دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

آشنایی با شهر مرزی تایباد


آشنایی با شهر مرزی تایباد








معرفی شهرستان تایباد:

تایباد مرکز شهرستان تایباد ادر استان خراسان رضوی است.

جمعیت این شهردر سال ۱۳۸۵، برابر با ۴۷٫۵۳۵ نفر بوده است

این شهر در ۶۰ کیلومتری جنوب تربت جام و ۲۲۵ کیلومتری جنوب شرقی مشهد واقع شده

است. ارتفاع این شهر از سطح آب‌های آزاد ۸۰۶ متر گزارش شده است.

شهر تایباد با سابقه و قدمت طولانی خود و دارا بودن آثار و بناهای تاریخی از جمله

شهرهای کهن این مرز و بوم به حساب می‌آید. این شهر در مسیر ارتباطی تربت جام،

فریمان، سنگان، خواف، باخرز به مشهد متصل می‌شود.

تاریخچه و علل پیدایش شهر تایباد

در کتب تاریخی ( حبیب السیر و نفحات جامی ) تایباد از جمله مراکز قدیمی ایران زمین

می‌باشد و در حدود ۷۰۰ سال پیش جمعی از اقوام مغول در این آبادی که به نام مغول آباد

بوده زندگی می کردند. این قوم به علت بروز بیماری طاعون در افغانستان محل سکونت خود

را ترک و به جنوب ایران رفتند و روستای آنان مدتی ویران بوده تا این که شخصی به نام تائب

به فکر تجدید بنا و عمران تایباد کنونی و سهل آباد آن عصر می افتد. لیکن این بار هم به علت

ناامنی‌های مرزی دیر یا زود به ویرانی کشیده شده و مردم ساکن آن به اطراف متفرق

می‌شوند تا این که هنگام حمله حسام السلطنه به هرات و کوچاندن ایرانیان مقیم هرات به

تایباد باز این ده ویرانه اعتباری پیدا می‌کند و چون مرکز حکام محلی قرار میی گیرد از

مناطق دیگر علما و دانشمندان به آن جا می‌آیند.

موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای طبیعی

شهرستان تایباد بر پنه جغرافیایی شمال شرق استان خراسان رضوی واقع شده است . این

ناحیه یا ارتفاع 600 تا 1000 متری اسطح دریاها ی آزاد و مساحت تقریبی 4756 کیلومتر

مربع از شمال به شهرستان تربت جام ، از شرق به مرزهای سیاسی کشور افغانستان ، از

جنوب به شهرستان خواف و از مغرب و جنوب غربی به باخرز محدود می گردد.مرکز

این شهر ستان ، شهر تایباد و بر اساس آخرین تقسمات کشوری دارای دو بخش مرکزی ،

و میان ولایت و 3 شهر تایباد ، مشهد ریزه و کاریز و 6 دهستان می‌باشد . جمعیت

شهرستان تایباد در سال 1385 شمسی حدود 145910 نفر بر آورد گردیده است . از نظر

چهره طبیعی بخش شمالی و جنوبی ان کوهستانی بوده و شامل ارتفاعاتی از جمله باخرز

و ارزنه است. در جنوب و غرب آن نیز دشتهای فرزنه، محمد آباد، سرداب،کاریزچه ، پلبند ،

دشت بی حاصل دو غارون و ... قرار دارد. تایباد اقلیمی معتدل مایل به گرم دارد و از نظر

بارندگی در زمره مناطق خشک به شمار می آید و بادهای مهروف یکصد و بیست روزه

سیستان نقش مهمی در خشکی هوا دارد. از مهمترین رودهای فصلی این شهرستان

میتوان به"ربس"درشمال و رود مرزی "هریر رود "در شمال شرقی آن اشاره نمود.

پیشینه تاریخی

یافته‌های باستان‌شناسی موید سکونت و فعالیت‌های انسانی در این ناحیه از هزاره سوم

پیش از میلاد است. گونتر کوریل نخستین پژوهشگری بود که در سال 1974 مسیر تربت جام

، تایباد را مورد بررسی قرار داد . این ناحیه دوران تاریخی به عنوان فپقلمرو آباد جمعیت

بسیاری را به خود جلب کرده است .به گونه ای که در دوران پارت‌ها یکی از ولایات آن

سلسله بوده است.منطقه کنونی تایباد در متون کهن به "باخرز"شهرت داشته و گاه از آن با

عناوین "گواخرز"و "بادهرزه" نام برده شده و در منطقه تلاقی راههای تجاری قدیم که

نیشابور را به هرات و قهستان و سرخس متصل می کرد قرار داشته است. باخرز در سال

29ه.ق توسط سپاهیان اسلام فتح گردید و مالین بعنوان مرکز باخرز از نظر رونق و اعتبار به

مرتبه ای رسید که در سده چهارم هجری شهری آباد به شمار می آمد.این منطقه در سال

644ه.ق در شمار مضافات هرات به ملوک کرت اهدا گردید. در اوایل سده هشتم هجری

شخصیتی بزرگ و عرفانی به نام مولانل شیخ زین الدین ابوبکر تایبادی در باخرز ظهور کرد و

منطقه را از افکار خویش متاثر ساخت. توجه به این ناححیه در دوره تیموری نیز ادامه یافت

به طوری که بنای با عظمتی برای تجلیل از مقام عرفانی "زین الدین ابوبکر " ساخته شد.

باخرز در قرون بعدی بویژه در سال 998و1025 ه.ق توسط عبدالمومن خخان ازبک و در سال

1128بوسیله افاغنه ابدالی تصرف گردید.به هر حال تیره‌های مختلف و متعددی که در

سراسر تایباد پراکنده اند گواه محکمی بر رویدادها و حوادث این ناحیه و تاثیرات آن بر منطقه

می باشد.

مسجد و مزار شیخ عبدالله

این بنا منصوب به مدفن (شهاب الدیت عبدالله )از عرفای باخرز است که در سال 827ه.ق

دارفانی را وداع گفت و در قبرستان شهر مالین روی در نقاب خاک کشید. فضای داخلی

مسجد آرامگاه وی در عین سادگی به دلیل دارا بودن محرابی با تزیینات گچبری از صلابت

خاصی برخوردار است . وجود چله خانه در بنای مزبور مومید استفاده آ ن به عنوان خانقاه

نیز می باشد.ساختار معماری مسجد شیخ عبدالله بیشتر به اسلوب ابنیه اواخر دوره صفویه

نزدیک است

.

مجموعه تاریخی مزار مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

مهمترین شاخص تاریخی شهر تایباد ایوانی است رفیع مزین به کاشیکاری و کتیبه‌های زیبا

که امروزه در کنار گورستان قدیمی شهر در خیابان مولانای غربی واقع است و موید ارادت و

توجه به شخصیت عرفانی مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی است . وی از مشایخ صوفیه

وازجمله عرفای سده هشتم هجری است. مدفن مولانا زین الدین الولکر در میان محوطه

این مجموعه تاریخی قرار داردکه درخت پسته کهنسالی سایه‌های خودرا بر روی آن افکنده

است . در مجاورت آن نیز مسجد و ایوانی زیبا با نضمام دو حجره دو طرفه د ر طرفین و با

فضای داخلی به صورت شاه نشین صلابت خاصی را به این مجموعه بخشیده است.از

ویژگیهای مهم این بنا کتیبهٔ آجری بر زمینه کاشی فیروزه ای ایوان به خط ثلث به قلم (جلال

الدین محمدبن جعفر ) است. معماری بنا در سال 848ه.ق به پایان رسیده و بانی آن "پیر

احمد خوافی" وزیر با درایت شاهرخ تیموری بوده است . در ابتدای ورود به مجموعه آب

انباری وجود دارد که ساختار معماری آن بدون پاشیر است و با رشته پلکان مستقیما به

داخل مخزن منتتهی می گردد.بنای واقع در میانه گورستان مجاور این مکان نیز منسوب به

آرامگاه شیخ علی پدر زین الدین ابوبکر است.


میل کرات

در قرون و سده‌های پیشین ،میل آجری کرات راهنمای کاروانیان و مسافرانی بود که راه

خواف به باخرز را طی می نمودند. امروزه این اثر تاریخی در 25 کیلومتری تایباد در کنار

روستایی به همین نام واقع شده است. بنای مزبور با بلندی 25 متر دارای ساختار دو

قسمتی است به طوری که بخش تحتانی هشت ضلعی و بخش فوقانی آن استوانه ای

است. از جمله تزیینات معماری این میل می توان به وجود (شرفه) گره چینی‌های آجری و

بقایایی از یک کتیبه معقلی اشاره نمود. ویژگی‌های این بنای تاریخی اسلوب معماری دوره

سلجوقی را به همراه دارد.

شهر تاریخی مالین

تپه‌های مشرف بر شهر باخخرز واقع در 50 کیلومتری شمال غربی تایباد حکایتگر وجود

شهری بزرگ، آبادو پر رونق در صدر اسلام است . این مکان که روزگاری به شهر (مالین)

مشهور بود ، در داخل حصاری دایره شکل قرار داشته و محل کهندژ آن امروزه به صورت تپه

ای مرتفع دیده می شود. بنا بر منابع و متون کهن ، مالین روزگاری کرسی باخرز قدیم و در

سده چهارم هجری شهری آباد بود و غله و پارچه فراوان از آن ناحیه صادر می شد. از

طرفی این شهر در اوایل سده هفتم هجری یکصدو شصت آبادی داشته است.

تنگل و بند استای

از جاذبه‌ها و چشم اندازها ی طبیعی بخش میان ولایت شهرستان تایباد تنگل استای از

اهمیت ویژه ای به لحاظ گردشگری برخوردار است. دره استای (تنگل خور) که شامل

درختان میوه و درختان جنگلی است به طور کلی منطقه ای کوهستانی را به دوستداران

طبیعت عرضه می نماید. بند استای نیز آبگیری است که در 53 کیلومتری غرب شهر تایباد

واقع است و به سبب آن ، محوطه پیرامون این گردشگاه آبی دارای آب و هوای مطبوعی

برای استفاده گردشگران است . همچنین از جاذبه‌های تاریخی روستای استای به بقایای

قلعه ای سنگی ، مسجد جامع، آب انبار ، تپه استای و زیارتگاه استای اشاره نمود.

بنای مزار شاهزاده قاسم (مشهد ریزه)

مشهد ریزه در فاصله 29 کیلومتری غرب تایباد واقع شده است. در ضلع جنوبی این مکان در

میان قبرستان قدیمی بنایی قرار دارد که به مزار شاهزاده قاسم معروف است. اهالی بر

این باورند مقبره مزبور متعلق به ( قاسم بن محمد ابی بکر قحافه) و پد ر(ام فروه) از

شخصیتهای تاریخ اسلام است . بنای مزبور مشتمل بر اتاقهایی پیرامون یک فضای مرکزی

است که در آن هشت محل چله خانه تعبیه شده است. بنای مزار متعلق به دوره صفوی

است.

رباط عباس آباد

 

این رباط تاریخی در فاسله 28 کیلومتری شمال غربی شهر تایباد و بر کناره راه قدیمی این

شهر به تربت جام قرار دارد. بنای مزبور مشتمل بر دو حیاط،به انضمام ایوان، ایوانچه،

اتاقکهاو آب انبار می‌باشد و بقایای معماری آن حکایت از گذشته ای با عظمت در سایه امنیت

دارد. فضای داخلی اتاق‌ها در عین سادگی مکان مناسبی برای اقامت کاروانیان و مسافران

خسته از راه بوده است. از دیگر ویژگی‌های این رباط وجود عنصر تدافعی (سنگ انداز) در

بخش فوقانی ورودی آن است و در مجموع بنای آن از یادگارهای معماری دوره صفوی است.

سوغات و ره آورد سفر

سوغات و ره آورد سفر تایباد بافته هایی از پارچه‌های نخی است که به شکل انواع حوله در

بازار شهر به همراه لباس هی محلی به فروش می رسد . تایباد به سبب داشتن سفرهٔ

گستردهٔ آب‌های زیز زمینی از کشاورزی قابل توجهی برخوردار است. اما مهمترین محصول

این شهرستان خربزهی تایباد است که شیرینی آن زبانزد خاص و عام است.

موسیقی مقامی شهرستان تایباد


شهرستان تایباد در کنار خواف و تربت جام قطب موسیقی جنوب خراسان را تشکیل می

دهد موسیقی این منطقه با بیش از پنجاه مقام زنده یکی از انواع حائز اهمیت موسیقی

مقامی در کشور را ساخته است. تا کنون استادان تایبادی در بسیاری از جشنواره‌های

موسیقی به اجرای برنامه پرداخته اند. سازهای مهم این منطقه را دف و دو تار تشکیل می

دهند.تفاوت موسیقی مقامی در میان سه شهرستان تربت جام، تایباد و خواف منحصر به

نحوهٔ اجرای مقام‌ها است . مرحوم استاد نظر محمد سلیمانی ، استاد برات ابراهیمی

،استاد غلامحسین سمندری ،استاد شریف زاده و..از پیشکسوتان و بزرگان موسیقی

شهرستان تایباد محسوب می شوند.

رباط سنگی

بقایای این رباط سنگی که به فاصله کمی از میل تاریخی کرات و آن سوی جاده تایباد به

خواف قرار دارد ،در گذشته توقفگاه کاروانیان و مسافران این ناحیه بوده است. قرائن

معماری و آوارهای باقی مانده از رباط نشان می دهد ورودی بنا دارای طاقی سرپوشیده

است که به حیاط مرکزی آن منتهی می گردد و آبگیری سنگی نیز برای تامین آب مصرفی

کاروانیان و احشام در آن تعبیه شده بود . سفالهای پراکنده پیرامون این رباط سنگی موید

بنیان اثر در دوره سلجوقی و استفاده از آن تا دوران تیموری است.

سنگ مزارا ت باخرز(شهرستان تایباد)

الواح قبور به عنوا ن انعکاسی از هنرایرانی در دوره اسلامی و شاهدی بر بازشناسی و

بازنگری در فرهنگ گذشتگان از جمله اعتقادات، آیین ها، افکار و آراء و هنرهای تزیینی به

شمار می آید. منطقه باخرز با پیشینه ای کهن جایگاه تعدادی از این نوع سنگ مزارات است

که گویای یکجا نشینی اقوام با بینش‌های خاص در روستاهای شیزن، سوران، جوزقان و

مشهد ریزه می باشد. این سنگ‌ها به چهار نوع ستونی، سنگ لوح عمودی و افقی و الواح

بی نام و نشان تقسیم شده و با مضامین و نگاشته‌های مختلف دارای تزئیناتی از جمله

اسلیمی، ترنج و نقوش محرابی است. این آثار فاصله زمانی سده هشتم هجری تا اواخر

دوره صفویه را دربر می گیرد.

قلعه اسکندرآباد

بنای این قلعه در 5 کیلومتری سمت غربی شهر باخرز واقع است. پیرامون دیواره بیرونی به

استثناء ضلع شمالی آن دارای سه برج نگهبانی و تدافعی بوده اما فضای داخلی آن در حال

حاضر بدلیل تخریب‌های بسیار فاقد هرگونه اجزا و عناصر معماری است. ساختار معماری

قلعه مشتمل بر سه بخش مسکونی در ضلع‌های غربی و میانی است. سفال‌های پراکنده

متعلق به دورهٔ تاریخی و وجود قطعه سفال‌های دوره هشتم و نهم هجری موید اهمیت این

مکان در قرون و سده‌های گذشته است.

مشاغل و هنرهای سنتی

مشاغل سنتی در بسیاری از بازارهای سنتی شهر تایباد رواج دارند و استادکاران به تولیدات

دستی و سنتی سرگرم اند. اگرچه از این مشاغل درآمد هنگفتی نصیب سازندگان نمی

شود اما هنوز می توان در این شهر از مراکزی که در آنها هنر قالیبافی، آهنگری، تون بافی،

خراطی و نجاری و مهمتر از همه ساخت سازه‌های سنتی رواج دارد، دیدن نمود.

محوطه تاریخی جوزقان

در فاصله 34 کیلومتری غرب تایباد و نزدیک به روستای جوزقان، محوطه ای کهن به همین

نام قرار دارد. سفال‌های پراکنده موید سکونت در این منطقه از صدر اسلام تا دوران صفویه

است. ضلع جنوب غربی این محوطه به قلعه کهنه مشهور بوده و در مرکز آن تپه (سنگ

کن) به چشم می خورد. همچنین قبرستان قدیمی آن نیز مدفن عرفایی به نام‌های شاه

مضراب، پیر بزه و پیر سفیدپوش است.

آب انبار قلعه کهنه ریزه

آنچه امروزه در میان بقایای قلعه ریزه خودنمایی می‌کند تنها بنای آب انباری آجری است که

در زمره قدیمی‌ترین نمونه‌های برجای مانده در منطقه باخرز دارای اهمیت بسیاری است.

این بنا که در میان روستای ریزه واقع شده دارای سردر، پلکان و پاشیر می باشد. مخزن این

آب انبار در گذشته بوسیله آب قنات پر می شد. کیفیت معماری انتساب این اثر را به پیش از

دوره صفویه نشان می دهد.

طبیعت ارزنه


این منطقه بسیار زیبا با چشم اندازهای متنوع طبیعی در فاصله 62 کیلومتری غرب شهر

تایباد واقع شده و ویژگی بارز آن علاوه بر وجود درختان چنار کهنسال، رودخانه ای است که

از انتهای این دره و از میان کوه‌ها جریان یافته و به پایین سرازیر می گردد. همچنین پستی و

بلندی‌های این مکان آبشاری بسیار زیبا را ایجاد نموده است. سرتاسر دره ارزنه توسط

درختان غیر مثمر کهنسال با سایه ای دلپذیر پوشیده شده و همه روزه پذیرای گردشگران و

دوستداران طبیعت است.

روند توسعه فیزیکی و مراحل توسعه شهر

محدوده شهرستان تایباد در سالیان گذشته شاهد پیش آمدها و حوادث تاریخی فراوان بوده

است. از جمله حوادث مهم گذشته حمله قوم مغول، اسکندر، عرب ها، تاتارها، ترکمن‌ها به

این منطقه بوده است. در گوشه و کنار این شهر و روستاهای اطراف این شهرستان ترکیبی

از تیره‌های تیموری، جلالی، یوسفی، یعقوبی، یحیایی و رسولی وجود دارد.

وجود قبرستان‌های طایفه‌ای وسیع در گوشه و کنار شهر و اطراف، نشان از وجود

جمعیت‌های گوناگون در گذشته دور دارد. قبرستان هااز این جهت طایفه‌ای خوانده اند که هر

تیره و هر خانواده بزرگ و گسترده برای خود گورستانی دارد.

نژاد مردم شهر تایباد ایرانی است و به علت نزدیکی به شمال شرق ایران تحت تأثیر این دو

منطقه قرار گرفته است. زبان مردم شهر تایباد فارسی است و به گویش بیرجندی صحبت

می نمایند.

مردم شهر تایباد مسلمان و تقریبا 65درصئ اهل سنت حنفی مذهب و45 درصد شیعه اثنی عشری  می باشند. از جمله

خصوصیات اعتقادی آن ها، پایبندی به اعتقادات مذهبی و فرامین دینی می‌باشد.

تقادات دینی و اسلامی مؤثر می‌باشد. از مساجد قدیمی شهر

که قدمت تاریخی دارند در ایام و مناسبت‌های مذهبی جهت اجرای مراسم مذهبی استفاده

می‌شود

دوبیتی های محلی تایباد


دوبیتی های محلی تایباد

دوبیتی های محلی تایباد

دوبیتی که در این بخش از سرزمین امان (جام و تایباد و باخرز) به آن چهاربیتی می گویند را می توان نمودی از احساسات و عواطف درونی افراد در مواجهه با برخی از دشواریها و ناملایمات زندگی دانست که در آن گاهی سراینده  و بسیاری از مواقع خواننده و زمزمه کننده آن سعی بر آن دارد تا بدین طریق تسکینی بر آلام خود هر چند آنی و موقت بخشد. حیطه زندگی ما جام و تایباد و باخرز نیز از این موهبت الهی بی بهره نبوده است که شاید مناسب باشد نمونه هایی از آن در حدبضاعت تدوینگر در اینجا ذکر کنیم امید است مقبول نظر عزیزان واقع شود.

 

 به کــــوهها حضـرت بابا غــــریبه                              به مشـــهد گنبذ آقا غــــــریبه

به تربت زنجفیـــل شیخ احمــد جام                               به طیــــباد پیر مــــولانا غریبه

****************************

سر کــــــوه بلند عبـــــدل آباد                                  چــراغا پنــجره هی میــزنه باد

قسم خــوردم به مـــولانای طیباد                                  به غیــر از تو نگیرم آدمیــــزاد

***************************



 به کــــوهها حضـرت بابا غــــریبه                              به مشـــهد گنبذ آقا غــــــریبه

به تربت زنجفیـــل شیخ احمــد جام                               به طیــــباد پیر مــــولانا غریبه

****************************

سر کــــــوه بلند عبـــــدل آباد                                  چــراغا پنــجره هی میــزنه باد

قسم خــوردم به مـــولانای طیباد                                  به غیــر از تو نگیرم آدمیــــزاد

***************************

دلم مــــــایه که در پلبنــــد باشم                    چو چایی در میان قنــــــتتد باشم

چو چایی در میان قنــــــــد شیرین                   میـــــــان استکان خوشرنگ باشم

***************************

کلوت و اولیــــــــــا و مردان آباد                    به تو عـــــــاشق شدم سبزه پریزاد

به تو عاشق شــــدم خیری ندیدم                      بگیرم دختری از یـــــــــــوسف آباد

***************************

اگر یارم به سردو بــــــاشه میرم                       به لک لک و به دو دو بـــــاشه میرم

اگر گله ببـــــــــــاره مثل بارون                     و دنیــــــا با سرم شو بـــاشه میرم

****************************

هـــــــوا گرمه نمـــایم جو درو را                     به زیــــــــر زین کشم اسب بدو را

اگر چــــــــرخ فلک بر من بگرده                     بگیرم دخــــــــــترای شهرنــو را

***************************

محمد مصطفـــــــــای من تو هستی                کلیمـــــــــه صبحگاه من تو هستی

به فــــــــــردای قیامت روز محشر                  به محشر عـــــذر خواه من تو هستی

***************************

محمـــــــــــد می روه زینه به زینه                 محمد می روه رو با مـــــــــــــــدینه

محمد می روه قــــــــــــرآن بخوانه                ملایکها همـــــــــــــه دست به سینه

***************************

رخ ماه محمـــــــــــد را بگــــردم                 قبـــــــــــــای سبز احمد را بگردم

به فـــــــــــردای قیامت روز محشر                 که سردار قیـــــــــــــامت را بگردم

***************************

رســـــــــول الله منم از امت تــــو                  گنهـــــــکارم نکردم خــــــــذمت تو

به فردای قیــــــــــامت روز محشر                  الهی کــــــم نگرده شفقت تـــــــــو

****************************

سر پــــل و سر پل و ســــرپل                                    قـــدمهای علی با سم دلـــــــدل

عــــــرقهای بر روی محمـــــد                      چکیـــــــده بر زمین و سر زده گل

******************************

علی دیـــــدم علی در خــواب دیدم                   علی در مسجــد و محراب دیـــــدم

عـــــلی دیدم که با دلدل ســـــواره                  چـــو قنبر در رکــــابش می دویدم

*****************************

عجب رسم بــــدی داره هــــزاره                     جــــگر خون می کنه دل پاره پــاره

زنـای خوب به مردای گــنده می دن                   جونـای خوب یکی طالـــــــع نداره

*****************************

نمــــــاز شـــدم شدم مهمان خاله                    دلم از گـــــوشنگی آمـــــد به ناله

چــــــرا غم می خوری ای جان خاله                  که نون در سفره و ماس در پیـــاله

*****************************

نماز شـــــام غریبی رو به من کرد                     دلم جولــــــون زد و یـــــــاد وطن کرد

نفهمیـــــــــدم پدر بود یا برادر                       سلامت باشه هـــــــر کس یاد مــن کرد

*****************************

الا دختر که مــــــوهای تو بــــوره                  به حمــــــــام می روی راه تو دوره

به حمــــام می روی زودتر بیــــایی                  که آتش بـــــا دلم مثل تنــــــوره

******************************

الا دختـــــــــر که رنگ لاله داری                   طنو بم گردن گوســــــــــاله داری

طنــــــــــو از گردن گوساله ور دار                   چی منت با من بیچــــــــــاره داری

******************************

به پشت بام بدیــــدم من پری را                       کمر باریک و بازوبنــــــــــــد زری را

اگر بار دگر بینم پــــــــــری را                       زیارت می کنم شـــــــــــــاه سخی را

******************************

به پشت بـــام بدیدم من نسا را                         کمر باریک و بــــــــــازوبند طلا را

اگر بار دگـــــــــر بینم نسا را                         زیارت می کنم امــــــــــــام رضا را

******************************

به پشت بــــام بدیدم من شرف را                      کمـــــــر باریک و بازوبند صدف را

اگر بار دگــــــــــر بینم شرف را                      زیـــــــــارت می کنم شاه نجف را

******************************

سیـــــاهه اطلس و ماهـــوت سیاهه                  سیاهـــه گله و بــــاروت سیاهه

سیاهی بر جـــــــوان عیبی نباشه                     میان میـــــوه ها شاتوت سیاهه

******************************

سیاهی از کــــــــلاغه جان دلبر                      تروشی از سمـــــــــاقه جان دلبر

به م میگن چــــرا رنگ تــو زرده                      که زردی از فراقه جـــــان دلــــبر

******************************

نمک شــــــــوره و زخمم تازه بنداز                   مــــــرا کشتی به شهر آوازه بنداز

مــــــــرا کشتی و خونم کردی پامال                 لشم را با دم دروازه بنـــــــــــداز

*******************************

سرت گــــردم که سرسر می کنی گل                  مثال بــــــره بربر می کنی گل

مثــــــــــــال بره های نو شکاری                  دمـــــــــم یاد مادر می کنی گل

*******************************

ســــــرم درد و سرم درد و سرم درد                   به رویم وا کنن بــــــــــاغ گل زرد

به رویم وا کنن چیـــــــزی نگوین                    غریبی گشته یم رنگم شــــــده زرد

*******************************

سرم درد می کنه از خانــــــــه داری                 دلم شــــــــــور می خوره از بچه داری

تـــــــــو که کیسه ی پر پوله نداری                 چرا دختـــــــــر مـــــــردم را میاری

*******************************

سرم درد می کنه کو مــــــــــادر م                  دو دستا را گـــــــــــــذاره با سر م

دو دستا را گذاره ور نــــــــــــداره                   که شاید خب شـــــــــــوه درد سر م

*******************************

بیـــــــــا که مجلس از نو بگیرم                     بـــــــــــــرادروار به دور هم نشینم

همی چـــــــــــار روز عمر آدمیزاد                   مبادا هر کـــــــــــــدوم جایی بمیرم

*******************************

سفیــــــــدی مس ر می مانه یارم                    طلای بی غش ر می مانه یــــــارم

همو گــــــــردن بلور بم جگـــر م                   که تخم بای غس ر می مــــانه یارم

********************************

به کاشمر می روم که جــــــو بیارم                   خبر از خوهر خســــــــــــرو بیارم

خبــــــــر از خوهر خسرو چی باشه                   که فاطمه ی بهلولی ر از نــــــو بیارم

*******************************

لبت بوسم زبــــــانت را بچوشم                        خودت گفتی که م بـــوس می فروشم

به هر بوسی دو صد کالــــدار دادم                      هنــــــوز گفتی که م ارزون فروشم

*********************************

بی بی گــــوهر به عو رفت و پناه شد                  به دل گفتم بی بی گــــــوهر کجا شد

مخواستم از لباش چند بـــوس بگیرم                   آقای صـــــــــولت به جان ما بلا شد

*********************************

چراغ تـــــوری که بم سقف سرایه                     به دست مــــــــــریم دندون طلایه

برم بم مادر مریم بگـــــــــویم                       که آخر مریـــــــــــــم تو مال مایه

*********************************

خــــــــــــــداوندا خداوند جهانی                   نگهدار زمین و آسمــــــــــــــــانی

خداوندا تو پیران را بیـــــــــــامرز                    جـــــــــــــوانان را به کام دل رسانی


اجل آمـد و وقت مردن من                          دستا را گـــذار بم گردن من

دو دستا را گذارن ور ندارن                         خدا آسون کنه جون کندن من

 

دل  م  داغ  داره     داغ  داره                      هـــوای دختر ایمــاق داره

همیشه می خوره قیماق بسیار                     دو سینه ی نو انـار چاق داره

 

دلی دارم که از غم بیقــراره                       چو سائلی که دم پای مـزاره 

چرا غم میخوری بابای سائــل                    که خــالق همه پــروردگاره

 

انارای میمنه و سبای سمرقند                      سفید مخملی جون مرا کند

از موهای سیاه تاری به من ده                     ببندم یادگــاری بم کمربند

 

دل م ر دختـــر زرگر ببرده                        کمــــــر باریک غمزه گر ببرده

شمـا مردم نمی دانن بدانن                       که عقل و هوش م ر از سر ببرده

 

مسلمانــــا به کوه چهل درختم                  بسوزه طالــــع و در گیره بختم

هزار و هفتصد و شصت بیت گفتم                نفس بیرون نشد از جون سختم

 

دختــــردارا مــرا آزار میدن                      مرا کنـــد و کشال بسیار میدن

به خوبــا زن نمیدن که گداین                    به کج لنگـــای دولت دار میدن

 

سر و گردن قی غن تو ر بگردم                     قلمفــــورهای گردن تو ر بگردم

دو پنج بوسه طلب کـردم ندادی                  انــــارای زیر پیرهن تو ر بگردم

 

مسلمــــانا دلم از شار مونده                                 کلید دل به دست یار مونده

کلید دل به دست یـار شیرین                                 خلوجه بم دلم بسیار مونده

 

دلم مایه بگیرم یـــار دلخواه                     وفــــــاداری به مانند زلیخا

وفــاداری کنه تا روز آخـــر                       مثال لیلی مجنـون، ورقه گلشا

 

دم رفتن که محشرگاه بـــــــاشه                         غمای گل جو به م همراه باشه

همو خلاق که مهر تــو ر به من داد                         که از درد دلم آگـــــاه باشه

 

که چـــــاربیتی به نام چار یاره                 ابـــــوبکر و عمـــر درنه داره

سر و جانم فدای حضرت عثمــان                 علی شیر خدا دلدل سواره

 

فلک از من چه می خواهی جوانم                 زدی زنجیـــــــر بر پای روانم

         زدی زنجیر و رحم تو نیــــــــامد                         به ایام جــــوانی سوختی جانم

 

جــوانی ر از غمت در باد دادم                     بدین پیری که می بینی فتادم

به زنجیر ســــر زلفت اسیرم                    بکش جانا که با چــاهی فتادم

 

که دختر با مزاره من چه سازم                    مزار پشت حصاره من چه سازم

کلید باغ شفتــــــالوی عودار                    به دست پیرزاله من چه ســازم

با تشکر فراوان ا ز آقای حاج شیرالله امراللهی ، از درگاه خداوند برای ایشان عمر با برکت همراه با سلامتی را خواستارم.

 


********************************

http://doostan-e-taybadi.loxblog.ir




تایباد۴

نگاهی به شهرستان تایباد
شهرستان تایباد، یکی از شهرهای استان خراسان رضوی در شمال شرقی ایران می باشد مرکز شهرستان، شهر تایباد، باخرز، کاریز و مشهد ریزه سه شهر دیگر آن هستند شهرستان تایباد دارای سه بخش، چهار شهر، شش دهستان و 137 آبادی است وسعت شهرستان:  69/4825 کیلومتر مربع (78/3درصد مساحت کل استان ) می باشد
جمعیت شهرستان 150 هزارنفر معادل 32/2 جمعیت استان خراسان رضوی که 37 درصد در مناطق شهری و 43% در مناطق روستای سکونت دارند نرخ شهر نشینی:  4/37 درصد تراکم جمعیت:  25 نفر در کیلومتر مربع نرخ فعالیت:  34 درصد ارتفاع شهر از سطح آب های آزاد:  900 متر
این شهرستان از شمال به شهرستان تربت جام، از غرب به شهرستان تربت حیدریه، از جنوب به شهرستان خواف واز شرق به افغانستان محدود است و هریرود در این ناحیه، مرز ایران و افغانستان را مشخص می سازد.شهرستان تایباد از ۲ بخش دشتی و کوهستانی تشکیل شده است و بلندی آن از باختر به خاور کاسته می شود. ( بلندی از ۶۰۰ تا ۱۱۰۰ متر است. آب و هوای این ناحی بیابانی و نیمه خشک است و در بخش های جنوبی، زمستان ها سرد و تابستان ها معتدل است و به دلیل کمی باران و تبخیر، کشاورزی نیاز به آبیاری از طریق چاه و کاریز دارد.رود فصلی کال مرغاب در شمال شهر تایباد جریان می یابد.این رود از کوه رنجه سرچشمه گرفته، پس از دریافت شاخه هایی از ۱۳ کیلو متری شمال خاوری تایباد، به گونه ی رود دائمی در آمده و وارد هری رود می شود. در شمال و شمال باختری تایباد، کاریزهایی وجود دارد.
جایگاه جغرافیایی:
شهر تایباد، مرکز شهرستان تایباد با پهنه ای حدود ۹۷۰ هکتار در خاور استان خراسان، در مسیر راه مشهد - اسلام قلعه، در ۳۳ درجه و ۴۴ دقیقه و ۳۰ ثانیه پهنای شمالی و ۶۰ درجه و ۴۶ دقیقه و ۱۵ ثانیه در ازای خاوری نسبت به نیمروز گرینوچ قرار دارد.این شهر از سوی شمال به آبادی ارزنجه پایین، از شرق به روستای دو غارون، از غرب به آبادی چاه خیرخواه از جنوب به روستای فرمان آباد محدود است.بلندی شهر تایباد از سطح دریا، ۸۱۰ متر و فاصله ی هوایی آن تا تهران، ۸۶۴ کیلومتر است. فاصله ی زمینی آن تا مشهد ۲۲۳، تا تربت حیدریه ۲۱۰، تا تربت جام ۶۲، تا سنگان ۶۷ و تا اسلام قلعه ۲۰ کیلومتر است.پیرامون این شهر بلندی قابل توجهی وجود ندارد و شهر تایباد، در دشت قرار گرفته و چندین دشت بزرگ، از جمله دشت خدنگ درخاور و دشت دو غارون در جنوب خاوری، دور آن را فرا گرفته است.هوای شهر تایباد معتدل و خشک است و بیشترین درجه حرارت در تابستان ها، ۴۰ درجه بالای صفر و کمترین آن زمسانها، ۹ درجه زیر صفر است، میانگین بارندگی سالیانه ی این شهر به ۲۴۰ میلیمتر می رسد.
نام وپیشینه ی تاریخی:
یافته های باستانشناسی موید سکونت و فعالیتهای انسانی در این ناحیه از هزاره سوم پیش از میلاد است. گونتر کویل پژوهشگری بود که در سال ۱۹۷۴ مسیر تربت جام – تایباد را مورد بررسی قرارداد. این ناحیه درطول دوران بعنوان قلمروی آباد توجه بسیاری را به خود جلب کرده است به گونه ای که در دوران پارتها یکی از ولایا ت آن سلسله بوده است. منطقه کنونی تایباد در متون کهن به «باخرز » و « بادهرز » نام برده شده و در منطقه تلاقی راههای تجاری قدیم که نیشابور را به هرات و قهستان و سرخس متصل می کرد قرارداشته است. باخرز در سال ۲۹ ه.ق توسط سپاهیان اسلام فتح گردید و تالین به عنوان مرکز باخرز از نظر رونق و اعتبار به مرتبه ای رسید که در سده چهارم هجری شهری آباد به شمار می آمد. این منطقه در سال ۶۴۴ ه.ق در شمار مضافات هرات به ملوک کرت اعطا گردید. در اوایل سده هشتم هجری شخصی بنام مولانا شیخ زیدالدین ابوبکر تایبادی در باخرز ظهور کرد و منطقه رااز افکار خویش متأثر ساخت توجه به این ناحیه در دوران تیموری نیز ادامه یافت. شهر تایباد در گذشته ی مغول آباد، باخزر، طیبات، طایباد، طایباذ، تائب آباد، تایب آباد، تایاباد، تایاباذ، تایاد خوانده می شده است. نام نخستین این شهر مغول آباد بوده است، که مغولان در اوایل سده ۷ ه. ق هنگام ورود به این ناحیه، آن را به نام خود خوانده و آباد کرده اند. بعدها در اثر شیوع طاعون، این محل خالی از سکنه و ویران گردید ؛ سال ها بعد، بار دیگر آباد و مردم در آن ساکن شدند.چون شمار زیادی از عالمان، عارفان، مردان پاک، پاکیزه و طاهره از جمله شیخ زین الدین ابوبکر، پیرتیمور لنگ در این محل سکونت اختیار کردند.طیبات، یعنی جای پاکان، نیکان، زاهدان و مردان نیکو نامیده شد. از آن جا که این شهر، در ناحیه باخزر قرار داشته است و در گذشته پس از مالان یا مالین، مرکز این ناحیه یا ولایت بوده، شاید چند سالی به آن باخزر می نامیدند.اصل واژه ی باخزر د رزبان پهلوی ( باد هرزه ) است. زیرا در محل وزیدن بادهای سخت، افتاده است.به هر حال، این شهر تا سال های اخیر ( طیبات ) خوانده می شده بود و سپس (تایباد) نامیده شد و حتی نام شهرستان تایباد، که تا ۱۳۵۹ ه. ش باخزر بود، در ۲۶ خرداد ۱۳۵۹، به موجب تصویب نامه ی شماره ی ۳۷۲۰ هیات وزیران به تایباد تبدیل شد.مردم محل بر این باورند، که در شهر تایباد و پیرامون آن، بادی می وزد که مدت وزش آن در یک شبانه روز ( ۲۴ ساعت ) دوازده ساعت است یعنی نیمی از یک شبانه روز که آن ( ۱۲ ساعت ) را (تای) می نامند. از این رو به این شهر ‌‍[ تای + باد = تایباد ] می گفتند.ناحیه تایباد یا همان باخزر یا گواخزر باستانی، در دوران پیش از تاریخ و همچنین در دوران های گوناگون پادشاهی ایرانیان وجود داشته و دارای فرهنگ بوده و زیر نظر شاهان ایرانی، چون هخامنشیان و اشکانیان و پس از آن ساسانیان اداره شده است.در دوران ساسانیان و تایباد پیرامون آن، باخزر نامیده می شد و جزو ولایت بزرگ ابرشهر(نیشابور کنونی) بوده است و مارکورات، حدود این ولایت را چنین نگاشته است:
(
نیشابور ولایتی است وسیع با نواحی بسیار، که از آن جمله است: طبسین و قوهستان (قهستان)، نسا، بیورد، (ابیورد) ابرشهر، جام، باخزر ).


آثار تاریخی:
مهمترین آثار تاریخی تایباد (مسجد و آرامگاه مولا شیخ زین الدین ابوبکر تایبادی - کاروانسرای شاه عباسی).
ویژگی های انسانی:
مردم تایباد از دیر باز تا کنون، سخت کوش، با فرهنگ، متدین نیکوکار و میهمان نواز بوده اند. مردان بزرگ و سرشناسی در این دیار پرورش یافته و به مردم خدمت کرده اند چون علی حسن باخزری که وزارت شاهان سلجوقی را داشت، شیخ المشایخ سیف الدین، مردم تایباد از تبار آریایی ها و ایرانی الاهل هستند. زبان آنان فارسی با گویش محلی است. همه مردم این شهر مسلمان و پیرو مذهب سنی و شیعه جعفری هستند.

توانایی های اقتصادی:
اقتصاد تایباد بر کشاورزی و دامداری استوار شده است. کشاورزی تایباد به گونه ی سختی بوده و کشت بیشتر آبی و پررونق است. برای آبیاری زمین های کشاورزی بیشتر از رودخانه و کاریز استفاده می شود. فرآورده های مهم آن عبارتند از:  تره بار، زیره، گندم، جو پنبه، چغندقند ع زرد آلو، انگور، توت، انار وانجیر.دامداری نیز به گونه ی سختی رواج دارد، ولی فرآورده های آن جنبه ی صادراتی نداشته واز پشم دام ها برای قالیچه بافی استفاده می شود. در گذشته در تایباد پرورش کرم ابریشم رواج داشته است. رکن الدوله که در روزگار قاجار به این ناحیه سفر کرده است می نویسد: تایباد قلعه ی معتبر و آبادی است.

تایباد۳

شهر تایباد مرکز شهرستان تایباد در عرض جغرایایی 34 درجه و 45 دقیقه در نیمکره شمالی و طول جغرافیایی 60 درجه و 46 دقیقه در نیمکره شرقی واقع شده است. ارتقاع این شهر از سطح دریا 810 متر است.

شهر تایباد از نظر موقعیت طبیعی در دشت واقع شده است ، دشت تایباد که شهر تایباد را چون نگین در برگرفته است، از دشت های نسبتاً حاصل خیز استان می باشد ، حاشیه شمالی شهر به تپه ماهوارهایی ختم می شود که ادامه کوههای پیر بنوش و پیر لوک می باشد. کوه های قربان و جهر در حاشیه جنوبی شهر خود نمایی می کند. اراضی که شهر در آن گسترش یافته است هموار و بدون عارضه است ، شیب اراضی از غرب به شرق است . کال مرغاب از حاشیه شمالی ، کال مزار از جنوب و کال دربند از شرق شهر عبور می کند. با توجه به شیب اراضی هدایت آبهای سطحی و فاضلاب ها از طریق مسیرهای ذکر شده به سمت شرق می باشد . مساحت شهر در محدوده قانونی 1260 هکتار است. شهر در حاشیه جاده ارتباطی آسیاسی هرات به مشهد واقع شده است و به علت نزدیکی به مرز افغانستان و گمرک دوغارون از اهمیت خاص امنیتی، نظامی و اقتصادی برخوردار است.

راه های دسترسی به این منطقه عبارت اند از:
1) راه تایباد – تربت جام، به درازای 62 کیلومتر.
2) راه تایباد – اسلام قلعه، به درازای 20 کیلومتر.
3) راه تایباد – سنگان، به درازای 67 کیلومتر.  

سابقه تاریخی

بناهای تاریخی و باستانی شهرستان

شهرستان تایباد در اعصار گذشته جایگاه تمدنهای باشکوهی بوده است، بنا بر این نشانه هایی از آثار و ابنیه مدنی و شهرنشینی در گوشه و کنار شهرستان به چشم می خورد، لذا برای اینکه مروری بر آثار تاریخی و ابنیه باستانی شهرستان داشته باشیم آنها را به چهار دسته: آثار بجای مانده از شهرهای قدیمی، تپه های باستانی و آثار معماری و آثار بجای مانده از گورستانها و مزارات تقسیم مینماییم.

تایباد در‌گذشته «مغول‌آباد» «باخرز»، «طیبات»، «‌طایباذ»، «تائی آباد»، «تایب آباد»، «تایاباد»، «تایاباذ»، خوانده می‌شده است. نام نخستین این شهر «مغول آباد» بوده،‌ که مغولان در اوایل سده 7 هـ . ق هنگام ورود به این ناحیه، آن را به نام خود خواندند. بعدها این محل، در اثر شیوع طاعون خالی از سکنه و ویران گردید. سال ها بعد، بار دیگر مردم در آن جا ساکن شده شهر را آباد کردند. نام «طیبات» به سبب سکونت شمار زیادی از عالمان، عارفان و مردان پاک ‌از جمله شیخ زین الدین ابوبکر - پیر تیمورلنگ - در این شهر به آن اتلاق شده است. مردم محل بر این باورند، که در شهر تایباد و پیرامون آن، بادی می‌وزد، که مدت وزش آن در یک شبانه روز، (24 ساعت) دوازده ساعت است، یعنی نیمی از یک شبانه روز، که آن (12 ساعت) را « تای» می نامند. از این رو به این شهر «تای‌ باد» گفته اند.
ناحیه تایباد یا همان ناحیه باخرز، در دوران پیش از تاریخ و هم چنین در دوران های گوناگون پادشاهی ایرانیان، وجود داشته زیر نظر شاهان ایرانی، چون هخامنشیان و اشکانیان و پس از آن ساسانیان اداره می شده است. پس از لشکرکشی مسلمانان، این ناحیه در 31 هـ . ق، به تصرف عرب ها در آمد، و پس از آن طاهریان، صفاریان و سپس سامانیان، بر خراسان، از جمله تایباد چیره شدند. تایباد در سده 6 هـ . ق دستخوش تاخت و تاز غزان قرار گرفت، و در آغاز سده 7 هـ . ق، گرفتار حمله خانمانسوز مغول گردید،‌ سپس تیمورلنگ، مردم این دیار را به خاک و خون کشید، با همه این بلاها، دیری نپایید که بر ویرانه های خاک این سرزمین بار دیگر بناها برافراشته شد و آبادانی گذشته را اندک اندک باز یافت، و در سده 13 هـ . ق، به اوج خود رسید.
در دوران قاجاریان ناحیه باخرز (تایباد) توسط خان ها و رؤسای عشایر، به ویژه ایل هزاره، اداره می شد. در اوایل دوران پهلوی، هزاره ها بر ضد حکومت مرکزی قیام کردند،‌ از این رو در 1312 هـ . ش، زمین های محمد یوسف هزاره (صولت السلطنه) - رییس ایل هزاره - با زمین هایی در یزد و فارس جابه جا شد و به آن حدود تبعید شدند. پس از شهریور 1320 هـ . ش و ورود متفقین به خاک ایران،‌ صولت السلطنه از فرصت استفاده کرده به خراسان بازگشت و در بهمن 1320 هـ . ش، تایباد را اشغال و سپس دیگر نقاط باخرز را گرفت. وی با فرستادن نیرو در چند روز بعد شکست خورد و به کلات نادری گریخت و در 29 اسفند 1320 هـ . ش به همراه خانواده خود تسلیم شد. 

جمعیت و جغرافیای انسانی

موقعیت خاص شهر در حاشیه شرقی خراسان و فاصله 18 کیلومتری با مرز بین المللی با کشور افغانستان بر اهمیت نظامی و امنیتی شهر افزوده است ، این شهر نزدیکترین شهر خراسان رضوی به هرات است ، به همین علت پل ارتباطی بین دو کشور محسوب می شود.  شهر تایباد تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است ، حمله اقوام بیگانه ، خشکسا لیها و سایر حوادث گاهی باعث پراکندگی جمعیت شهر به سایر نقاط شده است ، آبادانی آن به زمان محمد یوسف خان هزاره در سالهای 1312 بر می گردد ، احداث جاده آسیاسی مشهد دوغارون . رونق گمرک و احداث هنگ مرزی در تایباد به ایجاد ثبات و امنیت و رونق شهر افزود و روز به روز بر جمعیت شهر افزوده شد. بطوری که جمعیت شهر که در سال 1345 تعداد 5938 نفر بود در سال 1385 به تعداد 47535 نفر افزایش یافت .

 شهر تایباد بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 تعداد 47535 نفر جمعیت داشته است ، تعداد مردان 24180 نفر و تعداد زنان 23355 نفر بوده است . نسبت جنسی 5/103 می باشد یعنی در مقابل هر 100 زنی تعداد مردان 5/103 نفر می باشد. در سال آماری فوق الذکر کل چمعیت شهرستان 145992 نفر بوده است. شهر تایباد در آخرین سر شماری 56/32 درصد کل جمعیت شهرستان را در خود جای داده است . تعداد خانوار ساکن شهر 10254 خانوار و کل خانوار ساکن شهرستان تعداد 31335 خانوار و بعد خانوار در شهر 63/4 نفر و در شهرستان 65/4 نفر می باشد.                                                                                 جمعیت شهر تایباد در سرشماری 1375 تعداد 39302 نفر بوده است ، بنابراین در دوره 10 ساله 1385-1375 تعداد 8233 نفر به جمعیت شهر اضافه شده است به عبارتی نرخ رشد سالیانه این دوره شهر تایباد 2/2 درصد می باشد. جمعیت شهر تایباد در یک دوره 40 ساله ( 1385-1345 ) از 5938 نفر به 47535 نفر یعنی 8 برابر افزایش یافته است.

آثار تاریخی و باستانی    گروه : آثار تاریخی و باستانی

1-    شهرهای تاریخی

بنا به استناد گزارش باستان شناسان شهرهای تاریخی مهمی در سطح شهرستان وجودداشته که بر اثر حمله مغول و به خاک و خون کشیده شدن ساکنین آنها ویران شدند که در اینجا مختصری از این شهرها ارایه می دهیم:

الف- شهر تاریخی مالین

شهر مالین یکی از شهرهای پر آوازه شهرستان تایباد است که در جنوب شهر باخرز فعلی بنا شده بود. مالین تا قرن ششم هجری مرکز حکام محلی شهرستان تایباد بوده است که بر اثر حمله مغول به ویرانی کشیده می شود، سیاحان و جغرافی دانان قرون گذشته تعاریف بسیار زیبایی از این شهر ارائه داده اند و آن را با نیکویی ستوده اند. مالین در قرن چهارم از رونق بسیار بالایی برخوردار بوده است و صنایع پارچه بافی آن مشهور است و گویند که سالانه 30 هزار عدل پارچه ابریشمی ار این شهر صادر می شده، از طرف دیگر صنایع فلری و ساخت ابزارآلات جنگی رواج داشته، به طوری که کوره های ذوب فلز بر جای مانده یادآور دوران با شکوه این شهر است. مالین در قرون چهارم و پنجم مرکز علم و دانش و فرهنگ و ادب بوده و عرفا و دانشمندان بسیاری به این خطه منسوبند.`پس از خرابی مالین بر اثر حملات مغول، بسیاری از جمعیت آن کشته شدند و پس از خوابیدن غائله مغول مجددا به محل مالین بر گشته و شهر نو بنیاد (( شهر نو)) را بنا می کنند که فعلا بنام ((شهر نو باخرز)) نامیده می شود. خرابه های مالین در جنوب شهر فعلی باخرز بر روی تپه های استراتژیک بنا شده است و از موقعیت ممتاز دفاعی بر خوردار بوده است. دالانهای زیرزمینی و برج و باروهای سترگ همراه با کوره های سفال پزی و کوره های ذوب فلز در داخل حصار، حاکی از قدرت فوق العاده دفاعی و اقتصادی این شهر است. آثار فلزی و خمهای پر از خاکستر و گاهی موارد فلزات گرانبها و انواع ظروف سفالی و معماری و دفاعی شهر همگی بازگوکننده فرهنگ تمدنی قوی است که برای سالیان سال در این گوشه از شهرستان پی افکنده بوده است.

ب-تایباد شهر تایباد نیز یکی از شهرهای قدیمی در شهرستان محسوب می شود. شهر اولیه تایباد در اطراف مزار مولانا قرار داشته است. آبادی شهر تایباد به قرون سوم و چهارم هجری می رسد، زیرا که گروهی معتقدند بر اثر حمله مغول این شهر یا قصبه ویران شده است. آبادی شهر تایباد مجددا توسط خود سربازان مغول صورت گرفته و گروهی در این شهر ساکن می شوند و محله ای که اینها ساکن شدند هنوز هم به مغول آباد مشهور است.در سالهای 640 ق بر اثر بیماری طاعون جمعیت ساکن به نواحی اطراف پراکنده میشوند و شهر در اثر حوادث طبیعی تخریب میشود. بعدها شهر آباد می شود و به عنوان مرکز حکام محلی شهرستان محسوب می شده است، زیرا در زمان حمله تیمور جزء شهرهای بزرگ منطقه بوده و حاکمان و امرای محل بر آن حکومت میکردند. پس از حمله تیمور و ملاقات وی با مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی این شهر به مرور رونق می گیرد و در طی تاریخ گذشته تا امروز حوادث زیادی را دیده است.

قاجار می باشند و در اینجا فقط به ذکر نام آنها می پردازیم

آثار هنر معماری دوره اسلامی

الف- میل کرات  یکی از قدیمی ترین آثار هنری شهرستان که در دوره سلاجقه ساخته شده است میل کرات نام دارد که از آجر ساخته شده است و در کنار روستای کرات است. میل کرات دارای 25 متر ارتفاع و 20 متر محیط قاعده است و قاعده ی آن شکلی هشت ضلعی و قسمت بالای آن استوانه است. آجر کاری و نقوش هندسی آجری هنوز بر روی آن مشخص است. میل کرات در سر راه کاروان ها قرار داشته که از ایالات قهستان به سمت شرق در حرکت بوده و این میل علامتی بوده برای راهنمایی کاروان ها و مسافران تجاری و بازرگانی. در دوران های بعدی قسمت انتهایی میل تخریب شده ولی همچنان تا بحال پا بر جا و استوار است.

ب: مزار مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

یکی دیگر از آثار مهم هنری تایباد مسجد مولانا است که در دوران تیموری و در زمان شاهرخ در کنار مزار مولانا ساخته شده است و مسجد مولانا از زیبایی خاصی برخوردار است و با کتیبه هایی زیبا آذین بسته شده است. کتیبه معرق آجر ایوان مسجد کم نظیر و شاید بی نظیر است. مسجد مولانا به حق از جمله شاهکار های هنری کم نظیر دوران تیموری است.

ج:آب انبار مزار مولانا  در مقابل سر در ورودی مسجد مولانا ؤآب انبار هشت ضلعی کوچکی قرار دارد که منتسب به دوره تیموری است که سر در کوچکی دارد و سقف آن بر روی یک سری گوشه سازی و به صورت کلمبو زده شده است.

د: مزار شاهزاده قاسم ابن محمد ابن ابی بکر  مزار شاهزاده قاسم بنایی صلیبی شکل است که ورودی آن به سمت مشرق و محراب آن بر دیوار مقابل ورودی است و حجم شرقی بنا عبارت است از ایوان ورودی که با گچ اندود شده است و طاق نمایی که در طرفین ایوان تعبیه شده محراب گچی زیبا و گچبری های بسیار زیبای آن نشانگر معماری داخلی اصیل و با شکوه ان است انی بنا مربوط به دوره صفوی است و طبق نظر متلعین محلی مزار مربوط به شاهزاده قاسم ابن محمد ابن ابی بکر قحافه و پدرام فروه می دانند که مادر امام صادق است پوشش مزار ظاهرآ گنبد بوده که به علت نا معلوم خراب شده است و به جای آن به کمک چوب پوشش مسطحی بر روی آن ایجاد شده است.

هـ : رباط عباس آباد  این رباط از رباطهای عباسی است که بقولی 999 تای آن در سراسر کشور در زمان شاه عباس از آجر ساخته شده است. رباط دارای آب انبار می باشد و دو حیاط دارد که حیاط اول بعنوان فضای تقسیم استفاده می شده که در دوطرف ان اسطبل اسبها قرار دارد و از روبروی ورودی اصلی بنا وارد حیاط دیگر می شویم که شامل چهار ایوان بر روی محورهای اصلی و حجره هایی در بدنه های حیاط می باشد.

و: آثار دیگر

از دیگر آثار تاریخی شهرستان می توان مزار شیخ برهان الدین فرزند شیخ احمد جامی را نام برد که در مشهد ریزه واقع شده است. همچنین در ارتفاعات باخرز در کوه سربر و در ارتفاع 2500 متری در جنوب غربی استاد آتشکدهای از دوران زرتشتی وجود دارد و در جوار آن گورستانی ازدوران گبرها است.

فاصله تا دیگر شهر ها

شهر تایباد از شمال با 11 کیلومتر به شهر کاریز و با 60 کیلومتر به تربت جام و 145 کیلو متر به شهر فریمان و با 225 کیلومتر به مشهد از طریق جاده سنتو متصل می شود. این شهر از طرف جنوب با فاصله 35 کیلومتری از شهر سنگان و 75 کیلومتری از شهر خواف قرار دارد. شهر باخرز در فاصله 50 کیلومتری غرب شهر تایباد واقع است و تربت حیدریه در فاصله 130 کیلومتری غرب تایباد می باشد که از طریق جاده تایباد ، باخرز ، تربت قابل دسترسی است.

تایباد از طریق جاده آسیاسی از سمت شرق با فاصله18کیلومتر به گمرک دوغارون ، 30 کیلومتر به شهر اسلام قلعه افغانستان و 130 کیلومتر به شهر تاریخی هرات مرکز استان هرات متصل می شود.