"عزیزان، ما از محاصره اقتصادى نمىترسیم، ما از دخالت نظامى نمىترسیم، آن چیزی که ما را مىترساند ، وابستگى فرهنگى است، ما از دانشگاه استعمارى مىترسیم".
این رهبر فرزانه ایجاد وابستگی شدید فرهنگی به غرب را مهمترین هدف دشمن از راه اندازی جنگ نرم عنوان می کند.
این پیر خردمند، همواره در سخنان خود به عرصه هایی که دشمن از طریق آن تلاش خواهد کرد، به پیکره امت اسلامی ضربه وارد کند حساسیت نشان داده و بخش زیادی از تلاش خود را به اصلاح این عرصه ها اختصاص دادند. به اعتقاد ایشان دانشگاه و رسانه، دو عنصر اساسی و محوری در پیمودن راه سعادت یا رفتن به سمت شقاوت در جامعه امروز ماست.
از دیدگاه حضرت امام، دشمن برای ضربه زدن به اهداف عالیه دین تلاش خواهد کرد، در اولین قدم دانشگاه و دانشجو را از مسیر اصلی منحرف نماید.
ایشان در این زمینه می فرمایند: اما در دانشگاه ها نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش هاى خودى منحرف کنند و به سوى شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه مى خواهند انجام دهند. اینان می خواهند به این طریق کشور را به غارت زدگى و غرب زدگى بکشانند و این بهترین راه برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه است.
امام خمینی(ره) که در بیان دقیق خود رمز مشکلات موجود در جوامع مسلمین را کشف کرده است، تنها راه مبارزه با این تهاجم را اسلامی کردن دانشگاه ها و توجه به مسائل تربیتی و متعهد بار آوردن دانشجو می داند.
ایشان در این زمینه می فرمایند:
دانشگاه باید عالم درست کند، دانشگاه باید اشخاصى را درست کند که مملکت خودش را اداره کند از حیث علمیت، اداره کند از حیث فرهنگ، نه اینکه غایت آمال این باشد، یک چیزى دستش بیاید برود تو یک ادارهاى بنشیند".
پیشوای بزرگ امت همواره تاکید داشتند، صحنه مبارزه حق و باطل منحصر به میدان های جنگنظامی نیست، بلکه فضاهای علمی و آموزشی و مراکز رسانه ای، مهمترین صحنه های تقابل دو گروه حق و باطل اند
در اندیشه امام راحل عرصه رسانه نیز یکی از مهمترین میعادگاه های دشمن برای ضربه زدن به اسلام و آموزه های آن است، ایشان رادیو و تلویزیون را از مهمترین عوامل اصلاح یا فساد جامعه عنوان می کنند: " رادیو و تلویزیون از تمام رسانه هایى که هست حساستر است. رادیو و تلویزیون مىتواند یک مملکت را اصلاح کند و مىتواند به فساد بکشد. تبلیغات رادیو و تلویزیون مىتواند از راه سمع مردم را تربیت یا منهدم کند".
ایشان، در وصیت نامه سیاسی ـ الهی خود از نقش تلویزیون در تغییر هنجارهای جامعه و ایجاد دگرگونی در فرهنگ جامعه سخن می گوید. در باور امام، رادیو و تلویزیون و سینمای فاسد از یک جامعه مولد، یک جامعه مصرف گرا و شهوت خواه می سازد و این دقیقا همان چیزی است که دشمن به دنبال آن است.
توجه امام به عرصه رسانه تنها به سوی رادیو تلویزون معطوف نیست. ایشان ضمن اینکه در مقاطع مختلف، از نقش افراد روشنفکر و متعهد در آگاهی رساندن به آحاد افراد جامعه از طریق درج مقالات در روزنامه ها و مجلات تجلیل می کند، از نقش منفی رسانه های ضد ارزشی و تاثیر آن در منحرف کردن افکار جوانان و انسانهای کم اطلاع جامعه نیز سخن می گوید.
امام خمینی(ره) در مورد نقشی که روزنامه ها و مجلات در جنگ نرم دشمن علیه ما ایفا می کنند، می فرماید: " مجله ها با مقاله ها و عکس هاى افتضاح بار و اسف انگیز و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگى خویش و ضد اسلامى با افتخار مردم به ویژه طبقه جوان مؤثّر را به سوى غرب یا شرق هدایت مى کردند".
اما در دیدگاه امام استفاده از ابزار رسانه، تنها بخشی از برنامه هدفمند و بلند مدت دشمن صحنه جنگ نرم است. امام خمینی (ره) با دیده روشن بین خود ایجاد مراکز فحشا و فساد و کشاندن جوانان به سوی بی بندباری و بی مسئولیتی را از برنامه های عمده دشمن می داند.
در نظر امام خمینی(ره)، تقویت و حمایت از عناصر خودباخته و منحرف و ایجاد زمینه کار و فعالیت برای این افراد از دیگر برنامه های دشمن برای مقابله نرمبا جریان بزرگ اسلامی در جهان است.
ایشان حتی از امکان نفوذ و رسوخ افراد منحرف در میان علمای دینی و حوزه های علمیه نیز سخن می گوید و از متولیان امر می خواهد تا متوجه حضور افراد منحرف حتی در میان حوزه های علمیه دینی نیز باشند
امام راحل در این خصوص می فرمایند: "یکى از راه هاى با اهمیت براى مقصد شوم آنان و خطرناک براى اسلام و حوزه هاى اسلامى نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه هاى علمیّه است که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیّاد که با آگاهى بر علوم اسلامى و جازدن خود در بین توده ها و قشرهاى مردم پاکدل و علاقه مند نمودن آنان به خویش و ضربه مهلک زدن به حوزه هاى اسلامى و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب مى باشد".
ایشان همچنین جداکردن علمای دینی و حوزه های علمیه از دانشجویان و مراکز دانشگاهی را نیز از عرصه های جنگ نرم و نقشه های دشمن در مبارزه با اسلام می داند.
امام خمینی:
مجله ها با مقاله ها و عکس هاى افتضاح بار و اسف انگیز و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگى خویش و ضد اسلامى با افتخار مردم به ویژه طبقه جوان مؤثّر را به سوى غرب یا شرق هدایت مى کردند
امام در توصیه ای به امت اسلامی چنین می گویند: " توصیه اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هرچه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشه ها و توطئه هاى دشمن غدّار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادى را دیدند که با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند".
پیشوای بزرگ امت همواره تاکید داشتند، صحنه مبارزه حق و باطل منحصر به میدان های جنگ نظامی نیست، بلکه فضاهای علمی و آموزشی و مراکز رسانه ای، مهمترین صحنه های تقابل دو گروه حق و باطل اند .
امام راحل در تبیین دقیق خود از صحنه نبرد فوق روشنفکرمآبان خودفروخته و متحجرین خشک مغز و متعصب را مهمترین گروه ها برای سوء استفاده دشمن به عنوان عوامل جنگ نرم می دانند.
در اندیشه امام دشمن با تاثیر گزاری بر این دو گروه، از هر یک به نوعی در خصوص ضربه زدن به کلیت باورهای اسلامی مردم استفاده می کنند. از گروه اول به عنوان ابزار ستیزه با باورهای عمیق دینی مردم و از گروه دوم به غرض زیر سوال بردن مبانی دینی و اعتقادی استفاده ابزاری صورت می گیرد.
از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، خصوصا در دهه های معاصر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مایوس نمودن ملت ها از اسلام است . گاهی ناشیانه و با صراحت به این که احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است، نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند یا آن که اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضرنمی شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهى موذیانه و شیطنت آمیز به گونه طرفدارى از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهى سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایى و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خداى تعالى نزدیک و از دنیا دور مى کند و حکومت و سیاست و سررشته دارى بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوى است چه اینها تمام براى تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیاء عظام است و مع الا سف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدیّنان بى خبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتى دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق مى دانستند و شاید بعضى بدانند و این فاجعه بزرگى است که اسلام مبتلاى به آن بود".
امام راحل بعد از بیان همه مسائل فوق در یک توصیه اساسی وحدت کلمه و بیداری و هوشیاری در برابر توطئه های دشمن را مهمترین عامل پیروزی عنوان می کند. ایشان می فرمایند: "از خارج هیچ ترسی نداشته باشید ، از داخل خودمان بترسید از این که با توطئه ها شما ها را از هم جدا کنند".
" همه این را امروز فهمیده اند و دانسته اند که مواجهة استکبار با نظام جمهوری اسالمی، دیگر از نوع مواجهة دهة اول انقالب نیست. در آن مواجهه، زورآزمایی کردند؛ شکست خوردند. مواجهة سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب کودتا راه انداختند. شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت، احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هوشیاری نسبت به همه جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجهة با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیلة ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیلة دروغ، به وسیله شایعه پراکنی با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم. » (دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از شعرا، فرهیختگان و اهالی فرهنگ مورخ 88.9.4 )
جنگ نرم از منظر قرآن
با توجه به تعریفی که از جنگ نرم صورت گرفت، میتوان تحلیل و تبیین ابعاد آن را از لابهلای آیات شریفه قرآن جستجو نمود. خداوند در قرآن وجود جنگ نرم و تلاش پنهان دشمن جهت راه اندازی آن را هشدار میدهد و سپس سردمداران این تهدید بزرگ را معرفی کرده و عاقبت بطور مفصل روشهای بر اندازی نرم توسط دشمنان جریان حق را افشاء مینماید.
خداوند متعال پس از هشدار به وجود جنگ نرم، دشمنان شیطان را شکل دهنده اصلی این تهدید میداند که شیوه او نیز دقیقا مطابق با ویژگیهای جنگ نرم است یعنی حرکتی آرام، تدریجی، بلند مدت و نرم افزارانه. قرآن در این باره می فرماید: از گامهای شیطان پیروی نکنید چه اینکه او دشمن آشکار شماست. جمله (گامهای شیطان) اشاره به یک مسئله تربیتی دارد و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالباً بهطور تدریجی در انسان نفوذ می کند نه به صورت دفعی و فوری. وسوسههای شیطان معمولاً بههمین صورت است انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود بهسوی پرتگاه میکشاند این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست تمام دستگاههای شیطانی برای پیاده کردن نقشههای شوم خود از همین روش «خطوات»گامبهگام استفاده میکند که در اصطلاح امروزی به آن تهدید یا جنگ نرم گفته میشود.
همچنین خداوند در قرآن کریم آیهی 217 سورهی مبارکهی بقره میفرماید: "و لایزالون یقاتلونکم حتی یرّدوکُم عَنْ دینِکُم إن استطاعُوا". به این معنی که «دشمنان شما همواره با شما در جنگ هستند». واژه لایزالون، دلالت بر استمرار دارد و گویای این است که دشمنان همیشه با شما در جنگ هستند منتهی بسته به شرایط مکانی و زمانی نوع این جنگ ممکن است متفاوت باشد. گاهی جنگ، جنگ نظامی است. گاهی اقتصادی است و گاهی نیز فرهنگی.
از دیدگاه قرآن چندین گروه بهعنوان سردمداران جنگ نرم بهشمار میروند که خداوند به تفکیک از هر گروهی به نامی خاص یاد کرده است که ما در اینجا فقط به ذکر نام تعدادی از آنها می پردازیم:
1. مشرکین: اولین گروه به تعبیر قرآن مشرکین میباشند: «وای بر مشرکان همانها که زکات را ادا نمیکنند و آخرت را منکرن»
2. منافقین: دشمنانی که در لباس دوست سعی در آسیب زدن به ساختار دین و اجتماع را دارند. «هنگامی که منافقان نزد تو آیند… آنها «منافقان»دشمنان واقعی تو هستند از آنان بر حذر باش خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف میشوند؟».
3. سردمداران باطل: میگویند: پروردگارا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنها ما را گمراه ساختند.
این سه گروه عمده بهعنوان دشمنان جبهه حق و سردمداران جنگ نرم بر ضد این جبهه به شمار میآیند که البته همه آنان به عنوان پیاده نظامان و امیران لشکر سردمدار بزرگ جبهه باطل یعنی شیطان بهشمار میآیند. شیطان میخواهد آنها را شدیدا گمراه کند و قسم خورده که احدی از نسل انسان را رها نکند حتی پیامبران را که گمراهی آنها غیرممکن است ولی با وجود این شیطان حتی از تلاش برای گمراهی آنها هم دست نمی کشد.
نعریف جنگ نرم
این واقعیت که جامعه ی معاصر تحت تأثیر مؤلفه های فناوری های نوین، جهانی شدن و تأثیرات جامعة اطلاعاتی، به شبکه ای پیچیده تبدیل شده که ویژگی بارز آن ارتباط عمیق و گستردة عناصر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با یکدیگر است؛ ما را به آنجا رهنمون می کند تا تصویری نوین از جنگ و منازعه ارائه نماییم. جنگی که در آن ابعاد و مؤلفه های نرم افزاری بر شاخص های سخت افزاری غلبه دارد.
بنابراین می توان گفت؛ جنگ نرم، جنگ معانی، نمادها، نشانه ها، رسانه ها، فرقه ها، ارزش ها، آداب و رسوم و شبکه های اجتماعی واقعی و مجازی است و ممکن است در قالب های مختلفی از قبیل صدا، تصویر، نرم افزار، بازی و انجمن ها خود را نشان دهد. گسترة مفهومی جنگ نرم وسیع تر از تهاجم فرهنگی است و با توجه به پیشرفت های فناورانه و درهم تنیده تر شدن روابط اجتماعی، محدودة عملیاتی بزرگ تری را شامل می شود.
جنگ نرم به روش های متنوعی انجام می شود. هدف نهایی جنگ نرم تغییر نظام سیاسی و اعمال سلطه با روشی متفاوت از جنگ سخت است و ویژگی بارز آن استفاده از قدرت نرم می باشد. قدرت نرم را ارزشهای انسانی و قدرت سخت را نیروی نظامی توصیف می کند. به طور کلی جنگ نرم در شش طبقة فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و علمی قابل بررسی است. در این طبقه بندی عمدتاً جنگ نرم در دو طبقة فرهنگی و اجتماعی و سپس در حوزه های علمی و سیاسی انجام می شود و جنگ اقتصادی و نظامی اغلب به هر دو صورت سخت و نرم انجام می شود.
1. جنگ نرم فرهنگی
فرهنگ،کیفیت یا شیوة بایسته و شایسته برای آن دسته از فعالیت های حیات مادی و معنوی انسان هاست که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده آنان درحیات معقول تکاملی باشد. بر این اساس، عناصر فرهنگ متنوع بوده و هدایت کنندة سبک زندگی است. در جامعة امروز این بایسته ها و شایسته ها از مسیرها و حوزه هایی به انسانها منتقل می شود که هر کدام می توانند راههای نفوذ و تغییر فرهنگ های دیگر باشند. این حوزه ها که جنگ نرم فرهنگی در آن ها شکل می گیرد به شرح زیر هستند:
الف. حوزه ی رسانه ای: جنگ رسانه ای از برجسته ترین مؤلفه های جنگ نرم محسوب می شود. چرا که رسانه ها ابزارهایی قوی برای تحمیل اراده هستند. بنابراین جنگ رسانه ای یکی از برجسته ترین جنبه های جنگ نرم و جنگ های جدید بین المللی است. جنگ رسانه ای حتی در شرایط صلح نیز بین کشورها به صورت غیر رسمی ادامه داشته و هر کشوری از حداکثر توان خود برای پیشبرد اهداف سیاسی خویش با استفاده از رسانه ها، بهره گیری می کند. با توجه به اینکه در جنگ رسانه ای خشونتی اعمال نمی شود وقوع آن برای مردم نامحسوس است از طرفی بسیج عمومی هم در آن کاربرد ندارد و به اصطلاح جنگ رسانه جنگ بین نخبگان است فلذا میزان تخریب زیاد است تا حدی که شهروندان عادی کشور هدف، متوجه حجم سنگین این جنگ بر فضای روحی و روانی خود و اطرفیانشان نمیشوند. قدرت نفوذ سردمداران این جنگ و قدرت تاثیرگذاری و نفوذ آن به گونهای است که در سطوح جامعه اعم از شهر و روستا گسترش مییابد. در این جنگ ، ملتها و مردم با خواست و اراده خود و قبول هزینه در معرض حمله قرار میگیرند. در این جنگ طرف متخاصم کنترل افکار عمومی را در اختیار می گیرد.
مردمی که تحت بمباران جنگ رسانه ای قرار دارند حتی ممکن است خود از وجود جنگ سنگینی که بر فضای تنفسی آن جریان دارد، بی اطلاع باشند. هدف جنگ رسانه ای اگر چه در نهایت تغییر کارکرد و عملکرد دولتها است اما به طرز ملموس به جای هدف قرار دادن مستقیم دولتها، ملتها را هدف بمباران خود قرار می دهد.
در انتها می توان گفت؛ بنیادیترین تعریف از جنگ رسانه ای عبارت است از: استفاده از رسانه برای تضعیف کشور هدف و بهره گیری از توان و ظرفیت رسانه ، اعم از مطبوعات، خبرگزاریها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و اصول تبلیغات ، با هدف دفاع از منافع ملی.
ب. حوزه ی ارزشی و هنجاری: عرصه فرهنگ، عرصة بایدها و نبایدها و عرصة جلوه گری مکاتب حق و باطل، و بازسازی فرهنگی به معنای مبارزه با اندیشه های باطل، برداشت های نادرست، گرایش های شیطانی، روش های غلط و مکاتب انحرافی و جایگزینی حق و صواب است. پیداست که چنین مبارزه ای با زور سلاح های گرم و بسیج نیروهای فیزیکی میسر نیست. هرگونه مبارزه با زبان، آداب و رسوم، هنجارها، قهرمان ها و الگوهای سرنوشت ساز جامعه در حوزه جنگ نرم قرار می گیرد.
ج. حوزه ی مذهبی و اعتقادی: «بدون علم نمی شود، با علم بدون دین هم نمی شود،جامعه باید جامعه ی دینی باشد و در رأس آن هم دانشگاه است». ترویج فرقه های انحرافی، تعبیر و تفسیر نادرست آموزه های دینی، تاریخ گذشته نشان دادن دین، اختلاف افکنی بین مذاهب یک دین، توهین به شخصیت ها و رهبران دینی و بی ارزش جلوه دادن علم و کار آن ها از جمله روش های جنگ نرم در این حوزه هستند.
2- جنگ نرم اجتماعی
می توان جنبه هایی از زندگی جمعی انسان ها را پیدا کرد که پایه های زندگی اجتماعی را شکل می دهند و شکل گیری و تحول فرهنگ تحت تأثیر آن ها است. این حوزه ها که جنگ نرم در آن ها انجام می شود به شرح زیر هستند.
الف) حوزة آداب و قوانین: در عصر جهانی شده، فضا در کانالهای سرزمین زدایی شده ارتباطات قرار گرفته است. فضا دیگر تحت سیطرة دولت نیست؛ سایر فضاهای سرزمین زدایی شده همراه با فروپاشی جامعة ملی به عنوان تنظیم کنندة ممتاز فضای اجتماعی ظهور یافته اند. در این فضا افراد هر جامعه با آداب و رسوم، سنت ها و آرمان های افراد و جوامع دیگر آشنا شده و در صورت پذیرش منطقی یا غیرمنطقی این عناصر، به تغییر در آداب و رسوم جامعة خود می پردازند. در فضای جهانی، سرمایه گذاری برای ایجاد شبهه و ابهام درآرمان های دیگران برای ترغیب و اقناع آن ها جهت پذیرش آرمان های خودی ازطریق دروغ، فریب و ... انجام می شودکه نتیجه آن میتواند نیازسازی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... در جوامع ضعیف برای ایجاد وابستگی فکری و عملی باشد. اختلاف افکنی بین اقوام، جنگ با اصول قانون اساسی، بازی با مفاهیمی همانند دموکراسی، حقوق بشر و آزادی در کشورهای اسلامی و جنگ با بنیان خانواده و ازدواج، از جنگ های نرم این حوزه هستند.
ب) حوزة هویتی: نتیجة عملکرد قدرتمند و مقتدرانه یک فرهنگ در فضای کنونی حاکم بر جامعه جهانی، بیزاری و بی علاقه گی افراد به فرهنگ و ایدئولوژی ضعیف خودی و عشق و علاقه به فرهنگ و ایدئولوژی قوی و بیگانه است. با توجه به این عشق و علاقه به مرور ذهنیت ها، نگرش ها، ارزش ها و رفتارها، رنگ و بوی فرهنگ بیگانه را به خود گرفته و فرد، خود را شهروند دولت و فرهنگ قوی دانسته و از هویت فردی و ملی خود جدا خواهد شد. در این صورت است که اصطلاحاتی چون روشنفکر غرب زده و توصیه هایی چون بازگشت به خویشتن، نداهای دعوت به اتحاد و بصیرت وارد کتاب ها، رسانه ها و گفتارهای مختلف می شود.
ج) حوزة تعاملات اجتماعی: شهروند جهانی، مهاجرت مجازی، اشتغال مجازی، چندفرهنگی بودن و از این قبیل اصطلاحات به دنبال توسعه ی ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی، تسهیل و تسریع فرایند تعاملات انسانی مطرح شده اند. این ابزارهای تعامل، برای پیشبرد اهداف جنگ نرم قابل استفاده هستند. از طریق وبلاگ های فردی و گروهی، شنودمکالمات، تسلط به ارتباطات الکترونیکی، نفوذ در شبکه های سازمانی و ملی، شبکه های اجتماعی مجازی، شبکه های وابسته به فرقه ها و گروه های خاص بر ذهنیت ها و اعتقادات تأثیر گذاشته می شود. از طرف دیگر گسترس این تعاملات در جوامع ضعیف تر باعث تغییر نحوه کنش متقابل افراد آن جوامع با همدیگر و در نتیجه منجر به گرایش و عمل به محتوا، روش و ارزش های القایی ابزارهای ارتباطی بیگانه شده، به تدریج سبک زندگی دستخوش تغییر بنیادین می شود.
د) حوزة فناوری های اجتماعی: با ورود فناوری های جدید به جوامع، اصطلاحات، روش ها و فرهنگ استفاده از آن نیز وارد می شود. همچنین صدور فناوری ناقص و تاریخ گذشته به کشور مقصد، بدون ارایة آموزش در مورد آن و بدون در نظر گرفتن ارزش های بومی، فضای وابستگی، عقب ماندگی و دلبستگی را تشدید می کند. به عبارتی ورود هر فناروی و ابزار جدید در یک کشور به همراه خود شکلی جدید از زندگی وارد می کند و این شکل جدید نیازهای خود را می طلبد. از نگاه جنگ نرم، این یعنی نیازسازی برای ورود اقتصاد و فرهنگ به سایر کشورهایی که می خواهید همرنگ و نیازمند و سرباز شما شوند.
حسن خدادی
منبع: بصیرت
اشاره
تاریخ بشریت، سرشار از شواهد و اسنادی است که از وجود جنگ و درگیری میان انسانها حکایت میکند؛ زیرا از همان دوران آغازین تقابل منافع و تلاش برای به دستآوردن منافع بیشتر در میان انسانها وجود داشته و همانطور که قرآن کریم میفرماید «خلق الانسان هلوعاً، انسان حریص و بیصبر و شکیب آفریده شده است». این حرص، زیادهخواهی و افزونطلبی باعث بهوجود آمدن درگیریهای گوناگون در طول زندگی بشر شده است. با پیشرفت روزافزون امکانات و تکامل علمی جوامع، جنگها نیز روزبهروز پیشرفتهتر و پیچیدهتر شد و گونههای مختلفی به خود گرفت. در دنیای امروز یکی از مؤثرترین، خطرناکترین و فعالترین انواع جنگ، جنگ نرم است. این جنگ، سلاحی برّنده است که با بهرهگیری از علوم دنیای مدرن مانند روانشناسی، جامعهشناسی و... توانسته است با کمترین امکانات و تجهیزات، تأثیرگذاری بسزایی در جوامع داشته باشد. امروزه با پیشرفت امکانات سایبری و گسترش کاربرد آن در جوامع، متفکران عرصه جنگ نرم با تکیه بر امکانات جدید، به عملیاتیکردن طرحهای خود میپردازند. این نوشتار، پژوهشی بسیار مختصر درباره جنگ نرم با تکیه بر ابزارهای جدید است.
جنگ نرم، جنگ سایبری، و تکنیکها
انواع جنگها
جنگها و تهدیدها را میتوان به دو شاخه اصلی تقسیم کرد: جنگ سخت (Hard War) یا تهدید سخت (Hard treat) و جنگ نرم (Soft War) یا تهدید نرم (Soft treat).
جنگ سخت
این نوع جنگ، متکی به روشهای فیزیکی و عینی، همراه با اعمال و رفتارهای خشونتآمیز، و براندازی آشکار، و با استفاده از شیوه زور و اجبار، و حذف دفعی و اشغال سرزمین است.»1
این نوع جنگ محسوس، واقعی و عینی است بهگونهایکه بر قدرت سخت یعنی عِدّه و عُدّه بنا شده است. در این گونه از جنگ به طور عمومی کسی پیروز است که افراد و سلاحهای بیشتر و پیشرفتهتر در اختیار داشته و در تفکّر جنگی پیشگامتر باشد. از مهمترین ویژگیهای جنگ سخت آن است که همراه با خونریزی بوده، هدف آن تسخیر سرزمین و تغییر نظام سیاسی یک کشور میباشد.
جنگ نرم
جنگ نرم، جنگی است نامحسوس، بدون درگیری مستقیم و بدون استفاده از ابزارهای خشونتآمیز ولی تأثیرگذار که ممکن است به صورت تدریجی یا سریع باشد، البته آثار و پیامدهای آن ماندگارتر است. در این جنگ، افکار و رفتارِ افراد جامعه، هدف اصلی است؛ زیرا با تغییر افکار و رفتار یک جامعه، شهروندان آن بهمنزله سربازان خودی با هزینه و تلفات بسیار ناچیز اقدام به تغییر نظام سیاسی میکنند و سرزمین خود را در اختیار دشمن قرار میدهند.
تفاوت بین جنگ نرم و جنگ سرد
جنگ سرد اصطلاحی است که به دوره پس از جنگ جهانی دوم تا زمان فروپاشی شوروی سابق در سال 1991 میلادی اطلاق میشود. بهواقع جنگ سرد شامل دو عامل بود؛ یکی جنگ اندیشهها و ایدئولوژیها و دیگری مسابقه تسلیحاتی. جنگ اندیشهها و ایدئولوژیها برای تسلط بر عقاید و اراده انسانها از سوی بلوک شرق و غرب به کار گرفته شد و مسابقه تسلیحاتی برای نشاندادن برتری نظامی دو بلوک بر یکدیگر به کار میرفت.
جنگ نرم با هدف براندازی نرم و نفوذ در ارکان سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژی و... و تحول اساسی در باورهای یک ملت به کار میرود.
تاریخچه جنگ نرم
جنگ نرم اصطلاحی جدیدی برای تفکری قدیمی است. این فکر در کهنترین منابع تاریخ جنگ کشورها یافت میشود. «اینکه چه زمانی انسان به فکر استفاده از چنین ابزاری افتاد و آن را به کار گرفت دقیقاً مشخص نیست. شاید بتوان گفت نخستین سنگبنای این فکر زمانی نهاده شد که انسان در برخورد با انسان دیگر یا جانوران متوجه شد که میتواند علاوه بر قدرت فیزیکی از یکسری عوامل دیگر نظیر فریاد کشیدن، حرکتهای گمراهکننده و... استفاده کند.»2
«تفکر استفاده از جنگ روانی در کهنترین متون استراتژیک نظامی مانند کتاب «هنر جنگ» سون تزو که پنج قرن قبل از میلاد در چین میزیست نیز یافت میشود. سون تزو بر اهمیت نابودکردن میل دشمن به جنگ... تأکید دارد. او همچنین مینویسد که میتوان از راه پراکندن داستانهایی درباره خیانت رهبران مورد اعتماد و نیروهای فرماندهی دشمن(اهدافی) را به دست آورد. این کتاب همچنین توصیه میکند که برای بهوجودآوردن ترس و هراس باید از برخوردی که پایان تلخی داشته باشد پرهیز کرد و پیروزی را با حداقل هزینه به دست آورد.» 3
تفاوت بین جنگ نرم و جنگ سخت
برخی بیست تفاوت اساسی میان جنگ نرم و جنگ سخت شمردهاند. در این نوشتار تنها به چند نمونه از تفاوتهای میان دو جنگ به گونهای گذرا اشاره میشود؛
1. جنگ نرم در مقایسه با جنگ سخت بسیار کمهزینهتر است. برای نمونه، دو جنگ عراق و افغانستان بیش از هفتصد میلیارد دلار برای آمریکا هزینه داشت؛ در حالی که کودتای مخملی گرجستان و مصر تنها با هزینه ده میلیون دلار به سرانجام رسید.
2. در بسیاری از مواقع، پیروزی در جنگ نرم بسیار سریعتر از جنگ سخت به دست میآید. برای نمونه، در جنگهای نخست، اغلب سخن از سالهای متمادی است در حالیکه پیروزی در جنگ نرم گاهی چندماهه به دست میآید.
3. در جنگ نرم، شهروندان کشورِ هدف به عنوان سربازان کشور حملهکننده، عمل میکنند. و اگر تلفاتی هم باشد از خود شهروندان کشورِ هدف است نه کشورِ حملهکننده. برای نمونه، در مصر تاکنون صدها نفر کشته شدهاند که همگی مصری بودهاند در حالیکه یک سرباز آمریکایی یا اسرائیلی کشته نشده است و رژیم وابسته به آمریکا نیز سر کار آمده است.
4. کشتههای جنگ سخت، قهرمانان آن کشور به حساب میآیند در حالیکه تلفشدگان جنگ نرم بهطور عمده مورد تنفر ملت هستند؛ یک پسر معتاد یا یک دختر ولگرد هرگز قهرمان یک کشور نیستند در حالیکه هر دو از تلفات جنگ نرم میباشند.
5. پیروزی در جنگ نرم، پیروزی ماندگارتری در مقایسه با پیروزی در جنگ سخت است؛ چراکه پس از پیروزی در جنگ سخت، گروههای مقاومت مردمی و ارتشهای آزادیبخش برای آزادسازی کشور شکل میگیرد، در حالیکه در جنگ نرم این خود شهروندان هستند که دشمن را به خانه خویش دعوت میکنند و به طور طبیعی مقاومتی نیز شکل نخواهد گرفت.
6. اگر گروههای مقاومت در کشوری که در جنگ سخت شکست خورده است نتوانند به پیروزی دست یابند، شیوه جنگ را عوض میکنند؛ در حالیکه در جنگ نرم اصلاً تفکر مقاومت شکل نمیگیرد. برای مثال در کشور آلمان و ژاپن پس از شکست در جنگ جهانی دوم، وارد جنگ اقتصادی با آن کشورهای فاتح شدند و خود را پس از چندسال دومین و سومین اقتصاد برتر جهان نامیدند؛ در حالیکه کشور شکستخورده در جنگ نرم دارای روحیه خودباختگی و انفعال فرهنگی سیاسی و اقتصادی در برابر کشور فاتح است.
7. شلیک اولین گلوله در جنگ سخت همه را هوشیار میکند در حالیکه جنگ نرم نامحسوس و بیسر و صداست و گاهی دشمن تا درون خانهها آمده است اما هنوز اهالی خانه در خواب هستند.
ابزارهای جنگ نرم
تردیدی وجود ندارد که آسیبهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، جامعه را در مسیر فروپاشی و تزلزل قرار میدهد و علایق ملی و روابط اجتماعی را مختل میکند. در این میان، رسانه به عنوان اصلیترین و کارآمدترین ابزار جنگ نرم به ایفای نقش میپردازد. بیگمان، رسانهها در خط مقدم جنگ نرم قرار دارند. امروزه رسانهها به راحتی میتوانند جریانهای اجتماعی را هدایت، نظارت و کنترل کنند و به جریانسازی بپردازند. در حال حاضر هر رسانهای که قویتر باشد، در جهتدهی به افکار عمومی مردم نیز مؤثرتر است. رسانهها در تمام جنگها به مثابه ابزاری برای جنگ روانی و تبلیغات جنگی از سوی کشورها مورد استفاده قرار میگرفتهاند که نویسندگان، خبرنگاران، تولیدکنندگان خبری و مطبوعاتی، عکاسان و... سربازان آن به شمار میروند و سلاح آنها رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره، دوربین، قلم و... است. در میان این ابزارها شاید بتوان گفت ماهواره و شبکههای اجتماعی و اینترنتی بیشترین محدوده تأثیر را دارا هستند و از جایگاه ویژهای در این نبرد برخوردارند.
جهانی و فرامرزی بودن، و دسترسی آسان و کمهزینه، بارزترین ویژگی بهرهوری از این دو ابزار است که با استفاده از تکنیکهای سمعی و بصری، عمیقترین تأثیر را در برخی مخاطبان خود میگذارند. البته در این میان، تفاوتهایی بین ماهواره و اینترنت وجود دارد؛ گروه هدف در ماهواره، اغلب، عوام هستند که بیشترین تأثیرپذیری آنها از ماهواره است؛ ولی گروه هدف در شبکههای اینترنتی به طور عمده جوانان و خواص هستند و عموم مردم ـ جوانان و خواص ـ کمتر به استفاده از شبکههای گوناگون اینترنتی روی میآورند. افزون بر این، تنوع و جذابیت فضای سایبری، دسترسی آسان و کمهزینه و سریع به آن، اینترنت و فضای سایبری را به ابزاری استثنایی در جنگ نرم تبدیل کرده است؛ علاوه بر اینکه محتوای شبکههای ماهوارهای به آسانی در فضای اینترنتی قابل دسترسی است.
امروزه اینترنت در تمام عرصههای زندگی فردی و اجتماعی، دولتی و خصوصی، علمی، آموزشی، سرگرمی و... حضور جدی دارد. البته فضای سایبری، چاقویی دولبه است که هرچند سر رشته آن در دست مستکبران قرار دارد ولی جوامع هدف نیز از آن در پاتکهای جنگ نرم بهره میبرند. بهواقع، کمهزینهبودن و بینیازی فضای سایبری از سرمایهگذاری هنگفت موجب شده است که جوامع دیگر نیز به علت برخورداری از هوش، استعداد و انگیزه فراوان به پیروزیهای متعددی در این حیطه دست یابند، تا جایی که ایران بعد از چین، آمریکا و روسیه چهارمین ارتش سایبری جهان را داراست.
تکنیکها و روشهای اجرایی جنگ نرم
تمام روشهای اجرایی و تاکتیکهای جنگ نرم مبتنی بر اصول شناخته شده روانشناسی و نظریههای مورد قبول آن علم است. هر متخصص جنگ نرم باید بر دانش روانشناسی و جامعهشناسی تسلط داشته باشد تا بتواند نیازهای بشری، انگیزهها و واکنشهای افراد و جوامع را شناسایی کند؛ اینکه یک انسان در هنگام غلبه ترس چگونه عمل میکند، عصبانیت در چه زمانی سودمند و در چه زمانی زیانبار است، علل اضطراب و احساس عدم اطمینان و از دست دادن امنیت چگونه در انسان شکل میگیرد و یا برطرف میشود، عوامل و اثر هیجانهایی چون خشم، نفرت و ... در بخشش چه میباشد، عوامل ایجادکننده شجاعت یا ترس در انسان چیست، نشانههای نزدیکبودن فروپاشی عصبی چه میباشد، راههای جلوگیری از آن چیست، آداب و رسوم و تعصبات قومی هر ملتی چیست و میزان پایبندی افراد به آن آداب به چه میزان است و... که تمام آنها به حالتهای روانی و درونی انسانها و جوامع مختلف برمیگردد و تکنیکهای جنگ نرم براساس آنها طراحی و اجرا میشود. اکنون به چند تکنیک عمده و اصل اشاره میشود.
تکنیک شایعه
در طول تاریخ به شایعه به صورت یک پدیده اجتماعیـروانی و با ابعاد گسترده نگریسته شده است. این پدیده به عنوان یک معضل اجتماعی در جوامع، ریشهای تاریخی دارد.
در طول مبارزه و جنگها، کشورهای متخاصم با ایجاد جنگ روانی و انتشار شایعهها میکوشند نیروهای دشمن را ناامید و روحیه جنگی آنها را تخریب کنند؛ شایعاتی مانند قتل یک فرمانده، نرسیدن توان کمکی، رسیدن نیروهای تازهنفس به دشمن و... باعث تسلیمِ دستهجمعی یا ازهمپاشیدگی نیروها شده است. برای نمونه، در جنگ احد شایعه شهید شدن پیامبر(ص) را پخش کردند، یا معاویه شایعات بسیار گسترده و فراوانی را ضد امیرالمؤمنین(ع) منتشر ساخت تا جاییکه برخی از مردم در مسلمان بودن آن حضرت شک داشتند و... .
در جهان کنونی نیز به دلیل کارآیی و میزان تأثیر چشمگیر شایعه، این پدیده به عنوان یک وسیله مهم و اساسی، و حربهای خطرناک در جنگ نرم به کار گرفته میشود.
تعریف شایعه
«شایعه پدیدهای مخرب و خطرناک است که معمولاً از یک خبر ناشی شده و یا بیاساس بر پایه یک جنجال و هیاهو ایجاد میشود و در افکار عمومی جا میگیرد؛ تا جایی که روحیه مردم را تضعیف و ناامید میکند و یا امنیت ملی را به خطر میاندازد و بلای بیاعتمادی در بین مردم یک کشور گسترش مییابد.»4
«از دیدگاه دینی، شایعه معمولاً مجموعهای از غیبت، تهمت، استهزاء و حتی گاهی دشنام است. قرآن کریم، انسان را از دنبالهروی و پخش سخنان و اخبار، بدون علم و اطمینان نهی فرموده است و حضرت آیتالله خامنهای شایعه را یکی از مصادیق بارز «قول به غیر علم» دانسته، میفرماید: بخشی از کارهای مشکلی که در جوامع به وجود میآید و امروزه در جامعه خودمان هم هست، همین «قول به علم» است... مواظب باشید که بدون علم، بدون اطلاع، به اتکای هوای نفس نباشد، به اتکای شایعه نباشد، حدس و گمان نزنید که متأسفانه امروز در جامعه ما تا حدود زیادی این بیماری رایج است.»5
تکنیک مرغ
این تکنیک از قدیمیترین روشهای جنگ نرم در طول تاریخ به شمار میآید. باید اصل این تکنیک را بر ایجاد ترس در طرف مقابل بنا کرد. رجزخوانی در میدانهای مبارزه، نمونه بارزی از به کارگیری این روش است که امروزه در علم جنگ نرم «تکنیک مرغ» شهرت یافته است.
علت نامگذاری «تکنیک مرغ»
در قصههای کودکانه مغرب زمین، «مرغ» سمبل ترس است. به همین سبب، به فرد ترسو «مرغ دل» گفته میشود؛ همانگونه که در فرهنگ ایرانی به انسان ترسو «بزدل» میگویند.
در اروپای قدیم هرگاه میان دو نفر اختلاف مهمی پیش میآمد، یکدیگر را به دوئل با شمشیر فرامیخواندند. پس از اختراع اسلحه، دوئل با سلاح رواج یافت. اما امروزه به دلیل غیرقانونی بودن دوئل با سلاح، نوع دیگری از آن در میان جوانان رواج دارد که با ماشین به دوئل میپردازند؛ به این صورت که دو طرف روبروی یکدیگر با فاصله معیّنی قرار میگیرند و در یک لحظه به سمت همدیگر حرکت میکنند. در این هنگام هر رانندهای که به دلیل ترس از مرگ، از مسیر مستقیم منحرف شود، «مرغدل» نام میگیرد.
این تکنیک یکی از مؤثرترین روشهای جنگ روانی است و تنها کسی در میدان باقی میماند که جسارت و شجاعت بیشتری دارد. نمونه بارز این روش را امروزه در میدان مذاکرات هستهای شاهد هستیم که هر یک از طرفین با اهرمهایی گوناگون میخواهد اهداف خود را به پیش ببرد.
مبنای علمی «تکنیک مرغ»
این تکنیک برگرفته از اصل «تضادها» است که در روانشناسی جبرانی «ادکر» روانشناس آمریکایی مطرح شده است. براساس اصل «تضادها» ما سه شاخه تضاد داریم؛ تضاد «نزدیکی ـ نزدیکی»، تضاد «دوری ـ نزدیکی» و تضاد «دوری ـ دوری». بیشترین فشار روانی بر افراد در انتخاب گزینه، در هنگام تضاد «دوری ـ نزدیکی» است؛ چون در هنگام انتخاب بین «بد و بدتر» یا «خوب و خوبتر» فشار روانی کمتری در مقایسه با هنگام انتخاب میان «خوب و بد» بر انسان تحمیل میشود.
انسان در هنگام جهد با این تضاد گاهی مقاومت روحیه او شکسته شده و میدان را خالی میکند.
تکنیک قورباغه
میگویند سیستم عصبی قورباغه به گونهای است که اگر آب پیرامونی او را کمکم گرم کنیم، فلج شدن خواهد شد. در فرانسه برای پختن قورباغه، آن را زنده در دیگ آب قرار میدهند و حرارت را کمکم زیاد میکنند و قورباغه زندهزنده پخته میشود. در این تکنیک به گونهای بسیار نرم، آرام و تدریجی بینشهای اجتماعی کشور هدف را تغییر میدهند که افراد جامعه هدف متوجه تغییرات نشوند و در نتیجه به مقابله با آن برنخیزند. برای نمونه کافی است نگاهی به عرصه سینما و تلویزیون ایران بیندازیم و سیر پوشش زنان و کیفیت ارتباط با نامحرم را از اوایل دهه شصت تا امروز بررسی کنیم. با نگاهی گذرا خواهیم دید که در طی حدود سی و چند سال به گونهای فرهنگ و نگاه مخاطبان را عوض کردهاند که خود آنها نیز متوجه نشدهاند. در صورتی که اگر میخواستند برای نمونه، یکی از شخصیتها یا دیالوگهای برخی سریالها و فیلمهای امروزی را در سی سال پیش به نمایش درآورند، با اعتراض روبرو میشدند. ولی با تغییر تدریجی ذائقه افراد شاهد کمترین واکنش هستیم و گاهی هیچ واکنشی مشاهده نمیشود.
تکنیک ابهام
یکی از جملات معروف در جنگ نرم، این جمله است: «ابهام، قدرت میآورد».
تکنیک ابهام میتواند شامل «مبهمگویی» و «عملکرد و قدرت مبهم» باشد. یکی از اصولی که کشورها و حتی افراد معمولی در هنگام درگیری از آن استفاده میکنند اصل «ابهام» است؛ زیرا اگر در هنگام نبرد شناخت کاملی از طرف مقابل به دست آید، نقاط قوت و ضعف او به آسانی تشخیص داده میشود و با یک برنامهریزی ساده میتوان از نقاط ضعف طرف مقابل استفاده کرد و او را از پا درآورد.
برای مثال، در یک درگیری خیابانی اگر فردی نداند که طرف مقابلش مسلح است یا خیر، در صورت مسلحبودن چه سلاحی همراه خود دارد، و...؛ بسیار محتاط با او برخورد میکند. برخلاف حالتی که انسان اطلاع کافی از تواناییها و امکانات شخص مقابل دارد که در این حالت به راحتی میتواند تصمیم بگیرد.
برای نمونه میتوان به نمایش «قدرت مبهم» آمریکا در فیلمهای هالیوودی اشاره کرد که در آنها به گونهای خود را قدرتمند جلوه میدهند که حتی از کوچکترین حرکت افراد باخبرند و یا دارای افرادی با تواناییهای فوقالعاده جسمی ـ فکری هستند که بسیاری از داشتههای آنها نیز هنوز ناگشوده مانده است. و یا در صحبتهای جناب سیدحسن نصرالله در جنگ سیوسه روزه و بعد از آن مشاهده کردیم که ایشان بعد از شلیک تعدادی از موشکهای حزبالله خطاب به اسرائیل کلامی به این مضمون گفت: ما هنوز قدرت اصلی خود را به شما نشان ندادهایم.
تکنیک «دروغ بزرگ»
«ژنرال گوبلز» مسؤول تبلیغات جنگ هیتلر جمله معروفی دارد. او میگوید: «دروغ را آنچنان بزرگ بگویید که کسی در دروغ بودن آن شک نکند!» وقتی دروغپردازی آنچنان بزرگ باشد که مانند پتکی بر افکار جامعه هدف فرود آید، دیگر ـ برخلاف دروغهای کوچکـ کمتر کسی در آن شک میکند و از جهتی به علت تعجببرانگیزبودن آن به سرعت در جامعه هدف رواج مییابد. برای نمونه میتوان به خبر خروج 17 میلیارد دلار طلا توسط یک کامیون از مرز ترکیه اشاره کرد که توسط رسانههای غربی و فضاهای مجازی به یک باره منتشر شد. در صورتی که با یک حساب ساده میتوان دریافت که برای جابجایی 17 میلیارد دلار طلا به 34 کامیون نیاز است و نمیتوان با یک کامیون 17 میلیارد دلار طلا را حمل کرد!
تکنیک تحریف
یکی از رایجترین شیوههای جنگ نرم، تغییر متن پیام از طریق دستکاری در خبر است. در تحریف به وضوح دروغ گفته نمیشود ولی واقعیت به صورت دیگری ـ اگرچه با تغییر یک کلمه یا تقطیع کلام و تغییر محتوای کلام ـ نشان داده میشود و در نهایت شکل مسخشدهای از حقایق که با دروغ برابری میکند نمایان میگردد. تحریف بر دو گونه است؛ تحریف لفظ و تحریف معنا در تحریف لفظی افراد تغییراتی را بر اصل جمله ایجاد مینمایند و جمله را از معنای اصلی خود منحرف میسازند. برای نمونه، چهره سخنرانی را نشان میدهند که در برابر هزاران نفر مشغول سخنرانی است و میگوید «ایران از انرژی هستهایاش دست برنخواهد داشت و این حق مسلم ایران است». اما در بیان این خبر، واژه «انرژی» را به «بمب» تغییر داده و ملت ایران را جنگطلب معرفی میکنند! یا جریان مخالف ولایت امیرالمومنین(ع) در برابر جریان ولایت، روایتی را از پیامبر(ص) نقل کردند که «نحنُ معاشرالانبیاء لا نورثُ ما فرکناحُ صدقَ؛ ما پیامبران ارثی به جا نمیگذاریم و هر چیزی که به جا گذاشتیم صدقه است»(ابکار الفکار فی اصول الدین، ج 5، ص 242). که در این متن عبارت «ما ترکناحُ صدقه» به سخن پیامبر اضافه شده و همچنین اصل این سخن تحریف شده است. اما در تحریف معنوی میتوان به تحریف مقصود پیامبر در تعیین 12 خلیفه بعد از خود اشاره کرد. همانطور که از برخی دانشمندان نقل شده است؛ «از میان 12 خلیفه، 8 نفر آنها خلفای اربعه (عمر، ابوبکر، عثمان و امیرالمومنین)، حسن(ع)، معاویه، ابنزبیر و عمربن عبدالعزیز هستند. احتمال دارد از میان عباسیان، معتدی را شامل شود؛ چون معتدی در میان عباسیان مانند عمربن عبدالعزیز در میان بنیامیه است همچنین ممکن است طاهر عبارسی نیز به خاطر عدلی که داشته جزء آنها به شمار بیاید در این حالت دو نفر منتظر باقی میمانند که یکی از آنها مهدی(ع) است چون او از خاندان محمد(ص) میباشد.»(اضواع السنت المحمدیه، ص 12) در این تحریف معنوی به جای 12 امام معصوم که 11 نفر از آنها از اولاد علی(ع) میباشند و خود ایشان، دیگر افراد ذکر شده است. یا اینکه در تحریف معنای سخن امام راحل که فرمودند میزان رأی ملت است این حرف را اینگونه معنا میکند که امام رأی ملت را در همه زمینهها میزان و ملاک میدانند.
تکنیک القاء یا تلقین
از میان دویست روش جنگ نرم که در فضاهای سایبری مورد استفاده قرار میگیرد شاید بتوان مؤثرترین آنها را «تکنیک القاء» دانست.
مبنای تکنیک القاء به حدود صد و پنجاه سال پیش بازمیگردد. پس از دیدگاههای «زیگموند فروید» روانشناس اتریشی درباره «ضمیر ناخودآگاه»، توجه متخصصان رسانهای و جنگ نرم به استفاده از این ابزار یعنی «ضمیر ناخودآگاه» انسان و تأثیر آن بر زندگی اجتماعی و سیاسی انسانها معطوف شد. بنابر این نظریه، هر کلمه، شیئ، رنگ و هر آنچه پیرامون انسان رخ میدهد، علاوه بر تأثیرگذاری در ضمیر آگاه انسانها، ضمیر ناخودآگاه آنها را نیز درگیر خواهد کرد و مبنای بسیاری از کنشها و رفتارهای انسان به ضمیر ناخودآگاه او برمیگردد.
براین اساس در جنگ نرم میتوان در یک جمله یا عکس یا... چندین نکته روانشناسی را گنجانید و آن را به مخاطب القا کرد. برای نمونه، در جمله «دیشب دو تروریست فلسطینی با حمله به پاسگاه مرزی اسرائیل چند سرباز را مجروح نمودند و صبح امروز نیروی هوایی اسرائیل به تلافی حملات تروریستی دیشب با حمله به مقّر تروریستها چند نفر را به هلاکت رساندند» چند نکته مهم نهفته است؛ خبر با کلمه «دیشب» شروع میشود و این کلمه دو بار در جمله به کار رفته است. شب در ناخودآگاه انسانها نشاندهنده تاریکی، ابهام، ترس و... است. در مقابل آن، کلمه «صبح» که برای حمله نیروهای اسرائیل به کار برده شده، نشان دهنده روشنایی، صداقت، پاکی و... است.
کلمه «تروریست» و «تروریستی» سه بار در خبر به کار رفته است. ترور به معنای وحشتآفرینی و تروریست فردی وحشتآفرین است که هیچ لباس و مشخصه خاصی ندارد و در هر جا و هر لباسی میتواند باشد؛ در حالیکه «سرباز»، «ارتش»، «نیروی هوایی» و... کلماتی مأنوس با امنیت و حراست کشورها هستند. حملات فلسطینیان، «تروریستی» و حملات اسرائیل «تلافیجویانه» بوده است!
فلسطینیان به «پاسگاه مرزی» حمله کردند و مرز هر کشوری حریم قانونی آن کشور محسوب میشود که دفاع از آن لازم است، اما حمله اسرائیل به «مقر تروریستها» بوده که هیچگونه حرمت و احترامی ندارد.
نتیجه
امروزه با اندک مطالعهای درباره تاکتیکها و روشهای جنگ نرم به راحتی میتوان مشاهده کرد که دشمنان نظام مقدس اسلامی و ولایت فقیه چگونه در قالب لشگرهای گوناگون سایبری به ارزشها و آرمانهای ایران اسلامی حمله میکنند. به همین سبب لازم است نسل جوان و اندیشمندان با نگاهی روشن و عمیق به رصد و مبارزه با حملات نرم دشمن که در قالب ماهواره، اینترنت، کتاب و... صورت میگیرد بپردازند و با یادگیری روشهای جنگ نرم به مقابله و دفاع از مبانی دینی ـ ملی برخیزند.
پینوشتها
1. گفتارهای اعتقادی، معرفتی و سیاسی، ص 96.
2. حاتمی، جنگ روانی، ص 29.
3. همان، ص 30.
4. همان، ص 82.
5. همان، ص 84.
حسین مرکزی مقدم
ماهنامه فرهنگ پویا-29